✏روزنامه نگارم. @mohsen_mahdian اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم. @jahadi_mohebin دغدغه رسانه ایم: #خبرخوب
🔻آنچه مکرون اعتراف کرد
1⃣یکم. مکرون اعلام کرد فرانسه دولت فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت؛ اقدامی که با واکنش خشمگینانه اسرائیل و آمریکا مواجه شد.
2⃣دوم. وزیر خارجه بریتانیا هم گفت این موضوع در دستور کار لندن است و با فرانسه و عربستان در حال مذاکرهاند.
3⃣سوم. پس از ۷ اکتبر، کشورهایی چون ایرلند، اسپانیا، نروژ، اسلوونی و بلژیک اعلام کردند فلسطین را به رسمیت خواهند شناخت.
4⃣چهارم. کشورهای غیردیگری همچون کلمبیا، ترکیه، آفریقای جنوبی و برزیل نیز پس از ۷ اکتبر به حمایت رسمی از فلسطین پرداختند.
5⃣پنجم. این تغییرات ناشی از بیداری ملتهاست که دولتها را ناگزیر به همراهی کردهاند.
6⃣ششم. بیداری افکار عمومی، آهسته اما مؤثر، در حال اصلاح نظامهای سیاسی و حقوقی جهانی است.
7⃣هفتم. اسطوره قدرت نظامی اسرائیل فرو ریخت و برتری امنیتی آن پایان یافت.
8⃣هشتم. ۷ اکتبر و ضرب شست سنوار و یارانش، موازنه قدرت و نظم استعماری را بههم زد.
9⃣نهم. امروز کودکان گرسنه و تشنه غزه با ایستادگی خود، تاریخ را دوباره مینویسند.
🔟دهم. این عقبنشینی قدرتها از شفقت نیست؛ نتیجه زانو زدن در برابر مقاومت است.
@mahdian_mohsen
🔻آقای دیپلماسی و کربلای غزه
1⃣۱. روایتهایی که باید شرم جهان باشند
صحنههایی که این روزها از باریکه محاصرهشده غزه میرسد، چنان دردناک است که وجدان انسان را مچاله میکند.
-پیرمردی در صف غذا، چند ثانیه پس از گرفتن ظرف خالی جان میدهد؛
-زنی سالخورده با صدایی لرزان میگوید: «پنج روز است چیزی نخوردهام»؛
-کودکی دو ساله روی تخت بیمارستان از سوءتغذیه جان میسپارد؛
-خبرنگاران فلسطینی مینویسند: «از شدت گرسنگی حتی نای برداشتن دوربین نداریم».
-در یک روز، ۹۰ نفر از مردم در صف غذا با گلولههای اسرائیلی کشته شدند.
اینها فقط چند تصویر از یک نسلکشی تدریجیاند که با محاصره و گرسنگی در جریان است.
2⃣۲. آمارهایی که وجدان جهانی را باید تکان دهد
-بیش از ۹۶٪ مردم غزه در ناامنی غذایی شدید هستند.
-۵۰ هزار کودک دچار سوءتغذیه حادند و دستکم ۳۸ کودک از گرسنگی جان دادهاند.
-رژیم صهیونیستی ۸۳٪ کمکهای بشردوستانه را رد یا محدود کرده است.
-در ۹ ماه گذشته، اسرائیل دستکم ۱۶ نانوایی، ۴۰ صف کمک غذایی و ۱۰۷ پناهگاه را هدف حمله قرار داده است.
این ارقام، سند نسلکشی سیستماتیک با سلاح گرسنگیاند.
3⃣۳. طرح شوم گرسنگی
-رژیم صهیونیستی گرسنگی را به ابزار مهندسی جمعیتی، روانی و امنیتی بدل کرده است.
-محاصره کامل با فرمان وزیر دفاع اسرائیل: «نه غذا، نه سوخت، نه آب».
-ایجاد نهاد جعلی GHF با مدیریت آمریکایی-اسرائیلی برای حذف آنروا و کنترل توزیع کمکها.
-ورود کمکها با کامیونهای غیرنظارتی، توزیع همراه با تیراندازی، شناسایی بیومتریک و سهمیههای ناکافی.
-حتی گزارشهایی از کنسروهای بمبگذاریشده منتشر شده است.
-تمرکز توزیع غذا در جنوب و بمباران شمال یعنی: «غذا فقط برای آنکه خانهاش را ترک کند»؛
-یعنی کوچ اجباری با نان. غذا تبدیل به ابزار اشغال شده است.
4⃣۴. و حالا آقای دیپلماسی...
دیپلماسی ایران، درگیر دوران پساجنگ است و حق هم دارد؛
اما غزه، کربلای زمانه ماست و امروز، تنها سلاح ما علیه این محاصره، دیپلماسی است.
باید فعالتر، پرشورتر و خستگیناپذیرتر وارد میدان شد؛ هم دولت، هم مجلس.
-یکی از اقدامات فوری، طرح ائتلاف جهانی یا منطقهای برای اعزام کشتیهای حامل غذا و دارو به غزه است.
-این اقدام، علاوه بر انساندوستی، فشار سیاسی مستقیم بر ماشین جنایت است.
-ایران میتواند با کشورهایی مانند ترکیه، مالزی، ونزوئلا و الجزایر هماهنگ شده و ابتکار این ائتلاف را در دست گیرد.
-همزمان، وزارت خارجه باید:
-خواستار نشست اضطراری مجمع عمومی و شورای حقوق بشر شود
-صدای بغضدار خبرنگار الجزیره را که گفت «جهان فقط نگاه میکند» به یک پیام جهانی بدل کند
-و با دولت مصر و دیگر کشورهای ضداشغالگر، برای گشایش گذرگاه رفح رایزنی مؤثر و مستمر داشته باشد.
این میدان، فقط میدان دولت نیست؛ مجلس نیز باید نقش خود را ایفا کنند.
نشستن و تماشا کردن و آه کشیدن و ندبه کردن، هویت و رسم ایرانی جماعت نیست.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻محک ویژه رهبرانقلاب برای عدلیه
🔻دیدار رهبر انقلاب با مسئولان قوه قضائیه، در هیاهوی موضوعات جنگ کمتر دیده شد، اما حاوی نکاتی مهم و تأملبرانگیز بود؛ بهویژه آنجا که ایشان یک "محک" و "معیار" مشخص برای ارزیابی عملکرد قوه قضائیه ارائه کردند.
و حالا زمان آن رسیده است که عدلیه با این معیار، خود را صادقانه ارزیابی کند.
🔻رهبر انقلاب از زحمات مسئولان تقدیر کردند،
سپس فرمودند هر آنچه لازم است توصیه کنم قبلا گفتهام و تکراری است
🔻و اما بعد جملهای دارند که بهخاطر آهنگ و حس تأکید و صراحتش، بهتر است عیناً نقل شود:
"محصول همه سفارشها به قوه قضائیه یک کلمه است، و آن اینکه مردم به قوه قضائیه اعتماد کنند. همین."
🔻به سخنان سال قبل با عدلیه رجوع کردم. آنجا هم تصریح دارند که: مردم باید احساس کنند در عدلیه به آنان ظلم نمیشود.
🔻و البته دو سال پیش نیز به زبان دیگری همین فرمودند: اینکه مناط یا ملاک اصلی عملکردها این است که "دست مردم چه میرسد."
🔻اگر توصیههای ایشان در چند سال اخیر را مرور کنیم، دو خطای مدیریتی را مکرراً گوشزد کردهاند که ممکن است مانع توجه به این محک کلیدی شود:
🔻یکم. گاهی مدیر فقط به کارهای انجامشده نگاه میکند و به کارهای انجامنشده توجه ندارد(1404)
🔻دوم.گاهی هم مدیر به اثربخشی کارهای انجامشده توجه نمیکند؛ یعنی نمیسنجد که این اقدامات تا چه اندازه به دست مردم رسیدهاند.(1402)
🔻خلاصه اینکه:
برای رسیدن به ارزیابی دقیق از کارآمدی، باید به احساس مردم رجوع کرد. آیا مردم حس عدالت دارند؟ حتی اگر این احساس دقیقاً منطبق با واقع نباشد، ملاک و معیار، همین احساس است.
این معیار، واقعاً معنادار و قابل تعمیم به همه نهادهاست؛
🔻 اما برای عدلیه، اهمیتی مضاعف دارد. چراکه مردم، بیش از هر حوزهای، عدالت را با احساسشان میسنجند:
با احساسشان از عدالت، نسبت به دیگران رفتار میکنند؛
نظام اسلامی را قضاوت میکنند؛
جامعهشان را تحلیل میکنند؛
و حتی شادابی یا اضطراب اجتماعی خود را از آن میگیرند.
🔻بنابراین باید فکری جدی کرد. بخشی از این مسیر، مربوط به اقدامات رسانهای و تبلیغی است؛ همانطور که رهبر انقلاب در سال ۱۴۰۱ نیز بر آن تأکید کردند. اما بخش مهمتر، در راهبری کلان تحول قضایی نهفته است. یعنی نقطه تمرکز و قلقگیری همه اصلاحات باید این باشد که حس عدالتخواهی مردم نسبت به عدلیه ترمیم و تقویت شود و اگر چنین حسی نیست یعنی کار ناتمام...
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻فراتر از عملیات، حتی فراتر از انسجام
🔻خلاصه کلام رهبرانقلاب را چنین دیدم:
🔻عملیات، شگفتآور بود؛ اما در «عملیات» نمانید.
🔻حتی در «انسجام» هم توقف نکنید، هرچند تماشایی و کمنظیر بود.
🔻در نگاه ایشان، آنچه در این جنگ رخ داد، صرفاً یک پیروزی نظامی یا همبستگی مردمی نبود؛
بلکه ظهور یک حقیقت ناب بود که همهی این مظاهر، جلوهای از آن بودند:
ارادهی ملّی.
🔻بیایید این واژه را عمیقتر بشکافیم...
اگر بخواهیم «اراده» را بفهمیم،
باید ابتدا بدانیم بیارادگی چگونه خود را نشان میدهد.
ملتی که اراده ندارد
بیتفاوت است؛ میترسد؛ تسلیم میشود؛ فقط غر میزند و بیعمل است و همیشه چشمانتظار یک منجیِ بیرونی میماند.
چنین ملتی، یا باخته است،
یا در آستانهی باخت است،
ولو آنکه در ظاهر، آسایش داشته باشد.
اما ملتی که اراده دارد
حتی در سختیها میایستد و بدون آن، در آسایش هم شکست میخورد.
🔻اراده چیست؟
اراده، دانستن بهعلاوهی حرکت است.
اراده یعنی آن لحظهای که آگاهی به تصمیم بدل میشود.
بسیاری میدانند چه باید کرد، اما اندکاند آنانکه میایستند، میسازند و میجنگند.
🔻اما این اراده چگونه شکل میگیرد؟
🔻یکم. آگاهی جهتدار
آغاز اراده فهم مسأله است. بدانیم که کیستیم، دشمن کیست، مسأله چیست، و راه کدام است.
🔻دوم ایمان
آگاهی اگر با ایمان ترکیب نشود، خشک و سرد باقی میماند. ایمان، آگاهی را زنده میکند؛ مثل دمیدن روح به پیکر.
🔻سوم غیرت
وقتی درد را میفهمی و خود را مسئول میدانی، غیرت جرقهی اراده را میزند. بیغیرتی، یعنی مرگ اراده. وطن پرستی اینجاست؛ یکی از محرک هائی که انسان را غیور میسازد.
🔻چهارم. امید
کسی که میداند تلاشش بیاثر نیست، میایستد. امید، موتور اراده است؛ ناامیدی، سمّ آن.
🔻پنجم. الگو
دیدن کسی که ایستاد و پیروز شد، اراده را از ذهن به میدان عمل میآورد. عاشورا، مکتب اراده است. حاج قاسم، اسوهی اراده است.
🔻پس آگاهی ایجاد میشود،
با ایمان جان وجهت میگیرد،
با غیرت شعلهور میشود،
با امید قدرت میگیرد
و با الگو عینیت میگیرد.
در نهایت مقابله با دشمن، اراده را بهظهور می کشد. این نقطه همان جاییست که ارادهی مقدس یک ملت شکل میگیرد.
🔻چنین اراده ای مقابل دشمن هم عزم دارد و هم جزم؛ هم استقامت و پایداری دارد و هم مصمم است به قیمت جان.
🔻اگر خوب در این تعابیر دقیق شویم جای هر مفهوم روشن می شود. مثل اینکه وطن پرستی دقیقا جایگاهش کجاست و چه ضرب دستی دارد و چرا باید به ایمان دست دهد و به امید و الگو پیوند خورد.
🔻و اکنون بهتر میتوان فهمید...
که چرا رهبر انقلاب، بیش از هر چیز نگران تضعیف ارادهی ملیاند.
🔻فرماندهی ایشان، فقط در جبههی نظامی نیست؛ ایشان فرمانده ارادهی جمعی ملت اند.
او فقط طراح عملیات نیست؛ بلکه سازندهی آن باوریست که همهی عملیاتها از دل آن زاده میشوند.
🔻علت آرامش و امیدواری رهبرانقلاب در دل همه حوادث جمهوری اسلامی دیدن همین نقطه کانونی در مردم است. نقطه ای که "یدالله فوق ایدیهم" را بر سر این ملت وجدان می کند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻انسجام را امنیتی کنید
1⃣یکم.
مهمترین قدرت ما در روزهای آتش و آسمان خونین چه بود؟
انسجام ملی.
اساساً قدرت ما حتا در میدان نظامی از همین انسجام میجوشد. و اگر روزی، خداینکرده، جایی ترک بردارد، از همینجاست که خواهد شکست.
رهبر انقلاب فرمودند:"سوخت موشک ما، خواست مردم است."
و این یعنی، بدون این انسجام، حتی ماشه هم بیفایده است.
پس یک اصل مسلم داریم که همه دلسوزان ملت بر آن همداستاناند:
صیانت از انسجام، واجبترین واجبات است.
اما درد آنجاست که برخی گرفتار "انانیت انسجامی" اند. انسجام را تا جایی قبول دارند که با خودشان یکی باشد.
اما پرسش اصلی این است: در این میدان پرخطر، چه کسی باید نقطه پایان اختلاف را بگذارد؟
2⃣دوم.
انسجام که همیشه ارزشمند است و قاعدتا کسی مخالف آن نیست. اما امروز با دیروز یک فرق بزرگ داریم:
امروز، در شرایط جنگیم.
و جنگ، منطق خودش را دارد.
در میدان جنگ، قانون تغییر میکند.
در میدان جنگ، دیگر هرکسی حق ندارد هرچه دلش خواست بگوید یا منتشر کند.
در میدان جنگ رواداری در انسجام شکنی حکم کرسی آزاداندیشی برای ستون پنجم دارد.
شاهد میخواهید؟
همین روزهای اخیر، صدها نمونه از گفتهها و پستهایی را دیدیم که عملاً بنزین بر آتش اختلاف است.
عبور کنیم؛ خودتان فهرست کنید.
3⃣سوم.
حالا سوال این است: برای صیانت از انسجام، باید چه کرد؟
حرفها بسیار، اما چند اصل، خدشهناپذیرند.
انسجام چگونه شکل میگیرد؟
در همه مقاطع تاریخ، دو عنصر کلیدی در شکلگیری وحدت نقش داشتهاند:
حب و بغض.
دو روی یک سکهاند:
حب وطن، بغض با دشمن میزاید.
و هرکه به یکی از این دو تعرض کند، دانسته یا نادانسته، در صف دشمنان ملت ایستاده است.
اما مسئله امروز از این هم فراتر رفته است.
دیگر بحث "چه کسی دشمن است" نیست.
بحث بر سر کسانی است که با ظاهری دلسوز یا حداقل نقاب دلسوزی، آرام و بی صدا ریشههای انسجام را میزنند.
4⃣چهارم.
قدرت "بغض"، از قدرت "حب" بیشتر است. چرا؟
چون بغض، حرکت میآفریند.
نگاهی به زیارت عاشورا بیندازید:
انقدر که از برائت و لعن و بغض میگوید، از صلح و سلم نمیگوید: منطق لااله الاالله
اول نفی و بعد ایمان. چرا؟ به دلائل مختلف اما از جهت روان شناسی شناختی چون انسان در برابر خطر، واکنش شدیدتری نشان میدهد تا در برابر محبت.
بترسد، میجنگد؛ و بجنگد، حفظ میکند.
خناسان و جاهلان داخلی این را خوب فهمیده اند.
ترس میکارد؛ با دو ابزار:
بزرگنمایی دشمن و کوچکنمایی خودمان.
از یکسو دشمن را غول نشان میدهند، و از سوی دیگر توان ملت را تضعیف میکنند. گاهی حتی با نیتهای به ظاهر انقلابی.
اما بدانید: ترس، سم انسجام است.
خیلی ها با اعتقادات قوی وقتی بترسند سست می شوند و سیستم محاسباتی شان کپ می کند.
5⃣پنجم.
این میدان، جای تعارف نیست.
وقت «تذکر» و «مصلحتسنجی» و «کدخدامنشی» گذشته است.
شرایط، شرایط جنگ است.
هرکس با هر نیتی و در هر لباسی اگر با این دو روش ترس را به دل مردم بیندازد،
باید با فوریت و قاطعیت مهار و منکوب شود.
بیملاحظه. بیمصلحت.
انسجام را امنیتی کنید.
که این نبرد هویت است؛ نه نزاع سیاست.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻این مذاکره، آن مذاکره نیست
مردم نگراناند. هنوز داغ جنگ دوازدهروزه بر سینههاست و حالا حرف از مذاکره به میان آمده است. افکار عمومی نهفقط نگران، که از تکرار تجربههای تلخ گذشته خشمگین است و حق دارد.
غربیها، همانها که پای توافق نشستند و آن را امضا کردند، حالا با مکانیسم ماشه، آنرا به چماقی علیه ملت ایران بدل کردهاند و با همین ابزار، طلبکارانه سخن از مذاکره می کنند. شنیع و مضحک نیست؟
🔻اما نکته اینجاست: امروز، اراده دشمن برای مذاکره، خود بخشی از پروژه فشار و مبارزه است. چرا ما به همان چشم به مذاکره نگاه نکنیم؟ نه دشمن بهدنبال توافق واقعی است و نه جمهوری اسلامی توهم تفاهم دارد؛ آنهم با اول خبائث عالم. اما وقتی دشمن در میدان مذاکره صفآرایی میکند، باید همانجا پنجه در پنجهاش انداخت.
مذاکره امروز فراتر از گذشته است. جنگ فقط در میدانهای نظامی نیست؛ میدان حقوق، رسانه، دیپلماسی، اقتصاد، و افکار عمومی، همگی درگیرند. این خاصیت جنگ ترکیبی است و اگر ما در این میدانها غایب باشیم، تنها صدای دشمن است که شنیده خواهد شد.
در چنین شرایطی، مذاکره میتواند بهجای سکوت یا تسلیم، به یک سلاح انقلابی بدل شود: مذاکره برای افشاگری، مذاکره برای تثبیت مشروعیت، مذاکره برای بیان مظلومیت.
یادمان نرود جمله تاریخی عراقچی را: "سر میز مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل حمله کرد؛ سر میز مذاکره با اروپا بودیم، آمریکا حمله کرد." همین جمله، بعدها پایه حقوقی مشروعیت دفاع ایران شد. رئیسجمهور نیز آن را با صراحت تکرار کرد.
🔻مذاکره اگر میدان هماوردی با دشمن باشد، خودش جهاد است. جهاد بیان. جهاد افشاگری. جهاد مشروعیتسازی.
ما باید جنگ را جامع ببینیم. این نبرد، با موشکهای صهیونیستی آغاز نشد و با آتشبس تمام نشد. دشمن جنگ را ترکیبی می بیند. ترکیبی می زند و ترکیبی می کشد. اما ما در ظاهر آتش ماندیم و نگاه نمی کنیم هیزم این آتش کجا تامین می شود.
🔻امروز، میدان دیپلماسی و میدان نظامی، میدان رسانه و اقتصاد، همگی در هم تنیدهاند. مجاهدان این عرصه را تضعیف نکنیم... روی دیگر خون ریختن دشمن، خون به دل کردن خودی هاست. مراقبت کنیم مدیون انقلاب نشویم.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻هنر گفتن از جمهوری اسلامی را تمرین کنیم
🔻بیان مظلومیت جمهوری اسلامی و فریاد آن نزد افکار عمومی یک ضرورت راهبردی است.
اما این کار، هنر و شناخت میخواهد.
این قدرت بیان را همه باید یاد بگیرند و نباید آن را صرفا در اختیار وزیر خارجه یا رئیسجمهور دانست.
🔻بیان مظلومیت، تلخ است،
اما وقتی به تعبیر رهبرانقلاب از مظلوم مقتدر سخن گفته شود،
تلخیاش حتی عزتآفرین میشود.
🔻اساساً مظلومیت جمهوری اسلامی زمانی معنا مییابد که اقتدارش بیان شود.
«مظلوم مقتدر» دو تعبیر بههمپیوسته نیست،
بلکه یک تعبیر واحد است.
او مظلوم است چون مقتدر است؛
و این مظلومیت از سر استیصال و شکست نیست.
مظلوم است، نه به این معنا که زیر بار ظلم رفته
یا ضعیف است،
بلکه مظلوم است چون بهواسطه ظلم دیگران، به حق مشروع خود نرسیده است.
🔻همین تعبیر درباره امیرالمؤمنین نیز بهکار رفته است.
حضرت را «اول مظلوم عالم» خواندهاند،
اما او مظهرالعجائب است،
شاهکار آفرینش است.
با اینهمه، مظلوم است.
🔻اقتدار جمهوری اسلامی را بشناسیم
و مظلومیتش را بفهمیم
و هنرمندانه فریاد زنیم.
تمرین کنیم؛
اگر نتوانیم مظلوم مقتدر را درست توضیح دهیم،
حق جمهوری اسلامی ادا نمی شود.
🔻پیشنهاد چهارم #جهادتبیین در جنگ
@mahdian_mohsen
🔻یک اتفاق بزرگ رخ داده است...
🔻گویی همهچیز جان گرفته است.
🔻حرفهای اول انقلاب، که روزی در قالب تئوری در کتابها یا بهصورت شعار بر زبانها جاری میشد، اکنون به چشم سر دیده میشود.
آنچه دیروز تنها عرفا و اولیاء در باطن میدیدند، امروز در برابر چشم مردم آشکار شده است.
دیگر نهفقط صاحبان سلوک فردی، بلکه جامعهای در حال شهود است.
🔻سالها رهبر انقلاب از پیوند اسلام و ایران گفت؛ از اینکه وطن و دین دوگانه نیستند، بلکه در هم تنیدهاند.
شعار «ایران بخوان» یا تعبیر «ایران عاشورایی»، فقط یک سرود ملی نیست؛ تجلی عینی همان اندیشهای است که از آغاز انقلاب بر آن تأکید میشد.
🔻و همینطور، شعارهایی مانند:
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، هیهات منا الذله، مرگ بر آمریکا، تا آخر ایستادهایم، دیگر لقلقه زبان نیستند.
اینها حقیقتهاییاند که با خون امضا شدهاند، با صبر فهمیده شدهاند، و با اشک دیده میشوند.
🔻روزگاری خمینی کبیر این حرفها را میزد.
ما چون او میگفت و یقین داشتیم که عالم است و عارف، این حرفها را با جان و دل تکرار میکردیم.
اما امروز، آن حرفهای امام را میبینیم.
🔻نه فقط باورشان داریم، بلکه با چشم خود، شاهد تحققشان هستیم.
🔻اما چرا را میبینیم؟
🔻علتش ساده است: ما یک جامعه سالک شدهایم.
🔻اگر روزگاری تنها عارفان در خلوت و تنهایی، مسیر سلوک را میپیمودند، امروز رهبری عارفانه، در میدان سلوک است و با خود ملتی را حرکت میدهد.
ملت، تنها شنونده یا پیرو نیست؛
ملت، شریک این سلوک است.
مردم با استقامتشان،
با صبر بر مصیبتها،
با حضور در میدان،
با فریاد و گاهی با سکوت،
هم به سلوک امام امت کمک میکنند، و هم سلوک اجتماعی خود را طی میکنند.
🔻این همان چیزی است که میتوان آن را عرفان جمعی یا سلوک تمدنی نامید.
🔻گویا ظهور دارد از پشت پردهها نمایان میشود.
دست خداوند را میتوان در امت دید.
در شانههای رهبری که کنار مردم سینه میزند،
در چهرهی پدر شهیدی که لبخند میزند،
در بغض مادری که میگوید: پسرم را برای حسین فدا کردم.
🔻امروز، مردم ما متن روایتاند؛ نه خوانندهی روایت.
اگر دیروز تاریخ را میخواندیم، امروز در دل تاریخ ایستادهایم.
اگر دیروز از عاشورا میگفتیم، امروز امت عاشورایی شدهایم.
و اگر روزی تنها منتظر بودیم، حالا خود، قطعهای از ظهوریم.
و این است راز جان گرفتن حرفها.
همشهری
@mahdian_mohsen
چه شب عاشورایی شد...
پیر و مرادمان آمد.
و فرمود:
«ای ایران، بخوان»
و این، فقط یک جمله نبود...
این، فرمان بود؛
فریادی در دل تاریخ.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
آری،
از امشب به بعد،
تا قیام قیامت،
هر که از ایران بگوید،
از حسین علیهالسلام گفته است.
صدقه دهید
این وطن،
تا ابد بر مدار کربلا میچرخد.
و فریاد
«هل من ناصر...»
هنوز در دلها زنده است.
بگویید...
تا نفس دارید، از ایران بگویید.
اینجا، حرم است.
@mahdian_mohsen
🔻شعاری که امشب در حسینیه امام خمینی جان گرفت
یکم. کاش بودید و تماشا می کردید. شب اول مجلس عزاداری در حسینیه امام خمینی به سنت هرسال برگزار شد؛ یک مجلس به غایت حماسی؛ اشک و رجز.
مردم و مسوولین و رییس جمهور و سیدحسن و آیت الله جنتی و دیگران یکدست شعار می دادند:
«ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»
شعاری آشنا که این بار در فضای حسینیه، رنگی تازه داشت. گویی شعار جان گرفته است.
دوم. شعارها وقتی جان میگیرند که سه ویژگی داشته باشند.
الف. از یک باور مشترک برخاسته باشند.
ب. با یک تجربه جمعی گره بخورند.
و ج در میدان واقعیت تکرار شوند.
آنگاه دیگر فقط صدا نیستند؛ حرکت میشوند، جان میگیرند.
سوم. نمونههای تحقق شعار فراوان است:
«اللهاکبر» که از ذکر بامها به رمز انقلاب بدل شد.
«هیهات منّا الذله» که از کربلا به جبهههای ما رسید و فراوان در وصیت نامه شهدا یافت می شود.
«نه شرقی، نه غربی» که به سیاست رسمی جمهوری اسلامی تبدیل شد،
و «مرگ بر آمریکا» که امروز دیگر فقط شعار و لقلقه زبان نیست و یک حقیقت عینی است.
چهارم. سالهاست این شعارها را میدهیم، اما این روزها این شعار آشنا جان تازهای گرفته:
«ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»
حضور مردم، اشک و نذر، روایتگری، ایستادگی...
همه اینها یعنی: علی تنها نمانده است.
پنجم. این شعار حالا فقط یک جمله نیست؛
بیعت است، ترجمه غیرت است، عقل است، تاریخ است.
و ما در روزهایی هستیم که شعارهای اول انقلاب، یکییکی دارند محقق میشوند.
آنچه روزی روی پلاکاردها نوشته میشد، امروز در میدان زندگی دیده میشود. زیبا نیست؟
امشب شعار یکدست مردم و مسوولین دیدنی بود.
@mahdian_mohsen
🔻یک پیشنهاد خبری
پیشهاد( دوم) #جهادتبیین جنگ
🔻این سه دسته خبر را ببینید:
🔸 دسته اول:
گالاوی: افسانه شکستناپذیری اسرائیل بهدست ایران نابود شد.
لیبرمن: نه برنامه موشکی ایران از بین رفت، نه هستهای؛ آتشبس بدون دستاورد.
موشکهای ایران به مراکز استراتژیک اصابت کردند؛ سانسور شدید خسارات.
میدلایستآی: سه هدف نظامی اسرائیل شکست خورد.
منابع: نیوزویک، شبکه کان، شبکه ۱۳، میدلایستآی
🔸دسته دوم:
۶۴۰۰ تماس رواندرمانی در یک شب؛ افزایش ۲۵٪ مصرف آرامبخش.
۴۳۰۰۰ درخواست خسارت در ۱۲ روز؛ ۱۷هزار آواره.
بحران اجاره مسکن و نارضایتی گسترده از دولت.
خسارت ۱۲روزه ایران بیشتر از کل جنگ ۷ اکتبر.
منابع: کانال ۱۱، معاریو، کانال ۱۲، حدشوت بزمان
🔸دسته سوم:
دستور شلیک به فلسطینیهای بیسلاح در مراکز کمکرسانی.
سقوط جهانی اسرائیل؛ کاهش حمایت حتی در آمریکا.
اخبار و فیلم ها و تصاویر مظلومیت مردم غزه
منابع: هاآرتص، بلومبرگ، گالوپ
🔻حالا به این نکته توجه کنید:
🔻رژیم صهیونیستی دههها با سه افسانه سلطه کرده است:
1⃣یکم. افسانه اقتدار: برای ایجاد رعب در منطقه
2⃣دوم. افسانه امنیت: برای اقناع و آرامسازی ذهن مردمش
3⃣سوم. افسانه مظلومیت: برای مشروعیت بخش و تطهیر چهرهی جنایتکارش
🔻اما امروز، هر سه این افسانهها اول با 7 اکتبر ترک خورد و با جنگ 12 روزه ایران کامل نابود شد.
حالا وقت آن است که این فروپاشی را با زبان روایت و سند، به تصویر بکشیم.
و پیشنهاد جهاد تبیین بعد از جنگ:
🔸در قدم اول اخبار مرتبط با فروپاشی این افسانه ها را رصد و جمعآوری کنیم
🔸و در قدم نهایی در رسانههای اجتماعی توزیع و روایت کنیم
هر کاربر، یک رسانه است.
و هر روایت درست، تیر خلاصی است بر افسانههای جعلی دشمن.
امروز رسانه های دشمن در حال ماله کشی همین آبروریزی اند.
شما هم اجازه ندهید این خاطرات پاک شود.
@mahdian_mohsen
🔻چرا سراغ رهبر انقلاب رفتند؟
1⃣یکم. تمرکز دشمن روی رهبرانقلاب امر جدیدی نیست. اما مدتی است شدت معنادار گرفته است. به ماجرای اغتشاش 1401 رجوع کنید. شعارهای تند که بعدا مشخص شد پروژه نشان دار نفاق است. تا این جنگ دوازده روزه که دیگر دشمنی ها صریح تر شده است.
اما چرا؟ چطور به این نقطه رسیدند؟
اینکه نقش رهبری انقلاب در جمهوری اسلامی کلیدی است حرف درستی است اما این حجم بغض و کینه تحلیلی فراتر می طلبد.
2⃣دوم. دشمنان ایران در آغاز انقلاب، تصور میکردند که اگر چند مهره کلیدی نظام را حذف کنند، بنای جمهوری اسلامی فرو خواهد ریخت. پروژه «براندازی حاکمیت» با ترور رهبران آغاز شد؛ از مطهری تا بهشتی، از رجایی تا صدوقی.
سالها گذشت تا دریافتند این نظام، برآمده از متن مردم است، نه تکیهزده بر چند چهره نخبگانی. هر چهرهای که رفت، دهها نفر از دل این ملت برخاستند.
اینجا بود که دشمن، راهبردش را تغییر داد:
از براندازی حاکمیت، به فروپاشی اجتماعی.
هرچند در همین فروپاشی هم دست از ترور نخبگان برنداشت. اما اینبار با هدف انهدام اجتماعی.
از اینجا به بعد، مردم هدف شدند. ترور کور، شکافهای قومیتی، دوقطبیهای مصنوعی، اختلافافکنی میان اقشار و طبقات.
اما باز هم شکست خوردند؛ چون در بزنگاهها، مردم دوباره یکی میشدند.
3⃣سوم. اینجاست که دشمن به کشف نهایی رسید:
تا وقتی این مردم، یک نقطه اتصال مشترک دارند، هیچ برنامه فروپاشیای موفق نخواهد شد.
و آن نقطهی اتصال، کسی نیست جز رهبر انقلاب.
اینجا بود که تیغ جنگ رسانهای، روانی، سیاسی و حتی نظامی، صریحتر از همیشه، بهسوی شخص رهبری نشانه رفت.
چرا؟ چون دشمن دریافته است که رهبر انقلاب فقط یک فرد نیست، بلکه چهار ستون حیاتیِ استحکام و پیشرفت ملت ایران است.
🔻چهارستون این حرم:
🔻الف. ستون اول: هدایت مدبرانه و شجاعانه.
رهبر انقلاب نه در حاشیه، که در متن تصمیمات بزرگ ایستاده است.
در هر بحران بزرگ، چه جنگ و چه فتنه، اوست که جهت کلی حرکت را تعیین میکند.
دشمن در این جنگ نیز دید که پاسخ ایران دقیق، متوازن و هدایتشده است.
همین کافی بود تا بفهمند: این میدان بیفرمانده نیست.
🔻ب. ستون دوم: محور وحدت و انسجام مردمی
از فتنههای ۸۸ و ۹۸ تا این جنگ اخیر، دشمن بارها تلاش کرد تا شکاف میان مردم و حاکمیت ایجاد کند.
اما در همهی این سالها، تنها صدایی که توانست همزمان با همه اقشار جامعه حرف بزند، صدای رهبری بود.
او بهجای مرزبندیهای تصنعی، مردم را دعوت به فهم، به تحمل، به همدلی کرد.
و تا وقتی این محور وحدت پابرجاست، جامعه فرو نمیپاشد.
🔻ج. ستون سوم: معمار رشد و ارتقاء ملت
رهبر انقلاب، صرفاً حافظ وضع موجود نیست؛
او معمار آینده است.
از تمدن نوین اسلامی تا گام دوم، از عدالت تا پیشرفت، او ملتی را در حرکت نگه داشته که دشمن میخواست در فشارها خسته و تسلیم شود.
امروز دشمن با ایران قوی مواجهه است. ایرانی که رشد و قدرتش را از حرکت و قوت مردم می گیرد.
🔻د. ستون چهارم: رهبر ی جبهه جهانی
و نهایتاً، بزرگترین ترس دشمن: اینکه رهبر انقلاب فقط رهبر ایران نیست.
او امروز، محور جبههای فرامرزی است که از یمن تا لبنان، از غزه تا بغداد، از کشمیر تا قلب اروپا را به هم متصل کرده. پیر و مرشد و مراد و محور مقاومت است.
او فقط سیاستمدار نیست؛ صدای مظلومان جهان است.
دشمن امروز بهتر از هر زمان دیگری میداند که رهبر انقلاب، فقط یک شخص نیست.
این چهارستون حرم اسلامی است. طبیعی است که او را هدف بگیرند.
از اقدام جاهلانه در ترور شخصیت و ترور رسانه ای تا گنده گویی مذبوحانه درباره ترور انسانی.
و همین یعنی:
این ستون ایستاده است که خانه برپاست.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻مراقب قرائت های انحرافی از انسجام باشید
🔻این روزها دو گروه ظاهر شدهاند:
یکی میگوید: «حرف از ارزش ها نزنید، وحدت از بین میرود»
دیگری میگوید: «این وحدت واقعی نبود و نیست و به نقطه اولیه برمی گردد»
🔻اولی تحریف و دومی تحقیر انسجام است.
🔻اولی با نقاب روشنفکری، دومی با شعار انقلابیگری؛
🔻اما هر دو گرفتار یک خطای مشترکاند: ظاهربینی.
🔻و سخت است، اما باید صریح گفت:
این دو نگاه، شباهتی عمیق با نگاه صهیونیستها و پهلویچیها دارد.
همهشان فکر میکردند اگر روسری عقب رفت، یعنی مردم با انقلاب تمام کردهاند و انقلابی، صرفا همان است که ریش دارد و تسبیح.
🔻اما رهبر انقلاب دقیقتر دید.
فرمودند: این دختران ما اگر دشمنی دشمن را ببینند، خودشان روبهرویش میایستند.
🔻و روح سردار سلامی شاد که گفت: با همین جوانهای بهظاهر فریبخورده، سراغتان میآییم.
🔻برخلاف نگاه ظاهرگراها، مردم ایران در این جنگ با سه ویژگی کنار هم ایستادند:
1⃣اول. با آگاهی: فهمیدند دوست و دشمن واقعی کیست. شناخت وحدت ساز است.
2⃣دوم. با معنویت: حول ایمان و فطرت الهی خود انسجام یافتند. نقش دعا و اهل بیت را در این انسجام ببینیم. این انسجام برآمده از شناختی ایمانی و قلبی است.
3⃣سوم. با اراده: فقط شناخت عقلی و قلبی نبود. تماشا نکردند؛ وارد میدان شدند. با همدلی و شجاعت در دفاع از سپاه مقاومت. با روشنگری و رجزخوانی در فضای مجازی. اراده ها شکل گرفت.
🔻این انسجام عمیق ترین نوع انسجام است. تحقیر و تقلیل و تحریفش نکنیم.
@mahdian_mohsen
🔻واژه ای که رهبر انقلاب بر آن مکث کردند!
سومین پیام تصویری رهبری سراسر شعف بود. حس خوش پیروزی. حس حقیقی تحقیر دشمن.
اما از کل اخبار ایام جنگ یک واژه توجه ایشان را به خود جلب کرد و همان را جلوی چشم ملت آوردند.
ترامپ گفته بود: ایران باید تسلیم شود.
نه مذاکره، نه توافق، نه حتی عقبنشینی؛ بلکه تسلیم.
🔻رهبرانقلاب به دو دلیل بر این واژه مکث کردند.
1⃣اول اینکه این جمله را به چشم ملت آوردند تا بگویند: "این اصل ماجراست" . همه آنچه در این سالها آمریکا گفته و کرده، اسمهای متفاوت داشته است، ولی همه یک مضمون اند: تسلیم شدن ایران.
موشک؟ بهانه است.
هستهای؟ بهانه است.
حقوق بشر؟ یک شوخی تلخ است.
آشوب، اغتشاش، تحریم، حمله سایبری، تهدید به جنگ... همهاش یک هدف دارد:
ایران، آنطور که هست، نباشد.
2⃣دوم اینکه رهبر انقلاب فقط یک واژه نگفتند. صدای ملت را ترجمه کردند. صدای همان مادری که پسرش شهید شد، ولی نگفت "بس است". صدای آن کارگر که با همه فشارها، باز هم پای کشورش ماند. صدای آن دختر که در اوج جنگ رسانهای گفت: من ایرانیام، اهل ایستادگی.
تسلیم شدن فقط یک شکست سیاسی نیست. یعنی از عزت خودمان دست بکشیم. از هویت مان.
اگر برای صهیونی شیاد، حیات، موجودیت است و برایش می جنگد، برای ایرانی جماعت، عزت موجودیت است و برایش دفاعی مقدس را رقم می زند.
🔻امروز وقتی رهبر انقلاب روی واژه «تسلیم» مکث کردند، در واقع گفتند:
بفهمید!
اصلِ این جنگ همینجاست.
جنگ، فقط موشک و تانک نیست. جنگ بر سر اراده هاست.
@mahdian_mohsen
🔻حداقل حرمت انسجام مردم را نگه دارید
در روزهای آتش و خون، مردم ایران یکصدا بودند. از شمال تا جنوب، از پیرمردهای بازار تا نوجوانهای گوشیبهدست، همه پای ماجرا ایستادند. این ایستادگی ساده نبود. دلها لرزید، اشکها ریخت، اما کسی عقب نکشید.
در این جنگ، ملت ایران جلوتر از همه ایستاد. شانه به شانه، بدون ترس، بدون دودلی.
اما حالا که صدای انفجارها خوابیده، یک صدای تازه بلند شده؛ صدایی تلخ و البته صدایی آشنا:
«فلانی خائن بود... فلانی آتشبس را فروخت... فلان مسئول تسلیم شد...»
نه!
این صدایی نیست که از دل این مردم بیرون آمده باشد. این صدای ما نیست.
ما آنقدر بزرگ شدیم که در بحبوحه جنگ، دعواهای استقلال-پرسپولیسمان را کنار گذاشتیم. با همه تفاوتهامان، یکی شدیم. حالا وقت آن نیست که دوباره به عقب برگردیم. دوباره همدیگر را متهم کنیم، به مسئولان بدبین شویم، یا آتش اختلافی را که دشمن نتوانست خاموش کند، خودمان شعلهور کنیم.
تمام کنیم این دعواهای لعنتی انتخاباتی را.
در دفاع مقدس 12 روزه همه مسوولین کنار هم بودند. مثل متن مردم.
ما از این انسجام، از این اتحاد، باید نگهداری کنیم. این سرمایه فقط مال میدان جنگ نیست؛ مال روزهای آتش بس هم هست. فراموش نکنیم ما همچنان در جنگ هستیم، ولو ظاهرش آتش و موشک نباشد.
حرمت این مردم را نگه دارید.
حداقل، حرمت این انسجام را نگه دارید.
بهجای بدگمانی، بهجای دوگانهسازیهای دروغین، بیایید یکبار برای همیشه از خودمان مراقبت کنیم.
و یادمان نرود، کسانی که در لباس خودی، همیشه از همه بلندتر فریاد خیانت سر میدهند، اتفاقاً همانهاییاند که باید بیشتر به آنها شک کرد. تندترین فریادها، همیشه پاکترین نیتها را ندارند.
ما یکبار در این جنگ بزرگ شدیم.
نابالغ برنگردیم.
این انسجام، امانت خداست. خیانت نکنیم.
@mahdian_mohsen
🖤احمدآقا
🔻بیایید چند خاطره را با هم مرور کنیم؛ نه برای نوشتن، بلکه برای مرامی که دیدنی است و به خاک سپرده نمی شود. و شاید دست آخر بشود آن «یک کلمه آخر» را گفت.
🔸یکم.
گفت: «چند دقیقه صبر کن، بروم میوه بگیرم.»
بازار میوه و ترهبار شهرک غرب بود. همراهی رفت با او، اما زود برگشت؛ فقط دو کیسه کوچک، شاید یکی دو کیلویی؛ سیب و نارنگی. بعدها همان همراه گفت احمدآقا میگشت تا کوچکترینها را بردارد. میگفت: «در خرید، جوری جمع نکنیم که به دیگران نرسد.» انگار عدالت برایش از همان سبد میوه آغاز میشد.
🔸دوم.
روزی بسیار خسته بود. درهمریخته و خاموش. پرسیدم: «اتفاقی افتاده؟»
آرام گفت: «درگیر کار یکی از بچهها هستم، در ماجرای اعتراضات ۹۶ گرفتندش. سنش کم است. مگر چقدر از ماجرا سر در میآورده؟ اشتباه کرده، بگذریم. زندان برود، کی تضمین میدهد بهتر شود؟»
بعد آه کشید و گفت: «کاش آن قاضی که زندان بریده، یک روز خودش طعم زندان را بچشد، بفهمد چه میگذرد آنجا...»
اولین بار بود احمدآقا را اینگونه دلخور و گرفته میدیدم.
🔸سوم.
دادگاه «الف» برگزار شده بود. من سردبیر بودم. با هم رفتیم. دادستان اعتراض کرده بود به کامنتهای کاربران؛ تند بودند، گاهی هم دشنام.
وقتی نوبت احمدآقا رسید، پشت تریبون رفت و گفت:
«وقتی در صف نان ایستادهاید، گرسنه و خسته، ممکن است داد بزنید: سه ساعته ایستادهام، در حالی که نیم ساعت بیشتر نبوده. نه خودت قصد دروغ داشتی، نه نانوا تو را دروغگو میداند. فشار است که زبان را تند میکند. کامنت هم گاهی فریاد یک دل در تنگناست. بگذارید بگوید. خالی شود. مدارا کنیم...»
🔸چهارم.
جلسه شورای سیاستگذاری الف بود. جمع بزرگی از اهل فکر و سیاست حاضر بودند. موضوعی مورد اختلاف بود. احمدآقا دید که همه مخالفاند، توضیح داد، اما اقناع نشدند. آخر گفت: «نقدهایتان را منتشر کنید. همینجا. در سایت خودمان. نقد شما خیرخواهی من است.» و منتشر هم شد. در همان الف. با همان صراحت.
🔸پنجم.
یکی از رفقایش که تازه نماینده مجلس شده بود، آمد و گفت: «توصیهای کنید.»
احمدآقا گفت: «فکر کن این آخرین دوره مجلسیست که در آن حضور داری. با این نگاه قیام و قعود کن. همهچیز درست میشود.»
🔸ششم.
با هم در ماشین بودیم. لحظهای بیدقتی، چرخها رفت روی خط عابر پیاده.
گفت: «محسن، مراقب باش. قیامت، باید حتی برای همین هم جواب بدهیم. این خط، حقالناس است.»
🔸هفتم.
نقدی نوشته بود. تند، محکم. بعد فهمید اطلاعاتش ناقص بوده. شش ماه وقت گذاشت، اسناد را خط به خط خواند. بعد نوشت: «اشتباه کردم.»
صریح، بدون توجیه. گفت: «وقتی دانستم ناحق نوشتهام، فقط یک راه مانده بود: عذرخواهی.»
🔸هشتم.
در دولت احمدینژاد، تصمیمی سخت اما درست در پیش بود. همه میدانستند لازم است، اما هزینه اجتماعیاش بالا بود. هیچکس جلو نمیآمد. احمدآقا گفت: «من دفاع میکنم. فحشش مال من. اما این کار به نفع انقلاب است.»
دفاع کرد. فحشها را هم خورد. اما تصمیم، گرفت و اجرا شد.
🔸نهم.
شنیده بود خانههایی در مسیر سولقان تا امامزاده داوود آسیب دیدهاند. بیهیچ مسئولیتی، تنها رفت. لباسش خاکی شد. ساعاتی ایستاد، پای درد دل مردم. گفت: «همه داراییشان همین خانه است. صدایشان جایی نمیرسد. دردشان تبعیض است. همین که بایستم و گوش بدهم، رواست.»
برگشت و نامهای هم به مسئول مربوطه نوشت.
🔸دهم.
نام امیرالمؤمنین که میآمد، اشکش بیاختیار میریخت؛ چه در مدح، چه در مرثیه.
اما آن روز، در دادگاه، رو به هیئت منصفه ایستاد و گفت: «چطور ممکن است کسی در این کشور، در چنین زمانی، ناگهان و چند شبه میلیاردر شود و کسی سراغش نرود؟»
و صدایش لرزید. بغضش شکست.
🔸یازدهم.
روز وداع با محمد، فرزند عزیزش.
وقتی پیکر محمد را در قبر گذاشتند، احمدآقا مثل کوه ایستاده بود. همانجا میکروفن گرفت و از مرگ گفت. از معاد. از یقین. گفت: «به من گفتند محمد را اینجا دفن کنید. گفتم ما هزینه نداریم. یکی آمد. پدر شهیدی بود. گفت نذر کردهام یک قبر را به محمد بدهم.»
اصرار داشت حتی در این لحظات، تصور تجمل نیاید.
محمد، دوستی داشت؛ محمد ساجدی. او و خانوادهاش در مسیر کربلا تصادف کردند و پر کشیدند.
احمدآقا رفت سر قبرش. همان کسی که کنار مزار پسرش آرام و استوار بود، آنجا بیقرار شد. بر سینه میکوبید.
در یکجا استواریاش تسلّای دوستان بود، در جای دیگر بیقراریاش پناه خانواده مرحوم.
🔻احمدآقا، حریت را ننوشت، زیست.
🔻عدالت را تئوریزه نکرد، زندگی کرد.
🔻مبارزه، سلوک فردی و اجتماعیاش بود.
🔻اشک بر سیدالشهدا را به سیاست امتداد داده بود.
🔻حرف دربارهاش بسیار است.
اما اگر بخواهی همه را در یک کلمه خلاصه کنی، آن کلمه این است:
🖤احمدآقا جوانمرد بود.
جوانمرد.
روحش شاد. تا قیامت گردن خیلی از جوان های این انقلاب حق خواهد داشت.
همشهری
@mahdian_mohsen
یادتان هست؟
روزگاری تمام تلاششان این بود که بچههای ورزشکار ما سرود ملی نخوانند؛
با فشار، با تهدید، با تحقیر…
آنروز که هیچ. طرفی نبستند.
اما حالا...
فقط امروز تیم والیبال و هندبال و فوتبال را ببینید
هر سه هم بانوان؛
ایستاده و با احترام نظامی.
نه دست روی سینه؛
بلکه دست کنار صورت و سینه سپر.
یعنی هم احترام به پرچم و هم جانفدایی...
فلاکت ضدانقلاب تماشایی نیست؟
@mahdian_mohsen
🔻دستگاه محاسباتی رهبری یا آخرین سخنرانی شان؟!
🔻بسیاری از ما منتظریم تا رهبر انقلاب سخنرانی تازهای انجام دهند تا تکلیفمان را در مسائل سیاسی مشخص کنیم. این روش هرچند از سر التزام پذیری محترم است، اما در عمل ما را وابسته به لحظه میکند و قدرت تحلیل راهبردی را از ما میگیرد؛ چه بسا فرصتهای عمل را هم از بین ببرد.
اما راهی عمیقتر وجود دارد. اینکه بهجای تکیه بر آخرین موضع، سراغ دستگاه اندیشهای رهبر انقلاب برویم. این کار با بررسی مجموعه بیانات مرتبط و استخراج اصول مشترک، ما را به یک نظام محاسبه پایدار میرساند؛ دستگاهی که در همه عرصهها راهگشاست.
🔻نمونه عینی، سخنرانی اخیر ایشان درباره جنگ ۱۲روزه است. بیائید مرور کنیم.
🔻یک سخنرانی و پنج اصل.
1⃣اصل اول: ارادهها مهمترند...
در سخنرانی اخیر، رهبر انقلاب از مفهومی فراتر از عملیات نظامی سخن گفتند: اراده ملت.
🔻این مفهوم، قلب دستگاه محاسباتی ایشان است و چند الزام بنیادین در پی دارد:
اول حق انتخاب مردم، شرط اولیه شکلگیری اراده است.
دوم اینکه این انتخاب باید بر پایه آگاهی سیاسی باشد .
سوم آگاهی نیز باید به ایمان و تعهد درونی گره بخورد و در نهایت این اراده باید به ایستادگی و مقاومت جمعی منتهی شود.
🔻این همان معنای عمیق جمهوری اسلامی است؛ سازهای برای ارتقای ارادهها.
2⃣اصل دوم: دیپلماسی مکمل میدان
رهبر انقلاب در این سخنرانی تصریح کردند که دیپلماسی و میدان، دو ضلع از یک راهبرد واحدند. تقابل میان این دو، یک خطای تحلیلی است.
دیپلماسی، در منظومه ایشان، فقط ابزار توافق نیست؛ بلکه نقشهایی فراتر دارد
مثل اثبات مشروعیت جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی
و تثبیت روایت حق و اقناع افکار عمومی جهان برای شکلدهی به وجدان جهانی
🔻در واقع، دیپلماسی در این دستگاه، امتداد نرم میدان است؛ نه جایگزین یا رقیب آن.
🔻توجه کنیم تا اینجا و منطبق ایندو اصل یک ملاحظه راهبردی تعیین می شود:
برای جمهوری اسلامی هم افکار عمومی داخلی اهمیت دارد و هم خارجی. اما یک تفاوت کلیدی دارند.
اولی با هدف ارتقای اراده ها
و دومی با هدف اقناع ادراکی.
🔻در دستگاه رهبری، افکار عمومی توده خام نیست یا منبع قدرت سیاسی است، یا میدان نبرد روایتی.
3⃣اصل سوم. نقشه واحد
فرامتن سخنرانی تصریح دارد که
اولا فرماندهی قوا تحت یک نقشه واحد عمل می کند. اینطور نیست که بخش نظامی را رهبری هدایت کنند و بخش دیگر در اختیار فرد دیگری باشد.
دوم اینکه اقدام جزئی مدیرمیدان باید با جهتگیری نقشه کلان همراستا باشد
و سوم اینکه نقد رواست اما تضعیف ضرر جدی است.
4⃣اصل چهارم: صیانت از انسجام.
یکی از مهمترین بخشهای سخنان رهبری، تحلیل محاسبه دشمن بود. اینکه دشمن اینطور محاسبه کرده بود که با ترور برخی فرماندهان امید به جنگ داخلی ایجاد شود. در این میان مهمترین پاسخ همین انسجام ملی بود که باطل السحر همه محاسبات دشمن در تمام سطوح است. صیانت از همین امر ملی یک اصل کلیدی است.
5⃣اصل پنجم: حریم شورانقلابی.
رهبر انقلاب در عین تأیید شور و هیجان، سه تذکر اخلاقی مهم دادند:
اول اینکه مطالبه بدون اطلاع، آفت است.
دوم اینکه مطالبه باید خیرخواهانه باشد، نه تخریبی
و سوم اینکه صبوری و پرهیز از فشارهای غیرمنصفانه.
🔻کنش انقلابی، باید همراه با معرفت، انصاف و صبر باشد. در غیر این صورت، همان شور مقدس میتواند مضر باشد.
🔻در نهایت اینکه:
اگر دقیق بنگریم، این پنج اصل فقط برای مدیریت یک جنگ نیست. بلکه یک دستگاه محاسباتی برای تصمیم گیری در تراز جمهوری اسلامی است که در همه عرصهها کاربرد دارد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻تکلیف روشن شد و...
تا اینجا تکلیف مذاکره و هماهنگی اش در یک نقشه فرماندهی مشترک روشن شد.
🔻اما تذکر رهبر انقلاب درباره شیوه نقد:
اولاً، با زبان خیرخواهی باشد
ثانیاً، با اطلاع و آگاهی سخن بگوییم
ثالثاً، صبور باشیم؛ فرمودند: «پا به زمین نکوبیم.»
🔻یک نکته هم خطاب به مذاکرهکنندگان بود:
باقوت ادامه دهید و البته جهتگیریها را حفظ کنید.
🔻و یک پیام روشن به دوست، دشمن و مردم:
چه در میدان مذاکره و چه در میدان نظامی دست مان پر است
@mahdian_mohsen
تصویری از شهردارچی ها
این روزها، شهر زخم دیده ما چشمبهراه مرهم است. آجر به آجرِ این کوچهها نشانی از مقاومت دارد، و خاکش بوی غیرت میدهد. در چنین روزهایی، مدیریت شهر دیگر فقط سامان امور روزمره نیست؛ مدیریت شهر، جهاد است.
مهمترین دغدغه این روزها، نه فقط بازسازی ساختمانها، بلکه آباد کردن دلهاییست که با جنگ، ترک برداشتهاند. در میان صحنههای غمزده شهر، اما نشانههایی نیز روشنایی میبخشید: جهاد مدیریتی.
مدیری میگفت: "ما جنگزده نداریم؛ هرکس خانهاش آسیب دیده، باید در هتل و کریمانه اسکان یابد." دیگری میگفت: "نباید بگذاریم آب در دلشان تکان بخورد. باید هر چه صدمه دیدند، جبران شود حتا اگر تنها شیشهای شکسته باشد."
آن یکی، میز کارش را در دل کوچه گذاشت تا مردم آسیبدیده برای انجام کارهای اداری، سرگردان ساختمانها و دفاتر نشوند.
بیتردید همه مدیران در این کارزار سهم دارند، اما "مدیر جهادی" را باید در همین روزهای آتش و آوار شناخت؛ روزهایی که میتوان به سبک روزهای عادی عمل کرد، اما او ترجیح میدهد شانه اش را زیر آواربرداری دهد نه تماشاگری آن.
دیدم مدیری را که میتوانست به بهانه ناامنی کناره بگیرد، اما ترجیح داد زیر آسمان موشکباران، جاده و پل و بزرگراه بسازد. شنیدم از مسئولی که نگفت «وظیفه من نیست»، بلکه خود و نیروهایش را وقف مردم غمین و صدمه دیده کرد. مردمی که جنگ، دل و خانهشان را شکسته بود. عاشقانه در کنارشان بود؛ گویی خانواده خودشاند؛ بلکه عزیزتر.
این روزها برخی در لباس خادمی شهر، معنای تازهای به واژه "شهرداریچی" دادند: نه فقط ادارهگر، که امانتدار زخمهای شهر.
آری، مدیر جهادی آن است که در دل ویرانی، از پرستاری دلهای شکسته، توشه قیامتش را میسازد. تلاش و عاطفه و حماسه را در هم میآمیزد، و از دل خاکستر جنگ، امید میسازد.
دستمریزاد
اما حقیقت آن است: هرچه کنیم، باز هم کم است. مردمی که در خط مقدم ایستادند، شایستهی خدمتی فراتر از واژهها هستند.
باید نفسگیر، بیادعا، شب و روز، خاک پایشان را طلا دانست.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻رژیمی که در غزه ماند از تهران می گوید
🔸اخبار این روزهای حماس، جذابتر از همیشه است. در صدر اخبار آتشبس با رژیم، حماس بیانیه منتشر میکند که: اسرائیل از نظر روانی شکست خورده و مقاومت اکنون شرایط خود را به دشمن تحمیل میکند.
🔸این بیانیه کی منتشر شده؟
تنها چند روز پس از عملیاتی پیچیده و چهارلایه که در آن چند نظامی صهیونیست به هلاکت رسیدند و روان ارتش اسرائیل بهم ریخته است.
🔸 حماس نشان داد همچنان در مرکز میدان حضور دارد: قدرتمند، فعال و تأثیرگذار.
🔻چون احتمال میدهم برخی فراموش کرده باشند، پس اجازه دهید خیلی مختصر، کارنامهی دو سالهی این جنگ را مرور کنیم.
🔸اهداف اعلامی و اعمالی اسرائیل چه بود؟
🔸۱. نابودی کامل حماس
🔸۲. آزادی گروگانها
🔸۳. برقراری امنیت داخلی
🔸۴. افزایش بازدارندگی منطقهای
🔻حالا به همان خبر صدر متن برگردید:
عملیات اخیر حماس درست در حالی انجام شد که بحث آتشبس در جریان است.
🔸یعنی چه؟
یعنی نهتنها نشانی از نابودی حماس نیست، بلکه حالا اسرائیل ناچار است با همین جنبشی که میخواست نابودش کند، پای میز مذاکره بنشیند.
بامزه نیست؟
🔻حالا سایر اهداف:
🔸آزادی گروگانها؟ بعد از دو سال، اسرائیل دوباره به نقطه آغاز یعنی تبادل اسرا برگشته است.
🔸امنیت داخلی؟ اوضاع امنیتی دهها برابر بدتر شده و پس از حمله ایران، امنیت درون مرزهای سرزمینهای اشغالی دچار فروپاشی شده است.
🔸بازدارندگی؟ دقیقاً برعکس؛ جنگ بهجای تضعیف محور مقاومت، آن را گسترش داده است.
🔻اعتراف خودشان دقیقتر است:
🔸روزنامهی «یسرائیل هیوم» نوشته: اسرائیل پس از یک سال و نیم جنگ، به هیچیک از اهداف خود نرسیده است.
🔸روزنامهی «تایمز» هم اذعان کرده: با وجود حملات گسترده، اسرائیل قادر به حذف حماس نبوده است.
🔻و البته توجه کنیم که درباره چی حرف می زنیم :
🔸درباره منطقه ای که کوچکتر از نصف شهر تهران است با جمعیتی حدود ۲.۵ میلیون نفر. اما اسرائیل، با همهی امکانات نظامی و اطلاعاتیاش، در تحقق حتی یک هدف روشن نظامی ناکام مانده است.
🔻و همزمان چه رخ داده است؟
🔸۱. فلسطین به موضوع اول جهانی تبدیل شده است.
🔸۲. محور مقاومت نهتنها حفظ، بلکه تقویت و گسترش یافته؛ از حزبالله گرفته تا انصارالله یمن و گروههای عراقی.
🔸۳. در داخل سرزمینهای اشغالی، شکاف سیاسی و اجتماعی به اوج رسیده: تظاهرات گسترده، فرار سرمایه، اعتراض ارتشیها و بحران مشروعیت.
🔸۴. اقتصاد اسرائیل در وضعیت شکننده و بیثبات قرار دارد.
🔸۵. افکار عمومی جهانی به نفع فلسطینیان چرخیده است. اسرائیل دیگر نمیتواند افکار عمومی غرب را با شعار «دفاع مشروع» فریب دهد؛ حتی متحدان دیرینهاش هم دچار تردید شدهاند.
🔸۶. هیبت امنیتی و نظامی اسرائیل نیز بیش از هر زمان دیگری، افسانه خیالی بهنظر میرسد. اخبار به روشنی گواه است و عبور کنیم.
🔸7. به اعتراف رسانه های صهیونی تعداد نیروهای حماس در این چند ماه به شکل معنادار رشد کرده است. محبوبیت حزب الله در لبنان هم افزایش یافته است. نمونه اش انتخابات مربوط به مدیریت شهری
🔻و حالا همین رژیم که مقابل حماس در یک منطقه محدود زمین گیر شده، مجدد ایران را تهدید میکند.
🔸همان رژیمی که هنوز یک هفته از شکست حملهاش به ایران نگذشت و رفت بزرگترش را آورد و هنوز ۱۲ روز نشده دست به دامن آتشبس شد.
🔸و حالا ناچار است خرج کند تا رسانههایی مانند اینترنشنال و بیبیسی برایش دروغ ببافند و آبروداری کنند.
واقعاً با یک دنیای خالیبندی و سرگرمی طرفیم.
@mahdian_mohsen
🔻تفاوت پیام پزشکیان و عراقچی
احتمالا گفتوگوی رئیسجمهور محترم با تاکر کارلسون، بیش از آنکه برای مخاطب داخلی باشد، برای افکار عمومی غرب طراحی شده است.
از این منظر، مصاحبه پزشکیان با یکی از رسانههای حامی ترامپ را میتوان یک گفتوگوی دیپلماتیک دانست که هدف آن دامنزدن به شکافهای سیاسی داخلی در آمریکا پیرامون ایران است.
🔻اما آیا نمیتوان در بیان مواضع، هم مخاطب خارجی را دید و هم داخلی را؟
هم دیپلماتیک سخن گفت و هم تلاش کرد رد پای حقیقت گم نشود؟
بله. میتوان. به شرطی که در کنار صداقت، هنر پیام هم وجود داشته باشد.
نمونهای از این تفاوت را می توان در ادبیات دیپلماتیک عراقچی دید؛ جایی که موضعی مشابه با لحنی اثرگذارتر و چندلایهتر بیان میشود.
🔻به این دو جمله درباره مذاکره توجه کنید:
1⃣پزشکیان:
«امیدواریم پس از عبور از این بحران، باز بتوان به میز مذاکره بازگشت. البته این نیازمند یک شرط است: اعتماد به روند گفتوگو. نباید در میانه گفتوگو، مجدداً به رژیم صهیونیستی اجازه حمله داده شود.»
2⃣عراقچی:
«در حال مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل حمله کرد. در حال مذاکره با اروپا بودیم، آمریکا حمله کرد.
چگونه میتوان به میزی بازگشت که آمریکا و اسرائیل آن را بارها ویران کردهاند؟»
هر دو موضع، از یک واقعیت میگویند.
هردو پیام بر عقلانیت مذاکره تاکید دارد. اما لحن دوم، بهجای امید به "بازگشت"، واقعگرایی را با نقد قدرتهای متجاوز ترکیب کرده است؛
لحنی که هم پیام سیاسی به طرف مقابل دارد، هم پیام روشن به داخل: مذاکره به هر قیمتی نه.
@mahdian_mohsen
🔻اینبار به روایت زبان بدن
همه لحظات را نداریم،
همه نماها را دوربین نگرفته...
اما همان گوشهای که در قاب بود،
زبان بدن، خودِ معنا بود.
"ای ایران" که آغاز شد،
همه حسینیه یکصدا شدند...
تا رسیدند به:
«ایران عاشورایی»
و قاب تصویر که حضرت آقا با مردم سینه میزدند.
شعر رسید به:
«در روح و جان من میمانی ای وطن...»
دوربین روی چهرهی رهبر ایستاد...
و اشک در چشمها
وقتی خواندند:
«زیر سایهی حیدر باشی در امان...»
حضرت آقا، دستشان را بالا بردند... برای دعا.
و آنگاه که رسید به:
«ای ایران خدایی...»
نگاه رهبر، عمیق شد؛
نگاهی فکورانه...
در همان حال،
مردم سینه میزدند...
گریه، شعف، حزن و حماسه،
همه یکجا امشب جاری بود.
چه عاشورایی شد...
تماماً معنا.
تماماً ایمان.
تماماً ایران.
@mahdian_mohsen
🔻میپرسند چرا رهبر انقلاب نیامد؟
فراعنهی رسانهای و مزدوران فارسیزبانشان با طعنه میپرسند: چرا رهبر ایران در مجلس عزای محرم حاضر نشد؟
🔻البته که پاسخ روشن است.
عقلانیت، در برابر یک دیوانهی جلاد، عین شجاعت است.
ما که نتانیاهو را مستقیماً تهدید نکردهایم، اما او و کابینهاش هفتههاست در پناهگاهها پنهان شدهاند.
در حالیکه رهبر انقلاب، که رسماً از سوی رئیسجمهور آمریکا تهدید شده و یک قصاب خونریز اعلام آمادگی برای اقدام علیه او کرده، آیا نباید به تدبیر تیم حفاظت عمل کند؟
🔻اما مسأله، فراتر از تدبیر امنیتی است.
اساساً هیچ جنگی بدون جنگ روایت معنا ندارد.
و رهبر انقلاب، پس از له شدن نظامی صهیونیستها، اینبار جبههی روایت را فتح کرد.
🔻تصمیم ایشان برای نیامدن به مجلس عزاداری حسینیه امام خمینی، نه صرفاً یک اقدام امنیتی، بلکه یک کنش چندوجهی و قدرتمند بود:
عاطفی، حماسی، عقلانی و نمادین.
🔻او در تهدید نیامد؛ اما در همین مظلومیت، بلندترین پیام را فریاد زد. مظلومیت یک ملت را، نه برای مردم ایران و نه برای عالم، که به تاریخ نشان داد.
🔻خباثت نهادهای بینالمللی را هم به رخ کشید. اینکه نفر اول یک حکومت را تهدید میکنند و همهی نهادهای بینالمللی، با هزار شعار حقوق بشری، خفهخون گرفتهاند.
🔻اما غیرت دینی را هم بیدار کرد.
و حالا نه فقط یک حسینیه، نه فقط یک ملت؛ بلکه امت، امروز در دل و زبان خود زمزمه میکند:
ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند.
آنهم نه در شعار و کتیبه، بلکه در متن زندگی و در اراده.
🔻همبستگی بیسابقه میان مردم و مسئولان را هم امتداد دادند.
درون حسینیه، بیرون از حسینیه، در خانهها، در هیأتها، همه یکصدا، با بغض، با خشم، با شعور، فریاد میزدند:
لبیک یا خامنهای
این تدبیر وغیبت ظاهری، صحنه را از دشمن گرفت، و دلها را به صف اول جبهه بدل کرد.
و این است هنر فرماندهی در میدان جنگی که هم گلوله دارد، هم روایت.
@mahdian_mohsen
🔻 مصاحبه لاریجانی و یک پیشنهاد
پیشنهاد سوم #جهادتبیین در جنگ
🔻روایت را رها نکنیم. جنگ اگرچه پایان نظامی داشته باشد، پایان رسانهای ندارد. و در این میان، مصاحبههایی از جنس گفتوگوی اخیر لاریجانی، نه فقط تحلیل سیاسی، که الگویی روشن برای «جهاد تبیین» است.
مصاحبه دارای تحلیل در ابعاد مختلف، اطلاعات جدید، دارای وجه حماسی و ساده و شفاف همراه با مختصری طنز است. ببینید.
🔻این مصاحبه از جهات مختلف حائز اهمیت است. نه صرفاً بهخاطر نام گوینده، بلکه بهخاطر نوع نگاه، صراحت تحلیل، شفافیت روایت و جسارت در تبیین. بیتعارف، یکی از بهترین روایتهای پساجنگ است که در آن میتوان ترکیب امنیت، دیپلماسی، تاریخنگاری و حتی طنز را دید.
1⃣نخست، تحلیل میدان. او جنگ را به تفکیک روز روایت میکند؛ میگوید اسرائیل تصمیم داشت ظرف شش روز کار ایران را تمام کند. میگوید کجا عقب بودیم و چطور ورق برگشت.
2⃣دوم، تحلیل دیپلماتیک و امنیتی. صریح و مستند میگوید چرا مذاکره نه، چرا خروج از NPT و چگونه سیاست آمریکا در برابر ایران شکست خورد. حتی درباره ترامپ هم با زبانی خاص و تحلیلی روانشناختی توضیح میدهد که چطور با ۶ موشک ایران، آمریکا فروریخت.
3⃣سوم، تحلیل آینده. لاریجانی میگوید اسرائیل بازنمیگردد، چون مفتضح شده است و اهل جنگی که دست برتر ندارد نیست. هدف اسرائیل را هم نه براندازی سیاسی، بلکه فروپاشی اجتماعی معرفی میکند.
🔻این مصاحبه یک نمونه است. نمونهای برای یک راهبرد رسانهای: تبیین شفاف، ساده، قوی، گاه با طنز، و همیشه با واقعبینی.
🔻و حالا پیشنهاد..
ما انبوهی از اخبار و اظهارنظرها از سوی سیاستمداران و رسانههای جهان داریم که به <دست برتر ایران> در این جنگ اذعان کردهاند. نیویورکتایمز، الجزیره، واشنگتنپست، روزنامههای اسرائیلی، اظهارات مقامهای نظامی و دیپلماتیک غربی… این اخبار تاریخ مصرف ندارند. بلکه باید دائم تکرار شوند.
🔻فراموش نکنیم: هیچ چیز بهاندازه تکرار بااهمیت نیست.
از اینرو پیشنهاد سوم برای جهاد تبیین پس از جنگ این است:
اخبار قدرت و دست برتر ایران را رصد کنید. آنها را به زبان مختلف و قالب های متنوع برای فضای مجازی و مردم روایت کنید. مدام جلوی چشم بیاورید.
@mahdian_mohsen
🔻یک پیشنهاد
پیشنهاد #جهادتبیین جنگ(یکم)
🔻این شهدا فقط خبر نیستند که تاریخ مصرف داشته باشند
یک عدد به تعداد شهدا اضافه نمی کنند
یک هشتگ و یک عکس از مظلومیت نیستند
عبور نکنیم که یکی دوروزه تمام شوند
ما در میانه جنگی هستیم که حقیقت را نشانه گرفتهاند نه فقط انسان ها را.
روایت این شهدا، بلندترین فریاد علیه دروغ این حرامیان است
اجازه ندهید مردم لابه لای اشباع محتوایی در شبکه های اجتماعی فراموش کنند.
هرکس به اندازه خودش قصه یکی از این شهدا را دست بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند
یک نمونه همین شهیده هستی محمدی
یک زن
یک فعال مدنی.
یک خیر و اهل خیرخواهی
آمده بود برای آزادی. ازادی زندانیان دیه.
او را هم با موشک زدند
او به تنهایی برای بی ابرویی رژیم زن کش و کودک کش کافی است. برای بی حیثیتی رسانه های شیادخبری نیز.
این فهرست را کامل کنید و هر روز به هر بهانه ای جلوی چشم ها بگیرید
@mahdian_mohsen
🔻امسال رنج روضه را بیشتر می فهمیم…
امسال، وقتی رهبرمان را تهدید کردند،
وقتی تیر کینهها سمت حریم او آمد،
تازه فهمیدیم کربلا فقط میدان شمشیر نبود؛
کربلا، میدان حرمتشکنی بود.
سختترین لحظه کربلا…
آنجا نبود که شمشیر فرود آمد،
آنجا بود که حرمت سیدالشهدا شکست.
آنجا که آب را از حسین دریغ کردند
اما ددان و درندگان را سیراب گذاشتند…
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب، و میمکید
خاتم، ز قحط آب سلیمان کربلا
این روضهها، قصهی دیروز نیست؛
روضه امروز ماست.
حرامیان امروز همان حرامیان دیروزند،
با همان بغض و کینه
تا حرمت ولیّ خدا را بشکنند
🔻فردا در تشییع شهدا گرد هم آئیم و نشان دهیم
گر امیرانی از این سپاه کم شدند اما کل این شهر و کشور نگاهبانان حریم ولایت اند.
@mahdian_mohsen
🔻سه فانتزی ذهنی از "همه خائن پندارها"
🔻راستش را بخواهید، میل باطنیام این بود که دیگر در مورد ماجرای آتشبس حرف انفعالی و پاسخ به شبهه نزنم. پیروزی مسلم را باید جشن گرفت و از غرغر های نق زن های حرفه ای فاصله گرفت.
اما حجم اتهامها و قضاوتهای شتابزدهای که این روزها دستبهدست میشود و روایت پیروزی را تبدیل به روایت خیانت و شکست می کند، آدم را ناچار به نوشتن میکند.
این نوع داوری که مرضی دامنه دار و قدیمی است ریشه در سه فانتزی ذهنی دارد که مختصر توضیح می دهم.
1⃣یکم. فانتزی ساختاری
برخی گمان میکنند که تصمیمات حساس کشور آنهم در شرایط جنگ، در سطح یک وزیر یا مدیرکل یا حتی رئیسجمهور گرفته میشود. این افراد نه ساختار تصمیمگیری در جمهوری اسلامی را میشناسند، نه اساساً با مفهوم فرماندهی کل قوا آشنا هستند.
در موضوعی به بزرگی جنگ، همهی ارکان کشور زیر نظر مستقیم رهبری، در هماهنگی با نیروهای مسلح، نهادهای امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک تصمیم میگیرند. نه ایران، بلکه هیچ کشوری در چنین بزنگاههایی، اختیار میدان را به جلسات عادی دولت واگذار نمیکند.
2⃣دوم. فانتزی رهبری مسلوب الاراده.
بعضی دیگر از اساس، رهبر انقلاب را یک فرد مسلوب الاراده و بیقدرت تصور میکنند که دولتها او را محاصره کردهاند و نمیگذارند تصمیم بگیرد. این تصور، نه فقط تحریف واقعیت است، بلکه نوعی توهین است.
رهبر انقلاب، فرمانده میدان و مرجع نهایی تصمیمسازی کلان است. اگر آتشبس پذیرفته شده، اگر نقطهای برای توقف عملیات تعیین شده، این تصمیم در بالاترین سطح ممکن گرفته شده است. با اشراف کامل.
عدهای مدام به دنبال «کاسه زیر نیمکاسه» میگردند.
در ذهن این گروه، کشور اصولاً توسط خائنان اداره میشود، و مردم همیشه قربانی توطئههای داخلیاند.
اگر به این افراد بگویید پس چرا رهبرانقلاب گفتند اسراییل له شد و تبریک گفتند، می گویند رهبری اول گفتند اسراییل بیچاره می شود و الان گفتند له شده است و ایندو متفاوت است و فاصله ایندو را خائنین پر کرده اند.
همین اندازه مبتذل.
3⃣سوم. فانتزی میدان جنگ
برخی خیال میکنند جنگ چیزی شبیه پلیاستیشن است. میجنگی، همه را میزنی، دشمن نابود میشود، بعد پرچم خودت را میزنی وسط مقرش و تمام. اما واقعیت میدان، ترکیبی پیچیده از سیاست، جنگ، افکار عمومی، فشارهای بینالمللی، و ظرفیت کشور است.
این ذهنیت که «اگر یک موشک دیگر میزدیم، کار تمام بود» فقط در فانتزی های ذهنی حاکم است.
🔻ما قطعا پیروز میدانیم به سه دلیل غیرفانتزی:
🔻اول تنبیه و دوم پشیمان سازی و سوم بازدارندگی.
🔻تنبیه طرف مقابل با ضربات دقیق و غیرمنتظره؛
🔻پشیمانسازی طرف مقابل با اعمال هزینههای غیرقابل پیشبینی؛
🔻و ایجاد بازدارندگی برای تکرار نشدن درگیری در آینده.
و ایران این سه را محقق کرد. دشمن به التماس افتاد، و ایران با حفظ اقتدار وارد فاز تثبیت شد. اسم این خیانت نیست. اسمش سیاست است، مدیریت است، پیروزی است. تبریک می خواهد نه نق زدن های ناتمام.
@mahdian_mohsen
🔻درس های مهم این جنگ در حکمرانی رسانه ای
رسانه نه فقط بازتاب جنگ، بلکه خود جنگ است. جبههای که اگر نادیده گرفته شود، میتواند پیروزیهای میدانی را به شکستهای روانی بدل کند.
🔻در این نبرد، دو نگاه معیوب در مورد رسانههای خودی و در مواجهه با دشمن وجود دارد
🔻الف. رسانههای داخلی
در یک جمله به جهت رسانه ای مهیای جنگ نیستیم. حداقل به سه دلیل:
1⃣یکم. متوجه باشیم که رسانه صرفا ابزار اطلاع رسانی نیست و جزئی از میدان است. به رفتار ترامپ توجه کنید. 90 درصد رسانه است و 10 درصد میدانی که آنهم در خدمت رسانه است.
بااین توضیح همه نظام باید درگیر رسانه شود. این تغییر البته الحق در ادبیات بیانیه های سپاه و سخنگو روشن بود. اما همه اجزای نظام نقش رسانه دارند. یعنی نقش ادراک سازی. باید چنین آرایشی بگیرند.
2⃣دوم. از 7 اکتبر تا همین جنگ اخیر نشان داد که رسانه های اصلی زیرساخت لازم و نیروی اموزش دیده زبده برای روایت جنگ ندارند.
در این جنگ، رسانه فقط راوی پیروزی یا شکست نیست؛ خودش عامل پیروزی یا شکست است. باید آن را جدی گرفت، آن را تجهیز کرد.
3⃣سوم. رسانه فقط رسانه رسمی نیست. برای شهروند رسانه ها نیز باید تدبیر کرد. هم از حیث پلتفرم های داخلی و هم میکرو رسانه ها و هم شهروند رسانه ها.
قوانین ما و زیرساخت های رسانه ای به این بخش نه نگاه فرصت دارد و نه حتا تهدید. قوانینش نیز در سطح نظارت و راهبری کار به این بخش ندارد. بخش زیادی از "اطلاعات اشتباهی" و "اشتباهات اطلاعاتی" در این بخش رشد و نمو پیدا می کند.
حرف زیاد است. اما اجمالا در همین سه بخش موجز طرح شد و بگذریم.
🔻ب. اما رسانههای دشمن
در جبهه مقابل ماجرا نگران کننده تر است. ما با ساختاری منسجم، چندلایه و مهاجم مواجهایم. رسانههای دشمن در سه سطح اصلی بهصورت مکمل عمل میکنند:
1⃣یکم. پلتفرمها.
پلتفرمها دیگر صرفاً ابزار ارتباط نیستند؛ سرزمین ذهنی مردماند. اینستاگرام، تلگرام، توییتر، واتساپ و دیگر سکوها، میدان زندگی واقعی مردماند: جایی که فکر میکنند، میخندند، میگریند، تصمیم میگیرند و از همه مهمتر: «باور» میسازند.
اما نگاه رسمی ما به پلتفرم، هنوز در حد ابزار اطلاع رسانی است. نتیجه آنکه سیاستگذاری ما یا سطحی است، یا واکنشی و اغلب محدود به فیلترینگ. در حالیکه دشمن، خاک ذهن مردم را اشغال کرده است.
پلتفرم یعنی میدان نبرد؛ یعنی خاک تحت اشغال دشمن. و تصمیمگیری درباره آن، باید نه در سطح چند اداره، بلکه در تراز شورای عالی امنیت ملی انجام گیرد.
2⃣دوم. رسانههای اتاق جنگ. ایراناینترنشنال و شبکههای مشابه، دیگر رسانه نیستند؛ اینها بخشی از ساختار نظامی دشمن هستند. همانطور که دشمن در میدان موشک دارد، در عرصه رسانه اینها موشکاند. دقت کنید که شبیه موشک نیستند؛ جمله استعاری نیست. خود موشک اند. برای موشک های دشمن قلق گیری می کنند. کمترین گناه شان آدم کشی است.
با اینها نباید مثل اپوزیسیون رسانهای برخورد کرد. اینها جزئی از اتاق جنگ دشمناند و پاسخ به آنها نیز باید در سطح امنیتی و حتی نظامی طراحی شود.
3⃣سوم. شهروندرسانهها
در لایه سوم، با طیفی از کاربران مواجهیم که در ظاهر، فعالان معمولیاند، اما در عمل، حلقههای مکمل پروژه دشمناند. اینها شایعه میسازند، روایتسازی هدفمند میکنند، فیلم و عکس تقطیعشده را منتشر میکنند، با میم و طنز و فیکنیوز ذهن مردم را تسخیر میکنند و بذر بیاعتمادی میکارند.
خطای فاحش این است که همه اینها را کاربران هیجانی و عادی بدانیم. بخش قابلتوجهی از آنها نهتنها هدایتشدهاند، بلکه بخشی از جریان نفوذ، خرابکاری رسانهای و نفاق سازمانیافته هستند. برخورد با آنها صرفاً نباید قضایی باشد؛ باید امنیتی به ماجرا دیده شود.
@mahdian_mohsen
🔻پنج اقدام ضروری در پساجنگ
🔻با پایان مرحله اول درگیری مستقیم با رژیم صهیونیستی، حالا زمان آن است که پیروزی میدانی به دستاوردهای پایدار تبدیل شود. برای این هدف، اجرای پنج اقدام فوری ضروری است:
1⃣یکم. تغییر رویکرد هستهای.
عملکرد جانبدارانه آژانس و شخص گروسی نشان داده که این همکاری، تبدیل به ابزاری برای جاسوسی فنی رژیم صهیونیستی شده است. بنابراین، لازم است رویکرد هستهای ایران از شفافیت به سمت ابهام هوشمندانه تغییر کند.
2⃣دوم. پاسخ متفاوت به خرابکاری داخلی.
حالا که منشا خرابکاری در داخل مشخص شد، باید جای پای منشا خارجی را در خرابکاری های داخلی دید و سطح پاسخ نه فقط امنیتی که باید اطلاعاتی و نظامی طراحی شود.
3⃣سوم. مقابله نظامی با رسانه صهیونی.
رسانههایی مانند ایراناینترنشنال باید همتراز تهدید نظامی تلقی شوند و مقابله با آنها نیازمند برنامهریزی اطلاعاتی و سایبری و نظامی است.
4⃣چهارم. ساماندهی سریع اتباع.
اتباع غیرمجاز باید قانونمند و هدفمند و سریع از کشور خارج شوند و همزمان سازوکار دقیقی برای اقامت و تابعیت ایجاد شود.
5⃣پنجم. صیانت از انسجام.
مهمترین رکن انسجام آشکار شدن حقیقت بود. تجربه این جنگ نشان داد هر جا مردم حقیقت را دانستند، کنار جمهوری اسلامی ایستادند. پس اگر جایی فاصله یا اعتراض دیده میشود، ریشهاش اغلب در نقص ادراکی است، نه تقابل مردم.
بنابراین، حکمرانی رسانهای کشور باید بهروز شود؛ نه فقط در تولید محتوا، بلکه در سطح سیاستگذاری، قانونگذاری، ساماندهی فضای مجازی و توسعه زیرساختهای رسانهای.
@mahdian_mohsen