باسمه تعالی
اعلام اسامی نفرات برگزیده مسابقه ی مجازی کتابخوانی پیرمرد و دریا
متولی برگزاری: کانون ادبی آب و آینه
نفر اول: جناب آقای محمدامین سلطانیئی
نفر دوم: جناب آقای محمدامین قادری
نفر سوم: جناب آقای محمدرضا عزیزی
مدیریت امور فرهنگی و اجتماعی دانشگاه ضمن تقدیر از فعالیت ارزنده ی کانون ادبی آب و آینه و تبریک به برگزیدگان محترم این مسابقه برای همه ی دانشجویان عزیز آرزوی موفقیت و سلامتی دارد.
#مدیریت_فرهنگی_و_اجتماعی
🛎 گاهنامه فرهنگی ادبی ارغوان 🛎
☑️ نسخه دوم
☑️ دی ماه 99
🟣 صاحب امتیاز ، مدیر مسئول ، ویراستار و صفحه آرا : علی رحیمی فر
🔴 سردبیر : مهیا همتی
🟡 طراح جلد : فاطمه نوروزی
@Arrghavann
📣فراخوان📣
✅جشنواره رویش دانشگاهی و نهمین جشنواره ملی رویش
✅ویژه دستاورد ها و توانمندی های کانون های فرهنگی، هنری، دینی و اجتماعی
@kut_adabi
طفلی به نام شادی دیری است گمشده است
با چشم های روشن براق
با گیسوی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
📌19 مهر ما سالروز شفیعی کدکنی 🌹
@kut_adabi
روی در روی و نگه درنگه و چشم به چشم...
حرف ما باتوچهِ محتاج زبان است امروز!
📌ششم مهر ماه سالروز در گذشت وحشی بافقی
@kut_adabi
کاش چون پاییز
خاموش و ملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم، یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینهام پر درد میشد
ناگهان طوفان اندوهی
به جانم چنگ میزد
اشکهایم
همچو باران دامنم را رنگ میزد.
وه ... چه زیبا بود، اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
#فروغ_فرخزاد
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
@kut_adabi
خیال خام پلنگ من، به سوی ماه جهیدن بود
و مـاه را زِ بلندایش، به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشقِ ـ ماهِ بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته ! خداحافظ، اگرچه لحظــه دیـــدارت
شروع وسوسهای در من، به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغـاز، به یکدگــر نرسیدن بود
اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپـوری، مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکــار دغلپیشه، بهانه اش نشنیـدن بود
چه سرنوشـت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود
📌یکم مهر ماه زاد روز حسین منزوی
#حسین_منزوی
@kut_adabi
27 شهریورماه، سالروز درگذشت استاد شهریار، شاعر پرآوازهی معاصر ایرانی است که در تقویم رسمی کشورمان به نام "روز ملی شعر و ادب فارسی" نامگذاری شده و یادآور این شاعر بزرگ و نامآور است، شاعری که هنوز هم اشعارش به دل نشسته و پیر و جوان همواره ابیاتی از اشعار او را در سینه دارند.
اشعار شهریار، سالهاست که نقل محافل ایرانیهاست و هیچگاه رنگ نباخته و کهنه نشده، گویی که مردمان نیز همچنان که شهریار با اشعارش میزیست، با سرودههای این شاعر پرآوازه زندگی کرده و واژه به واژه آن را درک میکنند و بدون شک معنویت و اندیشههای تابناک موجود در اشعار شهریار بیش از هر چیزی به روح جان مردمان نفوذ کرده است. اندیشههای نابی که ریشه در معنویات و آیات قدسی دارد.آنچه که در میان عامه ی مردم از صورت شخصی به نام شهریار نقش بسته است،تصویر شاعری غزل سراست که در پیِ عشقی ناکام،زندگی مشقت باری را پشت سر گذاشته و سبب شهرت وی نیز همین غزلیاتی است که در فراق محبوب خویش سروده است.این تصویر، شمایی صحیح اما ناقص از شهریار است.شهریار پیش از آنکه یک عاشقِ شاعر باشد،برگ ارزنده ای در ادبیات معاصر ایران است.خدمات ارزنده ی وی به شعر و شاعری در ایران بر کمتر کسی پنهان است.اگر مبدا زندگی ادبی شهریار را بجوییم،باید به تبریز و دوران کودکی وی سری بزنیم.شهریار به سبب محیط خانوادگی،هم نشین و همراه سخنِ بزرگان ادبیات کلاسیک ایران نظیر سعدی،حافظ و نظامی بوده است.این آشنایی و موانست دوران کودکی،به یک تسلط بی نظیر در دوران جوانی وهنگام غزلسرایی تبدیل گشت و این امر خود یک نکته ی مثبت در زندگی ادبی شهریار است.شهریار با آگاهی و تسلط بر متون منظوم و منثورِ پیش از خود،علاوه بر استفاده از قالب ادبی سنتی،صورت جدیدی از احساس و تکنیک شاعرانگی به غزل سرایی معاصر افزود.اوج این مقوله در “مرغ بهشتی” وی مشهود است که در آنجا اِلِمان های شعر کلاسیک در کنار تکنیک های نو و بدیع شهریار در کنار هم دست به خلق یک شاهکار ادبی زده اند.جمع کثیری از منتقدانِ شهریار،او را یک مقلد ادبی میدانند اما جریان ساری شعر او دست رد بر این امر زده و نشان از یک الهام پذیری آن هم تنها در قالب و سبک دارد.بعنوان مثال از بدیهیات است که شهریار به شدت تحت تاثیر حافظ بوده است اما ما نقشی از مفاهیم حافظانه در شعر شهریار نمیبینم بلکه وی عبارات و الفاظی منحصر به خویشتن دارد.امر دیگری که در حوزه ی معنا شهریار را اندکی پیش تر از سایرین قرار میدهد،جهان بینی و نگاه او نسبت به عواطف بشری ست.کانون نگاه او یک عشق زمینی است و برای این عشق زمینی تقدسی والا قائل است و تمام کائنات،آیات،روایات و حکایات را در اختیار همان یکدانه معشوق قرار میدهد.دیگر تکنیکی که شهریار از آن در سرایش غزل ها استفاده نموده است،انقلاب ابیات با حفظ مفهوم واحد است.بعنوان مثال اگر حافظ را مبدا این تحول در غزلسرایی بدانیم،شاهد آن هستیم که یک غزل مشتمل بر هفت هشت بیت است که هر بیت به تنهایی معنای واحدی را منتقل میکند،اما در شهریار قضیه کمی متفاوت است.وی بعنوان نمونه عشق را نقطه ی پرگار دایره ی غزل قرار میدهد و در هر بیت از غزل هایش نگاه متفاوتی نسبت به همان موضوع اما از جنبه های متفاوت ارائه میدهد.این خود بدعتی بود که شهریار بیش از سایرین به آن دامن زد.دیگر مسئله شهریار و استقبال وی از شیوه های نوین سرایش شعر است.این نابغهی علم ادبیات نه تنها در غزلسرایی بلکه در سایر قالب های شعری نیز اشعاری فخیم و استوار دارد. از خدمات شهریار در حوزه ی تغزل هر چه بگوییم باز مراتب بحث بسیار است.
#روز_شعر_و_ادب_پارسی
#استاد_شهریار
@kut_adabi
#اطلاعیه
دانشجویانی که در مسابقه کتابخوانی شرکت کرده اند توجه داشته باشند که آزمون مسابقه فردا از ساعت 10 الی 10:30 در سامانه جامع مدیریت فرهنگی (پلینک) به نشانی www.polink.kut.ac.ir برگزار خواهد شد. برای ورود به آزمون باید از طریق صفحه اصلی سایت اقدام کنید و اطلاعات خود را وارد کرده و در آزمون شرکت نمایید.
با آرزوی موفقیت برای همه شما🌹
@kut_adabi
🔔مسابقه کتابخوانی 🔔
📚پیرمرد و دریا
🔴همراه با جوایز نقدی برای نفرات برتر
📆تاریخ ثبتنام شنبه الی پنجشنبه 22ام تا 27ام آذر ماه
📆زمان برگزاری آزمون 11دی ماه
لازم بذکر است تمامی مراحل ثبتنام و برگزاری آزمون در بستر سامانه فرهنگی پلینک میباشد.
@kut_adabi
روزهای هفته هر کدام شکل و رنگ و بوی خودشان را دارند . شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده ی توبا خانم است : دراز ، لاغر ، با چشم های ریز بدجنس . یک شنبه ساده و خر است و برای خودش الکی آن وسط می چرخد . دوشنبه شکل آقای حشمت الممالک است: متین ،موقر،با کت
و شلوار خاکستری و عصا . سه شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است . چهارشنبه خل است . چاق و چله و بگو بخند است . بوی عدس پلوی خوشمزه ی حسن آقا را می دهد . پنجشنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد : صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است . مثل پدر ، پر از کار و ورزش و پول و سلامتی . رو به غروب ، سنگین و دلگیر می شود ، پر از دلهره های پراکنده و غصه های بی دلیل و یک جور احساس گناه و دل درد از پرخوری ظهر ...
خاطره های پراکنده - گلی ترقی
📌17 مهر ماه سالروز گلی ترقی
@kut_adabi
چیست اين باران كه دلخواه من است ؟
زير چتر او روانم روشن است .
چشم دل وا مي كنم
قصه يك قطره باران را تماشا مي كنم :
در فضا،
همچو من در چاه تنهائي رها،
مي زند در موج حيرت دست و پا،
خود نمي داند كه مي افتد كجا !
در زمين،
همزباناني ظريف و نازنين،
مي دهند از مهرباني جا به هم،
تا بپيوندند چون دريا به هم !
قطره ها چشم انتظاران هم اند،
چون به هم پيوست جان ها، بي غم اند .
هر حبابي، ديدهاي در جستجوست،
چون رسد هر قطره، گويد: - « دوست! دوست ... !»
مي كنند از عشق هم قالب تهي
اي خوشا با مهر ورزان همرهي !
با تب تنهائي جانكاه خويش،
زير باران مي سپارم راه خويش.
سيل غم در سينه غوغا مي كند،
قطره دل ميل دريا مي كند،
قطره تنها كجا، دريا كجا،
دور ماندم از رفيقان تا كجا!
همدلي كو ؟ تا شوم همراه او،
سر نهم هر جاكه خاطرخواه او !
شايد از اين تيرگي ها بگذريم .
ره به سوي روشنائي ها بريم .
مي روم، شايد كسي پيدا شود،
بي تو، كي اين قطره دل، دريا شود؟
#فریدون_مشیری🍂
@kut_adabi
هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند
دلتان به چرخ پرد چو بدن گران نماند
دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشویید
هله تا دو چشم حسرت سوی خاکدان نماند
نه که هر چه در جهانست نه که عشق جان آنست
جز عشق هر چه بینی همه جاودان نماند
عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب
سوی آسمان دیگر که به آسمان نماند
ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیدهست
چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند
دل تو مثال بامست و حواس ناودانها
تو ز بام آب میخور که چو ناودان نماند
تو ز لوح دل فروخوان به تمامی این غزل را
منگر تو در زبانم که لب و زبان نماند
تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش
چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند
📌هشتم مهر ماه روز بزرگداشت حضرت مولانا گرامی باد ❤🌹
@kut_adabi
تو مثل لاله ي پيش از طلوع دامنه ها
که سر به صخره گذارد
غريبي و پاکي
ترا ، ز وحشت توفان ، به سينه مي فشرم
عجب سعادت غمناکي
📌دوم مهر ماه زاد روز منوچهر آتشی
@kut_adabi
سی ام شهریور ماه زاد روز فریدون مشیری شاعر معاصر ایرانی سراینده شعر"کوچه"از زیبا ترین و عاشقانه ترین شعرهای نو است که در دوران شاعری خود ، در هیچ عصری متوقف نشد.
اشعار مشیری بازتابی از همه مظاهر
زندگی و حوادثی که پیرامون او در جهان گذشته و همواره،ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی ،و بیانگر همه احساسات و عواطف انسانی بوده۰
📌سی ام شهریور ماه زاد روز فریدون مشیری
@kut_adabi
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
همه بگریه ابر سیه گشودم چشم
دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست
به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم
دریغ و درد که این انتحار آنی نیست
نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس
به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند
به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
📌بیست و هفتم شهریور ماه روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار
@kut_adabi
بیست و چهارم شهریور ماه سالروز در گذشت عبد الحسین زرین کوب ، نویسنده، مترجم، منتقدادبی، ادیب و تاریخ نگار برجسته ایران معاصر صاحب آثار پله پله تا ملاقات خدا، تاریخ ترازو، نردبان شکسته،دوقرن سکوت (مشهور ترین اثر وی)، فلسفه شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران، بخر در کوزه، با کاروان حله و... است.
📌سالروز در گذشت عبدالحسین زرین کوب
@kut_adabi