kazemiandehkordi | Unsorted

Telegram-канал kazemiandehkordi - شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

56

Subscribe to a channel

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

در بزن
هنوز باران هست
هنوز کتاب و ورقی شعر تازه
چشمی برای سیر نشدن به تو
و پنجره ای که
از تو حرف شنوی دارد
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به سراسر تو پخشیدم
آونگانه روسری ات در
توفانی قاره ای می چرخید
کسی که سطح روشنی از تن اش
لپر می زد و
هیمنه ی آفتاب بود
مسیر ده انگشت من
مسیر دو چراغ گردان
تو را نزدیک می خواست
فرصت از مدارای زمان می گریخت
و رویا برای زیبا تر شدن
به تو متوسل بود و تو
هجای بلند آمدن بودی
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

شهریور  ، ماه عجیبی ست
قاصدک ها از
مزارع سرگردان می رسند
زندگی ،
حدی بین خواب و بیداری ست  
و با د ها و باد ها....
بی امان و خیس می دوند
در چشمان ما...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

لابد کوچه ای در بخارا
نام توست
که شرم  نو زنان
از نوک حروف دسته دار شعر ت
چکه می کند

و بر  لبانت، دخترانِ  مینیاتوری سمرقند، قند می سایند...
لابد در تاریخ اندامت
رودکی ام 
یا امیر سامانی
شعر می گویم و زر
صله می دهم

#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

ای از پشت پرچین
به من سرک کشیده
ما همه ی درختانیم
بیا برای صحبت از
بامداد ریشه ها
از شیون برگ های پریده
اوضاع بغرنج شهر ها
و مرحمت نور
که باقی ی خوشی های ماست
بیا به راه ریشه ها برگردیم
ما از آوندهای مست
زیر تلنگر باران
دور نشده ایم
هنوز به وقت عاشقی
منتظر آن نغمه ی سرشاریم
آن شاعر ماه زده که
از ما کلمه می خواهد

#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

درخت ، پرنده را برگزید
شاعر واژه را
آسمان ابر را
و آن گاه که من تو را برگزیدم
خدا به فکر فرو رفت.
٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫

االشجرة  إختارت الطير

الشاعر إختار الكلمة

السماء إختر الغیوم

وعندما اخترتك أنا

فكر ٱلله بعمق  بما إخترت.


#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
#برگردان
#مریم_حیدری(ریحان)

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

ناگهان منی
بلد  راه بریده
پشت شعر ی ناتمام
و عبور به وقت بی هراس به
تو بستگی دارد
ای در شرق شعر من
به گیراندن آفتاب ،مشغول
به خانه ام بیا و
به ترویج نامم در
حوالی ی گریه هات
مصر باش
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی


روبرو را نگاه کردم میان جماعت
تو را دیدم
میان سنبله‌ها زیر تک درختی
تورا دیدم
در انتهای هر سفر
در عمق هر عذاب
در انتهای هر خنده
سر بر آورده از آتش و آب
تابستان و زمستان
تو را دیدم
در خانه در رؤیا در آغوشم
تو را دیدم
ترکت نخواهم کرد ...!


#پل_الوار

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

وسعت اله کاظمیان دهکردی

یک نکته آموزشی از علم عروض در شعر جناب کیان ارثی

درود به استاد کیان ارثی ی گرامی که من اخیرن افتخار دارم غزل های خوب شان را بخوانم اما در مصرعی که عرض خواهم کرد اختلال وزن واضح است بعضی دوستان نادیده نظر دقیق خواستند که اجابت امر کردم
مصرع مورد نظر را ببینیم:

« من در ادامه ی جربان های آتشین »
بحث عروض ،بحثی به ظاهر آسان اما در باطن بسیار پیچیده است مستحضر ید عروض ،علم و قانون مصوب با ماده ها و تبصره هاست
که در حوزه ی اختیارات زبانی و شاعری ،مورد بررسی قرار می گیرد و تخطی از آن ،قانون شکنی ست
تصرف در موسیقی ی کلمه ،به نوعی ،سکته تلقی می گردد که دو نوع است سکته ی خفیف و سکته ی ثقیل.
در این مصرع ،جربان بر وزن بریان باید بیاید اما به صورت ج ر یان آمده.قبل از آن « ه» اشباع شده که گوش را می آزارد عدم رعایت موسیقی ی کلمه ،باعث سکته شده نیز تسکین خارج از رکن «,ه» به جای ت فاعلات و م مفاعیل به جای هجای بلند آمده که تسکین خارج از رکن ،اتفاق افتاده است!
تسکین خارج از رکن ،سکته ی خفیف نیست بلکه سکته ی ثقیل است و وزن عروضی را می شکند و تبصره ای برای برطرف کردن اشکال وزنی ،نزد عروضیون وجود ندارد.
پس این مصرع ،طبق قانون عروض مشکل وزنی دارد و در آن شک و تردیدی نیست.

اما در مورد مصرع دوم بیت دوم ،آن چه به چشم می خورد ضعف موسیقایی ست که باید « ست» پیاپی ست را در اختیارات زبانی ،هجای کوتاه بدانیم که معمولن این گونه اختیارات را بایستی در سبک خراسانی و عراقی پیدا کنیم و اکنون معمول نیست!

«با آن که پنج عصر پیاپی ست ناخوشم»
پیاپی ست ،در گوش نوازی بسیار ناخوش است آن هم در وزن بسیار شیرین « مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن که یکی از اوزان به شدت موسیقی ساز است.
از اطاله ی کلام ،پوزش می طلبم.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

📽 موسیقی بینظیر با نام " خیابان رویاهای پوچ "

اجرای فوق العاده زیبای  #ویولن توسط  Lindsey Stirling

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به عنوان مقدمه در کتاب ایشان ،
چاپ شده است

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

(۱)
وسعت اله کاظمیان دهکردی

وزش باد رنج ها بر نارنج آباد

تأملی بر اندیشه و شعر ایوب غفاری ی گوشه



رباعی یا رباع و به تعبیر فارسی زبانان چهار گانه، یکی از خوش ترین قالب های شعری سنتی ی ایرانی ست که بر حول « لا حول و لا قوه الا بالله » می چرخد .
اما به درستی ،ابداع این قالب را نمی توان به تازیان نسبت داد هر چه هست رودکی و پیش از او هم ،رباعی سرایی وجود داشته است.
تازیان این دو بیت چهار مصرعی را معرب کرده و از آن « الدو بیت »  فارسی را ساخته اند.
از مهمترین کتاب های رباعی سرایان می توان  رباعیات مشهور خیام  را از جهت نگرش های فلسفی در صدر توجه نشان دهد و نیز به «نزهه المجالس» اشاره کرد که  در حدود چهار هزار رباعی از شاعران قرن پنجم تا هفتم راگرد آوری کرده است

در واقع ،وزن اصلی ی رباعی ( مستفعل مستفعل مستفعل فع) است که از وزن اصلی هفت وزن مشتق می شود و از گونه ی اصلی سه وزن

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

👆👆👆👆
تمامی دینم، به دنیای فانی
شراره عشقی، که شد زندگانی
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی
به سوز عشقی، خوشا زندگانی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

با کسی حرف زدم که
هجوم نفس اش ،صبح بود و ایستادن اش
درختی چسبیده به
تن توفان .
روی صدایش ،باغی انار ترکیده
روی پیراهن اش
ده ها گل آویزان می رفتند
با کسی حرف زدم که
بلد من بود
بلد بودن را نفس می زد و
مرا با نوباوگی ی کوچه های از
رویا رفته،می بافت
و من با هر کوک او
از رفتن ،برمی گشتم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

کلمه ای خوشیده در غرب لبت
بازخواست تنهایی ی من است
این جا که ، باد
جمع می کند
هر آن چه از اجاق سوخته
می لرزد 
هر آن چه از عطر تو
در هوای این شعر
سرگردان است....
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

#بیکلام

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
...
#پل_الوار

🍂❣

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به دنیا آمد م تا
به قدر علف های زیر درختان و
ماهیان شکار نشده
تا به قدر خشک شدن اقیانوس ها
تو را دوست داشته باشم
به دنیا آمد م تا
سرنوشتم را سقط کنم و
زهدان هزاران زن را
بترسانم
از زمان های ایستاده به سایه ام
عبور کنم تا
تو را از پشت هزاران نسل برگزینم
به وقت تو باشم
به آسمان تو
به رفت و آمد های تو
به دنیا آمدم تا
شاعر تو باشم از
رویا هات سر بزنم
و به اندازه ی کسانی که تو را
نخواهند دید
دوستت داشته باشم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

تا سفر گیاهی به
ریختن شانه هایش
تا خوابیدن ماری بر
صخره ی برفی
تا شخم زدن گرازها به
جنگل بلوط
به من بیندیش
به من بیندیش از
یک شب ابدی
وقتی صدا به کلمه
بوسه نمی دهد و از
جامه درانی ی ظلمات
قرن ها گذشته است...

#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به دوست با نام رفته ام ،هوشنگ چالنگی شاعر بزرگ ژانر «شعر دیگر »وبه قول شاملو:
شرف شعر سپید

در دو چال چهره ات
دو پرنده ی اساطیر، می رقصند
مماس دو گریه ی در نطفه
دچار آن وسیع گندم زار اند
که غروبی، همین موقع
انگشتان تو
آن ها را
عاشق کرد.

#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

همچون نبضِ یک مُرده، سخت آرامم ...

مایاکوفسکی


این موسیقی زیبا و بی نظیر را از دست ندهید🕯🕯🕯

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

჻ᭂ ☀️تک بیت خاص☀️჻ᭂ

أتعرفين ما هو الوطن يا صَفيّة؟
الوطن هو ألا يحدث ذلك كله!

می‌دانی وطن چیست صَفیّه خانم؟
وطن یعنی این‌که نباید همه‌ی این‌ها اتفاق می‌افتاد!

📚بازگشت به حیفا
✍🏻: #غسان_كنفانی
ترجمه: محمد حمادی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

#موسیقی
#بیکلام
#فلوت_پان

▪Title: #Memory
▪Artist: #Petruta_Kupper

| @haft_eghlim|

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

واین شعر
دره ای ست علیل
با اندک ماهیان پس از سیل
و مردی بر زانوان ،خمیده
با اورادی محتمل که
نام اش را فراموش کرده است
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

Screenshot (۱ اوت ۲۰۲۴ ۱۵:۵۳:۵۰)

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

کسی چیزی را روانی می کند
خبر آورکان مگر می توانند  بر خلاف باد بدوند
مگر درخت بر صحرا
می‌تواند از جا کنده شود
چه وقوعی برگ های زمان را می تکاند
کلمه را آن قدر درشت می کند که
آدمی را ببلعد
و از سایه جز ناچاری ی بزرگ شدن
توقعی نیست
ماه عدد ۴ مرا دست کاری می کند
بام های خالی،فاجعه اند
و کاری از دست من بر نمی آید
کسی شاید بوده است
از حوصله ی مدارا گذشته
تلخ آب کشنده گذاشته در
سنگ آب صخره ای تا
پرندگان مرا بکشد
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

(۲)
از شاعران خوب رباعی سرا باید ایوب غفاری ی گوشه  را از چند منظر ،قابل توجه  ادبیات معاصر دانست
نخست بایست به قوه ی آمیختگی و تنیدگی ی روح شاعر با این قالب اشاره کنم و سپس،نگره ی اتمیستی ی اورا یاد آور شوم که نسبت به پدیده ها و موضوعات پیرامون زیستی ی جهان خود،مسولیت نشان می‌دهد. طبعن نگرش فلسفی و اعتراضی ، دو عنصر رباعیات او را شکل می دهد.
ذکر خیر او اگر چه در این مقال نمی گنجد اما تهی از دعای دیر زی و تندرست زی و آفرینا هم نیست.
به قول نیما ،شاعر باید شاعر زمانه ی خویشتن باشد که آن چه در جهان اطراف او در حال اتفاق است برشی از نگرش عاطفه ی  او ست که تجمیعی از بعدها ی تنفر ،تقدس،خشم،خشونت،مهر و....را در خود می پروراند.
ایوب غفاری ،شاعر دمدمی مزاج و باری به هر جهت، نیست .
غفاری شاعر درد و خشم است و نوع کلمات او در هم نشینی ی هم ،واگویه گر ناملایمات اجتماعی ست.:


در مورد نان دو صفحه انشا بنویس
این مرتبه با یاری بابا بنویس
از خالی دستان پدر خواندم که
این تن به فروش می‌رسد را بنویس

چالش های معیشتی ،پیوسته از دغدغه های انسان در طول زمان بوده است مسلمن فرایند این معضل را باید در نوع نگرش حکومت ها ،،بدانیم این وضعیت تاریخی ،در ایران ،هم چنان به شکل های گونه گون خود را نشان می دهد.
صرف نظر از مصرع کوبشی ی آخر  که به زمان محاضر مربوط می شود در این رباعی  شاعر روایت رنج انسان و قرار گیری ی او را در طبقه ی فرو دست جوامع به مخاطب خود نشان می دهد.

مضافن از هم این روی، بروز و ابراز گسست معیشتی ی یک جامعه ،همیشه بر دوش هنرمندان و ادبیون و خاصه ،شاعران بوده و زبان غفاری نیز ادامه گر همین رسالت تاریخی ست.
نگره فلسفی نیز یکی دیگر از چالش های ذهنی ی  این شاعر است که نمی توان نگرش پرسش گر و عریان خیام را از بعض رباعیات غفاری ،جدا سازی کرد:


انگار که با بنده خداوند لج است
رفتم به هوای کعبه دیدم کرج است
بُزوار چهل سال به دنبال شبان
رفتم به صراط مستقیمی که کج است

این رباعی برآیند دو چالش فلسفی ی انسان معاصر و نیز طنز گزنده ناشی از رویدادهای برابر شاعر و پایداری ی آن ها و عدم کنش متعارف جامعه و عدم اقناع دینی ست
واین رباعی:
۵۷.
یک جان داده هزار جان میگیرد
ارزان داده ولی گران میگیرد
اینجاست که روزگار برعکس همه
از درس نداده امتحان میگیرد

سختی ی زیستی ، معیشتی و نا پاسخ گری بر انسان اینسان ،روش مندی متداول ایوب غفاری ست برای واگویه ی آن چه از منظر او در ظرف رباعی ،تسطیر می شود

و باز این:

۵۵.
حالا خودمانیم ولی بد تا کرد
وقتی سر یک سیب چنان بلوا کرد
این موهبتی که زندگی نام گرفت
یک شوخی تلخ است که او با ما کرد


آمیختگی ی آستری ی فلسفه ،طنز در رویه ی محاوره واری ، سادگی و تفهم در این سه رباعی ،برجسته می نماید


توجه به آرکایسم و باستان گرایی و ملی گرایی ، و تلفیق آن با جامعه ی اکنونی ،گونه ی دیگر تفکر شاعر را به مخاطب ،نشان می دهد:
۶۱.
با شور اهورایی ایران کهن
در سایه ی مهر ایزد و فر وطن
ای نسل پدر سوخته در کوره ی جهل
آتش به پَر سوم سیمرغ بزن

۶۰.
این کشور کوروش کبیر است هنوز
خرگاه خشایارِ دلیر است هنوز
این گربه ی پیر اگرچه بیمار شده
آبستن بیشمار شیر است هنوز


تالمات روحی ی شاعر در مواجهه با جهان روبرو ،اورا وادار به شعر هایی می کند که ضمن درد آوری ، کوچه نشدن وبن بست شدن آمال آدمی را نشان گر است:

۶۵.
کم مانده که تا همیشه ویران بشویم
چون شهر پس از وقوع طوفان بشویم
دکتر ننویس نسخه بیهوده که ما
زخمی تر از آنیم که درمان بشویم

از بعدها ی دیگر فکری شاعر ،شوخی با هر چه شعر او را برانگیراند  هست  که می توان آن را در زمره ی طنز قلم داد کرد :

۵۳.
فکری بکن و رسولی اینجا بفرست
با موی بلوند و چشم شهلا بفرست
میخواهی اگر عزیز عالم بشویم
پیغمبری از جنس زلیخا بفرست

گذار از جهان نامراد که تبعیض و چند سویه گری  در آن بیداد می کند و پذیرش ناگزیر مرگ ،همیشه دست مایه ی اندیشه ورزی شاعران بوده است
ایوب غفاری هم از این به بن بست رسیدن آگاهی دارد اما حرفش را هم تمام قد می ایستد و می زند و می گذرد:

۵۴.
ایوب غفاری هم از این به بن بست رسیدن آگاهی دارد اما حرفش را هم تمام قد می ایستد و می زند و می گذرد:

۵۴.
این زندگی اش عذاب و محنت شده است
آن سهمیه اش رفاه و نعمت شده است
از بین پدیده های عالم تنها
مرگ است که عادلانه قسمت شده است

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

چهار برم به توست
رازی ندارم
یکی ‌درختم
پر میوه ی آبدار که
می توانی برگ و بر م را بشماری
حتا با  کبوتران وحشی و تخم هایشان
وسعت اله کاظمیان دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

_از هوشنگ ایرانی، بنفش تند بر خاکستری، از شعر کاساندرا، ص ۳۲

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

همچون نبضِ یک مُرده، سخت آرامم ...

مایاکوفسکی


این موسیقی زیبا و بی نظیر را از دست ندهید🕯🕯🕯


@donyaye_daroune_man

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

آمدن ات را
آمدم
رازی نداشتم
تمامیت روشن آن پرنده بودم
لب بام وقتی
صبح از چشم ات چکیدن داشت
کرانه ی آب زده
به تو برگشت می کرد
من اما برای تو
روی صدای دریا
روی باله ی ماهیان طلایی
شعر می گفتم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.

Читать полностью…
Subscribe to a channel