تماس با مدیریت کانال و ارسال مطالب: telegram.me/mjrahbord
✍ مشکل دیگر ما این است که در فرمهای گزینش به جای دین از مذهب افراد میپرسیم که اگر فرد اهل تسنن بود، همان ابتدا تکلیفاش را روشن کنیم.
✍ دیگر مشکل ما این است که نه در حد وزیر، نه در حد مدیرکل و نه در حد افسر ارشد به اهل سنت بها ندادهایم و آنها را خودی فرض نکردهایم.
✍ این مشکلات که البته به سه مورد فوق محدود نمیشود ممکن است به جایی ختم شوند که بعضی بگویند: "این خانه چه زیباست؛ ولی خانه من نیست".
✍ البته این مثال منحصر به اهل تسنن و کردها نیست و به بخشهای مهمی از جامعه قابل تعمیم است؛ همان بخشی که انتخابات را تبدیل به رفراندوم میکند و میگوید ما خواهان استقرار دولت خودمان هستیم.
✍ مقوله دولتخواهی را میتوان از طرق دیگر بهخصوص از طریق دینی و فقهی نیز ثابت کرد. من در اینجا به تئوری ولایت فقیه ورود نمیکنم و به این نکته بسنده میکنم که امام زمانی که این تئوری را مطرح کرد به این مسأله قائل بود که دولت وظیفه دارد اموری را که شرع انور حاضر نیست به هیچ روی بر زمین بماند، از زمین بردارد و همچنین باید در زمینه دفاع از مال و جان و ناموس مردم در مرزها و ایجاد رفاهیات آنها بکوشد.
✍ در روایتی که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند؛ آمده است: "من مات ولم بیعه امام فی عنقه مات میتتاً جاهلیه"، یعنی هر کس بمیرد و بیعت امامی بر گردنش نباشد به مرگ جاهلی مرده است.
✍ برداشت من از این روایت این است که هر کس زیر پرچم دولت نباشد؛ در وضع طبیعی مرده است و اگر میخواهید بدانید وضع جاهلیت چرا همان وضع طبیعی است به خطبه 89 نهج البلاغه مراجعه کنید.
✍ این نگاه در لویاتان هابز نیز نسبت به مردم وجود دارد، آنجا که میگوید مردمی که از بیعت خارج میشوند؛ به وضع طبیعی میروند.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "کردها فقط دولت ندارند..."
👈 برشی از یادداشت اخیر سعید حجاریان با عنوان "گمشده ما"
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیشن" به بررسی جنبش جدایی نژادی در مدارس آمریکا پرداخته است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "تایم" به افول حزب دموکرات آمریکا پرداخته و اینکه آنها در بدترین موقعیت خود از سال 1929 قرار گرفته اند. سوال: "چیزی می تواند آنها را حفظ کند؟"
@javadrooh
📰 پیشخوان: عبدی به درستی از "پابرجایی تهدید جناح ثالث" در برابر ائتلاف اصلاحطلبان با جریان اعتدال گفته؛ اما خود این بزرگوار هم می داند که ائتلاف سلبی بیش از این، چندان پایدار نخواهد ماند.
@javadrooh
📰 پیشخوان: پارادوکسی عجیب تر از ممنوع التصویری خاتمی وجود ندارد. روسای مجلس و صداوسیما با او دیدار کردهاند؛ آنگاه آوانگاردترین روزنامه اصلاحطلب باید چهره اش را سیاه کند...
@javadrooh
📰 پیشخوان: پنج هزارمین شماره روزنامه "آفتاب یزد" امروز منتشر شد. دراین باره، نظرخواهی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی منتشر شده که من هم در قالب یادداشتی شفاهی نظر خود را ارایه دادم.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "صدا" از برخی فعالان اصلاحطلب نظرخواهی کرده و از آنها درباره وعدههای محقق نشده حسن روحانی پرسیده است.
@javadrooh
📸 نمای روز
کتاب خاطرات هیلاری کلینتون از شکست در انتخابات اخیر آمریکا، رکورددار پرفروشترین اثر غیرداستانی طی پنج سال گذشته شد.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "کمربندها را محکم ببندید"
👈 هادی خسروشاهین، دبیر بینالملل هفتهنامه "صدا"، در یادداشتی نوشت:
✍ ایران و آمریکا دوباره به عصر بحران بازگشتهاند؛ حتی بیسابقهترین قرارداد سیاسی و امنیتی (برجام) نیز نتوانست مرهمی بر زخمهای کهنه این رابطه پرچالش باشد. امضای برنامه جامع اقدام مشترک تنها حکم آرامش قبل از توفان را داشت. به همین دلیل هم خیلی زود سوءتفاهمات احیا شد و واشنگتن و تهران در مقطع پرتکرار تصاعد بحران قرار گرفتند.
✍ اما چرا برجام گرهای از این کلاف سردرگم نگشود؟ همه چیز به انتظارات متقابل ایران و آمریکا از این قرارداد بیسابقه باز میگشت. این انتظارات چندان متناسب با واقعیت چگونگی تصمیمگیری در مراکز دو کشور نبود.
✍ از یک سو، ایالات متحده آمریکا تصور میکرد که با امضای برجام و بازگشت ایران به خانواده جهانی از قابلیت لازم برای کنترل و مدیریت رفتارهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه برخوردار است. انگاره لیبرالهای دولت اوباما متمایل به استحاله رفتار سیاست خارجی ایران بود.
✍ شاید به همین دلیل هم بود که اوباما چند ماه پس از نهایی شدن برجام در نامهای به مقامات عالی کشور درخواست رسمی آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در حوزههایی مثل برنامه موشکی را ارائه کرد.
✍ اما به دلیل همین تصورات غیرواقعبینانه، تیر رییسجمهور آمریکا خیلی زود به سنگ خورد و مخالفت تهران با تداوم گفتوگوهای دوجانبه برای تحقق "برجام 2" به واشنگتن مخابره شد.
✍ در همین جا بود که ایالات متحده رویاهای خود را در مورد تغییر رفتار ایران در صحنه تحولات منطقهای نقش بر آب دید. چراکه برجام فاقد توانایی اثرگذاری بر پروسه اعتمادسازی دوجانبه بود. در مرکز ثقل این ناکارآمدی، سیاست منطقهای واشنگتن قرار داشت.
✍ واشنگتن تصور میکرد که برجام امکان نوعی موازنهسازی در روابط میان ایران، اسرائیل و عربستان بهعنوان رقبای منطقهای را داراست.
✍ اما پیوندها و تابوهای سنتی و همچنین محدودیتهای ساختاری در سیاست خارجی آمریکا خیلی زود ایدهآلیسم اوبامایی را با بنبست بزرگ مواجه کرد.
✍ واشنگتن امکان رهایی از متحدان سنتی و اتخاذ خط مشی مستقل در برابر آنها را نداشت. به همین دلیل، در همین مقطع زمانی بنیانهای بزرگترین قرارداد نظامی میان آمریکا و عربستان ریخته شد و بلافاصله افزایش کمکهای مالی ایالات متحده به تلآویو مورد تصویب کاخ سفید و کنگره آمریکا قرار گرفت.
✍ در این آشفتهبازار، طبیعی بود که بدگمانیها در تهران نسبت به نیات واشنگتن شدت بگیرد. این دو قرارداد فینفسه اعلام غیررسمی شکست استراتژی اوباما در اجرای کارآمد سیاست موازنهسازی در خاورمیانه بود.
✍ به عبارت دیگر، اوباما با پیریزی و اجرای این دو پیمان نظامی – امنیتی و مالی با متحدان سنتی سیاست نویناش را در نطفه خفه کرد و بنابراین، او متهم ردیف اول بیاعتمادی و شکست خط مشیاش نسبت به تهران بود.
✍ در این وانفسا، طبیعی بود که عالیترین مقام نظام جمهوری اسلامی ایران دستور توقف گفتوگوهای دوجانبه را صادر کند و چنین دستوری به معنای دومین شکست پیاپی آمریکا پس از سرمستیهای کوتاهمدت ناشی از امضای برجام بود.
✍ در سوی دیگر ماجرا، جمهوری اسلامی قرار داشت. اگرچه ایران از روی اضطرار پروژه نرمش قهرمانانه را به پیش برد؛ اما با رفع این وضعیت، تداوم چنین نرمشی خود به خود از حیز انتفاع ساقط میشد.
✍ این یکی از بنیادیترین علل رفتارهای ایران در طول بیش از سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. امری که ایالات متحده با غفلت از آن تصور عملی شدن پروژه استحاله را در کنشهای منطقهای ایران دور از دسترس نمیدید.
✍ واقعیت این است که ایران قبل و پس از برجام قلب ماهیت نشد و به همین دلیل هم جمهوری اسلامی همچنان بعنوان بازیگر ضدهژمون مناسبات و روابط منطقهای خود را بازتنظیم و مدیریت کرد.
✍ چنین ایماژی از تهران باعث شد که ایالات متحده نیز در تعهدات برجامی خود و رفع تحریمها هرازگاهی تعلل کند و سخاوت لازم را نورزد.
🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
📨 نگاه خوانندگان: "تقابل اصلاحات و اعتدال در گیلان"
👈 یکی از همراهان "راهبرد" از استان گیلان که نخواست نام وی درج شود؛ در یادداشت ارسالی خود نوشت:
✍ اصلاحات یک جریان ریشه دار مردمی است که از رهبری یک لیدر محبوب بهره می برد و ریشه در دل های مردم ایران دارد. مشی اصلاحات مبتنی بر گفتمان است و توانسته جریان خود را با احزاب متعدد تجهیز کند و در واقع، فعالیت سیاسی را در ایران از حالت سنتی به حالت رسمی تر آن یعنی رفتار حزبی در چارچوب اصول نظام تبدیل کند.
✍ پس از اتفاقات ناگوار رخ داده در دوران دولت های نهم و دهم، فضای سیاسی کشور وارد بن بستی شد که می رفت گفتمان اصلاحات را دچار سانسور کرده و مقدمات حذف آن را فراهم کند، اما از آنجایی که راه درست همیشه مسیر خود را پیدا می کند؛ این بار این شاخه از آستین اعتدال جوانه زد و به بار نشست و جریان جدیدی متولد شد که آن را معتدلین و یا اصولگرایان معتدل نامیدند.
✍ معتدلین گروهی بودند که ذاتا در جبهه اصولگرایان دسته بندی می شدند؛ اما برای جدا کردن حساب خود از اصولگرایان تندرو و تلطیف کردن فضای سیاسی کشور مشی خود را به اصلاحات نزدیکتر کردند.
✍ اعتدال که از همان ابتدا و برای بدست آوردن کرسی ریاستجمهوری و تغییر و اعلام موجودیت از یک حزب به یک جریان یاری و دست کمک اصلاحات و سران آن را به همراه خود داشت؛ با بوجود آوردن یک فضای منطقی زمینه فعالیت احزاب سیاسی و نشریات را بیش از پیش فراهم آورد که این خود از بزرگترین برکات برای رشد و بالندگی تفکرات و احزاب در چارچوب نظام بود.
✍ از سوی دیگر؛ نباید فراموش کرد که اصلاحات پس از دوران هشت ساله ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی هرگز نتوانست یک چهره مقبول مردمی با قابلیت های رقابت در ماراتن ریاستجمهوری معرفی کند و این بزرگترین ضعف اصلاحات در 12 سال گذشته بوده است.
✍ اما رویکرد اعتدالیون خصوصا در شهرستان ها و استان های دور از مرکز در مواجهه با اصلاحطلبان و تقسیم نقاط کلیدی و حساس دیوانی و اداره شهرها و استانها آنچنان سخاوتمندانه نبود و می توان گفت که با توجه به رویکرد اعتدال و تعامل موقعیت های رسمی سیاسی اصلاحطلبان در دولت اعتدال با موقعیت اصولگرایان رادیکال و سنتی قابل قیاس است و این دغدغه ای بود که در چهار ساله اول دولت تدبیر و امید همواره باعث رنجش و نارضایتی اصلاحطلبان شد؛ گرچه گسست این دو جریان را موجب نشد.
✍ اما در استانی مانند استان گیلان که یکی از مهمترین چهرههای حزب اعتدال و توسعه که نقش کلیدی در دولت به عهده دارد، برخاسته و متولد آنجاست، فضا اندکی پیچیده تر است.
✍ تلاش دکتر محمدباقر نوبخت برای اداره و مدیریت فضای سیاسی استان گیلان در تقابل با چهرههای بنام اصلاحطلب گیلانی که برای خود در میان اصلاحطلبان کشور نامی را دست و پا کرده اند؛ نارضایتی هایی را به ارمغان آورده است.
✍ گمانهزنیها حاکی از آن است که سهم اصلاحطلبان از دولت یازدهم در گیلان حتی از اصولگرایان سنتی هم قلیل تر بوده و اگر بدبینانه به قضایا بنگریم؛ دکتر نوبخت به دلیل تعصبی که به سرزمین مادری داشته، سعی کرده آنجا را حیاط خلوت خود نگاه دارد.
✍ اما در آستانه انتخاب استاندار دولت دوازدهم در استان گیلان این تقابل و اختلاف خود را نشان داده و به صورت اختلاف نظر و رای بر سر شخصیتهای کاندیدا سر باز کرده است.
✍ درحالیکه بر روی کاغذ و از نظر پیشینه سیاسی و قد دیپلماتیک گزینه مورد نظر اصلاحطلبان به گزینه اعتدالیون می چربد؛ باید ماند و دید که آیا دکتر هزینه شنا کردن خلاف جهت رودخانه را می پذیرد؟
@javadrooh
📰 پیشخوان: روزنامه "همدلی" در صفحه نخست خود، صفحه نخست آخرین شماره روزنامه تعطیل شده "وقایع اتفاقیه" را گذاشته و از سرگردانی و بیکار شدن روزنامه نگاران انتقاد کرد.
@javadrooh
🖊 به قلم سیاستمدار
🔅 "در نکوهش خودحق پنداری"
👈 عبدالله نوری، از چهره های خط امامی دهه شصت و وزیر کشور دولت های هاشمیرفسنجانی و خاتمی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
🔅"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ - اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد كه پاره اى از گمان ها گناه است."
▪️سوره مبارکه حجرات؛ آیه شریفه ۱۲
✍ در خانواده ای متولد شدم که به لحاظ باورهای دینی، ضدرژيم پهلوی بودند. رفته رفته هرچه بزرگتر شدم با سیاست آشنا و علاقه ام به مرحوم امام خمینی عمیق و عميقتر و به كسانی كه مسير امام را نمی پیمودند، کمتر می شد و قضاوت خوبی نسبت به آن ها نداشته، حساسيتم نسبت به آنها هر روز بیشتر می شد.
✍ آنچنان شیفته امام خمینی بودم که هر فکر و عمل متفاوت با حرکت امام را باطل و ناشی از هوی و هوس و یا ترس و بزدلی و یا رفاه طلبی و یا ارتباط با رژیم شاه می دانستم و امثال من هم در میان طلاب و روحانیونی که به سیاست سرک می کشیدند کم نبود.
✍ صفر و صدی می اندیشیدیم. همه خوبی ها را در مرحوم امام خمینی می دیدیم و در مقابل، همه اشتباهات و تاریکی ها را در علما و مراجعی که با نظرات امام زاویه داشتند؛ جستجو می کردیم.
✍ بر اين باور بوديم كه مگر وضعيت فساد و تباهی را در جامعه و دستگاه سلطنت نمی بينند؟ چرا سخنی نمی گويند؟ چرا مراجع نجف سكوت كرده اند؟ اگر یک روحانی در مسير امام گام بر نمی داشت، می گفتیم می ترسد نان و آبش به خطر بيفتد، آن كسی كه از به خطر افتادن نان و آب خودش نمی ترسد، آیتالله منتظری است كه در تبعید، در برفها زمين خورده و پايش شكسته و یا در زندان تحت شکنجه قرار گرفته است.
✍ رفتار مرحوم آیتالله منتظری را با ديگران مقايسه می كرديم و معتقد بودیم اين آقايانی كه در حوزه ها نشسته اند و از امام حمايت نميكنند، رفاه طلب هستند و به مرور از آنها فاصله ميگرفتيم.
✍ بنا نداشتيم كه تحليل ديگری از سخن و رفتار آنها داشته باشيم. زندگی شان را با زندگی امام خمینی و مرحوم آیتالله طالقانی و دیگر زندانیان سیاسی قياس ميكرديم، چون اصل را بر مبارزه با رژيم پهلوی به رهبری امام می دانستيم.
✍ تحليل ما اين بود كه همه، به خصوص روحانيون، بايد انقلابی و حامی انديشه و روش امام خمينی باشند و كسی كه زندگی آرام و بدور از ناملايمات سياسی را برای خود جستجو می کند، نمی تواند مبارزه كند.
✍ حتی نسبت به آنها که جنبه استادی نسبت به امام داشتند و لکن مشی آنها با امام متفاوت بود همچون مرحوم آیتالله العظمی بروجردی هم معترض بودیم.
✍ خاطرم هست که استاد ما در مباحث علمی که هیچگونه ارتباطی به سیاست نداشت، چنانچه می خواست نظرات فقهی امام را نقد کند؛ ما در مقام پاسخ بر میآمدیم و چنانچه می خواست نظرات معارضین امام را تأیید کند؛ با او محاجه می کردیم.
✍ در این راستا متأسفانه چه سخنان دور از انصاف که نمی گفتیم و رفتارهای نامناسبی كه نسبت به اين بزرگواران نداشتيم.
✍ امام در یکی از سخنان خود در قبل از پیروزی انقلاب، تأکید کردند که از بی احترامی به مراجع دوری کنید و ما -متأسفانه- برای توجیه کار خود می پنداشتیم امام باید همینگونه توصیه کند و ما هم باید به کار و روش خود ادامه دهیم و چه بسا در جمع مدعیان طرفداری از امام، افرادی بودند که برای برخی شخصیت های معارض با امام، پرونده جعل کردند.
✍ با گذشت زمان و به مرور فهمیدم:
۱- مطلق انگاری چه مثبت و چه منفی آن اشتباه است.
۲- قضاوت نسبت به عملکرد دیگران کاری بسیار مشکل و پیچیده است و لذا امروز هم نمی توانیم نسبت به عملکرد گذشتگان به راحتی نیت خوانی کرده، حمل به صحت و یا فساد کنیم.
۳- بپذیریم که همه یکسان فکر نمی کنند؛ دیدگاه ها و برداشت ها و جمع بندی ها و نتیجه گیری ها نسبت به مسائل میتواند متفاوت باشد.
۴- لزومی ندارد هرکس با ما نیست، عقد اخوت با دشمن ما بسته باشد.
۵- لزومی هم ندارد هرکس مانند ما نمی اندیشد و یا عملکرد متفاوتی دارد، دچار هوی و هوس و عافیت طلبی و ده ها اتهام دیگر باشد.
۶- بهتر بود پس از پيروزی انقلاب اسلامی، هم از آغاز تا به امروز، با منتقدان و مخالفان، چه در لباس روحانيت و چه دانشگاهی و چه سایر اقشار؛ با گذشت و سعه صدر بيشتر رفتار می شد.
۷- افراط در همه موارد انسان را از جاده اعتدال و انصاف خارج کرده، موجبات خسران را فراهم می کند حتی در حبّ و بغض که "حُبّ ٌ الشَّیءِ یُعمی و یُصِمّ"، علاقه به چیزی، انسان را کور و کر می کند و درک واقعیات را می گيرد.
✍ مدتهاست به فکر فرورفته و از برخی حلالیت طلبیده ام، لکن برخی دیگر چشم از جهان فرو بسته اند و دیدار ما به روز حساب موکول شد. امید که بار اخروی ما بویژه در ارتباط با بندگان الهی سنگین نباشد.
@javadrooh
💥 خبر: بانک مرکزی چین به همه بانکهای این کشور دستور فوری داده تا در راستای اجرای تحریمهای اخیر سازمان ملل، هرگونه رابطه با کرهشمالی را متوقف کنند.
@javadrooh
✍ دوگانه معیوب دیگری که ملکی سخنان خود را بر آن سوار کرده، دوگانه اصلاح طلبی-استمرارطلبی است.
✍ او هم در این میزگرد و هم در سخنان دیگری، جریان اصلاحطلبی را بعد از سال ۹۰ (رأی دماوند آقای خاتمی) دچار تغییر ماهیت و ترجیح استمرار حاکمیت بهجای اصلاح آن دارد و به همین دلیل با حرکتهای نظیر چهارشنبههای سفید به مخالفت میپردازد.
✍ این دوگانه هم بیاساس است. اصلاحطلبی بدون تداوم ساختار دلیل وجودی خود را از دست میدهد. اگر ساختاری وجود نداشته باشد، اصلاح آن از اساس بیمعنا است.
✍ برهمین مبنا، بازرگان تلاش کرد که ساختار را در فرآیند جایگزینی از حکومت شاه به جمهوری اسلامی حفظ کند و به قول تقی رحمانی از اسقاط دولت جلوگیری کند (و اساسا به همین معنا بازرگان اصلاح طلب است) چراکه با از هم پاشیدن ساختار، ایران (و هر کشوری) بسیار آسیبپذیر است. چنانکه این آسیبپذیری با حمله عراق به ایران به صورت عینی خود را نشان داد.
✍ ملکی به خارج کردن یکی از عناصر اصلی اصلاحطلبی یعنی تلاش برای حفظ ساختار، این دو را مقابل هم قرار میدهد و بعد نهضت آزادی را به خاطر نزدیکی بیش از اندازه به این جریانات مضمحل یافته در اصلاحطلبی قلمداد میکند.
✍ درحالیکه اولا این احزاب اصلاحطلب هستند که بعد از ۸۸ بهعقب هل داده شدند و در نزدیکترین موقعیت به خندقی که به قول مهندس امیر خرم، نهضت آزادی در تمام طول حیات جمهوری اسلامی دور آن کشیده، قرار گرفتهاند.
✍ ثانیا کلیت جریان اصلاحطلبی و اعتدال فرزندان گفتمان نهضت آزادی ایران هستند و هویت سیاسی-فکری امروز آنها از عناصری سرچشمه میگیرد که زمانی بازرگان و یزدی و دیگر سران نهضت در دولت موقت و مجلس اول آن را مطرح کردهاند.
✍ اما مشکل واقعی جریانی که ملکی از آن میآید با نهضت آزادی چیزی فرای اینهاست. این جریان که در سال ۸۴ مهمترین ظهور و بروز خود را با قهر عده زیادی از طبقه متوسط از صندوقهای آرا که منجر به ظهور احمدینژاد شد، تجربه کرد، بعد از ۸۸ یا جذب جریانات انتخابات محور شدند، یا به اپوزیسیون برانداز پیوستند.
✍ اما افرادی نیز از این میان تلاش کردند با واقعیت عینی سیاست در ایران مواجه نشوند و هرازگاهی با تکرار تحلیلهای امتحان پس داده و شکستخوردهای از دهه ۸۰، این جریان را همچنان مستمر و زنده نشان دهند، درحالیکه در زمین واقعیت سیاست ایران اینچنین نیست و اگر به مدد رانت رسانههای فارسیزبان نبود، آنها هیچ علائم حیاتی از خود نمیتوانستند مخابره کنند.
✍ دراینبین عمار ملکی با دوباره-طراحی برند این جریان (تحولخواه و امتناعیون)، برندسازیهای تقلبی (طرح استمرارطلبی و مصادره اصلاحطلبی واقعی!) و استناد به آمارهای ساختگی (فرض خود بعنوان یکچهارم جامعه سیاسی ایران که به همراه جریان برانداز مجموعاً نصف فضای سیاسی در ایران را در اختیار خود دارند)، خود یکی از چهرههای رسانهای این جریان است.
✍ او که با باز طرح الگوهای دموکراسی مباحث خود را پیش میبرد، دموکراسی را بهمثابه یک سازه بتی قابل جابجایی و قابلنصب قلمداد میکند.
✍ مشابه این دیدگاه در مشروطه با جمله معروف "ما باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی بشویم" شناخته میشود که مفاهیم مختلف غربی را به شکل از داخل کتابهای نظری میخواهند به شکل وارداتی به جوامع خود بیاورند.
✍ دقیقا این نقطه، اصلی بخش تقابل این تفکر با نهضت آزادی است. مرحوم مهندس بازرگان و نهضت آزادی دموکراسی را بهمثابه یک فرهنگ قلمداد میکنند و معتقد به درونزا بودن دموکراسی هستند.
✍ جمله معروف مهندس بازرگان، که آزادی نه دادنی و نه گرفتنی است، بلکه یادگرفتنی است، شاهد این نکته است.
✍ دیدگاهی که ملکی آن را نمایندگی میکند مشکل اصلیاش با جریانی مثل نهضت آزادی دقیقا اختلاف دوگانه دموکراسی درون زا-دموکراسی وارداتی است.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "کردها فقط دولت ندارند..."
👈 دکتر سعید حجاریان، نظریهپرداز سیاسی، در بخشی از یادداشت اخیر خود با عنوان "گمشده ما" در هفتهنامه "سازندگی" نوشت:
✍ پس از سقوط صدام و اخراج بعثیها از دولت و مناصب نظامی عراق، عملاً قدرت به دست شیعیان این کشور افتاد و کردها که سابقه مبارزه با دولت بعثی را در کارنامهشان داشتند، سرزمین خود را بازیابی کردند و فیالحال مسعود بارزانی میخواهد تا زنده است کشور مستقل کردستان را تأسیس کند.
✍ البته در طول این مدت اهل سنت عراق نیز بیکار ننشستند و مدتها در تکریت و موصل با دولت مرکزی جنگیدند تا اینکه بالاخره داعش سر برآورد و خود را بعنوان دولت آنان معرفی کرد و بسیاری از آنها با ابوبکر بغدادی بیعت کردند چرا که سهمشان در دولت مرکزی به نسبت شیعیان کم بود.
✍ مادامی که یک جمعیت طایفه باشند، شیخ میخواهند مانند طوایف عرب جنوب کشور که هر کدام شیخی دارند و به آن «شیخالطائفه» میگویند.
✍ وقتی جمعیت رشد کند و ویژگی قومی (ethnic) پیدا کند؛ افراد به دنبال رهبر هژمون یا با قول عربها سیادت میگردند و به دنبال یافتن «سیدالقوم» میروند.
✍ در مرحله بعد زمانی که تکامل جمعیت بیشتر شد و به مرحله ملت رسید، دولتخواهی مطرح میشود و ملت در پی برقراری دولت خود برمیآید چرا که گمشدهاش دولت خودش است.
✍ برای مثال در نمونه کردستان عراق شاهد هستیم که از دوره ملامصطفی بارزانی تا به امروز پرچم، سرود، کنسولگری، پیشمرگه و ارتش اختصاصی پدید آمده و دولتمردان هر آن ممکن است واحد پول منطقهای مشخص کنند و به چاپ اسکناس نیز دست بزنند.
✍ کردهای عراق فیالواقع فقط دولت ندارند و اگر دولتشان برقرار شود، nation-state تشکیل میشود.
✍ این جمعیت قبلا زبان، مذهب، نژاد، پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترکی داشتند؛ اما با این حال قوم بودند و این پارامترها هنوز برای اطلاق واژه ملت کفایت نمیکرد، چرا که یک قوم زمانی ملت میشود و قوام (STABLITY) پیدا میکند که دستگاه حاکمه (ESTABLISHMENT) داشته باشد.
✍ حال به نمونه ایران توجه کنید؛ کشوری که هم ملت داشته و هم به تعبیر هگل اولین دولت را در تاریخ داشته است. ملت ایران به لحاظ فرهنگی دوام داشته، ولی گاهی همچون زمان حمله اسکندر دولتاش محو شده است، اما بعدا همین ملت دولتاش را بر بستری که از قبل موجود بوده ایجاد کرده است.
✍ چنانکه دیدیم بعد از حمله اعراب به ایران، ایرانیان سعی کردند دولت خود را بسازند. این مقوله را در ادبیاتمان نیز شاهد هستیم که بارزترین آن شاهنامه است که فیالواقع اثری دولتنما محسوب میشود.
✍ فردوسی در اثر خود بیش از آنکه بخواهد احیاگر زبان فارسی باشد؛ به دنبال احیای دولت از دست رفته است. در جای دیگر نیز یعقوب لیث میگوید: "چیزی را که من اندر نیابم چرا باید گفتن" که فیالواقع میخواهد جداسری خود از خلافت بغداد و همچنین احیای دولت ملی را نشان دهد.
✍ از این نمونهها فراواناند؛ چه نادر، چه شاه صفی و تبارش و چه جنبش مشروطه و حتی دولت موقت مهندس بازرگان.
✍ حتی به اعتقاد من فلسفه انتظار برای ایرانیان هم فلسفه دولت از دست رفته است که برای اثبات این امر میتوان به عبارت "اللّهم انّا نرغب الیک فی دوله کریمه" در دعای افتتاح استشهاد کرد که طلب دولت در آن به وضوح مشخص است.
✍️ از این گذشته دولت در ایران به نسبت دیگر کشورها اهمیت بیشتری دارد. امروز در ایران نه همچون انگلیس و آمریکا، بورژوازی موتور توسعه است و نه مانند چین و ویتنام، حزب فراگیر میتواند ایفای نقش کند.
✍ در کشور ما به دلایل مختلف فقط دولت است که امکان دارد این بار را به مقصد برساند؛ لذا جنبش دولتخواهی به یک معنا جنبش توسعهخواهی به شمار میآید.
✍ اما در این میان این پرسش به وجود میآید که چرا باید بعضی اقوام ایرانی در سرّ سویدایشان به دنبال دولت باشند و بعضی نه؟
✍ به استناد تاریخ، بلوچها هیچگاه از مرحله قوم فراتر نرفتهاند چرا که هیچگاه دولت نداشتهاند؛ عربها نیز چنین بودهاند و دولت را تجربه نکردهاند.
✍ اما در مقابل دو قوم کرد و ترک در مقطعی از زمان صاحب دولت بودهاند، اولی دولت مهاباد به رهبری قاضی محمد و دومی فرقه دموکرات به رهبری جعفر پیشهوری. این دولتها اگرچه پوشالی بودند؛ بعنوان سرنمون در ضمیر ناخودآگاه این اقوام حاضر هستند و به همین جهت است که میبینیم تیم فوتبال تراکتور یا قلعه بابک یا منطقه کردستان به معضلی برای دولت تبدیل شدهاند.
✍ اما مشکل حال حاضر ما چیست؟ مشکل ما این است که جهت شرکت در مراسم تحلیف رییسجمهور برای افرادی که کمترین تناسبی با سیاست و دولت داشته و دارند، دعوتنامه ارسال میشود؛ اما برای مولوی عبدالحمید که در انتخابات برای روحانی بسیج نیرو کرد، چنین نمیشود و رییس مجلس ادعا میکندکه صندلی خالی نبوده است.
🔅ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
📰 پیشخوان: روزنامه "آسمان آبی" با پرتره ای از لیلا حاتمی خبر داده که نقش آفرینی او در "جدایی نادر از سیمین" یکی از بیست و پنج کار برتر هزاره انتخاب شده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اکونومیست" به سیاست های بین المللی و اقتصادی چین پرداخته و با نمایش پاندای محبوب این کشور، پرسیده که آنها دارند منصفانه بازی می کنند؟
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیوزویک" از جنونی نوشته که در جلد دونالد ترامپ بر آمریکا حاکم شده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: با کاریکاتور خوفناکی که "شرق" از علی مطهری چاپ کرده؛ این سوال بوجود می آید که مهاجمان در ماجرای شیراز، با چه جراتی توانسته اند او را بزنند؟!
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نکته" در روزگاری که ظاهرا سوژه ای جز تولد چند چهره سیاسی برای پرداختن باقی نمانده؛ به این بهانه علی اکبر ناطق نوری را روی جلد برده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "امید جوان" به بررسی نطق حسن روحانی در سازمان ملل پرداخته و از اینکه او در دام ارامپ نیفتاد؛ ابراز خوشنودی کرده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: استقبال از گذار چپ اسلامی و تحولات حزب اتحاد ملت و گفتارهایی از سعید حجاریان و محسن آرمین در شماره جدید ارگان حزب کارگزاران سازندگی.
@javadrooh
✍ اگر چنین فضایی از روابط تهران و واشنگتن را قبل از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ذهن ثبت و ضبط کنیم، آن وقت چنین نتیجهگیری محتمل میشد که بازنگری در استراتژی آمریکا نسبت به تهران قطعی است، چه کلینتون رییسجمهور شود و چه ترامپ.
✍ هدف واشنگتن از برجام، مهار و مدیریت رفتارهای منطقهای ایران بود که برنامه جامع اقدام مشترک به چنین هدفی جامه عمل نپوشاند.
✍ پس طبیعی بود که با پیروزی دونالد ترامپ این بازنگری در دستور کار استراتژیستهای آمریکایی قرار گیرد و این چنین هم شد.
✍ آمریکا با بازگشت به سیاست کلاسیک خود در حمایت از متحدین منطقهای در خاورمیانه آن نخ نازک رابطه نیمبند دوجانبه را از هم گسست. در همین چارچوب نهتنها بازنگری در استراتژی نسبت به تهران بلکه اصلاح بندهایی از برجام نیز در دستور کار قرار گرفت.
✍ ایالات متحده از طریق پروژه مذاکره مجدد در صدد است تا رفتارهای تهران را در یک مجموعه کلان و نه پازل تکهتکه شده قرار دهد، اما بسیار بعید به نظر میرسد که درهای این مذاکره حتی با پادرمیانی اروپا (بریتانیا، آلمان و فرانسه) همچون گفتوگوهای ژنو و وین گشوده شود.
✍ پس از هماکنون باید در انتظار روزهای سخت در روابط دوجانبه بود. در چنین روزهایی احتمالا آمریکای ترامپ برجام را ترک خواهد کرد تا تلاش لیبرالهای ایرانی در عادیسازی پرونده ایران در نظام بینالملل ناکام بماند.
✍ خروج ایالات متحده از این قرارداد بینالمللی با هدف اعتبارزدایی از برجام انجام خواهد شد تا آمریکا بار دیگر امکان اجرای سیاست مهار منطقهای تهران با ابزارهای اقتصادی و نظامی را بیابد.
✍ تصور اینکه خروج بازیگری با تولید ناخالص داخلی 5/18 تریلیون دلار و بودجه نظامی حدود 700 میلیارد دلار و توان جذب بیش از 3 تریلیون دلار سرمایهگذاری خارجی در سال، فاقد اثربخشی خواهد بود، دور از واقعیت و انصاف است.
✍ برجام بدون آمریکا بخش بزرگی از اعتبار جهانیاش را از دست خواهد داد و بعید به نظر میرسد در این پروسه یارگیری تهران با اروپا و روسیه به عنوان تنها گزینههای موجود توان حفظ برجام از تهدیدات واشنگتن را داشته باشد.
✍ ایالات متحده در صدد است با یک کاسهکردن پرونده ایران در حوزههای هستهای، موشکی، اسرائیل و حقوق بشر ابزار چماق و هویج را دوباره در دست گیرد؛ ولی با این حال، خیلی بعید است چنین خط مشیای درهای مذاکره را دوباره به روی دو کشور بگشاید.
✍ آب و هوای روابط تهران و واشنگتن توفانی است، حتی اگر این دو در میانه گرمای نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل به نظاره یکدیگر بنشینند. باید کمربندها را محکم بست.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "کمربندها را محکم ببندید"
👈 یادداشتی از هادی خسروشاهین، دبیر بینالملل هفتهنامه "صدا"، درباره دلایل ناتمام ماندن پروژه برجام میان ایران و آمریکا
@javadrooh
📰 پیشخوان: روزنامه "خبر جنوب" که با گستره توزیع استان های جنوب کشور در شیراز منتشر می شود؛ سی و هشت ساله شد؛ رکوردی برای بخش خصوصی. "خبر ورزشی" و "خبرآنلاین" از این روزنامه برخاسته اند.
@javadrooh
📸 نمای روز
سیدمحمد خاتمی و علی لاریجانی در مراسم ایام محرم حسینیه جماران، امشب
@javadrooh
🖊 به قلم سیاستمدار
🔅 "در نکوهش خودحق پنداری"
👈 نوشته ای تجدیدنظرطلبانه از عبدالله نوری و حلالیت طلبی در قبال مواضع عصر انقلابیگری
@javadrooh
📸 نمای تاریخ
کانال تلگرامی وقایع اتفاقیه (مطالعات قاجار) امروز برای اولین بار تنها عکس واقعی میرزا تقی خان امیرکبیر را به نقل از آرشیو دکتر رضا کسروی منتشر کرد.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "دوگانههای تقلبی علیه دموکراسی درون زا"
👈 پویان فخرایی، فعال سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ برنامه ۶۰ دقیقه بیبیسی فارسی، روز شنبه به مناسبت معرفی مهندس محمد توسلی به دبیرکلی نهضت آزادی ایران، با دعوت مهمانانی به بررسی این انتخاب پرداخت که یکی از آن مهمانان، عمار ملکی، سخنانی مطرح کرد که متأسفانه پاسخ درخوری به آنها داده نشد.
✍ سخنان عمار ملکی از جایگاه جریانی بود که در انتخابات سال ۸۴ معتقد به انسداد سیاسی در فضای ایران و بالطبع تحریم انتخابات بودند.
✍ اگرچه این جریان دیگر بروز و ظهور فضای واقعی سیاست در ایران ندارد و در واقعیت روزمره دنیای سیاست ایران محلی از اعراب ندارد، اما به یمن رانت رسانهای، در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، همچنان صدای آن بلند است و به همین جهت پاسخ دادن به این حرفها ضروری به نظر میرسد.
✍ ملکی در سخنانش تاریخ نهضت آزادی ایران بعد از انقلاب را به سه دوره تقسیم میکند:
🔅دوره مهندس بازرگان را دوره یک اپوزیسیون اصولی قلمداد میکند که با جنگ و اعدامهای ۶۷ مخالف کرده. در دوره اول دبیرکلی دکتر یزدی از ۷۳ تا ۸۸، علیرغم همراهی با اصلاحطلبان گرایشهای تحولخواهانه دارد و طرح نظارت بینالمللی را مثال میزند. در دوره سوم، یعنی در سالهای بعد از ۸۸، وضعیت نهضت آزادی را هضم شده در فضای رایج اصلاحطلبی توصیف میکند. نشانه آن را هم از نام بردن دکتر یزدی از حسن روحانی بهعنوان کاندیدای خوب (و نه حتی بد در مقابل بدتر) در انتخابات ۹۶ میداند.
✍ این تحلیل بر چند دوگانه سازی های تقلبی بنا شده. در وهله نخست دوگانه بازرگان-یزدی که با تقسیم نهضت به دو دوران پیش از مرگ بازرگان و پس از مرگ او، ماهیت نهضت آزادی را سمت اضمحلال قلمداد میکند. درحالیکه این دوگانه از اساس معیوب و حتی بیاساس است.
✍ اشکال اول این دوگانه سازی فروکاستن نهضت آزادی به اشخاص است. درحالیکه نهضت آزادی برخلاف بسیاری از جمعیتهای اپوزیسیون، یک حزب و نه یک محفل است.
✍ این بدان معناست که جهتگیریهای نهضت آزادی نه حاصل نگاه یک یا چند رهبر از نهضت آزادی، که حاصل تفکر و کنش جمعی در تمامی بدنه نهضت آزادی است.
✍ در دورهای که نهضت آزادی علیه جنگ موضع گرفت، این موضعگیری اگر با باور دینی بازرگان همخوان بود (که اگر دشمنت پیشنهاد صلح داد، تو حتی با ظن فریبکاری او پیشنهاد را بپذیر) با نگاه تحلیلی سیاسی یزدی همراهی میشد که ایران توان پیشروی به دلایل مختلف در عراق را ندارد و از چه راهکاری دیپلماتیکی برای پایان جنگ باید استفاده کند.
✍ اگر نهضت آزادی به روند دستگاه قضایی و ظلم به بزرگمردی مثل امیرانتظام معترض بود، این یزدی بود که بازرگان را در جلسه با شیخ محمد یزدی همراهی میکرد تا برای آزادی امیرانتظام رایزنی کنند.
✍ حضور یزدی در جایگاه دبیرکلی نهضت آزادی ایران نیز با حمایت رهبران قدیمی و بنیانگذاران این جمعیت از جمله مرحوم دکتر یدالله سحابی و مرحوم دکتر صدرحاج سیدجوادی رخ داد و برای مثال مرحوم دکترصدر تا آخرین روزهای عمر پربار خود با دکتر یزدی همکاری نزدیکی داشت.
✍ چنانکه نگاه اصلاحطلبی، سیاستهای گامبهگام و تدریجی در عین تلاش برای حفظ ساختار، مرزبندی با اپوزیسیون برانداز (بعد از انقلاب) در عین اعتراض به نقض حقوق بشر، در نگاه بازرگان هم قبل از انقلاب مشهود است و هم بعد از دوران حیات پربار بازرگان در نهضت آزادی استمرار دارد و هر ناظر منصف، اهل تحلیل و بیغرضی میتواند آن را رصد کند.
✍ بر این مبنا تفاوت رویکرد نهضت آزادی در دورههای متفاوت سیاسی کشور براساس نیاز روز رخ داده است.
✍ اگر در سال ۸۴ نهضت آزادی از فضای انتخابات برای بسط گفتمانی خود و طرح مطالبات بهره میبرد؛ ولی بعد از سال ۸۸ دکتر یزدی و نهضت آزادی به حمایت بیقیدوشرط از جریان اعتدال میپردازد، بر اساس نیاز روز ایران و احساس خطری است که برای منافع ملی و امنیت ملی کرده است.
🔅ادامه یادداشت در پست بعدی 👇👇
@javadrooh