3860
🌸🍃🌸کوچه ای به عطر شعر🌸🍃🌸 🍂🍁 تک بیت های ناب🍁🍂 🍃🌹زیباترین اشعار معاصر🍃🌹 @aliZiba75
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن
#خیام
@kochehbaghsher
.
چه اختیار؟ که جبر اختیار ما را ساخت
بهار ؟ پاکت بهمن بهار ما را ساخت
.
به ارتکاب چه جرمی؟چه لغزشی؟چه گناه؟
نگفت و شانه به مو برد و دار ما را ساخت
.
میان آنهمه مو تا که فرق باز کند
نشست و یکسره نصف النهار ما را ساخت
.
به خنده گفت که از من چه کار ساخته است؟
به خنده گفت و همین خنده کار ما را ساخت
.
گهی بیفتد و گاهی دوباره سر بکند
کلافه بودن شال اضطرار ما را ساخت
.
تو از کدام طرف می رسی ؟دل آشوبیم
شبیه موج ...همین انتظار ما را ساخت
.
حدود ساعت شش ،نبش چهار راه وصال :)
بیا ... که نام خیابان قرار ما را ساخت
.
#سجاد_شهیدی
#غزل
#غزل_عاشقانه
در آن شبها که چشمانم نمی داشت
به پایت گریه کردن عالمی داشت
به گرمای نوازش های دستت
دل من احتیاج مبرمی داشت.....
بهادر باقری
@kochehbaghsher
"در سوگ یلدا"
امسال با لطف شما یلدا نداریم
در جشنِمان جز حسرتِ فردا نداریم
با اشکو آه از سفرههای سرد و خالی
آنقدر غم خوردیم دیگر جا نداریم
در چشممان هر صبح یک کابوسِ تازهست
در دوزخیم و قطرهای رؤیا نداریم
امشب بجایِ جشن یلدا حجله بستیم
"نان"و"نفس" میخواستیم اما نداریم
با خونِ دل پُر میکنیم این جامها را
زیرا شبیهِ حاکمان تقوا نداریم
ما کارگر، ما کولبر، ما گورخوابیم
جز جانمان نقدی در این دنیا نداریم
از صبرمان سر میزند روزی سپیده
جایی برای این سیاهیها نداریم..
#شروین_سلیمانی
#یلدا
@kichehbaghsher
00:00
یک دفترِ شعر بود بازش کردند
جادوئی و پر ز رمز و رازش کردند
#یلدا شب پاییزی و معمولی بود
جمعیّت شاعران درازش کردند
#رسول_سنایی
@kochehbaghsher
بر ابــروی خـود به نــاز، خـم بگذاری
شــادی به دلــم به جــای غـم بگذاری
رویای قشنگی ست که با نم نم صبح
در کلبـــه ی جنگـــلم قـــدم بگـــذاری
#شهراد_میدری
@kochehbaghsher
#طنزیمات_ادبی
صندلی را بیمرامان میکشند از زیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟
یک گروه از آن طرف کش میرود از میز چیز
یک گروه این سو کشد هر چیز بوده زیر ما
مشکل خود را برِ پیر مغان بردیم لیک
بدتر از باقی شده این مرشد بیپیر ما
پشت هم در حال شلیکیم با ششلول فحش
حیف اما یک نفر زخمی نشد از تیر ما
:لختمان کردند تا؛ قاضی رسید از راه و گفت:
«پوشش بد داشتید»؛ افتاد پس تقصیر ما
مالمان را دزد برد و سستیاش را پاسبان...
...آمد و انداخت آخر گردن زنجیر ما
تا دهان کردیم وا، بو کرد آن را محتسب
گفت: مشکوکید... یکهو رفت تا تکفیر ما
گزمه گفت: «از صبح دشتی هم نکردیم؛ آخرِ...
شب هم افتادیم گیر پاپتیها»؛ گیر ما
زندهایم و شرمسار شیخ از این زندگی
دود آه او شود یک روز دامنگیر ما
# عبدالله_مقدمی
@kichehbaghsher
🦏
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان خواهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
#سیف_فرغانی
@kochehbaghsher
شاعر که شاید شعر، حرف آخرش باشد
انگار عصر جمعه در چشم ترش باشد
میسوزد و خاموش میماند، مگر با شعر
این گفتههای آتشین، خاکسترش باشد
حتی اگر شعرش بهاری بود، میدانم
پاییز میآید که رنگ دیگرش باشد
اینجا اگر سرد است، او مهر است و میتابد
اینجا اگر مرداب؛ او نیلوفرش باشد
سخت است با روحی بزرگ و قالبی کوچک...
این تن نه در حد دل عصیانگرش باشد
از عشق، بد گفتید و فهمید و نفهمیدید
شاید همین تنها، تمام باورش باشد
شاعر خدای عشق و احساس است، بیتردید
هر آیهای از شعر او پیغمبرش باشد
#مریم_هاشمیمقدم
@kochehbaghsher
#طنزیمات_ادبی
آنانکه کار غیر زبانی نمیکنند
هرگز وداع عالم فانی نمیکنند
سرگرم سود و سفره و سجاده ی خودند
احساس هیچ دل نگرانی نمی کنند
با خنده و کرشمه و شادی مخالفند
پروردگار را عصبانی نمیکنند
در جلسه ی زنانه سلامی و والسلام
با هر بهانه چشم چرانی نمیکنند
چوپان اگر دروغ نگوید سگان نر
باگرگهای ماده تبانی نمیکنند
چل سال بیش رفته که ما هنگ کرده ایم
مارا چرا به روز رسانی نمیکنند
#مسلم_حسن_شاهی
@kochehbaghsher
ما ساکن مناطق نیستیم.
ما حتی در زمین هم ساکن نیستیم.
قلبهای کسانی که دوستشان داریم
خانهٔ حقیقی ما هستند.
#کریستین بوبن
@kochehbaghsher
#شعر_طنز
#طنزیمات_ادبی
چون قلم بر کاغذ آوردم سلام آمد وسط
در ادامه اینچنین شرح کلام آمد وسط:
آن اوایل با خدا خیلی رفاقت داشتیم
سیب یا گندم نمی دانم کدام آمد وسط
منبری ها هر چه می گفتند تأثیری نداشت
تا که حرف از حوری و غِلمان و جام آمد وسط
ملّت ما آنچنان اهل عزاداری نبود
محشر کبری شد از وقتی طعام آمد وسط
دوزخ از شطرنج بازان شد تهی، آن لحظه که
یک مَلَک با حکم آیات عظام آمد وسط
ابن ملجم آنچنان عزمی بر آن ضربت نداشت
لامروّت خوشگلی مثل قطام آمد وسط
اطّلاعات دقیقی ملّت از شاهش نداشت
تا که او را خوب بشناسند امام آمد وسط
تا که مأمور شریف برق قبض آورد و رفت
صحبت از داروغه ی ناتینگهام آمد وسط
موشکی زد سمتِ دشمن گزمه ی اندیشمند
سقف، جر خورد و کولر از پشت بام آمد وسط
یک عروسی رفته ام اصلاً نمی رقصد کسی؛
نه، هم اینک یک طرفدار نظام آمد وسط
#حسین_گلچین
@kochehbaghsher
ای وای من؛چگونه زمانی که نیستی...
سنگینی فراق تو را جا به جا کنم...
حالی برای گفتن شعری جدید نیست ...
باید کفن برای خودم دست و پا کنم ...
#علی_جعفرزاده_زیبا
غم که از حد بگذرد این بغض رسوا میشود
گاه با یک حرکت ساده گره وا میشود
سالها اشکی که پشت سدِّ چشمم مانده است
در شبی لبریز و تبدیل به دریا میشود
روزگام مثل آن نجّار بیپولیست که
روسیاهِ هر سپیداری و افرا میشود
ای شناور گشته در دریای خونین دلم
فکر طوفان باش ؛ اینجا زود بلوا میشود
گر چه ما را راند از جنّت ، ولی حتّی خدا
گاه دلتنگ من و ابلیس و حوّا میشود
سوختم...آتش گلستان نیست امّا بیگمان
خوابِ ما تعبیر در خاکستر <ما> میشود
#امیر_رجایی
@amirrajayisherkhorasan
غزل ۱۲۲
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست
ای که منظور ببینی و تأمل نکنی
گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست
ترک خوبان خطا عین صوابست ولیک
چه کند بنده که بر نفس خودش فرمان نیست
من دگر میل به صحرا و تماشا نکنم
که گلی همچو رخ تو به همه بستان نیست
ای پری روی ملک صورت زیباسیرت
هر که با مثل تو انسش نبود انسان نیست
چشم برکرده بسی خلق که نابینااند
مثل صورت دیوار که در وی جان نیست
درد دل با تو همان به که نگوید درویش
ای برادر که تو را درد دلی پنهان نیست
آن که من در قلم قدرت او حیرانم
هیچ مخلوق ندانم که در او حیران نیست
سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
@kochehbaghsher
سلام صبحتون بخیر و خوشی
آخرهفته براتون شاد و پرخاطره
پرویز ...
تو هنوز نتوانستهای مقصود مرا از نوشتن این کلمات درک کنی . تو نمیتوانی تصور کنی که من چه قدر و تا چه اندازه احتیاج به محبت دارم من در زندگی خانوادگی هیچ وقت خوشبخت نبوده ام و هیچ وقت از نعمت یک محبت حقیقی برخوردار نشدهام.
شاید این حرف من تا اندازهای برای تو عجیب باشد . ولی اگر میدانستی باور میکردی.
#فروغ_فرخزاد
نامهبه پرویز شاپور
• @kochehbaghsher
✔️🥀💞..
فكر من از سالهايي دور درگير تو بود !
گاه حتي شعرهايم تحت تأثير تو بود!
هيچ كس مثل تو با روحم همآوايي نكرد!
هيچ كس مرد درونم را شناسايي نكرد!
تو اگر باشي دل من باز هم دل مي شود!
بخش پنهان وجودم با تو كامل مي شود!
خوب دانستم كه همپاي جنونم مي شوي!
در تمـــــامي رگانم مثـــــل خونـــــم مي شوي!
قلب روحم تازگي گيج است، سردرگم شده ست!
در درون قلب من انگار چيزي گم شده ست!
من تمام عمر در شب زنده داري بوده ام!
در ميان دردهاي بيشماري بوده ام!
باز اما تكه اي از اعتمادم مانده است!
حرفهايي كه نگفتي نيز، يادم مانده است!
گرچه در اين رابطه بدجور خودخواهم! نرو!!
من دقيقاً از درون قلبم آگاهم! نرو!
بي تو از من آدمي افسرده مي ماند به جا
چون لباسي نو كه از يك مرده مياند به جا!
#اصغر_عظیمی_مهر"
┏━━━🌺🍃🌸🍃🌺━━━┓
@kochehbaghsher
┗━━━🌺🍃🌸🍃🌺━━━┛
✨
🍃
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃
✨🍃🍂🌸🍂🌸🍃✨
دست به دست مدّعی شانهبهشانه میروی
آه! که با رقیب من جانب خانه میروی
بیخبر از کنار من، ای نفس سپیدهدم
گرمتر از شرارهٔ آه شبانه میروی
من به زبان اشک خود میدهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدّعی همچو زمانه میروی
حال که داستان من بهر تو شد فسانهای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه میروی؟
شفیعی کدکنی
@kochehbaghsher
ترسیده ام یک عمر از رویای بعد ازتو
باید ولی باترس هایم روبرو باشم @kochehbaghsher
🦏
ساقيا مى بده و غم مخور از دشمن و دوست
كه بكام دل ما آن بشد و اين آمد
رسم بد عهدىِ ايّام چو ديد ابر بهار
گريه اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد
#حافظ
@kochehbaghsher
رباعی ازمیرنجات قمی
خواهم رفت ای شوخ بلا خواهم رفت
ازکوی تو زار و مبتلا خواهم رفت
گفتی که کجا می روی ای دیوانه
قربان تو می روم کجا خواهم رفت
@kochehbaghsher
از خویش میگریزم در این دیار باران
دلتنگ روزگارم بر من ببار باران
بغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش
ای بی شکیب باران ای بی قرار باران
در هق هق شبانه ماند به عاشقی مست
نجوای ناودانها در رهگذار باران
از همرهان درین باغ با من چه مهربان بود
بیدی که گریه میکرد در جویبار باران
وه زانکه دل بریدن از خویش و با تو بودن
تا روزهای پیچان تا آبشار باران...
پرتو کرمانشاهی
@kochehbaghsher
آنقدر سوختهام ...آتش دوزخ سرد است
آنچه از راست و چپ فرق ندارد : درد است
ما به قولی که ندادیم عمل هم کردیم
مرد ماندیم... ولی جامعه بد نامرد است
شنبه هستی بغلم...روزِ دگر ، جای ِ دگر
طرح ما عاشقی و طرح تو زوج و فرد است
دلم آتشکدهای بود که خاموش نشد
ما همان آتش سرخیم که رویش زرد است
از خرابی نهراسد دلِ کارتن خوابم
که نترس است هر آنکس که خیابانگرد است
در بدن درد نبودهست ... پزشکی میگفت:
هر چه گیرندهی درد است، عشق آورده است
#امیر_رجایی
@amirrajayisherkhorasan
#طنزیمات_ادبی
حافظا! در قرن هشتم مرغ کیلو چند بود؟
تخم مرغ و روغن و سوسیس و کاهو چند بود؟
دولت شاهِ شجاع آیا به تو یارانه داد؟
پرتقال، انگور، گیلاس، آلبالو چند بود؟
ما که کرک و پشممان از نرخ مایحتاج ریخت
توی دوران شما بالفرض لیمو چند بود؟
لاستیک امروزه خیلی رفته بالا، قرن هشت
چار نعل اصل آلمانیّ یابو چند بود؟
توی عصر ما حسابی زیرمیزی می دهند
رشوه می دادید اصلاً؟، نرخ یارو چند بود؟
آن زمان هم زن ذلیلی مثل الآن رسم بود؟
قیمت اسکاچ و خاک انداز و جارو چند بود؟
تو خودت اینکاره بودی حافظا! مهریّه ی
یک زن پاکیزه خوی خوش بر و رو چند بود؟
توی دیوانِ تو حتّی اسم میش و گاو نیست
می زدی آهو به رگ؟، یک شقّه آهو چند بود؟
چون خوراک خوب می خوردی شدی شاه غزل
حافظا جان! فی المثل اینقدر میگو 🤏چند بود؟
همسرت شاخ نبات آیا طلا هم می خرید؟
فی چه بود آن موقع ها؟ یک جفت النگو چند بود؟
اینهمه توصیف رخسار و لب و مو کرده ای
خطّ چشم و واکس ابرو و مش مو چند بود؟
بعضی اینجا پا روی حق می گذارند ای دریغ!
یادم آمد راستی آن موقع پارو چند بود؟
توی عصر ما که اصلاً حرف مسکن را نزن
آن زمانها خانه ای بی برج و بارو چند بود؟
بابت دارو و درمان چند می پرداختی؟
فی المثل حقّ الدّوای سینه پهلو چند بود؟
شعرِ خواجو را همینطوری به سرقت برده ای
یا که نه از او خریدی؟، نرخ خواجو چند بود؟
شعر من پایان گرفت و در صف مرغم هنوز
راستی حافظ نگفتی مرغ کیلو چند بود؟
#حسین_گلچین
@kochehbaghsher
💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹
.
به وقت رویش سبز جوانه با من باش
دلم گرفته در این بیکرانه با من باش
چه آسمان غریبی است بی حضور تو دل
به گرمی سخنی عاشقانه با من باش
سکوت،درد بزرگی است هیچ میدانی ؟
بخوان برای دلم یک ترانه با من باش
اسیر این قفس سرد و غم گرفته منم
در قفس بگشا ، بی بهانه با من باش
قسم نمیدهمت که به عمر صد غزلم
به عمر یک غزل حافظانه با من باش
#محمدرضا__شفیعیکدکنی
@kochehbaghsher
حسرتم چیست؟ تو را سیر تماشا کردن...
چشمه را زائر زیبایی دریا کردن
یک نظر گرچه حلال است، حرام است مگر؟
همه ی عمر تو را دیدن و حاشا کردن!
آنچنان در تب و تابم که خدا می داند
درد یعنی چه و با درد مدارا کردن
سرفه هایم همه آه اند ولی ناچاری است
چاره را از ملک الموت تمنا کردن
عشقِ کجدار و مریز و منِ تبدار و مریض
هر دو محکوم به بیهوده تّقلا کردن...
آمدی دیر که تاکید کنی تقدیر است
زخم را با نمک مرگ مداوا کردن!
#هادی_ابراری
@kochehbaghsher
#گفتار_سترگ_حکیم_توس
🏹 ⚔ ⛓ 💣 🔱
چپ و راست هر سو بتابم همی
سر و پای گیتی نیابم همی
یکی بد کند نیک پیش آیدش
جهان بنده و بخت خویش آیدش
یکی جز به نیکی جهان نسپرد
همی از نژندی فرو پژمرد!
داستان #سیاوش
🆔️ @khochehbaghsher
@kochehbaghsher
در دنیا
دو نابینا هست
یکی تو
که عاشق شدنم را نمی بینی!
یکی من
که به جز تو کسی را نمی بینم!
#جوزف_لنون
@kochehbaghsher