lolivash | Unsorted

Telegram-канал lolivash - لولی‌وش

351

مجموعه‌ای از عکس، فیلم، موسیقی و متن های مورد علاقه‌ام. حرفی، حدیثی بود: @VivaKamran همچنین ببینید @rude_loli

Subscribe to a channel

لولی‌وش

بیشتر طلبه سنتی‌هام هستید، فعلا البته و نه تا آخر😃 به مرور دُرّ و گوهرهای مدرنم رو هم رو می‌‌کنم و اگه تا اینجاش باهام اومدین، اونا هم دل بخشی رو می‌برن کما اینکه تا حالا برای بخشی رو بردن اما نه اکثریت💁‍♂

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Beyond our path
👤 Santurnavazan Ensemble
⏱ 05:28
💾 9.10 MB
----
فضاسازیِ پاورچینی که سنتورنوازان از اول انجام می‌دن کاملا به دور از تصورم در مورد سازی به سنتیِ سنتور بود؛ انگار که شروع فیلمی نفس‌گیر باشه. در ادامه که حال و هوای سنتی از راه می‌رسه، سطح دیگه‌ای از ظرافت کار نمایان می‌شه و می‌بینی تو هم‌نوازی دست‌جمعی‌شونه که هنرشون رو نشون می‌دن. در نهایت سادات سنتورنواز، سوار بر ریتمی که چهار نعل می‌تازه، تشویق بحق شنوندگان از جمله کیهان کلهر رو هم به ارمغان میارن و کنسرت "ز بعد ما" رو ختم به خیر می‌کنن.
----
@lolivash | #Instrumental #سنتی

Читать полностью…

لولی‌وش

@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

#یادداشت_ها

فضیلت خودخواهی (٢)

آین رند بعد از اینکه سیستم اخلاقی خودش که مبتنی بر خودخواهی عقلانیه رو مختصرا معرفی می‌کنه، فصل اول رو اختصاص می‌ده به مبانی ضروری همچین سیستمی و کار‌ش رو با اصل ماجرا یعنی اخلاق شروع می‌کنه. نیاز انسان به اخلاق و یک نظام ارزشی رو مورد پرسش قرار می‌ده و با بررسی رویکردهای موجود به اخلاق، به این نتیجه می‌رسه که هیچ نظام اخلاقی هنوز نتونسته جواب عقلانی، اثبات‌پذیر عینی و علمی بده و همه برای توجیه اخلاق متوسل شدن به توجیهات غیرمنطقی:

«بیشتر فیلسوفان وجود اخلاق را یک امر مسلم دانسته و آن را یک واقعیت تاریخی به شمار آورده‌اند و از این رو، در پی شناسایی ریشه‌های متافیزیکی یا اعتبار عینی آن نرفته‌اند. بسیاری از آنان کوشیده‌اند انحصار سنتی تصوف و عرفان در حوزه علم اخلاق را در هم بشکنند و به جای آن بنای یک اخلاق عقلانی علمی و غیرمذهبی را پایه‌گذاری کنند. ولی تلاش‌های آنان محدود به این شد که اخلاق را در بستر اجتماعی توجیه نمایند. یعنی فقط جایگزینی جامعه به جای خدا.»

خواسته‌های جامعه از این جهت تو سیستم اخلاقی رند قابل اتکا نیستن چون اخلاق برای رند یک تعریف عینی و در نتیجه دستور العمل مشخص داره و مسئولیت مستقیم و عملی نتیجه‌شه اما جامعه قابل تعریف عینی نیست و در عمل مجموعه‌ای از افراده که هر بار عده‌ای به بهانه‌ای (اکثریت، زور، ثروت و...) منویات جامعه رو بر اساس منافع خودشون تفسیر می‌کنن و باعث می‌شن اتصال زنجیره اخلاقی جامعه قطع بشه. وقتی جمعی به نمایندگی از جامعه می‌گویند خواهان چیزی هستند، به صرف اینکه صدای جامعه ادعایی هستن خواسته‌شون مشروع نیست و بقیه مجبور نیستن زندگی خودشون رو صرف خدمت به خواسته و خواهش‌های جمعی کنن.
به تعبیری نظام‌های اخلاقی موجود مبنای عقلانی علمی نداشته و همه به نوعی پذیرفتن که معیار اخلاقی بودن اعمال انسان، خواهش‌ها و هوس‌ها هستن و دعوا سر اینه که هوس و خواهش‌های چه کسی؟ نظام‌های سنتی که خدا و دین و راز رو معیار اخلاق می‌دونستن، عقل انسان رو در حد تشخیص عمل اخلاقی نمی‌دونستن و پناه بردن به خیالات. نظام‌های فعلی با جایگزین کردن جامعه به جای خدا، تمایلات عده‌ای رو معیار قرار دادن و حتی بخشی به نسبی‌گرایی رسیده و با ادعای اینکه اصلا نمی‌شه دستور العملی برای اخلاق داشت و هر عملی که شخص تشخیص بده درسته درسته، تبر زدن به ریشه اخلاق.

بعد از این مقدمه رند شروع می‌کنه به پایه‌گذاری سیستم اخلاقی که در برابر علم و منطق لنگ نزنه. برای این کار اول از همه می‌ره سراغ شناسایی «ارزش‌های اخلاقی». از اون‌‌جایی که شناخت همه ارزش‌ها به یکباره ممکن نیست، لازمه که اول «ارزش غایی» یا ارزشی که همه ارزش‌های دیگه زیر سایه‌ش قرار می‌گیرن رو بشناسیم تا بقیه ارزش‌ها خودی نشون بدن. آین رند با تعریفی که از ارزش داره (چیزی که موجودات برای بدست آوردن یا حفظ آن دست به عمل می‌زنن) استدلال می‌کنه:

ارزش/هدف تنها و تنها برای موجود زنده معنی داره و موجود زنده به خاطر زنده بودنه که ارزش و هدفی برای خودش داره؛ در نتیجه ارزش غایی هر موجود زنده‌ای، بلا استثنا زنده موندنه.

بقاء، با تایید علم، هدف تکامل موجودات زنده‌ست و تمامی ابزارهای زیستی پیرامون بقای بیشتر و بهتر تکامل یافتن. اولین اصل سیستم رند همینجا خودش رو نشون می‌ده:

زندگی یک ارزش است که توسط فرایندی پیوسته بدست می‌آید و حفظ می‌شود. هر چیزی که به بقایش کمک کند خوب است و هر چیزی که حیاتش را تهدید نماید بد است.

تو بخش بعدی از فصل اول، می‌پردازیم به امکاناتی که انسان برای شناختن خوب و بد در مسیر بقا در اختیار داره و می‌تونه استفاده ببره....

----
@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Life Ain't Fair, Higher quality
👤 king manyara RFII
⏱ 02:08
💾 5.07 MB
----
دیروز وقتی به شروع این آهنگ خوردم درجا گوشم زنگ آشنایی خورد و فورا پرت شدم به سه سال پیش؛ روزی که سلطان امینم و لاجیک عزیزم Homicide رو دادن بیرون و تا آخر روز یه ریز گوشش می‌دادم.

تو رپ بنده‌ی بیت خوبم و فلوی خوش‌فاز رو می‌پرستم. کمی بعد از رسیدن نت‌ها به گوشم، موج بیت تو سرم تبدیل شد به هد زدن ریزی که تا ثانیه آخر ادامه داشت؛ رضایت حداکثری.
----
@lolivash | #HipHop

Читать полностью…

لولی‌وش

#یادداشت_ها

روز معلم با توجه به اوضاع داخل، وقت خوبیه برای حرف زدن از دوستی‌ها که معلمای اصلی آدم تو این معرکه‌ن. این‌که پشت‌گرمی اصلیم حتی جلوتر از خانواده، بخشی از دوستام هستن گفتن نداره و همینجا هم چند باری حرفش شده. هر چند همیشه از اهمیت، قدرت و تاثیر دوستی‌ها مطلع بودم اما این اواخر دو ماجرا باعث شدن نگاهم به دوستی چکش کاری اساسی به خودش ببینه:

1. بحران‌های هر از گاهیم دیگه تبدیل به رویه شدن و دارم مثل پدر گرامی عادت می‌کنم به هزینه دادن برای جفت یک‌های پیاپی. تنها چیزی که مثل همیشه و هم‌اندازه دست و پا زدن‌های خودم جلوی فاجعه رو گرفته، شونه‌هاییه که دوست‌هام زیر بغلم گذاشتن. با اینکه تو شادی‌هام کم نذاشتن، سال‌هاست نه برای نیازی نشنیدم و مثل خودم با هم برخورد شده. قبلا که جیک جیک مستونم بود قویا کانسپت دوستی رو ستایش می‌کردم؛ حالا که مسیر پیش‌رو رو منطقی اما سخت‌تر از همیشه می‌بینیم دلم بیشتر از هر زمانی گرمه به بودن کنار افرادی که دوستی رو در عمل معنی کردن.


2. تماس بیشتر با دنیای بیرون از ذهنم آدم‌های جدیدی رو به زندگیم راه داد و تنظیم کردن فیلتر دوستی‌ها بر اساس تمایلات ‌شخصی باعث شد تعدادی جواهر لابه‌لایِ گل و لایِ جای جایِ کشور پیدا کنم که فارغ از حواس جمعی‌شون، تاییدی بودن بر نظریه تازه کلنگ خورده‌م در باب دوستی و نوع ارتباطی که می‌شه داشت. مفصلش پست دیگه‌ای می‌طلبه اما مختصرا بگم می‌شه از پنجره دوستی دریچه‌ای برای تغییر ارتباط با حوزه‌های اجتماعی ساخت. یه کالت/کلاب خودمونی‌طور شاید.
فردی مثل من با تمایلات خاص خودش وقتی با آدم‌هایی که کیفیات مشابه ذهنی-رفتاری دارن ارتباط نزدیکی برقرار می‌کنه، رسما به نقشه گنجی دست پیدا کرده که اثرش رو توی شیوه فکر و رفتار می‌شه دید. وقت صرف کردن جهت جلا دادن دوستی‌ها، بهترین سرمایه‌گذاری تحصیلی عمرم بوده تا اینجای کار.
----
@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 هێندە بەرگی ئاڵ مەپۆشە
👤 مکائیل
⏱ 03:46
💾 2.59 MB
----
این‌قدر لباس رنگارنگ بر تن نکن
تا در نگاه چشمانم ذوب نشوی*

گویی گل نو بهاری
که با باد شمال می‌رقصد

از دور هم که می‌بینیمت
آرامشی در دلم پیدا می‌شود
عشق تو مانند خورشیدی‌ست
که با غروبش زیباتر هم می‌شود

رنگین‌کمان همه‌ی رنگ‌های دنیا در رخسار تو پیداست
رنگین‌کمان همه‌ی رنگ‌های طبیعت در رخسار تو پیداست
باور نکن که لبخند عاشقانه‌ام در دلهایمان گم شود

گیسوانت در باد موج می‌گیرند
مثل موج‌های دریایی بی‌بندر
تاج زیبایی هر گلی
شیوه ناز تو به خود دارد

مترجم: ویدا
----
*ویدا در مورد "تا در نگاه چشمانم ذوب نشوی" نظرش این بود که زیاد بودن رنگ‌ها، چشم شاعر رو تا مرز کوری می‌بره و داره ميگه نکن با من از این کارا. نظر من اینه که با توجه به ادامه شعر، منظور شاعر یکی شدن طبیعت و معشوق تو چشم شاعره؛ خصوصا که تو ادامه تشبیهش می‌کنه به گل نو بهار.
----
@lolivash | #Kurdish

Читать полностью…

لولی‌وش

⏱ 03:30
💾 15.59 MB
🎥 Jonas Mekas
----
فیلم کوتاه تجربی که آقای مکاس از گردهمایی هیپی‌ها برای خوندن دست جمعی هاره کریشنا در سال 1966 تهیه کرده. حس آشنایی غریبی که بی‌ارتباط به دنیا گنگ خواب‌هام نیست، اولین حسم بود به این فیلم.
----
@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

در واقع وقتی امیدم را در شب لعنت می‌کنم و در روز به آغوشش می‌کشم، ساختار واقعی انسان را می‌فهمم. می‌گویند: «شب، چهره مطمئن حقیقت است؛ روز، تلاشی برای فراموش کردنش.»
----
© Loli | @lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

#یادداشت‌ها

فضیلت خودخواهی (۱)

خب بریم برای قسمت اول از معرفی و خلاصه فصل به فصل فضیلت خودخواهی. خانم رند تو پیش درآمد کتاب به سه نکته کلیدی اشاره می‌کنه. اول از همه با عنوان کتاب شروع می‌کنه که بطور قابل انتظاری تو ذهن خواننده‌های اولیه سوال برانگیز بوده و ایشونم با تایید بک‌گراند منفی ذهنی مفهوم خودخواهی و کنتراستش با فضیلت به این شکل قضیه رو بازش می‌کنن:

«تعریف دقیق و لغت‌نامه‌ای واژه خودخواهی این است: کسی که به خواسته‌ها و علایق خود سرگرم است. این مفهوم دربردارنده هیچ‌گونه ارزیابی اخلاقی نیست و به ما نمی‌گوید که آیا اینکه کسی دنبال خواسته‌ها و علایق خود باشد خوب است یا بد؛ به ما نمی‌گوید که خواسته‌ها و علایق واقعی آدمی کدام است. پاسخ دادن به این چنین پرسش‌هایی بر عهده اخلاق است.»

نکته بعدی وقتیه که خودخواهی رو به حوزه اخلاق (که دستور و روش زندگیه) میاریم و تبدیل می‌شه به «بسته‌ای از رفتارها» با محوریت علایق و خواسته‌های خود که (به شرط عقلانی بودن) تو رشد آدم تاثیر بسزایی دارن؛ از همینجا گریزی می‌زنه به اینکه اتفاقا اخلاق مبتنی بر دگرخواهی بیشتر مستعد آسیب‌زا بودنه چون: اولا هر گونه پرداختن به خواسته‌ها و علایق خود درش تقبیح می‌شه و دوما خواسته‌های شخصی سرمنشأ اعمال قبیح و غیرانسانی معرفی می‌شه و توصیه می‌کنن به فدا کردن خواسته‌های خود برای دیگران.
بصورت عمیق‌تر، رند با جداسازی و شکاف انداختن بین انجام‌دهنده عمل (کنشگر) و بهره‌بردار از اون عمل، مخالفه و بنظرش کنشگر باید همیشه بهره‌بردار عمل خودش که با خواست و علاقه خودش صورت گرفته، باشه و هر گونه فداسازی کنشگر، فدا کردن اخلاق محسوب می‌شه و این مصداق اصلی بی‌عدالتیه:

«پس می‌توان گفت نگاه دگرخواهی به انسان چیزی بیش از یک حیوان فداکار یا یک سودجوی ازخودگذشته‌ نیست. یعنی قربانی یا انگل. از این رو جایگاهی برای مفهوم هم‌زیستی خیرخواهانه در میان انسان‌ها قائل نیست و مفهوم عدالت را به رسمیت نمی‌شناسد.»

نکته آخر برای خوانندگانیه که بسته رفتاری خودمحور، نوعی از ماکیاولیسم یا سایکوپث بودن رو به ذهنشون متبادر می‌کنه و می‌پرسن: پس آدم می‌تونه هر طوری که هوس کرد عمل کنه؟

«بقای آدمی بصورت تصادفی و اتفاقی امکان‌پذير نیست. بلکه آدم باید اصول لازم برای بقای خود را کشف و بر اساس آن عمل کند. از این رو خودکامی‌های (self-interest) آدمی را نمی‌توان توسط تمایلات کور یا هوس‌های تصادفی تعیین کرد بلکه شناسایی و دستیابی به آن‌ها باید بر اساس اصول عقلانی صورت پذیرد. به این دلیل است که اخلاق‌عینیت‌گرا، اخلاقی است مبتنی بر خودکامی عقلانی یا خودخواهی عقلانی.»

اینم از پیش درآمد.
----
@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

#یادداشت_ها

صفتی که کودکی‌تون رو باهاش گذروندین رو یادتونه؟ من رو از اول به کنجکاویم می‌شناختن. چشمای سیاه و تیله مانندی که تا وقت خواب و گاها حین خواب، نظاره‌گر فعال اطراف بودن و وقتی چیزی می‌دیدن، نگاهش می‌کردن. دست‌هایی تشنه‌ی لمس و یک جفت پای گشنه‌ی گردش و ذهنی حاضر و ناظر، آماده دریافت و پایه‌ی اقدام. از چشم اطرافیان هم پنهون نموند و شد آنچه شد. از زمانی که یادم میاد همیشه بزرگترین کنجکاویم در مورد خودم بوده. زندگی کنجکاوی دومم بود. به مرگ هم نه، فکر نمی‌کردم.

اول (از طریق صفاتی که بقیه به همدیگه یا من نسبت می‌دادن) خیلی ابتدایی با کانسپت ذهن آشنا شدم و بعدها مغز رو شناختم؛ چیزی که بدنم رو (با مقداری شک، ذهنم~خودآگاهم رو هم) کنترل می‌کرد و ذهن مشتاقم معرفتی در مورد چیستیش نداشت.

کابوس کامل در ابتدا و شروع به کنار اومدن در ادامه و همکاری در نهایت. پروسه‌ای که نهایتا باعث شد جهان رو از طریق خودم بشناسم و تا نوجوانی به آگاهی قابل قبولی از چیزهایی که می‌خواستم و نمی‌خواستم رسیدم. (خواستنی‌هام، همیشه بنظرم ارزش زندگی و تلاش برای بدست آوردن داشتن و بندبازی‌های فراوانم مویدش هستن).

قابل قبول، پاداشی نبود که ذهن لولی حریصی تو قواره یه نوجون کله‌شق رو سیر کنه. خوندن و خودآموزی، خشت‌های اطراف مغزم رو برداشتن و با درک اجزا و کارکردهاش، شناختم از اطرافم تغییر کرد. حالا دلیل پشت خیلی از واکنش‌ و رفتارهای خودم و بقیه رو می‌دونستم؛ قبلا حدس‌هایی می‌زدم و حالا حقایقی نوشته شده پیدا شده بودن که خیلی بهتر از خودم پرده از واقعیت برداشته بودن و حتی بهتر، الگوهایی برای شناسایی ارتباط بین مسائل مختلف و پیش‌بینی رفتارها و نتایج در اختیار داشتم.

انگولک کردن الگوهای ذهنی خودم و بقیه، نتیجه ناگزیر فهم پراگماتیک دنیا بود. به زودی تغییر رفتارهای خودم واضح شد و همراه کردن اطرافم برای اهدافی که مد نظرم بود روز به روز آسون‌تر می‌نمود. تاریخ، منطق، فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و ادبیات تا همین اواخر (قبل غیبت اخیر) در کنار تجربه‌های خودم خشت‌ خام خودشناسیم رو پخته تحویلم دادن و کمک کردن خودم رو از هر جهت نگاه کنم. از سمتی هم خود روابط انسانی اثر خودشناسی رو بالا بردن و رابطه متاقبلشون باعث شد روابط هدفمندتری هم شکل بگیره.

به تازگی ولی سیاست توجهمو فراوان جلب کرده و زیست‌شناسی. تاثیر مستقیم‌تر این دو روی زندگی برام جالب و کاربردیه. ناراستیه با مخاطبین عزیز نگم لذت شخصی محدودی هم می‌برم از بهتر عمل کردن به نسبت نرم عمومی تو گزینش باورهای سیاسی و اجتماعی و مهمتر از همه دوستان و اشخاص نزدیکم تو هر مقطعی از زندگیم در کنار تلاش موثر برای رنگ بخشیدن و برجسته کردنشون تو زندگیم و اطرافم. خلاصه که کنجکاوی اگه شانس و امکانات هدایت شدن رو داشته باشه، می‌تونه زندگی‌تون رو نجات بده و چه بسا از فشار زندگی لازم نباشه به مرگ فکر کنید.

اما خب کیه که همه‌ی اینا رو دوباره زندگی کنه؟ خودمم اگه راه نزدیک‌تری بنظرم می‌اومد انتخابش می‌کردم اما وسعم همین بود. بخاطر همین می‌خوام دو منبع جالب و کاربردی بهتون معرفی می‌کنم که دوست دارم قبل‌تر کسی بهم پیشنهاد می‌داد. فقط بگم که توضیحشون بمونه برای بعد و فعلا فقط کوتاه اسم می‌برم برای قشر کنجکاوتر و توضیح مفصل بمونه برای یادداشت‌های بعدی.

اولی سوشیونیک‌ها (Socionics) هستن. یه منبع که ممکنه شما رو یاد MBTI بندازه اما به سادگیش نگاه نکنید، تا بیخ و بن رفتارهای مختلف رو خیلی ظریف‌ با دخالت دادنِ بیشتر روان‌شناسی و بر اساس فانکشن‌های مشخص و متنوع دسته‌بندی‌ می‌کنه؛ یه ابزار شناسایی قوی برای افرادی که مطالعاتی تو روانشناسی داشتن. سرچ یوتیوب تایپ‌هاش عالی می‌نوازه.


دومی کتابیه به اسم «فضلیت خودخواهی» که اثر خانم آین رند هستش. ایشون نیاز به معرفی من نداره و تنها یه سرچ با آشنا شدن بایکی از ذهن‌های بنیان‌گذار دنیا فاصله دارید. کتابش برای کامو خونده‌ها بنظرم جذابیت خوبی داره و نشون می‌ده که جهان‌بینی کامو به زبان منطقی و واقع‌گرایانه چه ویژگی‌های عینی و قابل لمسی تو زندگی روزمره داره و چطور می‌شه زندگی رو به زبون ذهن واقع‌نگر ترجمه کرد.

@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

⏱ 00:53
💾 5.34 MB
----
خانم لَمی شریف هم با اقلّ امکانات، یه میز و بشکن و هم‌خوانِ هم‌فاز، پرستوی مهاجر رو با این کیفیت می‌خونه و می‌شینه کنار «جیرانی الله الله» برای زمزمه‌های روزمره‌ی گاه و بی‌گاه.
----
@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 The Safety of the Still Moonlight
👤 Those Who Ride With Giants
⏱ 04:37
💾 10.65 MB
----
«سفری سنگین در جستجوی روزهای سبک‌تر. او زندگی خود را این‌گونه گذراند.»
----
@lolivash | #Instrumental #lofi

Читать полностью…

لولی‌وش

⏱ 01:05
💾 9.87 MB
----
گیتار الکتریک و درام، کف پیاده‌رو؛ حوالی انقلاب.
----
@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Суд
👤 The Tiger Lilies
⏱ 03:10
💾 6.53 MB
----
- What kind of music do you listen to?
+ it's complicated.
-----
@lolivash | #Rock #Russian

Читать полностью…

لولی‌وش

@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

I'm feeling a little blue, 2010
----
© Rachel Louise | @lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Tanc A Lelek (Highfleet OST)
👤 Turjan Aylahn
⏱ 03:38
💾 3.26 MB
----
احساس دانستن اینکه پایان چگونه است...
اما او ادامه می دهد شاید زندگی به او امتیازی ناگهانی بدهد.
----
@lolivash | #Instrumental

Читать полностью…

لولی‌وش

@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

The Garden of death, 1896.
----
کالت خودمونی من و رفقا و تمایل ویژه‌مون به سو کالد «زندگی» علی‌رغم واقعیت‌های موجود😄
----
© Hugo Simberg | @lolivash | #نقاشی

Читать полностью…

لولی‌وش

@lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 اشک غمّاز
👤 شجریان
⏱ 02:31
💾 5.81 MB
----
خصوصی‌های شجریان>>>
----
@lolivash | #سنتی

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Hare Krishna
👤 Bhaktivedanta Swami
⏱ 03:30
💾 8.18 MB
----
مانترا نمونه شرقی‌تر ذکرهای صوفیانه‌ی خودمون، نوعی سروده‌ست که خیلی روی تکرار کلماتی خاصی با لحن خاص خودش تاکید داره. نوع بیان عموما مدور و مکرر با فراز و فرود مشخصه. اینجا قبلا یه مدل عبری از مانترا گذاشته بودم و چند پست قبل هم براتون از عنصر سادگی و تکرار و اثرشون گفته بودم.

سروده Hare Krishna در اصل ذکر سرسپردگان کریشنا، یکی از تجلی‌های ویشنو، بوده و از یه جایی به بعد با تلاش‌های مرشد هندو Abhay Charanaravinda Bhaktivedanta Swami این سروده تبدیل می‌شه به چهره عمومی‌شون تو غرب و خصوصا آمریکا. ذکرشون به مذاق هیپی‌ها خوش میاد و با هم برنامه اجرا می‌کردن. یه طوری با هم ترکیب شدن که ملت گاها اونا رو نسخه‌ی هندی‌طور هیپی‌ها می‌دونستن ولی خب کلا اصول اینا با هیپی‌ها نمی‌خوند و از سنت دیگه‌ای برخاسته بودن اما خوب کنار اومده بودن با هم. تو اروپا هم جناب Jonas Mekas کارگردان تراز فیلم‌های تجربی به مدل خودش یه فیلم تجربی ازشون با موسیقی متن مانتراشون (همینی که می‌شنوید) درست می‌کنه و توجهات رو بهشون جلب می‌کنه.
----
@lolivash | #folklore #Indian

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Linceul d'hiver
👤 Les Discrets
⏱ 02:50
💾 15.80 MB
----
تمام آرزوهایم در دلم جمع شده‌اند اما نمی‌شود.
۲۵.
---
@lolivash | #Instrumental #Post_rock

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 Stripes
👤 Chapelier Fou
⏱ 02:26
💾 5.68 MB
----
«من به نقاشی دنیاهایم با تخیل ادامه می دهم؛ حیله‌ی حاجت‌مند جز خیالش چیست؟»
----
@lolivash | #Instrumental

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 یا طیر السنونو
👤 Lama Shrief
⏱ 00:52
💾 932.83 KB
----
یا طیر السنونو
سلم لی عیونو
قلو انی بحبو بحبو
و بعمری ما بخونو
قلو وحیاة الله
عنو ما بختلی
قلو انی ان شاء الله ان‌ شاء الله
ما بخیبلو ظنونو
----
ای پرستوی مهاجر
سلامم رو به چشم‌هاش برسون
بگو دوستش دارم
و هرگز بهش خیانت نمی‌کنم
بگو به خدا قسم ناامیدش نمی‌کنم
بگو به خدا قسم تنهاش نمی‌ذارم
----
@lolivash | #Arabic

Читать полностью…

لولی‌وش

🎵 DOOM
👤 Gesaffelstein
⏱ 01:49
💾 1.67 MB
----
فکر می‌کنم آهنگایی از این دست که سادگی و تکرر مشخصه‌ی اصلی‌شونه (فارغ از ژانر آهنگ) با بخش خاص و پنهونی از شنونده ارتباط برقرار می‌کنن که همیشه دنبال ثبات و قابل پیش‌بینی بودن وقایع و اتفاقاته و متناسب با ظرفیت فرد از بی‌ثباتی ناآرام می‌شه؛ تغییر رو دوست داره اما پیش‌بینی شده و بر اساس قواعدی که می‌شناسه. (بارها تجربه کرده=تکرر)

تو کیس موسیقی علاوه بر حس خوشایند، درک آسان هسته‌ و کانون موسیقی و ارتباط مستقیم با عناصر تشکیل دهنده، از نتایج پلی هستن که «تکرار و سادگی» بین آهنگ و شنونده می‌زنن.

تو کل آلبوم 16 دقیقه‌ای که دی‌جی عزیز، گزافلشتاین بیرون داده می‌شه این مشخصه‌ها رو دید خصوصا تو Doom که از لحاظ مرتب و تمیز بودن کار رو به گرید نظامی رسونده :))
----
@lolivash | #Instrumental #Metalotronic

Читать полностью…

لولی‌وش

سلام 👀
مدتی بود دلتنگ محتوای کانال و فضای امنش بودم و حالا که شوق و وقتش رو دارم کار رو از سر می‌گیرم و از امشب اینجا هم برقراره 🎉

طبعا زمان و شرایط اثرشون رو روی منم گذاشتن و حالا روحیه «مغموم»ی ندارم ولی «لولی‌وش» سر جاشه که داستانش بماند و به مرور از محتوا می‌شه فهمیدش. بالاخره بعد از چند سال دوری از میادین استارت مجدد کتاب‌خونی رو هم زدم و کنارش می‌خوام یادداشت‌های بیشتری هم تو کانال بذارم.🥸
باقی مسائل رو هم اگه باشید به مرور خودتون می‌بینید و می‌شنوید و علی الحساب یه لو-فای چیل و بی‌آلایش هم تقدیم می‌کنم باشد که خوشتون بیاد؛ همه‌مون لایق کمی بستن چشمای خسته از وزنِ روزهای فعلی و حس بی‌وزنی هستیم. مراقبت کنید❤️

Читать полностью…

لولی‌وش

The aviator's wife, 1981
-----
‏بالاخره یک روز صبح چشمهایت را باز می‌کنی اما توان خارج شدن از تخت را نداری، باقی دیگر تکرار است؛ تلاش برای پذیرش و کنار آمدن با جزئیات سقف و سکوت.

#توییت | Saeed Barabadi
----
© Éric Rohmer | @lolivash

Читать полностью…

لولی‌وش

#یادداشت_ها

امشب خیلی دلم می‌خواست جای عموم باشم. داستان از این قراره که عموم اولین ماشینش رو با مشقت و امید و آرزوی فراوانی خرید و خیلی زودم مجبور شد بفروشه پیکان عزیزش رو. تمام این دو سالی که ماشین نداشت، لحظه به لحظه‌شون براش حسرت و مایه‌ی حقارت بودن. تمام این دو سال فکر و ذکر و اولویت اولش ماشین بوده. و خب حدس بزنین که کی بالاخره قراره دوباره جاده‌ها رو با ماشین خودش طی کنه؟ بله! عموم.

بالاخره تونسته لنگری برای پیشرفتش پیدا کنه و قراره تا مدت‌ها خودشو به این نقطه‌ی عطف زندگیش آویزون کنه.
بالاخره تونسته پیش حضور سنگین سایه‌ی مادر، خودی نشون بده.
برگ برنده‌ش رو برای مدت‌ها پیدا کرده.

من هم به این حس، نیاز مبرم دارم. نیاز دارم برای یک شب هم که شده، راس خواسته‌هام به جا بیاد و غرور، افتخار، خوشی، لذت و سرمستی رو یک‌جا با هم در خودم حس کنم.

ببینم پیروزی بالاخره چه مزه‌ای دارد؟
واقعا اونچنان که می‌بینم، روشن و گرمابخش است؟
چشمای من هم اینطور رنگ شوق و امید به خود می‌گیرند؟ نفسم گرمای اطمینان به خودش بگیره و کلماتم استوارتر از همیشه، به سوی آینده‌ی روشن قدم بردارن؟ به همون مطمئنی سرم رو بذارم رو بالش و ذره‌ای تردید به دلم راه ندم به نسبت روزهای خوش نیامده؟

نیاز من مبرم است و ضروری. مشخصا کل زندگی برای من چیزی بیشتر از یک باخت از پیش تعیین شده نبوده و نیست. اما حالیا، در این وانفسای تاب و توانم، نیازی ذاتی و غریزی پیدا کرده‌ام به لمس و حس کمترین نشانی از چیزی که بهش می‌گویم زندگی. سلسله‌ی این شکست‌ها بالاخره باید یک‌جایی ختم به پیروزی‌ای شود که نوش‌دارویی باشد بر تک تک زخم‌هایی که در این راه کشیده‌ام. قویا به این نقطه‌ی عطف در زندگیم نیازمندم.

نیاز و خواسته‌های من ساده، پیش‌پا افتاده و دم‌دستی هستند. چرخه‌ی شکست‌های پیاپی و انتخاب‌های نادرست در پستی بلندی‌های زندگی از من فردی ساخته با نیاز و خواسته‌های ساده، پیش‌پا افتاده و دم‌دستی.

حال که سلاله‌های امید را به سان دندان های شیر، به مانند آن قسمتی از خودم که فکر می کردم به آن نیاز دارم را از دست داده‌ام، به پیروزی‌ای ولو درحد خریدن پژوپارسی مدل ۸۵ با مشکل استارت هم شده، نیاز دارم.

-----
@lolivash

Читать полностью…
Subscribe to a channel