library_book | Unsorted

Telegram-канал library_book - کتاب و کتابخوانی

387

@Mahestan421 :ارتباط با ادمین

Subscribe to a channel

کتاب و کتابخوانی

#قیام_در_راه_سلطنت

9 اسفند 1331-28 مرداد 1332

#نصرت‌_الله_معینیان

از انتشارات روزنامه یومیّه آتش



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#سیمای_صنعتی_ایران_در_دهه_انقلاب

از انتشارات شرکت ایران ادکو با همکاری بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#چشم_انداز_پادشاه

#اصلاحات_ارضی_در_ایران

#دانلد_آر_دنمن

#برگردان_به_فارسی #محمود_مصاحب

#موسسه_انتشارات_آیندگان، 1355


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#اطلاعاتی_دربارۀ_شورای_فرهنگی_سلطنتی_ایران

و فعالیت‌های ده ساله آن(1351-1341)
متن گزارش آقای #شجاع‌_الدین_شفا

#دبیر_کل_شورای_فرهنگی_سلطنتی به مناسبت دهمین سال تاسیس شورا



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#شعر

صدای قلب تو آری،
صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار
و عطر سوختن اشک و عشق و شرم و شتاب
میان بندبند کهنه‌ی دیوار آجری گُم شد.

فضای کوچه‌ی میعاد
طنین خاطره‌ی ضربه‌های گام تو را
به ذهن منجمد سنگفرش امانت داد.
و آب بود که می‌رفت...

ثقیل می‌آید. چرا؟
که سنگ کوچه‌ی بی‌انتظار اگر بودی
سخن روال دگر داشت.

سکوت درمان نیست.
اگر نهفتن درد التیام واهی بود
لبان خسته‌ی من قفل آهنین می‌شد.

چه کوچه خلوت بود...

#نصرت_رحمانی


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#شعر

گر پلک های او
نگشاید به روی من
سرچشمه های روشن خورشید عشق را
مهر از کدام سوی برآید
روز از کدام روزنه تابد ؟!

#حمید_مصدق


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

گفت: واللّه از من به دل نگيريد، نگفته بماند بهتر است اما خوب در دروازه را می‌شود بست دهن مردم را نمی‌شود چو افتاده بود كه اخويتان را. اهورا، اثر سم روی بدن من خيلی كند است. حالا تو را می‌بينم كه باز هم ساكت كنار بستر من نشسته‌ای و اين تنها من بوده‌ام كه يكريز حرف زده‌ام. باشد، ديگر مهم نيست، می‌دانی؟ به فكر مادرمان افتاده‌ام كه هر شب چراغ را روشن می‌گذارد و با خود می‌گويد:
پدر و پسرها شب می‌آيند راه می‌روند، سراغ زنده‌ها را می‌گيرند. حرف می‌زنند، اما چه طور كسی كه آن همه سم خورده حتی پس از مردن هم می‌تواند حرف بزند؟


#هرمز_شهدادی



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#مشفق_کاظمی

#تهران_مخوف ۲


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#مشفق_کاظمی

#تهران_مخوف


 "- انشاءالله مبارک است ولی نفرمودید با کی وصلت خواهید کرد ؟
سیاوش با خنده پاسخ داد:
-اگر بگویم درست نمی دانم باور نخواهید کرد، چون من خودم هیچ در این کار دخالت نداشته ام. آنقدر که از پدرم شنیده ام دختر ف. السلطنه است و بطوری که آقاجانم می گوید، پدر زنم خیلی متمول و پولداراست و با این ازدواج ثروت ما چند برابر خواهد شد و البته با این ترتیب میدان خوشگذرانی من هم بیشتر وسعت خواهد یافت."

#تهران_مخوف
#مشفق_کاظمی

مشفق کاظمی با تکیه بر اصول صحیح رمان نویسی و با محور قرار دادن زن به مفاسد درونی جامعه ایران اواخر عهد قاجار و اوایل عهد پهلوی پرداخت. داستان رمان حول عشق فرخ و مهین دور می‌زند اما نویسنده طی آن به علل انحراف مشروطه، روسپی شدن زنان و فساد اداره جات می‌پردازد.
در نقد فمینیستی این اثر به چنین مواردی بر می خوریم که جامع آن روز ایران درگیر آن بود.
مرد سالاری ، روسپی گری ، اقتدار مردان ، خشونت علیه زنان ، بی هویتی زن ، بی سوادی ، ازدواج اجباری ، خرافات ، توجه به زیبایی، استفاده ابزاری از زن، نابرابری نگرش جامعه به زن و مرد.



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#شعر

خوابیده بودی
اینجا کنار من
می بردمت به جای دیگری آنجا کنار من خوابیده بودی
آیا تو یک نفری؟
یا
مجموعه نفراتی؟
یادم نیست!
جنس تو چیست؟
جنسیت تو چگونه است؟
ابریشمی یا ماورای ابر


#رضا_براهنی


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#شعر

فراوان "دوستت دارم" فراوان
و از همان آغاز می‌دانستم
می‌دانستم که شکست خواهم خورد
و لابه‌لایِ فصل‌های قِصه کُشته خواهم شد
و سرم به سوی تو حَمل خواهد شد
و فراوان
خوشحال میشدم
به زیبایی این پایان ...


#نزار_قبانی


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#موسیقی_ایرانی

برای ۱۷۶ مسافر...

#خواننده و #آهنگ‌ساز: #علی_عظیمی

#خونه_بهار

#شاعر: #عمران_صلاحی

آهای فلک که گردنت، از همه‌مون بُلن‌تره
به ما که خسته‌ایم بگو، خونه‌ی باهار کدوم‌وَره؟



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#موسیقی_ایرانی

#علی_مولایی

#در_حسرت_یک_بوسه


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#موسیقی_ایرانی

#علی_مولایی

#در_حسرت_یک_بوسه


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

داستان قطعی برق و استخراج بیت‌کوین توسط چینی‌ها

طرح از #عابد_زارعی


#بیتکوین #بیت_کوین #قطعی_برق #اقتصاد_ایران
#چین #مستعمره_چین #مازوت #آلودگی_هوا #آلودگی_هوای_تهران



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#قیام_در_راه_سلطنت

9 اسفند 1331-28 مرداد 1332

#نصرت‌_الله_معینیان

از انتشارات روزنامه یومیّه آتش



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#سیمای_صنعتی_ایران_در_دهه_انقلاب

از انتشارات شرکت ایران ادکو با همکاری بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#چشم_انداز_پادشاه

#اصلاحات_ارضی_در_ایران

#دانلد_آر_دنمن

#برگردان_به_فارسی #محمود_مصاحب

#موسسه_انتشارات_آیندگان، 1355


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#اطلاعاتی_دربارۀ_شورای_فرهنگی_سلطنتی_ایران

و فعالیت‌های ده ساله آن(1351-1341)
متن گزارش آقای #شجاع‌_الدین_شفا

#دبیر_کل_شورای_فرهنگی_سلطنتی به مناسبت دهمین سال تاسیس شورا



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#شعر

و من منتظر تو خواهم ماند
همچون کلبه ای تنها
تا دوباره مرا ببینی
و در من زندگی کنی
و تا آن زمان پنجره هایم
درد خواهند کشید...

#پابلو_نرودا


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

صبح بایستی بلند شوم، صورتم را بتراشم، دندانهایم را مسواک بزنم و بعد به اداره بروم. پیاده که نمی‌شود رفت. ماشین هم داشته باشی باز باید عجله کنی. هر چه هم تصمیم می‌گیرم زودتر بلند بشوم، بلکه ورزش سوئدی بکنم یا حداقل چند بار دولا و راست بشوم، نمی‌شود. ناچار باید هر دو سه ماهی، سوراخ کمربند را عوض کرد. و حالا دیگر فقط دو سوراخ باقی مانده است. وقتی هم زود بلند بشوم، حتی اگر هم یادم باشد، با دو سه حرکت خسته می‌شوم، به نفس‌نفس می‌افتم. تازه مگر می‌شود سیگار نکشید، ترک که نه، حداقل صبح‌ها را نکشید؟ دندان‌هایم زرد شده است. یکیش کرم خورده است. کو وقت که پرش کنم؟ دو تا حفره‌ی قرینه‌ی هم میان دندانهای پیشین و آسیا پیدا شده است. با دندان‌های جلو باید بجوم. بی‌خوابی هر شبه هم بد از بدتر است. زنم می‌گوید: «ترا به خدا بس کن. مگر نگفتی همین یکی را فقط می‌کشم؟»

#هوشنگ_گلشیری



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

این دخترک اسیر بسیار جوان، به علت گناهی تخیلی، منتظر چه سرنوشتی است؟ چون در تابستانی بسیار گرم و در بعدازظهرهایی بسیار طولانی زندانی شده، خودش خود را به زندان انفرادی محکوم کرده است. او نه علت زندانی شدنش را می خواهد بداند و نه مدت آن را. پنجره رو‌به‌دیوار باز می‌شود و دخترک حالت فکورانه‌ی ساختگی‌ای دارد، بی‌آنکه چیزی بخواند.
روی دیوار دیگر زندانش آینه‌ای است که فقط تصویر خود او را منعکس می‌کند، و نیز به زودی شرح خطاهایی را که بابت ارتکاب شان محکوم شده و باید مجازات شود، به کندی در آن مشاهده می‌کند، یا این طور به نظرش می‌آید. آینه دختری را که مدت زیادی خود را در آن نگاه می‌کند، به شکلی دوگانه نشان می‌دهد. این هم معشوقه‌ای نامحتمل، کاملا شبیه و دست نیافتنی، زاده ی تنهایی و خواب و خیال و نیز دستی که به ماجرا تن در می‌دهد: دو جفت چشم، دوجفت گوش، آیا من هم دو دهان و دو جفت لب را به خواب دیده‌ام؟.
.
.

اگر آدم تنهاست، باید وانمود کند دو نفر است. اگر دو نفر است، وانمود کند سه نفر است. از آن پس دیگر این کار بسیار مشکل می‌شود، حتی با چندین پنجره و چندین آینه با اندازه‌های گوناگون. اگر آدم از سه نفر بیشتر باشد، همان بهتر که وانمود کند یک نفر است.


#آلن_رب_گریه

#تعیین_موقعیت_شهری_خیالی

#برگردان_به_فارسی: #پرویز_شهدی



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#مشفق_کاظمی

#تهران_مخوف ۱


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

##تهران_مخوف

#مشفق_کاظمی

در دو فایل


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#شعر

خدا كند كوهها به هم برسند
دریا چنگ بزند به آسمان
ماهش را بدزدد
به میخانه‌ شوند پلنگ‌ها با آهوها .
 
خدا كند مستی به اشیاء سرایت كند
پنجره‌‌ها
دیوارها را بشكنند
و
تو
همچنانكه یارت را تنگ می‌بوسی
مرا نیز به یاد بیاوری .
 
محبوب من
محبوب دور افتاده‌ی من
با من بزن پیاله‌ای دیگر
به سلامتی باغ‌های معلق انگور


 #الیاس_علوی


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#موسیقی_ایرانی

#موزیک_ویدئوی « #خونه_بهار» از #علی_عظیمی درباره مسافران پرواز ۷۵۲ اوکراین که سال گذشته با شلیک دو موشک سپاه پاسداران کشته شدند.

برای ۱۷۶ مسافر...

یادشان گرامی

#خواننده و #آهنگ‌ساز: #علی_عظیمی

#شاعر: #عمران_صلاحی

آهای فلک که گردنت، از همه‌مون بُلن‌تره
به ما که خسته‌ایم بگو، خونه‌ی باهار کدوم‌وَره؟



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#موسیقی_ایرانی

برای ۱۷۶ مسافر...

#یادشان_گرامی

#خواننده و #آهنگ‌ساز: #علی_عظیمی

#شاعر: #عمران_صلاحی

آهای فلک که گردنت، از همه‌مون بُلن‌تره
به ما که خسته‌ایم بگو، خونه‌ی باهار کدوم‌وَره؟



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#موسیقی_ایرانی

#علی_مولایی

#در_حسرت_یک_بوسه


دلم تنگه تو این سینه؛ تو روزای قرنطینه…
آخه بوسه ی تو؛ درمونِ این عاشق غمگینه!
خالی شده آغوشم؛ ولی نمیشه فراموشم…
آخه لمس تو بی واهمه، در همهمه تضمینه!
در حسرت یک بوسه ی بوسیدنیم یار!
تو جون منی و من؛ واسه تو موندنیم یار…
در حسرت یک بوسه ی بوسیدنیم یار!
تو جون منی و من؛ واسه تو موندنیم یار…
نترس از شبِ سردی؛ که پریشونی رویاته
نترس از تن گرمی؛ که هنوز عاشقِ دنیاته
تو هستی و امید هست و دلم گرمِ نفسهاته…
همه هستی من؛ مستی و تردستی چشماته!
نگاهت خود درمانه! با خنده ی جانانه…
نگاهت خود درمانه؛ با خنده ی جانانه
دلم تنگه تو این سینه؛ تو روزای قرنطینه…
آخه بوسه ی تو؛ درمونِ این عاشق غمگینه!
خالی شده آغوشم؛ ولی نمیشه فراموشم…
آخه لمس تو بی واهمه، در همهمه تضمینه!
در حسرت یک بوسه ی بوسیدنیم یار!
تو جون منی و من؛ واسه تو موندنیم یار…
در حسرت یک بوسه ی بوسیدنیم یار!
تو جون منی و من؛ واسه تو موندنیم یار…


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book


#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

سالروز خروج #شاه و #شهبانو از #ایران

#محمدرضا_شاه_پهلوی و #شهبانو_فرح_پهلوی در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ ایران را ترک کردند. می‌گویند شاه ۱۰ روز قبل از آن تصمیم قطعی به خروج از کشور گرفته بود.

اینکه چرا شاه از کشور رفت، تفاسیر مختلفی را دربر داشته است. خود او به طور رسمی گفت که برای استراحت به آسوان مصر می‌رود. اما تحلیلگرانی هستند که می‌گویند پادشاه ایران نمی‌خواست به سیاست مشت آهنین متوسل شود و با سرکوب گسترده، ماندگاری حکومت خود را تضمین کند.

فرح پهلوی در کتاب خاطراتش درباره این سفر خاص می‌گوید:

«هر بار که صبح ۲۶ دی ۱۳۵۷ را به یاد می‌آورم اندوهی عمیق و بی‌پایان قلبم را می‌فشارد. آن روز تهران در سکوتی دلهره آور فرو رفته بود. گویی پایتخت ما که از چند ماه پیش در خون و آتش به سر می‌برد، ناگهان نفس در سینه حبس کرده بود. ما در آن روز به سفر می‌رفتیم. مملکت را ترک می‌گفتیم با این گمان که دور شدن موقت پادشاه به آرام کردن شورش کمک خواهد کرد».

نکته جالب توجه آنکه چند روز قبل از خروج از کشور، شاه از خبرنگاران و رسانه‌های بین المللی می‌خواهد به کاخ و محل اقامت خانواده شاهنشاهی بیایند و از همه چیز عکس و فیلم بگیرند. یکی از خبرنگاران خارجی در این باره گفته بود:‌

« کاخ سلطنتی دست نخورده است. لباس‌ها همه در کمدها مانده‌اند و فقط آنها را پوشانده‌اند. ویترین‌ها و کمدها دست نخورده‌اند. کتابخانه ملکه همچنان مملو از آثار هنری است که او دوست داشته است. حس کلی کاخ این است که خانواده‌ای که اینجا می‌زیسته، برای سفری کوتاه رفته و باز خواهد گشت».

پس از اینکه مجلس به دولت بختیار رای اعتماد داد، شاه و شهبانو در میان بغض هواداران و وفاداران خود در فرودگاه، ایران را برای همیشه ترک کردند.

پس از خروج شاه، انقلابیون نیز در خیابان‌ها شادی کردند و آیت‌الله خمینی نیز خروج شاه را «فرار محمدرضا پهلوی» خواند و در پیامی گفت:‌«فرار محمد رضا پهلوی را که طلیعه پیروزی ملت و سرلوحه سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض می‌کنم...او رفت و به هم پیمان خود اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و مسلمین پیوست...».

حدود دو هفته بعد از خروج شاه، آیت‌الله خمینی در میان استقبال انقلابیون به ایران بازگشت. خروج و ورودی که در ادبیات انقلابی به «دیو چون بیرون رود فرشته در آید» تعبیر شد.

#محمدرضاشاه
#فرح_پهلوی



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…

کتاب و کتابخوانی

#ورزشی

خبرگزاری ایسنا نوشته هادی ساعی وارد سالن برگزاری لیگ تکواندو شده، بعد از اعلام خوش آمدگویی از بلندگوی ورزشگاه، به دبیر سازمان لیگ ناسزا گفته و به صورتش سیلی زده.
به این دلیل که: «چرا دیر خیر مقدم گفتی! هفته پیش هم که اومدم سالن، خیلی دیر خوش آمد گفتین» 🤦🏻‍♂️
تا همین پارسال پیرارسال، اینکه کسی در تکواندوی کشورمان منفورتر از سیدمحمد پولادگر شود غیر ممکن به نظر می‌رسید، اما انگار هادی ساعی با تمام قوا می‌کوشد این عنوان را نصیب خود کند.



#کانال #کتاب_و_کتابخوانی

@library_book

Читать полностью…
Subscribe to a channel