#کتاب_ماه_مهر #کلبهکتابکلیدر
📘 #جزء_از_کل
✅ انتخاب: #مهناز_کمالیان
یک رمان بی نظیر؛ اگه مثل من از اون آدمهایی هستید که زیر جملات و پاراگرافهای قشنگ کتابی که میخونید، خط میکشید، از همون ابتدا مدادتون رو بردارید و تا پایان کتاب دست تون باشه.
این کتاب یکی از موفقترین آثار ادبیات استرالیا است که در مدتزمان کمی توانست بهعنوان یکی از پرفروشترین آثار نیویورکتایمز و آمازون شناخته شود. این کتاب روایت دو نسل از خانوادهی «دین» است که با کارهای عجیبوغریب و گاها جنایی و ترسناک در میان مردم کشور استرالیا شناخته شدهاند. «مارتین دین»، «تری دین» و «جسپر دین» سه ضلع مثلث این کتاب محبوب و تأثیرگذار هستند که از زمان جنگ جهانی دوم تا اوایل قرن بیست و یکم در استرالیا، پاریس و تایلند زندگی میکنند.
✍️ چند پاراگراف معرکه از کتاب
🚴♂️ هیچوقت نمیشنوید ورزشکاری در حادثهای فجیع حس بویاییاش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما بدهد که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درسِ من؟ من آزادیام را از دست دادم.
📝 وقتی این همه تلاش می کنی یک نفر را فراموش کنی، خود این تلاش تبدیل به یک خاطره می شود. بعد باید فراموش کردن را فراموش کنی و خود این هم در خاطر میماند.
😥 شروع کردم به فکر کردن در مورد اشک. چرا تکامل کاری با بدن انسان کرده که نتواند غمش را پنهان کند؟ آیا برای بقای گونه ما حیاتی بوده نتوانیم مالیخولیای مان را پنهان کنیم؟ چرا؟ فایده تکاملی گریستن چیست؟ برانگیختن همدلی؟...
🔹جزء از کل، #استیو_تولتز، #پیمان_خاکسار، #نشر_چشمه
www.klidar.ir
t.me/klidarNews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
آقای رِکسَم عزیز،
لطفا کمکم کنید. من کسی را نکشتهام.
#کتاب_امروز
📙 چرخش کلید
#روث_ور
✍️کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
خانم "روث ور" نویسندهی کتابهای جنایی، بیشتر برای کتاب "در یک جنگل تاریک تاریک" معروفه. البته اغلب کتابهای ایشون در ایران پرطرفدار بودن.
چرخش کلید هم یک رمان جناییه که در پس زمینهای مدرن پیش میره.
روئن پرستار بچهای هست که برای کار به یک خونهی دور افتاده اما خیلی خفن و پیشرفته میره. از شغل قبلیش در مهد کودک خسته شده و جدی دلش یک تغییر میخواد. چی از کار برای یک خانوادهی ثروتمند در یک خونهی دلنشین بهتر؟
اما انگار قرار نیست همه چیز خوب پیش بره. تازه اونها در یک سال، چهار بار پرستار عوض کردن، ولی دلیلش چی میتونه باشه؟
روئن در حال حاضر به جرم قتل در زندانه. ولی اصرار داره که کسی رو نکشته. باید دید میتونه یک وکیل خوب گیر بیاره تا ازش دفاع کنه؟
◀️#چند_سطر_کتاب:
متاسفم. دارم بیهدف وراجی میکنم. شاید برای همین است که آقای گیتس همیشه سعی میکند ساکتم کند. چون من با کلمات برای خودم چالهای میکنم و به جای اینکه بدانم چه زمانی تمامش کنم، همینطور به کندن ادامه میدهم. احتمالا، شما هم الان دارید دو دو تا چهارتا میکنید. به نظر نمیرسه بچهها رو خیلی هم دوست داشته باشه. آزادانه، به خشمگین شدن حین انجام وظیفه اقرار میکنه. اگه قرار باشه با چهارتا بچه سروکله بزنه و هیچ بزرگتری هم دور و برش نباشه که خودش رو پیشش خالی کنه، چه اتفاقی میافته؟
این درست همان کاری است که پلیس کرد.
ص 22
📙چرخش کلید، روث ور، مترجم: #شادی_حامدی_آزاد #نشر_نون، 360صفحه، رقعی، شومیز، چاپ سوم1400، قیمت: 89000تومان
http://www.klidar.ir
http://t.me/klidarnews
http://instagram.com/instaklidar
به یاد دارم روزی در کودکی یک نقطه بر روی یک صفحهی کاغذ سفید گذاردم. آثارم به دنبال و در ادامهی این نقطه هستند تا روزی که آخرین نقطه را بگذارم... و به خواب هیچکس نبودن فرو روم...!
یک زندگی، چند اثر...، در فاصلهی دو نقطه...!
📕در فاصلهی دو نقطه، #ایران درودی، #نشر_نی
288 صفحه، چاپ سیام 1400
قیمت: 48000 تومان
t.me/klidarnews
📗 #مسابقه 📕 📙 #جایزه 📘
🍀 #کتاب_ماه_مرداد 🍀
لطفا متن زیر رو با دقت بخونین.
🔸برامون بنویسین بهترین کتابی که در این ماه مطالعه کردین چه کتابی بوده و چرا بهعنوان بهترین کتاب، انتخابش میکنین.
یه معرفی کوتاه هم از این کتاب برامون بفرستین.
✅ معرفی باید بهطور کامل از خودتون باشه و از جایی گرفته نشده باشه.
✅ بخش کوتاهی از معرفی میتونه سطرهای برگزیدهی شما از کتاب باشه.
✅ مشخصات کامل و تصویر کتاب رو هم برامون بفرستین. اگه خودتونم با کتاب عکس گرفتین که چه بهتر.🙂
✅معرفی باید یک متن کوتاه باشه که باحوصله نوشته باشین. اگه تنها برای شرکت در مسابقه و به قول معروف سرسری بنویسین توی مسابقه شرکت داده نمیشه! یه معرفی بنویسین که هم خودتون ازش راضی باشین و هم بقیه که میخونن لذت ببرن.
✅ متن رو ویرایش کنین. علائم نگارشی مثل نقطه و ویرگول به کلمه قبلی میچسبن و از کلمه بعدی فاصله دارن. نیمفاصلهها رو هم اگه درست کنین که عالی میشه!
✅ معرفی باید با «نام واقعی خودتون» باشه. از هر نفر هم فقط یک معرفی در هر ماه پذیرفته میشه. اگه مایل هستین نشانی صفحه اینستاگرام شما منتشر بشه حتما بعد از اسمتون بنویسین.
✅ اگه کتاب داستان معرفی میکنین حواستون باشه پایان کتاب لو نره!
✅میتونین به جای متن، یک فایل صوتی با صدای خودتون و یا یک ویدئوی کوتاه کمتر از سه دقیقه برامون بفرستین. (حتما موقع ارسال، حجم فایل رو کم کنین.)
🔻لطفا متن خودتون رو دقیقا مطابق الگوی زیر بفرستین:
#کتاب_ماه_مرداد #کلبهکتابکلیدر
📗 #نام_کتاب
✅ انتخاب: #نامونامخانوادگی/نشانی اینستاگرام(اختیاری)
...متن معرفی کتاب...
🔹نام کتاب، #نویسنده، #مترجم، #ناشر
🔆بعد از قرعهکشی سه برنده داریم:
👈 نفر اول 100هزارتومان خرید کتاب از کلبه کتاب کلیدر و دو نفر بعد هرکدام 50هزارتومان.
تا پایان ماه فرصت دارین نوشتههاتونو برامون بفرستین.
گروه سنی خاصی برای کتاب یا معرفیکننده نداریم.
نوشتههای برگزیده، بهمرور در کانال، اینستاگرام و وبسایت کلیدر منتشر میشه.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
🎲قرعهکشی اول شهریور 1400
🔹برای اینکه نفرات بیشتری شرکت کنن و کتابهای بیشتری معرفی بشه لطفا این مطلب رو به اشتراک بذارین.
سپاس🌹
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📕 راز بین دو نفر
🔸 کارن ام مکمنس
✍️ کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
"الری" و "ازرا" خواهر و برادر دوقلویی هستند که به خاطر محکوم شدن مادرشان به بازپروری، مجبورند چند ماه پیش مادربزرگشان زندگی کنند.
ابتدای داستان همه چیز شبیه یک ماجرای عاشقانهی بچه دبیرستانیها به نظر میرسد. دختر و پسری تازهوارد در یک شهر کوچک که همه همدیگر را میشناسند.
اما این شهر کوچک رازهای زیادی در خود دارد که حل نشدهاند. قتلهایی که هرگز قاتل پیدا نشده. با مرگ یک معلم، هشدارهایی در جاهای مختلف به نمایش گذاشته میشود که مشخص نیست کار چه کسی بوده. اما این هشدارها به وضوح از رخ دادن قتلی دیگر خبر میدهند.
آدمهایی که پیش از این شهر را ترک کرده بودند، دوباره به شهر برگشتهاند. اما کدام یک از این افراد به این ماجرا مربوط میشوند؟!
◀️ #چند_سطر_کتاب:
بیرون ظلمات است. حتی بعد از اینکه چند بار چشمهایم را میمالم، جز سایهی تاریک درختها چیز دیگری از پنجره نمیبینم. باز هم سعی میکنم. میخواهم ببینم آنجا چه جور جایی است که سادی آنقدر دلش میخواسته از آن بیرون بیاید. او همیشه میگفت: «زندگی تو اون شهر مثل زندگی تو کارت پستاله. خوشگل، درخشان اما محصور و بسته. آدمهای اکوریج طوری رفتار میکنن انگار اگه پاشون رو بذارن بیرون شهر، نابود میشن.»
ص17
📕 راز بین دو نفر، #کارن_ام_مک_منس، #مترجم: #عاطفه_هاشمی، #نشر_کوله_پشتی، 352صفحه، چاپ دوم1399، قیمت: 55000 تومان
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
به خاطر آور
گربهای هست
در گوشهای
که حلقه میزند گرد خود
با آرامش
و نرمشی جادویی.
#چارلز_بوکوفسکی
🔹قلندران چهارپا، #فریده_حسن_زاده، #نشر_فرهنگ_نشر_نو، قیمت: 84000تومان
🔺راهنما نگهداری از گربه، #دیوید_برونر، #سم_استال، #مترجم: #شایان_صولتی، #نشر_گوتنبرگ، قیمت: 67000تومان
🔸گربه راهنمای ما، #استفان_گارنیه، #مترجم: #مطهره_حیدری، #نشر_شمعدونی، قیمت: 33000تومان
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
📚#چند_سطر_کتاب:
خرد فعال به هیچ وجه وابسته به مردم یا اشیای ویژه نیست. گذشتهای ندارد و آیندهای نمیشناسد. جاودانه در زمان حال قرار دارد و بسیار مهم است که بدانید مرکوبش را خودش به کمک اعمالی که انجام میدهد خلق میکند. اگر بخواهید حرکت او را به دلخواه خود تنظیم نمایید و اصرار ورزید که از طریق کانال مشخص عمل کند، به نیازمندیهایتان اعتنا نخواهد کرد.
اگر بدون ارادهای قوی هستید، که در غلبه بر هر پندار مخالف استوار باشد، یا فاقد صداقت در پیوند آسمانی خود با خداوند هستید، تجسد تصورات ذهنی را غیرممکن خواهید یافت. اعتماد شما به نیروی جاذبه مطلقا ضروری است.
ص63
📕معجزهگر خاموش، #رضا_حیات_الغیب #نشر_سخنوران، 292صفحه، چاپ دوازدهم 1400، قیمت: 149000تومان
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#شعر_امروز
ابر
با تمام وجودش حرف میزند
باد
با خط بریلش بر گلها
ما با واژه سخن میگوییم
تا پنهان کنیم
حرف را
در سایهی لبخندمان
📗#شعر_زمان_ما
✍️#شمس_لنگرودی
🔺نشر: #نگاه
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#کتاب_ماه_اردیبهشت #کلبهکتابکلیدر
📗#قورباغه_را_بخور
✅انتخاب:#ستایش_معتمدی
شاید شما هم جزء دستهی افرادی باشید که برای انجام دادن کارهای خود امروز و فردا میکنید و آنها را به زمانهای بعدی موکول میکنید و یا شاید از افرادی باشید که هدفهای بسیار دارید و تمایل دارید راهکارهایی بیاموزید که برای رسیدن به این هدف برای شما کارآمد باشد و به شما کمک کند تا بتوانید کار بیشتری را در مدت زمان کمتری انجام دهید. کتاب "قورباغه را بخور" شما را با ٢١ روش و راهکار در ٢١ فصل به همراه خلاصهای از هر فصل در انتهای کتاب آشنا میکند تا بتوانید کارهایتان را ساماندهی کنید و آنها را بر اساس اولویت انجام دهید و برای هرروز خود برنامهای داشته باشید.
در بخشی از این کتاب خواهیم خواند:
«برای انجامدادن همهی کارها وقت کافی در اختیار ندارید و هرگز هم نخواهید داشت. انسانهای موفق سعی نمیکنند که همهی کارها را انجام بدهند. موفقها میآموزند که مهمترین کارها را انجام بدهند.»
و در پایان شما این مهارتها را میآموزید و احساس خوشبختی، رضایت خاطر و موفقیت عظیم و انگیزه در شما بیش از قبل پدیدار میشود.
🔹قورباغه را بخور #برایان_تریسی، #مهدی_قراچه_داغی، #ذهن_آویز
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#کتاب_ماه_اردیبهشت #کلبهکتابکلیدر
📗 #کتاب_سیزده_دلیل_برای_اینکه
✅ انتخاب: #مهشید_مومنی
۱۳ دلیل برای چی؟
۱۳ دلیل برای اینکه زندگی کنم؟
۱۳ دلیل برای اینکه عشق بورزم؟
۱۳ دلیل برای اینکه عاشق باشم؟
یا شایدم...
۱۳ دلیل برای اینکه بمیرم!!!
این ما هستیم که تعیین میکنیم آدما کدوم دلایل رو برای خودشون انتخاب میکنن. صرفا اینکه دیگه نفس نکشیم و قلبمون نزنه اسمش مردن نیست و همهی آدما یک بار نمیمیرن. آدمایی هستن که روزی هزار بار میمیرن
با حرفای ما...
قضاوتهای ما...
تهمتهای ما...
و یا حتی بیتوجهیهامون...
این کتاب به ما میفهمونه که همهی ما امکان داره یه قاتل باشیم!
اگه حواسمون به حرفهایی که میزنیم و کارهایی که میکنیم نباشه.
⚠️ ما با مسخره کردنمون میتونیم قاتل اعتماد به نفس یه نفر باشیم.
⚠️ ما با توهین کردنمون میتونیم قاتل غرور یک نفر باشیم.
⚠️ با دروغ گفتن قاتل اعتماد یک نفر باشیم.
⚠️ و تیر خلاص اونجاست که با بیتفاوتی قاتل احساسش میشیم!
پس باید خیلی بیشتر حواسمون به رفتارامون باشه!!
بعضی از آدما تظاهر به محکم بودن میکنن ولی در واقع با یک نگاه تلخ از درون فرو میریزن و ما هیچوقت متوجه این نمیشیم که باهاشون چیکار کردیم!!!
بخشی از متن کتاب :
چند خودکشی دیگه لازمه تا مردم بفهمن حرفایی که میزنن دردناکه؟!
📕سیزده دلیل برای اینکه...، #جی_اشر، #فرمهر_امیردوست، #نشر_میلکان
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#کتاب_ماه_اردیبهشت #کلبهکتابکلیدر
📙 #وقتی_بابا_هست
✅ انتخاب: #فرهاد_اکبرآبادی
🔸نویسنده و تصویرگر: #سوش، مترجم: #آزاده_کامیار، #نشر_پرتقال
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
📗 #مسابقه 📕 📙 #جایزه 📘
🍀 #کتاب_ماه_اردیبهشت 🍀
خب! نوبت «کتابماه اردیبهشت» رسید. لطفا متن رو بخونین که این ماه یه مقدار تغییر داریم.
🔸برامون بنویسین بهترین کتابی که در این ماه مطالعه کردین چه کتابی بوده و چرا بهعنوان بهترین کتاب، انتخابش میکنین.
یه معرفی کوتاه هم از این کتاب برامون بفرستین.
✅ معرفی باید بهطور کامل از خودتون باشه و از جایی گرفته نشده باشه.
✅ بخش کوتاهی از معرفی میتونه سطرهای برگزیدهی شما از کتاب باشه.
✅ مشخصات کامل و تصویر کتاب رو هم برامون بفرستین. اگه خودتونم با کتاب عکس گرفتین که چه بهتر.🙂
✅معرفی باید یک متن کوتاه باشه که باحوصله نوشته باشین. اگه تنها برای شرکت در مسابقه و به قول معروف سرسری بنویسین توی مسابقه شرکت داده نمیشه! یه معرفی بنویسین که هم خودتون ازش راضی باشین و هم بقیه که میخونن لذت ببرن.
✅ معرفی باید با نام واقعی خودتون باشه. از هر نفر هم فقط یک معرفی در هر ماه پذیرفته میشه. اگه مایل هستین نشانی صفحه اینستاگرام شما منتشر بشه حتما بعد از اسمتون بنویسین.
✅ اگه کتاب داستان معرفی میکنین حواستون باشه پایان کتاب لو نره!
✅میتونین به جای متن، یک ویدئوی کوتاه یک دقیقهای و درنهایت کمتر از 3 دقیقهای برامون بفرستین. (حتما موقع ارسال، حجم فایل رو کم کنین.)
🔻لطفا متن خودتون رو دقیقا مطابق الگوی زیر بفرستین:
#کتاب_ماه_اردیبهشت #کلبهکتابکلیدر
📗 #نام_کتاب
✅ انتخاب: #نامونامخانوادگی/نشانی اینستاگرام(اختیاری)
...متن معرفی کتاب...
🔹نام کتاب، #نویسنده، #مترجم، #ناشر
🔆بعد از قرعهکشی سه برنده داریم:
👈 نفر اول 100هزارتومان خرید کتاب از کلبه کتاب کلیدر و دو نفر بعد هرکدام 50هزارتومان.
تا پایان ماه فرصت دارین نوشتههاتونو برامون بفرستین.
گروه سنی خاصی برای کتاب یا معرفیکننده نداریم.
نوشتههای شما بهمرور در کانال، اینستاگرام و وبسایت کلیدر منتشر میشه.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
🎲قرعهکشی اول خرداد
🔹برای اینکه نفرات بیشتری شرکت کنن و کتابهای بیشتری معرفی بشه لطفا این مطلب رو به اشتراک بذارین.
سپاس🌹
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
... و سعی داره خباثت روسیه رو آشکار کنه!
#کتاب_امروز:
📕 رفیق دن کامیلو
✍️کلبهکتابکلیدر
حوالی ظهر دوشنبه، با رسیدن روزنامهها، خبر مثل بمب منفجر شد. یکی از اهالی دهکده جایزهی دهمیلیون لیری شرطبندی فوتبال را برده بود...
داستان با این خبر هیجانانگیز شروع میشه. فردی ناشناس از دهکده، برنده مبلغ زیادی پول شده و همه گوش تیز کردن تا ببین این برندهی خوش شانس کیه.
دن کامیلو خیلی هم کنجکاو نیست ولی احساس وظیفه! میکنه برندهی ناشناس رو پیدا کنه و باعث ایجاد شایعاتی میشه. دن کامیلو، یک کشیشه که با مسیح هم حرف میزنه و سعی داره خباثت روسیه رو آشکار کنه.
برای کسی که کمونیسته و خودش رو در راه انقلاب فدا کرده، داشتن ده میلیون لیر، مثل یک لکهی ننگ بزرگه که هرکسی تلاش میکنه این ننگ رو پاک کنه اما...
اگه حال و حوصلهی طنز سیاسی دارین، «رفیق دن کامیلو» گزینه خوبیه. کمابیش آدم رو یاد داستانهای عزیز نسین میندازه.
◀️ #چند_سطر_کتاب
پپونه نشست و عرق پیشانیاش را پاک کرد.
«من با کشیش محل حرف میزنم یا خاله زنک دهکده؟»
«بستگی داره چی میخوای بگی.»
«اومدهام کشیش رو ببینم.»
دن کامیلو با لحنی جدی گفت: «کشیش به گوشه.»
پپونه کلاهش را لای انگشتانش پیچاند و اعتراف کرد: «پدر، من دروغ بزرگی گفتم. پپیتو اسبتز گوتی خودمم.»
دن کامیلو یک لحظه خشکش زد. وقتی به خودش آمد گفت: «پس تو برندهی ده میلون شدی، واقعا؟ چرا نگفتی؟»
«الانش هم نمیگم. داشتم با توی کشیش حرف میزدم، و تو هم نباید چیز دیگهای برات مهم باشه، جز اینکه دروغ گفته بودم.»
ص12
🔸 #رفیق_دن_کامیلو، #جووانی_گوارسکی، مترجم: #مرجان_رضایی، #نشر_مرکز، 192صفحه، رقعی، شومیز، چاپ دوم1397، قیمت: 23800تومان
t.me/klidarnews www.klidar.ir instagram.com/instaklidar
از قلبِ زمین گریختهست ایمان...
#شعر_امروز
خون میبارد از ابر، سرتاسر
دجّال کشیده در زمین خنجر
چنگیز دمیده است از مشرق
تاتار رسیده است تا خاور
سنگی آمد شکست بالی را
من بودم آن کبوترِ پرپر
یاد آر دمی از این تنِ خسته
از این تنِ خسته نیز یاد آور
از قلبِ زمین گریختهست ایمان
از چشمِ زمان ربوده شد باور
من منتظرم به خویش برگردم
برمیگردم به اصلِ خود دیگر
دلتنگم از این جهانِ بیمعنا
عطّار! مرا به قرن هفتم بر
🔹#سعید_رضادوست
📘شبِ دربند، صبحِ آزادی
🔹#نشر_نگاه_معاصر
#کتاب_ماه_فروردین #کلبهکتابکلیدر
📗#تو_را_به_سرزمین_ممکنها_میبرم
✅ انتخاب: #فاطمه_تقیآبادی
«تو را به سرزمین ممکنها میبرم» همانطور که از نامش پیداست سرزمینی را ترسیم میکند که مردم آن توانایی انجام هرکاری را دارند. مردمی که هیچگاه بیمار نمی شوند و با اندوه آشنا نیستند.
لوران گونل در این اثر درخشان زندگی گروهی و ارتباط با طبیعت، مثبت اندیش بودن و زندگی در حال را لازمه رسیدن به اهداف می داند و با نگاهی نو به جای راه های داشتن جامعه ای شاد و یکپارچه، عوامل ازبین بردن آرامش را ترسیم کرده و در پایان به جامعه ای راکد میرسد.
او درنهایت به مخاطب القا میکند که لازمه خوشبخت زیستن تنها باور داشتن سادگی سعادت است.
◀️(موژاک داستانش را نوشته و تمام عشق قلبی اش را صرف آن کرده بود.
خیلی دلش می خواست که قوم اش سادگی سعادت را احساس کنند؛ آن ها زندگی را برای خودشان دشوار می ساختند، آن هم برای هیچ. می خواست به آن ها بگوید که لازمه ی خوشبخت زیستن چیز زیادی نیست...)
✅بهترین دلیل برای خواندن این کتاب سادگی و زیبایی ترجمه آن و درس های پنهانش در قالب داستان است.
🔹تو را به سرزمین ممکنها میبرم، #لوران_گونل #داود_نوابی، #نشر_نون
t.me/klidarnews www.klidar.ir instagram.com/instaklidar
📗 #مسابقه 📕 📙 #جایزه 📘
🍂 #کتاب_ماه_مهر 🍂
لطفا متن زیر رو با دقت بخونین.
🔸برامون بنویسین بهترین کتابی که در این ماه مطالعه کردین چه کتابی بوده و چرا بهعنوان بهترین کتاب، انتخابش میکنین.
یه معرفی کوتاه هم از این کتاب برامون بفرستین.
✅ معرفی باید بهطور کامل از خودتون باشه و از جایی گرفته نشده باشه.
✅ بخش کوتاهی از معرفی میتونه سطرهای برگزیدهی شما از کتاب باشه.
✅ مشخصات کامل و تصویر کتاب رو هم برامون بفرستین. اگه خودتونم با کتاب عکس سلفی گرفتین که چه بهتر.🙂
✅معرفی باید یک متن کوتاه باشه که باحوصله نوشته باشین. اگه تنها برای شرکت در مسابقه و به قول معروف سرسری بنویسین توی مسابقه شرکت داده نمیشه! یه معرفی بنویسین که هم خودتون ازش راضی باشین و هم بقیه که میخونن لذت ببرن.
✅ متن رو ویرایش کنین. علائم نگارشی مثل نقطه و ویرگول به کلمه قبلی میچسبن و از کلمه بعدی فاصله دارن. نیمفاصلهها رو هم اگه درست کنین که عالی میشه!
✅ معرفی باید با «نام واقعی خودتون» باشه. از هر نفر هم فقط یک معرفی در هر ماه پذیرفته میشه. اگه مایل هستین نشانی صفحه اینستاگرام شما منتشر بشه حتما بعد از اسمتون بنویسین.
✅ اگه کتاب داستان معرفی میکنین حواستون باشه پایان کتاب لو نره!
✅میتونین به جای متن، یک فایل صوتی با صدای خودتون و یا یک ویدئوی کوتاه کمتر از سه دقیقه برامون بفرستین. (حتما موقع ارسال، حجم فایل رو کم کنین.)
🔆بعد از قرعهکشی سه برنده داریم:
👈 نفر اول 100هزارتومان خرید کتاب از کلبه کتاب کلیدر و دو نفر بعد هرکدام 50هزارتومان.
تا پایان ماه فرصت دارین نوشتههاتون رو برامون بفرستین.
گروه سنی خاصی برای کتاب یا معرفیکننده نداریم.
تعدادی از نوشتههای شما، بهمرور در کانال، اینستاگرام و وبسایت کلیدر منتشر میشه.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
🎲قرعهکشی اول آبان 1400
🔹برای اینکه نفرات بیشتری شرکت کنن و کتابهای بیشتری معرفی بشه لطفا این مطلب رو به اشتراک بذارین.
سپاس🌹
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
🔴 آنجا هزار ققنوس آتش گرفته است
✍ سعید رضادوست
«خواستِ سرکوب شدهی مردم» پس از چندی بدل میشود به «رؤیای جمعی» و دیرگاهی که از این امر بگذرد، افراد در پیِ پیکربندیِ رؤیای خویش برمیآیند و خواستار آن میشوند تا رؤیای جمعیشان را تجسم بخشند. ایشان روح زمانه را در کالبد یک فرد میدمند و آن فرد بدل میشود به استعارهی استعارهها. آن فرد میشود نمودِ تمامِ آنچه باید باشد و اما در میانه نیست. به همین سبب است که مردم با لبخند او میخندند و با گریستنش میگریند. او میشود «آیینهای برای صداها».
ایران و افغانستان همچون ظروفی مرتبطه به یکدیگر متصلاند. اگر یکی تب کند، آن دیگری نیز نبضش نامنظم خواهد زد. همسایگیِ کهنِ جغرافیایی از یکسو و همشانگیِ دیرینهی فرهنگی از دیگرسو موجب شده تا رشتهی این ارتباط استوار و پایدار بماند. قاعدهای در فیزیک میگوید که: «آب در ظروفِ مرتبطه در یک سطح قرار میگیرد.» بدینترتیب آبِ مسائل ایران و افغانستان نیز در یک سطح قرار گرفته است. ما از سردیِ آنجا زردرو میشویم و ایشان نیز از زردروییِ ما رنجور؛ «ما چون دو دریچه رو به رویِ هم».
پنجشیر و پیشوایِ جوانش؛ احمدمسعود امروز برای ما بدل شدهاند به استعارهی استعارهها. در روزگاری که دولتها دیگر نه «در هوای حق و عدالت» بلکه در فضای دود و دروغ نفس میکشند و در پیِ تنظیم و موازنهی ارتباطات داخلی و خارجی خویش برآمدهاند، به پا خاستنِ یک نفر برای همه در تقابل با «تحمیلِ سبکی خاص از زندگی»، آبِ حیاتِ عشق را در رگِ زمانه روانه میکند. احمدمسعود که بقای «مقاومت» را به «بودن یا نبودنِ خویش» گره نزده است و پیامِ ایستادگیِ نمادینش در پنجشیر را این میداند که «یک مردمی با دستان تهی، با شکمهای تهی و در انزوایی که ممکن است قرار گیرد، به خاطر ارزشهایی که به آنها باور دارند ایستادهاند» بدل شده است به تجسمِ «وجدانِ بیدار» در روزگاری که زمانهی عسرت است و حقیقت پایمالِ مصلحت.
احمدمسعود نمادِ امیدواری است. امیدِ او معطوف به نجات است حتی اگر در زمانهی زندگیِ خودش محقق نشود. او با تخیلی وسیع در این میدان گام برمیدارد. احمدمسعود میداند برای امیدوار ماندن باید فعالانه کوشید و نباید صرفاً چشم به آسمان دوخت «که کلیدِ رهاییات را باد / آرَد و افکنَد به دامانت.» احمدمسعود نیک میداند نخستین گام برای داشتنِ امیدِ راستین همانا «مبارزه علیه وضع موجود» است و دست شستن از آرزواندیشیهای واهی. احمدمسعود به درستی درک کرده است که برای تداوم در این راه «صبرِ مردان و دلِ امّیدواران بایدَش.»
وجدانِ بیدارِ درّهی پنجشیر، نیک دریافته است که «تو یکی نِهای، هزاری، تو چراغِ خود برافروز» و با هر امکانی که فراهم است باید برای راستی و درستی به پا خاست. او «تازیانه زدن به پیکرِ ظلمات» را ترجیح داده است به «خیره شدن تمامِ عمر به تاریکی ارچه آبِ حیات.» او دریافته است که از بذرِ سکوت، جز میوهی مرگ به بار نخواهد آمد و چارهای جز قیام نیست. برای احمدمسعود همین بس و «اینَش هنر که یک سر و گردن / خود را / از آبهای مرده فراتر کشید او / هرچند / هرگز به آسمان نرسید او.»
احمدمسعود مقاومت و ایستادگی خویش و همراهانش را در جغرافیایِ استعاریِ پنجشیر دارای پیامی قوی و اخلاقی میداند. او امیدوار است همهی آزادگان جهان و هرآنکس که کنار مردمش ایستاده است این پیام را دریابد. بسیاری از همافقهای احمدمسعود در همسایگی و همشانگیِ او دلنگرانِ کمیت و کیفیت تجهیزاتِ او برای تداوم مبارزهاش هستند. گمانِ من اما این است که جوانمردانِ درهی پنجشیر حتی به این نیز نمیاندیشند. راهِ ایشان صرفاً معطوف به وقوعِ یک نتیجهی خاص نیست. آنها علیه تاریکی شوریدهاند و به صدق دم زدهاند و امیدوارند خورشید زاید از نفَسشان. پیامِ درهی پنجشیر را میتوان در این فراز از شعر شفیعیکدکنی بازجُست:
وقتی که با شکستنِ یک شیشه
مردابکِ صبوریِ یک شهر را
یکباره میتوانی بر هم زد
ای دستهای خالی
از چیست حیرانی؟
اکنون باید زنجیرهی وجدانهای بیدار را تدارک دید. امروز ماییم و شما.
@kaleme
#کتاب_ماه_مرداد #کلبهکتابکلیدر
📘 #راز_بین_دو_نفر
✅ انتخاب: #حوریه_صادقی
instagram.com/i_am_h73
الری دختری است که به کتابهای جنایی علاقه شدیدی دارد و به همه چیز و همهکس مشکوک است به جز قل خود یعنی ارزا. آنها مجبور میشوند برای مدتی به شهر مردرلند بروند و نزد مادربزرگ مادری خود زندگی کنند...
این شهر از آن شهرهای زیبایی است که نظیرش را میتوان در کارتپستالها دید و آرزو داری در آن زندگی کنی ولی در خود رازهای خطرناکی دارد؛ تنها چیزی که آنها میدانند این است که قل مادرشان، خاله سارا در هفده سالگی گم شده و دیگر پیدا نشده است و پنج سال پیش دختری به نام لیسی به قتل رسیده است اما هنوز قاتل را پیدا نکرده اند.
ورود آنها به این شهر زیبا همزمان میشود با شروع بهکار دوباره قاتل و ...
اگر به خواندن داستان های جنایی، معمایی علاقهمند هستین این کتاب زیبا را از ✋ ندهید.
◀️قسمتی از کتاب :
الری: میدانم دقیقا دارم به چه چیزی فکر میکنم. هرچند اتفاق دیشب واقعا ناگوار بود، من از اینکه دارم در بخشی از تحقیقات پلیس ایفای نقش میکنم، واقعا هیجان دارم. میشود گفت نصف عمرم را منتظر این لحظه بودهام.
🔹راز بین دو نفر، #کارن_ام_مک_منس، #عاطفه_هاشمی، #نشر_کولهپشتی
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
روزهایِ آخرِ اسفند از راه رسید.
این کتاب که به "چیستیِ امید و واکاوی آن در شعر شفیعیکدکنی" پرداخته است با بهرهگیری از نگاهی میانرشتهای کوشیده تا عناصر برسازندهی امید را تبیین کند و آن را از مفاهیمی همچون "آرزواندیشی"، "خیالپردازی" و "امید واهی" متمایز سازد.
سعید رضادوست در این کتاب پس از تبیین نظریِ "چیستیِ امید"، کوشیده است تا با شیوهای تحلیلی و موجز نشان دهد #دکتر_شفیعی_کدکنی چگونه مؤلفاتِ امید را عمیقاً به کار گرفته و در شعر خویش آنها را به نمایش گذاشته است. شعری که آیینهای برای صداها به شمار میرود.
روزهایِ آخرِ اسفند توسط نشر آسیم به چاپ رسیده و به زودی در دسترس مخاطبان گرامی قرار خواهد گرفت.
در فرازی از این کتاب میخوانیم:
امید به تخیل گره خورده است و میتوان مدعی شد که افراد بیبهره از قدرتِ تخیل نمیتوانند بهرهمند از امید باشند. به نظر میرسد یکی از دلایلِ مقابلهی حکومتهای تمامیتخواه با جریان آزادِ هنر نیز جلوگیری از رشدِ قوهی تخیل در شهروندان است. تخیل در ذهن و دور از هرگونه سد و زندان میروید و آرمانآفرینی میکند و موجب حرکت شهروندانِ در بند به سمت مقصدی روشن میشود. همزمان با بالیدن تخیل در ذهن شهروندان، جان و قلب ایشان نیز آمیخته به امید خواهد شد و برای حکومتهای تمامیتخواه چه خطری بزرگتر از شهروندانِ متخیلِ امیدوار؟
📘 #روزهای_آخر_اسفند، #سعید_رضادوست، #نشر_آسیم
چاپ نخست - تیر ۱۴۰۰
میمینی نه!
نقد دریافتی درباره مجموعه کتابهای "میمینی"
instagram.com/ziba2198
مجموعه میمینی آوای دلنشینی داره ولی در برابر محتوا حرفی برای گفتن نداره. میمینی باید حتما کار اشتباهی بکنه تا متوجه بشه و یاد بگیره! مامانش "نه" همینطوری میگه؛ و توضیحی پشتش نداره. میمینی فقط با نه گفتن مامان یا عصبانی شدنش یا هرچی میگه دیگه اون کار رو انجام نمیدم یعنی هیچ فکر و تاملی پشت ماجراهاش نیست. میمینی بدون همدلی و هوش هیجانی بزرگ میشه.
پس به نظر من برای کسانی که به نکات روانشناسی اهمیت میدن این کتاب رو فاکتور بگیرن! آقای کشاورز شاعر این کتابها متاسفانه در کتابهای دیگهشونم نگاه جنسیتی دارن یا به نکات تربیتی اهمیت نمیدن.
🍀🍀🍀
نظر شما چیست؟
میتوانید اینجا کامنت بگذارید:
https://www.instagram.com/p/CPnG49SJJgM/?utm_medium=copy_link
#کتاب_امروز
📗یک تکه زمین کوچک
🔺الیزابت لرد
✍️ کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
کریم دوزاده ساله در شهر رام الله زندگی میکنه و اولین مورد از لیست آرزوهاش اینه که یک فوتبالیست بزرگ بشه. رام الله مدتی طولانی تحت حکومت نظامی بوده و فقط ساعتهای محدودی برای خرید اجازه بیرون رفتن داشتند. حالا که حکومت نظامی تموم شده، پدرش تصمیم میگیره به روستا برن تا اقلا از فروش زیتونهای زمین پدریشون کمی درآمد داشته باشن. اما انگار دیگه روستا هم چندان آروم نیست...
سالهای سال در مورد فلسطین توی اخبار شنیده بودم، اما خب راستش هیچوقت سراغ جزییات نرفتم یا سرچ نکردم. تا اینکه چند وقت پیش، دوستی این کتاب رو معرفی کرد.
"یک تکه زمین کوچک" کتابیه که از زبان یک نوجوان فلسطینی روایت میشه و گاهی اوقات برام سوال پیش میومد که خب واقعا یعنی زندگی توی این کشور، اینطوریه؟ با توجه به اینکه نویسنده یک انگلیسیه، آیا تونسته واقعیتها رو به تصویر بکشه؟ اما وقتی سرچ کردم دیدم این کتاب یک نویسندهی دیگه هم داره.
خانم سونیا نمر، نویسندهی فلسطینی هم در نوشتن اون همکاری داشته.
⬇️#چند_سطر_کتاب:
جانی زیرچشمی به در فلزی نگاه کرد. کلید ظاهرا خیلی سنگینتر و قدیمیتر از آن بود که به این در بخورد.
پیرمرد گفت: «مال این خونه که نه! مال خونهمون تو رمله است.»
جانی تعجب کرد.
- ولی رمله که تو اسرائیله. فکر میکردم اجازه نمیدن کسی بره اونجا.
پدربزرگ با بدخلقی گفت:« میخوان اجازه بدن، میخوان ندن! هنوز که هنوزه یادم نرفته چه جوری ما رو از اونجا بیرون انداختن! بیشتر از پنجاه سال گذشته، اما واسه من انگار همین دیروزه. درد و رنج و ترس و وحشت و تیراندازیهای بیهدف! ما شانس آوردیم که چیزیمون نشد. خیلیها تیر خوردن. خونه رو که ترک میکردیم، مادرم درش رو قفل کرد، کلیدش رو بهم داد و گفت: "مواظبش باش. به زودی برمیگردیم. شاید تا چند هفتهی دیگه. وقتی آبها از آسیاب بیفته."
ص 19
📘یک تکه زمین کوچک #الیزابت_لرد #مترجم: #پروین_علی_پور، #نشر_افق،293صفحه، چاپ دوم 1397، قیمت: 29000تومان
عنوان اصلی: A Little Piece of Ground
نویسنده: #Elizabeth_Laird
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📒 کلارا و خورشید
🔸 کازو ایشی گورو
✍️ کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
کلارا یک "آ.ف" هست که دنیا رو از پشت پنجرهی فروشگاه میبینه. آ.فها همیشه منتظرن تا یکی بیاد اونها رو بخره و بتونن وارد دنیای بیرون بشن. اونها به عنوان دوستان مصنوعی هوشمندی عمل میکنن که وظیفه همراهی انسانهای کم سن و سال رو بر عهده دارن.
کلارا کمی با بقیه متفاوته. اون دقت زیادی به روابط دیگران داره و میتونه احساسات بیشتری رو متوجه بشه. اما زندگی کردن بین آدمها خیلی هم راحت نیست.
هرچند زندگی بین آدمها، برای خود آدمها هم راحت نیست. درک احساسات آدمها و اینکه با هر حرکت اشتباه، ممکنه باعث ناراحتی دیگران بشی یا بهشون آسیب بزنی چندان ساده نیست. دنیای پادآرمانشهری*ای که ایشی گورو متخصص اونه، در عین سادگی، ترسناکه. اینکه چه کارهایی از عهدهی آدمها برمیاد.
داستان کلارا و خورشید، ابتدا ممکنه کمی مبهم به نظر بیاد، ولی کافیه با ادبیات و انتخاب کلمات کلارا آشنا بشید تا وارد فضای ترسناک و بُرندهی داستان بشید.
◀️ #چند_سطر_کتاب:
دفعه بعدی که مادر به حرف آمد، دیگر آشکار بود طرف صحبتش من هستم.
«بی احساس بودن باید خیلی خوب باشه. بهت حسودی میکنم.»
متوجهی نکتهی حرفش شدم و گفتم: «من مطمئنم که احساسات زیادی دارم. هرچی بیشتر مشاهده میکنم، احساسات بیشتری هم توی من پیدا میشن.»
مادر به شکلی نامنتظره خندید، که باعث شد من هم بخندم. بعد گفت: «پس در این صورت، شاید بهتره که خیلی درگیر مشاهداتت نشی، متاسفم، نمیخواستم بیادب باشم. مطمئنم تو همه جور احساسی داری.»
«همین امروز که جوسی نتونست همراه ما بیاد، احساس اندوه کردم.»
«باشه، تو احساس اندوه کردی.»
ص118
📕 کلارا و خورشید، #کازو_ایشی_گورو #مترجم: #شیوا_مقانلو، #نشر_نیماژ، 327صفحه، چاپ اول1400، قیمت: 69000 تومان
*پادآرمانشهر، تباهشهر، مدینهٔفاسده، مدینهٔ ضاله (گرتهبرداری از Dystopia در انگلیسی)، یا ویرانشهر (مصوب فرهنگستان زبان)؛ یک جامعه یا سکونتگاه خیالی در داستانهای علمی–تخیلی است که در آن، ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست.
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
پلَخمُوی نُگات
دیل مُو عُمریَه کی سَر بِ گریبُویِ تُویَه
عاشقت هر کی بَشه مورغ غزلخُویِ تُویَه
تُو با اُ چَشم سیات بُردی دیل مُور بُ کوجی
کی گُروفتارَه ایجُور چند شَوی مِیمُویِ تُویَه
بیا بِیشی یَرِه جان تُو یَک درینگی د بَرُم
کَسخَنَهی دیل مُو دُ چوخت اَیووی تُویَه
مُشنووم زخم زُبو از حسودا تُو چیمدَنی
معرکه ور سر اُ زُولف پریشُوی تُویَه
«با پلخمُون نُگاهت چُغوک دیل مَه زَیی
بِزو بِزو ای چُغوک وقف پلخمون تُویَه»
عشق تو کوشته مُورَه وَرگُو چُو جُوری وَرتَووم
رد گودُل گودلا، جای کلوخ پُرویِ تُویَه
مَتِمی چیشملگی وَخِز بِرِم تا سَر آو
کی دیلُم توشنَهیِ عَنجو لَو خندوی تُویَه
🖌#عباسعلی_حشمتی
📘 #سالار
🔸نشر: #امید_مجد
#شعر_امروز #شعر_نیشابور #نیشابور #گویش_نیشابوری
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
#کتاب_ماه_اردیبهشت #کلبه_کتاب_کلیدر
📕 تجدید حیات در مایکروسافت
✅ انتخاب: #نسرین_میرزایی
instagram.com/bibliophile_girl75
✍️من اومدم با معرفی یک کتاب انگیزشی-بیوگرافی برای بهبود اوضاع کسب و کار(و یا حتی فراتر از کسب و کار بلکه در ابعاد بهبود اوضاع جهانی) که اخیرا مطالعه کردم.
ساتیا نادلا(مدیر عامل اجرایی (SEO) فعلی مایکروسافت) در حیدرآباد هند به دنیا آمده و تحصیلات دانشگاهی خود را در آمریکا گذرانده است. او بیش از ۲۲ سال در بخشهای مختلف شرکت مایکروسافت کار کردهاست. از بزرگترین موفقیتهای وی در مایکروسافت میتوان به راهاندازی بینگ، جستجوگر مایکروسافت، اشاره کرد.
در کتاب، اول از همه نادلا میگه دلیل رفتنش از حیدرآباد به ردموند(آمریکا) کارکنان مایکروسافت بودند که قصد داشتن در جهان تحول ایجاد کنن. و بعد از اون از تجربههای کودکیش در ورزش کریکت(ورزشی که در زمین چمن بیضی شکل بزرگ در تابستان انجام میشه) صحبت میکنه که چطور باعث شد که بتونه برای رهبری آماده بشه و تجربه داشته باشه. در این کتاب نادلا وجودشو برای این میدونست که محصولاتی بسازه که باعث بهبود شرایط دیگران بشه و این رسالتی بود که برای تلاشهاش معنیبخش بود.
🔸تجدید حیات در مایکروسافت، #ساتیا_نادلا، #علی_علی_پناهی، #نشر_بهارسبز
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
🥳من بهترین رفتار را میکنم!
به نظر شما «سباستین» میتواند در روزهای خاص بهترین رفتار را بکند؟
وقتی این جملهی مثبت را یاد بگیرد، البته که حالش خوب میشود! وقتی خواهرش هدیه میگیرد، یک عالمه مهمان به خانهشان میآید، یا غذای جدیدی را امتحان میکند، او میتواند درستترین رفتار را بکند.
به فرزند یا دانشآموزتان کمک کنید تا مفهومی مهم را فرا بگیرد. به او بیاموزید وقتی در روزها و موقعیتهای خاص احساسهای مختلفی را تجربه میکند، بتواند درستترین واکنش را نشان بدهد و از این روش برای تمام عمرش استفاده کند.
#لوری_رایت
#شبنم_حیدری_پور
یک مجموعهی خوب و آموزنده واسه تمام کوچولوهایی که همراه کلبه کتاب کلیدر هستن آوردیم.
این کتابها آموزشی و روانشناسی هستن و خیلی خیلی موثر در پرورش اعتماد به نفس و امور تربیتی کودک شما.
رده سنیشم 4 سال به بالاست که توسط انتشارات مهرسا به چاپ رسیده.
t.me/klidarnews / www.klidar.ir /
instagram.com/instaklidar
✅ کتاب تازه بهنام کیانی به کلبه کتاب کلیدر رسید.
#شعر_امروز
سی و سه
روزی که نوبهار بیاید، چه میشود؟
شادی اگر به کار بیاید، چه میشود؟
با من که روی خوبِ جهان را ندیدهام
دنیا اگر کنار بیاید، چه میشود؟
هرچند در قفای دلی شاد رفتهام
چون خنده سالهاست که از یاد رفتهام
از پیریام هراس ندارم ولی هنوز
میمیرم از جوانیِ بر باد رفتهام
خاکم که جز غبار، رقیبم نمیشود
اقبال هم دلیلِ فریبم نمیشود
مانندِ رعد و برق از این دلگرفتگی
جزسینهای خراب، نصیبم نمیشود
از آسمان به جمعیتی زاغ راضیام
از گرمیِ جهان به سری داغ راضیام
این میوههای تازه حریصم نمیکند
برگی اگر بچینم از این باغ راضیام
محدود میشوم به لباسم از این به بعد
باید که از جهان بهراسم از این به بعد
من خوگرفتهی عدم و سردمهریام
شاید بهار را نشناسم از این به بعد
🔸#بهنام_کیانی
📗پازینه
🔸#نشر_ایهام
توی چالشهای قبلی، دوستان زحمت کشیدن و معرفی کتاب برامون فرستادن. حین ویرایش متنها متوجه یک اشتباه خیییلی رایج شدیم. گفتیم بد نیست یک توضیح کوچیک در مورد این مساله بدیم.
1. علائم سجاوندی مانند نقطه، ویرگول، دونقطه، نقطهویرگول، علامت سؤال، و علامت تعجب (. ، : ؛ ؟ !) بدون فاصله از کلمهی پیشین خود نوشته میشوند، ولی بعد از آنها باید یک فاصله قرار گیرد. مانند: رفتم، رفتی، رفت.
2. علامتهای پرانتز، آکولاد، کروشه، نقل قول و نظایر آنها بدون فاصله با عبارات داخل خود نوشته میشوند، ولی با عبارات اطراف خود یک فاصله دارند. مانند: (این عبارت) یا {آن عبارت}.
شکل ساده ترش رو توی عکسها گذاشتیم. 😊
t.me/klidarnews / www.klidar.ir /
instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📒ماه و شش پنی
🔸 سامرست موام
✍️ کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
کتاب «ماه و شش پنی» از محبوبترین آثار سامرست موام است. این کتاب در سال 1919 نوشته شده و به تازگی نشر ماهی منتشرش کرده. شخصیت اصلی داستان به نام چارلز استریکلند، از نقاش معروف، پل گوگن الهام گرفته شده. راوی، با مرد خودخواهی همصحبت میشه که زن و زندگیش رو رها کرده تا نقاشی کنه! البته ماجرا به همین سادگی نیست و یک طرفه نمیشه به قاضی رفت. همسر آقای استریکلند، اونو فردی بی استعداد در نقاشی میدونه و میگه آخه کدوم احمقی تازه توی چهل سالگی میره پی نقاشی کردن؟!
بخونیم این بخش داستان رو:
◀️ #چند_سطر_کتاب:
«منظورتان این است که به خاطر یک زن دیگر همسرتان را ترک نکردهاید؟»
«معلوم است که نه.»
«قول شرف میدهید؟»
نمیدانم چرا از او قول شرف گرفتم. حقا که سخت سادهدل بودم.
«قول شرف میدهم.»
«پس محض رضای خدا، چرا او را ول کردید؟»
«میخواهم نقاشی کنم.»
📕 ماه و شش پنی، #سامرست_موام #مترجم: #شهرزاد_بیات، #نشر_ماهی، 288صفحه، چاپ اول1399، قیمت: 50هزارتومان
▫️ t.me/klidarNews ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_ماه_فروردین #کلبهکتابکلیدر
📗 #مثل_خون_در_رگهای_من
✅ انتخاب: #نسرین_ناصری
آوازه کتاب «مثل خون در رگهای من» اثر احمد شاملو حتما به گوش همه خورده است!..
این کتاب خواندنی مجموعه ای از نامه های عاشقانه و پر معنا و زیبای #شاملو برای همسرش #آیدا ست..
بهترین کتابی که توانستم در این ایام آن را به اتمام برسانم و با هر سطر خواندش غرق در واژگان پرمفهومش شوم همین کتاب است!..
هر واژه آن لمسی عمیق بر سطوح عشق داشت و محبت روز افزون میان آن دو را به رخ میکشید!...
خواندن این کتاب رو از دست ندید🙂✨
سطر هایی از کتاب:
«دستهای تو در دست من است. امید تو با من است. اطمینان تو با من است. چه چیز ممکن است بتواند مانع پیشرفت من شود؟ کوچکترین لبخند تو مرا از همهی بدبختیها نجات میدهد. کوچک ترین مهربانی تو مرا از نیروی همهی خداها سرشار میکند … یقین داشته باش که احمد تو مفلوک و شکست خورده نیست. تمام ثروتهای دنیا، تمام لذتهای دنیا، تمام عالم وجود، برای من در وجود ” آیدا ” خلاصه میشود. تو باش، بگذار من به روی همهی آنها تف کنم. بگذار به تو نشان بدهم که عشق، عجب معجزهای است. تو فقط لبخند بزن. قول بده که فقط لبخند بزنی، امیدوار باشی و اعتماد کنی. همین!»
نسرین ناصری🌿
🔹مثل خون در رگهای من، نامههای #احمد_شاملو به #آیدا، #نشر_چشمه
t.me/klidarnews www.klidar.ir instagram.com/instaklidar