📌ارتباط با ما: 🆔️ @R_labbaf 📌ما را در اینستاگرام دنبال کنید: Instagram: @rajabalilabbaf
📌محمود غزنوی پیش دیوانهای نشست. دیوانه چشم بر هم نهاد. محمود گفت: چرا چشم بر هم نهادی؟
دیوانه گفت: برای آن که تو را نبینم.
محمود گفت: لقای شاه عالم را روا نمیداری؟!
گفت: در مذهب ما حتی خودبینی هم روا نیست تا چه رسد به غیر دیدن!
📚"عطار نیشابوری _ الهینامه"
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺تن پاره پاره و مجروح چهار طاقی سنگور، یکی از زیباترین بناهای تاریخی خراسان
⭕️چهارطاقی سنگور
#مشهد
#چهارطاقی_سنگور
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️مقبره پیر استیر ۲
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹احتمالا توضیحات بسیط و پر آب و تاب صنیعالدوله در مورد مجموعه معماری مقبره «پیر استیر» در ۱۵ کیلومتری غرب #سبزوار موجب شده است که توجه پرسشگران و پژوهشگران دیگری نیز نسبت به آن جلب شود و در توجیه کارکرد آن، خرافه، تصوف و عرفان را در هم آمیزند و آن مکان را ملجاء حاجات، مبدأ کرامات، عرصه حرکات عجیب و نامتعارف قرار دهند.
صنیعالدوله از دومین بنا که مسجد پنداشته، به سومین بنا رفته و آن را فضایی مستطیل شکل به طول شانزده و عرض سه ذرع با سقف ضربی از خشت خام دیده است. ظاهراً بر پاکار سقف جای کتیبهای قابل تشخیص بوده اما کتیبهای نداشته است.
آن فضا معماری عجیب و تقریبا غیر معمولی داشته است.
در سمت شمال و جنوبٍ، بر هر قاعده بلند آن فضا هشت «کُریچه» (دخمه، مغاک) تعبیه شده که هر کدام یک درگاهی مستطیل شکل به ارتفاع یک متر و عرض نیم متر داشته و در مجموع شانزده درگاهی به درون صحن فضای مستطیل باز میشده است.
🔹آن دخمهها تاریک و بیروزن بودهاند. دخمه میانی ضلع جنوبی را بعدها تغییر داده و تبدیل به محراب کردهاند.
درگاهیها در چوبی و کلون داشته و بر دیوارهای آنها محل گذاشتن چراغ تعبیه شده است.
در توجیه کاربری آن کُریچهها یا دخمهها صنیعالدوله نوشته است: «هر کس از وضع ریاضات و ریاضتخانههای عیسویان با خبر باشد یقین مینماید که اینجا را کشیشهای عیسوی که در ازمنه سالفه در این نواحی بودهاند برای ریاضت مرتاضین عیسوی مذهب ساخته و کریچههای مزبور همان حجرات تنگ و تاریکی است که فرنگیها سلول میگویند و مخصوص ریاضت و جای اقامت و مجاهدت مرتاضین است و اطلاعات خارجی مؤید این حال میگردد بعلاوه لفظ سدیر که محققا در اصل سه دیر میباشد و از این بر میآید که راهبان نصرانی در اینجا سه دیر ساخته بودند و یکی از آنها همان است که حالا معروف به مقبره اولاد کمیل ( #پیر_استیر) است بعد از آن مسلمانان آنجا را چله خانه قرار دادهاند ... »
🔹ساختار و ترکیب آن مجموعه معماری تا حدود ۵۰ سال پیش که برپا یا قابل شناسایی بوده، برای بازدید کنندگان عجیب و پرسش برانگیز و برای زائران محل کرامات و بر آورد حاجات بوده و به دلیل ابهاماتی که داشته هر کسی از ظن خود آن را توضیح داده است:
ــ شادروان «محمود بیهقی» آن را مدفن پیری از اهل کرامت دانسته و یادآور شده است که برای درمان و برآمدن حاجات، زن و شوهرها شبی در آن جا بیتوته میکنند.
ــ همو در جای دیگر نوشته است: لفظ سدیر محققا در اصل سه دیر میباشد و از این بر میآید که راهبان نصرانی در این جا سه دیر ساخته بودند.
ــ بنا به نوشته «حسن قره خانی» در داخل بنا و بر بالای درٍ خروجی نام دو شیخ به نامهای شیخ ابراهیم و شیخ حسین نوشته شده که در این بقعه مدفونند.
ــ در «مجله اینترنتی اسرارنامه» آمده است: در سالهای اولیهٔ ساخت بنا از آن به عنوان خانقاه استفاده میشده و عدهای از عرفا در این محل دفن شدهاند، بقایای حوضی واقع در ضلع غربی بقعه به نام حوض خانقاه مؤید این موضوع است. امروزه به عنوان امامزاده و پیر حاجات در بین مردم شناخته شده است.
ــ در کتاب «مزارات ایران و جهان اسلام» این گونه آن بنا را معرفی کردهاند: سنگ قبری بر دیوار بنا نصب شده که صاحب آن سلطان حسین بن خواجه جمالی بیگ کوسیایی متوفای صفر ۱۰۶۸ ه.ق است.
ــ «حمید معماری» در کتاب ایران ویچ پیرامون این بنا نوشته است:
پیر نام کیومرث انسان نخستین است و استیر را (ستاره) ایشتار و الهه باران و باروری دانستهاند و صابئین تنها فرقه عرفانی قبل از اسلام بوده که تا امروز باقی مانده و آنها ستاره پرست بودهاند.ایشان تلویحا بنا را متعلق به صابئین دانستهاند.
ــ در اوائل سال ۱۳۹۴ دو نفر پژوهشگر ژاپنی در موزه بزرگ خراسان پیش من آمدند. یکی از آنها اظهار داشت که میخواهند از یک معبد بودایی در سبزوار بازدید کنند و به راهنمایی نیاز دارند. منظور آنها بنای پیر استیر بود...
🔹در مجموع به این نتیجه میرسیم که بنایی که اکنون به «پیر استیر» معروف است اگر چه به دوران تیموری یا صفوی نسبت داده شده اما پدیدهای با پیشینه کهنتر و سرگذشتی مبهم و اسرارآمیز است. این بنا در سالهای اخیر به همت معماران اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی مرمت و تثبیت شده اما اکنون شایسته است که پیرامون آن تحقیقات ژرفانگر کتابخانهای و میدانی صورت گیرد و هویت و ماهیت اصلی آن بنا به عنوان یکی از میراثهای فرهنگی ملموس و ناملموس روشن شود.
مقبره پیر استیر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۴ به شماره ۳۰۳۶۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
🆔 @labafkhaniki
چشم دل باز کن که جان بینی....
اگر با تأمل به پیرامونمان بنگریم زیبائی ها و زشتی های فراوانی خواهیم دید، نماد های اهورائی و اهریمنی را.
از زشتی ها نمی گویم که خاطرتان را بیازارم اما یکی از صحنه های زیبای زندگی را که هر روز بجز جمعه ها در همین مشهد خودمان رخ می دهد مرور می کنیم:
بین ساعت ۶/۵ تا ۸ صبح اگر گذرتان به خیابان فکوری حد فاصل پارک لاله و سه راه صیاد شیرازی بیفتد، پیر مردی را خواهید دید که دوچرخه ای غرق در گل های پلاستیکی و آراسته به پرچم ایران به دست گرفته و نفس زنان و شتابان پیاده در کنار دوچرخه اش آن مسیر را می پیماید، او در پارک و کنار کیوسک کتاب فروشی آرام می گیرد اما نمی نشیند و مدام گل هایش را نوازش و جابجا می کند و زیر لب چیزی را زمزمه می کند.
مشاهده صحنه های عشقبازی او با گل هایش بسیار جذاب و دیدنی است به گونه ای که معمولا جمعی بر اطرافش گرد می آیند و رفتار های عاشقانه اش را نظاره می کنند.
من نتوانستم از کنار آن صحنه های باشکوه بی تفاوت بگذرم، سلام و احوالپرسی کردم و جوابش را با روی گشاده و لبخند گرفتم، نامش «محمد حسین فدوی» و ۷۰ ساله است با جسمی لاغر و اندکی خمیده و صورتی استخوانی، باز نشسته است و مشغله اش این است که صبحگاهان با گل هایش چشم ها را نوازش دهد، یک ساعتی در پارک می مانَد و در آن مدت هم امانت دار ورزشکاران صبحگاهی پارک لاله است.
همه دوستش دارند و به این نتیجه رسیده اند که این مرد عاشق، امانتدار خوبی هم هست.
از انگیزه و هدفش می پرسم صادقانه و بی تکلف می گوید عاشق طبیعت و مردم است، گل ها و گیاهان را دوست دارد و چون نمی خواهد گل های طبیعی را بیازارد گل های پلاستیکی را جایگزین آن ها کرده است تا زیبائی گلها را به نمایش بگذارد و به یاد بیاورد. دلش خوش است که دیگران به او و گلهایش توجه می کنند و گاه گل هائی به او هدیه می دهند و او آن ها را به انبوه گلهای آراسته بر دوچرخه می افزاید.
کاملا مشخص است که چشم هایش همواره در هوای دیدار گل ها و گیاهان و مردمی است که شادمانه در پارک ورزش و پیاده روی می کنند.
باخود می اندیشم که زندگی چقدر زیبا می شود وقتی زیبا ببینیم و زیبا بیندیشیم.
⭕️مقبره پیر استیر ۱
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹ابنیه و اشیاء تاریخی تنها فضاها و احجام فیزیکی نیستند بلکه به مثابه روایتگرانی هستند که آنچه بر آنها و زمانهشان گذشته، بازگو میکنند.
با قبول چنین فرضیهای، هر یادمانِ باقی مانده از گذشته میتواند صادقانه رویدادها و جریانهای فرهنگی، اعتقادی، هنری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مرتبط با خود و در دوران شکلگیری آن را بیان کند، همان گونه که یافتههای باستان شناسی شهر سوخته، معبد چغازنبیل، کتیبه بیستون و مسجد جامع اصفهان و... اوضاع علمی، اعتقادی، فرهنگی و هنری عصر و زمانه خود را به خوبی روایت میکنند.
🔹"مقبره پیر استیر" در ۱۵کیلومتری غرب سبزوار بنای عجیب و اسرارآمیزی است که به دلیل برخورداری از فضاهای معماری خاص با کاربری نامتعارف پرسشهای زیادی را برای بازدیدکنندگان موجب شده و تعابیر و تفاسیر متنوع و گوناگونی را در پی آورده است.
آنچه اکنون از مجموعه معماری پیر استیر باقی مانده، بنایی خشت و گلی و آجری است با نقشه مربع و صورت قبری در کف و گنبدخانهٔ چهار طاقی با پوشش گنبدی نسبتا کوتاه با اندود کاهگل که بر فراز فیلگوشها و طاقنماها استقرار یافته و در نگاه اول یک آرامگاه به نظر میآید اما تأمل در جزئیات معماری و اندامهای پیوست، پرسشهای فراوانی در مورد چونی و چرایی آن مطرح میکند و همان تأملات، دیگران را واداشته تا از دیدن و شنیدن رمز و رازهای آن مجموعه شگفت زده شوند و در پاسخ پرسشهای فراوان، توجیهات منطقی یا عوامانه ارائه کنند.
🔹قبل از توضیح جزئیات معماری و کاربری آن بخشی از سفرنامه خانم "شادی گنجی'' در بازدید از مقبره #پیر_استیر را در ویکی پیدیا نقل میکنم:
"درِ اتاق مقبره که باز شد وجودم لبریز از شگفتی بود به خاطر دیدن فضای پیر استیر، وسط اتاق مقبرهای بود شبیه همه امامزادهها که رویش پارچهای سبز کشیده بودند و دیوار ضلع شمال غربی بنا پر از گهوارههای پارچهای رنگیِ کوچک که داخل هر کدامشان ۱ تا ۳ عروسک دست ساز بود...(شخصی) برایم توضیح داد: طبق رسمی کهن زوجهایی که بچهدار نمیشدند، شبی را در جوار پیر استیر همبستر میشدند تا معجزه اتفاق بیفتد.
اتاقهای زائران اطراف حیاط که حالا تخریب شده برای همین کار بوده و گهوارهها و عروسکهای داخلشان از آنِ زوجهایی که به آرزویشان رسیدهاند و آنها را نذر پیر استیر کردهاند. باورم نمیشد چنین سنت کهنی در ۱۵کیلومتری #سبزوار و درست کنار جاده اصلی هنوز زنده است.
وسایل زندگی داخل اتاق اصلی نشان از آن داشت که هنوز زوجهایی هستند که با آرزوی بچهدار شدن شبی را در این اتاق سر میکنند... واژه "پیراستیر" یادآور نام "ایشتار" الهه باروری و عشق است. به ایشتار و شباهتش به نامجای این آبادی فکر کرده بودم اما ایشتارِ بابِلی در میان رودان کجا و استیرِ خراسان کجا؟!
در این که با چنین رسومی در گذشته به خدای باروری و عشق متوسل میشدند تا زن و زمین را بارور کنند. شکی نیست اما در اینکه استیر، تغییر یافته همان ایشتار یا همتای آن باشد باید با تردید نگریست.
دهیار روستا میگفت: پدر و مادری که به خواسته دلشان میرسیدند و بچهدار می شدند واژه "پیر" را اول اسم فرزندشان قرار میدادند مثل "پیرعلی". نمیتوانستم از گهوارهها و عروسکهاش دل بکنم. دلم میخواست راه بیفتم آبادی به آبادی پیدا کنم آدم هایی را که سرانجام اعتقاد پدر مادرشان به پیر استیر بودند. پدر و مادرهایی که سالها پیش شبی را در پیر استیر سر کردند.
عروسکها مرا یاد پیکرکهای بیشماری میانداختند که از محوطههای باستانی پیدا شدهاند و عشق بازی زن و مرد را نمایش میدهند باورم نمیشد که ادامه رسمی چنین کهن را در سال ۱۳۹۱هنوز میشود دید"
🔹در مورد این بنا و کاربریهای آن اظهار نظرهای متنوع و شگفتانگیز ابراز شده است:
«محمد حسنخان صنیعالدوله» در کتاب مطلعالشمس از روستای استیر با عنوان «سدیر» نام برده و بعد از توضیح مشخصات روستا به توصیف بقعه معروف به «پیر استیر» پرداخته است، و از شش نفر از علمای اولاد کمیل بن زیاد نام برده که در آن بنا مدفونند. اما آنچه در گزارش صنیعالدوله جلب توجه میکند شرح بناهای دیگری در مجاورت بقعه پیر استیر و نتیجهگیری نهایی او که آن سه بنا در کنار هم همان سه «دیر» بوده که نام «سدیر» برگرفته از آنها است.
او از نخستین بنای مجاور بنای کنونی به عنوان «بنایی غریب» نام برده است: عمارتی مربع متساویالاضلاع که در هر طرف بنا چهار تاق کوچک و بر بالای آنها گنبدی به ارتفاع نه ذرع ایجاد شده است. در سمت جنوب محرابی است که آن هم در ابتدا تاقی بوده که مسدود شده و به محراب تبدیل شده است. سه حجره کوچک در بدنه شمال و دو حجره در بدنه جنوبی است. اهالی آن را مسجد میدانند.
در ادامه توصیفِ صنیعالدوله از سومین بنای مجموعه و تحلیل عجیب او را مرور خواهیم کرد...
🆔 @labbafkhaniki
انتخاب دکتر میثم لباف خانیکی در پانزدهمین دوره جشنواره بین المللی فارابی در گروه تاریخ، جغرافیا و باستانشناسی در بخش بزرگسال را به عنوان برگزیده دوم با کتاب «باستانشناسی ایران ساسانی» تبریک میگوییم.
@UT_BastanShenasi
⭕️آرامگاه ابومنصور ریابی
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
در تمام طول تاریخ ایران همین دهات کوچک بودهاند که مردان بزرگ سیاست و علم و ادب را به شهرهای ایران تقدیم کردهاند...
«باستانی پاریزی ـ حماسه کویر»
🔹روستای نمونه گردشگری ریاب واقع در ۳ کیلومتری جنوب غرب شهر #گناباد علاوه بر بافت معماری سنتی ارزشمند، بادگیرهای زیبا، سنتهای پسندیده، غذاهای متنوع و گوارا از پیشینه و شخصیتهای بزرگ و تاثیرگذاری برخوردار بوده است (مرحوم سلطان حسین تابنده به ۲۵ نفر از آنها را در کتاب ارزشمند تاریخ و جغرافیای گناباد اشاره کرده است از جمله:
ابومنصور ریابی، ابوسعید ریابی، ابوطالب ریابی، آقا بزرگ ریابی، حاج میرزا تقی ریابی، جلالالدین ریابی، حاج میرزا حسن ریابی، زینالعابدین ریابی، عبدالجواد ریابی، عبدالحسین ریابی، عبدالرحیم ریابی، عزیزالله ریابی، علی نقی ریابی، علی نقی دوم ریابی، میرزا کاظم ریابی، آقا میرزا محمد ریابی، محمدتقی ریابی، محمدجعفر ریابی، محمدعلی ریابی، میرزا محمود ریابی، محیالدین محمد ریابی، معزالدین ریابی، نصرالله ریابی، نورالله ریابی، سید یحیی ریابی.)
🔹شاخصترین آنها «خواجه #ابومنصور_ریابی» و برادرش «ابوسعید ریابی» بودند که بنا به روایت مؤلف مجالسالمؤمنین: «وزیرانِ محترمِ صاحب جاه و مکنت بودند و رفعت ایشان از آفتاب ظاهرتر است.»
شهرت ابو منصور ریابی بیش از ابوسعید است. او یکی از وزرای طغرل سوم سلجوقی و از چنان جایگاه و شهرتی برخوردار بوده که در بسیاری از متون معتبر چون: بُحیره، دستورالوزراء، مجالسالمؤمنین، آثارالوزراء و لغتنامه دهخدا به او و خوی و خصلت آزادمنشانه و خداپسندانهاش اشاره کردهاند، از جمله در کتاب «بُحیره» اثر «نقاش استرآبادی» در شرح احوال او نوشته است:
«چون طغرل بن ارسلان که آخرین ملوک سلجوقی است در سنه تسع و ثمانین و خمسمآئه به سلطنت نشست وزارت به خواجه منصور ریابی ارزانی داشت، او مردی بود کافی و کاردان و خداترس یکی از عادات حمیدهٔ او آن بود که هر بامداد فرض(نماز) بگزاردی و بر سر سجاده اوراد خواندی تا آفتاب طلوع کردی آن گاه سوار شده به خدمت سلطان میرفت.
روزی برای پادشاه امر مهمی پیش آمد، ابومنصور را قبل از طلوع آفتاب احضار کرد. او جواب فرستاده را نداد و طبق معمول تا طلوع آفتاب به سجاده به خواندن دعا مشغول بود و چون پس از احضار تاخیر نمود، مغرضین و دشمنانش از او در نزد سلطان سعایت نموده این امر را دلیل خودسری و خودخواهی و بیاعتنایی نسبت به سلطان و امور مملکت گرفته و آن را به سلطان القاء نمودند.
سلطان به خشم بانگ بر او زد که: چرا دیر آمدی؟ ابومنصور گفت: ای پادشاه من بندهٔ خدایم و نوکرِ تو، تا از بندگی خدا فارغ نشوم، نتوانم به خدمت تو آیم. سلطان را آن دلیری خوش آمد و او را محمدت گفت و فرمود که خدای را همیشه بندگی میکرده باش تا به برکات طاعت تو اسباب دولت ما منتظم گردد».
ابومنصور ریابی که دوران زندگیش را با عزت و پرهیز گاری سپری کرده بود، پس از مرگ در ریاب به خاک سپرده شد و هنوز مزارش زیارتگاه شیفتگانِ راستی و پاکدامنی است. شاید همان خصلتهای شایسته موجب شده است که شاعری به نام «بندار رازی» در مدح او و برادرش ۲۷ قصیده غرا بسراید.
🔹آرامگاه ابومنصور در حاشیه جنوبی ریاب در محوطهای محصور واقع شده و به تیمن حضور او گورستانی بر گرد مزارش شکل گرفته است.
آرامگاه ابومنصور ریابی بنایی آجری شامل یک ایوان ورودی و یک فضای مربع شکل مسقفِ چهار ایوانی یا گنبدخانه در پشت ایوان است که از سمت شمال و انتهای ایوان یک درگاهی به درون بنا راه مییابد.
پوشش ایوان سه بخشی به وسیله طاق و تویزه اجرا گردیده و بر دیوارها طاقنماهایی ایجاد شده است. بر نمای هر یک از پایههای ایوان یک قاب مستطیل عمودی بلند احتمالا جهت اجرای تزئینات کاشی یا کتیبه تعبیه گردیده اما هیچگاه تزئینات یا کتیبه اجرا نشده است. در درونِ بنا گنبدی عرقچین بر فراز فیلگوشها و درگاهیها استقرار یافته است. بنا در مجموع ساده و بیآلایش است و رویه دیوارها و گنبد با کاهگل اندود شده است.
بر بدنهٔ بیرونی بنا در سمت شرقی چهار غرفه و در سمت غربی سه غرفه بر دیوار تعبیه شده که احتمالا جهت استراحت زائران کاربرد داشته است. فضای داخلی فاقد تزئینات یا کتیبه و صرفا با گچ اندود شده است.
برخی مزار ابومنصور را زیارتگاه پنداشته به امامزاده ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع)نسبت دادهاند و بدیهی است که جایگاه والا و مقام معنوی ابومنصور ریابی موجب شده است که آرامگاهش به زیارتگاه تبدیل شود.
📌آرامگاه ابومنصور ریابی بارها به همت خیرین مورد مرمت و حفاظت قرار گرفته و در تاریخ دهم دیماه ۱۳۸۱ به شماره ۶۷۳۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
🆔 @labbafkhaniki
⭕️آرامگاه امامزاده محمد محروق ۲
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹صرف نظر از روایتهای متفاوت و گاه متناقض پیرامون هویت و شخصیت «محمدبن محمدبن زیدبن علی بن حسین»(ع)، محل آرامگاه او، هویت و عملکرد دیگر ایفاگرانِ نقش (مانند هرثمة بن اعین، ابوالسرایا، حسن بن فضل و مأمون عباسی) در قصٓهٔ پر غصٓهٔ زندگی و شهادت آن امامزاده، آرامگاهی که در نیشابور مجاور آرامگاه خیام به او نسبت دادهاند، سازهٔ معماری زیبا و پر شکوهی است که تا حدود زیادی معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ عصر صفوی در خراسان را تجلی میدهد.
در بخش اول این مقوله به مواردی پیرامون شخصیت محمد محروق و کلیات معماری آرامگاههای محمد محروق و امامزاده ابراهیم در یک مجموعه اشاره شد و در این بخش جزئیات دیگری در مورد معماری و بخصوص کتیبههای آن دو بنا بیان خواهد شد:
۱ــ آرامگاه امامزاده محمد محروق
به کلیت آن مجموعه معماری «امامزاده_محروق» گفته میشود اما واقعیت این است که در دل آن مجموعه، مزار «امامزاده ابراهیم» هم واقع گردیده که متعاقبا به آن خواهیم پرداخت.
اینک ساختار و تزئینات و کتیبههای امام زاده محروق را مرور میکنیم:
ورودی امام زاده محروق از انتهای ایوان بلند و باشکوهی در سمت شمال به درون بنا گشوده و بلافاصله به گنبدخانهای که ضریح در آن قرار دارد منتهی میگردد.
ایوان برخوردار از معماری فاخری است که قبلاً به توضیح اجمالی آن پرداختهایم اما آنچه به آن ایوان هویت داده، کتیبههایی است که بر قسمتهای مختلف آن نقش بسته است.
بر ناحیه پاکار طاق و پوشش نیم گنبد ایوان کتیبهای سفید رنگ بر زمینه لاجوردی به خط ثلث نوشته شده که مضمون آن آیةالکرسی و در ادامه، این عبارت است:
«فی دولة السلطان الاعظم تراب آستان خیر البشر ابو المظفر شاه طهماسب الصفوی الحسینی بهادرخان خلد ملکه و سلطانه و افاض علی کافة البرایا عدله و احسانه».
بعد از آن عبارات این چهار بیت از اشعار سعدی شیرازی نقش بسته است:
خدایا تو این شاه درویش دوست
که آسایش خلق در ظل اوست
بسی بر سر خلق پاینده دار
بتوفیق طاعت دلش زنده دار
بعد از آن نوشته شده است:
«بنا هذه العماره سیادت و نقابت پناه الساعی میر کمال الدین ابن میر شاه حسین یوسف محمد»
نام معمار مجموعه، «حیدر علی بن ذوالفقار» است که بر بدنه ایوان نقش بسته و مرحوم عبدالحمید مولوی نام «امام قلی» (نجار و سازنده دربهای چوبی) را نیز از کتیبه ها استخراج کرده است.
از جمله زیباییهای ایوان کتیبه زرد رنگی به شیوه کوفی است که در بالا و فرع بر کتیبه ثلث اصلی، به موازات آن با مضمون: «بسم الله الرحمن الرحیم لم یکن الٓذین کفرو من اهل الکتاب...» (هشت آیه از سوره ۹۸ قرآن کریم) نگاشته شده است.
بر لبه داخلی پوشش ایوان و پیشانی ایوان نیز کتیبههایی سفید رنگ با خط ثلث و جلٓی نوشته شده و در پایان آنها با خط ریز نوشته شده است؛ احمد النجفی الزنجانی ۱۳۴۲.
بر اسپر ایوان و بالای ورودی یک قاب کاشی مشبک لاجوردی رنگ نصب شده و بر حواشی آن عبارت الهم صل علی منضم به نام پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) با خط ثلث در درون قابهای چند وجهی ستارهای شکل به طریق معرق نقش بسته و حد فاصل هر قاب ستارهای شکل یک قاب دایره مزین به القاب جل جلاله در رنگهای متنوع تعبیه گردیده است.
در حاشیه پائینی قاب مشبک نیز در درون قاب مستطیل با خط ثلث سفید رنگ نوشته شده است: «ها هما مرقد السید الشهید محمدبن محمدبن زیدبن الامام زین العابدین سنه ۱۳۸۲ الهجری القمری».
نمای داخل گنبدخانه یا بقعه ساده و گچ اندود است و تنها در ارتفاع ۱/۶۵ متری ازاره ای با کاشی زیر رنگی واقع شده است.
برفراز بقعه گنبدی فیروزه ای رنگ به بلندای ۲۶ متر با ساقه استوانه استقرار یافته و با کتیبههای معقلی
رنگارنگ قاب گرفته آراسته شده است.
۲ــ امام زاده ابراهیم
در سمت غربی گنبدخانه امامزاده محمد محروق یک فضای معماری دیگر قرار دارد که به « #امامزاده_ابراهیم» معروف و متعلق به «ابراهیم بن موسی الکاظم»(ع) است. این فضا نیز به صورت چهارطاقی ساخته شده و چهار درگاهی از چهار سو آن را به امامزاده محروق در شرق، رواق تالار مانندی در جنوب، خروجی به بیرون از بنا در غرب و کفشداری در شمال ارتباط میدهد.
نمای دو طرف ورودی بنا در سمت غرب که رویهی دیوار غربی مجموعه محسوب میشود با کلمه «الله» که با کاشیهای فیروزهای رنگ نره در هیئت خط بنایی یا معقلی نوشته شده، زینت یافته است. بر فراز چهارطاقی گنبدی آجری با ساقه کوتاه استقرار یافته و رویه ساقه گنبد به کتیبه کوفی مزین است. درون بنا ساده و بیآلایش با گچ اندود گردیده و تنها عنصر تزئینی آن ازاره کاشی منقوش پاکار گنبد است.
مجموعه معماری معروف به امامزاده محمد محروق بارها مورد مرمت و بهسازی قرار گرفته و در تاریخ ۲۹ آذرماه ۱۳۱۶به شماره ۳۰۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌 مردی نزد افلاطون آمد و گفت: امروز فلان مرد را دیدم که تو را دعا و ثنا همی گفت. افلاطون چون این سخن بشنید، سر فرو برد و بگریست.
مرد گفت: ای حکیم از من چه رنج آمد تو را که چنین تنگدل شدی؟
افلاطون گفت: از تو مرا رنجی نرسید، ولکن مرا مصیبتی از این بدتر چه بُوَد که جاهلی مرا بستاید و کار من او را پسندیده آید؟!
📚«عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندرــ قابوس نامه»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺بقعه امام زاده محروق در نیشابور، یادآور خدعه و نیرنگ و بی رحمی دولتمردان دستگاه خلافت عباسی
⭕️آرامگاه امام زاده محمد محروق در نیشابور
#نیشابور
#امامزاده_محمد_محروق
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️مسجد جامع هندوالان
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹پهنه جنوبی خراسان یا «قهستان» (قناتستان) در طول تاریخ همواره خاستگاه شگفتیها و حماسهها بوده است.
در دوران میان سنگی (حدود ۱۶۰۰۰سال پیش) یکی از نخستین صحنههای نقاشی بشر بر روی «سنگ نگاره لاخ مزار» بیرجند نقش بسته، در عصر اساطیر جنگ مهم و سرنوشت ساز دوازده رخ بین ایرانیان و تورانیان در بیابان گناباد روی داده و با شکست تورانیان، ایران از شر آنها رهایی یافته است. حدود ۲۵۰۰ سال پیش نخستین قنات در قصبه حفر شده و «تمدن قناتی» در گناباد آغاز گردیده است.
در سال۲۴ ه.ق مسلمانان از طریق طبس به خراسان وارد شدند و آن شهر را «دروازه اسلام» نامیدند. در اواسط قرن چهارم ه.ق مسجد یک ایوانی عظیم قاین همانند مسجد نیریز فارس ساخته شده و با ساخت آن مسجد، معماری کهن ایران احیاء گردیده است.
از اواسط قرن ۵ تا اواسط قرن ۷ ه.ق «اسماعیلیه» برفراز کوههای قهستان لرزه بر اندام حاکمان غیر ایرانی و اشراف میانداختند و منجمان، ریاضیدانان و اندیشمندان بیرجندی، گنابادی، قاینی و فردوسی صدها سال در آن عرصهها پیشرو بودند و مشعل علم و آگاهی را بر افروخته نگاه میداشتند و همواره شگفتتی و حماسه میآفریدند.
یکی دیگر از شگفتیهای آن دیار در قامت بنائی معروف به «مسجد هندوالان» تجلی یافت.
این سازهٔ منحصر به فرد در روستای هندوالان واقع در ۳۸کیلومتری درمیان و ۸۱کیلومتری شمال بیرجند ساخته شده است.
اگر چه به این بنا مسجد اطلاق میشود اما چیدمان فضاهای تشکیل دهنده آن با دیگر مساجد ایرانی شباهتی ندارد و مشخص نیست که از چه شیوه معماری تبعیت کرده است.
🔹 #مسجد_هندوالان در حال حاضر دارای نقشهای مستطیل و مسقف متشکل از یک ایوان بلند ورودی در جبهه شمال شرقی، یک شبستان ستوندار و سه اطاق مربع در جبهه جنوب غربی است که اطاق مرکزی بزرگتر از اطاقهای طرفین و به منزله گنبدخانه با ساختار متفاوت و تزیینات منحصر به فرد است. در دهه ۱۹۷۰م «برنارد اوکین» شرح مفصلی از این بنا تدوین کرده است او گنبدخانه مسجد هندوالان را قدیمیترین بخش مسجد دانسته و آن را با گنبدخانههای عصر سلجوقی و گنبدخانه سنگ بست مقایسه کرده است.
از توضیحات اوکین میتوان استنباط کرد که برای او هم ماهیت و کارکرد این مسجد چندان روشن نبوده و او ضمن این که در میان مساجد متعدد جهان اسلام بدیلی برای آن نیافته، در مورد هویت و کارکرد آن تلویحا دو فرضیه را مطرح کرده است: نخست این که این مسجد در ابتدا یک گنبدخانه تک افتاده همانند مسجد گنبد سنگان خواف بوده و فرض دوم این که گنبدخانه در ابتدا یک آرامگاه بوده همانند مقبره ارسلان جاذب که بعدها با اضافه کردن شبستان ستوندار در جلو و دو اطاق مربع شکل در طرفین، به مسجد تبدیل شده است او نشانهها اضافه کردن فضاهای الحاقی به گنبدخانه را تفاوت در ابعاد آجرها و ضخامت بخشی از دیوارها و عدم تقارن در نقشه بنا دانسته است، اما علیرغم آن توضیحات و انتساب آن به دوران تیموری، نقشه مسجد تا حدودی جبهه سمت قبله مسجد جامع اصفهان را به ذهن تداعی میکند. در عصر سلجوقیان ایوان قبله آن مسجد با یک چهارطاقی (گنبد خواجه نظامالملک) در دل یک سازه معماری صدر اسلام (مسجد شبستانی دوران دیلمی) ساخته شد. مسجد هندوالان هم با هر انگیزه و کارکردی که ساخته شده، پدیده معماری شگفتانگیز و منحصر به فردی مشابه آن در قهستان است که ایوان ورودی و گنبدخانه در یک محورِ و محصور در ستونهای شبستان است.
🔹مسجد هندواران به استناد تابلوی معرفی آن به سال ۸۵۰ ه.ق ساخته شده و بنا به کتیبهای که اخیرا بر بالای ورودی آن نصب شده، به دست سیفالدوله پسر شاه منصور احداث شده و در سال ۱۴۰۸ ه.ق توسط افراد خیٓر تعمیراتی در آن صورت گرفته است.
فضاهای معماری این مسجد به لحاظ ساختار و تزئینات داخلی آن با ابنیه تیموری قابل مقایسه است. زیر پوشش ایوان ورودی با ایجاد گوشوارها و طاقنماها جنبه تزئینی به خود گرفته است.
در شبستان پوشش عرقچین هر یک از چشمه طاقها با گوشوارهای تزئینی بر فراز ستونهای آجری استقرار یافته و پاکار هر یک از گنبدها به با یک ردیف آجر به طریق زیگزاگ آراسته شده است.
گنبدخانه از آرایههای بیشتری برخوردار است دیوارها با تعبیه درگاهیها و طاقنماها از یکنواختی درآمده و رویه دیوارها با گچ سفید شده است. دیوارها و محرابی ساده و بیپیرایه گنبدخانه را در سالهای اخیر با رنگهای آبی، سبز، قرمز، زرد و صورتی ناشیانه نقاشی کردهاند! بر فراز شانه قاعدههای گنبدخانه، گوشوارها و درگاهیها در کنار هم ایجاد شدهاند تا بستر هشت ضلعی و در نهایت دایره را جهت استقرار گنبد فراهم نمایند و این امر را کاربندیهای در هم بافتهای که ردیفهای لوزی شکل را ایجاد کردهاند، تسهیل کرده است.
📌این بنا در تاریخ یازدهم مرداد ۱۳۷۶ به شماره ۱۸۹۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی میرفت.
فضولی به او رسید و گفت: ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر من است، از برای چون تو کور دلان بیخرد است تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند!
📚«عبدالرحمن جامی ــ بهارستان»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺خانقاه-آرامگاه رشیدالدین محمد بیدوازی، نماد عرفان، تصوف، دانش و فرهیختگی در ولایت اسفراین.
⭕️آرامگاه رشیدالدین محمد بیدوازی
#اسفراین
#آرامگاه_بیدوازی
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️سنگ افراشتههای شرق خراسان ۳
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
۳-خواف
شهرستان خواف روزگاری مرکز فرهنگی و سیاسی خراسان بوده و به دو بخش "بالا خواف" و "پائین خواف" تقسیم شده است.
به استناد یافتههای باستان شناسی منطقه خواف از قدمت زیادی برخوردار است ولی نام و آوازه آن بعد از اسلام بلند شده است.
اگرچه اهالی خواف در همان اوائل سده اول ه.ق از اسلام استقبال کردند، اما تا سالها بعد در گوشه و کنار خواف زرتشتیان بر آئین خود بودند، از جمله در منطقه بالاخواف و شهر سنگان مقاومت زرتشتیان ۱۵۰ سال طول کشید و در نهایت چون تاب مقاومت نیاوردند به سواحل جنوبی هند مهاجرت کردند و در آن جا به یاد سنگان شهری به نام "سنگان" بنا نهادند.
در قرن سوم ه.ق منطقه خواف از توابع نیشابور بود و تا اواخر قرن ششم ه.ق مورخان و جغرافیانویسان شهرهای خواف (زوزن، خرگرد، سلامه، رود و نشتیفان) را ستودهاند و "یاقوت حموی" به دلیل اهمیت تجاری و کثرت عالمان آن دیار شهر زوزن را "بصره کوچک" نامیده و وجود یکی از مدارس بزرگ عصر سلجوقی معروف به "نظامیه" در خرگرد خواف نشانه جایگاه والای آن شهر در آن دوران محسوب میشود.
آخرین شاهکار معماری ایران پیش از حمله خونخواران مغول "مسجد ملک زوزن" بود که به دستور "ابوالموید ابوبکر علی زوزنی" به جای مسجد جامع زوزن بنیان گرفت و در سال ۶۱۷ ه.ق به دلیل تهاجم مغولان نیمه تمام باقی ماند اما توانست شکوه و عظمت خود را به رخ کشد و صاحب افتخار آغازگر کاربرد کاشی معرق در جهان باشد.
هجوم مغولان خونخوار در آغاز قرن هفتم و وقوع زلزله ویرانگر سال ۷۳۷ ه.ق موجب خسارات و آسیبهای فراوان به مردم منطقه خواف شد ولی ریشههای ستبر فرهنگی و دانشی مردان آن دیار دوباره رونق و آبادانی را به آن خطه باز آوردند و از عصر " شاهرخ" تیموری که هرات پایتخت ایران شد، به سعی و همت وزیر شاهرخ، " غیاثالدین پیر احمد خوافی" اقدامات فرهنگی و عمرانی فراوانی در منطقه صورت گرفت که مهمترین آنها ساخت بنای فاخر و باشکوه "مدرسه غیاثیه خرگرد" بود.
بدون تردید انوار مکتب و مشرب " شیخ احمد جامی" بر عرصه خواف هم تابیده و بر فرهنگ منطقه تاثیر گذاشته که نماد و مظهر آن رویداد را میتوان " سنگ افراشتههای مزارات خواف" فرض کرد.
در بررسیهای باستان شناسی، در برخی گورستانها سنگ افراشتهها و قلوه سنگهای کروی شکل مشاهده شدند که همانند سنگ افراشتههای هرات، تربت جام و باخرز متنوع و گاه کتیبهدار بودند و روایت مهاجرت شیخ احمد جامی از بزد به معدآباد را به ذهن تداعی میکردند. فراوانی آنها بیشتر در گورستانِ پشت آسبادهای نشتیفان، گورستان خرگرد خواف، مزار شاه سنجان در سنگان، آرامگاه حافظ ابرو در شهر خواف و گورستان روستای فایندر واقع در شمال غرب شهر خواف بود.
۴-باخرز
منطقه تاریخی باخرز به مرکزیت "مالین"در قدیم و "تایباد" در حال حاضر در مسیر راههای پر رفت و آمدی که نیشابور را به هرات و قهستان و سرخس ارتباط میداده، قرار داشته و به دلیل موقعیتش با مراکز بزرگ فرهنگی و اقتصادی تعامل داشته است. فراوانی محوطههای باستانی از دوران پیش از تاریخ قابلیت آن منطقه را برای اقامت گواهی میدهد.
به گواهی متون تاریخی و جغرافیایی دوران مجد و عظمت باخرز قرون پنجم و ششم ه.ق بوده و مرکز یا کرسی آن که به "قصر" شهرت داشته، مالین بوده است.
در سال ۶۴۴ ه.ق "منکو خان" مغول حکومت هرات و توابع آن شهر را به حاکمان "آل کرت" اعطا کرد که باخرز از جمله مضافات هرات بود و احتمالا از آن دوران مکتب فکری شیخ احمد جامی در باخرز نیز رواج و گسترش یافته و کاربرد سنگ افراشتهها که به باور مریدان شیخ از بزد او را تبعیت میکردند، بر فراز قبرها افراشته شدهاند.
در شمال غربی شهر تایباد نهر فصلی کوچکی معروف به "مرغزار " به رودخانه «ربس» میپیوندد، نهر مرغزار از کنار روستاهای "شیزن"، "استاد"، "سوران"، "جوذقان" و «مشهد ریزه» میگذرد. بیشترین و متنوع ترین سنگ افراشتههای شرق خراسان در گورستانهای مجاور آن روستاها مشاهده میشوند، آنها به لحاظ نوع و ساختار با یکدیگر متفاوتند برخی از آنها مثل سنگ افراشتههای گورستانهای «شیزن» و «سوران» بسیار بلند هستند. برخی دارای کتیبههای زیبای ثلث هستند مانند سنگ افراشته مزار ملک معینالدین در "جوذقان" و سنگ افراشته مزار شیخ ابواسحق در "آبقه" و بعضی تخته سنگهای بلند، صاف و دمدارِ ساده هستند مثل سنگ افراشته آرامگاه امیر سلطان عماد در "سوران" و بعضی با نقوش کنده یا برجسته زینت یافتهاند مانند سنگ افراشته مزار ملا تاجالدین در "شیزن" و سنگ افراشته مجاور مزار امیر حمزه شکر بار در "سوران".
📌جهت آشنایی بیشتر با این سنگ افراشتهها ر.ک: لباف خانیکی.رجبعلی، «سنگ افراشتههای مزارات باخرز»، فصل نامه علمی، فنی، هنری اثر ، ش۱۸ و ۱۹، س ۱۳۶۹
🆔 @labbafkhaniki
📌مظفرالدین شاه در فکر ایجاد مجلس است اما دیوارِ جهل و ظلمت اطراف او را گرفته است. از عینالدوله و امیر بهادر و امثال اینها چه انتظار باید داشت؟
میدانیم شاه مایل به اصلاح است، لیکن اصلاح مانع منافع اطرافیان است، نخواهند گذاشت!
📚«مهدی قلی خان هدایت ــ خاطرات و خطرات»
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️چهار طاقی سنگور
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹شهادت و خاکسپاری حضرت امام رضا(ع) در سناباد که بعدها به "مشهدالرضا"معروف شد، نه تنها حیات فرهنگی و سیاسی مشهد را به شدت تحت تآثیر قرار داد، بلکه موجب شد علاوه بر زائران و شیفتگان، عالمان، صوفیان و عارفانی نیز در شهر مشهد و پیرامون آن شهر به فاصلههای دور و نزدیک اقامت گزینند که اکنون شاهد خانقاهها و آرامگاههای متعددی از آنها و یا بناهای کهن اما بینام و نشان و ناشناخته در دشت طوس هستیم.
یکی از آن بناها " #چهارطاقی_سنگور" یا "سنگبر" است.
این بنا اگر چه در مجاورت روستای کوچکی به نام سنگبر است اما مشخص نیست که آیا روستا نام خود را از صاحب بنا گرفته یا چهارطاقی مسما به نام روستا شده است.
"حافظ ابرو" که در کتاب "جغرافیای تاریخی خراسان" به سال ۸۲۳ ه.ق تمامی روستاها و آبادیهای ولایت طوس را بر شمرده از سنگور یا سنگبر نام نبرده است در حالی که زیبایی و شکوه این بنا ایجاب میکرده که به آن اشاره شود.
🔹چهارطاقی سنگور در بخش #رضویه و در فاصله ۱۸ کیلومتری شمال شرق #مشهد و بر کناره کشف رود واقع است. این بنا با نقشه مربع در ابعاد ۶×۶ متر به فرم چهار طاقی ساخته شده به این معنی که بر میانهی هر ضلع درگاهی بلندی با طاق جناقی تعبیه گردیده و درگاهیها همواره باز بودهاند زیرا بر روی پایههای دو طرف درگاهیها داغی دیوار یا نشانهای از نصب درب چوبی مشاهده نمیشود. دیوارها آجری و با ظرافت و نظم خاص بر روی شالوده سنگ بنا شده و سطح داخی آنها گچ اندود بوده است.
معمار چیره دست این بنا کوشیده است تا آن را هرچه بیشتر در بیرون و درون زیبا جلوه دهد. در نمای بیرونی شواهد نشان میدهند که کلیت بنا از سه بخش مکعب، استوانه و گنبد ترکیب شده است. بخش پائینی مکعبی بوده که بر هر ضلع آن ایوان کم عمق با طاق جناقی احداث شده و از انتهای هر ایوان درگاهی به درون راه مییافته است. بخش میانی استوانهای بر فراز بخش مکعب شکل ساخته شده و بر بدنه این بخش هشت درگاهی کوتاه با طاق جناقی کند تعبیه گردیده است.
بر فراز استوانهای که ساقه گنبد محسوب میشود، گنبد خفته آجری استقرار یافته است.
🔹نمای داخلی بنا به مراتب از نمای بیرونی زیباتر و با شکوهتر بوده زیرا هنرمند معمار با چیدمان متنوع آجر جلوههای زیبا و چشمنوازی را به نمایش گذاشته است. در فضای درونی قاعده بنا چهار ضلعی با چهار درگاه ورودی است اما از ارتفاع حدود ۲ متری هنرمند با آراستن گوشهها با گوشوار ضمن زیبا سازی فضای داخلی زمینه را جهت تبدیل قاعده مربع به هشت ضلعی و هشت ضلعی را به شانزده ضلعی و در نهایت دایره فراهم کرده تا استقرار گنبد بر فراز بنا امکانپذیر شود.
بعد از ارتفاع ۳ متری کاربندیهای آجری که لوزیهای کوچک و بزرگ را شکل دادهاند، نقش مایههای اصلی تزئینات داخلی هستند و تزئینات داخل لوزیها را نحوه چیدمان آجرهای افقی، عمودی، مورب یا خفته راسته کامل کردهاند. وجود گوشوارها، مقرنسها و قاب بندیها که تا خط دایره قاعده گنبد ادامه یافته، منظر بسیار زیبا و چشم نوازی را عرضه کرده است.
🔹اگر چه بنا به سبک رازی و قابل مقایسه با چهار طاقی چلاقی یا چلاقد در نزدیکی آن است اما با توجه به ساختار آن میتوان فرض کرد که بنا تنها کاربرد یک آرامگاه نداشته بلکه احتمالا یک نماد یا یک یادمان نیز بوده است، زیرا این بنای متوازن به گونهای شکل گرفته که علاوه بر نمای زیبای بیرونی، جلوههای هنری داخلی بنا هم از طریق چهار درگاهی بلند و گشاده به خوبی و وضوح دیده شوند، کما این که تعبیه هشت نورگیر بر ساقه استوانه گنبد هم موجب روشنایی بیشتر فضای داخلی و مشاهده تزئینات آجری بر فراز بدنه گچ اندود دیوارها و ساقه گنبد میشده است.
🔹نام و نشانی از این بنا در متون یا کتیبهای ضبط نشده بنابراین در رابطه با تاریخ شکلگیری آن نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد اما با توجه به شیوه معماری، انتساب آن به قرن هشتم ه .ق امکان پذیر است.
متاسفانه این بنای فاخر درحال انهدام است و روز به روز به ویرانی و نابودی نزدیکتر میشود. لازم به نظر میرسد که در اسرع وقت جهت نجات آن بودجهای اضطراری اختصاص یابد و این بنای ناب کم نظیر تثبیت و ترمیم شود و به عنوان یکی از زیباترین جلوههای معماری خراسان باقی بماند.
📌چهار طاقی سنگور در تاریخ ۱۷ مرداد ماه ۱۳۸۳ به شماره ۱۱۰۱۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌روزی خواجه ابومنصور وزیر سلطان طغرل پیش شیخِ ما آمد و گفت: مرا وصیتی کن.
شیخ ما گفت: کار تو امروز ادای حقوق خلق است، این خلق جمله انبیاء دولت تو اند، به جمله به نظر فرزند نگر، به حطام دنیا و رحمت خلق فریفته مشو که خلایق بندهٔ حاجات خویشند. اگر به حاجات ایشان وفا کنی قبولت کنند، اگرچه بسیار عیب داری، اگر حاجات ایشان نگزاری به تو التفات نکنند اگر چه بسیار هنر داری.
📚«محمد بن منور ــ اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺مقبره پیر استیر، باز مانده از یک مجموعه معماری مهم و اسرارآمیز با رد پاهایی از تشیع، عرفان، تصوف، مسیحیت، صابئین و بودایی است!؟
⭕️مقبره پیر استیر
#سبزوار
#مقبره_پیراستیر
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌منجمی را بر دار میکردند. کسی از او پرسید: این صورت را در طالع خود دیده بودی؟
گفت؛ رفعتی دیده بودم، لیکن ندانستم که بر این موضع باشد!
📚 «فخرالدین علی صفی_لطایفالطوایف»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺مقبره پیر استیر بنایی عجیب با کاربری نامتعارف در غرب سبزوار
🛑مقبره پیر استیر
#سبزوار
#مقبره_پیراستیر
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌زنی را که بر حجاج خروج کرده بود، پیش وی آوردند، حجاج با وی سخن میگفت و او سر در پیش انداخته بود و نظر به زمین دوخته، نه جواب وی میدادی و نه به وی نظر میکرد. یکی از حاضران با وی گفت: امیر با تو سخن میگوید و تو از او اعراض میکنی؟!
گفت: من از خدای تعالی شرم دارم که به مردی نظر کنم که خدای تعالی به وی نظر نمیکند!
📚«عبدالرحمن جامی ــ بهارستان جامی»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺آرامگاه بیپیرایه ابومنصور ریابی بزرگمرد عرصه سیاست و تقوا در دوران سلجوقی ـــ روستای ریاب گناباد.
⭕️آرامگاه ابومنصور ریابی
#گناباد
#ابومنصور_ریابی
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺آرامگاه امامزاده محمد محروق تجلیگاه فرهنگ و هنر عصر صفوی در خراسان.
⭕️آرامگاه امامزاده محمد محروق
#نیشابور
#امامزاده_محمد_محروق
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️آرامگاه امامزاده محمد محروق در نیشابور
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹حدود ۲۰۰ سال پس از هجرت پیامبر (ص) مرزهای قلمرو اسلام تقریبا تثبیت شده بود اما مدعیان خلافت و زعامت در جای جای آن قلمرو به اشکال و انحاء مختلف ابراز وجود و بلوا میکردند و ایرانیان مسلمان که در تب و تاب کسب هویت و استقلال زبانی و فرهنگی خود بودند نیز از آن حرکتها بینصیب نمیماندند.
در آن دوران «حسن بن فضل»(سرخسی) در بغداد حکومت میکرد، برادرش «فضل بن سهل» تلاش میکرد که با کسب رضایت امام رضا(ع) نسبت به قبول ولایتعهدی مأمون، خلافت را از خاندان عباسی به علویان انتقال دهد. «محمدبن ابراهیم طباطبا» از احفاد امام حسن مجتبی(ع) در کوفه دعوی خلافت مسلمین داشت. «ابوالسرایا» از فرماندهان مستعفی «هرثمةبن اعین» در جنگ امین و مأمون به ابن طباطبا پیوست و کوفه را گرفت و لشکریان حسن بن سهل را تار و مار کرد، کمی بعد ابن طباطبا در گذشت (برخی گویند ابوالسرایا او را زهر داد). ابوالسرایا با خدعه یکی از اولاد حضرت علی(ع) را که کودکی کم سن و سال به نام «محمدبن محمدبن زیدبن علی بن حسین(ع)» بود نامزد خلافت کرد و او را وسیله طغیان خود قرار داد و به سرعت بصره و واسط را متصرف شد اما از «هرثمةبن اعین» مغز متفکر عصر عباسیان، والی و امیر لشکر خراسان شکست خورد و به اتفاق محمد بن محمد (محروق) راهی خوزستان شد.
🔹 در شهر شوش با لشکری که هرثمه در تعقیب او فرستاده بود مواجه شد و با محمدبن محمد اسیر شد. هرثمه ابوالسرایا را به بغداد نزد حسن بن سهل فرستاد که به دستور او کشته شد و محمدبن محمد را به مرو فرستاد که مأمون هر چه صلاح بداند در مورد او اعمال کند. شخصی که مأمور بردن محمدبن محمد به مرو بود در نیشابور او را کشت و پیکرش را سوزاند و پیکر سوختهاش را در گورستان تلاجرد نیشابور سال ۲۰۰ ه.ق به خاک سپردند که بعد از از آن واقعهٔ ناگوار، محمدبن محمد به «امامزاده #محمد_محروق» معروف شد.
در اواخر همان سال که حضرت امام رضا(ع) از مدینه عازم مرو بودند، به صراحت « #تاریخ_نیشابور» قبر امام زاده محروق را زیارت کردند و بعد از آن نیز مدفن آن امامزاده که یادآور فریب و نیرنگ هرثمةبن اعین، ابوالسرایا و برخی دیگر از دولتمردان مأمون عباسی بود، به زیارتگاه شیعیان نامبردار شد و مورد توجه و عنایت خاص و عام قرار گرفت.
🔹از کم و کیف بنای اولیه آرامگاه امامزاده محمد محروق اطلاعی در دست نیست و بنای معتبری که امروزه به امامزاده محروق منسوب است، در عهد صفویه بازپیرایی یا ساخته شده و بر گرد آن باغ با صفایی احداث گردیده و بعدها نیز تعمیرات و تغییراتی در آن اعمال شده است.
در حال حاضر بنای معروف به امامزاده محروق با نقشهای مربع شکل و وسعتی حدود ۹۷۰مترمربع در واقع مجموعهٔ معماری مشتمل بر یک ایوان بلند ورودی در جبههٔ شمالی با دو رواق دو طبقه در طرفین ایوان، گنبدخانه در میانه مجموعه، دو اطاق مربع در دو جانب گنبدخانه که اطاق سمت غربی به صورت چلیپایی با گنبدی آجری ساخته شده و اختصاص به مرقد «امامزاده ابراهیم» از اعقاب حضرت موسی بن جعفر(ع) دارد.
علاوه بر دو گنبدخانه یا فضاهای زیارتی محمد محروق و امام زاده ابراهیم، در جبهههای شرقی، جنوبی و غربی مجموعه نیز اطاقها و تالارهای مربع و مستطیل با کاربری عبادی ساخته شده که هرکدام با یک درگاهی به بیرون راه مییابند.
🔹زیباترین و باشکوهترین بخش این بنا ایوان رفیع ورودی است که با انواع کاشی و کتیبه آراسته شده است. درون ایوان را اِزارهای مزین به کاشیهای زیر رنگی با زمینه آبی زینت داده، بر بالای ازاره صفحات تزئینی کاشی رنگارنگ در اشکال مربع و مستطیل محصور در حاشیه لاجوردی را زینت دادهاند. موضوعات تزئینی آن صفحات عبارتند از شمسهای در میانه و نیم شمسههایی بر چهار سوی صفحه، حد فاصل آنها را اشکال ماکویی، لوزی و چند ضلعی به رنگهای مختلف پر کردهاند، بر فراز آن صفحات و نزدیک پاکار سقف کتیبه ثلث زیبای سفید رنگی در یک قاب لاجوردی بر فراز دیوار نقش بسته است و از پاکار سقف ایوان گوشوارها و طاقنماهای تزئینی در کنار هم قد کشیده و در ناحیهٔ تیزه سقف سر به هم داده، مقرنسها و در نهایت شمسه انتهای سقف را با زیبایی شگفتآوری شکل دادهاند. تمامی زیر طاق جلو ایوان را هم کتیبه پهن ثلث سفید رنگ بر زمینه لاجوردی پوشانده و بر بالای آن کتیبهٔ ریزتری به خط کوفی قهوهای رنگ (در سایه) نوشته شده است. در میانه انتهای ایوان، پیشخوان یا عارضهٔ ایوان مانندی در ابعاد کم با تزئینات کاشی احداث گردیده تا درگاه ورود را در بر گیرد، رویهٔ پایههای دو طرف ایوان نیز قاب بندی و درون قابهای سه گانه در هر طرف با کاشیهای رنگارنگ زینت یافته است. درون لچکیهای دو طرف طاق ایوان را نیز اسلیمیها پر کردهاند.
بر فراز پیشانی ایوان هم کتیبه ثلث دیگری نقش بسته که محتوا و ... بزودی خواهد آمد...
🆔 @labbafkhaniki
📌وزیر هرمز بن شاپور به وی نامه فرستاد که: بازرگانان بار جواهر بسیار آوردهاند و آنرا به صد هزار دینار برای پادشاه خریدهام، شنیدهام که پادشاه آن را نمیخواهد، اگر راست است، فلان بازرگان به صد هزار سود میخرد.
هرمز جواب نوشت: صد هزار دینار پیشِ ما قدری ندارد، چون ما بازرگانی کنیم، پادشاهی که کند؟ و بازرگانان چه کنند؟!
📚«عبدالرحمن جامی ــ بهارستان جامی»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺مسجد هندوالان سازهٔ معماری متفاوت در قهستان
⭕️مسجد جامع هندوالان
#درمیان
#بیرجند
#مسجد_هندوالان
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️آرامگاه رشیدالدین محمد بیدوازی
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹خراسان همواره به وجود اندیشمندان و بزرگانش پر آوازه بوده و هر یک از شهرهایش نیز به زینت حضور عالمانِ نامآور آراسته بودهاند اما آن ستارگان در آسمان بعضی شهرها درخشش بیشتری داشتهاند، ازجمله در شهرستان « #اسفراین» که به گفته ثعالبی نیشابوری «از آن جا اشخاص مشهور برخاستهاند».
خیل عالمان، عارفان، شاعران و سیاستمداران از قرون اولیه هجری قمری تا عصر صفوی در اسفراین نامآور و مشعل دارِ علم و آگاهی بودهاند که از جمله آنها:
-یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم اسفراینی (قرن۳و۴ق)
-حمویة بن علی (قرن۳و۴ ق)
-ابوحامد احمد بن ابی طاهر اسفراینی (قرن۵ ق)
-ابواسحاق ابراهیم اسفراینی (قرن ۴و۵ ق)
-ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی (قرن۴و۵ ق)
-امام محمدبن فضل ابوالفتوح ملقب به معتمد (قرن۵و۶ق)
-رضیالدین علی لالا (قرن۶و۷ ق)
-شیخ جمالالدین احمد ذاکر اسفراینی (قرن۷ ق)
-شیخ نورالدین حسن (قرن ۷ق)
-شیخ نجمالدین محمدبن احمد ادکانی (قرن ۸ق)
-آذری طوسی اسفراینی (قرن۸ و ۹ق)
-شیخ صدرالدین اسفراینی (قرن ۹ق)
-ملاعصامالدین ابراهیم (قرن۹ق)
-بقایی اسفراینی (قرن ۱۰ و ۱۱ق)
و...
🔹یکی از نامداران اسفراین « رشیدالدین محمد بیدوازی» از اقطاب و مشایخ صوفیهٔ ذهبیه و شاعر شیعی مذهب قرن نهم ه.ق بود که در اشعارش «رشید» تخلص میکرد.
او در معرفت مقامی بلند داشت به وجهی که صاحبان خرقه و ارشاد به انتساب با وی افتخار میکردند. او خود شاگرد و مرید امیر عبدالله برزشآبادی بود و خرقه از او گرفته و آداب طریقت از او آموخته بود.
رشیدالدین تا سال۸۵۵ ه.ق در خانقاهش در ادکان واقع در جنوب غرب اسفراین به ارشاد مشغول بود و سپس به بیدواز رفت و در آن جا به تربیت شاگردانی چون شیخ شاه علی اسفراینی و شیخ محمد خبوشانی همت گماشت و در نهایت به سال ۸۷۷ ه.ق به دار باقی شتافت و در خانقاهش در بیدواز به خاک سپرده شد.
داماد و خلیفهٔ رشیدالدین در رثای او مرثیهای سروده است که آخرین بیت آن این است:
تا برفت از فنا به سوی بقا
گشت تاریخ او بهشت نعیم (۸۷۷ق)
رشیدالدین بیدوازی تألیفاتی نیز داشت که ریاضالافیاض، المصباح و عشق و محبت از آن جملهاند.
در فاصله ۳۲ کیلومتری شهر اسفراین و مجاور روستای بیدواز بنای بازمانده از اواسط قرن نهم ه.ق واقع است که به «بقعهٔ شیخ محمد رشیدالدین» معروف است و بنا بر آنچه گفته شد، این بنا خانقاه شیخ نیز میتواند باشد.
🔹 #آرامگاه_بیدوازی بنایی است با قاعده هشت ضلعی که گنبدی عرقچین بر فراز آن استقرار یافته است. طول خارجی هر یک از اضلاع هشت گانه آن ۳/۵ متر و ارتفاع بنا ۱۲ متر است. گویا قبلا سه ورودی در جبهههای شمال، شرق و غرب به بنا راه داشته که اکنون فقط ورودی غربی باز است. دیوارها و پوشش بنا ساده و بی پیرایه از سنگ لاشه، ملات گچ و آهک شکل گرفته و بر بدنه گنبد چهار نورگیر و دنباله کلافهای چوبی که گنبد را مهار کردهاند مشاهده میشوند.
به نظر میرسد که این بنا به لحاظ تزئینات معماری درونگرا است زیرا سعی شده است با استفاده از عناصر مختلف درون بنا زیبا جلوه کند. هر یک از اضلاع بنا در داخل با طاقنماهایی دو طبقه آراسته شده و بر میانه ضلع جنوبی محرابی تعبیه گردیده که اطراف آن را کتیبهای به خط زیبای ثلث بر زمینه لاجوردی با مضمون آیه ای از سوره آل عمران زینت میداده اما به مرور تخریب شده و اکنون آثار ناچیزی از آن بر جای مانده است.
در ارتفاع ۳ متری از کف یک نوار عریض لاجوردی رنگ ایجاد شده و بر روی آن کتیبه ثلث و سفید رنگی نوشته شده است.
در ارتفاع ۶ متری نیز کتیبه دیگری بر زمینه لاجوردی نقش بسته است. محتوای کتیبهها آیات قرآنی و درود و تحیت به ائمه اطهار (ع) است. این کتیبهها بر اثر نشت آب باران آسیب فراوان دیده است.
🔹در آرامگاه بیدوازی علاوه بر ارزشهای معماری و عرفانی، آثار هنری نفیسی نیز وجود داشته که به مرور زمان دستخوش آسیب و جابجایی شده است از جمله سه جفت در چوبی بسیار زیبا بر ورودیها نصب بوده که بنا به نوشته آقای احمد فدایی در سال ۱۳۷۳ دو جفت از آن درها در درون بنا نگهداری میشدند، آنها به نقوش اسلیمی و ختایی مزین بودهاند.
اثر بسیار نفیس دیگر صندوق چوبی بقعه در ابعاد ۱۱۲×۱۶۲سانتیمتر با ۱۰۳ سانتیمتر ارتفاع بوده که تمامی سطح آن به روش منبت به گل و بوته مزین بوده و بر ازارهها نیز دو ردیف کتیبه ثلث نوشته شده است.
کتیبه بالا پس از حکاکی آیةالکرسی به این عبارت ختم شده است:
«عمل استاد محمد بن نظام بنده ذوالجلال و الاکرام»
و در کتیبه پائین اسامی اقطاب سلسله ذهبیه قید شده است.
این اثر نفیس پس از بروز اتفاقاتی به موزه بزرگ خراسان و در نهایت به موزه آیینه خانه بجنورد انتقال یافته است.
📌آرامگاه بیدوازی در تاریخ ۲۷ دیماه ۱۳۷۷ به شماره ۲۱۹۲ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌از سقراط حکیم پرسیدند: مردمان را چرا دو گوش و یک زبان دادهاند؟
گفت: از برای آن که شنیدنهای او باید که بیش از گفتنهای او باشد.
📚«شمسالدین شهر زوری ــ شرح حکمةالاشراق»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺سنگ افراشتههای متنوع گورستان نشتیفان خواف
⭕️سنگ افراشتههای شرق خراسان
#سنگ_افراشته
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌از بزرگمهر حکیم پرسیدند: حیات دائمی که را باشد از آدمیزاد؟
گفت: دو طایفه را، یکی عادل را دوم ظالم را که هیچ گاه نمیرد عادل و ظالم، یکی به نیک خصالی و دیگر به بد نامی.
📚«مجد خوافی_ روضه خلد»
🆔 T.me/labbafkhaniki