کاشت بیش از یک هزار درخت در مراتع شهرستان گیلان غرب با همکاری گروه جهادی موسی بن جعفر واداره منابع طبیعی و آبخیزداری
1402/10/16
✍️: روابط عمومی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان گیلان غرب
بله دقیقا بعضی مناطق اون «ی» وسط رو حذف میکنن مثلا بجای کردَیل میگن کردَل که به احتمال زیاد به همین صورت تغییر پیدا کرده و میشه گفت کردلی و کردَیل یکی هستن
Читать полностью…سلام چند خانوار در روستای خپگه شیان سکونت دارند به گفته خودشان خیلی وقت پیش از پشتکوه (پشت کیوه) مهاجرت کردن اونجا و خودشون میگن از ایل کردَیل هستن که یعنی کردها (مانند: منالَیل یعنی بچهها ، دارَیل = درخت ها) و اصلا چیزی از کردلی نمیدونن به نظر من کمکم کردَیل به کردلی تغییر پیدا کرده
Читать полностью…همشهری اینها که سند رسمی دولتی و محلی هستند چرا این اسم(کردلی)در هیچ سند رسمی وجود ندارد اگر خواستاری دهها سند دیگر برایتان ارسال می کنم
Читать полностью…در این اسناد هیچ گونه اشاره ای به کردلی نشده است کوردهای جنوب ایلام فقط به نام ایل کرد معرف هستند این اسم کردلی جدیدا" توسط افرادی خاص رواج پیدا کرده👆👆
Читать полностью…سند رسمی که به توشمال حیاتقلی خان رئیس العشایر صفحه کُرد پشتکوه به پاس همکاری باسرتیپ امیرحمدی فرمانده نظامی پشتکوه و نبرد با ایلات لرستان به سال 1308 خورشیدی ,,که قشونی متشکل از تمامی تفنگچیان صفحه کُرد تشکیل داد وتوانست آبدانان وکبیرکوه را از اشرار ایلات لرستان پاکسازی کند ,,,, نکته حائز اهمیت که دراین نامه ودرآن سالها باز به صفحه کُرد اشاره شده است هرچند آبدانان وکلا پشتکوه جز ولایت لرستان بوده اما ایل کُرد یاصفحه کُرد ساکن آن بوده اند البته در دوره قاجار جز لرستان ودر دوره پهلوی ایلام وپشتکوه را ضمیمه استان کرمانشاهان میزارند تا سال ۱۳۵۲ که ایلام خودش میشه استان وازکرمانشاه جدا میشه ,,,,,هرچند تقسیمات جغرافیایی دلیلی بر تآیید ویا رد یک قومیت نباید باشد,,(همانند بوکان ,,مهاباد,,سردشت ,,پیرانشهر,,بانه که جزء آذربایجان هستند آیا میشود ساکنان این شهرها را آذری دانست و کُرد بودن شان را منکر شد )اینهم به جهت کسانی که به زور و بی مدرک ودلیل,,, هویت کُردی ایلات کُرد پشتکوه را انکارکنند حتی در تمامی اسناددوره قاجار باز به صفحه کُرد اشاره شده است
Читать полностью…یکی از مهمترین استدلالهای تاریخی و زبانی همین شباهت در نام است، اما در اینجا، تنها، شباهت نام نیست، بلکه دلایل جغرافیایی و سیاسی و تاریخی و فرهنگی و زبانی نیز دخیل است. شاید در برخی منابع مطالبی پیدا شود، اما شواهد و دلایل گوناگون تاریخی و زبانی و جغرافیایی، نتیجهای جز همان دو نظر را به ما نمینمایانند، مگر اینکه نظرات مهمل و ساختگی را در این مورد قائل شویم، چنانکه برخی این شواهد را رها کرده و به وهم گراییدهاند.
راولینسون در حدود ۲۰۰ سال پیش، جمعیت صفحه کرد (ایلام کنونی) را ۱۲٫۰۰۰ خانوار، تخمین زده و مهمترین طوایف آنها را شامل: کُرد، دیناروند، کلهر، بدرایی و مکی دانسته است. در اینجا کردلی و طوایف دیگری نداریم. پیش از آن نیز این عناوین وجود نداشته و پیشتر در غرب غیر از لر و کلهر نامی نبوده، بنابراین از نظر تاریخی کردلی و خزل و ارکوازی و... یا لر هستند یا کلهر و چون فرهنگ و زبان و... اینها مانند کلهر است، کلهر بودن این ایلات و تیرهها منطقیتر به نظر میرسد. از لحاظ جغرافیایی نیز تا حدود خرمآباد نیز زمانی کلهر بوده. نام پل هزارسالۀ کلهر و کوههای کلهر در آن حدود این را تایید میکند. باید این را در نظر بگیریم که برخی عناوین ایلات متاخر بوده و به دلایل تقسیمات سیاسی تبدیل به اتحادیههایی با عناوین نوظهور شدهاند. البته باید عنصر مهاجرت را نیز در نظر داشته باشیم هرچند این مورد به ندرت بوده و کماهمیتتر است.
اینکه طوایفی که به کردلی اشتهار یافتهاند و جزوی از والیگری علیخان بودهاند، در برخی منابع ذکر شده است. اما پیش از آن یا در شرح طوایف ایلام کنونی در گذشته، نامی از کردلی و... نداریم و به دلایلی به نظر میرسد کردلی صورتی از همان کردعلیوند باشد که اصالت کلهر ندارند. واضح است این نام برگرفته از نام فردی بوده است.
طوایفی مانند جایروند و... در اتحادیه موسوم به کردلی وجود دارد که همان طوایف امروزه در میان قوم کلهر نیز وجود دارند مانند جایر که جزو ایل خالدی کلهر است. از نام طوایف کردلی و کردعلیوند و تطبیق آنها با نام دیگر طوایف نیز میتوان به نظری روشنتر رسید.
سکندر امانالهی میگوید:
«ایل بهاروند از دو شعبهی مراد علیوند (مرالّیون) و کردعلیوند تشکیل شده که نام این دو شعبه از نام پسران بهار یعنی مرالّی (مرادعلی) و کُردلی (کردعلی) مشتق گردیده است. این دو نفر حدود 350 سال پیش میزیستهاند. شعبهی کردعلیوند حدود یک قرن پیش جداشده و به صورت ایلی مستقل درآمده است. اکنون نام مرادعلیوند هم رایج نیست بلکه اخلاف او به بهاروند معروف شدهاند، ولی نام کردعلیوندها تغییر نکردهاست.»
مورخ معروف دیگر لر، جعفر خیتال است.
وی نیز اشتقاق کردعلیوند را بر طبق نظرات پیشینیاناش شرح میدهد، بدین معنا که واژه «کردلیون» را برگرفته از نام «کُرد» و مرتبط با کُردستان و کرماشان قلمداد کرده است. خیتال نیز صورت «کرد علی وند» را آوردهاست.
در مورد وجه تسمیه «کردلی/کردعلی»
نظرات دیگری نیز هست که کردلی را از کر (پسر) + دلی (درویش) میدانند و اصولاًبر اساس این نظر، اصالتشان را لر میدانند.
این وجهتسمیۀ عامیانه و بیاساس است که در اینجا مطرح شدهاست. «کردلی» از (کُر بهمعنای پسر + دلی بهمعنای درویش) ساخته شده است که معنای ‹درویشزاده› هم برایش تراشیدهاند. نام «کردعلی» در شناسنامههای نقاط مختلف ایران بهویژه در میان سالمندان لرها از نامهای پربسامد مردانه است.
منابع بسیاری مانند فرهنگهای فارسی، گزارشهای جمعیتی و سفرنامهنویسان و... همگی صورت رسمی «کردعلیوند» را ذکر کردهاند.
وجود واژهها و نامهای مشابه فراوانی که آنها با پسوند «علی» و «ولی» و شبیه آن مانند صیفلی(صیف+علی)، براتلی(برات+علی)، مرالی(مراد+علی) و... نیز نشان میدهد که بهنظر میرسد اصل نام آنها کردعلیوند بوده است.
تغییرات زبانی کردعلیها با کلهرهای کرمانشاه نیز ناشی از تأثیر عناصر لری بر زبان آنهاست، چیزی که در لکی نیز وجود دارد. یعنی اینکه با در نظر گرفتن دگرگونی طبیعی زبانی خود کلهرها، اگر زبان و لهجۀ ساکنان برخی طوایف در ایلام و بالاگریوه با کلهری فرق دارد، این تفاوت ناشی از تأثیر لری در صدها سال بودهاست، نه انتسابهای خیالانگیزی که قصد دارند این تفاوت در سطح گویش و لهجه را به اصلهای موهوم کرمانجی و... ربط دهد. این تفاوتها را میتوان از مقولۀ گویشهای آمیخته یا کریولشده بررسید. کریول تقریباً یعنی زبانهای تلفیقی و مخلوطی از دو یا چند زبان. لکی که در اصل کلهری بوده را نیز کریول و تلفیقی میدانند. سورانی نیز آمیخته است. در غرب غیر از اورامیهای مهاجر که اصلشان زازاکی است، تنها گونههای کهن زبانی لری و کلهری و کرمانجی بوده که در طول زمان لری تاثیر بسیاری از فارسی گرفته و کرمانجی از ترکی، اما کلهری با وجود دگرگونی نسبت به دیگر زبانهای اصلی کمتر دچار تغییر شدهاست. از همین جاست که بدلیسی در حدود پنج قرن پیش تنها از سهچهار زبان اصلی لری و کلهری و کرمانجی و گورانی( گویشی از همان کلهری) از حدود خوزستان تا سوریه و ترکیه نام میبرد.
Читать полностью…سلام Sasan عزیز
به گروه کلهُرستان «فرهنگستان کلهُری» خوش امدید 🌾
ساعت ›› ۱۰:۴۲ ( چهارشنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۲ )
ولی من شنیدم از نَمیم برای بلند کردن چیزی استفاده کردن،
نَمیموپی یعنی بلندش کردم یا برش داشتم
✍🏿___ زندهیاد یزدان جمشیدی کلهر
دقیقا در کجای تاریخ موضع و منطقه ای بنام لک وجود داشته ؟!
منابع مستقلی وجود دارد که لک را از شعبات ترکها میداند حتا منابعی وجود دارد که طوایف اصلی لک را از تبار اعراب دجلی معرفی کرده...
روسو سرکنسول فرانسه در حلب و مصادف با دوره کریم بود و تمامی طوایف همراه را به اسم لک معرفی کرده.
افضل الملک نیز هرگز همچین ادعایی که حضرتعالی کردی نداشته، عین عبارتش اینه که هفت طایفه جزو زندیه قم هستند که از بینشون کریم با کلهر بیشتر اخت شده، و اما در بخش لک به این عبارت بسنده کرده که بیشتر این طوایف رو بهشون میگن لک.. ضمن اینکه افضل الملک خود از تبار زند بود.
بالفور نیز همچین داستانی نسراییده و لااقل من چشممم بهش نخورده...
مک گرگور اتفاقا در مورد کلهر نوشته که از دوران ها دور باستان در دشت های ذهاب و سلیمانیه ساکن بوده و این مناطق را مسکن تاریخی و اصلی اونا دانسته، بنظر میرسه در اون مقطع هنوز سلیمانیه بیشینه فرهنگی کلهری رو حفظ کرده بوده.
جرج کرزن هم که خود توضیح دادید و همین توضیح را داستان نویس لیدی شل و همسرش داشتن که خودش این حرف رو بی اعتبار میکنه
اتفاقا نشون میده تا قبل از اختراع لک در پس ضمیمه کردن پیشکوه به حکومت شاهزادگان قاجار ، که زمینه معرفی و شهرت طوایف لک فراهم آورد، لک یک لفظ عام بوده...
راجع به قلعه لک و... نخستین بار در کتاب نطنزی آمده طایفه لک نامش مأخوذ از منطقه ای بوده.. با توجه به اطلاعات بعدی تنها جایی که این نام رو داشته قلعه کلهرها در ذهاب بوده که یکی از چندین قلعه اونا بوده...
گرفتن نام طایفه ای از منطقه پدیده مسبوق به سابقه ای هست . فیالمثل در مورد الانی و زنگنه هر دو مأخوذ از نام مناطق و قلاعی بودن که مستوفی از آنها نام برده.
البته این مسأله صرفا یک فرضیه هست..
و نکته مهم اینکه نطنزی لک رو عنصر مستقلی ندانسته همانند تمام افراد تا قبل از اختراع اینستگرام...
افزون بر اینها بسیارن مورخان و که اصولاً به تق بندی شرفنامه پایند بودن.
مثل ویلهلم گایگر، لرخ، آلبرت ساسون و...
به مهدیخان کلهر هم دروغ بسته شد...
مهدیخان که بقول محمود میرزا قاجار سر خیل ۲۰ هزار خانوار از مردم کلهر و از عظام ایران بود . مالکوم او را بزرگترین سرکرده ایران دانسته بود.دیوانبیگی شیرازی هم او را از دوده همان شهباز دوره صفوی دانسته..
کی و کجا چنین ادعای مضحکی کرده که در منابع نیامده و ما این منابع را ندیدیم !!
به این لیست ها هم باشد میرزا محمد حسین مستوفی لک و زند رو جزو اقمار الوار فیلی معرفی کرده...
در آخر اینکه ما تا قبل از دوبد و چندی دیگر اصلا با لک بعنوان یک طایفه مستقل برخورد نداشتیم.
از سویه تاریخی هم آنهایی که به وند موسوم بودن مطابق کتاب گلستانه نه لک بلکه جزو مردم کلهر بودن که احتمالا بدلیل آمیختن با لرها لهجه ای التقاطی تحت عنوان امروزین لکی به وجود آوردند.
«ژان باتیست لویی ژاک روسو» که مدتی منشی دربار فتحعلیشاه هم بود.پدرش در دوره کریم برای مأموریتی به ایران فرستاده شده ...
آگاهی خاصی از نحوه تولد و بالیدنش وجود نداره تنها به گمانم ( هرچند من فعلا منبع اصلی این ادعا رو نیافتم) در یک گزارشی مجموعه طوایف همراه کریم را تحت نام کلی «لک» شناخته...
تا جاییکه بررسی نمودم اولین کسی که به این شخص رجوع نموده، قاسملو و آکوپوف بودن ، امروزه توسط عناصر پان لک هم به کرات بهش ارجاع داده میشه از جمله در کتاب جامعه شناسی هویت گروهی و قومی در ایران تالیف « محمدرضا همزه ای » ... جای تأسفه که این همزه ای مترجم سفرنامه رابینو هم بود و با وجود مطالعه این منبع دقیق و پر مایه آمده در نوشته خودش چنین شطحیاتی رو داخل کرده.. هرچند که خیلی روش مانور نداده...
این روسو با روسو مشهور فرق داره یکی نیستن .
اما اصولاً اینها منبع نیستن ، چون بدون شناخت میدانی و فقط از سر تفنن و از سوی یک عنصر کاملا دور نوشته شدن که حالا ما مولفه «حب» و «بغض» رو هم گاه ممکنه در اینجا دخالت بدیم اضافه بر محرومیت شخصی چون روسو از بررسی میدانی و مردم شناسی...
جریان کریم زند شبیه اتحادیه قویونلو ها بوده، در عصر صفوی تمام عناصر این اتحادیه فارغ از هویت قومی و تباریشون فقط به واسطه حضور در ابواب قویونلوها به نام ترکمان معرفی شدن در مقطع کریم هم برای زمانی تمام مردم همراه رو توسط بیننده خارجی به لک خواندن( اگرچه نام لک یک نام احتمالا عام بوده برای زمانی دراز)
والا من منابع ترکی و عربی و ... هم بررسی کردم چنین خصومت هایی ندیدم ...
حتا مرجعی ترکی دیدم که لک رو در واقع کلهر گفته بود ...
✍🏿___ زندهیاد یزدان جمشیدی کلهر
در موصل هم کلهر هست و حتا استاندار موصل پیش از حملات داعش هم یکی از اونا بود. همچنین رئیس کمیته حقوق بشر موصل .. منطقه ای در موصل اصلا به نام مردم داودی کلهر هست.
در قدیم منطقه شیخان و کویه هم گویا برای زمانی تیول کلهرها بوده
ولیکن کرکوک اصلا داخل منطقه کلهر بوده و آثار و نمادهای اونا تا وجود کاخ م قلعه هم هنوز پابرجاست. هنوزم طوایف بزرگ کلهر در اونجا ساکنن
البته اینرو پیشتر شرح دادیم...
در مجاورت آناتولی هم کلهر هست و حتا در ترکیه کنونی و مناطقی مثل سیواس و وان
مناطق گرمیان ۱۲_۱۰ تا طایفه ساکن هستن که اغلب خودشو به منشأ کلهر برمیگردونن، اتفاقا آثار و محتوای فرهنگی و همایش هایی هم با وجود تمام محدودیت ها برگذار میکنند.
اما خیلی از مردم کلهر به مرور عرب هم شدن متاسفانه
اما لکر و لک و...
عدهای از لرها همراه فرار آخرین والیان فیلی در اون منطقه به ویژه حوالی بصره رفتن ، طایفه دیناروند که احتمالا از لر بزرگ بودن عدهای ساکن عراق هستن ( البته نه زیاد ) شمار قلیلی هستند ولی اینها از جور والیان مجبور به کوچ شدن
لک هم خود طایفه لک هست که گفتم که گویا جزو ابواب قرالوس بوده ، زند هم بصورت پراکنده هست اما طوایف همیوند هم هستند که خصوصا در سلیمانیه و چمچمال جمعیت قابل ذکری دارند ولی خب خدا و حق لفظ لک براشون کاملا نامأنوس و ناشناخته هست.
ولی جالبه که خیلی ها اونجا بر اینن که لک در زمره گروه های کلهر بوده ولی اینجا داستان چیزی دگر است.
کلا جابجایی هم زیاد بوده نمیشه زیاد تفکیک قائل شد حتا با بخش بزرگی از اهالی شاپورخاست اما خب هر حوزه و محدوده فرهنگی ویژگی ها و مشخصه های خودشو داره که باید بهش توجه و احترام کرد.
اسم قدیم ایلام ده والا بوده که برگرفته از همون طایفه هست و طایه مذبور اصالتا از گیلان یا حمیل کلهر بودن ... ریزه شونم کلهر اصلن.( همین یک فقره مهمل ربط دادن «خوازم» همون فارسی «خواستم» به کرمانجی رو باطل میکنه)
واژه پشتکوه سابقه چندان زیادی نداره بعلاوه مناطق شمالی استان متاخر ایلام همیشه در پیوست با کرماشان و کلهر بوده، احتمالا کانون اصلی گسترش فرهنگ کردی یا شبیه اون و قطعا اگه کلهرها نبودن طی این مدت الان یک منطقه لرنشین محسوب میشد.
برخی ایل و طوایف در اونجا کلهرن برخی واقعا لرن حتا عده ای شاید ترک و عرب باشند( یم مدتی بخشی از ایلام رو ولایت بیات میگفتن)ولی از نظر فرهنگی مغلوب شدن
اما تردیدی نیست که این جعل تاریخ و ربط دادن هر چنجگ خرمایی به کرمانج برای این که ثابت کنند کورد تشریف دارن جزو اراجیفیه که فقط تو این محافل پوچ اعتباری داشته باشه.
ایلام یه منطقه حدفاصل کلهر و لر بوده اما در کل عناصر کلهر بیشتر درش تثبیت شده تا لر با اینکه برای زمانی دراز از نظر سیاسی بخشی از حوزه لر بوده.
ولی برخلاف لر و کرمانج و لک و جاف که از هسته های کوچک گسترش یافتن (بصورت مستمر و ادامه دار تا امروز) کلهر بنابر ماهیت و شیوه زندگی مردمش و خصومت های سیاسی مداوم در حال کوچک شدن و استحاله مردمش در این عناوین متأخر سه گانه بوده)
ضمنن یک جنگ دیگر که حجمش بسیار بزرگ بود دویران بود که بهش اشاره نشد.
اون «ده» حرف اضافه رو لر خرم آباد هم میگه ... صرف استمراری فارسی هم در خرم آباد هست که همونو به لکی و هورامی دو گویش ترکیبی از کلهری و لری (فارسی) منتقل کرده
ولی خب این مسأله با نگاه به حوادث گذشته طبیعی بنظر میرسه...
ضمنن کلهرها علاوه بر «له» که از عربی به کردی راه یافته و به مردم ما هم رسیده از «وه» هم استفاده میکنن سابقا «اژ» و « ژه » هم داشتن
سرتیپ 2 ستاد یدالله افشین از افسران ارتش شاهنشاهی و فرماندهان و رزمندگان ارتشی ۸ سال دفاع مقدس که از سال ۱۳۵۸ در محور سرپل ذهاب خدمت نموده خاطرات و تجربیات خود از سالها حضور در این خطه استراتژیک را در مجموعه ای تحت عنوان «روز دهم» به تقریر داشته که به همت موسسه معارف جنگ و توسط انتشارات ایران سبز در ۱۵۰ صفحه به چاپ رسیده است...
نکته مهمی که دانستن آن برای اقوام کلهر حائز اهمیت است توصیف او از دموگرافی سرپل ذهاب( ص ۳۵ ) در سالهای دهه شصت تا هفتاد هجری شمسیست که تصویری واضح از روندی را بدست میدهد که در طی آن مناطق و سرزمین های کلهرنشین متاثر از عوامل و عللی از سکنه کلهری خود تهی شده و دیگران به واسطه سرسپردگی و وابستگی به کانون های عقیدتی و سیاسی بیگانه قدم به قدم به گسترش اراضی و نفوس خود در کلهرستان اقدام نموده و نقاط استراتژیک غرب ایران همچون سرپل ذهاب را با اعتقادات و باورهای افراطی خود به تباهی کشانده و پایگاهی اجتماعی از برای طراحان و رقبای ایدئولوژیک کشور ساخته اند . این پدیده در حالی صورت گرفته که دستگاه امنیتی حاکمیت در این مقوله کاملاً منفعل و مبتدیانه عمل کرده و زمینه جولان چنین اقشاری را بیش از پیش فراهم نمودهاند...
✍🏿__ زندهیاد یزدان جمشیدی کلهر
کورد از گذشته تا امروز و احتمالا آینده همان نقش اهرم فشار و ابزار بازی دیگران را خواهد داشت. تا زمانی که موجودیت کوردی در قاموس یک هویت قومی وجود داشته باشد و همچنان بعنوان یک مسأله در خاورمیانه مطرح باشد. هراز گاهی کسینجری آلبرتی ، چامسکی و... از لزوم تحقق حقوق ایشان صحبت میکنند و برای پیشبرد برخی برنامههای منطقه ای از ایشان استفاده میکنند اما هرگز شرایط اجازه استقلال موقعیتی به آنها نخواهد داد...
چ در این میان هر جنبندهای در کره زمین رو به خودشون نسبت بدن...
قبل از قراداد الجزایر هم شاه به ابتکار آمریکا برای تحت فشار قرار دادن صدام از کوردها حمایت میکرد و پس از آن هم هنگامی که منافع تامین شد ، شرایطی شبیه خروج ارتش سرخ در آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد...
هرچند که عراق براساس یک تفکر عقیم که میخواست منابع نفتی اون رو در قالب یک واحد سیاسی کنترل کنه به وجود آمد و احتمالا سرنوشتی جز تجزیه نخواهد داشت اما در این بین به حکم وجود قدرت های محلی استقلال سیاسی برای کرد به وجود نخواهد آمد.البته به بارزانی باشه تحت قیمومیت بودن ترکیه رو ترجیح خواهد داد...
اصولاً فکر کنم دوستان در مورد وضعیت کوردها در ترکیه و شدت عمل علیه اونا گاهی اغراق آمیز رفتار میکنند ..
اولاً اگه بنگریم کوردها در اون جغرافیا از دوره عثمانی با دلایلی که بهش ایمان داشتن با سردمداران تحت یک هماهنگی بودند و خب بعضاً افتخار اخذ نام و لقب از سلطان عثمانی داشتند.
بسیاری از کوردها در امپراتوری عثمانی به جاه و مقام رسیدند و بهر صورت خودشونو با شرایط تطبیق دادند.
بحثهای ناسیونالیستی که در حدود قرن ۱۹ بین اونا به وجود آمد که قطعا تاثیر حرکات کسانی مثل محمدعلی پاشا که ضعف و فتور عثمانی را به تمامی به همگان نشان داد؛ در کنار فعالیت رقبای عثمانی همچون روسیه و انگلیس و فرانسه و... درش بسیار بود. یک موقعیت غیرمنتظره و جدیدی بود که در اون مقطع به وجود آمد .. در یک چنین شرایطی برخورد و تخاصم بین دو نیرو پدیده طبیعی خواهد بود...
شانس ترکان جوان این بود که رئیس و فرماندهی سیاست ورزی چون آتاترک در راسشون بود که اتفاقا توانست حمایت خود کوردها را جلب کنه...
از دوره اردوغان هم که کلا سیاست های دولتی ترکیه کاملا تغییر کرده و حتا سعی کرده با جلب مشارکت کوردها که تا ۳۰ درصد حزب هم هست این گسل رو کوچک کنه و موفق هم بوده... وضعیت اقتصادی مناطق کوردنشین در ترکیه چندان بد نیست و طرفداری از جریانات ناسیونالیستی و البته مشکوک چون پ.ک.ک هم به شدت نزول کرده...
تا اینجای کار مشخص میشه وضعیتی که برای حدود نیم قرن در سایه فعالیت گروه های افراطی در ترکیه برقرار بود محصول نگاه واپس گرا و منفعتطلبانه سرکردگان کورد بوده...
حال اگر بدنبال قیاس با کلهر باشیم اصولاً این تخاصم یک تخاصم دامنه دار از همان دوره صفوی تا امروز بوده از تطمیع گرفته تا کوچ اجباری و از بین بردن موقعیت های منطقه ای و تضعیف اون از طریق تجزیه و هویت سازی ها و... میشه مثال زد...
کلهرها اصلا فرصتی برای استاندارد سازی نداشتن... آنها از یک قوم بزرگ بارها و بارها تجزیه شده و شاهد هم عرض سازی از بدنه خودش بودند...
این چند ساله اخیر هم که عدهای یادشون افتاده کلهری بوده و بعضی کارها کرده... عدهای خارج از جغرافیای هویتی ما دست از سر ما برنمیدارن با هویت سازی و جعلیات مشمئز کننده و عنوان سازی و... یعنی اضافه شده بر مشکلات پیشین...
اصلا نباید موقعیت سایر اکراد رو با کلهر مقایسه کرد...
حتا ملا مفتی های سید تبار در جعلیات این منطقه دست درازی دارن نمونش سید محمد طاهر هاشمی برزنجی...
ما شاهد اینیم که چطور گروهی کوچک و جدا شده از خودمون یعنی گوران را طی حرکات سریع و انقلابی صاحب تمام تاریخ غرب ایران کردهاند اما بدنه مادر چنین مهجور افتاده...
بعضی چیزها بیش از حد لوث شدن و در پرده تظلم نمایی و عملیات فریب استحاله شدن...
رسم الخط عربی_فارسی_ترکی عثمانی به حفظ زبان کمکی نخواهد کرد ... هرچند هنوزم کل کسایی که در این منطقه بهش مسلط باشند بعید میدانم بیشتر از صد نفر باشند.
کلهر پس از فروپاشی و تقلیل در حد طوایف و تیره و خاندان و فلان به حدی رسید که توسط یک عنصر مشکوک چون قاسملو که عدهای اونو مهره ساواک میدونن برای جذب مفهوم مجهولی بنام لر مورد سوءاستفاده قرار بگیره... در حالیکه اگر برخی اتفاقات پیش نمیامد شاید لر در گذر زمان به لباس کلهر در میامد...
البته این تحرکات انتحاری که حضرات در پیش گرفتن و تازگی ها به اقوامی مثل گیلک و تالشی و... هم ترکش هاش رسیده نه تنها بازخورد مثبتی نداشت که خصومت و حس تنفر رو به وجود آورد و الان شاهد آن هستیم که همه خود را مدعی در تمدن دزدی و هویت سازی میدونن
اجرای مرحله چهارم درخت کاری در گیلان غرب با یاد و نام شهدای کرمان
به گزارش صفری روابط عمومی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری گیلان غرب؛ ربیعی درآیین بذرکاری جنگلهای این شهرستان گفت: در اجرای طرح مشارکت مردمی کاشت یک میلیارد درخت، در عرصه های جنگلی این شهرستان 2هزار نهال اوکالیپتوس وبادام تلخ در ارتفاعات روستای شیخ سرخ الدین مشرف به جنوب غربی شهرستان گیلان غرب با مجری طرح حمید مرادی با همکاری فرمانداری شهرستان ،سپاه ناحیه،جهاد کشاورزی هلال احمر و منابع طبیعی کاشته شد. فرزاد ربیعی افزود: تا پایان امسال میزان
عرصه های جنگلی بذرکاری و غنی شده به 35 هکتار خواهد رسید که از این میزان دو هکتار از گیاهان دارویی از قبیل زیره،وسیاه دانه خواهد بود.
✍️: روابط عمومی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان گیلان غرب
درود بر جنابتان کردیل یعنی کوردها
این نشان میدهد که به کردهای منطقه جنوب استان ایلام(صفحه کرد) ایل کورد گفته میشه نه کردلی😍
نمیدونم چرا از اسم کردلی تو این اسناد استفاده نشده شاید ایل کرد رسمی باشه ولی من اسم کردلی رو بارها از بزرگان خانواده و خیلیای دیگه شنیدم البته الان خیلی کم کاربرد شده
Читать полностью…من خودم اهل شهرستان آبدانانم
درسته که کردهای جنوب ایلام بیشتر به ایل کرد معروفن ولی اگه از کسایی که سن بالاتری دارن بپرسد خیلیا خودشون رو کردلی معرفی میکنن
سندی مربوط به سال١٢٥٩ هجری قمری مربوط به معامله زمین در شهرستان دهلران (که در آن دوران شامل آبدانان و پهله و میمه و جنوب مهران و شرق دجله بوده و به صفحه کورد معروف بوده) در این سند که بین دو طایفه از ایل کورد (نام اختصاصی کوردهای جنوب ایلام معروف به صفحه ی کورد) تنظیم شده است و به صراحت بدنبال نام اشخاص پسوند هویتی "کُرد" آمده است، در متن سند به کدخدا کهزداد خان ولد مرحوم #فرج_کُرد از طایفه ناصرعالی اشاره شده است ، و تمام امضا کنندگان سند که از کدخدایان و خوانین منطقه بودن ، پسوند هویتی کورد دارند از جمله محمد رحیم خان کورد ، سلیمانخان کورد ، تیمور خان کرد ، احمد خان کرد ....
٭٭٭٭طایفه ناصرعالی از بزرگترین طوایف استان ایلام ساکن در دلێران " دهلران" و آبدانان است
(راولینسون فقط جمعیت کلهرهای کرمانشاه را حدود ۳۰٫۰۰۰ خانوار ذکر کردهاست؛ چیزی حدود دو تا سه برابرِ کل ایلام در آن دوره، منهای کلهرهای ذکرشده در ایلام)
بعدها این طوایف و ایلات در حاکمیت والیان از کلهر جدا شده، و رفتهرفته نامهای جدیدی به خود گرفتند. برای تقریب ذهنی، جدایی آذریها را از ایرانیان، میتوان در نظر داشت.
سپستر در گزارشهای زمان قاجار توسط شرقشناسانی مانند لایارد، گروته، رابینو، احتسابیان، خرمآبادی، علی لشگری و...، ساکنین پشتکوه را حدود ۱۰ تا ۳۰ هزار #نفر ذکر کردهاند و طوایفش، را گاهی به دو تقسیمبندی کلی به نام «مهکی» و «کردی» تقسیم کردهاند؛ که مهکی شامل خزل، بولی، میخاص، بدره، پنج ستون، ملکشاهی، ملخطایی و سیفی، خاتمی، ده بالا، عالیبیگی، بنریزی، احمدبیک سوری، کلهرآبادی، حبیبوند و ظهری بوده؛ و کُرد شامل مردم باغسایی، بیات، دهلران، شوهان، دیناروند، بولی، سراده علی، نوکرامرایی، طهماسبخانی، ده بالا، چرداول، زرگوش، داربلوط و میمه بوده است.
(بخشی این عناوین از مهکی و کردی امروزه از ایلات و طوایف قدیمی کلهرند. خزل، ارکوازی، ریزوند، زرگوش، شوهان، و...، همواره جزو ایلهای اصلی و قدیمی قوم کلهراند و هنوز جزو ساکنین مراکز کلهر مانند گیلانغرب و ایوانغرب و اسلامآباد و کرمانشاه و خانقین و سرپل زهاب و دیگر مناطق کلهرستان هستند. گفتنیست یکی از ایلات قدیمی کلهر یعنی ایل شیان کلهر با سیفی و ملخطاوی همریشهاند. یا بخشی از خالدی یا دیگر ایلات کلهر شامل شوان/شوهان / شوانکاره است.
از طرفی به نظر میرسد صفحه کُرد برگرفته از همین تقسیمبندی دوگانه به کُرد و مهکی است که درواقع صفحه کُرد شامل دهلران، موسیان، مورموری، آبدانان، زرینآباد، میمه و مناطق جنوبی مهران بودهاست، و صفحۀ مهکی نیز شامل ارکوازی، صالحآباد، بدره، ایلام، چوار و مناطق شمالی مهران کنونی بودهاست. (قبرستان چهارصد سالۀ کلهرها در درهشهر و آبدانان حکایت از کلهر بودن اهالی ایشان دارد.) برخی صفحه کرد و کردلی را نیز یکی دانستهاند و عنوان کردلی را از ساکنان و مناطق حکومت علیخان پسر حسنخان والی لر دانستهاند که شرح طوایفش پیشتر ذکر شد. همین عنوان صفحۀ کرد و عناوینی که نشاندهندۀ تمایزی است که این تیرهها لر نیستند، خود نمایانگر کلهر بودن این ایلات است که در طول تاریخ در جغرافیای تاریخی دیگر نسبتاً عناوین مستقلی پذیرفتهاند و نام اصلی تباریشان یعنی کلهر را فراموش کردهاند، مانند قلخانی یا کلیایی که هنوز اصالت خودشان را کلهر میدانند اما عنوانی مستقل پیدا کردهاند. اغلب این تیرهها مانند گوران چنانکه بدلیسی و راولینسون و چریکوف میگوید، مشتق از کلهر بودهاند.
این دو نظر سند کتبی دارن یا فقط بر اساس شباهت نام و زبان کردلی ها با لری و کلهریه؟
چون اگر فقط بر اساس زبان و نام باشه میشه ریشه و اصالت دیگه ای هم براشون در نظر گرفت که اونم از روی حدس و گمانه
درود.
دو نظر وجود دارد. یکی اینکه کردعلیها، طوایف کرد (کلهر) جداشده از لرستان در جغرافیای والیان لرستان بودهاند. بر طبق این نظر نام کردعلی برگرفته از برخی طوایف هستند که وابسته به یکی از والیان لرستان بهنام علی خان بودهاند، و چون در تقسمات جغرافیایی و سیاسی این طوایف در حوزۀ نفوذ علی خان بودهاند رفتهرفته به کردعلی اشتهار یافتهاند.
نظر دوم که درستتر مینماید، این است که کردعلیها شاخهای از کردعلیوند هستند که از حوزۀ نفوذ دیگر حاکمان و اتابکان لرستان، در جغرافیای والیان لرستان در حدود ایلام کنونی سکونت داشتهاند و عنوان کردعلی با حذف پسوند وند، همان نام اصلیشان یعنی کردعلیوند است. شاید هم بتوان ارتباط جغرافیایی و فرهنگی و تاریخی کردعلی ایلام و کردعلیوند لرستان را بررسید. بر این اساس، کردعلی بخشی از کردعلیوند است و بر اساس روایتهای شفاهی کردعلیوندها و پژوهش نویسندگان لر مانند بهاروند، اصل کردعلیوندها و مرادعلیوندها و... به کلهرها میرسد.
احتمالاً دیدگاههای دیگری در این مورد وجود داشته باشد.
سلام Sasan عزیز
به گروه کلهُرستان «فرهنگستان کلهُری» خوش امدید 😎
ساعت ›› ۱۰:۴۲ ( چهارشنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۲ )
نمیمو پی یعنی خم میشم به سمتش ( عمل بلند کردن بعدش اتفاق میوفته ) نمیمو پی و هیزی دام
Читать полностью…شاید خیلی ها ایشون رو نشناسن ولی حق زیادی به گردن مردم کرمانشاه داره فارق از بحث های دیگه غرور رو به بعضی از مردم خودتخریب ما برگرداند
اخ چقدر این آدم حیف شد
من مقاله از سرکردگان طایفه شوان دارم که صراحتا میگم ما کلهریم( در عرض با کورد) و همچون ترکمن و عرب و کورد انواع ادیان داریم، ما کلهر شیعه هستیم و حتا ذکر تاریخی دارد مثل سرگرد سون اینرا گفته ! اونوقت خود مورخ پنداران درکی میان میگن اینها کرمانج هستن
از آن طرف مجمع الاطوایف منطقه کردلی را با همین استدلالات پوچ کرمانج مینامند...
من نمیدانم اینها دنبال چی هستن و به چه دل خوش کردهاند..
روزگاری اسرائیل تحت دکترین پیرامونی یکسری هسته های میلیشایی فعال کرد که بارزانی ها در عراق یک موردش بود، که احتمالا مبنای فعالیت های دوگانه سیاسی_فرهنگی اینها ریشه در فعالیت های آن زمان داشته باشد ...
اما من کاری ندارم کورد هستیم یا نیستیم و این چیزها که امروزه هزار تومن هم نمیارزه ، اما حقیقتا سبک و سیاق تاریخ نویسی این جماعت جالب توجه هست .. کتابها رو که میخونی انگار از همه طلبکارن و همه بی تمدن و وحشی بودن و فقط دوستان با پیشینهی مشخص تاریخی در صدر تمدن بودن...
ماد کورده، فلانی کورده، بیساری کورده و... قومیت ها و تمدن هایی که اصلا در تاریخ گم هستند...
حالا وقتی جزئی تر میشن و به بررسی تاریخ ممارست میکنن کوچکترین جنبه تاریخی و فرهنگی قشر خودشونو میارن اما در مورد دیگران فقط به این اکتفا میکنن که مرزهای فرهنگی کوردی چنین چیزهایی هم داره...
همین حیران و لاوک و سیاچمانه و... طبق اعتراف خودشان نهایتا به عهد صفوی برگردد اما کاملاً دقیق و با فلسفه بافی به ریشه های اون میپردازن اما در مورد دیگران با حالتی مرده به بازتکرار اقدام میکنن...
زنجیره های تخیلی تعریف میکنن،چنگ اندازی های کودکانه، یه بار به لباس اقتدا میکنن یه بار به زبان یه بار به دین و... بهرچیزی که تصور اونا رو ثابت کنه در صورتی که همش کشک و اراجیف سازیه
در کنارش از ناآگاهی و ناآشنایی کلهرها با موقعیت خطرناکی که در آینده و در صورت بروز بحران های اجتماعی و سیاسی ممکن است که در منطقه به وجود آمده و به سایر مناطق کلهر نشین نیز تسری یابد، نباید غافل شد .
چون ایلی وجود نداره و تاکید بر این واژه بیشتر با هدف تناظر با ایلات منطقه و فروکاست جایگاه تاریخی و سرزمینی کلهر در غرب زاگرس میانیست...
کلهر حتا در دوره پهلوی با وجود خصومت طبیعیشان نام یک منطقه را یدک میکشید ( باوندپور _که هنوز افرادی با فامیلی باوندپور و باوندی در ارومیه هم هست که خود را از کرمانشاه میدانند یعنی تا این حد ...)
حالا ایل کجاست ؟! ما ییلاق و قشلاق داریم ! ایلخان داریم، قشون ایلی به دولت مرکزی میدیم و بابتش مرتع میگیریم ؟!
کلهر در زمان ایلی هم بزرگترین ایل ایران بوده و فیالفور توانایی تأمین 4 هزار جنگجو را داشته حالا والی لر(عرب) شش ماه زمان برده که که ۱۰ هزار قشون برای جنگ بیاره...
کلهر یک زمانی یک ولایت رسمی در ایران بوده که مالیات داشته و امیر و شاهکنشین بوده... قشون داشته و دست به توسعه اراضی و جنگ میزده ...
آن روانسر و جوانرود هم تا قبل از قراداد ذهاب هنوز منطقه کلهر بوده...
به سنی و شیعهش کاری ندارم که هرچند موضوع بسیار مهمیست اما سند تاریخی دارد مثلا دستور شهریاران در زمان شاه صفی احمق که تتمه کلهرها را به نابودی کشاند ... آمده که حاکم کلهر و غازیان کلهر مانع از آمدن جاف ها به آن میشدن ... :))
حالا برای من جالبه که یکسری تاریخ نویس آمدهاند جاف را به جاوان و جوانرود ربط دادن، هر مهملی که به ذهنشان آمده نوشتن...
اما در مورد امروز ، هرچند که قطعا تفکرات ناسیونالیستی در منطقه کلهر نفوذی ندارد و اصلا وجهه سیاسی در اینجا انقد پررنگ نیست اما دوستانی که همه چیز را مانند هلپرگه های تیشک تیوی و کورد ست و فلان میبینند و نقاشی هایی تا خلیج میکشن هرچند که هرچه بگویند خیالات است ( چون سرزمین کورد از یک فاکتور اساسی محروم است و آن راه داشتن به مرز آزاد)
بنظر میاد که اگر بتوانید همین چند شهر باقی مانده را هم با تبلیغات و افتخار سازی های فیک و الکی در عناوینی دیگر استحاله خواهند کرد ...
رواج این تفکرات در منطقه ما علاوه بر فشار طبیعی که از ناحیه پان کوردیسم وارد و قشر لمپن را تحت تاثیر قرار خواهد داد موجب بدگمانی بیشتر دولت مرکزی و در محرومیت قرار دادن بیشتر مردم میشه ...
اینها دلایل منطقی هستن که باید بهشون توجه کرد...
اتفاقا چند پژوهشگر هم در اینجا به علل تغییر شیوه زندگی کوردها اشارات و تحلیل هایی داشتهاند. بطور مثال مک داول که تهاجمات ویرانگر مغولان را عامل اصلی در برگزیدن سبک زندگی کوچ نشینی برای دفع تهاجمات مغولان دانسته و ایضا محمدعلی سلطانی هم در همین زمینه و ادامه مطالب مربوط به جنگ های این دوره بطور مثال امیرزاده ابوبکر پسر جلال الدین میرانشاه و... نقل به مضمون که پس از سقوط بغداد افراد کلهرها و گوران و وند و... از شهرنشینی در شهرهای کرمانشاه و حلوان و دینور و... ( سایر شهرهایی که در آن زمان مورد اشاره بوده مثل مندلیج و قلعه سیروان که گویا در محال آریوحان بوده و...) دست شسته و برای دفع تهاجمات مستمر به جای قلعه نشینی به کوچ نشینی روی آورده و به طرز یاسای ایلی مغولان زیست بدون ساختار اجتماعی شهری را برگزیدند.
این همان دلیل عمدهای هست که چگونگی محو شهرنشینی های کورد تباران در شهرهای بزرگ غربی را توجیه میکند. شهرهایی که تواریخ ذاکر هستند که بصورت مستمر دچار حوادث طبیعی مثل زلزله میشده( چنانچه گویا ابن اثیر به تلفات ۲۰ هزاری در مناطق ماسبندان و مندلیج و ... اشاره کرده، یا زلزله دینور و حلوان و...) در مواردی متوحشی چون مرداویج باعث آوارگی ۱۰۰ هزار نفر آنها شده و یا به بهانه شیوع خرم دینی سردار خلافت بیش از ۱۰۰ هزار تن را اسیر میکردن.
درود جناب عزیزیان. بهنظرم این جوانمرگ کمنظیر خدمت بسیاری به قوم کلهر کردهاست. تا جایی که میدانم متأسفانه بهدنبال نوشتن کتاب نبود ( باتوجه به اینکه حدود سیسال داشت، شاید قصد نوشتن در سالهای آیندۀ عمرش داشته، اما سرنوشت محتومش مجالش نداد) با وجود این در فضای مجازی شش هفت سال فعالیت بسیاری داشت و همۀ همّ و غمش سربلندی قوم کلهر بود. با وجود اینکه دانشآموختۀ رشتۀ حسابداری بوده است، اگر روش و رویۀ رایج و سطحی نویسندگان و کتابسازان معاصر را دنبال میکرد، بدون شک میتوانست بیش از ده کتاب قابل تأمل در حوزههای تاریخ، ادبیات و زبان و علوم سیاسی بنویسد، اما بهدلایل گوناگون این کار را نکرد و بهنظرم همین سطح از فعالیتش مفیدتر و سودمندتر بوده و هست.
در پایین چند مطلب غیررسمی و ناویراسته که آنها را سرسری نوشته میآورم. همین مطالبش عمق دانش و تحلیل و مطالعۀاش را برای اهل دانش، نشان میدهد. البته مطالب مذکور عمدتاً در پاسخ به مطالب دیگر بوده، لذا شاید کمی سبب سردرگمی شود. غرض آوردن نمونهای از مطالبش بود به تقاضای حضرتعالی.