لیست انجام کار برای روزایی که استرس داریم :
1- به یک دوست زنگ بزنید.
2- به یک نفر بگویید دوستت دارم.
3- اینکه چه احساسی دارید را بنویسید.
4- بابت چیزهایی که رو به راه هستن جشن بگیرید.
5- یک چیز سالم بخورید.
6- به یک حیوان غذا بدهید.
7- استراحت کنید.
8- بیرون بروید.
9- یک لباس راحت بپوشید.
10- افکار منفی خود را دور بریزید.
11- چای گرم بنوشید.
12- به یادتان بیاورید که تا اینجای راه را پیموده اید.
13- کمی از کارهای خود را کم کنید.
14- به آثار هنری زیبا نگاه کنید.
15- از خودتان تعریف کنید.
16- به آهنگ های شاد گوش بدید.
17- خودتان را تشویق کنید.
18- خوش شانس های خود را به یاد بیاورید.
19- یادتان باید که جزء کوچکی از این دنیا هستید.
20- کمی از سرعت خود را کم کنید.
@ketabdooni ✨
#یک_قاچ_کتاب 🍉
هر نفسی که فرو میبریم، مرگی را که مدام به ما دستاندازی میکند، پس میزند... در نهایت این مرگ است که باید پیروز شود زیرا از هنگام تولد، بخشی از سرنوشت ما شده و فقط مدت کوتاهی پیش از بلعیدن طعمهاش، با آن بازی میکند. با این همه، ما تا آنجا که ممکن است، با علاقه فراوان و دلواپسی زیاد به زندگی ادامه میدهیم، همانجور که تا آنجا که ممکن است طولانیتر تر یک حباب صابون میدمیم تا بزرگتر شود، گرچه با قطعیتی تمام میدانیم که خواهد ترکید.
#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
@ketabdooni ✨
شكست خوردن،
بيشتر وقتها حالتی موقتی است،
اما تسليم شدن چيزی است
كه آن را هميشگی می سازد.
#ماريلين_وس_ساونت
@ketabdooni ✨
#یک_فنجان_تفکر ☕️
ده نکته کوتاه هنگام سوار شدن به آسانسور
اگرچه همه این نکات را در مورد سوار شدن در آسانسور میدانید و رعایت میکنید، اما مرور آنها زیان ندارد. ما همیشه به آموختن یا مرور آموختهها نیاز داریم.
1️⃣ بعید است دیگران از شنیدن مکالمه تلفنی ما لذت ببرند و اگر اعتراض نمیکنند از بزرگواریشان است! از صحبت کردن با گوشی موبایل داخل کابین آسانسور اکیداً بپرهیزیم. در تاکسی هم خودداری کنیم، درون واگن مترو نیز. کلاً بیخ گوش دیگران با تلفن صحبت نکنیم. این یک آزار مدرن است.
2️⃣ به هیچوجه آسانسور را برای سوار شدن دیگران نگه نداریم. به ویژه در آپارتمان. تا هنگامی که همراهان ما کفش نپوشیدهاند و نیامدهاند درِ آسانسور را باز نکنیم. شاید در طبقات دیگر کسی نیاز فوری داشته باشد.
3️⃣ با توجه به شیوع کرونا و بیماریهای تنفسی سعی کنیم داخل آسانسور چهرۀ به چهره دیگران نایستیم. رو به در بایستیم. اینکه به دیگران پشت کنیم نشانه بیادبی نیست، مراقبت از سلامت خودمان و دیگری است.
4️⃣ اگر حیوان خانگی به ویژه سگ داریم سعی کنیم از پلهها تردد کنیم یا وقتی آسانسور پر است از آن استفاده نکنیم. ممکن است کسانی از سگ بترسند یا به دلایل تاکید شده در دین اسلام از این همجواری آزرده شوند. آسانسور وسیله شخصی یا حریم خصوصی نیست. به حقوق دیگران تجاوز نکنیم.
5️⃣ اگر وقتی سوار آسانسور میشویم بوی بدی مشام ما را آزار میدهد، دقت کنیم که خود ما هم با بوی بد دیگران را آزار ندهیم. هنگام بیرون بردن کیسه زباله شیرابه آن نریزد و از عطر استفاده کنیم. اینطور از ما رایحه خوشایندی برای نفر بعدی که سوار میشود به جا میماند.
6️⃣ سعی کنیم جلوی دکمههای آسانسور نایستیم. همه در طبقه مورد نظر ما پیاده نمیشوند. به دیگران اجازه بدهیم دکمۀ طبقۀ مورد نظرشان را فشار بدهند.
7️⃣ وقتی درِآسانسور باز میشود از تعارف کردن برای ورود و خروج و «مرگ من اول شما بفرمایید» خودداری کنیم. این توقفها علاوه بر صدمه زدن به آسانسور، دیگرانی را که در طبقات مختلف منتظر هستند میآزارد.
8️⃣ اگر در آخرین طبقه پیاده میشویم ته اتاقک آسانسور بایستیم. در این حالت ناگزیر نیستیم برای پیاده شدن هر نفر جا به جا شویم یا از آسانسور خارج شویم تا راه عبور باز شود.
9️⃣ اگر در آسانسور گیر کردید خونسردیتان را حفظ کنید! این احتمالاً بیهودهترین توصیۀ دنیاست. طبیعی است که مضطرب میشوید ولی ابداً سعی نکنید بین طبقات به زور در را باز کنید و خودتان را بیرون بکشید. هر ساله چندین نفر به همین دلیل دچار ضایعه جسمی شدید یا مرگ میشوند. دکمۀ اضطراری را فشار بدهید و صبر کنید. حتماً به کمک شما میآیند.
🔟اگر دچار مشکلات پا درد یا زانو نیستیم برای یکی-دو طبقه از آسانسور استفاده نکنیم. با این کار هم در مصرف انرژی صرفهجویی میکنیم، هم مانع استهلاک آسانسور میشویم و هم به عضلاتمان کمک میکنیم.
✍️ احسان محمدی
@ketabdooni ✨
از نظر گاندی، هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:
۱- ثروت، بدون زحمت
۲- لذت، بدون وجدان
۳- دانش، بدون شخصیت
۴- تجارت، بدون اخلاق
۵- علم، بدون انسانیت
۶- عبادت، بدون ایثار
۷- سیاست، بدون شرافت
از کتاب 📕 گاندی گونهای زندگی
✍🏻 کریشنا کری پالانی
@ketabdooni✨
#یک_قاچ_کتاب 🍉
در واقع انسان خدا را اختراع کرده است، ولی این موضوع نیست که عجیب به نظر میرسد و وجود داشتنِ خدا هم موضوع شگفتآوری نیست. موضوع مهم و شگفتآور این است که چنین فکری، فکرِ ضرورت وجودداشتن خدا؛ بتواند به مغزِ حیوانی این همه وحشی و بدطینت مانند انسان بهوجود آید، بس که این فکر مقدس؛ مؤثر و عمیقا خردمندانه است و چنین شأن و شوکتی به انسان میبخشد.
#برادران_کارامازوف
#داستایوفسکی
@ketabdooni ✨
زمانِ حال چیز خنده دارى است؛ اصولا نمىتواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه مىشویم، سپرى مىشود و دیگر حال نیست. این طورى ما مدام در گذشته زندگى به سر مىبریم، حتى هنگامى که در حال رویاپردازى دربارهى آینده هستیم.
از کتاب 📕دیدن از سیزده منظر
#کالم_مک_کان
@ketabdooni ✨
#یک_فنجان_تفکر ☕️
قانون 70% چیست ؟
نکات واقعی و جالب در زندگی تک تک ما...
70 درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها ، بدون استفاده می ماند!
به 70 درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم نیاز نیست!
70درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند!
70 درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود!
از70درصد استعدادهایمان استفاده نمیشود
70درصد از محبت وعشقمان را ابراز نميكنيم
70 درصد از کل درآمد طول عمرمان ، برای دیگران باقی می ماند!
روزهایمان می گذرد و پول هایمان در بانک ها و عشقمان درسينه می ماند ...
از کتاب📕 قانون هفتاد درصد
@ketabdooni✨
اگه مدام کاراتو عقب میندازی، باید بدونی که :
🔹 انجام ندادن یک کار ازت انرژی روانی بیشتری تا انجام دادنش میگیره.
🔸اگه تصمیم بگیری یه کاریو فقط پنج دقیقه انجام بدی، به احتمال زیاد تا تموم شدنش ادامه میدی.
🔹اگه یک کاریو زود تموم کنی، روزت پر از انرژی مثبت و انگیزه برای ادامه دادن میشه.
🔸قانون پنج ثانیه رو فراموش نکن، از 1 تا 5 بشمار، سریع از جات بلند شو و کارو انجام بده.
@ketabdooni✨
#یک_قاچ_کتاب 🍉
زیبایی از همان لحظهای که کسی مالکش میشود، رفتنی و زودگذر است. باید دشوار باشد. آن فرد همیشه باید سعی کند ثابت کند چیزهای بیشتری هم دارد و همیشه دلش میخواهد مردم درونش را هم ببینند و او را به خاطر خودش دوست داشته باشند، نه به خاطر اندام متناسب، چشمهای درخشان یا موهای پر پُشت و براقش.
#الینور_آلیفنت_كاملا_خوب_است
#گیل_هانیمن
@ketabdooni✨
از روح انسان در شگفت میشوم. هیچ قدرتی در آسمان و زمین، چنین عظیم نیست. بیآنکه بدانیم، حامل قدرت مطلق در درون خویشیم؛ اما روحمان را در زیر آوار گوشت و چربی خرد میکنیم و میمیریم، بیآنکه بدانیم چه هستیم و کارآییمان چیست.
از کتاب 📕گزارش از خاک يونان
#نیکوس_کازانتزاکیس
@ketabdooni✨
#یک_فنجان_تفکر ☕️
قانون پناهگاه
کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه ی راه ، در استراحتگاهی در آنجا استراحت می کنند. صاحب آن استراحتگاه طی سالیان متوجه شده که اتفاق جالبی رخ می دهد
وقتی کوه نوردان وارد استراحتگاه می شوند و گرمای آتش را حس می کنند و بوی غذا به مشامشان می رسد ، برخی از آنان وسوسه می شوند و به همراهان خود می گویند" می دانی فکر کنم بهتر است همین جا منتظر بمانم و شما به قله بروید و برگردید. وقتی برگشتید با هم پایین می رویم."وقتی کنار آتش می نشینند و آواز می
خوانند ، جرقه ای از خشنودی آنان را فرا می گیرد.در همین هنگام بقیه ی گروه لباس هایشان را می پوشند و مسیر خود را به سوی قله ادامه می دهند.
در ساعت بعد فضای شادی بخشی کنار آتش وجود دارد و اوقات خوبی را در مامن آرام خانه کوچک سپری می کنند. اما حدودا سه ساعت بعد ، آرام می شوند و به سمت پنجره می روند و به بالای کوه می نگرند و در سکوت به دوستانشان که در حال بالا رفتن از قله هستند ، نگاه می کنند.
جوّ موجود در استراحتگاه از شادی و لذت به سکوت مرگبار و غم انگیز مراسم تشییع جنازه خودشان تبدیل می شود.متوجه می شوند که دوستانشان بهای رسیدن به قله را پرداخته اند.
چه اتفاقی افتاد؟ راحتی موقت پناهگاه باعث از دست دادن باور آنها به هدفشان شد.این ، برای هر یک از ما نیز ممکن است اتفاق بیفتد.آیا در زندگی ما پناهگاه هایی وجود دارد که مانع رسیدن به قله و از دست دادن هدفمان شود؟زندگی از دو قسمت تشکیل شده استقله ها و پناهگاه ها...در پناهگاه امنیت و آسایش وجود دارد ،خطری جان شما را تهدید نمی کند ، اما برای تجربه ناب زندگی و صعود کردن و قرار گرفتن در اوج ، باید با چالش قله رو به رو شد و بر آن غلبه کرد.
@ketabdooni✨
اگه .....
🔹اگه توی هر شرایطی می خوای ارزش خودتو حفظ کنی!؟ کتاب "مرلین مونر"رو بخون.
🔸اگه تو بچگیت آسیب دیدی ولی میخوای الان زندگی خوبی داشته باشی کتاب "زندگی خود را دوباره بیافرینید" رو بخون.
🔹اگه میخوای عادت های بدت رو با عادت های خوب جایگزین کنی: کتاب"خرده عادت ها" رو بخون.
🔸اگه میخوای هدفت رو توی زندگی پیدا کنی:
کتاب" کتابخانه نیمه شب" رو بخون.
🔹اگه میخوای بر ترست به حیوانات غلبه کنی :
کتاب " من از تو نمی ترسم " رو بخون
@ketabdooni ✨
#یک_قاچ_کتاب 🍉
شنیدهام که مردم عشق را به دو تکه پازل تشبیه میکنند که تکمیلکننده هم هستند و کنار هم شکلی بینقص تشکیل میدهند ؛ ولی این اشتباه است. آدمها با هم متفاوتند و این خوب است. دو تکه پازل نمیتوانند به خوبی کنار هم قرار بگیرند و کاملکننده هم باشند، مگر اینکه به زور خم یا شکسته شوند یا به نحوی تغییر داده شوند تا در نهایت اندازه هم شوند.
#سنگ_کاغذ_قیچی
#آلیس_فینی
@ketabdooni✨
خاطره مثل کبودی است. آرام محو میشود.
از کتاب📕 بروکلینی دیگر
#ژاکلین_وودسن
@ketabdooni✨
#داستانک 📚
ده یا یازده سالم که بود تو بازی با بچه های فامیل پام گیر کرد به پای یکیشون و افتادم.ساق پای راستم خورد به لبه ی آجر و زخم شد.خیلی طول کشید تا کم کم جای اون زخم یکم بهتر شد و کمتر اذیتم کرد.اون روزا فقط یه دوست صمیمی داشتم دوستی که مثل خانوادم بود و بهش اعتماد داشتم.
توی مدرسه فقط اون می دونست ساق پای راستم زخم شده...اون تنها کسی بود که جای زخمم رو بلد بود.چند روز بعد از این اتفاق با دوستم بحثمون شد.یادم نمیاد سر چی. یادم نمیاد کی مقصر بود.
فقط یادمه زنگ ورزش بود و داشتیم فوتبال بازی می کردیم.وسط فوتبال وقتی داشتم شوت می زدم با کف پا اومد ساق پای راستم رو زد.کاری به توپ نداشت. اومد که زخمم رو بزنه.زخمم دوباره تازه شد! دوباره درد و درد و درد...
چند روز بعدش دوباره با هم رفیق شدیم.ولی دیگه هیچوقت نذاشتم بفهمه دردم چیه.از این اتفاق سال ها می گذره ولی هروقت کسی رو می بینم که درد داره، زخم داره، بهش میگم هیچوقت هیچوقت هیچوقت نذار کسی بفهمه جای زخمت کجاست.نذار بفهمه چی نابودت می کنه..شاید یه روز زخم شد رو زخمت ! دردت رو واسه خودت نگه دار.
می گم مراقب اونایی که جای زخمت رو بلدن باش...اونا می تونن با یه حرف... با یه کنایه... با یه خاطره کاری کنن که دوباره زخمت سر باز کنه... دوباره تو می مونی و درد و درد و درد.
@ketabdooni✨
#شعر🌹
#فروغ_فرخزاد
دوستت دارم
دوستت دارم
و دلم تاب تحمل این همه عشق را ندارد.
دلم از سینهام بزرگتر میشود.
دلم مرا به بیقراری میکشاند.
عشقی که از میان آن همه تجربههای دردناک گذشته باشد و باز همچنان باشد،
جز این نمیتواند باشد...
@ketabdooni ✨
#آیا_می_دانستید 💡
ناصرالدین شاه قاجار در سومین سفرش به فرنگ از کارخانهها و مراکز صنعتی اروپا دیدار کرد و در آلمان برای نخستینبار در یک کارخانه تولید وسایل برقی، پنکه دید که البته تازه چند سال بود در اروپا اختراع شده بود. ناصرالدین درباره مواجهه با این وسیله جدید در سفرنامهاش نوشته است: «کارخانه خیلی گرم بود و بوی قیر و بوهای دیگر و ما حرکت میکردیم همه را میدیدیم، در بین گردش نسیم خنکی احساس کردیم، باد میوزید، مثل باد بهشت که در آن گرما و تعفن، آدم را زنده می کرد. ما تعجب کردیم از کجا باد میآید، بعد ملتفت شدیم از یک چرخی است، پرّه پرّه ساختهاند، با الکطریسیطه حرکت میکند با سرعت زیاد و احداث باد میکند، اسبابی دارد که به حرکت انگشت چرخ میایستد، یک مرتبه تعفن و گرما جهنم میشود، باز انگشت میگذارند به حرکت میآید، بهشت میشود..."
پنکه سفارشی ناصرالدین شاه مدتی پس از بازگشت وی از فرنگ بالاخره به ایران رسید و در کاخ گلستان که سیمکشی برق داشت، نصب شد. بعدها چهار پنکه دیگر هم برای استفاده در اندرونی و حرمسرای کاخ سفارش داده شد. سپس حدود ۵۰ سال طول کشید تا مردم هم بتوانند از پنکه استفاده کنند!
@ketabdooni ✨
نوشتن به آدم این قدرت را میدهد که وارد زمانهایی شوی که در زندگی واقعی دور از دسترس است، حتی ورود به ممنوعترین مکانها. فراتر از این، نوشتن این قدرت را به آدم میدهد که هرکسی را به مهمانی خود دعوت کنی.
از کتاب 📕روح پراگ
#ایوان_کلیما
@ketabdooni ✨
#حکایت ✏️
آورده اند کـه مردی از دیوانه ای پرسید :" اسم اعظم خدا را میدانی؟ "دیوانه گفت: "نام اعظم خدا نان اسـت اما این را جایی نمی توان گفت."
مرد گفت: "نادان شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا نان اسـت؟ "دیوانه گفت: "در قحطی نیشابور چهل شبانه روز می گشتم، نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم. از آنجا بود کـه فهمیدم نام اعظم خدا نان است ."
اصل #حکایت از #مصیبت_نامه عطار
سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال
میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نانست این بنتوان گفت لیک
مرد گفتش احمقی و بی قرار
کی بود نام مهین نان شرم دار
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
من بدانستم که نان نام مهینست
نقطهٔ جمعیت و بنیاد دینست
از پی نان نیستت چون سگ قرار
حق چو رزقت میدهد توحق گزار
حق چو رزقت داد و کارت کرد راست
تو بخور وز کس مپرس این از کجاست
@ketabdooni✨
#شعر🌹
#نصرت_رحمانی
وقتی دلی نمیتپد
قلمی خشک میشود
و شعر میپژمرد
انبوه اندُهان از یاد میروند
و جمله خاطرات بر باد میروند
در باغکوچههای میعادگاه
دیگر کسی به انتظار کسی نیست...
@ketabdooni ✨
شاید زمان برای همین ساخته شده. ساخته شده که درد و رنج آدم پایانی داشته باشد. تا ابد ادامه نداشته باشد. خب، حالا فرض کنیم این حرف درستی است. عکسش چی؟ خوشی چی؟ خوشی بیپایان است؟ بله، خوشی زمان سرش نمیشود. موقع خوشی همه ساعتها تو آسمان از کار میافتند.
از کتاب 📕هندرسون شاه باران
#سال_بلو
@ketabdooni✨
#داستانک 📚
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: "نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟" زن جواب داد:" نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد. "
@ketabdooni✨
#شعر🌹
#شمس_لنگرودی
غمگین مشو عزیز دلم
مثل هوا کنار توام
نه جای کسی را تنگ می کنم
نه کسی مرا می بیند
نه صدایم را می شنود
دوری مکن
تو نخواهی بود
من اگر نباشم...
@ketabdooni ✨
🔴اگه احساس میکنی عزت نفس کم یا اعتماد به نفس پایینی داری این کتابو بخون
#جرات_داشته_باش
🔻قیمت ۱۹۵،۰۰۰
🔻قیمت ۱۸۰،۰۰۰
🔹سفارش کتاب
👇👇
@shamdoonipub
کدومشون تجربه کردی؟
اگر نتونی عزت نفس آسیب دیدت رو درمان کنی بعد از چندین سال میبینی عمرت رفته و به هیجچیزی نرسیدی چون زندگیت رو دیگران ازت گرفتن.
@ketabdooni ✨
میدانستم که او آنجاست و همین برای من کافی بود. بعضی وقتها این تنها چیزی است که از یک دوست توقع داری.
از کتاب 📕پاستیل های بنفش
#کاترین_اپل_گیت
@ketabdooni✨
#داستانک 📚
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پايش قرار داده بود ،روی تابلو خوانده می شد:" من کور هستم لطفا کمک کنيد ." روزنامه نگارخلاقی از کنار او گذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود..او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان ديگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روزنامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگويد ،که بر روی آن چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد: "چيز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل ديگری نوشتم،" و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هيچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:" امروز بهار است، ولی من نمی توانم آنرا ببينم !!!!! "
#نتیجه وقتی کارتان را نميتوانيد پيش ببريد استراتژی خود را تغيير بدهيد خواهيد ديد بهترينها ممکن خواهد شد باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز برای زندگی است. حتی برای کوچکترين اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مايه بگذاريد اين رمز موفقيت است …. لبخند بزنيد.
@ketabdooni✨