jj63m | Unsorted

Telegram-канал jj63m - هیچیسم

14817

ارتباط با ادمین: @Javidmehriyar

Subscribe to a channel

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم


اگر کمی بیشتر طول می کشید، به دامِ آینه می افتادم. از آن پرهیز می کنم، ولی به دامِ پنجره می افتم. عاطل، با بازوهای آویزان دم پنجره می روم. کارگاهِ ساختمانی، نرده، ایستگاهِ قدیمی - ایستگاهِ قدیمی، نرده، کارگاهِ ساختمانی. چنان خمیازه ای می کشم که اشک به چشمم می آید. پیپم به دستِ راستم و توتونم به دستِ چپم است. باید این پیپ را پر کنم. ولی یارایش را ندارم. بازوهایم تلوتلو می خورد، پیشانی ام را به شیشه ی پنجره می فشرم. از این پیرزن لجم می گیرد. با کله شقی و با چشم هایی گم شده تاتی تاتی می کند. گاهی هراسان وامی ایستد، انگار خطری نادیدنی لمسش کرده بود. رسید زیر پنجره ی من. باد دامن اش را روی زانوها می چسباند. می ایستد روسری اش را مرتب می کند. دستهایش می لرزد. دوباره راه می افتد. حالا از پشتِ سر می بینمش. خرخاکی پیر! به گمانم می خواهد دستِ راست تو بولوارِ نوار بپیچد. باید صد متری بپیماید: با این سرعت ده دقیقه طول می کشد، ده دقیقه ای که باید همینطور با پیشانی چسبیده به شیشه بایستم و نگاهش کنم. بیست بار خواهد ایستاد، باز راه خواهد افتاد، باز خواهد ایستاد... من آینده را می بینم. آینده آنجا، تو خیابان قرار گرفته است. چندان رنگ باخته تر از زمانِ حال نیست. چه لزومی دارد که تحقق بیابد؟ تحققش چه چیزِ بیشتری به آن خواهد داد؟ پیرزن لنگ لنگان دور می شود، می ایستد، یک طره موی خاکستری را که از زیر روسری اش بیرون می زند با دست می کشد. راه می رود... پیرزن در خیابان خلوت پیش می رود؛ کفش های بزرگ مردانه اش را جابجا می کند. این زمان است، زمانِ پاک عریان، آهسته به وجود می آید، منتظرمان می گذارد و وقتی می آید، دلمان آشوب می شود چونکه پی می بریم از مدتها پیش آن جا بوده است. پیرزن به نبشِ خیابان نزدیک می شود، دیگر چیزی بیشتر از یک کُپه پارچه ی سیاه نیست. بسیار خوب، قبول دارم که این چیز جدیدی است، زیرا او کمی پیش آن جا نبود. ولی این چیزِ جدید کدر و بی طراوت است و هیچ مایه ی شگفتی دربر ندارد. او دارد می رود که سر نبش خیابان بپیچد، در طیِ یک ابدیت. خودم را از پنجره می کَنَم و تو اطاق تلوتلو خوران راه می روم. آینه به دامم می اندازد، به خودم نگاه می کنم، دلم از خودم به هم می خورد: ابدیتی دیگر.


#تهوع
#ژان_پل_سارتر

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

🔹مایه خجالت !

✍#رضا_طالب

امروز یک دوست به اصطلاح خبرنگار تماس گرفت و با ذوق گفت: « برای بازکردن IP کاری نمیکنی ؟ اینترنت آزاد در اختیار خبرنگار ها قرار می‌گیرد! »

گفتم :

« اول اینکه  آدم باید خیلی ذلیل و بی چشم رو باشد که بخواهد  کاری در این اندازه حقیرانه و پَست انجام دهد یعنی از رانتی استفاده کند که بسیار کثیف است »

«دوم اینکه روزنامه نگار اگر واقعاً روزنامه نگار باشد اینترنت طبقاتی را قبول نمی کند»


و همچنین کسی که دنبال چنین رانت هایی باشد قطعاً صدای مردم نیست صدای دولت است و شأن‌ من خیلی فراتر از این همه حقارت است .

منبع :
http://instagram.com/rezataleb_official


‌‎🆔 @honarnegaran

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

‌‌
[ هنر را با دقت ببینید  ] #جونو_دیاز


 || این پیج جای دنجی است
از ویدئو آرت و تجربه های عکاسی ِ " رضا طالب " توام  با طبیعت ، فلسفه و
ادبیات ...  ||


| همراهی ِ شما فرهیخته ارجمند
مایه افتخار است 👇 |

‌ ‌https://www.instagram.com/arts.reza.taleb

‌‎🆔 @honarnegaran

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

هیچ چیز را نمی‌توان بر عشق استوار کرد: عشق گریز است، عذاب است، لحظه‌هایی شگفت یا فرو افتادن سریع است.
اما عشق...نیست.



یادداشت‌ها جلد دوم
#آلبر_کامو


@ensan_bartar

Читать полностью…

هیچیسم

🔹 برای در معرض فراموشی قرار گرفتن !

✍ رضا طالب

پناه بردن به فلسفه و هنر برای من شخصاً یک مأمن بوده ؛ یک پناه ِ حقیقی برای تسکین یافتن و برای در معرض فراموشی قرار گرفتن از بسیاری  واقعیت های وحشتناک زندگی  ...

اساساً وقتی پای فلسفه و هنر به زندگی ما باز می شود خود به خود یک حمله و تهاجم واقعی به عادات رایج و به هم ریختن ِ پایه‌های به‌ ظاهر پابرجا ، پایدار و سفت و سخت زندگی معمولی و روزمره ما را سبب می شود آنقدر که گاهی به یک زلزله می ماند ؛ زلزله ای که به ما فرصت می دهد تا خودمان را دوباره کشف کنیم .


*برگرفته از گفتارهای نَفَحات دکتر #رضا_طالب

منبع :
http://instagram.com/rezataleb_official


‌‎🆔 @honarnegaran

Читать полностью…

هیچیسم

طبیعت سرخ خون‌آلود در چنگ و دندان درنده‌ی خونخوار

به عقیده‌ی #شوپنهاور، دنیای طبیعت مکانی بی‌رحم و درنده و وحشی است. شبیه به دنیایی که در تابلوی «حمله‌ی شیر به اسب»، اثر جورج استابز بطور درخشانی به تصویر کشیده شده است.

دیدگاه شوپنهاور در ارتباط با وضعیت بشر هم همین‌طور بود: دنیایی پر از خشونت و بی‌عدالتی که با مرگ به پایان می‌رسد.


#برایان_مگی
📚داستان فلسفه | ترجمه‌ی مانی صالحی علامه / نشر اختران / ص۱۴۳

Title: Horse Attacked by a Lion
Artist: George Stubbs

Date: 1770
Medium: oil on canvas
Current location: Yale University Art Gallery

▪️عنــــوان: حمله‌ی شیر به اسب
▪️هنرمند: #جـــورج_استابـــز

▪️تاریخ: ۱۷۷۰
▪️سبک / تکنیک: رنگ روغن روی بوم
▪️محل نگهداری: گالری هنر دانشگاه ییل

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

این است قانون گرم انسان‏ ها
از رَز باده مى‏ سازند
از زغال آتش و
از بوسه ‏ها انسان‏ ها.

این است قانون سخت انسان ‏ها
دست ناخورده ماندن
به رغم شوربختى و جنگ
به رغم خطرهاى مرگ.

این است قانون دلپذیر انسان ‏ها
آب را به نور بدل كردن
رؤیا را به واقعیت و
دشمنان را به برادران.

قانونى كهنه و نو
كه طریق ِ كمالش
از ژرفاى جان ِ كودک
تا حُجّت ِ مطلق مى‏ گذرد.

👤#پل_الوار

ترجمه: #احمد_شاملو
از دفتر #همچون_کوچه‌ای_بی‌انتها

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

دو بار امشب بیدار شدم و سرگشته سوی پنجره گشتم.
چراغ‌های خیابان،
چون نقطه‌های کمرنگ از قلمافتاده،
می‌خواستند اجزای جمله‌ای ادا شده در خواب را کامل کنند.
اما در تاریکی محو می‌شدند.

خواب دیده بودم که تو آبستنی،
و به رغم سال‌های بسیار جدا زیستن،
هنوز احساس گناه می‌کردم و کف دستِ به شوق آمده‌ام.
شکمت را می‌نواخت، همچنان که کنار تخت،
دنبال شلوارم و کلید برق روی دیوار می‌گشت.

و با روشن شدن چراغ
دانستم که تنهایت گذاشته‌ام
در تاریکی، در خواب، جایی که تو با شکیبایی
چشم به راه بودی که شاید بازگردم،
بی‌آنکه در پی اوقات تلخی یا سرزنشم باشی.
به خاطر آن وقفه‌ی غیرطبیعی.
زیرا تاریکی باز می‌سازد آنچه را روشنی نمی‌تواند بسامان کند.
آنجا عروسی کرده‌ایم، خوشبختیم،
به بازی جانور دو پشته می‌پردازیم
و بچه‌ها بهانه‌ی لطیف برهنگی مایند.

شبی در آینده باز پدیدار خواهی شد.
به سویم خواهی آمد فرسوده و لاغر، در پس اشیا،
و پسر یا دختری هنوز بی‌نام را خواهم دید.
این بار دستم را
از گشتن پی کلید برق باز خواهم داشت.

از ترس و احساس اینکه حق ندارم
واگذارمتان چون سایه‌هایی
کنار حصار سخت ایامی که دیدارتان را سد می‌کند،
بی‌صدا، نفی شده با روشنای واقعی
که مرا برای همیشه نایافتنی می‌دارد.

جوزف برودسکی

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

گاه نوازش زمان در حال گذر را احساس می کنم، اما گاهان دیگر - اغلب - احساس می کنم که زمان متوقف شده است. لحظات پر ارتعاشی فرو می افتند و مرا به کام خود می کشند و احتضارشان پایان ندارد.
راکدند، اما کماکان زنده اند، آن ها را می روبند، دیگران جایشان را می گیرند، تازه تر و همان قدر پوچ؛
این دلزدگی را نیکبختی می نامند.



#ژان_پل_سارتر 👤
#کلمات 📚
ترجمه ناهید فروغان
.
#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

🔹تازه‌ترین رُمان رضاطالب بدون یک کلمه سانسور  مجوز نشر گرفت و در راه انتشار است.

🔻 رُمان «زیر درخت یاس» در حالی اجازه نشر گرفت که رمان های « ارواح محصور » و « تمام شده ایم » رضا طالب پیش از این اجازه انتشار نیافته بودند .

این در حالی است که دکتر طالب در نشست عصرانه ادبی گروه فرهنگی و هنری هنرنگاران اعلام کرد : « زیر درخت یاس بدون حتی یک کلمه سانسور مجوز چاپ دریافت کرده است در حالی که این اثر هم در حوزه ادبیات سیاسی است و هم به لحاظ صراحت قابل مقایسه با کارهای قبلی ام نیست ولی خوشبختانه عین ناباوری مجوز انتشار گرفته و البته باید حق بدهیم مُدارا و رواداری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مدت اخیر می تواند نوید بخش تغییر و بازنگری در سیاست های ممیزی و آغاز روند بسیار مثبت و دلگرم کننده در جهت انسجام ملی برای اهالی قلم باشد . »

‎🆔 @honarnegaran

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی 🥀

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

“ اگر کتابخوان حرفه‌ای و دنبال کتابهای کمیاب و‌ در عین حال ارزان هستید، با ما در این صفحه همراه شوید( با امکان ارسال کتاب به سراسر کشور) “

@forushe_ketab
@forushe_ketab

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

صمد! صمد! موقعی که ماهی ها اطراف گوش هایت حرکت می کردند کجا بودی؟ نه! موقعی که ماهی ها بوی تعفن پهلوها و شکم و پاهای تو را پس از مرگ شنیدند و فرار کردند کجا بودی؟ لحظه ای قبل از مرگ چکار می کردی صمد؟ موقعی که درون آب چشم هایت را می بستی، موقعی که دو دست قوی، سرت را در آب گودال فرو می کردند، تو چه می کردی صمد؟ به چه فکر می کردی صمد، موقعی که دو دست قوی، سرت را از کنار گرفته بودند و پشت سرت را محکم به تنه درخت می کوبیدند؟ صبح بود یا عصر؟ روز بود یا شب؟

روزگار دوزخی آقای ایاز
#رضا_براهنی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

🔹چرا شادی جمعی شامل برخورد قضایی می شود ؟

✍#رضا_طالب

در معتبر ترین منابع علم روانشناسی اجتماعی تاکید شده شادی جمعی که از طریق رویدادهای اجتماعی، جشن‌ها، فعالیت‌های فرهنگی شکل می‌گیرد؛ تأثیر عمیقی بر سلامت روانی جامعه دارد.

علم روانشناسی اجتماعی به ما می آموزد شادی جمعی به تقویت حس همبستگی اجتماعی منجر می شود (وقتی مردم در شادی‌های مشترک مانند جشن‌های ملی یا برنامه‌های فرهنگی شرکت می‌کنند این حس همبستگی موجب کاهش تنش های اجتماعی می‌شود.)

همچنین شادی جمعی عامل بسیار مهمی در کاهش اضطراب اجتماعی است (در جوامعی که مردم فرصت‌های بیشتری برای تجربه شادی جمعی دارند، نرخ اختلالات اضطرابی و افسردگی کمتر دیده می‌شود.)

از همه مهم تر اینکه شادی جمعی نسبت مستقیمی با  کاهش ِ جرائم خشونت آمیز در جامعه دارد (چون در جوامعی که شادی جمعی وجود دارد، مردم تمایل بیشتری به همدلی داشته و این امر موجب ِ کاهش جرائم خشونت‌آمیز و ارتقا امنیت اجتماعی می شود.)‌

پُر واضح است که علم روانشناسی اجتماعی چه می گوید ، پس چرا شادی جمعی در کشور ما شامل برخورد قضایی می شود؟‌

منبع :
http://instagram.com/rezataleb_official


‌‎🆔 @honarnegaran

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

🔹چرا شکست خورده ایم ؟‌

✍ رضا طالب

من به خواندن اخبار و مُرور تحلیل ها و رُخدادادی سیاسی معتادم و در عین حال منزجرم از خواندن  کلمه‌ به کلمه تحلیل هایی که می خوانم . این روزها همه چیز در این مملکت نازل و نازل تر می شود. فضای مجازی پُر شده‌ از افرادی که ادعای تحلیل مسائل فرهنگی و سیاسی جامعه را  دارند و خیلی هم تصور می کنند دانا و توامان بامزه هستند . لااقل از سخنرانی هایشان پیداست که این یک شبه کارشناس شده ها در بهترین حالتش دست کم به سطوحی از اختلال شخصیت هذیانی مبتلا شده اند یا استعداد بالایی برای ابتلا دارند ؛ چون تحلیل هایی که ارائه می دهند هر جور که فکر کنی یا با هر عقل ، منطق و استدلالی که تفسیر کنی نه هیچ ربطی به علم‌ دارند ، نه منبع معتبر دارند و نه کوچکترین ربطی به واقعیت های جامعه و زندگی ما دارند ! حضرات آنقدر تًهی ، آرمانی ، شعار زده و عجیب حرف می زنند که فقط این فرضیه می تواند منطقی باشد که یا اینها آدم های خیلی شارلاتان و فیلمی هستند یا این متوهمان از انواع ِ اختلالات‌ روانی رنج می برده اند و توی حال خودشان بوده اند تا یک سیستمی برای پیشبرد اهداف خودش این ها را شناسایی و ایشان را در قامت کارشناس معرفی می کند و با همین عنوان به این ها پول و تریبون می دهد و با همین شگرد اساتید را به صحنه آورده و مطرح می کند ؛ آدم هایی به شدت متوهم ، بی سواد و نازل که هر انسانی که ذره ای شرافت یا سواد علوم انسانی داشته باشد با دیدن سخنرانی های اینها از وجود ِخودش شرم می کند و در عین ِ حیرت و ناباوری می بینی خیلی جدی همین حضرات تئورسین قلمداد می شوند ! برای مثال همین بحث بنده خدایی را می بینی که بدون هیچ تحصیلات مشخصی خیلی جدی استاد نامیده می شود و کلی شاگرد دارد ! همین فرد قبلاً خیلی جدی  راجع به جن و پری داستان سر هم می کرد و معرکه می گرفت و نظرات و سخنرانی هایش سوژه و پای ثابت پیج های طنز فضای مجازی هم بوده و هست اما درد اینجاست که متاسفانه همین شخص لیدر انتخابات مجلس می شود ! لیست انتخاباتی میدهد و بخشی از لیستش هم رای می آورد ! اینها شوخی نیست ، جُک نیست کاملاً واقعی است . هر چه فکر می کنم بیشتر در عجب میمانم که مگر ما چقدر دچار فقر فرهنگی هستیم که در این مملکت مفهومی به نام طب اسلامی هوادار پیدا می کند ؟ مگر چقدر دچار تنزل فرهنگی هستیم که تا این اندازه سپهر سیاسی و فرهنگی ایران نازل و حقیر شده است ؟

این روزها تنها کاری که از دستم بر می آید بیرون کشیدن رَخت خود از این ورطه است و بس ! تنها کار آبرومندانه ای که می توانم انجام دهم این است  که سکوت کنم و فقط مشغول کار خودم باشم ؛ به سفر بروم به طبیعت پناه ببرم آنقدر بروم تا گذارم به دکه ای نزدیک دریا بیفتد که همراه چای تلخ و دلچسبش یک شکلات ِ تلخ هم می دهد که تازه است و ذوب می‌شود در دهانم و چنان حال ِ غریبی پیدا می کنم که انگار اصلاً با سیاست بیگانه ام و واقعاً یاد گرفته ام درست زندگی کنم ، اسیر ِ این بازی ها نشوم و تا جایی که می توانم طالب ِ صدای دریا باشم آنقدر که عضوی زمینی از ساختار دریا بشوم ؛ جوری که به فلسفه ای دستیابم‌ که باعث شود در حقارت ِ پیرامونم فرو نروم ...


‌‎🆔 @honarnegaran

منبع 👇
https://www.instagram.com/p/DEuw0jxopmE/?igsh=MWNhNnVyb21sYWd3bw==

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی
بی کلام

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

تاریخ اندیشه سیاسی غرب
زمینه
بخش اول

به گفته برخی، یونانیان باستان نظریه پردازی در خصوص سیاست را ابداع کردند، اما در این قسمت ابهامی وجود دارد.

باید به این نکته توجه کرد که افلاطون آغازگر تامل نظام مند در خصوص سیاست نبوده است و از ناکجا ایده نوشتن جمهور بر وی نازل نشده است.

به گفته نویسنده، چیزی که در خصوص یونانیان باستان میدانیم می‌تواند اوهامی بیش نباشد و مطالبی که در دست داریم با تحریف و تغییر به دست ما رسیده باشد.

در حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به گمان، مردمان سروده های هومر را از بر می‌خواندند و این اندیشه که چطور امور را باید گذراند یحتمل از همین سروده ها آغاز شده است.
میشود گفت شانس با یونانیان باستان یار بود که گنجینه‌ای چون ایلیاد و اودیسه را در دست داشتند، با کاوشی به دیدگاه هایی که به دست ما رسیده است و با توجه به اطلاعاتی که از زندگانی مردمان آن دوره در دست داریم میتوانیم دریابیم که با مطالعه این دو اثر تقریبا به سوالات مهم درخصوص نحوه عمل انسان در برابر خدایان را دریافته بودند و این جرقه‌ای در آغاز اندیشیدن بود.

خدایان بر فانیان خشم می‌گیرند و بلاها و مصیبت ها بر سر انسان ها فرود می‌آورند پس چیزی در انسان باستان برانگیخته می‌شود، در سروده های هومری مردمان طی حماسه و وقایعی که می‌خوانند یا برای یکدیگر نقل می‌کنند با سه موضوع آشنا میشدند: طبیعت ، انسان ها و خدایان.

کمی به جلو تر از یونان باستان برویم، فیلسوفانی که با جهان هومری و بازتاب آن بر دنیای باستان آشنا شده و در آن کاوش کردند به چیزی جز دخالت خدایان بر امور انسانی رسیدند، آن ها این بار در پی برهان های عقلانی بودند.

«آنچه به‌خصوص فیلسوفان سیاسی را مجاب می‌کرد که درگیر بازگویی حقایق هومری شوند، چیرگی روح نظم و تناسب بر این سروده‌ها بود. این نظم هیچگاه کمال نیافت و به تمامیت خود نرسید، ولی چنین می‌نماید که در مقابل همه‌ی فراز و نشیب ها دوام آورد.»

#فلسفه #سیاست #اساطیر

Safe Haven

Читать полностью…

هیچیسم

صندلی های یونسکو : معناباختگی سیاست در دنیای معاصر

نمایش "صندلی ها" اثر اوژن یونسکو، سال ۱۹۵۲ برای نخستین بار روی صحنه رفت.
زوجی سالخورده در جزیره ای دورافتاده سکونت دارند. آنها در انتظار میهمانانی مهم و متشخص هستند. پیرمرد قصد دارد پیامی را که به نظرش راهگشای بشریت خواهد شد ولی به زبان آوردنش مشکل است، توسط سخنرانی حرفه ای به حضار ابلاغ کند. صدای موتور قایق های حامل میهمانان و صدای زنگ در خانه شنیده می شود، اما خود میهمانان دیده نمی شوند. زوج پیر برای میهمانان خود که تعدادشان هر لحظه بیشتر می شود صندلی می آورند. صندلی هایی واقعی که آدم هایی نامرئی روی آنها نشسته اند تمام فضای صحنه را اشغال کرده، دو میزبان با میهمانان مشغول صحبت می شوند.
چنین فضایی نمایش خیالبافی و تصورات ذهنی زوج پیر نیست، چون در انتهای کار که آنها خودکشی کرده اند صدای همهمه، خنده ، و سرفه های حضار به گوش می رسد.

پیرمرد و پیرزن مدعی هستند سالها در راه پیشرفت آرمان های بشری مبارزه کرده اند.با این حال پیرمرد می گوید برایش مشکل است پیام رهایی بخش خود را بر زبان بیاورد.گفتگوی های زوج پیر با میهمانان حاوی تعارفات توخالی و سخنانی کلیشه ای است. در طول نمایش به تدریج حضور کلمات و جملات نامفهوم که هیچ ارتباطی با هم ندارند در دیالوگ ها بیشتر می شود.
سرانجام وقتی استاد سخنران وارد می شود، زوج سالخورده از وی به سان یک رهبر سیاسی تجلیل می کنند. صحنه شبیه کارزارهای انتخاباتی می شود که همه با شور و شوق در انتظار نطق کاندیدای مورد نظر خود هستند.دو میزبان از تمام کسانی با کمک های مالی و معنوی خویش سبب برگزاری این مراسم شده اند تشکر کرده، برای نشان دادن میزان فداکاری و تعهدشان به رهبر، خود را از پنچره به بیرون پرتاب می کنند. سخنران اما به جمعیت می فهماند کر و لال است و با صداهای نامفهوم که از دهان خود خارج می کند و کلماتی بی معنا که روی تخته سیاه می نویسد سعی در تفهیم منظور خود دارد.

بسیاری از مردم در انتظار ظهور رهبرانی هستند که گفتار و کردار شان راهگشا باشد. اما "صندلی های" یونسکو، نمایش معنا باختگی زبان و شکاف آن با واقعیت است. پیرمرد و پیرزن از سعادت و رستگاری بشر سخن می گویند، اما در واقع از اشخاص برجسته دعوت کرده اند تا از نفوذ آنها استفاده کنند.حتی وقتی طبق ادعای خویش در راه مبارزه جانفشانی می کنند، برای این است که انتظار دارند پس از مرگ خیابانی به نام شان شود.آنچه در قالب کلمات وعده داد شده، در تضاد با نیت اصلی، یعنی خواست قدرت و منافع شخصی است. مثل کسانی که هدف خود را نجات مستضعفان عالم اعلام‌ کردند، ولی حکومتی را تشکیل دادند که جولانگاه رانت خواران و نظرکردگان شد. در چنین وضعیتی سیاست نیز مثل کلمات، مفاهیم و شعارها از معنا تهی میشود‌. برای همین در پایان نمایش، رهبر قادر به بیان هیچ پیامی جز مشتی اصوات گنگ و بی معنا نیست.گویی تنها واقعیت موجود همان صندلی های خالی هستند.

#علی_حاتم

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

#موسیقی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…

هیچیسم

🔹 شادی ز میان غم بَرانگیز !  *

✍ رضا طالب

ببینید بچه ها ! در برابر هیچ تفکری ، طریقت ، آئین ، استاد ، فیلسوف ... کلاً در مقابل هیچ آدمیزاد و هیچ اندیشه ای تسلیم نباشید . تسلیم بودن یعنی چشم‌هایت را ببند و هرچه را که به خوردت دادند ؛ قبول کن . هیچ حماقتی بزرگتر از این نیست و نمی تواند باشد .

ببینید بچه ها !  خیلی چیزها واقعا ربطی به ما ندارند و این ما هستم که سعی می کنیم آن‌ها را به خودمان مربوط کنیم . راستش حرفم این است که سعی کنید مرعوب ِ هیچ اندیشه ، تفکر و آدمی نباشید ... حالا آن آدم هر هنری هم کرده باشد ؛ هر شاهکاری هم زده باشد نباید هر چه گفت بپذیرید و مرعوبش باشید . در مورد کتاب ها هم به همین صورت ... من خودم کتابخانه شخصی بزرگی دارم ، کتاب شناس هم هستم به خیلی از مراکز فرهنگی هم  مشاوره داده ام و کمکشان کرده ام ولی راستش را بخواهید ما در این مملکت در بازار کتاب واقعاً کتاب مزخرف کم نداریم ؛ تازه وقتی می گویم کم نداریم اغراق می کنم چون خیلی کتاب ِ  مزخرف زیاد داریم ! خیلی ...  بیشتر ِ کتاب های بازار ترجمه های خوبی نیستند ، برخی از آنهایی که پژوهشی هستند ؛ اصلاً مولفش درک درستی از روش تحقیق ندارد . خیلی هایشان حتی قابل نقد هم نیستند ... در حوزه رُمان و داستان هم وضع اسفناک تر است ...ولی حرف من این است که اینها مهم نیست ، هر کتابی به نظرتان جالب رسید بخرید !  اصلاً اهمیت ندارد خوب است یا بد ؛ مهم این است که برداشت شما و درک شما از فحوای آن کتاب چیست ؟ اینکه آن سطور کتاب چه حس ها و اندیشه هایی را می تواند در شما ایجاد کند چه درک و حس ِ جدیدی را می توانید تجربه کنید مهم است ؛ اگر نه کتاب داشتن و کتابخانه داشتن خیلی چیز ارزشمندی نیست ! اینکه یک نفر چهارتا کتاب توی چندتا قفسه بگذارد هنر نیست . حتی اگر نشسته و همه کتابها را هم خوانده باز هم کار مهمی نکرده . آنچه اهمیت دارد این است که ما بتوانیم فقط برای خودمان به یک درکی برسیم تا آن درک بتواند به ما کمک کند بهتر بیندیشیم .

البته من شخصاً معتقدم باید شادی ز میان غم برانگیزیم برای اینکه مسافرت رفتن ، طبیعتگردی ، ورزش کردن ... در بیشتر اوقات از کتاب خواندن خیلی بیشتر به درد می خورد چون ما تجربه زیسته غنی تری پیدا می کنیم و البته مطمئن باشید روان سالم داشتن از هر چیز دیگری در زندگی مهم تر است  ...

*برگرفته از گفتارهای نَفَحات دکتر #رضا_طالب

#نفحات
#هنرنگاران

‌‎🆔 @honarnegaran

منبع :
http://instagram.com/rezataleb_official

Читать полностью…

هیچیسم

مرگ است که تسکین می‌دهد
افسوس! مرگ، امکانِ زندگی‌ست
غایتِ زندگی‌ست و تنها اُمید
که چونان اکسیری بر پا می‌دارد و سرمست می‌کند
و ارزانی می‌دارد دلِ تا شب پیش‌رفتن را

از میانه‌ی توفان و برف و سرما
درخششِ لرزانِ افقِ سیاهِ ماست
پناهگاهِ والای حک‌شده بر کتاب
برای نشستن و آسایش و سیر شدن

فرشته‌ای‌ست
که با خواب و موهبتِ رؤیاهای عمیق
در سرانگشتانِ جادوییِ خویش
بستر را آماده می‌کند
برای برهنگان و فقیران

شکوهِ خدایان است
اتاقکِ مرموزِ زیرشیروانی‌ست
ثروت و موطنِ باستانیِ فقراست
رواقِ گشوده به آسمان‌های ناشناخته است.

#شارل_بودلر
ترجمه: #سارا_سمیعی

#کانال_هیچیسم @jj63m

Читать полностью…
Subscribe to a channel