یه فکت جالبی هم درمورد نشر جنگل هست که:
کتاب هاش انقدر تمیز و دقیق ترجمه شدن که خود مترجم ها به عنوان کتاب آموزشی میخونن(((:
کاش مثل الکل که درش را باز میگذاری میپَرد، چشمانم را که باز میکردم بخار میشدم!
تا حالا قلبت خاریده؟ یا مثلا تپش گوش بگیری و پاهات از دهنت بزنه بیرون؟ به نظر من دلتنگی هم همینقدر عجیبه.
@kofebor مریم یعقوبی
آدم است دیگر...
گاهی انقدر ناراحت است که...
انقدر ناراحت است که...
انقدر ناراحت...
راستی انقدر ناراحت است که، که ندارد!
همین...انقدر ناراحت است که، که ندارد!!!
اینکه بخوای صدای گریه های یه نفرو از وسط خنده هاش بشنوی؛ مثل اینه که به رنگ بنفش نگاه کنی و بخوای قرمز و آبیشو از هم جدا کنی.
@kofebor سعید
نشر جنگل چونکتاب هاش سانسور نشده است گرونترین و با کیفیت ترین کتاب های فانتزی و رمان های خفنو داره که زیر ۵۰۰T نیست.
اینجا همشو رایگانگذاشته📚
🌲@jangalbook
بره ای کوچکم که از مادرش جدا شده. در انباری خانهی آقای توکلی سبزیهای پلاسیده را میخورم تا کمی گوشت به تنم بیاید. آقای توکلی هر عصر چاقویش را تیز میکند و زنش به مهمانی آخر هفته فکر میکند. به احتمال زیاد شام کباب دارند؛ کباب بره!
درسته که فراموشی یکم ترسناکه ولی یه سری خوبی داره که هر وقت یادم بیاد بهتون میگم!