jamemodern | Unsorted

Telegram-канал jamemodern - جامعه مدرن

4230

اینستاگرام: https://instagram.com/jamemodern?igshid=YmMyMTA2M2Y= شنيده نشدن دليلى براى ساكت ماندن نيست..... ويكتور هوگو @jamemodern ادمین @sammer_y ====== ما درگير جامعه مريضى هستيم كه تك تكمون عضوش هستيم

Subscribe to a channel

جامعه مدرن

به پختگی که برسی می‌فهمی خیلی جاها نباید جواب بدهی و نباید به هر دلیلی وارد نبرد با آدم‌ها شوی.
به پختگی که برسی می‌فهمی ضرورتی ندارد با دیگران بابت رفتارها و نظراتشان بجنگی و سعی کنی دیدگاه آنان را تغییر بدهی.
به پختگی که برسی می‌فهمی باید آرام باشی و رها؛ چون توضیحات اضافه و تلاش‌های بیهوده، فقط وقت و انرژی تو را تلف می‌کنند.
به پختگی که برسی در مقابل قضاوت‌ها و حرف‌ها خم به ابرو نمی‌آوری
فقط لبخند می‌زنی و به راهت ادامه می‌دهی و کار خودت را می‌کنی.

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

که دلتنگی دلیلِ بازگشتن های صدباره‌ست...

#محمد_عزیزی

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

این نیز بگذرد ...

✅@jamemodern
شکیبیِ اصفهانی غزلی عاشقانه دارد که یکی دو بیتش را از شیخ بهایی وام گرفته. یک بیت آن خیلی معروف است.

خصوصاً در دهه پنجاهی‌ها و شصتی‌ها و هفتادی و یک ذره هم از اوایل هشتادی‌ها که هنوز ذهنشان آلوده به ژاژگویی‌های هیپ و رپِ امروزی نشده بود و لِنگی هم در سنت شعری داشتند؛ به وقت چس‌ناله‌های عاشقانه، یا خیانت و طلاق و کنکور، و یا برای اِعلامِ رمزیِ و چشم کورکنِ به دست آوردن یک موفقیتِ خفن، و یا چیزهای دیگری از این دست، معمولاً در پروفایلشان آن بیت را می‌بینید:

شبهاي هجر را گذرانديم و زنده‌ايم
ما را به سخت جانیِ خود اين گمان نبود

این بیت معنای قشنگی دارد، که به گمانم همه‌ی کتابِ معنادرمانیِ ویکتور فرانکل و خاطراتش از جنایات اردوگاه‌های کار اجباریِ نازی‌های آلمانیِ مدرن و شیک و گوگولی مگوری را یکجا در خودش خلاصه کرده.

می‌گوید لحظات بسیار تلخ زندگی که در آن لحظه فکر می‌کردیم آخرِ دنیاست و دیگه همه چیز تمام شده و زنده نمی‌مانیم؛ حالا که به آنها فکر می‌کنم می‌بینم که ای بابا، همه‌شان یک به یک گذشت و ما هنوز زنده‌ایم.

حتی تلخ‌ترین چیزها مثل مرگ فرزند هم می‌گذرد و مادری که تصور می‌کند در این داغ بزرگ دیگر زنده نمی‌ماند، باز هم زنده ماند و زندگی کرد. چون‌که زورِ زندگی، قوی‌تر از تمام چیزهای جهان است.

از یکی از متخصصان پزشکی قانونی شنیدم که در بیشتر آن‌هایی که خودکشی کرده‌اند آثاری از پشیمانی در لحظه آخر و تلاش برای زنده ماندن در روی بدنشان وجود دارد، که نشان می‌دهد در لحظات آخر به این بینش رسیده‌اند که خودکشی پایان قشنگی برای جریان پرقدرتِ زندگی نیست. و زورِ زندگی آنقدَر هست که بتوان ایام هجر را پشت سر گذاشت و همچنان زنده ماند. آدمی پوستش از دایناسورها هم کلفت‌تر است که آنها در کوران بلایای طبیعی مردند، و اجداد ما زنده ماندند.


البته اگر شیخ بهایی در زمان ما بود احتمالاً یک بیت اضافه می‌کرد که این حقیقتِ فوق‌العاده، استثنا هم دارد؛ و آن استمرارِ بی‌نهایتِ برهه‌های حساس کنونی در خاورمیانه است که لامصّب هیچ‌وقت تمام نمی‌شود، و فقط کنون به کنون تازه‌تر و ضخیم‌تر و قطورتر می‌شود. یاد باد روزگاری که بیشتر تمدن‌ها و قدرت‌های بزرگ اقتصادی دنیا در سواحل مدیترانه پدید می‌آمدند.

استثنای دیگرش هم تورم و بورس خودمان است که هر اتفاقی در هر جای دنیا، چه مثبت و چه منفی بیفتد، بورس ما می‌کشد پایین، و تورممان می‌کشد بالا.


در تایید شعر بالا، تحقیقات جالبی در روانشناسی اقتصاد در مورد هیجان‌ها دیدم. روانشناسی اقتصاد، میان رشته‌ی تازه‌ای از ترکیب روانشناسی و اقتصاد و علوم اعصاب است، که متاسفانه جز چند ترجمه‌ی مشوش منبع چندانی به فارسی وجود ندارد. دو سه سالی‌ست مشغول این رشته‌ام. کاش عمر و توفیقی برای تالیف کتابی در آن باشد.

آن تحقیقات نشان می‌داد که مغز انسان‌ها هیجانات ناشی از چیزها را معمولاً درست تشخیص می‌دهد، اما در اندازه و ماندگاری آن معمولاً خطا می‌کند. یعنی هر کسی می‌فهمد که چه چیزی شاد یا غمگینش می‌کند و باعث حال خوب یا حال بدش می‌شود؛ اما در میزان آنها معمولاً خطا می‌کند.

این تحقیقات روی دو دسته افراد انجام شده بود. یک دسته، آنها که برنده‌ی جایزه بخت‌آزمایی شده بودند و با آمدن یک پول کلفتِ یِی‌هویی فکر می‌کردند که دنیا دیگر به کامشان خواهد بود و دیگه همه چی آرومه، من چقدر خوشبختم.

و یکی هم آن دسته افرادی که در تصادفات رانندگی دچار نقص یا قطع عضو شده بودند و فکر می‌کردند که این غم و غصه آنها را خواهد کشت و دیگر نمی‌توانند زندگی کنند.

محققان، چند سال بعد از این دو حادثه‌ی مثبت و منفی دوباره به این افراد رجوع کردند تا ببینند در چه حالند. با کمال تعجب دیدند که بیشتر آنها حول و حوش همان نقطه‌ای هستند که پیش از وقوع آن حوادث مثبت و منفی قرار داشتند.

یعنی به قول رمزارزی‌ها، حالشان یک پامپ و دامپ لحظه‌ای داشته، اما دوباره برگشته همان جای اولش. به تعبیر عرفا، دو چیز داریم، یکی مقام است که ثابت است، و یکی هم حال که لحظه‌ای است. می‌آید و می‌رود.

بردنِ جایزه یا باخت وحشتناک در زندگی، لحظه‌های هستند که سرور و غمشان شاید یکی دو سال هم دوام بیاورد، اما باز هم آدمی برمی‌گردد به همان شخصیتی که سال‌ها برای خودش ساخته. هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش.

شاید از همین‌روست که در متون اخلاقی و عرفانی ما شادی و غرور بیش از حد، و غم و ناامیدی بیش از حد نادرست دانسته می‌شود؛ و صبر و شکیبایی جزو بزرگترین فضیلت‌ها. چراکه مغز ما در برآوردِ میزان اهمیت چیزها برای زندگی‌مان دچار افراط و تفریط است. چه بسیار که فکر می‌کردیم بودن یا داشتنِ فلان چیز به جانمان بسته است؛ اما حالا حتی یادمان هم نیستند.


✍دکتر_محسن_زندی
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻨﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ
ﺩﻝ ﮐﻪ ﺷﯿﺪﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ



#سلام_صبح_بخیر

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

وَ خداوند
روز اول آفتاب را آفريد؛
روز دوم دريا را؛
روز سوم صدا را؛
روز چهارم رنگها را؛
روز پنجم حيوانات را؛
روز ششم انسان را؛
و روز هفتم خداوند انديشيد ديگر چه چيزی را نيافريده پس تو را برای من آفرید...

➖➖➖➖🍀
#عشق_و_دیگر_هیچ

شبتون آروم ...

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

#new_music
#Erfan_Tahmasbi
✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

«من به تک تک رفتارهاتون فکر می‌کنم، به جزئی‌ترین نگاهتون فکر می‌کنم، به لحنتون فکر می‌کنم، به حرفاتون فکر می‌کنم، به احساسات پشت کلمه‌هاتون فکر می‌کنم، به خصوصیاتتون فکر می‌کنم، من حواسم به همه چیز هست و دقیقا غم‌انگیزترین بخش زندگیم همین‌جاست؛ من خیلی فکر می‌کنم.»

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

اختر صبح آیدش خورشید تابان در نظر
هر که رخسار ترا دیده است پیش از آفتاب




صائب تبریزی

#سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

اگر گاوها می توانستند با هم حرف بزنند ، کشتارگاهی وجود نداشت !

#برتولت_برشت

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

بدون هیچ قرار قبلی داشتیم زیر باران با هم توی خیابان دور می‌زدیم. تا قبل از آن روز هر وقت باران می‌گرفت یکی به بی خانمان‌ها فکر می‌کردم و یکی به دستفروش‌ها اما آن لحظه یک چیز سومی هم فهمیدم، که باران برای آدم‌هایی که حسی توی دلشان دارند شبیه مسکالین عمل می‌کند و حس موجود را چند برابر افزایش می‌دهد.
آنجا بود که فهمیدم مهم است که آدم کجا باشد، مهم است که دغدغه‌اش چه باشد، مهم است که زاویه نگاهش به زندگی از کجای جهان باشد. و جالب اینجاست که عموماً هیچکس هم قادر به درک حال آن  یکی نیست و اینگونه شده که هشت میلیارد و نیم آدم با نسبت‌ خونی توی یک کُره‌ی مشترک با هم غریبه‌اند.
خلاصه من آن لحظه دور از کل جهان ایستاده بودم و دنبال لمسِ شِکرِ عشق بودم که قهوه‌ی زندگی‌ام را شیرین کند و باران، و باران داشت نقش یک کاتالیزورِ قوی را بازی می‌کرد آن وسط.


#علی_سلطانی
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

"طی چهل سال عمل و رفتار آدم ها به من یاد داد که آن ها میانه ای با عقل ندارند. دم سرخ رنگ ستاره ی دنباله داری را به آن ها نشان بده، دلشان را از ترس پر کن، می بینی که آشفته و سراسیمه از خانه هاشان بیرون می ریزند، و در هم بر هم چنان می دوند که قلم پاشان بشکند.
ولی بیا و به آن ها حرف معقولی بزن، و به هزار دلیل ثابتش کن، می بینی که فقط به ریشت می خندند"

زندگی گالیله _ #برتولت_برشت

➖➖➖➖🍀
#تفکر

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

✨هشت گام برای موفقیت
گام چهارم :

#جرأت_زیستن
#موفقیت

@jamemodern🎧

Читать полностью…

جامعه مدرن

پادکست دکتر مجتبی شکوری - تولدی دوباره

📻@jamemodern منبع #دکتر_شکوری

Читать полностью…

جامعه مدرن

🔲⭕️غریب آشنا، دوست دارم بیا!

@jamemodern
آیا به نظرتان می رسد ما این ظرفیت، این تحمل و این بلندنظری را داریم که مدیر عامل ایران خودرو یک آلمانی باشد، مدیر عامل همراه اول یک لبنانی باشد و مدیر عامل یکی از بانک های ما یک تایوانی؟ بلافاصله خواهیم گفت ما این همه استعداد مدیریتی در کشور داریم چرا دستمان را به سوی بیگانگان دراز کنیم؟ چرا برویم زیر دست اجنبی؟ مگه ما خودمان چه چیزی کم داریم!

حالا به این واقعیت ها توجه کنید: ساندار پیچای، مدیر عامل آلفابت (گوگل)، یک هندی‌الاصل است، کارلوس گُسِن، مدیر عامل سابق رنو، اصالتاً برزیلی-لبنانی بود. مارک جوزف کارنی، رئیس اسبق بانک مرکزی کانادا بود تا اینجایش خاص نیست ولی جالب اینجاست که ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ شد رئیس بانک مرکزی انگلستان! ایلان ماسک از آفریقای جنوبی آمده، دارد در آمریکا موشک هوا می کند! جنسن هوانگ در تایوان دنیا آمده اما در آنسوی دنیا دارد جهان را به عصر هوش مصنوعی می برد! نماد ژاپن چیست؟ سونی! مدیر عاملش برای مدت های طولانی یک آمریکایی بود! دارا خسروشاهی، مدیر عامل اوبر است با ۳۷ میلیارد دلار درآمد (مقایسه کنید با فروش سالانه نفت ایران)

سال هاست که ارتباط ما با جهان به سطحی اسفناک سقوط کرده. قبول ندارید؟ به چهار سوال جواب بدهیم، بعد شما و وجدان تان!
از ۱۰۰۰ شرکت برتر جهان، کدامشان در ایران دفتر فعال دارند؟
از ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا، چند درصدشان با دانشگاه های ایران برنامه مشترک دارند؟
از ۱۰ شرکت برتر مشاوره جهان کدامشان در ایران فعالند؟
سرمایه گذاری خارجی مستقیم (FDI) و در بازار سرمایه (FPI) ما نسبت به کشورهای عربستان و ترکیه چقدر است؟

دقت کنید که اصلا منظورم این نیست که سکان شرکت ها و سازمان هایمان را به دیگران بدهیم، بلکه تاکیدم روی همکاری و تعاملات بین المللی است. سپردن مدیریت یکی از صدها روش همکاری بین المللی است.


☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
کار کردن با خارجی ها اصلا چه فایده ای دارد؟ جدای از دسترسی به بازارهای بین المللی، جذب منابع مالی و انتقال تکنولوژی که در همه منابع اشاره می شود می خواهم روی موضوع دیگری دست بگذارم و آن تغییر عمیق درونی است. اگر با جهان کار کنیم ما دیگر آن آدم سابق نخواهیم شد:

۱) قد ما بلند می شود. فرض کنید که کسی در یک روستای ۱۰۰ نفره به دنیا می آید و همانجا زندگی می کند و می‌میرد. درکش از جهان و فرصت هایش چقدر است؟ کسی که با جهان در ارتباط است قدش بلند می شود چیزهایی را می بیند که امکان دیدن آن را قبلا نداشته

۲) می فهمیم که آدم های دیگر با دین و آیین متفاوت نیز به اندازه ما انسان هستند. به اندازه ما وجدان دارند، به اندازه ما به خانواده اهمیت می دهند، به اندازه ما برای عدالت دغدغه دارند. ما قطعا و حتما انسان تر خواهیم شد.

۳) ژن نوآوری ما تقویت می شود. دو تن از اساتید دانشگاه هاروارد و یک استاد دیگر این سوال برای شان مطرح شد که کارآفرینان نوآور با مدیران معمولی چه تفاوتی دارند؟ بررسی هایشان را در کتابی منتشر کردند به نام ژن نوآوری! آن ها متوجه شدند تفاوت در ۵ مهارت کلیدی است. یکی از آن ها شبکه سازی بود؛ ساختن ارتباطات اجتماعی و جستجوی فعالانه برای یادگیری از افراد با زمینه‌های متفاوت، تخصص‌های متنوع و دیدگاه‌های مختلف. شبکه بزرگ تر و متنوع تر یعنی ایده های با کیفیت تر، دیدگاهی وسیع تر و خلاقیت بیشتر.

۴) همزمان تواضع و اعتماد به نفس ما بیشتر می شود. وقتی در ایران زندگی می کنيم، به عنوان یک نویسنده یا کارآفرین یا مربی باشگاه فوتبال، جامعه ای که خودم را با آنان مقایسه می کنم محدود است (حدود ۱٪ جمعیت جهان). ممکن است به درستی یا نادرستی خودم را بهترین بیابم. ولی به محضی که پایم را از ایران بیرون می گذارم می بینیم که ده ها نویسنده، کارآفرین و مربی بالاتر از من هستند. دیگر امکان ندارد که مغرور شوم. ارتباط با جهان، فروتنی و تواضع می آورد. همچنین وقتی با خارجی ها کار می کنیم، می فهمیم که ما به یک اندازه باهوشیم، آن ها آدم های عجیب و غریبی نیستند. برخی از ما به خاطر شبکه محدودمان به شدت در معرض «غرور جاهلانه» و برخی دیگر در معرض ضعف اعتماد به نفس هستیم.

تا رفع تحریم ها که نمی دانیم چه زمانی است، به هر طریقی که می توانیم باید تعاملات بین المللی خود را توسعه دهیم.

می توانید مرا به غریبه پرستی، خودباختگی و «مرغ همسایه غازپنداری» متهم کنید. اما پیش از آن از خودتان بپرسید که کدام یک از استدلال های بالا اشتباه است. خلاصه کلام اینکه ما باید یاد بگیریم که با غریبه‌ها، بیگانگان، خارجی‌ها و اجنبی‌ها، کار کنیم. مدت هاست جهان، جهانی شده است و آنانکه بلد نیستند با جهان کار کنند ممکن است در نقشه های جفرافیا باقی بمانند اما در صفحات تاریخ حذف خواهند شد. با غریبه های بیشتر باید آشنا شد!

دکتر مجتبی لشکربلوکی
✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

چرا حالا که شب به نیمه رسیده و من مثل سربازی تیرخورده‌، از فرط خواب تلو تلو می‌خورم، باید یاد این خاطره‌‌ی بی‌اهمیت بیفتم؟ یک بار رفته بودیم سفر. با ماشین. شب سوم رسیدیم به یک شهر خلوت که سگ در آن پر نمی‌زد. البته ساعت یک صبح بود. گرسنه بودیم. فقط یک عرق‌فروشی باز بود. آبجو سفارش دادیم و قارچ تفت‌داده و لیموترش. چیز بیشتری نداشت. خدا را شکر کردیم. زن پا به سن گذاشته‌ای هم آن‌جا بود که به گمانم یک دبه‌ی چهار لیتری را کامل نوشیده بود. مست و ملنگ. چرخید و آمد نشست کنار ما. بی‌تعارف. بعد به شکل خودجوش شروع کرد به تعریف کردن داستان زندگی‌اش. این‌که سی سال پیش در همین میکده‌ با شوهرش که راننده کامیون بوده آشنا شده و این‌که پارسال شوهرش با موتور تصادف کرده و مرده. این‌که هنوز می‌آید این‌جا به امید این‌که یک بار بالاخره در میکده باز بشود و شوهرش بیاید داخل و بگوید من زنده‌ام و تصادف یک شوخی پشت‌وانتی در حد دوربین مخفی بوده و الخ. خیلی حرف زد. از زمان مهدکودکش تا همین دو ساعت قبل از رسیدن به میکده. واو ننداز.

ترکیب عجیبی بود. ترکیبِ آبجو و قارچ و لیمو و زنی که تا خرتناق مست بود و یکی از شیشه‌های عینکش گم شده بود و روایت زندگی‌اش که انگار ترکیبی از فیلم ترمیناتور بود و کیک محبوب من. هفت هشت سالی از آن شب گذشته. بزرگوار با آن مصرف بالای الکل، احتمالا تا حالا درِ یکی از میکده‌های بهشت را باز کرده و به شوهرش سلام داده و رفته به دیار باقی. اگر این‌طور باشد، یعنی یک روایت جذاب مرده و هیچ کس دیگر به آن دسترسی ندارد. انگار که تنها نسخه‌ی یک کتاب خوانده نشده بیفتد توی تنور نانوایی و جزغاله بشود. همین شد که خواب از سر من پرید. دفن شدن روایت‌ها.

یکی از فتیش‌های من هم همین شنونده بودن روایت آدم‌هاست. از قدیم هم همین بوده است و همیشه آرزو می‌کردم شغلم طوری باشد که این امکان را به من بدهد. اما چه کاره شدم؟ مهندس. #شنونده چه روایت‌هایی هستم؟ در بهترین حالت، اعتراض مردم از سیستم فاضلاب یا شکایت از ترافیک کوچه‌ی فلان. چه کاره دوست داشتم بشوم؟ مثلا دوست داشتم آن زمانی که مردم برای هم نامه می‌فرستادند، شغلم پست‌چی بود. یک پست‌چی بی‌شرف و بی‌اخلاق. صبح به صبح نامه‌ها را از اداره تحویل می‌گرفتم و سوار ماشین می‌شدم و می‌رفتم یک جایی خارج از شهر. زیر درخت کُنار، چای می‌خوردم با خرما مضافتی. هم‌زمان تک تک نامه‌ها را باز می‌کردم و داستان آدم‌ها را می‌خواندم. بعد در پاکت‌ها را با تف یا سریش می‌بستم و آخر شب می‌رساندم دست صاحب‌شان. می‌بینید؟ خیلی هم بی‌شرف و بی‌اخلاق نیستم.

یا مثلا یک کشیش کاتولیک بی‌شرف و بی‌اخلاق می‌شدم. سه شیفت توی کلیسا کنار اتاقک اعتراف می‌نشستم و چای و خرما مضافتی می‌خوردم و به اعترافات مردم معمولی گوش می‌دادم. به گناهان‌شان که حتما جذاب‌ترین بخش زندگی‌شان است. حتی شاید داستان‌هایشان را می‌نوشتم و بعد از مردن‌شان چاپ می‌کردم. هر کدام از این آدم‌ها معمولی یک #کتاب_منحصربه_فرد است که هیچ نسخه‌ی دومی از آن وجود ندارد و قبل از افتادن در تنور شاطر، باید از آن کپی گرفت. من داستان ابرقهرمان‌ها و آدمهای مشهور را دوست ندارم. به درد من نمی‌خورند. من داستان آدم‌های معمولی را دوست دارم. چون خودم معمولی‌ام. داستان زندگی جورج #واشنگتن به درد کجای من می‌خورد؟ من داستان یک مهندس فاضلاب را می‌خواهم بشنوم که نیمه‌ی تاریک ذهنش پر از هیاهوست و هیچ کس از آن خبر ندارد. من دوست داشتم نجات‌غریق روایت‌ها باشم. هر وقت کسی می‌میرد، انگار ستاره‌ای در آسمان تاریک خاموش می‌شود. حالا چطور داستان آن درخشش را ثبت کنیم؟ همین ماجراست که من را مغبون می‌کند.

اصلا باید یک اداره‌ی روایات تاسیس کنند. اسمش را هم بگذارند سازمان حفاظت روایات (سحر). مردم به اجبار باید بروند سحر و روایت‌شان را آن‌جا ثبت کنند. مثل اظهارنامه‌های مالیاتی. هیچ روایتی دیگر نمی‌میرد. اصلا خودم باید این سازمان را راه بیندازم. به عنوان شغل جانبی. می‌شوم یک مهندس بی‌شرف و بی‌اخلاق که نیتش خیر است. شنیدن #روایت به نیت حفاظت از آن‌ها. چه کسی بدش می‌آید که ستاره‌اش در دل آسمان تا ابد سو سو بزند و ردش باقی بماند؟ مردیم از بس داستان #موفقت و #شکست #گاندی و #کلینتون و #کاوه_گلستان و #چرچیل و #بنی_صدر را دوره کردیم. من به دنبال داستان زندگی یک خیاط #تنها هستم که ته یکی از بن‌بست‌های نظام‌آباد #زندگی می‌کند ، #معمولی.

➖➖➖➖🍀
#فهیم_عطار

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

✨✨دنیا مدیون زنانی است که
سعی کردند با کارهای کوچک ،
حال خودشان را خوب و اطرافشان را آرام کنند.

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

چه باشد گر فلک یار را اینجا رساند ،
یا بّرد آنجا مرا ...

➖➖➖➖🍀
#موسیقی
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

غذا كه تمام ميشود پدر خانواده ميگويد:
دخترم به مامانت كمك كن و مادر لبخند ميزند و پسر خانواده بدو به سراغ بازي ميرود
و اين صحنه خود ميشود كلاس بزرگ اموزش كليشه ها به كودكان ، دختر ياد ميگيرد كمك به مادر و كار خونه وظيفه ي منه چون دخترم
پسرهم ياد ميگيرد من نبايد حتي بشقاب خودم رو به آشپزخونه ببرم چون پسرم.

همين ميشود كه بعد از يك عمر همان پسر در زندگي مشترك اگر بعد از ظهرهم به خانه برسد
صبر ميكند تاهمسرش هرجا هست بيايد و برايش شام اماده كند و سفره بچيند. چون ياد نگرفته هركس زودتر رسيد و سرحال تر است ميتواند براي يارش كه خسته و كوفته از راه ميرسد غذا درست كند.

همين ميشود كه دختر خانواده وقتي كه ازدواج كرده است، فرزنداني دارد و شاغل هم هست٬ باز انجام تمام كارهاي خانه را آن هم بدون هيچ كم و كاستي وظيفه ي خود ميداند
و در اكثر اوقات هم در اين حجم عظيم از مسئوليت قيد شغلش را ميزند چرا كه در ان صورت بهتر و دست تنهاتر از پس خانه داري بر مي آيد.

بايد ريشه رفتارهايي از اين قبيل كه مردان در خانه دست به سياه و سفيد نميزنند و زنان به جسم و روحشان فشار مي اورند با خستگي و دست تنهايي بازهم خانه و زندگيشان از تميزي برق بزند را در اموزش هاي كودكي شان در خانواده جست و جو كرد.

#روشنک_قاسمی
➖➖➖➖🍀
#دختر_پسر
#فرزند_پروری
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

مثل بارانم
بی‌نیاز از آواز آدمی،
همین سایه برای من کافی است
همین سکوت برای من ...
تمام!

دست از کلمات کشیده
کنار خودم به خواب می روم،
و در خواب می‌بینم گاهی
دارم به دعوت دریا
دور می‌شوم از درد و از آدمی  ...

سید_علی_صالحی
✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

یا بفرما به سرایم
یا بفرما به سَر، آیم
 
غرضم وصل تو باشد
چه تو آیی، چه من آیم
 
گر بیایی دهمت جان
ور نیایی کُشَدم غم
 
من که بایست بمیرم
چه بیایی، چه نیایی
 




#دلتنگی_شبانه
#رشید_رضایی

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن



آنقدر دوستت دارم
که هرچه بخواهی همان را بخواهم
اگر بروی شادم
اگر بمانی شادتر ،

تو را شادتر می‌خواهم
با من یا بی من
بی من اما
شادتر اگر باشی
کمی فقط کمی
ناشادم و این همان عشق است
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد

خواستن تو تنها یک مرز دارد
و آن نخواستن توست!

و فقط یک مرز دیگر
و آن آزادی توست
تو را آزاد می‌خواهم.....

#پابلو_نرودا

‌➖➖➖➖❤️
#موسیقی_احساس
#عشق_و_دیگر_هیچ

خوزه لودیز کانترو با نام هنری El Fary خواننده و بازیگر فقید اسپانیایی 🌹👌🦋

✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

نگاهی به آینده #هوش_مصنوعی از دید #جفری_هینتون.
جفری هینتون (Geoffrey Hinton) یکی از برجسته‌ترین دانشمندان حوزه هوش مصنوعی (AI) و یادگیری عمیق (Deep Learning)است. او به‌عنوان «پدر یادگیری عمیق» شناخته می‌شود و تاثیر عمیقی بر پیشرفت فناوری هوش مصنوعی در دهه‌های اخیر داشته است.

➖➖➖➖🍀
#تامل
#آینده
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

و ما همان دلتنگهای هميشه خواهيم ماند
نسلی كه عمری همنشين اندوه
و حسرت و فراق ماند
با اين همه،
اگر روزهای خوب آمدند و من نبودم،
اگر عشق پادشاه دنيا شد،
اگر پيامبران
برای يادآوری مذهب مهربانی
از غارها برگشتند ...
به يادم بوسه ای به باد هدیه كنيد!

#حمید_سلیمی

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

به خاطر ترس از دست دادن،
چه چیزهایی از دست دادەایم ...

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

از برای لذت..!

لزوما هر چیزی که می‌خوریم نباید فایده‌ای برای بدن داشته باشه و حتی می‌تونه گاها مضر هم باشه!

علم پزشکی مدرن در سال‌های پس از کرونا در روند انتشارات مقالات به سمت و سویی رفت که هنوز در کشورهای در حال توسعه مثل ایران خیلی مورد پذیرش قرار نگرفته!

یک نکته‌ی مهم:

فودفوبیا یا ترس از هر آن‌چه می‌خوریم در سوشیال‌مدیای فارسی فراوان یافت میشه، فردی که در ایران هم زندگی نمی‌کنه و هر آن‌چه که مردم روزانه مصرف می‌کنن رو مورد شماتت قرار میده، در صورتی‌که علم امروز دیگه اینو به ما نمیگه!

بیس تغذیه رو بر نوار سالم‌خواری قرار بدیم و اگر در این نوار گاهی هم از خط خارج شدیم، ملالی نیست بدن قادر به اصلاحِ عوارضِ این ناپرهیزی‌های کوچک هست.


ذهن‌مون رو با محتواهای زرد که مصرف و خوردن همه‌ی آن‌چه که هست رو ممنوع کردن، آلوده نکنیم.
مهمه که روغن جامد مصرف نکنیم، قند و شکر کم‌تری وارد بدن کنیم، مصرف نوشابه و نوشیدنی گازدار رو به حداقل برسونیم و غذای چرب و فست‌فود رو کم کنیم.

اما این وسط قراره زندگی هم بکنیم، نه بازدارندگی از همه چیز...
✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

صبح هایمان بی شک میتواند زیباتر باشد
اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد
جای دوری نمیرود...
یک روز همین نزدیکی ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت
شاید خیلی زیباتر...



#سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

- چشم‌ها را باید شست...

@jamemodern 🎧

Читать полностью…

جامعه مدرن

مدتهاست آرام مانده‌ای، اما اصلا مگر از تو چیزی باقی مانده‌‌؟
بخواب. خوشبختانه پرنده کوچ کرده‌است.

و شب بخیر به تو ساکت کلافه، و امیدوارم بالاخره خواب ببینی همه‌چیز مرتب است

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

باید منتظر پیش‌آمدهای نوظهوری بود، که مجاناً محکوم به تماشای رجاله‌بازی و گند و گه‌کاری هستیم، پوستمان کلفت شده هیچ‌جور تاسفی هم برایمان باقی نمانده.
زمستان مثل حلاجها در اتاقمان می‌لرزیم تابستان مثل ماهی روی خاک افتاده پرپر میزنیم. گرد و غبار و سر و صدای کارخانه کم بود حالا زوزه و عر و تیز رادیو هم قوز بالا قوز شده است. جای یک دقیقه آسایش نیست.
گاهی از مقاومت خودم وحشت میکنم!

نامه‌ به #شهید_نورایی
#صادق_هدایت

✅@jamemodern

Читать полностью…

جامعه مدرن

تروما (Trauma) یا روان‌زخم نوعی زخم ناپیدا اما عمیق در روان انسان است که بر اثر تجربه‌ی اتفاقات ناخوشایند زندگی ایجاد می‌شود.
این آسیب روحی روانی خصوصا اگر در دوران کودکی شکل گرفته باشد، می‌تواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

اتفاقات و رویدادهای ناخوشایند اجتناب‌ناپذیر هستند و برای همه‌ی انسان‌ها در طول زندگی رخ می‌دهند.
اگر ما نتوانیم از این اتفاقات به‌راحتی عبور کنیم و تاثیر آن‌ها آن‌قدر شدید باشد که در ذهن ما برای مدت‌های طولانی باقی بماند، اصطلاحا با پدیده تروما یا آسیب روحی و روانی مواجه هستیم.

درواقع باید بگوییم رویدادهایی که باعث به خطر افتادن امنیت فرد شوند، منجر به بروز آسیب روانی تحت عنوان تروما خواهند شد. در برخی مواقع این نوع آسیب به‌‌دلیل شوک روانی ایجاد می‌شود.
مثلا جدایی غیرمنتظره از شریک عاطفی. این نوع تروما در اصل روان‌زخم است، زیرا آسیب فیزکی ایجاد نمی‌کند بلکه‌ شما را از لحاظ روانی تحت فشار قرار می‌دهد.
✅@jamemodern

Читать полностью…
Subscribe to a channel