معنای زنده بودن من، با تو بودن است
نزدیک، دور
سیر، گرسنه
رها، اسیر
دلتنگ، شاد
آن لحظهای که بی تو سر آید مرا مباد
#فریدونمشیری
/channel/kah1331
هر موضوعی
سه دیدگاه مختلف دارد
دید من
دید شما
و حقیقت!
#اوریانا_فالاچی
/channel/kah1331
ای کاش! به سوی وصل راهی بودی
یا در دلم از صبر سپاهی بودی
ای کاش! چو درعشق تومن کشته شوم
جز دوستی توام گناهی بودی
/channel/kah1331
شتاب: عصر کشاورزی (٧)
انقلاب «محصولات ثانویه»
انقلاب محصولات ثانویه نظریهای است که هنوز روی آثار بازمانده با قدمتی بیش از ۶۰۰۰ سال آزموده میشود.
در اولین برنامه پروفسور اندرو شِرات از دانشکده باستانشناسی دانشگاه آکسفورد، متصدی مجموعههای ماقبل تاریخ اروپایی در موزه آشمولیان، مشارکت داشت. او بود که پیشنهاد داد اولین حیوانات اهلی ممکن است نه برای محصولات ثانویه آنها (شیر، پشم، مو و حملونقل) بلکه برای گوشتشان استفاده شده باشند و کاربرد سایر محصولات ثانویه حیوانی فقط از حدود ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد بهعنوان بخشی از رفتار کشاورزی ماقبل تاریخ آغاز شده است. این گذار اجتماعی-اقتصادی به پیشبرد تغییرات تکاملی اجتماعی مثل پدید آمدن جوامع کوچنده روستایی، ظهور اقتصاد کشاورزی مدیترانهای و برآمدن جوامع پیچیده دولتمرتبه کمک کرده است.
آزمایشگاه باستانشناسی لوانتین آکسفورد، تکه سفالهایی از بین اشیایی که در صحرای نجو اسرائیل پیدا شده است و قدمتشان به حدود ۴۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد میرسد را در اختیار دانشمندان گذاشته است تا صحت فرضیه «انقلاب محصولات ثانویۀ» شِرات از طریق تحلیل رسوبات مورد آزمایش قرار گیرد تا مشخص شود اثری از شیر در آنها وجود دارد یا نه. نمونهها اکنون در حال بررسی در مرکز تحقیقاتی ژئوبیو-شیمیایی پروفسور ریچارد اورشد در دانشگاه بریستول هستند.
فقط آب اضافه کنید
فنون مدیریت آب که مجموعاً «آبیاری» خوانده میشود، بر بهرهوری کشاورزی تأثیر بسزایی داشت. کشاورزان آبیاریکننده نهرهای کوچک را بهسمت مزارع خود منحرف میکردند، با پرکردن مردابها با خاک و نخاله زمین مزروعی جدید میساختند یا شبکههای سازمانیافتهای از کانال و سد برای آبیاری کل منطقه به راه میانداختند. مردم در آفریقا-اوراسیا، آمریکا و حتی در پاپوا گینه نو و اقیانوس آرام از روشهای گوناگون آبیاری استفاده میکردند. بیشترین تأثیر آبیاری در مناطق خشک با خاک حاصلخیز بود؛ مناطقی مثل حوضههای آبرفتی (مناطقی که خاک آنها رسوب آب جاری بود) در مصر، بینالنهرین، شمال شبهقاره هندوستان، شمال چین و دامنههای منطقهاند. کشاورزی مبتنی بر آبیاری در این مناطق بسیار مولد بود و منجر به رشد بسیار سریع جمعیت شد.
با گسترش کشت و زرع و افزایش بهرهوری، کشاورزی توانست جوامع بزرگتر، متراکمتر و بههمپیوستهتری را پشتیبانی کند. در این جوامع فشار جمعیتی و تبادل فزاینده اطلاعات مولد جریانی پایدار از نوآوری در ساختمانسازی، جنگاوری، نگهداری اسناد، حملونقل، تجارت، علوم و هنرها شد. این نوآوریها به نوبه خود در یک چرخه بازخورد نیرومند به رشد جمعیتی بیشتر انجامید و همین نشان میدهد که چرا تغییر در عصر کشاورزی تا این حد از تغییر در عصر خوراکجویی سریعتر بود. اما نوآوری بهندرت سرعت کافی را برای همگام ماندن با رشد جمعیت داشت. این تأخیر نشان میدهد که چرا تمامی جوامع کشاورزی در مقیاس دهه یا حتی قرن، چرخههایی از گسترش و فروپاشی داشتند که بر روند رو به رشد سایه میانداخت. این چرخهها پایه الگوهای بارزتر صعود و سقوط سیاسی، رشد و سقوط اقتصادی و شکوفایی و زوال فرهنگی بودند که تاریخنگاران را مجذوب خود ساخته است (این الگوهای شکوفایی و انحطاط را میتوان «چرخههای مالتوسی» خواند که به نام تامس مالتوس هستند؛ اقتصاددان انگلیسی قرن نوزدهم، که مدعی بود جمعیتهای بشری همواره سریعتر از غذای در دسترسشان رشد میکنند و همین امر به دورههای قحطی و سقوط ناگهانی منجر میشود.)
# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن
/channel/kah1331
از مرگ نترس، از نزيستن بترس؛ نيازى نيست تا ابد زندگى كنى، فقط بايد زندگى كنى.
#ناتالی_بابیت
/channel/kah1331
شتاب: عصر کشاورزی (۶)
مشخصات عمومی و روندهای طولانی
مشخصات جوامع کشاورزی مشخصات مشترک مهمی دارند که به عصر کشاورزی علیرغم تنوع فرهنگی خارقالعادهاش، انسجام بنیادینی میدهد. این مشخصات عبارتاند از جوامع روستا محور، پویایی جمعیتی، نوآوری فناورانه پرشتاب، بیماریهای همهگیر، اشکال نوین قدرت و سلسله مراتب و روابط پایدار با مردمان غیرکشاورز.
جوامع روستا محور
روستاها پایه تمامی جوامع کشاورزی بودند؛ مجموعههای کم و بیش پایدار از خانوارهای کشاورز. با اینکه محصولات، فنون و آیینهای روستاییان از منطقهای به منطقۀ دیگر فرق میکرد، ولی تمامی این جوامع دهقانی متأثر از ریتمهای سالانه کاشت، برداشت، الزامات ذخیرهسازی، نیاز به همکاری درون و میان خانوارها و لزوم مدیریت روابط با جوامع بیرونی بودند.
کندهکاری کابان–پوئک، خدایگان باستانی ذرت و باران نزد قوم مایا
پویایی جمعیتی
بهرهوری افزایشیافته کشاورزی ضامن رشد سریعتر جمعیت نسبت به عصر خوراکجویی بود. رشد سریع جمعیت تضمین میکرد که روستاها و فناوریهایی که آنها را پایدار نگاه میداشت، بهتدریج به تمامی مناطقی که کشاورزی در آنها شدنی بود، گسترش یابند. طبق تخمینهای مدرن، جمعیت جهان در عصر کشاورزی از ۶ میلیون نفر در ده هزار سال پیش به ۷۷۰ میلیون نفر در سال ۱۷۵۰ (آغاز عصر مدرن) رسید. با اینکه این اعداد تفاوتهای عظیم منطقهای و زمانی را نشان نمیدهند، اما برابر با نرخ رشد متوسط تقریباً ۰.۰۵ درصد در سال هستند؛ یعنی بهطور متوسط، جمعیت هر چهارده قرن دوبرابر میشد. این نرخ را میتوان با زمان دوبرابرشدن جمعیت در عصر خوراکجویی مقایسه کرد که هشت تا نه هزار سال بود و در عصر مدرن که حدود هشتاد و پنج سال طول میکشد.
نوآوری فناورانه پرشتاب
فشار جمعیتی محلی، پراکندهشدن در محیطهای جدید و تبادل فزاینده عقاید و کالاها، مشوق پیشرفتهای جزئی بسیار در فناوریهای کشاورزی شد. اغلب پیشرفتها ناشی از تغییراتی کوچک در نحوه رسیدگی به محصولات بخصوصی بود، مثل کاشت زودتر یا دیرتر یا انتخاب نژادهای بهتر. اما در مقیاس گستردهتر، افزایش تولید ناشی از مجموعههای کاملی از نوآوری بود که در محیطهای بسیاری نمود یافتند. کشاورزانی که از روش کشاورزی زمینسوزی (اسویدن) استفاده میکردند، جنگلها را با آتش از بین میبردند و در مناطق پوشیده از خاکستر بهجامانده محصول میکاشتند؛ آنها پس از گذشت چند سال و ته کشیدن حاصلخیزی زمین به جای دیگری میرفتند. کشاورزان در مناطق کوهستانی آموختند که برای کشت در دامنه تپهها، تراسهای پلکانی ایجاد کنند.
انقلاب محصولات ثانویه
یکی از مهمترین این مجموعههای نوآوری فقط در ناحیۀ جهانی آفریقا-اوراسیا تأثیر عمده داشت. اندرو شِراتِ باستانشناس، این تغییرات را «انقلاب محصولات ثانویه» نامیده است. از حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد، سلسله نوآوریهایی به کشاورزان آفریقا-اوراسیا اجازه داد تا از محصولات ثانویه دامهای بزرگ استفاده بهینهتری بکنند، یعنی محصولاتی که میشد بدون کشتن حیوانات به دست آورد. محصولات ثانویه شامل الیاف، شیر، مدفوع بهعنوان کود، و نیروی لازم برای کشیدن، شخم، حمل افراد و جابهجایی کالا بود. در مناطق خشک مثل استپهای اوراسیا، صحراهای آسیای جنوب غربی یا علفزارهای گرمسیری شرق آفریقا، انقلاب محصولات ثانویه موجد یک روش زندگی کاملاً نو به نام زندگی شبانی شد، چرا که کل جوامع چگونگی بقا را از طریق استفاده از محصولات گله خود آموختند. برخلاف اعضای جوامع کشاورزی که نمونه معمول عصر کشاورزی بودند، شبانها معمولاً کوچ میکردند، زیرا در علفزارهای خشکی که شبانی در آن رونق گرفت، دام باید دائماً جابهجا میشد تا غذای کافی برایش مهیا باشد.
اما تأثیر اصلی انقلاب محصولات ثانویه در مناطق کشاورزی به چشم میخورد که در آنها استفاده از اسب، شتر و گاو برای کشیدن گاوآهنهای سنگین و حمل کالا و انسان شروع شد. اهلیسازی لاما به این معنی بود که آمریکای جنوبی تا حدی انقلاب محصولات ثانویه را تجربه کرد، ولی تأثیر اصلی این انقلاب در ناحیۀ جهانی آفریقا-اوراسیا قابل مشاهده بود، چون بیشتر حیواناتی که امکان اهلیشدن آنها وجود داشت در عصر خوراکجویی در قاره آمریکا منقرض شده بودند. در نهایت ممکن است بسیاری از تفاوتهای اساسی میان تاریخ آفریقا-اوراسیا و آمریکا ناشی از همین تفاوت کلیدی باشد.
# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن
/channel/kah1331
هر روز را با گفتن این سخن به خود آغاز کنید: امروز با بیاحترامی، فضولی، ناسپاسی، خصومت و خودپسندی مواجه خواهم شد ؛ همهٔ اینها ریشه در جهل آدمها نسبت به نیک و بد امور دارد.
#تأملات
#مارکوس_اورلیوس
/channel/kah1331
فرق روزای خوب و بد
زندگی اینه که:
روزای بد
را همون موقع می فهمی
روزهای بدن!
اما روزای خوب را نمی فهمی
بعدا که گذشت خاطره شد
می فهمی روزهای خوب بوده!!
/channel/kah1331
هر روز صبح ۸۶٬۴۰۰ ثانیه به حسابتان واریز میشود و هرشب تمام آن را از شما پس میگیرند، غیر از زمانی که برای پیشرفت خود استفاده کردهاید.
# مدیریت زمان.
# مارک منچینی.
/channel/kah1331
شتاب: عصر کشاورزی (۵)
کشاورزی تکاملیافته
درنهایت، برخی خوراکجویان یکجانشین یا نیمه یکجانشین کشاورز شدند. بهترین دلیل برای توضیح این مرحله دوم در ظهور کشاورزی شاید مربوط به جمعیت باشد. همانطور که پیشتر ذکر شد، مطالعات مدرن دربارۀ خوراکجویان کوچنده حاکی از آن بود که آنها میتوانستند بهشکل سازمانیافته، رشد جمعیت را با تغذیه درازمدت از شیر مادر (که تخمکگذاری را محدود میکند) و اقدامات دیگری از جمله کشتن کودکان و کهنسالان محدود کنند. اما در جوامع یکجانشین در مناطقی با محیطزیست حاصلخیز، این محدودیتها دیگر لازم نبود و شاید در مورد آنها کمتر سختگیری میشد. در این صورت، جوامع یکجانشین خوراکجو که برای یک یا دو نسل در مناطق حاصلخیز زندگی کرده بودند، فقط پس از دو یا سه نسل میدیدند که بهسرعت جمعیتشان بیشتر از آن میشود که منابع موجود در محیط برایشان کافی باشد.
ازدیاد جمعیت باعث میشد گزینههای مشخصی پیش رو باشد: مهاجرت یا تشدید (تولید غذای بیشتر از همان ناحیه). در نقاطی که زمین آزاد کم بود و جوامع مجاور نیز به دردسر افتاده بودند، شاید اصلاً حق انتخابی هم نبوده باشد. در چنین مواقعی خوراکجویان یکجانشین مجبور بودند به تشدید روی بیاورند. اما حتی خوراکجویانی که توانسته بودند به روش زندگی سنتی و کوچنده خود بازگردند نیز دسترسی به زمینهایی که نیاکان خوراکجویشان داشتند را از دست داده و درضمن مهارتهای سنتی خود بهعنوان خوراکجویان کوچنده را نیز فراموش کرده بودند. جوامعی که تشدید را انتخاب کردند باید مهارتهای موجود را با هدف افزایش تولید سازگار میکردند. آنها همان موقع هم دانش مورد نیازشان را داشتند و چینکردن، آبیاری گیاهان و اهلیکردن گونههای جانور طعمه را بلد بودند. انگیزه کاربرد دقیقتر و سازمانیافتهتر این دانش را ازدیاد جمعیت فراهم کرد. گرمایش زمین در پایان آخرین عصر یخبندان همان چیزی بود که تشدید را ممکن ساخت، زیرا که گستره و بهرهوری بسیاری از محصولات خوراکی مثل گندم و برنج وحشی را افزایش داد.
این استدلالها ظاهراً همزمانی تقریبی و عجیب رویآوردن به کشاورزی در پایان آخرین عصر یخبندان را توضیح میدهد. درضمن با دانستههای ما دربارۀ تحول روش زندگی و استقبال از کشاورزی در چند ناحیه، بهخصوص نواحی معتدلی که کشاورزی بیشتر بر آن مبتنی بود، نیز سازگار است. بهعلاوه، میتواند این را هم توضیح بدهد که چرا حتی در مناطقی مثل استرالیا که کشاورزی پیشرفتهای وجود نداشت، باز هم برخی از گامهای اولیه بهسوی کشاورزی برداشته شد، از جمله ظهور خوراکجویان توانگر و نیمه یکجانشین.
بذرهای تغییر
کشاورزی پس از ظهور در هر ناحیه گسترش یافت، زیرا جمعیت جوامع کشاورزی چنان بهسرعت زیاد میشد که مجبور بودند زمینهای جدیدی برای کشاورزی بیابند. با اینکه کشاورزی احتمالاً برای بسیاری از خوراکجویان گزینه نامطلوبی بود، ولی جوامع کشاورزی معمولاً منابع و جمعیت بیشتری نسبت به جوامع خوراکجو داشتند. وقتی درگیری اتفاق میافتاد، داشتن منابع و جمعیت بیشتر معمولاً به این معنی بود که جوامع از قدرت بیشتری نیز برخوردارند. کشاورزی در نواحی مجاور مناطق تثبیت شده کشاورزی که خاک و اقلیم و محیطی مشابه آنها داشتند، راحتتر توسعه مییافت. وقتی شرایط زیستمحیطی با آن نواحی تفاوت داشت، گسترش کشاورزی منوط به فناوریهای جدید بود، مثل آبیاری یا محصولات جدیدی که با نواحی جدید سکونت سازگارتر بودند.
این تغییرات بهعنوان مثال در توسعه کشاورزی از جنوب غربی آسیا به محیطهای خنکتر و معمولاً مرطوبتر اروپای شرقی، مرکزی و شمالی مشهود است یا در گسترش کاشت ذرت از آمریکای میانه بهسوی شمال نیز دیده میشود؛ فرایندی که تا حدی به تغییرات ظریف ژنتیکی در انواع محلی ذرت وابسته بود. در نقاطی که فنون جدید در دسترس نبود، خوراکجویان بیشتر دوام آوردند و ممکن بود جلوی گسترش کشاورزی برای هزاران سال گرفته شود، اتفاقی که در حاشیه استپهای اوراسیا افتاد و تا عصر مدرن زیر کشت نرفت. کشاورزی معمولاً طی فرایندی شبیه به جوانه زدن گسترش مییافت، یعنی هنگامی که روستاها جمعیت بیش از حدی پیدا میکردند، خانوادههای جوان زمینهای مناسب بیرون از مرزهای روستای بومی خود را پاکسازی میکردند و در آنجا سکنی میگزیدند.
# این جهان گذرا: تاریخچۀ بشریت
# دیوید کریسچن
/channel/kah1331
"تنهایی، از آن نیست که آدم کسانی را در اطراف نداشته باشد؛ از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم میپندارد، از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست!
اگر انسانی بیش از دیگران بداند تنها میشود"
#یونگ
/channel/kah1331
تمثال دو زلف و رخ آن یار کشیدم
یک روز و دو شب زحمت این کار کشیدم
اول شدم آشفتهی زبوی سر زلفش
آخر به پریشانی بسیار کشیدم
آغوش و کنارم همه شد غیرت تاتار
تا تاری از آن طُرّه طَرّار کشیدم
در تیرگی زلف کشیدم رخش از زمهر
گفتی که مهی را به شب تار کشیدم
اندیشه نمودم که کشم ابروی آن شوخ
اندیشه چو کج بود، کمانوار کشیدم
بر خامهام از تیر فلک بانگ زه آمد
زان سخت کمانی که به دشوار کشیدم
القصّه رخ و گردن و آن گوش و بناگوش
یک باغ سمن، غیرت گلزار کشیدم
سحر قلمم بین که کشیدم چو دو چشمش
گفتی به فسون نقش دو سحّار کشیدم
نوک مژهاش را به یکی خامه دل دوز
خون ریزتر از خنجر خونخوار کشیدم
نقش خد نارسته هنوزش خط مشکین
گوئی دو طبق گل همه بیخار کشیدم
آن سبز غباری که فراز لب او بود
با خامه اسرار به زنگار کشیدم
شوری ز مگس خاست بر آن صفحه تمثال
چون صورت آن لعل شکربار کشیدم
بیمار دلم بر زنخش کرد اشارت
سیبی به مراد دل بیمار کشیدم
در نقش میانش شدم از فکر چو موئی
آخر به صد اندیشه و پندار کشیدم
در دایره فکرتم افکند سرینش
ناچار به یک گردش پرگار کشیدم
آشوب قیامت همه شد در نظرم راست
چون قامت آن دلبر عیّار کشیدم
فرصت! چو کشیدی به برش خامه رنگین
گلناریش از خون دل زار کشیدم
/channel/kah1331
ذهنی که گسترش یابد، هرگز به حالت قبلی باز نمیگردد.
#آلبرت_انیشتین
/channel/kah1331
یاد بگیریم آسان بگیریم
و از زندگی لـــذّت ببریم
خود را رها کنیم
و به اشتباهات خود بخندیم
زندگی ارزش غصه خوردن
برای اشتباهات گذشته را ندارد
/channel/kah1331
احمقانهترین خواستۀ بشر
این است که انتظار دارد
با تکرارِ روشهای همیشگیاش
به نتایجِ متفاوت برسد...!
آلبرت_انیشتین
/channel/kah1331
دانستن اینکه ما زندانی ذهن خویشیم
و اینکه ما در جهانی خیالی
ساخته خویش زندگی می کنیم،
سرآغاز بیداری است...
/channel/kah1331
آرام دل خویش نجویم چه کنم؟؟
واندر طلبش به سر نپویم،چه کنم؟؟
گویند:"مرو که خون خود میریزی"
مادام که در کمند اویم چه کنم؟
/channel/kah1331
در عین شباهت،
چقدر تفاوت داریم!
و با وجود تفاوتها،
چقدر به هم شباهت داریم ما آدمها....
زندگی یعنی؛
پذیرش تفاوتها
و احترام به آنها...
اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته میشود واکنشی عاطفی نشان بدهی، به رنج بردن ادامه خواهی داد.
قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهدهگر بودن است. قدرت در خودداری است. اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت. نفس بکش و بگذار بگذرد.
/channel/kah1331
اگر مغز خالی هم مثل شکم خالی سرو صدا میکرد، انسان خیلی عاقل تر از اینها بود.
#موریس_مترلینگ
"دوستان را در دل رنجها باشد
که آن به هیچ دارویی خوش نشود!
نه به خفتن،
نه به گفتن و
نه به خوردن؛
الا به دیدار دوست…"
/channel/kah1331
فقر آفت آگاهی است...
طرحی بسیار پرمعنا از #پاول_کوژینسکی کارتونیست بزرگ لهستانی که نشان میدهد انسان گرسنه در درجه نخست هدفی جز سیر شدن شکم ندارد و غم نان اجازه نمیدهد که انسان به تماشای جهان بنشیند، در زندگی عمیق شود، کتاب بخواند، یاد بگیرد و آگاهیاش را بالا برده و به جهان اطراف خود بیاندیشند.
#پله پله تا اوج
نویسنده: #زیگ زیگلار
کتاب پله پله تا اوج، هفت راهکار را برای پیشرفت و موفقیت فردی ارائه میدهد. زیگلار در هر قسمت با تکیه بر گامهای عملی و مثالهای منحصر به فرد دری از تجربیات واقعی را به روی خوانندگان باز میکند. در واقعیت، این ماییم که سرنوشت خود را میسازیم. هرچیزی که آرامش ما را بر هم بزند خوب یا بد همه ناشی از وضعیت عاطفی ماست. نگرش چیزی نیست که وابسته به شرایط بیرونی باشد بلکه از درون انسان بزرگ میشود، تغییر میکند و اصلاح پیدا میکند. برای موفقیت کافی است به جای نگرانی دربارهی دستآوردهای دیگران، با نگرشی مثبت بر روی اهداف خود متمرکز شویم.
/channel/kah1331
اگر میتونستید در زمان سفر کنید، دوست داشتیدبه چه زمانی سفر کنید و چرا ؟
Читать полностью…مردم آروشای تانزانیا با حفر این نوع چاله ها تونستن یک منطقه بیابانی رو به یک زمین سرسبز تبدیل کنن!
Читать полностью…باشد که روزگار
بچرخد به کام دل
باشد که غم
خجل شود از صبر قلب ما
/channel/kah1331
اگر آدمی جرات دور شدن از کرانه را نداشته باشد نمیتواند به اقیانوسهای نو دست یابد..
#آندره_ژید
/channel/kah1331
هیچ چیز دوام ندارد هیچ چیز؛
حتی عمیق ترین رنج ها...
#آلبر_کامو
/channel/kah1331