🔷 كۆچی دوایی نووسەر، توێژەر، هونەرمەند یان هەر چالاكێكی فەرهەنگی-ئەدەبی كورد لە هەر شوێنێك، خەسارێكی قورسە لە ڕەوتی گەشە و تێگەیاندن و پێگەیاندنی نەتەوەكەمان.
مامۆستای توێژەر و نووسەری كورد ناودار و خاوەن كەسایەتیی بەرز و بەڕێز ، ”كاك سەی بابەشێخ حسەینی سەوڵاوا” یەكێك لەو كەسایەتییە تێكۆشەرانەیە كە مەرگ مەودای نەدا زیاتر پەردە لەسەر نهێنییەكانی زمان و ئەدەبیاتی گەلەكەمان هەڵداتەوە و باشتر و ڕوونتر ناسنامەی شار و گوند و شاخ و دەشت و چەم و كانیاو و دارستانەكانی نیشتمانەكەمان ئاشکرا بكات.
بەڵام بە خۆشحاڵییەوە خەرمانێک لە لێكۆڵینەوەكانی خۆی پێشكەش بە خانەی پەرتووكی كوردی كرد و بۆ هەمیشە ناو و ناسنامەی خۆی بە زیندوویی هێشتەوە.
كۆی بەرهەمەكانی ئەو نووسەر و توێژەرە بریتین لە:
🔸- کتێبی "هامشی بر دانش زبانشناسی"
🔸- ”ناوەكان لە زمانی كوردی دا”
🔸-”گەڕانێك بە زانستی زمان ناسیدا”(ئەم پەرتووكە ئێستا بۆتە سەرچاوەیەك بۆ بوواری زمان ناسی لە پەرتووکخانەی زمانی کوردیدا)
🔸-”زمانەكانی كوردی و ئینگلیسی لە قامووسی ئێتمۆلۆژیدا Etymology ”
(ئامادەی چاپ)
🔸-”ناو و ناوەرۆك” (ئامادەی چاپ).
🔻 کۆمەڵگای فەرهەنگی و ئەدەبیی مەریوان و کوردستان بۆ کۆچی دوایی ئەو کەسایەتییە مەزن و خۆڕاگرە بەداخن و وێڕای بەرز نرخاندنی پلە و پێگەی ئەو بەڕێزە، هاوخەمی خۆیان پێشکەشی تێکڕای ئەدەب دۆستان، نووسەران، توێژەران و بەتایبەت بنەماڵەی بەڕێزی حسەینی سەوڵاوا دەكەن و ناو و یادی بەرز و زیندوو ڕادەگرن.
( لە سەر پەیجی فیس بوکی مامۆستا ئەنوەر ڕەوشەن هەڵمگرتووە)
/channel/kurdokurdistan
تجلیل از پدر تاریخ کرمانشاهان؛
بلوار «سلطانی» در دروازه «هورامان»
آیین تجلیل از دکتر محمدعلی سلطانی پدر تاریخ کرمانشاهان و مراسم نامگذاری یکی از بلوارهای اصلی شهر روانسر به نام این چهره ماندگار صبح روز 26 فروردین ماه همزمان با فرارسیدن زادروز این استاد بزرگ، برگزار شد.
/channel/kurdokurdistan
ئاهەنگی زەماوەندی کوردانی- شارى وان - کوردستانی ژێر دەسەڵاتی عوسمانی ساڵی ١٨٩٠
/channel/kurdokurdistan
زبان مردم آذربایجان به نقل از ابو عبدالله حمزه بن حسن اصفهانی ادیب، واژه شناس و مورخ بزرگ ایرانی، زاده اصفهان (280 - 360 ق) کتاب «التنبیه علی حدوث التصحیف»،رویه ۲۳
وی زبان فهلوی(پهلوی) را مختص ناحیه فهله ( پهله ) می داند و می نویسد که جغرافیای اصلی این زبان شامل:
#اصفهان،
#ری،
#همدان،
#ماه_نهاوند ( بخش وسیعی در غرب ایران )
و #آذربایجان است.
بنگرید به کتاب:
https://archive.org/details/FP43691/43691/page/n22/mode/1up
ــــــــ
/channel/kurdokurdistan
نخستین کولرهای تاریخ
👈 روش تولید هوای خنک توسط #بادگیرهای_ایرانی.
/channel/kurdokurdistan
▪️پرسەوسەرەخۆشی
نەشئەی وەخت سەخت ئامای پاییزەن
یا شنۆی دووریی باڵای ئازیــــزەن؟
ئەو دڵــەی وێنەی پەڕەیگـوڵ، بێ گەرد
هەی خەم! هەی نامەرد! چەنیت مەلوول کەرد؟
"مەولەوی کورد"
بنەماڵەی بەڕێزی باباشێخ حوسینی
هەندێ کەس هەن، جێگای خاڵییان بە بزەکانی مرۆڤەوە کەل دەمێنێتەوە و لە چی بزەی سەرلێوماندا گێڕاننەوەیەکیان ڕەنگ دەداتەوە کە کاڵ نابنەوە؛ لەبیرکردنیان دەبێتە بەشێکی لەبیرکردنی بزە بە لێومانەوە.
هەواڵی کۆچی دووایی مامۆستا و لێکۆڵەری دڵسۆز
کاک #باباشێخ_حسینی دڵگرانی کردین. بەم بۆنەوە پرسە و سەرەخۆشیی خۆمان لە خزمەت ئێوەو خەڵکی کوردستان ڕادەگەینین و لەم کۆستە دڵتەزێنەدا خۆمان بە هاوخەمتان دەزانین.
هیوای سەبـووری ئەم خەمە گەورەیەتان بۆ بە ئاوات ئەخوازین.
ڕۆحی کۆچکردووی شاد بێت و یادی بەرز و هەرمان.
✍ د. محمدباقر پیری
/channel/kurdokurdistan
پـەیامەکانی جـەژنی ڕەمـەزان
🎙وتـاروێـژ:
مامۆستای زانا عەبدوڵڵا ئەحمەدیان
🔺|شـوێـن|کـات:
◽️مـەهـابـاد، مـزگـەوتــی قــیــبـلـە؛
▫️جەژنی ڕەمەزانی 2696ـی کوردی، 1373ـی هەتاوی
/channel/kurdokurdistan
#کردستان سرزمین آیین ها و مراسم های باستانی
مراسم هزار دف روستای دگاگا
/channel/kurdokurdistan
زندگینامەی علامە #سعید_نورسی
👈 پارت ٣ و پایانی
مدت 12 روز او شاگردانش را از غذا خوردن محروم نمودند. بدیع الزمان یازده ماه در زندان اسکی شهر سپری کرد. در بهار ۱۹۳۶م. به قستمونی در شمال مملکت تبعید شد. جناب نورسی مدت7 سال را هم در این شهر به عنوان تبعید، سپری کرد و در این مدت رسالات دیگری نوشت.
هر چند مأموران حکومتی در این شهر هم بدیع الزمان را تحت نظارت داشتند. ایشان همچنان به راه خود ادامه میداد چون که با خود عهد کرده بود که خدمتگزار ایمان و قرآن باشد. به همین خاطر هر چند مأموران وجاسوسان مراقب ایشان بودند. از راههای گوناگون برای شاگردانش نامه میفرستاد. و رسالات را مخفیانه به شاگردانش میرساند. به دین ترتیب افرادی عنوان پستچی پیدا شدند و پیام های نور از این طریق به صورت منظم میان شهرها و روستاها پخش میشد.
پس از 7 سال اقامت اجباری در قستمونی به زندان دنیزلی منتقل شد و مدت نه ماه در آن زندان ماند که دستاورد این زندان نوشتن رسالهٔ ثمرهٔ درخت ایمان بود. در اواخر ماه آب ۱۹۴۴م. حکم تبعید ایشان به امیر داغ از توابع ولایت آفیون صادر شد. در ششم کانون اول ۱۹۴۸ بدیع الزمان وتعدادی از شاگردانش به زندان آفیون انداخته شدند و مدت 20 ماه را در آن زندان سپری نمودند که در این وقت جناب نورسی ۷۵ سال سن داشتند.
هر چند بدیع الزمان در جوی پر از بی مهری واستبداد زندگی میکرد، باز هم از وظیفهٔ اصلیش دست برنداشت. بیشتر اوقات مشغول عبادت بود. کم میخوابید و بسیار کم غذا میخورد. شبها را با تسبیح، تهلیل، دعا، مناجات و نماز شب سپری مینمود و همیشه وضو داشت. دولت لائیک وقت نقشههای زیادی برای از بین بردن جناب نورسی کشید تا اینکه هفده بار سعی شده بود که ایشان را از طریق مسموم کردن بکشند.
در سال ۱۹۵۰ حزب دمکرات در انتخابات موفق شد وحکومت را به دست گرفت و عفو عمومی اعلام نمود. پس از آن بدیع الزمان اولین سفر آزاد خود را به اسکی شهر اختصاص داد و با دیدن شاگردان قدیم و جدیدش شاد و خوشحال شد. پس از آن به اسپارته رفت و مدت هفتاد روز در آنجا اقامت کرد.
پس از چاپ کتاب پیام رهبر جوانان توسط یکی از شاگردانش بهانهای جدید به دست دولت افتاد. لذا او را به استانبول احضار کردند تا در 22 کانون سال ۱۹۵۲م در دادگاه کل جزا آماده باشد. نورسی پس از سه مرحله دادگاه در استانبول بی گناه شناخته شد. پس از آن برای دیدار دوستان و شاگردان خود به امیر داغ رفت.
این بار به شهر خاطراتش، شهری که اولین مدرسهٔ نور در آنجا تأسیس شد و اولین جایی که پیام های نور در آن نوشته شد. سفر کرد.
⬅️ جشن رسالات نور
دادگاه آفیون در سال ۱۹۴۸ م انجمنی از علما و دانشمندان را برای تحقیق و بررسی پیامهای نور و اعلام نظر خود در مورد آنها تشکیل داد. این دادگاه مدت هشت سال به طول انجامید تا بالآخره در ۲۵ مایس ۱۹۵۶م طبق گزارش آن انجمن مبنی بر اینکه در رسالات نور هیچ گونه ضدیت با قانون اساسی وحکومت ترکیه وجود ندارد، صادر شد. بدین ترتیب شاگردان نور آستینها را بالا زدند و چاپخانههای استانبول، آنکارا، صامسون و انطالیا (آنتالیا) را برای چاپ پیامها راه اندازی کردند. بدیع الزمان از اینکه رسالات نور چاپ میشدند. خیلی خوشحال بود و میگفت این عید و جشن رسالات نور است. من منتظر چنین روزی بودم.
▪️ وفات نورسی
سال ۱۹۵۷م از راه رسید. بدیع الزمان روز به روز پیرتر وضعیف؛ میشد. بعضی وقت ها به بارلا و امیر داغ نیز سفر میکرد. در سال ۱۹۶۰م در ماه مارس بیماریش شدت گرفت و بعدها معلوم شد که به ذات الریه دچار شدهاست.
بدیع الزمان خداپرست، بدون فرزند از دنیا رفت. چون که در تمام عمرش ازدواج ننمود.
👈 شهادت علما دربارهٔ بدیع الزمان
عاصم الحسینی، او را استاد، پیشوا و قهرمانی میداند که مرگ از او هراسناک بود. شیخ محمّدامین قره داغی، او را مجاهد، محمّد زاهد ملاذگردی، او را مجاهد قرن چهاردهم هجری و دکتر رمضان بوطی اورا نابغهٔ بزرگ میداند و دکتر محسن عبدالحمید نیز از او به عنوان پیشگام اندیشهٔ نوین اسلامی یاد میکنند.
☑️ منابع:
زندگانی شیخ سعید نورسی، ترجمهٔ زاهد ویسی
روحانی، بابامردوخ، تاریخ مشاهیر کرد
/channel/kurdokurdistan
رقص پای #هەڵپەڕکێ کُردی که از نظر تنوع، گستردگی و هماهنگی در دنیا کم نظیر است.
/channel/kurdokurdistan
زندگینامه علامه #سعید_نورسی
👈 پارت١
🔹 تولد و دوران کودکی
شیخ سعید نورسی مشهور به بدیع الزمان در سال ۱۲۹۳ ه ق سه سال قبل از خلافت سلطان عبدالحمید ثانی در روستای نورس، یکی از روستاهای بخش اسپارتا از توابع استان بدلیس کردستان ترکیه متولد گردید. پدرش صوفی میرزا کشاورزی متدین و مادرش بانو نوریّه نمونهٔ یک مادر مؤمن و فرزندپرور بود.
شیخ سعید در همان دوران نوجوانی، مدرک علمی دریافت کرد و با بزرگترین علمای زمان خودش رقابت نمود. گویی وظیفهای مهم (وظیفهٔ هدایت جهان اسلامی وحتی تمام انسانها) را بر دوش خود احساس نموده و متوجه خودش میدانست.
🔸دوران بلوغ
خانواده او کشاورز بودند و او به یادگیری علم ودانش روی آورد. ابتدا نزد ملا محمد افندی درس را شروع کرد و نزد برادر بزرگترش ملا عبدالله نورسی در ایام تعطیلی و استراحت هفتگی مطالب دیگری میآموخت. سپس به روستای پیرمس خدمت ملا نورمحمد رفت. سعید در زمان بسیار کمی توجه استاد و مردم آنجا را به خود جلب کرد.
▫️دریافت گواهینامه علمی
در سال ۱۸۸۵م. برای تحصیل در مدرسه ملا امین افندی به بدلیس و از آنجا به مدرسهٔ علوم دینی میر حسن ولی در موکوس و از آنجا به مدرسهٔ واسیان در گواش و از آنجا هم به مدرسهای در منطقهٔ بایزید در استان ارض روم رفت و در این مدرسه بود که تعلیمات زیربنایی را آغاز نمود. در مدت سه ماه در این مدرسه، علوم دینی متداول را به پایان رسانید و از دست ملا محمد جلالی گواهینامهٔ عالمی را دریافت نمود.
نقل است که میان ملا سعید نورسی و عالم مشهور فتح الله افندی در سیعرد ملاقات و گفتگویی صورت گرفت که سعید از امتحان و سؤالاتی که این عالم مشهور از او پرسید سر بلند بیرون آمد و هیچ یک از سؤالات او را بی جواب نگذاشت. او توانست کتاب دو جلدی جمع الجوامع در علم اصول را درخدمت این استاد در عرض یک هفته و هر روز فقط دو یا سه ساعت حفظ نماید که در انتها ملا فتح الله روی جلد کتابش نوشت " لَقَد جَمَعَ فی حفظِهِ جمع الجوامع جمیعَهُ فی جمعة"
یعنی: کل کتاب جمع الجوامع در مدت یک هفته در حافظەاش جمع شدهاست.
🔺 لقب بدیع الزمان
هنوز سن ایشان به شانزده سالگی نرسیده بود که در سال ۱۸۸۲میلادی به ماردین رفت و در مسجد جامع آن شهر تدریس را شروع کرد و به سؤالات مسلمانان جواب میداد.
در سال ۱۸۸۴م. حسن پاشا والی شهر وان از ایشان خواست تا پیش او برود و در آنجا ساکن شود. پیشنهاد اورا پذیرفت و رفت و در خانه طاهر پاشا مقیم شد. در آنجا در مدرسه خُرخُر حدود بیست سال تدریس کرد. در این سفر که ملا سعید با عدهای از علمای علم جدید مانند شیمی، جغرافیا، فیزیک و... ملاقاتهایی انجام داد و احساس کرد که در این علوم مایهٔ چندانی ندارد. چون با آن علوم آشنا نبود و فهمید که کلام قدیمی و مَدرَسی برای عصر حاضر نارساست. این احساس، او را بر آن داشت تاسعی کند این علوم را نیز یاد بگیرد. در اندک زمانی در علوم ریاضی، نجوم، شیمی، فیزیک، زمینشناسی، فلسفه، تاریخ وجغرافیا ماهر شد. به حدی که بتواند متخصصین آنها را در مناظرات شکست دهد و حتی درباره آن علوم کتاب هم بنویسد به همین خاطر لقب بدیع الزمان به او اختصاص داده شد.
🔻سخنرانی گلادسون در مجلس عوام انگلستان و موضع نورسی
بعد از آنکه خبر سخنرانی گلادسون وزیر انگلیسی که در (مجلس عوام انگلستان) یک جلد قرآن را بلند کرده و گفته بود: تا زمانی که این قرآن در دست مسلمانان باشد، ما نمیتوانیم بر آنها حکومت کنیم. لذا ناچاریم این قرآن را از بین برده یا اینکه رابطه مسلمانان را با آن قطع کنیم. به این خاطر با خود عهد نمود که تمام زندگیش را در راه نمایان ساختن عظمت قرآن صرف نماید. و عزمش را جزم نمود تا برای خدمت به قرآن یک دانشگاه اسلامی را درشرق آنادول، یعنی کردستان بە سبک دانشگاه الأزهر مصر به نام الزهراء تأسیس کند. به این منظور در سال ۱۸۹۶م به استانبول رفت و مدت یک سال و نیم در خانهٔ یکی از دوستانش اقامت کرد تا طرح خود را به متولیان امر تقدیم کند و می کوشید تا شاید طرح او را تصویب کنند، ولی عاقبت با دست خالی به وان برگشت. در سال ۱۹۰۷م به استانبول برگشت و در هتل شکرچی اقامت گزید و بر سر در منزلش تابلویی نصب کرد با این عنوان که در 👈 اینجا " هر مشکلی حل و به هر سؤالی جواب داده میشود بدون آنکه از کسی سؤال شود".
در سال ۱۹۱۰م استانبول را ترک و به وان بازگشت و در آنجا کتابهای مناظرات و محاکمات را نوشت که در سال ۱۹۱۳ م در استانبول چاپ شدند. در سال ۱۹۱۱م به قصد دیدار با خواهرش از شام دیدن کرد و در مسجد اموی دمشق به زبان عربی سخنرانی نمود.
/channel/kurdokurdistan
🔹عکسی از اولین انجمن شهر مهاباد ساوجبلاغ مکری در سال 1310ش
⬅️ نشسته از راست:
میرزا احمد اشعری،
میرزا خلیل بلوری،
حاج سید رحمان سیدی،
حاج قادر ابراهیمیان،
⬅️ ایستاده از راست:
حاج بایزید شافعی،
محمدخلیل قادری،
میرزا یوسف شجاعی،
میرزا قادر عارفی،
؟
میرزا قادر بلوریان،
؟
عبدالخالق رحیمیان،
حاج مصطفی داودی،
سلطان ویس آقا،
میرزا قاسم دولتیار.
ارسالی رحمت ابراهیمیان
/channel/kurdokurdistan
قلعه تاريخي #اردلان كوه خان كورمز ( خان گرمز ) در تویسرکان همدان
/channel/kurdokurdistan
هەلەبجەهیروشیمای کوردستان
▪️تصاویری واقعی و کمتر دیدە شدە از مظلومیت کوردها و حلبچە
▪️ بە تەنیا جێم مەهێڵن، ئەمشەو زریان دەمچێنێ...
▪️لاوکی هەڵەبجە: ڕەفێق سابیر
▪️گۆرانی: هێدی قادی
👈 ۲۵ اسفند، سالروز بمباران شیمیایی شهر حلبچه
/channel/kurdokurdistan
وێنەیەکی مێژوویی لە کاتی دورخستنەوەی (تبعید) گەورەپیاوانی یارسان بۆ تاران، لە سەردەمی داگێرکردنی ئێران و پارێزگای کرماشان لە لایەن هێزەکانی بەریتانیا، زستانی۱۳۲۳ هەتاوی، گەڕەک سەییدخەندان
⬅️ لە ڕاستەوە:
سەیید شەمسەدین حەیدەری ڕێبەری رۆحی یارسان،
ئەسغەرخان بەختیار سنجاوی،
سەیید نورەدین حەیدەری باپیری سەیید نەسرەدین،
سەییدعەلی حەیدەری،
مۆحەممەدخان بەختیار سنجاوی
- فەرمانڕەوای سەربازی ئەوکاتەی کرماشان کۆلۆنل فلیچر بو
سپاس بۆ ئەشکان زەهابپور
/channel/kurdokurdistan
آیین تجلیل از دکتر محمدعلی سلطانی پدر تاریخ کرمانشاهان و مراسم نامگذاری یکی از بلوارهای اصلی شهر روانسر به نام این چهره ماندگار صبح روز 26 فروردین ماه همزمان با فرارسیدن زادروز این استاد بزرگ، برگزار شد.
آیین تجلیل از دکتر محمدعلی سلطانی پدر تاریخ کرمانشاهان با حضور گسترده چهره های برجسته فرهنگی و هنری، امام جمعه روانسر، فرماندار روانسر، شهردار و شورای شهر روانسر، مدیر پایگاه جهانی هورامان و جمع زیادی از فرهیختگان و چهره های برجسته حوزه فرهنگ و هنر در تالار فرهنگ و ارشاد این شهر برگزار شد.
در این نشست چهره های مطرحی مانند دکتر قطب الدین صادقی، دکتر محی الدین محمدخانی، دکتر محی الدین امجدی، سعدی مصطفی زاده فرماندار روانسر و فرهاد تاب زر شهردار روانسر پیرامون ابعاد مختلف شخصیت فرهنگی، علمی و اجتماعی دکتر محمدعلی سلطانی پدر تاریخ کرمانشاهان به سخنرانی پرداختند.
همچنین ملامحمد محمودی امام جمعه فرهنگ دوست روانسر نیز در سخنانی به تجلیل از جایگاه علمی و فرهنگی دکتر محمدعلی سلطانی پرداخت.
در بخش هایی از این برنامه گروه موسیقی زاگرس به سرپرستی ماکوان احمدی به اجرای ترانه های کردی گوش آشنا و خاطره انگیز پرداخت. همچنین در بخش دیگری از این مراسم گروه هنری دیگری از شهر روانسر به اجرای برنامه پرداختند که این برنامه های هنری بااستقبال حاضرین روبرو شد.
در این همایش چهره های فرهنگی و ادبی مطرحی مانند استادان فریبا مقصودی، عبدالله جواری، اردشیر اکبری آشکپوریان، فیصل هدایتی، مومن نوری، محمدرشید امینی، دکتر پیری، مکرم غفاری، اسعد ظهرابی، پویا طالب نیا، اعضای انجمن چرو و انجمن میرزا احمد داواشی، شیوخ و پیروان طرایق قادری و نقشبندی و علما منطقه جوانرود و کامیاران و سنندج، بزرگان، معتمدان و چهره های نام آشنای منطقه روانسر و ... حضور داشتند.
این مراسم زیبا با تلاش شهردار و شورای شهر روانسر برگزار شده بود که این سطح از دغدغه مندی و فرهنگ دوستی جای تقدیر دارد و باید الگویی برای شهرها به ویژه کلانشهر کرمانشاه باشد.
با توجه به استقبال گسترده علاقه مندان و ظرفیت اندک تالار ارشاد اسلامی شهر روانسر، بسیاری از علاقه مندان خارج از سالن و در راهروهای منتهی به درب خروجی به سخنان سخنرانان مراسم گوش فرا دادند. سخنرانان مراسم هم بارها ضرورت ساخت یک تالار بزرگ هنری برای شهر روانسر را گوشزد کردند.
در پایان مراسم حاضران در این مراسم با حضور جمعی در میدان ورودی شهر، از تابلو نامگذاری یکی از بلوارهای اصلی شهر روانسر که به نام دکتر محمدعلی سلطانی مزین شده بود، رونمایی کردند.
در نامه رسمی شورای شهر و شهردار روانسر خطاب به دکتر محمدعلی سلطانی پیرامون برگزاری این آیین تجلیل آمده است:
به پاس قریب نیم قرن تلاش علمی و فرهنگی و آفرینش ماندگار تحقیقی در حوزه تاریخ، ادبیات ، ادیان و مذاهب زاگرس با دریافت الواح مختلف داخلی و خارجی و کسب عنوان (پدر تاریخ کرمانشاهان)؛ به تصویب شورای اسلامی شهر یکی از بلوارهای اصلی شهر به نام جنابعالی نامگذاری گردیده است.
فرزاد فتاحی _ رئیس شورای اسلامی شهر روانسر / میثم رضایی _ رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر روانسر / فرهاد ناب زر _ شهردار روانسر.
/channel/kurdokurdistan
#پالنگان کامیاران و ٧ روستای دیگر در مسیر جهانی شدن
ایران در طرح بهترین دهکدههای گردشگری سازمان جهانی گردشگری سال ۲۰۲۴میلادی شرکت میکند.
۱_ابیانه #اصفهان
۲_کندلوس #مازندران
۳_پالنگان #کردستان
۴_بیشه #لرستان
۵_میمند #کرمان
۶_فهوج #یزد
۷_ اصفهک #خراسان_جنوبی
۸_قلعه بالا #سمنان
/channel/kurdokurdistan
سی و شش ساڵ بەسەر دەستپێکی شاڵاوەکانی ئەنفال تێ دەپەڕێت
ئەمڕۆ سی و چوار ساڵ بەسەر دەستپێکی شاڵاوەکانی ئەنفالی ساڵی 1988 تێپەڕ دەبێت، کە لە 23ی شوباتی ساڵی 1988 لە لایەن رژێمی بەعسی فاشیستەوە دەستی پێ کرد و تا 6ی ئەیلوولی هەمان ساڵی خایاند.
ئهنفال تهنها پرۆسهى لهناوبردنى كۆمهڵێ مرۆڤى بێتاوان نهبوو، لهو پرۆسهيهدا بنهماكانى ژیان له كوردستان ههڵتهكێندران، زیاتر له چوار هەزار و 500 گوندى كوردستان كاول كران، 200 ههزار مرۆڤى كورد شوێن بزر كران و لهناو بران و ملیۆن و نیوێك كوردى گوندهكان بۆ ئۆردوگا زۆرهملێكان گواسترانەوە.
لهم ياده خهمناكهدا سهرى رێز و نهوازش بۆ شههيدانى شاڵاوهكانى ئهنفال و سهرجهم شههيدان دادهنهوێنین
/channel/kurdokurdistan
یک بلوار در روانسر، مزین به نام «دکتر محمدعلی سلطانی» می شود
همزمان با 26 فروردین زادروز دکتر محمدعلی سلطانی، آیین تجلیل از پدر تاریخ کرمانشاهان و مراسم نامگذاری یکی از بلوارهای اصلی روانسر به نام این چهرەماندگار برگزار می شود.
با تصویب شورای شهر روانسر یکی از بلوارهای اصلی شهر روانسر(دروازه اورامان) به نام دکتر محمدعلی سلطانی (پدر تاریخ کرمانشاهان) نامگذاری میشود.
آیین تجلیل از دکتر محمدعلی سلطانی و مراسم نامگذاری این بلوار در روز 26 فروردین ماه در شهر روانسر و همزمان با روز تولد استاد و با حضور شخصیت های علمی و فرهنگی کشور، اهالی فرهنگ و ادب و قلم منطقه و شهروندان فرهنگ دوست به میزبانی شورای شهر و شهرداری روانسر؛ برگزار می شود.
به پاس قریب نیم قرن تلاش علمی و فرهنگی و آفرینش ماندگار تحقیقی در حوزه تاریخ، ادبیات، ادیان و مذاهب زاگرس با دریافت الواح مختلف داخلی و خارجی و کسب عنوان(پدر تاریخ کرمانشاهان)؛ بتصویب شورای شهر یکی از بلوارهای شهر به نام جنابعالی نامگذاری گردیده است که همایش تجلیل و نامگذاری در روز یکشنبه ۲۶/ ۱/ ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۰صبح در تالار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان روانسر برگزار می گردد.
▪️پرسەوسەرەخۆشی
موتریب بەو نەغمەی "شاناز"یتەوە
یا بەو پەردەی پاک "حیجاز"یتەوە
بوڵەند کەر دڵسۆز، سەدای دڵ تەنگی
بەڵکم بێدار بوو جەی خـاوی سەنگی
های غەفڵەت تاکەی هام سەفەر ویەرد
بێدار بە جــــە خــــاو کاروان ویەرد
"مەولەوی"
بە دڵێکی تژی لە داخ و دەردەوە هەواڵی کۆچی هەتاهەتایی دۆستی و هاوڕێی ئازیزمان دوکتور #ڕەحیم_فەرهمەند تان پێ ڕادەگەیێنین.
بێگومان یادی خۆشەویست و بەڕێزمان لە دڵی ئێمەدا هەر دەمێنێ و لە هەر پشکووتنێکی گوڵەکانی ئەم نیشتمانەدا لەتێ لە بزەکانی بۆ هەمیشە ئارشیڤە و ناوی بە بەیبوون و بەرزەڵنگ دەنووسرێتەوە.
تاوێ لە دونیــا من گرتم قــــــــەرار
ئاو نۆشیم نە تۆی گۆزەی خاکی یار
نۆگـەمەن خاکـم گــــۆزەی یاران بۆ
تۆزی گەردەلـــــوول سەر دیاران بۆ
تەمەندرێژی بۆ ئێوەی خۆشەویست و سەری نیشتمان خۆش.
✍ د. محمدباقر پیری
/channel/kurdokurdistan
✅♦️قدرناشناسی از بزرگان، نوعی بحران هویتی است.
به بهانهی سالیاد کریم کریمپور، پژوهشگر کورد کلهر
«هانس شنیر» شخصیت اصلی کتاب «عقاید یک دلقک» در جایی از داستان میگوید: « کارم به جایی رسیده که فقط روی گودال گورم حساب میکنم.» چنین جملاتی به نوعی راوی روزگار کنشگران راستین عرصههای فرهنگی است. آنجا که چنین فرهنگهایی در سپهر غالب قدرت پذیرفته نمیشوند و این آغاز بحران هویتی است که بر جامعهی هدف، با ارزشهای مستقرش سایه انداخته است.
در عرصهی زبان، فرهنگ و هنر کوردی کلهری و سایر گویشهای باشوری کم نبوده و نیستند کُنشگران توانمندی که بیهیچ چشمداشتی همهی هستی خود را فدای حفظ مواریث و داشتههای تاریخی، فرهنگی، فکری و... کردەاند و برخی نیز به وسعت بالهای پروازشان به نوجویی و پویایی نیز پرداختهاند.
زنده یاد کریم کریمپور در جلد اول مهمترین اثرش؛ فرهنگ کوردی «خوهر هڵات» به سادگی به رنجهایی اشاره می کند که طی 12 سال برای نوشتن چنین فرهنگ لغتی متحمل شده است. رنجهایی که برای بخشی از تلاشگران عرصههای فرهنگ کوردی قابل لمس هستند. اما چقدر این رنجها در کف جامعه دیده شدهاند؟ آیا جامعهی فرهنگی ما به چنین درکی رسیدهاست که قدردان تلاشهای چنین بزرگانی باشد؟
یکی از وجوه بحران هویت، نگاههای فروکاستگرانه به سربازان سربلند این راه پیچاپیچ است و در عین حال، یکی از تکههای مهم پازل هویت، «شخصیتهای مؤثر» در آن سپهر فرهنگی، اجتماعی و... هستند. کم نیستند افرادی که به درستی، مسیر آنانی را که « به جان خدمتگزار باغ آتش پر شعلهی فرهنگ بودهاند»، قدرشناسانه گُلباران میکنند.
اما در این میان، قدرناشناسانی که برای ناظران آشنا هستند، همواره سعی در نادیدهگیری این گونه افراد و تلاشهایشان دارند و با تخفیف کارهایشان به نوعی خواسته یا ناخواسته در مسیر ایجاد بحران هویت فرهنگی گام برمیدارند. نویسنده، شاعر یا پژوهشگری که دنیایش را فدای چنین راه دشواری کرده، باید به چه دلخوش باشد؟ براستی که قدرناشناسی از بزرگان، نوعی بحران هویتی است.
طبیعی است که مثل همهی کارهایی که در عرصهی نشر انجام شده، بر آثار او هم نقدهایی وارد است. اما نگاه صفر و صد به چنین آثاری، شایستهی ناظران آگاه نیست. بویژه آنکه سطح آگاهی جامعه نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده و همین روزنه ها می تواند نگاههای کارشناسانه را جایگرین سیاه و سفیدبینی نماید. در چنین بستری است که هرگز تلاشهای ارزندهی کریمپورها زیر غبار فراموشی و... پنهان نمیشود.
19 فروردین هر سال، ما را به یاد آخرین کوچ این کوشندهی شریف فرهنگ کوردی میاندازد. کریمپور هر چه بود، آگاهانه، دردمندانه و عاشقانه برای زبان و فرهنگ کوردی در دیار کلهر و کرماشان کوشید و مثل بسیاران دیگر، «جان خود در تیر کرد» تا در حد توان خود سهمی در زدودن غبار نسیان بر جغرافیای زبان و فرهنگ کوردی در دیارمان داشته باشد. یادش گرامی...
🔸جلیل آهنگرنژاد / کرماشان
/channel/kurdokurdistan
🔹درویش چنگیز عبدی پور که بود؟
درویش چنگیز عبدی پور از تنبورنوازان و کلام خوانان برجستهی یارسانی در منطقه غرب کشور بود. این هنرمند ۸۰ ساله از بازماندگان نسل قدیم در حوزه موسیقی مقامی و تنبور بود و در این حوزه صاحب سبک بود.
او که همچون کاوهی آهنگر به شغل شریف آهنگری مشغول بود، از بزرگترین شاگردان باباغلام همتآبادی از اساتید و بزرگان موسیقی تنبور و کلام بهشمار میآمد . درویش چنگیز عبدیپور، اولین دیپلمه شهر کرند بود. او ابتدا کارمند بانک صادرات بود ولی پس از دیدار با باباغلام همتآبادی، سرگشته حقیقت شد و یک تحول درونی در وی پدید آمد.
این هنرمند جمعه ۱۷ فروردین ماه با حضور بزرگان موسیقی، از مقابل منزلش واقع در باغ نادر به خاک سپرده شد.
منبع: نشریه صدای آزادی
/channel/kurdokurdistan
▪️بەداخەوە هونەرمەند عەلی زەندی لە دەرەوەی وڵات کۆچی دووایی کرد.
بەم بۆنەوە سەرەخۆشی لە سەرجەم خەڵکی کوردستان بەتایبەت خەڵکی شاری سنە و بنەماڵەی بەڕێزیان دەکەین و لە خووای گەورە داواکارین ڕۆحی ئەو هونەرمەندە بە بەهەشتی بەرین شاد بکات.
/channel/kurdokurdistan
زندگینامەی علامە #سعید_نورسی
👈پارت٢
با شروع جنگ جهانی اول بدیع الزمان با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برداشت. شبها به دفاع و یا حمله به دشمن میپرداختند و از طرف دیگر مشغول درس دادن و خواندن قرآن میشدند تا اینکه در آن جنگ زخمی و به اسارت دشمن در آمد و دو سال و چهار ماه و چهار روز در اسارت ماند. بعد از این مدت باکمال تعجب وشگفتی -بافضل - خداوند از اسارت نجات پیدا کرد و از طریق ورشو و وین به استانبول رسید و مورد استقبال مردم و خلیفهٔ وقت قرار گرفت و در آنجا از جانب خلیفه بدون آنکه خودش اطلاعی داشته باشد، بعنوان عضو دارالحکمة الإسلامیة برگزیده شد.
بدیع الزمان به هیچ وجه تحت تأثیر استعمارگران قرار نگرفت و در مقابل آنان زانو نزد بلکه تا حدی به مخالفت با آنان برخاست تا اینکه چندین بار به دادگاه کشانده و بعدها تبعید شد. با این حال هیچ وقت امید به پیروزی وآینده را از دست نداد. در سال ۱۹۲۳ به وان برگشت ودر خرابهای در بالای کوه ارک خدا پرستی واقعی را آغاز کرد و به انزوا وپرورش روح وجان خود پرداخت.
در کنار این کوه بلند وسر به فلک کشیده مدت زیادی مشغول به عبادت وفکر واندیشه به آینده اسلام ومسلمین بود. در همین وقت شاگردان زیادی از محضر ایشان کسب فیض میکردند وقلبهای تشنهٔ دیگری نیز از اطراف واکناف آمده وبا دیدن مدرسه اسلام بر آن بلندا، آرام میگرفتند. در همین وقت بود که شیخ #سعید_پیران خود را برای جنگ مسلحانه علیه دولت #آتاترک آماده مینمود واز بدیع الزمان نیز دعوت نمود تا با او در این کار همراه شود. چون بدیع الزمان مدت زیادی بود که از این روش مبارزه دست برداشته بود در جواب نامهٔ پیران گفت: این کار شرعاً جایز نیست چونکه شمشیر کشیدن به جز به روی دشمنان بیگانه، به روی کس دیگری در داخل کشیده نمیشود. تنها راهی که برای نجات و رهایی، در این عصر پیش رو قرار دارد، عبارت است از ارشاد مردم به سوی حقایق قرآن وایمان وریشه کن کردن جهل و بی سوادی.
بالاخره جنگ شروع شد و به ضرر وشکست مسلمانان انجامید. درندگان حکومتی، ریختن خون مردم مسلمان را از سر گرفتند ورؤسای عشایر کُرد را دستگیر وآنها را از شهر ومنطقهٔ خود دور کرده وتحت نظارت قرار دادند.
در این برنامه، مأموران جناب نورسی را هم فراموش نکردند ودر ۲۵ شباط ۱۹۲۵ دستهای سرباز به بالای کوه ارک فرستاده تا ایشان را از آنجا پایین بیاورند. او را ابتدا باارض روم سپس به طرابزون وپس از آن به استانبول و از آنجا نیز به بوردو وپس از هفت ماه به اسپارته برده شد پس از چند ماه نگذاشتند در آنجا هم راحت باشد ودستور داده شد که به بارلا - که در یک منطقه دور افتاده قرار داشت - برده شد.
بدیع الزمان خدا پرست با هدفی پاک و نیتی خالص ومحبتی بی اندازه نسبت به دینش وترس فراوان از قیامت ودلسوزی نسبت به مسلمانان، در شهر کوچک وزیبای بارلا خداپرستی را از سر گرفت ودلش را صادقانه تسلیم خدا نمود. در این شهر که خانهٔ محقر وکوچکی به او داده بودند استاد مدت هشت سال ونیم زندگی کرد وبیشتر رسالات نور را در آنجا نوشت وبه این صورت این اتاقک چوبی به عنوان اولین مدرسهٔ نور به حساب میآید.
⬅️ اولین شاگرد مدرسهٔ نور
مدت زیادی شیخ در میان مردم بارلا تنها وبی کس بود وهیچ کس جرأت نمیکرد، حتی به او سلام هم بکند. پس از مدتی سرانجام مردی بنام سلیمان قید همه چیز را زد وبا گفتن هرچه باداباد خود را به بدیع الزمان رساند وخود را به عنوان خادم وهمکار او معرفی نمود.
سلیمان مدت هفت سال به بدیع الزمان کمک کرد ودر محضر ایشان زانوی تلمذ را به زمین زده وحلقهٔ اتصال بدیع الزمان با مردم شد. تا اینکه در نتیجه جوانان زیادی با این عالم ربانی ارتباط پیدا نموده وحلقهٔ درس استاد روز به روز تنگ تر میشد وبارلا را به مدرسهای بی نظیر تبدیل نمودند. شاگردان بارلا در نهایت زرنگی وتلاش، رسالات ممنوعهٔ استاد را مطالعه ونسخههای دیگری را از روی آنها استنساخ مینمودند و در سراسر ترکیه پخش میکردند و با این کار شاگردان نورسی با دستگیری وشکنجه و تبعید روبه رو شدند.
در سال ۱۹۳۲م. بعد از تصویب قانون ممنوعیت اذان به شیوهٔ شرعی (عربی) وتبدیل آن به ترکی مردم واهالی مسجد کوچکی که بدیع الزمان امام جماعت آن، اصرار داشتند که باید اذان واقامه در داخل مسجد وبه همان شیوهٔ عربی اجرا شود، یک روز مأمورین دولتی به مسجد ریختند وجناب نورسی وهمراهانش را دستگیر و با پای پیاده در میان برف روانهٔ اکریدر کرده و در آنجا زندانی نمودند.
پس از حادثهٔ مسجد ودستگیری چند شاگرد بدیع الزمان در سال ۱۹۳۴م اورا به شهر اسپارته منتقل نمودند در آنجا نیز اورا آرام نگذاشتند. بعد از چند ماهی در سپیدەدم یکی از روزهای ماه نیسان سال ۱۹۳۵ م. گروهی از مأمورین به منزل ایشان ریختند و او را دستگیر و روانهٔ زندان اسکی شهر نمودند و او را به تنهایی، به دور از شاگردانش در یک جا زندانی کردند.
/channel/kurdokurdistan
🔹دو کچی کوردی خەڵکی جورجیا لە ساڵی ١٩٥٠ زاینی.
🔸دو دو ختر کرد از کشور گرجستان در سال 1950 میلادی.
/channel/kurdokurdistan
🔹جولەکەکانی شاری مهاباد، کوردستان ساڵ 1910 زاینی
🔸یهودیان کرد اهل مهاباد (ساوجبڵاغ)، کردستان، 1910م.
عکس از توماس کرک پاتریک.
▫️Kurdish Jews from Mahabad (Saujbulak), Kurdistan, 1910.
Photograph by Thomas Kirkpatrick.
/channel/kurdokurdistan
ئەو پەتەی #عەلی_کیمیاوی برای سەدام حوسێن و سەرکوتکاری سەرەکی #هەلەبجەی پێ لەسێدارە درا
ئایا هیچ پاساوێک هەیە بۆ ئەو هەموو کوشتن و کوشتارەی دەرهەق بە منداڵانی کورد کردوویەتی؟
/channel/kurdokurdistan
مستند نامگذاری و تاثیر اسامی در حیوانداری در هوارهای #پالنگان
/channel/kurdokurdistan
#چهارشنبهسورى
آتشافروزى ايرانيان در پيشبازى نوروز از آيين ديرين است و همۀ جشنهاى باستانى با آتش كه فروغ ايزدى است، پيشباز میشود. آنچنانكه در اوستا آمده، فروردين (جشن نوروز) هنگامى است كه فرورهاى نياكان از براى سركشى بازماندگان از آسمان فرود آيند و ده شبانهروز در خانمان پيشين خود به سر برند. اين ده روز، همان آخرين پنج روز از آخرين ماه سال و پنج روزى است كه به سال مىافزودند تا سال خورشيدى، درست داراى ۳۶۵ روز باشد. ناگزير روزهايى كه از براى پيشامد آغاز سال آتش مىافروختند و شادمانى مىكردند، بيرون از اين ده روز نبود. شک نيست كه افتادن اين آتشافروزی به شب آخرين چهارشنبۀ سال، پس از اسلام است؛ چه ايرانيان شنبه و آدينه نداشتند. هر يک از دوازده ماه نزد آنان بیكموبيش سى روز بود و هر روز به نام يكى از ايزدان خوانده مىشد، چون هرمزروز، بهمنروز، ارديبهشتروز و جز اينها. روز چهارشنبه يا يوم الارباع نزد عربها روز شوم و نحسى است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده «و الاربعاء يوم ضنک و نحس». شعر منوچهرى گوياى همين روز تنگى (ضنک) و سختى و شومى است:
چهارشنبه كه روز بلاست باده بخور
به ساتكين مى خور تا به عافيت گذرد
اين است كه ايرانيان آيين آتشافروزى پايان سال خود را به شب آخرين چهارشنبه انداختند تا با پيشامد سال نو از آسيب روز پليدى چون چهارشنبه بركنار مانند.
كهنترين جايى كه از آتشافروزى سورى ياد شده، در تاريخ بخاراست، تأليف ابوجعفر نرشخى (۲۴۸-۲۶۸ق). اين كتاب را ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوى در سال ۵۷۲ق از عربى به فارسى گردانيده است.
آتشافروزى شب سورى «عادت قديم است» ديگر اينكه گفته شده «شب سورى» بدون چهارشنبه. شک نيست كه اين آتشافروزى در پايان سال، همان جشن چهارشنبهسورى كنونى است.
اينكه اين جشن در سهشنبهشب گرفته مىشود، ازاينروست كه نزد ايرانيان شب پيش از روز به شمار مىرود. بسا در اوستا گفته شده: «در هنگام سه شب يا در هنگام نُه شب به جاى سه روز و نُه روز.»
در فروردينيشت، پارۀ ۴۹ آمده:
«فرورهاى نيک تواناى پاكان در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاهان خود به سوى زمين فرود آيند و ده شب پىدرپى از براى آگاهى يافتن از بازماندگان در اينجا به سر برند».
شنبه يا شنبد
به فال نيک و به روز مبارک شنبد
نبيذ گير و مده روزگار خويش به بد
منوچهری
آنچنانكه در آغاز گفتم، نزد ايرانيان، ماه به چهار هفته بخش نمىشده. شباتو Shabbatu كه در عربى، سبت شده، روز پانزدهم (پرماه) و روز آسايش بود.
اما سورى كه به جاى جشن به كار رفته، به اين واژه چندين بار در اوستا برمىخوريم: سوئيريه Suirya و به معنى چاشت به كار رفته، در پهلوى و پارسى به معنى مهمانى بزرگ گرفته شده:
در سور جهان شدم وليكن
بس لاغر بازگشتم از سور
زين سور ز من بسى بتر رفت
اسكندر و اردشير و شاپور
گر تو سوى سور مىروى رو
روزت خوش باد و سعى مشكور
ناصرخسرو
سورناى، نايى است كه در مهمانى و عروسى نوازند.
در پايان بايد يادآور شد: در جشن چهارشنبهسورى از روى شعلۀ آتش جستن و ناسزايى چون «سرخى تو از من و زردى من از تو» گفتن از روزگارانى است كه ديگر ايرانيان مانند نياكان خود، آتش را نمايندۀ فروغ ايزدى نمىدانستند، آنچنانكه در آتشافروزى جشن سده كه به گفتۀ گروهى از پيشينيان، پرندگان و چارپايان را به قير و نفت اندوده، آتش مىزدند، از روزگاران پس از اسلام است.
ابراهيم پورداود، آناهیتا، تهران، ۱۳۱۲، صص ۱۰۰-۱۰۲.
/channel/kurdokurdistan