✏روزنامه نگارم. @mohsen_mahdian اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم. @jahadi_mohebin دغدغه رسانه ایم: #خبرخوب
❇️گل به خودی های انتخاباتی
خیلی ساده و کوتاه؛ همانها که سالها کشور را تحریم و سفرهٔ مردم را کوچک کردند و خیابانها را آتش زدند و خوبان شهر را ترور کردند، پروژهٔ مشارکت پایین در انتخابات را هم دنبال میکنند.
اما ابزار نهایی این خناسان برای قهر مردم با صندوق رأی چیست؟ دو هدف میانی دارند؛ اول اینکه رأی مردم در گذشته بیاثر بوده است. دوم اینکه در آینده هم بین این و آن تفاوتی نیست.
اما دشمن به کنار، برخی در داخل نقش گل به خودی را بازی میکنند و همین دو پروژهٔ دشمن را ناخواسته مدد میدهند.
1⃣یکم. سهم خودیها در پروژهٔ اول دشمن:
🔻دستهٔ اول کسانی هستند که تصور میکنند با تخریب و اتهامزنی و بهاصطلاح افشاگری، موجب روشنگری و رونق انتخابات میشوند و متأسفانه این اقدام زشت و زننده را هم اخیرا کلید زدند. این افراد نمیدانند که ثمرهٔ نهایی این دست اقدامات، فارغ از قضاوت اخلاقی و شرعی و قانونی، تنها و تنها تأیید گزارهٔ فساد سیستمی دشمن است که این روزها و در شب انتخابات، هر دم بدان میدمند.
توجه کنیم کسی منکر مبارزه با خطا و تخلف و فساد نیست، اما این دست اتهامات رسانهای، بدون حضور محکمه و عدلیه، آنهم در زمان کوتاه تا شب انتخابات، تنها و تنها اثبات این ادعاست که بین این و آن فرقی نیست و رأی دادن بیاثر است.
2⃣دوم. سهم خودیها در پروژهٔ دوم دشمن:
🔻دستهٔ دوم برخی از مسئولین هستند. برخی تصمیمات شتابزده در این زمان کوتاه که موجب سوءتفاهم و خطای ادراکی در جامعه میشود، فرصت را برای دشمنیها فراهم میکند. پروژهٔ دشمن این است که صندوق رأی در گذشته مؤثر نبوده است و رفتوآمد دولتها موجب اصلاحات یا توسعه نمیشود. از اینسو تصمیمات خلقالساعهای که در این زمان اندک فرصت روشنگری و اقدام رسانهای مؤثر برای آن وجود ندارد، تنها پاس گل به دشمنیهاست. چه بسا تصمیمی که بهجهت کارشناسی نیز منطقی است، اما بهجهت زمان اندک برای روشنگری و تبیین و کار رسانهای، طعمهٔ دشمن میشود.
مصادیق هر دو بخش کم است، اما کمش هم در شب انتخابات بسیار است. نمونهها را خودتان فهرست کنید.
@mahdian_mohsen
متن تبیینی جمعی از شاگردان مکتب امام خمینی (رحمه الله علیه) به مناسبت هفتمین روز شهادت زائران حاج قاسم سلیمانی
@ali_mahdiyan
❇️مخاطب خاص سخنان رهبری
چندین سخنرانی پیاپی و اخیر رهبری انقلاب مرتبط به مشارکت در انتخابات بوده است. بهروشنی میتوان گفت از نگاه انقلاب اسلامی، مشارکت و حضور مردم در صحنه، حتی از نحوۀ انتخابشان نیز مهمتر است.
اما چه کسانی باید این سخنان را به خود بگیرند؟ مخاطب خاص این سخنان چه کسانیاند و باید چه کنند؟
❇️الف در بخش حاکمیت:
1⃣یکم. دولت و دیگر نهادهای اجرایی مثل شهرداریها:
در شرایطی که دشمن شب و روز تلاش میکند با بزرگنمایی نقصها و سیاهنمایی، مردم را از آیندۀ کشور ناامید سازد، نقش اصلی نهادهای حاکمیتی، بیان هنرمندانۀ اقدامات و پیشرفت و البته اعتراف صادقانه و صمیمانه به نقصهاست.
2⃣دوم. شورای نگهبان:
شورای نگهبان باید ارتقا پیدا کند. بدون شک یکی از نهادهای مخاطب رهبری در ایجاد مشارکت و رقابت، شورای نگهبان است. روشن است که این بهمعنای مصلحتسنجی نیست، بلکه بهمعنای ارتقای روش احراز صلاحیتهاست تا غیرمنصفانه و غیرعادلانه کسی از رقابت حذف نشود.
3⃣سوم. مجالس شورای اسلامی و خبرگان:
این دو نهاد، لازم است در فرصت باقیمانده گزارش روشن از عملکرد و وعدههای خود داشته باشند تا مردم، ثمرۀ آرای خود را قضاوت کنند.
4⃣چهارم: نهادهای امنیتی و قضایی:
یکی از مهمترین بخشها، حذف موانع مشارکتساز در انتخابات است. افراد یا گروههایی که خلاف مسیر مردم، آیندۀ کشور را یأسآلود و بنبستگونه تصویر میکنند، باید به حکم اقدام ضدامنیتی پاسخگو باشند.
❇️ب: در بخش گروههای اجتماعی:
1⃣یکم. گروههای تبلیغی و طلبگی و حوزوی: لازم است گروههای تبلیغی و نهادهای مرتبط مثل سازمان تبلیغات، فعال شده و خدای نکرده در این مسیر تا شب انتخابات منفعل نمانند.
2⃣دوم. رسانهها: اصل «خبر بد، خبر خوب است»، علت اصلی در ترویج سیاهی است. متأسفانه بیهنری رسانهها در جذب مخاطب باعث شده است سراغ سادهترین روش، یعنی انتشار استثناها روند و اخبار تلخ و سیاه را منتشر کنند. رسانهها لازم است در این حوزه رویۀ خود را تغییر دهند.
3⃣سوم. شبه اصولگراها: مطابق منظومۀ انقلاب اسلامی، مشارکت و حضور مردم در صحنه، مهمتر از رسیدن به قدرت، ولو برای خدمت است. پس اکیدا باید از این تلقی انحرافی که مشارکت کمتر منجر به پیروزی در انتخابات میشود فاصله گرفت؛ ولو تلقی گروهی اقلیت باشد.
4⃣چهارم. شبه اصلاحطلبها: بخشی از بدنۀ اصلاحات که تصور میکند تحریم انتخابات منجر به تغییر در سیاستها و رویهها میشود باید بداند ادعای تحریم و حتی بیکنشی در انتخابات، یعنی ایستادن کنار تجزیهطلبها در تاریخ.
5⃣پنجم: جریانهای عدالتخواهی: همۀ کسانی که هدف اصلاحگری و عدالتخواهی دارند باید بدانند که هیچ ظلمی بالاتر از این نیست که ثمرۀ نهایی عدالتخواهی آنها یأس و ناامیدی مردم از صندوق رأی شود.
6⃣ششم. دوقطبیسازها: ثمرۀ مشارکت مردم، همدلی و وحدت است. دوقطبیسازی برای ساخت مشارکت، یعنی نقض غرض. رقابت و مشارکت از طریق معرفتافزایی صورت میگیرد، نه کینهورزی و هیجانهای تقابلجویانه.
@mahdian_mohsen
✅ ۹ دی؛ فراتر از افکار عمومی
1⃣یکم. اول قصهٔ ۹ دی را در چند جمله مرور کنیم.
ماجرا چه بود؟: "دروغ گفتند". یعنی آنها که اتفاقا شعار قانونگرایی داشتند، مشخص شد که سختترین دشمنی را با قانون دارند. با قانون انتخابات وارد رقابت شدند و وقتی شکست خوردند، زیر میز زدند و گفتند قانون را قبول نداریم. همانها که شعار انتخاباتیشان علیه دروغ بود، مشخص شد که دروغ میگفتند که شعارمان قانون است.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. برای اینکه زیر میز بزنند گفتند تقلب شده است. عدهای هم باور کردند و به خیابانها ریختند. حق داشتند. واقعا فکر میکردند تقلب شده است. اما ماجرا جایی نگرانکننده شد که گفتند داور را قبول نداریم. قضاوت برای تقلب با خودمان است، نه قانون.
آتش شعله گرفت. جماعتی به خیابانها ریختند. شعار دادند. کمکم اعتراضات تند و بیپروا شد. سطل آشغال آتش زدند. شیشهٔ بانک شکستند. راه را بستند و غیره. تا اینکه ضدانقلاب مثل همیشه میداندار شد و کار کشید به نه غزه و نه لبنان و توهین به سیدالشهدا و آدمکشی...
و اینجا بود که گویی پردهها افتاد. مردم متوجه شدند باطن ادعای تقلب، تجزیهطلبی است و آدمکشی. بعدها ماجرا روشنتر هم شد. وقتی که همه دیدند سختترین تحریمهای اقتصادی در همان روزها کلید خورده است.
یعنی پشت پردهٔ فتنهٔ ۸۸ همانها بودند که پشت پردهٔ کوچک کردن سفرهٔ مردم شدند و همانها بودند که پشت پردهٔ تجزیهطلبی و همانها بودند که پشت پردهٔ ترور و همانها بودند که پشت پردهٔ بیحجابی اجباری شدند تا رسید به اغتشاشات ۱۴۰۱ و حالا پشت پردهٔ همهٔ آن فتنهها، درگیر کودککشی است...
و اما این یک درس بزرگ است؛ درسی که حقیقت ملت ایران را توضیح میدهد. برای همهٔ آنها که ظاهرگرا هستند و نمیتوانند باطن حقیقی این ملت را ببینند.
2⃣دوم. در مرور قصهٔ ۹ دی دقت کردید؟ مردم کجا جدا شدند؟ وقتی باطن آن شعارها و ادعاها مشخص شد... این باطن چه بود؟ ضدیت با هویت ایمانی مردم. وقتی با ایمان مردم مقابله شد، ۹ دی خلق شد.
هویت ایمانی مردم امری فراتر از افکار عمومی است. افکار عمومی لایهٔ شناخت مردم است. ایمان لایهٔ باورهای عمیق مردم است. دستکاری شناخت مؤثر است، اما دستکاری ایمان مردم به این سادگیها میسر نیست.
مردمی که به جهت افکار عمومی سال ۸۸ رنگینکمانی بودند، به جهت ایمانی در ۹ دی یکرنگ شدند. و این ناگفتهٔ شنیدنی و شیرین انقلاب اسلامی است. این مردم با هر سلیقهای و هر شکلی، به جهت ایمانی یکصدا هستند و یکپارچه.
این دارایی را دشمن نمیداند که هیچ؛ اما برخی خودیها و انقلابیها و مسؤولین نیز بدان جاهلاند و در ظواهر متوقفاند.
@mahdian_mohsen
من از این عکس نه شجاعت، بلکه فقط غفلت می فهمم.
هم دختر و هم پلیس.
دختری که نمی داند و کسی برایش نگفته است ماجرا نه آزادی ست و نه چند تار مو.
ماجرا بی حجابی اجباری است و پشت پرده اش کودک کش ها.
واگرنه یقین چنین نمی کند.
و پلیسی که نمی داند هزینه انفعالش شکستن اقتدارش است و ثمره اش شهدای راسک.
@mahdian_mohsen
✅درباره کمپین صادق بوقی
1⃣یکم. چرا ضدانقلاب درس نمی گیرد؟ این سطح از بلاهت در دشمن این خاک جالب است. سالها فکر می کردند هر کس در این مملکت روسری اش عقب است مقابل نظام قرار دارد. بارها و بارها نیز چوب این خوش خیالی شان رو خوردند تا اینکه اغتشاشات سال گذشته رسما با جماعتی مواجه شدند که حجاب نداشتند و اما تقلای دشمن را به تمسخر گرفتند و بلکه مقابل آن صف بستند.
این روزها نیز کمپین صادق بوقی راه افتاده است و ضدانقلاب همچنان فکر می کند این شادی مردمی نافرمانی مدنی و تقابل با جمهوری اسلامی است. عجب حماقتی.
این کمپین شادی برای بخشی از همین مردم است. همان مردمی که هویت شان دشمنی با دشمن این خاک است. هم اهل معنویت و مقاومت اند و هم شاد در دل سختی ها.
2⃣دوم. صادق بوقی ناخواسته پروژه زامبی های فرهنگی در ساحت موسیقی را ناک اوت کرد. ساسی مانکن که رسما نشان موسیقی دشمن است این روزها با همه پروژه تبلیغاتی و بخط کردن رسانه های دشمن به حاشیه رفته است. علت نیز روشن است. صادق بوقی ولو با شادی محلی اش برآمده از بخشی از فرهنگ اقوام با لهجه محلی و شادی از نوع هویت ایرانی است و اما ساسی مانکن نماد موسیقی مبتذل آنهم با ماموریت دشمن فرهنگی است. ایندو در یک زمان مشخص مقابل هم قرار گرفتند و در این دوئل اجتماعی دومی بی حیثیت شد.
3⃣سوم. سلیقه یکی مثل من، سبک شادی صادق بوقی نیست. اما این سبک شادی جزئی از فرهنگ ماست. جزئی از جامعه ماست. همین مردم. این مردم هم سلام فرمانده می خوانند و هم به سبک پیرمرد رشتی شادی می کنند. این مردم جمع ایندو هستند. برخی قدرت جمع بستن ایندو را ندارند و ناچار برچسب جامعه متضاد بر این مردم می زنند. اینهم خطاست و ناشی از خطای برداشت در نظام اولویت های ارزشی و هنجاری است.
اگر می خواهیم جامعه ای را تحلیل کنیم باید مجموعه ارزش ها و هنجارهای جامعه را فهرست و اما سهم هرکدام را با وزن کشی محاسبه کرد و برآیند گرفت؛ نه اینکه همه را همسطح قرار داد و جمع جبری زد. وزن و ضریب مقاومت و معنویت و عدالت خواهی و ظلم ستیزی و آزادی خواهی واقعی این مردم قابل مقایسه با دیگر خصائص آنهاست؟ این خطای تحلیل بسیار کلیدی است که خیلی ها ولو دلسوزان کشور را به اشتباه می اندازد و نمی توانند مردم را درست تحلیل کنند.
4⃣چهارم. برخی مسوولین ما در مواجهه با مسائل اجتماعی خواسته یا ناخواسته هیزم آتش می شوند. برخی تصمیمات خلق الساعته و یا بدون تخمین رسانه ای هزینه ساز برای کلیت ساختار حاکمیت است. یک نمونه اش برخورد با همین پیرمرد رشتی است. واقعا چقدر این مساله اهمیت داشت که اینطور مقدمه ضریب دادن بدان می شویم؟ یک نمونه اخیر دیگر جلوگیری از برگزاری کنسرت قربانی در اصفهان است. این تصمیم ها ممکن است در سطح یک مدیر محلی و با شتابزدگی اتخاذ شود اما هزینه آن فراتر از تصمیم یک مدیر است و کل جامعه و حاکمیت را درگیر می کند. کاش بیشتر تدبیر کنیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅کسادی بازار دروغ در ایران
🔻دقت کردید که حدود یک ماه است اخبار ایران بحرانی نیست؟ مثلا پدری از فقر کودک خود را نمی خورد و گشت های ارشاد به کنسرت های موسیقی حمله نمی کنند، مسوولین به ونزوئلا فرار نمی کنند و اشنویه سقوط نمی کند و بجای رهبرانقلاب میرطاهر نمی آید و نیکا را با باتوم نمی کشند و دانشجویان شریف به خاک و خون کشیده نمی شوند و پاهای رونقی در زندان نمی شکند و به آرمیتا در زندان تعرض نمی شود؟
به نظرتان چرا؟ خیلی ساده است. کارفرمای دروغ گویان مشغول کودک کشی است و جیره دروغ پراکنی خرج موشک پراکنی در غزه می شود.
🔻اما ماجرا از این دقیقتر است؛ واقعیت اینست که رهزن های رسانه ای همچنان در ایران مشغول کارند اما دروغ های شان باور نمی شود. چرا؟ چون رسانه های ضدایرانی به ناچار ماهیت حقیقی خود را نشان دادند و سمت اسرائیل ایستادند و مشغول خون شوئی شدند؛ طبیعی است که بی آبروتر از گذشته شوند.
معدود مخاطب ایرانی که مقابل این رسانه ها مردد بودند، امروز با خط اعتباری سوخته ای مواجه اند که در روز روشن کشتار هزاران نفر زن وکودک را در غزه می بینند و از این نسل کشی دفاع می کنند. طبیعی است که طشت رسوائی از هویت شیادانه این رسانه ها بر زمین بیافتد.
🔹و اما دو نکته؛
1⃣اول اینکه جنس چالش های ایرانی روشن شده است. وقتی ماموریت دروغگوئی متمرکز روی ایران است، شب و روز برای مردم مساله می سازند. ملت هر روز با دهها دروغ و دهها چالش و دهها مساله مواجه است. اینجاست که هوشیاری مخاطب و مسوول در خطای برداشت و خطای تصمیم گیری بااهمیت می شود.
2⃣دوم اینکه عمق فاجعه انگیز دروغ گوئی در رسانه های ضدانقلاب آشکار شده است. کشتار دهها هزار کودک و زن را در غزه ببینید و ابعاد هولناک این جلادی قرن در نسل کشی را برآورد کنید و حالا تصور کنید پشت پرده اغتشاشات 1401 چه شیاطین خون آشامی قرار داشتند.
🔸و اما ثمره این دو مقدمه؛
مردم ما صرفا با مشتی رسانه دروغگو طرف نیستند. از بی بی سی و من وتو و ایران اینترنشان و غیره عبور کنید. ذهن مردم ما در مواجهه با کسانی است که کمترین جنایت شان خون ریختن سفاکانه از مظلوم در روز روشن و در مقابل دیدگان عالم است.
هولناک نیست؟ به هوشیم؟ ماجرا را کم برآورد نکردیم؟ مهیای مبارزه ایم؟ در آرایش جنگیم؟
همشهری
@mahdian_mohsen
🛑همان دروغ گوها
این سطح از قلب واقعیت و تحریف حقیقت در این روزها اعجاب برانگیز است و حیرت آور. دنائت و سبعیت پیشتر نیز وجود داشت اما عمق و جزئیات آن به دست مردم نمی رسید. جلادان و قصابان انسانیت جنایات خود را قلم می گرفتند تا سبب بیداری ملت ها نشود. اما امروز حیثیت نداشته این سلاخان ریخته بر داریه است. انحصار رسانه ای صهیونیستی- آمریکایی شکسته است و همه چیز عیان مقابل دیدگان مردم است. اما انگار نه انگار. همچان روز را منکر می شوند و می گوید شب است.
ابرکذابان عالم مثل ریگ دروغ می گویند. دروغ های این روزهای رژیم صهیونیستی را فهرست کنید: از اولین دروغ که درباره سربریدن بچه های حماس بود که بعدا مشخص شد یک سگ را با هوش مصنوعی تبدیل به کودک کردند تا جنایت بیمارستان معمدانی که توسط نیویورک تایمز و الجزیره اسناد دروغ شان افشا شد تا ادعای نتانیاهو درباره ارتش صهیونیستی به عنوان بااخلاق ترین ارتش دنیا.
هر 15 دقیقه یکبار یک کودک می کشند. بیش از سیزده هزار نفر از مردم بی گناه غزه را با بمب های چند تنی به خاک کشیدند و همچنان چشم در چشم دوربین می گویند این نسل کشی نیست. اتش بس را وتو می کنند و مانع رسیدن اب و اذوقه و سوخت به آواره گان غزه می شوند.
چه کسی باور می کرد این تصاویر ویران کننده از مظلومیت غزه روزانه منتشر شود و اهریمن بین المللی چشم در چشم مردم دنیا آنرا تکذیب کنند؟
ثمره این حیرت، افشای این جریان فاسد در اذهان مردم و زنده شدن وجدان دنیا است. کما اینکه راه پیمایی های میلیونی در آمریکا وقلب اروپا نمایش همین بیداری است.
✳️اما سخن اینجا نیست. این دروغ گوها برای تان آشنا نیستند؟ اینا همان ها هستند که ماهها کشور را درگیر مرگ طبیعی یک زن کردند. به تظلم خواهی او کشور را به آتش کشیدند و مومن ترین جوانان مان را به خون کشیدند و عامل حبس و به دار رفتن عده ای دیگر شدند.
همان ها که مرگ یک نفر را بهانه آتش افروزی و همه دنیا را علیه مردم ایران بسیج کردند امروز مقابل کشتار بی رحمانه کودکان نه تنها سکوت کردند که با شقاوت و دیاثت می گویند حقمان است زنان و کودکان را سلاخی کنیم.
✅اما این زاویه نگاه کامل نیست. دقیقتر ببینیم: اگر می خواهید عمق جنایات سال گذشته را درک کنید به این روزها نگاه کنید. واقعیت اینست که جلادان کذاب امروز باطن حوادث سال گذشته اند. با این زاویه نگاه، گذشته وحشت انگیز می شود وقتی می بینید مدیریت فتنه سال گذشته به دست جلادان این روزهای غزه بوده است.
@mahdian_mohsen
✅چرا ایران ورود مستقیم نمی کند؟!
فاصله امید برخی هموطنان از حماسه حماس تا ناامیدی شان بعد از جنایت صهیوینستی تنها چند روز یا حتی چند ساعت بود.
روزهای اول تصور می کردند حمله حماس پروژه جمهوری اسلامی است و امروز ابهام شان اینست که پس جمهوری اسلامی کجاست. البته که حق دارند. هم دلسوز مقاومت اند و هم دل به آرمان های جمهوری اسلامی در دفاع از مظلوم بستند. اما ایندو کافی نیست. به نظر میرسد چهار خطای شناختی در این میان وجود دارد.
✅یکم. شناخت از حماس. دوم شناخت از شکست ترمیم ناپذیر اسرائیل. سوم. الگوی جمهوری اسلامی در احقاق حق و در نهایت نقطه نهایی مبارزه.
🔻مختصری مرور کنیم.
1⃣یکم شناخت حماس
حماس امروز از انتفاضه سنگ به طوفان الاقصی رسیده است. اما این رشد چشمگیر تنها در ابزار مبارزه نیست. امروز با مردم و جوانانی از مقاومت مواجهیم که به معنای واقعی کلمه اهل مقاومت اند. اهل مبارزه اند. این روزها انبوهی از فیلم های مستند مردم غزه منتشر شده است که در دل بلا و مصیبت از ایستادگی می گویند. رمز پیروزی و نصرت حق نیز در همین عمق مجاهدت انسانی است. و البته این رشد روحی و انسانی، امروز به گستردگی جبهه مقاومت است.
این همان اصلی است که رهبری بر مبنای آن فرمودند این حماسه در همه سطوح به دست جوانان غیور فلسطین رقم خورده است.
2⃣دوم. شکست ترمیم ناپذیر
شهرک ها امنیت ندارند. سیستم دفاعی اسرائیل نشان داد که نفوذ پذیر است. ارتش چهارم دنیا زمینگیر شد. سیستم اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بی آبرو شد. این همه بکنار؛ در یک کلمه هیمنه اسرائیل شکست. هیمنه دست ساز و پوشالین صهیونیست ها فرو ریخت. این سطح از ددمنشی و خونریزی و ادم کشی شان نیز مثل زنجیر پاره کردن اوباش محله است؛ وقتی زخم خورده و زمین گیر شده است.
3⃣سوم. الگوی جمهوری اسلامی در دفاع از مظلوم
الگوی جمهوری اسلامی در دفاع از مظلوم بیداری انسانی است. اساسا خود جمهوری اسلامی نیز با همین مبنا شکل گرفته است. انقلاب 57 خروجی و ثمره بیداری انسانی است. اساسا مدل هدایت انبیایی نیز بر همین مبنا است. انسان ها بیدار می شوند و توسعه پیدا می کنند و جبهه متحد شکل می گیرد و علیه فرعون و اهریمن خروش می کنند. سپس در برابر مصائب صبوری به خرج می دهند و توکل و مقاومت می ورزند تا نصرت الهی فرا می رسد و معجزه ها پیش چشم می آید.
با این چارچوب، جمهوری اسلامی از مظلوم حمایت می کند اما حمایتش برای ماندن او در میدان مقاومت است. قرار است مجاهد مبارز در میدان بماند. میداندار اوست. جمهوری اسلامی به این مجاهدت ها مدد می دهد اما جای آنها را نخواهد گرفت. مدد می دهد تا گسترده شود و جبهه مبارزه شکل بگیرد. نقطه پیروزی اینجاست نه ورود نیابتی. مروری بر همه حمایت های جمهوری اسلامی از نهضت مظلومین و مقاومت، شاهدی بر همین مدعاست.
4⃣چهارم. نقطه نهایی مبارزه
نقطه نهایی مبارزه جان و دل و ذهن مردم است. انسان ها باید بیدار شوند. همین جنگ اخیر را ببینید. از همان ابتدا نزاع بر سر جنگ روایت ها شکل گرفت. اسرائیل ناچار به مظلوم نمایی شد. از همان ابتدا پروژه دروغ های رسانه ای رقم خورد. خبر دختر آلمانی ساکن در اسرائیل که گفتند مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است بعد از چند روز درگیری خبری از سوی خانواده اش تکذیب شد. دروغ هایی از جنس همان حربه های شنیع رسانه ای که سالهاست مردم ایران با آن درگیرند و زخم ها خورده اند. جنگ روایت های غزه ادامه داشت تا رسید به بمباران بیمارستان المعمدانی و هنوز هم ادامه دارد.
اما این خون های پاک کودکان معصوم به زودی روایت اصلی را بر جهان مسلط می کند. کما اینکه همین امروز خروش هزاران نفر در پاریس و لندن و آمریکا و دیگر شهرهای اروپائی قابل توجه است. سرود سلام فرمانده چالش میلیونی شبکه های اجتماعی می شود و سلبریتی های جهانی برخلاف خودتحقیرهای داخلی علیه ظلم فریاد می زنند. کم کم ابرروایت مظلومیت غزه، عالمیگر و موجب بیداری ملت ها می شود. همین بیداری مردم است که دولت فرانسه را هم ناچار می کند ماجرای بیمارستان غزه را محکوم کند.
این دستاورد کمی نیست. چشم ها باز شود، حلقه مقاومت به همان اندازه گسترده تر شده و اینجاست که بنابر سنت قطعی و قهری الهی ورق برگشته و نوبت به امداد های الهی در نصرت جبهه حق می رسد.
جمهوری اسلامی نیز در همین نقطه نقش آفرینی می کند.
@mahdian_mohsen
دقیقا چه اتفاقی درون انسان می افتد که چنین بی حس شود و کور و نبیند؟
چطور ممکن است انسان به مرحله ای برسد که از مقابل چشم این کودکان عبور کند و دهان ببندد؟
رسانه با ما چه کرده است که با خبری ناشنیده و نامستند رگ گردنمان برجسته میشود و به سطل آشغال آتش زدن در کف خیابان هم فکر می کنیم اما چشم در چشم این بچه های معصوم همچنان در حیرت حق و باطلیم.
باید چه شود که انسان شویم؟ عجیب است اینهمه مسخ.
امان از فتنه رسانه و امان از بلاهتی که هنوز نمی فهمد رسانه جدید چطور انسان ها را ویران می کند.
@mahdian_mohsen
دوقطبی اسلامیت-ایرانیت چطور شکسته شد؟
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#هم_غزه_هم_لبنان_هردو_فدای_ایران
#هم_غزه_هم_لبنان_جانم_فداى_ايران
@mahdian_mohsen
❤️بماند به یادگار برای آرمیتا...
امیدوارم آرمیتا دختر نوجوانی که این روزها در تخت بیمارستان بستری است به زودی سالم و شاد و خندان به آغوش گرم خانواده برگردد. این روزها تنها پدر ومادر او نگران نیستند و جماعتی برای او دعا می کنند.
اما روزی که هوشیار به خانه برگردد صحنه های شاد و غم انگیزی را توامان می بیند که چه بسا در تمام عمرش اینطور از نزدیک به تماشا نشسته باشد. از یک سو مردم دلسوز و خیرخواهی که دست دعا برایش به سوی آسمان بلند کردند و از سوی دیگر چشم پاره های آتش خواری که پای خونش قمار کردند و همه حیثیت نداشته شان را وسط ریختند وچرتکه کاسبی برایش برداشتند.
روزیکه به سلامت به خانه برگردد دوست و دشمنش را به روشنایی خورشید خواهد یافت. او خواهد دید جماعتی را که کرکس وار بر سر جسم نحیف او نشستند تا دکان بر سرخونش علم کنند.
آرمیتاها و این نوجوانان باهوشند. می بینند. جماعت زبونی که دهها نفر را در داخل ایران به زندان و چوبه دار کشاندند تا از ناکسان خبیث روزگار صله بگیرند؛ خون های پاک شهدای امنیت و مروت که بماند.
هنوز در خبرها دست به دست می شود؛ روناک یونسی به اسم زن زندگی آزادی برای دو دلار گدایی می کند. حامداسماعیلیون برای سالگرد مهسا راه پیمایی راه انداخته و نفری 30 تا 40 دلار حق پیاده دریافت می کند. بلیط شرکت در سخنرانی یاسمین پهلوی 250 دلار است و مهناز افشار ساک دستی با اسم زن زندگی آزادی می فروشد و گوگوش عطرش را با این نام سر بیلبورد می برد و نازنین بنیادی برای هر سخنرنی 100 هزار دلار می گیرد و کارمند وزارت خارجه آمریکا، مسیح علنژاد 30 هزار دلار. علی کریمی هم 770 میلیارد تومان سر خواهر مظلومش کلاه بگذارد و فرار کند و پس مانده پهلوی که حتی از سوی دوستانش نیز جدی گرفته نمی شود.
و این چند دلار، همه دغدغه مبارزاتی آنهاست. اینها ادای بهمن 57 رو هم نمی توانند دربیاورند. جماعتی حقیر که برای کاسه لیسی رژیم کودک کش بر هم سبقت می گیرند.
روزهای تلخ سال 1401 گذشت. اما چشم ها و گوش ها باز شد. همه دیدند چطور آنها که داعیه حمایت از آزادی مردم و حقوق زن داشتند، دول قصاب و جلاد را به بمباران و حمله نظامی به ایران تشویق کردند. همه دیدند با دریوزگی و خفت تمام مقابل آمریکا تمنای تحریم بیشتر سفره مردم ایران کردند. همه به خاطر دارند در سر سودای تجزیه ایران داشتند و چه نقشه ها کشیدند.
هر روز دروغ بافتند و بازهم طرفی نبستند. 25 شهریور بی آبرو شدند و در سالگرد شهدای زاهدان خفیف. و اما بازهم به خاک کشیده می شوند.... بماند به یادگار برای آرمیتا
همشهری
@mahdian_mohsen
✅تغییر چهره شیطان
1⃣یکم خاطرتان هست روح الله عجمیان کجا و چه وقت شهید شد؟ درست زمانی که اغتشاشات در قوس نزول خاکسترشدن آتش ها بود. ماجرای بستن اتوبان کرج قزوین در حوالی بهشت سکینه و باقی ماجرا.... و سلاخی بهترین های این سرزمین.
چرا؟ ساده است. نیاز به خون بود تا همچنان سرخط خبرها بمانند.
2⃣دوم. رهبرانقلاب درباره تلاش دشمن برای برهم زدن امنیت فرمودند اینها به دنبال بحران سازی اند. تلاش می کنند نقاطی که در کشور می تواند بحران درست کند را تحریک کنند.
3⃣سوم. طی یک سال گذشته تلاش کردند با انواع دروغ سازی ها ایجاد بحران کنند و مردم را به خیابان بکشند. نشد. نتوانستند. در فراخوان 25 شهریور بی آبرو شدند. مردم به آنها در نهایت هوشیاری بی اعتنایی کردند و رهزن های روح و روان مردم سرافکنده شدند. اما قدم بعدی چه بود؟ باید چه تدبیر می کردند؟
4⃣چهارم. کم بحران نساختند. اما این بحران تحریک کننده نبود. چرا؟ چون هم زمان ثمرات تلاش های نهادهای انقلابی به چشم آمده بود. اینجاست که باید تصمیم متفاوتی می گرفتند. خون ریختن کمک می کند کشور دچار یک چالش جدی شود. خلاصه چون نقاط بحران سازی نیافتند رفتند به سمت بحران سازی دست ساز.
5⃣پنجم. شوخی نیست؛ 30 انفجار در تهران خنثی سازی شد. وزارت اطلاعات 28 تروریست را دستگیر کرد. این غیر از 200 تروریستی است که در چند ماه اخیر در نقاط مختلف کشور دستگیر شدند. این غیر از 400 بمبی است که خنثی سازی شده است. و این غیر از چند ده هزار اسلحه جنگی و شکاری است که طی این مدت کشف شده است.
6⃣ششم. بازگردیم به بند اول. حادثه حوالی بهش سکینه و آن رفتار جنون آمیز با پلیس و در نهایت شهادت روح الله عجمیان. از مردم خون ریختند تا تقاص آگاهی و وطن پرستی و معرفت شان شود. و حالا تکرار همان روزهاست در ابعاد گسترده تر.
ضدانقلاب برای ماندن در صحنه دست به بحران سازی های دست ساز زده است. این جنون شیطانی ناشی از هوشیاری مردم است. اما بازهم بی حیثیت خواهند شد. همانطور که شد و دست مریزاد به سربازان گمنام انقلاب.
همشهری
@mahdian_mohsen
6 تفاوت ما و رهبری در حوادث اخیر
❇️ مخاطب این متن، دلسوزان ایران انقلابی هستند؛ کسانی که از منظر آرمانهای انقلاب، جمهوری اسلامی را نقد میکنند و البته چه نیتی از این بهتر و مهمتر، اما این همۀ ماجرا نیست. در مواردی اشکالات محاسباتی در تحلیل وقایع و فاصله گرفتن از محکمات معرفتی، باعث خطای تشخیص و در نهایت، قضاوت نادرست میشود. برخی خودتحقیریهای اخیر در دل جبهۀ انقلاب از همین منظر است.
حوادث اخیر فرصت است؛ سبک تحلیل این جریان را با رهبری انقلاب تطبیق دهیم.
1️⃣ خطای اول؛ روزهای اول بعد از طوفانالاقصی را خاطرتان هست؟ در فضای مجازی یک شور و شعف وصفناپذیر راه افتاده بود، اما لابهلای این شور و شعف، یک خط انحرافی بود و آن اینکه چه نشستهاید که ایران، اسرائیل را موشکباران کرد.
همان زمان، رهبری انقلاب در نخستین سخنرانی تصریح کردند که این عملیات، با تدبیر و شجاعت حماس صورت گرفته است.
🔻این اشتباه را ساده نگیرید.
این خطای راهبردی ناشی از این است که توان ایران در ساخت جبهۀ مقاومت را نمیبینیم و تصور میکنیم قدرت ایران در ورود مستقیم یا فروش اسلحه یا حتی مشاورۀ نظامی است.
2️⃣ خطای دوم؛ چند روز از طوفانالاقصی گذشته بود. همۀ رسانهها ازجمله صداوسیما پرشده بود از اخبار کشتار مردم مظلوم غزه. طبیعی است. باید ددمنشی رژیم کودککش نشان داده میشد، اما این صحنه همۀ واقعیت جنگ بود؟ خیلیها بعد از دیدن این تصاویر دچار تردید شدند که اساسا چرا حماس باید حمله میکرد؟
سخنرانی دوم رهبری انقلاب این بود که این همۀ واقعیت نیست. تعبیرشان این بود که اگر ناقص روایت کنیم، به مردم غزه ظلم کردهایم. تصاویر خبری ما قدرت سختونرم حماس را بهدرستی روایت نمیکرد. شکست ترمیمناپذیر را رهبر انقلاب در این نقطه مطرح کردند.
🔻این اشتباه را هم ساده نگیرید.
این خطای برداشت، یعنی متوقف شدن در ندیدن سطوح مختلف قدرت حماس؛ هم سطح نظامی و هم سطح قدرت نرم.
3️⃣ خطای سوم؛ کسانی که در ابتدا، ماجرای طوفانالاقصی را دست برون آمدۀ ایران از آستین حماس میدانستند، بعد از مدتی گفتند پس ایران کجاست؟ چرا ورود نمیکند؟
رهبر انقلاب در دیدار با خانواده شهید سلیمانی فرمودند: حاج قاسم محور مقاومت را احیا کرد. این حرف یعنی چه؟ این حرف یعنی انقلاب اسلامی بستری را برای تربیت، بیداری و متشکلسازی در منطقه فراهم کرده است که ثمرهاش حضور جوانانی در محور مقاومت است که خودشان با شجاعت و قدرت، تدبیر میکنند؛ البته هرجا مبارزه با ظلم است، ایران نیز دست مجاهدین را پر میکند.
🔻این اشتباه را هم ساده نگیرید.
وقتی نقش فعال ایران را درست نبینیم، یا نقش نیروهای مقاومت را کتمان میکنیم یا بهخودتحقیری میرسیم.
4️⃣ خطای چهارم؛ پیروز میدان در طوفانالاقصی کیست؟ به خودمان رجوع کنیم و ببینیم صحنه را چطور ارزیابی میکنیم. آیا حماس را پیروز میدان میبینیم؟
رهبری انقلاب فرمودند به 3 دلیل روشن اسرائیل شکست خورده است؛ اول اینکه خواستند حماس را نابود کنند که نتوانستند، خواستند مردم را از غزه بیرون کنند که موفق نشدند و خواستند مقاومت را در منطقه شکست دهند که خود زمینگیر شدند.
🔻این اشتباه را هم ساده نگیرید.
اگر نتوانیم جمعبندی دقیقی از رویارویی قوای حق و باطل در میدان داشته باشیم، بیشک دچار خودزنی پیاپی میشویم. ندیدن پیروزی حماس ناشی از نقص چشمهاست و تنها در غزه نیز متوقف نمیشود. این جریان، عملیات تروریستی کرمان و ترور سیدرضی در سوریه را هم نتوانستند واکنش منفعلانۀ دشمن به بیآبرویی و بیحیثیتیاش از نقش جمهوری اسلامی در منطقه ببینند.
5️⃣ خطای پنجم؛ بعد از شهادت شهیدموسوی، مطالبۀ غالب چه بود؟ بعد از ماجرای کرمان چه؟ هردو انتقام. حق هم همین بود. رهبرانقلاب هم فرمودند: انتقام؛ اما آیا ایندو مطالبه یکی بود؟
رهبر انقلاب هم دربارۀ انتقام گفتند انتقام صریح و بهنگام، اما چند تفاوت کلیدی داشت. عینالاسد را خاطرتان هست؟ همان که خیلیها اقتدار را ندیدند و رهبری، آن را بهجهت شکست هیمنۀ دشمن یومالله نامیدند؟
رهبری، انتقام را چندلایهای دیدند و گفتند: عاملین را باید سریعا شناسایی و با آنان برخورد کرد. از سوی دیگر باید ابهت دشمن نیز بشکند. فرمودند: سیلی سختتر در شکست نرمافزاری دشمن است. از سویی واکنش و اقدام مسئولان را تأیید کردند.
🔻این اشتباه را هم نباید دستکم گرفت.
برخی با مطالبۀ نادرست انتقام، ناخواسته همان کردند که دشمن از ترورها هدف گرفته بود؛ یعنی تحقیر ملی.
6️⃣ خطای ششم؛ کمکم دچار بیحسی میشویم؟ اخبار مظلومیت مردم غزه را میبینیم و رد میشویم؟ اما رهبر انقلاب در هر سخنرانی مسئلۀ حماس و اسرائیل را پیش میکشند و تحلیل میکنند.
🔻و اما این اشتباه را هم ساده نگیریم.
احساسات را باید عقلانیت مدیریت کند تا نه خطای تشخیصی بسازد و نه با تکرار دچار سردی، خاموشی و بیحسی شود.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅ دربارهٔ لکنت رسانهٔ ملی
شهردار تهران در گفتوگویی ضمن انتقاد از عملکرد صداوسیما گفت این مظلومیت مردم تهران است که رسانهٔ ملی به مسائل اساسی آنها نمیپردازد.
واقعیت این است که ماجرا فراتر از پوشش اخبار مدیریت شهری است. چه آنکه احتمالا مدیران رسانهٔ ملی در پاسخ، لیستی از برنامههای مرتبط با شهرداری داشته باشند و بخواهند به رخ بکشند. هرچند در همین بخش نیز نقصها وجود دارد. بلکه رسانهٔ ملی در پوشش عملکرد دولت نیز دچار لکنت است.
اما حرف اساسی چیست؟
رسانهٔ ملی هنوز نگاه دقیقی به آرایش جنگی جدید دشمن ندارد. دشمن امروز در این هجمهٔ بیرحمانه فقط و فقط ذهن مخاطب را نشان گرفته است. دقیقا با چه هدفی؟ هدف اصلی دو خط بیشتر نیست. اول اینکه «راه طیشدهٔ این ملت به سیاهی گذشته است» و دوم اینکه «آیندهای جز تلخی در پیش روی مردم نیست».
دشمن اگر بتواند این دو هدف را محقق کند، یک ملت را میتواند زمینگیر کند. ملتی که از گذشتهٔ خود پشیمان و از آیندهٔ خود ناامید باشد، با تلنگری شکست میخورد. هرچند تا امروز در تحقق این هدف ناکام بوده است.
این اهداف را هم با سیاهنمایی و بزرگنمایی و تعمیم ناروا و البته دروغهای بزرگ و شاخدار دنبال میکند.
در چنین صحنهای از جنگ، نقش رسانه چیست؟ دقیقا حرکت در نقطهٔ مقابل دشمن. یعنی بیان واقعیت؛ مردم ببینند چه مسیری را آمدند و چه داراییهایی دارند و نسبت به آیندهٔ این کشور امیدوار باشند. راه رسیدن به این هدف نیز تنها در بیان هنرمندانهٔ تلاشهاست. ما کم نقص نداریم، اما بدون شک بهسوی قله در حرکتیم. رو به جلو میرویم؛ هرچند نسبت به آرمانهایمان عقب باشیم، اما نسبت به گذشته پیش میرویم. باید حرکت را دید و سرِ دست گرفت. راهبرد امیدافزایی اینجاست.
امروز پوشش تلاش مدیران و بیان هنرمندانهٔ آن یک فریضه و آرایش جنگی مقابل دشمن است. گذشتْ زمانی که این دست اخبار را در سطح روابط عمومیها و تبلیغاتچیها وزن میدادیم و از کنار آن عبور میکردیم.
امروز رسانه، پیشانی یک جنگ تمامعیار است. گلایههای نابجا و ضریبدادن به حواشی و بیان سرسری تلاشها و تولید غیرخلاقانهٔ پیام و خدای نکرده ژستهای متعفن روشنفکری برای جلب توجه و خودنمایی، تنها در صحنهٔ رسانه دیگر متوقف نمیشود و هزینهٔ آن در سطح تخریب سرمایههای انسانی یک کشور امتداد مییابد.
از این جهت امیدواریم مدیران ارشد رسانهٔ ملی که همگی از دلسوزان نظام و انقلاب هستند، نسبت به این مهم اهتمام جدیتری داشته باشند. این جنگ جدید، سازوکار نوین و سازمان پویا و ذهنهای خلاق و انگیزههای به غایت ایمانی میخواهد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🩸 مهمتر از انتقام
🔻مطالبهٔ انتقام، حق است و مگر غیر این قابل تصور است؟ خون بهترینهای این مردم را بر زمین ریختند. اما از انتقام مهمتر، فهم درست از انتقام است؛ چه چیز را میخواهیم مطالبه کنیم؟
🔻دو اصل مهم برای مطالبهٔ انتقام:
1⃣یکم. میدان مبارزه
میدان مبارزه را گم نکنیم. جنگ ما جنگ در ساحت قدرت نرم است. قدرت سخت نیز در خدمت همان است. قدرت نرم یعنی قدرت مردم، یعنی قدرت ذهنها و ارادهها.
دشمن نیز همین را فهمیده است. لذا امروز نمادهای این قدرت را میزند. یعنی فراتر از خونهای پاکی که بر زمین ریخته را هدف گرفته است. هدف نهایی، تضعیف ارادهٔ یک ملت است. لذا نمادهای هویتی او را میزند تا تحقیرش کند...
🔻ثمرهٔ بند اول چیست؟
مراقبت کنیم با طعنه و کنایه به نظام، هدف نهایی دشمن را محقق نکنیم. خونها ریختند تا ملتی را تحقیر کنند. قرار نیست با خودتحقیری، پروژهٔ تحقیر ملی را تکمیل کنیم؛ که این از ریختن خون شهید سهمگینتر است. انشاءالله روشن است.
2⃣دوم. شناخت دشمن
دشمنی ما با دشمن، برای امروز و دیروز نیست. دشمن یکباره بیدار نشده است تا تصمیم به ترور بگیرد. این دشمن، تحقیر و ذلیل شده و رفتار او واکنشی است به آنچه از کف داده است. برای سایهانداختن بر بیحیثیتیاش عربده میکشد و جنونوار زن و کودک میکشد. همهٔ حیثیت و هویت دشمن را هدف گرفتهاید و او حیاتش به این اقدامات مذبوحانه است. اگر درست نبینیم، باز هم به خودتحقیری میرسیم؛ شبیه همانها که هنوز متوجه نشدند برندهٔ نهایی غزه، حماس است یا رژیم صهیونیستی.
🔻ثمرهٔ بند دوم چیست؟
ادعای اینکه انتقام منجر به بازدارندگی میشود حرف ناتمامی است. ما و دشمن همواره در جنگیم. اینطور نیست که اگر چه میکردیم ترور انجام نمیشد. این دشمنیها هست تا جمهوری اسلامی هست. مهم، برآیند این نزاع تاریخی است که کفهٔ قدرتش به کدام سمت است.
🩸در نهایت اینکه؛
انتقام، یک اقدام قطعی است در تمام سطوح دشمنی، اما هدف نهاییاش پیشبرد نقشهٔ کلان جبههٔ حق است، نه خنککردن دلها. لذا طبیعی است که بر مدار عقلانیت باشد، نه هیجان.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅ چرا سراغ بنزین آمدند؟
1⃣یکم. ترورهای ابتدای دهه شصت را خاطرتان هست؟ همان ترورهای کور منافقین در بین کوچه و بازار. پروژه ترور همچنان ادامه دارد؛ اما روش و راهبردها تغییر کرده است.
آن سالها بیحساب آدم میکشتند؛ با هدف ناامنسازی و ایجاد رعب و دلهره. بعدها به ترور مسؤولین و دانشمندان رسیدند. تا سالها خیال میکردند بزرگان نظام را ترور کنند حرکت کشور متوقف میشود. و حالا مجدد بازگشتند به ترور مردم؛ اما با شیوه و مدل جدید. چرا؟
بندهای پایینتر را همراه باشید.
2⃣دوم. هک بنزین را چطور تحلیل میکنید؟ چرا بنزین؟ این بار دوم است که سراغ هک جایگاه سوخت رفتند. بنزین چه میکند؟ چند روز پیش خبر ترور سربازان مظلوم راسک را داشتیم. اما چرا سرباز؟
🔻عقبتر رویم.
تا حالا به تفاوت براندازی با تجزیهطلبی دقت کردید؟ ضدانقلاب در اغتشاشات سال گذشته از براندازی عبور کرد و به تجزیهطلبی رسید. چرا؟ اساسا فرق این دو چیست؟
براندازی حذف نظام سیاسی است. اما تجزیهطلبی چندپاره کردن کشور است. یعنی قرار دادن مردم مقابل مردم. این همان پروژهای است که در ماجرای حجاب هم دنبال میکنند. عدهای کشف حجاب کنند و دوقطبی ایجاد شده و تبدیل به چرخه خشونت شود.
🔻بازهم عقبتر رویم.
به تغییر سبک تحریمها در این چهل و اندی سال توجه کردید؟ ابتدای انقلاب تحریمهای اقتصادی برای مسؤولین و دولتها بود. اما امروز تحریمها صرفا سفره مردم را هدف گرفته است.
این سالهای اخیر حتی ترورهای مسؤولین نیز تغییر کرد. سالهای اول مسؤول را میزدند تا به خیالشان اداره کشور بهم بریزد اما امروز سراغ مسؤولی میروند که بجز اثر اول، پایگاه عمیقتری در جان و دل مردم داشته باشد. برای همین به حاج قاسم رسیدند.
اساسا چون مردم را میخواهند بزنند، سراغ قهرمانشان رفتند.
🔻اما چرا؟ این تغییر راهبرد برای چیست؟ چطور شد که بازگشتند به ترور مردم؟ و اساسا این ترور مردمی چه تفاوتی با ترور مردمی سالهای اول انقلاب دارد؟
پاسخ یک جمله است: ترور مردم در اول انقلاب کور بود و امروز کاملا هوشمند.
3⃣سوم. دشمن امروز به این سطح از بلوغ رسیده است که هرچه میکشد از مردم است. برای همین از براندازی به تجزیهطلبی رسیده است. فهمیده است جمهوری اسلامی چیزی نیست جز مردم. یعنی برای براندازی سیاسی هم باید مردم را بزند نه نظام را. نظام پوسته است و مردم معنا.
برای همین وقتی از حمایت جمهوری اسلامی در غزه عصبانی است، مذبوحانه سراغ پمپ بنزین میرود تا مردم را تحت فشار قرار دهد. چون ریشه آن ظلمستیزی را بدرستی در هویت مردم میداند.
همشهری
@mahdian_mohsen
☑️پشت پرده پروژه فحاشی
1⃣یکم. خانمهای بازیگر لیندا کیانی، الهام حمیدی و متین ستوده اخیرا در متنهای جداگانهای به جریان فشاری اشاره کردند که در حوادث سال گذشته با تکفیر و فحاشی و تهدید آنها را مجبور به سکوت کردند تا جاییکه حتی نمیتوانستند برای پیروزی تیم ملی ابراز شادی کنند.
همزمان رئیس شبکه ۴ سیما نیز در مصاحبهای گفته است که تعدادی از بازیگران ازجمله رامبد جوان و مهران مدیری ممنوعالتصویر نیستند، بلکه به جهت ترس از فحاشان جرات نمیکنند به تلویزیون برگردند.
2⃣دوم. دوستی میگفت در حوادث سال گذشته با یکی از سلبریتیهای سینمایی گفتوگویی صمیمانه داشته و درباره مواضع شاذ او پرس وجو کرده است. اما پاسخ آن هنرمند جالب بوده و گفته است: «راستش علت این حرفهای من ایناست که من به طرف مقابل اعتماد ندارم. وحشیاند. میترسم بهخودم و یا خانوادهام آسیب بزنند. اما میدانم از سمت شما آسیبی نمیبینم.»
به همین سادگی. ریشه سکوت و حتی اعتراض و چه بسا بدگویی برخی از سلبریتیها را سال گذشته بررسی کنید به همین نقطه میرسید.
خاطرم هست آنروز که رهبری در همان اوایل اغتشاشات درباره مواضع ساختارشکنانه سلبریتیها اظهارنظر میکردند فرمودند این مواضع مهم نیست و جدی نگیرید. آن زمان خیلیها متوجه نشدند.
3⃣سوم. سال گذشته کافی بود یک سلبریتی حرف نزند؛ نه اینکه چیزی در دفاع از مردم و جمهوری اسلامی بگوید. کافی بود صرفا حرفی نزند و سکوت کند یا حتی در مواردی مثل پیروزی تیم ملی اظهار خوشحالی کند یا بخواهد مثلا فیلم جدید بازی کند یا در جشنواره جایزهاش را بگیرد یا کنسرت برگزار کند. همین بهانه کافی بود تا چنان در فضای مجازی روزش سیاه شود که به نفسنفس بیفتد. یک نمونه اخیرش اظهارات مرضیه برومند درباره جنایات غزه که چنان کردند و چنان تاختند که مجبور شد حرفش را پس بگیرد.
4⃣چهارم. سال گذشته بعد از حمله به مقر منافقین در آلبانی موسوم به اشرف۳، مشخص شد حداقل ۱۵۰۰نفر نیروی آموزش دیده در نفاق وظیفه داشتند ذیل پستها، فحاشی و هتاکی و تهدید به ترور و غیره کنند. بعدها وزارت اطلاعات گزارش داد بعد از مرگ خانم مهسا ظرف یکماه ۵۰هزار اکانت فیک با هویت جعلی در شبکه توییتر ایجاد شده است که وظیفهاش انبوهنمایی در جبهه ضدانقلاب است.
گزارش یک نهادنظارتی دیگر نیز در این رابطه اهمیت دارد. مطابق این دادهکاوی قبل از فوت خانم مهسا روزانه ۶۰۰کاربر به توییتر اضافه میشد و این عدد بعد از مرگ مهسا به روزی ۱۶هزار کاربر فیک رسیده است.
همچنین ۲۹درصد کاربرانی که بعد مهسا تولید محتوا کردهاند ۸۰درصد تولیدات مرتبط با جنگهای خیابانی را در اختیار داشتهاند. ۱۱درصد این محتوا نیز مربوط به مجریان و کارکنان شبکههای ماهوارهای است و ۴۳درصد ریتوییتها برای عناصر اجارهای منافقین و شبکه منحوس پهلوی است.
5⃣پنجم. تا اینجای ماجرا روایت صحنه جنگ است. کل این پروژه طراحی شده را میگویند ایجاد مارپیچ سکوت رسانهای. هدف مارپیچ سکوت این است که افراد احساس کنند در اقلیتاند و اگر حرف بزنند باید هزینه دهند.
امروز روشن شده است پشت پرده جریان تهدید و فحاشی چه کسانی بودهاند. با این همه وظیفه افراد در شبکههای اجتماعی چیست؟ اولا مقهور این صحنهسازی رسانهای نشوند و دوم تلاش کنند این مارپیچ سکوت را به نفع انتشار حقایق بشکنند تا دیگران احساس اقلیت نکنند. چه آنکه امروز جریان دشمن به جایی رسیده است که به روشنی فهمیده در داخل بیاعتبار است و بارها پس از فراخوانهای کودکانهشان ابراز شکست و زبونی کرده است.
@mahdian_mohsen
✅راز دوقطبی های توهمی
🔻راز دوقطبی های توهمی مثل بسیجی-غیربسیجی در ایران و دوقطبی شیعه- سنی در منطقه چیست؟ چطور از این دوقطبی ها عبور کنیم؟ آیا هر نوع دوقطبی مذموم است؟
🔻اولا دو مقدمه:
1⃣مقدمه اول: دوقطبی چیست؟ دوقطبی غیر از اختلاف است. دوقطبی تقابل با اهریمن است. یعنی دشمنی تمام عیار با نماینده طاغوت. با این توضیح ساده، هم اختلاف داریم و هم دوقطبی. اشکال جائی است که اختلاف جای دوقطبی های حقیقی قرار می گیرد. اما این نوع دوقطبی چطور شکل می گیرد؟ گم کردن دشمن اصلی.
2⃣مقدمه دوم: بدون شک یکی از مهمترین گزاره های پربسامد در سخنان امام و رهبرانقلاب پرهیز از دوقطبی سازی است. چرا؟ دوقطبی ساز به غایت وحدت شکن است و از اینرو شیطانی ترین اقدام برای تفرقه و از هم پاشیدن جبهه حق است. ثمره دوقطبی سازی گم کردن دشمن اصلی است.
🔻با این دو مقدمه نگاهی به سخنان رهبرانقلاب در دیدار با بسیجیان داشته باشیم.
1⃣یکم. فرمودند طوفان الاقصی دوقطبی های غلط مثل عرب-غیرعرب و شیعه –سنی را از بین برد و جای آنرا به دوقطبی حقیقی تسلیم –مقاومت داد.
طوفان الاقصی دشمن اصلی را با تمام ابعادش جلوی چشم آورد. رهبری فرمودند 75 سال جنایت صهیونیست ها امروز به صورت فشرده در 50 روز پیش روی ماست. بروز و ظهور این دشمن حقیقی باعث شد جبهه مقاومت یک دست شوند تا آنجا که امروز مقاومت شیعی در دفاع از اهل سنت غزه، هم عهد و هم قسم شدند.
2⃣دوم. رهبرانقلاب خطاب به بسیج فرمود: از دوقطبی های کاذب پرهیز کنید. کسانی که دین و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند ولو اختلاف سلیقه داشته باشند برادران شما هستند.
و در ادامه یادآور می شوند آنجا که سیل آمد بسیجی ها نپرسیدند قومیت و سلیقه سیاسی ات چیست؛ رفتند و به مردم خدمت کردند.
این دو جمله تصریح دارد که دشمن واقعی بین مردم نیست. دوقطبی را اینجا نباید ساخت.
🔻اما آیا هر نوع دوقطبی مذموم است؟ رهبرانقلاب در همین دیدار به فهم و شناخت از دشمن در ابعاد جهانی اشاره می کنند . صف بندی اینجاست. بنابراین دوقطبی اصیل هم داریم. دوقطبی انقلابی وضدانقلابی که پیشتر رهبرانقلاب بدان اشاره کرده بود یک نمونه است. جامعه ایرانی ما با همه اختلاف سلیقه ها و شدت و ضعفش انقلابی است و باید مقابل ضدانقلاب که شمشیر بروی این خاک و ملت کشیده است یکدست شوند.
دوقطبی اصیل در انقلاب همان دوقطبی تاریخی حق و باطل است. دشمن اصلی شناخته شود دوقطبی های توهمی رنگ باخته و جای خود را به دوقطبی های حقیقی می دهند.
@mahdian_mohsen
🔹راز خنده های غزه
🔸این متن را تصویری بخوانید.
1⃣یکم. حتما عکس ها و فیلم های تحسین برانگیز این روزهای غزه را دیده اید: دختری در حال شانه کردن موهایش در دل خرابه است. پسرکی از آرزوهایش می گوید: "می خواهم پزشک شوم." عروس و داماد در دل ویرانی دست به دست هم قدم می زنند. و عکس دخترکی شاد در حال نان پختن در میان آوار حملات صهیونیستی دست به دست می شود.
2⃣دوم. پدر با جنازه دخترش حرف می زند و می گوید: "مگر نگفته بودی برایت عروسک بخرم؟ می خرم. بزودی در مسجد الاقصی." پسرک برای کاهش دردش قران می خواند. طنین قرآن این روزها در دل غزه، جهانی را به تسکین کشیده است. چشم ها از این تربیت قرآنی خیره مانده است. مادری که هر سه فرزندش را از دست داده است می گوید فدای مقاومت. جهانی در حسرت این قدرت ایمانی انگشت به لب مانده است.
3⃣سوم. بند اول امتداد بند دوم است. خروجی آن "صبر الهی"، این "امید ایمانی" است. ایندو کنارهم، "قدرت توحیدی" را به تصویر می کشد. گوئی روح توحید در این روزها ظهور کرده است. همه جای غزه "ذکر" است. غزه هیچ؛ گوئی این اذکار چون چشمه کوثر عالمی را به تسخیر برده است. همه جا تکثیر شده است. گوشه گوشه های این عالم و در دل غربت، گویا همه جا آینه غزه اند.
4⃣چهارم. امید به پیروزی این نیست که صرفا لوازم و مقدمات شکست دشمن فراهم باشد. اگر چنین باشد هرطور حساب کنید اعداد صهیونیست ها بیش از این مردم مظلوم است. اما آنچه امید می سازد، قدرت ایمان است. "اقدام" و "صبر" است. "مقاومت" است. دل بستن به "سنت های قطعی الهی" است. "او" با پیروان حق است. ناصران "او"، از "او" نصرت می گیرند و در نهایت، پیروز نهائی اند. چه آنکه نشئه های این پیروزی امروز مقابل دیدگان ماست.
5⃣پنجم. غزه برای ما مردم ایران سراسر درس است. هرچند ملت ایران طی این چهل و اندی سال همین صحنه ها را به نمایش گذاشتند اما همچنان راه بسیار است. "امید ایمانی" غیر از "امید مادی" است و قدرت بالندگی و سازندگی اش فراتر از داشته های امروز ماست. قدر بدانیم تصاویری که این روزها از پیش چشم ها می گذرد. حکیمانه به تماشا بنشینیم که سراسر زیبایی است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻نمادین زندگی کنیم!
#جنگ_نمادها
🔸رهبرانقلاب در دیدار با ورزشکاران چند تشکر ویژه و خاص داشتند. تشکر از خانم ورزشکاری که با مرد نامحرم دست نداد. تشکر از دختر قهرمانی که با حجاب مسابقه داد. تشکر از مادری که با فرزند روی سکوی قهرمانی رفت. تشکر از ورزشکاری که بر پرچم سجده کرد و ...
🔹تا اینجای ماجرا یک تشکر ساده است؛ اما ساده نیست. توضیح ایشان نشان می دهد ماجرا عمیق تر از یک کار خوب در میدان ورزش است. می فرمایند اینکار شما مثلا سجده در میدان ورزش متفاوت از سجده در خانه است. یا این حجاب فراتر از حجاب داشتن در تهران است.
🔻اما چرا؟ ایندست اقدامات یک نماد است؛ فراتر از نشانه. تفاوت ایندو چیست؟ نشانه یک علامت است. مثلا تابلوی ورود ممنوع. مثلا ابروی در هم کشیده نشانه خشم است. اما نماد چیست؟ نماد فراتر از نشانه است. نماد دارای محتوا و معناست.
به فرق برج آزادی یا برج میلاد با کوه دماوند دقت کردید؟ برج آزادی یا برج میلاد نشانه شهر تهران است. تا می بینید، تهران تداعی می شود. اما کوه دماوند نماد تهران است. نماد استقامت و قدرت و شوکت و غیره....
🔸با این توضیح تشکر رهبرانقلاب از رفتار نمادین ورزشکاران روشن می شود. این رفتارهای نمادین، پیامی را به دنیا مخابره می کند. پیام شخصیت و هویت ایرانی مسلمان. مثلا حجاب ورزشکار ما در میدان مسابقه بسیار فراتر از یک پوشش عادی است. چون معنایی را فراتر از پوشش منتقل کرده است.
❇️و اما اصل حرف اینجاست. جنگ امروز جنگ نمادهاست. امروز بیش از گذشته همه چیز رسانه است و پیام. نماد قدرت رسانه ای بسیار بالا در انتقال پیام دارد. نماد قدرت معناسازی و معنابخشی به امور عادی دارد.
یک نمونه آشکار جنگ نمادین در غزه است؛ حماس نماد ارتش پولادین و شکست ناپذیر در دنیا را ضربه فنی کرد؛ فراتر از واقعیت فیزیکی ارتش اسرائیل. طنین قرآن در غزه نماد پایمردی و مقاومت و توکل و صبوری و شجاعت است و فراتر از نشانه مسلمانی و یا خود واقعی قرائت قرآن است.
✅حرف تمام است. بیائید نمادین زندگی کنیم. زندگی نمادین یعنی معنا بخشیدن به امور عادی. برای همه ما آش پختن و چایی دادن در خانه با هیات عزاداری متفاوت است. چرا؟ ساده است. چای هیات رنگ امام حسین گرفته است. چای در هیات معنادار می شود.
زندگی نمادین کمک می کند زندگی روزمره ارتقا پیدا کند و امور عادی و حتی مدال آوری تبدیل به عبادت شود و بلکه فراتر از یک سلوک فردی تبدیل به قیام و جهاد شود. جنگ امروز جنگ نمادهاست. هرکس هرجا نشسته است باید نمادهای دشمن را با نمادهای ایرانی-اسلامی هدف بگیرد.
همشهری
@mahdian_mohsen
*⃣درباره پدر شهید عجمیان
چند روز قبل پدر شهید عجمیان در یک برنامه زنده تلویزیونی مدعی شد که دکتر ولایتی در مسیر رسیدگی قضائی به قاتلان فرزندش دخالت کرده است؛ بعد هم برنامه را با قهر ترک کرد.
🔽و اما چند نکته؛
1⃣یکم. پدر شهید عجمیان حق دارد نسبت به مسیر رسیدگی به دادگاه فرزندش دچار سوظن شود؛ به هر دلیل. نه پدر شهید عجمیان که هر کسی حق سوال و شبهه دارد. مساله اینست که در مقابل این سوتفاهم چه باید کرد؟
2⃣دوم. فرض کنید بجای پدر شهید عجمیان، پدر یکی از متهمین اغتشاشات چنین ادعایی را در رسانه های خارجی مطرح می کرد. آنوقت چه می کردیم؟ احتمالا مثل پدر مهسا چند ماه همه نهادها و سازمان ها و دوربین ها و گزارش ها و اعترافات و غیره را بخط می کردیم تا سوتفاهم حل شود. غیر از اینست؟ حق هم همین است. همان اقدامات روشنگرانه ای که در قبال ماجرای آرمیتا انجام شد.
3⃣سوم. اما پدر شهید عجمیان ها مظلومند. نه بخاطر اینکه ادعای شان درست است. این پدر داغ دیده است؛ آنهم چه داغ سنگین با چه وسعت و عمقی. طبیعی است که اگر خبری به گوشش برسد ولو نامعتبر، عنان از کف بدهد. و اما مظلوم است چون وقتی داد می زند صدایش کمتر شنیده می شود. احتمالا خیال ها از او جمع است که جز آه و فغان، قدمی بر نمی دارد.
4⃣چهارم. ای کاش دستگاه قضائی سراغ این پدر داغ دیده رود و قدم به قدم مراحل دادگاه را برای او تشریح و رسانه ای کند. از زوایای مختلف و به روش های گوناگون؛ تکذیب کافی نیست. ادعای این پدر و مادر، خبر حاشیه ای یک رسانه نیست که تکذیب شود. و ای کاش دکتر ولایتی محترم سراغ این پدر نازنین رفته و برایش توضیح دهد که چرا دچار سوتفاهم شده است؛ این انتظار هم زیاد نیست.
5⃣پنجم. روشنگری برای مردم اوجب واجبات است اما برای خانواده شهدا و مجاهدین و مستضعفین که میراث داران این سرزمین اند حق اینست که حرف دل شان با سعه صدر بیشتری شنیده و اگر خدای نکرده گلایه و شبهه ایست برطرف شود. حق نیست این گلایه ها بر سینه این پدر سنگینی کند. داغ روح الله کم داغی نیست.
@mahdian_mohsen
❇️آخرین تصویر شما از آرمان...
در جمعی پرسیدم وقتی نام شهید آرمان علی وردی می آید کدام صفت برجسته او به ذهن تان تداعی می شود؟ یکی گفت غیرت. یکی اخلاص و دیگری شجاعت. آن یکی تقوا و دیگری انقلابی گری و غیره. جمعی هم گفتند استقامت.
واقعیت اینست که همه این موارد درست است. هرکس تصویر مظلومیت آرمان را با یک شاخص برجسته به ذهن سپرده است. اما ماجرای استقامت گوئی متفاوت است. آنها که فیلم و عکس ها و تصویر انگشتر شکسته آرمان را به خاطر دارند می دانند استقامت پیرو کدام قصه دلخراش در ذهن ها شکل گرفته است.
آن ماجرای سهمگین، در آن روز تلخ که جماعتی مزدور او را سبعانه دوره کردند و هرکس با هرچه در دست داشت، لطمه می زد؛ و دست آخر از او خواستند به مقدسات خود توهین کند و او مردانه و جانانه ایستاد و استقامت ورزید و لب فرو بست و در این راه خون پاکش را تقدیم مردم و اسلام کرد.
استقامت آرمان، گوئی عصاره و ثمره همه صفاتی است که از او فهرست کردیم. شجاعتش، غیرتش، اخلاصش و ....
استقامت این شهید بود که مظلومیت او را تاریخی ساخت که امروز یادش کنیم و مجدد حزن آن داستان غم انگیز همه وجودمان را تسخیر کند. اما ثمره آن مظلومیت های دامنه دار اینست که جمهوری اسلامی با اقتدار ایستاده است و نظاره گر شکست هیمنه صهیونیست هایی است که آنروز برای تجزیه ایران نقشه می کشیدند.
استقامت رمز است. همه خوبی ها جمع می شود و استقامت را رقم می زند. این روزهای غزه نیز متجلی در همین یک عنوان است. استقامت مردم غیور که حقا فخرآور و شورآفرین و آموزنده است. این مردم در دل بلا و آتش ایستادند و ایستادند برای مقاومت.
استقامت مردم غزه، مظلومیت شان را عالمگیر کرده است و همین مظلومیت روشنگرانه و بیدار کننده ی دل های خفته و چشم های بسته است که پیروزی فلسطین در آینده را حتمی می سازد.
و این سنت قطعی الهی است. هرجا استقامت است، نزدیکی به قله ها قطعی است. استقامت بدون مظلومیت نیست، بدون سختی و تلاش و توکل و حرکت و صبوری نیست، اما سرانجام آن قطعا پیروزی است. چهل سال انقلاب و عبور از پیچ های تاریخی و نزدیک شدن به قله ها نیز دل در گروی همین گزاره جهان شمول و توحیدی دارد.
@mahdian_mohsen
حماسه در دل بلا
خوب تماشا کنید
در میان اشک و درد ازین اقتدار و صبر و توکل و مجاهدت حظ ببرید
پایان این جنگ را همین حماسه ها رقم میزند
#مقاومت
#غزه
@mahdian_mohsen
✅از تیلور تا رونالدو
1⃣یکم. خبر شکست یزدانی مقابل تیلور را تبدیل کردند به پروژه تحقیر مردم ایران. چرا؟ چون جامعه ایرانی فارغ از برد و باخت احساس قدرت و غرور داشت. طبیعی هم بود. یک سو حریم ورزشکاران ایرانی برای پرچم ملی بود و یک سو تقدس و تبرک و توسل شان به ائمه اطهار. یک سوی دیگر رجز های شنیدنی برای باز کردن چشم و گوش خناسان بود و سوی دیگر نمایش پی در پی اخلاق و جوانمردی در میدان رقابت.
همه اینها باعث میشد مردم فراتر از برد و باخت، حس غرور و سرور داشته باشند. خوشی و شعف ناشی از ارج نهادن به یک هویت عمیق ایرانی - اسلامی. ضدانقلاب هم حق داشت عصبانی باشد.
2⃣دوم. هواداری طبیعی و استقبال از رونالدو نیز ضدانقلاب را عصبانی کرد. کسانی که تا دیروز میدان داران اصلی فرهنگ شهرت و سلبریتی سازی بودند امروز هواداری را بهانه تحقیر ملی کردند. هواداری جزء لاینفک دنیای جدید رسانه است. به بازیکن و بازیگر هم خلاصه نمی شود. تا شهرت هست، هواداری هم هست و چه بسا اصل و اساس آن در فرهنگ غیرایرانی و سبک زندگی غربی است. قابل نقد است اما هرچه هست در تاروپود زندگی امروز بشر است. برای امروز و دیروز هم نیست. برای ایرانی و غیرایرانی هم نیست.
اما سوال اینست که چه اتفاقی افتاده که ضدانقلاب برخلاف ذاتش، این واکنش طبیعی در استقبال از یک ستاره فوتبال را بهانه تحقیر ملی ساخته است؟
آیا جریانی که از شکست هیمنه ایران خوشحال می شوند، ممکن است دلسوز هویت ایرانی باشند؟ او عصبانی است؛ از شادی مردم روح و روانش بهم میریزد. خاصه وقتی این شادی مردمی همراه با بی اعتنایی و تحقیر ضدانقلاب در فراخوان 25 شهریور باشد. برای او فرقی نمی کند این شادی از آزادشدن پول های بلوکه شده باشد یا اخلاق و جوانمردی و ملی گرایی تیم کشتی یا استقبال از یک ستاره فوتبال. پروژه تحقیر ملی او برای هر سطحی از جامعه ایران برنامه دارد. از نخبه تا توده باید حس خودتحقیری پیدا کند. خط همین است و در نهایت اینکه مراقبت کنیم این خط را کامل نکنیم؛ به هر بهانه ولو نقد اجتماعی.
همشهری
@mahdian_mohsen