♻️*فاحشه های واقعی*
یکی از عجیبترین و البته مهمترین داستانهای کوتاه جهان، داستانی است به نام Boule de suif نوشته گیدو موپاسانِ فرانسوی که در فارسی به تُپُلی ترجمه شده است و در سال ۱۹۴۵ نیز فیلمی به همین نام بر روی پرده سینمای جهان رفت.
تُپُلی روایتِ اولویتِ غریزه بقا و پیشی گرفتنِ آن از تمام اخلاقیات ساخته بشر در مواقعی است که منافع و امنیتِ آدمیزاد به خطر میافتند و چقدر در جامعه ما روایتی آشناست.
داستان در خلال یکی از جنگهای پروس (آلمان) و فرانسه در قرن نوزدهم اتفاق میافتد. ده تن از اهالی یکی از شهرهای مرزی فرانسه برای فرار از نیروهای اشغالگر پروس تصمیم میگیرند سوار یک کالسکه شوند.
یک فاحشه که نام اصلی او الیزابت روزت (Elisabeth Rousset) است، یک کُنت، یک زوج مغازه دار از طبقه متوسط، یک کارخانه دار ثروتمند و همسرش، یک روشنفکرِ جمهوری خواه، دو زنِ راهبه و چند بورژوای دیگر که سبب میشوند کالسکه یک جهان کوچک از جامعه فرانسه را تشکیل بدهد...
الیزابت که برخلاف باقی مهمانها شخصیتی رُک و غیرنمایشی دارد نه به نظرات سیاسی باقی حاضران در کالسکه گوش میدهد و نه محافظه کار و محاسبه گر است. برخلاف بقیه که پس از پیمودن چند ساعت از راه گرسنگی را سرکوب میکنند و آذوقه هایشان را رو نمیکنند، تُپُلی (الیزابت) سبد غدایش را باز میکند و به بقیه هم تعارف میکند...
مهمانها که در بدو ورود و به دلیل دانستنِ شغلِ تُپلی با اکراه و انزجار به او نگاه میگردند و از همسفر بودن با او احساس حقارت میکردند دست رد به غذاهای خوشمزه تُپُلی نمیزنند...
در این میان کالسکه به دلیل هوای بد و مه گرفتگی وارد نواحی تحت اشغال آلمانیها میشود و اعضای کالسکه که برای شب مانی به یک مسافرخانه مراجعه میکنند متوجه حضور نظامیان پروس در آنجا میشوند...
افسر آلمانی تمام اعضای کالسکه را در مسافرخانه بازداشت میکند و پس از دو روز که فرانسویها جویای دلیل میشوند افسر آلمانی به آنها میگوید شرط آزادی شان این است که تُپُلی بپذیرد که یک شب پیش او بخوابد...
فرانسویها که ابتدا از شنیدن این درخواست بیشرمانه خشمگین شده بودند رفتهرفته از غرور و مقاومت الیزابت برای نخوابیدن با افسر آلمانی به ستوه میآیند.
روشنفکر و ثروتمند و راهبه و تاجر و فرهیخته همه دست به یکی میکنند تا تُپُلی را راضی به قحبگی کنند...
موپاسان در این داستان به طرزی شگفت انگیزی وابسته بودنِ اخلاق به شرایط را نشان میدهد. تمام کسانی که تا چند ساعت پیش ظاهرا فاحشگی را زشت و قبیح میدانستند به هر روشی که بلد بودند از توجیهات مذهبی تا شیوههای رایزنیِ تجاری استفاده میکنند تا دختر بینوا را راضی کنند با افسر آلمانی بخوابَد...
صحنههای پایانیِ داستان یک تراژدی محض است. تُپُلی برخلاف غرور و خواست قلبی برای خیر جمعی با افسر آلمانی خوابیده، کالسکه در حال حرکت است و افرادی که در روز روشن برای تُپُلی دیوثی کردهاند حالا آذوقههایشان را در آوردهاند و میخورند.
تُپُلی گرسنه و غمگین در گوشه کالسکه نشسته است و به جماعتی نگاه میکند که دوباره بر سر میهن و غرور و آزادی و خدا و پاکدامنی دارند حرف میزنند. هیچکس به الیزابت نگاه نمیکند ولی گی دو موپاسان او را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه میکند. دختری مهربان و پاک که بین فاحشههای واقعی نشسته است./
حرف آخر :
فاحشه های واقعی،، متجاوزان به جان ومال مردم هستند،
فاحشه های واقعی ریاکارانی هستند که نان را به نرخ روز میخورند، وتحت لوای دین ومذهب،دست به ارتشا، اختلاس، وفساد اداری واجتماعی میزنند!!!
@khaneheketab
۱۵ ژانویه ، زادروز ناظم حکمت ، شاعر و نمایشنامه نویس برجسته ترکیه
آنها دشمنان امیدند
آنها دشمنان امیدند، عشق من
دشمنان زلالی آب
و درخت پر شکوفه
دشمنان زندگی در تاب و تب
آنها بر چسب مرگ بر خود دارند
دندانهای پوسیده و گوشتی فاسد
بزودی میمیرند و برای همیشه میروند
آری عشق من
آزادی
نغمه خوان
در جامهی نوروزی
بازو گشاده میآید
آزادی در این کشور
ناظم حکمت
ترجمه: احمد پوری
از کتاب «تو را دوست دارم چون نان و نمک»
@khaneheketab
با آرزوی برقراری صلح جهانی و خشک شدن ریشه های جنگ،
سال نو میلادی مبارک !
جهان موازی
Uğur Gallenkuş
هنرمند ترکیه
@khaneheketab
.
خانه کتاب وین هتک حرمت به مزار زندهیاد غلامحسین ساعدی، نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگ را بهشدت محکوم میکند.
در سالهای اخیر شاهد رشد و گسترش فعالیتهای ضدفرهنگی و شبهفاشیستی بخشی از جریانهای سیاسی، بهویژه گروهی از پادشاهیخواهان در جهت مخدوش کردن چهرهی هنرمندان، روشنفکران و دگراندیشان معاصر بودهایم که به یک الگوی تکرارشونده و عمومی در فضای واقعی و مجازی بدل شده است. کسانی که از حالا و پیش از سقوط جمهوری اسلامی، مشغول خطونشان کشیدن و تلاش برای محدودسازی و حدف مخالفان فکری و سیاسیشان از طریق پروندهسازی، برچسبزنی و لجنپراکنی میباشند تا با ایجاد فضایی مسموم و سرکوبگرانه آنان را مرعوب کرده، بهعقب برانند و بهخیال خودشان فضا را برای جریان سیاسی مطلوب خویش باز و بازتر کنند.
خانه کتاب وین بهعنوان یک نهاد فرهنگی مستقل، و با اعتقاد راسخ به آزادی بیان بیهیچ حد و استثنا همواره کوشیده تا فضایی برای گفتگوی آزادانه و بهدور از توهین و خشونت باشد، و از اینرو وظیفهی خود میداند که در برابر چنین کنشهای ضدفرهنگییی اعلام موضع قاطعانه داشته باشد.
خانه کتاب وین
۲۸ دسامبر ۲۰۲۴
طراح نمایه نیلوفر فرحمند
مجموعه آثار غلامحسین ساعدی
داستانها
۱۳۳۴ - خانههای شهر ری
https://yadi.sk/i/HIWjZc2ckcXKH
۱۳۳۹ - شبنشینی باشکوه
https://yadi.sk/i/S55SY0PxkcXLB
۱۳۴۳ - عزاداران بَیَل (هشت داستان پیوسته)
https://yadi.sk/i/Dk37i4g0kcXLm
۱۳۴۵ - دندیل (چهار داستان)
https://yadi.sk/i/lmEj9mkHkcXN4
۱۳۴۵ - گور و گهواره (سه داستان کوتاه)
https://yadi.sk/i/uAlQdI5qkcXNp
۱۳۴۶ - واهمههای بینامونشان (شش داستان کوتاه)
https://yadi.sk/i/rIecXowIkcXPU
۱۳۴۷ - ترس و لرز (شش داستان کوتاهِ پیوسته)
https://yadi.sk/i/5YXQdWtokcXQn
۱۳۷۷ - آشفتهحالان بیداربخت (ده داستان کوتاه)
https://yadi.sk/i/INpUJthZkcXQD
رمان
۱۳۴۴ – مقتل
https://yadi.sk/i/CGuJx805kcXTn
۱۳۴۸ – توپ
https://yadi.sk/i/njEqeWyAkcXUM
۱۳۵۳ - تاتار خندان
https://yadi.sk/i/OHpI6TPqkcXSo
۱۳۵۵ - غریبه در شهر
https://yadi.sk/i/pv5WWTAEkcXTA
جای پنجه در هوا (ناتمام)
قصه کودکان
کلاته نان
با نقاشی ابراهیم حقیقی
https://yadi.sk/i/NpKLNHWzkcY4C
کلاته کار
با تصاویر هانیبال الخاص
https://yadi.sk/i/z6VO-ZyskcY3f
گمشدۀ لب دریا
نقاشی از زمان زمانی
https://yadi.sk/i/CGXP87yakcY2R
نمایشنامه
۱۳۳۵ – پیگمالیون
(موجود نیست)
۱۳۳۹ - کار بافکها در سنگر
https://yadi.sk/i/ky90BOfOkcXcq
۱۳۴۰ - کلاته گل
https://yadi.sk/i/n0BRQrrDkcXdU
۱۳۴۲ - ده لالبازی (۱۰ نمایشنامهٔ پانتومیم)
https://yadi.sk/i/Z8vBSrkRkcXeV
۱۳۴۴ - چوببهدستهای ورزیل
https://yadi.sk/i/ydJJfeAckcXf2
۱۳۴۴ - بهترین بابای دنیا
https://yadi.sk/i/iBTNm1AnkcXfp
۱۳۴۵ - پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت(پرندگان در طویله به انضمام نمایشنامه ترکی قوردلار)
https://yadi.sk/i/ZK61EwpAkcXgV
۱۳۴۶ - آی باکلاه، آی بیکلاه
https://yadi.sk/i/n6JPm1sbkcXhE
۱۳۴۶ - خانه روشنی (پنج نمایشنامه)
https://yadi.sk/i/kqZPgXFqkcXij
۱۳۴۷ - دیکته و زاویه (دو نمایشنامه)
https://yadi.sk/i/QEPXszHjkcXjH
۱۳۴۸ – پرواربندان
https://yadi.sk/i/NILDb4qhkcXjx
۱۳۴۹ - وای بر مغلوب
https://yadi.sk/i/oIORwAmjkcXmR
۱۳۴۹ – جانشین
(موجود نیست)
۱۳۵۰ - چشم در برابر چشم
https://yadi.sk/i/0C5cTev3kcXnQ
۱۳۵۲ - مار در معبد
https://yadi.sk/i/BxXzzHqqkcXoc
۱۳۵۲ – قوردلار
(به پرندگان در طویله مراجعه کنید)
۱۳۵۴ - عاقبت قلمفرسایی (دو نمایشنامه)
https://yadi.sk/i/4SaXdtBMkcXpz
۱۳۵۴ - هنگامهآرایان
https://yadi.sk/i/j2i5Xn3kkcXqY
۱۳۵۵ – ضحاک
https://yadi.sk/i/J3KBbZxdkcXrG
۱۳۵۷ - ماه عسل
https://yadi.sk/i/YcvaI254kcXrx
پرده داران آئینه افروز و اتللو در سرزمین عجایب
https://yadi.sk/i/lbitMndtkcXsj
فیلمنامه
۱۳۴۸ - فصل گستاخی
https://yadi.sk/i/upqrTX-0kcXwY
۱۳۴۹ - ما نمیشنویم
https://yadi.sk/i/8QUPs4_xkcXvX
۱۳۵۰ – گاو
https://yadi.sk/i/Vvc_BhMpkcXug
۱۳۵۷ – عافیتگاه
https://yadi.sk/i/zg98-pAMkcXuB
۱۳۶۱ - مولوس کورپوس
https://yadi.sk/i/qUETnZZakcXw6
چاپنشده - دایرهٔ مینا
چاپنشده - رنسانس
تکنگاریها
۱۳۴۲ – ایلخچی
https://yadi.sk/i/48NTDk50kcXzn
۱۳۴۳ - خیاو یا مشکینشهر
https://yadi.sk/i/55Ff5SvtuWJ2z
۱۳۴۵ - اهل هوا
https://yadi.sk/i/7ajiA-O9kcXyt
ترجمه
۱۳۴۲ - شناخت خویش، نوشتهٔ آرتور جرسیلد، با محمدنقی براهنی
۱۳۴۲ - قلب، بیماریهای قلبی و فشار خون، نوشتهٔ ه. بلهکسلی، با محمدعلی نقشینه
۱۳۴۳ - آمریکا آمریکا، نوشتهٔ الیا کازان، با محمدنقی براهنی
https://yadi.sk/i/BuudIzo-kcY52
آشغالدونی
غلامحسین ساعدی
https://yadi.sk/i/ako9owpb3KJwpF
کتاب الفبا زیر نظر دکتر غلامحسین ساعدی
کتاب اول تابستان 1352
https://yadi.sk/i/iUWfOPLnkcYYQ
کتاب دوم پاییز 1352
https://yadi.sk/i/ngQ9FByDkcYZ9
کتاب سوم زمستان 1352
https://yadi.sk/i/0VBUfQi2kcYZY
کتاب چهارم تابستان 1353
https://yadi.sk/i/wVOq0pZ3kcYa7
کتاب پنجم زمستان 1353
https://yadi.sk/i/j17KXsSCkcYaU
کتاب ششم تابستان 1356
https://yadi.sk/i/1C6Zb15jkcYb6
الفبا- چاپ پاریس
کتاب اول زمستان 1361
https://yadi.sk/i/0OmFP-a-kcYKD
الفبا- چاپ پاریس
کتاب دوم بهار 1362
https://yadi.sk/i/T8E0vnydkcYUU
الفبا- چاپ پاریس
کتاب سوم تابستان 1362
https://yadi.sk/i/2teC2JVnkcYUt
الفبا- چاپ پاریس
کتاب چهارم پاییز 1362
https://yadi.sk/i/djlSAk3tkcYVe
الفبا- چاپ پاریس
کتاب پنجم زمستان 1363
https://yadi.sk/i/ShsKZGRRkcYWG
.
الفبا- چاپ پاریس
کتاب ششم پاییز 1364
https://yadi.sk/i/COksqhAFkcYWk
الفبا- چاپ پاریس
کتاب هفتم پاییز 1365
https://yadi.sk/i/cozkwJfOkcYXL
ساعدی و الفبا در تبعید نوشته اسد سیف
https://yadi.sk/i/lDxG1RKnkcYXm
دربارۀ ساعدی
ویژه نامۀ نشریه اینترنتی مارال
به کوشش علیرضا ذیحق
https://yadi.sk/i/-cKcIPErkcY5i
یادنامۀ دکتر غلامحسین ساعدی
به مناسبت شصتمین زادروز نویسندۀ بزرگ ایران
https://www.facebook.com/share/r/1WpKcVcPEM/?mibextid=wwXIfr
اجرای زیبای @elahekiyani و @naghmenedjad در بازگشایی خانه کتاب!
.
جشن بازگشایی مجدد خانه کتاب وین، همراه با اجرای موسیقی، نمایش فیلم، تشریح برنامههای آیندهی مجموعه، و گپ و گفت با دوستان در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴ ساعت ۱۹:۳۰ در محل خانهکتاب برگزار خواهد شد.
منتظر دیدار شما خواهیم بود!
Feier zur Wiedereröffnung
Mit Live-Musik, Filmvorführungen, Vorstellung zukünftiger Pläne des Hauses, und gemütlichem Austausch mit Freunden.
Datum: 14. Dezember 2024
Uhrzeit: 19:30
Ort: Haus des Buches
Wir freuen uns auf Ihr Kommen!
Posterdesign von Niloufar Farahmand
🎼 سرود
"به خاک سرخ ایران قسم"
موسیقی و اجرا: جمعی از دانشجویان موسیقی / فروردین ۱۴۰۲
@khaneheketab
📸 به یاد کیانوش سنجری؛ زندگی یک وطن به او بدهکار بود
🔹 کاریکاتور از مانا نیستانی
#کیانوش_سنجری
@khaneheketab
🔹 کلینیک ترک بیحجابی
کاریکاتور از #مانا_نیستانی
#حجاب_اجباری #کلینیک_ترک_بیحجابی
@khaneheketab
بدون شرح
کارتونیست ایتالیایی" پائولو لمباردی
#دختر_علوم_تحقيقات #آهو_دریایی
@khaneheketab
🎥 جرم: ثبت دومینوی تاریخ
کاریکاتور از #مانا_نیستانی
#نیلوفر_حامدی #الهه_محمدی #مهسا_امینی
@khaneheketab
رنج فقر مالی 🫣
نداری وبیکاری و فقر اساس بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی از جمله دزدی و راهزنی از هر چیزیست که بتوان آن را به پول تبدیل کرد، از سرقت از بانکها و خودروها و گوشیهای دست مردم تا تندیسهای برنزی و مسی در میادین تا بریدن میل گرد زیر پلها یا باز کردن پیچ و مهره های ریلهای قطار، از سرقت از منازل تا فروشگاههای مواد غذایی برای سیر کردن شکم!
اکنون اما سرقت از کتابفروشیها بکر است.
به گزارشی در این مورد از لابلای نشریات جمهوری اسلامی نظری بیندازیم :
https://www.irna.ir/news/85605168/%D8%B3%D8%B1%D9%82%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF
@khaneheketab
مرجان ساتراپی، هنرمند فرانسوی-ایرانی که با انتشار داستان مصور (کمیک استریپ) و فیلم انیمیشن پرسپولیس به شهرتی جهانی رسید، روز دوشنبه ۱۳ ژانویه اعلام کرد که در اعتراض به «رفتار ریاکارانه فرانسه در قبال مردم ایران» از دریافت نشان لژیون دونور (بالاترین نشان افتخار فرانسه) امتناع میکند.
یورو نیوز
@khaneheketab
۲۴ دی زادروز غلامحسین ساعدی پزشک، نویسنده و نمایشنامهنویس
مجموعه آثار غلامحسین ساعدی
داستانها
۱۳۳۴ - خانههای شهر ری
۱۳۳۹ - شبنشینی باشکوه
۱۳۴۳ - عزاداران بَیَل (هشت داستان پیوسته)
۱۳۴۵ - دندیل (چهار داستان)
۱۳۴۵ - گور و گهواره (سه داستان کوتاه)
۱۳۴۶ - واهمههای بینامونشان (شش داستان کوتاه)
۱۳۴۷ - ترس و لرز (شش داستان کوتاهِ پیوسته)
۱۳۷۷ - آشفتهحالان بیداربخت (ده داستان کوتاه)
رمانها
۱۳۴۴ – مقتل
۱۳۴۸ – توپ
۱۳۵۳ - تاتار خندان
۱۳۵۵ - غریبه در شهر
جای پنجه در هوا (ناتمام)
قصه کودکان
کلاته نان
با نقاشی ابراهیم حقیقی
کلاته کار
با تصاویر هانیبال الخاص
گمشدۀ لب دریا
نقاشی از زمان زمانی
نمایشنامهها
۱۳۳۵ – پیگمالیون
۱۳۳۹ - کار بافکها در سنگر
۱۳۴۰ - کلاته گل
۱۳۴۲ - ده لالبازی (۱۰ نمایشنامهٔ پانتومیم)
۱۳۴۴ - چوببهدستهای ورزیل
۱۳۴۴ - بهترین بابای دنیا
۱۳۴۵ - پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت(پرندگان در طویله به انضمام نمایشنامه ترکی قوردلار)
۱۳۴۶ - آی باکلاه، آی بیکلاه
۱۳۴۶ - خانه روشنی (پنج نمایشنامه)
۱۳۴۷ - دیکته و زاویه (دو نمایشنامه)
۱۳۴۸ – پرواربندان
۱۳۴۹ - وای بر مغلوب
۱۳۴۹ – جانشین
۱۳۵۰ - چشم در برابر چشم
۱۳۵۲ - مار در معبد
۱۳۵۲ – قوردلار
۱۳۵۴ - عاقبت قلمفرسایی (دو نمایشنامه)
۱۳۵۴ - هنگامهآرایان
۱۳۵۵ – ضحاک
۱۳۵۷ - ماه عسل
پرده داران آئینه افروز و اتللو در سرزمین عجایب
فیلمنامهها
۱۳۴۸ - فصل گستاخی
۱۳۴۹ - ما نمیشنویم
۱۳۵۰ – گاو
۱۳۵۷ – عافیتگاه
۱۳۶۱ - مولوس کورپوس
چاپنشده - دایرهٔ مینا
چاپنشده - رنسانس
تکنگاریها
۱۳۴۲ – ایلخچی
۱۳۴۳ - خیاو یا مشکینشهر
۱۳۴۵ - اهل هوا
ترجمهها
۱۳۴۲ - شناخت خویش، نوشتهٔ آرتور جرسیلد، با محمدنقی براهنی
۱۳۴۲ - قلب، بیماریهای قلبی و فشار خون، نوشتهٔ ه. بلهکسلی، با محمدعلی نقشینه
۱۳۴۳ - آمریکا آمریکا، نوشتهٔ الیا کازان، با محمدنقی براهنی
@khaneheketab
یاد
غلامحسین ساعدی با نام ادبی «گوهرمراد»، داستاننویس و نمایشنامهنویس و پزشک، ۲۴ دیماه ۱۳۱۴در تبریز زاده شد. همانجا تحصیل کرد و مدرک پزشکی گرفت و بعدها برای تخصص روانپزشکی به تهران رفت. اولین مجموعه داستانش به نام «خانههای شهر ری» را در ۲۱ سالگی منتشر کرد و تا واپسین روزهای زندگی در تبعید ادبیات و تعهد اجتماعی دغدغهی اصلی این نویسندهی پرکار بود.
او که نخستین نوشتههایش در سال ۱۳۳۲ منتشر شده بود با انتشار «چوببهدستهای وَرزیل» و «پنج نمایشنامه دربارهی انقلاب مشروطه» در ردیف نمایشنامهنویسان برجستهی ایران قرار گرفت. آثار فراوانی از داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و تکنگاری از او به جا مانده است. اقتباسهای سینماییِ کارگردانان حرفهای از برخی آثار ساعدی، به دلیل غنای تصویری و نگرش اجتماعی و نقادانهای که شاخص آثار اوست، در زمرهی موفقترین فیلمهای سینمای ایران جای دارد.
اواخر سال ۱۳۴۶، به دنبال ارائهی طرحی برای مقابله با سانسور، فکر تشکیل نهادی آزاد و مستقل برای نویسندگان شکل گرفت و در اردیبهشت ۱۳۴۷ غلامحسین ساعدی همراه چهلوهشت نویسندهی دیگر «کانون نویسندگان ایران» را بنا نهادند. او در نخستین هیئت دبیران کانون عضو جانشین و در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۶۰ از دبیران اصلی بود.
دو تکنگاری «ایلخچی» و «خیاو» حاصل سفر ساعدی به آذربایجان و «اهل هوا» رهآورد گشتوگذارش در بنادر جنوب ایران است. «عزاداران بَیَل»، «ترس و لرز» و «آرامش در حضور دیگران» از شاخصترین آثار او در زمینهی ادبیات داستانی و «آی باکلاه، آی بیکلاه»، «دیکته» و «زاویه» از دیگر نمایشنامههای پرآوازهی اوست.
انگشت اشارت ساعدی در آثارش فقر و جهل را نشانه میرود همچنانکه در عرصهی اجتماعی با خفقان میجنگید و مطبش همیشه به روی تنگدستان باز بود. پایبندی او به «آزادی بیان و اندیشه بیهیچ حصر و استثنا برای همگان» از او شخصیتی ویژه ساخت که تا واپسین دم حیات، خواه زمانیکه در ایران گرفتار تعقیب و آزار و شکنجههای جسمی و روانی ساواک بود و خواه پس از آن که در دورهی مستبدان تازه به قدرت رسیدهی اسلامی مجبور به تبعید خودخواسته از وطن شد، با او باقی ماند.
دستاورد سه سال زندگی او در تبعید، شش شماره مجلهی «الفبا»ست که پیشتر در ایران منتشر میشد و در هر یک از سرمقالههای این مجله به آسیبشناسی وجهی از وجوه اختناق و سانسور در ایران پرداخته است. پنج داستان کوتاه، سه فیلمنامه و دو نمایشنامه و یک رمان ناتمام از دیگر کارهای او در تبعید است و این ورای آثاری است که در دست انجام داشت. در جایی گفته بود: «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من میخواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.»
احمد شاملو در گفتوگویی با مجلهی «آدینه» میگوید: «آنچه از او زندان شاه را ترک گفت جنازهی نیمجانی بیشتر نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحیِ زندان اوین دیگر مطلقاً زندگی نکرد، آهستهآهسته در خود تپید و تپید تا مُرد. درختی دارد میبالد و شما میآیید و آن را اره میکنید. شما با اینکار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید بلکه خیلی ساده "او را کشتهاید". اگر این قتلعمد انجام نمیشد هیچچیز نمیتوانست جلو بالیدن آن را بگیرد.»
به نوکردنِ ماه بر بام شدم با عقیق و سبزه و آینه
داسی سرد بر آسمان گذشت که پروازِ کبوتر ممنوع است
صنوبرها به نجوا چیزی گفتند و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند
ماه برنیامد
نام بلندش جاودان
@khaneheketab
یاد منصور باقوتی نویسنده مبارز و انقلابی گرامی باد!
منصور یاقوتی (۵ اسفند ۱۳۲۷ – ۸ دی ۱۴۰۳)، داستاننویس، شاعر و منتقد ادبی بود. وی آثاری در زمینۀ داستان کوتاه، داستان بلند و رمان فارسی خلق کرده و از چهرههای مطرح در میان نویسندگان نسل دههٔ ۴۰ و ۵۰ ایران بهشمار میآید. همچنین، وی از روستایی نویسان دهه ۵۰ و از پیروان سبک صمد بهرنگی بود
@khaneheketab
https://yadi.sk/i/4VCwXWgzkcY6T
ساعدی به روایت سعدی
https://yadi.sk/i/f9TY4Lz-kcY6w
شناختنامۀ ساعدی
جواد مجابی
https://yadi.sk/i/UGFJsGSBkcY7S
ساعدی، از او و دربارۀ او
باقر مرتضوی
https://yadi.sk/i/rJf4fEKhkcY7v
نقد آثار غلامحسین ساعدی
عبدالعلی دستغیب
https://yadi.sk/i/vVOTcAYCsMeBN
هر کس با سلاح خود در مکالمه حاضر می شود
Conver”piss"ation
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_تمامیت_خواهی
#نه_به_لمپنیسم
مانا نیستانی
@khaneheketab
.
سفری که در این دو سال اخیر پشت سر گذاشتیم! 🙌
از روزهای پر از خاک و شلوغی تا امروز که خانه کتاب وین با عشق و تلاش دوباره زنده شده. 💛 حالا برگشتیم و منتظریم شما رو اینجا ببینیم. تشریف بیارید و حال و هوای جدیدمون رو از نزدیک حس کنید✨🙏
Was für eine Reise! 🙌
Von Staub und Chaos zu neuem Glanz – wir haben Hause des Buches Wien mit ganz viel Herz und Liebe renoviert. 💛 Jetzt sind wir zurück und freuen uns riesig, euch wieder bei uns willkommen zu heißen. Kommt vorbei und spürt die neue Atmosphäre✨🙏
#khaneketabwien #hausdesbuches #livemusic
#ketab #wiedereröffnung
.
✨بازگشایی دوباره خانۀ کتاب وین✨
پس از مدتی وقفه به دلیل تعمیرات و نوسازی، خانهی کتاب وین در فضایی تازه و با نگاهی نو فعالیتهای خود را از سر خواهد گرفت.
🌟 برنامههای فصل تازه:
📚 اجارهی کتابهای متنوع و داستانخوانی
📖 رونمایی کتاب و نمایشنامهخوانی
🎵 اجرای موسیقی زنده
🎥 نمایش فیلم
🎨 کارگاههای آموزشی و هنری
🤝 نشستهای متنوع فرهنگی و هنری
با ما همراه شوید و از تجربهای متفاوت در دنیای کتاب و هنر لذت ببرید.
برای برنامههای جدید ما را دنبال کنید!😊
Nach einer längeren Pause startet das Haus des Buches neu und bietet euch neue spannende Programme:
📚 Buchverleih & Lesungen
📖 Buchpräsentationen & Theaterlesungen
🎵 Live-Musik
🎥 Filmvorführungen
🎨 Workshops & kreative Kurse
🤝 Kulturelle & künstlerische Events
Seid dabei und erlebt eine Welt voller Bücher, Kunst und Kultur!
🗓 Bleibt dran für unsere aktuellen Events!
#کتابخوانی #خانه-کتاب-وین #فرهنگ
#iranischekulturinwien #buchvorlesung #livemusic
@khaneheketab
گزارش سرکوب نویسندگان در ایران؛
۱۵ نوامبر ۲۰۲۴، روز نویسندگان زندانی
سال ۱۹۸۱ کمیتهی نویسندگان زندانی انجمن جهانی قلم (پن)، ۱۵ نوامبر را «روز نویسندگان زندانی» اعلام کرد. از آن پس ۴۳ سال است که تشکلهای نویسندگان در سراسر جهان در این روز همبستگی خود را با نویسندگان زندانی و خانوادههای آنان اعلام میکنند.
حاکمیت جمهوری اسلامی از همان نخستین سالهای استقرار، سرکوب نویسندگان آزادیخواه و دگراندیش را آغاز کرده است. آزار و حبس و قتل بیوقفه ادامه داشته و در پی دههها سرکوب سازمانیافته نویسندگان و شاعران بسیاری در بند شدهاند و کسانی چون سعید سلطانپور، علیاکبر سعیدی سیرجانی، بکتاش آبتین و ... در زندانهای حکومت به شیوههای گوناگون به قتل رسیدهاند.
امسال نیز شماری از نویسندگان در حبس و شماری دیگر در گیر و دارِ «پروندههای باز» روزگار میگذرانند.
از جمله نویسندگان زندانی میتوان به این نامها اشاره کرد:
- سروناز احمدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران
- آنیشا اسدالهی، مترجم
- مهدی بهمن، نویسنده
- مهوش ثابت، شاعر و آموزگار و عضو کانون نویسندگان ایران
- یاسمین حشدری، شاعر
- سعیده شفیعی، روزنامهنگار و نویسنده
- سپیده قلیان، فعال مدنی و نویسنده
- سعید مدنی، نویسنده و پژوهشگر
آزادی بی قید و شرط نویسندگان زندانی خواست مبرم همهی آزادیخواهان است.
@khaneheketab
خبر
«خودکشی اعتراضی» کیانوش سنجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی
کیانوش سنجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی اقدام به «خودکشیِ اعتراضی» کرد.
کیانوش سنجری روز ۲۳ آبان با انتشار متنی در شبکهی اجتماعی «ایکس» ضمن درخواست آزادی برخی زندانیان سیاسی اعلام کرد که اگر این زندانیان «تا ساعت ۷ عصر» آزاد نشوند، به زندگی خود پایان میدهد.
سنجری همچنین در آخرین نوشتهی حساب «ایکس» خود از آزادی بیان دفاع کرده و چنین نوشته است: «هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی است. زندگی من پس از این توییت به پایان خواهد رسید اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و میدهیم، و نه مرگ».
گفتنی است که کیانوش سنجری در سالهای گذشته چندین بار بازداشت و زندانی شده بود؛ از جمله در سال ۹۶ که به ۵ سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی و ۲ سال ممنوعالخروجی محکوم شد، و نیز آبان ۱۴۰۱ که در جریان موج بازداشتهای جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران، پس از احضار به دادسرای اوین بازداشت شد.
@khaneheketab
من جنگ نمی خواهم
—————————
نوشته نصرالله کسراییان
(عکاس و نویسنده)
«من جنگ نمی خواهم. دفاع از خود یک چیز است، جنگ چیز دیگر.
جنگ یعنی که تو بخواهی جان دیگری را بستانی، خانه و زندگی دیگران را بر سرشان خراب کنی. نه چنین کاری از من ساخته است، نه آن را می خواهم.
آن ها که این روزها ، اینجا وآنجا با استفاده ازبلند گوهای بزرگ فرستادن چند موشک را و به هیجان آمدن عده ای را حمل بر علاقه ی مردم به جنگ می کنند، یا نمی دانند جنگ چیست یا به عمد صورت مساله را تحریف می کنند. آن ها نمی گویند که این واکنشی بود در برابر حملاتی از سر نومیدی که طی آن گروهی بی گناه کشته شدند. با چند و چون این واکنش کاری ندارم. با دلایلی هم که سازمان دهندگان این حملات داشته اند کاری ندارم، دارم از خشم واندوه و به هیجان آمدن عده ای به خاطر این حملات وفرصت را مغتنم شمردن برای رجز خوانی ها و بر طبل جنگ کوفتن از سوی عده ای دیگر حرف می زنم.
آدمی نبوده و نیستم که فقط و فقط به خودم، به منافع حقیرم فکر کنم. به محض آن که جنگ شروع شد می خواستم برای عکاسی بروم اجازه ندادند، خودی نبودم، دیرترهم که بالاخره ( پس از گذاشتن وصیت نامه ام روی تلویزیون برای همسرم ) توانستم بروم آن قدرآن ماموری که همراه ما چند نفر عکاس فرستاده بودند امر و نهی کرد که آبادان دوربینم را توی کیفم گذاشتم و دیگر عکس نگرفتم، آنچه را من می دیدم نمی خواستند…
شوهر خواهرم در جنگ کشته شد و خواهرم از همان جوانی نا گزیر شد دستِ تنها دو فرزندش را با چنگ و دندان بزرگ کند – بگذریم که چیزی نمانده بود به خاطر آن چه که می خواستند بر او تحمیل کنند خودش را آتش بزند ( از طرف بنیاد… به او فشار می آوردند با برادر شوهرش ازدواج کند! )؛ برادرم، افسری ارتشی، هشتاد و شش ماه در خط مقدم بود، خانواده اش از هم پاشید، شنوایی اش را از دست داد وحالا باعصا راه میرود، برادر دیگرم، افسری وظیفه، شش ماه در جبهه بود، پسر دایی ام، دانش آموزی دبیرستانی بر اثر بمبی که یک هواپیمای عراقی هنگام باز گشت در بیابان رها کرده بود کشته شد… از آنچه که بر دیگران گذشته چیزی نمی گویم…
من هم مثل بقیه ی هموطنانم برای گرفتن یک شیشه شیر، یک قالب کره، پوشک، نفت در صف ایستاده ام، برای تهیه وسایل و مواد اولیه ی مورد نیازِ کارم سختی کشیده ام…
برای بعضی ها جنگ فیلم اکشن است، برای من نیست، من از محل فروش عکس جنگ صاحب خانه و زندگی نشده ام… همان یکبار هم که رفتم به ماموری که همراهمان کردند گفتم فیلم ها را به شما میدهم…برای بعضی جنگ نان دانی است، برای من نبوده، نیست.
تنها در یک معامله، صد و ده میلیارد دلار اسلحه به مشتی عقب مانده فروخته اند، این ها باید مصرف شود. برای عده ای جنگ یک دکان است، برای من نیست،برای عده ای تشییع جنازه ها کارناوال است، برای من نیست…
هشت سال جنگ برای یک زندگی کافی است. صدها هزار کشته و معلول و شیمیایی و موجی و… برای یک ملت کافی است، صدها میلیارد دلار خسارت کافی است، خفقان جنگ کافی است
پس از گذشت نزدیک به سی سال هنوز داریم در میان اثرات برجای مانده از جنگ زندگی می کنیم… من هر روز از کوچه ای راه می افتم که نام عزیزی از دست رفته، انسانی که می توانست زنده باشد و برای کشورش مفید باشد و از زندگی اش لذت ببرد بر آن است؛ از اتوبانی عبور میکنم که نام شهیدی بر خود دارد، از زیر پلی رد میشوم با نام خلبانی که جانش رابه خاطر مشتی جنگ طلب از دست داده، برای رفتن به محل کارم وارد کوچه ای می شوم با نام شهیدی دیگر… دیوارها، نقاشی های دیواری شهرم مدام مرگ و تباه شدن و از دست رفتن زندگی ها را برایم تداعی می کنند، این ها مرا افسرده می کند، همه را افسرده می کند، بی جهت عنوان یکی از افسرده ترین ملت های جهان را کسب نکرده ایم…
زمانی در این شهر نام کوچه ای آبشار بود، دیگر نیست، زمانی یکی از خیابان ها نام شهری را که دوست دارم بر خود داشت، دیگر ندارد، زمانی میدانی نام یک درخت بر خود داشت ، زمانی فرحزاد، فرحزاد بود… ده ها سال است دارم در میان مردگان زندگی میکنم، در گورستان زندگی میکنم…
من جنگ نمی خواهم، اگر آنها جنگ را بر ما تحمیل کردند، دفاع خواهیم کرد، نوشتم که حتی در این سن و سال سراغ من هم بیایید، اما من جنگ نمی خواهم.
عکس را کاوه گلستان ( عکاسی که جانش را در جنگ از دست داد ) از من گرفته، به گمانم جایی بین آبادان و خرمشهر»
#نه_به_جنگ
#نه_به_جنگافروزان
#نه_به_حامیان_رسانهای_جنگ
@khaneheketab
طنز فقر فرهنگی 🫣
معاون یک نهاد فرهنگی به مدیر زیردستش دستور داده:
رونوشت قرارداد تالیف کتابی درباره «بیهقی» ، برای ابوالفضل بیهقی هم ارسال شود!
بیهقی نویسنده و مورخ بزرگ قرن پنجم هجری در دوران غزنویان است، یعنی بیشاز هزارسال قبل.
شهرت او برای نگارش کتاب معروف به تاریخ بیهقی است که مهمترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی بشمار میرود!
@khaneheketab