ستاره ای شده ام غرق آسمان دلت که راه عشق کشاندم به کهکشان دلت https://t.me/joinchat/AAAAAFdXcATRaeQHynJ8tw
.
میٺوان مسٺ شد از
چشم ٺو بی جام شراب
دل سودا زده را
ڪرد رها از ٺب و ٺاب......
میشود در شب
مهتابی و در ساحل رود
عڪس زیبای ٺو را
دید در آیینه ی آب.....
#پروین_اسحاقی
.
ننوشم باده را؟!
، هرڪَز! ، محال اسٺ!
لبش سرچشمه ای
پاڪ و زلال اسٺ.....
مده فٺوای
بیهوده ڪه ای شیخ
شرابِ نابِ
لب هایش حلال اسٺ.....
#محسن_یزدان_دوست
.
ای امن ترین ڪَوشهی دنیا، بغلم ڪن
ای معجزهی مریم تنها، بغلم ڪن
دستان تو دلبازترین جای جهان است
ای سبزترین گندم حوا، بغلم ڪن
احوال و خیالات خوشم بسته به این است
بی سفسطه و طرح معمّا بغلم ڪن
در چاه تو افتادهام ای یوسف جانم
عاشق شدهام مثل زلیخا، بغلم ڪن
ناهید مڪَر رحم ڪند بر دل ماهی
بر خط به خط ڪلِّ اوِستا بغلم ڪن
این تُنڪَ، دل تنڪَِ مرا سخت ڪَرفته
ای ژرفترین پهنهی دریا بغلم ڪـن
آشفتهتر از زلف پریشان، مَثَلی نیست
آشفتهتر از زلفم و حالا بغلم ڪن
پنهان بخدا نیست، دلم پیش تو ڪَیر است
بی فاصله تا آخر دنیا بغلم ڪن
هنڪَامهی دیدار اڪَر اخر دنیاست
آن روز، همان لحظه، همانجا بغلم ڪن
#مریم_محمدی_خو
.
مسٺم از شيريني و شهد نڪَاه مسٺ ٺو
همچومجنون خيره برچشم سياه مسٺ ٺو
#عباس_زرين_كفش
.
مسٺِ ؏شـقم، ڪس
ببیند ڪَویدم دیوانه ای
من نه آن مسٺم ڪه
نوشد باده از پیمانه ای.....
مسٺِ آن یارم ڪه دارد
با نظر لطفی به من
من به اعجاز از نڪَاهش
می شوم مسٺانه ای.....
#وحید_میهنزاد
.
بی تو شبیه ساعتی افتاده از کارم
قابی بدون عکس روی دستِ دیوارم
من پیرمرد دورهڪَرد ڪوچههای عشق
ڪهنه غمی ، زخمی اڪَر داری خریدارم
ڪَفتم:ڪه روی دست من عاشق نخواهی دید
در پاسخم ڪَفتی : ڪه باید دست بردارم !
من ساده امّا واقعی مانند یڪ ڪودڪ
اندازهی انڪَشتهایم " دوستت دارم "
هر چند ڪه مُردم برایت ارزشش را داشت
دیدی ڪه آخر آمدی با ڪَل به دیدارم ...
#محسن_حیدری
.
برده دڪَر هوش مرا
دیدن روی ماه ٺـو
ٺیر زده به قلب. من
چشم ٺـو و نڪَاه ٺو.....
راز نهفٺهٔ ٺو را ڪس
نشنیده از لبٺ
مینڪَری و چشم دل
ماٺ بدسٺ شاه ٺو.....
#خانمیرا_قاسمی
.
ٺو برام قبله ی ؏شـقی
ٺو همه نور بهشٺی
ٺو همیشه بی مثالی
منشأ شور و نشاطی......
من حریف خسٺه جانم
ڪه شڪسٺه اسٺخوانم
ٺو همان جلوه ی نابی
همه قندّی و نباتی.....
#ناصرعرب_ناصریااا
.
بمان ڪه لحظه به
لحظه ٺو را نڪَاه ڪنم
اڪَر ڪَناه بدانی،
چه غم، ڪَناه ڪنم!
به بوسهای که قیامٺ
به پا ڪند، سوڪَند
ڪه با لبانِ ٺو
میخواهم اشتباه ڪنم!
#فردوس_اعظم
.
خورشید طلو؏
می ڪند با چشمٺ
دل می برد از نسیم
و دریا چشمٺ......
پلڪی بزنی جهان
به هم می ریزد
"لاحول ولا قوة الا "
چشـــــمـــٺ.......
#لیلا_عبدی
.
هر ڪس به دنبال ڪسی
در این جهان اسٺ
اما در ایـــن عالم به
دنبـــال ٺـــو هستم......
هرڪَز نمیڪَـردم من
از ؏شـق ٺـو خسٺـه
از باده ی خمخــانه ی
رویٺ چـــو مسٺم......
#فریبا_دارابی
.
باز خود را غرق در
رویا ٺصور میڪنم
عذر میخواهم ڪه
چشمٺ را ٺصور میڪنم......
هیچ زیبایی به جز ٺو
نیسٺ، در دنیای من
آدمِ ؏شـقم؛ ٺو را
حوّا ٺصور میڪنم.......
#رضا_قاسمی
.
صبــــــح
اغاز طلو؏ـی سٺ ڪه با چشمانٺ
می دهد مژده ی ٺجدید حیاٺی دیڪَر
#هماکشتگر
.
دوسٺٺ دارم
حتی اڪَر ؏شـق
بیم و برزخ و بلا باشد
#مرضیه_عطایی«ارغوان»
.
سیاه مسٺ ٺرین انڪَور نیز
نمی ٺـــــواند
حٺـــــــی
ادای مسٺی چشمان ٺو را
در بیــــــــاورد ۰
#منصوردولتی
.
آن شرابی ڪه ڪند مسٺ ٺن و جانم را
جز لبٺ از لب هیچ جام دڪَر نسنانم
#علی_مولایی
.
بـوی اقاقیـا می دهـد
سـرزمیـن آغوشـٺ
و هُـرم نفـس هایـٺ
حیـاٺ می بخشـد ؏شــق را
؏ـطـرِ حضـورتٺ
پیچیـده اینجا مـثل نسیـم
ٺو سـرانجامِ همـه ی
بـودن هـای منـی
و مـن با ٺمـام حجـم قلبـم
دوسـٺٺ دارم ...
#ژیلا_معصومی
.
دمیده صبحِ دل انڪَیزِ من به عشقِ ٺو باز
شــرو؏ میڪنم از روشـنای مشـقِ ٺو باز
#هدیه_سلیمانی
.
اڪَر چه ڪَاه
پیدا ڪَاه پنهان
دلم را برده ای
با عشوه،آسان.....
شده حڪ بر دلم
این جمله از ؏شـق
حضورٺ مایه ی
آرامش جان......
#نازی_م
(#بهناز_محمدی)
.
؏شـق را با دیدنِ لبانِ سُرخٺ نوشیدم..
اینڪ، دیدڪَانم:
شرابِ نابی سٺ
ڪه لبانِ تشنه ام
از آن می نوشند،
ٺا با بوسهِٔ مسٺانه ای،
جانمان لبریز مسٺیِ ؏شـق شود....
#اکبر_طاهری
.
صبح اسٺ و ادب حڪم
بر این داد . ڪه بازم
خدمٺ برسم روی پری
چهره ی ماهٺ را ببوسم.....
بانوی ڪَل اندام من ای
سرو صنوبر قد و بالا
چشمڪ بزنی سایه ی
آن چشم سیاهٺ را ببوسم......
#رضا_اخوان_پارسا
.
این دل یڪ لا قبای
ساده ام ڪرده هوایٺ را
باورم ڪن می پرسٺم
چشمهای خودسٺایٺ را.....
بارها ڪَفٺم بدانی قلب
ٺنها مانده ی ؏ـاشق
پر نخواهد ڪرد هرڪَز
با ڪسی غیر ٺو، جایٺ را......
#حامد_بیدل
.
#دام تو ار بلا بود ،
پا بنهم در این خطا
؏شـق ٺو چیز دیڪَریسٺ
چونڪه رود درون جان....
#سعیدـاحمدجامی
.
می شود سر بڪَذارم سرِ بالین خودت
بوسه ای هم بدهی با لب شیرین خودت
من درآغوش خودت باشم وشیرین بزنم
چنڪَوناخن به همین دامن چین چین خودت
مسجدم را بدهم تا ڪه به بتخانه رسم
ڪافری پیشه ڪنم پیشه به آئین خودت
پیش ازاین ڪَرچه مرا دین دڪَر بوده ولی
بعدازاین بیعت من با تو و با دین خودت
بوده ای در دلم از روز نخستین خودم
بوده ام در دلت از روز نخستین خودت
من بشڪرانه دعایی بڪنم حضرت یار
تا اجابت بشود با دمِ آمین خودت
تا به پایان همین جاده ی تقدیر و قضا
همسفر با من و من همدم دیرین خودت
#هلامان_اشکوری
.
آٺش به دامانم نزن
بـاچشمـهـایـٺ
مےسوزم از نـاز
نفس ڪَیرنڪَاهٺ.....
ايڪاش یڪ باردڪَر
جـاری شـوم مـن
درساحٺ پـاڪ
قشنڪَ لحظه هایٺ.....
#اڪبـرے_منـوچهـر
.
نصیحٺ میڪنی ڪز
چشم مسٺ یار دوری ڪن
مڪَر دیوانهام ناصح؟
ڪه آن باد است و این باده!
#ر_ابهام
.
چشم تو دیوانه ام ڪرده ، نڪَاهت بیشتر
قامتت دل برده از من ، روی ماهت بیشتر
موی لَخت تو دلیل این عذابم هست و هست
... در جنونم سهم چشمان سیاهت بیشتر
هر چه بهتر می شناسم قدر چشمان تو را
می شود این چشم های من به راهت بیشتر
ڪم ڪمَک مثل تو زیبا می شوم ، تا با توام
هر چه پیشم بیشتر باشی ... شباهت بیشتر
یڪ ڪمی از دلبری کم ڪن ، بترس از معصیت
هر چه قلبم بیشتر لرزد ...ڪَناهت بیشتر
#رضا_قاسمی
.
دسٺ در موهای خود
من را پریشان می ڪنی
از خود و از زندڪَی
من را ڪَریزان می ڪنی.....
پرده از روی قشنڪَٺ
چون ڪه برداری شبی
هر نڪَاهی را به خود
درڪَیر و حیران می ڪنی.....
#احمد_نعیمی_اراک
.
مجنون یڪی یار
شدم ڪز همه آفاق.
چرخیدم و ڪَردیدم
و مانند ندارد.....!!
جان پیشڪش شَهد
لبش باد ڪه هرڪَز
شیرین به سَـر
سوزن او قند ندارد....!!
#هادی_همتی
.
دلباخته ی چشمِ سیاهت شدم ای یار
یڪ تار ز ڪَیسوی پریشِ تو خریدار
یڪ بوسه زند از لبِ میڪَونِ تو آتش
بر این دلِ آشفته ی از پیش ڪَرفتار
ابروی ڪمانت شده محرابِ نمازم
شب تا به سحر نقشِ تو افتاده به دیوار
تصویرِ لبِ غنچه و ڪَلخنده ات ای عشق
تاب از منِ دلداده ربوده ست به تڪرار
سهل است دهم جان به رهت حضرت معشوق
من در پی وصلِ تو و امّید به دیدار
دل بود ترڪ خورده و در حسرتِ شبنم
صحرایِ دلم با تو بدل ڪَشته به ڪَلزار
ورد لبِ من نام تو و جایِ تو در دل
ای عشق شدی دار و ندارِ منِ " دلدار "
#اميراسكندري