"من اگر از شما صداقت و صمیمت میخواهم اول باید خودم با شما صادق و صمیمی باشم."
📖چشم هایش
بزرگ علوی
سه درس مهم زندگي 👌
❣اگر ميخواهي
دروغي نشنوي، اصراري
براي شنيدن حقيقت نداشته باش.
❣به خاطر داشته باش
هرگاه به قله رسيدي، همزمان
در کنار دره اي عميق ايستاده اى.
❣هرگز با يک آدم
نادان مجادله نکنيد؛
تماشاگران ممکن است نتوانند
تفاوت بين شما را تشخيص دهند
🦋🍂
⏰ زمان فعال شدن قفل خودکار رسیده است !
» ارسال پیام در گروه تا ساعت [ 10:00 ] ممنوع میباشد .
لا أريدك مثل قطرة ماء
لإرواء عطشي
أريدك مثل نهر الملح
أنه كلما سئمت منك
دع عطشي يبدأ مرة أخری
تو را بهسانِ قطرهی آبی
نمیخواهم که عطَشم را
سیراب کنی تو را بهسان
رودی از نمک میخواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطَشم دوباره آغاز شود
#فاروق_جویده🦢🍃
همه عُمر بر ندارم سَر از این خُمارِ مستی
که هنوز من نبودم،که تو در دلم نشستی
تو نه مِثلِ آفتابی،که حضور و غِیبت افتد
دگران روند و آیند وتو همچنان که هستی
دلِ دردمند ما را،که اسیر توست یارا
به وِصال،مَرهَمی نِه،چو به انتظار خستی
حضرت سعدی،،،
جمله ای انگیزشی وعالیست ولیکن از تئوری تا عمل راهی دور ودراز است... و ای بسا نخواسته هایی که ناخواسته به یک فرد، جمع ، ویا ملتی تحمیل شده ونه انتخاب فرد و گروه و... وکنار گذاشتن مسائل تحمیلی بسیار سخت تر از مواردی ست که انسان به میل خود، انتخاب کرده؛ هرچند نادرست..
Читать полностью…The first step to getting what you want is having the courage to get rid of what you don't.
اولين قدم براى رسيدن به چيزهايى كه ميخواى اينه كه جرئت خلاص شدن از چيزهايى كه نميخواى رو داشته باشی.
🌷🌱
شما آزادی انتخاب دارید که خوش بین باشید یا بدبین. بنابراین نگرش قدیمی خود را کنار بگذارید و نگرش جدید را بپوشید.
🌱🦋
نخستین بار که عشق به سراغم آمد،
ادعای مالکیت جهان را کردم!
وهمه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم،
امروز که تهی از خودخواهی ها و تصاحب ها،
نگاهی عاشقانه به زندگی دارم،
از هر چه هست،
تنها مالک تنهایی خویشم…
و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام میکنم …
این است نظام عشق :
هیچکس نبودن!
من نرگس مستانه شدم،هیچ ندیدی
من گیسوی بی شانه شدم،هیچ ندیدی
آهوی تو با ناز خرامید به صحرا
دنبال تو بی خانه شدم،هیچ ندیدی
تا زلف گشودی دل ما رفت به تاراج
گیسوی تورا شانه شدم،هیچ ندیدی
هربار که جوشید دلم در تب عشقت
چون باده میخانه شدم،هیچ ندیدی
آغوش غزالت به غزل باز شد اما
تا سوی غزلخانه شدم،هیچ ندیدی
من غرق دو چشمت شده بودم که ببینی
با موج تو دیوانه شدم،هیچ ندیدی
تو موجی
تو موجی و دريای حسرت مکانت
پريشان رنگين افقهای فردا
نگاه مه آلوده ديدگانت
تو دائم به خود در ستيزی
تو هرگز نداری سکونی
تو دائم ز خود میگريزی
تو آن ابر آشفته نيلگونی
چه میشد خدايا
چه میشد اگر ساحلی دور بودم
شبی با دو بازویِ بگشودهٔ خود،
ترا میربودم، ترا میربودم
فروغ_فرخزاد
تو زنـــــــــــدگیـت هیـچوقت
نـذار هـــــــــــرڪسی از راه رسید
با ســــاز دلت تمـرین نوازنـــدگـی ڪنہ...
.
#بغض_تنهایے
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
سلام
خیلی مچکرم 🙏🏻
اینجوری که میفرمایین نیست
زبان عربی رو در حدهذا و هذه دوران مدرسه میدونم 😁
زبان انگلیسی هم تا حدودی بلدم اگه از کلمات سخت استفاده نشده باشه 😊
این پیامای هم که به اشتراک میزاریم برای دوستان کپیه ☺️
با کدام بال میتوان
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک میتوان
پرده بر نگاهِ خیره زمان کشید؟
با کدام دست می توان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام دست؟
#فروغ_فرخزاد
واعظی منبری رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد. کدخدا که خیلی لذت برده بود به واعظ گفت: روزی که میخواهی از این روستا بروی بیا سه کیسه برنج از من بگیر! واعظ شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر در خانهٔ کدخدا رفت و از کیسههای برنج سراغ گرفت.
کدخدا گفت: راستش برنجی در کار نیست. آن روز منبر جالبی رفتی من خیلی خوشم آمد و گفتم من هم یک چیزی بگویم که تو خوشت بیاید.
📖 امثالوحکم
#علی_اکبر_دهخدا
😁😁
برگ دیگر بی نیاز از شاخه شد دل کند و رفت
این سبب را این چنین بنمود که پاییز آمده است
#مهدی_پورحسن