🔸️انتشار بهترین نمونههای غزل امروز افغانستان 🔹️زیر نظر انجمن ادبی خانه مولانا کانال انجمن: @khanamwlana
🔴 #سید_امین_اسفندیار
روز تلخم، ظهر تابستانِ کِشت فلفلم
شاهماران رگانم خون بنوشند از دلم
بند بندم را سگانی در دهان اند و دوان
مضحکانه «آسیا یک پیکر آب و گلم»
پنبهزارم، رونقم را برده خشخاش از کفم
فندکی را چشم در راهم به آتش مایلم
نثر فاخر را که فهمیده است در عصر حجر؟
من کتاب «بیهقی» هستم که اینک باطلم
حال و آینده ندارم، ماضیِ گمگشتهام
تختهای بر موجهایم، نیست پیدا منزلم
/channel/khanemwlana
🔴#سخی_امیری
گذر نمیکنی ای دوست از مزار سخی
مگر نبودهای یک روز دوستدار سخی؟!
کبوتران به فغان آمدند از دوری
چقدر تیره شده بی تو روزگار سخی
کجا رود؟ چه کند؟ پای بست مهر تو است
به دست توست غریبانه اختیار سخی
نشد سفر نکنی باغها شگوفه کنند
نشد به سر برسد بی تو انتظار سخی
رواق روضه چقدر از حضور تو خالیست
فقط غم است که ماندهست در کنار سخی
مگر تو دختر گیسو بلند نوروزی؟!
که سبز میشود از بودنت دیار سخی
چه میشود که بیایی و در دلِ روضه
کبوترانه بخوانی رسیده یار سخی
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
#بچههای_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🎞شعرخوانی #شفیق_صادقی
🔻پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
@khanamwlana
#بچههای_مولانا
@khanemwlana
🎞شعرخوانی #سیده_تکتم_حسینی
🔻پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
@khanamwlana
#بچههای_مولانا
@khanemwlana
🎞شعرخوانی #سید_احسان_بدخشانی
🔻پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
@khanamwlana
#بچههای_مولانا
@khanemwlana
🔴#علیاکبر_زاولی
برگها در کیسهی پاییز خالی میشود
یک قطار ِ از غزل لبریز خالی میشود
رفتنت باران، نه تنها سیبها را کشت، که
بعد از این کم کم سرکها نیز خالی میشود
پنجره پوسیده و تو نیستی بازش کنی
بغض صدها سال در دهلیز خالی میشود
بیتو آهو ناگهان می افتد از پا دشت دشت
آب از امواج توفانخیز خالی میشود
ناگهان عکسی شبیه تو به چشمم میخورد
چای از دستم به روی میز خالی میشود
#بچههای_مولانا
#کانال_خانه_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#فروزان_کریمی
یک دم عبور میکنم از هر چه باورم
تا میزند هوای تو یک لحظه بر سرم
وقتی که یک نهالم و در زیر برف گیر
ایمان به فصل سبز شکفتن کجا برم؟
هرچند نیستی به کنارم، ولی مدام
قد میکشی چون آینهای در برابرم
تا آفتاب سرکشد از شرق شعر من
مهر تو را گزیده و در سینه پرورم
آمین پرندهایاست، که پرواز میکند
وقتی که دست سمت دعای تو میبرم
در خلوتی که یاد خودت شکل دادهاست
با خود به غیر تو، دگری را نمیبرم
از عشق از شکفتن گلها بگو عزیز
تا مثل لاله زار شود باز پیکرم
خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا
/channel/khanemwlana
🛑#نورمحمد_علوی_فراندیش
هرگز ندیده کس مرا از درد سر خالی
جای تو تا کی پشت این دیوار و در خالی...
کوچه سکوت مطلقی در انزوا دارد
تا انتها از جای پای رهگذر خالی
درگیر هستم با تو و بیهودهپرسشها
نصف خشابم هست پر؛ نصف دگر خالی
آیا کسی پُر میتواند در دل یعقوب؟
جای عزیزی را که کرده یک پسر خالی
وقتی که بنیامین به دور از یوسف افتادهست
کی کیسهی او میشود از جام زر خالی؟
دل کشتهی یاری ست مشکینزلف و مشکینخو
زیر لبش مشکینتر آید در نظر خالی!
لبریز کن!
لبریز کن!
لبریز کن ساقی!
مستی نیامد هرگز از این جام سرخالی!
حالا مسافر میشوم اما کدامین سو؟
بیک سفر خالی ست؛ جیبم بیشتر خالی
بس درد دیدم
درد دیدم
درد دیدم
درد
خوش باد روزی که شوم از درد سر [ ].
#خانه_مولانا
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#موسی_ابراهیمی
کسی آرام در آغوش سرد باد میرقصد
همان که گیسوانش بوی شب میداد میرقصد
ببین رسم عجیب عشق را آنقدر شیرین است
که حتی پیش پای مرگ هم فرهاد میرقصد
همیشه اتفاق تازهای از راه میآید
چنانچه برگی از شاخ درخت افتاد میرقصد
بیا حالا که دریا از سرود و شعر لبریز است
و گاهی هم که موجی میشود ایجاد میرقصد
بیا حالا که این دیوانه این دل میتپد یا نه
چنانچه در عروسی زنم رخ داد میرقصد
جهان کوچکم را از نگاه آبیات پر کن
جهانی را که با آهنگ ابر و باد میرقصد
تو از جنس خود من از تبار بردگانی که
میان چشمهایت واژهی فریاد میرقصد
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#سید_عاصف_حسینی
بدون حرف، بدون دلیل دلتنگم
ببين شکستهترین واژهی هر آهنگم
دوباره بعد سلام و علیک مثل غروب
به محض دیدن یک خنده میپرد رنگم
و ترس نازک یک التهاب میافتد
شبیه صاعقه در این سفال دلتنگم
دو سال میشود آری که بی شک و تردید
برای گفتن یک حرف ساده میلنگم
چگونه با تو بگویم که دوستت دارم
چگونه با تو بگویم که شیشه و سنگم
دوباره میروم از دست تا به تو برسم
مسیر خاطرهی رودخانهی گنگم...
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#حکیم_علی_پور
نوشتم اسم تو را روی موج، سرگردان
که می رود به چنین بیخودی کران به کران
برای اینکه تو ماهی نه ماهیِ دریا
در آتش اند تمام نهنگهای جهان
تو ماه نه، تو نظام نهفته در هستی
که آسمان و زمین از تو میبرد فرمان
تو روزها علفی، آهوان به تو خوشحال
تو شام آشپزی و ستارهها مهمان
غبارِ صورت تو ابر، آهِ تو توفان
چه نعمتی! عرق خستگیِ تو باران
تو کیستی، که به هر شکل میرسی از راه
دلت نخواست به هر شکل می شوی پنهان
چه حکمتیست، که در گیر و دارِ چشمانت
شروع بازیِ تو، مات میشود انسان
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#رفیع_جنید
ذوقِ چهار فصلِ تو با چار رنگ مُرد
عمرم چه زود زنگ زد و لایِ زنگ مُرد
با اشک و صبر، کلبهای از سنگ ساختم
چشمم به صبر خیره شد و زیر سنگ مُرد
سیتایِ سرد، آتشی از جلوهات ببال
هندویِ بیقرار تو در رودِ گَنگ مُرد
یک روز با تغافل و یک روز با نگاه
یک روز با فلاخن، یا با خدنگ مُرد
فرقی ندارد این، که شکارِ گوزنِ کوه
با تیغِ تیز، یا که به تیرِ تفنگ مُرد
بعد از زیارتِ تو، خودش را به خواب زد
بختم، نشست و دم نزد؛ امّا قشنگ مُرد
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#کامبیز_قربانی
دلم غیر از طواف روی تو دینی نخواهد داشت
بجز اسطورهی چشم تو تلقینی نخواهد داشت
قطار اشک را هر شب به پای خنده میریزم
ولی این قطرههای شور، شیرینی نخواهد داشت
من آن مردی غریقی حل شده در بستر توفان
که تابوتم بهروی شانه سنگینی نخواهد داشت
سر هر شب دو پاکت میخورم از قرص خواب آور
مگر بر دردهایم قرص، تسکینی نخواهد داشت
فقط کوه غرورم را به پای عشق میریزم
که غیر از پای بوسی عشق آیینی نخواهد داشت
در آخر سر درآوردم که مردن خیلی آسان است
اگر باشی کنارم مرگ، غمگینی نخواهد داشت
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#رحیم_رادمان
تنهاترین و خسته و دلبند هیچکس
دلتنگ و دل پریش به مانند هیچکس
تا شاخهی درخت خودش قاتل خود است
پس اعتماد نیست به پیوند هیچکس
دلشاد وعدههای تو اصلن نمیشوم
باور نماندهاست به سوگند هیچکس
پروردمت چو گل تو ولی دشمنم شدی
اینسان نبود و نیست فرایند هیچکس
هرگز کسی شبیه تو پیدا نمی شود
شادم نمیکند گل لبخند هیچکس
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#محمد_انور_ظفری
من زندهام به وعدهی دیدار در غروب
با خندهها و قهوه و سیگار در غروب
با رقص نور و شُرشُر آب و صدای قو
شعر و شراب و نغمهی گیتار در غروب
در طول روز هرچه به تو فکر کردمام -
- را صادقانه تا کنم اقرار در غروب
حس میکنم همیشه که در من دمیدهای
گندم جوانه میزند انگار در غروب
خیلی زمان گذشته که من با وجود تو
با طعم لب نکردهام افطار در غروب
باید برای این که نمیرم ببوسمت
یک بار در سپیده و یک بار در غروب
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴 #حمزه_عابر
دنبال یک بهانه برای جدایی است
این شهر سخت در پیِ آدمزدایی است
دلبستنم مقدّمهی طردگشتن است
اینجا که عاشقان_همهشان_انزوایی است
میبوسیام ولی چه کنم پیش من نیای
کَی هرکه کربلا برود، کربلایی است؟
تو سنگ بودی آه، تراشیدمت، ببین
معشوقهی زمینیام اکنون هوایی است!
گفتی که: «عشقورزیی» ما را چه کشته است؟
گفتم که: قاتلش به خدا «خودستایی» است!
دلداریات خلاص شد و کار من تمام
آخر که گفته عشق فقط دلربایی است!
***
«فقر و فراق و غربت و آوارگی و مرگ»
یارب بیار بر سر من، هربلایی است...
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
#بچههای_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🎞شعرخوانی #مجتبی_خرسندی
🔸از شاعران همزبان ایرانی
🔻پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
@khanamwlana
#بچههای_مولانا
@khanemwlana
🎞شعرخوانی #اسحاق_ثاقبی_داراب
🔻پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
@khanamwlana
#بچههای_مولانا
@khanemwlana
🎞شعرخوانی #مژگان_فرامنش
🔻پنجمین نشست ادبی #از_بلخ_تا_نیشابور
#انجمن_ادبی_خانه_مولانا
@khanamwlana
#بچههای_مولانا
@khanemwlana
🔴#زهرا_حسین_زاده
قسمت سبدش را سر اين بام انداخت
بر دامن سرخم گل بادام انداخت
قسمت حركت كرد در آيينه نشست
روشن شدم از ماه كه در جام انداخت
قسمت نه چنان است كه «صغری» میگفت
مردی كه در اقليم زنان دام انداخت
مردي كه به «صغری» نگرانی بخشيد
آتش به دلش ريخت و ناكام انداخت
قسمت نه همان است كه «يحيی» فهميد
يك زن كه خودش را شبی از بام انداخت
يك زن كه چه بيهوده، گناهش را شهر
بر گردن «يحیی» پسر خام انداخت
قسمت هيجانیاست كه هر نيمهٔ شب
بر تخت من از روزنه پيغام انداخت
در قلب من آشوب به پا كرد و نرفت
جز خود همه را پيش من از نام انداخت
/channel/khanamwlana
🔴#مقصود_حیدریان
ماهی کوچک دریاچه به تور افتاده
در دل مردم یک دهکده شور افتاده
چادر آبی گلدار تو با باد چه کرد؟
که به رقص آمده در جنگل دور افتاده
چند ساعت که لب برکهی دِه اِستادی
آب از عکس تو در فکر عبور افتاده
از لب عکس تو در آب همه مینوشند
آه، لبهای تو در معرض چور افتاده
آب هم مست شراب بدنت گردیده
در دل کوزه و آدم که سرور افتاده
سال و اندیست که چشمان تو آدم خوارند
در نگاه تو هوسهای ترور افتاده
سال و اندیست بههم ریختهام مانندِ
انتحاری که به اندیشهی حور افتاده
غزنویها که به زیبایی تو شک کردند
پادشاهی تو در دامن غور افتاده
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا
/channel/khanemwlana
🔴#حمزه_محمودی
آسمانی ستاره در چشمت
یک جهان استعاره در چشمت
معبد نوبهار آغوشت...
آتشم من، شراره در چشمت
بامیانبامیان گلِ بادام...
شاهدخت هزاره در چشمت
دامنِ تو غزلغزل بلخاست
شادیانِ بهاره در چشمت
یک بدخشان ترانهخوان تو وُ...
لاجوردی هماره در چشمت
من، همانی که دوستت دارد
عاشقی بدقواره در چشمت
من خودم را میان آینهها
من خودم را دوباره در چشمت...
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#سیده_تکتم_حسینی
راه میافتم سوی افسانههای دور با تو
مثل عشاق قدیمی ساده و مغرور با تو
همپیاله با دو چشمت میشوم دیوانه و مست
مستتر از دانهی دیوانهی انگور با تو
نقش میبندد مقرنسوار بر دروازهی بلخ
رقص من همپای باد و برگ و نار و نور با تو
مینشینم بر لب زاینده رودی که نمانده
میپرم در آبی مواج تار و تور با تو
میوزد عطر ترنج حافظیه در مشامم
میشوم شاخه نباتِ شعر و شوق و شور با تو
حیف این افسانه هم زیباست اما واقعی نیست
من همانم؛ لحظهها و خاطراتی دور با تو
شانه خالی کردی و ویرانه شد چون هگمتانه
طاق کسرای خیال این زن رنجور با تو
بعد از این در خلوت دنیای ما غم مینوازد
شیون شبگیر با من نالهی تنبور با تو...
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#مهتاب_ساحل
چون كابل قديمِ پر از پاکبازها
در تو هزار كوچه خرابات و سازها
روییده از لبت گل آوازهای سرخ
بزمیست در گلوی تو از نینوازها
مثل جزیرهای به خودت منتهیستی
تنهایی رها شدهای از نیازها
لالاند از سرودن تو شاعران شهر
ای کیمیای حل شده در رمز و رازها
ای کوه استوار به آتشفشان بغض
كی میرسد به شانهی تو سرفرازها
میخواستم زنانه بخوانم تو را نشد
دل کندهای گمان کنم از عشقبازها
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#هدیه_ارمغان
گریههایم در اتاقی در گرفت
دامنم دور اجاقی در گرفت
گفته بودم بگذرم از زندگی
زندگی بر روی طاقی در گرفت
دستهایت تا که بر دستم رسید
بر لبانم اتفاقی در گرفت
پردهها و چوکی و سقف و زمین
بر نگاهم جفت و تاقی در گرفت
تا سرم در شانهات بگذاشتم
ما و تو ماندیم و باقی در گرفت
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#فرزانه_فرهمند
موهای گیر مانده به چادر دروغ نیست
با درد خو گرفتن خواهر دروغ نیست
یک عمر شد برای خودم غصه میخورم
یک عمر شد برای برادر ... دروغ نیست
بیباغ و آسمان به قفس گیر ماندهاست
هر چند مدتیست کبوتر دروغ نیست
با درک مشکلات فراوان گذاشتیم
پا از گلیم خویش فراتر دروغ نیست
دور از فضای دفترم و دور از شما
افتادنم به گوشهی بستر دروغ نیست
از بسکه میکشم غم این روزگار را
جان دادنم به قسمت آخر دروغ نیست
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🛑#محمد_جعفر_عزیزی
حالا که مدتهاست از یادت فراموشم…؛
حالا که از شهری به شهری، خانه بر دوشم…
هر روز را با یاد تو مینوشم و هر شب…
یادِ شراب بوسههایت میبرد هوشم
با تو مرا اسمی و رسمی بود و بعد از تو
نام مرا «آواره» میخوانند در گوشم
بیانتها، داغ تو را در سینهام دارم
حتی اگر آتشفشانی سرد و خاموشم
***
دور از تمام خستهگیها، لحظهای ای ماه…
در من بیفکن خویش را، دریاست آغوشم
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#صفیه_بیات
پردهها را بكش و نقش مرا رنگ بزن
جام را سر بكش و موی مرا چنگ بزن
باز در عاشقی و رقص و شراب و سيگار
رنگ سرخی بكش و بر لب دلتنگ بزن
لب من تلخ و دهان تو كه حالا تلخ است
رنگ آتش بكش و صحنهای از جنگ بزن
كمی از عاشقیات خورد به هم، فهميدم
پاك كن نقش مرا يا كه مرا سنگ بزن
نه نشد پاره كن اين نقش به هم ريخته را
نقش يك عاشقی و صحنهی پررنگ بزن
خنده كن كشته ترين عاشق لبخند توام
من خوشم، طرح نوی را به دل تنگ بزن
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#محبوبه_ابراهیمی
حالا که کهکشان منی ، ماه مشتری !
ناهید و اشک و آینه دارم نمیخری ؟!
امشب که گیسوان زمین فاش میشود
بردار از سیاهی شبهام روسری
امشب بیا که بگذرد از سرنوشت ما
شبهای بی ستاره و شبهای بی پری
گفتی که از مساحت دلگیر خانهها
تا آسمان پرنده و فانوس میبری
برگرد ،بارها به دلم قول دادهام
از باغ چشمهای خدا گل میآوری
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana
🔴#رامین_مظهر
ایکاش آغوش و شراب و آب و نان باشد
دنیا برایت بهتر از افغانستان باشد
گنجشکهای بوسهام را در یخن بگذار
تا از گزند باد و باران در امان باشد
در پیش رویت رفت از یادم... چه میگفتم
حاجت به گفتن نیست چیزی که عیان باشد
میآیی و چون لالهزاری داغ در داغم
گویی دلم نوروز دشت شادیان باشد
شاید خدا با خلق چشمان تو میخواهد
در این جهان چیزی رقیب آسمان باشد
با خاطرات ناخوش خود آرزو دارم
ایکاش با تو زندگانی مهربان باشد
ای کاش با تو زندگانی مثل سیبی در
دریاچهای تا آخر دنیا روان باشد
بعد از جدایی با تعجب زندگی کردم
آدم نباید اینقدر هم سختجان باشد
پشت سرم گپهای بسیاریست میدانم
گپهای بسیاریست میدانم، بمان باشد
یک صفحه از هر قصه را کندم تو خوش داری
ابهام تلخی انتهای داستان باشد
#خانه_مولانا
#کانال_بچه_های_مولانا👇
/channel/khanemwlana