فردوسی باسرودن شاهنامه،مجدوافتخارات فراموش شده رایه خاطرفرزندان این مرزوبوم آورد وتاریخ پراز غرور ملی ری زنده نمود،افسانه های تاریخی ایران را ازفراموشی وامحاء حفظ کرد وهمان طورکه خوداو می گوید ازنظم کاخ بلندی پی افکند که دست تطاول ایام را خراب کردن آن کوتاه است.
اگر ایلیاد وادیسه از شاهکارهای ادبیات دنیابه شمارمی رود وهومربزرگ ترین شعرای دنیاست،چراما فرودسی را نظیراو وشاهنامه را جزء کتاب خالد ادبی ندانیم؟
(علی دشتی-مقاله فردوسی یا حافظ-کتاب سایه)
ردیف بالا از راست: نصراله فلسفی، علی دشتی مدیر روزنامۀ شفق سرخ، رضا شهرزاد . ردیف پایین از طرف راست: میرزا آقاخان مدیر روزنامه عصر انقلاب، رشید یاسمی، یحیی ریحان، سعید نفیسی، محمود عرفان.
Читать полностью…دشتی به موسیقی ایران نیز رغبت بسیار داشت و به ویژه نوآوری را در آن میپسندید و حمایت میکرد. با علینقی وزیری دوستی داشت و از زمره نخستین فرهیختگانی بود که به عضویت «کلوب موزیکال» او درآمد تا بتواند در همه کنسرتهای ماهانه «مدرسه موسیقی» شرکت کند.
یک بار که وزارت معارف نام مدرسه موسیقی متعلق به وزیری را از فهرست «مدارس عالی» حذف کرده، دشتی با نفوذی که داشت مرد و مردانه قد علم کرد، و به حمایت از وزیری برخاست و متن دفاعیات او را در شفق سرخ انتشار داد .
نوشتهها و ترجمههای دشتی بازتاب اندیشه و مرام او در بررسی مسائل روز و باورهای مذهبی و سیاسی است و نگرش او به تاریخ، ادبیات و عرفان ایرانی را نشان میدهد. دشتی کتابها و مقالات متعددی نوشت اما از این میان دو کتاب او بیش از تمامی آثارش بر شهرت و زندگی دشتی سایه افکندهاست. او در کتاب تخت پولاد به انتقاد از «دین مرسوم» میپردازد و بیش از همه کتاب ۲۳ سال جنجالبرانگیز شد که در آن به کلی تمامیت اسلام را به عنوان دین مبتنی بر وحی نفی میکند .
هر دو این کتابها بدون ذکر نام نویسنده به چاپ رسیدند. این در حالی است که او پیشتر در کتاب ایام محبس اسلام را، به عنوان راه رستگاری بشر، مینمایاند: «عقاید خشک مادیون و طبیعیون این هارا به طرف یأس، ناامیدی، بدبختی و قساوت و بالنتیجه جرایم و جنایات میکشاند، همچنان که عقاید تصوف به سوی ذلت و نکبت و اسارت سوق میدهد. پس بهترین طریق برای سعادتمند کردن مردم، یعنی ایجاد سعادت نسبی، همان حدودی است که تعالیم یک دیانتی مانند اسلام برای پیروان وظایف طبیعی و اخلاقی تعیین کردهاست.»
وی در ۲۵ دی ۱۳۶۰ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان جم در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد.
علی دشتی تا پایان عمر مجرد زیست و خواهرزاده او دکتر مهدی ماحوزی همدم سالهای آخر عمرش بود که پس از درگذشتش، در تابستان سال ۱۳۶۲ یادداشتهای منتشر نشده دشتی پیرامون ناصر خسرو را با عنوان «تصویری از ناصرخسرو» منتشر کرد. او همچنین مجموعهای از یادداشتها و تقریرات سالهای پایانی عمر دشتی را که از اواسط سال ۱۳۵۸ و اندکی پیش از دستگیری و مرگش تا آبان ۱۳۶۰ نوشته شده بود را به نام «عوامل سقوط» در سال ۱۳۸۱ منتشر کرد.
روزی که پیرمرد از من کپسول سیانور خواست!
****************
علی دشتی، از رجال دورهٔ مشروطیت، و سیاستمداران زمان رضا شاه بود که فعالیتهای گسترده وی تنها به روزنامه نگاری، سیاست و نویسندگی محدود نمیشد.
شادروان سعیدی سیرجانی آشنایی و دوستی خود ر ا با این رجل بزرگ، در یک خاطره تلخ و غم انگیز ، در کتاب " در آستین مرقّع" منعکس کرده است.
زنده یاد سعیدی سیرجانی توضیح میدهد که چگونه شادروان علی دشتی، رجل نود و چند ساله که عمری با احترام زیسته و عاشق زندگی و تلاش و تحقیق و نویسندگی بود ، بعد از بازگشت از زندان، از زندگی بیزار و از مردمان فراری شده بود٠
یک لحظه تجسم بفرمایید، یک مرد کهنسال محترمی که یک عمر در دستگاه دولتی استخوان خرد کرده، (در زندان) از دست یک جوان هفده هجده ساله سیلی و کتک بخورد ٠٠٠ دریغا که برای شکست روح انسان مرهمی موجود نیست٠
سعیدی سیرجانی مینویسد :
یک ماهی پیش از مرگش ، روزی در خلوتمان از من خواهشی کرد که مو بر تنم راست شد ، و عرق سردی پیشانیم را پوشاند٠ مرد از من کپسول سیانور خواسته بود ٠ چه تلخ و دردناک است بازیهای مسخره سرنوشت ٠ بخلاف سابق ، میکوشیدم تا دیگر کمتر بسراغش بروم ، و هربار انبان فریب و دروغی پیش چشمان دقیق و هوشیارش خالی کنم ، و با وعده : "فردا" از چنگش خلاص شوم ٠
روزی که تک و تنها ، کنار سنگ غسالخانه ، شاهد شست و شوی پیکر نحیفش بودم ، روح او را دیدم که میگفت "نازنین تو هم که بیغیرتی کردی ! "٠٠٠
جنازه بی یار و یاور فردوسی را دیدم که ملّای متعصب طوس راهش را بسته و عربده میکشید که نمیگذارم جسد این شیعه رافضی را در قبرستان مسلمانان دفن کنید٠٠٠
حسنک وزیر را میدیدم که بر چوبه دار میرقصید٠٠٠
منصور حلاج را میدیدم که در میان خنده میگریید و مینالید که شبلی تو هم میزنی؟؟؟
عطار را دیدم که مغول خنجر بر کف را به ریشخند گرفته تا غضبش بیشتر شود و کارش را سریعتر انجام دهد٠٠٠
شمس تبریز را دیدم که زیر ضربات خنجر تعصّب میچرخد و سماع صوفیانه دارد٠٠٠
و سرانجام ٠٠٠ او را دیدم٠٠٠
در آستین مرقّع
خاطرات دوستی سعیدی سیرجانی با علی دشتی
در این سالها دشتی به یادگیری زبان فرانسه پرداخت. در زندگی او، فرانسه در حکم دروازهای به فرهنگ و تمدن جهان مدرن بود. او همچنین در کنار آن زبان، توجه و علاقهٔ ویژهای به تاریخ و فرهنگ انگلیس و روسیه داشت. علاوه بر زبان مادری، عربی و فرانسه، دو زبان اصلی بودند که ارتباط دشتی را با فرهنگ عرب و اروپا، به خصوص از طریق ترجمه کتابهای پرطرفدار، برقرار میکردند.
پرسشی که ذهن کنجکاو مترجم را در بررسی آثار اروپایی به خود مشغول میساخت، یافتن راز موفقیت جهان غرب بود. علی دشتی برداشت و تفسیر دوگانهای در جستجوی یافتن پاسخ آن پرسش داشت. او خود را وطنپرست ایرانی میدانست و علم، تکنولوژی، توانایی اقتصادی و نظامی، همچنین فردگرایی و تأثیر فرد بر امور اجتماعی و سیاسی در اندیشه دشتی ابعاد پیشرفت و تکامل بشریت را تشکیل میدهند و ضامن بقای جامعه در گذر زمان هستند. در پیشرفت هند و ژاپن در آن دوره، دشتی تحقق نظریات خود را بازمییافت، و ایران را در مسیر خود برای پیشرفت کمتر از آن کشورها نمیدانست .
نقطه آغاز پیشرفت علی دشتی در زمینه سیاست با استقرار نظام پهلوی رضاشاه شکل گرفت و در سال ۱۳۰۶ به نمایندگی مردم بوشهر به مجلس شورای ملی دوره ششم راه یافت و در دورههای هفتم و هشتم نماینده ساوه بود و در دوره نهم دوباره به عوان نماینده بوشهر در مجلس حضور داشت. درخلال این سالها اعتقادات مذهبی علی دشتی کمرنگتر شد و لباس روحانیت را به کناری نهاد و از شغل حرفهای روزنامهنگاری هم برای همیشه کنارهگیری کرد .
علی دشتی در ۱۳۱۴ یک روز پس از اتمام دوره وکالتش در مجلس نهم به خاطر نوشتههایش دوباره به زندان افتاد و روزنامهاش نیز ممنوع شد. او بعدها در مجلس سیزدهم سبب زندانی شدنش را «کمتر تملق گفتن» و تعریف نکردن زیاد از رضاشاه در کنفرانس بین المجالس در استانبول ذکر کرد.
پس از سه ماه حبس، دشتی که دچار بیماری شده بود، به بیمارستان منتقل و سرانجام پس از پنج ماه آزاد شد. در پی بهبودی و برداشته شدن محدودیتها که حدود هفت ماه در بیرون از زندان برایش مقرر شده بود، خود را دوباره کاندید مجلس کرد .
و در آبان ۱۳۱۸ دشتی دوباره به عنوان نماینده مردم دماوند به مجلس دوازدهم راه یافت و در مجلس سیزدهم نیز نماینده مردم دماوند بود.
🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏
#معرفی_مشاهیر
#علی_دشتی
🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏
علی دشتی(۱۱ فروردین ۱۲۷۶ در کربلا_۲۵ دی ۱۳۶۰ در تهران) پژوهشگر، نویسنده، اندیشمند، مترجم، منتقد ادبی، روزنامه نگار، دیپلمات ایرانی، از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایرانی در دوره ای از سلسله پهلوی بود.
وی همچنین در دوره ای سفیر دولت شاهنشاهی ایران در مصر شد . علی دشتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در حالی که در میانه دهه هشتاد زندگی اش بود ، دستگیر، زندانی و در دادگاه انقلاب به اتهام نوشتن کتاب بیست و سه سال و نقد اسلام ،به اعدام محکوم شد .
آثار مختلف علی دشتی بالغ بر ۴۰ جلد کتاب است .
مردمان آزاد بعد از هوا و غذا آزادی را ضروری ترین شرط زندگی میدانند. سلب آزادی هر حیوانی را بدبخت و معذب می کند دیگر چه رسد به انسان بلندهمت.
📕جادو
✍علی دشتی
از مردم افتاده مدد جوی که این قوم
با بی پر و بالی ، پر و بال دگرانند
«صائب تبریزی»
#سلام ، صبح بخیر و شادی
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
از زیباترین آثار #موسیقی_کلاسیک تمام دوران:
"رقص شماره ۵ مجار"
آهنگساز: یوهان برامس
رهبر ارکستر: گوستاو دودامل
ارکستر سمفونیک «سیمون بولیوار» ونزوئلا؛ کارنگی هال نیویورک(۲۰۱۶)
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
#موسیقی_بیکلام
#موسیقی_کلاسیک
چارلی چاپلین هم یکی از آن نوابغ بود که شاید سالها طول بکشد تا هنرمندی هم طراز او با این همه قابلیت در عرصه ی هنر قدبرافرازد.
#رقص مجار شماره ۵ اثر برامس.
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
از راست نشسته:دینشاه ایرانی(رئیس انجمن زرتشتیان هند). بهار."تاگور".
علی دشتی.
ایستاده:رشید یاسمی.عباس اقبال.سعید نفیسی.نصرالله فلسفی.سعیدی میکده.
پیشینه نقد علی دشتی به زمانی بر میگردد که دکترغلامحسین مصاحب -پدر ریاضیات جدید ایران و بنیانگذار اولین دائرةالمعارف فارسی- کتابی در نقد علی دشتی به نام «دسیسههای علی دشتی» در سال ۱۳۲۴ منتشر کرد.دکتر مصاحب نوشته دیگری دارد که با امضای نویسنده گمنام در شماره ۱۵۰ روزنامه شفق ۲۳ مرداد ۱۳۲۴ منتشر شدهاست.
Читать полностью…آثار :
داستان کوتاه
فتنه (۱۳۲۳)
جادو (۱۳۳۰)
هندو (۱۳۳
پژوهشها و نقد ادبی
سایه
ایام محبس (۱۳۰۱)
نقشی از حافظ (۱۳۳۶)
سیری در دیوان شمس (۱۳۳۷)
خاقانی، شاعری دیرآشنا (۱۳۴۰)
دَمی با خیام (۱۳۴۴)
در مدح قمر تاج (۱۳۴۵)
کاخ ابداع (منتشرشده در مجلهٔ یغما - ۱۳۵۱)
نگاهی به صائب (مجموعهای از دوازده مقاله - ۱۳۵۳)
قلمرو سعدی (۱۳۳۸)
تصویری از ناصرخسرو (۱۳۶۲)
نقد مذهبی
۲۳ سال که قبل از سال ۱۳۵۳، احتمالاً در بیروت، به چاپ رسید و بعدها بارها به صورت زیرزمینی تجدید چاپ شد و بینشی انتقادی بر زندگی محمد پیامبر اسلام است.
تخت پولاد که در سال ۱۳۵۴، بدون ذکر نام نویسنده، چاپ شد و در برگیرنده بحثی است بین یک مجتهد و یک دانشجو.
جبر یا اختیار (۱۳۵۰)
ابلیس در کسوت عرفان (در روزنامه اطلاعات، شمارههای ۱۸ تا ۳۱، اردیبهشت ۱۳۵۳)
در دیار صوفیان (چاپ چهارم ۱۳۶۳) مقالاتی پیرامون صوفی و صوفیگری
عقلا بر خلاف عقل (۱۳۵۴)
ترجمه
اعتماد بنفس (کتاب) (en) اثر ساموئل اسمایلز (en)
نوامیس روحیه تطور ملل اثر گوستاو لوبون
تفوّق انگلوساکسون مربوط به چیست؟ اثر ادمون دومولن
دشتی در پی اختلافاتی که با قوامالسلطنه بر سر سیاست او، حزب توده و دخالت شوروی سابق داشت در بهار ۱۳۲۵ به زندان انداخته شد و مدت شش ماه در حبس بسر برد. پس از آزادی به فرانسه رفت و در سال ۱۳۲۷ دوباره به تهران بازگشت.
در ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ اولین مجلس سنای ایران تشکیل شد. دشتی در سال ۱۳۳۲ وارد مجلس سنا شد و این سمت را تا پایان حکومت پهلوی به مدت ۲۶ سال برعهده داشت. در آذرماه ۱۳۲۷ او به عنوان سفیر ایران وارد قاهره شد و تا اسفند ۱۳۲۹ در مصر ماند. همچنین او در ۱۲ آبان ۱۳۴۱ به عنوان سفیر به بیروت اعزام شد.
با شروع شدن حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دشتی که خود در مدارس علمیه تحصیل کرده بود در لبنان به عنوان سفیر ایران رایزنیهای با روحانیون و علمای شیعه آنجا به نفع رژیم پهلوی داشت. با وجود اینکه دشتی منتقد جدی روحانیت بود از سیاستهای اسدالله علم در وقایع خرداد ۱۳۴۲ انتقاد میکرد. این انتقادها و نصایح دشتی به شاه برای او چندان خوشایند نبود. گفته میشود که دشتی از شاه تقاضای آزادی یا لغو تبعید آیتالله خمینی را کرد که در جواب شاه پاسخ تندی به او دادهاست .
از سال ۱۳۴۴ به بعد دشتی به انتقاداتی از دولت عباس هویدا نیز پرداخت اما پس از مدتی از ورود به مباحث سیاسی بهکلی کناره گرفت و حتی با اوجگیری جنبش عمومی منجر به انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز سکوت اختیار کرد و تنها به مسائل ادبی پرداخت.
با تشکیل نظام جمهوری اسلامی، علی دشتی که در میانهٔ دههٔ هشتاد زندگیاش بود، دستگیر و در دادگاه انقلاب به اتهام نوشتن کتاب بیست و سه سال، به اعدام محکوم شد. احسان نراقی نقل کرده بود که علی دشتی در بیمارستان جم از وی تقاضای تهیه سیانور کرده بود تا از تحقیر، شکنجه و آزارهای زندان خلاص شود .
دشتی پس از ناکامی در انتخابات مجلس یازدهم، به ریاست «اداره راهنمای نامه نگاری» منصوب شد. این اداره کار بررسی و سانسور روزنامه و کتب را بر عهده داشت و بدون ممهور کردن کتب و مقالات به مهر این اداره (موسوم به مهر «روا») هیچ چاپخانهای مجاز به انتشار آن نبود. دشتی سابقه فعالیت در اداره ممیزی را نیز داشت.
در آذر ۱۳۲۰ همراه با جمال امامی و ابراهیم خواجهنوری و کسانی دیگر، جزو هیئت مؤسسان حزب عدالت بود و در طی دهه ۱۳۲۰ همراه با این حزب در صحنه انتخابات مجلس فعال بود. این فعالیت تا سال ۱۳۲۷ ادامه داشت .
در سالهایی که محمد رضا پهلوی تازه به حکومت رسیده بود؛ با روی کار آمدن قوامالسلطنه در سال ۱۳۲۱ دشتی نطق تندی علیه او در مجلس ایراد کرد که با برخورد شدید قوام مواجه شد. دشتی و حزب عدالت از عوامل اصلی برانگیختن مردم در اعتراضات خونین سال ۱۳۲۱ شناخته شدند که به بلوای نان شهرت یافت .
دشتی در سال ۱۳۲۲ به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس چهاردهم راه یافت. در حالی که دکتر محمد مصدق و نه تن دیگر نیز با همین نمایندگی در مجلس حضور داشتند.
دشتی در ۱۱ اسفند ۱۳۰۰ روزنامهٔ «شفق سرخ» را منتشر کرد. او هدف خود را «تولید انقلاب افکار و تهییج روح و بیداری جامعه» اعلام کرد. در این دوره هواداری دشتی از رضاخان بارزتر شد و این نشریه از پیشاهنگان معرفی جمهوری آتاتورکی ترکیه به ایرانیان بود. روزنامه شفق سرخ بارها به سبب چاپ مقالات تندش دچار توقف شد .
نخستین بار این روزنامه در سال ۱۳۰۱ در دوران نخستوزیری قوام السلطنه توقیف شد. شفق سرخ با پشت سر گذاشتن موانعی چون سانسور و توقیف، به مدت بیش از سیزده سال به چاپ رسید. دشتی افزون بر مسئولیت چاپ، همچنین به نوشتن مقالاتی در زمینه امور سیاسی، اجتماعی و ادبی برای آن روزنامه پرداخت. روزنامه «شفق سرخ» بزودی محل مناسبی برای چاپ آثار و ارائه افکار روشنفکران آن دوره شد .
در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی علی دشتی به عنوان نماینده مردم ساوه انتخاب شد اما اعتبارنامه او با مخالفت سید حسن مدرس و جمع دیگری از فراکسیون اقلیت مجلس، مخالفان رضاخان و جمهوری و حتی عدهای از طرفداران رضاخان که متحدان او بودند روبرو شد و مورد تأیید قرار نگرفت .
علت مخالفت مدرس، ارائه اسنادی دال بر جاسوسی دشتی برای انگلیسیها بود. با درخواست مدرس از مطبوعات روزنامه «سیاست» که ارگان اقلیت مجلس بود سندی با نشانه سفارت انگلیس انتشار داد. در آن سند که در جلد دوم کتاب تاریخ بیست ساله منتشر گردیدهاست؛ آمده که هاروارد سفیر وقت انگلیس دستور میدهد که به دشتی به علت خدماتی که به انگلیس انجام داده پول پرداخت گردد. نهایتاً اعتبارنامه وی با ۶۶ رای مخالف رد شد .
به گفته عبدالله شهبازی مطالعه تاریخ زندگانی دشتی ـ که مخالفت مدرس در دوره پنجم با اعتبارنامه وی از راهیابی او به مجلس جلوگیری کرد، ضمن آنکه وی یکی از مخالفان مهم ایدههای مدرس و موافقان مظاهر تجدد در ایران (مانند: کشف حجاب، جمهوری، تغییر خط) محسوب میشد ـ لایههای دیگری هم میتواند داشته باشد که نیارمند پژوهشهای تفصیلی است .
او که در پی انتقادهای خویش در زمینه قرارداد ۱۹۱۹ برای نخستین بار با اقامت در زندان آشنا شده بود، سه بار دیگر محکوم به حبس شد و سرانجام به عراق تبعید گردید. دوره دوم اقامت او در زندان در پی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بود او بسان بسیاری از فعالان سیاسی دیگر در آن دوره بازداشت شد و تا پایان دولت نود روزه ضیاءالدین طباطبایی در زندان ماند.
دشتی در این مدت برداشتها و انتقادهای خود را در روزگار زندانی بودنش را در یادداشتهایی گردآوری کرد که ابتدا در روزنامه شفق و سپس در قالب کتابی بنام «ایام محبس» منتشر شد.
این اولین کتاب دشتی بود و برای او شهرت زیادی به عنوان یک نویسنده به ارمغان آورد و تا مدتها بارها تجدید چاپ شد. «ایام محبس» کتابی کاملاً احساسی دربارهٔ موضوعی کاملاً سیاسی بود و افزون بر ارزشهای ادبی، اولین کتابی است که به توصیف زندان و زندانی سیاسی میپردازد. دشتی در این کتاب به شدت بر اشرافیت و زندگی مدرن غربی میتازد و اسلام را راه رستگاری بشر مینمایاند .
وی در ۱۱ فروردین ۱۲۷۶ خورشیدی (۱۳۱۲ قمری)در محله پشت بازار کربلا در یک خانوادهٔ ایرانی به دنیا آمد. پدرش شیخ عبدالحسین دشتی از شیوخ بزرگوار دشتی، روحانی خوشنام و مورد احترام و از مردم روستای تلخو سابق (زر خاک) در بخش کاکی شهرستان دشتی، استان بوشهر بود. علی دشتی تحصیلاتش را در حوزههای علمیه نجف شروع کرد، و تحصیلات ابتدایی خود را در روستای گل اسپیه از توابع شهرستان دلفان به اتمام رساند.
جاذبهٔ آزادی بعد از عزل محمدعلیشاه و اوایل سلطنت احمد شاه، او را در سال ۱۲۹۸ به ایران کشاند. او در سن بیست و چهار سالگی در کوران جنگ جهانی اول همراه پدر و برادرانش، عراق را به مقصد ایران ترک گفت و برخلاف تربیت مذهبی و توقعات خانوادگی، در فضای پرآشوب آن روزگار به دنیای سیاست و مطبوعات وارد شد. فعالیت روزنامهنگاری را در شهر شیراز و در روزنامه فارس آغاز کرد. در سال ۱۳۰۴ روزنامه خلیج فارس را منتشر نمود، ولی اندکی بعد مقالهای از او منتشر شد که، به نوشته رکنزاده آدمیت عامه نپسندیدند، هیاهویی راه انداختند و ارادهٔ قتلش را کردند .
ناچار در منزل عبدالحسین میرزا فرمانفرماکه والی فارس بود پناهنده شد و فرمانفرما او را پنهانی به اصفهان فرستاد. اقامت دشتی در اصفهان هم مانند شیراز کوتاه بود و بعد از پنج ماه به تهران آمد .
دشتی در مقام ناشر هفته نامه «ستاره ایران» در تهران مشغول به کار گشت. در همین زمان بود که او به عنوان یکی از منتقدین قرارداد ۱۹۱۹ میلادی، نخستین امکان را برای فعالیت در زمینه سیاست بدست آورد .
#باله
#رقص مجار شماره یک
مجموعه رقصهای مجار شامل ۲۱ قطعه موسیقی است که یوهانس #برامس (۱۸۳۳، ۱۸۹۷) موسیقیدان و آهنگساز برجسته آلمانی بر اساس تمهای موسیقی فولک مجارستان آنها را ساختهاست. از این مجموعه، رقصهای شماره ۱ و ۵ از شهرت فراوانی برخوردار هستند.
بخشی از رقص شماره ۱ را با اجرای بالهی بولشوی میشنوید و تماشا میکنید. بالهی بولشوی روسیه یکی از مشهورترین و قدیمیترین بالههای جهان است. این باله در سال ۱۷۷۶ تاسیس شده و به عنوان یکی از تاثیرگذار ترین کمپانیهای باله جهان شناخته میشود.
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
#غزل_حافظ شماره 55
خم زلف تو دام کفر و دين است
ز کارستان او يک شمه اين است
جمالت معجز حسن است ليکن
حديث غمزه ات سحر مبين است
ز چشم شوخ تو جان کي توان برد
که دايم با کمان اندر کمين است
بر آن چشم سيه صد آفرين باد
که در عاشق کشي سحرآفرين است
عجب علميست علم هيات عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمين است
تو پنداري که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبين است
مشو حافظ ز کيد زلفش ايمن
که دل برد و کنون دربند دين است
#روزی_یک_غزل_حافظ_بشنویم_و_بخوانیم.
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
#موسیقی_کلاسیک
#موسیقی_بیکلام
رقص مجار شماره 5 اثر برامس با اجرای دوئوی پیانوی بریتانیایی پاسپارتو ( آلکساندرا زلاتیور و ناتان تینکر)
Brahms
Hungarian Dance No.5
Performed by Passpartout Piano Duo;
Alexandra Zlatior & Nathan Tinker
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
#شعر_شب
گامهای تو ، از سکوت من زاده شدهاند
قدیسگونه و آرام
به طرف بستر شب زندهدار من پیش میآیند
بیصدا وگنگ و یخزده
مخلوقهایی ناب
سایه هایی الهی
که حافظ یکدیگرند.
پروردگارا!
همهی موهبتهایی که میجستم
با همین گامهای برهنه
به سوی من میآیند..
اگر تو با لبهای بر آمدهات
میخواهی با بوسهای
تسکین افکارم شوی
شتاب نکن بر این معاشقه،
آرام پیش بیا!
زیرا که من زندهام برای در انتظار تو بودن
و تپشهای قلبم
جز برای قدمهای تو نیست...
#پل_والری
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib