دریافت نظر، پیشنهاد و نقدهای شما ارتباط با ادمین: @nesayid خاکستری می نویسم زیرا آموخته ام که هیچ سخن بشر مطلق نیست، پس برای اثبات درستی آن، درشتی نخواهم کرد.
💢نویسنده ای از دیار ادب پرور کاخک دومین حرم رضوی، شهر ییلاقی و مقصد گردشگریِ طبیعی و مذهبی
💢کتاب شگفت انگیزترین محصول انسان
🔸جناب آقای نسائی نویسنده گنابادی خدا قوت که با تلاش شبانه روزی و میل به تغییر گرانبهاترین و ارزشمندترین تحفه را به جامعه خویش هدیه دادید.
🔸علی نسائی نویسنده گنابادی در سال ۱۳۴۶ شمسی در روستای پچک از توابع بخش کاخک گناباد متولد و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در روستا برای ادامه تحصیل در دوره راهنمایی به کاخک رفته و پس از اخذ مدرک سیکل به دلایلی ترک تحصیل کرد.
🔸وی می گوید تولد واقعی ام در سال ۱۳۹۱ اتفاق افتاد و بعد از چندین سال سرگردانی راه خود را پیدا کردم.تغییر و یا اصلاح نگرش و جهان بینی برای هر کسی که اتفاق بیفتد میتواند نشانه رشد و بالندگی اش باشد.
💢انگیزه ی نوشتن در سالهای پس از ترک تحصیل آرام آرام در وی ایجاد و از سال ۹۵ شروع به مطالعه و فیش برداری میکند و پس چندین سال تلاش، موفق به چاپ چندین کتاب به شرح ذیل میشود:
1_ به کجا می رویم؟
۲- اسلام از نظر اندیشمندان جهان
۳- روزمرگی های ملال آور زندگی
۴- اقوام سامی
۵- ایران باستان در ترازو
💢کانال ابوالقاسم شفیعی
@Agh_Shafiee
⏰نوروز آیین دیرپای ایرانی، فراز و فرودهای سال ۴۰۲ را پشتسر گذاشت و از گرد راه رسید تا با غمزه بهارانه و ناز و کرشمه مستانه، هم بر تن برهنه طبیعت رختگلدار بهار بپوشاند و هم ما را در کنار پوشیدن رخت نو، به اندیشهنو و نگاه نو رهنمون شود!
نوروز زندگی.بخش و مهرآفرین است، بهگونهای که هیچ خشم و خشونت، قتل، جنایت و رنج و کدورت را بر جان هیچ انسانی برنمیتابد! نمیشود از نوروز گفت و همچنان باغ دل را با کاشتن بذر هرز کینهتوزی و نفرت از همنوع آلوده کرد!
پس جا دارد این جشن بزرگ، یادگار دیرپا و ماندگار نیاکان نیککردار، خوشرفتار و نکو پندار را بهانه دگرگونی و خانه تکانی از دل، دور ریختن کدورتها و پاس داشتن مهربانی، قرار دهیم و ترانه زندگی، عشق، نوعدوستی را با نشاندن گل لبخند بر چهره یکدیگر با تمام وجود سر دهیم
🌿فرارسیدن رستاخیز بزرگ طبیعت، نوروز دلافروز بر همه ایرانیان فرهنگ دوست، فرخنده و همایون باد!
🌈هفت سین زندگی نیکاندیشان، آراسته باشد به #سفر #سرور #سرزندگی #سلامت #سرمایه #سرسبزی و #ساز عمر همهی ایراندوستان ، کوک و خوشنواز بادا...
✍ #داود_نسائی- نوروز ۱۴۰۳
/channel/khakestaryha
🔴 انواع روشهای پروپاگاندا و شستشوی مغزی
نظریه شخصیت سیاسی هارولد لاسول
هارولد لاسول از اولين دانشمنداني بود كه تلاش كرد روان شناسي را وارد سياست كند. او معتقد بود افرادي كه زندگيشان را تماماً بر سياست متمركز كرده اند بصورتي رفتار مي كنند كه برخي از نيازهاي شخصيتي اساسي خود را برآورده مي سازند و اغلب اشخاص رنج تجارب هيجاني گذشته خود را به همراه دارند و گاهي وجود آن رنج ها را انكار كرده و گاهي آنها را بي اهميت مي شمارند.
@khakestaryha
لاسول معتقد به سياست پيشگيرانه بوده و معتقد بود زندگي سياسي يكسره بيمارگونه است و ريخت هاي بيمارگونه زندگي سياسي را تسخير كرده اند. لاسول معتقد است رهبر سياسي اساساً شخصيت اقتدار طلب است و اين اقتدار طلبي ناشي از احساس بي كفايتي وي نسبت به خود در ذهن خودش است. او احساس مي كند ناتوان از انجام اموري است كه به او ارضاء و خرسندي رواني ميدهد و مي خواهد اين كمبود رواني را از طريق قدرت طلبي جبران كند.
@khakestaryha
لاسول رهبران سياسي را از نظر شخصيتي به سه ريخت آشوبگر، اصلاح گر و مدیر تقسيم مي كند . البته ممكن است يك رهبر سياسي داراي ويژگي هاي دو يا هر سه ريخت باشد.
۱-ريخت آشوبگر:
ريخت اقتدار طلبي است كه شناسائي و حرمت لازم را از والدين و خانواده و محيط زندگي كودكي بدست نياورده است و بنابر اين كاملاً گرايش و توجه به خود دارد كه موجب پيدايش يك خود شيفتگي قوي در او مي شود و مي خواهد آن كمبود عشق و عاطفه و حركت را از طريق جامعه پيدا كند و جبران نمايد. آشوبگر براي اين كه بتواندحرمت جامعه را جذب كند بايستي از طريق ايجاد تغييراتي در نهادها و محيط اجتماعي، آن توجه را بسوي خودش جلب نمايد و آن رابطه عاطفي و عشقي و حرمتي كه احساس مي كند در دوران كودكي به او داده نشده را از اين طريق جبران كند. چنين فردي از نظر رفتار اجتماعي اعتراض خود را از آغاز نسبت به نهادهاي اجتماعي و نسبت به نهادهاي اخلاقي، خانوادگي، مذهبي و جامعه تا خود دولت و رهبران سياسي جامعه ابراز مي كند. به عبارت ديگر او همه نهادهاي اجتماعي و سياسي را زير سئوال برده و به اصطلاح خودش مي خواهد از همه ارزش ها ارزش زدايي كند.
شخصيت آشوبگر كسي است كه مي خواهد از خودش ابر مرد بسازد و نهادهاي اجتماعي را چنان تغيير دهد كه در نهايت حرمت و شناسايي از دست رفته شان را بدست آورند.
@khakestaryha
۲-ريخت اصلاح گر :
در نتيجه تعليم و تربيت خانوادگي در دوران كودكي اعتماد به نفس نداشته و ذهنش پر از شك و ترديد است. هميشه دنبال پيدا كردن يقين هستند. كساني كه دنبال يقين مطلق هستند برعكس خواسته ظاهرشان در درون احساس شك مي كنند. شخصيت اصلاح گر ليبيدوي خود را متوجه زندگي اجتماعي كرده و آن را براي تغيير محيط اجتماعي بكار مي برد و اگر مشاهده كند كه بر اساس آن جهان را دگرگون كرده، احساس شك و ترديدش بصورت كامل التيام مي يابد. اصلاح گر ريختي است كه ميخواهد جهان و محيط آلوده خود را متغير سازد.
@khakestaryha
تركيب ريخت هاي آشوبگر و اصلاح گر :
افرادي هستند كه نه نياز به حرمت و شناسائي شان ارضا شده و نه ايقان و اعتماد لازم را در زندگي و كودكي كسب كرده اند. اين افراد كساني هستند كه عرصه تاريخ را محل تاخت و تاز خود قرار مي دهند تا كمبودهاي شخصي خويش را بوسيله عمل سياسي جبران كنند.
@khakestaryha
ريخت مدیر :
كسي است كه در زندگي خانوادگي، شناسائی، حرمت و اعتماد به نفس را كسب كرده و ليبيدويش متوجه ديگران و زندگي اجتماعي است. او بدنبال خلاقيت در زندگي اجتماعي بوده و مي خواهد شخص و شخصيت خود را به كمال برساند ولي براي دست يابي به شناسايي در شتاب نبوده و بدين خاطر آشوبگر نيست. شك مطلق نسبت به نقش خودش ندارد كه به دنبال يك انديشه مطلق برود و بنابر اين در زندگي سياسي عمل گرا است.
برگرفته از:
وبلاگ جعفر هاشملو (روانشناسی هاشملو)
هشت درس ماندلا
درس ۱ـ شجاعت نبود ترس نیست بلکه به دیگران الهام میدهد در پشت آن حرکت کنند!
درس ۲ـ از جبهه مقدم رهبری کن ـ
اما پایگاهت را ترک نکن!
درس ۳ ـ پشت سر قرار گیرید ـ
و بگذارید دیگران باور کنند آنها
در جلو هستند.!
درس ۴ـ دشمنت را بشناس ـ
و بدان ورزش محبوبش چیست!
درس ۵ ـ با دوستانت صمیمی باش ـ
و با دشمنانت حتی صمیمیتر !
درس ۶ ـ ظاهر مهم است ـ
و به یاد داشته باش لبخند بزنی!
درس ۷ ـ هیچ چیز سیاه یا سفید نیست!
درس ۸ـ کنارهگیری نیز مهم است!
@khakestaryha
از #دختر_آبی تا #مهسا_امینی
به یاد آوریم که این دختر مظلوم که چندی قهرمان ما شده بود برای چه موضوعی بود!؟
سحر خدایاری را میگویم!
همان ایراندخت #قمی ۲۸ ساله که موهایش را زیر گلاهگیس بُرد، کلاه آبی به سر کرد، روی پیراهن تیم محبوبش پالتو بلندی پوشید و رهسپار استادیوم آزادی شد تا طلسمی تاریخی را بشکند و دیدار تیم محبوبش را از نزدیک تماشا کند و آنی شد که نشد و با اندوه برای آن ناکامی آتش به جان خویش زد، اتشی که نه فقط ایران بلکه تمام جهان زبانههای تند آن را دید و به سوگ نشست...
@khakestaryha
اما خواست او مگر چه بود!؟ فقط تماشای بازی تیم محبوبش که جهل و جمود و تعصب ناکامش گذاشت! فوتبالی که در دکترین حسن عباسیها مقابل دین تعریف می شد و خواهان برچیدن آن بودند...
@khakestaryha
اکنون از ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ یکماه کمتر از پنجسال میگذرد، آیا دختر آبی را در یادها زنده نگه داشتیم!؟ حاشا که نه!
شگفتا که چه برقآسا در #ساختن_قهرمانان و #سوزاندن_ آنان به قله رسیده ایم‼️
به گمانم در این رکورد زدنها ما از نظامی
که به آن معترضیم در رکورد زنی خیلی جلوتریم....
@khakestaryha
اینک #قهرمان این فصل #مهسا هموطن کورد است و گرچه آن دختر بیگناه و مقتول در میان ما نمیباشد و به جبر مرگ دیگر نمیتواند دیکتهای جدید بنویسد تا اگر اشتباه نوشت مثل بسیاری قهرمانان خودساخته و خود شکسته به چشم برهم زدنی او را خط برنیم، همانگونه که در هیاهوی شهر #سحر را فراموش نمودیم، دیری نمیپاید که مهسا نیز به بایگانی سپرده خواهد شد...
@khakestaryha
⚽️چندی است مُد شده که شادی برای فوتبال🚫 چرا که حکومت آن را مصادره کرده است❗️ اگر این منطق درستی است چه شد آن هنگام که #سحر_خدایاری برای خواستهای اندک- لذت از تماشای بازی تیم محبوبش- جانش را فدا نمود به او نگفتیم شادی برای چه و کدام تیم!؟ تیم حکومتی!؟
مگر آن زمان تیم فوتبال یک تیم ملی و مستقل بود که الان نیست!؟
@khakestaryha
✅ پرسشی که هست این که مگر ۴۵ سال نیست که #ایرانیخلاق در دوگانه #شمس و #قمر و تلاش هسته سخت قدرت برای به حذف هرچه رنگ خورشید و تاریخ ایرانی دارد و جایگزینی #تقویم_قمری، این مردم بودهاند که برنده شده و چله، چهارشنبه سوری، #نوروز، سیزده و دیگر مراسم ملی را در اوج عزا و ماتم در کنار مناسک مذهبی محرم، صفر و رمضان پاس داشته و بازی را اگر نه پنج به هیچ ولی ۵ به ۴ به نفع خود تمام کند!⁉️
@khakestaryha
گمان نمیکنم با نه گفتن به همه آن چیزهایی که #زندگی_را_بهتر و #انگیزه برای مبارزه و ایستادن برای #زیستن را افزونتر میکند و سپردن گشاده دستانه تمام برگهای بازی به حاکمیت، در جهت تعدیل و کنترل یا تغییر اربابان قدرت موثر افتاده باشد، بلکه فقط دست ایشان را برای استفاده #هوالمطلوب از این سخاوت روزافزون، بازتر و برعکس دست خویش را برای بُرد تهیتر و روح و جان خویش را زنجور، ناتوان و افسردهتر میکنیم...
این همانچیزی است که در دکترین حسنعباسیها تا پیش از این سرخوردگی فراگیر، در حد یک آرزو و رویا بود...
افسوس که ما خود تعبیرگر رویای بیماران شدهایم و گمان میکنیم برندهایم...
@khakestaryha
✍ #داود_نسائی. یکشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۵
۲- ایران از دیدگاه جغرافیایی، هم چنان بزرگترین سد در برابر باز شدن روسیه و دستیابی آسان ش به دریاهای آزاد شمرده می شود؛
۳- در عین حال، ایران به عنوان تنها کشور تک جداره برای دستیابی غرب به حوزه آسیای مرکزی-خزر- قفقاز محسوب می شود؛ با جغرافیایی غیر قابل جایگزین در جهت دسترسی اقتصادی و ژئواستراتژیک به آسیای مرکزی. کشورهای بکر هارتلند محور؛
۴- ایران هم چنین به اعتبار فرهنگی(مذهبی- زبانی- ساختاری) برترین سد در برابر تهاجم محتمل بنیادگرایی مذهبی گروههای تندرو تکفیری مانند طالبانیسم، القاعده، داعش و... محسوب می شود. غرب در آینده ایران، ملتی را می بیند که قادر به کنترل جریانات خشن بنیادگرایی در باختر، خاور جغرافیایش خواهد بود؛
۵- ایران هم چنین در کانون بیضی هیدروکربنی جهان قرار گرفته و به اعتبار موقعیت جغرافیایی اش توانایی ایجاد و استمرار محیطی امن در این منطقه برای جهانیان خواهد بود.
۶- اروپا به خوبی می داند، بی ثباتی ایران، با وجود همسایگی این کشور با ۱۵ ملت و ۲۴ دولت، به معنای ناپایداری و ناامنی اوراسیا خواهد بود.
در این صورت آشفته سازی ایران با جغرافیایی استراتژیکش، خبطی تاریخی و شاید برگشت ناپذیر محسوب می شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
هرکس ادعا میکند که جمهوری اسلامی آزادترین کشور جهان است، قطعا راست میگوید؛ چون برای موافقان و حامیان کاملا آزاد است و مدعی حتما یک حامی است!
هرکس ادعا کند نظام رویایی ربع پهلوی آزادترین نظام خواهد بود به ولله که او هم راست میگوید اما برای کی!؟
برای مریدان دلباخته شازده نیامده
حالا چه فرقی کرد برای آنانی که از اساس با هر مدل حکومت مادام العمرو موروثی اعم
از سلطنتی یا مذهبی موافق نیستند!؟
پاسخ هواخواهان دو روی سکه بالا این است!
👈👈همینی که هست! یا یه گوشه بشین
و بمیر یا پاسپورت بگیر برو گمشو مزدور
✍ #داود_نسائی. شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۰۷
شما دوم خردادی ها هم عجب آدمای بی دین و ایمانی هستید.
بعد از عید به جای او از بچه های خودمون یک مدیر انقلابی گذاشتیم که از ما داغ تر بود. برو عزیزم. برو خرابه های گَبرهای بلقیس را صاف کن و بده روش کشاورزی کنن. مدیر کل میراث هم که از خودمونه". قهقهه استاندار مرا به یاد قصیده خاقانی انداخت:
"بر دیدهٔ من خندی کینجا زِ چه میگرید
خندند بر آن دیده کاینجا نشود گریان"
به تلخی گفتم آقای استاندار اینا ریشه های فرهنگ و تمدن ماست. مردمی که ریشه خودشونو...
شلیک خنده آقای استاندار بلند شد:" توهم که از اون حرفا می زنی. ریشه میشهِ چیه دیگه؟ آثار برجای مانده از گَبرا کجاش ریشه است و افتخاره؟ برو عزیزم صافِ صافش کن تا چند کیلو بیشتر گندم بکارند. تازه می خوای اون آثار نجس را نگه داری که فردا مثلا توریست ها بیان و اونا رو ببینند. مگر ما می زاریم توریست موریس بیاد تو کشور امام زمان".
آقای استاندار برخاست و روبه قبله تا کمر خم شد و بلند بلند صلوات فرستاد.
دَمق و اندیشناک از استانداری بیرون آمدم. ساخت شبکه آبیاری را در زمین های کشاورزی آنسوی شهر تاریخی بلقیس ادامه دادیم. چند ماهی نگذشت. آن مرد ساده دل را برداشتند. دو سال پیش به رحمت خدا رفت. خدایش بیامرزد.
با رفتن آقای استاندار لوله انتقال آب کشاورزی از بیرون شهر تاریخی بلقیس اجرا شد و بلقیس کهن و پرشکوه ولی ویران و زخم خورده و خونین از این بلا جان سالمی بدر برد.
محمد علایی
۲۵ دی ۱۴۰۲
@khakestaryha
هنر آبادانی که ندارند، حرف از ویرانی میزنند! به نام مردم و به کام خویش!
این آقا عزت که از لذت طعم شکلات وزارت به سخن آمده است و یک روز از توالت فلان بنای تاریخی یک کشور تعریف میکند و دیگر روز از زدن زیرمیز پاسارگارد به منظور ساختن خانهای برای جوان آن هم کنار طویله! میتونه بگه اگه پاسارگارد مانع از مرتفع سازی و نصب دکل شده، ساخت چند سریال تاریخی از ایران باستان و معرفی پیشینه این کشور به جهانیان چه منعی قانونی داشت!؟
اخه قهرمان عزت! تو که رئیس صدا و سیما بودی، نمی شد چند سریال تاریخی که نه با مرتفع سازی تلاقی دارد و نه با نصب دکل در تعارض است در طول دوره ریاستت بر صدا و سیما تولید کنی که حالا اشک نریختهات برای ساکنان محدوده بافت تاریخی دیده شود!؟
چه قدر خوب است مثل شیخ احمد خاتمی صداقت داشته باشید و بگویید ساختن خانه برای جوان پاسارگادی بهانه است! ما تاریخی ییش و پیش از ۱۴۰۰ سال نداریم....
@khakestaryha
برخی از ما ایرانیان علاقه زیادی به این دیالوگ داریم...کار کار خودشونه....تموم شد رفت....
شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در واکنش به ترور سعید حجاریان گفته بود که ترور کار خود حجاریان بوده....
#علی_کریمیهای ورژن براندازی هم هر حادثهی مرگباری که رخ میده اول بشکن
می زنن و مسخره میکنن بعد که میبینن
هوا پسه!
میگن کار خودشونه....
#دائی_جان_ناپلئون
@khakestaryha
توصیف بسیار زیبا و گویای
شب چله به قلم مهندس محمد علائی کاخکی
آفرین و دست مریزاد بر این قلم👏👏
🌿🍎🍉🍇🌈🍎🍏🌿
با هزاران سلام و سپاس و درود
جشن شب یلدا یا چله، از کهن ترین جشن های ایرانیان است. می گویند یلدا زایش نور است و مهر یا خورشید
پایان خزان و آغاز سرمای زمستان
زمستانی که پر از برف و یخبندان بود
چرا بلند ترین شب سال را جشن می گرفتند؟
یخبندان های زمستان بیماری زاها را در هوا، آب و خاک می کشد
و برف و بارانش تخم آب در زمین می کارد پس هوا، آب و خاک را سلامت می بخشد
و آب زندگی را و خرمی را پاس می دارد
پس بلند ترین شب سال که تاریکی بیش از دیگر شب ها فرمانروایی می کند
در بلندای فرمانرواییش
که چشم چشم را نمیبیند
خورشید و نور و امید را بار بر می دارد
چه زیبا و دل انگیز و پرمعنا
همیشه تخم سرنگونی هر بیدادگری
در اوج بیدادش نهاده می شود .کجا؟
در زِهدان بیداد و به دست بیدادگر
سال ها پیش که کرسی بود و شب های چله برف سنگینی بر زمین می نشست و سوز سرمایش استخوان سوز بود
از رادیو، تلوزیون، رایانه و گوشی تلفن همراه، تورم و گرانی های تاب سوز و کمرشکن
و دزدی های چند هزار میلیاردی خبری نبود
مردم جوانمرد تر و مهربان تر و با اخلاق تر بودند. روحانی، روحانی بود و شاه، شاه استاد دانشگاه در دانشگاه درس می داد
و پامنبری پیش از آقا چند آنی نوحه ای
می خواند و به ثوابش دلخوش بود
و نه فردایش با چکی میلیاردی در دست
می شد استاد دانشگاه
در آن روزگار در شب چله هرکسی به خانه بزرگ خانواده اش می رفت
بزرگانی که درِ خانه هایشان
و بیشتر از آن روی شان به همه باز بود
دست بزرگان را می بوسیدی و در زیر کرسی می نشستی
بر روی کرسی سینی ای بزرگ می گذاشتند
و پرش می کردند، هرکسی به فراخور توانش، از نخودچی، نقل سفید، کشمش، برگه زردآلو، خرما خشکه، بادام، مغز هسته زردآلو تَفت داده، توت خشکه، مغز گردو تا قورمه
آنکه داشت چایی و آنکه نداشت ریشه پونه دم می کرد. چایش خوش بو و خوش مزه بود، دبش نبود و رنگش را از خون مردم
ندزدیده بود.
دل ها خوش بود و سرها پر از شور زندگی
حال و احوالی که می کردند و بازهم به فراخور سوادشان یکی شاهنامه، حافظ، مثنوی مولانا یا قصه حسین کرد شبستری، امیرارسلان نامدار یا چیزی در همین مایه ها می خواند.
پس از آن دایره ها بودند که از صندوق خانه بر سر دست بانوان می آمدند و غوغایی به پا می کردند. مردان و به ویژه جوانان دم بخت بر می خواستند و دست افشانی و پای کوبی می کردند. در آن شور و شر و صدای دایره ها و دست ها و خنده ها، گاه دو نگاه به هم دوخته و دو دل بهم پیوند می خورد
و می شد آغازی بر پیوند های نو و شکفتن شکوفه عشق بر درخت زندگی در بوستان سرسبز خانواده
همه چیز بوی زندگی و مهر و امید داشت.
جشن شب چله را به شما و خانواده محترم شادباش می گویم.
سلامت و سربلند
پرامید و پرتوان
کوشا و کامیاب
خوشبخت و رستگار باشید.
محمد علایی
یکم دیماه ۱۴۰۲
سیر زندگی نخبه اقتصادی پچک
#بخش_پنجم
توضیح تکمیلی در خصوص اصلاحات_ارضی
قسمت پیشین به وارونگی روند ارزش املاک شهر و روستا اشارهای گذرا شد، فرمان اصلاحات ارضی اوایل دهه۱۳۴۰ صادر شد. اجرای اصول ششگانه انقلاب سفید شاه و ملت و اجرایی شدن کامل آن تا نخست وزیری هویدا سال ۱۳۴۸ ادامه داشت، برخی جامعه شناسان پدیده مهاجرت از روستا به شهر را از پیامدهای اصلاحاتارضی میدانند!
سکونت در کاخک
پچکیهایی که به کاخک مهاجرت کردند در کوی شهید رجایی مستقر شدند. صداقتی هم یکی از آنان بود.
روابط اجتماعی فوق العاده از ویژگیهای بازر مرحوم صداقتی بود.
@khakestaryha
صداقتی مهارتی شگفتانگیز در ارتباطگیری با آدمهای موثر و مدیران تصمیمگیر و تصمیمساز از کلانتری گرفته تا بانک، جهاد سازندگی سابق (جهاد کشاورزی)، صمت و سایر دستگاهها از سطوح پایین تا سطح شهرستان و اواخر استان و حتی مسئولین سازمانهای کشوری ادامه یافت!در میانهی این ارتباطات، فرصتهایی از قبیل وامهای کلان و درازمدت و پیشنهاد پروژههای عمرانی و...برای هر جویندهای فراهم میگردد. صداقتی از آنجا که ریسک پذیری بالایی داشت و به تعبیر عامیانهاش دلگنده بود، علیرغم سواد پایین تحصیلی ( شش قدیم) از هوشاقتصادی بینظیری برخوردار بود و گویی روند بیارزش شدن پول را خیلی زودتر از دیگر همدورههایش تشخیص داده بود، جرات خطر کردن را داشت و طبیعی است هر کس وارد چنین حوزهای شود، پس از به فرجام رساندن یک یا دو پروژه، برادری و شایستگیاش را به همگان ثابت میکند و ابر و باد و مه و خوشید و فلک در کار میشوند تا لوکوموتیوران موفق، قطار پیشرفت را با سرعت به پیش براند!
باز هم اینجا ناگزیرم یادآور شوم که از نظر نگارنده، ارزش کار صداقتی در جهشهای اقتصادی او نیست، که از این جهشها برای هر آدم ریسک پذیری با دو کلیک در بورس و بازار کریپتو ممکن است پیش آید! بی هیچ رنج و زحمت جانکاه؛ بلکه در این نکته است که فردی با چنین ویژگیهایی، بهرهمند از چنان شامه قوی اقتصادی، قید سرمایه گذاری در کلانشهرهای کشور و یا دیگر کشورها را بزند و پول و سرمایه و زندگیاش را در حاشیه کویر و منطقهای که رشد جمعیت منفی دارد هزینه کند! کشور از این تیپ آدم هر چه داشته باشد باز هم کم است! اینجا را که مینویسم حس مثبتی دارم. گویی آن مرحوم دوست داشته، کسی این بخش را بیان کند! چنین اشخاصی به ندرت یافت میشوند که دانسته چراغی را که بر خانه رواست در مسجد روشن ننمایند...
حاج احمد صداقتی کسی بود که چراغ خانه خیلیها را روشن کرد! چراغ زندگی ابدیاش روشن باد.
@khakestaryha
صداقتی گاهی زبانی صریح و بیانی تند داشت که سبب رنجش اطرافیان میشد و معمولا این تصور در مخاطب ایجاد گشت که با آدمی متکبر و مغرور مواجه است، اما سبک زندگیاش چنین نگاهی را تایید نمیکند! لحظهای در محیط کوچکی چون کاخک، پشت فرمان سانتافه مینشست و ساعتی بعد موتورسوار میشد یا در مسیر گاوداری بود یا بیل به دست به همراه کارگرانش مشغول آبیاری میشد که پایان زندگیاش نیز در میانهی آبیاری و ناگهانی رقم خورد.
صداقتی روحیه رهبری بالایی داشت و از عهده این کار به خوبی برمیآمد. در هیات عزاداری به ویژه روز عاشورا و مراسم ناهار عاشورای پچک، کنترل امور را به خوبی در دست داشت و خستگی نداشت! از جزییات در میگذرم و در قسمت بعد که بخش آخر است، با برشمردن چند پروژه مهم و گام ماندگار، مرحوم صداقتی را به خدای رحمان میسپارم.
@khakestaryha
دوستان عزیز از این که با صبر و حوصله تحمل فرمودید و از اختصاص چند بخش به یک موضوع بر من خرده نگرفتید صمیمانه سپاسگزارم.
#ادامه_دارد
✍. #داودنسائی. پنچشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۰۹
@khakestaryha
جنگ؛ فریب و نیرنگ است، که سایهی مرگآفرین
آن بر چهره امید آدمیان، نیشخند میزند!
جنگ؛ لکهی ننگ است، که بر دامن سفید این پهنه از جهان، نشان سیاه نزیستن انداخته! ِ
@khakestaryha
🌿چه زیباست که حکمرانیم یا از جرگهی شهروندان!
🌿از حامیانکور وکر #براندازان_مستقر
یا خستگان سرشار از #کینه و دلدادگان #براندازان_منتظر...
✅اگر نمیتوانیم سکوت کنیم...بیاییم از دوربین نگاه این شاهزادهی عرب، نگاهی دوباره به صحنه اندازیم...#ترکی_بن_فیصل_آل_سعود
@khakestaryha
✍. #داود_نسائی. پنجشنبه۱۴۰۲/۰۸/۴
سال پاسخگویی زمامدار! (۲)
بله، حضرات سالهاست عادت کردهاند بنشینند و پاشوند و برای مردم تعیین تکلیف کنند، از امام جمعه و چهارشنبه بگیر تا فلان کارمند و کارگزار تا دولت و رئیسش و پایینتر و بالاتر از او؛ گویی خلق شدهاند برای تعیین تکلیف و دستور و توصیه. پس خودتان چه؟
این بدیهیترین اصل عقلی و اخلاقی است که هرکس اختیار بیشتر دارد، مسئولیت بیشتر نیز دارد و باید پاسخگو باشد و زمامدار، بیشتر از همه.
امام علی(ع) در خطبه ۱۶۷ نهجالبلاغه خطاب به کارگزاران حکومتی میفرمایند « بترسید از خدا در میان بندگان و شهرهای او(مردم بندگان خدایند، نه شما؛ و شهرها از آن خدایند، نه شما) چرا که قطعاً شما مسئولاید، حتی در قبال مناطق و حیوانات!»: اتقوالله فی عباده و بلاده فانکم مسئولون ....
دیگر اینکه علی خود را نیز مسئول میشمارد، نه اینکه بالا بنشیند و دستور دهد، اما فقط دیگران را مسئول تلقی کند:
فاربع اباالعباس رحمک الله فیما جری علی لسانک و یدک ...
«مدارا کن با مردم ای ابالعباس! در آنچه میگویی و انجام میدهی از خوب و بد: همانا من و تو در این خوب و بد شریکایم»!(نامۀ ۱۸ نهج)
حالا فلان ابله اشبهالناس به کعبالاحبار ملعون، میگوید پیامبر و علی «گوشت تلخ» بودند؛ این مهملات را میبافد تا زهرآگین بودن گوشت و پوست و سخن خود و همپالکیها و گُندهتر و گَندهتر از خودش را توجیه کند.
باری، علی سخت میگرفت، اما بر خودش و کارگزارانش، نه بر مردم. امام نه تنها کارگزارانش را در قبال سخنان و رفتارشان پاسخگو میدانست، که حتی خود را نیز در قبال رفتار ماموران حکومتش، مسئول میشمرد، نه برعکس!
مسئولیت و پاسخگویی یعنی چه؟
یعنی به مردم که مالک قطعی ایران، و خلیفۀ خدا در عالماند، باید پاسخ دهید که چرا چنین و چنان کردید و میکنید؛ نه اینکه هر روز از آستین حرفی و طرحی متضاد با حرف و نقل قبل درآورید و مردم را چون رمه، تابع و مقلد در امور اجتماع و سیاست تلقی کنید:
یک روز نه شرقی نه غربی، یک روز هم شرقی هم غربی، روز دیگر هم شرقی هم شرقی!!
مردم بندگان حکومت نیستند، بلکه صدر تا ذیل حکومت است که نوکر مردم است و باید نسبت به آنچه میگوید و عمل میکند پاسخ دهد.
حکومت باید پاسخ دهد به مردم که مبنای دشمنی او با غرب چیست و آن مبنا را از کجا آورده است؟ بعلاوه، مبنای دوستی او با شرق چیست و آن را از کجا یافته است؟
چرا؟
چون عوارض و تبعات آن دشمنی و این دوستی کیان ملت و آیین و زندگی شرافتمند را در این کشور بهخطر انداخته و بلکه غرق در مخاطرات هولناک کرده است.
چه کسی ایران را پشتقباله زمامداران کرده که به خود اجازه میدهند هر مصیبتی را بر او و مردمان نجیب و اکنون مظلومش، آوار کنند؟
در اینکه ایران باید در قبال بیگانگان و دشمنان محفوظ بماند و هر ایرانی باید از سانتیمترهای خاک میهن دفاع کند، تردیدی نیست و ما مردم این آزمون را دادهایم. اما حکومت چه؟ دشمنی با فلان بیگانه و دوستی با آنیکی چرا؟
زمامدار باید اولاً به مردم توضیح قانع کننده دهد؛ ثانیاً و نهایتاً، باید بر پایۀ خواست و پسند مردم عمل کند.
«غرب بد است»؟ چرا؟
روسیه و چین خوباند؟ چرا؟
دشمنی و دوستی با این و آن چه فایدهای برای ایران دارد؟ زمامدار و حکومت باید پاسخگو باشد.
ایران مال ایرانیان است، نه ملک طلق زمامداران.
اینها گزارههایی بدیهیاند که متاسفانه ۴۵ سال پس از انقلاب، هنوز باید در کشاکش فتنهها و اغتشاشات توطئه آمیز نظری و تحمیلی، بدانها پرداخت.
@NaserAmoli
قند شیرین پارسی. بسیار دلنشین.. لذت ببرید از شنیدن آن با نوشیدن یک فنجان چای قند پهلو🫖☕️
Читать полностью…به گمانم خواندن و یا مرور مکرر دو کتاب
و بازگویی پیدرپی مفاهیم این دو در این وضعیت بغرنج و غیرقابل تحمل به گمانم میتواند رنج زیستن را کمتر و اراده آدمی را برای ایستادن افزونتر نماید!
@khakestaryha
✅ نخست "انسان در جستجوی معنا" اثر ویکتور فرانکل که خود از قربانیان نجات یافته از اردوگاههای کار اجباری و مرگ آفرین داخو و آشویتس است که پس از تحمل رنج هولناک مرگ عزیزانش در اتاقهای گاز در اوج ناامیدی به این معرفت هستی بخش و خلق مکتب معنادرمانی رسید که:
🌿به زندگی تحت هر شرایطی بگو بله🌿
@khakestaryha
✅دوم فیلسوف بزرگ ابتدای قرن نوزدهم، هنری دیوید ثورو با اثر فاخرش " والدن" که در یک جمله کلیدی خلاصه میشود:
🌿" من به سرنوشتم تا مغز استخوان عشق میورزم " 🌿
@khakestaryha
✍. #داود_نسائی. چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۰۲
دمی آموختن از و آسودن در کنار #فرزانگان و #ادبدوستان قند شیرین پارسی، بس گوارا بود. سپاس از بنیاد فردوسی که در برپایی شایسته این گردهمایی با گرامیداشت استاد میرجلالالدین کزازی سنگ تمام گذاشتند.
آدینهیزیبای بیست و هفتم اسفند۱۴۰۲
#آرامگاه_فردوسی #شاهنامه #میرجلال_الدین_کزازی
#بنیاد_فردوسی_مشهد #نقالی #شاهنامه_خوانی
https://www.instagram.com/reel/C3cNhtdKEXH/?igsh=OGFpNGZ2bDRkdjdr
زمین و زمانۀ دیگر!
ما اصلاحطلبان به مخمصۀ بدی افتادهایم. منطق و روش سیاسی ما تا سال ۸۸ انتخاباتمحور بود، یعنی توجیه و بسیج تمام امکانات و نیروها برای بردن انتخاباتها به قصد ایجاد اصلاح و تغییر در درون قدرت. سال ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نیز با شک و تردید وارد بازی شدیم:
«بگذار آخرین برگ امید به اصلاح را روی میز بگذاریم»
یعنی تلاش کردیم راه را برای یک عنصر راست میانه هموار کنیم تا به هستۀ سخت قدرت نشان دهیم که موضوع و خواست ما سیطرۀ «اصلاح طلب» نیست، بلکه نفس خود «اصلاح» است، ولو ما خود در میانه نباشیم.
به عبارت دیگر در مقاطع ۹۲ و ۹۴ و ۹۶، روی میدان مین خوابیدیم تا یک عنصر راست میانه و تا حدی معقول، گام بر پشت ما بگذارد و بگذرد و با او، چه بسا ایران نیز نجات یابد.
پر واضح است که آن تصمیم بسیار سخت و شکنجهآسا بود و مردم نیز بویژه در ۹۶ نشان دادند که بهرغم میل به عرصه آمدند. ما دست به قماری بزرگ بر سر حیثیت و آبروی خود زدیم و مردم نیز آخرین تیر ترکش امید خود را در چلّه رأی نهادند؛ اما تمامیتخواهان را سودای دیگر بود:
«همه یا هیچ»!
آنها درست چند ماه پس از انتخابات ۹۶، کشور را به درون دهلیزی از خشونت و شورش و رنج بردند و کار ناتمام خود را همچنین در ۹۸ ادامه دادند و چه اسرافی که بر خون و جان و امنیت و مال مردم نرفت!
برخی به حسن روحانی خرده میگیرند که چرا نایستاد؟
مگر قرار بود بایستد؟ مگر اهل ایستادن بود؟ مگر سوابق او را نمیدانستیم؟!
او فقط قرار بود کسری از عقل و عقلانیت و منطق و مدارا را به همنوعان خود حقنه کند که به سد سدید و عایق خورد!
خرده بر روحانیِ راستی که مغز استخوان امنیتی نظامی حکومت بود، در این باب خطاست؛ همۀ تقصیرات بر گردن اقلیت مافیایی و تمامخواهی است که ایران و مردم را گروگان گرفته است و در این راه، بر هاشمی و روحانی نیز رحم نکرد و بجز از دریچۀ تنگ منافع و قدرت جهنمی خود، به عالم و آدم و ایران و جهان نمینگرد؛ و این یعنی داستان منطق و روش «انتخاباتمحور» اصلاحی، تمام، والسلام!
در منطق معهود اصلاحی، رفتن به سوی توسعه و دموکراسی مستلزم استفاده از دو کاتالیزور بود:
انتخابات و نیز حلقههای واسط میان مردم و اقلیت در قدرت، یعنی کسانی چون موسوی و کروبی و خاتمی، و حتی هاشمی و روحانی.
اما اکنون نه اثری از انتخابات است، نه آن حلقههای واسط؛ نه ما اصلاحطلبان میتوانیم به «رأی مؤثر» دل بدهیم برای تغییر، نه دیگر امکان و وجود واسطههاست برای «رایزنی» به قصد تفهیم.
تئوریسین ها و استراتژیستهای تغییر و تحول جدّی مسالمتآمیز، باید در ظرفیت هاضمۀ اصلاحی بیش از این اندیشه کنند و در پی طرحی نو باشند:
وارد زمین و زمانهای دیگر شدهایم!
@NaserAmoli
#برداشت_آزاد
همانگونه که مشاهده میفرمایید، هر دو ویدئو مربوط به محمدرضاعالیپیام معروف به هالو میباشد. یکی در خصوص انتخابات است و دیگری هم مصاحبهای که ایران اینترنشنال با وی داشته و اتفاقات تلخ و شرم آوری که برای او رقم زدهاند!
بر من منت میگذارند دوستان اگر برداشت خود را از دو ویدئو یا هر کدام که خود تمایل دارند، زیر پست بنویسند. 😍🙏😍
در پست از دختر آبی تا مهسا امینی لینک کانال اشتباهی گذاشته شده بود که از یکایک عزیزان پوزش میطلبم 🙏🙏
Читать полностью…چرا آمریکا به ایران حمله نکرد
بالاخره پس از یک هفته تعلل، آمریکا حملات تلافی جویانه اش را در واکنش علیه حمله پهپادی در اردن و کشته شدن ۴ سرباز آمریکایی آغاز کرد. سوریه و عراق هدف قرار گرفتند و پیش بینی ها حاکی است که این حملات ادامه خواهد یافت. ولی هم این تعلل و هم حمله نکردن مستقیم به ایران، مورد انتقاد تندروهای ضد جمهوری اسلامی قرار گرفت. این در حالی است که جنگ در نقطه نقطه خاورمیانه رو به شکل گیری و بلکه اوجگیری است: یمن، باب المندب،حوثی ها و مقابله سخت جهانی با آن ها، حملات هوایی به البوکمال و چند نقطه سوریه، جنگ گسترده در غزه، حملات مستمر به سپاه قدس، حملات مکرر ترکیه به کردهای سوریه و عراق، حملات ایران و گروه های مقاومت به اربیل. با این همه ایران از چنین تجاوزاتی مصون مانده است. ولی چرا به رغم گسترش پیشرونده و مستمر نقطه ای جنگ گرم در خاورمیانه، هیچگاه شعله های مستقیم آن به ایران نمی رسد؟ چرا با وجود آن که جمهوری اسلامی سر مار و سر هشت پای مخوف پنداشته، که تغذیه کننده حزب الله، الحشداشعبی و کتائب حزب الله عراق، انصارالله یمن و تا حدودی حماس و نیز تشکیل دهنده فاطمیون و زینبیون پنداشته می شود، از تعرض آمریکا مصون مانده است؟ مفسرین چند پاسخ برای این پرسش فراهم ساخته اند:
۱- امسال(۲۰۲۴) سال انتخابات آمریکا است و بایدن از دست زدن به ریسک تحمیل جنگ علیه ایران خودداری می کند؛
۲- بایدن در جهت تمرکز استراتژيک بر چین(و دریای چین جنوبی) و روسیه(جبهه اوکراین) که کانون های اصلی و جهانی تقابل هستند، از جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی که متضمن فراگیری خاورمیانه ای جنگ خواهد بود، پرهیز می کند؛
۳- هزینه بالای تکوین جنگ بزرگ علیه جمهوری اسلامی، عامل محدود ماندن حمله به ایران است؛
۴- بایدن رگ خواب جمهوری اسلامی را در دست دارد و به خوبی چگونگی تحت کنترل در آوردن تهران را آموخته است.
البته که تک تک و یا مجموعه این دلایل بخشی از دلایل عدم حمله بایدن به ایران را پوشش می دهند، ولی نه همه واقعیت و نه حتی اصل واقعیت. از منظر ژئوپولیتیک و به ویژه ژئواستراتژی، دو انتقاد جانانه بر این دلایل وارد است:
نخست آن که تصمیم حمله نکردن به ایران، به دوره جو بایدن بر نمی گردد. 45 سال است به رغم ارائه صدها پیش بینی، حتی یک گلوله توپ هم از طرف آمریکا به خاک ایران شلیک نشده و برعکس(ایران به آمریکا). هنوز حتی یک آمریکایی رسما و علنا از سوی جمهوری اسلامی کشته نشده است. نامهای 9 رئیس جمهور آمریکا که دهها حمله به کشورهای دیگر را در کارنامه خود دارند به خاطر آورید:
جیمی کارتر، رونالد ویلسون ریگان،جورج هربرت واکر بوش، بیل کلینتون، جورج واکر بوش، باراک اوباما،دونالد ترامپ و جو بایدن. شگفت آن که مفسرین دائما برای توجیه عدم حمله آمریکا به ایران، بازهم بر دلایل پیشین تاکید می ورزند. یعنی سال انتخابات، بالا بودن هزینه ها و...؛ کوتاه آن که تحت تهاجم قرار نگرفتن ایران از سوی امریکا، هدفی طولانی مدت بوده که در 45 گذشته هر 9 رئیس جمهور به آن وفادار مانده اند. به اغلب احتمال هم تا آینده دیدپذیر از سوی آمریکا جنگی به ایران تحمیل نخواهد شد. دوم آن است که چنان چه تفسیرهای غیر ژئواستراتژیک برای توجیه مناسبات نظامی ایران- آمریکا کارایی داشتند، حق این بود که پیش بینی ها و آینده نگری مفسرین حاوی پاسخ درست و یا دستکم مقرون به صحت باشد. کدام تحلیل و تفسیری از این دست تا کنون به نتایج واقعی منجر شده است؟ سهل است وقتی هفته پیش در اوج محتمل دانستن حمله آمریکا به ایران، به صراحت تیتر زده شد که جنگی در کار نیست(لطفا یادداشت ۳۰ ژانویه مرور شود)، 27 کامنت از طریق وتسپ، تلگرام و...این پیش بینی را ناشیانه پنداشته و به تمسخر گرفتند.
کوتاه آن که به جد باورمندم: جمهوری اسلامی تا آینده دیدپذیر تحت هیچگونه حمله آمریکا- ناتو قرار نخواهد گرفت. ولی چرا؟!
۱- از منظر "استراتژی بزرگ"، ایران تنها ذخیره و اندوخته کلان جغرافیایی و غیر قابل جایگزین برای غرب(آمریکا و به ویژه اروپا) در برابر پرش سرسام آور نزدیک آتی دولت های عربی خاورمیانه است. به سخن دیگر از دیدگاه استراتژی کلان، ملت های عرب خلیج فارس و دیگر نقاط خاورمیانه، از سال ها پیش پرش خود را به سمت پیشرفت آغاز کرده اند و تا بیشینه دهه آینده، ممکن است مسیر مستقلی را درسیاست خارجی در پیش گیرند.(با توجه به دیدگاه تاریخ اشان نسبت به اسراییل). در این صورت گرایش به چین و روسیه حتمی است. در چنین فضایی، تنها وزنه ایرانی یکپارچه و غربگرا است که قادر به ایجاد توازن، تعادل و کنترل در برابر دولت های واگرای عرب خواهد بود. در همین راستا از جمله بنگرید به مواضع چین و روسیه در برابر خواسته های دولت های عرب جنوب خلیج فارس(جزایر و ...). به اغلب احتمال چین- روسیه ایران آینده را کاملا غربگرا پیش بینی می کنند؛
ادامه دارد
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
🔸راهِ طینشده !
🔹مهدی غنی
@nehzatazadiiran
📌این روزها کمتربه کسی برمیخوریم که از وضعیت موجود راضی و دلخوش باشد. این نارضایتی اختصاصی به گروه یا جریان یا جناح سیاسی خاصی و حتی منتقدان یا مدافعان نظام موجود ندارد و تقریبا" همه ناراضیاند، آنچه آنها را از هم متمایز میکند، علت و موضوع نارضایتی است. یکی از حجاب اجباری ناراضی است و آن دیگری از سستی مسئولان دربرابر بیحجابی. یکی از فساد واختلاس ناراحت است و اختلاسگران از افشاگری و آبروریزی که فضا را ناامن میکند و.....
📌بخشی از این ناراضیان که اهل فکر و اندیشهاند، درجستجوی علت و ریشه این وضعیت برمیآیند و میخواهند دریابند چرا به این نقطه رسیدهایم. اینجا هم محل اختلاف است و هرکس ریشه و علتی برای توضیح ماجرا کشف یا اختراع می کند.
📌طبیعی است که وقتی حرکت اتومبیلی مختل میشود، راننده به فکرعیبجویی میافتد. اما هنر اینست که کسی قبل از توقف اتومبیل، نقاط ضعف و درمعرض آسیب آن را شناسایی کرده و ازحادثه پیشگیری کند. مهندس بازرگان این هنر را داشت که درهمان سالهای اول پس از پیروزی که شورانقلابی در اوج بود به آسیبشناسی پرداخت و بر نقاط ضعف و خطرآفرین دست گذاشت و هشدارداد. در اغلب سخنرانیها و نوشتههای ایشان درسال ۵۹ و ۶۰ و بعد ازآن میتوان اشاراتی به این موضوع را یافت. کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» یک نمونه معروف آنهاست. اما نکته مهمتر اینست که ایشان قبل از پیروزی انقلاب که همه درفکر سرنگونی رژیم گذشته بوده و وطن شدن ایران را جز با کفن کردن شاه ممکن نمیدیدند، به آسیبشناسی روند انقلاب پرداخت و برخی نکات را گوشزد کرد. اما درفضای پرشورآن دوران گوشی برای شنیدن این گونه حرفها نبود. امروز که جامعه ایرانی به فکرتحول و اصلاح و تغییر وضع موجود خود افتاده، آن پیشگویی مهندس چه بسا شنیدنیتر و مفیدتر باشد، اگرباز آن فضا و روحیات را تکرار نکنیم.
📌ملت ایران چه باید بکند؟
درسال ۵۶ که زمزمههای قیام مردمی شروع شد، مهندس بازرگان به فکرجمعبندی و یافتن راهکاری برای به ثمررسیدن حرکت مردم افتاد و عنوان نوشته را «ملت ایران چه باید بکند » گذاشت. همان پرسشی که این روزها برسر زبان کنشگران امروز است. ایشان از اواخر ۵۶ شروع به نوشتن این مقاله کرد که تا خرداد ۵۷ به درازا کشید.
📌مهندس دراین نوشتار مروری برتاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران درسه بخش انجام میدهد: از کوروش تا مشروطه، ازمشروطه تا کودتای ۱۳۳۲ و از کودتا تا حقوق بشر کارتر. رویکرد مهندس دراین نگاه تاریخی بررسی نقش و سهم مردم ایران درتعیین سرنوشت خویش است. به عقیده او از کوروش تا مشروطه، مردم جز درموارد استثنا نقش عمدهای درامور نداشتند و بیشتر توسط شاهان یا مهاجمان خارجی به عنوان ابزارمورد بهرهبرداری قرار میگرفتند. او معتقد است این مناسبات ، درخلق وخوی و منش و روش ایرانیان اثرماندگاری گذاشته که باید درتحولات و برنامه ریزیها بدان توجه کرد. با درنظرگرفتن همین نکته نتیجه انقلاب مشروطه را ضمن ارزشها و فوایدی که داشت چنین میبیند:
📌«استبداد از ميان رفت ولى عادات مردم و اطلاعات مأمورين و شيوه هاى ادارى زندگى عوض نشد؛ فقط با اين تفاوت كه در گذشته دولت و مملكت سر و صاحب داشت به نام شاه با احساس مالكيت و با قصد بهره بردارى از ملك و ملّت؛ مشروطه كه آمد، صاحب و سامان رفت، بدون آنكه چيزى و واحد مسئول دلسوز متشكلى به نام ملت به جاى آن بيايد و مردم براى زندگى مشتركِ آزاد و اداره ي اجتماع، آماده باشند».(مجموعه آثار۱۵ ، ص۳۷۲)
📌ایشان به سه نقیصه اشاره میکند:
1- ازمیان رفتن تمرکز و مستبد، بدون تغییر در مناسبات و رفتارها
2- عدم جایگزین شدن سازمانی مردمی به جای سیستم متمرکز قبلی
3- عدم آمادگی مردم برای حفظ آزادی و تداوم آن
📌زمینه های بازتولید استبداد پس از مشروطه را مهندس تا حدی نشان میدهد که نگاه مردم به حاکمیت از آن جمله است:
«امّا در ايرانِ مشروطيت و بعد از مشروطيت، بنا به عادت و تربيت ديرينه ي استبداد كه همه چيز از دولت صادر مى شود و به دولت برمیگردد- توجه و توقع مردم اين است كه دولت نان دهنده، طرح دهنده و اداره كننده ي همه چيز باشد».(همان، ص۳۷۴) .....
@nehzatazadiiran
📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-01-17-2
به بهانه زیر میز زدن ضرغامی
و نگاهِستیزهجویانه به میراث فرهنگی ایران
یادداشت مهندس علاییکاخکی از مدیران ارشد سابق سازمان آب، اشک مرا از جهل
این جماعت پرمدعای میهنستیز درآورد...
راستی! این که خودشان آشکارا میگویند که زیر میز میزنیم، آیا همین دلیلی بر این نیست که قانون را برای منافع باندی خود هر زمان مصلحت بدانند، سلاخی میکنند!
انتخابات سال ۸۸ و ۱۴۰۰ را با همین کلید واژه "زیر میز زدن" آقایان، بهتر میشود فهمید!
" ریشه های تمدنی پر شکوه و تبر اندیشه های کهنه"
خبرِ" تپه باستانی «قمیآباد» در شهرستان ری با پیشینه ی ۷ هزار ساله را از بین بردند" مرا
یاد شهر باستانی بلقیس انداخت.
زمستان ۱۳۸۴، سال نخست ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، بود. استان خراسان شمالی نوزادی دو ساله بود. نخستین استاندارش، آقای مهندس نریمان بود. مدیری خردمند، توانمند، با برنامه، کارکشته، کارآمد، دلسوز و پاک. او از نخستین استانداران دولت آقای خاتمی بود که در دولت نهم برکنارش کردند. به جایش یکی از دوستان آقای احمدی نژاد را گذاشتند. آموزگاری میانسال، زاده کرمانشاه، سالم و پاک و دلسوز ولی نه مدیریت می دانست و نه هنر و توان مدیریت کردن داشت. نه برنامه ریزی را می شناخت و نه برنامه ای برای مدیریت استان نوپا داشت.
شرکت نوپای آب منطقه ای طرح شبکه آبیاری زمین های کشاورزی آبخور از سد اسفراین را اجرا می کرد. لوله آب کشاورزی طرح از ویرانه های شهر تاریخی بلقیس می گذشت.
شهر بلقیس در ۳ کیلومتری جنوب غربی شهر اسفراین از بزرگ ترین بناهای خشتی و گلی ایران است که پهلو به ارگ بم می زند. شهری از دوره ساسانیان که در سال های دهه ۳۰ هجری بدست عرب ها و پیش از حکومت نادرشاه، سال ۱۱۱۵، بدست افغان ها ویران شده است. محمود افغان چنان کمر بلقیس را شکست که دیگر هیچگاه برنخاست.
از آن شهر آباد و پر جوش و خروش خرابه ای بزرگ برجای مانده که در جای جای آن ردِ کلنگ دزدان باقی مانده های آن تمدن پرشکوه تیری می شود بر قلبت.
اجرای طرح ساخت شبکه آبیاری با شکایت اداره کل میراث فرهنگی متوقف شده بود. روزی همراه مدیرکل میراث فرهنگی از بلقیس بازدید کردم. حق با آن اداره کل بود. کارگرانِ پیمانکار شرکت آب منطقه ای برای کشیدن لوله آب از شهر بلقیس خیلی خرابکاری کرده بودند و آشکار بود که در پیِ بردن آثار باستانی بوده اند.
بلقیس، ویران و درمانده، پر از زخم های کاری دزدان، تو را یاد رباعی خیام می انداخت:
" آن قصر که بهرام در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت"
نگاه پر از شِکوه و گلایه این آرامِ زخم خورده پرشُکوه، آرامشت را به باد می دهد و خلقت را بهم می زند. با خود زمزمه می کنی:" شِکوه کن سرزمین من. شکوه کن از بیداد فرزندان بی خرد، ناباب و سربهوا یا بدسرشت و ناپاکت. داد از اینهمه بیداد".
بهترین کار جابجا کردن لوله آب کشاورزی به بیرون شهر بلقیس است. همان هم شد.
روزی آقای استاندار من را خواست. از طرح ساخت شبکه آبیاری سد اسفراین پرسید. گزارش دادم. گفته هایم تمام نشده بود که پرسید:" چرا طرح را تغییر داده اید؟ همان طرح گذشته را اجرا کنید. آن خرابه ها را هم صاف کنید تا بر روی آن کشاورزی کنند".
با خودم گفتم استاندار شهر تاریخی بلقیس را نمی شناسد و ارزش ملی آن را نمی داند. گفتم این خرابه باقی مانده شهر تاریخی وکهن بلقیس است با چند هزار سال پیشینه که..
استاندار از ته دل بلند بلند خندید و گفت:" شهر کهن بلقیس؟! پیشینه چند هزار ساله؟! تمدن پرشکوه پیش از اسلام؟! مدیر دولت آقای احمدی نژاد و این حرفا؟"
دوباره بلند بلند خندید وگفت:" ببین در کرمانشاه قرار بود خیابانی بکشند که از روی تپه ای باستانی می گذشت. اداره کل میراث فرهنگی در ۱۶ سال دولت های هاشمی و خاتمی کار را متوقف کرده بود. دولت انقلابی آقای احمدی نژاد که آمد همه ماشین آلات شهرداری را آماده کردیم. ساعت ۱۱ شب ۲۸ اسفند، که فردایش تعطیلی سال نو آغاز می شد، کار را شروع کردیم. صبح نشده از آن تپه خبری نبود. صافِ صافش کرده بودیم". آقای استاندار نفسی تازه کرد و دوباره بلند خندید و گفت:" یک دنیا کاشی کهنه و آجر شکسته و کلی کاسه و بشقاب و تُنگ و جام شرابِ خُرد شده از گَبرها بود که تو منطقه پخش و پلا کرده بودیم. فردایش مدیر میراث آمد به دعوا. گفتم مرد مومن اینایی که می گی آثار باستانی، تمدن پر شکوه، و از این مزخرفات باقی مانده از پدران و مادران گَبر ماست. همش نجسهِ. اصلا دیدنش کراهت و نگه داریش مسئله داره.
@khakestaryha
ادامه یاداشت مهندس علایی
در پست بعدی
#آنروزها و #اینروزها
#بخشنخست
✍چندی است ذهنم سخت مشغول چند و چون شکلگیری اخبار و رویدادهای مستقیم و غیر مستقیم سیاسی فستفودی و رگباری این دوره شده است...
نخست گریزی میزنم به دهه هفتاد...
@khakestaryha
📅در فاصله بین سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۸ که جوانتر از اکنون بودم و سری پر شور در پیگیری اخبار و رویدادهای سیاسی داشتم، در سرمای سوزناک زمستان آنسالها حتی روزهای برفی و بارش برفهایی که دیگر حالا خاطره شده است، موتور سیکلت را برمیداشتم و از باجههای روزنامه فروشی شهر از چهارراه برق محله طلاب گرفته تا فلکه دروازه قوچان، چهارراه دکترا و فلکه برق سری میزدم تا روزنامهها، مجلات ( هفته نامه، ماهنامه و گاهنامه و...) مورد نظرم را پیدا کنم و با چه شوق و انرژیای خط به خط را میخواندم! اگر دیر میجنبیدم روزنامه مورد نظر تمام میشد! با این که تیراژ انتشار روزنامهها و نشریات دوره اصلاحات رکورد تاریخی زده بود و دیگر هم آن رکوردها تکرار یا شکسته نشد ولی روزنامهای روی پیشخوان روزنامه فروشی نمیماند مگر تک و توکی کیهان، رسالت و قدس...
@khakestaryha
📜 روزنامهها و مجلات مورد علاقه من گرچه وجه غالب دوم خردادی یا اصلاحطلب بودند ولی هفتهنامههای پرتو سخن، شلمچه، صبح، دوکوهه، یالثاراتالحسین و...که بازتاب دهنده افکار سختترین و رادیکالترین لایهی فکری طیف ضداصلاحات به ویژه خط مصباحیزدی و انصارحزبالله بود را نیز برای شناخت بهتر و کاملتر این جریانات سیاسی میخواندم. یکی دیگر از کارهایی که به صورت هفتگی انجام میدادم، گوش دادن مرتب به نطقهای پیش از دستور نمایندگان مجلس ششم بود که واقعا مرا سرحال میکرد و سرشار از انرژی میشدم.
منطقه تبادکان بودم و شیفت مدرسه به صورت چرخشی بود. نوبتهای عصر بهترین شیفت برای من بود زیرا صبح با خیال آسوده به نطق ها که طبق اصل ۶۹ قانون اساسی بایستی جلسات علنی مجلس و نطق پیش از دستور نمایندگان مردم به صورت زنده از صدای جمهوری اسلامی پخش شود، گوش میدادم و هفتههایی که صبح به مدرسه میرفتم از همسرم میخواستم که نطقها را برای من روی کاست ضبط کند تا بعدا آنان را گوش کنم...خلاصه از جلسات احزاب سیاسی، سخنرانی شخصیتهای ملی و چهرههای اصلاح طلب که به مشهد میآمدند و آن دوره، فصل بهار کنشگری بود، تا میتوانستم هیچکدام را از دست نمیدادم!
همه وجودم عشق به فعالیت و کنش بود!
چه در قالب حضور در نشستها و چه فعالیتهای ایام انتخاباتی و افتخاری بود پوستر چسباندن و رفتن به روستاها و حاشیههای شهر...به ویژه که با همراهی دوستان جان بود و از هر یک، بسیار میآموختم...خیلی خوش میگذشت...
طعنهها و زخم زبانهای افراد دور و بر که نمیتوانستند آن همه شور و حرارت را درک کنند و هر از آگاهی میپرسیدند که پول میگیری!؟ و میشنیدند که این عرصه، جای کار و کسب و گرفتن پول نیست، از خودت باید مایه بگذاری...پول چه و کار چه!؟ آنان که نمیشناختند، با تیکهای که میانداختند مرا مسخره میکردند که مگر...خل هستی بدون چشمداشت و هیچ توقعی اینگونه خودت را به آب و آتش میزنی...!؟ اما هیچ کدام از این نگاههای بدبینانه مرا از تلاش و تکاپو باز نمیداشت!
@khakestaryha
🗞 آن چه مرا بر آن داشت که این یادداشت را بنویسم بیان خاطرات شخصی گذشته نیست، بلکه تغییری است که در افراد پیرامون خودم به طور خاص آنان که نه تنها علاقهای به شنیدن اخبار و رویدادهای روز نداشتند بلکه گاهی بیان رویدادها و تحلیل اخبار، موجبات رنجش ایشان را فراهم میکرد؛ ایجاد شده است!
پس از اعتراضات بنزینی و غیر بنرینی سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۰ و ۴۰۱ به ویژه خیزش مهسا، انگار آن که خسته میشود از آن بحثها، فسفر سوزاندنها و انرژی گذاشتنها منم و دیگرانی که بیزار بودند از هرگونه گفتگویی که رنگ و بوی سیاسی میداد حالا مشتاق فوروارد خبرهای تایید شده و نشدهاند و در این فقره مسابقهای در گرفته است!
اما تم و رنگ و بوی خبرهای این دوره چیست!؟ اخبار اختلاس، خبرهای باجناقها و...ویژهخواری کسانی که همیشه انگشت اتهام به سوی دیگران دراز میکردند و حالا خود...
خودکشی پزشک و استاد دانشگاه اخراجی، خشکیدن دریاچه ارومیه، هجوم سیلآسای مهاجران افغان، انتقام سخت و به سخره گرفتن آن، رد صلاحیتهای عجیب و غریب و فوروارد آن توسط کسانی که میگویند قصد شرکت در انتخابات هم ندارند! ابردزدی و توطئه چین، خیانت روسیه، تحریم مهمتر است یا سوء مدیریت و کشکولی رنگارنگ از اتّفاقات مربوط و نامربوط که هر صبح و ظهر و شام همچو محصولات مهرام، ذهن ما را درگیر خود ساخته و گویی اگر یک روز از آن فاصله بگیریم ممکن است از کاروان تغییر بازبمانیم و آن گاه فاجعهی تنهایی و جاماندن نابودمان کند...
در بخش یا بخشهای بعدی بیشتر به این موضوع میپردازم...
@khakestaryha
✍. #داود_نسائی. دوشنبه۱۴۰۲/۱۰/۱۸
برای قلبهای سنگ، مثل قلب سخت و سرد علیکریمی. #ترور #کرمان #تروریسم
Читать полностью…یلدا، دختر سیه موی بلندگیسوی ایرانی از راه رسیده است که نویدبخش سپیدی پایان شب سیه باشد.
یلدا، امید را در چله کمان زمان کرده و به سوی تو نشانهگرفتهاست که هان! ای جوان سرخورده، ای بانوی ستمدیده، ای مرد سختی کشیده و خلاصه ای ایرانی خسته! اندوه را کنار بگذار که شب هر چه هم بلند، سرد، تاریک و زمستانی باشد، آبستن پگاهی است که زندگانی در روشنایی را به ارمغان میآورد!
پس خوشباشیم، نیکی بورزیم و مهربانی را در دل سیاه شب زمزمه کنیم و به قول #ویکتور_فرانکل به زندگی تحت هر شرایطی بگوییم بله
این جشن نیکوی کهن و رسم دیرین نیاکان بر همه ایرانیان فرهنگ دوست، خجسته و همایون باد.
@khakestaryha
✍. #داود_نسائی. پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۳۰
با درود و مهر
به دلیلی فنّی یکماه بود که به اکانت تلگرامم دسترسی نداشتم.
همین فضای مجازی که گاهی ازش خسته میشویم وقتی که در دسترس نیست انگار ادمی در برهوت مرگ قدم میزند! دست کم برای من اینگونه بود😁😁🌹🌹🌹🌹
سیرزندگی نخبه اقتصادی پچک
#بخش_چهارم
سیل سیزدهم نوروز ۱۳۳۸ خورشیدی:
✍در خصوص مرحوم حاج احمد صداقتی تاکنون سه قسمت نگارش شد، ممکن است مخاطب آشنا یا نظارهگر از بیرون، قطعهای از جورچین رشداقتصادی وی را خالی ببیند که چگونه بعد از شکست مالی بزرگ خانوادگی و فوت ناگهانی پدر در سال ۱۳۵۲ فردی در کمتر از ۳ یا ۴ سال توانست خانهای بزرگ و درخور بنا نماید( فلش نارنجی)، ازدواج کند، برای برادرش جشنی بزرگ و متفاوت برگزار نماید و به ازدواج دو خواهر نخست سر و سامان دهد و اولین تراکتور نسل اول را به روستا بیاورد!؟
✍ناگزیرم به توضیحاتی دیگر اشاره کنم تا به فهم بهتر خوانندگان گرامی کمک نماید. سیزدهم نوروز ۱۳۳۸ پدر و مادرم با دختر ۱۱سالهشان ( همسر مرحوم حاجی نجفعلی) برای تفریح و زدن تن به آب معدنی، به آبگرم ( گرم اُو) فردوس میروند که پس از برگشت، کربلایی ابراهیم، گزارش میدهد که سرای شما طعمه سیل شد و زیر آب رفت! (فلش آبیرنگ کروکی) دقیقا منزل چسبیده به خانه پسر عمویم دولتشاهی، که وسط ده، نزدیک قنات، مسجد و حمام میباشد.
✍مشاهدات خواهرم از سیل ویرانگر این گونهاست: "تمام خانهها زیر آب بود و گندمها روی آب میچرخیدند...".
✍کربلایی ابراهیم که بسیار هوای خواهر کوچک (مادرم) را داشته، ایشان را به خانه خویش برده و پس از چندی سهم خویش ( فلش سبز رنگ) از سرای مشترک با مرحوم ملاحسین را، به پدرم میفروشد و خود چند سالی در خانه سیل زده به صورت امانی، زندگی میکند که اوج اعتماد و صمیمیت بین داماد و برادر همسر (پسرخاله هم بودهاند) را در آن زمان حتی پس از شکست مالی میرساند!
✍بنا بر اظهارات مهندس علی اسماعیلی، سال ۱۳۴۲ مرحوم حاج اسماعیل اسماعیلی، باجناق کربلاییابراهیم، خانه سیل زده را از پدرم به قیمت ۳۰۰۰ تومان خریداری میکند ولی زندگی مشترک دو خانواده صداقتی و اسماعیلی همچنان ادامه مییابد! با این حساب، کربلایی ابراهیم حدود ۱۴ سال در آن خانه زندگی کرده و پس از فوت نیز این زندگی مشترک توسط فرزندان وی احمد، چهار خواهر و دو برادر از تولد تا سال ۱۳۵۵ در سرای فلش آبی ادامه مییابد. به همین دلیل آن خانه معروف به خانه ابراهیم صداقتی شده است! حضور طولانی خانواده پدری نیز تا اواسط دهه ۶۰ در نقطه فلش سبز سبب ایجاد اشتباه برای آقای حسین دلاور طراح کروکی زیبای روستا شده است! ضمن سپاس ویژه از ایشان و به پاس کار شایسته شان، اصلاحات در گوشه سمت راست با فلش مشخص گردید و دست نوشته ایشان که گویا برای ادمین و سازنده گروه تلگرامی روستای پچک جناب محمدرضالسانی ( برادر بزرگم) فرستادهاند، بدون تغییر، تایپ و سمت تصویر افزوده شد. از همکاری همه عزیزانی که تلفنی یا حضوری با ارائه تصویر یا بیان خاطرات بر دقت این روایتگری افزودند، صمیمانه سپاسگزارم.
@khakestaryha
ساخت منزل احمد صداقتی در پچک
✍قطعههای جورچین همکاری فامیل همچنان ادامه مییابد و در سال ۱۳۵۵، برادران خوشبخت؛ حسین و مرحوم ابراهیم( داییهای صداقتی)، زمینی بزرگ( فلش نارنجی) را به خواهرزادگان اهدا و در پروژه ساخت به اتفاق دیگر فامیل همپای صداقتیها تا برپایی سرای بزرگ، همکاری میکنند! مجموعه این کمکها و همیاریها بستر مناسبی برای آغاز پیشرفت صداقتی را فراهم مینماید...آن سالها، شروع تمرینات سخت مرحوم صداقتی بود و به دلیل ویزگیهای فردی که داشت، همکاری آشنا و فامیل را برمیانگیخت، حتی نگارنده که متولد ۱۳۴۹ میباشد، در خانه جدید پدری (سر قله تُشلگی)، قرض گرفتن مرحوم صداقتی را به یاد دارد که به هنگام هم پس داده میشد! خانه نوساخته اواخر سال ۱۳۶۵ به مرحوم اسماعیلی فروخته و برادران صداقتی برای همیشه به کاخک مهاجرت مینمایند ...
@khakestaryha
مقایسه بهای سرا در روستا و مشهد
✍شگفتا که در آن دوره قیمت منزل مسکونی در پچک، از بهای یک خانه بزرگ ویلایی در محدوده چهارطبقه، تقیآباد، احمدآباد، ابتدای کوهسنگی محدوده هتل زیست خاور، بیشتر بوده و با محلههای قدیمیتر و قیمتیتر آن روزهای مشهد اطراف حرم امام مطهر رضوی(ع)، تپلمحله، کوچه نوغان، خسروی و...، پهلو میزده...
ارزش سرمایهگذاری در کاخک و آبادی روستا
✍با بررسی سیر دگرگونی اجتماعی و شروع آهنگ ویرانی روستاها که با اصلاحات ارضی
دهه پنجاه دوره پهلوی دوم آغاز و با انقلاب ۱۳۵۷ روند نابودی روستاها سرعت بیشتری گرفت که البته خشکسالیهای پیاپی نیز در ایجاد این فرایند ویرانگر، بسیار موثر بود؛ اینجاست که به ارزش کارهای زیربنایی و اقتصادی مرحوم صداقتی برای آبادانی این منطقه در حال زوال بیشتر پیمیبریم...
#ادامه_دارد...
@khakestaryha
✍. #داودنسائی. چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۸/۰۳