سایت asoftmurmur.com صداها و موسیقیای آرامش دهنده برای کار و خواب داره که با کلیک کردن روی دکمه پلی در این سایت برای شما صداهای طبیعت مثل نسیم و صدای آب و رودخونه پخش میشه حتی خودتون میتونید تنظیم کنید چه صدایی به چه اندازه ای باشه اگر استرس دارید و نیاز دارید که اروم بشید این سایت میتونه سایت خوبی برای شما باشه.
Читать полностью…𔘓
بهجز حضور تو،
هیچچیز این جهان بیکرانه را جدی نگرفتهام
کانالی برای اهالی شعر
تکستهاش مود خیلیهاتونه...
تک خطیهاش به شدت حق...
@fancytxt
@fancytxt
لغت Mamihlapinatapai در کتاب گينس به عنوان «سختترين معنی» ثبت شده است.
اين لغت يعنى: نگاهِ ساکت و منتظرِ دو نفر به همديگر در شرايطى كه ميخواهند چيزى بگويند ولى هيچكس شروع نميكند.
اگر خجالتی هستید بدونید «دنیا برای بچه پروهاست.»
از استیو جابز پرسیدن:«چطوری توی نوجوانی یه موقعیت کارآموزی توی HP پیدا کردی ولی بقیه نتونستن؟»
گفت:«چون ازشون خواستم بهم فرصت بدن، شد. اما خیلیها حتی نمیگن.»
از قدیم گفتن: «نداری،[چون] نخواستی.»
باید بخوای، محکمم بخوای.
محمد حسین عراقی
باور کن زخم را
وقتی بر تنِ درخت شکوفه میدهد
وَ دهان باز میکند به بلعیدنِ برفها
شاعر: #پوریا_پلیکان
telegram & Instagram:
@pooria_pelican
هیچ معشوقی نباشد خوبروتر از وطن
پرچمِ خورشید و شیران هست شایانِ کفن
هیچ کفنی زیباتر از پرچم نیست ؛
پرچمِ حقیقی...
ما ریشهی جان ایرانیم.
#کیان_نوبهار
- تو براي من
مثل موسيقي فرانسه
شبيه عاشقانه هاي پاريس
شكل ادبيات فرانسه اي
+ چرا؟
_چون در نهايت زيبايي
در نهايت دست نيافتني بودن
در نهايت اينكه نمي فهممت
خيلي دوستت دارم
خيلي ❤️
+چه تعبير قشنگى!
#بفرست_براش ❤️
بعد از مدتها عکسشو دیدم
فهمیدم اصلا جذاب نیست
رفتاراشم اصلا دلنشین نیست
شوخیهاشم اصلا خندهدار نیست
و آدمهایی که کنارشن اصلا آدمای خوشبختی نیستن
فاصله اون از یه «آدم خاص» تا یه «آدم معمولی» فقط دوست داشتن من بود
اون معمولی شده بود چون من دیگه دوسش نداشتم!
هَمش اِنگار تو فیلمام..
هَمیشه با خودم میگُفتم اِنگار قدیمیَم..
مالِ یکی، دو، سه دهه قَبل..
واقعی..
یه جَوون اوّلِ عاشقِ قَدیمی..
یکی مِثه رضا موتوری..
جوونیای بِراندو،پاچینو تو این فیلم نِسبتاً کِلاسیکا..
سَرنوشتمونم نسبتاً کِلاسیک شد..
یه کارد دَستمه که نِمیدونم کجا فُروش کنم؟!؟
یه عاشِق ولی صورت زَخمی..
بَرف نِمیاد لاو اِستوریشو پُر کنیم..
عاشقیَّتم مِثه سوتهدِلانه..سوتهدِلی چه حالیه..!!
بَـعـد،
واس خاطِرِ همینا،
فِک میکَردم توأم یه جایی پِیدات میشه، کاردُ از دَستم میکشی..
با همون چادُر گُلگُلیه که نمیتونم فَرقِت از گُلاش باز کنم،
هَمون که رفتیم إمامزاده قاسِم سَرِت کردی..
هَمش خــــوابـــ..
قدیمتَرا خیــال بود..
«حالـیـا حسرتـــِ..»
نَشینم هِی غُصّه بخورم،خُل شَم بعد خودمَم نشناسم؟!؟!هَمه منو میشناختن من تو رو ..
میتَرسم خودمو نشناسم بعد تو رو هم نشناسَم..
البتّه که فِکر میکنَم،
نشناختمت،
اون جور که باید ..
«بَهمن نیاد اوّل باهاری ...؟»
"هی أشک در غمِ ما پردهتَر شَود .."
🌿
#سجادافشاریان
به آسمان خیره شدم. ساعتها، روزها، سالها. گفتم خدایا میدانم که من هم بالاخره رنگ روزهای روشن را خواهم دید. پرندهای روی سرم رید.
:))
برا کسایی که یه مدتیه برای فیلمی گریه نکردن ولی دلشون میخواد، ساخته دیوید لینچ
"Elephant Man" رو پیشنهاد میکنم.
👌🏻🐘
#بفرست_براش ❤️
من صداش میکنم ابدِ من.
یعنی به من ختم میشه. یعنی به هم ختم میشیم. هر چه که بشه،حتی اگر روزها باهم قهر باشیم و از هم دلخور، حتی اگر بدترین دعواها را با هم داشته باشیم، حتی اگر از هم دلشکسته بشیم باز هم آخرش بهم ختم میشیم.ابدِ من،یعنی مهم نیست چی پیش بیاید و چی بشه. من همیشه هستم.
باید خیلی قوی باشیم
هنوز خیلی کار ها مونده که نکردیم
خیلی ذوق ها مونده که نداشتیم
خیلی قهقهه ها مونده که نزدیم
باید خیلی امید داشته باشیم به اینکه
به زودی خزون زندگی تموم میشه
و تو بهار باز جوونه میزنیم
رشد میکنیم🙌🏻❤
#بفرست_براش ❤️
یه جملهی عربی بود که میگفت:
"أشعُر بأنَّ لي قلبين حين نضحكُ معًا"
یعنی:
"وقتیکه با هم میخندیم، انگار که دوتا قلب دارم"
چقدر قشنگ میگه لعنتی...
You're walking into one of the best weeks of your life.
Get ready for it.
داری وارد یکی از بهترین هفتههای عمرت میشی.
براش آماده شو ♥️
💭
شیشه ماشینو داد پایین!
گفت ببین هوا رو !
ببین چه بارونی میاد اینا بخاطر حضور توعه ها !
دلبر میبینی قطره ها رو !مثل خنده های تو که گوشه لبت جا خوش میکنن نشستن رو شیشه بخار گرفته !
خوب نگاه کن حس میکنی چقد حالم خوبه ؟
دستشو گرفتم ....
خندید !
گفت هنوزم بارون که میاد ساکت میشی زبونت بند میاد !!
با تمام وجود هوای بارونیو تو ریه هام دادمو گفتم من از این همه خوشبختی که کنار تو دارم زبونم بند اومده وگرنه این قطره ها و صدای بارون بهونس !
صورتشو سمتم آوردو گفت میشه هر وقت بارون اومد همین حرفو بزنی بهم ؟
دستشو محکم تر گرفتمو سکوت کردم
♥️💬
#زهرا_مصلح
مهمترین قسمت زندگی سلامتی شماست؛
اگر نمیتونی روزانه یک ساعت وقت برای ورزش و سلامتی بدنت بزاری بهم پیام بده تا بهت بگم در کمتر از اون تایم باید چیکار کنی!🧘🏻♀️
از همین امروز برای خودن ارزش قائل شو
شما مهم ترین آدم زندگی خودت هستی🪄
ثبت نام دروه ی تمرین انلاین ویژه اردیبهشت
@ihodeis🐋
میدونم یه روز میرسیم به یه دشت گل تو یه عصر خوب
میبرمت هرجایی که تو ذهنت ساختی عکسشو
کاری میکنم همه گریههات بشن اشک شوق
با هم دیدیم سختیشو بد و خوب و گرم و سردشو 💫❤️
توی کتاب «تسوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» (Colorless Tsukuru Tazaki and His Years of Pilgrimage) به قلم «هاروکی موراکامی» (Haruki Murakami)، شخصیت اول داستان یعنی تسوکورو، علیرغم اینکه علاقهای به موسیقی نداره، توسط یکی از دوستانش با «فرانتس لیست» (Franz Lizst) آشنا میشه و مدام به یکی از قطعات این موسیقیدان بزرگ دورهی رمانتیک، یعنی قطعهی «Le Mal Du Pays» به نوازندگی Lazar Berman گوش میکنه.
معنی اسم این قطعه به انگلیسی میشه «Homesickness»، حس غم و اندوه عجیبی که وقتی یه نفر از خونه و محل تولدش دوره بهش دست میده. توضیح نمیدم که تسوکورو چطور با این قطعه ارتباط داره چون ممکنه تعداد زیادی از شما رفقا این کتاب بینظیر رو نخونده باشید و داستان براتون لو بره.
موسیقی کلاسیک توی تمام آثار موراکامی حضور پرقدرت و پررنگی داره و این نشون از دانش گستردهی این نویسندهی ژاپنی از موسیقی کلاسیکه. هرچند اگر این کتاب و دیگر کتابهای موراکامی رو نخوندید، توصیه میکنم حتما نسخهی انگلیسیشون رو بخونید چون ترجمههای فارسی حذفیات زیادی دارن و ممیزی خوردن.
نخستین نگاهی که مارا به هم دوخت
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دل های ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و
به مهمانی عشق برد؛
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم.
چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم
نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم
چه خوش لحظه هایی که "می خواهمت" را
به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم
دو آوای تنهای سر گشته بودیم
رها در گذرگاه هستی
به سوی هم از دورها پر گشودیم
چه خوش لحظه هایی که هم را شنیدیم
چه خوش لحظه هایی که در هم وزیدیم
چه خوش لحظه هایی که در پرده عشق
چو یک نغمه شاد با هم شکفتیم
چه شب ها ... چه شب ها ... که همراه حافظ
در آن کهکشان های رنگین
در آن بی کران های سرشار از نرگس و نسترن، یاس و نسرین
ز بسیاری شوق و شادی نخفتیم
تو با آن صفای خدایی
تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی
از این خاکیان دور بودی
من آن مرغ شیدا
در آن باغ بالنده در عطر و رویا
بر آن شاخه های فرا رفته تا عالم بی خیالی
چه مغرور بودم
چه مغرور بودم...
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم
من و تو به سوی افق های نا آشنا پر کشیدیم
من و تو ندانسته دانسته، رفتیم و رفتیم و رفتیم ...
چنان شاد، خوش، گرم، پویا
که گفتی به سر منزل آرزوها رسیدیم.
دریغا
دریغا ندیدیم
که دستی در آن آسمان ها
چه بر لوح پیشانی ما نوشته است!
دریغا در آن قصه ها و غزل ها نخواندیم
که آب و گل عشق با غم سرشته است
فریب و فسون جهان را
تو کر بودی ای دوست من کور بودم!
از آن روزها آه عمری گذشته است ...
من و تو دگرگونه گشتیم
دنیا دگرگونه گشته است
در این روزگاران بی روشنایی
در این تیره شب های غمگین
که دیگر ندانی کجایم ...
ندانم کجایی ...
چو با یاد آن روزها می نشینم
چو یاد تو را پیش رو می نشانم
دل جاودان عاشقم را
به دنبال آن لحظه ها می کشانم
سرشکی به همراه این بیت ها می فشانم ...
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دل های ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و ...
به مهمانی عشق برد.
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم
#فریدون_مشیری
از میان تمام چیزهایی که دیده ام ،
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم ...!
- پابلو نرودا
#بفرست_براش ❤️
گفت ما اونقدر سادهایم که اینقدر میبخشیمش که دیگه باورش میشه که هرکاری بکنه میبخشیمش باز و اگر یه بار نبخشیمش، دیگه جای معذرت خواهی، ازمون شاکی هم میشه
*يك مماس
زندگی دقیقا از همانجایی
شروع می شود
که یک نفر می خندد
و خنده او
با دیگران فرق دارد...
🌚✨
#علـی_رجـبی