ketabsib | Unsorted

Telegram-канал ketabsib - کتابخانه سیب🍎📚

-

Subscribe to a channel

کتابخانه سیب🍎📚

#شعر_شب




دوستت دارم
چنان دریا که طلوعش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آب‌های خیال را.

چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال می‌خواهد.

دوستت دارم
چنان شعله‌ای که شب‌پره را می‌کشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده‌.

و چنان نی‌زارها که باد را.

دوستت دارم
با تمام اراده‌ام
و تار به تار روحم

آن سان که رویاهای ساحره را.

بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...




#میرا_لخویتسکایا

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

شهبانو فرح داره درباره موسیقی سنتی توضیح میده که شاه عصبانی میشه و میگه موقعی که ایران اشغال شد با کدوم ساز رفتین به جنگ؟
کاری به موضوع بحثشون ندارم
اما میخوام بگم:
مردسالاری، شاه و آخوند نمیشناسه

گذاشتن همسرت در یک جمع عمومی تو یه موقعیتی که میدونی نمیتونه جوابتو بده قشنگ نیست، والا قشنگ نیست. بخصوص اینکه داری هفته ای یکی دو بار بهش خیانت میکنی!
دلم برای فرح سوخت.
شاه، گرچه به طور رسمی حرمسرا نداشت ولی دست کمی از شاهان قاجار نداشت. بنا به گفته خودش یک دولتمرد در طول هفته باید سرگرمی از نوع حرمسرایی داشته باشد.

#زن_زندگی_آزادی

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#مصاحبه

ادامه مصاحبه فالاچی با محمدرضا شاه

فالاچی: بیش تر از کم باور. من قاطی کرده ام. من قاطی کرده ام، اعلیحضرتا برای این که... خوب برای این که من خودم را با کسی در حال صحبت می بینم که پیش بینی نمی کردم. من هیچ چیز در مورد این معجزات نمی دانستم. این رویاها و... من به این قصد به این جا آمده بودم که در باره نفت، در باره ایران، در باره خود شما... حتا راجع به ازدواج هایتان، طلاق ها یتان و... صحبت کنم. به هر حال، موضع را عوض نکنیم در مورد طلاق هایتان – آن ها می بایست خیلی دراماتیک باشند. این طور نیست ؟ اعلیحضرتا!

فالاچی: طبیعتا اعلیحضرتا! اما یک چیز هست که من باید سوال کنم تا درمورد روشن شدن مساله کمکم کند. اعلیحضرتا ! آیا این صحیح است که شما یک زن دیگر گرفته اید؟ از موقعی که مطبوعات آلمانی اخبار ...

شاه: تهمت و افترا، نه اخبار. زیرا که این خبر به وسیله آژانس خبری فرانسه بعد از آن که در روزنامه فلسطینی «المهار» برای دلایل واضحی انتشار یافت، شایع شد. یک تهمت احمقانه، پست و نفرت انگیز ! من فقط به شما بگویم که عکس زنی که به عنوان زن چهارم من فرض شده است، عکسی است از خواهرزاده من، دختر خواهر دوقلوی من است. خواهر زاده من که در ضمن ازدواج هم کرده و یک بچه هم دارد. بله، بعضی از مطبوعات برای بی اعتبار کردن من خیلی کارها می کنند. این ها به وسیله آدم های بی دقت و بد اخلاق اداره می شود. اما آنها چگونه می توانند بگویند که من -من که خواستار قانونی هستم که بیش از یک زن داشتن را ممنوع می کند- دوباره ازدواج کرده و آن هم پنهانی؟ این غیر قابل تصور است. این غیر قابل تحمل است، این شرم آور است !!

اوریانا: اعلیحضرتا، شما مسلمان هستید، مذهب شما این اجازه را بشما داده است که بدون طلاق دادن ملکه فرح همسر دیگری را اختیار کنید.

شاهنشاه: بلی، البته، بر طبق مذهب من، من می توانستم، بطوریکه خود ملکه هم رضایت خود را اعلام داشته است. ولی باید دانست مواردی وجود دارد که... مثلا ، وقتیکه زنی بیمار است، یا اینکه وظائف زن بودن خود را بطور کامل انجام نمی دهد، یا اینکه باعث ناخشنودی شوهرش میشود... با این احوال! شما باید خیلی ریاکار یا ساده باشید که فکر کنید یک شوهر این چنین چیزی را روا بدارد. در اجتماع شما، این چنین شرایطی پیش آید، یا مردان زن دیگری را نمی گیرند؟ یا بیشتر از یک زن؟ بلی، در اجتماع ما، یک شوهر میتواند زن دیگری را انتخاب نماید. و آن وقتی است که همسر اولی اجازه دهد و دادگاه موافقت نماید. بدون داشتن این دو شرایط که بر اساس قانون من است، امکان ازدواج مجدد اصلا وجود ندارد. بنابر این آیا امکان دارد که خود من این قانون را نادیده گرفته و مخفیانه ازدواج نمایم؟ با خواهرزاده ام؟! با دختر خواهرم؟ گوش کنید، حتی نمی خواهم در این باره بحث نمایم حتی یک لحظه دیگر هم حاضر نیستم در این مورد حرف بزنم.

اوریانا: بسیار خوب، دیگر درباره آن گفتگو نمی کنیم. 🔻اجازه بفرمایید بگویم که شما همه چیز را انکار می کنید.🔺

مصاحبه با تاريخ
"اوریانا فالاچی"

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

بریده کتاب

البته تعداد کسانی که در آن روزها مایل بودند "مهمانان" مناسب برای "تفریح" شاه سراغ کنند چنان زیاد شد که شاه به علم دستور داد که صرفا چند نفر معتمد از آن پس حق مشارکت در این کار را خواهند داشت. بعلاوه یکی از دوستان علم منزلی در نزدیکی کاخ تهیه کرده بود که کارکرد اصلی آن تامین محلی امن برای انجام این دیدارها بود. مثلا در جلد پنجم یادداشتهای علم، از ۲۶۵ یادداشت روزانه دست کم در ۹۱ مورد "مهمان بازی" دیده میشود.

کار شایعات مربوط به خانمی بنام گ... بجایی رسید که مادر ملکه هم وارد کارزار شد. به علم گفته بود، "دختر من خوشبختانه به تجمل عادت نکرده (یعنی اینکه میتواند طلاق بگیرد)، گو اینکه این را بزبان نیاوردند... (شاه) فرمودند زکی. و بعد مفصل صحبت کردیم که چه باید بشود. قرار شد برای این دختر پدرسوخته شوهری پیدا کنیم." به گفته علم هر گاه اوقات شاه از این یا دیگر ماجراها تلخ میشد، خواندن نامه ای از یکی از این "دخترهای خوب" را به شاه میداد و خواندنش فراغتی فراهم میکرد.

مثل همیشه، گرایش علم این بود که هویدا را مسئول پخش شایعات مربوط به "مهمان بازی ها" و "عاشق شدن" شاه بداند. به شاه میگفت: "اینها همه بنظر من کار نخست وزیر است که میخواهد از علیاحضرت شهبانو ملائکه بسازد (که اتفاقا هم هستند) و از اعلیحضرت همایونی یک تصویر نامطلوب (که اتفاقا نیستند). گرایش شاه، در مقابل، این بود که کاگ ب شوروی را مسئول پخش این شایعات بداند. هیچکدام ریشه شایعه را در واقعیت رفتار شاه نمی دانست.

بعلاوه، هم گمان شاه در باب دخالت کاگ ب و هم موارد متعدد دیگری که در یادداشتهای علم آمده و هر کدام پیامد سیاسی یا بهای اقتصادی این "مهمان بازی ها" را نشان میدهد، همه موید این واقعیت اند که این جنبه از سلوک شاه صرفا شخصی و خصوصی نبود، بلکه پیامدهای سیاسی مهمی بهمراه داشت.

صفحه ۳۹۵
نگاهی به شاه
عباس میلانی

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

بریده کتاب


یکشنبه ۵۳/۱/۲۵

... چون مذاکرات قدری جدی شد و طولانی، صحبت را به مخدرات کشاندم. فرمودند خدا خواسته است که من به کسی دل نمی بندم. اما اگر در هفته یکی دو بار انسان تفریح نکند، نمی تواند بار گرانی اینچنین بدوش بکشد. بخصوص که در خانواده جز قرولند خبر دیگری نیست. عرض کردم کاملا حق به شاهنشاه میدهم، متاسفانه خانمهای ما متوجه این امور نیستند.


صفحه ۳۵
جلد چهارم
یادداشتهای علم

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

.
ادامه بریده کتاب

محمدرضاشاه در این زمان در اوج قدرت و اعتبار بود. چگونه میتوانست تصویر دولتمردی مترقی را که بانی برابری زنان و مردان و لغو تعدد زوجات در کشور خود شده بود، با صیغه کردن دخترخانمی که میگفتند به او دلبستگی یافته، مخدوش سازد؟ تصمیم گرفت که بر ماجرا نقطه پایان نهد. مگر نه او بود که زنی را که واقعا عاشقش بود - ملکه ثریا - بخاطر آینده سلسله اش و مصالح مملکتی رها کرد؟ به دو درباری که توصیه کرده بودند با صیغه کردن طلا (یا گیلدا) مسئله را حل یا نیمه رسمی کند، با خشونت گفته شد: "مگر خیال میکنید که در دربار قاجاریه هستید؟" به دختر خانم جوان و مادر پرحرفش گفته شد که آرام بگیرند. به ارتشبد نصیری دستور داده شد که مسئله را "حل" کند.

ماجرا، شبی در اداره گمرک فرودگاه بین المللی مهرآباد به پایان رسید. جامه دان های متعدد طلا- گیلدا که مملو از اشیاء لوکس بود باز شد، که معمولا ماموران گمرک توجهی به این نکته ها نمیکردند. به همین اتهام وی را جلب و برای مدت کوتاهی در یک ویلای زیبا عملا بازداشت کردند، تا شایعه خوابید. در تهران گفته شد که طلا-گیلدا رفیقه ارتشبد خاتم همسر ناخواهری شاه(فاطمه) بوده. در دربار همه از اتفاقی که برای وی افتاده ابراز تاسف کردند! محمدرضاشاه در تشریفات مختلف نسبت به شهبانو توجهات خاص ابراز داشت. او از فستیوال شیراز بسیار بدش می آمد و این امر بر هیچکس پوشیده نبود. در پاییز سال ۱۹۷۲ به اتفاق شهبانو به آنجا رفت. از شاه و شهبانو، خندان و منبسط، دست در دست تصاویر متعدد در جراید ایران و خارج به چاپ رسید. مطبوعات داخلی به توصیه وزارت اطلاعات در این زمینه سنگ تمام گذاشتند، بعبارت دیگر زیاده روی کردند. همه خواهان آن بودند که در زوج سلطنتی نقاری نباشد. تحصیل حاصل شد. شاید جز فرح که مسلما خاطره خوبی از این ماجرا نداشت.

از آن پس دیگر شاه، جز با زنان خارجی بی نام و نشان، رابطه ای نیافت. روابطی که گه گاه چندان جدی هم نبود: ماری لبه تنها کسی است که در این مورد روایت خود را انتشار داده. شاه توقع داشت که این زنان بی نام و نشان، آن وقت که او میخواهد در اختیارش باشند. به آنان هدایایی گران قیمت میداد. رفتاری آمیخته با ادب و مهربانی داشت. اما دریافت که باید مصالح مملکتی و شهرت کشورش را برتر از گرایشهای شخصی خود بداند.

صفحه ۴۸۵
محمدرضاپهلوی آخرین شاهنشاه
دکتر هوشنگ نهاوندی و ایوبو ماتی

هوشنگ نهاوندی (۱۳۱۱)
وزیر آبادانی و مسکن (۱۳۴۳، ۱۳۴۳)
ریاست دانشگاه پهلوی (۱۳۴۷، ۱۳۵۰)
ریاست دانشگاه تهران (۱۳۵۰، ۱۳۵۵)
وزیر علوم و آموزش عالی (۱۳۵۷)
رئیس دفتر شهبانو فرح

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#خیام‌_خوانی در پارک نهج‌البلاغه

خیام‌خوانی یا رباعی‌خوانی یک آیین موزیکال است که در آن اغلب اشعار رباعی به‌‌ویژه رباعیات خیام به‌شکل آواز اجرا می‌شود. خیام‌خوانی جزئی از موسیقی محفلی بندر بوشهر است. 

◾️فقط تصور کنید، جشن‌های با شکوه و اصیل ایرانی، همه شاد و خوشحال و رقصان تو خیابونای ایران … دیگه از عزا و نوحه خبری نباشه.

◾️چقدر #شادی به این مردم میاد.

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

۱۸

و این امر دو علت عمده داشته است:

نخست این که با گفتار صریح یا بدگویی، ریشخند مستقیم بزرگان و فرمانروایان را کاری ناممکن می دیده اند.

دو این که آنان با تشبیه کردن قربانیان خود به حیوانات – که جز خوردن و زیستن و خوابیدن و بچه آوردن کاری نمی توانند بکنند – آن ها را از آسمان رفعت و شأن خیالی خودشان فرو می کشیدند، و با لحنی انتقادی و طنزآمیز رجال و بزرگان را اگر دارای صفات نفسانی و حیوانی برجسته ای بوده اند، به حیوانی که در آن صفت، سرآمد است تشبیه می کرده اند:

مثلا تن پروری و تنبلی آنان را به خوک و مکاری و نهان کاری را به روباه و حماقت ر ابه خرس و درندگی را به گرگ و ... عطار در منطق الطیر جغد را نماد ثروتمندان خسیسی معرفی می کند که با وجود گنج و اندوخته ی فراوان همیشه در ویرانه منزل می کند و سودی از دنیا نمی برند و یا بط را نماد افراد متدینی می داند که سجاده بر آب می گسترانند، ولی با اصل مذهب کاری ندارند .

البته این تحقیر و کوچک کردن گاه به سطح نازل تر از جهان حیوانات یعنی به جهان گیاهان و اشیاء نیز می رسد .

اغلب متن های تمثیلی چون کلیله و دمنه، مرزبان نامه، منطق الطیر، قلعه حیوانات و ده ها اثر ادبی دیگر از این نوع هستند.

من های ایرانی
ص۲۰

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

📚شیاطین(جن‌زدگان)
✍فئودور داستایفسکی
قسمت سیزدهم 13

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

ای کاش مرا چشم تماشا باشد
یک لحظه زمانه با دل ما باشد

هر روز که می‌رود به خود می‌گویم:
امروز نبود، کاش فردا باشد


#قیصر_امین‌پور

#سلام ، صبح بخیر و شادی

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#بنت_الشلبیه
#گوگوش، کنسرت بغداد ۱۹۷۷

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

.
#سوال:

آیا از آن ۶۲ میلیون دلار سال ۵۷ که لابد الان چندین برابر شده است، یا از حقوق و مواجبی که از سازمان سیا و دیگر کشورها گرفته، چیزی در حد اجاره سالن برای سخنرانی باقی نمانده است؟ که با بلیط فروشی هزینه آن تامین شود.

راستی، در میانه خیزش مهسا، رضاپهلوی در یک برنامه تلویزیونی گفت چندین کمیته و کارگروه برای کمک به خیزش تشکیل داده ایم. یکی از کارگروها وظیفه اش اینست که راهکارهایی بیابد تا کسانی که در این خیزش آسیب مالی دیده اند، از کار اخراج شده اند، و دیگر دریافت حقوق ندارند، مثل همین اساتید دانشگاه و... به آنان کمک مالی شود تا در معاش و گذران زندگی دچار مشکل نشوند!
او که توانایی مالی اجاره یک سالن برای دو ساعت سخنرانی را ندارد، آیا باید ادعای کمک مالی به آسیب دیدگان خیزش را کذب و بلوف بینگاریم؟
قسم حضرت عباس یا دم خروس؟!

نه جانم، ناف این خاندان به پول و ثروت وصل شده است. آن از پدربزرگش که ۲۰۰۰ آبادی از املاک مردم را غصب و ۴۶ درصد نقدینگی کشور را مالا خود کرد، و پدرش که زمین های غصبی را دوباره به صاحبانش فروخت و از معاملات کلان با خارجی ها توسط "مهبد" رشوه می گرفت و بعنوان پادشاه ۳۷ ساله کشور، وصیتنامه ننوشت تا راز اموال و دارایی هایش برملا نشود، و خودش که به بهانه سرنگونی جمهوری اسلامی از عالم و آدم پول دریافت کرد، حتی از سازمان سیا.

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

📚شیاطین(جن‌زدگان)
✍فئودور داستایفسکی
قسمت دوازدهم 12

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚


آزادی!
ای آرزوی گمشده گُل کُن،
تا بلبل تو را
در باغِ درشکسته نفس هست!
آخر تو نیستی و در اینجا
بس بیمِ خو گرفتنِ به قفس هست!
بشنو! فغان و ناله ی شبگیر است
بشنو صدای جانِ به زنجیر است
اینک بیا به یاری، آزادی!
فردا برای آمدنت دیر است!

سیاوش کسرایی


#سلام ، صبح بخیر و شادی

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#رقص_اقوام_ایرانی #عروسی #لری

#بنازیم_به_این_تنوع_زبانی_فرهنگی

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

دسمال بازی
#زن_زندگی_آزادی

#بنازیم_به_این_تنوع_زبانی_فرهنگی

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

.
نکته قابل توجه اینکه شاه به زنان شوهردار نیز توجه داشته است، چنانکه در صفحه ۳۰۰ کتاب عباس میلانی می خوانیم:

(( اما انگلیسها میدانستند که علت واگذاردن ناگهانی قرارداد به آلمانها نتیجه دلبستگی تازه ای بود که شاه نسبت به همسر یکی از نمایندگان زیمنس در ایران پیدا کرده بود.))

شاه در توجیه "مهمان بازی ها" ی خود در جلد چهارم کتاب یادداشتهای علم صفحه ۳۵ میگوید:
"اگر در هفته یکی دو بار انسان تفریح نکند نمی تواند بار گرانی اینچنین بدوش بکشد. بخصوص که در خانواده جز غرولند چیز دیگری نیست."

از طرفی طبق کتاب هوشنگ نهاوندی پس از ماجرای طلا (گیلدا) شاه جز با زنان خارجی رابطه ای نیافت.

از سوی دیگر شاه در مصاحبه با اوریانا فالاچی گفت: "در اجتماع ما، یک شوهر میتواند زن دیگری را انتخاب نماید. و آن وقتی است که همسر اولی اجازه دهد و دادگاه موافقت نماید. بدون داشتن این دو شرایط که بر اساس قانون من است، امکان ازدواج مجدد اصلا وجود ندارد. بنابر این آیا امکان دارد که خود من این قانون را نادیده گرفته و مخفیانه ازدواج نمایم؟"

حال،
سوال اول اینست: آیا شاه برای آن "هفته ای یکی دو بار تفریح" اش برای بدوش کشیدن چنان بار گرانی، هم اجازه شهبانو فرح را داشته و هم اجازه دادگاه را ؟!
در مورد ازدواج/رابطه مخفیانه شاه با زنان دیگر، فالاچی بدرستی متوجه دروغ گویی شاه شد و آن را ابراز کرد.
فراموش نکنیم که در مورد رسوایی بیل کلینتون در ماجرای مونیکا لوینسکی، گفتند آنچه بد بود "دروغ" گفتن کلینتون بود نه آن عمل دیگرش!

سوال دوم اینست:
شاه، گرچه به طور رسمی حرمسرا نداشت ولی دست کمی از شاهان قاجار نداشت. بنا به گفته خودش یک دولتمرد در طول هفته باید سرگرمی از نوع حرمسرایی داشته باشد.
پادشاهی که نگاه او و درباریانش به "زن" نگاهی ابزاری و برای "تفریح" و "سرگرمی" و "جنس" (داخلی یا خارجی) است، و اعدام و کشتار مخالفانش، و سانسور و خفقانش چه نسبتی با خیزش زن/زندگی/آزادی دارد؟

سوال سوم اینست:  در حکومت پدرش که بر خلاف اعتقادمان به #حجاب_اختیاری به زور چادر از سر زنان می کشد، در قتل عام عشایر حتی از کشتن زنان ابایی ندارد و زنان را وادار به شیر دادن سگها میکند، و مخالفانش را می کشد و مردم معترض در مسجد گوهرشاد، عشایر را براحتی قتل عام می کند، چه نسبتی با خیزش پاک مهسا دارد؟

اساسا، پهلوی با این کارنامه سیاه در قبال زن و زندگی و آزادی چه نسبت و قرابتی با خیزش #زن_زندگی_آزادی دارد؟

شاید بگوئید دلیلی ندارد رضا پهلوی در فقره فساد جنسی و نگاه به "زن" مثل پدرش باشد؟ یا خصائل منفی جدش را داشته باشد. خیلی هم عالی. اما بطریق مشابه سوالی که مطرح می شود اینست: آیا دلیلی دارد که رضاپهلوی مثلا در فقره سازندگی و قاطعیت مثل پدربزرگش، و در فقره لیدرشیپی بازار نفت مثل پدرش باشد؟ آیا تضمینی وجود دارد که خصائل مثبت پدر و پدربزرگش را داشته باشد؟
اهمیت این سوال و تردید و شبهه وقتی برجسته می شود که در صفحات ۴۶۳ و ۴۶۵ کتاب هوشنگ نهاوندی می خوانیم:
((شاهپور رضا، فرزند ارشدش از فرح دیبا، در سالهای بعد به پدرش سرزنش کرد که به قدر کافی در زندگی و تربیت او مشارکت نداشته. قدر مسلم این است که در سه سال قبل از انقلاب یکی از دلمشغولی های اصلی محمدرضاشاه روابط جنسی و زندگی خصوصی پسرش بود.
*
شاهپور رضا مدعی است که در زمینه آماده سازی او برای سلطنت و تربیت سیاسی اش، شاه توجه کافی مبذول نمی داشته و هرگز به او نگفته بود اگر روزی به سلطنت برسد چه باید بکند. با تمام این احوال شاهپور در آخرین روزهای قبل از پیروزی انقلاب، ناشیانه مصاحبه ای کرد و آمادگی خود را برای جانشینی پدرش و بدست گرفتن قدرت اعلام داشت. گویی نمی دانست که هنوز حتی به سن قانونی برای بدست گرفتن امور نرسیده و قانون اساسی چنین اجازه ای را به او نمی دهد!

رفتار محمدرضا شاه در این زمینه کاملا مخالف رویه پدرش بود. او ترجیح داد پسری را که آن همه در انتظارش بود بیشتر به خلبانی و سوارکاری و عکسبرداری تشویق کند تا به فراگیری تاریخ ایران، راز و رمزهای سیاست کشور و مبانی فرهنگ کهن ایران. او بیشتر به زندگی خصوصی و تفریحات ولیعهدش توجه داشت تا به آشنایی او به امور مملکتی. هنگامی که ورق برگشت و بر شاهپور رضا لازم آمد که در سرنوشت ایران نقشی ایفا نماید، کمبود این دانش و بینش تاریخی و فرهنگی ایران بخوبی پدیدار شد.))

لطفا خیزش پاک مهسا و شعار ارزشمند زن، زندگی، آزادی را با نام #پهلوی آلوده نکنید، لطفا.


دلم برای شهبانو فرح میسوزد که همسرش هفته ای یکی دوبار به او خیانت می کرده، ولی الان ناچار است مدام خاطرات خوب از اعلیحضرت بیاد آورد و برای سینه چاکان پهلوی تعریف کند!

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

بریده کتاب

شاه گاه حتی خود به پیامدهای بالقوه زیانبار این هوس بازیها واقف بود و نگران پیامدهایش میشد، ولی علم که خود بارها دیگر سیاستمداران وقت مملکت را به چاپلوسی و کتمان حقیقت متهم میکند، در بزنگاهی که صرفا کافی بود در تایید نگرانی خود شاه دو کلامی بگوید، دقیقا به چاپلوسی و کتمان حقیقت متوسل میشود.

میگوید: "در کیش بین فرودگاه و کاخ من در رکاب مبارکشان سوار بودم. سوال فرمودند مهمانها رسیدند؟ عرض کردم اولی رسید ولی دومی در راه است. همان هواپیمایی که اولی را آورد برگشته که دومی را بیاورد. فرمودند این خلبانها که اینها را می آورند فکر نمی کنند برای کیست و چیست؟ عرض کردم البته که فکر میکنند. چطور ممکن است امیدوار بود که فکر نکنند. تنها امیدی که میتوان داشت اینست که فکر بکنند لااقل دومی متعلق به غلام است. شاهنشاه خیلی خیلی خندیدند. عرض کردم میتوان از مردم انتظار داشت که نبینند و نشنوند، ولی نمی توان انتظار داشت که فکر نکنند و نفهمند. فرمودند، درست است. عرض کردم بهرحال این مسائل مهم نیست. مهم آنست که کار کشور در چه حال است و آنکه در زیر سایه مبارک عالی و بالاتر از عالی است."

ولی علم اشتباه میکرد. این مسائل "مهم" بود و ترکیبی از شایعات و واقعیات آن را به نقطه ضعفی برای شاه و رژیمش بدل کرد.

در سال ۱۳۵۴، این شایعات نه تنها در ایران که حتی در آمریکا و برخی دیگر کشورهای غربی هم رواج پیدا کرده بود. کار بجایی رسید که حتی کیسینجر هم وارد گود شد و در دیداری با اردشیر زاهدی اظهار داشت که به گمانش طلاق ملکه به وجهه شاه در آمریکا صدمه خواهد زد. بالاخره برای مقابله با این شایعات، شاه و علم طرحی درانداختند که در آن برای دختری که در یادداشتهای علم از او بعنوان گ... یاد شده همسری پیدا کنند و ترتیبی هم فراهم آوردند که عکس این ازدواج در مطبوعات کشور به چاپ برسد. به گفته علم، شاه مصر بود که حتما ترتیبی داده شود که ملکه هم این مقالات و تصاویر را ببینند.

البته این پایان ماجرای گیلدا نبود. پس از پایان گرفتن روابطش با شاه، او با تیمسار محمد خاتم، فرمانده نیروی هوایی وقت ایران و داماد شاه رابطه ای سخت عاشقانه پیدا کرد.

صفحات ۳۹۵ و ۳۹۶
نگاهی به شاه
عباس میلانی

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

بریده کتاب

شاه در آن دوران چنان به آینده خود و ایران اطمینان داشت، و چنان در باب این آینده به زبانی پریقین و پرستایش سخن میگفت که هر نشان و گزارش بحران را نادیده می گرفت. نه تنها وزرا و امرای ارتش و حتی ریاست ساواک از ارائه گزارش هایی که جنبه انتقادی داشت احتراز می کرد. به گفته دیپلماتی که در اوایل دهه ی هفتاد (۵۰) در تهران خدمت می کرد در تهران گردانندگان سفارت به او هشدار دادند که کاخ سفید راغب دریافت گزارش های انتقادی در مورد شاه نیست. به گفته همین دیپلمات، او در آن سالها شایعات و اخباری در مورد روابط شاه با یک دختر جوان ایرانی شنیده بود. میگفت شایع بود که شاه حتی قصد ازدواج با این دختر را دارد. اما به این دیپلمات هشدار داده شد که گزارشی از این دست برای آینده کاری او چندان سودمند نیست.
از یادداشتهای علم بخوبی برمی آید که این شایعات یکسره ساختگی نبود. در ۴ مهر ۱۳۵۲ علم به شاه خبر داد که "این روزها شایعه کرده اند که اعلیحضرت همایونی زن گرفته اید! بعد هم برنامه های تبلیغاتی پشت پرده طوری است که شاه مقتدر را مسخره میکنند." این گزارش علم پس از خبری است که دو هفته قبل به شاه داده بود. "عرض کردم یک دختری بنام گ... شایعات عجیبی در شهر میدهد که شاهنشاه عاشق دلباخته او هستید." علم بلافاصله می افزاید که البته "شاهنشاه که به کسی عاشق نمی شوید!"

پاسخ شاه به این هشدار علم به اندازه لحن کلی علم در این ماجرا شگفت انگیز است. شاه می گوید: "این پدرسوخته را یک وقت دیده ام و من هم این مسائل و حرفها را شنیده ام... او را احضار کن و بگو اگر از این پدرسوختگی ها بکنی حبس خواهی شد." شاه در عین حال نگران بود که این حرفها "حتی به گوش نزدیکان علیاحضرت شهبانو هم رسیده."

این شایعات هر روز گویا رواج بیشتری پیدا میکرد. آنچه به این شایعات قدرت بیشتری میداد این واقعیت بود که شاه در آن سالها - و دیگر ادوار زندگی اش - براستی با شماری شگفت از زنان و دختران مختلف رابطه داشت. علم در یادداشتهایش از واژه های گونه گونی برای اشاره به این مراودات استفاده میکند. گاه "مهمان" اند و گاه "جنس" داخلی و خارجی.
شاه هم خود در توجیه این "مهمان بازی ها" میگوید: "من که به کسی دل نمی بندم. اما اگر در هفته یکی دو بار انسان تفریح نکند نمی تواند بار گرانی اینچنین بدوش بکشد. بخصوص که در خانواده جز غرولند چیز دیگری نیست. عرض کردم کاملا حق به شاهنشاه میدهم، متاسفانه خانمهای ما متوجه این امور نیستند."

صفحه ۳۹۴
نگاهی به شاه
عباس میلانی

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

طلا

پس از "طلا" دیگر شاه، جز با زنان خارجی بی نام و نشان، رابطه ای نیافت. روابطی که گه گاه چندان جدی هم نبود: ماری لبه تنها کسی است که در این مورد روایت خود را انتشار داده. شاه توقع داشت که این زنان بی نام و نشان، آن وقت که او میخواهد در اختیارش باشند. به آنان هدایایی گران قیمت میداد.

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

.

#بریده_کتاب

محمدرضاشاه زنان را دوست داشت. به استناد خاطرات علم که در شش جلد انتشار یافت و قسمتی از آن (چه قسمتهایی؟) با توافق خانواده او حذف گردیده، در طول زندگی خود، لااقل پس از جنگ و به استثنای دوران زندگی با ثریا، با زنان بسیاری که تقریبا همه آنان موطلایی بودند، چرا که وی موی بور را می پسندید، و غالبا خود او (علم) ترتیب سفرشان را از اروپا میداد رابطه نزدیک داشته است.

همه اینها می بایست بکلی محرمانه بماند ولی نمی ماند. همه متوجه و مراقب افعال و رفتار محمدرضاشاه بودند، کوچکترین شایعه ای دهان به دهان میشد، احیانا هر کس، بخصوص مخالفان و دشمنان که کم نبودند، چیزی بر آن می افزود. نتیجه آن بود که همه جا از آن با نوعی ناراحتی و گاهی خشم سخن گفته میشد.

انتظار مردم عادی ایران آن بود و هست که رفتار رهبران جامعه منزه و سرمشق دیگران باشد. اهل اطلاع از اوضاع جهان میدانستند که چنین اتفاقات و رفتارهایی منحصر به دربار ایران نیست. گر چه چهل پنجاه سال پیش، رادیو و تلویزیون جراید مصور و متخصص در شایعات و اخیرا اینترنت، هنوز فاصله زندگی خصوصی و زندگی اجتماعی را از میان نبرده و هنوز همه کس همه چیز را در سرتاسر دنیا نمی دانست.

معذالک حتی در دربار به این موضوع با ایماء و اشاره صحبت میشد: "اعلیحضرت امروز بعدازظهر آزاد نیستند. اعلیحضرت امروز درگیریهای دیگری دارند..." و معمولا لبخندی به این گفته ها افزوده میشد. طبیعی است که شهبانو از این موضوع رنج میبرد گرچه از این رنجها چیزی در ظاهر و در زندگی سیاسی و اجتماعی دیده نمیشد. اما ناخشنودی باطنی او از امیراسدالله علم "دلال محبت" و کینه ای که قطعا به دل میگرفت در زندگی سیاسی ایران تاثیر گذاشت. گرچه رفتار علم با وی در نهایت خضوع و خشوع درباری بود و رفتار شهبانو با او کاملا مطابق نزاکت و تشریفات. همه اینها در ظاهر!

یکی از "سرگرمی"های محمدرضاشاه، نزدیک بود که در اوائل دهه ۱۹۷۰ بصورت مسئله ای جدی درآید. "مقصر"، طبق شایعات، دختر خانمی جوان و موبور بود. گویا تنها زن ایرانی که شاه پس از ازدواج با فرح با وی روابط نزدیک پیدا کرد. او طلا یا گیلدا نام داشت. از خانواده ای محترم در شهر لنگرود، شهری در نزدیکی محل زندگی خانواده مادری شهبانو فرح، برخاسته بود. یکی از نزدیکانش، بانویی نسبتا شناخته شده و معاون وزراتخانه ای بود. گویا شاه به او دلبستگی پیدا کرد. شایعه این رابطه در تهران بر سر همه زبانها بود. بسیاری از افراد خانواده این دخترخانم موطلایی از جمله وکیل دادگستری معروف و محترمی که عملا بزرگ و رئیس آن محسوب میشد، علنا این وضع را تقبیح میکردند. اما پدر و بخصوص مادرش رفتاری دوپهلو داشتند. سرانجام در همه محافل درباری و میهمانیهای شهری و حتی سفارتخانه ها موضوع جدی برای بگومگوهای متعارف و تقربا علنی پیدا شد. در این گیر و دار دو تن از نزدیکان شاه به وی پیشنهاد کردند که طلا را صیغه کند، و او را بصورت "رفیقه رسمی" خود درآورد چنانکه در دربارهای اروپایی قرون گذشته معمول بود و احیانا هنوز هم هست و هنوز هم در بعضی محافل سیاسی اجتماعی اروپا و آمریکا تقریبا عادی تلقی میشود! پیشنهاد این دو تن و گفتگوهای نیمه محرمانه بعضی از درباریان تا حدی ناشی از مخالفت باطنی آنان با شهبانو فرح بود. در این مقطع از زمان بود که مادر فرح، خانم فریده دیبا در چند میهمانی تهران علنا ابراز ناراحتی و نارضایی کرد و شهبانو برای مدتی از پایتخت دور شد و رهسپار اروپا گردید.

به این ترتیب، یک سرگرمی یا خوش گذرانی معمولی بسرعت تبدیل به مسئله ای مملکتی و سیاسی شد. در روزنامه های خارجی مقالات و اخباری به آن اختصاص یافت. سازمان "سیا" گزارش هایی درباره آن به واشنگتن داد که در چند کتاب معتبر آمریکایی منعکس گردید.

صفحات ۴۸۳ و ۴۸۴
محمدرضاپهلوی آخرین شاهنشاه
دکتر هوشنگ نهاوندی و ایوبو ماتی

هوشنگ نهاوندی (۱۳۱۱)
وزیر آبادانی و مسکن (۱۳۴۳، ۱۳۴۳)
ریاست دانشگاه پهلوی (۱۳۴۷، ۱۳۵۰)
ریاست دانشگاه تهران (۱۳۵۰، ۱۳۵۵)
وزیر علوم و آموزش عالی (۱۳۵۷)
رئیس دفتر شهبانو فرح

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

۱۹

هم چنین می دانیم برخی از ایرانیان در پرده‌ی نادانی و کودن نمایی، نقد خود را جاری می کرده اند .

در طنزگویی از این شیوه با نام " تحامق " یا به اصطلاح بدیعیون " تجاهل العارف " نام می برند.

بسیاری از تیزهوشان و نکته سنجان زمانه چون بهلول، ملانصرالدین، جوحی و ... که عیب ها ومفاسد اجتماعی را نمی توانستند صریح بیان کنند، خود را به حمق و نادانی می زدند تا در برابر انتقادهای کوبنده ی خود مورد بازخواست قرار نگیرند.

دکترعلی اصغر حلبی می نویسد: " اینان مردمانی ابله و کودن نبوده اند، برعکس، بسیاری از آنان بسیار هوشمند بوده اند و در شناخت بیماری های اجتماعی و نابسامانی های روزگار و زمانه ی خود، از مردم عصر بصیرتر و بیناتر بودند."

گاه نیز مدح و ستایش اغراق آمیز، آسمان را به زمین دوختن و دروغ شاخ دارگفتن، حامل و عامل ریشخند و طنزی عظیم است از جاه طلبی و ناتوانی اربابان قدرت در برابر ستایش و تمجید.

برای نمونه در این شعر دقت کنید :

حکم تو نافذ است نه احکام روزگار پس حکم کن که واحد قهار هم تویی


من های ایرانی
ص۲۰

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

📚شیاطین(جن‌زدگان)
✍فئودور داستایفسکی
قسمت چهاردهم 14

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#حس_خوب در #طبیعت

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#رادیوراه_29
#کتاب_باز با دکتر مجتبی شکوری
فصل سوم
قسمت نهم : #مدرنیسم

منبع مکتوب:

شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#داستان_کوتاه
#غضنفر

روزی تیم ملی آرژانتین دعوت یکی از تیم‌های محلی ایران را قبول می‌کند و برای بازی به ایران می‌‌آید. مربی تیم محلی قبل از بازی با توجه به قدرت زیاد مارادونا، غضنفر را  مامور مهار مارادونا کرد و گفت: به او اجازه نمی‌دهی تکان بخورد.
بازی شروع شد و بعد از چند دقیقه غضنفر دروازه خودی را باز کرد و هنوز نیمه اول تمام نشده بود که گل دوم را هم به تیم خودی زد. مربی که حسابی کلافه شده بود از کنار زمین فریاد زد:  مارادونا رو ول کنید غضنفرو بچسبید!

حالا داستان غضنفر و مارادونا شده است، قصه ما.

همه ما طرفداران تیمی هستیم که دارد وسط زمین بازی می کند.
عده ای از ما روی غضنفر تعصب دارند، و می گویند او نه تنها که باید در ارنج ثابت تیم بلکه باید کاپیتان و لیدر تیم باشد.
چون پدر و پدربزرگش کاپیتان بودند.
همین طرفداران مشغول تخریب و تحقیر سایر بازیکنان هستند، می گویند فلانی قبلا بازیکن تیم حریف بوده!
پس باید تعویض شود، در حالیکه این بازیکن دارد خوب بازی می کند.
در حالیکه غضنفر علی رقم تمام فرصت هایی که داشته، با تمام دوپینگ هایی که کرده، تا کنون گلی نزده و پاس گلی هم نداده بلکه چندین پنالتی خراب کرده و حتی اخیرا گل به خودی هم زده!
واضح است که اگر غضنفر از زمین بیرون کشیده شود، اوضاع تیم مان قطعا بهتر خواهد شد.
این در حالیست که هواداری و طرفداری از غضنفر به حدی رسیده که بقیه طرفداران از تیم ناامید شده و در حال ترک ورزشگاه هستند.
فقط با یک تعویض طلایی، و خروج غضنفر از زمین، تیم مان کامبک خواهد کرد.

🔴اشکالات جلوداری و موج سواری رضا پهلوی و طرفدارانش در اعتراضات:

1. این دسته هنوز اتفاق سال ۵۷ را بعنوان انقلاب نشناخته و آن را شورش، بلکه شورش کور میخوانند. و نسلی را که انقلاب کرد را جاهل و نادان میخوانند. بدین ترتیب چشم بر اشتباهات شاه و حکومت پهلوی می بندند، این در حالیست که شاه در نطق تلویزیونی ۱۴ آبان ۵۷ به وجود اشتباهات اقرار و اعتراف کرد. ضروری است که رضاپهلوی موضع خود را در قبال اشتباهات پدرش بطور شفاف اعلام کند. اگر چنین نکند...

2. به جمهوری اسلامی:
اگر بابت دیکتاتوری اعتراض می شود
اگر بابت تاراج ثروت مملکت اعتراض می شود
اگر بابت شکنجه زندانیان اعتراض می شود
اگر بابت بگلوله بستن معترضین اعتراض می شود
اگر بابت اعدامها اعتراض می شود
اگر بابت فقدان آزادی اعتراض می شود
اگر بابت سانسور و حذف اعتراض می شود
اگر بابت فساد مالی و اداری اعتراض می شود
اگر بابت فساد جنسی اعتراض می شود
اگر بابت نظارت استصوابی اعتراض می شود
اگر بابت ندیدن رای و نظر مردم اعتراض می شود
اگر بابت وابستگی به بیگانگان اعتراض می شود،
اگر بابت اختلاف طبقاتی اعتراض می شود،

لازم است رضاپهلوی و طرفدارانش در انتهای صف اعتراض قرار گیرند، چون همه این موارد با شدت و ضعف متفاوت در حکومت پهلوی هم بود، 🔻گفته اند اولین سنگ را کسی بزند که خود گناهی نکرده باشد.🔺

3. تناقض دیگر سلطنت طلبان اینست که از یک طرف هر گونه اقدام انقلابی را تخطئه می کنند، از طرف دیگر برای برون رفت از وضع موجود، به خیابان ریختن و انقلاب را تجویز می کنند!
تکرار و تاکید بیش از حد بر اینکه انقلاب ۵۷ اشتباه بود، این قرینه لفظی و معنوی محذوف را در دل خود دارد اصولا انقلاب، تندروی و فعالیت رادیکال اشتباه است.
اینکه مدام می گویند انقلاب ۵۷ اشتباه بود، در حقیقت با این حرف دارند اقدام انقلابی را تخطئه می کنند، چون جوانانی که آن سالها را ندیده اند، دو سوال ذهنشان را درگیر می کند، اول اینکه اگر انقلاب اشتباه بود پس چرا انقلاب شد؟ دوم اینکه اگر آن انقلاب اشتباه بود، از کجا معلوم این انقلاب پیش رو اشتباه نباشد؟ لذا پرس و جو می کنند، درمی یابند که آن انقلاب اشتباه نبود، بلکه برای مردم دلایلی داشت، و از خود می پرسند که آیا جان و جوانی و سلامتی خود را صرف انقلابی کنیم که ممکن است اشتباه باشد؟ یا آیندگان آن را اشتباه تلقی کنند؟ لذا منفعل و ساکت می شوند.

4. سلطنت طلبان می گویند انقلاب ۵۷ محصول توطئه دستهای پشت پرده بود. در حالیکه تا اواخر آبان ۵۷ سیاست آمریکا حفظ شاه بود و در دیماه به این نتیجه رسیدند که شاه باید برود. خسران پذیرفتن توهم توطئه اینست که جوانان هم به این نتیجه می رسند که مبارزه و فعالیت آنان در قبال دست های پنهانی پشت پرده کم تاثیر بلکه بی تاثیر است و لذا منفعل و ساکت می شوند.

5. مهمتر از همه اینکه شخص رضاپهلوی نشان داده که صلاحیت جلوداری و رهبری این خیزش را ندارد. کارنامه ۴۴ ساله اش بخوبی این ادعا را اثبات کرده است.

نتیجه: تا زمانی که رضاپهلوی و طرفدارانش جلودار باشند، اتفاق خاصی نمی افتد، لذا بهترین اپوزیسیون برای جمهوری اسلامی همین دسته اند.

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

#از_میان_خبرها

🔴 کاسبی یاسمین پهلوی برای سالگرد ‎مهسا امینی!

👈 برای سخنرانی تعرفه بلیط گذاشته‌اند هرکسی می‌خواهد رزرو کند!

🔸 عادی: ۱۵۰ دلار
🔸 وی‌آی‌پی ۲۵۰دلار
🔸 کنار شهبانو ۴۵۰ دلار
🔸 خوردن ناهار با شهبانو ۲۵۰ دلار

پ.ن.

حتما، لطفا فیلم #تانگوی_شیطان را ببینید.

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

📚شیاطین(جن‌زدگان)
✍فئودور داستایفسکی
قسمت یازدهم 11

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

برنامه رادیویی #در_انتهای_شب_45
تلفیق شعر و موسیقی

موضوع:
اشعار ناب شاعر شیراز #سعدی

این برنامه از مجموعه برنامه های #رادیویی ایران است که با رویکرد #فرهنگی_ادبی_هنری در بیان ومعرفی فرهنگ و ادب و هنر ایران اعم از نظم و نثر و هنرمندان سایر رشته های فرهنگی هنری ایران و جهان فعالیت داشته و شنوندگان را با هنرمندان و اثارشان اشنا میسازد .
گویندگان:
پریچهر بهروان
رضا معینی

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…

کتابخانه سیب🍎📚

📚شیاطین(جن‌زدگان)
✍فئودور داستایفسکی
قسمت دهم 10

کتابخانه سیب 🍎📚
@ketabsib

Читать полностью…
Subscribe to a channel