mahanati | Unsorted

Telegram-канал mahanati - somewhere quiet 🌾

-

Subscribe to a channel

somewhere quiet 🌾

Ah tez olun darıxıram, ey sular
Müjdə verin sevən qəlbim tələsir
آه، زود باشین آب ها ( دریا، رودخونه )
مژده بدین، دل عاشقم عجله داره

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

back to this classic…

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

But I promise you this
I'll always look out for you
Yeah, that's what I'll do

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

از البوم جدید اد شیرن

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

The Andante depicts the dialogue between Edward and his mother, beginning with the mother's questions in the first theme and Edward's false answers in the second theme. The Allegro, with its obsessive focus on the second theme, reveals Edward's encounter with his father. The long crescendo, expanding registers and repeating melodic and rhythmic motives build the tension to the climax of the murder itself. Finally, the Tempo I echoes the mother's soft hints to her son in a subdued, disquieting version of the first theme. A piano sotto voce dynamic properly represents secretive words, and the incomplete triplets missing their initial beats create an uneasy sense of something insinuated rather than plainly declared.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

من جدی دارم میترسم. به هر چیزی فکر میکنم یه ساعت بعدش یا تو اینستا یا تو یوتیوب میبینمش. چیزایی که تابحال یبارم سرچ نکردم تو گوشیم.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

the fact that i’m seeing this on september

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

حتی اگه سامر تایم تموم بشه سدنس تموم نمیشه. در حقیقت همیشه وجود داره.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

یه دختره اومده بود کیف بخره و حدودا ۲ ساعت موند تو مغازه… دوازدهمی بود و مامانش شلوار شیش جیب پوشیده بود ولی خودش خیلی ساده مشکی با یه کت بنفش. خلاصه راهنماییشون کردم یه کیف پسند کردن. بعد همش نگاه میکرد بهم و وقتی میدید منم نگاش میکنم سریع میچرخید میرفت یه سمت دیگه. بعد اونجا داشتن خودکار میخریدن و این رو کاغذی که چسبیده بود رو استند خودکارا نوشت سلام فرمانده. بعد نوشت سلام خدافظ. اخرشم یه قلب کشید و باباش گفت داری چیکار میکنی انتخاب کن خب. خوشحال شدم راستش. رفتنی از خیابون جوری که باباش نبینتش بای بای کرد.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

@hanbudu

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

The absence of love inflames my sadness for living, so how would I go on without the promise to feel again?

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

مندلسون از آن دست هنرمندانِ رمانتیسیست است که آثاری شخصی‌سازی شده‌ می‌نوشت اما همچنان به سبکِ کلاسیک پایبند بود. فی‌واقع، در تمامِ عرصه‌های رمانتیسیسم ماجراجویی می‌کرد و در نهایت با کوله‌باری از خلاقیت، به خانه (مکتبِ کلاسیک) باز می‌گشت. بطور خلاصه: مندلسون، سبُکی و جذابیتِ موسیقی کلاسیک را در زمینه موضوعاتِ رمانتیک و توصیفی به‌کار می‌گرفت. علتِ این بازگشت به خانه اما، [یحتمل] ارادتِ خاصی بود که به باخ داشت. او آغازکننده‌ی رنسانسِ باخ در قرن نوزدهم-بیستمِ میلادی بود: باشکوه‌ترین خدمتِ یک هنرمند در تاریخ موسیقی! که موجب شد، مندلسون تبدیل به دنبال‌کننده‌ی سبک و سیاقِ باخ و موتسارت شود.
(اگر بگوییم که بتهوون بی‌نهایت‌های موسیقیِ کلاسیک را گشود و به رمانتیسیسم رسید، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که مندلسون، موسیقیِ کلاسیک را با شاعرانگیِ بتهوون، به کمال خود رساند!)
هرجا که قدم می‌گذاشت، مورد احترام واقع می‌شد و این تنها یک دلیل داشت: مندلسون، صادقانه به مردم اهمیت می‌داد و در عین حال، به راحتی با ظلم و جور مبارزه می‌کرد. همان ظلمی که بر سرِ خودش آمده بود و او نمی‌خواست زیرِ یوقِ مردانِ ناهنرمندِ سیاست بماند. چه بسا که بعد از مرگ‌اش، تمامِ این احترام -که در دورانِ زندگی‌اش از او دریغ کرده بودند- به بهترین نحو مورد توجه قرار گرفت.
مندلسون، بیشتر از اینکه یک آهنگساز باشد، شاعر بود! یعنی، همانطور که یک شاعر با شعر برخورد می‌کرد، با موسیقی همراه می‌شد. ترانه‌هایی نوشت، بدونِ کلمه! ترانه‌ای که کلماتش در ذهنِ ما تداعی می‌شد، هرچند که کلامی نداشت... ترانه‌هایی که بسیار درخورِ رویاهای نیمه‌شبانِ تابستانه بودند. موسیقیِ مندلسون تلفیقی از حال‌وهوای رمانتیک و تغزلی، با معنای دقیقی از فرم بود. مندلسون، آهنگسازِ حرف‌های نگفتنیِ آدمی، شاعری ساکت بود که آثارش در زمره میراثِ موسیقی رمانتیک قرار می‌گیرند.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

اون روز که مردم، حتی دلم قراره به سرما خوردگی و آب ریزش بینی زمستونم تنگ بشه. همیشه reckless بودم تو هوای سرد. کم پیش میومد مریض بشم ولی اونم دوست داشتم.
پس چرا تو ادبیات و شعرا همیشه میگن زمستون بده؟ بهار خوبه؟ بنظرم اینکه کل زمستون رو میگذرونی تا بهار بشه، باعث میشه زمستان قشنگ تر از بهار بشه… چون ببین، امیدواریم.
in another words, we’re happy that we’re tolerating life’s work because we hope for a better tomorrow. it doesn’t matter if tomorrow is good or bad…
یجور دیگه هم میخوام بگم : وسط یه دشتی و یه ماشین داری. امیدت مثل بنزین ماشینه و وقتی داری رانندگی میکنی نسبتا خوشحالی چون امیدواری که به جای بهتری برسی، حالا تو با اون بنزین به جنگل برسی یا به جایی نرسی تاثیری به این نمیزاره که اون لحظه که رانندگی میکنی امیدوار نباشی.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

now that i think about it, me too

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

بچه ها، سابر
سابر، بچه ها

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

میگه :
Gecə keçir, ay dolanır üfüqdə
شب میگذره و ماه در افق دور میزنه…

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

این اریجینال همون اهنگیه که جدیدا تو اینستا ترند شده.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

همیشه جمعه ها خیلی بده

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

چه زود سین میخوره جدیدا

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

The Mirror is an extremely personal film about memories, thoughts, and surrealism. It does not have a prefix beginning – conflict – end structure. It flows like thoughts, if we observe the mechanism of our thoughts, they seem irrational, unstable, and surreal at times. The Mirror is a personal trivia of an individual’s opinion about his mother, his own self, and his kid. The film is narrated in a very original format, a dream suddenly intercuts the reality and vanishes without any indication. In the narrative, Tarkovsky had used some poems written by his father.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

کل تایمی که این صحنه رو نشون میداد، به این نقاشی فکر میکردم.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

کفشی که پنج شیش ماهه دنبالشم رو امروز پیدا کردم و قیمتش ۷ میلیون تومنه

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

راستش اشتباه اصلی اینه که به دنیا اومدم؛ خیلی کاری به دهه‌اش نداره.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

اینطور که پیداست این رمینور برای همه گره‌کوره‌ست!

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

اگه میتونستم امشب قطعه مرگم رو در رِ مینور مینوشتم. از این گام خاطرات خوبی ندارم چون هر بار شروعش کردم برام تموم نشد. سطل آشغال. هنوز اونجان.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

It's gonna be cold without those eyes
I'm so cold without those

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

«ماهان»:
– فلیکس مندلسون

مردم اغلب بر این باورند که اساسِ موسیقی، خیال‌پردازی‌ست. حقیقتِ دشوار این است که پایه و اساسِ موسیقی در واقعیت استوار است.
همچنان که ابهام خود را درباره ضمیر خویش و ارزش‌ها و اوضاع و شرایط از دست می‌دهیم، در لحظه حضور میابیم و در لحظه است که خودِ خلاقِ خود تماس پیدا می‌کنیم. پس، موسیقی در لحظه‌ی رویارویی رخ می‌دهد. رویارویی با وجود و حقیقتِ خود. اینجاست که اصیل می‌شویم زیرا به چیزی ویژه تبدیل شده‌ایم: سرچشمه‌ای که «اثر» از آن جاری‌ست.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

امروز هوای شهر ما خیلی سرد بود و یجورایی حس و حال زمستون به ادم دست میداد. زمستون خیلی آرومه. ماشینا تو پارکینگن و همه جا سفیده. هیچ صدایی اذیتت نمیکنه وقتی بیرونی و صدای چند تا ماشین که از رو برف رد میشن میاد. بیشتر خاطراتی که هنوزم وقتی بهش فکر میکنم با پوست بدنم حس میکنمش مربوط به زمستونه. شاید ۱۰ برابر کل فصلا، خاطرات زمستونی دارم. همشونم تقریبا یه شکلن… ولی یادم میمونن. تک تک قهوه هایی که از بیرون گرفتم، شبایی که زیر نور چراغ وسط پارک گریه میکردم و صبح هایی که با دوستام میرفتم کتابخونه تو هوای -۱۷ درجه. کاش زمان همیشه تو زمستون وایمیستاد. تا حالا فهمیدید که عاشق زمستونم. شاید روزی که مردم با خوشحالی و بدون regret مردم، ولی همیشه دلم برای زمستون تنگ میشه.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

سابر ( سوبر ) ۱۹ تا لایک خورد، پس این اهنگ رو میزارم باهم گوش بدیم. شب بخیر.

Читать полностью…

somewhere quiet 🌾

bro really could make the most heart shattering track of all time in persian pop and thought we wouldn’t notice 😐

Читать полностью…
Subscribe to a channel