نمیشه یقهی آدما رو گرفت و گفت قدر بدون؛
جوونی رو، سلامتی رو، عشق رو، کار رو، شهر رو، قهوه رو، وافل شرکتی روی لیوان چایی رو، تخت گرم و نرم رو، هوای بارونی رو، ریه رو، رفیق رو، لبخند رو، ادبیات و فیلم رو، سرما رو، آتیش رو، آب رو، گل نرگس رو، اسفناج رو، چایی رو، ادویهها رو، پیراهن چهارخونه و جین رو، من رو، من رو، من رو...
@kofebor دوات
به قدری قلبم شکسته که دیگه نمیتونم بگم تیکه های قلبم! باید بگم "ذرات قلبم"..
@kofebor آدونیس
خبر بد: شاید یه روز قلبتون شدیدا بشکنه
خبر خوب: چیزی که شکسته رو نمیشه دوباره شکست
@kofebor مصداق
از زندگی خستم. میخوام سرود ملی رو پخش کنم و از قلبم تقاضا دارم به احترام سرود ملی کشور عزیزمون بایسته.
@kofebor انزوای بامداد
دلم برای آدمهای توی کتابها میسوزد، رنجشان مدام است و مرگ تسکینشان نخواهد داد؛ یعنی هربار که صفحهی 73 را باز کنی، شرلوک سرجایش نشستهاست، چه 20 سال پیش، چه اکنون و چه 50 سالِ دیگر. گیر افتاده در تکرار و بودن و بودن و بودن و بودن، این بودنِ خسته کنندهی لعنتی
#چیستان
اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟
مشاهده جواب
موندن اینجا نیست ساده،
امید به زندگی توش زیرِ بیست ساله؛
اسمشو تغییر بدید به دویِ سرعتِ مردههای ایستاده!
@kofebor ناجی
ما تپیدگان در گِل و لای تاریخیم و به احترامِ مردگان، زندهها را تا پای چوبههایِ دار بدرقه خواهیم کرد.
نانمان تعصب است و قوت غالبمان نوستالژی، برای ما قهرمان فقط کسی است که مُرده باشد.
@kofebor مخبط
یه کمد پر از خودم توی حالتهای احساسی مختلف دارم و هر روز یکیشونو تن میزنم! به طور مثال، امروز تیپم غمگینه.
@kofebor ایمان