اینستاگرام: https://instagram.com/jamemodern?igshid=YmMyMTA2M2Y= شنيده نشدن دليلى براى ساكت ماندن نيست..... ويكتور هوگو @jamemodern ادمین @sammer_y ====== ما درگير جامعه مريضى هستيم كه تك تكمون عضوش هستيم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو مینگرم
#سعدی
سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern
برایت، عطر باغ وُ میوههاے جنگلے را
عشقبازیِ آستانهے در
شنبههاے لبریز از عشق
یڪشنبههاے آفتابی
دوشنبههاے خوش خُلق را
آرزو میڪنم
خندههای بیحساب
مانند ڪودڪان
گوش سپردن به پرنده
وقتی میخواند
و نشنیدن #خداحافظی را
برایت آرزو میڪنم...
#دروموند_د_آندراده
➖➖➖➖🍀
#موسیقی_بیکلام
شبتون ماه ،
خوابتون آروم ،
پایان هفته تون دلنشین 🌹
✅ @jamemodern
لازم است کتاب بخوانی، اما اگر کتاب خواندی، الزاما فرهیخته نیستی!
لازم است با سواد باشی، اما اگر با سواد شدی، الزاما فهمیده نیستی!
لازم است مدرک داشته باشی، اما مطمئن باش که هیچ مدرکی تضمین درک و شعور بالای تو نخواهد بود و در نهایت، آدمها به رفتار و گفتار تو نگاه خواهند کرد!
دنیا پر است از کتابخوانهایی که فقط از ترسِ کتابخوان نبودن، کتاب میخوانند، آدمهای تحصیلکردهای که فقط برای عقب نماندن از قافله، ادامه تحصیل دادهاند...
مهم است چه میخوانی و مهمتر از آن این است: برای چه میخوانی؟؟؟!
مهم است چطور رفتار میکنی و تحصیلات، فیلمها، کتابها، دیدهها و شنیدهها، چقدر تو را به سمت بهتر شدن سوق دادهاند؟! چقدر صبورتر شدهای؟ چقدر فهمیدهتر؟ چقدر آگاهتر؟ و تا چه اندازه سازندهتر و اصیلتر؟؟؟
✅@jamemodern
آفتاب از سر هر کوچه که بیند رویت
شرمش آید که بدان کوچه دگر بازآید
#اوحدی
#سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern
بعضی روزها مثل امروز -سرِ کار- در معرض آماج حملات ایمیلی قرار میگیرم. هر چهار دقیقه کامیپوترم یک دیلینگ میکرد که یعنی ایمیل جدید آمد. هنوز در جواب ایمیل قبلی ننوشته بودم که «با عرض سلام و خسته نباشید...» که صدای دیلینگ بعدی بلند میشد. از هشت صبح این بمباران شروع شد تا دم غروب. زرت و زرت ایمیل وارده. فحوای هیچ کدام از این ایمیلها هم «ملالی نیست جز دوری شما» نبود. همه ملال داشتند و طلب. این را بفرست. اون کجاست؟ چقدره؟ چند تا؟ چرا؟ تا به کی؟
حالا که این چهار خط را مینویسم به اندازه کل عریضههایی که ناصرالدینشاه در طول پنجاه سال پادشاهیاش پاسخ داد، من امروز ایمیل جواب دادهام. ساعت از ده شب گذشته و هنوز دوازده ایمیل خوانده نشده مثل دوازده میمون هار و گرسنهی پشت میلههای قفس به من خیره شدهاند و منتظرند تا موزشان را بهشان بدهم. اما کور خواندهاند. من جواب اینها را نمیدهم. چون شب دیر وقت است. چون میدانم که صاحب این عریضهها خوابند و آدم خواب، انتظار چندانی ندارد. اصلا همین است که من شبها را دوست دارم. چون آدمها میخوابند و دست از سر من برمیدارند. #شب مخفیگاه من است.
کاش میشد آدم سهمیهی روزانهی #مخفی شدن داشته باشد. مثلا یکی از حقوق مدنی انسان این باشد که روزی بتواند دو ساعت گم بشود و هیچ کس دنبالش نگردد. بیست سال پیش نیما مقدمِ الدنگ سرم کلاه گذاشت و پولهایم را خورد. این را هزار بار همینجا نوشتم که شاید بالاخره یکی او را بشناسد و خبر بدهد که کجاست و من بهش مژدگانی بدهم. که تا حالا آن یک نفر پیدا نشده است. اما حالا یک چیز دیگر میخواستم بگویم. خواستم بگویم وقتی که پولها را خورد، حس کردم رسیدهام به لبهی تاریک جهان. حوصلهی هیچ آدمی را نداشتم. نه حوصلهی راهکار، نه حوصله دلداری و نه حوصلهی دلقکبازی جهت تلطیف فضای سنگین دفتر کار. همین شد که میرفتم توی کمد دیواری اتاق کارم، درش را میبستم، روی کارتن خالی مانیتور الجی مینشستم و در تاریکی خیره میشدم به تاریکی. جواب هر کسی که صدایم میکرد را هم نمیدادم. چرا؟ گفتم که. چون حوصلهی هیچ کس را نداشتم. فقط آرزو میکردم که کاش یک گربهی خسته داشتم و میگذاشتم روی پایم و آرام دست میکشیدم روی کمرش. خوبی گربه همین است که خواستهی چندانی ندارد و #حق_مدنی_انسان را برای #گم_شدن، به رسمیت میشناسد. البته بیشتر دوست داشتم آلکاپون میبودم و همانطور که گربه را نوازش میکردم به نوچههایم دستور میدادم تا مقدم را پیدا کنند، پولهایم را پس بگیرند و خودش را هم جر بدهند. که خب از این شرایط حتی گربهاش را هم نداشتم. اما در عوض آن کمد را داشتم که در آن مخفی بشوم. که اگر نداشتم احتمالا بابت آشفتگی فکر و خیالم، حتما یک نفر را از پنجرهی طبقهی سوم پرت میکردم توی خیابان ستارخان.
بگذریم. من از اینکه کائنات طوری سرهم شده که زمین به دور خودش بچرخد و اجازه بدهد تا چند ساعتی نور به نصف کرهی زمین نتابد و آدمها مجبور بشوند بخوابند، خرسندم. البته بهتر این بود که بشر کنار این همه قانون مندرآوردیِ اجتماعی-اخلاقی که برای خودش جفت و جور کرده است، قانون مدنی حق گمشدن موقت (و بلکم دائم) را هم اختراع میکرد. اصلا وصلش میکرد به یکی از فرامین لازمالاجرای خدا. مثلا « التخفّي وَاجِبٌ».
به امید روزی که وقتی یکی مثلا پرسید «ارسلان کو؟»، آن یکی دیگر جواب بدهد که «پیش پاتون رفت دو ساعت گم بشه. امری هست بگید، من در خدمتم.»
➖➖➖➖🍀
#فهیم_عطار
✅ @jamemodern
لمس آغوش پر از مهرت برایم زندگی است
چون در آغوش توام از عشق سرشارم نگار
چون در آغوش منی لبریزم از احوال خوش
با تو در اوج خزان سبزم چونان فصل بهار
#امیر_عباس_خالق_وردی
#سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern
رسیدن به آدمی درست اما در زمانی نامناسب به زبان سینما...
✅ @jamemodern
⭕️ باغبان یا نجار؟
🔴 نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشه همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقا میداند نتیجه کارش چه خواهد شد و اگر تجربه داشته باشد، خطایی رخ نخواهد داد.
اما باغبان چطور؟ او هم همه تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته چه شکلی خواهند شد.
بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند. پسرم باید دانشمند شود و بعد لحظه لحظه زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند. دو ساعت درس، ۲۰ دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر. آنها اما نکته بزرگی را فراموش کردهاند: نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند.
آلیسون گوپنیک، نویسنده کتاب علیه تربیت فرزند، میگوید باید برای بچهها باغبان بود. و یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند داد.
👤 #دکتر_فرهنگ_هلاکویی
✅ @jamemodern
«چون شب درآید، شاد شوم که مرا خلوتی بود بیتفرقه...»
#عطار
00:00
✅@jamemodern
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بیوقفه، درباره هرکس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت میکند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست...
📚وصیت خیانت شده
✍میلان کوندرا
✅@jamemodern
در هوای بارانی که از زنندگی رنگها و بیحیایی خطوط اشیا میکاهد، من یک نوع آزادی و راحتی حس میکردم و مثل این بود که باران، افکار تاریک مرا میشست!
#بوف_کور
#صادق_هدایت
✅@jamemodern
سقوط #اسد و چند پرسش مهم
✍️ #رحیم_قمیشی
۱۸ سال پیش، یعنی دقیقاً اوایل دوره حکمرانی احمدینژاد، که
#موردحمایت_صددرصدی #رهبرنظام بود، نیروهای نظامی، امور سیاسی و دیپلماسی کشورهای منطقه را رسماً از وزارت خارجه منفک، و بر عهده گرفتند.
سفرای ما در سوریه، عراق، لبنان و چندین کشور دیگر، اگر نظامی نبودند با نظر مستقیم نظامیان تعیین میشدند.
حال نظام باید پاسخ دهد، آیا #سپاه در اقدامات منطقهایاش موفق بوده، اگر نبوده چرا متولیاش شد و چرا همچنان متولی است!؟
لطفاً بفرمایید #سفیرایران در دمشق چه کاری میکرده که متوجه لرزان شدن شدید پایههای حاکمیت اسد نشده، چه تدابیری برای حفظ سرمایههای ایران اتخاذ نموده و چرا اجازه داده میلیاردها دلار سرمایه و مطالبات ایران به باد فنا برود.
این سرمایهها ارث پدر هیچکس نیست که با یک لفظ "اشتباه شد" و یا "خدا خواست" پوشانده شوند.
مردم #پاسخ_قانع_کننده میخواهند.
لطفاً توضیح دهید دقیقا چه مقدار بودجه صرف نگهداری بشار اسد شده، و آن مقدار، مطابق کدام مصوبه یا مجوز مجلس بوده، و چون همیشه احتمال به هم خوردن شرایط سیاسی در سوریه وجود داشته، چه تضمینهایی برای بازپسگیری آن پولها، از کشور سوریه، با هر حاکمیتی، به عمل آمده است.
لازم به ذکر است صحبت یک میلیون و صد میلیون دلار نیست، #دههامیلیارددلار از بودجه این مردم فقیر به سوریه برده شده است!
پرسش مهم؛ اگر مردم ایران خواهان آن باشند که منبعد به هیچ عنوان هزینهای در خارج از کشور صرف نظامهای ورشکسته سیاسی و جنبشهای غیر مسئول نشود، کجا باید نظر خود را ابراز دارند؟ و آیا مردم حق ندارند نسبت به نحوه هزینهکرد دارایی خود و مالیاتهایی که میپردازند ابرازنظر کنند؟
و پرسش نهایی؛
آقای جولانی (رهبر فعلی مخالفان اسد) شاید هرگز رهبر دلخواه همه سوریها نیست، اما ظلم بشار اسد به مردمش و فقر آنها، به قدری افزایش یافت، که کل ارتش سوریه و حقوقبگیران نظامش حاضر نشدند از بشار حمایتی کوچکی در برابر جولانی، بکنند.
آیا فکر نمیکنید در ایران هم ادامه وضعیت، مردم را به همان نتیجه برساند؟
روزی بگویند #آخوندها نباشند، هر کسی هم بیاید مهم نیست!
مرگ سراغ همه میآید.
وقتی امام علی گفت بمیرید قبل از آنکه میرانده شوید، تنها با فقرا بوده؟
یکبار هم تجسم کنید با حاکمان هم بوده!
بمیرید قبل از آنکه جانتان ستانده شود.
بروید قبل از آنکه بیرون رانده شوید!
شکست را بپذیرید قبل از آنکه مُهر شکست بر پیشانیتان زده شود.
شما از یک #جنایتکار حمایت کردید.
شما پولهای مردم پر رنج کشور را به باد دادید
شما با آنهمه اسلحه چند روز هم در برابر موج مخالفان و بهقول خودتان تروریستها مقاومت نکردید
هر چقدر مقابل #دختران معصوم ما قلدرید
در برابر #قدرتها، ضعیف و خوار هستید!
#غزه کافی نبود!
#لبنان کافی نبود؟
#سوریه کافی نیست!
تا کجا میخواهید برانید؟
شما #شکست_خوردید.
بپذیرید!
➖➖➖➖🍀
✅ @jamemodern
خنک آن دم
که شب هجر بگوید
که شبت خوش...
#مولانا
00:00
✅@jamemodern
گفت: "زندگی کردن را یادم رفته" و من به این فکر کردم که چطور یک نفر ناگهان به خودش میآید و میبیند که دیگر بلد نیست چطور زندگی کند؟ یک انسان باید به کجای اندوه رسیده باشد و باید کدامین مرحله از مراحل فروپاشی را پشتسر گذاشتهباشد که یک روز صبح از خواب بلند شود و نداند چطور زندگی کند و با زمان و فرصتی که به او داده شده دقیقا چهکار کند!
✅@jamemodern
دالانهای تاریخ پر از نام دیکتاتورهایی است که صدای مردمان را نشنیدند و در نهایت با شدیدترین وجه ممکن تنبیه شدند و سقوط را تجربه کردند
و نیک میدانیم این سرنوشت محتوم همه آنهاست؛ چرا که دیکتاتورها هرگز تاریخ نمیخوانند!
#محمد_پارسی
✅@jamemodern
فزودم صبر تا کمتر جفا بینم، چه دانستم
که محنت بیش بیند، هرکه طاقت بیشتردارد...
#ملکی_قمی
00:00
✅@jamemodern
#اشترانکوه (مشهور به آلپ ایران) در #لرستان
➖➖➖➖🍀
#ایران_زیبا
#مهربان_با_طبیعت
✅ @jamemodern
اين زندگى را نمىشود به تعویق انداخت؛ باید همين حالا آن را زيست؛
نمىشود به آخر هفته، تعطيلات، وقتی بچهها خانه را براى رفتن به كالج ترک كردند و يا به سالهاى بعد از بازنشستگى موكولش كرد.
آروین د یالوم
✅ @jamemodern
صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب
فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
منتسب به #حافظ
#سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern
رفتم و
زحمت بیگانگی از
کوی تو بردم ...
#هوشنگ_ابتهاج
✅@jamemodern
«دلیلش را نمیدانم
امّا هر چه هست
فکر کردن به تو
حال مرا خوب میکند»
✅@jamemodern
انسان زن متولد خاور میانه
✅ @jamemodern
با یک گروهی مهمان خانواده دیگری بودیم. صبحش رفته بودیم پارک وحش. نزدیک ظهر میزبان اصرار میکرد برویم خانه برای ناهار چون غذا زیاد درست کرده و یکی از مهمانها هم انکار که شهر بغلی رستوران ایرانی دارد برویم کباب بخوریم.
میزبان گفت رای بگیریم و شروع کرد به پرسیدن.
به من که رسید، چون واقعا نه چندان گرسنه بودم نه بین قرمه سبزی میزبان و کباب رستوران تفاوت چندانی قایل بودم؛ گفتم هر دو گزینه برایم فرقی ندارد و هیچ مشکلی با هیچکدام ندارم.
میزبان آمد در گوشم و گفت از دستت عصبانیم، تو هیچوقت انتخاب نمیکنی.
گفتم من؟؟ من که به جای پافشاری رو خواسته ام، میگویم همه جوره خوب است؟؟؟
واقعا عصبانی بود. گفت نه، آدم باید بتواند بین گزینه ها فرق بگذارد، تو همیشه میگویی فرقی ندارد!
چند هفته پیش، در گروه خانوادگی، یک نفر رای گیری کرد که برای جشن سال نو، همه به همه هدیه بدهیم یا قرعه ناشناس بکشیم یک نفر برای یک نفر؟
من هر دو گزینه را انتخاب کردم چون فرقی برایم نداشت. طرف تاکید کرد: لطفا یکی را انتخاب کن، بگو کدام براین بهتر است!
من یاد آن روز پارک وحش افتادم ...
دیروز با همکارانم رفتیم ناهار. کجا غذا بخوریم؟ من همراهشان رفتم چون همکار روسم گفته بود فلان جا و همه رفتیم فلان جا که دیدیم جای نشستن هم نبود. یکی دیگر گفت بسار جا، همکار روس گفت نه بهمان جا. و رفتیم.
بعد از ناهار، یکی پرسید از این مسیر برگردیم یا آن مسیر ؟
من گفتم فرق ندارد.
اینجا همکار روس به من گفت: دقت کن، همه مایی که در کشورهای دیکتاتوری بزرگ شدیم عادت کرده ایم بگوییم فرق ندارد، چون همیشه جای دیگری تصمیمها گرفته می شده بخصوص برای ما که زن هستیم.
یا اگر هم قرار بود نظری داشته باشم و نظر ما را قبول نکردند، زود کوتاه بیاییم و به جبران این ها، عادت کردیم جاهایی نظر بدهیم که اصلا نظر دادن لزومی ندارد و هزینه بر نیست!
این رفتاری است که بخصوص من و تو باید هی باهاش بجنگیم و تکرارش نکنیم. برای همین من پیشنهاد میدهم و نظرم را هم کنار پیشنهادم میگویم.... شاید بهتر باشد گاهی هم تو پیشنهاد بدهی و ما بگوییم موافقیم یا نه...
به حرفش فکر کردم. به نظرم خیلی درست میگفت. من در سرزمینی بزرگ شدم که «عقیده مستقل خودم» را داشتن، اغلب بسیار هزینه بر بود. برای همین از یک جایی که نمیدانم کجاست، کلا بیخیال شدم و زحمت انتخاب کردن و عطای نظر مشخص داشتن و پافشاری کردن روی رأیم را به لقایش بخشیدم و دایم گفتم برایم فرقی ندارد.
آنقدر این «برایم فرقی ندارد و من تابع جمع هستم و با همه انتخابهای بقیه مدارا میکنم » را تکرار کردم که شد عادت و رفتار.
عادتی که درست نیست و باید الان زحمت بیشتری بکشم و هر بار ببینمش و باهاش بجنگم.
✅ @jamemodern
چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من…
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم..
#پریسا_صالحی
#سلام_صبح_بخیر
✅ @jamemodern
در سرزمینی که زندگی
تلاشی است برای بقا ،
زیباییِ وطن ،
منظرهای دردناک است!
#هرتا_مولر
✅@jamemodern
✅در باب قانون حجاب
فون هایک بزرگ می گفت که هرچقدر دست پارلمان بازتر باشد آزادی ادم ها محدودتر است؛ حرفش این بود که بنا نیست وکیل مردم در مجلس هر چیزی را به عنوان قانون برای خلق الله تصویب کند و هر مصوبه ای به صرف تصویب پارلمان «قانون» به حساب نمی آید. حرف مرد متفکر بیشتر برای شرایطی است که نمایندگان در سازوکاری دموکراتیک انتخاب شده باشند و بشود آنها را نماینده گروه های مختلف مردم دانست.
در شرایط فعلی ما ماجرا چنان تراژیک است که تنه به کمدی می زند! کسانی که از انتخاباتی با مشارکت حداقلی بیرون آمده اند چنان قانونی را تصویب می کنند که برای زمامدارانی با اوج محوبیت هم قفل است! گفته می شود برای حفظ فرهنگ و سنت و عفاف جامعه است ولی راستش نگارنده این سطور جز لبخند واکنشی ندارد! جامعه ای که اخلاقش را بناست آدم های سیاسی و دولت حفظ کنند یعنی باید اساسا با اخلاق خداحافظی کند. به قول روتبارد اینکه نگهبانی از اخلاق را به دولت بسپاریم مثل اینست که روباه را به نگهبانی مرغ ها گماشته باشیم!
این قانون اعلان جنگ به آدم های متمدن قرن بیست و یکمی است، پیامدهای مشخصی هم دارد که هر ادم عاقلی می فهمد ولی ظاهرا کسانی با لج و لج بازی های سیاسی بنا نیست دست از سر این مردم بردارند. جامعه خودش حواسش به حفظ اخلاقش هست و دستکاری آدم های سیاسی فقط کار را بدتر می کند. می فهمم که در حال اصلاحات! اقتصادی هستید و نمی شود سیاست و اجتماع را آزاد بگذارید ولی کسی که باد می کارد طوفان درو می کند. نمی دانم أساسا بختی برای اجرا می یابد یا خیر ولی حتی طرح آن توهین آمیز است. آدم های هیچ کاره مثل من باید دائم از ضرورت میهن دوستی علیرغم بدخواهی ها بگوییم ولی کسانی در قدرت بهانه لازم برای تنفر را در اختیار همه قرار می دهند!
حتی اگر بنا به برخی مصالح سیاسی! پلیسی کردن جامعه هدف باشد راهش این مسیر پرخطر و پرهزینه نیست؛ در مورد نود میلیون آدم صحبت می کنیم و اقتصادی ورشکسته و اوضاعی که هر دم وخیمتر می شود. پیش نیاز هر إصلاحات اقتصادی درجاتی از مقبولیت است وقتی با چنین قوانین مضحکی به مردم اعلان جنگ می دهی کار پیش نمی رود؛ چیزی هم حاصل شود باید خرج ساکت کردن رعیت کنی. بعید بدانم این بدیهیات را کسی نداند ولی ظاهرا رقابت های پیشا-جانشینی مرز نمی شناسد، الله اعلم.
امیرحسین خالقی
✅@jamemodern