kah1331 | Unsorted

Telegram-канал kah1331 - کهکشان

-

Subscribe to a channel

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (١٠)


مهاجرت‌ها از آفریقا


انسان‌ها از حدود ۱۰۰۰۰۰ سال پیش سکونت در خارج از آفریقا را شروع کردند. جوامعی از انسان‌های مدرن در جنوب غربی آسیا تشکیل شد و انسان‌ها از آن‌جا به غرب و شرق و به قسمت‌های جنوبی‌تر و گرم‌تر اوراسیا مهاجرت کردند. انسان‌ها با این مهاجرت‌ها به محیط‌هایی شبیه سرزمین مادری خود در آفریقا رسیدند. پس این مهاجرت‌ها الزاماً نشانۀ پیشرفت شگرفی در زمینه فنی نیستند. درواقع گونه‌های متعدد دیگری نیز بین آسیا و آفریقا مهاجرت‌های مشابهی کرده بودند. اما ظهور انسان در استرالیای عصر یخبندان در حدود چهل تا پنجاه هزار سال پیش نشانه روشنی از نوآوری است چرا که سفر به استرالیا مستلزم سطح قابل توجهی از توانایی دریانوردی است و در خودِ استرالیا نیز انسان باید با یک قلمروی زیست‌شناسانه کاملاً جدید سازگار بشود. ما هیچ گونۀ پستاندار دیگری نمی‌شناسیم که مستقلاً به آن‌جا سفر کرده باشد.

ظهور انسان در سیبری از حدود سی هزار سال پیش نیز اهمیتی مشابه دارد. برای زندگی در استپ‌های آسیای میانه (مناطق وسیع و معمولاً مسطح و فاقد درخت) در زمان آخرین عصر یخبندان، مهارت زیادی در شکار پستانداران بزرگ از قبیل گوزن، اسب و ماموت لازم بود چرا که در آن‌جا گیاهان خوراکی کمیاب‌تر از مناطق گرم‌تر بود. در ضمن افراد بایستی می‌توانستند با استفاده از آتش و لباس چسبان و ساختن مأمن بادوام در برابر سرمای بسیار زیاد از خود محافظت کنند. انسان‌ها حدود سیزده هزار سال پیش به قاره آمریکا هم رسیده بودند، حال یا از پل خشکی عصر یخبندان به نام برینجیا که شرق سیبری را به آلاسکا وصل می‌کرد، رد شده بودند یا از راه دریا و از مسیر کرانه‌های برینجیا. در مدت دو هزار سال پس از ورود به قاره آمریکا، برخی گروه‌ها به انتهای جنوبی آمریکای جنوبی نیز رسیده بودند.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

‎بازیِ شطرنج اگرچه نخست در کشور هند اخترا‌ع‌شد؛ ولی قوانینِ بازیِ آن در کشورِ ایران و به‌دستِ از بزرگمهر فرزانه_وزیر خردمند خسرو انوشیروان ایجاد و تدوین گردید؛ که کتابی به‌نام «مادیگانِ چترنگ» (مادیگان یعنی کتاب) نیز از همین دانشمندِ فرزانه‌ی ایرانیِ زمانِ ساسانیان به‌جای‌مانده‌است که درآن قوانینِ بازی چترنگ و حرکات مهره‌ها و شیوه‌ی بازی و فلسفه‌ی آن‌را توضیح‌می‌دهد.

‎واژه‌ی «شطرنج» عربی‌شده‌ی واژه‌ی «چترنگ» پارسی‌ست؛ که همان چترنگ نیز پارسی‌شده‌ی واژه‌ی سانسکریتِ «چتورَنگَ» می‌باشد. کتاب مادیگان چترنگ بعداً و در دورهٔ عباسی به زبان عربی بازگردانده‌شد و ازاین‌روی واژه‌ی شطرنج ازنظر کاربرد جای واژه‌ی چترنگ را گرفت

‎واژه‌ی شاه-مات به زبان‌های گوناگونِ اروپایی راه‌یافت و در هریک‌از این‌زبان‌ها به‌نحو گوناگونی تغییریافت؛ واژه‌ی شاه (در‌معنای کیش) در زبان آلمانی و روسی به شاخ «schach و шах» در فرانسوی به «échecs» و در ایتالیایی به scacco تغییرشکل دادند. واژه‌ی «کیش» نیز واژه‌ای‌ست پارسی به‌معنای هُشدار و تهدید به شاه.

Читать полностью…

کهکشان

لطفا بعد از دیدن فیلم برداشت خودتون بنویسید

Читать полностью…

کهکشان

ﺟﺎﯼ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﭘﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﻘﻂ ﺟﻤﻊ ﭘﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ.

ﺟﻤﻊ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻧﻔﺮﺕ ﺩﺍﺭﺩ، ﺯﯾﺮﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺴﻨﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﯿﻢ،
ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ  ﺳﻄﺤﯽ ﻭ ﮐﻮﺗﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ!

#ﺁﺭﺗﻮﺭ_ﺷﻮﭘﻨﻬﺎﻭﺭ

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

انسان با هیچ چیزی به راحتی نابود نمی شود
جز عدم آگاهی!!

لطفا ذهن تان را با مطالعه روشن نگه دارید


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

◀️ سیر زمانی تکامل انسان
■  ورود مهره‌داران به خشکی


حوالی ۴۵۰ میلیون سال قبل نخستین ماهیهای استخوانی و آرواره دار ظاهر شده و به سرعت متنوع شدند .
طی پنجاه میلیون سال بعدی ، گروهی از ماهیهای استخوانی خصوصیات جدیدی را تکامل میدهند و تبدیل به نخستین ماهیهای باله گوشتی میشوند که جد مستقیم ما محسوب میشوند .
ماهیهای باله گوشتی نیز بنا به سازگاریهای خود تنوع و گسترش پیدا میکنند . اما گروهی از آنها طی میلیونها سال ، خصوصیاتی را تکامل میدهند که زمینه ورود اولین مهره‌داران به خشکی را فراهم میکند .

ماهیان باله گوشتی طی میلیونها سال تغییر و تحول نخستین تتراپودها (چهار اندامان) را تکامل میدهند . باله‌های این ماهیان در جهت سازگاری و حرکت در آبهای کم عمق ، آبگیرهای فصلی و یا کف دریاها ، به اندامهایی همانند دست و پا (در شکل ابتدایی خود) تغییر پیدا میکند .

تتراپودها حوالی ۳۶۵ میلیون سال پیش زندگی دائمی در آب را ترک میکنند و نخستین دوزیستان بوجود می آیند . موجوداتی که علیرغم زندگی در خشکی ، همچنان وابسته به آب بودند .

Читать полностью…

کهکشان

ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار
بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دل‌دار بیار

نکته‌ای روح‌فَزای از دهنِ یار بگو
نامه‌ای خوش خبر از عالَمِ اسرار بیار

تا مُعَطَّر کُنَم از لطفِ نسیمِ تو مَشام
شَمِّه‌ای از نَفَحاتِ نفسِ یار بیار

به وفایِ تو که خاکِ رَهِ آن یارِ عزیز
بی‌غباری که پدید آید از اغیار بیار

گَردی از ره‌گذرِ دوست به کوریِ رقیب
بهرِ آسایش این دیدهٔ خون‌بار بیار

دل دیوانه به زنجیر نمی آید باز
حلقه ای از خم آن طره طرار بیار

خامی و ساده‌دلی شیوهٔ جانبازان نیست
خبری از بَرِ آن دل‌بر عیّار بیار

شُکر آن را که تو در عِشرتی ای مرغِ چمن
به اسیرانِ قفس مژدهٔ گل‌زار بیار

روزگاریست که دل چهرهٔ مقصود ندید
ساقیا آن قدحِ آینه‌کردار بیار

کامِ جان تلخ شد از صبر که کردم بی‌دوست
عشوه‌ای زان لبِ شیرین شِکربار بیار

دلقِ حافظ به چه ارزد؟ به مِی‌اش رنگین کن
وان گَه‌اش مست و خراب از سَرِ بازار بیار

#حافظ

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

غم انگیزترین جنبه زندگی در حال حاضر اینست که سرعت بدست آوردن دانش از سوی علم، بیشتر از سرعت بدست آوردن خردمندی از سوی جامعه است

#آیزاک_اسیموف
/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (۶)


روش‌های زندگی خوراک‌جویانه


شواهد باستان‌شناختی از عصر خوراک‌جویی چنان کمیاب است که درک ما از روش زندگی انسان نخستین تا حد زیادی با نتیجه‌گیری‌های مبتنی بر مطالعه جوامع خوراک‌جوی مدرن شکل گرفته است. در واقع، مفهوم نحوه تولید خوراک‌جویان نخست توسط ریچارد لی انسان‌شناس در اواخر دهه ۱۹۷۰ پیشنهاد شد و مبنای آن مطالعات او بر جوامع خوراک‌جوی جنوب آفریقا بود. اما می‌توان از شواهد قلیل باستان‌شناختی برای ساماندهی به نتیجه‌گیری‌های کلی‌ای استفاده کرد که مطالعات انسان‌شناختی مدرن مطرح نموده‌اند.

کمبود بقایای عصر خوراک‌جویی همراه با دانسته‌های ما از روش زندگی و فناوری‌های خوراک‌جویان مدرن باعث می‌شود اطمینان داشته باشیم که سطح تولید طبق استانداردهای مدرن بسیار پایین بوده است. انسان‌ها احتمالاً چندان بیش از ۳۰۰۰ کیلوکالری در روز - که افراد بالغ گونه ما برای تداوم زیستی ابتدایی و سالم به آن نیاز دارند - از محیط خود استخراج نمی‌کردند.

بهره‌وری پایین ضمانت می‌کرد که تراکم جمعیت از نظر استانداردهای اعصار بعد پایین باشد و میانگین این تراکم شاید به کمی یک نفر در کیلومتر مربع بود؛ به این معنی که گروه‌های کوچکی از افراد در مناطق وسیع پراکنده شده بودند.

مطالعات مدرن نشان می‌دهد که خوراک‌جویان ممکن است به‌شکل ارادی رشد جمعیت را محدود کرده باشند تا مانع استفاده بیش از حد از زمین شوند. علاوه بر این، مطالعات مدرن نشان داده‌اند که خوراک‌جویان می‌توانند رشد جمعیت را با روش‌های مختلف محدود کنند؛ روش‌هایی از قبیل جلوگیری از بارداری از طریق دوره‌های درازمدت شیردهی به فرزندان، استفاده از راه‌های مختلف برای سقط جنین و گاهی از طریق کشتن کودکان اضافی یا رها‌کردن بیماران، کهنسالان و ناخوشان تا بمیرند.

با توجه به اینکه خوراک‌جویان باستان مثل خوراک‌جویان مدرن به محدوده بزرگی برای بقا نیاز داشتند، احتمالاً بیشتر اوقات در گروه‌های کوچک متشکل از تعداد کمی از افراد دارای نسبت نزدیک زندگی می‌کردند. بیشتر این گروه‌ها به احتمال زیاد کوچنده بودند. برای بهره‌برداری از منطقه‌ای وسیع پیاده‌روی زیادی لازم بود؛ اما می‌توانیم مطمئن باشیم که ارتباطات زیادی بین گروه‌های همسایه وجود داشت. تقریباً تمامی جوامع بشری مشوق ازدواج خارج از حلقه اعضای نزدیک خانواده بودند. بنابراین احتمالاً جوامع خوراک‌جو به‌شکل ادواری با همسایگان خود ملاقات می‌کردند و هدایا و داستان‌ها و آیین‌هایی در این میان ردوبدل می‌شد. آن‌ها باهم به رقص و پایکوبی می‌پرداختند و اختلافات را حل می‌کردند. در این ملاقات‌ها، شاید مثل مراسم کوروبوری بومیان استرالیا، مردان و زنان یا بدون برنامه قبلی و یا از طریق ترتیبات رسمی‌تر ازدواج یا فرزندخواندگی از این گروه به آن گروه می‌رفتند.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

آیا واقعیت(reality)، به راستی واقعی(real) است؟ استدلال شبیه سازی

زیرنویس:حمیدرضا بیدار

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (۵)


چه چیز باعث متفاوت‌بودن ماست؟


چه چیزی ما را تا این حد از دیگر گونه‌ها متمایز می‌کند؟ چه چیزی تاریخ بشر را از تاریخ تمامی حیوانات دیگر مجزا می‌سازد؟ این پرسش‌های بنیادین پاسخ‌های زیادی داشته‌اند. پاسخ‌های امروزی شامل توانایی ما در راه رفتن روی دو پا است، استفاده ما از ابزار، توان ما برای شکار سازمان‌یافته و رشد مغز ماست که به صورت منحصر به فردی بزرگ است. متأسفانه با پیچیده‌تر شدن مطالعات گونه‌هایی که با ما قرابت دارند، فهمیده‌ایم که بسیاری از این خصوصیات را می‌توان تا حدی در گونه‌های نزدیک به ما، از قبیل شامپانزه‌ها نیز پیدا کرد. مثلاً جین گودال که اولین محقق مدرنی بود که شامپانزه‌ها را در محیط بومی‌شان مطالعه کرد، به‌سرعت متوجه شد که آن‌ها می‌توانند ابزار بسازند و از آن‌ها استفاده کنند و همچنین می‌توانند به شکار بپردازند.

در حال حاضر، قوی‌ترین شناسه و آن مشخصه‌ای که تعیین‌کننده‌ترین وجه تمایز ما از گونه‌های بسیار مشابه به حساب می‌رود، ظاهراً زبان نمادین است. حیوانات زیادی می‌توانند باهم ارتباط برقرار کنند و به اشکال بدوی اطلاعات ردوبدل کنند، اما انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که می‌توانند با استفاده از زبان نمادین با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مجموعۀ علائم اتفاقی که می‌توانند با دستورزبان‌های رسمی پیوند یابند و تنوع تقریباً نامحدودی از عبارات دقیق بسازند. زبان نمادین دقتِ ارتباط بین انسان‌ها و دامنۀ عقایدی که انسان‌ها می‌توانند به اشتراک بگذارند را بسیار افزایش داد و به بشر اجازه داد برای نخستین بار از چیزهایی صحبت کند که در لحظه حضور نداشتند (از جمله تجربه‌ها و وقایع گذشته و آینده) و یا وجودشان حتمی نبود (مثل ارواح و شیاطین و رؤیاها).


این تصویر طیفی از ابزار چاقومانند بدوی را نشان می‌دهد. ابزار شماره ۱ از سنگ تراشیده شده، شماره ۲ از شاخ، شماره ۳ از استخوان حیوان، شماره ۴ از شاخ و شماره ۵ تا ۷ از سنگ تراشیده شده ساخته شده‌اند.


نتیجۀ این افزایش ناگهانی در دقت، بهره‌وری و گستره سامانه‌های ارتباطاتی بشر این بود که افراد توانستند مقدار بیشتری از آموخته‌های خود را به دیگران منتقل کنند؛ در نتیجه سرعت انباشت دانش از سرعت از دست رفتن آن پیشی گرفت. یافته‌های افراد به جای این‌که همراه با هر فرد یا هر نسل از میان برود، برای نسل‌های آتی ذخیره می‌شد.

در نتیجه، هر نسل وارث مجموع دانسته‌های نسل‌های پیشین می‌شد و با رشد این ذخیرۀ دانش نسل‌های بعدی می‌توانستند به شیوه‌های نوین از آن برای سازگاری با محیط خود استفاده کنند. برخلاف تمامی گونه‌های جاندار دیگر زمین که رفتارشان فقط با تغییر ساختار ژنتیکی کل گونه عوض می‌شود، انسان‌ها قادرند بدون نیاز به تغییر ژن در رفتار خود تغییرات عمده بدهند. این فرایند انباشتی «یادگیری جمعی» توضیح می‌دهد که چرا بشر توان استثنایی سازگاری با محیط‌های متغیر و شرایط متغیر را دارد و پویایی بی‌بدیل تاریخ بشر را نیز توضیح می‌دهد. در تاریخ بشر، فرهنگ جای انتخاب طبیعی را به‌عنوان محرک اصلی تغییر گرفته است.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (۴)


آغاز تاریخ بشر


محققان هنوز درباره زمان ظهور گونۀ ما توافق ندارند. یک فرضیه، الگوی چند منطقه‌ای که فقط اقلیتی از انسان‌شناس‌های فیزیکی از جمله میلفورد ولپوف و الن تورن میلیون سال اخیر و در ناحیه‌ای از گستره آفریقا اوراسیا تکامل یافت. نخست انسان‌ها (نیاکان اولیۀ بشر) در گذشت زمان و در نواحی مختلف آن‌قدر تفاوت یافتند که مبانی ژنتیکی تفاوت‌های منطقه‌ای فعلی (نژادها) را ایجاد کنند، ولی در عین حال تماس ژنتیکی کافی برای این‌که همگی یک گونه بمانند نیز برقرار ماند. الگوی چند منطقه‌ای به این معناست که تاریخ بشر بسیار تدریجی و در چند میلیون سال اخیر آغاز شد. شواهد این الگو بیشتر از مطالعه تطبیقی بازمانده‌های اسکلتی به‌دست آمده است.


خروج از آفریقا، ورود به مناقشه

فرضیۀ دوم، بیشتر مبتنی بر مقایسه‌های ژنتیکی انسان‌های مدرن است، گرچه ادعای سازگاری با مدارک اسکلتی باقیمانده را هم دارد. فرضیه با این مشاهده آغاز می‌شود که انسان‌های مدرن از نظر ژنتیکی به هم شباهت زیادی دارند، آن‌قدر شبیه که نمی‌توان قائل به دوره تکاملی بیش از ۲۵۰۰۰۰ سال برای آن‌ها شد. فرضیه بر آن است که تمامی انسان‌های مدرن از تعداد قلیلی از نیاکان نَسَب برده‌اند که حدود ۲۵۰۰۰۰ سال پیش زندگی می‌کردند. امروزه بیشترین تنوع ژنتیکی در میان مردم آفریقا یافت می‌شود و بر اساس آن می‌توان گفت که انسان در آفریقا تکامل یافته و قبل از مهاجرت به سایر نقاط جهان مدت بیشتری در آفریقا سکونت داشته است. اگر فرضیه خروج از آفریقا درست باشد، انسان مدرن در آفریقا و از اشکال متأخرتر گونه‌ای به نام هومو ارگاستر یا هومو ارکتوس تکامل پیدا کرده است. این گونه‌های جدید احتمالاً نسبتاً سریع و در یک گروه جداافتاده و دورافتاده پدیدار شدند.

خود فرضیۀ خروج از آفریقا دو صورت اصلی دارد. صورت اول که مدتهاست ریچارد کلاین باستان‌شناس و دیگران از آن دفاع می‌کنند، می‌گوید که حتی اگر هم انسان مدرن حدود ۲۵۰۰۰۰ سال پیش در آفریقا تکامل یافته باشد، اولین شواهد دال بر رفتارهای مشخصاً انسانی از جمله مهارت‌های بهبود یافته در شکار و فعالیت‌های هنری، قدیمی‌تر از ۵۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ سال پیش نیستند. در این صورت فرضیه می‌گوید که انسان‌ها هنوز کاملاً انسان نبودند و تاریخ بشر تا زمانی که برخی تغییرات ژنتیکی جزئی توان دستیابی به طیف کامل زبان‌های نمادین مدرن را مهیا نکرد، آغاز نشده بود. این صورت فرضیه خروج از آفریقا متکی بر تولید انبوه انواع جدیدی از ابزار و مصنوعات است که یافته‌های باستان‌شناسی متعلق به حدود ۵۰۰۰۰ سال پیش در اوراسیا نشانگر آن است.

اخیراً برخی از حامیان فرضیۀ خروج از آفریقا مدعی شده‌اند که اهمیت این تغییرات اغراق شده است، چراکه محققان احتمالاً بیشتر بر پژوهش‌های باستان‌شناختی در اوراسیا متمرکز بوده‌اند تا در آفریقا که موطن انسان مدرن انگاشته می‌شود. انسان‌شناسانی به نام سلی مکبریرتی و آلیسون بروکس با تحلیل دقیق شواهد باستان‌شناختی موجود از آفریقا، مدعی شده‌اند که قدمت ظهور مستندات رفتار مشخصاً انسانی در آفریقا به ۲۰۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ سال پیش برمی‌گردد و با ظهور بقایای اسکلتی که ممکن است متعلق به قدیمی‌ترین مردمان مدرن باشد، همزمان است. اگر مکبریرتی و بروکس محق باشند، گونه ما بین ۲۰۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ سال پیش در آفریقا ظاهر شد و این تاریخ‌ها نقطه آغازین راستین تاریخ بشر است. دوره‌بندی این جهان گذرا بر مبنای همین یافته‌هاست. در این کتاب تاریخ بینابینی ۲۵۰۰۰۰ سال پیش برای ظهور اولین انسان‌ها و آغاز تاریخ بشر انتخاب شده است. البته لازم است یادآوری کنیم که این تاریخ هنوز هم ممکن است بازنگری شود.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

وسواسی باشید
در انتخاب کتابی که می‌خوانید
فیلمی که می‌بینید
آدمی که با آن معاشرت می‌کنید
موضوعی که به آن فکر می‌کنید

این‌ها غذای روح شما هستند ..

  /channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

مدّتی باران و تاریکی را گوش کردم. چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن...


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

شیوه‌ی از بین بردن یک عادت بد این است که، یک عادت خوب را جایگزین آن کنیم.


#برتری خفیف
#جف اولسون

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (٩)


تغییرات عمده در عصر خوراک‌جویی


اندازه کوچک جوامع خوراک‌جو و امکانات محدود برای تبادل عقاید در مناطق وسیع احتمالاً توضیح می‌دهد که چرا از نظر انسان مدرن تغییرات فناوری در این عصر ظاهراً بسیار کند بوده است. با وجود این، تغییر در عصر خوراک‌جویی در قیاس با تغییراتی که میان نیاکان انسان‌ریخت ما (پستانداران دوپای ایستاده شامل انسان‌های متأخر و نیاکان و گونه‌های مرتبط منقرض‌شده) یا سایر گونه‌های بزرگ جانوری رخ داد، بسیار سریع بود. اگر فقط یک مثال لازم باشد باید تبرهای دستی آشولی (نوعی ابزار سنگی که حدود دو میلیون سال پیش در آفریقا ساخته شد را مثال زد که نیاکان بلافصل ما، یعنی هومو ارگاسترها استفاده می‌کردند و درحدود بیش از یک میلیون سال تغییر چندانی نکرد) را مثال زد. اما در طول ۲۰۰۰۰۰ سال یا بیشتری که عصر خوراک‌جویی طول کشید، نیاکان ما تنوع قابل توجهی از فناوری‌ها و روش‌های نوین زندگی را ایجاد کردند. در واقع، جایگزین‌شدن نسبتاً ناگهانی فناوری سنگی آشولی با ابزار متنوع‌تر و دقیق‌تر ساخته شده در آفریقا در حدود ۲۰۰۰۰۰ سال پیش یکی از مهم‌ترین دلایلی است که فکر می‌کنیم انسان‌های مدرن در آن زمان وجود داشته‌اند. بسیاری از این ابزار سنگی جدید به حدی کوچک بودند که باید به دسته‌هایی متصل می‌شدند که کاربری و فایده آن‌ها را بسیار افزایش می‌داد.


تغییر در فناوری

نرخ‌های رشد در عصر خوراک‌جویی از دو منظر متناقض جلب توجه می‌کنند. تا جایی که بتوان رشد جمعیت را نشانه غیرمستقیمی از ابتکارات فناورانه دانست، این رشد شاهدی بر ابتکارات شکل‌گرفته در طول این عصر و تا حدی نشانگر شتاب گرفتن نوآوری بود. اما در قیاس با عصرهای بعدی تاریخ بشر، نرخ‌های رشد بسیار کند بودند. این تفاوت تا حدی به این دلیل است که به واسطه اندازه کوچک و پراکندگی زیاد جوامع خوراک‌جو، تبادل اطلاعات محدود می‌شد. درواقع تغییر آن‌قدر کند بود که به‌ندرت کسی در مدت عمر خود متوجه آن می‌شد و همین نکته ممکن است بدین معنی باشد که خوراک‌جویان باستان تصور چندانی از تغییر درازمدت نداشتند و گذشته را عمدتاً به‌عنوان مجموعه‌ای از واریاسیون‌ها یا دگرگشت‌ها بر محور زمان حال در نظر می‌گرفتند.

مهاجرت به محیط‌های جدیدی که نیازمند فناوری‌ها و مهارت‌های جدید بود، در همان اوایل عصر خوراک‌جویی آغاز شد؛ البته همۀ انسان‌ها هنوز در همان قاره آفریقا زندگی می‌کردند. متأسفانه بررسی تغییرات فناوری در اولین مراحل تاریخ بشر دشوار است چون اشیای باقی‌مانده چیز چندانی دربارۀ دانش فنی سازندگان خود بر نمی‌سازند. ما امروزه وابسته به وسایلی مثل اتومبیل و کامپیوتر هستیم که تجسم مقادیر عظیمی از دانش تخصصی هستند. اما طبق مطالعات انسان‌شناختی مدرن به نظر می‌رسد که دانش خوراک‌جویان بیشتر در مغز آن‌ها بود تا اینکه در اشیا و لوازم تجسم یابد. بنابراین ابزاری که خوراک‌جویان بر جای گذاشتند فقط برداشتی بسیار سطحی از مهارت‌های فناورانه و بوم‌شناسانۀ آن‌ها به دست می‌دهد.

با وجود این، شواهد تغییر بسیار زیاد هستند. اولین سرنخی که نشان می‌دهد مردمان به محیط‌های جدید مهاجرت می‌کردند، ظاهر‌شدن بقایای آن‌ها در تمامی نقاط قاره آفریقاست. حدود ۱۰۰۰۰۰ سال پیش، برخی گروه‌ها آموخته بودند که با استفاده از منابع محیط‌های ساحلی زندگی کنند، منابعی مثل صدف‌داران؛ و در همین حال، برخی دیگر داشتند با زندگی در جنگل‌های استوایی و صحراها سازگار می‌شدند. شواهد تبادل کالا میان جوامعی با فواصل چند صد کیلومتری نشان می‌دهد که این جوامع اطلاعات را نیز در مسافت‌های دور مبادله می‌کردند و این مبادلات ممکن است محرکی حیاتی برای آزمون و خطاهای فنی بوده باشد.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

انگیزه اصلی و هدف زندگی گریز از درد و لذت بردن نیست، بلکه معنی جویی زندگی‌ست که به زندگی مفهوم واقعی می‌بخشد، به همین دلیل انسان‌ها درد و رنجی را که معنی و هدفی دارد با میل تحمل می‌کنند.

#انسان درجستجوی معنی:
#ویکتور فرانکل

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

سر رشته شادیست
خیال خوش تو....

#مولانا

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

کسی سوال می‌کند به خاطر چه زنده‌ای؟
و من برایِ زندگی تو را بهانه می‌کنم

#نیمایوشیج

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (٨)


استانداردهای زندگی

انسان‌شناسی به نام مارشال سُهلینز در مقاله‌ای که سال ۱۹۷۲ منتشر شد به این فرض مرسوم که استانداردهای مادی زندگی در جوامع خوراک‌جو الزاماً نازل بودند، شک کرد. او بیشتر بر اساس شواهدی از خوراک‌جویان مدرن استدلال کرد که از برخی جهات می‌توان خوراک‌جویان (به‌ویژه آن‌هایی که در محیط‌های مناسب‌تر زندگی می‌کردند) را توانگر دانست. کوچ‌کردن باعث می‌شد گردآوردن اشیای مادی کاری نامطلوب باشد چون افراد باید تمامی اموال خود را حمل می‌کردند؛ همچنین روش زندگی‌ای که افراد در آن بیشتر احتیاجات خود را از محیط اطراف به دست می‌آوردند نیز همین نتیجه را داشت. در همچو جهانی افراد نیازی به جمع‌آوری اموال مادی نداشتند. فقدان اموال شاید از دید اذهان مدرن نشانه فقر باشد ولی سهلینز استدلال کرد که خوراک‌جویان احتمالاً خودشان را ثروتمند می‌دانستند زیرا هرچه که لازم داشتند در اطراف آن‌ها پیدا می‌شد. تغذیه خوراک‌جویان به خصوص در نواحی معتدل، متنوع و مغذی بود؛ در واقع، تنوع رژیم غذایی خوراک‌جویان باستان از آن‌ها در برابر قحطی حفاظت می‌کرد چون اگر غذاهای محبوب آن‌ها در دسترس نبود می‌توانستند سراغ جایگزین‌های زیادی بروند.


با فراغ بال ولی کوتاه

مطالعات دیرین‌زیست‌شناسان (دیرین‌شناسانی که زیست‌شناسی موجودات فسیل شده را بررسی می‌کنند) ثابت کرده است که وضعیت سلامت خوراک‌جویان اغلب بهتر از وضعیت سلامت ساکنان اولین جوامع کشاورزی بوده است. جوامع کوچکی که خوراک‌جویان در آن زندگی می‌کردند، آن‌ها را از بیماری‌های فراگیر حفظ می‌نمود و تغییر مکان مدام از انباشته‌شدن زباله که ممکن بود آفت‌های ناقل بیماری را جذب کند نیز جلوگیری می‌کرد. قرائن مدرن به ما نشان می‌دهد که آن‌ها احتمالاً اوقات فراغت زیادی داشتند و به‌ندرت بیشتر از چند ساعت از روز را برای یافتن الزامات اصلی زندگی صرف می‌کردند - بسیار کمتر از اعضای جوامع کشاورزی یا جوامع مدرن. اما نباید اغراق کرد. زندگی در عصر خوراک‌جویی از جهات دیگر بدون تردید خشونت‌بار بود؛ مثلاً امید به زندگی احتمالاً کم بود (شاید کمتر از سی سال) با این‌که شکی نیست افراد زیادی به دهه‌های شصت و هفتاد زندگی می‌رسیدند، ولی نرخ بالای مرگ‌ومیر نوزادان، حوادث فیزیکی و خشونت‌های میان افراد در جوامع خوراک‌جو در قیاس با جوامع مدرن بیشتر از میان جوانان قربانی می‌گرفت.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (٧)


بستگان و وابستگان


تبادل افراد به این معنی بود که هر گروه معمولاً در گروه‌های مجاور خویشاوندانی داشت و این موجب پیوستگی‌هایی می‌شد که تضمین می‌کرد افراد نوعی احساس همبستگی به گروه‌های مجاور داشته باشند و کمی هم تداخل زبانی به وجود بیاید. پیوندهای خویشاوندی موجد شبکه‌هایی محلی می‌شد که مبادله کالا، افراد و عقاید میان گروه‌های مجاور را تسهیل می‌کرد.

مطالعۀ جوامع خوراک‌جوی مدرن نشان می‌دهد که مفاهیم خانواده و خویشاوندی موجب شکل‌گیری روش اولیه تفکر درباره روابط اجتماعی و سازماندهی آن شد. در واقع، انسان‌شناسی به نام اریک وولف در کتاب اروپا و مردمان بدون تاریخ (۱۹۸۲) پیشنهاد داده است که برای توصیف تمام جوامع کوچک مقیاس از عبارت «دارای تنظیم خویشاوندانه» استفاده کنیم. خانواده در حکم اجتماع بود به‌شکلی که درک آن برای ساکنان جوامع مدرن دشوار است. مفاهیم خویشاوندی تمامی قوانین رفتار و آداب معاشرت را تدارک دیدند که لازمه زندگی در دنیایی بود که اغلب جوامع فقط چند عضو داشتند و کمتر کسی در طول عمر خود بیشتر از چند صد نفر دیگر را می‌دید.

مفهوم جامعه به‌مثابه خانواده نکات زیادی را نیز درباره اقتصاد جوامع خوراک‌جو مطرح می‌کند. ارتباطات مبادلاتی احتمالاً مشابه ارتباطات موجود در خانواده‌های مدرن بود. تبادل، هدیه‌دادن محسوب می‌شد؛ به این معنا که عمل تبادل معمولاً از کیفیت چیزی که مبادله می‌شد اهمیت بیشتری داشت. تبادل روشی برای تحکیم روابط موجود بود. انسان‌شناسان می‌گویند اینگونه روابط بر اصل «متقابل بودن» بنا شده‌اند. روابط قدرت نیز همان روابط قدرت در خانواده یا خویشاوندان بود؛ عدالت و تأدیب - حتی مجازات خشن رفتار غیراجتماعی - فقط ممکن بود از جانب خانواده اعمال شود.

سلسله‌مراتب تا جایی که وجود داشت، بر مبنای جنسیت، سن، تجربه و احترام در خانواده بود.
بررسی جوامع خوراک‌جوی مدرن نشان می‌دهد که مردان و زنان هم مثل اعضای جوان‌تر و مسن‌تر جامعه ممکن بود در انجام وظایف متفاوت تخصص داشته باشند. با این‌حال، تفاوت در نقش افراد الزاماً موجد روابط سلسله‌مراتبی نمی‌شد. زنان احتمالاً بخش عمده مسئولیت بچه‌داری را بر عهده داشتند و شاید علاوه بر این، مسئولیت جمع‌آوری غذا هم بیشتر با آن‌ها بوده باشد (لااقل در مناطق معتدل و استوایی که جمع‌آوری مهم‌تر از شکار بود)، در حالی که مردان در شکار تخصص داشتند که عموماً در اینگونه مناطق فعالیت چندان قابل اطمینانی برای به دست آوردن غذا نبود. با وجود این، شواهدی نداریم که نشان دهد این نقش‌های متفاوت منجر به روابط فرادستی یا فرودستی شده باشند. در سراسر عصر خوراک‌جویی، روابط انسانی فردی بودند، نه سلسله‌مراتبی. افراد در جهانی از روابط نزدیک و شخصی نیاز چندانی به ساختارهای بسیار نهادینه‌شده دنیای مدرن نداشتند؛ ساختارهایی که بیشترشان برای تنظیم روابط میان غریبه‌ها شکل گرفته‌اند.

انواع و اقسام اشیای تدفینی و هنری برای ما سرنخ‌های وسوسه‌برانگیزی درباره عالم معنوی نیاکان خوراک‌جوی‌مان بر جا گذاشته‌اند ولی پاسخ‌های قطعی کمی داریم. شباهت‌های مدرن این فکر را متبادر می‌کنند که خوراک‌جویان عالم معنوی و دنیای مادی را به‌شکل قسمت‌هایی از یک خانواده توسعۀافته در نظر می‌گرفتند؛ یعنی پر از موجوداتی که می‌شد با آن‌ها روابط خویشاوندی، تعهدات متقابل و گاهی دشمنی داشت. در نتیجه، تمامی مرزهای دسته‌بندی که خوراک‌جویان بین افراد بشر و تمام موجودات دیگر برقرار می‌کردند، از مرزهایی که ما امروزه برقرار می‌کنیم، نامشخص‌تر و غیرقطعی‌تر بود. این نوع تفکر می‌تواند به درک عقایدی که اغلب از نظر انسان‌های امروزی غیرعادی است کمک کند؛ مثل عقیده توتم‌گرایی که طبق آن حیوانات و گیاهان و حتی اشیای زمین‌شناختی طبیعی مانند کوه و دریاچه را می‌توان خویشاوند دانست. باور به این که تمام یا بیشتر واقعیت توسط نوعی روح به حرکت درمی‌آید، ممکن است فرضیه کیهان‌شناختی بنیادین (یا الگوی کیهانی) جوامع خوراک‌جو بوده باشد، حتی با وجود این‌که صورت‌های بازنمود ارواح از جامعه‌ای به جامعه دیگر بسیار متفاوت است. این فرضیه کمک می‌کرد تا بتوان از دنیایی سر درآورد که در آن حیوانات و اشیا اغلب با همان پیش‌بینی‌ناپذیری و اراده‌مندی بشر رفتار می‌کردند.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

روزی مردی ثروتمند وصیت می‌کند که پس از مرگش، 17 شترش بین سه پسرش تقسیم شود:

*پسر بزرگ‌تر: نصف شترها*

*پسر دوم: یک‌سوم شترها*

*پسر سوم: یک‌نهم شترها*

بعد از مرگ پدر، پسران با مسئله‌ای مواجه می‌شوند:
17 را نمی‌توان نه به 2 تقسیم کرد، نه به 3، و نه به 9!

در حالی که مشاجره بالا می‌گیرد، پیرمرد دانایی که از آنجا عبور می‌کند، مشکل را می‌شنود و پیشنهاد می‌دهد یک شتر از خودش به شترها اضافه کند تا تعداد آن‌ها به 18 برسد.

حالا تقسیم ساده می‌شود:

نصف از 18 = 9 شتر (برای پسر اول)

یک‌سوم از 18 = 6 شتر (برای پسر دوم)

یک‌نهم از 18 = 2 شتر (برای پسر سوم)

مجموع = 9 + 6 + 2 = 17 شتر!

شتر اضافی (هیجدهم) بدون استفاده می‌ماند، پس پیرمرد آن را برمی‌دارد و می‌رود.
--
تحلیل و پیام داستان:

1. دیدگاه خلاقانه در حل مسئله: اضافه کردن "شتر هیجدهم" نماد یک راه‌حل خارج از چارچوب (out-of-the-box) است. گاهی راه‌حل یک مشکل نه در خود مسئله، بلکه در اضافه‌کردن یک عنصر جدید و خنثی است که امکان حل را فراهم می‌کند.

2. نقش میانجی‌گر عاقل: شخص سومی که وارد ماجرا می‌شود، با ذهنی آرام و دیدی جامع، تعارض را حل می‌کند بدون این‌که حقی از کسی ضایع شود. او نقش یک میانجی‌گر (Mediator) را بازی می‌کند.

3. همه چیز را نباید فقط ریاضی دید: گرچه تقسیم شترها با ریاضی ممکن نبود، اما با یک دید ترکیبی از منطق، شهود و انعطاف، مشکل به خوبی حل شد.

4. راه‌حل همیشه در چارچوب منابع موجود نیست: شتر هیجدهم از منابع خود پیرمرد بود، نه میراث پدر. گاهی لازم است برای حل تعارضات، از منابع یا زمان بیرونی کمک گرفت تا نظم برقرار شود.

5. «شتر هیجدهم» به‌عنوان نماد صلح و انعطاف: در مذاکرات، گاهی فقط وجود یک گزینهٔ موقت یا نمادین می‌تواند مسیر گفت‌وگو را باز کند، حتی اگر آن گزینه در پایان به‌کار نیاید.


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

سوفی در مست ترین حالت ممکنش حرف جالبی زد:
که یک شبهایی باید زیاده روی کرد!
در مستی، در غم، در دوست داشتن، در هر آنچه که همیشه محتاط بوده ای...

Читать полностью…

کهکشان

خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن.
به هر شکلی که می‌شود؛
زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر.
کسی را پیدا کن که پایه‌ی دیوانگی‌هات باشد،
با تو زیر باران خیس شود،
با تو توی خیابان بلند بخندد،
با تو موزیک گوش کند،
برقصد، کتاب بخواند، فیلم ببیند.
کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد،
که از قضاوت‌ها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.
کسی را پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکده‌های خیال برسد، که سرکش باشد و با تو بدون آسمان و بال، پرواز کند، که با تو چای بنوشد و شعر بخواند و دیوانگی کند.
دنیا به قدر کافی، آدمِ بی‌ذوق دارد،
دنبال کسی باش که ذوق داشته‌باشد و از تماشای ماه و شب و کهکشان، به وجد بیاید و حضور و حرف‌هاش، تو را جانی دوباره ببخشد و ترغیب کند به زیستن...

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

آنکه بر اساس اصول رواقی زندگی می‌کند چه بخواهد و چه نخواهد از لذت و شادی همیشگی برخاسته از اعماق وجودش بهره‌مند می‌شود، چرا که او شادمانی را در منابع درونی خودش می‌یابد و در جستجوی هیچ لذتی بالاتر از لذت‌های درونی‌اش نیست.

#ویلیام_اروین
#فلسفه‌ای برای زندگی


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

سرخ پوست ها داستان عقابی را میگویند که وقتی عمرش به آخر نزدیک شد، چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد 
نوک تیزش کند و بلند و خمیده می شود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه می چسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است..
آنگاه عقاب است و دوراهی:
بمیرد یا دوباره متولد شود ولی چگونه؟

عقاب به قله ای بلند می رود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر می ماند تا نوکی جدید بروید . با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید
و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند . این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد می شود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند.

برای زیستن باید تغییر کرد، درد کشید.
از آنچه دوست داشت گذشت..
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد.

یا بايد مُرد.

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است...

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (٣)


تعیین تاریخ با کربن


گزیدۀ زیر تأثیر انقلابی تعیین تاریخ با کربن بر باستان‌شناسی را برجسته می‌سازد. کربن ۱۴ در دهۀ ۱۹۵۰ توسط شیمیدان آمریکایی، ویلارد اف. لیبی در دانشگاه شیکاگو معرفی شد و به همین دلیل جایزه نوبل شیمی در سال ۱۹۶۰ به او تعلق گرفت. تعیین تاریخ با کربن ۱۴ ابزار دقیقی فراهم کرد تا از طریق آن بتوان طیف وسیعی از مواد آلی را در بیشتر سایت‌های باستان‌شناسی و در واقع، در بیشتر محیط‌های سراسر جهان تعیین قدمت کرد. این روش انقلابی در توان دانشمندان برای تعیین تاریخ وقایع گذشته به راه انداخت، باستان‌شناسان را از قید تلاش برای استفاده از اشیای بازمانده به‌عنوان تنها روش حکم‌دادن درباره توالی زمانی وقایع تاریخی رها کرد و به آن‌ها اجازه داد برای بار اول مقیاس زمانی مطلق و واحدی را در نواحی و قاره‌های مختلف به‌کار بگیرند.

با ظهور تعیین تاریخ با کربن ۱۴، سیستم‌های باستان‌شناختی قدیمی‌تر بسیاری حذف شدند. امروزه می‌توان با زمان‌بندی دقیق و قابل اعتماد، قدمت اماکن را تا اوایل دوره پلیستوسین معین کرد.

اخیراً نوع سومی از اسناد که مبتنی بر مطالعات تطبیقی دربارۀ تفاوت‌های ژنتیکی مدرن است، روش‌های جدیدی را برای مطالعه تاریخ انسان اولیه ممکن کرده‌اند. مطالعات ژنتیکی می‌توانند درجات افتراق ژنتیکی جمعیت‌های مدرن را معین کنند و با این کار ما را یاری دهند تا هم عمر گونه خود و هم تاریخ‌های جداشدن جمعیت‌های مختلف از هم به واسطۀ مهاجرت را تخمین بزنیم.

دشواری وارد‌کردن این شواهد مختلف در روایتی منسجم از تاریخ بشر صرفاً به دلیل فقدان تجربه و آموزش لازم تاریخ‌نگاران نیست، بلکه بیشتر به این دلیل است که شواهد باستان‌شناختی، انسان‌شناختی و ژنتیکی اطلاعات مختلفی را در اختیار ما می‌گذارند که با منابع مکتوبی که مبنای اصلی تحقیقات اغلب تاریخ‌نگاران حرفه‌ای است تفاوت دارد. شواهد باستان‌شناختی عصر خوراک‌جویی هرگز نمی‌تواند جزئیات ژرف فردی موجود در اسناد مکتوب را ارائه کند اما می‌تواند به ما اطلاعات زیادی درباره شکل زندگی مردم بدهد. ادغام‌کردن یافته‌های این حوزه‌های متفاوت، یکی از چالش‌های اصلی تاریخ جهان است که ما در مطالعه خوراک‌جویی مستقیماً با آن مواجه هستیم.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن


/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

زمانه را چو نکو بنگری همه پند است»

#رودکی

/channel/kah1331

Читать полностью…

کهکشان

این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت (٢)


مطالعۀ عصر خوراک‌جویی


تاریخ‌نگاران هنگام وارد‌کردن عصر خوراک‌جویی در روایت‌های خود از گذشته دچار مشکل می‌شوند، چراکه بسیاری از آن‌ها مهارت‌های تحقیقاتی لازم برای مطالعه عصری بدون اسناد مکتوب را ندارند. مرسوم بوده که تاریخ‌نگاران عصر خوراک‌جویی را مطالعه نکنند و این کار در حوزۀ باستان‌شناسان، انسان‌شناسان و متخصصان ماقبل تاریخ باشد.

محققان در غیاب اسناد مکتوب از سه نوع مدرک اساساً متفاوت از یکدیگر برای درک تاریخ این عصر استفاده می‌کنند. نوع اول شامل بازمانده‌های فیزیکی جوامع باستانی است. باستان‌شناسان از بین بقایا و بازمانده‌های دیگر به تفسیر استخوان‌ها و سنگ‌ها نیز می‌پردازند. ایشان بقایای استخوان‌های مردمان و گونه‌هایی که آن‌ها شکار می‌کردند، اشیای باقیمانده مثل ابزار سنگی یا دیگر اشیای مصنوع و بازمانده غذاها را در کنار شواهدی از محیط زیست طبیعی که ممکن است در فهمیدن تغییرات اقلیمی و محیطی کمک کند، مطالعه می‌کنند. اسکلت‌های باقیمانده از اولین مراحل تاریخ بشر بسیار اندک هستند؛ قدیمی‌ترین اسکلت‌های باقیمانده که بی‌تردید به انسان مدرن تعلق دارند، متعلق به حدود ۱۶۰۰۰۰ سال پیش است.

وقایع کلیدی در عصر خوراک‌جویی

اما حجم اطلاعاتی که باستان‌شناسان از بازمانده‌های استخوانی ناقص استخراج می‌کنند اعجاب‌آور است. مثلاً مطالعه دقیق دندان‌ها به ما اطلاعات زیادی دربارۀ رژیم غذایی و رژیم غذایی نیز به ما اطلاعات زیادی در مورد روش زندگی انسان اولیه می‌دهد. به همین صورت تفاوت اندازه اسکلت‌های مرد و زن نشانگر حقایقی درباره روابط جنسیتی است. باستان‌شناسان با بررسی گرده‌های فسیل‌شده و نمونه‌برداری از لایه‌های کف دریا و یخچال‌های طبیعی که طی هزاران سال تشکیل شده است، توانسته‌اند تغییرات اقلیمی و محیطی را با دقت فزاینده‌ای بازسازی کنند. علاوه بر این، روش‌های تعیین قدمت که در پنجاه سال اخیر توسعه یافته‌اند، تاریخ‌هایی در اختیار ما می‌نهند که دقت آن‌ها رو به افزایش است و به ما این اجازه را می‌دهد که زمان‌بندی دقیقی برای وقایع کل دوران تاریخ بشر تهیه کنیم.

ما از شواهد باستان‌شناختی درباره حیات مادی نیاکان خود اطلاع کسب می‌کنیم اما همین شواهد گهگاه نشانه‌های وسوسه‌انگیزی از حیات فرهنگی و حتی معنوی آن‌ها در اختیار ما می‌نهند. بیشترین اطلاعات را از ساخته‌های هنری اعجاب‌برانگیز جوامع انسانی اولیه به دست می‌آوریم، هرچند امکان تفسیر دقیق آثار هنری‌ای نظیر نقاشی‌های عظیم غارهای جنوب فرانسه و شمال اسپانیا همچنان دور از دسترس ماست.


# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن

/channel/kah1331

Читать полностью…
Subscribe to a channel