عصر های جمعه خودش یک صعود سنگینه ...
بتونی تمومش کنی ، هنر کردی .
بداهه از نوع نمیدونم چی چی ...😐
✍ #امیرملیحی
👈🏿 باشگاهداری و سلبریتی ها
در یک نگاه گذرا بر صفحات اینستاگرام و کانال های تلگرامی ، به راحتی میتوان به اهداف نوپایان تازه به دوران رسیده در حیطه ورزش کوهنوردی جهت فریب دنبال کنندگان و جذب آنها ، و سپس کسب درآمد از طریق جذب آگهی پیبرد .
زیبارویان " #سانتیمانتال" این حوزه ، با وعدههای توخالی درپی دریافت مجوز هایی برای ثبت #باشگاه ، و برگزاری کلاس های "تتیش مامانی" بیحاصل ، با فریب ساده لوحانی که شیفتۂ چشم و ابروی این افراد شدهاند ، به قصد ایجاد درآمدهای میلیونی از طریق جذب آگهی ، پا به عرصه این ورزش اخلاقمدار گذارده اند...! چه جائی ازینجا بهتر ؟؟
با اصل موضوع هیچ مخالفتی نیست ، اینکه چه کسی این رفتار را انجام دهند جای پرسش است.
چنانچه به طور مثال ،هیمالیانوردان "هشت هزاری" ایران اینگونه رفتار کنند ، ایرادی نیست ، چرا که زحمت این کار را کشیده اند ، خون دل خورده ، و بدون هیچ ادعایی برای خود و کشورشان افتخار آفریدند ، اما از سوی #سلبریتیهای_سانتیمانتال که نمیدانند کوله شان را چطور ببندند و باتومشان را چگونه به دست بگیرند ، بدنبالشان رفتن ، کار بسیار بیهوده ای ست .!
ایراد از جایی آغاز می شود که عدهای به دنبال این افراد می روند ، و چشم به راه پستهای "گوگوری مگوری" و لایو های "مکـُش مرگ ما" این افراد هستند ، و هر رفتار عجیب این تازه به دوران رسیده ها را دنبال ، و لایک می کنند ، و با کامنت گذاری ،قربان صدقۂ چشم و ابروی این پف کرده های مجازی میروند !
چشمهایمان را باز کنیم....
اینکه شما را عِشقا ...! نفَسا ....! جیگرا ...! و.... خطاب کنند فریبی بیش نیست .
بی پرده بگوئیم ، در اصل دنبال کنندگان این افراد ، به بی اخلاقی و سبکسری در این فضا دامن میزنند.
بیائید چشمهایمان را باز کنیم .
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه ، کانون فرهیختگان کوهستان
🆔 @Kooh_O_Vaje
👈🏾قلۂ «ننه بزرگ من»
حالا که قراره هر کسی به هر دلیلی ، یه تابلو دستش بگیره و اسم خودش و ایل و تبارشو بنویسه و راه بیوفته تو کوه و بیابون و کوچه و خیابون و با قلدری تابلوشو بچسبونه و ادعای مالکیت کنه میشه یه جورائی "شیر تو شیر" ....
جمعه میری کوه ، اسمش "شیرباد"ه ، هفتۂ بعدش دوباره همون کوه رو میری ، اما اسمش یه چیز دیگه اس !! ، نگاه میکنی نوشته :
قله "ننه بزرگ باکرۂ من و برادران ، بجز افشین جون " ...!!!!
فردا صبح از یه شهری قراره واسه ات مهمون بیاد ، آدرس خونه تو میدی ، دو روز بعد میبینی نیومد ! میپرسی چرا !!؟
طرف میگه : داداش مهمون نمیخواستی خب دعوت نمیکردی ، آدرستو پیدا نکردیم !!!
میای سر کوچه ، میبینی اسم خیابونت یه چیز دیگه اس !!!
اینجوری یه خوبی داره ، اینکه هیچی واسه ات عادی نمیشه ، هر هفته فقط به یه قله میری ، با یه اسم و یه تابلو جدید ، عکساتم میذاری و هی لایک میخوری .
یا دیگه اصلأ لازم نیست اسباب کشی کنی، محله ات هی اسم عوض میکنه ، خودش تنوعه دیگه ...
کور از خدا چی میخواد ؟ دوچشم بینا ...
✍ #امیرملیحی
🆔 @Kooh_O_Vaje
👈🏼چشمانت
گاهی واژه ها
می گردند ، می رقصند و میچرخند
تا به هم بیایند
و شعری تازه جان بگیرد ...
به تو که می رسند
می نشینند بی چاره ها .... !!
آه ازین دو فنجان قهوه
آه .....
✍ #امیرملیحی
کانال کوه و واژه ، باشگاه فرهیختگان کوهستان
🆔@Kooh_O_Vaje
روی از نقاب شستم
پائی به رفتنم هست ...
باید گشوده باشد
راهی میان این مه
✍🏼 #امیرملیحی
🆔 @Kooh_O_Vaje
آرام بودم آنگاه
در کومه ای به آن کوه
دل را به تو سپردم
رَستَم ز غم ز اندوه
...............................................
آرام بودی انگار
در واپسین نگاهت
صد واژه خواندم از تو
وای از دو چشم بی روح
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه
🆔@Kooh_O_Vaje
بر بام دنیاے خود بایست
حتے اگــــر سقف خانه ات باشد
یا در کنار پنجره ، و قفسے که پرنده اے در خود نمے بیند ، و انگشتان تو به گره باز شدۂ آن ، آویزان
به دوردست دور نگاهے بینداز ...
آنسوے قاف ...
شاید کمے مہ آلوده ، شاید کِدر با نَفیر بــاد
بے گمان به افق دور ، قاصدت خواهد رسید
مےدانم ...
بے هیچ فلسفہ ای ، دور از فروخفتگان منطق
او بوسہ هایم را بہ آسمان آزاد خواهد پرّاند
مے دانم ....
بر بام دنیاے خود بایست ...
شاید پروازم را دیدے
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه
🆔@Kooh_O_Vaje
👈🏽حادثه و مرگ یک کوهنورد کهنوجی
بدنبال حوادث زنجیره ای در کوههای ایران ، صبح جمعه عده ای از کوهنوردان "باشگاه شوباد " به منطقه کوهستانی تنگ رضون عزیمت کرده و یکی از اعضای گروه ، زنده یاد احمد حمیدی نیا ، بدنبال لغزش و سقوط از ارتفاع ، دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد .
نبود اورژانس هوائی در منطقه جنوب استان کرمان ، و نرسیدن به صحنه حادثه نکته قابل تأمل این ماجرای تلخ است .
به گزارش شاهدان حادثه ، زمان سقوط کوهنورد فوت شده ،حدود ۹ صبح ، و تا ساعت ۱۱ امکان نجات وی در صورت رسیدن امداد هوائی مقدور بوده ، اما دریغ از امداد بموقع .
✍ #امیرملیحی
🆔@Kooh_O_Vaje
آیا این یک بزرگراه با کاربری تفریحی باقی خواهد ماند ، یا نوعی فریب در پشت این عنوان وجود دارد ؟
امیدواریم با حکم دادگاه ، این کاربری پا برجا باشد ، و ارگانهای مرتبط با این پروژه ، بدنبال کاربری ترافیکی نباشند .
🆔@Kooh_O_Vaje
امروز خواستم که این شعر تازه رو تایپ کنم و به اشتراک بذارم ، اما یهوئی هوس کردم که با قلم بنویسم و تقدیم شما عزیزان کنم.
امیدوارم خوشتون بیاد 😊
#امیرملیحی
🆔@Kooh_O_Vaje
#طنز_کوهستان
چه کسی گفته اگر به کوه بروید ، #آرامش به سراغتان می آید ... !؟
احتمالأ بندۂ خدا ، حس شنوائی اش را در خانه جا گذاشته و این همه صدای #ناهنجار را نمی شنود
بر قله نشستیم و در #مراقبه با خدای کوهیم ، که ناگهان جیغ بنفش کوهنورد تازه به قله رسیده ، شش متر به آسمان میفرستد مان .... ؟!
آخر ، خدا پدر بیامرز ، #آرمسترانگ بر کرۂ ماه پا گذاشت اینقدر جیغ نکشید ، کهکشان را که فتح نکردی قربانت گردم !! رگ آئورت مان از ترس ، در دهلیز چپ قلبمان خودش را خیس کرد بخدا !!
خلاصه اگر در #کوه بدنبال #آرامش بودید ، ازین خبرها نیست ...
به خانه تان برگردید ، #امن تر است .
✍ #امیرملیحی
کانال کوه واژه ، باشگاه فرهیختگان کوهستان
🆔@Kooh_O_Vaje
👈عقاب کوه
از یزد به سوی تفت خواهید رفت ، تفت را که پشت سربگذراید ، به سوی شیراز ....
در دل کویر عقابی تنومند و سنگی بر زمین خشکیده است .
افسانه ها میگویند ، این عقاب عمری نگاهبان کویر بوده ، و روزی در این صحرا بر زمین نشسته و خشکیده است .
در پای این کوه بی مانند ، روستای فراشاه ( اسلامیه ) جای خوش کرده .
دیدن این کوه سنگوارۂ عقاب نما را از دست ندهید .
✍ #امیرملیحی
کانال کوه و واژه ، باشگاه فرهیختگان کوهستان
🆔 @Kooh_O_Vaje
باشگاهداری و سلبریتی ها
نوشتاری تازه به قلم #امیرملیحی
امشب در 👈🏻 کانال #کوه_و_واژه
لطفأ با ما همراه باشید .
🆔@Kooh_O_Vaje
وقتی از چیز با ارزش فقط یه دونه داری ، خب مراقبش باش
مثل مادر ، مثل زمین .
منبع : نشنال جئوگرافی
🆔@Kooh_O_Vaje
کافیه توی اینستاگرام روی این آیکون کلیک کنی ، اونوقت میفهمی مردم کشورت چه چیزائی رو دوست دارن و دنبال میکنن !!!
سطح فرهنگی یه ملت .....!
دلخوشی های یه ملت ....!
🆔@Kooh_O_Vaje
👈🏼جاساز
#داستانک
برای سوّمین بار بود که لیوانمو ، بدون اینکه بفهمه توی کوله ش میذاشتم ! یه طوری وسایلمو جاساز میکردم که به عقل جن هم نمیرسید ، حتی خودمم گاهی توی خونه ، یه ساعت دنبالشون میگشتم !
کارمو خوب بلد بودم ، یعنی دو روز طول میکشید تا بفهمه لیوان یا وسایل من ، توی کوله شه ...
توی کوه سعی میکردم طوری رفتار کنم که اصلأ اتفاقی نیفتاده ، حتی از چایی خوردن طفره میرفتم تا نبودن لیوانم تو چشم نزنه .
اینو وقتی بچه بودم یاد گرفتم ، وقتی که پسرخاله شیطونم گاهی وسایلشو توی خونه مون جا میذاشت تا بتونه دوباره بیاد خونۂ ما و با هم بازی کنیم و از در و دیوار بالا بریم و آتیش بسوزونیم!!
..................................................
وسطای هفتۂ تلفنم زنگ خورد ، مثل فنر از روی صندلی پریدم سمت کاپشنم که به لباس آویزِ اتاق آویزون بود ، صدای خودش بود ، مهربون و صمیمی
وقتی حرف میزد پاهام سست میشد ، یه آرامش خاصی داشت
[……] عزیزجون بازم که لیوانتو توی کوله ام جا گذاشتی !!؟
قیافۂ ام وقتی که این جملاتو میگفت دیدنی بود ، یه لبخند موزیانه با اسانس رفاقتی شرورانه
شبیه کسی که روحش از چیزی خبر نداره پریدم وسط حرفش که :
[……] آخ آخ ببخشین بوخودا ... عیب نداره ، آخر هفته که خواستیم بریم کوه ، واسم بیار ، دستت درد نکنه ، ببخشین ها ، میبینمت ...
توی لحنم یه جور شیطنت ، خواهش و انتظار شیرین موّاج بود ، درست مثل زمان بچگی که کاری بدی ازم سر میزد و با خنده و شوخی و مسخره بازی از سر باز می کردم ، تا حساب کارم با نیشگون مادرم تسویه نشه .
اگه بتونم این کودک درونمو یه کمی بزرگ کنم ، شاید دردسرم کمتر بشه ، اما راستش علاقه ای ندارم این اتفاق بیفته ،، داشتن همنوردی که همه احساساتتو بفهمه و یه جورائی سنگ صبورت باشه ، خودِ خودِ شانسه ، شانسی که نباید از دست بدی ، باید سفت بهش بچسبی ، نذاری از دستت در بره ...
...........................................................
بی تعارف ، لیوان منم به خاطر همین توی کولۂ رفیقم جا می موند ، دوست داشتم هر هفته باهاش باشم ، از بودن باهاش لذت می بردم ، اما....
زرنگی من به اندازه اون نبود ...!!
ظاهرأ اونم یه چیزی رو پیش من جا گذاشته بود که مجبورم میکرد ادای آدمهای دست و پا چلفتی رو در بیارم و وسایلمو پیشش جا بزارم .
راستش من مبتدی تر از این حرفا بودم که نشون میدادم !!
اون بخشی از خودشو پیش من جا گذاشته بود ، و من نمیدونستم .
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه
🆔 @Kooh_O_Vaje
بر قله بِرویَم من چون سرو بلند آوا
بر داغ تن صخره سایه شوَم و مأوا
بر قله بشویم من فرهاد دوچشمم را
در وادی درویشان تقوا کنم و پروا
بر قله ببویَم من عِطر از نفس شیرین
تلخی نشود کارم قندانه کنم حلوا
بر قله ببوسم من رخسارۂ ایزد را
بر عشق بلاسوزم رندانه شوم رسوا
بر قله نشینم من پای سخن موری
بر تخت سلیمانی هر دم شنوم فتوا
بر قله بخوانم من شکرانۂ بیداری
چون نیک بدانم من ایزد شنود نجوا
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه ، باشگاه فرهیختگان کوهستان
🆔@Kooh_O_Vaje
امشب به جای اینکه چیزی برای کوه و کوهنوردی بگم ، یه آرزو میکنم ....
که این #آخرین_شب_یلدای_قـــرن ، پایانی بر همۂ نامرادیهای طولانی و ناجوری باشه که روی زندگیمون چنبره زده .
کوتاه بودن ، یا نبودن یه شب مهم نیس ... ، اینکه بتونیم زیر #ابرهای_رقصان_آزادی_و_رفاه زندگی کنیم مهمّه ، هرچند کوتاه باشه ، مثل اومدن و رفتن ما ، مثل یه پلک زدن کوتاه .
به امید پایان طولانیترین شبی که ملت ایران ، سالهاست در حال گذروندنشه ...!
ملتی تنها ....در میان دهکدۂ جهانی
✍ #امیرملیحی
🆔@Kooh_O_Vaje
شعر دانه هایم را بِشـُـمار ...
کمی رنگی ست
بیشترش هم سفید ... چون موهایم
بردار و با خو ببر ، در مشت ، یا کوله ای
راه بگیر به قله های دور ...
شاید درازای این تنهائی ، باورت شود
میدانی ...
شعرهای دلتنگی بی وزن تر از آنند
که شانه هایت را بیازارند
بگذار آخرین یلدای قرن ما
توصیف این هجران بی انتها باشد .
راستی یادم نبود بگویم ...
شبهای این سوی شهر ، همواره طولانی ست .
✍🏼 #امیرملیحی
کانال کوه و واژه ، باشگاه فرهیختگان کوهستان
🆔@Kooh_O_Vaje
⚠️ حوادث زنجیره ای در راه است ⚠️
۴ نفر در شاهدژ اصفهان ، گرفتاری در کوه
۵ نفر در اشترانکوه لرستان ، گرفتاری در کوه
مرگ مردی میانسال در ساکا ، تکروی
مرگ جوانی در دماوند ، تکروی
مرگ جوانی دیگر در گلمکان مشهد ، بی دقّتی
به نظر میرسد ماراتن حوادث کوهنوردی در فصل سرمای امسال تازه آغاز شده ، و آمار تلفات و حوادث رو به ازدیاد خواهد گذاشت....!!
دلایل این حوادث را هرطور که ارزیابی کنیم ، در یک #کلید_واژۂ_مشترک به هم میرسند ، و این بسیار نگران کننده است .
👈🏽شک نکنید با این روش و نشانه ها ، حوادث زنجیره ای دیگر ، در راه خواهند بود .
این کلید واژه چیست ؟
در این میان ، چه کسی یا کسانی مقصر اند ؟
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه
🆔@Kooh_O_Vaje
خواب دیدم یک شب
کوه در نزدیکی است
پشت پرچین سکوت ، لب تعبیر خدا
ارغوان هم که لمیده به تن درۂ ناز
بوته های گون از مستی صخره لبریز
باد هم بر گونه ، رژ ابری زده است
با خودش می رقصد
بر زمین و به هوا ...
کوه زیبا به کمر پیچیده ، شال خوشرنگ سفید
آیههایی از ذوق
مثل شعری زیبا
کوه در نزدیکی است
و صدا میزندم ، زود بیا ...
کفش خود می پوشم
بـَرِ گوشِ کوله ، قصه ای میگویم
تا که من را ببرد ، جنبِ بیداری شب تاب قشنگ
و نگاهی بکنم ...
فلسفه لمس کنم
از تن " #نیچه" کوه
نشوم سر به هوا...
پشت پرچین سکوت ، شب و تعبیر یه خواب
من و اندام ستبر قله
در یک آغوش بلند
چقدر زیبایم ...
✍ #امیرملیحی
#کوه_و_واژه ، باشگاه فرهیختگان کوهستان
🆔@Kooh_O_Vaje
بر فراز خواهم ایستاد ...
درونم درختان بید خواهم کاشت
تا هر زمان که از خاطرم گذر کردی
کمی درنگ کنی ، درنگ
زیر این سایه های لرزان ، بنشینی ...
میدانی ...؟
من و تو یک دنیا که بیشتر نمیخواهیم .
همین بس نیست ؟
✍ #امیرملیحی
@Kooh_O_Vaje