khaneheketab | Unsorted

Telegram-канал khaneheketab - خانه کتاب ـ وین

176

مرکز فرهنگی خانه کتاب ـ وین

Subscribe to a channel

خانه کتاب ـ وین

یاد

ابراهیم زال‌زاده، روزنامه‌نگار و پایه‌گذار انتشارات فرهنگی ابتکار، پنجم اسفند سال ۱۳۷۵ در آستانه‌ی پنجاه‌سالگی ناپدید شد. پیکر کاردآجین‌شده‌ی او با انگشتان خرد‌شده در اوایل فروردین ۱۳۷۶ در بیابان‌های یافت‌آباد پیدا شد. دو ماه پیش از آن دست‌نوشته‌ها و فایل‌های کامپیوتری او را از خانه‌اش ربوده بودند. زال‌زاده از جمله ناشرانی بود که در انتشار آثار نویسندگان مستقل و آزادی‌خواه اهتمام تمام داشت و با انتشار کتاب «واقعیت سینما رکس» به افشای مسئولان اصلی آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ پرداخته بود. او در آخرین مقاله‌اش که در نشریه‌ی معیار چاپ شد خطاب به رئیس‌ دولت وقت، هاشمی رفسنجانی، نوشت: «آقای رئیس‌جمهور، هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر می‌دانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق بر خواست‌های مردم حرکت کند سرنگون خواهد شد».

یکی دو سالی زمان برد تا معلوم شود که قتل وحشیانه‌ی زال‌زاده و، پیش از آن، مرگ سعیدی سیرجانی در زندان و مرگ مشکوک احمد میرعلایی، در زنجیره‌ی قتل‌ها و ناپدیدسازی‌هایی می‌گنجد که از گذشته‌ای دورتر با هدف حذف فیزیکی منتقدان و مخالفان حاکمیت برنامه‌ریزی شده بود. برنامه‌ای که از آغاز سال ۱۳۷۷ با شتابی بیش‌تر پیش رفت و سرانجام التهاب را در جامعه چندان بالا برد که حاکمیت ناگزیر شد با نسبت دادن «فقط» چهار قتل آذرماه به مأموران «کج‌اندیش و خودسرِ» وزارت اطلاعات و سرهم‌بندی پرونده در دادگاهی نمایشی قضیه را به‌اصطلاح «جمع کند»؛ اگرچه پرونده‌ی این جنایت‌ها برای دادخواهان هم‌چنان باز مانده است.

یاد ابراهیم زال‌زاده و دیگر ستم‌کشتگان قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای گرامی


از فیس بوک کانون نویسندگان ایران

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

کانون نویسندگان ایران kanoon nevisandegane iran

خبر
"آزادی بیان در سالی که گذشت" منتشر شد
.
نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های الکترونیکی "آزادی بیان در سالی که گذشت" منتشر شد. این کتاب شامل یک پیشگفتار و مجموع اخبار مربوط به حوزه آزادی بیان است که در سال گذشته (۱۴۰۲) در صفحه‌های مجازی کانون نویسندگان ایران منتشر شده بود. در بخشی از پیشگفتار این کتاب الکترونیکی آمده است: ". . . امیدواریم این مجموعه در اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی نسبت به وضع آزادی بیان، معرفی دوستان و دشمنان و عاملان مثبت و منفی‌اش و نسبت به پیروزی‌ها و شکست‌های آن موثر باشد. هیچ نوع آزادی در جامعه پیدا نخواهد شد، مگر زمانی که آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا آغاز شده باشد".
این کتاب را در نشانی زیر می‌توانید دانلود کنید و بخوانید:
.
https://files.fm/f/zhhvpscumm

.
.
.

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

بیانیه
«زن، زندگی، آزادی»؛ بانگ بلند آزادی‌خواهی!

روزی نیست که خیابان‌های ایران از جلوه‌های مقاومت زنان‌ خالی باشد. آن‌چه از پسِ قتل مهسا (ژینا) امینی زاده شد، جنبش آزادی‌خواهی دیرپای مردم ایران را از دشوارترین گردنه‌ها عبور داد. زنان که از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی مقابل سرکوب دامن‌گیر آن ایستاده و خود را تنها یافته بودند، در سال ۱۴۰۱ بخشی تعیین‌کننده از جنبش آزادی‌خواهی شدند. امروز دیگر نمی‌توان میان برابری‌طلبی زنان و دیگر خواسته‌های ستم‌ستیزانه مرزی آشکار گذاشت. جنبش ۱۴۰۱ جمع پراکنده‌ی آزادی‌خواهان را گرد هم آورد و نشان داد که کوشش‌های آنان زمانی پایه‌های استبداد را می‌لرزاند که به پیکری واحد بدل شوند. اکنون خواسته‌های زنان تنها منحصر به خودشان نیست بلکه به بخشی جدایی‌ناپذیر از مطالبات دانشجویان، اصناف، کارگران، بازنشستگان و دیگر تشکل‌ها بدل شده است. همان‌گونه که امروز آزادی بیان به‌واقع خواسته‌ای همگانی است.
در مقابل، حکومت نیز کماکان راه ارعاب و اختناق را پیموده و «خدای دهه‌ی شصت» در این دو سال نیز به شیوه‌های گوناگون فتاوی سرکوب صادر کرده است. برخی معترضان هم‌چنان در زندان به سر می‌برند، دادخواهان هم‌چنان زیر ضرب نیروهای امنیتی‌‌اند، آزار خانواده‌ی کشته‌شدگان بی‌وقفه و گاه با فشارهای اقتصادی ادامه یافته است، فعالان صنفی و مدنی در گیرودار بازداشت و محاکمه‌اند، نویسندگان و هنرمندان زیر تیغ «پرونده‌های باز» رفته‌اند و زنان کماکان با هراس از ربوده شدن قدم به خیابان‌ها می‌گذارند.
پس از انتخابات اخیر نیز حکومت نمایشی تازه را آغاز کرده که یکی از ارکان آن سندی با عنوان «قانون برنامه‌ی هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی» است. متنی که به‌روشنی نشان می‌دهد «پیشرفت» برآمده از آن جز نتیجه‌ی اجرای شش سند پیشین نخواهد بود. بخش‌های گوناگون این متن، «توسعه‌ی شبکه‌ی ملی اطلاعات»، «راه‌اندازی سامانه‌ی رصد»، «استقرار فریضه‌ی الهی امر به معروف و نهی از منکر» و ... پیشاپیش تکلیف زن، زندگی و آزادی را روشن کرده‌اند؛ سندی برای تداوم سرکوب آزادی و تجهیز بیش از پیش حکومت به قوانینی که دخل و تصرف در زندگی مردم ‌را ممکن، و آزادانه زیستن را ناممکن ‌می‌کند. عنوان فصل ۱۶ آن نیز گواه نگاه جمهوری اسلامی به زن است: «زن، خانواده و جمعیت»؛ زنی که ماشین زاد و ولد حکومت است، باید «تربیت» شود و «الگوی زن مسلمان» باشد. و‌ باز هم ناگفته پیداست که این «تربیت» همان مطیع و رام کردن به ضرب تیر و تازیانه است، همان «ارشاد» با زنده‌گیری و پتوپیچ کردن و کشتن.
بازخوانی اسناد و قوانینی که قواعد اختناق را تنظیم می‌کنند، گشودن دریچه‌ای است تا از آن به دهه‌ها سرکوب بی‌امان، کشتار معترضان و «جراحی» به‌جان‌آمدگان بنگریم و یقین کنیم که هر تغییری تنها با نیروی مردمان، و نه با وفاق حاکمان، ممکن می‌شود. یادکرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» یادآوری همین یقین است؛ زنگ بیدارباش و به‌هوش بودن. گو‌‌ این‌که گاه گذر زمان، در سایه‌ی سرکوب نفس‌گیر، نسیان به بار می‌آورد و گرد نومیدی می‌پراکند؛ پس گرامی‌ باد دومین سالگرد جنبش آزادی‌خواهانه‌ی ۱۴۰۱
کانون نویسندگان ایران با اتکا به بند اول منشور خود، خواست آزادی بیان را که بخشی جدایی‌ناپذیر از بدنه‌ی جنبش‌های اجتماعی است، به دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» پیوند می‌زند و بار دیگر، به بانگ بلند، حمایت خود را از خواسته‌های برحق مردم، دادخواهان و زندانیان سیاسی اعلام می‌کند.

کانون نویسندگان ایران
۲۴ شهریور ۱۴۰۳

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

نسخه ویژه «شارلی ابدو» برای سالگرد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»

«شارلی ابدو»، مجله هفتگی فرانسوی از انتشار ویژه‌نامه‌ای برای سالگرد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» خبر داد. سوژه تصویر جلد این نسخه درباره موی زنان ایرانی است که دور گردن مردی که نماد حکومت جمهوری اسلامی است پیچیده شده است.

«شارلی ابدو» در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «از زمان قتل مهسا امینی، شارلی پیگیر انقلاب جاری در ایران است. تحقیقات، گزارش‌ها و مصاحبه‌های ما را در نسخه ویژه‌ای که به جنبش زنان، زندگی، آزادی اختصاص یافته، ببینید».

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

آزادی بیان در هفته‌ای که گذشت

(۲ تا ۸ شهریور ۱۴۰۳)

* بند اول منشور کانون نویسندگان ایران: آزادی اندیشه و بیان و نشر در همه‌ی عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی بی‌هیچ حصر و استثنا حقِ همگان است. این حق در انحصار هیچ فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچ‌کس را نمی‌توان از آن محروم کرد.

جمعه ۲ شهریور

ــ نادر پورخانی، نویسنده و فعال صنفی معلمان رودسر، با دریافت ابلاغیه برای رسیدگی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به دادگاه کیفری این شهر احضار شد.

ــ خانواده‌هایی که در سالگرد اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ برای ادای احترام به عزیزان خود به گورستان خاوران رفته بودند بار دیگر با ممانعت نیروهای امنیتی روبه‌رو شدند.

ــ سلمان پورمریدی، قاضی و رئیس شعبه‌ی ۸۳ دادگاه حقوقی تهران، در پی انتشار مطالبی انتقادی درباره کاظم صدیقی (امام جمعه تهران) و مصاحبه با روزنامه‌نگاران درخصوص پرونده‌ی فساد مالی «چای دبش» به دادسرای انتظامی قضات احضار و بازجویی شد.

ــ فیروزه مجریان‌شرق، پرستار بیمارستان قائم مشهد، که در جریان اعتراضات سراسری پرستاران توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت شد در بخش مراقبت‌های ویژه در حالت کما به سر می‌برد.

ــ ایمان دستیار، شهروند ساکن یاسوج، به دلیل مشارکت در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ به اتهام «نشر اکاذیب از طریق رایانه به قصد تشویش اذهان عمومی» به ۲ سال حبس تعزیری و ۱۸ ماه منع خروج از کشور محکوم شد؛ این حکم به مدت دو سال تعلیقی است.

شنبه ۳ شهریور

ــ پویا اسفندیاری، پرستار بیمارستان میلاد تهران، به دنبال اعتراضات سراسری پرستاران در ۳۰ مردادماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.

ــ امین سخنور، شهروند تهرانی، از ۱۶ ماه پیش به اتهام «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» در زندان اوین به سر می‌برد و به‌رغم برگزاری جلسه دادگاه هنوز تعیین تکلیف نشده است.

ــ میلاد آزمون، سید محمدمهدی حسینی، نوید نجاران و مهدی ایمانی، چهار تن از متهمان پرونده‌ی موسوم به «بچه‌های اکباتان» که در پی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ دستگیر شدند به‌رغم گذشت یک‌سال از زمان بازداشت هم‌چنان بلاتکلیف در زندان قزل‌حصار کرج به سر می‌برند.

ــ الهام استادی، فعال مدنی اهل ایرانشهر، در پی انتشار متنی اعتراضی در اینستاگرام در خصوص تجاوز رئیس کلانتری چاه‌بهار به یک دختر بلوچ، در دادگاه انقلاب زاهدان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «تشویش اذهان عمومی» به یک سال حبس تعزیری و مجازات تکمیلی محکوم شد.

ــ جاسم مقدم، شهروند اهوازی، که به اتهام‌های «همکاری با رسانه‌های معاند» و «توهین به رهبری» تفهیم اتهام شده بود با پرونده‌ی دیگری که او را متهم به «بغی» می‌کند مواجه شده و پس از ۶۷۵ روز حبس هم‌چنان در زندان شیبان اهواز بلاتکلیف است.

ــ حجت آل‌محمدی و محمد طهماسبی، دو شهروند اهل ایذه (با سابقه‌ی تحمل حبس به اتهام «تبلیغ علیه نظام»)، از ۱۴ روز پیش به دلایل نامعلوم در بازداشت به سر می‌برند. محمد طهماسبی در زندان شیبان اهواز محبوس است اما از مکان نگهداری حجت آل‌محمدی خبری در دست نیست.

ــ اله‌یار شه‌بخش، از مسئولان انتظامات مسجد مکی زاهدان، به اداره اطلاعات این شهر احضار و بازجویی شد.

یکشنبه ۴ شهریور

ــ بهراد علی‌کناری، خواننده رپ اعتراضی، از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۶ ماه حبس محکوم شده است به زندان قم منتقل شد.

ــ کیفرخواست پرونده‌ی فاطمه قلی‌پور گنجه‌لو، روزنامه‌نگار تبریزی، به اتهام «نشر اکاذیب» با صدور قرار جلب به دادگاه ارجاع شد.

ــ منیژه خشنود، شهروند ساکن بوکان، با وجود گذشت ۲۶ روز از زمان بازداشت هم‌چنان از برقراری تماس و ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل محروم مانده و اطلاع روشنی از محل نگهداری او به خانواده داده نشده است.

ــ وریشه مرادی، زندانی سیاسی متهم به «بغی» محبوس در زندان اوین، به حکم شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب پس از سه ماه محرومیت اجازه‌ی ملاقات و تماس با اعضای درجه‌ی یک خانواده را پیدا کرد؛ اما هم‌چنان از دسترسی به وکلای خود محروم است.

دوشنبه ۵ شهریور

ــ متین حسنی، از آسیب‌دیدگان چشمی آبان ۹۸، که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار» به ۳۱ ماه حبس محکوم شده است، برای تحمل حبس به زندان مرکزی بوکان منتقل شد.

ــ مهدی شکیبافر، وکیل دادگستری اهل ساوه، که به اتهام‌ «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» به ۲۲ ماه و ۱۷ روز حبس محکوم شده است برای اجرای حکم به زندان منتقل شد.

سه‌شنبه ۶ شهریور

ــ حسین کوشکی‌نژاد، خواننده،که دوران محکومیت یک‌ساله‌ی خود به اتهام «تبلیغ علیه نظام» را در زندان اوین سپری می‌کند با وجود نیاز به رسیدگی پزشکی از اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروم است.

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

اسناد

نهم شهریور یادآور صمد بهرنگی است؛ نویسنده، مترجم و آموزگاری آزاداندیش، سانسورستیز و حامی آزادی زبان که سال ۱۳۴۷ در رودخانه‌ی ارس غرق شد.

صمد با فقر و محرومیت کودکان آشنا بود و سراسر عمر کوتاه خود را صرف مبارزه با جهل و بی‌خبری و یافتن شیوه‌های بهتری برای آموزش آنان کرد. داستان‌های او ازجمله «تلخون»، «اولدوز و عروسک سخن‌گو»، «کچل کفترباز»، «پسرک لبوفروش»، «۲۴ ساعت در خواب و بیداری» ... و پرآوازه‌تر از همه «ماهی سیاه کوچولو» هنوز قصه‌های محبوب بسیاری از کودکان باقی مانده‌اند.

سندی تازه‌یافته از سال ۱۳۴۷ (احتمالا منتشرشده در روزنامه کیهان) که در ویراست دوم «کتاب پنجاه‌ سال کانون نویسندگان ایران»، جلد سوم، به چاپ رسیده است از اندوه جامعه‌ی نویسندگان ایران در ضایعه‌ی مرگ این نویسنده‌ی ارزشمند خبر می‌دهد.

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

وظیفه‌ی روشنفکر
✍️ مانا نیستانی

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

📸 آرزو حجابت را...!‌‎

🔹 کاریکاتور از مانا نیستانی

#آرزو_بدری #حجاب_اجباری

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

خبر
جان سروناز احمدی در خطر است

سروناز احمدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران «روز سه‌شنبه ۲۳ مرداد از زندان اوین به پزشک متخصص مغز و اعصاب اعزام شده است».
نزدیکان سروناز ضمن اعلام این خبر افزوده‌اند که «پزشک معتمد قوه‌ی قضاییه» نیز وضعیت او را «بسیار وخیم» توصیف و برای سروناز درخواست مرخصی اورژانسی کرده است.
به گفته‌ی یکی از نزدیکان سروناز او «یک سوم از محکومیت حبس سه سال نیمه‌ی خود را طی کرده است و طبق قانون امکان استفاده از مرخصی و آزادی مشروط را دارد، اما ضابطین امنیتی اجازه‌ی استفاده از این حقوق را به او نمی‌دهند».
سروناز احمدی هفته‌ی گذشته در پی حمله‌ی نیروهای گارد زندان به اعتراض زنان زندانی سیاسی دچار «حمله‌ی عصبی، تشنج و انقباض شدید عضلانی» شد. او پس از اعزام به بیمارستان در حالی به زندان بازگردانده شد که پزشکان معالج، اضطراب و احتمال حمله‌ی عصبی مجدد برای او را خطرناک تشخیص داده بودند.
سروناز در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او در نهایت از بابت اتهام‌های «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۳ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

همزمان در ایران
#notoexecutions

مانا نیستانی

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

ممانعت از برگزاری مراسم بزرگداشت احمد شاملو
قرق گورستان به دست ماموران؛
ممانعت از برگزاری مراسم بزرگداشت احمد شاملو

عصر روز سه‌شنبه دوم مرداد شماری از اعضای کانون نویسندگان ایران همراه با گروهی از دوستداران احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج حضور یافتند تا در بیست‌و چهارمین سالگرد درگذشت شاعر یاد او را گرامی دارند. اما پیش از آنها لشکری از ماموران امنیتی و انتظامی و لباس شخصی گورستان را قرق کرده و درها را بسته بود.

ماموران در پاسخ کسانی که می‌خواستند وارد گورستان شوند می‌گفتند: قرار است مراسم برگزار شود و قبرستان تعطیل است! اصرار برخی اعضای کانون برای گشوده شدن در راه به جایی نبرد. با جمع شدن افراد ماموران بارها به جمعیت اخطار دادند که: محل را ترک کنید. حاضران به‌ناچار به سمت فضای سبز جوار گورستان رفتند و آنجا جمع شدند. ماموران امنیتی برای فشار آوردن به جمعیت جز اصرار برای ترک محل یکی از اعضای هیئت دبیران کانون (رضا خندان) را نیز تحت فشار گذاشتند که از جمعیت بخواهد محل را ترک کنند اما او از این کار سر باز زد.

پس از دور شدن ماموران امنیتی لحظاتی بعد چند نیروی گارد ویژه آمدند و به جمعیت اخطار دادند. در میان این کشمکش‌ها که هر لحظه بیم برخورد می‌رفت حاضران چند عکس به‌یادگار گرفتند. امسال میزان فشار و ممانعت حتی از سال پیش که دوستداران شاملو برای چند دقیقه توانستند بر مزار او حاضر شوند و ادای احترام کنند بیشتر و سخت‌تر بود. پس از متفرق شدن جمعیت برای بعضی از حاضران پیامک توقیف خودرو به دلیل “بی‌حجابی” فرستاده شده بود.

با این همه احترام به شاملو همانطور که در بیانیه‌ی امسال کانون آمده است:”تجلیل از آزادی‌ست و تقدیر از آزادیخواهی” و به بیان دیگر نکوداشت شاملو حرمت گذاشتن به همه‌ی نویسندگان مستقل، ضد سانسور و حامی آزادی بیان است. گویا همین وجه نمادین است که حاکمیت هر سال مامورانش را برای جلوگیری از مراسم و حتی حضور ساده‌ی اعضای کانون و دوستداران شاملو به گورستان گسیل می‌دارد.

کانون نویسندگان ایران

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

https://youtu.be/FhSKLlzWKsY?si=jyJ5qahc41VsdmTj


در بزرگ داشت شاعر آزادی، بامداد شاعر، احمد شاملو


@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

محمد عزیز ، ۷۶ ساله کتابفروش اهل رباط مراکش، در روز شش تا هشت ساعت را صرف مطالعه کتاب می کند. او با خواندن بیش از ۵۰۰۰ کتاب به زبان های فرانسوی، عربی و انگلیسی، پس از ۴۳ سال اقامت در رباط، قدیمی ترین کتابفروش در رباط باقی مانده است.
وقتی از او پرسیده شد که آیا نگران دزدیده شدن کتاب‌هایت که در بیرون مغازه رها شده اند نیستی ؟ او پاسخ داد: „کسانی که نمی‌توانند بخوانند، کتاب نمی‌دزدند و آن‌هایی که می‌توانند بخوانند، دزد نیستند. „از او به عنوان معروفترین کتاب فروش جهان که از وی عکس و گزارش تهییه شده نام می برند.
او از سال ۱۹۶۳ دکه کتاب های مستعمل خود را در مدینه، قدیمی ترین محله رباط، پایتخت مراکش، دارد. او که در سن 6 سالگی یتیم شده بود، برای دنبال کردن رویای خود یعنی فارغ التحصیلی از دبیرستان، ماهیگیری را امتحان کرد، اما در 15 سالگی به دلیل ناتوانی در تهیه کتاب های درسی که برای خانواده اش بسیار گران بود، تحصیل را رها کرد. ناامید و بدون مطالعه تصمیم گرفت کتابفروشی باز کند و کتابها را روی فرشی زیر درخت بگذارد و حالا بیش از نیم قرن است که مغازه اش را اداره می کند و بدین طریق رویای درس خواندن نیز محقق می شود.
یک روز برای او ۱۲ ساعت طول می کشد. قبل از باز کردن درب کتابفروشی، او به دنبال کتاب های دست دوم در فروشگاه های دیگر می گردد تا بخواند و بفروشد. امروز که بیش از هفت دهه از زندگی او می گذرد، می گوید دو بالش و یک کتاب برای شادی او کافی است. او برج هایی از کتاب را جمع آوری می کند و وقتی از او می پرسند چند کتاب دارد، پاسخ می دهد که نمی داند ولی هرگز از آنها سیر نمی شود. او از خواندن کتاب جز برای اقامه نماز، سیگار کشیدن، غذا خوردن و گفتگو و بحث با مراجعین دست نمی کشد. با گذشت زمان کتابفروشی او معروف شد و گردشگران زیادی برای خرید کتاب و گرفتن عکس از او به وی سر می زنند.

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

جمهوری هم بشود همین‌ها خواهند بود، اداره هم بشود همین‌ها رئیس و دبیرند، ملت تا جاهل است از آنها خلاصی نیست!

#نُدبه
#بهرام_بیضایی
@bahram_beyzaee



@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

خبر
محکومیت یک فعال مدنی به اعدام

به گزارش خبرگزاری‌ها روز پنج‌شنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ شعبه‌ی اول دادگاه انقلاب رشت «شریفه محمدی» فعال کارگری و مدنی محبوس در زندان لاکان را با اتهام «بغی» محاکمه و به اعدام محکوم کرده است.
شریفه محمدی به دلیل عضویت ده سال پیش خود در «کمیته‌ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری» متهم و محکوم شده است. چنانکه در خبرها آمده است دادگاه برای صدور حکم اعدام به ماده‌ی ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی استناد کرده است. بر اساس این ماده: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند.»
شریفه محمدی ۱۴ آذر سال ۱۴۰۲ بازداشت شد و چند ماه را در سلول انفرادی گذراند.
گزارش‌ها حاکی از شکنجه و فشارهای جسمی و روحی شدید او برای اخذ اعترافات اجباری است. همچنین این فعال کارگری و مدنی از حق ملاقات با خانواده و تماس تلفنی نیز محروم بوده است.
حکم اعدام محمدی در حالی صادر شده که در هفته‌های اخیر برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان کارگری، معلمان و بازنشستگان شدت یافته است.

از فیس بوک کانون نویسندگان ایران

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

نان‌تان آنجاست!
برای معدنچیان طبس

مانا نیستانی

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

🟠پخش و نصب تراکت برای آزادی #توماج_صالحی در آستانه دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

یاد

یداله رویایی، شاعر، منتقد، نظریه‌پرداز ادبی و از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران بیست‌وسوم شهریورماه ۱۴۰۱ در نودسالگی در پاریس درگذشت.

روحیه‌ی شورشی و عدالت‌جوی رویایی از دوران نوجوانی او را به فعالیت‌های‌ سیاسی سوق داد و سرانجام کارش را به زندان کشاند. پس از آزادی، هم‌زمان با تحصیل در رشته‌ی حقوق، انتشار شعرهای خود در نشریات را آغاز کرد و با دفترهایی چون «بر جاده‌های تهی»، «شعرهای دریایی‌» و «دلتنگی‌ها» در دهه‌ی چهل به نام شاعری پیشرو آوازه‌ای یافت. چندی بعد با همکاری احمد شاملو هفته‌نامه‌ی «بارو» را بنیاد نهاد و در سال ۴۸ با جمعی از شاعران هم‌فکر خود دست به انتشار دفترهای «روزن» زد که فصل‌نامه‌ای در شعر و نقاشی و قصه بود و نگاهی تازه به شعر داشت؛ نگرشی که «شعر حجم» نام گرفت و با نام رویایی گره خورد.
از آن پس، رویایی تا پایان عمر در توضیح دیدگاه‌های خود در این حوزه سخن راند و قلم زد. مجموعه مقالات نظری و انتقادی رویایی درباره‌ی شعر، به‌ویژه شعر حجم، ازجمله «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» و «از سکوی سرخ» و پنج دفتر شعر دیگر ازجمله «لبریخته‌ها»، به همراه سخن‌رانی‌ها و گفت‌وگوهای مفصل او با نشریات ادبی و فرهنگی اکنون بخشی از گنجینه‌ی زبان و ادبیات فارسی به شمار می‌آیند.

یادش گرامی

از فیس بوک کانون نویسندگان ایران

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

خبر
فشارهای امنیتی و تداوم بلاتکلیفی مجتبی میثمی

به نوشته‌ی مهرگان میثمی، دختر مجتبی میثمی، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، روز ۲۴ خرداد‌ماه ماموران امنیتی با یورش به خانه‌ی او در تهران و پس از تفتیش محل «موبایل‌ها، کامپیوترها، هاردها، یادداشت‌های ‌شخصی و چندین جلد کتاب» را ضبط کرده و با خود برده‌اند. همزمان گروهی دیگر از ماموران امنیتی با هجوم به محل کار و کتابخانه‌ی شخصی این نویسنده و مترجم در قزوین و پس از شکستن قفل «حدود هزار جلد کتاب را نیز از آن‌جا بار زده و برده‌اند».
مهرگان میثمی همچنین افزوده‌ است که از آن تاریخ تا کنون پدرش را «۱۰ بار برای بازجویی‌های طولانی احضار کرده‌اند». این در حالی است که میثمی به دلیل وخامت شرایط جسمی در دهمین جلسه‌ی بازجویی حاضر نشده است.
مجتبی میثمی در این خصوص نامه‌ای به دخترش نوشته که در بخش‌هایی از آن چنین آمده است: «چرا اگر جرم‌ من محرز است، پرونده را به دادسرا و دادگاه نمی‌فرستند؛ و اگر نیست چرا این همه ماجرا را کش می‌دهند؟... تو هم که می‌دانی پس از بازنشستگی تنها انگیزه‌ای که مرا با رشته‌ی زندگی پیوند می‌داد و می‌دهد، مطالعه، ترجمه و نوشتن است، به همین دلیل بود که آن کتابخانه ‌را تجهیز کردم... اکنون که این امکان هم از من سلب شده است و نزدیک به هزار جلد از کتاب‌هایم را برده‌اند و هنوز حتی لیست اموال و کتاب‌های ضبط شده‌ام را هم به من اعلام نکرده‌اند. دیگر نمی‌دانم چه باید بگویم؟».

از فیس بوک کانون نویسندگان ایران

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

ریل گذار نظام
Railing for the regime train
@iranwire
#زن_زندگی_آزادی

مانا نیستانی

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

https://www.facebook.com/share/r/itNwhJMybAu4S9K5/?mibextid=UalRPS


.
معرفی کتاب‌

#پویان_مقدسی

#بزرگراه_شلوغ_دلشوره
#کاش_میتوانستم_انار_بدهم
#تابستان_۶۵
#سان_دیدن_از_واژه_ها_در_سور_تفتیش
#انتشارات_روناک
#انتشارات_مروارید

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

ناهید باقری- گلدشمید شاعر ایرانی‌ مقیم وین درگذشت.
.
خسرو باقرپور مینویسد:

ناهید باقری-گلدشمید شاعر مهربان ایرانی بر اثر ایست قلبی و به مرگی ناگهانی درگذشت و دوستان و دوستدارانش را در سوگ خود نشاند.
ناهید باقری- گلدشمید، شاعر، نویسنده، مترجم ادبی و روزنامه نگار، زاده‌ی تهران بود. او دارای تحصیلات در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود و به زبان‌های فارسی و آلمانی می نوشت. وی از سال 1980 میلادی در شهر وین (اتریش) زندگی می کرد.
ناهید باقری؛ از اعضای پرکار و مبتکر انجمن قلم اتریش (پن)، کانون نویسندگان اتریش، اتحادیه نویسندگان اتریش، عضو جامعه تئودور کرامر و از حامیان فعال و مهربان ادبیات و اهل ادب بود.

ناهید باقری – گلدشمید همچنین بنیان گذار ومدیر انجمن هنری – فرهنگی “مرزپیما در تبعید” بود. وی در سال های بسیاری که در اتریش فعالیت های مداوم فرهنگی داشت، برای شاعران و نویسندگان تبعیدی‌ی ایرانی، شب‌های شعر بسیار و برنامه‌های ادبی‌ی متعددی ترتیب داد و آثار آن‌ها را در مجموعه‌های متعدد منتشر کرد.

از ناهید باقری، چندین مجموعه شعر و رمان منتشر شده است. وی شاعری دو زبانه بود و بسیاری از آثار شاعران ایرانی ی معاصر را به آلمانی ترجمه و منتشر کرد. وی همچنین از بسیاری شاعران آلمانی زبان نیز، آثاری به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرده است. تازه‌ترین کتابِ شعرِ ناهید باقری – گلدشمید، “با من از هراس سخن مگو”، نام دارد که به دو زبان فارسی و انگلیسی در انتشارات آفتاب – نروژ منتشر شده است. برای خرید این کتاب می توان با انتشارات آفتاب نروژ تماس گرفت.

ناهید باقری، در سال 2001 جايزه انجمن اتريشی‌ی «تبعيد» و جايزه‌ی‌ ادبی «لايريک پرس» را دريافت کرده است. دریافت چند جایزه‌ی ادبی دیگر از جمله جایزه‌ی ادبی “نگارش میان فرهنگ‌ها” (2001)، جایزه‌ی کتاب برای رمان “خاور” به زبان آلمانی (2009)، و جایزه ادبیات تئودور کرامر(2017) برای همه‌ی آثار، از دیگر تقدیرهایی است که برای خدمات مهربانانه اش به ادبیات و به خصوص شعر، به وی تعلق گرفته است. کانون های ادبی ی اتریشی، از ناهید باقری، تجلیل بسیار کرده‌اند. از این میان می توان به فیلم «زنان مرز پیما»(Grenzgängerinnen) اشاره کرد. این اثر، فيلمی از زندگی‌ی هفت زن است که ناهید باقری نیز از جمله ی آنان است. این فیلم، از بيست و پنجم آوريل 2008 در سینمای "وتیو" در شهر وین اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت.

ناهید باقری از جمله شاعران و نویسندگان زحمتکش و خدمتگزار بود که بی سر و صدا و بی هیچ غوغا و جنجالی، در کمال فروتنی کارش را می کرد. او ساعات بسیاری در شبانه روز، بی هیچ توقعی به سرودن و نوشتن و فعالیت های ادبی می پرداخت ودر شناساندن شاعران و نویسندگان ایرانی، به خصوص زنان شاعر و نویسنده می کوشید.

یاد ناهید باقری – گلدشمید گرامی باد.

خسرو باقرپور

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی :
« موهومات ـ خرافات و پندار ها ..»
نویسنده : احمد کسروی.... —————————————————-

آخوندهای مفتخوار ودروغگو
می گویند:
کسی که می میرد گور او را فشار می دهد تا شیری که از مادر خورده پس دهد و دو فرشته بنام نکیر و منکر وارد گور می شوند
نکیر گرز آتشی در دست راست و نکیر سنبه داغ در دست چپ دارد و
از مرده پرسش می کنند
اگر به پرسش ها درست پاسخ داد به او کاری ندارند
و اگر نداد
سنبه داغش می کنند !!!

تفو بر نادانی.... —————-
نخست آنکه خداوند متعال ، آفریدگار هست و برهمه چیز دانا هست و هیچ در جهان هستی از دید او پنهان نیست ،
پس نیازی به باز پرس و پرسش ندارد...

دوم آنکه خداوند بزرگ ، بخشنده ومهربان هست و خداوند دانا نیازی ندارد که دو فرشته را با آن گرز آتشی وارد آن گور بکند،
انهم گوری که اطرافش سیمان شده است و جنازه ای درحال تجزیه شدن در آن قرار دارد !!!

یا انکه می گویند
در بهشت جوی عسل وجود دارد ،
یک لحظه فکر کنید که عسل را اگر بخواهی جاری کنی به دما و گرمای
خیلی زیاد نیاز هست تا اب شود و جاری شود ، چنین جایی و چنین گرمایی ، چگونه بهشتی خواهد بود...

تو ای برادر و خواهر مسلمان ،
بدان که همه این ها دروغ است...
می خواهند شما مسلمانان را بترسانند و پول از شما بگیرند و به ریش شما بخندند!!!

پس بدانید مردن ترس ندارد ،
چون همانی که تو آفریده و در زندگی مواظبت بوده و بعد از مرگ هم تو در پیشگاه او قرار داری و مواظب تو هست ...
هرگز از این دروغ ها نترسید
بهشت و دوزخ از آن خود دکان داران دین و ملایان باشد...

مرگ بزرگ ترین ارمغان خداست که انسان از همه
درد ها و غمها و دشواری‌ها رها
می گردد!!!
بهشت جایست که شما خوب و خوش زندگی کنید...
همانند شهر رامسر در شمال ایران و
جهنم جاییست همانند عربستان که گرمای سوزان دارد !!

شما ای ایرانیان ،
نیک و پاک زندگی کنید که خدا را خوش آید...

دیگر آنچه ملایان به شما آموزش داده اند از ریشه دروغ است ...
شادمان باشید که به پایان زندگی نزدیک می شوید
و هرگز نترس که خدا خوب و بخشنده است
و برکسی ظلم نمی کند

اگر گناهی هم کرده باشی تورا می بخشد !!

خدا اگر مورچه ای را بسوزاند ظالم میگردد !!
پس نیک و پاک زندگی کنید تا با روان پاک بمیری.....

#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚 https://t.me/joinchat/

از فیس بوک بیژن اسدی پور

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

کتاب زنان ناشکیبا، نوشتۀ خانم جایلی امادو امل، ترجمۀ شیدا نبوی، روایت زندگی سه زن است. سه داستان، داستانهائی به هم پیوسته از زندگی سه زن قربانی ازدواج اجباری، خشونت و بی حرمتی و تجاوز به حقوق انسانی زن، و محکوم به تحمل مصائب چند همسری و زندگی با زنان قبلی و بعدی شوهران خود، شوهرانی به انتخاب مردان فامیل، اعم از پدر و عمو و برادر ووو... زنانی که حتی اجازۀ شکایت و ابراز نارضائی نیز ندارند.
کتاب را می توانید از این آدرس مجانا دریافت کنید
https://www.asre-nou.net/php/images/new/zanane-nashkiba.pdf

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

خبر
محکومیت پخشان عزیزی به اعدام

پخشان عزیزی؛ زندانی سیاسی کرد، در شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد.
این حکم روز سه‌شنبه دوم مرداد ماه در زندان اوین به این زندانی سیاسی ابلاغ شده است.
پخشان عزیزی روز ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ در تهران بازداشت شد و در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت و پس از آن به بند زنان این زندان انتقال یافت. او در زمستان همان سال، در شعبه‌ی ۵ بازپرسی دادسرای امنیت اوین به «بغی از طریق عضویت در گروه‌های مخالف‌نظام» متهم شد که در «قانون مجازات اسلامی» این اتهام به معنای «قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی» عنوان شده است.
این در حالی‌ست که ۳۱ تیرماه نامه‌ای به قلم پخشان عزیزی منتشر شد و او در این نامه به انواع فشارها، تهدید‌ها و شکنجه‌ها اشاره کرده و آورده است: «بارها توسط بازجویان به دار کشیده شده‌ام».
پخشان عزیزی، اهل مهاباد و فارغ‌التحصیل مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی است. او پیش از این نیز در آبان ۱۳۸۸ در یک گردهمایی اعتراضی دانشجویان علیه اعدام‌های سیاسی در کردستان بازداشت و در ۲۸ اسفند ۱۳۸۸، با قید وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی‌ آزاد شده بود.

از فیس بوک کانون نویسندگان ایران

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

درخت تو گر بار دانش بگیرد
بزیر آوری چرخ نیلوفر را

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

در گرامی‌داشت احمد شاملو

تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چراکه تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود :
_ آزادی!

بیست و چهار سال از خاموشی شاعر بزرگ آزادی و انسان، احمد شاملو، می‌گذرد اما جان خروشان او در تار و پود شعرهای پُرشور و امیدآفرین و اندیشه‌ی ارجمند و انسان‌مدارش جاری‌ست و تاهنوز به بانگ بلند غریو غرّای آزادی را به لبان برآماسیده گل سرخی پرتاب می‌کند. او که روزگار بی‌قرارش را در کشاکش با دو استبداد زیسته بود، به پشت‌داریِ مردم هرگز سرِ تمکین و طاعت در برابر هیچ قدرتی فرود نیاورد چه ازآن‌گونه که خود سروده بود: عدو نه! که انکار خودکامگان دوران بود.

بامداد شاعر به‌تحقیق تجسم و نماد روشنفکری مستقل، آزادی‌خواه و برابری‌جو بود که دشواری وظیفه را در پای‌بندی به آرمان‌های بلند انسانی و مبارزه با تمامی اشکال حصر و حذف و سانسور می‌جست. او از اعضای دیرین و متعهد کانون نویسندگان ایران بود و در این راستا با آغاز دومین دوره فعالیت کانون در سال ۱۳۵۸ به عضویت در هیئت دبیران وقت برگزیده شد و از هیچ کوششی در راه اعتلای آرمان‌های کانون نویسندگان و صیانت از منشور و اساس‌نامه‌ی آن در برابر تقلیل و ابتذال فروگذار نکرد.

شاملو با امضای بیانیه‌ی «ما نویسنده‌ایم»، مشهور به «متن ۱۳۴ نویسنده»، اعتراض آشکار خود را با هرگونه حصر و حذف و سانسور و اعتقاد استوارش به آزادی اندیشه و بیان بی‌هیچ حصر و استثناء برای همگان را بار دیگر بی‌پرده ابراز داشت.

او هدف شعر را تغییر جهان و شاعر را عمیقاً متعهد به انسان می‌دانست. هم ازاین روی جهان واژگانش آن‌چنان به روی ذهن و زبان مردم آغوش گشوده بود که هرچه دستگاه اهریمنی سانسور بر اشعار و نوشتار او بیش‌تر می‌تاخت، بر ارج و ورج شاعر و گستره‌ی محبوبیت و نفوذ کلامش در میان مردم افزوده می‌شد.

در هنگامه‌ای که جان ِ رنج‌آشیان ِکارگر و گلوی زخمی حامیانش را طعمه‌ی تاراج و طناب می‌خواهند و تاب ِ گیسوهای رها را تاب نمی‌آورند، در وانفسایی که بغض سفره‌‍‌‍‌های خالی در غم نان می‌شکند و جان و جهان ِ مردمان ِ اعماق بر سر بازار سودا به یغما می‌رود، در روزگاری که اردوکشی خیابانی برای سرکوب زنان و پرونده‌سازی‌های امنیتی برای فعالان کارگری، معلمان، بازنشستگان، دگراندیشان، فعالان رسانه‌ها و اهالی فکر و فرهنگ فزونی یافته هر روز جلوه‌های فاجعه‌بارتر و جان‌گزاتری به خود می‌گیرد، در ایام امتداد فریب و احتضار فضیلت، یاد و یادگاران او بیش از پیش خاطره‌نشین و خاطرنشان‌مان می‌شود:

آه اگر آزادی سرودی می‌خواند.....
آری شاملو نماد آنانی‌ست که رویای زیبای آزادی را به هزار زبان فریاد می‌کنند و مزارش میعادگاه مردمانی که انسان را بر سریر ِسرنوشت خویش آراسته و ارجمند می‌خواهند.
ادای احترام به او، تجلیل از آزادی‌ست و تقدیر از آزادی‌خواهی‌ که تا واپسین نفس جز در سمت مردم نایستاد و سر بر صف هیچ قدرتی ننهاد.

در بیست‌و چهارمین سالگرد فقدان احمد شاملو، اعضای کانون نویسندگان ایران به‌همراه یاران و دوستداران بامداد شاعر، هم‌چون سالیان گذشته، روز سه‌شنبه دوم مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۵ عصر در گورستان امامزاده طاهر کرج، با شاخه‌های گل سرخ در دست، گرد هم می‌آیند تا مزارش را گل‌باران کنند.

کانون نویسندگان ایران
۳۱ تیر ۱۴۰۳

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

از سروده های هادی خرسندی
پس از مضحکه انتصابات

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

پرده دوم - نمایش تکراری

توکا نیستانی

@khaneheketab

Читать полностью…

خانه کتاب ـ وین

خبر
جولیان آسانژ، بنیان‌گذار وب‌سایت ویکی‌لیکس آزاد شد

ویکی‌لیکس با انتشار بیانیه‌ای در شبکه‌ی اجتماعی ایکس اعلام کرد که جولیان آسانژ، بنیان‌گذار این وب‌سایت، پس از تودیع وثیقه در دادگاه عالی بریتانیا، زندان بلمارش را ترک کرد.
طبق اسناد دادگاه منطقه‌ای ایالات متحده در جزایر ماریانای شمالی، آسانژ ۵۲ ساله توافق کرده که به یک مورد اتهام مجرمانه‌ی «توطئه برای دستیابی به اسناد محرمانه دفاع ملی ایالات متحده و افشای آنها» اعتراف کند.
او قرار است صبح چهارشنبه در دادگاهی که در جزیره سایپان برگزار خواهد شد به ۶۲ ماه زندان محکوم شود، مدت زمانی که پیش‌تر آن را در زندان سپری کرده است.
بیانیه‌ی ویکی‌لیکس می‌گوید که آسانژ پس از جلسه‌ی روز چهارشنبه‌ی دادگاه به استرالیا بازمی‌گردد.
جولین آسانژ به عنوان بنیان‌گذار و مدیر وقت وب‌سایت ویکی‌لیکس در پی افشای جنایات جنگی ایالات متحده در عراق و افغانستان توسط آسانژ در سال ۲۰۱۰، به اتهام «جاسوسی» تحت تعقیب دولت آمریکا قرار گرفت و ۱۸ مورد اتهام دیگر به او وارد شد.
او پنج سال گذشته را در زندان فوق امنیتی بلمارش در لندن به‌سر برد و قبل از آن نیز چندین سال در سفارت اکوادور در لندن پناه گرفته بود.
آسانژ هدف خود از راه‌اندازی وب‌سایت ویکی‌لیکس را درج اخبار سیاسی و اجتماعی و ایجاد شفافیت در عملکرد دولت‌ها اعلام کرده بود.

کانون نویسندگان ایران

Читать полностью…
Subscribe to a channel