#تذکره_الاولیا / عطار
عبداللهِ مبـارک را پرسیدند کـدام خصلت در آدمی نافعتر است؟
گفت: عقلی وافر
گفتند: اگر نبود؟
گفت: حُسنِ ادب
گفتند: اگر نبود؟
گفت: برادری مُشفق تا مشورتی کند
گفتند: اگر نبود؟
گفت: خاموشیِ دائم
گفتند: اگر نبود؟
گفـت: مرگ در حال
تا نِی در نیزار است و برگ دارد بِدان که بینوا است؛ تا وقتی که اسقاط برگ نکند، لاغر و ضعیف و زرد و بیدست و پای نشود نوایی نخواهد داشت.
عین القضات همدانی
نگران نباش!
مادامی که کودکان، گُلها و پرندهها وجود دارند، همه چیز به خوبی میگذرد.
سرگشتهی راه حق
دوستان را در دل رنجها باشد که آن به هیچ دارویی خوش نشود، نه به خُفتن، نه به گَشتن و نه به خوردن، الا به دیدار دوست.
#مولانا
@JOIN13
از او خواه که دارد و میخواهد که از او خواهی، از او مخواه که ندارد و میکاهد اگر بخواهی.
#عبدالله_انصاری
@JOIN13 ...
مادرم میگفت پنهانکاری و دروغ، چهل روز پشت پرده میماند بعد از آن پردهها میافتد و همه چیز آشکار میشود. امروز فهمیدم این اتفاق در مقیاس یک حکومت، چهل سال طول میکشد.
📖 فیه ما فیه | #مولانا
درد است که آدمی را رهبر است. در هر کاری که هست، تا او را دردِ آن کار و هوس و عشق آن کار در درون نخیزد او قصدِ آن کار نکند. کار بی درد میسر نشود، خواه دنیا، خواه آخرت، خواه بازرگانی، خواه پادشاهی، خواه علم.
تن همچو مریم است و هر یک عیسیای داریم. اگر ما را درد پیدا شود، عیسیِ ما بِزاید. و اگر درد نباشد، عیسی هم از آن راهِ نهانی که آمد، باز به اصل خود پیوندد.
@JOIN13
هیچ کس نمیتواند به دو ارباب خدمت کند؛ زیرا یا از یکی نفرت و دیگری را دوست خواهد داشت یا به یکی وفادار و از دیگری بیزار خواهد بود. شما نمیتوانید هم غلام خدا و هم غلام ثروت باشید.
متّی ۶/۲۴
چیزی را صاحب مشو که سیر و سلوک معنوی تو را مانع بتواند شد یا آزادی ِ درونیات را از تو تواند ربود.
تشبه به مسیح | توماس آکِمپیس
سرگشتهی راه حق / #نیکوس_کازانتزاکیس
بهشت اگر سعادت کامل نباشد پس چیست؟ اما چگونه انسان میتواند در بهشت احساس سعادت کامل کند در حالی که اگر از پنجره بهشت به بیرون نگاه کند برادران و خواهرانش را میبیند که در دوزخ رنج میبرند مادام که دوزخ وجود دارد چگونه بهشت میتواند وجود داشته باشد؟ این سخن را در خاطرتان حک کنید. از این روست که من میگویم، یا رستگاری برای همه و یا لعنت خدا برای همه.
بهار | #سیاوش_کسرایی
بهار میشود
یکی دو روز دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیر برف
جوان و شسته رفته آشکار میشود
دهان درهها،
پر از سرود چشمه سار میشود
نسیم هرزهپو، ز روی لالههای کوه
کنار لانههای کبک
فراز خارهای هفت رنگ
نفس زنان و خسته میرسد
غریق موجِ کشتزار میشود
در آسمان، گروه گلههای ابر
ز هر کنار میرسد
به هر کرانه میدود
به روی جلگهها غبار میشود
در این بهار... آه!؛
چه یادها
چه حرفهای ناتمام
دل پر آرزو
چو شاخ پرشکوفه باردار میشود
نگار من!
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار میشود
📖 مشتی از خروار
(نمونه نثرهای به جا مانده پارسی)
محمد دبیر سیاقی
بوزرجمهر گفت از استاد خود ارسطاطالیس پرسیدم که، چون از دوستی ناشایست آید چگونه از وی توان برید؟
گفت: به سه چیز؛ پیش او کم رفتن، از حالش کم پرسیدن و از وی حاجت ناخواستن.
گفتم: کارها بکوشش بود یا بِقضا؟
گفت: قضا را کوشش سبب است.
گفتم: از جوانان چه بهتر و از پیران چه نیکوتر؟
گفت: از جوانان شرم و دلیری و از پیران دانش و آهستگی.
گفتم: مِهتری که را شاید و مهتر که را گویند؟
گفت: آن کس را شاید که نیک از بد بداند و کار را بِکاردان بدهد.
گفتم: حذر از که باید کرد تا رستگار باشم؟
گفت: از مردم چاپلوس و آنکس که نو تَوانگر شده باشد.
گفتم: جوانمرد کیست؟
گفت: آنکس که ببخشد و شاد شود.
@JOIN13
موبد: باید به سراسر ایرانزمین پندنامه بفرستیم.
زن: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیافزای. ما مردمان از پند سیر آمدهایم و بر نان گرسنهایم.
یزدگرد سوم / #بهرام_بیضایی
@JOIN13
هر چیز را بِبوئیدم بویش برآمد،
این جهان را بِبوئیدهام بوی نَبودنی برآمد.
#تذکرة_الاوليا
@JOIN13