jarfgroup | Unsorted

Telegram-канал jarfgroup - گروه روانشناسی ژرف

3309

هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی #وحیدشاهرضا: دکترای روانشناسی، مدرس، مشاور و روان‌درمانگر #آنیتاجلالی: مربی بین‌المللی مهار‌تهای زندگی-توسعه فردی و درمانگر اَکت ۰۲۱۲۲۸۶۷۷۸۶ ۰۹۲۱۲۹۹۳۶۰۳ @jarfoffice

Subscribe to a channel

گروه روانشناسی ژرف

#نیچه در مقام روانشناس:

آدمی باید خویشتن را بیازماید که آیا برای ناوابستگی و فرماندهی ساخته شده است یا نه، و این کار را بهنگام می‌باید کرد.

از آزمودن خویش سر باز نمی‌باید زد، اگرچه این خطرناک‌ترین بازی‌ای‌ست که بشر تواند کرد، و آزمونی است که تنها شاهدش خودمانیم نه هیچ داور دیگر.

به هیچ‌کس نچسبیدن، اگرچه عزیزترین کس باشد؛ زیرا هر کس زندانی است و زاویه‌ای برای در بند نگاه داشتن ما.

نچسبیدن به هیچ میهن، اگرچه رنج‌دیده‌ترین و یاری‌خواه‌ترین میهن باشد. دل برکندن از یک میهنِ پیروزمند آسانتر است.

نچسبیدن به هیچ همدردی، اگر چه همدردی با انسان‌های والاتر باشد، که بخت یکبار ما را به تماشای عذاب و درماندگی کم‌مانندشان رهنمون شد.

نچسبیدن به هیچ علم، اگرچه ما را به ارزنده‌ترین کشف‌هایی وسوسه کند که گویی بهر ما کنار نهاده‌اند.

نچسبیدن به وارستگی خویش، به آن دورپروازی و بیگانگیِ سرمستانه‌ی پرنده‌وار، که مدام بالاتر می‌پرد تا مدام هرچه بیش را در زیر خویش بیند، خطری که در کمین پروازگران است.

نچسبیدن به فضائل خویش و کل خویشتن را فدای جزیی از خویش نکردن -به مثل فدای «مهمان‌نوازی» خویش- که روان‌های والاگهر و توانگر را خطرِ خطرهاست، روانهایی را که خویشتن را بی‌حساب و کمابیش بی‌تفاوت، صرف می‌کنند و کار فضیلت بخشندگی را به رذیلت می‌کشانند.

آدمی باید خویشتن‌پایی بداند: این است سخت‌ترین آزمون ناوابستگی.

#فردیک_نیچه
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

⁠بهتر است بیاموزیم که با خود شکیبا باشیم، نه این‌که با خود درگیر باشیم. اگر آدم‌ها یاد گرفته بودند پستیِ طبیعت‌شان را ببینند، جای امیدواری بود که به این شیوه، قادر به درک بهترِ همنوعان خود شوند و بتوانند دوست‌شان بدارند.

تنها کاستن از ریاکاری و افزودن به شکیبایی در برابر خود می‌تواند نتایج مثبتی برای درک طرف مقابل داشته باشد. چراکه انسان‌ها تمایل دارند تا به آسانی هرچه تمام‌تر نگرانی‌ها و پریشانی‌های‌شان را، خشم و رنج‌های‌شان را به دیگران #فرافکنی کنند.

#کارل_گوستاو_یونگ
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

گاهی کار فقر و بیچارگی به جایی میرسد که رشته‌ها و پیوندها را می‌گسلد، این مرحله‌ای‌ست که تیره‌بختان و سیاه‌کاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که کلمهٔ شومی است شریک می‌شوند، این کلمه #بینوایان است.

#ویکتور_هوگو
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

#پرسونا نقابی بود که بازیگران در #تئاتر_یونان بر چهره می‌گذاشتند تا هویتِ خویش را در پس آن پنهان کنند و در عوض کارکتری را که پیش از این تنها بر روی کاغذ جان داشت به گونه‌ای بیان کنند که تماشاچیان با آن همچون یک واقعیت‌موجود ارتباط برقرار کنند.

#یونگ معتقد است که هر فرد انسان برای اینکه عضویت جامعه را به‌دست آورد ناگزیر است تا همانند این بازیگران عمل کرده و کهنه‌نقاب را برچهره بگذارد. ما در قالب نقش‌های‌مان بر روی صحنه‌ی عظیم نمایش زندگی حاضر می‌شویم و باهم بازی و باهم کار می‌کنیم. تا این‌جا خوب است، اگر چیزی آفریده شود، اگر بازی‌گوشی در کار باشد. اما خطری هولناک همه‌ی ما را تهدید می‌کند: اینکه با پرسونای خود یکی شویم.

تصور کنید که بازیگر پس از دو ساعت ایفای نقش قادر نباشد نقابش را کنار بگذارد و به خویشتن بازگردد. این اتفاقی است که معمولا وقتی رخ می‌دهد که یک بازیگر نقش به‌خصوصی را برای سال‌ها، بارها و بارها به روی صحنه برده است. و آن‌قدر در قالب آن خویش را بیان کرده است که از یک جایی دیگر نمی‌تواند میان خود و آن تمیزی قائل شود.

در ساحت اجتماعی‌شدن این واقعه‌ی تلخ برای اکثر انسان‌ها نیز رُخ می‌دهد. با هر روز از خواب بیدار شدن و روال مشخصی را پی‌گرفتن و دیالوگ‌های تکراری را با پارتنرهای‌مان روی صحنه گفتن، به مرور در همان قراردادها خلاصه می‌شویم. به این ترتیب از اصالت ما سایه‌ای بیش باقی نمی‌ماند و پشتِ دو سانتی‌متری نقاب‌مان یک عریانیِ کامل، یک خلاء باقی می‌ماند.

شهروند-بازیگران با تلاشی مذبوحانه هرچه بیشتر می‌کوشند که به پرسونای خود بچسبند تا مگر به این پوچیِ در پسِ آن فرونغلطند. اما دیر یا زود مغاک دهان خواهد گشود و همه‌ی آن نمایش مجلل را در خود خواهد بلعید.

#بحران_وجودی از آن‌چه در آینه به نظر می‌رسد به شما نزدیک‌تر است.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

«الکل و مسیحیت، دو مخدر بزرگ اروپا هستند.»

#نیچه

چگونه کتاب‌مقدس در هنگام رویارویی با سختی‌ها به ما تسلی می‌دهد؟ با بیان اینکه خیلی از این سختی‌ها اصلا سختی نیستند بلکه فضیلت هستند. اگر کسی نگران ترس و کمرویی است عهدجدید می‌گوید: خوشا به حال حلیمان، زیرا آنان وارث زمین خواهند شد (متی،باب5،آیه5).

به روایت نیچه، مسیحیت از افکار بردگان ترسوی امپراطوری روم نشات گرفته است، بردگانی که دل و جرئت صعود به ارتفاعات را نداشتند و بنابراین برای خودشان فلسفه‌ای ساختند که ادعا می‌کرد رفتارهای حقیرانه‌ی آن‌ها دلپذیر است. آن‌ها می‌خواستند از مولفه‌های واقعی رضایت‌خاطر (قدرت، رابطه‌ی جنسی، مهارت اندیشه‌ورزی، خلاقیت و بداعت) بهره‌مند شوند، ولی شجاعت نداشتند سختی‌هایی را تحمل کنند که لازمه‌ی این چیزهای خوب است. بنابراین، عقیده‌ی ریاکارانه‌ای را رواج دادند که همان‌چیزی را لعن و نفرین می‌کردند که دوست داشتند؛ ولی آن‌قدر ضعیف بودند که نمی‌توانستند برای کسب آن مبارزه کنند، و همزمان چیزی را می‌ستودند که دوست نداشتند. ولی اتفاقا از آن بهره‌مند بودند.«ضعیف‌بودن» به «خوب‌بودن»، «حقارت» به «فروتنی» و «فرمانبرداری از افراد مورد تنفر»، به «صلح‌خویی» و به بیان صریح نیچه «ناتوانی از انتقام‌گیری» به «بخشایش» بدل شد. به هر احساس ضعفی روکشی از نامی تطهیرکننده دادند و آن‌را چنین به شمارآوردند: «عملی اختیاری، چیزی خواستنی، انتخابی، نوعی عمل، نوعی موفقیت». مسیحیان معتاد به «مذهب راحت‌طلبی» در نظام ارزشی خود به چیزی اولویت دادند که آسان بود نه مطلوب، و به این ترتیب زندگی را از قوایش تهی ساختند.

داشتن دیدگاه مسیحی درباره ی سختی محدود به مسیحیان نیست. این امر نوعی امکان روان‌شناختی همیشگی است. همه‌ی ما در چنین مواردی مسیحی می‌شویم: وقتی نسبت به چیزی ابراز بی‌تفاوتی می‌کنیم که در خفا بدان مشتاقیم ولی از آن بی‌بهره هستیم، وقتی سرخوشانه می‌گوییم به عشق یا مقام، پول یا موفقیت، خلاقیت یا تندرستی احتیاج نداریم، در حالی‌که طعم تلخی گوشه‌های دهان‌مان را جمع می‌کند.

نیچه می‌خواست بگوید چگونه با مشکلات خود روبرو شویم. او از ما می‌خواست هم‌چنان به چیزهای مورد علاقه خود عشق بورزیم، حتی وقتی آن‌ها را در اختیار نداریم و ممکن باشد که هرگز به‌آن‌ها دست پیدا نکنیم. به عبارت دیگر در برابر وسوسه‌ی تحقیر و شریرانه‌نامیدن مطلوب‌هایی که دستیابی به ایشان دشوار است مقاومت کنیم.

#آلن_دوباتن
تسلی‌بخشی‌های فلسفه
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

دوستانِ جان، همسفرها و همراهان گروه‌روانشناسی‌ژرف،

در دومین نشست کلابِ «یونگ و رواندرمانی ژرف»، به همراه دکتر #نسرین_بیرقدار، دانش‌آموخته‌ی روانشناسی‌تحلیلی از موسسه یونگ زوریخ، با موضوع #سفر_قهرمانی_زن همراه شما هستیم.

زمان برگزاری نشست: جمعه ۱۷ اردیبهشت ساعت ۲۱ به وقت تهران

به ما بپیوندید و ملاحظات و پرسش‌های‌تان را با ما سهیم شوید. می‌توانید لینکِ فعال این برنامه را در کانال تلگرام ژرف بیابید.

لینک اتاق سفر قهرمانی زن:

https://www.joinclubhouse.com/event/mZbb9QQ0

لینک صفحه‌ی ژرف در کلاب‌ها‌س:

jarfgroup" rel="nofollow">https://www.joinclubhouse.com/@jarfgroup

#وحیدشاهرضا
# گروه _ روانشناسی _ ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #یونگ #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

سال ۹۹ برای ما با برگزاری آئین #قربانی دادن آغاز شد. ناگزیر بودیم مثل بسیاری از حرفه‌های دیگر در سراسر گیتی برای شکستن زنجیره‌ی سرایت ویروس #کرونا و با تنها راه موثر آن یعنی #فاصله_گذاری_اجتماعی، دفترمان را تعطیل کنیم. کار سختی بود که خانه‌ی دوم‌مان را ویران کنیم، جایی پر از خاطره‌ی همراهی در #سفر_قهرمانی دوستان عزیزتر از جانی که در این ویران‌شهر می‌کوشیدند خانه‌ای آباد بسازند و به آبادی تقدیم کنند. با این حال می‌دانستیم که در سفر، منزل #نابودگر به اندازه‌ی #آفرینشگر اصیل و ضروری است.

پس با کلی نمی‌دانم از آن‌چه در پیش است آمدیم و نشستیم در خانه. اما چندی نگذشت که متوجه شدیم که ترکیب خانه متحول شده است. حالا خانه‌مان شده بود ترکیبی از یک استودیو برای پختن و خوردن و خفتن و دو اتاق کار. گوشی‌های موبایل و لپ‌تاپ‌های‌مان روزنه‌هایی بودند که از طریق آن‌ها ویروس-لِس میزبان قهرمان‌های سابق بودیم که آن‌ها هم مثل ما خم می‌شدند و می‌پیچیدند تا از پیچ‌وخم جاده در امان بگذرند. شاید به اندازه‌ی انگشت‌های یک دست‌مان بودند یارانی که از ما جدا شدند. باقی همه سلحشورانه زمین‌شان را چسبیده بودند.

ولی حیرت کامل جایی بود که دوشنبه‌های ژرف زاده شد. نهمین دوره‌ی جامع خودشناسی که به شکل #آنلاین و #آفلاین فراخوان شد. این ویدئویی که می‌بینید عیدی جمعی از دوستانِ جدید ما هستند که هر کدام از یک جایی از این عالم، دوشنبه‌ها ساعت ۶ به وقت تهران از همان روزنه‌های امن به کار-خانه‌ی ما تشریف می‌آورند و دل‌گرم‌مان می‌کنند به ادامه‌دادن.

من همیشه در مقابل تجربه‌ی آنلاین مقاومت می‌کردم و می‌گفتم مگر می‌شود هم‌نفسی را داد رفت، این نفس است که تاثیر می‌کند. اما حالا می‌بینم که بازهم این #میمون_ذهن مشغول فریفتن‌ام بود. دوستی‌هایی که بین ما پا می‌گیرد هیچ کم ندارد از دوستی‌هایی که در ساختمان #ایستا واقع در خیابان شریعتی تهران شکل گرفت.

مصداق عدو شود سبب خیر همین کرونا است. اگر نبود این پایان زیبای سال ۹۹ برای #گروه_روانشناسی_ژرف هم نبود. با این همه انرژیِ مثبت از دوست‌های جانِ دوشنبه‌های ژرف می‌رویم که قرن تازه را عصری جدید کنیم، خودمان و جهان‌مان را همواره تجدید کنیم.

مرسی که هستید

#آنیتاجلالی #وحیدشاهرضا
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

سرانجامِ با زندگی درآمیختن
و این زن را عشق‌ورزیدن چیست؟

جز در غوغای تضادها
و آشوبِ تعارض‌ها زیستن؟

عهدی با زادگی بستن
و با مُردگی مُهرش کردن؟

متنی نگاشتن
و در خلاء رهایش کردن؟

سوختنی برای ساختن
و ساختنی برای در نهایت سوختن؟

آخر با بانویی
که تو را به خویش می‌خواند
و همزمان از خویش می‌راند
چه باید کرد؟

چه باید کرد با پیروزی‌هایی
که طعم شکست می‌دهند
و یاس‌هایی که آیه‌های توفیق می‌شوند؟

کدام را باید باور کرد؟
چشمی که گریان و بی‌فروغ است
یا آن جفت‌ِ شادمان و پرشورش را؟

باور؟
باور که نمی‌خواهد
تو پیدایی

باشد ای عروسِ عزا
زنِ بی‌وفا
باش
ناپاینده باش
چنین باش
و چنان باش
با این و با آن باش
من همین‌گونه که هستی
هستی
دوستت دارم

#وحیدشاهرضا
# گروه _ روانشناسی _ ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #تاملات #شعر

instagram : @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

شادمانی اصیل
برنامه لایو در اینستاگرام
سی‌ام اسفند ۹۹، ساعت یازده صبح

‏instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

موسیقی بارها بیشتر به رایحه می‌ماند تا ریاضی.

#گابریل_مارسل
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #بیداری_قهرمان_درون #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #موسیقی_فیلم #موسیقی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

#سکس، #عهد_عتیق و #عهد_جدید

این سکانس در پُست بعدی از منظری روانشناختی تحلیل شده است. البته با رویکردی عمدتا پرسش‌مدار. لطفا در قسمت کامنت‌های آن ملاحظات خود را با ما سهیم شوید.

سپاس که هستید

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #بیداری_قهرمان_درون #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #تحلیل_روانشناختی_فیلم #تحلیل_فیلم

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

ما هرچه بیشتر به #روانشناسی نیازمندیم
به درک ژرف‌تری از طبیعتِ بشر نیازمندیم
چراکه تنها خطر حقیقی همین آدمی است
آدمی خطر سترگی است
و ما به‌نحو رقت‌انگیزی از آن بی‌خبریم
ما از او هیچ نمی‌دانیم مگر اندکی
روانِ آدمی باید که کاویده شود
چراکه این خود ماییم
ریشه‌ی همه‌ی پلیدی‌هایی که رُخ می‌دهند.

#کارل_گوستاو_یونگ

دانشمندان گونه‌ی ما را #هوموساپین به معنای #انسان_خردمند نام نهادند اما به تاریخ که می‌نگریم بیش از آن‌که نشانی از خرد در او بیابیم این بی‌خردی است که به‌دست وی رقم خورده است.

بشر آن‌قدر اشتباهات مرگ‌بار خود را تکرار کرده است که دیگر حتی نمی‌توان نام تراژدی را بر آن‌ها نهاد. واقعیت این است که وقتی می‌بینی یک کودکِ #خودشیفته قادر است به نیابت از میلیون‌ها نفر کیفی را به‌دست بگیرد و رمزی را بداند که دکمه‌های قرمز درون آن‌را فعال می‌کند، دکمه‌هایی که می‌تواند هزاران #هیروشیما بیافریند، این دیگر کُمدی است، یک طنزِ تاریک. دیگر حتی نمی‌توان برای این وضعیت اندوه‌ناک بود. غمگین بودن برای چنین وضعیتی خود یکی از آن بی‌خردی‌ها است!

ما انسان‌ها لبخند تلخی هستیم بر چهره‌ی حیرت‌انگیز زمین، میمون‌های بازیگوشی که حلقه‌ی قدرت را به‌دست آورده‌ایم و حال نمی‌دانیم که با آن چه کنیم، مگر همواره فاجعه بیافرینم. وقتی #یونگ‌ در این مصاحبه با #بی_بی_سی به خطر وجود انسان اشاره می‌کرد جهان در دوران #جنگ_سرد به‌سر می‌برد. امروز به‌ظاهر آن دیوار فروریخته است اما آیا خطر برطرف شده است؟ ما در این مدت چقدر خودمان را شناخته‌ایم؟

فقط این روزها به این دو کودک که می‌خواهند باهم صلح کنند بنگرید: هر کدام به آن یکی می‌گوید تو باید اول به قول خود برگردی و بعد این گوشه و آن گوشه عروسک‌های هم را پاره می‌کنند! واقعا که مجری‌های اخبار بهترین استندآپ کمدین‌ها هستن!

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup


‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

مقاله: «خویشتن تجربه‌ پدیدارشناختی خداست»، قسمت دوم (آخر)

چرا سکته‌ی مغزی؟ یونگ معتقد است تجربه‌ی اصیل‌ترین #خویشتن ما که در واقع همان تصویر خدا در روان است همواره تجربه‌ی عجز آدمی‌ست. زیرا #ایگو یا «منِ هشیار» در مواجهه با تاریکی ناخودآگاه به مرزی رسیده است که دیگر اراده‌اش کاری از پیش نمی‌برد، پس در واقع تجربه‌ی خداوند مانند شوک یا سکته‌ای به سیستم شناختی عمل می‌کند. تعبیر #حافظ از وجه #نابودگر تجربه‌ی مینوی جالب است: «ای که در کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری، برحذر باش که سر می‌شکند دیوارش.» او «شکستن سر» را که جایگاه زبان و شناخت است به‌عنوان بهاء دل‌دادگی قلمداد می‌کند. به دیگر سخن این‌که #حکیم حقیقی کسی است که تنها بر جهل خود آگاه است و این‌گونه از توهم دانایی مصون. به تعبیر لائو تزو «فرزانه در پی اثبات منظور خود نیست، آن‌که می‌کوشد منظورش را ثابت کند فرزانه نیست. از اینرو آنان که سخن می‌گویند نمی‌دانند و آنان که می‌دانند خموشند». کسی که می‌کوشد تعریفی جزمی از حقیقت ارائه دهد یا در ساختار زبانی ذهن خود گرفتار شده و اسیر جهل است و یا دغل‌باز و دکان‌داری‌ست که از غریزه‌ی دینی دیگران و عطشِ معنایی که برمی‌انگیزد سوءاستفاده کرده و به ایشان دین می‌فروشد.

دیدگاه علمی نسبت به مفهوم خدا بی‌تفاوت است، زیرا قادر به تعریف عملیاتی آن نیست. ولی یونگ معتقد است که ما نمی‌توانیم نسبت خویشتن/خدا که ژرفای روانشناسی ماست بی‌تفاوت باشیم. یونگ وارد استدلال‌های عقلانی برای اثباتِ وجود خدا نمی‌شود ولی از سوی دیگر مانند الاهیون به ایمان داشتن نیز اکتفا نمی‌کند، بلکه کاملا به‌عکس ایمان داشتن به چیزی که فرد آنرا شخصا تجربه نکرده و بدان علم ندارد بسیار مخرب -و همراستا با#مارکس افیونی- می‌داند: «دین، دفاعی‌ست در برابر تجربه‌ی خداوند.» زیرا‌ که وجه #آفرینشگر و احیاءگر تجربه‌ی مینوی رُخ نمی‌نهد مگر با گذر از درونِ آتش: «هیچ آگاه شدنی بدون درد نیست». سلوک معنوی ایجاب می‌کند که ایگو، خودپنداره‌ی محدود ما، دائما برای #خویشتن، تمامیتِ وجودی ما، رها شود. وحشتِ وجودی آدمی از #مرگ و اضطراب ما در مواجهه با ناشناخته باعث می‌شود از روبرو شدن با جانِ خویش بگریزیم. یونگ می‌گوید: «آدمی هر تلاشی می‌کند، هر قدر هم پوچ و مذبوحانه تا با جانِ خویش مواجه نشود.» به برخی علم‌باوری کمک می‌کند وجود چنین تجربه‌ای را به کلی انکار کنند. و ایمان و تبعیت کور مذهبی برای برخی دیگر اطمینانی می‌شود که هرگز با خدا روبرو نشوند! این‌ها همه در حالی‌ست که برای تجربه‌ی خویشتنِ‌نو ناگزیر باید از آن انکار بیرون آمد و در این ایمان تردید کرد، از مردابِ راکد اطمینان خارج شد، خود را به دریای متلاطم روح افکند و «جامِ بلا» بیشتر گرفت. یونگ می‌گوید در این مورد برای دیگران کاری نمی‌توان کرد، وقتی در برابر فردی که تجربه‌ی بی‌واسطه‌ی خدا را نداشته است قرار می‌گیرید فقط می‌توانید صادقانه ‌ابراز تاسف کنید از این‌که او این غنی‌ترین تجربه‌ی درونی را که افق معنای زندگی را برایش جابه‌جا می‌کند نداشته است و صمیمانه برایش‌ آرزو کنید که به این تجربه پاگشا شود؛ که البته چه آرزوی دوپهلویی ا‌‌ست!

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #یونگ #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

Instagram: @jarfgroup


‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

# آینه‌
ای دیگری
ای چشمانِ نگران مادر
ای طنین صدای پدر
ای تاریخِ انعکاس
ای انعکاس تاریخ در من
با تو هستم

ای آینه‌های کج
آینه‌های معوج
‌چه کاشته‌اید در من
چه برداشته‌اید از من
چه بازمی‌نمایید از من
چه برمی‌تابید از من

وانمی‌نهید من را به من
برنمی‌تابید ‌‌من را ز من
راست نمی‌شوید با من
اصلا کجاست این ‌من

منم می‌نامید
وقتی که من شمایم
وقتی که کوکی عروسک
و طوطیِ تکرارم

به اختیارم چوب می‌زنید
وقتی که به اختیار شمایم

به افتخارم دست می‌زنید
وقتی که به افتخار شمایم

به نامم می‌خوانید
وقتی که به نام شمایم

به یادم می‌آورید
وقتی که یاد شمایم

آینه
بازی بس است
دست‌هایم سنگ
و طاقتم تنگ است
بازی تمام است
اما تو نترس
کار من با من است

تو باش
ای قابِ خالی
من اینک می‌شکند

به یادِ همواره زنده‌ی # آندری _ تارکوفسکی، به حضورش در نما به نمای سینمای تصویرگرش که طعم شعر را به چشم‌ها می‌چشد.

به یاد روزهایی که #کرونا نبود و با هم جمع می‌شدیم و زندگی را با هنر هفتم سفر می‌کردیم. به یاد برنامه‌های #سفر_هفتم.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

ما نیاز به مراقبتی ویژه از بذر خلاقِ زندگی در وجودمان داریم تا ماحصل کار سفارشی نشود. نشویم آن‌چه اولیاء و مربیان و صاحبان رسانه‌‌ از ما خواسته‌اند که باشیم، بشویم آن‌چه که هستیم.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #یونگ #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

آدمی باید خویشتن را بیازماید که آیا برای ناوابستگی و فرماندهی ساخته شده است یا نه، و این کار را بهنگام می‌باید کرد.

#فردیک_نیچه
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

‏instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

گاهی کار فقر و بیچارگی به جایی میرسد که رشته‌ها و پیوندها را می‌گسلد، این مرحله‌ای‌ست که تیره‌بختان و سیاه‌کاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که کلمهٔ شومی است شریک می‌شوند، این کلمه #بینوایان است.

#ویکتور_هوگو

تفاوت جوکر فیلم #شوالیه‌_تاریکی (#هیث_لجر) و فیلم #جوکر (#واکین_فینیکس) در این است‌که اولی یک قاتل‌بالفطره و دومی قاتلی مستاصل است. اولی از ویران‌کردن لذت می‌برد و دومی از همه‌ تلاش‌هایش برای ساختن مایوس است. اولی یک #شخصیت_ضداجتماعی است، ولی دومی یتیم است؛ نه اینکه فقط حمایت پدر را نداشته باشد -که البته ندارد- بلکه حمایت قانون را ندارد. اولی جامعه را پس‌زده ولی دومی جامعه او را پس‌زده است. اولی جامعه‌ را نپذیرفته است ولی دومی جامعه وی را نپذیرفته است.

اولی وجه تاریک کهن‌الگوی #لوده است، نمایندهٔ آشوب است، وجهی از هستی که پیش و پس از هر نظمی قرار دارد. هم ترسناک است، چون قراردادهای‌مان راکه احساس امنیت به ما می‌دهند برهم می‌ریزد، و هم جذاب است، زیرا حس رهاییِ پیش از شرطی‌شدن توسط باید-نبایدهای والدانه را بیدار می‌کند.

دومی اما وجه تاریک کهن‌الگوی #یتیم است، #قربانی است. بخشی از ما است که توسط دیگری لگدمال شده است ولی تلاش کرده هم‌چنان این دیگری را خشنود سازد. آنقدر در این رابطهٔ خودویرانگر و سرکوب‌‌گر #عزت_نفس باقی مانده است تا دیگر به این‌جایش رسیده است. و حالا به #عصیانگر بدل شده است. به همین خاطر با دیدن او ما دیگر نمی‌ترسیم بلکه فقط درد می‌کشیم. او آزادی اولی را برای ما تداعی نمی‌کند، او در تمام مسیر زندانی است. اول زندانی طبقهٔ اجتماعی خود و مناسبات اقتصادی آن است، دوم زندانی باورهای توهمی خود است، سوم زندانی انفعال عاطفی‌ خود است، چهارم زندانی عادت‌های خودویرانگرش است و در آخر هم زندانی خشم می‌شود.

در ظاهر هر دو ‌جوکر ویرانی به بار می‌آورند ولی ویرانی اول از جنس ویرانی طبیعت است، مثل یک زمین‌لرزه که همواره پایه‌های تمدن را می‌لرزاند. دومی اما از جنس صنعت است، کار خود آدمی است، به #انقلاب می‌ماند که ناشی از سرکوب طولانی مدت یک انرژی روانی یا یک طبقهٔ اجتماعی است.

همزمانیِ تاریکی بود شبی که دومین جوکر را دیدم. همان شبی بود که اعتراضات سراسری آبان ماه شروع شد. شب با اندیشه‌ در حال فردی قربانی خوابیدم و صبح با حیرت از جمعی قربانی بیدار شدم. هرچه بیشتر پیش می‌رویم اما این گسل اجتماعی عمیق‌تر می‌شود. و من اولی را می‌بینم که از پس دومی به ما خیره شده است.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

دوستانِ جان، همسفرها و همراهان گروه‌روانشناسی‌ژرف،

در سومین نشست کلابِ «یونگ و رواندرمانی ژرف»، به همراه دکتر #نسرین_بیرقدار، دانش‌آموخته‌ی روانشناسی‌تحلیلی از موسسه یونگ زوریخ، با موضوع #خودشیفتگی و‌تاثیر آن در روابط همراه شما هستیم.

زمان برگزاری نشست: جمعه ۳۱ اردیبهشت ساعت ۲۱ به وقت تهران

به ما بپیوندید و ملاحظات و پرسش‌های‌تان را سهیم شوید. می‌توانید لینکِ فعال این برنامه را در کانال تلگرام ژرف بیابید.

لینک برنامه‌ی امشب:

https://www.joinclubhouse.com/join/%DB%8C%D9%88%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%98%D8%B1%D9%81/uJd9vIHZ/PDQ8Rd1x

لینک صفحه‌ی ژرف در کلاب‌ها‌س:

jarfgroup" rel="nofollow">https://www.joinclubhouse.com/@jarfgroup

#وحیدشاهرضا
‏ #گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #یونگ #کارل_گوستاو_یونگ

‏instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

فرهنگ‌داشتن یعنی ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ.

ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻝ: ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ او داده ﺷﺪﻧﺪ و در نتیجه نباید که ﻣﺴﺨﺮه ﺷﻮﻧﺪ.

ﺑﺨﺶ ﺩﻭﻡ: ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ در نتیجه ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.

#ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ_ﺭﺍﺳﻞ
# گروه _ روانشناسی _ ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

«الکل و مسیحیت، دو مخدر بزرگ اروپا هستند.»

#نیچه
# گروه _ روانشناسی _ ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #سفر_قهرمانی #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #کارل_گوستاو_یونگ

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

دوستانِ جان، همسفرها و همراهان #گروه_روانشناسی_ژرف، خبر خوبی براتون دارم.

# نسرین _ بیرقدار، دکترای روانشناسی، تنها تحلیل‌گر یونگیِ فارسی‌زبان که رسما در موسسه یونگ زوریخ دانش‌آموخته و ساکن کالیفرنیا است، به واسطه‌ی امکانی که در نرم‌افزار # کلاب _ هاوس به‌وجود آمده با شما سخن خواهد گفت.

با ایشان یک کلابی تحت عنوان «یونگ و روان‌درمانی ژرف» تاسیس کرده‌ایم و امشب (جمعه)، ساعت ۲۱ (به وقت تهران) اولین اتاق گفتگو با موضوع «عشق یا دوستی: خودشیفتگی یا خویشتن‌دوستی» را خواهیم داشت.

می‌توانید از طریق لینک این اتاق که در همین پست به اشتراک می‌گذارم به ما بپیوندید و ملاحظات و پرسش‌های‌تان را با ما سهیم شوید.

لینک اتاق امشب:

https://www.joinclubhouse.com/event/m7Y1gX9E

لینک صفحه‌ی من در کلاب‌ها‌س:

jarfgroup" rel="nofollow">https://www.joinclubhouse.com/@jarfgroup

#وحیدشاهرضا
# گروه _ روانشناسی _ ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #یونگ #کارل_گوستاو_یونگ

Instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

عیدانه‌ی ژرف

با قدردانی از دوست‌های عزیزمان در دوره خودشناسی دوشنبه‌‌های ژرف که امسال با همه‌ی چالش‌هایی که داشت به آشنایی با این جان‌های عاشق می‌ارزید.

مرسی که هستید

#آنیتاجلالی #وحیدشاهرضا
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

#سازمان_ملل_متحد در سال ۲۰۱۲ روز بیستم مارس هر سال را روز شادمانی یا سعادت نام‌گذاری کرد. امسال -که یک سال کبیسه است- بیستم مارس با سی‌ام اسفند، روز تحویل سال نو خورشیدی همزمان شده است. این روز نزد ایرانیان باستان #نوروز یعنی وقتی که روزِ تازه، سالِ جدید از راه می‌رسد نام گرفته است. و پس از تلفیق فرهنگ ایرانی و عرب به #عید_نوروز معروف شده است. عید به معنای جشن است و هر روزی را که در آن یادبودی از خوشی و شادی برای گروهی از مردم باشد عید می‌نامند. چه همزمانی با معنایی است که #روز_شادی و عید نوروز باهم همراه شده‌اند.

سازمان ملل در قطع‌نامه خود درباره‌ی نام‌گذاری این روز به‌عنوان روز شادمانی می‌گوید با آگاهی از این‌که دستیابی به سعادت یک هدف اساسی بشر است این نیاز احساس می‌شود که روزی را به این عنوان برگزینیم و همه از جمله سازمان‌های ملی و بین‌المللی، دولتی و غیردولتی و هم‌چنین افراد دعوت کنیم تا به روشی مناسب، از جمله از طریق آموزش و فعالیت‌های آگاهی‌بخش به مردم، این روز را برگزار کنند.

#گروه_روانشناسی_ژرف امسال این دعوت را می‌پذیرد و ساعتی را با همراهان دوست‌داشتنی و ژرف خود به گفتگویی دوستانه پیش از تحویل سال می‌پردازد تا به این ترتیب در مسیر شادمانی هرچه بیشتر جامعه‌ی انسانی قدمی برداشته باشد. هرچند که به تعبیری می‌توان گفت که تمام خدمات ما به شما عزیزان زیرمجموعه‌ی همین هدف اساسی بشر به شادمانی یا خرسندی است.

بیایید تا ساعت قرار باهم به چند پرسش بیاندیشیم:

۱. شادی چیست؟
۲. تفاوت آن با لذت چیست؟
۳. نسبت آن با رضایت یا خرسندی چیست؟
۴. آیا شادی نبود درد یا رنج است؟
۵. چرا شاد بودن خوب است؟
۶. و تا کجا خوب است و به چه قیمتی خوب است؟
۷. آیا می‌شود به نحو پایداری شاد بود؟
۸. نسبت شادی با دارایی یا موقعیت اجتماعی چیست؟
۹. با تغییر شرایط زندگی تا چه حدی می‌توان بر شادی تاثیرگذاشت؟
۱۰. آیا می‌توان شادی را خرید؟
۱۱. شادی یک فرد چه ارتباطی با دیگران دارد؟

و دیگر پرسش‌هایی که می‌توانید شما عزیزان مطرح کنید. مشتاقانه به انتظار وعده‌ی دیدار شما در آستانه‌ی یک شروع تازه هستیم. پیش‌تر بر این روز و روزگاری که به واسطه‌ی شما نو می‌شود مبارک باشید. خوش به حال روزگار.

مرسی که هستید 🌿
#آنیتاجلالی #وحیدشاهرضا
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

موسیقی بارها بیشتر به رایحه می‌ماند تا ریاضی.

#گابریل_مارسل

موسیقی چیست؟ ترکیبی از ریتم و ملودی. تکرارها، ضرب‌آهنگ‌ها. می‌توان فرمول‌شان را نوشت. اصلا می‌توان از ابتدا صرفا فرمولی نوشت و به دستگاه داد تا آن‌را بنوازد.

نواها چیستند؟ بسامدها، ارتعاش‌های هوا.

ما چگونه آن‌را می‌شنویم؟ از طریق سیستم پیچیده‌ی گوش‌مان که این ارتعاش‌های هوا را به شلیک‌های عصبی تبدیل می‌کند و در قسمت پردازش شنوایی مغز ترکیب می‌کند.

خیلی خوب، خیلی هم عالی. معما حل گشت و برویم سراغ مسئله‌ی بعدی..! این دقیقا روشی است که ذهنِ انتزاعی و استدلالی ما به واسطه‌ی آن با هستی مواجه می‌شود. و بسیار هم قدرتمند است زیرا سیستم‌های فوق‌العاده‌ی ضبط و پخش و خلق موسیقیایی که امروز داریم بر همین روشمندی بنا شده‌اند. اما ضعفِ این نگرش در چیست؟

در این‌که نسبتِ رازآلود نیوشنده‌ را با هستی که در آن دمِ به‌خصوص موسیقی نماینده‌ی آن است پنهان می‌کند، یا به دیگر سخن، آن‌را به فرمول‌های ریاضی، اصطلاحاتِ فنی، قوانین فیزیک و شیمی فرومی‌کاهد.

فقط کافی است با تمرکز و با هدفون‌های‌تان در گوش، همراه #هانس_زیمر این کمتر از هفت‌دقیقه را سفر کنید تا تمامِ ذراتِ وجودتان گواهی دهند که آن‌چه بر شما پدیدار می‌شود قابل توضیح با قوانین فیزیکِ صدا یا شیمیِ مغز نیست، این کیفیت اساسا قابل تحویل به عدد نیست. و من به همین دلیل مخالف نمره دادن و جایزه دادن به اثر هنری هستم. یک نقاشی یا یک موسیقی می‌تواند دریچه‌ای به‌سوی رازی شود که تا ابد زبان در بیانش عاجز است.

جالب این‌که اسم این آهنگ «گمگشته اما پیروز» است. گویی در تجربه‌ی پدیدارشناسانه‌ من خودم را آن‌چنان به اثر می‌سپارم که دیگر اثری از #من باقی نمی‌ماند که قضاوت کند، اندازه بگیرد، حل‌و‌فصل کند و در آخر هم تجربه را به‌چنگ‌آورد، بلکه به وارونه #ایگو در اثر شناور می‌شود. با این حال پیروزی حقیقی هم در همین لحظه‌ی واسپاری رقم می‌خورد و اصالت می‌شکفد. در همان آن، آنی که قضاوت‌ها معلق شده‌اند #خویشتن پدیدار می‌شود که جانِ من است و جانِ جهان.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #بیداری_قهرمان_درون #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #موسیقی_فیلم #موسیقی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

#سکس، عهد_عتیق و #عهد_جدید

سکانس جالبی است. دختر و پسر با هم درباره‌ی این صحبت می‌کنند که چرا #سکس انقدر مسئله‌ی پیچیده‌ای در روابط متقابل است. دختر از این می‌گوید که مگر چقدر فرق است بین سکس به عنوان یک فعالیت بدنی با شکستن قلنجِ گردن. سپس یک‌سری دیالوگ‌های پینگ‌پونگی را شاهد هستیم که نسبتِ قدرت دختر و پسر در مقابل هم را تغییر می‌دهند. پسر، دختر را به احساساتی‌‌گری و وابستگی متهم می‌کند و دختر هم پسر را به اینکه اعتمادبه‌نفس و اثبات شخصیت‌اش را در گرو این کار می‌نهد. اما در پایان تصمیم می‌گیرند که از کلکل بگذرند و وارد رابطه شوند و برای این‌کار شروع به برشمردن برخی جذابیت‌های هر کدام برای دیگری می‌کنند. نوعی رد و بدل کردن سطحی نوازش و تایید دیگری برای به‌دست‌آوردن اعتماد او و دعوت‌اش به نزدیکی بیشتر. با این حال اوج کار هنوز مانده است. دختر تبلت خود را برمی‌دارد، اپلیکیشن #انجیل را باز می‌کند و آنها با دست گذاشتن بر روی آن قسم یاد می‌کنند که رابطه‌ی جنسی را به چیزی ورای خودش سوق ندهند.

چرا می‌گویم که اوج کار در این است؟ زیراکه مسئله‌ی باورهای فرهنگی و چیزی بیشتر از به صرف باورها، دگماتیسمِ این نگرش‌ها به انسان و هستی را مطرح می‌کند. تضاد تبلت جدید و عهد عتیق از منظر اسطوره‌ای تقابل علم و دین و از منظر روانشناختی تقابل وضعیت‌های بالغ و والد است. ما دو جوان به اصطلاح امروزی را داریم ولی آیا آن‌ها واقعا امروزی هستند؟ و آیا تلاش آن‌ها برای بستن یک عهدِ جدید است؟ و این عهد چیست؟ با هم دوست بمانیم. چقدر عالی! و راه‌حل چیست؟ از برقراری رابطه و احساسی‌شدن دوری کنیم! و حالا سئوال این است که آیا دوستی خودش یک نوع رابطه نیست؟ و آیا در دوستی بین ما احساسی رد و بدل نمی‌شود؟

با پیش و پس از این سکانس کاری ندارم. آن‌چه در این سکانس به عنوان مسئله مطرح می‌شود و پاسخی که به آن داده می‌شود نیازی به باقی داستان ندارد. اگر فعالیت جنسی یک فعالیت بدنی است چرا انقدر پیچیده‌تر از یک فعالیت دیگر مثل تنیس بازی کردن است؟ مگر در حین و بین بازی تنیس هم هیجان و احساساتی را تجربه نمی‌کنیم؟ به بیان کارکتر پسر، «بازی تمام می‌شود و ما دست می‌دهیم». ولی کارکتر دختر می‌گوید نه، «بعد از بازی می‌رویم سفر».

واقعیت این است که حتی تنیس بازی کردن هم مسئله‌ی ساده‌ای نیست. بستگی دارد که با کی، در چه شرایطی و چرا بازی می‌کنی؟ شاید دیده‌ باشید که می‌خواهید یک دست بازی دوستانه داشته باشید ولی آخرش کلی جدی می‌شوید؟ یا حتما کسانی را دیده‌اید که در بازی برای اینکه ببرند حتی سر بچه‌ها را هم کلاه می‌گذارند -اگر البته خودتان یکی از آن‌ها نبوده باشید! ؛)

آنچه یک بازی ساده یا رابطه‌جنسی را پیچیده می‌کند انتظارات آگاه و عقده‌های ناآگاه ماست. با اینکه ما می‌توانیم در انتظارات آگاهانه‌ی خود بازبینی کنیم -و باید هم چنین کنیم- اما به ناخودآگاه‌مان دسترسی نداریم. اشکالات نرم‌افزاری که در اجرای برنامه‌ی عهد عتیق تبلت ایجاد می‌شد به شکلی نمادین همان عقده‌های ناخودآگاه است که به ما این پیش‌آگهی را می‌دهد که مسئله همین‌طور که به نظر می‌رسد ادامه پیدا نخواهد کرد. ناخودآگاه ما قدیم است. برخی فکر می‌کنند که فقط با یک ژست نواندیشانه می‌توانند از آن گذر کنند ولی ماجرا پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. دختر و پسر نه تنها والدینِ آرمانی و بی‌ارزش شده‌ی خود را برهم منعکس می‌سازند بلکه رومانس، در دنیای سکولار امروز ظرف فرافکنی امر مینوی و صحنه‌ی بازی خدا و شیطان هم می‌شود.

من #فیلم را ندیده‌ام ولی گمان می‌کنم بعد از رابطه داستان پیچیده خواهد شد. مثلا عقده قدرت و میل به کنترل یکی بیدار می‌شود یا دیگری بین آزادی و تعلق سرگشته می‌ماند. شما چطور فکر می‌کنید؟

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #بیداری_قهرمان_درون #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #تحلیل_روانشناختی_فیلم #تحلیل_فیلم

instagram: @jarfgroup


‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

ما کالاهایی در رقابت با یکدیگر
هر روز با نسخه‌ای مناسب‌تر از خود

ما که از بازار جا نمی‌مانیم
ما که باید خریده شویم
ما که نمی‌توانیم از صحنه حذف شویم

ما که باید زیبا
باهوش
بیانگر
جذاب
چند وجهی
و چند کاربره باشیم

باید که دیگران را کنار بزنیم
تا لحظه‌ای شعفِ در اوج بودن را تجربه کنیم
درست همان وقت که مشتری لمس‌مان می‌کند

اما چه کنیم با وحشتِ تمام شدن
به پایان رسیدن تاریخ مصرف‌مان
چه کنیم با رنگارنگی بی‌نهایت این بازار
چقدر آن لحظه‌ی اوج دوام دارد؟
آیا در این اوجِ ناپاینده آرام خواهیم گرفت؟
مصرف‌مان می‌کنند
و سپس دورمان می‌اندازند

نه، نباید چنین شود
باید دوباره امتحان کنیم
باید خود را از سطل زباله بیرون بکشیم
و بازیافت کنیم
وجهی دیگر از ما هنوز نمایان نشده است
نمایش ادامه دارد
باید دوباره ارائه شویم
باید دوباره خریده شویم

اشک‌هایت را پاک کن، زود باش
لبخندت را بازگردان، زور بزن
پرده ی بعدی نوبت توست
مشتری همیشه هست
مگر نمی‌دانی
عصر سروری مصرف‌کننده است
امیدت را حفظ کن
بسته‌بندی‌ات را نو کن
قیمت‌ات را به صرفه کن
بی‌ارز
ارزنده شو، ارزنده شو

#وحیدشاهرضا‎
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

ما هرچه بیشتر به #روانشناسی نیازمندیم
به درک ژرف‌تری از طبیعتِ بشر نیازمندیم
چراکه تنها خطر حقیقی همین آدمی است
آدمی خطر سترگی است
و ما به‌نحو رقت‌انگیزی از آن بی‌خبریم
ما از او هیچ نمی‌دانیم مگر اندکی
روانِ آدمی باید که کاویده شود
چراکه این خود ماییم
ریشه‌ی همه‌ی پلیدی‌هایی که رُخ می‌دهند.

#کارل_گوستاو_یونگ
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

مقاله: «خویشتن تجربه‌ پدیدارشناختی خداست»، قسمت اول (از دو)

#کانت، فیلسوف آلمانی، در #نقد_عقل_محض نشان داد که ذهن آدمی توانایی پاسخ گفتن به پرسش‌های مابعدالطبیعی از جمله پرسش از وجود خدا یا روح را ندارد‌. خدا یک مفهوم عقل‌گریز و فراشناخت است. در نتیجه علم تجربی مجالی برای پژوهش در این حوزه نیست. #کارل_یونگ، روانشناس سوئیسی، معتقد است که آن‌چه انسان درنهایت قادر است بدون تردید به وجودش اذعان کند ایماژ یا #تصویر_خدا در روان است که این‌هم به نوبه‌ی خود نه دلیلی برای اثباتِ وجود و نه انکار وجود خداست. خدا و تصویر خدا در ذهن انسان دو مقوله‌ی متفاوت هستند. تصویر خدا تجربه‌ای پدیدارشناسانه در ساحت واقعیتِ روانی انسان است و در نتیجه می‌تواند موضوع پژوهش روان‌شناسی باشد، لیکن فرض وجود خدا همان‌طور که کانت می‌گوید به مقوله‌های متافیزیکی و عالمِ نومن‌ها یا ذات‌ها تعلق دارد که استدلال و تجربه راهی به آن نمی‌برد.

#لائو_تزو، خردمند چین باستان از دو #تائو سخن می‌گوید: تائویی که می‌توان نامید و تائویی که نمی‌توان نامید. تائوی نامیدنی همان «تجربه‌ی روانی خدا» است، تجربه‌ای بی‌واسطه و درونی برای فرد، ولی تائویی که نمی‌توان آنرا نامید بسی فراتر از آن است که به چنگ آید و قابل توضیح شود: «نامی که بتوان آنرا نامید، نامی ماندگار نخواهد بود». لائو تزو در مورد «بی‌نام» می‌گوید: «نهان است و همیشه حاضر؛ نمی‌دانم چه‌کسی آنرا به‌وجود آورده؛ از خدا کهن‌تر است». در واقع خدا آن‌گونه که #یونگ و لائو تزو مراد دارند، همان تصویر ذهنی تائو در انسان است که از محدودیت‌های زمانی-مکانی و خصوصیات شخصیتی فرد متاثر می‌شود، در حالی که حقیقت جاوید-با فرض این‌که چنین حقیقتی وجود داشته باشد- لازمان و لامکان است و در نتیجه هرگز به چنگِ ذهن (با ماهیت دوگانه‌اش) در نمی‌آید: «پای استدلالیون چوبین بود، پای چوبین سخت بی‌تمکین بود» همان‌طور که از این بیت به نظر می‌رسد، #مولوی هم این تمایز را می‌شناسد و تمرکز را از مفهوم متافیزیکی خدا و تلاش برای شناخت منطقی و عقلانی آن به تجربه‌ی شهودی و روان‌شناختی خدا منتقل می‌کند: «من آن ماهم که اندر لامکانم، مجو بیرون مرا در عین جانم» ظرافت اندیشه‌ی لائو تزو در این است که همیشه تجربه‌ی ذهنی خود از خدا را با آن حقیقت دست‌نیافتنی از هم تمیز می‌دهد؛ و منفعت روانشناختی این تمیز در این است که فرد را از گرفتار شدن در دام منیت و نخوت‌ -به زبان روانشناسی «تورم ایگو»- می‌رهاند: «تائو از بزرگی خویش بی‌خبر است، پس به‌راستی که بزرگ است».

به دیگر سخن، رهروی این مسیر در حال خودشناسی ا‌ست، نه خداشناسی! و در نتیجه به این خطای معرفت‌شناختی آگاه است که ذهن‌اش او را وسوسه می‌کند تا تجربه و درک شخصی‌اش از حقیقت را مطلق و مرجع دانسته و خودش را برای دیگران نسخه‌پیچی کند. از سوی دیگر، سالک می‌داند که درک شهودی او برای خودش هم نمی‌تواند نقطه‌ی اتکاء نهایی باشد، در نتیجه او اهل سلوک یا گذار پیاپی می‌شود، نه در جستجوی مقصد و ماوا. تعبیر #اریک_فروم نیز در این‌باره جالب است؛ او خدا را چون افق به‌نظر می‌آورد که چشم‌انداز حرکت را مشخص می‌کند ولی هرگز منزلِ قرار نمی‌شود. شما هرگز نمی‌توانید به افق برسید چراکه با هر قدم به سمت‌اش، یک قدم از شما دور می‌شود. معادل این استعاره را می‌توان تعریف حد در ریاضی‌ دانست: تا بی‌نهایت می‌توان به صفر نزدیک شد، ولی هرگز نمی‌توان آن شد. اگر نزدیک شدن به خدا را ظرفیتی در آدمی تشخیص دهیم که در واقع چیزی به‌غیر از قابلیت او برای شناخت حقیقت نیست، این جمله‌ی یونگ قابل فهم می‌شود: «غریزه‌ی دینی به معنای احترام‌گذاشتن به اسرار هستی و راز و رمز روان خاص انسان است.» با این حال تعبیر تائوئیستی-یونگی متذکر می‌شود که حقیقت هرگز به‌چنگ نیامده است و هیچ‌گاهِ دیگر نیز در ساحت زبان توان بازگو کردن‌اش وجود نخواهد داشت. شاید منظور #مولوی وقتی می‌گوید: «عارفان که جام حق نوشیده‌اند، راز‌ها دانسته و پوشیده‌اند؛ هر‌که‌را اسرار کار آموختند، مهر کردند و دهان‌اش دوختند» این نباشد که کسی یا نیرویی مانع سخن گفتن عارف می‌شود، بلکه او صرفا مثل کسی که دچار سکته‌ی مغزی شده یا به‌غایت مست شده است، قادر به قالب‌بندی تجربه‌اش در چارچوبی زبانی نیست.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #یونگ #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

Instagram: @jarfgroup


‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

شراب من سکوت است
ارباب من حضور است
اسباب من عبور است
تمام من وجود است
بودِ من نبود است
نبودِ «من» عینِ بود است

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #یونگ #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی #تاملات

instagram: @jarfgroup


‏ツ

Читать полностью…

گروه روانشناسی ژرف

هنر یک سائقِ درونی است که آدمی را به تصرف خود درآورده و به عنوانِ ابزاری برای ابراز خود به کار می‌گمارد. هنرمندکسی نیست که از موهبت اراده‌ی آزاد برخوردار است و مقصود نهایی خویش را در کارش دنبال ‌می‌کند، بلکه او اجازه می‌دهد تا هنر مقصود خود را از طریق وی دریابد.

#کارل_گوستاو_یونگ

والاترین هنر آدمی آفریدن و بازآفریدن خویش است. هنرمند نه به‌عنوان فردی که مشغولِ حرفه‌ای به‌خصوص است بلکه به‌عنوان فردی که در کار درک و بیان زیبایی در زندگی خویش است کسی‌ست که خودش را خلق می‌کند. به این ترتیب غایتِ التهابِ وی اصالت است. وقتی صحبت از خلق کردن خود به میان می‌آید افراد رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهای‌شان را به خاطر می‌آورند. جریان رایج روان‌شناسی هم در همین نقطه ورود می‌کند و روش‌هایی را برای ترغیب دیگران، فنون مذاکره یا حل‌کردن مسائل، پشتکار و از این قبیل پیشنهاد می‌کند. این در حالی‌ست که همه‌ی این تلاش‌ها معطوف به اهداف #ایگو یا «خودپنداره‌ی» فرد هستند، هویتی که بیشتر از آن‌که بویی از اصالت برده باشد معمولا واکنشی‌ست به فضای فرهنگی و اجتماعی و انعکاسی‌ست از معیارهای استاندارد توفق و برتری که هر فرهنگی به گونه‌ای آن‌ها را وضع می‌کند.

آنچه #یونگ #خویشتن یا خود حقیقی و اصیل فرد می‌نامد زیر سطحِ هشیاری و در ژرفای وجود در انتظار انکشاف و آشکار شدن است، همچون بذری‌ست که در دل خاک ریشه دارد و در انتظار شکافتن تیرگی و سر برون آوردن است. ما پیش خود تصور می‌کنیم که باید این یا آن شویم و این در حالی‌ست که «آن‌چه که باید شویم هستیم». شاید فردی بکوشد که درخت سیب پُرباری شود ولی در اصل پرتقال باشد! همه‌ی گیاهان در مراحل ابتدایی رشد خود تقریبا به‌هم شبیه هستند و این خود دلیل این سوءبرداشت است که باید آن‌ها را به چیزی که خود مایل هستیم بدل کنیم. در واقع فرایند #تعلیم_و_تربیت چه از طرف والیدن و اولیاء امور اعمال شود، چه از جانب خود فرد (با درونی‌کردنِ تصاویر رسانه‌ای از ایده‌آل)، تلاشی در جهت گرفتنِ بار سیب از بذر پرتقال است.

هنرمند حقیقی قصد و نیت هشیار را کنار می‌گذارد و تنها مسیر بروز خودانگیخته‌ی انرژی خلاقه از درون خویش را تسهیل می‌کند. او ناظر بر فرایندی می‌شود که خودش را هم به اندازه‌ی دیگران متعجب می‌سازد. در واقع اراده‌ی چنین فردی معطوف به گفتن یک «آری» بزرگ است، آغوشی که به روی زندگی باز است، زندگی‌ای که پیش از هر کجا در درون او در جریان است و خویشتن نماد حقیقی و بلافصل آن است.

هنرمندان به اثری که سفارشی باشد حساسیت ویژه‌ای نشان می‌دهند، از نظر آن‌ها چنین اثری اصلا هنر نیست و اصالتی در آن وجود ندارد، در بهترین حالت تکنیکی‌ست که خوب اجرا شده است، ولی آن‌چه فراموش می‌شود این است که وقتی فرد بر مبنای باورهای محدود خود نیز دست به خلق اثر می‌زند در واقع هنوز کارش سفارشی‌ست. ما نیاز به مراقبتی ویژه از بذر خلاقِ زندگی در وجودمان داریم تا ماحصل کار سفارشی نشود. نشویم آن‌چه اولیاء و مربیان و صاحبان رسانه‌‌ از ما خواسته‌اند که باشیم، بشویم آن‌چه که هستیم.

#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچ‌نیستی‌وهیچ‌نیست‌که‌نباشی

#روانکاوی #مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی_تحلیلی #یونگ #زبان_زندگی #بیداری_قهرمان_درون #معنادرمانی #کوچینگ #تغییر #تغییر_نگرش #انسانگرایی

instagram: @jarfgroup


‏ツ

Читать полностью…
Subscribe to a channel