ارتباط با ادمین برای تبادل و تبلیغات درامد حاصل از تبلیغات صرف ارتقاء کانال می شود @csabadadmin
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۲۷۷۳_۲۹۳۳
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۲۴۸۲_۲۶۱۵
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۲۱۶۱_۲۳۱۴
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۱۸۴۹_۲۰۱۱
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۱۵۴۷_۱۶۹۰
✍🏼 شخصیت کاریزماتیک چیست؟
افرادی كه انرژى مثبت دارند ...
اغلب مهربان و با عاطفه هستند ...
به زمين و زمان مهربانی مي كنند،
غصه دارند اما آن را قصه نمی كنند ،
تا خُلق مردم را تنگ نکنند ...
اغلب افرادى خوش خُلقند ...
دنبال نقاط مثبت هستند ...
در برابر نا ملايمات زندگی خم به ابرو
نمی آورند ...
اين افراد در بلند مدت يك نيرویی بدست
میآورند كه از همه لحاظ مورد قبول
اطرافيان هستند و به قول روانشناسان
"شخصیت كاريزماتیک" دارند.
کاریزماتیک باشید، پر از ديد مثبت!
"عاشق که باشید خودبخود کاریزماتیک میشوید"
✍ قانون زندگی٬ قانون باورهاست
✍ بزرگان زاده نمیشوند٬ ساخته میشوند
📚 @ketabghadimi 📚
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات۱۲۳۴تا۱۳۸۹
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات۱۰۸۲تا۱۲۳۳
کتابخانه قدیمی:
🌸🌸🌸
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم بسر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفته اند توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت.
روده تنگ به یک نان تهی پرگردد
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
@ketabghadimi
گلستان سعدی
در آداب صحبت
#ده_آدمی_برسفره_ای_بخورندو
داستانهای مثنوی که تا به حال در کانال قرار گرفته اند👆👆👆
Читать полностью…@ketabghadimi
مثنوی معنوی
کشتی رانی مگس
مگسی بر پرِکاهی نشست که آن پرکاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر کشتی می راند و می گفت: من علم دریانوردی و کشتی رانی خوانده ام. در این کار بسیار تفکر کرده ام. ببینید این دریا و این کشتی را و مرا که چگونه کشتی می رانم. او در ذهن کوچک خود بر سر دریا کشتی می راند آن ادرار، دریای بی ساحل به نظرش می آمد و آن برگ کاه کشتی بزرگ, زیرا آگاهی و بینش او اندک بود. جهان هر کس به اندازة ذهن و بینش اوست. آدمِ مغرور و کج اندیش مانند این مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ کاه.
#کشتیرانی_مگس
@ketabghadimi
🎥 جهان است شادان
به پندار نیک،
ز پندار نیک است
گفتار نیک
چو پندار
و گفتار نیک شد
نیاید ز تو
غیر کردار نیک...
پیشاپیش فرا رسیدن عید نوروز میراث کهن ایران زمین بر شما مبارک باد ❤️
@ketabghadimi
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۲۶۱۶_۲۷۷۲
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۲۳۱۵_۲۴۸۱
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۲۰۱۲_۲۱۶۰
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۱۶۹۱_۱۸۴۸
#رازمثلها
#ﺯﺍﻍ_ﺳﯿﺎﻩ_ﺭﺍ_ﭼﻮﺏ_ﺯﺩﻥ
ﺩﺭ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻧﮓ، ﺍﺯ ﻧﻮﻋﯽ ﻧﻤﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺯﺍﺝ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ
ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺳﯿﺎﻩ، ﺳﺒﺰ، ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺯﺍﻍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ ﺯﺍﺝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﯽﺷﺪ.
ﺯﺍﻍ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺭﻧﮓ ﻧﺦ ﻗﺎﻟﯽ،
ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻭ ﭼﺮﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﺪ.
ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻧﺦ، ﭘﺎﺭﭼﻪ ﯾﺎ ﭼﺮﻡِ
ﺳﺎﺧﺘﻪ ﮐﺴﯽ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺵ ﻣﯽﺷﺪ...
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻫﻤﮑﺎﺭ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﻇﺮﻑ ﺯﺍﻍ ﺍﻭ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ
ﺁﻥ، ﺗﻼﺵ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺩﺭﯾﺎﺑﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﺍﻍ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﻧﻮﻉ،
ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺗﺮﻛﯿﺒﺶ ﺑﺎ ﺁﺏ ﯾﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...
ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺎﯾﺪ ﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺍﻭ ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭ ﺭﺍﺯﻫﺎﯾﯽ، ﺁﮔﺎﻩ
ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ...
@ketabghadimi
@ketabghadimi
#مثنوی_مولانا
دفتر اول
ابیات ۱۳۹۰تا۱۵۴۶
کتابخانه قدیمی:
@ketabghadimi
مثنوی معنوی
کشتی رانی مگس
مگسی بر پرِکاهی نشست که آن پرکاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر کشتی می راند و می گفت: من علم دریانوردی و کشتی رانی خوانده ام. در این کار بسیار تفکر کرده ام. ببینید این دریا و این کشتی را و مرا که چگونه کشتی می رانم. او در ذهن کوچک خود بر سر دریا کشتی می راند آن ادرار، دریای بی ساحل به نظرش می آمد و آن برگ کاه کشتی بزرگ, زیرا آگاهی و بینش او اندک بود. جهان هر کس به اندازة ذهن و بینش اوست. آدمِ مغرور و کج اندیش مانند این مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ کاه.
#کشتیرانی_مگس
@ketabghadimi
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول
کشتیرانی مگس
آن مگس بر برگ کاه و بول خر
همچو کشتیبان همی افراشت سر
گفت من دریا و کشتی خواندهام
مدتی در فکر آن میماندهام
اینک این دریا و این کشتی و من
مرد کشتیبان و اهل و رایزن
بر سر دریا همی راند او عمد
مینمودش آن قدر بیرون ز حد
بود بیحد آن چمین نسبت بدو
آن نظر که بیند آن را راست کو
عالمش چندان بود کش بینشست
چشم چندین بحر همچندینشست
صاحب تاویل باطل چون مگس
وهم او بول خر و تصویر خس
گر مگس تاویل بگذارد برای
آن مگس را بخت گرداند همای
آن مگس نبود کش این عبرت بود
روح او نه در خور صورت بود
@ketabghadimi
#مردگل_خوار
#دباغ_دربازارعطرفروشان
#فیل_درتاریکی
#گوهرپنهان
#مارگیربغداد
#پرنده_نصیحتگو
#فرارازدست_عزرائیل
#کروعیادت_مریض
#شغال_درخم_رنگ
#نزاع_چهارنفربرسرانگور
#کشتیرانی_مگس
#اشک_رایگان
#جزیره_ی_سبزوگاوغمگین
#موشی_که_مهارشتررامی_کشید
#خربرفت_وخربرفت_وخربرفت
#خواندن_نامه_عاشقانه_درنزدمعشوق
#زبان_حیوانات
#دانای_راز
#درویش_یکدست
#چشم_چپ
#ناقه_ی_مجنون
#سرمای_آتش
#شیخ_وکودک_حلوافروش
#شیربی_دم_واشکم
#رفتن_گرگ_وروباه_درخدمت_شیر
#سقاوخرش
#دزدبرسرچاه
#بقال_وطوطی
#وحدت_درعشق
#دوستی_موش_وقورباغه
#عاشق_گردوباز
#دزدبرسرچاه
#شترگاووقوچ_ویک_دسته_علف
#مردلاف_زن
#مثنوی_معنوی
اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل
@ketabghadimi
پیل اندر خانهٔ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
مثنوی معنوی
دفتر سوم
@ketabghadimi
فیل در تاریکی
شهری بود که مردمش, اصلاً فیل ندیده بودند, از هند فیلی آوردند و به خانه تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند, مردم در آن تاریکی نمیتوانستند فیل را با چشم ببینید. ناچار بودند با دست آن را لمس کنند. کسی که دستش به خرطوم فیل رسید. گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است. دیگری که گوش فیل را با دست گرفت؛ گفت: فیل مثل بادبزن است. یکی بر پای فیل دست کشید و گفت: فیل مثل ستون است. و کسی دیگر پشت فیل را با دست لمس کرد و فکر کرد که فیل مانند تخت خواب است. آنها وقتی نام فیل را میشنیدند هر کدام گمان میکردند که فیل همان است که تصور کردهاند. فهم و تصور آنها از فیل مختلف بود و سخنانشا ن نیز متفاوت بود. اگر در آن خانه شمعی میبود. اختلاف سخنان آنان از بین میرفت. ادراک حسی مانند ادراک کف دست, ناقص و نارسا است. نمیتوان همه چیز را با حس و عقل شناخت.
مثنوی معنوی
دفتر سوم
#فیل_درتاریکی
@ketabghadimi
اندک اندک
خواننده:شهرام ناظری
شعر : مولوی
📚 @ketabghadimi 📚