🤍💫سلام برفـاطـمـه
🖤💫سلام برمظلومیتش
🤍💫سلام بر محمد
🖤💫سلام برعـلـی
🤍💫سلام برقبرگم شده اش
🖤💫سلام بـر دوسـتـان
🤍💫سلام به همه دوستداران
🖤💫اهــل بـــیــت
🤍💫اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها
🖤💫وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ
🤍💫سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا( سلام الله علیها (
🖤💫تــســلــیــت بـــــاد😔
.
ﻣﻦﺍﮔﺮﻧﯿﮑﻢ و ﮔﺮ ﺑﺪ، ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
✨ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﺣﺎﻓﻆ
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯽﺭﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ .
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﻣﯽﺧﯿﺰﻧﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ :
«ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪﻋﺸﻖﺍﺳﺖ چهﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪﮐﻨﺸﺖ»
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ ﻣﯽﺍﻓﮑﻨﻨﺪ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﭘﯿﮑﺮ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ «ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ
🌙
🔴 «قاضی ای که دست متهم را بوسید »
در کشور اردن در یکی از دادگاه های شهر زرقاء قاضی دادگاه اصرار ورزیدکه دست متهمی را که در مقابل اوحاضر شده بود، ببوسد.
متهم، معلم یکی از مدارس این شهر بود
و در اثنای تدریس یکی از دانشآموزانش
را با عصا زده بود و این کار سبب شده بود
که خانوادهٔ دانشآموز در دادگاه از او شکایت کنندو این امر او را مجبور به حضور
در دادگاه کرده بود.
ناگهان با حضور معلم در دادگاه قاضی چنین عکس العملی از خود نشان دادند و بعد از آن بیان کرد همان متهمی که امروز در جلوی او ایستاده، معلم قدیمی اودر مدرسهاش بوده و او انسانی بزرگوارو مسن است.
لذا قاضی حکمش را چنین صادر کرد
که بوسه زدن بر دستان متهم (معلمم)
حکمی است که در حق او صادر کرده است
ضمنا با بوسه زدن قاضی بر دستان متهم
جلسهٔ دادگاه خاتمه یافت...
@kh5723
✅تکنیک ساندویچ چیست؟
تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکتهای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند.
به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید.
به این صورت:
«جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت»
به عنوان مثال:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
و...
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
این نکته مهم را به خاطر بسپارید که برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
@kh5723
#دمی_با_سعدی 📓
بشنو از من سخنی حق پدر فرزندی
گر به رای من و اندیشهٔ من خرسندی
چیست دانی سر دینداری و دانشمندی
آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی
گفتاری از #استاد_ملکیان در ارتباط با شعر #سعدی:
‹‹..جوزف باتلر فیلسوف و متخصص بزرگ آموزش و پرورش در قرن هفدهم میگفت همۀ این آموزش و پرورشها از این جهت عیب دارند که انسان، انسانیتاش به اخلاقیتاش است، و اگر اخلاقیتر باشد انسانتر است؛ که در آموزش و پرورشها فراموش شدهاند. این دیدگاه معروف است به دیدگاه باتلری، این اخلاقی بودن رکناش چه هست؟ دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
دیدگاهی که بنده قبول دارم، نه اینکه مبدع باشم، میگوید: رکن اخلاقی زیستن ایناست که به هیچ کسی درد و رنج غیرلازم وارد نکنیم، نه به خودمان نه به دیگر انسانها..
..برای اینکه این گوهر حفظ شود باید با دیگری چنان رفتار نکنیم که خوش نداریم با ما آنگونه رفتار شود و با دیگری چنان رفتار کنیم که خوش داریم با ما آنطور رفتار کنند، به این می گوییم «قاعدۀزرین».
"قاعده ی زرّین" نام گزاره ی اخلاقی است که میگوید:
"بادیگران فقط چنان رفتار کن که میخواهی که در همان وضع و حال با تو رفتار شود."
این قاعده، "مهمترین اصل اخلاقی و شاید مهمترین قاعده ی زندگی است" و احتمالاً دیرینه ترین قضیه اخلاقی است.
مهم و مبنایی بودن این قاعده به حدّی است که صاحبان مکاتب و نظریاتِ گوناگون در اخلاق هنجاری،
علیرغم تفاوتها و اختلافات فراوان و عظیمی که با یکدیگر دارند، نه فقط هیچیک از آنان با این قاعده مخالفت نکرده است،
بلکه همه آنان موافقت تام خود را با آن اعلام کرده اند و
ازاین بالاتر، هر یک مکتب و نظریه ی خود را تفسیر درست این قاعده قلمداد کرده است.
قاعده ی زرّین با نگاهی سر و کار دارد که حتی برای ابتدایی ترین نوع اخلاقی زیستی نیز ضروری تلقّی می شود؛
و آن نظرگاه این است که بکوشیم تا خود را در جای کسانی که اعمال ما بر آنان اثر می نهد قرار دهیم...
این قاعده به مخاطبان خود حکم می کند که با دیگران با همان همدلی و حرمتی رفتار کنند که خودشان خوش دارند که با آن مواجه شوند و، مخصوصاً بر دیگران مصائبی وارد نیاورند که بیزارند از اینکه دیگران بر آنان وارد آورند.
@kh5723
● خیرین تبریزی یک واحد آپارتمان نوساز ٩۵ متری دارای آسانسور را برای حمیدرضا و مادرش خریداری کردند.
| چند روز گذشته فیلمی از زندگی سخت این مادر و پسر تبریزی منتشر شد و بیش از یک میلیون بازدید داشت.
@geidarnewz
🍃🌼امـــروزتـــون عـــالـــی
🍃🌼از خــدا بــرایـتـان
🍃🌼یـــک روز زیـبــا و
🍃🌼سرشاراز سلامتی و لبخند
🍃🌼همراه با دنیا دنیا آرامش
🍃🌼سبد سبد خیر و برکت
🍃🌼بـغـل بـغـل خوشـبـخـتـی
🍃🌼و یک دنیا عاقبت بخیری
🍃🌼و یک عمر سرافرازی خواهانم
🍃🌼روزتون زیبـا و در پنـاه خـدا
🍃🌼تقدیم با احترام فراوان
🍃🌼بــــه شـــمــــا خـــوبـــان
.
سهراب سپهری چقدر زیبا گفت :
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
یکی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩی...
یکی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩی...
یکی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی...
یکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ...
ﭼﻪ زشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ...
ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮی ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ...
مژده مژده
فرصت شغلی با در آمدی بالا خوب و تضمین شده
سرمایه از ما کار از شما.
شرایط
آقا مومن متعهد و حسن شهرت
تلفن تماس ۰۹۱۹۳۴۵۹۰۲۹
🍀پیامبر اکرم(ص):
☝️ هر کس یک شبانهروز بیماری را پرستاری کند🤒
👈 خداوند او را همراه ابراهیم خلیل بر میانگیزد،
👌 و مانند برقی پر درخشش از صراط میگذرد.😍
✨میلاد با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار بر فعالان عرصه سلامت مبارک💉💊
باز باران...
اما کو ترانه؟؟؟
کو دو دست کودکانه؟؟؟
کو نگاه عاشقانه؟؟؟؟؟؟
کو سلامی بی بهانه؟؟؟
دل شکسته،قد خمیده،آخر دنیا رسیده.
بی کسی تنها رفیق است،
دلخوشی با ما غریب است.
چشم در چشمان باران.
هیچ کس جز او نمانده.
از میان جمع یاران باز باران.
باز هم دستخوش به باران.!!!!!!
@kh5723
خداوند نمیپرسد .....
چه ماشینی سوار می شدید ،
بلکه میپرسد چند پیاده را سوار کردید؟
خداوند نمیپرسد ....
مساحت منزلتان چقدر بوده ،
بلکه میپرسد ..
در آن خانه به چند نفر خوش آمد گفتید
خداوند نمیپرسد ....
در کمد خود چه لباسهایی داشتید ،
بلکه میپرسد به چند نفر لباس پوشاندید .
خداوند نمیپرسد ....
بیشترین حقوق دریافتی شما چقدر بوده است،
بلکه میپرسد برای بدست آوردن آن چقدر
شخصیت خود را کنترل دادید .
خداوند نمیپرسد ...
عنوان شغلی شما چه بود ، بلکه می پرسد
چقدر سعی کردید با بیشترین توانتان بهترین
کار را انجام دهید .
خداوند نمیپرسد ...
که در همسایگی چه کسی زندگی می کردید،
بلکه می پرسد چه رفتاری با همسایگانتان
داشتید .
خداوند نمیپرسد ...
چند دوست داشتید، بلکه میپرسد با
دوستانتان چگونه رفتار کردید .
در مورد رنگ پوستتان نمیپرسد ، بلکه
از شخصیت شما سئوال می کند .
باور کردنی نیست،ولی حقیقت دارد! خاطرهای از۱۸ سال اسارت سیدالاسرا، سرلشگر خلبان حسین لشگری که اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ است! وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟گفت برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته را مرور میکردم! سالها درسلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود!زبان انگلیسی میدانست،برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود! گفت از ۱۸ سال اسارتم، ده سالی که در انفرادی بودم،سالها با یک مارمولک همصحبت میشدم! بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود!سرباز عراقیِ نگهبان، یک لیوان آب یخ خورد، خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد،دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم!این را هم بگویم که من مدت ۱۲سال در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم و حسرت ۵دقیقه آفتاب راداشتم!چقدر درمعرفی قهرمانان واقعی به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزشها نادیده گرفته شده است!
� اینها برای وطن جنگیدند
@kh5723
باید از عشق و وفاداریشان
درس گرفت
مهرشان میبرد از یاد
غم هستی را
آنقدر خوب و نجیبند
که ای کاش خدا
باز تکثیر کند
نسل دهه شصتی را ..
کُنفُوسیوس: در کشوری که به خوبی اداره میشود، فقر چیزی است که باید از آن خجالت کشید. در کشوری که بد اداره میشود، ثروت چیزی است که باید از آن خجالت کشید.
@kh5723
شماره های ضروری که هیچکس نمیدونه:
193 - اگه بسته پست داری و نمیتونی خودت بری اداره پست، زنگ بزن میان ازت میگیرن.
1640 - اگه حالت خوب نیست ، حالت رو بهتر میکنه
120 - اگه در خونتون ماشین پارک کرده و راننده اش نیست زنگ بزن و پلاک رو براش بخون
2151 - اگه پت داری سیوش کن چون آمبولانس حیواناته
4317 - اگه از مدرسه تون شکایت داری تماس بگیر باهاش.
140 - اگه کد پستی جایی رو نمیدونید زنگ بزنید و شماره تلفن یا آدرس شو بگو تا کد پستی شو بهت بگه.
124 - اگه فروشنده ای کالایی رو بهتون گرون داد کافیه با این شماره تماس بگیری تا اون ها پیگیری کنند.
164 - اگه حالت خوب نیست کافیه با این شماره تماس بگیری حالتو خوب میکنه.
2215115 - اگه حیوون خونگی داری و حالش بد شد کافیه با این شماره تماس بگیرید
میدونستی که روانشناسی شخصیت توسط گروه خونی اینجوریه :
گروه خونی O:
جالبه بدونید در افراد با گروه خونی O میزان عصبانیت و نگرانی بیشتر دیده می شود.
گروه خونی B:
هیچ گروه خونیای به اندازهی B مظهر میانهروی نیست. اگر گروه خونی شما B است باید بدانید به طور کلی طبعی قویتر و سالمتر دارید و بسیار واقع بین و عملگرا هستید.
گروه خونی A:
افراد با گروه خونی A درونگرا، مسئول
بادقت و حساس به جزئیات هستند. همچنین میتوانند حلال مشکلات هم باشند. اگر فردی دارای گروه خونی A باشد، او فردی دقیق و منظم است.
گروه خونی AB:
اما افراد با گروه خونی AB معمولا سر سخت، منطقی و بدون نگرانی هستند.
@kh5723
بش گوندی ریاست دوه سی مینمگه دیمز
بش گوندن اوتور مینمه مینیپ ینمگه دیمز
شیرین یوخودور لذت رویایی انسان
بیر لحظه بو شیرین یوخو دیسگینمگه دیمز
مین جام آلاسان ساقی ایامین الیندن
بیر شربه اولوم جامینی تمثینمگه دیمز
ارریله بولونسن ذکریا کیمی صبر ائت
حیفظ ایله ویقارون دیل آچوپ دینمگه دیمز
بیر سالخیم اوزوم درمگیمیز اوزگه باغیندان
یوز دفعه یوزو قویلو یئره سینمگه دیمز
مولا ددی بیر جیفه ی گندیده دی دنیا
بومزبلده ایت کیمی سومسونمگه دیمز
ختم ایله قوتار قافیه دار گلدی کریمی
اوتقونماغا زیگینماغا دومتونمگه دیمز ...
#استاد_کریمی_مراغهای
@kh5723
❗️چشم ها را باید شست ،جور دیگر باید دید
🔺خداوندا همه ما را از قضاوت های نادرست حفظ نما
شاگرد سالهای آخر دبیرستان بود.
از خیابان شاه (جمهوری) رد میشد که چشمش به چند جهانگرد افتاد. پیدا بود بدجوری سرگردان شدهاند.
جلوتر که رفت ، صدای غرولندشان واضحتر شد.
فرانسوی بودند. نه خودشان فارسی بلد بودند و نه مردم آن دور و بر فرانسه میدانستند.
عباس، زبان فرانسه را سالها قبل از پدر یاد گرفته بود، سر صحبت را با جهانگردها باز کرد. دنبال نقشه راهنمایی از تهران بودند.
عباس گفت چنین نقشهای وجود ندارد. جهانگردها که میدیدند کشور بزرگی مثل ایران یک نقشه راهنما از پایتختش ندارد تعجب کرده بودند
تا چند روز طعم تلخ طعنههای فرانسویها از ذهنش بیرون نرفت.
عاقبت تصمیم گرفت یک نقشه از شهر تهیه کند.
تمام داراییاش که 27 ریال بیشتر نبود،همه را کاغذ و جوهر خرید و دست به کار شد .
همه اینها را سرمایه کارش کرد و اولین نقشه توریستی شهر تهران را به زبان فرانسه کشید.
"سحاب" برای تهیه نقشه دقیق دور دستترین نقاط ایران، به بیشتر از سی هزار شهر و روستای کشور سفر کرد.
با همت بالای او موسسهای که سنگ بنایش را در زیرزمین خانهاش گذاشته بود، به مرور تبدیل به تشکیلات بزرگی شد که با مراکز مهم جغرافیایی دنیا رقابت میکرد.
اولین کره جغرافیایی ایرانی در همین موسسه ساخته شد.
برای تامین هزینههای آن، خانهای که محل زندگی و کار "سحاب" بود به ناچار در گرو بانک گذاشته شد.
مطبوعات آن زمان تیتر زده بودند:
"خانهای گرو رفت و اولین کره جغرافیایی تهیه شد!"
او " #عباس_سحاب" جغرافی دانِ شهیر و پدر علم نقشه كشی ایران بود
راهت پر رهرو باد ...
از کتاب #در_کوی_نیک_نامان
@kh5723
#دل_نوشت ❤️
پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاده بود
قیمتها را میخواند و با پولی که جمع کرده بود مقایسه میکرد تا چشمش به آن کفش نارنجی که یک گل بزرگ نارنجی هم روی آن بود، افتاد....
بعد از آن دیگر کفشها را نگاه نکرد ، قیمتش صد تومان از پولی که او داشت بیشتر بود.
آنشب به پدرش گفت که میخواهد کفش بخرد و صد تومان کم دارد...
بعد از شام پدرش دو تا اسکناس پنجاه تومانی به او داد و گفت: فردا برو بخر ،
تا صبح خواب کفش نارنجی را دید که با یک دامن نارنجی پوشیده بود و میرقصید و زیباترین دختر دنیا شده است ،
فردا بعد از مدرسه با مادرش به مغازه کفش فروشی رفت ، مادر تا کفش نارنجی را دید ،
اخمهایش را درهم کشید و گفت : دخترم تو دیگه بزرگ شده ای برای تو زشته
و با اجبار برایش یک جفت کفش قهوه ای خرید ،
شش سال بعد وقتی که هجده سالش بود ،
با نامزدش به خرید رفته بودند ،
کفش نارنجی زیبایی با پاشنه بلند پشت ویترین یک مغازه بود ، دلش برای کفشها پر کشید ،
به نامزدش گفت:چه کفش قشنگی اینو بخریم؟ نامزدش خنده ای کرد و گفت:
خیلی رنگش جلفه ، برای یه خانم متاهل زشته.
فقط لبهای او خندید.
دو سال بعد پسرش به دنیا آمد...
بیست و هفت سال به سرعت گذشت ، دیگر زمانه عوض شده بود و پوشیدن کفش نارنجی نه جلف بود و نه زشت. یک روز که با شوهرش در حال قدم زدن بودند ، برای هزارمین بار ، کفش نارنجی اسپرت زیبایی پشت ویترین مغازه ، دلش را برد. به شوهرش گفت:
بریم این کفش نارنجی رو بپوشم ببینم تو پام چه جوریه. شوهرش اخمی کرد و گفت: با این کفش روت میشه بری خونه مادرزن پسرمون! این بار حتی لبهای شرین هم نتوانست بخندد !
بیست سال دیگر هم گذشت،
در تمام جشن تولدهای نوه اش که دختری زیبا ،
شبیه به خودش بود ،
علاوه بر کادو یک کفش نارنجی هم میخرید.
این را تمام فامیل میدانستند و هر کس علتش را می پرسید او میخندید و می گفت:
کفش نارنجی شانس میاره. آن شب، در جشن تولد بیست و سه سالگی نوه اش، در میان کادوها، یک کفش نارنجی دیگر هم بود...
پسرش در حالیکه کفشها را جلوی پای شیرین گذاشت، گفت:مامان برات کفش نارنجی خریدم که شانس میاره....
بالاخره در سن هفتاد سالگی, کفش نارنجی پوشید،
دلش میخواست بخندد اما گریه امانش نمیداد. در یک آن به سن دوازده سالگی برگشت، پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاد و پنجاه و هشت سال جوان شد...
نوه اش او را بوسید و گفت:مامان بزرگ چقدر به پات میاد.
آن شب خواب دید که جوان شده کفشهای نارنجی اش را پوشیده و در عروسی نوه اش میرقصد.
وقتی از خواب بیدار شد و کفشهای نارنجی را روی میز کنار تخت دید با خودش گفت:امروز برای خودم یک دامن نارنجی میخرم ...
همین امروز کفش هاى نارنجى زندگیتان را بخرید،
تاهفتاد سالگى صبر نکنید،
این زندگى مال شماست
این متن رو از بالا به پایین بخونید :
امروز بدترين روز بود
و سعى نكن منو متقاعد كنى كه
در هر روزى، يك چيز خوبى پيدا ميشه
چون اگه با دقت نگاه كنيم
اين دنيا جاى وحشتناكيه
با اينكه
بعضى وقتا يك اتفاقات خوبى هم ميافته
شادى و رضايت هميشگى نيستند
و اين درست نيست كه
همش به ذهن و دل ما ربط داره
چون
ما ميتونيم شادى واقعى رو تجربه كنيم
فقط وقتى در يك محيط خوب باشيم
ميتونيم خوبى رو خلق كنيم
مطمئن هستم تو هم موافقى كه
محيطى كه توش هستيم
تأثير مستقيم داره روى
رفتار ما
همه چيز در كنترل ما نيست
و تو هرگز از من نخواهى شنيد كه
امروز روز خوبى بود
حالا لطفأ از پايين به بالا بخونید
مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت : تو توانستی در عرض سی روز پسرم را ملتزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم ! و اشک در چشمانش جمع شد ...
عروس جواب داد : مادر داستان سنگ و گنج را شنیده ای ؟ می گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد، با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت : تو خسته شده ای، بگذار من کمکت کنم ...
مرد دوم تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد.
طلای زیادی زیر سنگ بود ! مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود گفت : من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است! مرد گفت : چه می گویی من نود و نه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی ! مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. مرد اول گفت : باید مقداری از طلا را به من بدهد ، زیرا که من نود و نه ضربه زدم و سپس خسته شدم. و دومی گفت : همه ی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم.
قاضی گفت : مرد اول نود و نه جزء آن طلا از آن اوست، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آن توست. اگر او نود ونه ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمی توانست به تنهایی سنگ را بشکند.
و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی ... و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم !
چه عروس خوش بیان و خوبی ، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد. و نگفت : بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم ...این گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است .
اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه می گیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود می دانند کم نیستند اما خداوند از مثقال ذره ها سوال خواهد كرد.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان کسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد و خوشرویی دوستی و محبت را پایدار می کند"
@kh5723
🌻🍃سلام🌷
☕️صبح آبان ماهتون بخیر
🌻امروزتان پراز زیبایی
☕️و رنگ رویاهاتون شاد
🌻امروز براتون
☕️يک دنیا زیبایی
🌻يک آسمان مهرخدا
☕️یک لب خندان
🌻یک قلب عاشق
☕️یک خونه ی
🌻دل پراز محبت آرزومنـدم 💐
🌼🍃
« وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجعون »◼️
همکاران گرامی :
جناب آقای محمدعلی مربیان
جناب آقای احمد مربیان
سرکار خانم مریم صبوری
جناب آقای ناصر محمدی
با احترام به مشیت الهی وبا نهایت تاثروتاسف مصیبت وارده«درگذشت همکار عزیزمان شادروان سعیدمربیان» را خدمت شما همکاران گرامی و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده ازایزدمنان برای آن عزیز از دست رفته علو درجات الهی و برای شما وسایر بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت می نماییم.
🖤روحش شاد و یادش گرامی با نثار فاتحه
حاج شهریار بهمنش
نایب رئیس شورای اسلامی شهر قیدار