✍ تظاهرات روزهای گذشته در خراسان و برخی دیگر از نقاط کشور اگرچه سازماندهی شده به نظر میرسد و ميتوان دستهاي مخالفان دولت را تا حدودي در پشت اين وقايع ديد؛ ولي در هر حال زمينههاي اجتماعي مهمي دارد كه نااميدي يكي از زمينههاي آن است.
✍ بدتر از همه نداشتن يک رسانه كارآمد و قابل اعتماد است؛ رسانهاي كه از دروغ پرهيز كند و اعتماد مردم به آن جلب شود، بيش از هر چيز ديگر نياز جامعه ايران است.
✍ پيش از اين نيز يادداشتي نوشتم تحت عنوان «خستگي اجتماعي».
✍ واقعيت اين است كه اين حد از تنشها و فشارهاي گوناگون، جامعه را خسته ميكند و به جايي ميرسد كه مثل یک شيشه تحت فشار، شكسته و به هزاران قطعه ريز تبديل ميشود.
✍ اگرچه نميتوان براي اين مشكلات نسخه پيچيد، ولي در هر حال مجموعه مشكلات فوق، هنگامي حل خواهد شد يا حداقل در مسير تخفيف قرار ميگيرد كه حداقلي از انسجام داخلي ايجاد شود.
✍ البته برخي از نيروها عادت دارند كه بگويند، مردم همگي وحدت دارند و اختلافي نيست، فقط سياسيون هستند كه اختلاف دارند.
✍ ولي گمان نميكنم كه اينبار كسي باشد كه بخواهد اين حد از سادهنگري را تبليغ كند، يا مدعي آن شود.
✍ اين وحدت و انسجام ممكن نميشود، مگر با يک شرط اساسي. اينكه تبعيضهاي ناروا اگر هم به كل و در يک لحظه برداشته نميشود، حداقل كاهش يابد.
✍ كساني كه سهم بيشتري از كيک قدرت و اقتصاد و بودجه سالانه كشور را دارند، به نفع خودشان است كه اين سهم را عادلانهتر كنند، چون در اين صورت حداقل ميتوان اميدوار بود كه در آينده هم كيک مزبور وجود دارد تا سهمي به آنان برسد.
✍ در غير اين حالت، معلوم نيست كه اصولا در آينده كيكي و سهمي وجود داشته باشد.
✍ تبعيض و بدتر از آن تحقير يكي از ريشههاي اين تشتت و چندپارگي است.
✍ تبعيضي كه در سياستهاي مشاركتجويانه مردم ديده ميشود و آنان را به گروههاي ذيحق و بدون حق تقسيم ميكند و برخي را از گردونه مشاركت خارج ميكند.
✍ تبعيضي كه در اعمال قانون وجود دارد. تبعيضي كه در سياست رسانهاي رسمي وجود دارد. تبعيضي كه در بودجه و تخصيص منابع وجود دارد و انواع و اقسام گوناگون اين تبعيضها ميتواند عامل اين گسست و عدم انسجام باشد.
✍ ولي از تبعيض بدتر هنگامي است كه به مرحله تحقير ديگران وارد ميشويم.
✍ به ميزاني كه ديگران كوچک و خوار شمرده شوند، احساس تحقيرشدگي خواهند كرد و اين احساس بسيار خطرناک است.
✍ اگر كسي يا كساني خوار شمرده و ناديده گرفته شوند، دير يا زود فرصتي براي بروز خويش نيز پيدا ميكنند. در چنان احوالي حيرتزده ميشويم كه اين مجموعه افراد كه حقير دانسته ميشدند، چگونه در حال ابراز وجود هستند.
✍ چارهاي نداريم جز آنكه توجيه كنيم و آنان را عامل بيگانه يا توطئهگر خطاب كنيم و اين نيز بر ناپايداري وضعيت ميافزايد.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "پشت پرده سیاسی تجمعات اخیر"
👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، در شماره امروز روزنامه "ایران" نوشت:
✍ اتفاقاتی که در برخی شهرهای استان خراسان و نیز شهر مشهد در اعتراض به وضع زندگی روی داد؛ در نوع خود بینظیر بود. چرا؟ بهتر است ابتدا یک مقایسه ساده کنیم:
✍ دو شاخص اشتغال و تورم را برای دوره هشت ساله احمدینژاد با دولت کنونی مقایسه میکنیم تا حساب به دست همه آید. این مقایسه هم مبتنی بر آمار مندرآوردی نیست، بلکه آمار رسمی است که طی سالهای گوناگون تهیه و منتشر شده است.
✍ شاخص قیمتها در دوره آقای احمدینژاد از رقم ۱/۱۶ به ۹/۷۰ رسید (۱۳۹۵= ۱۰۰). یعنی قیمتها در دوره هشت ساله وی ۴/۴ برابر یا ۴۴۰ درصد زیاد شد. این افزایش قیمت در دوره چهار ساله آقای روحانی کمتر از ۶۰ درصد است.
✍ از سوی دیگر رشد اشتغال از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۲، فقط ۲/۴ درصد بوده، یعنی در دوره احمدینژاد فقط حدود ۴ درصد به افراد شاغل اضافه شده است، درحالیکه در دوره آقای روحانی فقط در سه سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵، حدود ۴/۷ درصد بر تعداد شاغلین اضافه شده است.
✍ این دو رقم را بگذارید در کنار درآمدهای سرسامآور نفتی دولت احمدینژاد تا قضیه روشنتر شود.
✍ حال با این ملاحظه چه کسی احتمال میدهد که مردم در چنان شرایطی هیچ اعتراضی نسبت به وضع گرانی و بیکاری خود نداشته باشند؛ ولی در شرایط کنونی معترض باشند؟
✍ عقل سلیم این را نمیپذیرد. البته این بدان معنا نیست که مردم از وضع اقتصادی رضایت دارند. بهطور قطع این رضایت وجود ندارد.
✍ ولی پرسش این است که اگر کسانی بتوانند نسبت به وضع خود معترض شوند و آن را علنی اظهار دارند و بهصورت جمعی گرد هم آیند و در خیابان شعار دهند، به طور قطع در دوره احمدینژاد باید بیشتر و گستردهتر دست به این اقدام میزدند.
✍ آمار تورم و اشتغال که دروغ نمیگویند. اگر مدعی شویم که آمار رسمی دروغ باشد، در دوره گذشته دروغهای بیشتری میگفتند و لذا وضع بدتر از همان آمار رسمی بود.
✍ بنابراین، منطقی است که بگوییم این تظاهرات مبتنی بر یک واکنش خودانگیخته اجتماعی و غریزی مردمی نیست. مثل این میماند که یک دستمان را داخل آب ۹۰ درجه بگذاریم؛ ولی هیچ احساس سوزش نکنیم و حتی بخندیم و بگوییم که عجب آب ولرمی است. ولی دست دیگرمان را داخل آب ۴۵ درجه بگذاریم و فریاد "سوختم سوختم" سر دهیم!
✍ کسی این رفتار را نمیپذیرد. حتماً پشت ماجرا مسائلی غیر از رفتار خودجوش وجود دارد.
✍ ای کاش امکان داشت که مردم همیشه و در همه امور بتوانند چنین رفتارهایی را از خود بروز دهند. اگر چنین بود به طور قطع این به نفع کشور بود. زیرا در هر حال مردم صاحب اصلی کشور هستند و همه مسئولان نیز باید پاسخگو باشند.
✍ ولی این گونه رفتارهای دوگانه نشان میدهد که عدهای مردم را بازیچه فرض میکنند تا به اهداف خاص برسند.
✍ این مسیر منتهی به نتیجه و مقصود نخواهد شد، زیرا نه مشکلات جامعه محدود به مسائل معیشتی است و نه افرادی که مطالباتی دارند؛ محدود به این افراد و این شهرها هستند.
✍ بنابراین، چارهای نیست جز آنکه معتقد شویم این رفتار و برنامهها در آن استان و به طور مشخص در امور معیشتی پشت پردههایی دارد.
✍ نخستین علامت متوجه صندوقهای غیرقانونی است. همه میدانند که خاستگاه اصلی مؤسسات مالی غیرقانونی، خراسان و شهر مشهد است. مؤسساتی که در دولت قبل شکل گرفتند و با دادن سودهای کلان و از طریق زدوبند، پولهای مردم را جمع کردند و با آن انواع و اقسام تخلفات و پولشوییها را انجام دادند و نظام بانکی کشور را دچار بحران کردند.
✍ دولت روحانی نمیتوانست در برابر آنان سکوت کند، باید آنها را جمع میکرد که در این مورد هم اقدام کرد. پس از برخورد دولت معلوم شد که در پشت این مؤسسات مالی چه خلافکاریها و سوءاستفادههایی هست.
✍ دولت اقدام به تسویهحساب صاحبان پساندازهای کوچک نمود، افرادی که ارقامهای زیر ۱۰۰ میلیون داشتند، مشکلاتشان حل شد، ولی سرمایهداران بزرگ که از این مؤسسات غیرقانونی بیش از اندازه خورده بودند، دچار مشکل شدند.
✍ در نهایت با همدستی مسئولان
این مؤسسات غیرقانونی این نوع تظاهرات را تشویق کردند تا بلکه به دولت فشار آورند و دولت از جیب ملت هزینه خلافکاریهای آنان را پرداخت کند.
✍ ولی این اتفاق به احتمال زیاد پشت پرده سیاسی نیز دارد، بویژه آنکه در شهرهای خراسان رخ داده است؛ جایی که مخالفان دولت ریشه دواندهاند.
✍ ایرادی هم ندارد که مجوز بگیرند و به صورت شناسنامهدار در همه شهرهای کشور تظاهرات کنند و خوب هم هست که دولت به درخواستهای رسمی آنان پاسخ مثبت دهد. ولی این حق باید برای همه گروههای مردم و در موضوعات دیگر نیز رعایت شود؛ حقی که به طور قطع برای دیگران رعایت نمیشود و همین تمایز و رفتار دوگانه بخوبی نشان میدهد که ریشه ماجرا در کجا شکل گرفته است.
@javadroo
👁🗨 نگاه تحليلگران: "برآمدن شبه طبقه فرودست فرهنگی؟"
👈 کانال "سیاستگذاری اجتماعی" در تحلیلی با امضای یاسر باقری نوشت:
✍ این روزها در گوشه و کنار ایران شاهد اعتراضات کوچک و بزرگ هستیم.
نکته عجیب این تجمعات که آن را از تجمعات پیشین متمایز میکند، این است که وجه اشتراک چندانی میان اعتراض تجمع کنندگان وجود ندارد.
✍ تنها چیزی که در این میان از شعارها مشخص و مشترک است؛ نفس "اعتراض" است. اعتراضی که سمت و سوی آن مشخص نیست. مسائل اقتصادی در آن محوریت دارد؛ اما مسائل سیاسی نیز در آن برجسته است.
✍ در این مدت هریک از بازیگران سیاسی کوشیدهاند تا با تکیه بر برخی از شعارها، مخالفان خود را هدف واقعی اعتراضات معرفی کنند و یا اینکه آن را اقدامی سازمانیافته از سوی مخالفان قلمداد کنند.
✍ اما از منظر جامعهشناختی، یکی از نکات درخور توجه در این ماجرا آن است که هسته مرکزی اعتراضات (معیشت) دغدغه مهم طبقه فرودست است و عموما چنین تصور میشود که طبقات فرودست توان سازماندهی تظاهرات را ندارد و معمولا اعتراضات آنان در شکل شورش خودنمایی میکند.
✍ به عبارتی، تصور می شود اعتراض سازمانیافته و هماهنگ شده مختص طبقه متوسط یا نهادهای خاص اجتماعی و سیاسی (درون یا بیرون حکومت) است که این موضوع، تحلیل و فهم اعتراضات را دشوار میکند.
✍ به نظر میرسد توجه به دو پارامتر "ضریب نفوذ بالای شبکههای مجازی" و "تضعیف روزافزون طبقه متوسط" بتواند به تبیین این موضوع کمک کند.
✍ مورد نخست بارها مورد بحث قرار گرفته و نیازی به تکرار آن در اینجا نیست؛ اما مورد دوم موضوع اصلی بحث است.
✍ در یک دهه اخیر همواره دولتها به حذف سیاستها و خدمات اجتماعی فراگیر روی آوردهاند. کالایی شدن روزافزون خدمات اجتماعی (حذف آموزش و سلامت ارزان یا رایگان) بهمثابه آب رفتن بخشی از داراییهای طبقه متوسط و گران شدن هزینه زندگی اجتماعی برای آنها بوده است.
✍ این سیاستها بهتدریج زمینهسازی سقوط طبقه متوسط را فراهم کرده است.
✍ سقوط اقتصادی طبقه متوسط برخلاف وضعیت فرهنگی آن، شبه طبقهای را پدید آورده که همزمان با نیازهای اقتصادی، دغدغه مسائل فرهنگی و مدنی نیز دارد.
✍ این شبه طبقه فرهنگی فرودست، ضمن برخورداری از دغدغههای ترکیبی اقتصادی و فرهنگی، از توان سازماندهی و هماهنگی نیز برخوردار است.
✍ هرچند این موضوع به معنای همگونی معترضان نیست؛ اما شاید بتواند این موضوع را به بخش درخور توجهی از معترضان نسبت داد.
✍ بنابراین، خواسته کنونی جریان موجود بیش از هرچیز معطوف به سیاستهای اقتصادی و ضداجتماعی دهه اخیر است که در چند سال گذشته تشدید شده است.
✍ اما امتداد این دومینو لزوما بر مسیر آغازین نخواهد بود و ممکن است با پیوستن گروههای مختلف سیاسی هر سمت و سویی پیدا کند.
✍ به نظر میرسد که سیاستمداران چاره ای جز همبستگی و همنوایی در این زمینه و تاکید بر بهبود سیاستهای اجتماعی ندارند.
✍ آغاز این موضوع اگرچه دولت را در شرایط سخت قرار میدهد؛ اما شعارها نشان میدهد که به دولت محدود نخواهد ماند و تداوم چنین امری به نفع هیچکس نخواهد بود.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیوزویک" در با تیتر "ساختن ترامپ بزرگ" نوشته که وقتی استیو بنون میگوید که میداند چگونه می توان آمریکا را محافظت کرد؛ به معنی از بین بردن حزب جمهوریخواه است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: ماهنامه "نسیم بیداری" در پرونده ای با عنوان "زنده باد دانشگاه" کارکرد سیاسی و فرهنگی دانشگاه و جریان دانشجویی را بررسی کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "صدا" با تیتر "عبور از دوقطبی" جایگاه محمود واعظی، رییس دفتر رییسجمهور، و نقش وی در شکاف اصلاحطلبان با دولت را بررسی کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "صنعت آب و برق" با تیتر "تذکر به روحانی در مورد کارون" از کارشناسان و نمایندگان شهرهای مختلف درباره پروژه جنجالی انتقال آب به رفسنجان نظرخواهی کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: گزارش "پیام عسلویه"، روزنامه محلی چاپ بوشهر، از سفر محمود احمدینژاد؛ "تنهایی محمود"
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "عبور از عادی سازی به اصلاحطلبی"
👈 سهیل ایزدی، فعال سیاسی و تحلیلگر اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ طرح مباحث ناامیدی و پشیمانی از رای ۲۹ اردیبهشت و مجادلات عبور یا حمایت از روحانی نشانه بروز بحرانی است که انتظار وقوع آن می رفت؛ اما به آن توجهی نشد.
✍ پرسشی که مطرح شده این است: اکنون که دولت روحانی از مواضع اصلاحطلبی دور شده، تکلیف اصلاحطلبان چیست؟ از روحانی جدا شوند یا در عین اتحاد نقد کنند یا سعی در اقناع افکار عمومی باشند؟
✍ برای پاسخ به پرسش "چه باید کرد؟" باید ابتدا ریشه بحران را شناسایی کرد و بعد بر اساس علل بروز بحران، راهکار مناسب را یافت.
✍ ریشه بحران، ناامیدی بدنه و انفعال رهبران اصلاحات سرگشتگی درونی این جریان است و این سرگشتگی نتیجه عدم عبور از وضعیت اضطراری سال ۱۳۹۲ و عدم بازسازی گفتمانی و راهبردی این جریان است.
✍ وضعیت اضطراری کشور در سال ۱۳۹۲ موجب اتخاذ رویکرد درست عقب راندن استثناطلبان (به همان معنایی که دکتر مجاهدی آن را بکار برده اند) و عادی سازی اوضاع به جای پیگیری شعارهای اصلاحطلبانه (شعارهای دهه هفتادی آن) شد.
✍ این رویکرد در انتخابات ۱۳۹۴ نیز دنبال شد؛ اما تحلیل اشتباه اصلاحطلبان از آن شکست ۱۳۸۴ و این پیروزی ۱۳۹۴ موجب بروز بحران کنونی شده است.
✍ تحلیل آنان این است که علت شکست ۱۳۸۴ چنددستگی آنان و علت پیروزی های اخیر ائتلاف آنان بوده است. به همین جهت؛ آنان تاکتیک "ائتلاف حداکثری" بعنوان راهبرد خود جهت ارایه لیست واحد در دستور کار قرار دادند و ساختار جدید خود (شعسا) را بر اساس همین هدف طراحی کردند.
✍ اما ایراد اصلی این تحلیل آن بود که آنان به بن رسیدن "اصلاحات از بالا" را در ۱۳۸۴ و طرح "عبور از خاتمی" را در مشارکت پایین حامیان خود در ۱۳۸۴ را نادیده گرفتند. همچنین؛ شکست تجربه تحریم ۱۳۸۴ و جنبش ۱۳۸۸ را نیز در بازگشت مردم به صندوق رای مغفول نهادند.
✍ به همین دلیل، تصور کردند که نیازی نیست که وارد وجه ایجابی شوند و همچنان می توانند با نفی طرف مقابل و یادآوری کابوس احمدینژاد و ارائه لیستی زیر نام خاتمی و اصلاحات مردم را به پای صندوق رای بکشانند.
✍ غافل از اینکه مردم از کنش خود دنبال نتیجه و بهبود اوضاع هستند و صرف بیان اینکه "روحانی خطاهای احمدینژاد را نکرده است" از سوی اصلاحطلبان، برای مردم راضی کننده نیست.
✍ آنچه مردم باید ببینند نتیجه بخش بودن مشارکت دموکراتیک سیاسی است و این اثربخشی فقط با برنامه عملیاتی منتخبان و تلاش آنان برای کاهش موانع این اثربخشی است.
✍ به بیان دیگر، مردم رای داده اند تا اثر نهادهای انتخابی حتی به طور لاک پشتی بیشتر شود. پس "خواستیم و نشد" نیز جواب قانع کننده ای برای رای دهندگان نیست.
✍ خلاصه بحث اینکه اصلاحطلبان با تحلیل نادرست از شرایط تاکتیک ائتلاف حداکثری و "ارائه لیست واحد انتخاباتی" را بعنوان راهبرد خود پی گرفته اند و بر همین اساس، هم از ترس تفرقه به سوی رویکردهای ایجابی نمی روند و هم برای ارائه این لیست واحد در قالب نظام استصوابی انتخابات بوروکرات های خود (مانند عارف و موسوی لاری) را بر صدر کار نشانده اند تا وجه جنبشی اصلاحات کاملا تحلیل رود.
✍ از سوی دیگر، ترس از انشعاب باعث شده به هر تابلویی داخل اردوگاه اصلاحات سهمی داده شود و این رویکرد باعث به وجود آمدن تشکل های تکنفره و تو در تو شده که خود روند ائتلاف را پیچیده تر و سخت تر کرده است.
✍ با این مقدمه، اکنون می توان به سوال "چه باید کرد؟" پاسخ داد.
🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
💥 خبر: "بازداشت ۵۲ نفر در تجمعات دیروز در مشهد"
👈 سرپرست دادسرای انقلاب مشهد:
🔹 ۵۲ نفر در تجمع غیرقانونی در میدان شهدای مشهد بازداشت شدند.
🔹صبح دیروز تجمعی در میدان شهدای مشهد انجام شد که عدهای ساختار شکن شعارهای تندی را سر دادند که با آنها برخورد شد.
🔹ما اعتراض را حق مردم و شهروندان میدانیم ولی اگر عدهای بخواهند از این احساسات سوءاستفاده کنند و به اصطلاح موجسواری کنند، دیگر صبر را جایز نمیدانیم و با این افراد برخورد میکنیم./فارس
👈 سیداحمد علم الهدی، امام جمعه مشهد:
🔹در تجمع چند صد نفری مشهد به ناگاه 50 نفر شعار "فلسطین را رها کن" و "نه غزه نه لبنان" سر دادند.
🔹اشکال از مردمی بود که دعوت مرجعی ناشناس را پذیرفتند/ ایرنا
@javadrooh
🔏 کامنت راهبرد: "اینجا مشهد است؟"
✍ همه شهروندان حق اعتراض دارند. کارنامه روحانی هم، راهی جز "عبور" را پیش رو قرار نمیدهد.
✍ اما یک پرسش: "واقعا این تجمع و این شعارها در همان شهری برپا و سرداده شده که کنسرتی را هم برنمیتابند و نام ابومسلم و سیاه جامگان هم ممنوعه است؟"
✍ پاسخ دو گزاره بیشتر نیست: "یا یک پروژه کاملا دردست است؛ یا یک پروسه ازدست خارج شدن..."
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "قراردادهای جدید نفتی و خطر انحصار دولت"
👈 رامین فروزنده، تحلیلگر حوزه انرژی و مدیر کانال "اقتصاد نفت"، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ قراردادهای جدید نفتی (موسوم به IPC) گام بزرگی در اصلاح بخش بالادستی نفت ایران محسوب میشوند: اجازه حضور محدود و موقت شرکتهای خارجی در مدیریت میدان. اما چرا شکستن انحصار دولت در بالادستی نفت، ضروری و مهم است؟
✍ دولت قرار نیست بنگاهدار خوبی باشد. (این اصل بدیهی، جدا از مواردی است که به دلایلی مثل انحصار طبیعی، شکست بازار، و... ممکن است انحصار بهینه باشد.) نتیجه سالها انحصار دولتی در بالادستی نفت، بهرهوری پایین است.
✍ تاکنون، طرفداران انحصار دولتی در مدیریت میادین، از موفقیت این انحصار و نتایج منفی حضور شرکتهای خارجی میگفتند.
🔅 پشتوانه حامیان انحصار دولتی در مدیریت میادین، دو چیز بوده است:
۱. دولت، ناظر خود است و ضمناً پیمانکار خارجی را نیز تحت نظارت دارد. نتیجه اینکه در این ارزیابی غیرمستقل، همیشه برنامههای مدیریت میدان توسط دولت «موفق» خوانده میشود، و برنامههای شل یا توتال (که عملاً توسط دولت تایید شده است) «ناموفق».
۲. انحصار دادهها و اطلاعات در بخش دولتی، جعبه سیاهی از میادین ایرانی ساخته که نفوذ به آن ناممکن است. اطلاعات به صورت محدود و گزینشی با محوریت موفقیت دولت منتشر میشوند.
✍ در IPC برای نخستین بار عرصهای برای سنجش نتایج انحصار ایجاد شده است. شرکتهای خارجی اجازه دارند برای چند میدان محدود، و برای مدت کمی مشارکت در مدیریت، آن هم تحت محدودیتهای شدید قراردادی و مالی، پیشنهاد خود را ارائه کنند.
✍ برخی از میادین ارائه شده به شرکتهای خارجی، از جمله میادینی هستند که متخصصان داخلی حتی تصور افزایش قابلتوجه تولید را از آنها نداشتهاند؛ مثل آبتیمور. و عمده میادین تولیدی که تصور میشد تولید از آنها «آسان» است، کماکان در انحصار دولت باقی ماندهاند.
✍ نتیجه مطالعات صورتگرفته طی فرآیند IPC، لااقل در چهار دهه اخیر کمنظیر محسوب میشود. مثلاً میدان آبتیمور که سالهاست تحت انحصار دولتی و بهرهوری پایین تنها ۵۰هزار بشکه در روز تولید میکند، امکان افزایش تولید ۱۰۰درصدی را ظرف چند سال تنها با رفع موانع تولید دارد و در پلاتو قرار است روزانه ۴۵۰هزار بشکه نفت تولید کند؛ یعنی ۹برابر تولید فعلی.
✍ در میادین دیگر مثل منصوری، لایه نفتی پارس جنوبی و چنگوله، ارقامی ارائه شدهاند.
✍ سوال فنی: چه کسی بابت چندین دهه توسعهنیافتگی و بهرهوری پایین ناشی از مدیریت انحصاری دولت بر بخش بالادستی نفت ایران پاسخ میدهد؟ چرا اصرار داریم مسیر نافرجام انحصار صنعت خودرو را در صنعت نفت ادامه دهیم؟
✍ سوال اخلاقی: حامیان انحصار دولت چطور پاسخگوی مردمی هستند که با درآمد سرانه پایین و نرخ بالای بیکاری دست و پنجه نرم میکنند، اما به دلیل انحصار دولت نمیتوانند از پتانسیل بالای توسعه و تولید میادین ایران بهرهمند شوند؟
🔅لزوم صیانت از منطق «رقابت» در IPC
✍ یک دستاورد مهم IPC، فراهم ساختن نمونهای کوچک و محدود از فضایی با انحصار کمتر دولت در مدیریت میادین است تا در نتیجه آن، ضمن حفظ مالکیت ملی، بهینهترین مدیریت بر میدان حاکم شود و تنها گزینه "مدیریت انحصاری مطلقه دولت بر میادین" روی میز نباشد.
🔅 رقابت در IPC، چند رکن دارد:
۱. انتخاب میدان: شرکتها مجازند از بین میادینی که شرکت نفت آنها را معرفی کرده، مواردی را برای مطالعه برگزینند.
۲. شراکت: شرکتها مجازند در انتخاب شریک یا شرکاء، آزادانه تصمیم بگیرند.
۳. ارائه طرح: شرکتها مجازند با یکدیگر در ارائه بهترین سناریوی مدیریت میدان رقابت کنند.
✍ انتخاب میدان: بدون نیاز به توضیح، واضح است که شرکت ملی نفت ایران قادر نیست هیچ شرکتی را وادار به فعالیت بر میدان خاصی کند.
✍ علاوه بر این، ایجاد فرصتی برای رقابت در انتخاب میدانها یعنی هر شرکت متناسب با بهترین شایستگیها و توانمندیها به سراغ توسعه میادین میرود؛ چراکه در غیر این صورت طرحی با کیفیت پایینتر ارائه میدهد و عرصه را به رقیب قویتر واگذار میکند.
✍ مثلاً شرکت مرسک با تجربه در لایه نفتی، انی با تجربه دارخوین و شل با تجربه مدیریت مگاپروژههایی در اندازه آزادگان، به سراغ میادین هدف میروند.
✍ شراکت: مطابق بند ۳ ابلاغیه وزیر، وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران مجاز نیستند درباره بکارگیری شرکتهای ایرانی اجبار یا توصیهای به شرکت خارجی داشته باشند.
✍ رعایت این اصل بدیهی که مشارکت باید در فضای رقابتی، بین دو یا چند طرف و بدون محدودیت صورت گیرد باعث میشود بهترین شرکتها، مشارکتها را متقبل شوند؛ چراکه در غیر این صورت شرکت خارجی به سراغ گزینههای بهتر خواهد رفت.
🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "ائتلاف نانوشته در مشهد"
👈 میثم مشایخ، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ اعتراضات امروز مردم مشهد، کاشمر، نیشابور و... در قالب راهپیمایی، از تراژدیِ وضع معیشت مردم تبدیل به کمدی تلخ رقابت، مصادره و حتی ائتلافی نانوشته میان رسانههای گروههای مختلف شد.
✍ از سلطنتطلبها و فرقه رجوی تا آمدنیوز و دولت بهار و جبهه پایداری، هرکدام سعی بر مصادره این اعتراضات به نفع جریان خویش کردند و در ائتلافی نانوشته، ابتدا دولت و سپس کلیت نظام را با یک تقسیم کار، نشانه رفتند! یکی میگفت قیام علیه رژیم و آن دیگری نیز میگفت قیام علیه روحانی!
✍ فارغ از ماهیت اصلی اعتراضات امروز، این اعتراضات، ماهیتی حقیقی نیز دارد.
✍ رکود و اقتصاد قفلشده ایران که البته در دنیا هم چنین است، وضع معیشت مردم را دچار بحران کرده. مردم انتظار داشته و دارند که وضع معیشتشان بر اساس وعدهها و برنامههای دولت بهبود یابد.
✍ از سویی، دولت نیز به لحاظ تامین بودجه و جذب سرمایهگذار، تحت فشار است و از سوی دیگر، جریانات رسانهای مقابل دولت، تلاش میکنند فضای روانیِ جامعه را به سمت عصبیت ببرند و مردم را علیه دولت، بشوراند.
✍ در چنین شرایطی که مطالبات، انباشت شده و نیز نمیتوان حق اعتراض را از مردم سلب کرد، به گمانم دولت و دولتمردان میبایست بیپرده با مردم سخن بگویند و به مطالباتشان پاسخ دهند.
✍ عدم توجه کافی به صدای اعتراض مردم، در نهایت، بازی دو سر باخت خواهد شد و سکان هدایت اعتراضات را به بیرون از مرزها خواهد بُرد.
✍ این وضعیت و به تبع آن، احتمال شورشهای کور بدون رهبری کاریزما، ابتدا گریبان دولت تدبیر و امید را خواهد گرفت...
@javadrooh
📣 سخنرانی روز: "باید جراحی اقتصاد را سرعت دهیم/ رابطه روشنفکران و مردم با روحانی مختل شده است"
👈 سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در دومین کنگره این حزب:
🔹 به شرط جراحی عمیق اقتصادی این امکان وجود دارد که خطر فروپاشی را رفع کنیم، چارهای جز این نیست و باید به دولت در قالب لایحه بودجه ۹۷ کمک کنیم تا سرعت این جراحی را بیشتر کند.
🔹بنده بعنوان یک کارشناس اقتصادی نمیتوانم نسبت به واقعیت، دروغگو باشم، شاخصهای کشور نسبت به پنج سال قبل بهتر شده است.
🔹حجم کیک کل اقتصاد از اواخر سال ۹۵ از رکورد سال ۹۰ عبور کرد. از آن تاریخ تاکنون ۱۰ درصد ثروت بیشتری تولید شده است و اقتصاد کشور ۲۰ درصد بزرگتر شده است.
🔹در حوزه توزیع درآمدها در پنج گروه اجتماعی کارگران، کارمندان، کشاورزان، مستمریبگیران تامین اجتماعی و مستمریبگیران کمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی، بدون تردید قدرت اقتصادیشان ۲۰ تا ۲۵ درصد بهتر شده و این یعنی وضع اجتماعی کشور رو به بهبودی است که البته هنوز با وضعیت مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.
🔹 من از افزایش نرخ حاملهای انرژی در بودجه سال آینده دفاع می کنم؛ چون ۹۹درصد راه اصلاح الگوی مصرف حاملهای انرژی از طریق اصلاح قیمتی امکانپذیر است.
🔹 من از افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور دفاع می کنم. بنده شاید جزو کسانی باشم که در طول سال سفرهای متعددی به خارج از کشور دارم؛ اما با سه برابر شدن عوارض خروج کاملا موافقم. حتی معتقدم باید این عوارض به یک میلیون تومان در سال افزایش پیدا کند، نباید با نظم جهانی مقابله کنیم.
🔹در مقابل، برخی دوستان اصلاحطلب که سالی حتی یک بار هم به خارج از کشور سفر نمیکنند با این پیشنهاد بودجه دولت مخالفت کردهاند. نمیدانم، شاید دلیلش اختلالی است که در رابطه بین رییسجمهور و آنان به وجود آمده است.
🔹اگر بتوانیم فقط یک میلیون نفر از ۹/۲ میلیون سفر که به خارج از کشور انجام میشود را بکاهیم؛ بالغ بر دو میلیارد دلار مصرف صرفهجویی ارزی خواهیم داشت.
🔹 حداکثر ۴۰۰هزار سفر خارج از کشور جزو سفرهای ضروری به شمار میرود.
🔹اگر بنده جای رییسجمهور بودم؛ هزینههای دفاعی کشور را پر و پیمان میگرفتم و معیشت مردم را در حد کارکنان و حقوقبگیران افزایش میدادم، باید تصمیم قاطع و عاقلانه گرفت.
🔹وضعیت اقتصادی کشور وضعیت شکنندهای است و نیازمند جراحی عمیق اقتصادی هستیم. اگر در این جراحی قاطعیتی وجود نداشته باشد؛ سرعت فروپاشی اقتصادی را بیشتر میکنیم.
🔹سرعت تحولات اقتصادی پس از انتخابات اردیبهشت ماه رو به کاهش گذاشته است.
🔹اولین انتقادی که به رییسجمهور وارد است این است که چرا تحولات اقتصادی از بعد از انتخابات سال جاری کاهش یافته است، دومین انتقاد این است که رابطه روحانی با توده مردم و روشنفکران مختل شده است.
@javadrooh
♻️ بازتاب: "دو سوال و یک توضیح"
👈 سعیا حیدری در پاسخ به نقد احسان خلیلی بر مطلب خود نوشت:
✍ آقای احسان خلیلی لطف کرده نوشته صاحب این کیبورد/ صاحب قلم سابق درباره بحث دهکده امید آقای زیباکلام را خوانده و نکاتی را در پاسخ به آن قلمی کرده اند.
✍ نوشته اند "دو ماه پیش از وقوع زلزله کرمانشاه یکی از دوستان طی دیداری که با رییس جمعیت هلال احمر شهرستانهای کرمانشاه داشتند از ایشان در مورد تدبیر هلال احمر در خصوص اسکان موقت مردم شهرستان در صورت وقوع زلزله پرسیده اند و آن جناب هم به سادگی و با صداقت فرموده بودند که هیچ برنامه خاصی در این زمینه ندارند".
✍ اینکه یک نفر دو ماه قبل از وقوع زلزله ای در کرمانشاه از مسئول هلال احمر یکی از شهرستان های کرمانشاه درباره اسکان موقت مردم در صورت وقوع زلزله سوالی بپرسند، اگرچه ناممکن نیست؛ اما بسیار بعید است که چنین گفتگویی دقیقا با این کیفیت اتفاق افتاده باشد.
✍ بد نیست آقای خلیلی لطف کنند نام آن دوست و نام مسئول هلال احمر را اعلام کنند.
✍ قصد آن را ندارم که ایشان و یا آن دوست گرانقدرشان را به خاطره سازی های خیالی متهم کنم، توضیح بیشتر دراین باره را به معرفی اشخاصی که دو ماه قبل از زلزله در کرمانشاه به فکر اسکان مردم در صورت وقوع زلزله بودند؛ موکول می کنم.
✍ هرچند لازم است این نکته یادآوری شود که اسکان موقت از جمله وظایف و ماموریت های جمعیت هلال احمر به حساب نمی آید.
✍ اینکه "پتو های اهدایی به بم پس از مدتی در خیابان مولوی تهران داد و ستد می شد" ادعایی واهی است که در سال ۱۳۸۲ در وبلاگ ها و پیام های متنی مطرح شد و هرگز نه موردی مشخصی معرفی شد و نه حتی فرد مشخصی – ولو در حد یک روزنامهنگار – آن را تایید کرد.
✍ قصه ای بود شبیه بسیاری از قصه هایی که اغلب در ایران ساخته می شود و حتی سازمان های بازرسی که در آن زمان از کوچکترین خطاهای دولت وقت عبور نمی کردند؛ این شایعه را جدی نگرفتند.
✍ آقای خلیلی دو ادعای فاقد سند را بعنوان دلایلی متقن فرض کرده اند و نتایج دلخواه خود را گرفته اند.
✍ حداقل انتظار از کسی که قصد انتقاد از نوشته ای را دارد که همه ادعاهای مطرح شده در آن دقیق و با ذکر آدرس بود، این است که تخیلات فرضی و خیالی و یا اخبار کذب بی اساس را مبنای نتیجه گیری های خود قرار ندهد.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "این شیشه آماده شکستن است..."
👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، که در یادداشت خود در روزنامه "ایران" صرفا از منظر سیاسی به اعتراضات مشهد پرداخته بود؛ در یادداشت دیگری که در شماره امروز "اعتماد" منتشر شد، از منظری جدی تر و جامعهشناسانه به تحلیل این رخدادها پرداخت و نوشت:
✍ چند سال پيش يادداشتي نوشتم با توضيح اين سوال كه آقاي عبدي چي ميشه؟ در آنجا توضيح دادم كه مردم معمولي و حتي برخي افرادي كه به حوزه سياست علاقه دارند، بسيار پيش ميآيد كه به محض ديدن بنده اين سوال را ميپرسند، حتي پيش از اينكه سلام و عليكي صورت گيرد.
✍ تاكنون در سه مقطع اين وضعيت پيش آمده است. يكي پس از اولين تنشها با آژانس بينالمللي اتمي در ابتداي حضور احمدينژاد و آماده شدن پرونده ايران براي ارسال به شوراي امنيت بود كه اين پرسش خيلي طرح ميشد.
✍ نوبت دوم نيز پس از اتفاقات ۱۳۸۸ و سپس تحريمهاي شديد عليه ايران و اكنون دوباره چند ماهي است كه اين پرسش مطرح ميشود.
✍ در حقيقت؛ شرايط به گونهاي ميشود كه از يکسو، مردم نگران وضعيت آينده هستند و از سوي ديگر، ذهن متعارف خودشان نيز چندان پاسخي براي اين آينده موهوم پيدا نميكند.
✍ شايد هم پاسخهايي دارد، ولي علاقهاي به قبول آن پاسخ ندارند و دنبال آن ميگردند بلكه پاسخ مناسبتري پيدا كنند.
✍ برخلاف دو نوبت پيش، اينبار، بنده نيز كمتر ميتوانم پاسخي دهم كه به نسبت رفع مشكل كند و خودم هم آن پاسخ را قبول داشته باشم. به تعبير ديگر؛ خودم هم اين پرسش را دارم كه "چي ميشه؟"
✍ واقعيت اين است كه متغيرهاي مثبت تعيينكننده آينده كشور وضعيت مناسبي ندارند. نهتنها در وضع مناسب نيستند؛ بلكه غيرقابل پيشبيني و كنترل شدهاند.
✍ بدتر از همه كمآبي و بارشهاي بسيار اندک، آلودگي هوا كم بود كه زلزلههاي پياپي نيز به آنها اضافه شده است. در چنين شرايطي كشور اپوزيسيون كم داشت، احمدينژاد هم به آنان پيوست و به قول معروف گل بود به سبزه آراسته شد!
✍ هنوز هيچي نشده، برخي گروهها در هواي گرفتن ماهي از آب گلآلود هستند و به اميد اينكه خودي نشان دهند مردم را به خيابان كشاندهاند!
✍غافل از اينكه قبلا هم به ديگران توصيه شده بود كه آمدن در خيابان راحت است، مشكل اصلي بيرون رفتن از آن است كه لزوما با هدف كساني كه ميآيند انجام نشود.
✍ همه اينها يک طرف، آمدن ترامپ ديوانه در ايالاتمتحده كم بود كه شاخ و شانه كشيدن محمدبنسلمان در عربستان نيز به آن اضافه شد.
✍ مسائل خارجي و اقتصادي به يکسو، مسائل سياست داخلي اهميت بيشتري دارد. فقدان انسجام و شكافهاي سياسي كه هيچ چشمانداز روشني نيز پيشروي آن ديده نميشود و نظام تصميمسازي و تصميمگيري را دچار مشكل كرده است، بيش از هر چيز ديگري چشمانداز آينده را نامتعين و ناروشن كرده است.
✍ در چنين شرايطي يأس و سرخوردگي ميتواند به عنوان يک عامل مهم در رفتار عمومي ظهور و بروز پيدا كند.
✍ انسان منفعل و نااميد ظرفيت زيادي دارد كه جذب هر نوع اقدام حساب نشده و غيرعقلانی شود.
🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "پشت پرده سیاسی تجمعات اخیر"
👈 یادداشتی از عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، درباره اعتراضاتی که از مشهد کلید خورد
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اسپکتیتور" با چنین کارتونی شماره کریسمس خود را منتشر کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: ماهنامه "ایران فردا" یادنامه ای برای طاهر احمدزاده، فعال ملی-مذهبی تازه درگذشته، منتشر کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "تجارت فردا" با تیتر "گرداب هایل" به بررسی گرفتار شدن اقتصاد ایران در دریای عوامل مخرب پرداخته است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: احمد عربانی در هفتهنامه "اصفهان نیمروز" با این کارتون از بودجه ۹۷ انتقاد کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "امید جوان" در گزارشی با تیتر "زندگی روی گسلها" چهار مفهوم زلزله، هارپ، گسل و ریشتر را تبیین کرده است.
@javadrooh
🔅۱- گذر از رویکرد سلبی به ایجابی
✍ اول باید بپذیریم که اصلاحات یک پروژه است نه پروسه. پس باید برای آن برنامه داشت آن را فازبندی کرد و از همه مهمتر باید لیدری فعال و موثر داشته باشد.
✍ این جریان باید اهداف روشنی داشته باشد و برای رسیدن به آن هم مسیری در دسترس و ممکن را با توجه به شرایط و محدودیت ها تعریف کند.
✍ ورود به چنین مباحثی، اصلاحطلبان را به چند دسته تقسیم خواهد کرد؛ اما این شفافیت باعث خواهد شد مشخص شود در چه زمینه هایی می توان ائتلاف حداکثری تشکیل داد و در چه زمینه هایی حداقلی و به همین میزان هم از آن ائتلاف ها انتظار داشت.
✍ این شفافیت نه تنها تکلیف اصلاحطلبان را با خودشان روشن می کند؛ بلکه تکلیف سایر جناح ها هم روشن خواهد شد و آنان نیز مجبور به شفافیت بیشتر خواهند شد.
✍ در این شرایط روشن خواهد بود اتحاد اصلاحطلبان با اعتدالیون در چه زمینه هایی است و اختلاف ها کجاست. دیگر نه همه اعمال اعتدالیون به پای اصلاحات نوشته خواهد شد و نه نقد اصلاحطلبان به اعتدالیون حمل بر جدایی آنان خواهد شد.
✍ اصلاحطلبان باید در موضوعات مهم کشور بخصوص اقتصادی مواضع روشن داشته باشند و برای حل مشکلات از سرمایه اجتماعی خود کمک بگیرند.
✍ سکوت آنان در قبال بحران موسسات مالی و وضعیت کارگران، آنان را از بدنه جدا کرده و توان اثرگذاری آنان را کاهش میدهد.
✍ فراکسیون امید باید موضع مشخصی درباره برنامه توسعه و بودجه و سیاست های اقتصادی داشته باشد. توان اجتماعی خود را حول طرح های گره گشا (مثلا تعیین حدود و شرایط فعالیت اقتصادی نهادها، شفاف کردن ترازنامه مالی نهادهای خاص و پاسخگو کردن آنان، حمایت از قشر کارگر، شفافیت نظام بانکی و...) بسیج کند تا اگر هم موفق به تصویب آنان نشد؛ یک مطالبه ملی را در این مسائل ایجاد کرده باشد تا بتواند برای دور بعد از مردم رای بخواهد.
✍ دوم اصلاحات لیدر می خواهد. لیدری که بتواند گفتمان خود را به میان جامعه ببرد و آنان را با خود همراه کند، بین نیروهای سیاسی اتحاد ایجاد کند و در مواقع بحرانی(مانند اکنون) حامیان خود را از یاس و ناامیدی به کنش مثبت سوق دهد.
✍ سیدمحمد خاتمی علیرغم داشتن پتانسیل بالای رهبری تن به این مسئولیت نمی دهد و ترجیح می دهد فقط در ایام انتخابات آن هم برای کسب رای با جامعه سخن بگوید.
✍ رویکرد خاتمی در انسجام اصلاحطلبان موجب تکثیر تشکل های اصلاحطلب شده است. کافی است به عملکرد میرحسین موسوی از ۸۸ تا ۸۹ نگاه کنیم تا ضعف رهبری کنونی را ببینیم. هم او که با یک جمله راهبردی "مقاومت حداکثری برای خواسته های حداقلی" هم حامیان خود را از رادیکال شدن بازداشت و هم پیروزی ۹۲ را در سال ۸۹ ریل گذاری کرد.
🔅۲- شفاف کردن حدود ائتلاف با راست میانه
✍ اصلاحطلبان باید مرز خود را با راست میانه مشخص کنند تا هم هویت خود را حفظ کنند و هم هزینه سوءرفتارهای آنان را ندهند. برای این کار آنان باید به تشکیل جناح میانه بعنوان جناح سوم و مستقل از دو جناح دیگر کمک کنند.
✍ این کار چند حسن دارد: اول اینکه آلترناتیوی بی خطر برای خود ساخته اند که در صورت باخت به آنها نیازی نیست نگران منافع ملی و ویرانی کشور باشند.
✍ دوم اینکه آنان به تنهایی نمی توانند همه طیف های تحول خواه جامعه را نمایندگی کنند. پس بهتر است نمایندگی بخشی از طیف (اقشار سنتی تر و محافظهکارتر آن) را به راست میانه بسپارند تا خود آزادانه تر به طیف های مدرن و همچنین کم درآمد تر جامعه نزدیک تر شوند.
✍ سوم اینکه با این کار می توانند اصولگرایان رادیکال را به حاشیه برانند.
✍ حسن دیگر آن ائتلاف حداقلی است که می تواند با حفظ هویت دو طرف بین این دو جناح شکل بگیرد و در بزنگاه های احتمالی آینده نقش کلیدی بازی کند.
🔅۳- گفتگو با همه نیروهای موثر جامعه
✍ اصلاحطلبان نه تنها با میانهروها بلکه با اصلاح طلبان غیرمشارکتی (مانند نهضت آزادی، ملی- مذهبی ها و فعالان مدنی سکولار) نیز به گفتگوی راهبردی بنشینند.
✍ از این دو طیف مهمتر حوزه علمیه قم است که رویکرد بزرگان آن در آینده حکومت نقش مهمی خواهد داشت.
✍ در واقع، اگرچه جناح اصولگرا دست رد به سینه اصلاحطلبان و ایده آشتی ملی آنان زده است؛ اما در تعامل با دیگر کنشگران باز است و باید ایده "اجماع نخبگان" (بر اساس نظریه داگلاس نورث) را برای دستیابی به توسعه پایدار پی گرفت.
🔅جمع بندی
✍ مسئله اصلی اصلاحات عبور یا عدم عبور از روحانی نیست. مسئله بازسازی گفتمانی و راهبردی این جریان است که در نتیجه آن نسبت اصلاحات با دولت روحانی نیز مشخص خواهد شد.
✍ اصلاحطلبان باید با ارائه تحلیل دقیق و درست از گذشته خود را بازسازی کنند و ضمن شفاف سازی حدود ائتلاف خود با جریان راست میانه، با همه نیروهای سیاسی وارد گفتگو برای توافق روی قواعد بازی سیاسی در ایران شوند.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "عبور از عادی سازی به اصلاحطلبی"
👈 یادداشتی از سهیل ایزدی، فعال سیاسی و تحلیلگر اصلاحطلب: "مهمتر از عبور یا عدم عبور از روحانی، بازسازی اصلاحات است"
@javadrooh
📜 نگاه اهل فرهنگ: "جدال فقیر با همسایه؛ دوشینه حکایتی تا به صبحاندر"
👈 دکترمحمّدعلی فیاضبخش، ستون نویس روزنامه "اطلاعات"، در یادداشتی نوشت:
✍ دیشب همسایگانم به جدّ درآویختند وخفتم گرفتند و الحاح واصرار بیش از حد آوردند که:
هانای پسر! خوف کن و در سرای ممان و در اُتُلاندر بیتوته نمای، خوفاً لزلزال و احتیاطاً لحفظالنّفس؛
لیک این پسر را نصحشان نگرفت و دم گرمشان در دل سنگش کارگر نی.
✍ علیالصّباح که به عزم دوگانه برخاستم، از روزن در سر برونکردم؛ دیدم خلقی افزون از شمار، سربرهنه و پای برون ز پایافزار، یکی خفته و دگر ز خوف بیدار نشسته، بالاجامهی یکی پسرفته و زیرتنبان دگری هویدا، ضعیفگان بعضاً مویپریشان و عجوزگانشان دندان برون کرده ز کام، مردان چشمان در حدقه دوان و کودکان غافل در خواب روان؛
✍ القصّه جامه به بر کشیدم و بند تنبان مستحکم نمودم و چاک خشتک خفیه کرده، طریق خروج از بیت پیش گرفتم.
🔅خلقی چه به خوف آرمیده
در پردهی نوم خوش خزیده
یک سو صنمی گلیم بر سر
سویی دگر آن دگر لمیده
طغراکش آسمان پردود
وسمه بَرِ دیدگان کشیده
معلوم نشد که دوش تا کی
کی داده به کی؟ که کَس ندیده!
✍ فیالحال مدّعی از در درآمد و گریبانم بگرفت که هان! شیخکا! سعدینشانا! تورا الحق چه میشود اینهمه خیرهسرایی و هرزهدرایی، که همهی شب بیتوته در اندرون کردی و خوف زلزالِ دوباره ننمودی و هکذا شماتتها که حلالم داشت و فضاحتها که روایم پنداشت.
✍ گفتمش:
هان! ایّهاالجار! دوش به امید آن که از تنگی و کدورت دود این قصبه -أعنی طهران که میراث آغامحمّدخان است و نام او در کنام دارد- رهایی یابم، تن به زلزال محتمل سپریدم و دل از دنیاوی بریدم و به موت فجئه رضا دادم که گفتهاند:
یک نَفَس بمیری، بِه که هزارنَفَس بپیری و تازه شم نمیری ولاینقطع دعای باد خوانی و نماز باران گزاری بیهیچ افاقهای.
@javadrooh
✍ در واقع، شرکت خارجی با ارزیابی فنی و مدیریتی شرکتهای E&P ایرانی، شریک خود را برمیگزیند و در فضایی رقابتی، توانمندترین شرکتها شناخته میشوند.
✍ ارائه طرح: مطابق بند الف ماده ۶ مصوبه مرداد ۱۳۹۵ درباره IPC، شرکتها پیشنهاداتی برای توسعه میادین و مخازن ارائه میکنند.
✍ این یعنی بهترین گزینهها روی میز شرکت ملی نفت ایران قرار دارد تا از بین آنها، سناریوی بهینه پس از طی مراحل مختلف، مورد اجراء قرار گیرد.
✍ رقابت در ارائه طرح شرکتها را وامیدارد از حداکثر دانش فنی و توان خود برای مطالعه و ارائه پیشنهاد بهره گیرند؛ چراکه در غیر این صورت شرکت ملی نفت ایران گزینه بهتر دیگری را برمیگزیند.
✍ نکته مهم این است که بر هم زدن هر یک از این سه منطق رقابت، نهایتاً توسعه غیربهینه میادین را دربرخواهد داشت.
✍ مثلاً فرض کنید شرکت کوچک A که تنها در حوزه میادین گازی متخصص است، وادار شود برای یک میدان نفتی Brown طرح توسعهای ارائه دهد..
✍ روشن است که در این حالت، ممکن است شرکت فاقد دانش کافی یا توان مالی برای توسعه باشد و نهایتاً نیز خروجی آن به کار نمیآید.
✍ در مثالی دیگر، فرض کنیم شرکت ایرانی B به لحاظ مدیریت یا دانش فنی، از شرکت ایرانی C برتر باشد. در این حالت، شرکتهای خارجی طبیعتاً علاقهمند هستند با B مشارکت خلق کنند.
✍ حال اگر شرکتهای خارجی مجبور شوند مشارکت با B را کنار بگذارند، اولاً شرکت برتر B از حق مشارکت محروم و از صحنه رقابت حذف میشود و توسعه میدان به بهترین شکل صورت نمیپذیرد؛ چون یک رکن توسعه کنار رفته است.
✍ ثانیاً شرکت ضعیفتر C با رانت به پروژهای دست مییابد که در فضای رقابتی برنده آن نشده است و نتیجه، انبوه مشکلات مالی و فنی پس از امضاء خواهد بود.
✍ با این تفاسیر به نظر میرسد یک ماموریت مهم وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران در IPC، صیانت از رقابت است تا در فضایی رقابتی، بهترین سناریوی توسعه با بهترین مشارکت بر روی میادین منتخب به اجراء برسند؛ نه اینکه یک سناریوی ضعیف با یک شریک ناتوان داخلی یا خارجی در دستور کار قرار گیرد.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "قراردادهای جدید نفتی و خطر انحصار دولت"
👈 یادداشتی از رامین فروزنده، تحلیلگر حوزه انرژی
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "تجمع مشهد؛ تجمیع حاشیه نشینان"
👈 غلامعلی دهقان، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ آنچه امروز در مشهد و دو سه شهر دیگر خراسان رضوی و جنوبی روی داد؛ برای برخی از دوستان اعم از اصلاحطلب و اصولگرا نگرانی ایجاد کرده است و البته هر حرکت ساختارشکنانه با شعارهای غیرمترقبه جای نگرانی هم دارد.
✍ اما می بایست در تحلیل پدیده های اجتماعی نگاه کل نگر را کنار گذاشت و هر پدیده را در بستر اجتماعی خود تحلیل کرد.
✍ واقعیت این است شهر مشهد تجمیع حاشیه نشیان است. سالهاست بخشی از جوانان این استان و بخصوص شهر مشهد حتی نمی توانند یک کنسرت برگزار کنند.
✍ این حداقل خواسته مشروع و قانونی یک جوان است که آنچه را دیگر همسن هایش در استان های دیگر برخوردار هستند؛ او هم داشته باشد.
✍ از چند سال پیش گفته می شد این محدودیت های غیرقانونی در جایی دیگر سر باز می کند؛ ولی انگار گوش شنوایی نبود.
✍ نوع دیگر حاشیه نشینی در مشهد، حاشیه نشینان اقتصادی هستند. شهری که سالیانه شاهد ده ها هزار زائر است؛ اما به نظر می رسد درآمد حاصل از این راه به دوقطبی فقیر/ غنی دامن زده است. عده ای فربه تر شده اند و برخی لاغرتر.
✍ مشهد و در مجموع ۳استان خراسان جنوبی رضوی و جنوبی به نسبت اکثریت استان های ایران از لحاظ سیاسی هم در حاشیه سیاست ایران هستند.
✍ نگاهی به انتخابات ۲۹اردیبهشت سال جاری نشان می دهد رقیب روحانی در این ۳استان (و البته ۵استان دیگر) دست بالا را داشته است.
✍ در مجموع، مشهد پیچیدگی های خود را دارد که باید در تحلیل رفتارهای شهروندانش صرفا به یک عامل توجه نکرد؛ بلکه به تمامی عوامل توجه داشت.
✍ دلیل آن هم نوع شعارهای امروز بود؛ چراکه به تعبیری "فراجناحی" بود!
@javadrooh
📜 نگاه اهل فرهنگ: "زلزله و طعم مرگ"
👈 مرتضی کریمی در صفحه اندیشه روزنامه "ایران" نوشت:
۱. جایی با آوردن این جمله که "کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ" پرسیده بودم "چرا مرگ را خوردنی کرده است؟" و پاسخ های متفاوت و آموزنده ای شنیدم.
✍ دوستی تذکر داده بود خوردن نیست، چشیدن است... چون اولا هر لحظه اتفاق می افتد. خوردن و بلع ناگهانی نیست. مزه اش همیشه زیر زبان است. و گویی ما تنها در حد چشیدن می توانیم فهمش کنیم.
✍ دوم اینکه این یک چشیدن متفاوت و استثنایی است، یک تجربه تام. مستقیما به مغز [مزه اش] مخابره می شود، شرنگش تمام هستی آدمی را مثل آبی که اسفنج را، در نوردیده و تر و متاثر می کند. تجربه یک امر فرایندی، ساختاری و تام و نه ناگهانی و بیرونی است.
✍ سوم اینکه این تجربه ایست که مستقیما به هستی ما مرتبط است. به «هستی و زمان» ما... مثل هر تجربه ای نیست. بعد از تجربه کاملش دیگر زمان یا هستی ای به این معنا نداریم.
✍ دیگر اینکه مرگ طعم های متفاوتی دارد، می تواند شیرین یا تلخ یا مزه های دیگری داشته باشد. و قطعا برای هر کسی معنایی متفاوت دارد... در واقع، این زندگی ماست که تعیین می کند مرگ چه مزه ای داشته باشد...
✍ و البته این فرهنگ و رسانه ها هستند که «مرگ خوب» را مرگ در جبهه های جنگ، مرگ در بستر در هنگام خواب، یا «مرگ بد» را مرگ در زلزله یا آلودگی در هوا معرفی می کنند.
۲. ما تهرانی ها، مزه فراموش شده مرگ را بعد از زلزله زیر زبانمان احساس می کنیم.
✍ امروز نقشه امن تهران، راه های مواجهه با زلزله، مدیرت بحران...همه جا را پر کرده است.
✍ تا دیروز، مرگ، «مرگ دیگری» بود. ما همیشه به زبان سوم شخص از مرگ حرف می زدیم. اما حالا مرگ بیخ گوشان است. مزه تلخ اش مستقیما به مغز آلارم می دهد.
✍ البته خبری هم آمده بود که نگران نباشید، خانه ها در تهران اکثرا از تیرآهن و بتون است و زلزله زیر ۷/۵ ریشتر خرابش نمی کند... و خیلی ها دیشب با تکیه بر همین پیام، با تکیه به خانه های امن، راحت خوابیدند.
✍ بله رابطه هست بین امنیت و خواب، بین امنیت هستی شناختی و زندگی، و خانه های ما تهرانی ها امنیت دارد، ما زندگی را، و حاشیه ها مرگ را بیشتر می چشند. ما بیشتر زندگی و آنها بیشتر مردگی می کنند.
✍ مرگ و زندگی هر دو چشیدنی هستند، تلخ تر و شیرین تر... و یادمان باشد، هر نفسی مرگ را خواهد چشید، بدون استثنا.
@javadrooh
🗒 اعلانات: جلسه نقد و بررسی کتاب "تحول نامگذاری کودکان تهرانی (۱۳۷۵- ۱۳۹۴) با حضور عباس عبدی، حسین سراج زاده و اسدالله پارسامهر دوشنبه ۱۱دی ماه برگزار میشود.
@javadrooh