Kai sy, téknon?
تو هم، فرزندم؟
قهرمان یا خائن، نقشهٔ بروتوس شکست خورد. جمهوری سقوط کرد و رم امپراتوری شد. و ۱۵ مارس سال ۴۴ قبل از میلاد مسیح روز سرنوشتسازی شد که برای همیشه در آنوئاریوم تاریخ نوشته خواهد شد.
جنگ داخلی دیگری آغاز شد. توطئهکنندگان در سال ۴۲ قبل از میلاد از مارکوس آنتونیوس و گایوس اکتاویوس شکست خوردند.
سپس جنگ داخلی دیگری بین آنتونیوس و اکتاویوس راه افتاد که منجر به پیروزی اکتاویوس شد. اکتاویوس در سال ۲۷ قبل از میلاد مسیح به عنوان آوگوستوس (خسروانی) نخستین امپراتور رم به قدرت رسید و آن دسته از قاتلان سزار را که هنوز کشته نشده بودند یا خودکشی نکرده بودند، سر به نیست کرد. بروتوس که به گالیا گریخته بود در گریز از یک درگیری دستگیر شد و به دستور آنتونیوس کشته شد.
نطق آوگوستوس در سنا هزاره بعد را تعیین کرد. عصر آوگوستوس و پکس آوگوستا آغاز شده بود.
رم را سکوت عجیبی دربرگرفته است. توطئهکنندگان پراکنده شده و در خانههای خود پناه گرفتهاند.
یک روز بعد بروتوس خطاب به مردم سخنرانی میکند. همه چیز خوب پیش میرفت تا زمانی که مارکوس آنتونیوس وصیّتنامهٔ سزار را قرائت کرد. سزار برای تکتک شهروندان پول به جا گذاشته بود. شورش میشود و کوریا به آتش کشیده میشود…
وقتی سزار بر جایگاه خود نشست توطئهکنندگان دور او حلقه زدند به گونهای که گویی به او ادای احترام میکنند. تیلیوس چیمبر که رهبری را بعهده گرفته بود بلافاصله به سزار نزدیک میشود گویی از سزار سوالی میخواهد بپرسد، وقتی سزار علامتی به نشانهٔ برای یک فرصت دیگر نشان میدهد، چیمبر توگا (لباس)ش را روی دو شانه میاندازد، و وقتی سزار فریاد میزند «چرا، این خشونت است» پوبلیوس سرویلیوس کاسکا از یک طرف دشنه را نزدیک گلوی سزار وارد میکند. سزار بازوی کاسکا را میگیرد و با قلم خود او را میراند، اما وقتی میکوشد بر پای خود بجهد، با زخمی دیگر متوقف میشود.
وقتی سزار دید که از هر طرف محاصرهٔ دشنههای برهنه شده، سرش را به داخل لباسش برده و همزمان دامنش را با دست چپش روی پاهایش کشید تا با احترام شایسته بیفتد با اینکه اندام زیر لباسش پوشیده بود.
و این چنین سزار با ۲۳ ضربهٔ دشنه از پا درآمد، بدون اینکه سخنی بگوید، تنها یک آه کشید، اگرچه برخی نوشتهاند وقتی مارکوس بروتوس به سمت او روانه شد به زبان یونانی خطاب بدو گفت: «تو هم فرزندم؟»
همهٔ توطئهگران رفتند و سزار برای مدتی بیجان آنجا افتاده بود.
در همین بین خبر اضطراری به بروتوس میرسد که همسرش مُرده است. او نمُرده بود چنانچه بروتوس بعداً فهمید، و بروتوس علیرغم شنیدن خبر تصمیم گرفت تا آمدن سزار در کوریا بماند.
و بالاخره سزار وارد کوریا شد. وحشتی در لحظهٔ آخر بر سنا حاکم شد، توطئهکنندگان وحشت کرده بودند که سزار از نقشهٔ آنها با خبر شده باشد و به دستور سزار از کوریا بیرون شوند.
در کوریا اوضاع به هم ریخته است. توطئهکنندگان با سپری شدن هر لحظه سختتر نفس میکشند. بگو مگو در سنا بالا گرفته. پلوتارک مینویسد: 👆🏻
Читать полностью…سزار تأخیر کرده است.
به خاطر کسالت، رؤیاهای عجیب و غریب و طالعبینیهای غیرطبیعی در روزهای اخیر تمام صبح را در خانه میماند.
سزار ترسیده بود و به اصرار زنش تصمیم میگیرد مارک آنتونی را به کوریا بفرستد تا نشست سنا را به تأخیر بیاندازد.
توطئه علیه جان سزار نخستین چرخش سرنوشتساز رم نبود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد که پادشاهان بر رُم حکومت میکردند، بروتوس دیگری توطئه علیه شاه تارکوینیوس سوپربوس را رهبری کرده بود که منجر به تأسیس جمهوری رُم شده بود.
پانصد سال بعد بروتوس دیگری در کار شده بود تا جمهوری را نجات دهد.
در تقویم رُمی (که قمری است) سه روز از ماه نام خاصی دارند: روز اول که کلند نام دارد (و کلندر از آن گرفته شده و برگرفته از الههٔ کلنداریس)، روز پنجم یا هفتم که نونه نام دارد و روز سیزدهم یا پانزدهم که اِدوس نام دارد. تغییر نونه و اِدوس بر اساس اطوار قمر یا ماه است.
نقل است که پیشگویی به نام سپورینا یکبار به سزار گفته بود «مراقب ادِوس مارس باش».
بروتوس رهبر توطئه علیه جان سزار بود. در زمان جنگ داخلی بروتوس طرف پومپئیوس بود اما مورد عفو و بخشش سزار قرار گرفت. بروتوس بر سر دوراهی قرار گرفته بود: بین خیانت به مردی که زندگیاش را نجات داده بود و او را به طور ویژه مشمول لطف خود قرار داده بود با حفظ جمهوری مقدّس و باستانی رُم.
Читать полностью…سال، سال ۴۴ قبل از میلاد مسیح است. ژولیوس سزار «دیکتاتور مادامالعمر» اعلام شده است و قدرتمندترین مرد جمهوری رُم محسوب میشود.
سال ۴۸ قبل از میلاد مسیح بر پومپئیوس بزرگ سردار بزرگ رُمی پیروز شده و سال ۴۵ قبل از میلاد مسیح تمام مقاومتهای دیگر را در هم شکسته است. جنگ داخلی به پایان رسیده است.
پرفسور مشایخی استاد دانشگاه شریف:
مردم بدنبال ولنگاری نیستند !
#اجتماعی
مجتهد زاده مدیر حوزه علمیه قم بیان داشت: هیچگاه اجازه نمیدهیم حجاب از سر زنان ما برداشته شود و ضمن آنکه تمام سعی و تلاش ما این است که زنان غربی هم حجاب دار کنیم.
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
کمی بیش از چهارصد سال پیش ویلیام شکسپیر نمایشنامهٔ ماندگار خود، ژولیوس سزار را نوشت. جایی در صحنهٔ ترور سزار توسط سناتورهای رومی عبارتی را از زبان سزار بیان میکند که اگرچه مشخص نیست آیا این عبارت سند تاریخی دارد یا خیر، اما امروزه به عنوان یک نماد و اصطلاح در گفتار و نوشتار به یادگار مانده است.
اما به گمان من اوج ماجرا نه زمانی که سناتورها با خنجر به سزار حملهور میشوند، بلکه آن لحظهایست که سزار، دوست و همراه صمیمیِ خود، مارکوس بروتوس را با خنجری آخته در میان ضاربان خویش میبیند...
فارغ از اینکه ژولیوس سزار دیکتاتور بود یا نبود و ورای مناسبات سیاسی آن روز، بیایید لحظهای بهجای سزار باشیم. در آن لحظهٔ بهتآور که ضربات خنجر از همه سو هجوم میآورند، دوست و همکار نزدیکت، کسی که حتی موقعیت اجتماعی خویش را نیز به نوعی مرهون توست میبینی، آمده که جانت را بگیرد، دیگران لحظهای محو میشوند و تو شگفتزده، غدر دیده و قدر نادیده، میمانی و خاطرات مشترکی که بهتندی در مخیلهات منفجر میشوند...
Et tu, Brute?
آه بروتوس، تو هم؟
این عبارتیست که شکسپیر از زبان سزار نقل میکند. آن زمان که شاید دیگر مرگ اهمیتی کمتر از چشیدنِ طعمِ تلخِ خیانتِ یک دوست داشته باشد، لحظهای که شاید سزار را پیش از مرگِ جسمانی، کشته بود.
این عبارت به مرور در ادبیات به نمادی از خیانت دوستان، و بروتوس به عنوان نمایانگر خائنی که در پیش مدح میگوید و در پس غدر میکند، تبدیل شد.
چهار قرن پیشتر از شکسپیر، فریدالدین عطار نیشابوری در ذکر حسین بن منصور حلاج مضمونی تقریباً مشابه را بیان میکند، آنجا که اگر همه خنجر بزنند و سنگ بیندازند، به اندازهٔ یک خنجر بروتوس و یک کلوخ شبلی سخت نمیآید:
... پس هر کسی سنگی میانداختند شبلی موافقت را گلی انداخت، حسین منصور آهی کرد. گفتند: ازین همه سنگ هیچ آه نکردی، از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند معذوراند ازو سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت...
مَخلص کلام، بروتوسها و شبلیها از روزی به روز دیگر، از قرنی به قرن دیگر بودهاند و خواهند بود، کسانی که تو دوستشان میپنداری و در بزنگاه، ناباورانه عکس آن را درمییابی. هیچ چیز در این دنیا بیتاوان نیست و شاید بروتوسها نیز تاوان سادهانگاریِ ما در دوستی باشند، اما چه باک؟ بهتر است در عین هشیاری، خاطرمان را با بروتوسها مکدر نکنیم که ماریو پوتزو در رمان «پدرخوانده» میگوید:
هیچکس نمیداند که چهزمان به یک دوست احتیاج پیدا میکند.
قاتلان سزار در تاریخ آوازهٔ خوب و بد دارند. برخی منجلمه رمیها بروتوس را سمبل آزادی میدیدند. در #کمدی_الهی #دانته بروتوس و کاسیوس بهمراه یوداس در اسفل دَرَکاتِ جهنم در حال بلعیده شدن زنده زنده در یکی از سه دهان شیطان برای ابدالآبادند.
Читать полностью…نقشهٔ مارکوس آنتونیوس میگیرد. توطئهکنندگان که ترسیدهاند گمان میکنند که مردم علیه آنها هستند و برنامههای اصلاحی خود را متوقف میکنند. مارکوس آنتونیوس وعدهٔ صلح داد، مردم را آرام کرد و توافقی ایجاد کرد که بر اساس آن کسی مجازات نمیشد اما تمام قوانین و اصلاحات سزار اعتبارشان را حفظ میکردند.
Читать полностью…توطئهگران بدن سزار را به حال خود رها کردند تا بخش بعدی نقشه را عملی کنند: مردم را فراخوانده و خطاب کنند، ترسشان را پراکنده کنند و برای تمام رُم اعلام آزادی کنند. آنها خود را چنین معرفی کردند: آزادیبخش و نه توطئهگر.
Читать полностью…سزار وارد کوریا شد. مارک آنتونیوس دوست و متّحد صمیمی سزار سربازی سلحشور و جنگجو بود که میتوانست از جان سزار حفاظت کند، اما آلبینوس بیرون کوریا مارک را معطل میکند، این بخشی اساسی از نقشهٔ قتل بود.
داخل کوریا سناتورها دور سزار حلقه زدند…
ناگهان سزار از راه میرسد…
نقل است که در مسیر سزار سپورینا پیشگویی که او را از نیمهٔ مارس بر حذر داشته بود را میبیند و با تمسخر بدو میگوید: نیمهٔ مارس هم آمد. سپورینا در پاسخ میگوید: بله آمد اما هنوز نرفته است!
دچیموس آلبینوس متّحد مورد اعتماد سزار را هم وارد توطئه کردهاند. وقتی سزار از رفتن منصرف میشود آلبینوس یادآوری میکند که خود او نشست را فراخوانده است و ابراز میکند که سنا آماده است که در حضور وی او را به عنوان شاه اعلام کند، و حاضر نشدن در نشست هم اهانتی به سنا خواهد بود و هم سزار را ضعیف نشان میدهد.
Читать полностью…پگاه ۱۵ مارس، بروتوس با خنجری زیر جامهٔ خود همسرش پورشا را به قصد کوریا ترک میکند. پورشا میترسد و نگران است که اتفاق بدی بیفتد و از بروتوس خواهش میکند که نرود. اما بروتوس میرود. همهٔ توطئهکنندگان در کوریا جمع شدهاند و منتظرند…
Читать полностью…پلوتارخوس یا پلوتارک، مورخ یونانی به بازیگوشی تاریخ اشاره میکند: نشست سنا قرار بود در «کوریا»ی پومپئیوس برگزار شود، بنایی که بدست بزرگترین رقیب سزار ساخته شده بود. کوریا در ورودی یک تئاتر بزرگ بنا شده بود که آن نیز به همّت پومپئیوس ساخته شده بود.
Читать полностью…یک دیدگاه دیگر، دیدگاهی بدبینانه و یا شاید واقعبینانه، بر آن است که سناتورها سزار را تهدیدی برای قدرت خود میدیدند که دیگر به حمایت آنها نیازی ندارد و با گذشت زمان از آنها کاملاً عبور خواهد کرد.
چه بسا توطئه علیه جان سزار بیش از آنکه آرزوی والا و شریف بروتوس بوده باشد «مسئلهٔ قدرت» بود.
اما توطئهای علیه جان او شکل میگیرد. سناتورها از اینکه سزار صاحب چنان قدرتی شده است و مهمتر اینکه چقدر مردم او را دوست دارند، به وحشت افتاده بودند. ترسیده بودند که سزار جمهوری را تبدیل به پادشاهی کند و یکتنه بر رُم حکومت کند.
خبری از قیامی مردمی علیه حاکمی ستمگر نبود، بلکه توطئهای کوچک از سوی آریستوکراتها و سناتورها در کار بود که جمعاً حدود ۶۰ نفر میشدند. چرا تصمیم گرفته بودند سزار را به قتل برسانند؟ یک دیدگاه بر آن است که آنها میخواستند جمهوری رُم را نجات دهند.
#داستان_کوتاه
#بروتوس_تو_هم
بروتوس! تو هم؟!
در ۱۵ مارس ۲۰۶۷ سال پیش ژولیوس سزار در روشنای روز وسطِ رُم به قتل رسید. اما هیچ قیام یا شورش مردمیای نشد، سزار بدست گروهی از سناتورهای عصبانی کُشته شد.
چنین رُخ داد -که در تصویر میبینید- لحظه به لحظه در آن روز سرنوشتساز در سال چهل و چهارم قبل از میلاد مسیح…
🔻🔻🔻
#رادیوراه با دکتر مجتبی شکوری
فصل دوم
قسمت اول : #ماهی_ها_وجود_ندارند
منابع مکتوب:
چرا ماهی ها وجود ندارند اثر لولو میلر - ترجمه محمدرضا شفاهی- نشر میلکان
بودن در عصر پیچیدگی و ابهام اثر جنیفر گاروی برگر - ترجمه محمد حسین نقوی - نشر میلکان
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
« که خدا
همان گونه که به من گفتند
هیچ نامهای نمیگیرد
الا نامههای عاشقانه و به
هیچ نامهای پاسخ نمیدهد
الا نامههای عاشقانه»
#نزار_قبانی
شاید یکی از خوش شانسیهایم در زندگی این باشد که با تمام فلسفه بافی و اما و اگرهایم در مقابل ادیان و آموزههایشان، هنوز هم میتوانم دعا کنم و خلوتی برای خودم و او بسازم.
دردها و خواستهها و نیازهایم را برایش بگویم. از او بخواهم و بعد شرمنده زمزمه کنم، راستش من نمیدانم هر چه خیرست، پیش کن.
#نیایش
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib
#مستند کوتاه #رقص #بجنورد (1348)
کارگردان: #سهراب_شهید_ثالث
#رقص_اقوام_ایرانی
#بنازیم_به_این_تنوع_زبانی_فرهنگی
کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib