-
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟
روزی جنید بغدادی زار می گریست.
سوال کردند که سبب گریه چیست؟
گفت: «اگر بلای او اژدهایی گردد،
اول کس من باشم که خود را لقمه ی او سازم
و با این همه عمری گذاشتم در طلب بلا
و هنوز با من می گویند که
تو را چندان بندگی نیست که به بلای ما ارزد!»
#عطار #تذکرة_الاولیا
ذکر جنید بغدادی
#محسن_چاوشی #حسین_صفا
@khordak_sharar
آنها که دلتنگ‌اند
خوب می‌دانند که خواب
یک نیاز نیست؛
بلکه آدمی با خواب
به شب پناه می‌آورد
«نازان بکیراُغلو»
@AConfederacy_of_Dunces
• ترجمه‌ی سیامک تقی‌زاده
کمک کنین هلش بدیم چرخ ستاره پنجره
رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره
گلدون سرد و خالی رو بذار کنار پنجره
بلکه با دیدنش یه شب وا بشه چن تا حنجره
به ما که خسته ایم بگه خونه‌ی باهار کدوم وره؟
تو شهرمون آخ بمیرم چشم ستاره کور شده
برگ درخت باغمون زباله ی سپور شده
مسافر امیدمون رفته از اینجا دور شده
کاش تو فضای چشممون پیدا بشه یه شاپره
به ما که خسته ایم بگه خونه‌ی باهار کدوم وره؟
کنار تنگ ماهیا گربه رو نازش می کنن
سنگ سیاه حقه رو مهر نمازش می کنن
آخر خط که می رسیم خطو درازش می کنن
آهای فلک که گردنت از همه مون بلن تره
به ما که خسته ایم بگو خونه‌ی باهار کدوم وره؟
#عمران_صلاحی
@khordak_sharar
گفت: خواب بدی دیدم؛
دیدم خلایق به هیئت گاوان و گوسپندان
جملگی سر در آخوری فروبرده
به چریدن مشغولند
پرسیدم: تو چه می‌کردی؟
گفت: من نیز چون خلایق
پرسیدم: پس چه فرق میان تو و ایشان؟
گفت: آنها می‌خوردند و می‌خندیدند،
من می‌خوردم و می‌گریستم ...
#تذکرة_الاولیا
ذکر احمد خضرویه
@khordak_sharar
#حبیب
قلب جنگل با تبر در خاک عشق
وقت اعدام درختان خسته‌ام …
#امیر_کعبه‌ای
@khordak_sharar
#seventh_soul
#محمدرضا_شجریان
نیامدی که فلک خوشه‌خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه‌دانه چید بیا!
#سیمین_بهبهانی
@khordak_sharar
زنده بود و
از دنیا
قدر یک قفس جا داشت آسمان از او پر شد
چون پرنده را کشتند…
#حسین_منزوی
@khordak_sharar
#محمدرضا_اسحاقی #مازندرانی
…….
آن کو به عشق میرد
اندر لحد نخسبد
گور شهیدِ دریا
اندر زمین نباشد…
#سیف_فرغانی
@khordak_sharar
🎼
«ل‌َله ره وا دکن بسوته مه دل
بسوته‌دل دارمبه مثل بلبل»
#ابوالحسن_خوشرو #مازندرانی
@vandchalesh
من صبح روزی به دنیا آمدم که خورشید نور نداشت
بیلم را برداشتم و به معدن رفتم و شانزده تن زغال نمره ی ۹ بار زدم
رییس ریزه ام گفت: "ها ماشالا! خوشم آمد"
تو شانزده تن بار میزنی و به جایش آنچه داری
اینکه یک روز پیرتر می شوی و تا خرخره در قرض فرو رفته تر
آهای پطرس مقدس! دور روح ما خیط بکش
که ما روحمان را به انبار کمپانی سپرده ایم
وقتی می بینید دارم می آیم بهتر است کنار بروید
خیلی ها این کار را نکردند و مردند.
من یک مشتم آهن است، آن یکیش فولاد
اگر مشت راست بهتان نگیرد مشت چپم می‌گیرد.
بعضی ها معتقدند که آدم از خاک خلق شده
اما مرد فقیر دیوانه ای هم هست
که از عضله و خون درست شده
از عضله و خون و پوست و استخوان
و از مغزی ضعیف و پشتی قوی
تو شانزده تن بار می زنی و آنچه به جایش داری
اینکه یک روز پیرتری و تا خرخره در قرض فرورفته تر
آهای پطرس مقدس!ما را به مرگ مخوان
ما نمی توانیم بیاییم.
ما روحمان را به انبار کمپانی سپرده ایم...
#مرل_تره‌ویس
@khordak_sharar
تو سینه‌م هوای غروبِ یه دشته
تو قلبم نوای غریبِ یه ایله
سرم داره میچرخه و گوشم انگار
پر از شیهه‌های یه اسبِ اصیله
تو رگ های من نبضِ سُمضربه‌هاشُ
ببین و نگو دل‌دلت بی دلیله!
تمنای خاکِ بیابون تو مشتم
تو چشمام تماشای دریای نیله
یه جوری گرفته‌ست حالم
که انگار
تو قلبم
خدانورُ بستن به میله…
#امیرحسین_اللهیاری
@khordak_sharar
از گفت‌وگو دلیل ستم‌پیشه روشن است
گاهِ خرامِ تیر، نفس می‌زند کمان
#بیدل_دهلوی
@khordak_sharar
مرغک عاشق!
کجا شد شور آواز قشنگت؟!
#ستار
ترانه: #هومن_ذکایی
آهنگ: #تورج_شعبانخانی
تنظیم:#اریک_آرکانت
@khordak_sharar
قسم به خواب؛ به سرمایهٔ فراموشی
پناه می‌برد انسان به شب به خاموشی
قسم به غربت نوع بشر که در تب هیچ
فرار می‌کند از خود به غربت گوشی
قسم به هجرت حیوان ناطق از کلمات
به خُرخُرِ خفقان‌مرگِ خوابِ خرگوشی
پناه می‌برد از زندگی به سکر جنون
پناه می‌بری از زندگی به بی‌هوشی
پناه می‌برم از زندگی به آمیزش
که زنده باد هوس‌مرگ بی‌هم‌آغوشی
که زنده باد تکاپوی بی‌سبب‌پویی
که زنده باد تقلای بی‌جهت‌کوشی
پناه می‌برم از خود به دامن هذیان
قسم به خواب به سرمایهٔ فراموشی
برو که راحت از این مستراح می‌گذری
ببین چه ساده بر این گند چشم می‌پوشی
#بهمن_بنی_هاشمی
@khordak_sharar
#داریوش
ترانه: #نادر_نادرپور
آهنگساز: #محمد_زمانی
تنظیم : #رامین_زمانی
@khordak_sharar
جامه‌ی آزادی آسان نیست بر خود دوختن
سرو را زین آرزو بر جمله اعضا سوزن است!
#بیدل_دهلوی
@khordak_sharar
#مازندرانی
#ابوالحسن_خوشرو
#بنیامین_عمران
@khordak_sharar
که چی؟!
#سیمین_بهبهانی
دکلمه: #ماهور_ابراهیمی
@khordak_sharar
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا
شراب نور به رگ‌های شب دوید، بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید، بیا
شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطِ زر كشید، بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا
به وقت مرگم اگر تازه می‌كنی دیدار
به هوش باش كه هنگام آن رسید، بیا
به گام‌های كسان می‌برم گمان كه تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید، بیا
نیامدی كه فلک خوشه‌خوشه پروین داشت
كنون كه دست سحر دانه‌دانه چید، بیا
امید خاطر سیمین دل شكسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید، بیا
#سیمین_بهبهانی
@khordak_sharar
#داوود_کیاقاسمی #مازندرانی
صِواحی سَر و مِن دَیمه جِنگِل شیمِه
تیرِنگهِ تیربَخِرد راهِ سر بَدیمه
اَتّا خِش هِدامِه وِنه سِرخِ دیمه
چِش دَوِسّه بَوته: "مِن دیگه دَنیمه!"
برگردان فارسی:
سپیده‌دم بود و من در راه جنگل…
قرقاول تیر خورده را در راه دیدم
بوسه ای به روی سرخش دادم
با چشمان بسته گفت: "من دیگر نیستم …"
@khordak_sharar
/channel/DavoodKiaghasemi/487
نقل است که یکی از او پرسید: چگونه ای؟
گفت: چگونه بود حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هرکسی به تخته ای بمانند؟
گفت: صعب باشد.
گفت: حال من همچنان باشد.
#تذکرة_الاولیا
#عطار
ذکر حسن بصری
@khordak_sharar
#seventh_soul
چنان سخت سوزم که آتش بگیری!
چنان تلخ گریم که باران بگیرد…
#محمدرضا_طاهری
@khordak_sharar
در خلوت روشن
با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک
با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که
مردگان این سال
عاشقترین زندگان بوده‌اند…
#احمد_شاملو
#شروین_حاجی‌پور
@khordak_sharar
#فرهاد_مهراد
#احمد_شاملو
#اسفندیار_منفردزاده
@khordak_sharar
پای آزادی چه بندی؟!
گر به جايی رفت، رفت
#حافظ
@khordak_sharar
به خزون زده گل آفتاب
پس پردهٔ شب واژه‌کش
گل شعله‌برگ دیار من
شب نوشکفتگی تو خوش
شب نوشکفتگی تو خوش
گل آسمونی ژاله‌نوش
من اگه مقیم خزون شدم
تو لباس سبز غزل بپوش
تو بهارو غرق شکوفه کن
اگه من مقیم خزون شدم
تو به عقل عشق شک نکن
اگه من مرید جنون شدم
پس پردهٔ شب غنچه‌کش
خبر شکفتنه شک نکن
پس این سیاهی روسیاه
یه طلوع روشنه شک نکن
تو مجال آخر رویشو
به دل ترانه روونه کن
تو زمانو غرق بهار و گل
تو جهانو غرق جوونه کن
من و تو با هم سفیرِ سبزِ گل و بهار و درخت و نوریم
طلوعِ خورشیدِ خنده‌‌روی جهان غمگین سوت‌وکوریم
من و تو با هم، طلوع صبحو از این شب تیره پس می‌گیریم
من و تو از هم، به خاطر هم، نفس می‌دیم و نفس می‌گیریم
#علی_اکبر_یاغی_تبار
#محمود_غریبی
@khordak_sharar