.
آیا شما که صورتتان را
در سایهی نقاب غمانگیز زندگی
مخفی نمودهاید
گاهی بهاین حقیقت یأسآور
اندیشه میکنید
که زندههای امروزی
چیزی بهجز تفالهی یک زنده نیستند
گویی که کودکی
در اولین تبسم خود پیر گشته است
و قلب – این کتیبهی مخدوش
که در خطوط اصلی آن دست بردهاند
به اعتبار سنگیِ خود هرگز
احساس اعتماد نخواهد کرد
شاید که اعتیاد به بودن
و مصرف مدام مسکنها
امیال پاک و ساده و انسانی را
به ورطه زوال کشانده است
شاید که روح را
به انزوای یک جزیره نامسکون
تبعید کردهاند
شاید که من صدای زنجره را خواب دیدهام...
– فروغ فرخزاد، بخشی از شعرِ دیدار در شب
✺ Nirvana
.
🔺YouTube
• HAUSER - Christmas Special - Part 2
00:00 – I'll Be Home for Christmas
03:13 – Have Yourself a Merry Little Christmas
07:12 – Little Drummer Boy
#Holidays
#Cello
🌟
اما احساس میکنم که پیر و پیرتر میشوم
و آوازهایی که خواندم پژواکی در دوردستهاست
چون صدای آسیابی بادی که به دور خودش میچرخد
گویی که برای ابد جنگجویی در پی افتخار خواهم ماند...
• Artist: Opeth (Vocalist: Mikael Åkerfeldt)
• Genre: #Progressive_rock, #Cover
🖤
.
برف کلامی که فقط
بر زبان سکوت جاری میشود
سفیدخوانی آسمان است
در فصل آخر سالنامهی بیبرگ...
#شمس_لنگرودی
🎨 View of a street on the outskirts of Munich, winter (1923)
by Anders Andersen-Lundby (1841–1923)
✿ Nirvana
.
🔺YouTube
از کمانهی آواز
بوی اشک تو میآید
از کمانهی آواز.
پرخاشگرست و
ناگفته
این سرود
که از رطوبت آه میگذرد.[شهرام شاهرخ تاش]
• Long Arm - For All People With Broken Hearts
• ( Darkly - Project: Mooncircle, 2018 )
✿ Nirvana
من برای درخود زیستن آمدم، دیگران در من زیستند.[نصرت_رحمانی، از مقدمهی حریق_باد، چاپ اول، ۱۳۴۹
]
🖤🎹 #Neo_Classical
محبوب من!
شب که میشود، حرفهای تاریک میزنم.
دست میکشم روی یاد شما تا که خیالها خوابشان ببرد.
خودم بیدار میمانم و تا سحر - سپیده - به چشمهای میشیِ خیالِ شما نگاه میکنم.
#محمد_صالحعلا
#Arabic, #Fusion
✨♥️
.
شب میآید، بیصدا، بیهیچ.
آنجا میمانم، به جستجوی شوقی، لذتی،
و بیهوده و شگفتزده میبینم
باید تاب آورم رنجم را،
مانند اندکی آفتاب در آبِ سرد.
– پل الوار، ترجمهی جواد فرید
✿ Nirvana
•••
🖤 #Classical, #Choir
بر درهها فرود میآیم
و با خورشیدِ گریان رشدی غمانگیز دارم...
#هوشنگ_چالنگی
🖤 Summer Fades Away
• #Neo_Classical, #Ambient
.
– با معشوق بودن به عاشق آرام و قرار میدهد و سکونی توأم با آرامش به همراه میآورد. جنبش عشق بهمنزلهی میل با تملک معشوق و نگهداشت متعلقش به پایان میرسد. تنها در تملک، انزوا واقعاً پایان مییابد، و این پایان همان سعادت است.
–عشق و آگوستین قدیس، هانا آرنت، ترجمهی مریم خدادادی، نشر بیدگل
🎨 Young
by Arkady Plastov (1893 – 1972), Russian
✿ Nirvana
.
همهی هفته برف باریده بود. چرخها و گامها، بیصدا روی خیابان حرکت میکردند، گویی جریان مرموز زندگی در پس پردهای پریدهرنگ اما غیرقابلنفوذ ادامه اشت. در بارشِ آرام و بیصدا، نه زمینی پیدا بود نه آسمانی، تنها برف بود که با دَم باد برمیخاست؛ پنجرهها را منجمد میکرد، اتاقها را سرد میکرد و شهر را در سکوت و رخوت فرو میبرد.
– داستانِ «میریام»، ترومن کاپوتی، برگرفته از مجموعه داستان "میریام"، ترجمهی امیرحسین رضایی، نشر روزگار
✿ Nirvana
.
خیلی مایلم بگریزم. فرار از چیزی که میشناسم، فرار از چیزی که به من تعلق دارد، فرار از چیزی که دوستش دارم. خیلی دلم میخواهد سفر کنم. دلم نمیخواهد بیش از این، این چهرهها، این عادات و این روزها را ببینم. میخواهم مانند غریبهای با هنرِ تزویر مرحمتیِ طبیعت استراحت کنم. میخواهم حس کنم که چگونه خواب چون زندگی و نه مانند استراحت به سراغم می آید. شاید کلبهای در ساحل دریا، بله. حتا غاری بر پیش آمدگیِ ترسناکِ سلسله جبال، این خواب را به من ارزانی دارد.
– کتاب دلواپسی، فرناندو پسوا
✿ Nirvana
.
اگر بدانی ای یار
چه اندوهگینام
هرگز اینچنین این پاییز بر من
وا نمیگذاشتی
مدادی آماده و
کاغذی سپید
و چهرهای پریدهتر از باد
بر من مانده...
#محمدرضا_اصلانی
🎨
1: William Frederick Paskell (1866 –1951)
2: Jørgen Sørensen (1861–1894)
✿ Nirvana
امروز در خشت و سنگ خانه غربت
غمناکی بود و با تمام اشیا
دیگ و اجاق و پنجره و پرده اندوه پاکی بود
دستم هزار مرتبه امروز
دست ترا صدا کرد
چشمم هزار مرتبه امروز
چشم ترا صدا کرد
قلبم هزار مرتبه امروز
قلب ترا بلند صدا کرد...
#منوچهر_آتشی
.
حمایت از ازدواج موجه میبود، اگر جامعه امکان انتخاب آزاد میداد. و چون چنین نیست، جامعه باید بپذیرد که ازدواج تحقق والای عشق نیست، بلکه شکلی حقوقی، اجتماعی و اقتصادی است که اهداف آن با اهداف عشق مغایر است.
–دیالکتیک تنهایی، اوکتاویوپاز
🎨 The Wedding Dress
by Thomas Benjamin Kennington (1856-1916)
✿ Nirvana
.
امروز آفتابیترین و خیرهکنندهترین بعدازظهر یک روز زمستانی است، قندیلهای یخ آویزان از درختهای صنوبر چکهچکه آب میشوند. تمام دنیا زیر بار سنگین برف خم شده است ولی من زیر بار غم خم میشوم.
– بابا لنگدراز، جین وبستر، ترجمهی محسن سلیمانی، نشر افق
🎨 Winter Day in Krystalgade
by Paul Gustave Fischer (1860 –1934) Denemarken
✿ Nirvana
.
انگار کسی پشت مِه صدا میزند
چه تلها چه رودها که نجستم
اینجا که از شبِ ازلی بر دل
ستارههایی گمشده دارم
#قاسم_هاشمینژاد
.
هرچه میخواهيد بگوييد...
آنكه چشمان دختران را پاس ندارد
نمیتواند از چشمههای ميهناش پاسداری كند.
– از کتاب «گیسوانت سیهچادر گرمسیر و سردسیر من است»، گزیدهی اشعار «لطیف هلمت»، برگردانِ رضا کریممجاور، نشر چشمه
🎨 "The Clam Diggers"
by Eugene de Blaas (1843–1932)
✿ Nirvana
.
مرا ببوس محبوبم،
آنسان که
کوههای بلند آسمان را میبوسند
و پرتوهای نقرهای مهتاب
دریا را
مرا در آغوش بگیر
تنگ
آنسان که موجها
همدیگر را در آغوش میگیرند
و آفتاب زمین را...
– پرسی بیششلی، ترجمهی هادی دهقانی
🔺You Tube
• Andrea Bocelli - Besame Mucho - Live From Lake Las Vegas Resort, USA / 2006
✿ Nirvana
.
هیچکس به آنها نگفته بود که وحشتناکترین چیز در مورد از دسترفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست میدهد، بلکه آن چیزی است که به او داده میشود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهی تمیز بیعیبونقص و نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
– خیابان کاتالین، ماگدا سابو
🎨 Young Beauty (1892)
by Max Nonnenbruch (1857-1922)
✿ Nirvana