ترامپ نمی جنگد
یادم هست که وقتی در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹ از نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در باره احتمال تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی پرسیده شد، وی با ارائه گزاره ای کلی و اخلاقی در باره ترامپ چنین گفت:
فکر نمی کنم پرزیدنت ترامپ خواهان جنگ با ایران باشد، نه فقط ایران، بلکه در باره جنگ عراق هم می گوید اقدام اشتباهی بود.
با این همه، ۱۱ موسسه و نهاد تحقیقات استراتژیک ایالات متحده، در یک نتیجه تقریبا همسان و یا مشابه پیرامون تمرکز پرزیدنت ترامپ برای دستیابی به اهداف مدنظرش در مناسبات بین المللی و یا تهدید کشوری خاص، بدین گزاره رسیده اند که ترامپ تا سرحد جنون به فشار اقتصادی و تجاری و تلاش برای ورشکسته کردن کامل حکومت های مقابلش باورمند است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حاشیه ای بر شومترین پیامد تمرکز قدرت
اسکندر از آن سر دنیا آید، هخامنشیان را در هم شکست، از آن مهمتر این که دو سه سده هم جانشینانش به نام سلوکیان این سرزمین را تحت اشغال گرفتند، ولی نه مردم و نه سرداران باقیمانده علیه اشغالگران بر نخاستند.
همین رویکرد پس از فروپاشی ساسانیان توسط خانواده های باقیمانده حکومتگر در پیش گرفته شد و آنان و مردم در برابر اشغالگران عرب به قیام و طغیان فراگیر و پیوسته دست نزدند؛ و نیز در برابر مغولان.
۵۱۲ سال پیش، نیکولو ماکیاولی چنین پاسخ داده است:
"...در مملکتی که یک پادشاه مطلق حکومت دارد، تمام قدرت و اقتدار در دست شخص پادشاه است؛ زیرا در تمام مملکت، جز شخص پادشاه، دیگری صاحب نفوذ شناخته نمی شود واگر علاوه بر پادشاه از کسی پیروی کنند تنها از وزراء و صاحب منصبانی خواهند بود که از طرف پادشاه معین شده اند، ولی نسبت به آنها نیز از طرف ملت علاقه و محبتی نشان داده نمی شود.
... اگر شما در اوضاع و احوال ممالک وسیع داریوش غور کنید، خواهید دانست که احوال آن ممالک شباهت تامی به اوضاع و احوال ممالک ترکی[ امپراتوری عثمانی] داشته است. پس فقط برای اسکندر کافی بود که داریوش را در میدان جنگ مغلوب نماید و قشون او را درهم شکسته و او را از میدان جنگ فرار دهد. بعد از آن جنگ و فرار، داریوش نیز هلاک شد و تمام آن ممالک گسترده برای اسکندر به طور دایم مسلم گردید. اگر سرداران اسکندر بعد از مرگ او در اتحادشان باقی می ماندند برای همیشه ایمن بودند. زیرا که در آن ممالک هیچ نوع حادثه سوئی رخ نداد، مگر آنهایی که خود سرداران اسکندر به دست خود ایجاد می نمودند.
... تمام این ها مربوط به لیاقت و استعداد فوق العاده فاتحین این ممالک نیست، بلکه مربوط به احوال و اوضاع ممالکی است که این فاتحین با آنها سرو کار داشتند.(ماکیاولی؛ شهریار؛ محمود محمود؛ صص۴۰ و ۴۱)
ماکیاولی می خواهد بگوید از آنجا که در ایران همه قدرت در دست یک تن بود و مقامات پیرامون شاه، مهره هایی بیش نبودند، هنگامی که کشور به اشعال در می آمد، همه قدرت نیز یک جا در اختیار اشغالگران قرار می گرفت. بنابراین هیچ واکنش فراگیر ملی علیه بیگانگان رخ نداد. زیرا قدرت تقسیم نشده و یکجا در اختیار فرمانروا بود و دیگران سهمی در آن نداشتند تا برای احیای مجددش پرچم طغیان بر علیه اشغالگران برافرازند.
به گمانتان حال و روز امروز ایران چه نسبتی با سه برهه تاریخی نامبرده دارد؟
آیا قدرت بین رهبر و دیگر تصمیم سازان صدرنشین و مردم تقسیم شده است؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نبرد خدایان
آیت الله موحدی کرمانی رئیس مجلس: آمریکا قوی است، اما بالاتر از خدا نیست، اگر ما با خدا باشیم، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
بزرگوار، با اجازه چند اِن قلت بر گزاره جنابتان دارم، لطفا پاسخ دهید:
۱- خب آمریکا هم خدا دارد، دولتش هم خیلی هم به خدا باورمند است. حتما اسکناس دلار را دیده اید، بالای از ۱ تا ۱۰۰ دلاری حک شده است: با توکل بر خدا؛
۲- آیا جناب شما می دانید ملت آمریکا بین همه ملت های بزرگ و پرجمعیت، پس از هند دومین ملت مذهبی جهان است؟ می دانستید که بین ۲۲ تا ۳۴٪ مردم آمریکا یک شنبه ها برای نیایش به کلیسا می روند؟ چند درصد ایرانیان جمعه ها به نماز جمعه می آیند؟!
۳- جناب می دانستید به رغم سکولار بودن ۲۵۰ ساله حکومت، هنوز ۸۳٪ سناتورها مذهبی و بلکه کشیش مآب هستند؟! می دانستید بسیاری از تفنگداران آمریکایی به هنگام نبرد در کوله پشتی هایشان کتاب مقدس دارند؟!
خب خدا نکند که در پاسخ بگویید: خدای ما قویتر است. نتیجه نهایی این گفته جز این است که جنگ خدایان باید براه افتد؟. در آن صورت اگر یک هزارم درصد آمریکا توانست غلطی کند و ناباورانه پیروز شد، حاکی از برتری خدای آنها است؟!!
افلا یعقلون؟ افلا یتفکرون؟ افلا یتدبرون؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نور بارانی ها
بیچاره پرزیدنت احمدی نژاد فقط یکبار هاله نور آمد سراغش، ولی این یکی پرزیدنت از آسمان نوربارانشده.
البته ایرانیان خیلی هم خوش اقبال نیستند. زیرا فقط توانسته اند خاطرات انواری دو سه تن را بشنوند. از کجا معلوم که الطاف انواری و آسمانی طی این ۴۶ سال مشمول همه مقامات و بزرگان نشده باشد؟!
راستش من با این سن وسال احساس شوم بختی می کنم که چرا یکبار این انوار آسمانی سراغ ما رو نگرفته.
صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم
وین نقش زرق را خط بطلان بسر کشیم
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چراغ سبزها روشن شده اند
۱۴ سال بود که ایالاتمتحده در نشست های سالانه حقوق بشر ملل متحد همواره از کارنامه حقوق بشر جمهوری اسلامی انتقاد کرده و توصیه هایی می کرد. ولی دیروز در آخرین نشست، نماینده امریکا برای نخستین بار از طرح انتقاد علیه جمهوری اسلامی خودداری ورزید. این در حالی است که بريتانيا، سوئد، سوئیس، پاراگوئه و اکراین به شدت جمهوری اسلامی را محکوم کردند.
جالب اینجا است که رهبر جمهوری اسلامی نیز امروز ضمن انتقاد سنتی از استکبار امریکا و به رغم تجمعات چند روز اخیر مخالفین علیه ظریف و مذاکره گفت: چشم هایمان را باز کنیم که با چه کسی مواجه ایم، معامله می کنیم و حرف می زنیم.
به عبارت دیگر ایشان غیر مستقیم اصل مذاکره را رد نکرد و تنها در باره شیوه گفتگو توصیه داشت.
پیش از این نیز رئیسجمهور پزشکیان در مصاحبه تلویزیونی از مذاکره شرافتمندانه سخن گفته بود.
هم چنین عراقچی نیز طی مصاحبه تلویزیونی گفت: اکتبر ۲۰۲۵ یک نقطه تصمیم است که باید از تبدیل آن به بحران خودداری کنیم.
روشن شدن چراغ سبزها برای انجام و تداوم مذاکره از پیش هم توسط ترامپ آغاز شده بود. ایشان دستکم سه بار طی سال های اخیر تاکید کرده است: برنامه آمریکا بر تغییر رژیم ایران استوار نیست.
هم چنین محمد علی سبحانی مدیرکل پیشین وزارت امور خارجه در گفتگویی رسانه ای با قاطعیت گفته است: بین ایران و آمریکا این امکان هست که توافقی ۱۰۰۰ میلیارد دلاری منعقد شود.
به هر روی، یا این چراغ سبزها واقعیت را نشان می دهند که در این صورت خبر خوبی برای کسانی که آمدن ترامپ و رفتن جمهوریاسلامی را قرین می دانند، نخواهد بود؛ یا رهبری و دیگر تصمیم سازان جمهوریاسلامی از دستیابی به هر گونه توافق با آمریکای ترامپ دست خواهند کشید؛ که در این صورت ناگزیر باید متقبل فشارهای بیشتر و بلکه خردکننده آتی باشند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آسیبگاه جمهوریاسلامی
غالبا جمهوریاسلامی رژیمی پنداشته می شود که دُگم و انعطاف ناپذیر است. البته این تلقی به دلیل ماهیت حکومت و پیچیدگی و تودرتویی تصمیم سازی ها تا حدود زیادی درست است. ولی انگ زدن تغییر ناپذیری محض به این رژیم، به کلی اشتباه بوده است.
۱- چرا با وجود تاکیدات مکرر بر استمرار جنگ تا پیروزی نهایی، سرنگونی صدام و رژیم بعث، رهبری تن به پذیرش قطعنامه و پایان دادن به جنگ شد؟!
۲- چرا با تن دادن به گفتگو و مذاکره با اروپا و آمریکا، تن به انعقاد برنامه راهبردی جامع اقدام(برجام) داد؟!
۳- چرا از بازیگری در سوریه کنار کشید؟!
۴- چرا عملیاتی شدن چندین قانون مانند حجاب و عفاف را به تعویق انداخت و یا به کلی تعطیل کرد(ماهواره)؟!
فهم علل این تسلیم شدن ها و تن دادن های قهری به تغییرات، بس ساده است: طاقت نیاوردن در برابر فشار.
البته که این ویژگی جمهوریاسلامی نیست، بلکه هر رژیمی موجودیت خود را به دلیل فشار و تهدید درونی یا بیرونی تحت خطر دید، تن به دگرگون سازی رویکردهایش می دهد. ولی مشکل جمهوری اسلامی آن است که خیلی دیر و تاریخ گذشته به عظمت تهدیدها و فشارها پی می برد. آن قدر فرصت نشناس و هزینه سوز است که تا آخرین ایستگاه هم پیش می رود. ژاپنی ها توصیه می کنند: چنان چه اشتباها سوار ترن شدی، در نخستین ایستگاه پیاده شو؛ چون هر چه دیرتر پیاده شوی، سفرت گرانتر خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کودتا
به گمانم حاکمیت باید پی برده باشد که هدف جارو جنجال های اخیر در قالب موضعگیری برخی امامان جمعه، شماری از نمایندگان، تجمعات سازمان یافته افراد قابل شمارش (چند ده نفره) و کلی فعالیت در فضای مجازی، علیه معاون راهبردی رئیس جمهور و حتی تهدید و وهن او و بلکه تهدید رئیسجمهور، رئیس مجلس و بلکه رئیس قوه قضا، حتی چنان چه قانونی و مشروع هم باشد، از دیدگاه شاخص های کودتا شناسی، نمی تواند چیزی جز بستر سازی و ترغیب برای کودتا تلقی شود.
حال که:
نیروهای تحت پشتیبانی ایران تقریبا از فضای پیرامونی اسرائیل عقب نشسته اند و جمهوری اسلامی با تضعیف محور مقاومت و یا نیروهای نیابتی اش، خود مستقیما باید در برابر جبهه مشترک اسراییل-آمریکا قرار گیرد؛
و هم چنین پایه های اقتصادی حکومت دچار تزلزل شده است، ناگزیر گرایشی البته نازک و کم بنیه از عقلانیت درون حاکمیت در جهت ملایم سازی سیاست خارجی، آن هم نه در مقیاسی استراتژیک هویدا شده است.
با این همه صاحبان منافع درون حکومتی و به اغلب فدراتیو روسیه ونیز دلواپسان و گروندگان اندیشه آخرالزمانی، کمترین تغییر در فضای کشورداری را به نفع ایران بر نمی تابند.
برای هر دانش آموخته ژئوپلیتیک، این تحرکات حاوی یک نشانه است: زمینه سازی برای سرنگون کردن دولت مستقر.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نتیجه تن دادن به مذاکره؟!
چنان چه فرض بر در خطر بودن اصل نظام باشد، که هست، حاکمیت تن بهمذاکره با آمریکا خواهد داد. حتی اگر لازم باشد پروژه گرانبهای هسته ای نابود و یا فریز خواهد شد؛ به گونه ای که کبریت بی خطر شود.حتی به گمانم برای عمل به اوجب واجبات، متعهد خواهند شد که زین پس کاری به حفظ امنیت منطقه نداشته و موی دماغ هیچ دولتی، به ویژه اسرائیل (اشغالگر) نشوند. در کل سر براه و گوشه گیر. چنین مکانیسمی دیر و زود. دارد، سوخت و سوز نه.
البته حتی با این فرض که گروه های افراطی و آخرالزمان اندیش، حکومت را از تمکین کردن به چنین طرحی بازدارند، ترن ایجاد نظم جدید، تن به برپایی جنگی جدید در خاورمیانه نخواهد داد. یعنی ترامپ و دستیاران تاجرمابش برای بریدن پنیر از ساطور استفاده نخواهند کرد. در اینصورت آن قدر دایره تحریم ها و فشارها تنگ خواهد شد که حکومت ناگزير به تغییر دادن استراتژی خود شود. چون در غیر این صورت احتمال تکوین تنش و مشاجره از درون کم نیست.
با این همه، حتی تن دادن جمهوری اسلامی به تغییر با وقار و پیوستن به نظم جهانی و منطقه ای، نوید بخش خروج ایران از بحران های درونی و نیز مسائل متعدد رسوب یافته در فضای همسایگی نخواهد بود. زیرا ساختار اجرایی، حقوقاساسی و نحیف بودن طبقه تکنوکرات کنونی در جمهوریاسلامی، آن چنان درهم ریخته و آشفته است، که توانایی بالا کشاندن ایران تا حد ترکیه، عربستان و امارات را ندارد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چهارمین مشکل ترامپ
بیش از دو دهه است که مهار چین در دستور کار کاخ سفید است. ولی ترامپ آن را در قالب مساله نخست آمریکا در اورده و به هر بهایی وعده عملیاتی کردن آمریکا-اول را داده است.
ولی اقتصاد چین دیگر و هرگز مهار پذیر نخواهد بود. هیچ طرح و برنامه شناخته ای قادر به رقابت با اقتصاد این غول نیست. نمونه ها:
۱- حتی هم اکنون در ژانویه ۲۰۲۵، میزان تولید ناخالص داخل جمهوری خلق چین بر پایه برابری قدرت خرید(PPP)، هزاران میلیارد دلار از ایالاتمتحده پیشی گرفته است(۴ تریلیون دلار). تداوم این پیش بینی مهار شدنی نخواهد بود. حتی ماسکیست ها (پیروان عقاید ایلان ماسک) هم نخواهند توانست آمریکا را در برابر رشد شتابان چین پیش اندازند؛
۲- چین تا ۲۰۲۴، شریک نخست تجاری ۱۴۴ کشور، از جمله خود ایالات متحده است. بدبینانه ترین پیش بینی ها برآن هستند که تا ۳-۴ سال دیگر چین در بازار دادوستد به مرز فراگیری و جهان شمولی مطلق خواهد رسید؛
۳-حتی همه برنامه های تعرفه ای و اقتصاد ملی گرایانه ترامپ هم برای پایان دادن به نابرابری در تراز بازرگانی با چین کم فایده است. بیشینه دستاوردش محروم شدن طبقه متوسط آمریکایی از دسترسی به کالاهای ارزان چینی است. تعرفه های سنگین پیش رو، زندگی ۲۳۰ میلیون طبقه متوسط آمریکا متکی به کالاهای ارزان را تحت تاثیر قرار خواهد دهد.
چنین فکت هایی از چشم برنامه های استراتژیک بین های واشنگتن پنهان نیست. نهادها و موسسات تحقیقات استراتزیک آمریکا به خوبی می دانند که آینده اقتصاد جهان با چنین سمت و سویی تحت رهبری آمریکا نیست.
بنابراین افزون بر افزایش تعرفه ها و...در اندیشه دست زدن به ساز وکار کلان تری برای مهار چین هستند.
جمهوری خلق چین بارها و بارها اعلام کرده که هرگز به ابرقدرتی نمی اندیشد و در پی آن نبوده است. پکن طی سه دهه اخیر در چارچوب های ژئواکونومیک یا استراتژی اقتصاد محور حرکت کرده است. چینی ها تا کنون زیر بار بالابردن هزینه های کلان نظامی نرفته و از پذیرش تعهدات جهانی در این زمینه شانه خالی می کنند. به گونه ای که بودجه دفاعی رسمی چین برای ۲۰۲۵، کمتر از ۱۱٪ آمریکا است.
ایالات متحده و به ویژه ترامپ در پی آن هستند که بافت، ساخت و رویکرد ژئواکونومیک چین را به سوی رویکرد ژئوپولیتیک بکشاند.
چین با وجود داشتن ۱۴ همسایه در خشکی، هرگز در پی دلمشغولی ها سرزمینی نبوده و چندان وقعی به گرایشات ملی گرایانه خارج از ادعاهای تاریخیخود بر نداشته است. همین بستر و فضایی به نسبت آرام برای تمرکز بر نوسازی و پیشتازی در اقتصاد برایش فراهم ساخته است.
ولی تصور کنید چنان چه قرار باشد زین پس درگیر مناقشه و مشاجره و بلکه درگیری با ژاپن، جمهوری کره، تایوان، فیلیپین، ویتنام، هند، مالزی، اندونزی و حتی استرالیا برآید، چه چشم اندازی در انتطار این اقتصاد جهانشمول خواهد بود؟!
کوتاه آن که تنها راه شناخته شده برای کاخ سفید تحت کنترل ترامپ، تغییر جهت دادن چین از رویکرد ژئواکونومیک به دوزخ دهشتناک ژئوپولیتیک است. همان دوزخی که جمهوری اسلامی ۴۶ سال است در آن افتاده و راه برون رفتی از این چاه ویل نمی یابد. به گمانم شی جین پنگ و چینی ها بر خلاف حاکمان استراتژی ندان جمهوریاسلامی راه عقلانیت را بر خواهند گزید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دومین مشکل ترامپ
ترامپ در جایگاه ۴۷ امین رئیس جمهور ایالات متحده بر آن است که کشورش را به عصر طلایی بازگرداند. او می گوید: زندگی من به یک دلیل نجات یافت؛ من توسط خدا نجات یافتم تا دوباره آمریکا را بزرگ کنم. وی در سخنرانی پیش از تحلیف گفت: "عصر طلایی آمریکا از امروز آغاز می شود. از امروز کشورمان شکوفا شده و مورد احترام جهانیان قرار خواهد گرفت".
دستیابی به عصر طلایی و شکوفایی، در وهله نخست باید از همسایگان آمریکا و نیز آمریکاهای شمالی، مرکزی و جنوبی بیاغازد. مناطقی که تحت بیشترین گرایشات امپریالیستی ترامپ و حلقه پیرامونش قرار گرفته اند:
۱-کانادا دومین کشور پهناور جهان که باید تبدیل به ایالت ۵۱ ام آمریکا شود؛
۲- گرینلند که باید از سوی دانمارک به ایالات متحده فروخته شود؛
۳- کانال پاناما که دوباره باید زیر کنترل و تصرف آمریکا درآید؛
۴- نام خلیج مکزیک، که به خلیج آمریکا تغییر یابد؛
۵- ورود مهاجران لاتین تبار از رود مرزی ریوگرانده و از راه های دیگر به آمریکا ممنوع و مهاجرین غیر قانونی نیز اخراج شوند. حتی اپلیکیشن دریافت وقت مصاحبه برای مهاجرت قانونی به آمریکا، از جمله برای اسپانیولی ها از کار انداخته شود. ارتش نیز هماکنون به کمک گارد مرزی شتافته و در مرز مکزیک مستقر شده است؛
۶- بیدرنگ تعرفه های ۲۵٪ به کالاهای وارداتی از کانادا و آمریکا اعمال شود.
تنها کانادا، دانمارک و مکزیک نیستند که علائق ترامپ را بیدرنگ به سخره گرفتند، بلکه حتی خوزه رائول مولینو طی پاسخ به اظهارات ترامپ گفت: کانال پاناما برای پانامایی ها خواهد ماند.
کوتاه آن که ترامپ از همان روز نخست ریاست، با امواج مخالف دور و نزدیک روبرو شده است. به گمانم بیشتر این گرایشات، به ویژه تا جایی که به قاره های آمریکا بر می گردد، با ناکامی مواجه خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
پیمان ایران-روسیه
معاهده درازمدت ایران-روسیه در واقع توافق نامه ای بین مطرودین و ضعفا است. بدک نیست سری به آن بزنیم:
۱- نخست آن که به تعبیر لوموند توافق مسکو و تهران، نمایش قدرت دو رژیم ضعیف در برابر غرب است. این همه چشم اندازش را منعکس می کند.
روسیه با این توافق قصد دارد نشان دهد که خیلی هم منزوی نیست. از سوی دیگر جمهوری اسلامی هم پس از فروپاشی اسد و ناکامی دوستانش در محور مقاومت در مواجهه با اسرائیل، نیازمند کسب پشتیبانی ار روسیه است؛
۲- دوم این که برخلاف توافق فی مابین مسکو-پیونگ یانگ، چنین معاهده ای در برگیرنده تعهدات دفاعی متقابل در برابر تهدیدهای خارجی نخواهد بود؛ که البته هم نشانگر پیچیدگی مناسبات تاریخی ایران-روسیه است و هم به ویژه ناامید کننده جمهوری اسلامی از داشتن یک چتر حمایتی در برابر موزائیک تهدیدها؛
۳- سوم آن که گسترش مناسبات اقتصادی بین این دو کشور همبافت و دارای ساختار کلان اقتصادی تقریبا مشابه، نا امید کننده است. گسترش چنین مناسباتی بین دو کشور که عمده صادراتشان انرژی فسیلی است، بی شباهت به معاهده صادراتی دو تولید کننده شیر نیست؛
۴- چهارم آن که توسعه کریدور شمال-جنوب با توجه به این که روسیه و ایران به ترتیب زیر شلاق سخت ترین و بیشترین تحریم های جهانی هستند، لطیفه ای بیش نیست. به زودی خواهبد دید که ایران حتی از مبدا (پایانه های بندری) هم در دادوستد، با مشکلات حادفزونتر روبرو خواهد شد؛
۵- پنجم آن که توسعه صنعت گردشگری بین دو کشور پوچ است. کدام روس حاضر است ترکیه، امارات و اسپانیا و...را رها کرده و تحت شرایط نامناسب و بلکه دیوانه کننده اوقات فراغتش را در جمهوری اسلامی بگذراند؛
۶- ششم و مهمتر این که طی ریاست ۵ رئیس جمهور ایران، شامل خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، رئیسی و پزشکیان، پرزیدنت ولادیمیر پوتین در دیدار با آنان، بر توسعه مناسبات تاکیدات مکرر شده است. در همه این دیدارها هم سخن از قراردادهای استراتژیک(مثلا راهبردی) شده است. ولی دستاوردشان چه بوده است؟
۷- هم چنین ایرانیان به حق می پرسند روسیه که خود در دهها مساله و مشکل حاد دست و پا می زند و قادر به حل وفصل هیچکدام هم نبوده است، چگونه می تواند گره گشای مشکلات کشوری ۹۰ میلیونی با صدها تنگنا باشد؟!
کوتاه آن که بی کمترین گمانی معاهده ایران- روسیه ناکام مانده و دستاوردی استراتژیک برای برونرفت ایران از تسلسل کمتر توسعه یافتگی مهیا نخواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دلخواه همه
ارزیابی ام آن است که جمهوری اسلامی با سرشت، شاکله، جهتگیری و کارآمدی جاریش، مطلوب و دلبخواه تقریبا همه کشورهای همسایه است. بنگرید:
۱- برای هر ۶ کشور جنوبی خلیج فارس نسبت به دوره پهلوی دوم، بس مطلوب و خوشایند تر است. زیرا برخلاف عصر پهلوی دوم، فاقد نفوذ بینالملی برای ایفای نقش ژاندارمی در این دریای نیمه بسته است. سهل است که تنها و منزوی و بلکه منفور مانده و فاقد پایگاه قدرت جهانی و یاور و پشتیبانی استراتژیک است؛
۲- برای اتحادیه اروپایی و به اغلب احتمال ایالاتمتحده, نا امنی ناشی از فرایند تغییر رژیم جمهوری اسلامی دهشتناک و پرخطر خواهد بود. زیرا احتمال این که با تضعیف جمهوری اسلامی سرتاسر آسیای باختری دچار بی نظمی شود، کم نیست. بنابراین در پی دستیابی به راه حلی کم خطرند؛
۳- مطلوب همیشگی روس ها در قالب تزاریسم، اتحاد شوروی و فدراتیو کنونی، همسایگی با ایرانی ضعیف، دور از غرب و وابسته به خود بوده است؛
۴- ولی استمرار یک حکومت منزوی، مهجور، با اقتصاد درهم ریخته و هویت ملی له شده، برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان، از همه ملت های جهان مطلوبتر است. اندیشه آذربایجان بزرگ و به ویژه ترکیه عثمانی گونه، اهدافی نیستند که باکو و آنکارا یک لحظه آن را فراموش کنند. چنین اهدافی با وجود ایرانی مقتدر، متحد و پیوسته به غرب، تریاکی برای این دو همسایه خواهد بود؛
۵- هم چنین برای طالب ها تداوم استمرار جمهوری اسلامی با چنین ماهیت و هویتی از دهها منظر کمال مطلوب است. قطع حقابه ها، مهاجر پذیری بی دردسر و بلکه دلخواه، مساعد فرض کردن بستر برای دست اندازی بهاستان های خاوری در فرصت مناسب و...بهترین زمینه ها برای علاقه طالب ها به تداوم جمهوری اسلامی با ساختار کنونی است؛
۶- برای عراق بما هو عراق، یعنی عراقی لائیک و متحد( با فرض اتحادکرد، سنی و شیعه) ایرانی با قدرت ملی آرمانی خیلی نباید مطلوب باشد.
البته حقیقتا مورد عراق پیچیده تر از آن است که بتوان در یک پارگراف بدان پرداخت و مهر خاتم بر آن زد؛
۷- به گمانم تا جایی که به همسایگان و منطقه بر می گردد، تنها سه ملت اند که از قدرت یابی مجدد ایران و خروجش از انزوای بین المللی خشنود خواهند شد: ارمنستان، پاکستان و ....
پیشترها در همین جا به اندازه کافی دلایل علاقه درازمدت این سه ملت را تشریحکرده ام.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خانه یا پرچم
اینجا ینگه دنیاست؛ جایی که شهروندانش بیش از هر جغرافیای دیگر پست مدرنیسم را تجربه کرده اند. انترناسیولیست ها سده هاست با هر گونه ملیگرایی و کشور دوستی در افتاده و اندیشه کشور دوستی را نشانه حماقت و ابلهی مبلغ بوده اند.
ولی با این همه، مرد خانه و دارایی همه عمرش را رها کرده و همه تلاشش را بر نجات پرچم کشورش متمرکز کرده است. او در خانه و مدرسه آموزش دیده که پرچم کشورش نماد هویت ملی، یکپارچگی و متحد بودن، میراث فرهنگی و تاریخی و آزادی است. تکه پارچه ای که بدین اعتبار باید پاسدارش بود.
اینجا پیونگ یانگ نیست که اجباری در کار باشد و نادیده انگاری پرچم برابر مرگ و تیرباران؛ اینجا لس آنجلس است و هیچکس به خاطر نادیده انگاری پرچم در این شرایط نکوهش نمی شود. ولی مرد کمترین تردیدی ندارد: پرچم، پرچم، پرچم.
کاش پرچم همه ملت ها و کشورها نماد هویت ملی اشان بود و چنین دلباختگانی داشت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
مسئولیت تاریخی ستاد کل
با آگاهی داشتن از وظایف و مسئولیت ذاتی ستاد کل نیروهای مسلح و به ویژه با شناختی که از سرلشگر باقری فرمانده محترم این نهاد، کمترین گمانی نیست که گزارشی جامع و بدون حتی یک خط احساسات و صرفا بر پایه برآوردهای استراتژیک از وضعیت و موقعیت امنیتی ایران برای استحضار فرماندهی کل قوا تهیه، تنظیم و ارائه شده و یا عنقریب خواهد شد. چنین گزارش جامعی از وضعیت و موقعیت امنیتی جمهوری اسلامی بدون رخنه گرایشات حزبی و به ویژه یه دور از احساسات و القائات ایدئولوژیک، مهمترین مسئولیت تاریخی قوای مسلح است .
هم چنین تهیه گزارش هایی جامع، دقیق و واقعگرایانه از سوی ستادهای کل ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بس حساس و مزید بر گزارش ستاد کل نیروهای مسلح است.
هر گونه درنگ، سهل انگاری و غرض ورزی در ترسیم و ارزیابی شرایط، تنگناها و توانمندی ها، خیانتی نابخشودنی و قابل پیگرد است .
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ترامپ و گرینلند
دهه هاست به دانشجویان مقاطع فوق لیسانس و دکتری گوشزد کرده ام، آینده امنیت جهان به قطب شمال و گرینلند بسته است. از جمله به دلیل همین گزاره دهشتناک است که دستکم از 168 سال پیش، آمریکایی ها در پی ضمیمه کردن این پهناورترین جزیره به کشورشان برآمده اند. چرا؟! مگر گرینلند حاوی چه امتیازی است؟ چرا ایالات متحده دست از سر دانمارکی ها برای ضمیمه سازی این جزیره بر نمی دارد؟!!
ترامپ 2019 پیشنهاد خرید این جزیره را داد، ولی همزمان کپنهاک و نوک(پایتخت گرینلند) چنین پاسخ دادند:
گرینلند فروشی نیست.
با این همه ترامپ بر اهمیت استراتژیک کانال پاناما و گرینلند تاکید کرده و حتی دستیازی به اقدام نظامی برای اشغال آنها را رد نکرده است.
گریلند 303 سال است که تحت اداره پادشاهی دانمارک است. در جریان جنگ جهانی دوم توسط آمریکا تصرف شد. ولی از 1956 دوباره به بخشی از پادشاهی دانمارک و فارو تبدیل شد.
البته در همه پرسی 1979، گرینلند به خودمختاری گسترده ای دست یافت و جز امورخارجی و امنیت، همه مسئولیت ها به دولت محلی سپرده شد. تقریبا 88% جمعیت را اسکیموها(انونیت ها) تشکیل می دهند.
آمریکا بارها و بارها خواهان مالکیت و کنترل گرینلند شده است. از جمله در 1867، 1946 و 2019. چرا گرینلند تا این حد برای آمریکا پر اهمیت است؟ این پهناورترین جزیره زمین دارای چندین رکورد جهانی است. از جمله:
1- پهناورترین جزیره جهان است. بزرگتر از مکزیک و عربستان؛
2- دارای گرانبهاترین و گوناگون ترین منابع معدنی جهان است. از 34 ماده معدنی که کمیسیون اروپا آنها را حیاتی شمرده، 25 ماده در گرینلند، آن هم در مقیاس کلان و تجاری وجود دارد. موادی مانند گرافیت و لیتیوم و نیز عناصر کمیاب با کاربری در وسایل نقلیه الکتریکی و ژنراتورهای بادی. گرینلند مملو از طلا، پلاتین، لیتیوم، تیتانیوم،ذغال سنگ،الماس، یاقوت، نفت و گاز است. برخی آن را امید آتی اروپا محسوب کرده اند؛
3- گرینلند با تنها 57000 جمعیت و بیش از 2/7 میلیون کیلومترمربع وسعت، با تنها 0/028 تن در کیلومترمربع، کم تراکم ترین و خلوت ترین منطقه سیاسی جهان محسوب می شود؛
4- تنها واحد سیاسی جهان است که 97% آن یخزده و منجمد است؛
5- گرینلند تنها واحد سیاسی جهان است که 92٪ صادراتش وابسته به صنعت صید میگو و دیگر آبزیان دریایی است. این رکوردی دست نیافتنی است؛
6- با وجود بیشترین و متنوعترین معادن جهان در گریلند، میزان بیکاری در این جزیره بسیار بالا است. از این منظر وابسته ترین واحد سیاسی به دولت مادر است. به گونه ای که حدود نیمی از بودجه دولت را کپنهاک بر عهده دارد. در مجموع به گمانم تا دهه آینده این جزیره بهشت زمین نام خواهد گرفت.
با این همه از دیدگاه ایالات متحده هیچکدام از این برتریها منبع اصلی گرایش واشنگتن برای گرایش به انضمام گرینلند نبوده است. از دیدگاه این ابرقدرت، نقش ژئواستراتژیک گرینلند برای دفاع از آمریکای شمالی غیر قابل جایگزین است.
مارک جاکوسن دانشیار کالج دفاعی پادشاهی دانمارک در این زمینه باورمند است:
"اگر فدراتیو روسیه بخواهد به سمت آمریکا شلیک کند، کوتاه ترین مسیر برای عبور تسلیحات هسته ای از فضای قطب شمال و ایضا گرینلند خواهد بود".به همین دلیل است که پایگاه پیتوفیک گرینلند در دفاع از آمریکا نقش حیاتی دارد.
ولی شاید به موازات آن عبور زیردریایی های هسته ای روسیه از تنگه های فارو و گرینلند در جهت تهدید مستقیم ۲۲ ایالت شرقی آمریکا است. از دیدگاه نئوماهانیست ها که برای کنترل زیر سطحی بیش از سطح دریا اهمیت قائلند، گرینلند حیاتی ترین جزیره جهانی پنداشته می شود.
به هر روی با این توضیحات کوتاه چند نتیجه زیر بیش از بقیه احتمالات امکانپذیر می نماید:
1- احتمال انضمام گرینلند به آمریکا با توجه به دلبستگی های فرهنگی، زبانی و علائق 300 ساله اینونیت ها به پادشاهی دانمارک و نیز تبادلات تجاری با کپنهاک و اسلو، بس اندک خواهد بود؛
2- به گمانم گرینلند در نهایت به عنوان واحد سیاسی مستقل از پادشاهی دانمارک جدا خواهد شد. ولی مناسباتش با دانمارک بی شباهت به مناسبات استرالیا، نیوزلند و کانادا با بریتانیا نخواهد بود؛
3- آمریکا همچنان پایگاه پیتوفیک را در اختیار داشته و نفوذ دفاعی خود را در این جزیره در دو بعد هوایی و زیر سطحی (اقیانوس) گسترده تر خواهد کرد.
کوتاه آن که امکان تحقق هدف پرزیدنت ترامپ مبنی بر خرید و انضمام گرینلند، بس ناچیز است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دو گام تا توافق
اکونومیست بریتانیا پیش بینی کرد که ترامپ با حفظ و تشدید فشار بر تهران، پکیجی مشتمل بر دو گام برای عادی سازی مناسبات با جمهوری اسلامی پیشنهاد خواهد داد:
۱- محدود کردن جدی برنامه هستهای؛
۲- پایان دادن به کنش های نظامی منطقه ای در جهت پشتیبانی از حماس، حزب الله و حوثی ها.
این دو، خواسته هایی اجرا ناپذیر نیستند. مثلا در باره گام نخست، فتوای رهبری در باره حرمت تهیه و استفاده از تسلیحات هسته بس است. حتی چنان چه این حرمت هم نبود، روشن است که دنیا به هیچ وجه اجازه تولید مستقیم تسلیحات را به جمهوری اسلامی را نداده و نخواهد داد. البته امروز دستکم ۳۴ کشور مانند ژاپن، آلمان، ایتالیا، برزیل و آرژانتین هستند که برای دستیابی به تسلیحات هسته ای به کمتر از ۹۰ روز زمان نیازمندند. در واقع شیوه تولید این کشورها چنان بوده که هر آن ضروری تشخیص دهند، این جنگ افزارها در اختیارشان قرار خواهد گرفت.
در مورد گام دوم هم چند نکته بدیهی است:
اول این که دیگر در منطقه ملت-دولت ها استراتژی رویارویی مستقیم با اسرائیل (اشعالگر) را کنار گذاشته اند. بنگرید به ملت های سوریه، لبنان، عراق، اردن و...
دوم این که تنگناهای جغرافیایی پس از خروج سوریه، امکان پشتیبانی جمهوریاسلامی به مثلا محور مقاومت را بیش از ۹۰٪ کاهش داده است. حتی روسیه نیز واقعیت پایان بعث سوریه و خانواده اسد را پذیرفت.
سوم آن که تاکید مجدد مبنی بر استمرار پشتیبانی نظامی و در قالب پیشین از حزب الله، به کنشی کهنه و زهوار در رفته تبدیل شده که حتی مورد نظر نعیم قاسم و جرگه مدیران ارشد این تشکیلات نیست.
به هر روی سرنوشت ایرانیان برای خروج از دوزخ به پذیرش دو گام و لب تر کردن رهبری وابسته و پیوسته است. به گمانم حتی بد نیست حاکمیت حتی پیش از هر گونه مذاکره و چانه زنی، طی بیانیه ای کوتاه عزمش را برای در آوردن لباس های کهنه و پوسیده اعلام کرده و بر تغییر دیدگاه و منش خود در مناسبات جهان تاکید کند.
می دانم که امروزه این پیشنهاد رمانتیک می نماید، ولی در عین حال بس بهتر و روشن تر می بینم که فردا پذیرش این گونه پیشنهادها به خواسته ای فراگیر، ملی و موکد تبدیل شده و در دستور کار جدی شهروندان قرار خواهد گرفت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
شاهنشاهی طلبی در کمین است
چنان چه مذاکرات ایران-آمریکا آغاز نشود و یا نتیجه و دستاوردی در مقیاس استراتژیک برای جمهوری اسلامی در بر نداشته باشد، بعید نیست طی ۱۴۰۴، شاهنشاهی طلبی در فضای سیاسی-اجتماعی درونی ایران به پرنفوذترین اندیشه سیاسی بین مردم تبدیل شود. برعکس، دستیابی ایران-آمریکا به توافقی گسترده، همه جانبه و موثر، اسباب کاهش نسبی فکریه شاهنشاهی خواهی را فراهم خواهد ساخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سطح مذاکرات ایران-آمریکا
چنان چه توقع رهبری و دیگر تصميم سازان از گفتگوی جمهوری اسلامی با ایالات متحده آمریکا آن باشد که مذاکرات در سطح برداشتن تحریم ها محدود بماند و یا بیشینه بده-بستانی باشد در جهت کاهش فشار پرزیدنت ترامپ و در آزای آن، کنترل جهانی بر فعالیت های هسته ای، همان بهتر که اصلا انجام نشود. حتی روس و چین هم با این سطح از مذاکرات بین ایران‐آمریکا مخالف نیستد.
منظور آن است که چنان چه این مذاکرات در سطح استراتژیک نباشد، برای ایرات دردی دوا نخواهد کرد. در این صورت پرسش این است که سطح مذاکرات استراتژیک چیست و حد و حدودش تا کجا است؟
منظور از داشتن مناسباتی استراتژیک بین ایران-آمریکا، برقراری روابطی مانند مناسبات عربستان، اسرائیل و بلکه فرانسه و چک و لهستان با ایالات متحده است.
در این صورت داشتن چنین مناسباتی با ایالات متحده، تا جایی که به جمهوریاسلامی بر می گردد، لازمه کدامین کنش ها خواهد بود؟:
۱- اتحاد همه جانبه با غرب؛
۲- بازگشایی نمایندگی های آمریکا در ایران؛
۳- بستر سازی برای سرمایهگذاری کلان در ایران؛
۴- برقراری مناسبات رسمی با اسرائیل (اشغالگر)؛
۵- زمینه سازی برای هماهنگی با ناتو و نوسازی و هماهنگ سازی نیروهای مسلح بر این اساس.
البته که مصادیق همراهی و همکاری با ایالات متحده می تواند به دهها مورد برسد. در عین حال نیازمند وقت چندانی هم از دیدگاه تطویل گفتگوها نخواهد بود. من معنی ره صدساله را یکشبه طی کردن به خوبی اینجا وجدان می کنم.
ولی گرچه همواره ایده آلیست و بلکه رمانتیک بوده و هستم، کمتر پیش می آید که مخاطبانم را در این سودا رها کنم.
نیک می دانم که رهبری با تفکر ضد امپریالیستی دیرینه و به ویژه آمریکا ستیزی دامنه دار، تن به این سطح از گفتگو نخواهد داد. هرچند چنان چه ایشان هم رضایت دهند، کورپراسیون نظامی و نیز نفوذی های روسیه و ترکیه سدهایی محکم در برابرش خواهند بود.
ولی تا جایی که به سیاست خارجی بر می گردد، این پاکترین،جامع ترین و فوری ترین درمان دردهای بیکران ایران و در عین حال آرمانی ترین آنها است. آرمانی که خواه ناخواه باید محقق شود و کمترین گمانی نیست که محقق هم خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
محوری که نیست
دستکم از منظر جغرافیا محور مقاومت مد نظر جمهوری اسلامی نمی تواند وجود داشته باشد. سوریه در جایگاه گرانیگاه از دست رفته است. قدرت مانور شبه نظامیان الحشد الشعبی در عراق بسیار کاهش یافته است. بنابراین دیگر بین النهرین نمی تواند در پیوند ایران_سوریه_حزب الله نقشی ایفا کند. مهمتر این که حزب الله در لبنان آچمز شده است. شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله در سخنرانی اخیرش که گزارشی از چگونگی و نتیجه نبردهای این تشکل با اسرائیل (اشعالگر) بود، به روشنی نتیجه گرفت که حزب الله از راه نظامی نمی توانست اسرائیل را شکست دهد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خیلی هم دیر شده
از ۱۳۷۹ مستدل، پیاپی و بی وقفه و در قالب کتاب های درسی معرفی شده از سوی مراجع علمی، نوشته ام که تهدیدگر اصلی در برابر بقا و یکپارچگی ایران نه از ناحیه اسرائیل (اشغالگر) است و نه از سوی ایالات متحده؛ نه کشورهای عربی جنوب خلیج فارس و عراق می توانند کانونهای تهدید مستقلی برای ایران به شمار آیند و نه پاکستان و ارمنستان و ترکمنستان.
گرانیگاه هر تهدیدی که بقا و یکپارچگی ایران را هدف قرار می دهد، جمهوری ترکیه و دو شاخه جمهوری آذربایجان و طالب ها در افغانستان هستند. راه حل چیرگی بر این مساله فرا استراتژیک برای ایران نیز در این گزاره نهفته است:
برقراری مناسبات گسترده و همه جانبه و دریک کلام استراتژیک با ایالات متحده
این رویکردی است که بس دیر هم شده و نفوذی های آنکارا و جاسوسان و تشکل ها و سمپات های میت (سازمان اطلاعات ملی ترکیه) همواره تمرکزشان را در تخریب هر گونه گرایش به غرب در جمهوری اسلامی قرار داده اند. صد البته در این مسیر نیز با فدراتیو روسیه همنوا هستند.
...وخوب هم می دانم که با تاکید مکرر بر این موضوع، جانم را به خطر انداخته ام.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خب قانونحجاب را اجرا کنید
لایحه ای با هزار دنگ و فنگ و با گذر کردن از دروازه های پر پیچ و خم دولت، کمیسیون ها، صحن علنی مجلس، شورای نگهبان و بیت رهبری به قانون تبدیل شده و باید اجرایی شود. پس با این همه، چرا قانون حجاب و عفاف به فاز اجرایی نرسید و هرگز هم نخواهد رسید؟! پاسخ کوتاه است:
چون اجرا پذیر نیست
به عبارت دیگر، حتی اگر همه حاکمیت شامل سه قوه و بلکه نیروهای مسلح هم ورود کنند، توانایی اجرای آن را نخواهند داشت. چون نه می توان مردم را قانع کرد و نه نظارت اجتماعی وجود دارد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به زوی ایرانیان پی خواهند برد چرا قانون حجاب اجرایی نشد و نمی توانست بشود؛ آن روز آغاز تغییرات استراتژیک، کلی و همه جانبه در ایران خواهد بود.
راستی چرا این قانون نتوانست اجرا شود؟!!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پنجمین مساله ترامپ
اشراف و بلکه چیرگی داشتن بر فضای اقیانوس منجمد شمالی و سطح و زیر سطح آن برای امنیت ملی آمریکا حیاتیاست. به عبارت دیگر تسلط بر هیچ منطقه ای در کل کره زمین تا این حد برای پاسداری از امنیت آمریکای شمالی مهمتر نیست.
روسیه، کانادا، آمریکا، دانمارک(گریلند)، نروژ، سوئد، فنلاند و ایسلند جزو حوزه شمالگان محسوب می شوند. از این ۸ کشور پیرامونی این کوچکترین اقیانوس جهان، ۷ کشور عضو ناتو هستند. با این همه پرزیدنت ترامپ خواهان پیوستن کانادا و گریلند به خاک آمریکا است. پشت این درخواست ها واقعیتی ژئواستراتژیک نهفته است: دفاع یکپارچه از فضا، آب های سطحی و زیرسطحی این اقیانوس در جهت حفظ امنیت آمریکای شمالی و اروپا در برابر پرتابه های هسته ای روسیه، چین و کره شمالی.
کوتاه آن که طی ۴ سال پرزیدنتی ترامپ، موضوع قطب شمال، کم کم در صدر قرار خواهد گرفت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سومین مشکل ترامپ
حتی پیش از ورود به خانه(کاخ سفید) به جنگ در اوکراین پایان خواهم داد؛(ترامپ در مبارزات انتخاباتی)
جنگ اوکراین، در همان روز نخست ورود به خانه پایان خواهد یافت؛(ترامپ در مبارزات انتخاباتی)
پرسش از ترامپ پس از تحلیف:آقای رئیس جمهور قرار بود، امروز جنگ در اکراین تمام شود!
ترامپ: هنوز نیمی از روز مانده است.
سومین مساله ترامپ پس از اروپا و همسایگانش، تمرکز بر جنگ اکراین است. کم نیستند کارشناسان زبانزد بین المللی که شانس ترامپ در این زمینه را بالا می دانند. ولی ۵ سد و مساله بر سر راه موفقیت ترامپ قدعلم کرده اند.
۱- روز ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲،(۸ مهر ۱۴۰۱) ولادیمیر پوتین سند الحاق ۴ استان لوهانسک، دونتسک، خرسون و ژاپوریژیا به فدراتیو روسیه را امضاکرد. این توافق در پی همه پرسی ۲۷ سپتامبر در این استان ها به تایید پرزیدنت رسید. پیشتر نیز پوتین کریمه، یعنی پر ارزشترین منطقه اکراین را اشغال کرده بود. اکنون نیز خلیج آزوف نیز در اختیار فدراتیو است.
آیا زلنسکی و اکراینی ها با جدا شدن خاور دنیپر از کشورشان که گرانبهاترین بخش های اکرابن هم هست تن خواهند داد؟! پوتین به کمتر از این ها راضی نخواهد شد؛
۲- ولی ولادیمیر حتی با فرض تصرف همه خاور دنیپر، آزوف و کریمه هم تن به پایان جنگ نخواهد داد. او خواهان اکراینی است بی چتر پشتیبانی ناتو. اکراینی که هر لحظه امکان تجاوز مجدد هم داشته باشد. ممکن است ترامپ زلنسکی را به پذیرش هر دو شرط ترغیب کند، ولی اکراین آگاهست که پشت سرش حمایت اتحادیه اروپایی را حتی با خروجواشنگتن خواهد داشت؛
۳- اروپا ۷۵ سال است زیر و بم، علائق، اهداف و استراتژی روس ها را از هر زاویه ای می شناسد. ممکن است اوربان در مجارستان و یا اسلواکی، ترکیه و صربستان با ایده زمین در برابر صلح روی خوش نشان دهند، ولی لهستان، بریتانیا و فرانسه، حتی با تهدید خروج ایالات متحده از ناتو تن به چنین خواسته ای نخواهند داد. به ویژه این که فنلاند و سوئد و بلکه نروژ و در کل اعضای نوردیک، پشت خود را خالی خواهند دید؛
۴- درست است که از ۱۰ گلوله ای که اکراینی ها شلیک می کنند، ۸/۳ آن با حمایت آمریکا کسب شده است، یعنی ۸۳٪ اقتصاد جنگ اوکراین بر دوش آمریکایی ها استوار است، البته با خروج بسیار کم احتمال واشنگتن از ناتو، اروپا تنها خواهد ماند، ولی با وجود بریتانیا و فرانسه ی اتمی و با وجود ۲۷ ارتش کارامد، دست از پشتیبانی اروپای خاوری نخواهند کشید. دوم این که خروج ایالات متحده از ناتو، پیش و بیش از آن که موجبات خسران اروپا شود، موجبات تباهی، انزوا و بلکه پایان ابرقدرتی او است. به گمانم فروپاشی ناتو در واقع به منزله پایان تاریخ چیرگی غرب است. احتمالی بس دور از انتطار. سوم انکه حتی با وجود خروج ایالات متحده، اروپا ناگزیر ساز وکار دفاعی مستقل خود را طراحی و اجرا کرده و دستکم ۷ کشور طی کمتر از ۷۰ روز به باشگاه دارندگان تسلیحات هسته ای اروپا و جهان افزوده خواهند شد؛
۵- حتی لازم نیست به این تخیلات اندیشید. واقعیت این است که فدراتیو روسیه با وجود استمرار جنگ فرسایشی، رو به انحطاط است. کرملین جز انبارهای مملو از تسلیحات هسته ای بر کدامین قدرت ملی-آفندی کارآمد متکی است؟! فهم اینگزاره که فدراتیو روسیه و ولادیمیر سال های پایانی خود را در عرصه قدرت جهان طی می کنند، سخت نیست.
روس ها در حال فرسودگی پیاپی انسانی در این جنگ فرسایشی اند. منزوی و تنها با تکیه به چند کشور ورشکسته و رو به فروپاشی.
کوتاه آن نقشه راه ترامپ در جهت پایان دادن به این جنگ و کاهش دغدغه جهانیان از جنگسوم، حتما باید خبره ترین و کارکشته ترین کارشناسان را بکار گیرد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نخستین مساله ترامپ
دوشنبه والدین دامبروسکیس، کمیسر اقتصادی اروپا گفت: این اتحادیه مایل به حفظ مناسبات اقتصادیش با ایالاتمتحده است، ولی نه به هر بهایی. وی افزود: چنان چه نیاز به دفاع از منافع اقتصادی اروپا باشد ما آماده ایم؛ همان گونه که در دور نخست دولت ترامپ انجام دادیم.
ترامپ از مدت ها پیش گفته بود: اگر کشورهای اتحادیه اروپایی نفت و گاز بیشتری از آمریکا نخرند، تعرفه های سنگین علیه آنها وضع خواهیم کرد.
این در حالی است که به گفته لومبار، وزیر دارایی فرانسه، اروپا باید مکانیسم پاسداری از صنعت خود را دو برابر کند.
هم چنین یک روز پیش از تحلیف ترامپ، فرانسوا بایرو نخست وزیر فرانسه به صراحت در برابر برنامه های ترامپ ایستاد و به تندی گفت:
اگر کاری نکنیم، سرنوشت ما بسیار ساده است؛ تحت سلطه در خواهیم آمد، در هم خواهیم شکست، به حاشیه رانده خواهیم شد.
البته فشار ترامپ بر اروپا تنها بر سر واردات گران قیمت انرژی آمریکا از سوی اروپا نیست؛ ترامپ دستکم سه خواسته سنگین و کمرشکن دیگر از اروپا دارد:
۱- افزایش تعهدات بیشتر در ناتو، از طریق افزایش بسیار بالای بودجه نظامی؛
۲-نرمش بیشتر در برابر روسیه و پرزیدنت پوتین؛
۳- افزایش سنگین تعرفه بر واردات از جمهوری خلق چین.
به گمانم سخت ترین مواجهه ترامپ در سیاست خارجی، چگونگی تداوم همکاری با اتحادیه اروپا خواهد بود. بدون تداوم این اتحاد، همه طرح های ترامپ در برابر چین، روسیه و حتی آمریکای لاتین محکوم به تضعیف و تخفیف است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
مار و موش
افعی ها توانایی لانه سازی ندارند؛ معلوم است, چون نه دست دارند و نه پا. با سر و دم های درازشان هم که نمی توانند خاک و سنگ را شکافته و آشیانه بسازند. این است که با فرصت طلبی ذاتی به درون لانه موش ها، خرگوش ها، سنجاب ها که با هزاران زحمت ساخته شده خزیده و پس از نیش زدن، مسموم کردن و خوردن آن ها، همانجا لم داده و جا خوش میکنند. تخم ریزیکرده و همان جا تا ناگزیر به بیرون رفتن و یا کشته شدن نباشند می مانند.
راستش قضیه خیلی از انقلاب ها و کودتاها هم بی شباهت به ارتباط مار ها و موشها نیست. انقلابیون و کودتاگران با ابهت می آیند خانه را صاحب می شوند و جا خوش می کنند. نه خانه می سازند و آشیانه درست می کنند و نه از لانه دیگران ساخته پا بیرون می گذارند. اصولا مارها برای ساختن خلق نشده اند، کارشان تنها و تنها نیش زدن است و بس و نشان دادن خوفناکی و هولناکیشان. فقط وقتی لانه را ترک می کنند که مجبور بدان شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
مشکل کریدور زنگزور(سیونیک) حل شد
تا چندی پیش دغدغه جمهوری اسلامی قطع ارتباط ایران- ارمنستان-اروپا با حذف مرز ۴۴ کیلومتر و ۴۷۰ متری ایران- ارمنستان بود. هدف اتصال نخجوان- آذربایجان از طریق دالان زنگزوز (سیونیک) بود.
چنین کاری برای ترکیه با توجه به برتری فاحش قوایش نسبت به ارمنستان سهل بود.
ولی پس از شکست فاحش ارمنستان در نبرد قره باغ، ایروان خیلی زود بدین نتیجه رسید که اتکا به دوگانه روسیه- ایران نه تنها بی ثمر است که برباد دهنده خواهد بود. بنابراین با خروج از معاهدات پیشین با روسیه و معمولی سازی ارتباط با مسکو، برنامه ای استراتژیک در پیش گرفت؛ گرایش به غرب.
دستاوردهای این نگاه تا کنون چنین بوده است:
۱- بستن توافقنامه مشارکت جامع و درازمدت استراتژیک با ایالات متحده؛
۲- اخذ پشتیبانی نظامی از هند؛
۳- اخذ پشتیبانی نظامی از یونان، بلژیک، ایتالیا، بلغارستان؛
گمانی نیست که تا دو سال آینده ایروان به اتحادیه اروپا و بلکه ناتو خواهد پیوست.
البته ممکن است ترکیه تن به طرح مدنظر و به صرفه ایروان برای پیوند ترکیه-آدربایجان دهد. آن هم از مسیری کاملا متفاوت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیروز جنگ حماس-اسراییل
بنگویر وزیر امنیت داخلی اسرائیل(اشغالگر)، ژنرال گیورایلند و چندین پارلمانتاریست کنست و اعضای احزاب مخالف بنیامین نتانیاهو، ضمن انتقاد از توافق نامه آتش بس، آن را شکستی برای اسرائیل محسوب کرده اند. البته بیشتر شهروندان اسرائیل و تحلیلگران میانه رو و رادیکال از آن استقبال کرده اند.
تعیین پیروز این نبرد ۴۶۷ روزه از دیدگاه شاخص های ژئواستراتژی سخت نیست. چرا که ژئواستراتژی برای تعیین پیروز نبردها، بر سه دستاورد تمرکز می کند:
۱- میزان دستیابی به اهداف جنگ؛
۲- کنترل فضاهای جنگ؛
۳- خارج کردن دشمن(ان) از میدان.
بر این پایه ها می کوشم تفسیری واقعگرایانه از نتایج این جنگ ارائه دهم:
1- طوفان الاقصی نتوانست منجر به تشکیل کشور فلسطینی شود؛ سهل است که بیشتر ۳۶۰ کیلومتر مربعی باریکه غزه از حیز انتفاع خارج شد. افزون بر آن کنترل اسرائیل بر کرانه باختری نیز چند برابر شده است؛
2- حزب الله لبنان به عنوان توانمندترین و منسجمترین تشکیلات نطامی غیر دولتی خاورمیانه و بزرگترین پشتیبان فلسطین و حماس، تضعیف و ناگزیر تن به آتش بس داد. حتی قدرت مانورش در لبنان نیز نسبت به گذشته محدود شد؛
3- سوریه به عنوان گرانیگاه محور مقاومت به کلی از دست رفت و دیگر به هیچ روی نمی تواند به عنوان سرپل و محور اتصال محور مقاومت محسوب شود؛
4- خواه و ناخواه با وجود توافق آتش بس، حوثی های یمن نیز از گردونه نبرد با اسرائیل خارج خواهند شد؛
5- با وجود از دست رفتن سوریه، برقراری آتش بس حزب الله و حماس با اسراییل، توانایی عملیاتی حشدالشعبی عراق متمایل به صفر شده است. به ویژه این که این تشکیلات از داخل عراق نیز تحت فشار است؛
6- افزون بر این ها، انهدام غزه و زیرساخت هایش و جان باختن دهها هزار تن، تا سال ها درد و رنج برای مردم غزه باقی ماند. علت آن است که باریکه غزه به دلیل ناتوانی آفندی حماس، میدان جغرافیایی جنگ بود؛
7- دستاورد دیگر جنگ برای اسراییل، تضعیف جدی محور مقاومت است؛
8- مهمتر این که جمهوری اسلامی با وجود این آتش بس، دیگر هیچ توجیه و مقبولیت بین المللی برای ادامه کشمکش موشکی با اسرائیل ندارد؛
9- همچنین در این نبرد بیش از 15 ماهه ارتش اسراییل که به جنگیدن در عملیات برق آسا و کوتاه مدت مشهور بود، تجربه نبردهای درازمدت را در چند جبهه تجربه کرد؛
10- در عین حال اسرائیل توانست دوستان و دشمنان خود را در این نبرد طولانی شناسایی کند؛
11- نتانیاهو نتوانست به همه اهدافش دست یابد، ولی بالاخره موفق به آزادی گروگان های باقیمانده شد.
با این همه دولت اسرائیل در چند جا دچار شکست های فاحش و بلکه استراتژیک شد:
الف- موضوع ضرورت تکوین دولت مستقل فلسطینی جنبه بین اللملی و بلکه فراگیر یافت. امروز ۱۴۶ کشور مدافع آن هستند. هر چند با برآمدن ترامپ سدی سنگین در برابرش قد علم کرده است؛
ب- هر چند حماس ضرباتی سنگین متحمل شد و بیشتر رهبران و فرماندهانش ترور شدند، ولی به عنوان یک جریان فکری همچنان باقی ماند. افزون بر این هنور تا حدودی بر غزه چیره است؛
پ- مهمتر این که در آخرین ماه جنگ دولت وابسته به ترکیه را در همسایگی خود دید. تهدید ترکیه با توجه به قرابت های مذهبی با اعراب و نیز توان بالای نظامی و اقتصادی، مهمترین چالش اسرائیل در سال های آتی خواهد بود.
کوتاه آن که امروز اسرائیل از دیدگاه تواندفاعی توانمندتر و مجرب تر از دو سال پیش است. افزون بر آن همچنان و بلکه فزونتر حمایت ایالات متحده را پشت سر دارد. ولی از سوی دیگر کماکان چالش فلسطین را حس می کند. هم چنین به اغلب احتمال رویارویی کلان اسرائیل در آینده، مقابله با تهدید اعراب با رهبری ترکیه خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کجای کار می لنگد
تقریبا همه دولت- ملت ها، سازمان ها و تشکل هایی که جمهوری اسلامی از آنان در جهت جنگ با اسراییل پشتیبانی می کرد، تفنگ هایشان را بر زمین نهاده و راه تفاهم، سازش و صلح در پیش گرفته اند.
حزب الله لبنان، سوریه، الحشدالشعبی و بلکه حماس تقربیا از گود جنگ و ستیز با اسرائیل (اشغالگر) بیرون آمده اند. با این وجود و در کمال شگفتی، هنوز جمهوری اسلامی بر بوق ستیز، مشاجره و بلکه جنگ می دمد و مصداق بارز و کامل کاسه از آش داغتر شده است. سهل است که تهران انگار نه انگار که همپیمانانش در محور مقاومت راه سازش در پیش گرفته باشند، بی انقطاع از صادق ۳ و۴ و...می گوید و از ادامه تنش و مشاجره و جنگ.
دقیقا نمی دانم پشت پرده این جنگطلبی ها چه کسانی خفته اند و افسار ایران را در دست دارند، ولی برای من سه چیز روشن و بلکه بدیهی است:
۱- ایرانیان پی برده اند که دیگر فرصتی برای تنفر ورزیدن ندارند؛
۲- ایرانیان دیگر آمریکا را دشمن خود نمی دانند، سهل است که درست یا نادرست او را متحد کشورشان می پندارند؛
۳- ایرانیان دیگر با هر گونه رویکرد آفندی و جنگ ابتدایی در برابر آمریکا، اسراییل، دولت های عرب، پاکستان و... که از سوی حکومت پیشنهاد شود(همانند تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر ایران) همراه نخواهند بود.
کوتاه آن که، دیگر فرصت تنفر باقی نمانده است. یعنی مردم ایران وقتی ندارند از کشوری متنفر باشند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
می افتد
بهبهانی ها ضرب المثل شگفت و استراتژیکی دارند: میوهَ که رِسِس خُش میفتی(میوه که رسیده شد خودش می افتد).
این ترجمان یکی از برترین آموزه های کارل مارکس است. او پیاپی بر انقلاب سازان می تازید و آنان را به سخره گرفته و بلکه ناسزا نثارشان می کرد. مارکس، انقلاب و دگرگونی های سیاسی را متاثر از سازوکار درهم پیجیده ای می دانست. بنابراین هرگونه تلاشی برای انقلاب سازی و تغییر زودتر از رسیدن شرایط دگرگونی را دغلبازی و فریب دادن مردم می دانست.
کمترین گمانی نیست که نظام سیاسی کنونی ایران ناگزیر است تن به تغییرات بنیادین و جامع داده و خود را با خواست نزدیک به قاطبه ایرانیان وفق دهد. استراتژی سیاست خارجی خود را با غرب به ویژه ایالات متحده همسو نماید؛ از درون، حکومت و دولت را بر پایه ساختار و مدیریت مدرن سازماندهی کرده، نیروهای مسلح را دوباره سازماندهی نوین کرده و...
به عبارت دیگر تهران به خوبی و از درون به این آگاهی دست یافته که دوره تمرکز با شیوه های کهنه بر سوریه، حزب الله، حشدالشعبی، غزه و حماس به پایان رسیده و این استراتژی، آخرین رمق هایش را بوده و رو به انتها است.
زیرا پس از پایان یافتن کار سوریه و به دام افتادن حزب الله، تن دادن حماس به آشتی و سازش و کنار رفتن محتوم حشدالشعبی، دیگر چاره ای نمی ماند، الا کربلایی شدن.
کمترین گمانی نداشته باشید که همین روزها دست های حماس برای پذیرش آتش بس بلند شده و حشدالشعبی و متعاقبا حوثی ها به این رویه تن خواهند داد. بگذارید چند روزی در ایران چند غریو و ناسزای دیگر هم سر داده شود.
چه راست گفت لیدل هارت: شمشیرها در نیام خواهد رفت، وقتی زمان پایان نبرد رسیده باشد؛ و چه زیباتر گفت سون تزو: قدرت شمشیر در نیام فرو رفته، بس بیشتر از شمشیر آخته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k