.
خانه کتاب وین هتک حرمت به مزار زندهیاد غلامحسین ساعدی، نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگ را بهشدت محکوم میکند.
در سالهای اخیر شاهد رشد و گسترش فعالیتهای ضدفرهنگی و شبهفاشیستی بخشی از جریانهای سیاسی، بهویژه گروهی از پادشاهیخواهان در جهت مخدوش کردن چهرهی هنرمندان، روشنفکران و دگراندیشان معاصر بودهایم که به یک الگوی تکرارشونده و عمومی در فضای واقعی و مجازی بدل شده است. کسانی که از حالا و پیش از سقوط جمهوری اسلامی، مشغول خطونشان کشیدن و تلاش برای محدودسازی و حدف مخالفان فکری و سیاسیشان از طریق پروندهسازی، برچسبزنی و لجنپراکنی میباشند تا با ایجاد فضایی مسموم و سرکوبگرانه آنان را مرعوب کرده، بهعقب برانند و بهخیال خودشان فضا را برای جریان سیاسی مطلوب خویش باز و بازتر کنند.
خانه کتاب وین بهعنوان یک نهاد فرهنگی مستقل، و با اعتقاد راسخ به آزادی بیان بیهیچ حد و استثنا همواره کوشیده تا فضایی برای گفتگوی آزادانه و بهدور از توهین و خشونت باشد، و از اینرو وظیفهی خود میداند که در برابر چنین کنشهای ضدفرهنگییی اعلام موضع قاطعانه داشته باشد.
خانه کتاب وین
۲۸ دسامبر ۲۰۲۴
طراح نمایه نیلوفر فرحمند
مجموعه آثار غلامحسین ساعدی
داستانها
۱۳۳۴ - خانههای شهر ری
https://yadi.sk/i/HIWjZc2ckcXKH
۱۳۳۹ - شبنشینی باشکوه
https://yadi.sk/i/S55SY0PxkcXLB
۱۳۴۳ - عزاداران بَیَل (هشت داستان پیوسته)
https://yadi.sk/i/Dk37i4g0kcXLm
۱۳۴۵ - دندیل (چهار داستان)
https://yadi.sk/i/lmEj9mkHkcXN4
۱۳۴۵ - گور و گهواره (سه داستان کوتاه)
https://yadi.sk/i/uAlQdI5qkcXNp
۱۳۴۶ - واهمههای بینامونشان (شش داستان کوتاه)
https://yadi.sk/i/rIecXowIkcXPU
۱۳۴۷ - ترس و لرز (شش داستان کوتاهِ پیوسته)
https://yadi.sk/i/5YXQdWtokcXQn
۱۳۷۷ - آشفتهحالان بیداربخت (ده داستان کوتاه)
https://yadi.sk/i/INpUJthZkcXQD
رمان
۱۳۴۴ – مقتل
https://yadi.sk/i/CGuJx805kcXTn
۱۳۴۸ – توپ
https://yadi.sk/i/njEqeWyAkcXUM
۱۳۵۳ - تاتار خندان
https://yadi.sk/i/OHpI6TPqkcXSo
۱۳۵۵ - غریبه در شهر
https://yadi.sk/i/pv5WWTAEkcXTA
جای پنجه در هوا (ناتمام)
قصه کودکان
کلاته نان
با نقاشی ابراهیم حقیقی
https://yadi.sk/i/NpKLNHWzkcY4C
کلاته کار
با تصاویر هانیبال الخاص
https://yadi.sk/i/z6VO-ZyskcY3f
گمشدۀ لب دریا
نقاشی از زمان زمانی
https://yadi.sk/i/CGXP87yakcY2R
نمایشنامه
۱۳۳۵ – پیگمالیون
(موجود نیست)
۱۳۳۹ - کار بافکها در سنگر
https://yadi.sk/i/ky90BOfOkcXcq
۱۳۴۰ - کلاته گل
https://yadi.sk/i/n0BRQrrDkcXdU
۱۳۴۲ - ده لالبازی (۱۰ نمایشنامهٔ پانتومیم)
https://yadi.sk/i/Z8vBSrkRkcXeV
۱۳۴۴ - چوببهدستهای ورزیل
https://yadi.sk/i/ydJJfeAckcXf2
۱۳۴۴ - بهترین بابای دنیا
https://yadi.sk/i/iBTNm1AnkcXfp
۱۳۴۵ - پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت(پرندگان در طویله به انضمام نمایشنامه ترکی قوردلار)
https://yadi.sk/i/ZK61EwpAkcXgV
۱۳۴۶ - آی باکلاه، آی بیکلاه
https://yadi.sk/i/n6JPm1sbkcXhE
۱۳۴۶ - خانه روشنی (پنج نمایشنامه)
https://yadi.sk/i/kqZPgXFqkcXij
۱۳۴۷ - دیکته و زاویه (دو نمایشنامه)
https://yadi.sk/i/QEPXszHjkcXjH
۱۳۴۸ – پرواربندان
https://yadi.sk/i/NILDb4qhkcXjx
۱۳۴۹ - وای بر مغلوب
https://yadi.sk/i/oIORwAmjkcXmR
۱۳۴۹ – جانشین
(موجود نیست)
۱۳۵۰ - چشم در برابر چشم
https://yadi.sk/i/0C5cTev3kcXnQ
۱۳۵۲ - مار در معبد
https://yadi.sk/i/BxXzzHqqkcXoc
۱۳۵۲ – قوردلار
(به پرندگان در طویله مراجعه کنید)
۱۳۵۴ - عاقبت قلمفرسایی (دو نمایشنامه)
https://yadi.sk/i/4SaXdtBMkcXpz
۱۳۵۴ - هنگامهآرایان
https://yadi.sk/i/j2i5Xn3kkcXqY
۱۳۵۵ – ضحاک
https://yadi.sk/i/J3KBbZxdkcXrG
۱۳۵۷ - ماه عسل
https://yadi.sk/i/YcvaI254kcXrx
پرده داران آئینه افروز و اتللو در سرزمین عجایب
https://yadi.sk/i/lbitMndtkcXsj
فیلمنامه
۱۳۴۸ - فصل گستاخی
https://yadi.sk/i/upqrTX-0kcXwY
۱۳۴۹ - ما نمیشنویم
https://yadi.sk/i/8QUPs4_xkcXvX
۱۳۵۰ – گاو
https://yadi.sk/i/Vvc_BhMpkcXug
۱۳۵۷ – عافیتگاه
https://yadi.sk/i/zg98-pAMkcXuB
۱۳۶۱ - مولوس کورپوس
https://yadi.sk/i/qUETnZZakcXw6
چاپنشده - دایرهٔ مینا
چاپنشده - رنسانس
تکنگاریها
۱۳۴۲ – ایلخچی
https://yadi.sk/i/48NTDk50kcXzn
۱۳۴۳ - خیاو یا مشکینشهر
https://yadi.sk/i/55Ff5SvtuWJ2z
۱۳۴۵ - اهل هوا
https://yadi.sk/i/7ajiA-O9kcXyt
ترجمه
۱۳۴۲ - شناخت خویش، نوشتهٔ آرتور جرسیلد، با محمدنقی براهنی
۱۳۴۲ - قلب، بیماریهای قلبی و فشار خون، نوشتهٔ ه. بلهکسلی، با محمدعلی نقشینه
۱۳۴۳ - آمریکا آمریکا، نوشتهٔ الیا کازان، با محمدنقی براهنی
https://yadi.sk/i/BuudIzo-kcY52
آشغالدونی
غلامحسین ساعدی
https://yadi.sk/i/ako9owpb3KJwpF
کتاب الفبا زیر نظر دکتر غلامحسین ساعدی
کتاب اول تابستان 1352
https://yadi.sk/i/iUWfOPLnkcYYQ
کتاب دوم پاییز 1352
https://yadi.sk/i/ngQ9FByDkcYZ9
کتاب سوم زمستان 1352
https://yadi.sk/i/0VBUfQi2kcYZY
کتاب چهارم تابستان 1353
https://yadi.sk/i/wVOq0pZ3kcYa7
کتاب پنجم زمستان 1353
https://yadi.sk/i/j17KXsSCkcYaU
کتاب ششم تابستان 1356
https://yadi.sk/i/1C6Zb15jkcYb6
الفبا- چاپ پاریس
کتاب اول زمستان 1361
https://yadi.sk/i/0OmFP-a-kcYKD
الفبا- چاپ پاریس
کتاب دوم بهار 1362
https://yadi.sk/i/T8E0vnydkcYUU
الفبا- چاپ پاریس
کتاب سوم تابستان 1362
https://yadi.sk/i/2teC2JVnkcYUt
الفبا- چاپ پاریس
کتاب چهارم پاییز 1362
https://yadi.sk/i/djlSAk3tkcYVe
الفبا- چاپ پاریس
کتاب پنجم زمستان 1363
https://yadi.sk/i/ShsKZGRRkcYWG
.
الفبا- چاپ پاریس
کتاب ششم پاییز 1364
https://yadi.sk/i/COksqhAFkcYWk
الفبا- چاپ پاریس
کتاب هفتم پاییز 1365
https://yadi.sk/i/cozkwJfOkcYXL
ساعدی و الفبا در تبعید نوشته اسد سیف
https://yadi.sk/i/lDxG1RKnkcYXm
دربارۀ ساعدی
ویژه نامۀ نشریه اینترنتی مارال
به کوشش علیرضا ذیحق
https://yadi.sk/i/-cKcIPErkcY5i
یادنامۀ دکتر غلامحسین ساعدی
به مناسبت شصتمین زادروز نویسندۀ بزرگ ایران
https://www.facebook.com/share/r/1WpKcVcPEM/?mibextid=wwXIfr
اجرای زیبای @elahekiyani و @naghmenedjad در بازگشایی خانه کتاب!
.
جشن بازگشایی مجدد خانه کتاب وین، همراه با اجرای موسیقی، نمایش فیلم، تشریح برنامههای آیندهی مجموعه، و گپ و گفت با دوستان در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴ ساعت ۱۹:۳۰ در محل خانهکتاب برگزار خواهد شد.
منتظر دیدار شما خواهیم بود!
Feier zur Wiedereröffnung
Mit Live-Musik, Filmvorführungen, Vorstellung zukünftiger Pläne des Hauses, und gemütlichem Austausch mit Freunden.
Datum: 14. Dezember 2024
Uhrzeit: 19:30
Ort: Haus des Buches
Wir freuen uns auf Ihr Kommen!
Posterdesign von Niloufar Farahmand
🎼 سرود
"به خاک سرخ ایران قسم"
موسیقی و اجرا: جمعی از دانشجویان موسیقی / فروردین ۱۴۰۲
@khaneheketab
📸 به یاد کیانوش سنجری؛ زندگی یک وطن به او بدهکار بود
🔹 کاریکاتور از مانا نیستانی
#کیانوش_سنجری
@khaneheketab
🔹 کلینیک ترک بیحجابی
کاریکاتور از #مانا_نیستانی
#حجاب_اجباری #کلینیک_ترک_بیحجابی
@khaneheketab
بدون شرح
کارتونیست ایتالیایی" پائولو لمباردی
#دختر_علوم_تحقيقات #آهو_دریایی
@khaneheketab
🎥 جرم: ثبت دومینوی تاریخ
کاریکاتور از #مانا_نیستانی
#نیلوفر_حامدی #الهه_محمدی #مهسا_امینی
@khaneheketab
رنج فقر مالی 🫣
نداری وبیکاری و فقر اساس بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی از جمله دزدی و راهزنی از هر چیزیست که بتوان آن را به پول تبدیل کرد، از سرقت از بانکها و خودروها و گوشیهای دست مردم تا تندیسهای برنزی و مسی در میادین تا بریدن میل گرد زیر پلها یا باز کردن پیچ و مهره های ریلهای قطار، از سرقت از منازل تا فروشگاههای مواد غذایی برای سیر کردن شکم!
اکنون اما سرقت از کتابفروشیها بکر است.
به گزارشی در این مورد از لابلای نشریات جمهوری اسلامی نظری بیندازیم :
https://www.irna.ir/news/85605168/%D8%B3%D8%B1%D9%82%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF
@khaneheketab
یاد
ابراهیم زالزاده، روزنامهنگار و پایهگذار انتشارات فرهنگی ابتکار، پنجم اسفند سال ۱۳۷۵ در آستانهی پنجاهسالگی ناپدید شد. پیکر کاردآجینشدهی او با انگشتان خردشده در اوایل فروردین ۱۳۷۶ در بیابانهای یافتآباد پیدا شد. دو ماه پیش از آن دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتری او را از خانهاش ربوده بودند. زالزاده از جمله ناشرانی بود که در انتشار آثار نویسندگان مستقل و آزادیخواه اهتمام تمام داشت و با انتشار کتاب «واقعیت سینما رکس» به افشای مسئولان اصلی آتشسوزی سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ پرداخته بود. او در آخرین مقالهاش که در نشریهی معیار چاپ شد خطاب به رئیس دولت وقت، هاشمی رفسنجانی، نوشت: «آقای رئیسجمهور، هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق بر خواستهای مردم حرکت کند سرنگون خواهد شد».
یکی دو سالی زمان برد تا معلوم شود که قتل وحشیانهی زالزاده و، پیش از آن، مرگ سعیدی سیرجانی در زندان و مرگ مشکوک احمد میرعلایی، در زنجیرهی قتلها و ناپدیدسازیهایی میگنجد که از گذشتهای دورتر با هدف حذف فیزیکی منتقدان و مخالفان حاکمیت برنامهریزی شده بود. برنامهای که از آغاز سال ۱۳۷۷ با شتابی بیشتر پیش رفت و سرانجام التهاب را در جامعه چندان بالا برد که حاکمیت ناگزیر شد با نسبت دادن «فقط» چهار قتل آذرماه به مأموران «کجاندیش و خودسرِ» وزارت اطلاعات و سرهمبندی پرونده در دادگاهی نمایشی قضیه را بهاصطلاح «جمع کند»؛ اگرچه پروندهی این جنایتها برای دادخواهان همچنان باز مانده است.
یاد ابراهیم زالزاده و دیگر ستمکشتگان قتلهای سیاسی زنجیرهای گرامی
از فیس بوک کانون نویسندگان ایران
@khaneheketab
کانون نویسندگان ایران kanoon nevisandegane iran
خبر
"آزادی بیان در سالی که گذشت" منتشر شد
.
نخستین جلد از مجموعه کتابهای الکترونیکی "آزادی بیان در سالی که گذشت" منتشر شد. این کتاب شامل یک پیشگفتار و مجموع اخبار مربوط به حوزه آزادی بیان است که در سال گذشته (۱۴۰۲) در صفحههای مجازی کانون نویسندگان ایران منتشر شده بود. در بخشی از پیشگفتار این کتاب الکترونیکی آمده است: ". . . امیدواریم این مجموعه در اطلاعرسانی و آگاهیبخشی نسبت به وضع آزادی بیان، معرفی دوستان و دشمنان و عاملان مثبت و منفیاش و نسبت به پیروزیها و شکستهای آن موثر باشد. هیچ نوع آزادی در جامعه پیدا نخواهد شد، مگر زمانی که آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا آغاز شده باشد".
این کتاب را در نشانی زیر میتوانید دانلود کنید و بخوانید:
.
https://files.fm/f/zhhvpscumm
.
.
.
@khaneheketab
بیانیه
«زن، زندگی، آزادی»؛ بانگ بلند آزادیخواهی!
روزی نیست که خیابانهای ایران از جلوههای مقاومت زنان خالی باشد. آنچه از پسِ قتل مهسا (ژینا) امینی زاده شد، جنبش آزادیخواهی دیرپای مردم ایران را از دشوارترین گردنهها عبور داد. زنان که از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی مقابل سرکوب دامنگیر آن ایستاده و خود را تنها یافته بودند، در سال ۱۴۰۱ بخشی تعیینکننده از جنبش آزادیخواهی شدند. امروز دیگر نمیتوان میان برابریطلبی زنان و دیگر خواستههای ستمستیزانه مرزی آشکار گذاشت. جنبش ۱۴۰۱ جمع پراکندهی آزادیخواهان را گرد هم آورد و نشان داد که کوششهای آنان زمانی پایههای استبداد را میلرزاند که به پیکری واحد بدل شوند. اکنون خواستههای زنان تنها منحصر به خودشان نیست بلکه به بخشی جداییناپذیر از مطالبات دانشجویان، اصناف، کارگران، بازنشستگان و دیگر تشکلها بدل شده است. همانگونه که امروز آزادی بیان بهواقع خواستهای همگانی است.
در مقابل، حکومت نیز کماکان راه ارعاب و اختناق را پیموده و «خدای دههی شصت» در این دو سال نیز به شیوههای گوناگون فتاوی سرکوب صادر کرده است. برخی معترضان همچنان در زندان به سر میبرند، دادخواهان همچنان زیر ضرب نیروهای امنیتیاند، آزار خانوادهی کشتهشدگان بیوقفه و گاه با فشارهای اقتصادی ادامه یافته است، فعالان صنفی و مدنی در گیرودار بازداشت و محاکمهاند، نویسندگان و هنرمندان زیر تیغ «پروندههای باز» رفتهاند و زنان کماکان با هراس از ربوده شدن قدم به خیابانها میگذارند.
پس از انتخابات اخیر نیز حکومت نمایشی تازه را آغاز کرده که یکی از ارکان آن سندی با عنوان «قانون برنامهی هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی» است. متنی که بهروشنی نشان میدهد «پیشرفت» برآمده از آن جز نتیجهی اجرای شش سند پیشین نخواهد بود. بخشهای گوناگون این متن، «توسعهی شبکهی ملی اطلاعات»، «راهاندازی سامانهی رصد»، «استقرار فریضهی الهی امر به معروف و نهی از منکر» و ... پیشاپیش تکلیف زن، زندگی و آزادی را روشن کردهاند؛ سندی برای تداوم سرکوب آزادی و تجهیز بیش از پیش حکومت به قوانینی که دخل و تصرف در زندگی مردم را ممکن، و آزادانه زیستن را ناممکن میکند. عنوان فصل ۱۶ آن نیز گواه نگاه جمهوری اسلامی به زن است: «زن، خانواده و جمعیت»؛ زنی که ماشین زاد و ولد حکومت است، باید «تربیت» شود و «الگوی زن مسلمان» باشد. و باز هم ناگفته پیداست که این «تربیت» همان مطیع و رام کردن به ضرب تیر و تازیانه است، همان «ارشاد» با زندهگیری و پتوپیچ کردن و کشتن.
بازخوانی اسناد و قوانینی که قواعد اختناق را تنظیم میکنند، گشودن دریچهای است تا از آن به دههها سرکوب بیامان، کشتار معترضان و «جراحی» بهجانآمدگان بنگریم و یقین کنیم که هر تغییری تنها با نیروی مردمان، و نه با وفاق حاکمان، ممکن میشود. یادکرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» یادآوری همین یقین است؛ زنگ بیدارباش و بههوش بودن. گو اینکه گاه گذر زمان، در سایهی سرکوب نفسگیر، نسیان به بار میآورد و گرد نومیدی میپراکند؛ پس گرامی باد دومین سالگرد جنبش آزادیخواهانهی ۱۴۰۱
کانون نویسندگان ایران با اتکا به بند اول منشور خود، خواست آزادی بیان را که بخشی جداییناپذیر از بدنهی جنبشهای اجتماعی است، به دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» پیوند میزند و بار دیگر، به بانگ بلند، حمایت خود را از خواستههای برحق مردم، دادخواهان و زندانیان سیاسی اعلام میکند.
کانون نویسندگان ایران
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
@khaneheketab
نسخه ویژه «شارلی ابدو» برای سالگرد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»
«شارلی ابدو»، مجله هفتگی فرانسوی از انتشار ویژهنامهای برای سالگرد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» خبر داد. سوژه تصویر جلد این نسخه درباره موی زنان ایرانی است که دور گردن مردی که نماد حکومت جمهوری اسلامی است پیچیده شده است.
«شارلی ابدو» در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «از زمان قتل مهسا امینی، شارلی پیگیر انقلاب جاری در ایران است. تحقیقات، گزارشها و مصاحبههای ما را در نسخه ویژهای که به جنبش زنان، زندگی، آزادی اختصاص یافته، ببینید».
@khaneheketab
https://yadi.sk/i/4VCwXWgzkcY6T
ساعدی به روایت سعدی
https://yadi.sk/i/f9TY4Lz-kcY6w
شناختنامۀ ساعدی
جواد مجابی
https://yadi.sk/i/UGFJsGSBkcY7S
ساعدی، از او و دربارۀ او
باقر مرتضوی
https://yadi.sk/i/rJf4fEKhkcY7v
نقد آثار غلامحسین ساعدی
عبدالعلی دستغیب
https://yadi.sk/i/vVOTcAYCsMeBN
هر کس با سلاح خود در مکالمه حاضر می شود
Conver”piss"ation
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_تمامیت_خواهی
#نه_به_لمپنیسم
مانا نیستانی
@khaneheketab
.
سفری که در این دو سال اخیر پشت سر گذاشتیم! 🙌
از روزهای پر از خاک و شلوغی تا امروز که خانه کتاب وین با عشق و تلاش دوباره زنده شده. 💛 حالا برگشتیم و منتظریم شما رو اینجا ببینیم. تشریف بیارید و حال و هوای جدیدمون رو از نزدیک حس کنید✨🙏
Was für eine Reise! 🙌
Von Staub und Chaos zu neuem Glanz – wir haben Hause des Buches Wien mit ganz viel Herz und Liebe renoviert. 💛 Jetzt sind wir zurück und freuen uns riesig, euch wieder bei uns willkommen zu heißen. Kommt vorbei und spürt die neue Atmosphäre✨🙏
#khaneketabwien #hausdesbuches #livemusic
#ketab #wiedereröffnung
.
✨بازگشایی دوباره خانۀ کتاب وین✨
پس از مدتی وقفه به دلیل تعمیرات و نوسازی، خانهی کتاب وین در فضایی تازه و با نگاهی نو فعالیتهای خود را از سر خواهد گرفت.
🌟 برنامههای فصل تازه:
📚 اجارهی کتابهای متنوع و داستانخوانی
📖 رونمایی کتاب و نمایشنامهخوانی
🎵 اجرای موسیقی زنده
🎥 نمایش فیلم
🎨 کارگاههای آموزشی و هنری
🤝 نشستهای متنوع فرهنگی و هنری
با ما همراه شوید و از تجربهای متفاوت در دنیای کتاب و هنر لذت ببرید.
برای برنامههای جدید ما را دنبال کنید!😊
Nach einer längeren Pause startet das Haus des Buches neu und bietet euch neue spannende Programme:
📚 Buchverleih & Lesungen
📖 Buchpräsentationen & Theaterlesungen
🎵 Live-Musik
🎥 Filmvorführungen
🎨 Workshops & kreative Kurse
🤝 Kulturelle & künstlerische Events
Seid dabei und erlebt eine Welt voller Bücher, Kunst und Kultur!
🗓 Bleibt dran für unsere aktuellen Events!
#کتابخوانی #خانه-کتاب-وین #فرهنگ
#iranischekulturinwien #buchvorlesung #livemusic
@khaneheketab
گزارش سرکوب نویسندگان در ایران؛
۱۵ نوامبر ۲۰۲۴، روز نویسندگان زندانی
سال ۱۹۸۱ کمیتهی نویسندگان زندانی انجمن جهانی قلم (پن)، ۱۵ نوامبر را «روز نویسندگان زندانی» اعلام کرد. از آن پس ۴۳ سال است که تشکلهای نویسندگان در سراسر جهان در این روز همبستگی خود را با نویسندگان زندانی و خانوادههای آنان اعلام میکنند.
حاکمیت جمهوری اسلامی از همان نخستین سالهای استقرار، سرکوب نویسندگان آزادیخواه و دگراندیش را آغاز کرده است. آزار و حبس و قتل بیوقفه ادامه داشته و در پی دههها سرکوب سازمانیافته نویسندگان و شاعران بسیاری در بند شدهاند و کسانی چون سعید سلطانپور، علیاکبر سعیدی سیرجانی، بکتاش آبتین و ... در زندانهای حکومت به شیوههای گوناگون به قتل رسیدهاند.
امسال نیز شماری از نویسندگان در حبس و شماری دیگر در گیر و دارِ «پروندههای باز» روزگار میگذرانند.
از جمله نویسندگان زندانی میتوان به این نامها اشاره کرد:
- سروناز احمدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران
- آنیشا اسدالهی، مترجم
- مهدی بهمن، نویسنده
- مهوش ثابت، شاعر و آموزگار و عضو کانون نویسندگان ایران
- یاسمین حشدری، شاعر
- سعیده شفیعی، روزنامهنگار و نویسنده
- سپیده قلیان، فعال مدنی و نویسنده
- سعید مدنی، نویسنده و پژوهشگر
آزادی بی قید و شرط نویسندگان زندانی خواست مبرم همهی آزادیخواهان است.
@khaneheketab
خبر
«خودکشی اعتراضی» کیانوش سنجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی
کیانوش سنجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی اقدام به «خودکشیِ اعتراضی» کرد.
کیانوش سنجری روز ۲۳ آبان با انتشار متنی در شبکهی اجتماعی «ایکس» ضمن درخواست آزادی برخی زندانیان سیاسی اعلام کرد که اگر این زندانیان «تا ساعت ۷ عصر» آزاد نشوند، به زندگی خود پایان میدهد.
سنجری همچنین در آخرین نوشتهی حساب «ایکس» خود از آزادی بیان دفاع کرده و چنین نوشته است: «هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی است. زندگی من پس از این توییت به پایان خواهد رسید اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و میدهیم، و نه مرگ».
گفتنی است که کیانوش سنجری در سالهای گذشته چندین بار بازداشت و زندانی شده بود؛ از جمله در سال ۹۶ که به ۵ سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی و ۲ سال ممنوعالخروجی محکوم شد، و نیز آبان ۱۴۰۱ که در جریان موج بازداشتهای جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران، پس از احضار به دادسرای اوین بازداشت شد.
@khaneheketab
من جنگ نمی خواهم
—————————
نوشته نصرالله کسراییان
(عکاس و نویسنده)
«من جنگ نمی خواهم. دفاع از خود یک چیز است، جنگ چیز دیگر.
جنگ یعنی که تو بخواهی جان دیگری را بستانی، خانه و زندگی دیگران را بر سرشان خراب کنی. نه چنین کاری از من ساخته است، نه آن را می خواهم.
آن ها که این روزها ، اینجا وآنجا با استفاده ازبلند گوهای بزرگ فرستادن چند موشک را و به هیجان آمدن عده ای را حمل بر علاقه ی مردم به جنگ می کنند، یا نمی دانند جنگ چیست یا به عمد صورت مساله را تحریف می کنند. آن ها نمی گویند که این واکنشی بود در برابر حملاتی از سر نومیدی که طی آن گروهی بی گناه کشته شدند. با چند و چون این واکنش کاری ندارم. با دلایلی هم که سازمان دهندگان این حملات داشته اند کاری ندارم، دارم از خشم واندوه و به هیجان آمدن عده ای به خاطر این حملات وفرصت را مغتنم شمردن برای رجز خوانی ها و بر طبل جنگ کوفتن از سوی عده ای دیگر حرف می زنم.
آدمی نبوده و نیستم که فقط و فقط به خودم، به منافع حقیرم فکر کنم. به محض آن که جنگ شروع شد می خواستم برای عکاسی بروم اجازه ندادند، خودی نبودم، دیرترهم که بالاخره ( پس از گذاشتن وصیت نامه ام روی تلویزیون برای همسرم ) توانستم بروم آن قدرآن ماموری که همراه ما چند نفر عکاس فرستاده بودند امر و نهی کرد که آبادان دوربینم را توی کیفم گذاشتم و دیگر عکس نگرفتم، آنچه را من می دیدم نمی خواستند…
شوهر خواهرم در جنگ کشته شد و خواهرم از همان جوانی نا گزیر شد دستِ تنها دو فرزندش را با چنگ و دندان بزرگ کند – بگذریم که چیزی نمانده بود به خاطر آن چه که می خواستند بر او تحمیل کنند خودش را آتش بزند ( از طرف بنیاد… به او فشار می آوردند با برادر شوهرش ازدواج کند! )؛ برادرم، افسری ارتشی، هشتاد و شش ماه در خط مقدم بود، خانواده اش از هم پاشید، شنوایی اش را از دست داد وحالا باعصا راه میرود، برادر دیگرم، افسری وظیفه، شش ماه در جبهه بود، پسر دایی ام، دانش آموزی دبیرستانی بر اثر بمبی که یک هواپیمای عراقی هنگام باز گشت در بیابان رها کرده بود کشته شد… از آنچه که بر دیگران گذشته چیزی نمی گویم…
من هم مثل بقیه ی هموطنانم برای گرفتن یک شیشه شیر، یک قالب کره، پوشک، نفت در صف ایستاده ام، برای تهیه وسایل و مواد اولیه ی مورد نیازِ کارم سختی کشیده ام…
برای بعضی ها جنگ فیلم اکشن است، برای من نیست، من از محل فروش عکس جنگ صاحب خانه و زندگی نشده ام… همان یکبار هم که رفتم به ماموری که همراهمان کردند گفتم فیلم ها را به شما میدهم…برای بعضی جنگ نان دانی است، برای من نبوده، نیست.
تنها در یک معامله، صد و ده میلیارد دلار اسلحه به مشتی عقب مانده فروخته اند، این ها باید مصرف شود. برای عده ای جنگ یک دکان است، برای من نیست،برای عده ای تشییع جنازه ها کارناوال است، برای من نیست…
هشت سال جنگ برای یک زندگی کافی است. صدها هزار کشته و معلول و شیمیایی و موجی و… برای یک ملت کافی است، صدها میلیارد دلار خسارت کافی است، خفقان جنگ کافی است
پس از گذشت نزدیک به سی سال هنوز داریم در میان اثرات برجای مانده از جنگ زندگی می کنیم… من هر روز از کوچه ای راه می افتم که نام عزیزی از دست رفته، انسانی که می توانست زنده باشد و برای کشورش مفید باشد و از زندگی اش لذت ببرد بر آن است؛ از اتوبانی عبور میکنم که نام شهیدی بر خود دارد، از زیر پلی رد میشوم با نام خلبانی که جانش رابه خاطر مشتی جنگ طلب از دست داده، برای رفتن به محل کارم وارد کوچه ای می شوم با نام شهیدی دیگر… دیوارها، نقاشی های دیواری شهرم مدام مرگ و تباه شدن و از دست رفتن زندگی ها را برایم تداعی می کنند، این ها مرا افسرده می کند، همه را افسرده می کند، بی جهت عنوان یکی از افسرده ترین ملت های جهان را کسب نکرده ایم…
زمانی در این شهر نام کوچه ای آبشار بود، دیگر نیست، زمانی یکی از خیابان ها نام شهری را که دوست دارم بر خود داشت، دیگر ندارد، زمانی میدانی نام یک درخت بر خود داشت ، زمانی فرحزاد، فرحزاد بود… ده ها سال است دارم در میان مردگان زندگی میکنم، در گورستان زندگی میکنم…
من جنگ نمی خواهم، اگر آنها جنگ را بر ما تحمیل کردند، دفاع خواهیم کرد، نوشتم که حتی در این سن و سال سراغ من هم بیایید، اما من جنگ نمی خواهم.
عکس را کاوه گلستان ( عکاسی که جانش را در جنگ از دست داد ) از من گرفته، به گمانم جایی بین آبادان و خرمشهر»
#نه_به_جنگ
#نه_به_جنگافروزان
#نه_به_حامیان_رسانهای_جنگ
@khaneheketab
طنز فقر فرهنگی 🫣
معاون یک نهاد فرهنگی به مدیر زیردستش دستور داده:
رونوشت قرارداد تالیف کتابی درباره «بیهقی» ، برای ابوالفضل بیهقی هم ارسال شود!
بیهقی نویسنده و مورخ بزرگ قرن پنجم هجری در دوران غزنویان است، یعنی بیشاز هزارسال قبل.
شهرت او برای نگارش کتاب معروف به تاریخ بیهقی است که مهمترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی بشمار میرود!
@khaneheketab
🟠پخش و نصب تراکت برای آزادی #توماج_صالحی در آستانه دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی
@khaneheketab
یاد
یداله رویایی، شاعر، منتقد، نظریهپرداز ادبی و از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران بیستوسوم شهریورماه ۱۴۰۱ در نودسالگی در پاریس درگذشت.
روحیهی شورشی و عدالتجوی رویایی از دوران نوجوانی او را به فعالیتهای سیاسی سوق داد و سرانجام کارش را به زندان کشاند. پس از آزادی، همزمان با تحصیل در رشتهی حقوق، انتشار شعرهای خود در نشریات را آغاز کرد و با دفترهایی چون «بر جادههای تهی»، «شعرهای دریایی» و «دلتنگیها» در دههی چهل به نام شاعری پیشرو آوازهای یافت. چندی بعد با همکاری احمد شاملو هفتهنامهی «بارو» را بنیاد نهاد و در سال ۴۸ با جمعی از شاعران همفکر خود دست به انتشار دفترهای «روزن» زد که فصلنامهای در شعر و نقاشی و قصه بود و نگاهی تازه به شعر داشت؛ نگرشی که «شعر حجم» نام گرفت و با نام رویایی گره خورد.
از آن پس، رویایی تا پایان عمر در توضیح دیدگاههای خود در این حوزه سخن راند و قلم زد. مجموعه مقالات نظری و انتقادی رویایی دربارهی شعر، بهویژه شعر حجم، ازجمله «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» و «از سکوی سرخ» و پنج دفتر شعر دیگر ازجمله «لبریختهها»، به همراه سخنرانیها و گفتوگوهای مفصل او با نشریات ادبی و فرهنگی اکنون بخشی از گنجینهی زبان و ادبیات فارسی به شمار میآیند.
یادش گرامی
از فیس بوک کانون نویسندگان ایران
@khaneheketab
خبر
فشارهای امنیتی و تداوم بلاتکلیفی مجتبی میثمی
به نوشتهی مهرگان میثمی، دختر مجتبی میثمی، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، روز ۲۴ خردادماه ماموران امنیتی با یورش به خانهی او در تهران و پس از تفتیش محل «موبایلها، کامپیوترها، هاردها، یادداشتهای شخصی و چندین جلد کتاب» را ضبط کرده و با خود بردهاند. همزمان گروهی دیگر از ماموران امنیتی با هجوم به محل کار و کتابخانهی شخصی این نویسنده و مترجم در قزوین و پس از شکستن قفل «حدود هزار جلد کتاب را نیز از آنجا بار زده و بردهاند».
مهرگان میثمی همچنین افزوده است که از آن تاریخ تا کنون پدرش را «۱۰ بار برای بازجوییهای طولانی احضار کردهاند». این در حالی است که میثمی به دلیل وخامت شرایط جسمی در دهمین جلسهی بازجویی حاضر نشده است.
مجتبی میثمی در این خصوص نامهای به دخترش نوشته که در بخشهایی از آن چنین آمده است: «چرا اگر جرم من محرز است، پرونده را به دادسرا و دادگاه نمیفرستند؛ و اگر نیست چرا این همه ماجرا را کش میدهند؟... تو هم که میدانی پس از بازنشستگی تنها انگیزهای که مرا با رشتهی زندگی پیوند میداد و میدهد، مطالعه، ترجمه و نوشتن است، به همین دلیل بود که آن کتابخانه را تجهیز کردم... اکنون که این امکان هم از من سلب شده است و نزدیک به هزار جلد از کتابهایم را بردهاند و هنوز حتی لیست اموال و کتابهای ضبط شدهام را هم به من اعلام نکردهاند. دیگر نمیدانم چه باید بگویم؟».
از فیس بوک کانون نویسندگان ایران
@khaneheketab