javidtanz | Unsorted

Telegram-канал javidtanz - طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

494

اشعار مرا جای بلندی بگذارید تا بلکه ببینند همه این هنرم را .... طنز پرداز هجو نمی کند پس برانداز نیست ،او دوست دلسوز است ارتباط با من: @mohammadjavid از نظرات خود بهره مندم کنید

Subscribe to a channel

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_قصاب و نویسنده نان از قلم می خورند

2_بدهکار التماس می کرد اما طبلکار گوشش به حرف های او بدهکار نبود

3_روی حرفم ایستادم، کمرش شکست

4_از در ِ دوستی وارد اتاق خواب مردم می شد

5_دوستم خیلی خاکی بود، مبلمانم را کثیف می کرد

6_کاش ترازوی عدالت نیاز به پارسنگ نداشت

7_چون روغن گران بود نتوانستم سبیل کارمند را چرب کنم، پول چایی دادمش

8_ زیرمیزی ندادمش،گزینه های بدی روی میز گذاشت

9_آدم بی بخاری بود،همیشه اتو بخار همراه داشت

10_کفشم پایم را زد، ادبش کردم

5 مرداد ماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

تراژدی غزه:

شاعر:محمد جاوید
صدا:مهدی آبادانی

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

هیچ می دانی برادر آب نیست؟
خیز از جایت که وقت خواب نیست

رودها دارند بانگ العطش
چشمه ها هم یک به یک کردند غش

سد عزادار است در فقدان آب
چاه های بی زبان در اضطراب

بر دل ِ دریاچه داغی سهمگین
باغ و بستان داغ دارند و حزین

قطره آبی نیست پشت تاج سد
کی کند دولت دگر ما را مدد؟

قطرهٔ آب است حالا دُر ناب
چون نگيرد هیچ چیزی جای آب

با شیلنگ آب جارو چون کنی
از سر ِخود فهم را بیرون کنی

آب لوله بهر ماشین شستن است؟
تازه داری انتظار نازشست؟

دوش را با مصرفت گریان نکن
فاضلاب خویش را خندان نکن

بابت یک شستشوی دست و رو
یا برای شستن پا یا وضو

ای که مصرف می کنی صد لیتر آب
کن از این کارَت برادر اجتناب

گر نگیری آن چه را گفتم به کار
می شود وضعت یقینأ ناگوار

کرد چون" جاوید" قصد شستشو
"آب" با او کرد قدری گفتگو

گفت ممنون که برای حفظ من
با تمام مردمان گفتی سخن

31 تیرماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

نفوذ:

کشور شده بد جور گرفتار نفوذ
افتاده به دوش همه مان بار نفوذ

او تا رگ ِ گردن شده نزدیک، ولی
برخی بکنند باز انکار نفوذ

هر جا که اراده کرد کوبید و درید
داغ است در این زمانه بازار نفوذ

تا هر رده و مقام و هر جا، باشد
رد و عمل و حضور بسیار نفوذ

ای کاش بفهمند مقامات که ما
خوردیم همیشه نیش از مار ِ نفوذ

اما به یقین که ناتوان می باشند
در کشف ِ چگونگی و اسرار ِ نفوذ

یک وقت "کلاهی" است عامل، یک وقت
"کشمیری" و "شکدم" اند انصار نفوذ

تا پشت اتاق خواب و در هال و" مبال"
باشید در انتظار پیکار نفوذ

در خواب گرانند مقامات، ولی
هر روز اضافه می شود کار نفوذ

"جاوید " بپا که کار دستت ندهد
یک خائن جیره خوار و یک یار نفوذ

24 تير ماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

یار غار فست فود:

اي بنازم شاهكار فست فود
نشكند هرگز تغار فست فود

«گوش كن در پرده مي گويم سخن»
تا شوي آگه ز كار فست فود

پيتزا و همبرو هات داگ داغ
هر سه يار بي قرار فست فود

تا تواني ميل كن از اين سه تا
يا دگر ايل و تبار فست فود

كار ما را سّكه كرده واقعاً
هست دكتر يار غار فست فود

روز صد بيمار دارم در مطب
جمله آن ها دوست دار فست فود

شكر ايزد كه به دست آورده ام
ثروتم را از كنار فست فود

پنت هاوس جـُردن و باغ شمال
دارم از بيمار زار ِفست فود

بنزهايي را كه دارم پشت در
برده ام من در قمار فست فود

هست وقت و علم بنده لاجرم
كـُلهُم در انحصار فست فود

باشد آن همبر فروش مهربان
مثل بنده خاكسار فست فود

اي كه داري همچو فرد حامله
روز و شب هردم ويار فست فود

رختخوابت را بياور در مطب
چون كه هستي در حصار فست فود

چربي خونت به لطف او زياد!
هم فشارت از فشار فست فود

سكته وسنكوپ وَ بعدش...فاتحه
مي شوي در دم نثار فست فود

راحت از دست زمانه مي شوي
آفرين بر ابتكار فست فود

مرده شوران هم به ناني مي رسند
مثل ما ، از اعتبار فست فود

گوركن ، مداح يا تلقين فرست
هرسه تاشان جيره خوار فست فود

مرگ ِ  راحت نيست تنها حُسن او
اين ، يكي بود از هزار فست فود

من ولي چون دكترم اين را بدان
خود نمي گردم شكار فست فود

نان و سبزي با پنير و طالبي
بهتر از صد زهرمار فست فود

گفت با «جاويد» رندي نكته دان
مرگ (خوبه) پس براي ديگران؟!!

ازآرشیو:سال 89

#محمد_جاوید

20 تيرماه 1404



@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_فرصت سوزی هایش آتش نشانان را کلافه کرد

2_پای کدو تنبل شربت تقویتی می ریزم

3_همسرم ناخن کاشت ولی به دلیل بی آبی خشک شد

4_ناخن "کاشت"، پول "برداشت" کرد

5_روی سگم که بالا آمد، ترسیدم

یا:

روی سگم که بالا میاد واق واق می کنم

6_از بس گرسنه ام بود گول خوردم

7_از او جلو زدم، بامن راه نمی آمد

8_چهار شانه بود، در دوتایشان تخم مرغ می گذاشت

9_"کبری" تصمیم گرفت با" هلیکوپتر" و" مارَش" در آسمان ها پرواز کند

10_بادمجان،آلو سیاه، انگور یاقوتی تا آخر عمر عزادارند

16 تیر ماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کجایی "روس" ای روباه مکار؟
که کشور شد اسیر جنگ و آزار

رفیق روزهای شادمانی
نداری طاقت یار گرفتار؟!

نه‌تنها در خیانت یکه تازی
که داری در خباثت نیز اسکار

زدی زور و فقط محکوم کردی
سپردی کشورم را دست کفتار

نباشد جز جفا در چنتهٔ تو
بیا و از خیانت دست بردار

هر آن کس که به تو دل بست ول شد
نداری در رفاقت هیچ معیار

نبودی تو برای دوستانت
برای لحظه ای یار وفادار

رئیس تو "پوتین" مانند"بی بی "
جهان را می کند درگیر ادبار

حسابی شیر دوشیدی زکشور
شدی از شیر ما هر روز پروار

کجایی "چین" که بردی نفت ارزان
به جای پول دادی بیل و آچار

خبر داری که ما درگیر جنگیم
و می مانیم هر دَم زیر آوار؟

نکردی عطسه ای یا سرفه حتی
ز اعمال "نتانیاهوی" مکار

تو و آن روس بد پیمان و پررو
رفیق جیب مان هستید انگار

ولی هنگام سختی و مرارت
کر و کورید و بی احساس و غدار

بگو "جاوید" به روسیه و چین
شما را گفت باید یار نه، خار!!

#محمد_جاوید

6 تیر ماه 1404

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

خودت آتش به پا کردی تن ِ لش
و داری خواهش پایان آتش

چرا با عطسه ای از سوی" ارباب"
"نتانیاهوی" نادان می کنی غش؟!

4 تیرماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_خشکبار فروشی زد مرد مغز فندوقی و چشم بادامی

2_دست زنم نمک نداره، غذاهاش بی نمک میشه

3_دستم نمک نداشت، در آب نمک خواباندم

4_تا مخش را زدم ضربه مغزی شد

5_پول شویی مثل خشک شویی نیازی به آب ندارد

6_هدف از "پول شویی "بدست آوردن "چرک کف دست" است

7_"نتانیاهو "از ایران ایراد" بنی اسرائیلی" میگیرد

8_" گل زبان در قفا" در برابر" گل گاوزبان" احساس کوچکی می کند

9_از بس نوشتم "مغز" مدادم" تیر کشید"

10_زد توو ذوقم، ذوقم کور شد

20 خرداد 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_موجر وقتی" مستاجرش" را "بلند "کرد کمرش رگ به رگ شد

2_کلسترول بالایی داشت چرب زبان

3_حواسم که پرت شد، پایم شکست

4_در بی قانونی هم می توان "قانون" نواخت

5_نوازندهٔ "قانون" بر خلاف قانون در خیابان نواخت

6_ سرویس چینی ای که به من انداختی، شکست

7_با "مرگ" خانهٔ کلنگی برج" متولد "شد

8_از خودم که "دلگیر" می شوم، "خود زنی" می کنم

9_توی ذوقم زد، دردم گرفت

10_انگلیسی ام دست و پا شکسته بود به ارتوپد مراجعه کردم

15 خرداد 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

برنامهٔ طنز صبامک از رادیو صبا

همه هفته شنبه تا چهارشنبه ساعت 11 صبح
تهیه کننده و اجرا:محمد اوزی
شاعر :محمد جاوید
ساخت و اجرای موزیک:مجتبی تیموری
نوازنده ضرب:محمد تیموری
بازیگران:امیر پارسی، جواد انصافی، عباس محبی، مهدی بهنام، مونیکا جهان بان
رادیو صبا روی موج اف ام ردیف 105.5

#محمد_جاوید

6 خرداد 1404

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

زن مال پرست:

باشی تو اگر دشمن زن، مسئله ای نیست
یا داری اگر دست بزن مسئله ای نیست

گر نان ندهی لیک برایم بخری" پورش"
یا که نبری دشت و دَمَن مسئله ای نیست

هیچم ندهی لیک برایم بسِتانی
"بوگاتی" زیبا و خفن مسئله ای نیست

"شش دانگ" دو تا خانه بنامم بکنی لیک
گویی به من الدنگ ِ لجن مسئله ای نیست

گر گُشنه بمانم همهٔ شب لیک مُداوم
من را ببری سوی" پکن" مسئله ای نیست

هر شب بزنی توی سرم لیک دهی تو
"انگشتر الماس" به من مسئله ای نیست

"سرویس طلا" هم  بخری لیک بجنگم
در جبهه "حوثی یمن" مسئله ای نیست

"جاوید" اگر آن چه که گفتم بکنی لیک
بعدش بروم زیر" ترن" مسئله ای نیست!!

در زیر ترن کشته شوم لیک بجایش
در" ترمه" شوم گر که کفن مسئله ای نیست!!

یک مجلس" ترحیم" بگیری که شود باز
از "جاری" من فَک و دَهَن! مسئله ای نیست!!!

2 خرداد 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

با همکاری مولانا:

"در هوایت بی قرارم روز و شب"
حسرت روی تو دارم روز و شب

می روم با تو به اوج آسمان
بی تو اما توی غارم روز و شب

بی وجود تو ندارم ارزشی
با تو در اوج وقارم روز و شب

قلب من را چون به یغما برده ای
"جان و دل را می سپارم روز و شب"

بوی تو خوش بوتر از بوی بهشت
کاش بودی در کنارم روز و شب

گر بدستت آورم روزی، تو را
چار چشمی پاسدارام روز و شب

آنقَدَر خوب و عزیزی که تو را
روی چشمم می گذارم روز و شب

عاشقانت در صف و بیچاره من
"در میان این قطارم روز و شب"

تا به دستت آورم روزی تو را
"روز و شب را می‌شمارم روز وشب"

کاش از تو دلبر نازک خیال
بود یک خروار بارم روز و شب

می زند" جاوید" فریاد و فغان
ای "دلارم" ای "دلارم"روز و شب

25 اردیبهشت 1404
#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

نخبه به فکر فرار، تف به تو ای روزگار
پخمه ولی رأس کار تف به تو ای روزگار

وای به حال همه چون که در این جا شده
رانت خوری افتخار، تف به تو ای روزگار

کاسب تحریم هم خنده کنان می شود
بر سر ِ مردم سوار تف به تو ای روزگار

آه به جای "تومن"! زندگی ما شده
بسته به نرخ دلار،تف به تو ای روزگار

در پی تحریم ها تحت فشاریم ما
از همه سو چون مزار1 تف به تو ای روزگار

پول و گذرنامه مان در همه دنیا شده
وای چه بی اعتبار، تف به تو ای روزگار

گاه به حرفی شود خانهٔ مردم خراب
گاه به یک "انفجار" تف به تو ای روزگار

"برق "فراری شده،"گاز "کم و بی بخار
آ"ب "شده کم فشار، تف به تو ای روزگار

رند به "جاوید" گفت مملکت ما شده
خون جگر یک "شعار" تف به تو ای روزگار

پ. ن:
1-منظور فشار قبر است

20 اردیبهشت 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

"شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم
عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است"

عیبش کند اگر که کسی این همه جمال
بی شک که لال باشد و یا کور یا کر است

بی هیچ گنده گویی و اغراق و غیر آن
"شیراز "از تمام نقاط جهان سر است

گویند که" سوئیس" بهشت است در زمین
شیراز از بهشت زمین نیز بهتر است

از شعر و شاعری چه بگویم برایتان
" حافظ" چو دُر و گوهر و "سعدی" چنان زر است

هر کس گذارش افتد و بیند جمال آن
وا می رود چنان که بگویی که پنچر است

نازم به زادگاهم و بالَم که شهر من
در آسمان کشور ما مثل اختر است

"استان فارس "آی و ببین چار فصل سال
سمت شمال سرد و جنوبش چو بندر است

یک نقطه نخل و خوشهٔ خرمای چون طلا
یک سمت گوجه باغی ترشی که نوبر است

رندی به طعنه گفت به "جاوید" شهر تو
از هر چه کهکشان به جهان هست سرتر است!!

15 اردیبهشت 1404

روز شیراز مبارک باد
#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

بحران آب :

شاعر:محمد جاوید
صدا:مهدی آبادانی

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

تراژدی غزه:

سازمان به اصطلاح ملل
هست خود باعث هزار خلل

همه مرعوب محض اسرائیل
آن رژیم ِ رفیق عزرائیل

یک رژیم کثیف بی مقدار
از جنایات و بد دلی سرشار

غزه مانده گرسنه و تنها
دارد از دست می رود تن ها

غزه مظلوم و جملهٔ اعراب
بی خیالند و جملگی در خواب

مادری خاک می کند فرزند
دل خود را بریده از دلبند

پدری در صف غذا درگیر
کودکش مانده روزها بی شیر

غزه فریاد دارد از ته دل
داد و فریادهای بی حاصل

خاک بر فرق سازمان ملل
کاش می شد ز بیخ و بن منحل

گفت "جاوید" غزه را دریاب
"سازمان خلل!! " بپَر از خواب

مردادماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz
کليپ صوتی این شعر👇👇

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

انواع سرقت:

سارقان حتی گچ دیوار سرقت می کنند
از تَن تو کفش یا شلوار سرقت می کنند

گاه خال از ترک شیرازی به یغما می برند
یا کمان ِ ابروی دلدار سرقت می کنند

سارقان ِ شعر از حافظ خجالت می کشند
لیک از جامی و از عطار سرقت می کنند

گاه هم از کور بیچاره عصا کِش می روند
گاه گاهی هم شتر با بار سرقت می کنند

این دله دزدان بی انصاف پررو گاه هم
قرص را از آدم بیمار سرقت می کنند

اعتقاد مردمان را گاه این نامردمان
با بدی ِ طینت و رفتار سرقت می کنند

کاسبان سود جو و بی مروت همچنین
راستی را از دل بازار سرقت می کنند

بعضی از زن ها که معلوم است حال و روزشان
"شوگر " پر مایه و زن دار سرقت می کنند

در محله وقت غیبت گاه در جمع زنان
"زیور" و "خیرالنسا" اخبار سرقت می کنند

گفت با "جاوید" رندی از تو هم این سارقان
شعرهای آبکی بسیار سرقت می کنند

29 تیر ماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_شکارچی یک "حیوان نادر" را کشت، نادر از او "شکایت" کرد

2_هر جا بز می آورم قصاب را خبر می کنم

3_از کودکی بلند پرواز بود، خلبان شد

4_برای فراموشی دردهای خودم به نوار غزه گوش می دهم

5_خار پاشنه اش کفش هایش را پاره می کرد

6_خودش را گرفت، با قید وثیقه آزادش کردند

7_نویسندهٔ قصاب هم در مغازه و هم در مجله قلم می زند

8_وقتی حرفم را به کرسی" نشاندم"، همه "برخاستند"

9_چاقوی ضامن دار به چاقوی معمولی پُز ضامنش را می دهد

10_تا مهرش به دلم" نشست" از پیشم "برخاست"

22 تیر ماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

چون شیخ قد کشید قبا اختراع شد
روی قبای شیخ عبا اختراع شد

مردم ز جور خسته شدند و بنابراین
عاقل شدند و مهر و وفا اختراع شد

تا زن بیابد آن چه که خواهد ز مرد خود
فکری نمود و ناز و ادا اختراع شد

آمد کرشمه ها زن و دل را ربود از او
لغزید  پای مرد و خطا اختراع شد

تا پیش جاری اش بدهد پُز "قمرملوک"
کیف بِرَند و کفش و طلا اختراع شد

تا قدر عافیت همه دانند لاجرم
هم درد و رنج و هم که بلا اختراع شد

آبی چو دید آدم با عرضه و زرنگ
خود را زده به آب و شنا اختراع شد 1

در حیرتم که بهر ریاکار ِ دین فروش
تسبیح و ریش و داغ چرا اختراع شد؟!

انسان ز مهربانی خود خیر چون ندید
پس هنگ کرد و ظلم و جفا اختراع شد

رندی به طعنه گفت به "جاوید" بهر تو
"شات آپ" و هیس و قطع صدا اختراع شد

پ.ن:
1_آب نمی بینه وگرنه شناگر ماهریه

18 تیر ماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

برای تنوع

شگفتی های زبان فارسی:

"چاره جز صبر و سازگاری نیست"
پول اگر در حساب جاری نیست

سکه چون قیمتش نجومی شد
خطبهٔ عقد نیز جاری نیست

شوهرت گر که تک پسر باشد
در  تو ترس از وجود جاری نیست

از زبان بسته ای که باشد لال
انتظار هوار و جاری نیست

خانه ام با دو لامپ نورانی است
پس نیازی به نصب جاری(1) نیست

خارج از شهر کلبه ای دارم
دور و اطراف هیچ جاری(2) نیست

گفت "جاوید "با خودش، افسوس
آب در رودخانه جاری نیست

پ. ن:
1_جار این جا به معنی لوستر، چراغ های بلورین
2:جار این جا به معنی همسایه

8 تیرماه 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

ای "جنگ" بری و برنگردی
چون باعث رنج و مرگ و دردی

ای "صلح" سه حرف تو چه زیباست
با بودن تو وطن سر ِ پاست

نفرین به سه حرف و نامت ای جنگ
هستی تو فقط شرارت و ننگ

هر "بمب" که بر وطن بریزد
بوی خوش صلح می گریزد

جنگ است که باعث تباهی است
ننگی که نتیجه اش سیاهی است

هر کس بدَمَد در آتش جنگ
باشد به یقین نمادی از ننگ

ای "کاسب جنگ"،ننگ بر تو
ادبار و وبال جنگ بر تو

از مام وطن غم و بلا دور
چشمان حسود او شود کور

"پهپاد" و پرنده سرنگون باد
"جنگنده" و بمب واژگون باد

"جاوید" بگو درود بر صلح
برخیز و بکن سجود بر صلح

#محمد_جاوید

4 تیر ماه 1404

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

من نمی دانم چه شخصی کرده است
دستکاری در "سجلّم "بی پدر؟
تا که جُنبیدم به خود دیدم یهو
در سجلّم هست نام یک پسر

والدین بچه هم معلوم نیست
پرورشگاهی است گویا این پسر
تا که کردم گُنده اش این گُندِبک
شد برایم بی نهایت دردسر

من ندارم اطلاع از کار او
برده تقوای مرا زیر سؤال
چون برای مرد با" تقوا "چو من
باشد این اعمال بد امری محال

یک زمان با جعل امضایم کنند
"باغ اُزگُل" را به نامم بی خبر
یک زمان هم نام یک فرزند را
در سجلّم می زند یک بی پدر

مرد با تقوا نمی خواهد زمین
لیک دشمن می دهد آن را به زور
چون گمان کرده که با این کارها
می شوم از زهد و از تقوی به دور

پس بگو "جاوید" از قولم چنین
نیست "کاظم" اهل دنیا بی گمان
هر چه آید بر سرش در زندگی
باشد البته که کار دشمنان!!

22 خرداد 1504

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

آمدی گفتم به قربانت،گمان کردی خَرَم
چون گرفتم سخت دامانت،گمان کردی خَرم

شرط کردی بابت "مهریه" صد "شمش طلا"
چشم گفتم من به پیمانت، گمان کردی خَرَم

چون که عقدت کردم و در خانه ام ساکن شدی
شد عیان فکر پریشانت،گمان کردی خَرَم

خُلق و خویت بد شد و با من شدی ناسازگار
در تو شد بیدار "شیطانت"،گمان کردی خَرَم

نه به فکر خانه داری نه به فکر پخت و پز
من ولی درگیر چشمانت، گمان کردی خرم

صبح تا شب کار تو وراجی و نق نق زدن
بنده هم مست و غزلخوانت، گمان کردی خرم

می زدی با حرف هایت تیر در قلبم ولی
من اسیر تیر مژگانت، گمان کردی خَرَم

آمدی دادی به دستم "برگ احضاریه ای"
گفتمت قربان احسانت، گمان کردی خرم

گفتی ای" جاوید" مِهرم را "جرینگی" پس بده
گوش دادم من به فرمانت وَ فهمیدم خرم !! 🐴 😂

17 خرداد 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

در حکایت جهنم سازان شیفتهٔ بهشت:

این ها همه در مغلطه ماهر هستند
هر چند که مؤمن اند، "کافر" هستند

شش دانگ" بهشت" را ز خود می دانند
دنبال شراب و حوری و غلمانند

سازند ولی برای مردم" دوزخ"
گویند ز سختی معاد و" برزخ"

ایجاد" پل صراط" و آتش بکنند
تا چهرهٔ دین زشت و مشوش بکنند

از شادی و دلخوشی فراری هستند
دلبستهٔ غم، عاشق زاری هستند

هر کار غلط به نام "قرآن" بکنند
مردم ز خدا و" دین" گریزان بکنند

"سر" داده خدا که بر سر خود برنند
مویه بکنند و موی خود را بکنند

یا" سینه" برای ضربت و کوفتن است
نی بابت مهر و عشق اندوختن است

بر سر بزنند تا که عقلش بپرد
بر سینه زنند تا که مهرش برود

خواهان "حسین" و در خط "بوسفیان"
در هيئت اگر" قیمه" نباشد نگران

در "لشکر شامند" ولی یار حسین
غمخوار که نه همیشه سر بار حسین

این قوم که از مردم خود بی زارند
تصمیم به نابودی کشور دارند

"جاوید" بگو با همه با یک لبخند
با بودنشان دشمن تان سیخی چند؟!

11 خرداد 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_سر ِ میز قمار خود را باختم

2_با این گرانی حتی خرید آجیل مشکل گشا هم مشکل است

3_از مُد افتاد، بلندش کردم

4_هر کس زیر خط فقر بماند نمی تواند کمر راست کند

5_صدای پای بهار را نشنیدم، پا برهنه آمده بود

6_لباسش به تنش زار می زد، دلداری اش دادم

7_در قمار زندگی خود را باخت

8_در حنا بندان، عروس حنا بست داماد بازش کرد

9_"پژو آردی" اش زیر باران خمیر شد

10_پژو آردی داشت، در باران رانندگی نمی کرد

5 خرداد 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_جامهٔ عملم به بَرَم تنگ است

2_کاش شب اول قبر برق قطع شود تا نکیر و منکر مرا نبینند

3_کار کشته بود، قاضی حکم جلبش را صادر کرد

4_در این بی "برقی" کاش دولت از خجالت" آب "می شد

5_وقتی جلو مهمانان "برقمان" رفت از خجالت" آب "شدم‌

6_نقاش مِنَتم را که کشید،خوشحال شدم

7_دندانپزشک دندان "طمع" خالی شده ام را با "حرص" پر کرد

8_درد "کشیدم" اگرچه" نقاش" نبودم

9_از بس شیرین عقل بود دیابت گرفت

10_"شیرین" عقل بود، چای را" تلخ" می خورد

30 اردیبهشت 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من:

1_دعوای سر ِ لحاف ملا به دادگاه لاهه ارجاع شد

2_سر ِ صحبت را که" باز "کرد گوش هایم را "بستم"

3_از زمانی که آلزایمر گرفته سر از پا نمی شناسد

4_دل شکسته ام را هیچ ارتوپدی نمی تواند درمان کند

5_برای این که به ریشم نخندد از تَه زدمش

6_درخت خیانت دستهٔ تبر را هرگز نمی بخشد

7_وقتی بغض همسرم "ترکید"، "موجی" شدم

8_"خوشگِل" بود، باعث رشد "گُل ها "شده بود

9_زخمش کاری نبود، اخراج شد

10_زخمش کاری نبود، حقوق ندادندش

23 اردیبهشت 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

می شود تاریک آیا صبح دم
صبح را گر کس بنامَد شام تار؟
یا بهاران را  زمستان گفت اگر
سرد می گردد مگر فصل بهار؟

یا نمک را گر بنامد کَس شکر
آن سفیدی شور، شیرین می شود؟
یا مگر یک آدم جِلف و سبک
با تظاهر خوب و سنگین می شود؟

یا مگر تاریخ ایران بزرگ
می شود با حرف مفتی خدشه دار؟
یا توهم های" شورای خلیج"
می کند یک نام را بی اعتبار؟

این حقیقت قابل تغییر نیست
گچ سفید است و نمک هم شور ِشور
پس" خلیج فارس" نامش تا ابد
"فارس"باشد، چشم دشمن کور ِ کور

با تمام ابلهان" جاوید "گفت
اُسکت و خاموش یا این که شات آپ (shut up)
با خلیج فارس شوخی چون کنید؟
ای که در دیوانگی دارید کاپ

18 اردیبهشت 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…

طنز سروده‌ها و کاریکلماتورهای محمد جاوید

کاریکلماتورهای من :

1_فیلَم آلزایمر گرفته، یاد هندوستان نمی کنه

2_کبکش خروس می خوانَد، صبح ها برای نماز بیدارش می کند


5_گربه رقصانی که کرد، سگ ها به او حمله کردند

6_پلیس مُلا را بازداشت کرد، چون دعوا بر سر لحاف او بود

7_ریش نداشتم، نتوانست جنسش را به ریشم ببندد

8_پله ها برایم قیافه گرفتند وقتی آسانسور خراب شد

9_"خر "را می توان بالا بُرد ولی پایین آوردنش کار حضرت" فیل" است

10_ذوقم که کور شد به چشم پزشک مراجعه کردم

14 اردیبهشت 1404

#محمد_جاوید

@javidtanz

Читать полностью…
Subscribe to a channel