علاقه به موسیقی بی کلام از جایی شروع میشه که دیگه هیچ کلمه ای نه ذهنتو آروم میکنه نه درکِ حالته . . دوست خوبم! آرامشی که گم گردی و اینجا پیدا میکنی🌑🏡
در حافظه هرچه بخواهی هست ،
حافظه نوعی داروخانه یا آزمایشگاه شیمی است ،
که در آن اتفاقی دستت گاه به دارویی آرامبخش
و گاه به زهری خطرناک میرسد!
مارسل پروستЧитать полностью…
میدونی..
هر اشتباهی که تو زندگیت کردی،به احتمالِ زیاد در اون لحظه،بهترین کاری بوده که میتونستی انجام بدی.
هر انتخابی که تو زندگیت کردی،به احتمالِ زیاد بهترین تصمیمی بوده که میتونستی انتخابش کنی.
هر راهی که تو زندگیت رفتی،به احتمال زیاد بهترین راهی بوده که میتونستی ازش عبور کنی.
و هر حسی که داشتی،به احتمالِ زیاد قویترین حسی بوده که قلبت بهش باور داشته.
پس حسرتِ هیچچیز رو تو گذشته نخور!
تو اون لحظه بهترینِ خودت بودی...
انقدر خودِ بیتجربهی گذشتت رو قضاوت نکن:) 🫂
صبحتون به زیبایی و آرامشِ این بیکلام،رسما روحتونو نوازش میکنه>>>
@kolbe_ee
من بعد ساعت یک شب مظلومم، غمگینم، گوشه گیرم، عصبیم، پر از فکرم
اصلا یک آدم دیگم
بعد این ساعت یک ورژنی از من رونمایی میشه که برای خودمم ترسناکه..
کاش همون ساعت یازده بخوابم"
در غیاب آنکه دوستش داری، یتیم خواهی بود، حتی اگر تمام دنیا تو را در آغوش بگیرند.
-محمود درویش.
🪽 03:03
بعضی روزها دلم میخواهد روی پیشانیام بنویسم: «دارم برای زنده ماندن، آرام ماندن و عبور از طوفانهای درونم میجنگم؛ لطفاً زخمی دیگر بر روی زخمهایم اضافه نکنید...!»
لاادریЧитать полностью…
“ هميشه سخت ترين لحظه، لحظه اى است كه چشم به روى واقعيت باز ميكنم. حاضرم تمام كابوس هايم ادامه داشته باشند اما به واقعيتى كه در آن هيچ چيز و هيچ كس منتظرم نيست، پرتاب نشوم."
-كابوس هاى درخت پرتقالЧитать полностью…
ارامش فقط اون لحظه ای كه خورشيد غروب ميكنه و رنگ های پرتقالی تیره و تیره تر ميشن، جایی که تلفیقی از زیبایی ها جلوت ظاهر میشه و زنجيرهايى از جنس افکار بیهوده از دور دستات باز ميشن.
Читать полностью…در واقع اغلب مواقع دقیق نمیدونیم داریم کجا میریم یا قراره چی بشه. تنها چیزی که ازش مطمئنیم اینه که باید ادامه بدیم، چون ایستادن و عقب کشیدن فقط اوضاع رو بدتر، سختتر و پیچیدهتر میکنه.
Читать полностью…رنج از صورتش میبارید، و اون تنهایی عجیب توی چشمهاش، بیشتر از هر چیز دیگهای جذبم می کرد. یه جور سکوت عمیق توی نگاهش بود، نه از اون سکوت ها که بین دو جمله میافته، از اون سکوتایی که انگار سالهاست حرف نزدن، سالهاست درد کشیدن، سالهاست منتظر موندن و آخرشم هیچی. انگار یه چیزی توی دلش مرده بود و خودش هنوز زنده مونده بود، بدون اینکه بدونه چرا. اون فقط یه آدم نبود، یه سایه بود، یه خاطرهی فراموششده، یه داستانی که کسی دیگه حوصلهی شنیدنشو نداره.
یه غمی داشت که نه گریه میخواست، نه دلداری. غمی که فقط باید کنارش بشینی و چیزی نگی، چون هر حرفی کوچیکتر از اون درد بود.
وقتی ناراحت بودم، به او گفتم که نمیخواهم او را ببینم، پس چراغ را خاموش کرد و در کنارم ماند.
Читать полностью…میگفت:
دلتنگی شبیه صدای بارونه روی شیشهست
نه اونقدری بلندِ که بترسونت،
نه اونقدری آروم که بذاره راحت بخوابی
یه صدای مبهمِ مداوم
که از لای خواب و خیالت میگذره
جوری که انگار یه چیزی، یه کسی
داره یواشکی از دلت رد میشه...
میدونی؟
گاهی خیال میکنم اگه خوب گوش بدم،
میتونم از لابهلای قطرهها، نشونتو ببینم
یه اسم، یه لبخند، یه صدا،
شاید خودِتو...
اخه دلتنگی شبا راه نفسمو مییره!
بارون که میباره،
همه دنبال سقفو چترو پناهن
اما من؟
من دلم میخواد خیس شم...
این پیامو فروارد کنید واسه دوستایی که تو شرایطی پشت شما بودن که حتی خودتونم پشت خودتون نبودید ....🤍!
🪽 23:23
همان تو را بس که من دیگر تو را آنطور که میدیدم نمیبینم..
_محمود درویشЧитать полностью…
نترسید،
اگه بترسید احتمالاتی رو بیدار
میکنید که پیش از ترس شما محال
بودند، هیولاها، همه دست سازند.
🪽 23:23
عمیق ترین بلوغ انسان زمانی آغاز می شود که بفهمد نه نجات کسی بر دوش اوست نه نجات خودش در دستان دیگری.
🪽 17:17
هرگز نمیشود آنطور که باید و شاید به کلمات اعتماد کرد. ظاهری بیآزار دارند، ابداً به نظر نمیرسد که ممکن است خطرناک باشند. بیشتر به باد هوا شباهت دارند، به صداهای کوچک دهن، نه شورند و نه بینمک و بهمحض اینکه از دهن بیرون میآیند از راه گوش به وسیلهٔ تودهٔ نرم و خاکستریِ مخ درک میشوند؛ هیچکس به کلمات خودش شک ندارد و مصیبت از همینجا شروع میشود.
سفر به انتهای شبЧитать полностью…
بیکلام ترکیبی از صدای بارون و پیانو🫂
میگن دنبال آرزوها رفتن سخته، اما چیزی که کمتر کسی میگه اینه که کنار گذاشتن آرزوها، آدمو از درون میخوره. وقتی سالها بگذره و ببینی فقط زندگی کردی که زنده باشی، نه برای چیزی، نه با امیدی، اون وقته که دردِ واقعی شروع میشه. هر روزت میگذره مثل دیروزی که یادت نمیاد. دیگه نه چیزی خوشحالت میکنه، نه چیزی ناراحتت. فقط یه سکوت سنگین توی دلت جا خوش میکنه، همون جایی که یه روزی جای آرزوهات بوده. و این بیحسی، این خالی شدن، خیلی تاریکتر از هر سختیایه که ممکن بود تو مسیر خواستههات بکشی.
Читать полностью…