اینستاگرام: https://instagram.com/jamemodern?igshid=YmMyMTA2M2Y= شنيده نشدن دليلى براى ساكت ماندن نيست..... ويكتور هوگو @jamemodern ادمین @sammer_y ====== ما درگير جامعه مريضى هستيم كه تك تكمون عضوش هستيم
ایران از پای نمیاُفتد، میتپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمیخیزد؛ مانندِ دُلفین جَست میزند و پیدا میشود و نهان میشود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش.
هزاران هزار صدا در خرابههایِ تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابههایِ دیگر نیز پیچیده است و گوشِ روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان میآیند و میروند، غولان میآیند و میروند، دوالپایان پاورچین پاورچین میگذرند، و آن روندهٔ بزرگ که ایران نام دارد، میماند.
✍دکتر #اسلامی_ندوشن
برگرفته از فصلنامهٔ هستی، تابستانِ ۱۳۷۲ خورشیدی، صص ۱۸۴–۱۸۳
✅@jamemodern
شازده کوچولو از گل پرسید: آدمها کجان؟
گل گفت: باد به اینور و آنورشان میبرد، این بیریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده!........
✅@jamemodern
«در جنگها ، برنده مفهومی ندارد، جنگ یعنی باختنِ محض.
هیچ عظمتی وجود ندارد که در آن سادگی، خوبی و حقیقت نباشد.».......
جنگ و صلح
لئو تولستوی
✅@jamemodern
انتخاب شریک عاطفی فقط انتخاب کسی که ازش خوشمون میاد نیست
ما همزمان در حال انتخاب یک والد برای فرزندمون، یک مشاور، یک هم اتاقی، یک هم سفر، یک معلم زندگی، یک شریک کاری و یک دوست صمیمی هستیم
این جوری نگاه بکنی خیلیا همون اول رد میشن...
✅@jamemodern
قدرك أنتِ فهو أن تكوني حبيبتي
ولن تهربي من هذا القدر أبداً...
سرنوشتِ تو آن است که محبوبِ من باشی
و هرگز از این سرنوشت گریزَت نخواهد بود.
✅@jamemodern
از صدايت مىبوسم تو را
صدايت
كه اين همه گنجشک در دلم رها مىكرد
#جمال_ثریا
✅@jamemodern
آنچه نامش زندگی بود ما را کشت
مانده ام آنچه نامش مرگ است
با ما چه میکند!
00:00
✅@jamemodern
اجازه بدهید کمی روزمرهنویسی کنم تا دو دقیقه از حال و هوای باروت و گوگرد بیاییم بیرون. حتی بولدوزرهای معدن هم به استراحت نیاز دارند. چه برسد به ما که از ساقهی اقاقیا هم شکنندهتر شدیم. شهرداری شهر ما قرار است یک پارک جدید بسازد. چه کسی قرار است آن را طراحی کند؟ شرکت ما. مطابق عرف و قانون اینجا، برای ساختن پارک، یک جلسه عمومی میگذارند که مردم بیایند و نقشهها را نگاه کنند و نظر بدهند و انتقاد کنند. در واقع « #مطالبات و #توقعات» خودشان را به سمع و نظر شهرداری برسانند. جلسه چه وقت بود؟ دیشب. چه کسانی شرکت کرده بودند؟ نمایندهی شهرداری و نمایندهی طراح-که من بودم. عموم (به ضمهی عین و نه فتحه) هم بودند؟ بله. نزدیک به پنجاه نفر انسان معمولی. جلسه دو ساعت طول کشید. هر کس یک طومار نوشت و داد دست ما. که این کار را بکنید و آن کار را بکنید و این قسمت پارک مزخرف است و اوف چه قشنگ و الخ. مثلا یکی گفته بود که تعداد پارکینگها را بیشتر کنید. یکی گفته بود به درخت بلوط حساسیت دارم، فلذا بلوط نکارید. یکی گفته بود حتما آبخوری برای سگها تعبیه کنید که تابستانها گرم است و تشنه میشوند. و هزار دستور دیگر. وظیفه من و نمایندهی شهرداری چی بود؟ اینکه طومار را با لبخند از دستشان بگیریم و بگوییم باریکلا به این همه ذکاوت و این نظرات خوب. حتما اعمال میکنیم. و واقعا تا جایی که جان و مالمان اجازه بدهد ترتیب اثر میدهیم.
نزدیک به بیست سال است که جلسات اینچنینی را میروم و هنوز آن را درک نکردهام. مگر #عُموم هم میتوانند توقع چیزی داشته باشند؟ یا اینکه میدانند که طلبشان چیست و چطوری آن را بگیرند. مگر چنین چیزی داریم؟ من که بلد نیستم. الان اگر پروردگار از بالا بیاید پایین و بگوید توقع و طلبت چیست، من چی جوابش را بدهم؟ نمیدانم. احتمالا تعارف میکنم و میگویم «راضی به زحمت نیستم و همین که یه لقمه نون و ماست باشه کافیه. یه دقیقه اومدیم خودتون رو ببینیم». هیچ وقت یادم نمیآید برای ساختن هیچ پارکی از ما نظر خواسته باشند. یا اصلا نظر عُموم مهم بوده باشد. حتی یادم نمیآید بین رفتن #بهشت و #جهنم هم از من نظر پرسیده باشند. انتخاب شهرداری بهشت است. پس باید برویم به بهشت. به هر قیمتی که شده.
از دیشب دارم به این ماجرا فکر میکنم که توقع و طلبِ پدر و مادرم، خودِ من، پژمان-رفیق صد سالهام- از جهان در این ثانیه چیست؟ طلب آقای مددی که سرِ کوچهی هشتم چلوکبابی دارد چیست؟ توقع کارمند حسابداری بیمارستان مهراد و آن دختری که اهل لار بود و توی یکی از کافههای کریمخان قهوه دست مردم میداد چیست؟ دقیقا نمیدانم اما مطمئنم نکاشتن درخت بلوط و نصب کردن آبخوری سگ نیست. احتمالا ما در کف مطالبات سیر میکنیم. جایی زیر سیمان کاشیهای حیاط. اینقدر کف. اینکه همهی پسرخالهها و دخترخالهها توی یک شهر باشند و امشب همه دور هم جمع بشویم. جمعهها برویم خانهی مامان. صبح سالم از خانه بیرون برویم و سالم برگردیم خانه.
زیر کف مطالبات. دائم حرص نخوریم. در حد یک انسان معمولی اضطراب داشته باشیم و نه در حد آهوی دشت زنگاری که گرفتار شده باشد در بیشهی گرگها. هان؟ توقع زیادی داریم؟ اینکه وقتی دستمان را سایهبان چشمهایمان میکنیم و به افق خیره میشویم یک چیزی ببینیم. لااقل در حد یک شبح شل و ول. نه اینکه اینقدر دود گرفته باشد که چشم چشم را نبیند. تبلیغ به آبادی بکنند تا به نابودی. کفِ کفِ کف مطالبات.
بلوط نکارند؟ نه. این سقف مطالبات است. همین که #بلوطها_را_نسوزاند کفایت میکند.
✅اجازه بدهند برویم جهنم. اجازه بدهند به مرگ طبیعی بمیریم. آسمان آبی باقی بماند. کمی از گریه کم کنند و به خنده اضافه کنند. همین.✅
وگرنه ما اصلا مطالبه خاصی نداریم. زحمت نکشید. یه دقیقه اومده بودیم خودتون رو ببینیم و بریم. والا.
➖➖➖➖🍀
#فهیم_عطار
✅ @jamemodern
خدا کند که دلی در خم زمانه نمانَد...
خدا کند تاریخ تکرار نشود... ، و
همان شادی نصفهنیمه برگردد.
صلح ابتدایش سخت ولی امتدادش آسانی است،
جنگ ابتدایش آسان ولی ارمغانش ویرانی است.
تحمیل صلح به جنگطلبان هنری دشوار است و فقط با قدرت بدست میآید.
✅@jamemodern
روزی او یک جنگجو است،
روزی دیگر یک آشفته و شکسته
بیشتر روزها،کمی از هر دو است،
اما هر روز او اینجاست
ایستاده، میجنگد، تلاش میکند
او من هستم.
✅@jamemodern
بعد از جنگ،
با چوبدستم انجیرهای تازه را برای تو خواهم چید.
با تو خواهم ماند.
با تو خواهم خواند.
و تو را در بُهت آفتابیات خواهم بوسید
اگر
ابرها بگذارن
#محمدابراهیم جعفری
✅@jamemodern
آتشبس اعلام کردهاند ولی جنگ در درون همهی ما هنوز ادامه دارد و همهی ما درگیر بحرانِ دردناکِ پس از حادثهایم و همهی ما عمیقا رنجیدهایم و به دنبال معنایی میگردیم که این چند روز، وسط اینهمه بیثباتی و ناامنی و پیشبینیناپذیر بودنِ شرایط، از دست دادهایم...
✅@jamemodern
لیاقت این مردم را ندارند. مردمی که در تمام برهههای تاریخ کشتهشدند، تحقیر شدند، قلع و قمعشان کردید، مورد تهمت و تهدیدتان بودند، رویشان نام و القاب زشت گذاشتید و ساچمهبارانشان کردید و آنقدر غرق دشمنی با مردم و خفه کردن صدای منتقدانتان شدید که دشمن واقعی را بیخ گوشتان ندیدید و حالا باز هم این مردم نازنین تا پای جان در ترس و بیخبری و وحشت ماندند، حتی بدون پناهگاه و آژیر خطر تا شما باز هم دفتر و دستک فیلترینگتان را پهن کنید و پیامکهای ابلاغ و احضار به جرم لایک کردن و نکردن.
آرامش مبهم دیشب و امروز را مرهون بزرگمردان و زنان دریادلی هستیم که علاوه بر نیروهای مسلح، در پمپ بنزینها، هلال احمر، نانواییها و بیمارستانها و حتی سوپرمارکتها دست از خدمترسانی به مردم برنداشتند.
#الهام_فلاح
✅@jamemodern
آتشبس بیرون
و ادامهی جنگ در درونِ بدنها
آتشبس یعنی توقف بمب.
یعنی: بس است، آتش.
با اینکه این جمله میتواند مرهمی بر بدنها و روانهایمان باشد،
اما از آتش اضطرابی که هنوز درونمان شعله میکشد، غافل نشویم.
آتشبس میتواند پایان بمبها باشد،
اما پایان اضطراب نیست.
وقتی مغز برای چند روز یا چند هفته در حالت آمادهباش بماند، شبکههای عصبیای که مسئول حس خطر هستند، تقویت میشوند.
بهویژه بخشهایی مثل آمیگدال، همچنان فعال میمانند.
و این یعنی بدن، حتی در نبود خطر واقعی، همچنان در وضعیت جنگی باقی میماند.
از دید مغز، اگر خطری چند روز ادامه داشته باشد، احتمال بازگشتش زیاد است.
پس مغز تصمیم میگیرد «الگوی بقا» را نگه دارد، حتی وقتی دیگر صدایی از بیرون نمیآید.
اینجاست که دچار نوعی ناهماهنگی درونی میشویم.
بخشی از مغز میگوید بمبی نیست، همه چیز آرام شده،
اما بدن هنوز در اضطراب جنگ است.
تنفس تند است، تمرکز پایین آمده، و بیقراری ادامه دارد.
این ناهماهنگی بین پیام مغز و واکنش بدن، خودش به یک منبع اضطراب مزمن تبدیل میشود.
برای همین، تمامشدن جنگ در بیرون، بهتنهایی کافی نیست برای آرام شدن بدن در درون.
بازیابی از این وضعیت به زمان نیاز دارد.
مطالعات نشان میدهند که سیستم عصبی بعد از یک دوره اضطراب شدید،
برای رسیدن به سطح پایداری جدید، گاهی تا چند ماه زمان میخواهد.
بهویژه اگر فرد هنوز اخبار، تصاویر یا افکار مرتبط با خطر را دریافت کند.
وضعیت بدن در این روزها الزاماً طبیعی نیست، حتی اگر بازگشت به زندگی عادی اتفاق افتاده باشد.
بازگشت به روتین، به معنای بازگشت تنظیم عصبی نیست.
ممکن است بدن شما بین دو قطب متفاوت حرکت کند.
گاهی خسته، گاهی پرانرژی.
گاهی بیخواب، گاهی خوابآلود.
گاهی بیاشتها، گاهی پرخور.
گاهی بیحس و گاهی بیشبرانگیخته.
بدن در حال تقلا برای بازیابی تعادل است، اما هنوز از شدت اضطراب گیج است و نمیتواند درست فرمان بدهد.
فردی را تصور کنید که مدام در گوشش زدهاند و شکنجهاش کردهاند. آیا میتواند با سرگیجهی بعدش، راحت به کارهای روزمرهاش برگردد؟
در این روزها بدن بین فازهای مختلف گیر کرده.
بین ترس و بیحسی.
بین تلاش برای ادامه دادن و فروپاشی.
این نوسانات نشانهی از دست رفتن تعادل سیستم عصبی هستند.
و تنها با مهربانی، مراقبت، تمرینهای کوچک و مداوم، و کاستن از فشارهاست که میتوان دوباره مسیر بازگشت به تعادل را پیدا کرد.
پس مهم است که با خودتان مهربان باشید.
از بدنتان انتظار آرامش فوری نداشته باشید.
و با تمرینهای بدنی، تنفسی، و ایجاد ریتم روزانه کمکش کنید تا قدمبهقدم به سمت امنیت برگردد.
#پونه_مقیمی
✅@jamemodern
نحن نكمل بعضنا البعض
في كل المواقف الصعبة.
«ما یکدیگر را
در همه موقعیتهایِ سخت
کامل میکنیم.»
00:00
✅@jamemodern
میگفت:
ما آدمهایِ «امروز را نَزیسته»
و مُضطرب در اندیشهی فرداییم.
و چه بَد احوالی...
✅@jamemodern
○ به خدا اعتقاد داری وینسنت؟
● آره، پدرم هندو بود ،
مادرم پروتستان،
به چند تا خدا اعتقاد دارم!
○ خب پس از همهشون کمک بخواه...
اوضاع خیلی خرابه!
ـ 🎞
#مریخی (۲۰۱۵)
#ریدلی_اسکات
✅ @jamemodern
بیداری؟
خواستم بهت بگم "آرامش"
هنر نپرداختن به مسائلی است که حل کردنشان سهم خداست...
00:00
✅@jamemodern
منم! از دلِ جنگها، نپذیرفتنها انکار کردنها...
منم! از قلب آتشبسها، نقض کردنها، ادامه دادنها...
منم! از قلب اوضاعی که معلوم نیست! از عمق بلاتکلیفیها، تسلیم شدنها، دوام نیاوردنها...
منم! از جایی که ثبات نیست! جایی که میدویم و میدویم و به مکافات و رنج به پلهی آخر میرسیم و چشم باز میکنیم و بیآنکه بخواهیم به پلهی اول بازگشتهایم...
منم! از قلب امیدواریها، ناامید شدنها، لبخند زدنها و بازهم ادامه دادنها...
✅@jamemodern
ﻫﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﯿﺐﻫﺎﯾﺶ
ﺩﺭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﻭ ﻻﯼ ﺩﮐﻤﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﯿﻔﻮﺭﻣﺶ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻣﯽﺑﺮﺩ.
ﺁﻣﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ...
_____حلقههای ازدواج به جای مانده
از جنگ جهانی دوم
✅@jamemodern
و اگر میدانستی
که من در کیف ضروریات جنگم
چند تکه لباس داشتم و چند کتاب
و عطرِ روزی که تو را ملاقات کردهبودم…
✅@jamemodern
بهتری و بدتری و اصلاح و آینده و گذشته و همه آنها هم در نظرم باز یک چیز احمقانه و پوچ شده. جایی که منجلاب گه است دم از اصلاح زدن خیانت است.
نامه به #شهید_نورایی
#صادق_هدایت
✅@jamemodern
"ما به همه گفتیم زدیم، شما هم بگیید زده، آره...خوبیَت نداره.."
بازگویی اولین نقش و یکی از به یادماندنیترین نقشها و تکگوییهای بهمن مفید در فیلم #قیصر که به گفتهی خودش شاید اولین رپ دنیاست.
#قیصر
#مسعود_کیمیایی
✅@jamemodern
«شب را دوست دارم،
تمام شلوغىها
و هر آنچه كه اضافىست،
با شب كنار مىرود.»
00:00
✅@jamemodern
با تکه های پیکرمان با گیسوان دخترمان
میخواستید چکار کنید ما زنده ایم مثل امید
این چند روزه را بروید بر کشتن افتخار کنید
شیپور جنگ را زده و یک باره صلح میطلبید
ابلیس زادگان پلید ای بدترین اهل زمین
با ما رسیدگان به یقین پس مایلید قمار کنید
مردم علاج در وطن است دنیا فقط لب و دهن است
این جنگ جنگ تن به تن است آزادگان کل جهان
فکری برای تربیت اقوام برده دار کنید
این ظلم های بی حدشان افکار تیره و بدشان
آژیر های ممتدشان سوراخ های گنبدشان
این موش های شب زده ای گربه شکار کنید
گودک کشان ورطه نیست بزدل تر از شما چه کسیست
ما در مسیر آمدنیم جرثومگان ظلم و ستم
وقت است تا به همت هم از خانه ها فرار کنید
#mohsen_chavoshi⚜️
✅@jamemodern
خورشید روزی برای همه
به یک اندازه طلوع خواهد کرد
شاید ما آن روز را نبینیم،
اما زندگی، چیزی جز امیدواری نیست.
"ناظم حکمت"
✅@jamemodern
من یاد گرفتم
چجوری شبا
از رویاهام یه خدا بسازم
و دعاش کنم
که عظمتِتُ جلال
امشبم گذشت و کَسی ما رو نکشت
#حسین_پناهی
✅@jamemodern
تهران عزیز دوستت دارم و کاری از دستم برنمیآید. نوشته و مرده. دوستت دارم، و فقط اگر دیگر حتی یک چراغ هم در دل خیابانهای تو روشن نباشد یعنی من هم مردهام.
همین.
#معین
ای ایران
ای مرز پرگهر...
✅@jamemodern