khanemwlana | Unsorted

Telegram-канал khanemwlana - بچه‌های مولانا

1658

🔸️انتشار بهترین نمونه‌های غزل امروز افغانستان 🔹️زیر نظر انجمن ادبی خانه مولانا کانال انجمن: @khanamwlana

Subscribe to a channel

بچه‌های مولانا

🔴#محمد_انور_ظفری

من زنده‌ام به وعده‌ی دیدار در غروب
با خنده‌ها و قهوه و سیگار در غروب

با رقص نور و شُرشُر آب و صدای قو
شعر و شراب و نغمه‌ی گیتار در غروب

در طول روز هرچه به تو فکر کردم‌ام -
- را صادقانه تا کنم اقرار در غروب

حس می‌کنم همیشه که در من دمیده‌ای
گندم جوانه می‌زند انگار در غروب

خیلی زمان گذشته که من با وجود تو
با طعم لب نکرده‌ام افطار در غروب

باید برای این که نمیرم ببوسمت
یک بار در سپیده و یک بار در غروب

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

‍ 🔴#خالده_فروغ

ای برده‌ها ز خویش بلالی برآورید
از کارگاه روح کمالی برآورید

ای دختران بادیه، ای‌همرهان من
از هجر سرنوشت وصالی برآورید

عاشق شوید و همت شمسی به سر کنید
از مثنوی عشق جلالی برآورید

تا رستمی عجیبه تولد شود ز شرق
بخت سپید و معنی زالی برآورید

برهم زنید خلوت دیرینه را تمام
بی‌حالی مرا همه حالی برآورید

شب را رها کنید و ز چشمان روزگار
ایمان آفتاب مثالی برآورید

آزاده‌گان باغ، هیاهوگران شعر
تا کعبە صدا پر و بالی برآورید

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#تمنا_توانگر

من در این کوره به جایی نرسیدم دیدم
آه دیوانه‌گی! ای کاش نمی‌فهمیدم

فکر کردم که به دنبال تو هستم؛ اما
روزگاری‌ست فقط دور خودم چرخیدم

شعر بی‌عرضه‌ی لب‌های خدایم بودم
من نباید به دل تنگ تو می‌چسبیدم

دیدم امروز در آیینه‌ی پیری،خود را
و به این پوچی مطلق چقدر خندیدم

قلب پر رنج خدا بودم و با آمدنت
یک تکان خوردم و بر روی جهان ترکیدم

امشب از بوسه و آغوش کسی می‌ترسم
من که از مشت گره‌خورده نمی‌ترسیدم!

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#تمنا_مهرزاد

خواستم مهربان بمانم و خوب، که زنِ زندگیت من باشم
که بپوشی به روی مرگ مرا، دامن زندگیت من باشم!
لقمه‌ی کمتر از دهان تو من، لقمه‌ی بیشتر تو باشی و تا
لای دندان مرگ گیر کنی، دهن زندگیت من باشم

شعر می‌ریختم، تو چای سیاه روی خاکستریِ سیگارت
پک زدی، سوخت با دلم خطِ نازک ِ روسریِ سیگارت
ناگهان باد شد دوباره وزید، در دل کوچک اتاقم که
مانده در جیب خاطراتش آن بسته‌ی آخریِ سیگارت

باز شب می‌رسد سراغ غمم، تا که فکری به حال من بکند
که زنی در سرم برقصد باز، با خیالت کمی اَتَن بکند
رژ لب‌های سرخ، سایه‌ی سبز، رنگ موی سیاه و دامن زرد...
تا که فکری به حال این همه رنج، در تقلای "زن شدن" بکند

که نباشی؛ اتاق سرفه کند، بعدِ "خمیازه‌های کشدارش"
روزها را ببلعد از من و شب هی بریزد به روی دیوارش
گیر کردم؛ من استخوانی که زیر دندان گربه‌ای شوخ از
دهنش لیز خورده باشم در، حلقِ نازک، گلوی ناچارش...

که نباشی‌ و لکه دار شود، پاکیِ دامنِ غزل‌هایم
که کبودی دوباره رخنه کند، بر لب و گردن غزل‌هایم
تکه تکه، چهارپاره شوند، واژه‌ها روی تختِ افکارم
تکه تکه چهار پاره شوند واژه‌هایی که قطع عضو شدند
گاه با مرگ ازدواج کنند، مدتی با زنِ غزل‌هایم...

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#احمد_جاوید_انوش

‍ بوی "ای کاش" می‌دهد این شعر
حسرت استخوان‌شکن دارد
وسط گریه‌های مردی که
ترس بسیار زن شدن دارد

بوی "ای کاش" می‌دهد این شعر
در دهان پرندگان قفس
طعم نمناک می‌دهد کلمه
گوشه‌ی انفرادی محبس

بوی "ای کاش" می‌دهد این شعر
در تلاش فرار از غم‌ها
شاید انبار حسرت ابدی‌ست
زندگی تمام آدم‌ها

بوی "ای کاش" می‌دهد این شعر
در تلاشت برای پاک شدن
مثل یک ضد قهرمان قوی
آخر داستان هلاک شدن

بوی "ای کاش" می دهد این شعر
آخرین روزهای تعطیلی 
در حضور معلم تازه
صورت سرخ دایم از سیلی

بوی "ای کاش" می‌دهد این شعر
در تماشای عکس‌های قدیم
با مرور روابط عشقی
هم‌زمان با دو دختر تقویم

بوی "ای‌کاش" می‌دهد این شعر
روزهای امید گم کردن
شادی روزهای دیگر را
اول صبح عید گم کردن

بوی "ای کاش" می‌دهد این شعر
روزهای ترانه‌خوان مردن
بوی "ای کاش" می‌دهد دفتر
موقع شاعر جوان مردن

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

‍ 🔴#سید_احمد_ضیا_ده‌آتشین

دارد گلایه دارد از این دختر آینه
از دختری که آمده از مادر آینه

از دختری که مادر ناز و کرشمه‌است
از در درآمده که درآید در آیینه

در آینه دوچند درخشیده‌است که
او ماهِ کامل است، از آن بهتر آینه

زیبایی‌اش مبلغِ چشمان خسته‌اش
تبلیغ اوست خیره‌شدن، منبر آینه

به مقصد نظاره‌ی دنیا رسیده‌است
به من رخ زنی و به اسکندر آینه

شب شد شبیه شاخه‌ای از گل به خواب رفت
آمد سحر بلند شد از بستر آینه

تا محو او شوم دلم آیینه‌خانه شد
دو دیده‌ام دو پنجره، تن در، در آینه

اول نگاه، بعد ببوسم سپس بغل
ماهم اگر به خانه بیاید هرآیینه

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#موسی_زکی‌زاده

روزها گذشت و... مگر راه دورتر شده رفت
دل به کوره پخته نشد، ناصبورتر شده رفت

آشنایی من و تو دود شد به کام هوا
آشیان سوخته‌ی ما تنورتر شده رفت

صبر بود و شد سرطان، عشق نیز بست دکان
سنگ بود طاقت من، سنگ گورتر شده رفت
▪︎▪︎▪︎
می‌برد تمام مرا، نامه‌بر که می‌گذرد
آخرین پیام من و لطف هر که می‌گذرد…

پاره‌ای که در ورقم، واژه‌ای که زخم لب‌ام
ناز چشم بسته کشم، گوش کر که… می‌گذرد

بار بار خاطره را از سرم کنار زدم
مثل شال آبی‌اش از روی سر که می‌گذرد
▪︎▪︎▪︎

درد نیم گم شده را می‌کشد دوباره دلم
این غزل عسل شدنی نیست؛ شورتر شده رفت

آرزو هنوز همان آرزوی کودکی‌ام
ذوق جست و خیز ولی رفت و کورتر شده رفت

روز دیدن تو که شد، مثل بغض شام شدم
غصه‌ها رسید و تو نه، رنج زورتر شده رفت

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#نظیفه‌_سلیمی

خانه غم دارد زمانی که تو در آن نیستی
گور بابای جهانی که تو در آن نیستی

قهر کردم با اتاقم چون سرم بد می‌خورد
پا نهادن در مکانی که تو در آن نیستی

در سکوت محض بین ماه و اقیانوس و من
هست هر شب گفتمانی که تو در آن نیستی

رفتی و فصل شگفتن‌ها به همراه تو رفت
می‌رسد حالا خزانی که تو در آن نیستی

من مزار بی‌گل سرخم، نگاهم یخ زده
سوی دشت شادیانی که تو در آن نیستی

لابه‌لای یک دو جمله می‌شود توصیف کرد
زندگی را داستانی که تو در آن نیستی

گفته بودی دل بکن از من به خوشبختی برس
تف به خوشبختی زمانی که تو در آن نیستی!

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#ساحل_رضایی

بلور برف‌هاى كوه البرز است تن‌پوشت
كبوترهايم آزادند در زندان آغوشت

تنم را آشنا با پیچ‌و‌خم‌های تن خود کن
عزیزم گوش شیطان کر، نگو: كردم فراموشت...

ببين امواج خواهش پشت هم مى‌بارد از چشمم
به اعماق شب توفانى چشمان خاموشت

گرفته دست‌هايم در بغل دستان سردت را
و گرماى نفس‌هايم به رقص افتاده در گوشت

لبان خون چكانم مى‌كند دعوت لبانت را
بساط فتنه را چيدم كه از سر بگذرد هوشت

از اين عشقى كه ختمش مردنم باشد نمى‌ترسم
پلنگ من! به ميل خود به دام افتاده خرگوشت

منى كه روزگارم معنى اصل جهنم بود
بهشتى تر نديدم از خودم وقتى در آغوشت...

فقط رويا... تمام خانه مانده چشم در راهت
ببين يخ بسته روى ميز من فنجان دمنوشت!

زدم هى زنگ، گل‌ها خشک ، شامت سرد شد برگرد...
گرفتم حرف آخر را از آن گوشی خاموشت

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#لیلما_لهیب_هروی

روی آوار ها قدم ننهید
زیر آوار زنده جان‌هایند
قلب‌های تپنده‌ای دارند
بی‌صدا مانده‌اند و تنهایند

بی‌صدا مانده‌اند و منتظرند
دست خیری نجات‌شان بدهد
تن‌شان را برون کند از خاک
تا دوباره حیات‌شان بدهد

پدری گفت مرده‌اند همه
زن و فرزند و نو عروسانم
در و دیوار و سرپناهی نیست
به چه کار آید این سر و جانم

های ویرانگی و ویرانی
از ازل با شما عجین‌شده‌ایم
زنده‌جان سر به خاک‌مان کردید
طعمه زنده‌ی زمین شده‌ایم

انتحار، انفجار، وحشت و خون
زلزله، آفت و بلای زمین
ما سزاوار این چنین مرگیم
که همین‌است زندگی و همین

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#شگوفه_باختری

بر شیشه می‌زنند فقط سنگ بیشتر
بر چشم پاک آینه‌ها رنگ بیشتر

تا می‌نشست بر دل یک پنجره غبار
هر دست می‌کشید به او چنگ بیشتر

آن‌دم که غم به خلوتِ جان پا گذاشته‌است
در هر نفس شکسته و دلتنگ بیشتر

دیدی کشاند جرعه‌ی آبش به سمت خود
دنیا نداشت چشمه‌ی نیرنگ بیشتر

از دست عشق این همه با عقل در ستیز
از دست صلح این همه در جنگ بیشتر

ما را جهان سرود به آواز گریه ها
وقتی شکست بغض، در آهنگ بیشتر

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#محمد_حسن_حسین‌زاده

🔻#زلزله_هرات

دوباره، باز کلاغی، خدا بخیر کند
خطر رسیده به باغی؟ خدا بخیر کند

که تلخ تلوزیون تیتر دیگری را خواند
وقوع زلزلهٔ چند رشتری را خواند

زخانه‌ای که ستونی نداشت در بغلش
که روی خاک بنا بود بخت بی‌بدلش

زخانه‌ای که شده شرم بیش و کم‌هایش
دوباره یک غم دیگر به روی غم‌هایش

ز کوچه‌ای که صدایش نمی‌رسد جایی
چه روزگار خرابی، چه وضع دنیایی

دوباره جان و تنم داغ شد، دلم لرزید
از آتشی که در این باغ شد، دلم لرزید

دوباره گفت هرات است و رنج فردایش
که«زنده جان» به زمین رفت، زنده‌جان‌هایش

نه باوری که در این شام زنده‌جان بوده است
نه دفتری که دراو نام «زنده‌جان» بوده است
***
چراست؟ روز سیاهی که برسرت آمد
عقوبت چه گناهی؟ که برسرت آمد

چگونه چشم جهان باز بوده در کارش
که کرده حقِ تورا تاهمیشه انکارش

چرا زمین خدا هم به خشم می‌چرخد
چرا صدای تورا برده زیر آوارش

گرفته باز دهان تو را زمین و زمان
که باد هم نرساند به دشت و کهسارش

تو آن غریب زمانی که برزمین ماندی
صبا! رسان خبرش را به خویش و اغیارش

دوباره نام شما روی صفحه خواهد ماند
جهان کشید براین صفحه خط تکرارش

بخواب گرچه فراموش کرده دنیایت
که کارجانب خیراست روی کردارش

رها شدید، رها گشته، خوش بحال شما
جهان بماند و آوار رنج بسیارش

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#زینب_بیات

🔻#زلزله_هرات

از مرگ‌های تازه ما را با خبر کرده
تقویم ما، غم‌های ما را بیشتر کرده

یک روز در این باغ، بذر داغ می‌کارد
یک روز در خون، رخت ما را باز، تر کرده

از فصلهای تازه و تر، بی‌خبر ماندیم
در خشکسالی‌ها، مکرر برگ و بر کرده

تقویم ما گم کرده فصل شادمانی را
تا جشنهای مهرگانش را هدر کرده

دنیا برای سوگهایت سور‌ها دارد
این زخم‌ها را، سوژه‌های مستمر کرده

اینجا زمین هم بر سر ما سنگ می بارد
رنگ نوازشهای خود را ریشتر کرده

بر زنده‌جان‌ها نسخه‌ای از مرگ می‌پیچد
چون سنگ قبری از زمین‌ها سر بدر کرده

رؤیای سبز این درختان باز هم افسرد
تا جای شاخ و برگها، شوق تبر کرده

تقویم ما، نوروزهای بی‌نظیرش را 
در چهارسوی مرزها هی در بدر کرده

یا در سر هر چهارراهی کودکانش را
او با تمام بی خیالی کارگر کرده

در کوره‌های گرم و بی‌احساس خود هر روز
هر چه پسر را قالبی از یک پدر کرده

تثبیت شد یلدای ما تاریک و طولانی
عمری است ما را موزه‌ی عصر حجر کرده

#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#مهران_پوپل

نه! نمی‌گردند گنج شایگان پیدا کنند
یا در این آوار‌ها یک لقمه نان پیدا کنند

خوردنی این‌جا فراوان است می‌گردند که-
در دل این خاک بلکه یک دهان پیدا کنند

درد دارد گشتن مخروبه‌ای با این امید
که در آن مرد و زن و پیر و جوان پیدا کنند

نیمه‌جانی چیست؟ آری، نیمه‌جان! ما قانعیم
جای مرده کاش که می‌شد همان پیدا کنند

حجم ویرانی زیاد است و نفس بسیار کم
ای خدایا کاش این مردم زمان پیدا کنند

های مردم زیر پای من کسی زنده‌ست! کاش
خاک‌ها می‌شد همین‌گونه زبان پیدا کنند

دیده‌ام که خشت‌ها را یک به یک پس می‌کنند
تا مگر یک زنده جان در « زنده جان» پیدا کنند

#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

‍ 🔴#قنبر_علی_تابش

🔻#زلزله_هرات

ریخته خشت و چوب بر چشمم
کاشکی آسمان شود پیدا
زندگی گم شده به قریه‌ی ما
کاش یک«زنده جان»شود پیدا

زلزله…زلزله… زمین بلعید
روستا روستا هراتم را
برگ‌ریزان نه، مرگ‌ریزان است
آنچه در این خزان شود پیدا 

خشت ‌را دانه‌دانه بردارید
خاک را پس کنید آهسته
باید از خاک‌های این خانه
بسته یک خاندان شود پیدا

دست معصوم کودک است آن‌جا
گشته شاید به آسمان بالا
آسمان هم نمی‌کند کاری
مرگ اگر ناگهان شود پیدا

آه جامی و خواجه عبدالله
یاری‌ام می‌کنید یک بیتی
که در آن اشک‌های گم‌شده‌ای
مرد بی‌خانمان شود پیدا
٭٭٭
ای غزل! در غم چنین سنگین
بال و پر می‌زنی، بزن اما
من که در جستجوی سوختنم
باید آتشفشان شود پیدا

#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#رامین_مظهر

ای‌کاش آغوش و شراب و آب و نان باشد
دنیا برایت بهتر از افغانستان باشد

گنجشک‌های بوسه‌ام را در یخن بگذار
تا از گزند باد و باران در امان باشد

در پیش رویت رفت از یادم... چه می‌گفتم
حاجت به گفتن نیست چیزی که عیان باشد

می‌آیی و چون لاله‌زاری داغ در داغم
گویی دلم نوروز دشت شادیان باشد

شاید خدا با خلق چشمان تو می‌خواهد
در این جهان چیزی رقیب آسمان باشد

با خاطرات ناخوش خود آرزو دارم
ای‌کاش با تو زندگانی مهربان باشد

ای کاش با تو زندگانی مثل سیبی در
دریاچه‌ای تا آخر دنیا روان باشد

بعد از جدایی با تعجب زندگی کردم
آدم نباید اینقدر هم سخت‌جان باشد

پشت سرم گپ‌های بسیاری‌ست می‌دانم
گپ‌های بسیاری‌ست می‌دانم، بمان باشد

یک صفحه از هر قصه را کندم تو خوش داری
ابهام تلخی انتهای داستان باشد

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#اکرام_بسیم

خشکیده گلِ خنده به روی لبِ یلدا
امسال شده بسته درِ مکتبِ یلدا

سرد است همان اشک روانش، چه توان گفت؟
هرچند که بالا زده امشب تبِ یلدا

بایست که ناخوانده و بی‌همهمه باشد
شعر است اگر هم، همهٔ مطلبِ یلدا

آن باد که بر شانه سرِ زلف می‌افشانْد
بُغضی متورّم شده در غبغبِ یلدا

این گیسوی شب نیست که در هم شده، انگار
ماری‌ست که چنبر زده بر منصبِ یلدا

از روز اثری نیست، در افتاده به زنجیر
خورشید پسِ کوهِ بلندِ شب یلدا

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#سخی_امیری

دلم گرفته و هم‌رنگ شام پاییزم
نشد سکوت کند گریه‌ی غم انگیزم

منم که زرد ترین برگ‌های عمرم را
به زیر پای شما دانه‌دانه میریزم

کدام جای جهان هم‌صدای شادی‌هاست؟
که تا سفر کنم از کشورِ بلاخیزم

به شاخ و برگ تنم تار درد پیچیده
و قرن‌هاست که با قسمتم گلاویزم

فقط روایت یک داستان غمگینیم
من و پیاله‌ی خالی که مانده بر میزم

هلا اجل! که دگر وقت، وقت رفتن ماست
نمانده رنگ که با زندگی بیامیزم

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#سلینا_آزاده

سر به روی شانه‌ام بگذار با لبخند خود
دور کن اندوه را با رشتهٔ پیوند خود

بیعت گرم تنت را با تنم تجدید کن
تا هزاران بار در آغوش ارزشمند خود

شعر موهای مرا با غنچه‌های گل بباف
تکّه‌ای از چادرم را ساز بازوبند خود

تا ابد در کنج صندوق دلت گنجینه‌وار
حفظ کن نام مرا با قفلی از سوگند خود

دست‌های بی‌پناهم را بگیر از بی‌کسی
در میان دست‌های سخت و نیرومند خود

تا بکوچد غصه‌های لعنتی از چهره‌ام
شادمانی را بیاور زود با لبخند خود

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#سمیه_رامش

میان حس عاشقی کمی خطر اضافه کن
به تلخ کامی دلم بیا شکر اضافه کن

اگر که می‌روی بیا، درون ساک خالی‌ات
هوای خواهش مرا بیا ببر اضافه کن

چه ذره ذره می‌کنی نهال آرزوی من
به دست‌های خود بگیر و یک تبر اضافه کن

کمی مرا بکش ولی فقط کمی کمی کمی...
و بعد رفتنم به خود غم سفر اضافه کن

به گور می‌روم ولی امان بودنم بده
و نام من به زندگی تو یک نفر اضافه کن

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#خدیجه_حلیمی

دل نا دلم باید بمانم یا نمانم بعد تو
وقتی که آهم را به هر سو می‌کشانم بعد تو

دور و برم غم ساخته هی ناشیانه آشیان
هی تکیه داده شانه‌اش را، آشیانم بعد تو

می‌بینمت، می‌خندی و هر شب صدایم می‌کنی
خود را کنار قاب عکست می‌نشانم بعد تو

حرفی بزن چیزی بگو تا بشکند آرام‌تر
یا پر صداتر از دلم بغض جهانم بعد تو

آبی و روشن نیستم دنیای من خاکستری‌ست
عمریست ابری سوخته در آسمانم بعد تو

هی بغض کردم گریه کردم شعر خواندم باز هم
کمتر نشد این اشک‌های ناگهانم بعد تو

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#سید_سکندر_حسینی_بامداد

برپاست رقص و شیون افلاک در من
کوهم که پیچیده‌است این پژواک در من

دمبوره در من نغمه می‌خواند شب وروز
جاری‌ست این سمفونی غمناک در من

در بلخم و از عشق می‌سوزم همیشه
آتشفشان کرده به پا این خاک در من

بر چشم‌هایت اعتیاد تلخ دارم
گل کرده چندین بوته‌ی تریاک در من

از زخم‌های دشنه‌ها مستم به قدری
جوشیده‌ چون فواره خون تاک در من

از باغ‌های قندهار و بلخ و کابل
جامانده تنها جنگلِ خاشاک در من

من کاوه‌ی آهنگرم افتاده در بند
در کنج زندان دلم ضحاک درمن

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#طاها_حسینی

تا می‌شناسمت، تو همان بی‌تفاوتی
در پستی و بلند زمان بی‌تفاوتی

سبزی! بهار در تن تو رشد کرده‌است
با برگ برگ برگ خزان بی‌تفاوتی

می‌بینی‌ام پر از غزل عاشقانه و...
می‌بینی.ام پر از هيجان، بی‌تفاوتی

حرف جدا شدن که عذاب‌است، آتش‌است
بی‌باک می‌بری به دهان، بی‌تفاوتی

لبریز خواهش‌است نگاه عمیق من
اما تو بسته‌ای چمدان، بی‌تفاوتی

مغرور می‌روی و غمت را نمی‌بری
با حال ناخوشِ دگران بی‌تفاوتی

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#راشد_رامز

دنیای من جای قشنگی نیست اما تو...
دنیای من جای قشنگی می‌شود با تو

هر روز در آیینه با خود گفت و گو دارم
هر روز می‌پرسم که آیا این منم یا تو؟

دیوانه واری دردِ خود را مست می‌خندم
تنها تو درکم می‌کنی دیوانه! تنها تو!

پیدا شدم وقتی که گم گشتم در آغوشت
کوچک‌ترین ماهی منم، پهنای دریا تو

ایمان نمی‌آرم به بودن در نبودت یار
از پیله بیرون می شوم، پر می‌زنم تا تو


#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#امین_اسفندیار

چه بگویم _که دلم سرد شود_ دوری را
ندهد عمر، خدا حالت مجبوری را

یار قسمت نشود، فلسفه‌ی چشم چه هست؟
ای خدا قسمت چشمم بنما کوری را

به کدامین هنرش دست، به خود می‌بالد
که ندیده است به خود عطرِ گلِ سوری را

تا که ریحانه نباشد ادبیّاتی نیست!
او نباشد چه کنم نکته‌ی دستوری را

روز تا شب به خیابان غم و سرگردانی
تا کجاها ببرم زنده‌گیِ زوری را؟

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#فریبا_حیدری

زیر آوار درد پوسیدم شانه‌های مرا تکان بدهید
من مهیای رفتنم اما چند روزی به من زمان بدهید

روی خواب و خیال من هر شب بختک نحس مرگ افتاده
خسته‌ام از زمین‌تان دیگر به پر و بالم آسمان بدهید

مثل آرش به روی قله ولی، پیش رو مرگ تندخو دارم
این شبیه نبرد تن‌به‌تن است به امانت به من کمان بدهید

پشت پرچین ابرها امشب نام من را کسی صدا زده است
جسم سرد و تکیده را دیگر در دل خاک آشیان بدهید

دفترم را به باد بسپارید شانه‌ام را به بیدهای غریب
قلب در هم شکسته‌ام را هم دست یک سنگ مهربان بدهید

خوب دیگر زیاده عرضی نیست مادرم منتظر نشسته به راه
می‌روم تا خیال آغوشش مقصدم را به من نشان بدهید

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🔴#تمنا_مهرزاد

پاهای من دیگر خیابان را نمی فهمند
این سنگ ها موی پریشان را نمی فهمند!
خاموش کن تلویزیون را، خانه را، شب را
مادر! خبرها درد انسان را نمی فهمند!

اینجا تمام شب، سراسر راحتم مادر
این خاک ها نرم اند، دیگر راحتم مادر

موریانه‌ها هرشب برایم شعر می‌خوانند
روی سرم، بر دست و پایم شعر می‌خوانند

گریه نکن مادر! ببین اینجا چه آرام است!
با قهوه‌ی مرگی که تلخ و نابهنگام است!

از دخترت چیزی نمانده، جز تنی زخمی
جز روسریِ سرخِ حسرت، دامنی زخمی

تاریخ هم نام مرا از یاد خواهد برد
و روسری کوچکم را باد خواهد برد

گریه نکن مادر! سراغم را بگیر از مرگ
افتاده در من، اتفاقم را بگیر از مرگ
امشب بمان و سرنوشتم را بباف از سر
تاریکِ تاریکم، چراغم را بگیر از مرگ!

مادر بمان! من از جهان مرگ میترسم!
از دست ها، از استخوان مرگ می ترسم!
اینجا کسی جز تو نمی فهمد چه می گویم!
من کوچکم! من از دهان مرگ می ترسم!

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🛑#نور_محمد_نورنیا

شب را سفید کرد و سحر را سیاه کرد
سقف آمد و دهانه‌ی در را سیاه کرد

انسان بهانه‌های خودش را حساب داشت
دستی به صفحه |یا| و |اگر| را سیاه کرد

آیا، چگونه، می‌شود، اما، اگر، شود...
نامش حیات بود، جگر را سیاه کرد

پیراهن سفید یکی را سیاه کرد
پیراهن سفید دگر را سیاه کرد
پیراهن سفید دگر را سیاه کرد

روزت سیاه باد!
چه مهمانی‌ای‌ستی؟
که لطف تو دلِ چه‌قدر را سیاه کرد

در بستر و ملافه‌ی خون خفت روستا
وقتی هرات، روی خطر را سیاه کرد

#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

‍ 🔴#لیلی_غزل

🔻#زلزله_هرات

به جان تو قسم، رنج و غم‌ات را دیدن آسان نیست
تراژیدی تلخِ ماتم‌ات را دیدن آسان نیست

هزاران سر مسیحِ دارهای دین و مذهب شد
کتاب خاطرات مریم‌ات را دیدن آسان نیست

بهشتم، زخم حوّای تن‌ات را با نمک‌ شُستند
شکست روزگار آدم‌ات را دیدن آسان نیست

کسی دیگر سراغ کوچه‌هایت را نمی‌گیرد
سکوت جاده‌ی ابریشم‌ات را دیدن آسان نیست

درون کوره‌ی آتش‌فشان مرگ می‌سوزی
عزای سرنوشت مبهم‌ات را دیدن آسان نیست

برایم کشمکش با پنجه‌های مرگ آسان است
ولیکن «زنده جانِ» بی دَم‌ات را دیدن آسان نیست

تو می‌سوزی و دودت را جهان هرگز نمی‌بیند
بساط جیغ‌های پی‌هم‌ات را دیدن آسان نیست

وطن، ای قصه‌ی تاریخ استبداد بی‌پایان!
فضای تلخِ درهم‌برهم‌ات را دیدن آسان نیست

#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…

بچه‌های مولانا

🛑#مژگان_فرامنش

🔻#زلزله_هرات

زنده‌جان نام دیگرِ مرگ است
زنده بلعیده کودکانش را
خشم خاکش هنوز بیدار است
تا به خون تر کند جهانش را

چشم و گوش جهان چه کور و کر است
روزگار غریب آمده تا -
روزهایش سیاه‌تر شود و
خاک بر هم زند روانش را

در و دیوار سرزمین هِرَی
از غم او به خاک افتاده‌ست
زنده‌جانی که پاره‌ای تن اوست
زنده‌مرگی که برده جانش را

آه! از این اتفاق خونینش
آه از این خانه‌های گور‌آسا
آه از این‌که چگونه برده از او
مرگ، تاریخِ باستانش را

سرزمین شکسته‌ی فوشنج
تخت‌گاه سترگ طاهریان
روزگارش چه کرده با او که
برده از یاد داستانش را

#کانال_بچه_های_مولانا 👇
/channel/khanemwlana

Читать полностью…
Subscribe to a channel