به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آیدی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017
🔥لیست 30 کانال برتر تاریخی و فرهنگی و ادبی!
🎓 دنبال محتوای مفید و متفاوتی؟ بزن روی این لینک!👇
📌 /channel/addlist/ZJFbZJhZy_5mNWM0
🔻این پایین یه کانال نمونه رو بدون جوین هم میتونی ببینی!👀
✅ آموزش و دانش.
از شاهنامه اینگونه برداشت کردهاند که فردوسی سترگ با زبان و دیوانهای شاعران عرب و نیز با زبان پَهلَوی آشنا بودهاست.
نلد که بر این باور است که فردوسی سترگ دانشِ روزگارِ خود به ویژه دانشهای دینی و فلسفی را بهگونهای رسمی و دانش ورانه نیاموختهبود و در اندازه ی یک فردِ باسواد و در سطحِ دانستههای عمومی از این دانشها آگاهی داشتهاست و همچنین میگوید : فردوسی سترگ پهلوی نمیدانست.
در برابر این دیدگاه، حسن تقیزاده و شیرانی بر این باورند که فردوسی سترگ با دانشهای روزگار خود آشنایی داشته؛ و بَدیعُالزَّمان فروزانفَر و احمد مهدوی دامغانی نیز باور دارند که فردوسی سترگ هتا در زمینه ی شعر و نثرِ عرب دانش گستردهای داشتهاست.
اما درباره ی پهلوی دانستن فردوسی سترگ برخی پژوهش گران مانند سعید نفیسی، حبیب یغمایی و لازار، پهلویدانیِ او را پذیرفتهاند، اما برخی دیگر مانند نلد که، محمدتقی بهار، شاپور شهبازی و جلال خالقی مطلق بر این باور نیستند.
روی هم رفته، درباره ی عربیدانی و پهلویدانی و آموختههای فردوسی سترگ میتوان رأی نلدکه را پذیرفت. میتوان گفت فردوسی سترگ عربی را آموختهبود، اما در نثر و نظم عرب چیره نبود.
همچنین سختیِ پهلویخوانی در دوران فردوسی سترگ، شیوه ی نگارش آن بود.
آنگونه که اگر نوشتهای برای او خوانده میشد، مفهوم آن را دریافت میکرد، اما خود پهلویخوانی نمیدانست.
بههرروی، در شاهنامه هیچ نشانهای درباره ی پهلویدانی فردوسی سترگ نیست.
گاهی در شاهنامه نشانههایی از دانشهای ستارهشناسی و فلسفه و دانشهای دیگر بهچشم میخورد، اما نمیتوان از آنها چیرگیِ فردوسی سترگ بر این دانشها را برداشت کرد.
چیرگی فردوسی سترگ بر فرهنگ و تاریخ و آداب و آیینهای ایران باستان و همچنین زبان پارسی بر کسی پوشیده نیست.
اما اینگونه دانشها در گروه دانشهای بنیادیِ آن روزگار جای نمیگرفت و امروزه هم به این دانشها که در تار و پود شاهنامه تنیده شدهاند، چندان بهایی داده نمیشود.
۱۰
@khashatra
✅ برای پدر فردوسی سترگ در منابع کمارزشتر نامهای دیگری نیز آوردهاند، مانند : «مولانا احمد بن مولانا فرّخ» در «پیش گفتار شاهنامه ی بایسنقری»، «فَخرُالدّین احمد» در هفت اِقلیم، «فخرالدین احمد ابن حکیم مولانا» در مَجالسُالْمؤمنین و مَجمعُالْفُصَحاء، و «حسن اسحاق شرفشاه» در تَذکِرَةُالشُّعَراء.
تئودور نلد که در کتاب حِماسه ی ملی ایران درباره ی نادرست بودن نام «فخرالدین» نوشته که دادن لقبهای مختوم به «الدین»، در زمان آغاز نوجوانی فردوسی سترگ کاربرد پیدا کرده و ویژه ی «امیران مقتدر» بودهاست، ازاینرو پدر فردوسی سترگ نمیتوانسته چنین لقبی داشتهباشد.
عُمَر فَرّوخ در یادکرد بنداری اصفهانی، نام و نسب فردوسی سترگ را «ابوالقاسم منصور بن احمد بن فَرُّخ فردوسی» نوشتهاست.
محمدرضا شفیعی کَدکَنی در تصحیح تاریخ نیشابور از روشی سخن میگوید که از شیوه ی نامنوشتهای حاکم نیشابوری که همروزگار فردوسی سترگ بوده، برگرفته شده، روشی که از رابطه ی کنیهها و نامها در روزگار فردوسی سترگ در خراسان ساخته شدهاست.
از مطالعه ی آمارگونه ی این کنیهها تا حدی میتوان حُکم کرد که اَعَمّْ اغلبِ ابوالحسن ها، علی نام دارند و بیشتر ابوعبداللهها، محمد... از روی این رابطه ی کنیهها و نامها شاید بتوان در مواردی که کنیه ی کسی مسلّم نیست و نام او مورد تردید، تصمیم گرفت ؛ مثلاً، اگر مسلّم باشد — که مسلّم است یقیناً — کنیه ی فردوسی سترگ ابوالقاسم است، وقتی درباره ی نام او که آیا منصور است یا حسن شک کنیم، میتوانیم از روی این فرمول حسن را انتخاب کنیم.
۸
@khashatra
✅ سال زایش فردوسی سترگ در ۳۲۹ ه.ق از آنجا دریافته شده، که وی در سه پاره از سرودههایش، به سنِّ خود اشاره کردهاست.
نخست در داستان «جنگ بزرگ کی خسرو» از تهیدستی خود در شصت و پنج سالگی میگوید و پس از آن میافزاید که در پنجاه و هشت سالگی و زمانی که جوانی را گذرانده
بود، فریدون دوباره زنده شده و جهان را بهدست گرفت که منظور وی، به تخت نشستن محمود است :
بدان گه که بُد سال پنجاه و هشت
نوانتر شدم چون جوانی گذشت
خروشی شنیدم ز گیتی بلند
که اندیشه شد تیز و تن بیگزند
کهای نامداران و گردنکشان
که جُست از فریدونِ فرّخ نشان ؟!
فریدونِ بیداردل زنده شد
زمان و زمین پیش او بنده شد
و از آنجا که زمان چیرگیِ سلطان محمود غزنوی بر شرق ایران در سال ۳۸۷ ه.ق بوده، میتوان دریافت که سال زایش فردوسی سترگ ۳۲۹ ه.ق است ؛ و هم چنین با درنگریستن به اینکه فردوسی سترگ در سال ۳۸۷ ه.ق، پنجاه و هشت ساله بوده، میتوان درست بودن این گمان را پذیرفت.
بار دوم در داستان «پادشاهی بهرام بهرامیان»، واژه ی شصت و سه را برای سن خود میگوید و این تاریخ را در حدود ۷۳۰ بیت پسینتر دوباره میآورد و میافزاید که در آن هنگام، روز آدینه به هُرمُزْدِ بَهمِن، یعنی روز نخست بهمن، افتادهاست.
بنابر پژوهش شاپور شهبازی، تنها در سال ۳۷۱ یزدگردی برابر با ۱۰۰۳ م، روز آدینه با روز نخست بهمن برابر افتادهاست ؛ و چنانچه ۶۳ سال از آن سال کاسته شود، سال زایش فردوسی سترگ ۳۲۹ ه.ق بهدست میآید.
سومین بار در پایان شاهنامه فردوسی سترگ سن خود را ۷۱ بیان میکند و سال خاتمه ی شاهنامه را ۴۰۰ ه.ق میگوید.
و چنانچه ۷۱ از ۴۰۰ کاسته شود، برای بار سوم سال ۳۲۹ آشکار میشود.
با اینحال، شمار دیگری از فردوسی پژوهانْ سالهای دیگری را برای سال زایش فردوسی سترگ آوردهاند.
نلد که به این نتیجه میرسد که او اندکی پس از ۳۲۰ ه.ق زاده شده است.
رُکنُالدّین همایونفَرُّخ دیدگاه دیگری دارد و سال ۳۱۳ ه.ق را سال زایش فردوسی سترگ میداند.
۶
@khashatra
✅ افسانههای فراوانی درباره ی فردوسی سترگ و شاهنامه پرداختهشده که بیشتر از شور و دل بستگیِ مردمِ دوست دارِ فردوسی سترگ و خیال پردازی ِ شاهنامه خوانان پدید آمده و اغلب بیپایه است و با منابع تاریخی و متنِ شاهنامه نمیخواند.
از این دست میتوان داستانِ راه یافتنِ نسخه ی پهلویِ شاهنامه از تیسپون به حجاز و حبشه و هند و سرانجام به ایران آمدنش بهدست یعقوب لیث، رویارویی فردوسی سرگ با سه سراینده ی دربار غزنویان (عنصری، فَرُّخی، و عَسجَدی)، داستان فرارش به بغداد، هند ، تبرستان، یا قُهِستان پس از نوشتن هَجوْنامه، داستان پیش کش کردنِ شاهنامه به سلطان محمود به سبب نیازمندی و تنگ دستیِ وی در فراهم آوردنِ جهیزیه برای دخترش، داستان فرستادنِ پیش کشی که سلطان محمود به فردوسی سترگ نوید داده بوده است به سان پولِ سیمین به جای زر به پیشنهاد احمد بن حسن مِیْمَندی و بخشیدن آن پاداش به فُقاع فروش و حَمّامی به دست فردوسی سترک و پشیمانی سلطان محمود و همزمانیِ رسیدن پاداشِ زر با مرگ فردوسی سترگ را برشمرد.
ازدیگرسوی، خالقی مُطلَق — با اشاره به اینکه دانستهها درباره ی زندگی فردوسی سترگ پس از سال ۴۰۰ ه.ق فراتر از گزارش چهار مقاله نیست — میگوید هرچند که برخی گفتهها مانند آن چه که نظامیِ عَروضی آورده، جای تردید دارد، اما از سویی دلیل محکمی هم در رد آنها نیست؛ و برخی از آنها با سنجشِ منابعِ دیگر درست انگاشته میشوند.
مانند داستانِ سفر فردوسی سترگ به غَزنه و رویارویی او با محمود در کتاب تاریخ سیستان، یا نمونه ی دیگر این که نظامی گنجوی و عطّار نیز به کشمکش فردوسی سترگ با محمود و ناسپاسی محمود در حقِّ فردوسی سترگ و هتا فقاع نوشیِ فردوسی سترگ و بخشیدن پاداش محمود اشاره کردهاند.
خالقی مطلق بر پایه ی چهار مقاله ، فقاع نوشی و بخشیدن پاداش، گریختن از غزنه، رفتن به هرات و سفر به تبرستان نزد اسپَهبُد شهریار باوَند را گزارش میکند.
اما سفر بغداد و رفتن به اصفهان را — که در برخی پیش گفتارهای دستنویسها و الحاقی شاهنامه دیده میشود — افسانه میداند.
افزون بر اینها، در «پیش گفتار بایسُنقُری» داستانی از سفرنامه ی ناصر خسرو آمده است که ناصرخسرو در سال ۴۳۷ ه.ق در راه سرخس به طوس کاروانسرای بزرگی در روستای چاهه میبیند که میگویند از پاداشی که محمود برای فردوسی سترگ فرستاده بودهاست، ساخته شده و چون فردوسی سترگ در آن هنگام درگذشته بوده، وارثش آن پاداش را نپذیرفتهاست.
این داستان در دست نویسهای سفرنامه نیست، اما تقیزاده گمان بر درستی آن دارد.
نُلدِکه هم در آغاز آن را برساخته میدانست ولی سپستر از رأی خویش برگشت.
۴
@khashatra
✅ ابوالقاسم فردوسی توسی (زاده ی ۳۲۹ هجری قمری – درگذشته ی ۴۱۶ هجری قمری، درتوس خراسان)،
شاعر حماسهسرای ایرانی و سراینده ی شاهنامه، حماسه ی ملی ایران، است.
برخی فردوسی سترگ را بزرگترین سراینده ی پارسیگو دانستهاند که از شهرت جهانی برخوردار است.
فردوسی را حکیم توس گویند.
پژوهش گران سرودن شاهنامه را برپایه ی شاهنامه ی ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند.
تنها سرودهای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است.
شاهنامه پرآوازهترین سروده ی فردوسی سترگ و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است.
فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه.ق، سه سال پیش از برتختنشستن محمود، بهپایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند.
سرودههای دیگری نیز به فردوسی سترگ منتسب شدهاند، که بیشترشان بیپایه هستند.
نامورترین آنها مثنویای به نام یوسف و زلیخا است.
سروده ی دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجو نامهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است.
برابر کتاب شناسی فردوسی سترگ و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با به شمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی سترگ مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سالها نوشته شدهاست.
۲
@khashatra
#اشتاد_ایزد
اشتاد یا ایزدبانو اشتاد، در اساتیر ایران نام یک ایزدبانو است که ایزد پایدار روز بیست وششم هر ماه در گاه شمار زرتشتی نامیده میشود. اشتاد به چم «راستی و درستی» است.
این ایزد راهنمای مینویان و جهانیان است.
در آیین مزدیسنا بر این باور است که خداوند، زمین را در اشتاد روز آفرید. بنا به این بازگفت برخی اشتاد روز را، روزی خجسته دانستهاند.
واژهی اشتاد از بنیان و نهان ارشتاد یا ارشتات بوده که در گذر زمان به اشتاد تبدیل شده است.
ارشتات به چَم راستی و درستی است و در یسنا ۱۶ و هم چنین در دو سی روزهی کوچک و بزرگ، در ردیف سی فرشته در پیوند با روزهای ماه به شمار آمده است.
اشتاد هم چنین رهنمای مینویان و جهانیان شمرده شده و با دو ایزد دیگر، یعنی زامیاد (ایزد زمین) و رشن در پیوند ویژه و نزدیک دارد و ایزد اشتاد همکار و یاور امشاسپند «اَمُرداد» بوده و در اوستا به چم «کار و دادخواهی» هم آمده است.
زرتشت بهرام پژدو میسراید : «روانت باد ویژه جان و دل شاد،
نگهدارت سروش و رشن و اشتاد.
چهار روز در نزد زرتشتیان ارج بسیار ویژهای دارد : مهر، آذر، ورهرام و اشتاد و برای هر یک از آن ها زیارتگاهی ساخته شده است.
یکی از نیایش گاههای زرتشتیان کرمان، «شاه اشتاد ایزد» نام دارد.
این زیارتگاه که در محله گَبر آباد در شمال شرقی شهر کرمان جای دارد، به این ایزد ویژه شده است. زرتشتیان روز اشتاد ایزد هر ماه در پیرانگاه ستیپیر در نزدیکی روستای زرتشتینشین مریمآباد یزد به نیایش همگانی میپردازند.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
اسب، گاو و ستور به گشتن،
هل تا به درستی آیی (بازگردی).
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
در (اشتاد) روز، اسب و گاو ستور،
به گشتن افکنی مایه گیرند و زور.
در بندهش پیرامون این ایزدان آمده است :
آن سه فره بر چینوت برایستند. آن جا که رشن، روان را آمار کند و اشتاد و زامیاد، روان را بر ترازو بگذارند.
در شاهنامه آمده است :
«همه ساله ز اشتاد و از آسمان،
تن و جانت با شادی و کامتان».
مسعود سعد سلمان گوید :
«اشتاد روز و تازه ز گل بوستان،
ای دوست می ستان ز کف دوستان».
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش :
اشتاد روز و تازه ز گل بوستان،
ای دوست می ستان ز كف دوستان.
در بوستان نشین و می لعل نوش،
زیرا كه سبز گشت همه بوستان.
پور ریحان بیرونی در آثارالباقیه مینویسد :
«در این روز خداوند زمین را بیافرید».
سفر کردن و خون گرفتن در این روز نیکوست.
گل لاله نماد روز اشتاد ایزد است.
@khashatra
✅ سد و یک نام خداوند
۱ - ایزد = پرستش سزا.
۲- هَروِسب توان = توانای کل مطلق.
۳- هَروِسب آگاه = دانای کل مطلق.
۴- هَروِسب خدا = خداوند کل (مطلق).
۵- اَبَده = بی آغاز.
۶- اَبی اَنجام = بی پایان (انجام).
۷- بُنشِت = ریشه آفرینش.
۸- فراختن تَه = پایان آفرینش.
۹- جمغ = از همه بالاتر.
۱۰- فَرجه تَره = از همه برتر.
۱۱- تام افیج = ویژه ترین.
۱۲- اَبره وِنده = از چیزی بیرون نیست.
۱۳- پَروِندا = با همه پیدند دارد.
۱۴- اَن ایاپ = او است نایاب.
۱۵- هم ایاپ = او است همه یاب.
۱۶- آدُرو = راست ترین.
۱۷- گیرا = دستگیر.
۱۸- اَچِم = بی سبب.
۱۹- چمنا = سبب الاسباب.
۲۰- سپِنا = پیشرفت دهنده.
۲۱- افزا = افزاینده.
۲۲- ناشا = با انصاف.
۲۳- پَروَرا = پرورنده.
۲۴- پانه = پاسبان.
۲۵- آئین آئینه = دارای چندین شکل.
۲۶- اَن آئینه = بدون شکل.
۲۷- خَروشید توم = بی نیاز ترین.
۲۸- مینو توم = روحانی ترین.
۲۹- واسنا = در همه چیز حاضر.
۳۰- هَروِسب توم = وجود کل (مطلق).
۳۱- هو سِپاس = سزاوار سپاس.
۳۲- هَر اُمید = امید همه به اوست.
۳۳- هر نیک فَره = او است هر فَر نیکی.
۳۴- بیش تَرنا = رنج زدا.
۳۵- تَروُ بیش = دافع درد (رنج).
۳۶- اَنوشکَ = بی مرگ.
۳۷- فَرشَک = مراد دهنده.
۳۸- پژوهیدَه = قابل پژوهش.
۳۹- خاوَر = نور الانوار.
۴۰- اَوَخشیا = بخشاینده.
۴۱- اَبرَ زا = برتری دهنده.
۴۲- اَسِتوه = ستوه نشونده.
۴۳- رَخوا = مستغنی.
۴۴- وَرون = از تباهی نجات دهنده.
۴۵- اَفریفتَه = فریب نخورنده.
۴۶- بی فریفته = فریب ندهنده.
۴۷- اَدُوئی = یکتا.
۴۸- کامرَد = صاحب کام.
۴۹- فرمان کام = به میل خود فرمان دهد.
۵۰- اَئیک تن = بی شریک.
۵۱- اَفَرموش = فراموش نکننده.
۵۲- اَمارنا = شمار کننده.
۵۳- شَنایا = قدر دان.
۵۴- اَتَرس = بی ترس.
۵۵- اَبیش = بی رنج.
۵۶- اَفراز توم = سر افراز ترین.
۵۷- هم چون = همیشه یکسان.
۵۸- مینوستی گر = آفریننده جهان مینوی.
۵۹- اَمینو گر = آفریننده جهان غیر مینوی (مادی).
۶۰- مینو نُهب = روح مجرد.
۶۱- آذر باد گر = سازنده هوا از آتش.
۶۲- آذر نِم گر = سازنده آب از آتش.
۶۳- باد آذر گر = سازنده آتش از هوا.
۶۴- باد نِم گر = سازنده آب از هوا.
۶۵- باد گِل گر = سانده خاک از هوا.
۶۶- باد گر توم = خالق کل جو لایتناهی.
۶۷- آذر کبریت توم = فروزنده کل آتش ها.
۶۸- باد گرجای = سازنده هوا از خاک.
۶۹- آب توم = سازنده آب از خاک.
۷۰- گِل آذر گر = سازنده آتش از خاک.
۷۱- گِل باد گر = سازنده هوا از خاک.
۷۲- گِل نِم گر = سازنده آب از خاک.
۷۳- گر گر = سازنده کل.
۷۴- گر آ گر = سازنده.
۷۵- گر آ گرگر = سازندگان.
۷۶- آگر = آگر.
۷۷- آگر = آگرگر.
۷۸- آ گُمان = بی گمان.
۷۹- اَزمان = بی زمان.
۸۰- اَخواب ، اَخوان = بی خواب.
۸۱- آمشت هوشیار = همیشه هوشیار.
۸۲- پشوتَنا = پاسبان تن.
۸۳- پدَ مانی = پیمانه دار.
۸۴- چیر = زبردست.
۸۵- فیروزگر = فاتح.
۸۶- اُورمزد = دانای مطلق.
۸۷- خُداوند = خداوند.
۸۸- اَبَرین کِهان توان.
۸۹- اَبَرین نو توان.
۹۰- وِسپان = نگهبان همه.
۹۱- وِسپار = آفریننده همه.
۹۲- اَهو = حاکم مطلق.
۹۳- اَوخشیدار = بخشنده.
۹۴- دادار = دادار.
۹۵- رایومند = نورانی.
۹۶- خروه مند = با شکوه.
۹۷- کِرفه گر = نیکوکار.
۹۸- داور = داور.
۹۹- بوختار = نجات دهنده.
۱۰۰- فرشوگَر = رستاخیز کننده.
۱۰۱- هَدهَه ، هَه دَ هَه= ب خودی خود پیدا شده.
۳
@khashatra
#سد_و_یک_نام_خداوند
برخی از عدد ها از برای بار مينوی که دارند سپند (مقدس) شمرده می شوند.
◀️ عدد ؛ ۱ = یکتایی اهورامزدا.
◀️ عدد ؛ ۳ = اندیشه ی نیک، گفتار نیک، کردار نیک.
◀️ عدد ؛ ۴ = چهار آخیشج پاک؛ آب، خاک، آتش، هوا.
◀️ عدد ؛ ۶ = شش امشاسپند
◀️ عدد ؛ ۷ = اورمزد و شش امشاسپند، هفت کشور زمین، هفت اقلیم.
◀️ عدد ؛ ۱۲ = ماه های سال.
◀️ عدد ؛ ۲۱ = بیست و یک نسک اوستا.
◀️ عدد ؛ ۳۳ =سی و سه ایزد و امشاسپند.
◀️ عدد ؛ ۷۲ = یاران اشوزرتشت که همراه او به شهادت رسیدند. و تعداد نخ های کشتی زرتشتیان.
◀️ عدد ؛ ۱۰۱ = صفت های اهورامزدا.
سد و يک نام خدا صفت هايی ست که با توجه به باورهای گاتاها، در زمان ساسانيان و به وسيله ی موبد بزرگ آن زمان ( مهرآسپند )، گردآوری شد تا تاکيدی باشد براين که صفتهای اهورامزدا، تنها ۱۰۱ نام آورده شده است.
از حدود دو ميليون سال پيش که مرتو (انسان) پا به پهنه ی گيتی نهاد، تا يک و نيم ميليون سال در جنگل ها زندگی می کرد. و هتا دانش بهره برداری از غار های زاستاری ( طبيعی ) را نيز نداشت.
و هر چه می خواست از درختان می چيد و می خورد و يا شکار می کرد.
از اين رو نياز زيادی به زبان محاورهای و محاسبه نداشت.
۱
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز ارد ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
چهارشنبه ۲۴ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۱۴ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ ارد = توانگری و دارایی.
@khashatra
✅ آتشکده ی هرات.
هرات در سال ۱۱۰۷ میلادی (۵۰۱ ه) جزو قلمرو سلجوقیان بود.
زرتشتیان آن شهر آتشکده ی قدیمی داشتند که بعدها مسجدی پهلوی آن بنا گردیده بود.
مسلمانان در یک شب دسته جمعی دیوار ما بينمسجد و آتشکده را بر می دارند و آن را به مسجد وصل می نمایند.
زرتشتیان پیش حاکم وقت برای دادخواهی می روند ولی به شکایات آنان توجهی مبذول نمی گردد.
سلطان وقت در خراسان اردو زده بود. زرتشتیان برای داد خواهی از هرات به آن جا می روند.
پادشاه چند نفر از ،قاضیان مفتیان و خدام مسجد را از هرات به خراسان می طلبد تا تحقیقات به عمل آورده دادرسی نماید.
شماره زیادی از مسلمانان یک صدا گواهی می دهند که اصلاً در آن محله آتشکده هستی نداشته است و تمام آن زمین از قدیم جزو مسجد بوده است.
طبق قانون شرعی گواهی مردم غیر مسلم برابر گواهی مسلمانان بی ارزش بود لذا سلطان برخلاف زرتشتیان ستم دیده شاکی حکم صادر می نماید.
پس از صدور حکم مسلمانان غاصب از فرمان روا مي خواهند که زرتشتیان را که به دروغ شکایت نموده و باعث دردسر و مسافرت آن ها و مخارج هنگفتی شده اند گوش مالی دهد.
بنا بر این فرمانروای مسلمان خدا نشناس زرتشتیانشاکی را محکوم به قتل می نماید.
۷۱
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز دین ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
سه شنبه ۲۳ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۱۳ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ دی به دین = دئِنا ، وژدان ، نگرش درونی.
@khashatra
#روز_جهانی_زن_در_ریاضیات
۱۲ ماه مه ترسایی
برابر با ۲۲ اردی بهشت خورشیدی زادروز مهربانوی دانا و نیک اندیش،
یکی از افتخارات کهن سرزمین پاک مان ایران همیشه سرافراز،
#استاد_مریم_میرزاخانی نابغه ی ریاضی خجسته و همایون باد.
۱
@khashatra
✅ آتشکده در شمال پاکستان.
در اطراف خرابه های تکسالا در کلکه سرای نزدیک روستای شاد میری واقع در ۲۴ میلی راولپندی، تپه ای ست به نام تپه جهندیال. سرژهن مارشال به سال ۱۹۱۴ میلادی به هزینه ی دولت هند حفریاتی در آن جا به عمل آورده و بقایای یک آتشکده ی بزرگی در آن جا از زیر زمین بیرون آمده.
سر ژهن مارشال ضمن سخن رانی خود در انجمن تاریخ پنجاب در اوت ۱۹۱۴ با دلایل باستان شناسی بقایای تپه ی جهندیال را آتشکده ی زرتشتیان قلمداده است.
سر دکتر جیوانچی مدی دانشمند و خاور شناس به نام پارسی هنگام مراجعت از کشمیر به سال ١٩١۶ باتفاق سرژهن مارشال خرابه ی آتشکده نامبرده را معاینه و از لحاظ اصول مراسم دینی زرتشتیان با نظریه ی باستان شناس نامبرده موافق و آن را آتشکده می شمارد و هتا باورمند است که بقایای خرابه ی مذکور شباهت به یک آتشکده ی قدیمی دارد که در محله ی قدیمی پارسیان در نوساری موجود است.
۶۹
@khashatra
#دی_به_دین
این روز كه هم چون، دی به آذر و دیبه مهر به معنای دادار یا آفریدگار ست یكی دیگر از تعطیلیهای هر ماه بهشمار میآمده است.
در ایران باستان استراحت کاری بوده و روز نیایش همگانی است.
بیستوسومین روز در گاه شماری دینی زرتشتی دیبه دین نامیده شده است.
دی به چم آفریننده و آفریدگار است. در گاهشماری ایران باستان به جز روز یکم هر ماه که اورمزد روز نامیده میشود سه روز دیگر به نام اهورامزدا ست که به صورت دی آمده و چون در ماه سه دی وجود دارد برای مشخص شدن، نام روز بعد را به آن می افزایند تا از هم مجزا گردد "دیبه آذر، دی به مهر، دی به دین”. دی در ادبیات اوستا به چم اهورامزدا می باشد که به شوند سپندینگی این نام بارها در ماه بازگویی شده است. در اوستا نام همکاران را اورمزد اواگاه, سه دی ویسپه شام نامیدهاند.
دی یکی از نامهای اهورامزداست و در اوستا به صورت دَثوش یا دَدوش یا دَذوه صفت و به چم (: معنی) آفریننده آمده است.
روز هشتم، پانزدهم و بیست و سوم ماه دی برای آن که نام این روزها با نام ماه یکی شده، جشن ماهانه گرفته میشود.
گل شنبلید نماد دی به دین است.
@khashatra
✅ خانواده.
از زندگانی فردوسی سترگ تا پیش از سرایش شاهنامه آگاهی چندانی در دست نیست.
تنها اینکه پسر او در سال ۳۵۹ ه.ق زاده شده، پس فردوسی سترگ باید پیش از ۳۵۸ ه.ق ازدواج کرده باشد.
از همسر فردوسی چیزی دانسته نیست.
پژوهش گرانی چون حبیب یَغمایی، محمدتقی بهار و ذبیحالله صفا، زنی را که در آغاز داستان «بیژن و مَنیژه» نام برده شده، همسر فردوسی سترگ دانستهاند.
اگر این گمان درست باشد، شاید او زنی فرهیخته بوده، که توانایی چنگنوازی داشتهاست و مانند خود فردوسی سترگ از خانوادهای دهقاننژاد بوده و از آن چه که در این خانوادهها به دختران آموزش داده میشده، بهره داشتهاست.
پسر فردوسی سترگ در سال ۳۹۶ ه.ق در ۳۷ سالگی و زمانی که فردوسی سترگ ۶۷ ساله بوده، درگذشت.
فردوسی سترگ از پیشیگرفتن پسر بر پدر گِله کرده و از خداوند خواستار آمرزش فرزندش میشود.
به گزارش نظامی عروضی، از فردوسی سترگ تنها یک دختر بهجای ماند و فردوسی سترگ پاداش شاهنامه را برای کابین او میخواست.
پس از مرگ فردوسی سترگ دختر پاداش را نپذیرفت و آن پاداش برای بهبود چاهه خرج شد.
(👈 گردآورنده : شهرام زادمهر)
۱۱
@khashatra
پایان🔺🔺
✅ پرورش و بالندگی
برپایه ی اشارههای گذرای فردوسی سترگ، دانستهشده که او دهقان و دهقانزاده بودهاست.
دهقانان طبقهای از زمینداران در دوران پیش از اسلام و سدههای دوم و سوم هجری بودند که بیشتر برای نگاهبانی از جایگاهِ مالی و اجتماعیِ خود به اسلام گرویدند و از همین روی به رسوم و سنتهای نیاکانی خود عشق میورزیدند و در پاسداری از آنها کوشش میکردند.
فرزندان دهقانان با آداب و رسوم ایرانی پرورش مییافتند و نگهبانان سنتها و فرهنگ ملی ایرانی بودند.
درباره ی دوران کودکی و جوانی او، نه خودِ شاعر سخنی گفته و نه در منابع کهن جز افسانه و خیالبافی چیزی بهچشم میخورد.
بااینحال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی– فرهنگیِ شاهنامه، میتوان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه خواندن و ژرفنگری در سرودهها و نوشتارهای پیشینیانِ خویش، سرمایه ی کلانی را اندوخته، که بعدها دستمایه ی او در سرایش شاهنامه شدهاست.
کودکی و جوانی فردوسی سترگ در زمان سامانیان سپری شد.
شاهان سامانی از دوست داران ادب پارسی بودند.
فردوسی سترگ در روزگار و شهری میزیست که داستانهای کهن ایرانی مورد علاقه ی همگان بود — همانگونه که خود در دیباچه ی شاهنامه ستایش و آفرینگویی «کِهان» و «مِهان» را از ناموَرنامه ی ابومنصوری و اینکه «جهان دل نِهاده برین داستان» را بازگفتهاست.
۹
@khashatra
✅ نام و نشان.
کُنیه ی وی «ابوالقاسم»، و تخلص و شهرتش «فردوسی» است، هیچگونه آگاهی قطعی از نام و خانوادهاش در دست نیست.
در منابع گوناگون و در دیباچه ی برخی نسخههای دست نویس شاهنامه، نام وی منصور، حسن یا احمد آمده و نام پدرش حسن، احمد یا علی و نام پدربزرگش شَرَفشاه یاد شدهاست.
از میان این گفتههای گوناگون، معتبرترین نامِ این شاعرِ ایرانی «ابوالقاسم فردوسی توسی» است.
اینکه چرا شاعر تخلص فردوسی سترگ را برای خود گزیدهاست، روشن نیست.
شاید این موضوع به دیدار وی با سلطان محمود غزنوی بازگردد.
گویا سلطان محمود چنین لقبی به فردوسی سترگ داده و منظور وی مردی بوده که از بهشت آمدهاست.
نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شدهاست.
نام کوچک او را در منابع کهنتر مانند عَجایِبُالْمَخلوقات و تاریخ گُزیدهٔ حَمدُالله مُستُوفی و «سومین پیش گفتار کهن شاهنامه»، «حسن» نوشتهاند.
منابع دیگر همچون برگردانِ عربی بُنداری اصفهانی، «پیش گفتار دستنویس فِلُورانْس» و «پیش گفتار شاهنامه ی بایسنقری» و نوشتههای برگرفته از آن، نام او را «منصور» گفتهاند.
پیش از همه ی اینها، کهنترین منبعی که از فردوسی سترگ و نام و تخلص و شهر او یاد کرده، گَرْشاسْپْنامه ی اسدی توسی است.
نام پدر او نیز در تاریخ گزیده و «سومین پیش گفتار کهن شاهنامه» «علی» گفته شدهاست.
محمدامین ریاحی پس از بررسی کهنترین منابع، نام «حسن بن علی» را پذیرفتنی و این نام را با قرینههای دیگری که وابستگی او را به یکی از شاخههای تشیع میرساند، سازگارتر دانستهاست، هرچند که همچون بیشتر پژوهندگان زندگانی فردوسی سترگ، او را از هرگونه تعصّبِ مذهبی برکنار میداند.
۷
@khashatra
✅ در روزگار نو.
در سده ی بیستم افسانه ی زندگی فردوسی سترگ به کارِ سیاست پیشگان هم آمد.
رضاشاه بزرگ ، که مرام ملی گرایی تبلیغ میکرد، شیفته ی فردوسی سترگ بود.
عبدُالْحسین سِپَنتا نیز در زمان رضاشاه بزرگ فیلمِ فردوسی سترگ را بهسال ۱۳۱۳ خورشیدی ساخت و زندگی فردوسی سترگ را از نگاه خود به تصویر کشید، که یکی از نخستین نمونههای افسانه پردازیِ تصویری از زندگی فردوسی سترگ بهشمار میرود.
پیش از او علی نصر در سال ۱۳۰۰ نمایش نامه ی فردوسی سترگ را تنظیم کرده بود.
از دیگر سو، افسانههای چپگرایان درباره ی فردوسی سترگ نیز به کارِ مبارزه ی سیاسی میآمد.
از راهِ نمونه، علی حصوری و احمد شاملو فردوسی سترگ را سخت نکوهیدند و او را تبلیغات چیِ سرکوب و محافظهکاری در خدمتِ حفظِ نظام طبقاتی دانستند.
افسانهپردازی درباره ی فردوسی سترگ امّا ادامه یافت و خود هنری شد ستوده.
در روزگاران بعدی سخن وران و هنرمندان فراوانی، زندگانیِ فردوسی سترگ را به داستان کشیدهاند.
از این دست بهرام بیضایی در فیلم نامه ی دیباچه ی نوین شاهنامه (۱۳۶۵) فردوسی سترگ را غریبهای خشمگین از زمانه نشان داده که برای زنده کردن میراثِ ایرانِ کهن، دارایی خود را باخته و جز تهمت و دشنامش ندادهاند.
ساتِم اُلُغزاده نیز در رمانِ تاریخی فردوسی سترگ (۱۳۶۹) ، فردوسی سترگ را چنانکه خود دانسته بهتصویر کشیدهاست.
از سوی دیگر هم پژوهش گران در جستجوی زندگی واقعی فردوسی سترگ از میان انبوه دادههای تاریخی و افسانهای همواره تا حدودی کامیاب بودهاند.
دانستههایی از ایندست در پی میآید :
✔️ زایش
بر پایه ی دیدگاه بیشترِ پژوهش گرانِ امروزی، فردوسی سترگ در سال ۳۲۹ ه.ق برابر با ۹۴۰ م، در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان دیده به جهان گشود.
نظامی عروضی (وفات ۵۶۰ ه.ق)، نخستین پژوهندهای که درباره ی زندگی فردوسی سترگ جُستاری نوشته، زایش فردوسی سترگ را در روستای «باز» (پاژ) دانستهاست.
منابع تازهتر روستاهای «شاداب» و «رَزان» را نیز جایگاه زایش فردوسی سترگ دانستهاند، اما بیشتر پژوهش گران امروزی این گمانهها را بیپایه میدانند.
۵
@khashatra
✅ فردوسی سترگ دهقان و دهقان زاده بود.
او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالخواهی و هویتطلبی در میان ایرانیان سپری کرد.
شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان پارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشه ی ایرانی آماده ساختند و فردوسی سترگ در هنر سخن وری آشکارا وام دار گذشتگان خویش و همه ی آنانی ست که در سدههای سوم و چهارم هجری، زبان پارسی را به اوج رساندند و او با بهرهگیری از آن سرمایه، توانست مطالب خود را چنین درخشان بپردازد.
در نگاهی کلی درباره ی دانش و آموختههای فردوسی سترگ میتوان گفت او زبان عربی میدانست، اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت.
او پهلویخوانی را به طور روان و پیش رفته نمیدانست، اما بهگونه ی مقدماتی مفهوم آن را دریافت می کرد.
بههر روی، در شاهنامه هیچ نشانهای درباره ی پهلویدانی او نیست.
در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد.
فردوسی سترگ در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند دادهاست.
از شاهنامه برمیآید که فردوسی سترگ از آیینهای ایران باستان مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هر چند برخی پژوهش گران سرچشمه ی این اثرپذیریها را منابع کار فردوسی سترگ میدانند، که او به آن ها بسیار وفادار بودهاست.
هم چنین، وی به سبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنه ی این آگاهیها افزود، بهگونهایکه این دانستهها، جهان بینی شعری او را بنیان ریخت. آن چه که فردوسی سترگ به آن میپرداخت، جدای از جنبه ی شعری، دانش ورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت.
« فردوسی سترگ خرد را سرچشمه و سرمایه ی تمام خوبیها میداند.»
او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یک دیگر بازمیشناسد و از این راه به نیکبختی این جهان و رستگاری آن جهان میرسد.
فردوسی سترگ با ریز بینی، منابع خود — که بیشترینِ آنها شاهنامه ی ابومنصوری بود — را بررسی میکرد.
او توانست از میان انبوه دانستههایی که در دسترس داشت، مطالبی را گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.
۳
@khashatra
#بزرگ_داشت_فردوسی_سترگ
جهان یادگارست و ما رفتنی
به گیتی نماند به جز مردمی
به نام نکو گر بمیرم رواست
مرا نام باید که تن مرگ راست
👤حکیم ابوالقاسم فردوسی
۲۵ اردی بهشتماه خورشیدی
روز بزرگ داشت فردوسی سترگ
شاعر و سخنسرای ایرانی و سراینده ی شاهنامه خجسته و فرخنده باد 🌷
فردوسی بزرگ ترين حماسهسرای ايران و يكی از حماسهسرايان بزرگ جهان است.
۱
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز اشتاد ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
پنج شنبه ۲۵ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۱۵ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ اشتاد = راستی و درستی.
✔️ روز دیدار ستی پیر در شهر یزد
@khashatra
✅ مرتو انديشمند و با خرد و هوش برای نگهداری دارایی خويش و ارتباط با ديگر مرتوها به تدريج عدد را اختراع نمود.
و هزاران سال زبان و اعداد گفتاری بود و به ریخت (:شکل) نوشتاری در نيامد...
نخست اعداد نزد مرتو (:انسان) هيچ مفهوم خاصی نداشتند و چون زندگی بدوی و ابتدایی نيازی هم به داشتن اعداد بزرگ نداشت، عدد بيش از هزار را بی نهايت می انگاشتند.
ايرانيان اعداد را به صورت ۱ و ۲ و ۳ نوشتند.
و يونانيان اعداد را ۱ و ۱۱ و ۱۱۱ يادداشت کردند.
تا اين که حدود دو هزار سال پيش به وسيله ی ايرانيان (و به قول برخی ها هندی ها)، عدد صفر اختراع شد و چون مرتو (:انسان) دارای ده انگشت بود اعداد بر اساس دهگان مرتب شد و از آن پس دگرگونی بزرگی در زندگی مرتو پدید آمد.
از سوی دیگر مرتو دریافت که همه ی اعداد کارآیی های مشابهای ندارند.
و برخی اعداد بسیار مفیدتر و جالبتر هستند مانند ؛
عدد شش بر ۱ ،۲ ، ۳ و ۶ یعنی بر ۴ عدد از شش عدد بین خود قابل بخش است.
خیلی جالب بود سپس مشاهده کرد که عدد ۱۲ نیز عدد بسیار مفیدی است و بر۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۶ و ۱۲ تا حدی بر ۸ هم قابل بخش است.
ساعت و ماه ها را بر آن اساس تنظیم کرد و...
۳۷۴۳ سال پیش اشوزرتشت به پیامبری رسید. و از یکتایی خدا و خرد و دینو (:دین) و جهان مینوی و برقراری قانون اشا در زاستار (:طبیعت) و... ،
سخن به میان آورد.
از آن پس برای زرتشتیان برخی از عدد ها از برای بار مینوی (:معنوی) که داشتند سپند شمرده شد.
همان گونه که می دانید برخی اعداد دقت بیشتر را می رساند مانند ؛
شاید فرقی بین سد سانتی متر و هزار میلی متر نباشد ولی دقت عمل عدد دوم ده برابر بیشتر از عدد اول است و فرق ۱۰۰ یا ۱۰۱ این است که عدد دوم از عدد اول دقیقتر است.
۱۰۰ یک عدد تقریبی ست شاید کم و بیش شود ولی ۱۰۱ عدد دقیقی ست با دل استواری تمام.
۲
@khashatra
#ارد_ایزد
ایزدی ست که همه ی خوشیها و آسایشها به او ویژه شده است و گویند اگر به خانوادهای «ارت» به گونه دختری زیبا رو کند، داده و خواسته و گشایش و گسترش به آن خانه و خانواده روی میآورد. آموزشهای اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و به دست آوردن خواسته سفارش میکند.
هر زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش میپردازد.
خواندن سرود «اشم وهو»؛ به بهدینان میآموزد که : «خوش بختی از آن کسی ست که در پی خوش بختی دیگران باشد».
ایزد ارد كه در اوستا به گونهی «اشا ونگهوئی» آمده است، بیست و پنجمین روز هر ماه است. در یشت ها «ارد ایزد»، خواهر امشاسپندان خوانده شده است. یکی از یشت های اوستا به نام او «ارتیشت» است. ایزد ارد یا «ارت»، در اوستا «اشی ونگوهی»، و به چم توانگری، خواسته و دارایی است و به چم «خوب و نیک» نیز آمده است.
در اوستا یشت هفدهم، بهنام این ایزد است. نگهبانی از ثروت و دارایی بر دوش این ایزد است. آموزشهای اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و بهدست آوردن خواسته سفارش میکند. زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش میپردازد. این یشت ۶۲ بند دارد.
در اوستا اَشی وَنگوهی به چم توانگری، خواسته و دارایی است و در پهلوی اَرت آمده، کلمه ونگهو صفت است به چم نیک وخوب. ترکیب این کلمه به چم اشی نیک است و آن در پهلوی به گونهی اَرشَش وَنگ و اَشَش وَنگ و اَرشوش وَنگ و بیشتر اَشیش وَنگ آمده است که همگی به چم اَشی نیک است. ارت یا ارد نیز پهلوی است که در فارسی باقی مانده. در لغتنامه ها اَرد و آراد و آرد هر سه یاد شده است. در گاتها و دیگر بخشهای اوستا، ارت (اشی) گاه اسم مجرد است به چم توانگری و بخشایش و برکت و نعمت و مزد و بهره و گاهی اسم خاص ایزدی که نگهبان مال و خواسته و دارایی است. اسم این ایزد در گاتها یاد شده است. وی مانند سپندارمذ، آناهید و چیستا (فرشته ی دانش) مونث شناخته شده. در جهان مادّی مال و جلال و خوشی دین داران از پرتو وجود اوست و در جهان مینوی و روز واپسین ، پاداش کارهای نیک و سزای کردارهای زشت به یاری او انجام شود. برخی نیز او را اشیش ونگ مینامند، او بِه فَر و شکوه خانه میافزاید.
زیرا هرکه به دیگران چیزی بدهد همان چیز افزوده و بزرگ تر شده به خانه ٔ وی بازگردد (چنان که در یسنای ۴۳ بند ۱۲)
زرتشتیان در این روز جامه نو میپوشند، به سفر میروند و سالمندان را یاری میکنند.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش :
ارد روز است فرخ و میمون،
با همه لهو و خرمی مقرون.
ای دلارای یار گلگونرخ،
خیز و پیشآر بادهی گلگون.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
هرچیز نو بخر و اندر خانه بر.
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
به بازار شو، روز (ارد) ای پسر،
نوانو بخر چیز و به خانه بر.
گل همیشه بهار نماد ارد ایزد است.
@khashatra
✅ صاحب تاریخ تباهی پارسیان ۲ مولفه ی ١٢٩۵ ه. در همین مورد گوید :
« در هرات پارسیان را عبادت خانه ها بوده یکی از آن در پهلوی مسجدی واقع بوده.
مسلمانان آن جا شبی اتفاق نموده، اصل آن را بکشتند و آن را به مسجد وصل نمودند.
زرتشتیان آن جا از این حال به فرمان فرمای خراسان که حکومت هرات هم با او بود شکایت کردند فرمان فرما محض تفتيش حال، جمعی زیاد از علما و قضات آن شهر را خواست و از گذشته باز پرسید آن جماعت که خود باعث این ستم بودند، بر كذب عرض پارسيان به قرآن سوگند یاد کردند که عبادت گاه پارسیان نبوده و پس از سوگند ادعای خسارت کردند که چون این قوم بر مسلمانان بهتان زده اند قتل آنان واجب است.
فرمان فرما بدان حکم کرد که در هرات هر چه از این قوم یابند، عرصه دمار و هلاک سازند و چنان کردند و چنین در هر جا از پارسیان عبادت خانه بود بسندند و مسجد کردند و کتاب خانها بسوختند که از هزاران یکی را آثاری به جاست. »
گفته ی بالا در مورد قتل عام زرتشتیان در هرات پذیرفتی نیست.
چه که در سده ی دهم یزدگردی چندین نفر از موبدان زرتشتی مقیم هرات از جمله موبد خوشی و موبد خداجوی از استماع شهرت فضل و دانش دستور آذر کیوان به سوی هند و بتنه رهسپار و چند یادگار ادبی از خود باقی گذاشتند که در فرزانگان زرتشتی از آن صحبت شده است.
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۷۲
@khashatra
ادامه دارد....
#دین_ایزد
«دین» واژهای پارسی و به چم (:معنی) وجدان، بینش و نگرش درونی است که از سوی اهورامزدا در نهاد هر انسان جای داده شده تا در زندگی با نیروی آن بتواند راه درست و راست را یافته و در آن گام بردارد.
دین، نام روز بیست و چهارم از هر ماه در گاه شمار زرتشتی است و نگهبانی روز بیست وچهارم ماه به ایزد دین سپرده شده است. دین نام ایزدی از ایزدان آیین زرتشتی، نگهبان خامه هست. در این روز فرزند به درس و آموزگار سپرند.
پورریحان بیرونی در فهرست نامهای روزهای ایرانی نام این روز را «دین» و در سغدی هم «دین» و در خوارزمی نیز «دین» یاد کرده است. دین که از واژهی دئنا گرفته شده به چم سروش كه همان وجدان آمده است.
نگرشی درونی که از سوی اهورامزدا در نهاد هر آدمی مىباشد، تا در زندگی با نیروی آن بتواند راه راست و درست را یافته و در آن گام بردارد.
در سانسکریت و گات ها و دیگر بخشهای اوستا بارها واژهِ ی «دئنا» آمده كه هشت بار مىشود.
دین در گات ها به چمهای گوناگون کیش، و آیین و سروش و … معنا شده است.
فردوسی پیرامون این ایزد میسراید :
همه مردمی باید آیین تو،
همه رادی و راستی دین تو.
مسعود سعد پیرامون آن میسراید :
دینروز ای روی تو آکفت دین،
مَی خور و شادی کن و خرم نشین.
گل سد برگ نماد دین ایزد است.
@khashatra
✅ استاد مریم میرزاخانی در تاریخ ۲۲ اردی بهشت ۱۳۵۶ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود.
❇️ زادروز این فخر ایران زمین ،
این ریاضی دان بزرگ و استاد وارسته ی دانشگاه استنفورد بر همه ی دوست داران و رهروان راه نیکش فرخنده و همایون باد.
❇️ ۱۲ ماه مه به مناسبت زادروز #مریم_میرزاخانی ، #روز_جهانی_زن_در_ریاضیات نام گذاری شده است.
✳️ پدر بزرگ وارش #احمد_میرزاخانی مهندس برق و رییس هیئت مدیره ی مجتمع آموزشی نیکوکاری «رعد» بود.
❇️ او با اتمام تحصیلات راهنمایی با شرکت در آزمون ورودی مدارس سمپاد وارد دبیرستان فرزانگان تهران شد.
❇️ استاد مریم میرزاخانی در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ خورشیدی (سال سوم و چهارم دبیرستان) از دبیرستان فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و پس از آن در سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با امتیاز ۴۱ از ۴۲ مدال طلای جهانی گرفت.
❇️ سال بعد، در المپیاد جهانی ریاضی کانادا میرزاخانی با نمره ی کامل، رتبه ی نخست طلای جهانی را به دست آورد.
❇️ استاد مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آن ها» برنده ی #مدال_فیلدز شد، که بالاترین جایزه در ریاضیات است.
◀️ وی تنها زن و تنها ایرانی برنده ی مدال فیلدز است.
⚫️ شوربختانه این استاد فرزانه و دانشمند بزرگ ریاضی در سن ۴۰ سالگی در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۹۶ خورشیدی براثر بیماری سرطان در آمریکا درگذشت.
نامش مانا،
یادش گرامی،
راهش پر رهرو،
سرای نور و شادی جایگاهش باد.
۲
@khashatra
پایان🔺🔺
✅ در برخی از نقاط بخارا آتشکده ها هستی داشته ولی اینک خاموش می باشد. استیل ساختمان های نامبرده حاکی از در مهر بودن آن هاست و مردم آن جا آن ها را مسجد مغان می نامند.
در مغرب بخارا گروهی کوه نشین به نام کشکوشان زندگی می کنند و نام معبد آن ها کوشک مغان است.
در برخی از بخش های خراسان ساختمان ها و مردمی دیده می شوند که رفتار و عادات آن ها شبیه پارسیان می باشد.
از مندرجات نوشته های خاینکاف نویسنده ی روسی و آثار نویسندگان دیگر به نظر می رسد که آن نفوس مانند زرتشتیان می باشند.
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۷۰
@khashatra
ادامه دارد....
✅ آتشکده ی در پتنه استان بهار (هند)
به گفته بهرام شاه شراف یکی از دلپتان نامور پارسی مقیم بمبئی سه آتشکده ی بزرگ به نام آتش ورهرام در پتته پایتخت قديم أشوكا نوه ی چندرا. گوپتای ایرانی موجود بوده و آثار آن اینک برجا نیست و این بود جهتی که دستوردآذر كيوان آن نقطه را نشیمن خویش قرار داد.
غالب ساختمان آن خطه از چوب می بوده و به ظن قوی به واسطه ی آتش سوزی نابود و آثار آن بر جا نمانده هتا سقف کاخ خود آشوکا نیز از چوب بوده د. ب. سپونر باستان شناس انگلیسی که حفربات پتلی پوترا Patuliputra به سر پرستی او انجام یافته
در مقاله ی خویش در ژورنال آسیایی سلطانی مورخه یدژانویه و ژوئیه ۱۹۱۵
پادشاهان سلسله ی موریا را در شمال هند زرتشتی قلمداده و باورمند است
موبدان بسیاری در آن جا می زیستند.
۶۸
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز دی به دین از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
دو شنبه ۲۲ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۱۲ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ دی به دین = آفریدگار.
✔️ روز آرامش و نیایش همگانی زرتشتیان.
@khashatra