✏روزنامه نگارم. @mohsen_mahdian اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم. @jahadi_mohebin دغدغه رسانه ایم: #خبرخوب
❇️ده ویژگی کاسبان عدالتخواهی
این روزها با پدیده جدیدی به نام "کاسبان عدالتخواهی" مواجهیم. "سوپرمن های دست ساز" و "بتمن های تخیلی" که تلاش می کنند قهرمان مبارزه با فساد باشند و از این دکان کاسبی کنند.
هرکس تخلف کرده است طبیعی است که باید در عدلیه پاسخگو باشد و البته نقش ما #مطالبه_مومنانه است. لذا سوال اصلی اینست که ما حق داریم افراد را بدون محاکمه وشنیدن ودیدن همه مستندات قضاوت کنیم و بدتر از آن حکم صادر کنیم و آبرو ببریم؟
با این مقدمه کوتاه لازمست مختصری درباره کاسبان اینروزهای عدالتخواهی بدانیم.
شناخت کاسبان عدالتخواهی کمک می کند مطالبه گری مومنانه را فدای خدعه خناسان نکنیم و زمین بازی آنها نشویم.
🔻کاسبان عدالتخواهی چند دسته اند.
1⃣گروه اول پروژه بگیرهای افشاگری اند که برای دادزن از دست کارفرما صله می گیرند.
🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ این افراد اساسا هیچ معیار و مبنای مشخصی ندارند و اگر سابقه اینها را چک کنید مملو از رفتارهای متناقض است.
2⃣دسته دوم کاسبان لایک و فالور و دیده شدن هستند. اینها پول نمی گیرند اما گدایی توجه می کنند.
🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ تولیدات اینها بدون هرگونه محتوای عمیق است. اغلب احساسی و هیجان زده اند. بیش از دو خط توئیت نمی توانند بنویسند و برای خط سوم دچار لکنت می شوند.
3⃣دسته سوم کاسبان سیاسی اند که دو دسته اول را به خدمت می گیرند تا به قدرت و مکنت برسند.
🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ شناسائی این افراد مشکل تر از بقیه است. اما اجمالا این افراد را بیشتر در ایام انتخابات و بزنگاه های سیاسی بشناسید.
✅اما کاسبان عدالتخواهی چه ویژگی هایی دارند؟
شاخص کلان همان است که رهبری انقلاب درباره مطالبه گری فرمودند؛ اینکه مطالبه گری مذموم آنست که با دشمن مخرج مشترک پیدا کند.
🔻با این اصل کلیدی چند مورد قابل فهرست است:
1⃣یکم. عدالتخواهی غیر اخلاقی:
این جریان برای کاسبی در عدالتخواهی هیچ حد و مرزی نمی شناسند. آبروی افراد برای آنها از بی ارزش ترین هاست و هیچ مرزی برای حریم شخصی و عمومی افراد قائل نیستند. هتک و تهمت و دروغ و غیره بماند.
2⃣دوم. عدالتخواهی شتابزده:
هر چه دیدند و دست شان رسید، بدون تحقیق و بررسی به سرعت منتشر می کنند و به همین دلیل در اغلب موارد مورد سوء استفاده کارفرماهای سیاسی و ابرپروژه بگیرها قرار می گیرند.
3⃣سوم. عدالتخواهی سوپرمنی:
عدالتخواهی این افراد اغلب برای ایجاد قهرمان های دست ساز است. برای همین مهمترین هدف شان دیده شدن است و جائیکه عدلیه ورود کند و بخواهد عالمانه و منصفانه قضاوت کند، زیست عدالتخواهی آنها نیست و نابود می شود.
4⃣چهارم. عدالتخواهی فریبنده:
در این سبک عدالتخواهی یک مصداق را در فرد یا نهاد پیدا می کنند و آن مصداق را به کل تعمیم می دهند. این خطای شیطانی مهمترین ابزار برای تخطئه و حذف کامل افراد و بدتر از آن ایجاد تلقی فساد سیستمی است.
5⃣پنجم. عدالتخواهی کاریکاتوری:
مهمترین ویژگی این گروه جابجا کردن اصل و فرع است. یک حاشیه را تبدیل به اصل می کنند تا مخاطب از ظاهر فرعیات منکر اصول شود.
6⃣ششم. عدالتخواهی در بن بست:
پروژه نهایی این افراد القای بن بست است. اینکه عدلیه تعطیل است و نهادهای نظارتی خوابند و هیچ اراده ای برای مبارزه با فساد نیست، جز همین افشاگری های توئیتری.
7⃣ هفتم عدالتخواهی تخیلی:
این جریان هیچ اعتنایی به واقعیت های زمانه ندارد و در یک رویای خیالی و توهمی هر نوع عقلانیتی را مصلحت اندیشی می دانند. برای این جریان، آرمان ابزار ظاهرسازی در عدالتخواهی کاسبکارانه است.
8⃣هشتم. عدالتخواهی کور:
این جریان اساسا به ثمره اقدامش در مخاطب توجه ندارد. اینکه مخاطب دچار تلقی فساد سیستمی شود یا از اصلاح ناامید شود اصلا و ابدا برایش مهم نیست. این جریان کور است چون حتی برایش مهم نیست با دشمن مخرج مشترک پیدا می کند و ابزار دشمنی می شود.
9⃣نهم: عدالتخواهی متناقض:
این جریان را باید در فرآیندها و در طول زمان تحلیل کرد نه در یک مصداق مشخص. این جریان اغلب نسبت به کارفرمای خود ساکت اند و هیچ سطحی از مطالبه را نمی پذیرند. بدتر اینکه درباره خودشان نیز حاضر نیستند پاسخگو باشند. از سوابق عدالتخواهی شان و دروغ ها و تهمت هایی که زدند تا سوابق کیفری و محکومیت هایی که داشتند و تا سوال هایی که اول از همه خودشان باید پاسخگو باشند.
🔟دهم. عدالت خواهی فصلی:
این گروه ها اغلب در بزنگاه ها فعال می شوند. حالا این بزنگاه یا زمان انتخابات است یا زمانیکه یک مجموعه خوب می درخشد و باید تخطئه شود یا شرایطی که فرد باید تمام و کمال حذف شود تا پروژه ای که دست گرفته است ناتمام بماند یا چه و چه. خلاصه اینکه برای اینها عدالتخواهی پوسته ای برای پروژه های مهمتر است.
این ده ویژگی باعث میشود بیشترین خوراک دشمنی ضدانقلاب را فراهم کنند و عملا آلت دست دشمن شوند.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅برخورد مومنانه در ماجرای آقای صدیقی
🔻فرض کنیم در ماجرای آقای صدیقی تخلفی صورت گرفته است. واکنش مومنانه به این ماجرا چیست؟ اصلا مهم است؟ آیا قرارست به اسم عدالتخواهی ظلم کنیم؟
🔹پس اولا با هیاهوی ضدانقلاب منفعل نشویم و جزء تکمیلی پروژه رسانه ای آنها نباشیم.
🔹دوم برخوردهای کودکانه در فضای مجازی را هم وقعی ننهیم. هیجان دارند تا بیشتر دیده شوند. مراقبت کنیم برای عقب نماندن از قافله به خطا و گناه نیافتیم.
🔹سوم هم زمین بازی "پروژه بگیران مجازی" و "دکانداران سیاسی" و "دلالان افشاگری" و "کاسبان عدالتخواهی" نشویم.
🔻ازاینرو برای مخاطبی که درد اخلاق و شرع و قانون دارد و دغدغه مطالبه مومنانه دارد، چند نکته ضروری است.
✅مقدمه کلیدی:
عدالتخواهی به تعبیر رهبر انقلاب بدون معنویت و عقلانیت ظلم است. معنویت یعنی تقوا و رعایت قانون الهی وشرع. تهمت و ابرو ریختن و هتک حیثیت و فحاشی و غیره نامش هرچه هست عدالتخواهی نیست.
عقلانیت نیز قدرت محاسبه است. منطق و استدلال است. رفتارخوارج گونه و ظاهرگرایانه و قضاوت های یکجانبه باعث میشود فرد در قضاوت نهایی دچار خطای فاحش شود.
رفتار مومنانه در عدالتخواهی یعنی رعایت تقوا و عقلانیت. ایندو نباشند عدالتخواهی نیست و توهم مطالبه و دادخواهی خیال انگیز است.
🔻با این مقدمه ماجرا را مرور کنیم.
1⃣یکم. چه کسی خبر را آورد؟
نگاه کنید ببینید چه کسانی دست به افشاگری می زنند و اینها چه سابقه ای داشته اند. نیت از چه جهت مهم است؟ قرار نیست با شناخت فرد از محتوا عبور کنیم. اما با شناخت فرد متوجه می شویم که واکنش مان هدف نهایی او را تکمیل نکند. با شناخت فرد متوجه می شویم این پروژه، هدف نهایی او نیست. مثلا هدفش تخریب شخصیت ها و بزرگانی است که برای مردم ارج و قربی دارند. همین امروز را نگاه کنید. به واسطه رفتار ایندست جریانات تقریبا احدی در نظام نیست که سلم و پاکیزه مانده باشد. یا هدف نهایی شان تلقی فساد سیستمی و ابرپروژه شان ناامید سازی است. شناخت فاعل مطالبه گری کمک می کند در نهایت بازی او را کامل نکنیم
2⃣دوم. حالابا محتوا چه کنیم؟
بعد از بررسی اسناد و مدارک متقن، مهمترین مساله اینست که ماچه میزان حق قضاوت داریم؟ ما حق داریم ورود بهنگام محکمه را مطالبه کنیم. اما قضاوت و مجازات کار ما نیست. آیا همه آنچه قاضی باید ببیند وحکم کند در اختیار ماست؟ آیا می توان به فرض وجود تخلف پی به سوء نیت افراد برد؟ آیا شرعا و اخلاقا و قانونا حق قضاوت و بدتر از آن اجرای حکم و مجازت داریم؟ مجازات مگر چیست؟ همین ریختن آبروی افراد بدترین مجازات هاست. آنهم افراد با آبرو. قرار نیست سوابق افراد مانع قضاوت آنها شود، اما اتفاقا سابقه افراد در بزنگاه های مهم اخلاقی و سیاسی در گذشته یک ملاک عقلایی و منطقی است که بی محابا آدم ها را متهم و سرزنش نکنیم و اجازه دهیم محکمه با رعایت حقوق طرفین حکم کند.
3⃣سوم. برنده و بازنده نهایی کیست؟
به ثمره مطالبه و حرف و کامنت و لایک مان توجه کنیم. ببینیم وقتی نقطه نهایی را گذاشتیم برنده و بازنده نهایی چه کسی است؟ عدالتخواهی که منجر به تخریب و بی آبرو کردن سرمایه های معنوی و اخلاقی و سیاسی مردم شود ظلم است. ظلم اصلی هم به اعتقادات مردم است، نه فقط این و آن.
اگر مطالبه گری منجر به تلقی فساد سیستمی شود ظلم اکبر است. اگر عدالتخواهی در نهایت به ناامیدی از آینده شود تبدیل شود، ابرفساد و بی عدالتی محض است. دادخواهی اگر منجر به رونق پروژه بگیران مجازی و دلالان افشاگری و کاسبان عدالتخواهی شود، حماقت تمام است. افشاگری اگر باعث تلقی ناکارآمدی عدلیه و رونق سوپرمن های عروسکی و بت من های دست ساز شود، دادگری توهمی و خیالی است.
در نهایت مراقبت کنیم به اسم عدالتخواهی جای اصل و فرع را برای مان عوض نکنند.
✅خلاصه و ساده؛ اگر نقطه پایانی مطالبه مان را گذاشتیم، چه در نوشتن و چه تائید کردن و چه حرف زدن، اگر ثمره اش در خود و مخاطبمان ناامیدی از انقلاب و حاکمیت و آینده بود بدانید و بدانیم که گرفتار فسادی تودرتو و ظلمی بزرگیم. مطالبه مومنانه که هیچ....
همشهری
@mahdian_mohsen
✅مهمترین پیام انتخابات و تکلیف ما
🔻41 درصد جهاد کردند و جنگ ترکیبی را شکستند. وقتی گفته می شود حماسه یعنی همین. اما آیا هزینه هم ندادیم؟ حتما هزینه دادیم.
🔻پیام اصلی این انتخابات #اعتراض و گلایه بود. چه پیام رای دهنده ها و چه آنها که رای ندادند. چرا؟
1⃣یک دسته که محکم گفتند رای نمی دهیم تا نظام اصلاح شود. نیاز به گفتن نیست که این گروه هم نظام را قبول داشتند و به اصلاح درون آن ایمان داشتند و هم صداقت این نظام را می شناختند. با این حال به غلط فکر کردند قهر کنند موثر تر است.
🔸این اعتراض گروه اول.
2⃣دوم مردد ها هستند که نیامدند. دو نظر سنجی ایسپا و صداو سیما نزدیک به واقعیت مشارکت را پیش بینی کردند. همین دو نظرسنجی رقم مردد ها را 28 تا 29 درصد تخمین زدند. تردید یعنی چی؟ یعنی با اصل رای دادن مشکلی ندارند اما تردید دارند این رای موثر است یا نه. چرا؟ چون از عملکردها گلایه دارد.
🔸این اعتراض گروه دوم.
3⃣سوم آرای باطله است. در یک نمونه آرای باطله در تهران از 10 درصد در دوره گذشته به 15 درصد افزایش یافته است. رای باطله نیز روشن است. یعنی برای نظام آمدیم نه شما نامزدها یا مسوولین.
🔸این اعتراض گروه سوم.
4⃣چهارم آرای صحیح است. آنها که رای دادند نیز به روشنی رای سلبی دادند. رای به کسانی که داد زدند و اعتراض کردند و به همین دلیل مردم هرکس نماینده وضع موجود بود را کنار زدند.
🔸این هم اعتراض گروه چهارم.
🔻اما به چه چیز اعتراض دارند؟ روشن است؛ وضع موجود.
🔻اما این اعتراض ناشی از چیست و چه میزان واقعیت دارد؟
🔻اعتراض دو بخش دارد.
1⃣بخشی از اعتراضات واقعی است. یعنی معطوف به واقعیت است و ناشی از سه چیز است:
🔸یک اثر تحریم ها بر زندگی مردم
🔸دو اثر عملکرد مسوولین. چه کم کاری ها و چه تصمیمات غلط
🔸سوم اثر نامحسوس بودن زحمات مسوولین و پیشرفت در بخش های مختلف بر سر سفره و زندگی مردم.
2⃣اما بخش دوم اعتراضات ناشی از جنگ شناختی دشمن است. حالا یا دشمن یا جریان داخلی که دانسته یا نادانسته همان خط را تکمیل کرده است.
✅سخن این متن برای این بخش است؛ همان تکلیف ما. این بخش بسیار پر رنگ است. بخش قابل اعتنایی از اعتراض ها مربوط به این جنگ شناختی است و بسیار فراتر از واقعیت است. اینجاست که کسری جهاد تبیین کاملا مشهود است.
جنگ صداست. گوئی بین مردم و منبع پیام اعم از رسانه ها و نخبگان و مسوولین، ادبیات بیگانه ای حاکم است. صدا به صدا نمی رسد. یا میرسد اما نویز دارد. در این انتخابات نمانید. برای این ادبیات گنگ دوطرفه فکری نکنیم هر روز چوب می خوریم .
@mahdian_mohsen
⛔️دروغ 60 درصدی
📛ضدانقلاب بعد از حماسه جمعه در تقلاست و می گوید:"اینکه 41 درصد شرکت کردند، پس 59 درصد مقابل نظام اند." این ادعای مشحون از بلاهت نیاز به توضیح ندارد. اما چون برخی در داخل دانسته یا نادانسته آنرا تکرار می کنند مختصری توضیح می دهیم.
1⃣یکم. با چی مقایسه می کنید؟
معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در مجلس طی یازده دوره گذشته57 درصد است. جهت اطلاع متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا 50 درصد و در آمریکا زیر 50 درصد است.
تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید.
🔻خاطرتان هست نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب چقدر بود؟ 96 درصد. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید. این یعنی مردم چند ماهه از انقلاب برگشتند؟ مضحک نیست؟
سال 76 مشارکت ریاست جمهوری 80 درصد بود. چند ماه بعد مشارکت مجلس به 67 درصد رسید. باید چی می گفتیم؟
2⃣دوم. هرکس رای نداد ضدانقلاب است؟
🔻و اما کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند:
🔸الف. بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند.
🔸ب. بخشی آرای معترض امااصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد.
👈تا اینجا این دودسته که مخالف نظام نیستند. هستند؟
🔸ج. دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند. تخمین این افراد چقدر است؟
🔻یک مثال برای اینکه متوجه شویم از چه جماعتی حرف می زنیم:
بالاترین نرخ مشارکت در سال 88 و برای انتخابات دوقطبی احمدی نژاد- موسوی است؛ با نرخ مشارکت 85 درصد. فاصله این عدد با نرخ 66 درصدی متوسط مشارکت ریاست جمهوری، سهم آرائی است که در شرایط دوقطبی زنده می شوند؛ 22 درصد.
👈آرائی که در شرایط هیجانی زنده می شود ضدانقلاب است؟
🔸د. دسته دیگر آرای مردد است که ممکن است با آرای هیجانی در دوقطبی ها هم پوشانی داشته باشد و به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر حدود 29 درصد است. این عدد از کجا آمده است؟
نزدیک ترین پیش بینی مشارکت به واقعیت، مربوط به نظرسنجی ایسپا است. ایسپا مشارکت را 41 درصد پیش بینی کرد.
حالا؛ همین نظرسنجی نرخ مرددین را 29 درصد برآورد کرد. این نرخ را نظرسنجی صداووسیما 28 درصد اعلام کرده بود.
👈آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟ چنین ادعایی از سر حماقت نیست؟
🔸ه. بله. بخشی از آرا نیز البته برای مخالفان نظام است که با دسته بندی بالا وزن شان روشن است که در اقلیت است.
3⃣سوم. و اما چرا رای غائب؟
آرای معترض و مردد چطور شکل گرفته است؟
🔹اینجاست که باید به جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن طی ماه های گذشته اشاره کرد. هم جنگ اقتصادی و هم جنگ رسانه ای. با جنگ اقتصادی تلاش کردند روز به روز سفره مردم کوچکتر شود. چه کسی است که نداند تورم امروز رابطه مستقیم با تحریم نفتی دارد؟
با جنگ رسانه ای نیز تمام تلاش خود را برای تبلیغ انسداد سیاسی در ایران بکار بستند. اینکه کشور را سیاهی و فلاکت و فساد گرفته است و طبیعتا هیچ امیدی به آینده نیست.
این ماجرا وقتی جالبتر می شود که توجه کنیم همین رسانه ها نرخ مشارکت در انتخابات را زیر 20 درصد تخمین می زدند تا جائی که رسانه معتبر گاردین باور کرد و نرخ مشارکت را حداکثر 27 درصد پیشبینی کرد.
🔹و اما لازم است در کنار این جنگ ترکیبی به عنوان مسبب اصلی به دو دلیل داخلی نیز اشاره کرد.
اول اینکه خدمات دولت و مجلس با همه تلاش هائی که داشتند هنوز به صورت محسوس سر زندگی مردم احساس نشده است و این سوال مطرح می شود که رای های قبلی ما چه اثری داشت که اینبار مجدد رای دهیم.
و اما دلیل دوم اینست که برخی بداخلاقی ها در رقابت های ایام انتخابات باعث شد که اساسا مردم از هردو گروه تنفر پیدا کنند. تهمت زدن ها و بی آبرو کردن ها و دروغ گفتن ها و مجادلات پیاپی بسیار مشارکت سوز است.
✅با این توضیح علیرغم اینکه حتی کاهش یک رای برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد اما باید توجه داشت که با این شرایط، آرای 41 درصدی آرای غیرتمند و پرقدرت محسوب می شود و دژ مستحکم انقلاب اسلامی را شکل می دهند و می تواند در آینده موتور محرکه و شتابدهنده رشد مشارکت در کشور باشند.
خلاصه اگر ترکیب غائبین روشن شود، حماسه 25 میلیونی نیز به روشنائی خورشید خواهد بود.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤️آرای فداکار؛ دستاورد انتخابات
1⃣یکم. این انتخابات هم برگزار شد و باز هم پیروز نهایی مردم اند. رمز و رازش نیز در بلوغ سیاسی این دوره از انتخابات است.
ما سه دسته آرا داریم. رای عادی که یک رای دارد و به نفع نامزد مورد علاقه خود به صندوق می اندازد. رای پرقدرت که تبلیغ می کند تا دیگران نیز به نامزد مورد علاقه او رای دهند. اما دسته سوم آرای فداکار است. آرای فداکار، آرائی هستند که بجز نامزد مورد علاقه شان، تلاش می کنند مردم را فارغ از هر جهت گیری پای صندوق بیاورند و دعوت به مشارکت کنند.
این دوره آرای فداکار بسیار برجسته و چشمگیر بودند و این یک بلوغ قابل اعتنا در سپهر سیاسی کشور است. مشارکت از روزها پیش شروع شده بود و تا پای صندوق رای امتداد داشت. تمام تلاش مردم و فعالان رسانه ای این بود که چند نفری را با خود پای صندوق رای بیاورد.
شکوه این انتخابات به بلوغ سیاسی یک جامعه است. به احساس مسوولیت جامعه ای که بسیار جلوتر از گروه ها و جریانات سیاسی است.
این دستاورد را نباید دستکم گرفت. اما چرا این دستاورد اهمیت دارد؟
2⃣دوم. واقعیت اینست که ما در یک جنگ صدای تمام عیار قرار داریم. جنگ صدا جنگ در عصر شبکه هاست. جامعه امروز مثل کندوی عسل تبدیل به شبکه هایی شده است که این شبکه ها الزاما بهم متصل نیست و راه ندارد. مثل اتاق های یک ساختمان بزرگ که ساکنان هر اتاق از اتاق مجاور خود بی اطلاع هستند. این جامعه شبکه ای دارای فوائد و مضراتی است که از حوصله این متن خارج است. اینکه چطور از یک جامعه تخت و بی مانع به یک جامعه شبکه ای رسیدیم نیز قابل بحث است و بماند بعد. اجمالا اینکه جامعه شبکه ای محصول رسانه های اجتماعی و شبکه های نوین و جامعه پلتفرمی است.
اما مساله اصلی اینجاست که در این جامعه شبکه ای، جنگ صدا رخ می دهد و اساسا صدا به سادگی در بین اتاق ها نمی چرخد. اینطور نیست که یک صدای بلند در همه اتاق ها پخش شود و به گوش همه مردم برسد. از سوئی دیگر صدای دشمن با تمام قوا و با خرده رسانه هایی از جنس خبری و سرگرمی و سبک زندگی و غیره پای خود را به این شبکه ها رساندند.
واقعیت امروز جامعه را باید با این جنگ صدا در جامعه شبکه ای دید. ثمره چنین جامعه ای اینست که اساسا صدا به صدا نمی رسد و بخش قابل اعتنایی از جامعه صدای رسانه های مرجع و مسوولین و حاکمیت را دریافت نمی کنند که بخواهند نسبت بدان واکنش نشان دهند. آنهم در شرایطی که صداهای مزاحم دشمن وجود دارد. گذشت زمانی که رسانه ملی یک حرف را می توانست تا دل روستاها و قلب کویر و پشت کوه ها برساند. امروز رسانه ملی نیز انحصارش شکسته شده است و او هم یک صداست میان انبوهی از صداهای دیگر.
3⃣سوم. اینکه در جامعه شبکه ای چه باید کرد و حاکمیت باید چه کند که نمی کند، مجال این یادداشت نیست. اما خلاصه کلام اینست که در جامعه شبکه ای همه باید رسانه شوند. همه باید بلند شوند. قیام کنند. شهروند رسانه ها باید تبدیل شوند به رسانه های متعهد و مسوولیت پذیر نسبت به دیگر شهروندان پیرامونی خود که یک شبکه را تشکیل می دهند.
اگر چنین اتفاقی رخ دهد انتظار می رود جامعه حرکت و رشد کند. به تعبیر ساده تر رشد جامعه در رشد حلقه های رسانه ای - میانی است که نقش رسانه های خرد را بازی می کنند و صدای حق را به دل شبکه ها می رسانند.
4⃣چهارم. از این جهت بزرگترین ثمره این انتخابات رشد رسانه های خردی است که احساس مسوولیت در قبال جامعه خود کردند و با بلوغ سیاسی خود رابه مردم رساندند تا پیام مشارکت را به آنها برسانند. کافی بود یک جمله به قلب و ذهن مردم برسد. اینکه ببینید در میانه این میدان شفاف چه تصمیمی باید بگیرید. میدانی که یک سویه آن تروریست ها و تکفیری ها و کودک کش ها و تجزیه طلب ها هستند و سوی دیگر آن از حاج قاسم تا دختر کاپشن صورتی و گوشواره قلبی در انتظار ایستادند. این صدا به هرکس رسیده است دلش را لرزانده و نقش تاریخی خود را به درستی انتخاب کرده است. اما طنین این صدا در همه شبکه ها راه یافت؟
آینده تاریخ را همین رسانه های خرد می سازند. همین شهروند رسانه ها. همین حلقه های میانی که باید قیام کنند تا مردم بلند شوند. راهی نیز جز این نیست. یک راه پیش روست؛ اینکه هرکس هرجا نشسته است بایستد و تمام.
همشهری
@mahdian_mohsen
⬅️ چرا رهبری فرمود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
@mahdian_mohsen
✅لیستی رای بدیم یا نه؟
🔻بعد از سخنان امروز رهبرانقلاب درباره نحوه انتخاب نامزدها، این مساله مطرح شد که ایشان مخالف رای دادن لیستی هستند. برخی هم در مخالفت گفتند از سخنان رهبری این برداشت نمی شود و باید ارجاع داد به گذشته که رهبری انقلاب موافق رای لیستی است.
واقعیت این است که اساسا موقف سخنان رهبری انقلاب درباره تائید یا تکذیب رای لیستی نبود و نیست. ایشان توضیح دادند که چطور باید افرادی را که نمی شناسیم با رجوع به مطلعین انتخاب کنیم.
🔻اما سوال اصلی اینست که آیا برای رای به لیست هیچ استدلال دیگری بجز رجوع به سخنان رهبری وجود ندارد؟
❇️نکته اول و پیش از ورود به بحث این تذکر ضروری است که اگر نسبت به فردی نفیا و یا اثباتا شناخت کامل داریم، باید به حجت شخصی عمل کنیم و اساسا لیستی رای دادن و ندادن مساله ثانوی است.
🔻اما اگر شناختمان اجمالی است؛ اینجا رای لیستی خودش موضوعیت دارد. چرا؟
برخی تصور می کنند رای لیستی صرفا برای دفع خطر و نفی پیروزی رقیب است. اینطور نیست. این نیز یکی از کارکردهای آنست. اما رای لیستی خودش فوائدی دارد.
1⃣اول اینکه لیست به خودی خود سطحی نازلی از کار حزبی است. یعنی کسانی که بهم قرابت دارند دور هم جمع شدند و لیست دادند. رای به شبه تشکیلات به آرای پراکنده ارجح است. چون کار تیمی در مجلس بسیار اهمیت دارد و مانع لابی های فسادگونه می شود. از همه مهمتر موجب پیشبرد اراده ها و تصمیمات می شود. جمع در آینده نیز نظارت پذیر تر است. جمع به خودی خود مانع تخلف است و غیره.
2⃣و اما دوم مهمتر است. لیستی که از دل فرآیند های ائتلافی بیرون می آید اهمیت بالاتری دارد. چرا؟ چون وحدت و ائتلاف ثمره بلوغ سیاسی گروه هاست. یعنی ما با گروه هایی مواجهیم که بدون عدول از گرایش سیاسی خود، حاضر شدند برای ائتلاف با هم مدارا کنند. این خودش یک شاخص انتخاب است. چون این گروه ها بلوغ کار جمعی دارند و در جامعه هم احتمالا از قطبی سازی های موهوم پرهیز می کنند و توان ایجاد وفاق ملی خواهند داشت.
البته ممکن است عده ای به خروجی لیست و یا فرآیند ها اعتراض داشته باشند. این اعتراض ها نیز ممکن است بحق باشد. اما باید دو نکته را توجه کرد. اول اینکه هیچ فرآیند و هیچ لیستی در نهایت بدون اعتراض نخواهد بود. نقد همیشه هست. دوم اینکه طراحی و ترمیم فرآیند، باید پیش از بسته شدن لیست ها باشد نه پس از انتشار لیست نهایی. طبیعی است که ایجاد ائتلاف امری نفس گیر و طراحی فرآیند، زمان بر و بدون اشکال نخواهد بود.
3⃣و نکته سوم صرفا یک محاسبه عقلانی و احتمالی است. رای لیستی از تشتت ارا جلوگیری می کند و احتمال رای آوری افرادی که مناسب تر برای مجلس هستند را بیشتر می کند. مثلا رای ما به فرد خارج از لیست که احتمال می دهیم بخاطر عدم شناخت مردم رای نمی آورد، باعث می شود نفر دیگری رای بیاورد که از نفرات لیست ضعیف ترست.
با این توضیح لیستی رای دادن خودش موضوعیت دارد. در نهایت همان تذکر اول؛ اگر کسی شناخت کامل نسبت به افراد دارد باید به حجت شخصی خود عمل کند نه لیست.
@mahdian_mohsen
رای دادیم چی شد
فایل با کیفیت پوسترهایی که در ایستگاه های مترو نصب شده است. مناسب برای انتشار
@mahdian_mohsen
🔸روزنامه همشهری فردا را با ضمیمه مجله ای رایگان در 48 صفحه از کیوسک ها بخواهید.
این مجله بطور کامل در پاسخ به این پرسش و شبهه است که " رای دادیم چی شد؟"
و اساسا پیشرفت در سالهای اخیر را بعد از دو انتخابات مجلس و دولت بررسی کرده است.
🔸این مجله مناسب افرادی است که تصمیم دارند دیگران را دعوت به مشارکت کنند و نیازمند اطلاعات هستند.
همچنین فایل پی دی اف مجله در پیوست وجود دارد
@mahdian_mohsen
❇️دو خط استدلال ساده رهبری برای مشارکت
رهبر انقلاب در خصوص شرکت در انتخابات به دو گزاره ساده توجه دادند. یکی توجه به نقاط قوت و ضعف داخلی و دوم دشمنی دشمن. اما ایندو چه کمکی به مشارکت می کند؟
1⃣یکم. نقاط قوت و ضعف داخلی
کافیست نقاط قوت و ضعف داخلی را در طی چند سال گذشته مرور کنیم. آنچه مشهود است فارغ از همه قوت و ضعف ها تنها یک کلمه کلیدی است و آنهم "حرکت". اینکه رای مردم باعث شد مجلس و دولت فعلی نقص های گذشته را تصحیح کنند. هرچند تا اصلاح نهایی راه بسیار است اما "حرکت" قابل مشاهده است.
یک نمونه تورم؛ دولت گذشته اقتصاد را با تورم 59 درصد تحویل دولت جدید داد و علیرغم همه پیش بینی ها از جمله مسوولین دولت سابق مبنی بر تورم سه رقمی در آینده، در خرداد 1401 تورم به 46 درصد رسید و همچنان کاهنده.
از جهت رشد و تولید، رشد منفی اقتصاد در دولت جدید به 4 درصد بدون نفت رسید. نرخ بیکاری از 11.5 درصد به رکورد 7.6 درصد کاهش یافت. طی دو سال گذشته قله صادرات غیر نفتی با عدد 52 میلیارد دلار شکسته شد. رشد 10 برابر قیمت مسکن با رشد تولید و عرضه در دو سال گذشته متوقف شد و مواردی از این دست که همگی ثمره همکاری مشترک دولت و مجلس است.
پس رای دادیم و تغییرات و حرکت ایجاد شد. برای اصلاح و رشد و تقویت وضع موجود نیز تنها راه حل مشارکت است.
2⃣دوم. دشمن را ببینیم
خاطرتان هست فوتبال ایران و قطر؟ پس از شکست ایران، رسانه های دشمن تمسخر و تحقیر 80 میلیون ملت ایرانی را کلید زدند و جشن و پایکوبی راه انداختند.
نکته این یاداوری چیست؟ یک وقت دشمن با اعتقاد ملت ایران مساله دارد. یک وقت با رفتار مردم اما یک وقت احساسات یک ملت را به تمسخر می گیرد. این میزان شیادی تقریبا در عالم بی سابقه است. هیچ کجای دنیا چنین اپوزسیونی نخواهید دید. این دشمن همان دشمنی است که وقتی مردم برای دختر کاپشن صورتی و باقی شهدای ترور کرمان اشک می ریختند، ملت را به تمسخر گرفتند که حقشان است چون دنبال غذای مجانی بودند.
این دشمن همان دشمنی است که بارها از نهادهای بین المللی خواستند به ایران حمله نظامی کند. این دشمن همانست که تمام تلاش خود را برای کوچک کردن سفره مردم بکار بست. مانع واردات داروی بیماران سرطانی شد و قهرمان یک ملت را ترور و بعد هم بدان فخر کرد.
حالا سوال اینست اگر در محله ای یک اوباش تمام عیار که می خواهد سر به تن ما نباشد و بارها به خانه و خانواده ما تعرض کرده است یک روز بخواهد برای ما خیرخواهی کند باور می کنیم؟
حکم تلاش شبانه و روز دشمن برای اینکه مردم پای صندوق رای نروند همین است. تمام.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅ماجرای اصغرخالدار و اصغر بیخال
یک اصغرآقائی بود در یکی از محله های شهر که یک خال بزرگ روی صورتش داشت. بچه های محل برای شوخی می گفتند اصغر خالدار. این بنده خدا هم برای اینکه جلوی تمسخرها را بگیرد عمل کرد و خال را در آورد؛ از آن به بعد بهش گفتند اصغر بی خال.
حالا حکایت برخی از سیاسیون این روزها همین ماجرای اصغرآقاست. یک نمونه شفافیت در مجلس. تا دیروز که از شفافیت خبری نبود چنان بر طبل شفافیت می کوبیدند که گوئی مهمتر از شفافیت نداریم. حالا که شفافیت تصویب شده است اول به روی خودشان نیاوردند و حالا هم راه افتادند که چرا خودتان زودتر شفاف نشدید. ما که گفته بودیم شفافیت خوب است.
متاسفانه داد زدن برای برخی شده است کاسبی. فکر می کنند هرچقدر بیشتر داد بزنند و رگ گردن سفت کنند انقلابی ترند. متوجه نمی شوند این سوت و کف هایی که از سر هیجان برای شان می زنند یک روز وبالشان می شود. حالا یا این دنیا یا بعد آن.
آخر این چه مدلی است که مسوولین کار بکنند یا نکنند تهش باید تحقیر و تضعیف شوند؟ چرا کارهای انجام شده را به چشم نمی آورند؟ چرا اجازه نمی دهند دیگران حرکت کشور را ببینند؟ چرا مردم را از امروز و فردای کشور ناامید می کنند؟
چند روزیست مجمع تشخیص مصلحت نظام طرح شفافیت مجلس را تصویب کرده است. آقایانی که هر روز بهارستان را به خاطر شفافیت به توپ می بستند امروز آنقدر آزاده هستند که بگویند مجلس به وعده اش عمل کرد؟ یا هک مجلس توسط ضدانقلاب را ابزار تخریب بیشتر کردند ؟ یعنی انقدر ننگین شدیم که از اطلاعات دستکاری شده ضدانقلاب علیه انقلاب بهره می بریم؟
مجلس گذشته طرح شفافیت را با 207 امضا وقتی به صحن آورد، تنها یک چهارم رای دادند. اما این مجلس از روز اول دنبال شفافیت بود. حتی مخالفان شفافیت نیز استدلال های منطقی و قابل اعتنا داشتند. با این حال برای اینکه دو سوم مجلس رای دهند تنها 3 یا چهار رای کم آمد. آخردست هم طرح شفافیت تبدیل شد به طرح شفافیت سه قوه و بعد از چندبار رفت و برگشت در نهایت تصویب شد. حالا انقدر جسارت و حریت داریم این اقدام را سر دست بگیریم؟ چرا اجازه نمی دهیم مردم اثر رای شان را ببینند؟
ای کاش آقایان متوجه می شدند که بازنده این بازی این گروه و آن گروه نیست و در نهایت این مردم اند که صدمه می بینند. ای کاش متوجه بودند که هراقدامی که منجر به ناامیدی مردم از صندوق رای شود خیانت محرز به مردم و آینده این کشور است. ای کاش می فهمیدند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻خاتمی و بیانیه 110 اصلاح طلب
1⃣یکم. 110 چهره اصلاح طلب در بیانیه ای از اصلاح طلبان خواستند در انتخابات پیش رو مشارکت داشته باشند. این بیانیه که ساعتی پس از انتشار تصاویر و عکس های پرشور مردم در راه پیمائی 22 بهمن منتشر می شد تصریح می کند اصلاحات تدریجی تنها راه پیش روی ماست. این بیانیه را باید استقبال کرد و به فال نیک گرفت.
اما آیا این موضع جبهه اصلاحات از جمله تشکیلات رسمی اصلاح طلبان است؟ به نظر می رسد اینطور نیست و همچنان بخشی از بدنه افراطی اصلاح طلبان بر طبل تحریم صندوق رای می کوبند.
2⃣دوم. اواخر دولت خاتمی رهبرانقلاب موضوع خودی و غیرخودی را مطرح کردند. توصیه اکید ایشان این بود که فعالان سیاسی لازم است موضع خود را در قبال ضدانقلاب صریح و روشن اعلام کنند. به عنوان مثال در همان ایام بود که برخی از تندروهای اصلاحات لقب گورباچف را به اصلاحات خاتمی دادند و البته وی حاضر نشد از این جریان و ادعای ساختارشکنانه شان اعلام برائت کند و کار بدانجا کشید که رهبری انقلاب سال 79 فرمودند خاتمی گورباچف نیست.
3⃣سوم. چند سال پیش با جمعی از فعالان انقلابی دیداری با سیدمحمدخاتمی داشتیم. در میان گفت وگوها یک نکته که بعدها خبری شد بسیار با اهمیت بود. خاتمی در آن جلسه تصریح کرد که سال 88 هیچ تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است و از اینجهت با میرحسین موسوی و کروبی اختلاف نظر دارد.
اما خاتمی در پاسخ به این سوال که چرا این موضع را علنی اعلام نمی کنید و گفت که ما دارای یک پایگاه رای گسترده هستیم که یک سوی آن دینداران و یک سوی آن بی دین ها قرار دارند و این اظهارنظر باعث بهم پاشیدن این پایگاه اجتماعی می شود.
4⃣چهارم. چند روزی است خبر دیدار خاتمی و اظهارات او درباره تقلب منتشر شده است و اما برخی از بدنه اصلاحات تلاش می کنند آنرا تکذیب می کنند. حال آنکه این خبر پیشتر هم منتشر شده و حتی فایل صوتی جلسه نیز در خبرگزاری تسنیم انتشار یافته است. اما این همه تلاش برای تکذیب این خبر چیست؟ گوئی هنوز برخی به وسط بازی کردن اصلاحات و تقویت پایگاه رای شان میان مخالفان نظام دل خوش کرده اند. اما اشتباه بزرگی می کنند.
5⃣پنجم. شبکه های اجتماعی بساط وسط بازی سیاسی را کامل جمع کرده است. اصلاحات که همواره قدرتش را از بخشی از آرای ضدانقلاب بدست می آورد، امروز در میانه دوقطبی حقیقی انقلاب- ضدانقلاب حیران مانده است. رسانه های اجتماعی تکلیف هرکس را روشن کرده است. هرکس امروز خودش رسانه است و ضدانقلاب دیگر نیاز به رای نمادین ندارد و حالا این اصلاحات است که باید تکلیفش را روشن کند. به همین دلیل برخی از بدنه اصلاحات جدا و به صف ضدانقلاب پیوستند و بخشی دیگر از هویت اصلاحات درون نظام دفاع کردند. اما هنوز عده ای خیال می کنند وسط بازی ممکن است و قدرت ساز.
6⃣ششم. جبهه اصلاحات باید به این بلوغ برسد که حق در صداقت است نه پنهان کاری. اعلام موضع روشن نسبت به محکمات انقلاب اسلامی و نظام اندیشه امام از اصول اولیه کار سیاسی است. امروز کار ناتمام و روی زمین مانده اصلاحات را رسانه های اجتماعی بر داشته اند و اساسا امکان وسط بازی سیاسی وجود ندارد. قدرت حقیقی در اینست که آنچه پشت درهای بسته می گوئیم را علن نیز تکرار کنیم. از این جهت باید بیانیه 110 اصلاح طلب در دعوت به مشارکت را استقبال کرد و امید داشت این رشد سیاسی همه جبهه اصلاحات را از راس تا ذیل پوشش دهد.
خاتمی سال 88 درباره ادعای تقلب سکوت کرد و شد و آنچه نباید می شد و چه هزینه ها که بر مردم و کشور رفت. امید است آن اشتباه تاریخی را مجدد تکرار نکند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻مقابله با آفت خواص
1⃣یکم. رهبرانقلاب در دیدار با نیروهای هوایی ارتش نقش خواص را با این پنج گزاره توضیح دادند:
🔸الف/ خواص کسانی هستند که قدرت تشخیص و شجاعت در اقدام دارند.
🔸ب/ خواص عنصر شتابدهنده در جامعه است.
🔸ج/ خواص در جامعه ما در اقلیت نیستند.
🔸د/ دشمن تلاش می کند نقش شتابدهندگی خواص را با ایجاد تردید و تعلل بگیرد
🔸ه/ خواص غفلت کند، ضربه تاریخی سنگین خواهیم خورد.
این پنج گزاره را داشته باشیم.
2⃣دوم. رهبری انقلاب پیشتر نیز بارها به این گزاره ها توجه دادند.
اسفند 1400 در دیدار با خبرگان سنگین ترین جنگ نرم دشمن را "اغوای خواص" دانستند.
اما اوج این بحث را سال 88 داشتند با عنوان "خط اغفال خواص" توسط دشمن و فرمودند خواص کسانی اند که در فتنه ها نقش روشنگری دارند. مثل فتنه صفین و نقش جناب عمار در تبیین.
سال 87 نیز فرمودند در ماجرای کربلا خواص احساس خطر نکردند و شد آنچه نباید می شد. اینجا بود که فرمودند سکوت خواص کمک به فتنه است. همینجا فرمودند "شجاعت در فکر" وعمل" ویژگی خواص است.
و البته بیشترین فراوانی نیز مربوط به سخنان ایشان در دهه 70 است که بحث عبرت های عاشورا را مطرح کردند و راز بیمه شدن انقلاب را در نقش آفرینی خواص اهل حقی دانستند که دنیاگرا نشدند.
3⃣سوم. از سخنان رهبری انقلاب می توان سه دسته آفت را برای خواص برشمرد که این روزها نیز برخی با آن دست به گریبان اند و چه بسا باید هرکس به خودش نگاه کند تا خدای نکرده از این دسته نباشد.
🔸آفت اول "دنیا گرایی" است. خواص ولو اهل حق وقتی دنیا گرا شدند دیگر در بزنگاه ها به میدان نخواهند آمد.
🔸آفت دوم فرمودند "اغوای خواص". اغوا برای ذهن و شناخت است و باعث می شود خواص در تشخیص دچار تردید شوند.
🔸آفت سوم فرمودند "عدم شجاعت در عمل". این خصلت باعث می شود در عمل دچار تعلل شوند.
بخش دوم و سوم این روزها ناخواسته گریبان بسیاری ها را گرفته است؛ حتی آنها که دنیا گرا هم نیستند.
4⃣چهارم. اما آفت دوم و سوم بند قبلی چطور شکل می گیرد و چطور باید درمان شود؟
نقش دشمن در شکل گیری این دو آفت چیست؟ اول ایجاد "ناامیدی در خواص". دوم ایجاد "بی عملی از طریق مارپیچ سکوت". مارپیچ سکوت چیست؟ دشمن با اتکا به مارپیچ سکوت می گوید اولا شمای خواص در اقلیت هستید و ثانیا اگر اظهار نظر کنید، هزینه سنگین می دهید. ایجاد ترس، مثل اینکه در رسانه ها مورد هجمه قرار می گیرید.
🔻اما راه مواجهه؛
🔸راه حل اول ایجاد امید آنهم از طریق "امید ایمانی" است. امید ایمانی چیست؟ امیدی که اولا واقعیت را دقیق می بیند و ثانیا به سنت های الهی در مدد رسانی به جبهه حق ایمان دارد. با این مقدمه پیروزی در جبهه حق در صورت تلاش و مقاومت قطعی است.
🔸راه حل مقابله با مارپیچ سکوت چیست؟ شکستن سکوت. رهبری فرمود خواص در اقلیت نیستند. دشمن تمام تلاشش همین اقلیت نمایی در جبهه حق و توهم اکثریت در باطل است. شکست سکوت باعث می شود، جبهه حق مثل براده آهن همدیگر را پیدا کنند و قدرت مسلط شوند.
اما راه حل دوم در گروی راه حل اول است. مقابله با "تعلل در عمل" در گروی مقابله با "تردید در عقیده" است. یعنی راه حل شجاعت در عمل در گروی مقابله با اغوای ذهنی و یا همان اتکای به امیدایمانی است.
همشهری
@mahdian_mohsen
مختصر در یک دقیقه.
چرا حجاب نماد است؟
مهمترین خطای خودی ها در مواجهه با مساله حجاب.
راه حل چیست؟
#حجاب
@mahdian_mohsen
🔸نهم فروردین ۱۴۰۳
🔹صفحه یک روزنامه همشهری
🔺مهمترین اخبار روزهای نوروز را در صفحه یک روزنامه همشهری بخوانید
🔻نسخه با کیفیت صفحه یک همشهری نوروزی را در لینک زیر بخوانید
https://media.hamshahrionline.ir/d/2024/03/28/0/4991771.pdf?ts=1711619083000
🔻یک استعفا و مبارزه سیستمی با فساد
🔻معاون دستگاه قضائی استعفا می دهد. چرا؟ چون می خواهد رسیدگی به پرونده فرزندش تحت الشعاع حضور وی قرار نگیرد. رئیس عدلیه هم در پاسخ به استعفای وی می نویسد بااینکه حضور شما خللی در رسیدگی به پرونده ایجاد نمی کرد اما با استعفا موافقم.
🔻این رفتار اخلاقی را کجای دنیا سراغ دارید؟ مرور کنیم:
🔸اول رسیدگی عدلیه به پرونده فرزندان معاون اول
🔸دوم برخورد اخلاقی معاون در استعفا و تاکید بر رسیدگی بدون شائبه بر پرونده فرزندش
🔸سوم مواجهه قاضی القضات در پذیرفتن استعفا به جهت رد هرگونه شبهه نزد افکار عمومی
🔻از این اخبار اخیرا کم نداشتیم.
از بازگشت بابک زنجانی تا پرونده گروه عظام و تا پرونده رستمی صفا و غیره. حتی در برخورد با تخلف نزدیکان مسوولین هم طی سالهای گذشته کم نداشتیم. از برادر رئیس جمهور سابق تا فرزندان مرحوم آیت الله هاشمی تا حلقه اول آقای احمدی نژاد و غیره.
آقای رئیسی هم گشت ارشاد راه می اندازد . 60 مدیر متخلف را برکنار و 20 نفر را به دستگاه قضائی معرفی می کند. شهردار تهران هم تنها در یک فقره جلوی 20 هزار میلیارد تومان فساد دانه درشت های اقتصادی را در تهران می گیرد.
🔻اما نمی بینیم. چرا؟ چون رسانه های دشمن قرار است فساد سیستمی را در کشور جا بیندازند؛ نه مبارزه سیستمی با فساد. برخی هم در داخل از سر حماقت یا خیانت در همین بازی نقش پیدا می کنند.
🔻اما ماجرا از این هم عجیب تر است؛ پدیده ای نادر که در هیچ جای عالم نمونه ندارد. اینکه دستگاه قضایی با فساد مبارزه کند اما برخی همین را از مصادیق فساد سیستمی بدانند. یعنی کارآمدی را فساد روایت کنند. عجیب نیست؟
🔻فساد سیستمی در ایران واقعیت ندارد. البته فساد در ساختار داریم. فساد در قوانین هم داریم. طبیعی هم هست. خطا در قانون گذاری و خطا و تخلف فرد در ساختار قابل کتمان نیست. خطای ناشی از سیستم هم قابل فهم است. اما فساد سیستمی نیست. همین اخبار نشان می دهد فساد سیستمی نیست. فساد سیستمی اشاره به فساد در هم تنیده ای دارد که از هر سمت بخواهیم با آن مقابله کنیم خود ساختار مانع شود.
🔸با این حال رسانه ها به دو روش تلقی فساد سیستمی را خواسته یا ناخواسته جا می اندازند. اول تکثیر اخبار فساد و دوم تکرار.
وقتی مخاطب هر روز با اخبار تأیید شده و تأیید نشده فساد مواجه شود طبیعی است که ذهن او خودکار تصور می کند همه جا را فساد گرفته است. از آنسو تکرار، این تلقی را تبدیل به یک ابرروایت در ذهن می کند تا دیگر مسائل هم از همین منظر تحلیل شود.
🔻اما راه مقابله با این بیماری نادر اجتماعی چیست؟ مبارزه سیستمی با فساد را ببینیم. اینکه تمرین کنیم خودمان درست ببینیم و دیگران را هم تشویق به درست دیدن کنیم. جهاد تبیین هم چیزی غیر این نیست.
خلاصه مبارزه سیستمی با فساد را نبینیم، فساد سیستمی را باور می کنیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
⬅️ دروغ بزرگ مخالفت ۵۹ درصدی
🔺تبارشناسی آرای غایب در انتخابات روز جمعه
@hamshahrinews
🔻این 25 میلیون نفر
🔻حماسه 25 میلیون نفری را دست کم نگیرید. این آرای پرقدرت، فراتر از آرای عادی هستند. به این آرا باید بالید. این آرا تخمینی از هسته پرقدرت جمهوری اسلامی هستند که مثل یک دژ مستحکم از خاک و هویت و دین شان صیانت می کنند. مرور کنیم تا ماجرا روشن شود.
🔹اول اینکه چرا رای دادند؟
به 3 دلیل این آرا پای صندوق آمدند.
🔸الف. رای ایدئولوژیک
دلیل اول آرای ایمانی است. آرائی که به جهت تکلیف دینی و ملی شان به صحنه آمدند. این رای بسیار پرقدرت است. چون ایدئولوژیک است.
🔸ب. رای استراتژیک
دلیل دوم آرایی است که برای صندوق رای فارغ از خروجی اش موضوعیت قائل است. آرائی که معتقد است صندوق رای به خودی خود قدرت ساز است. آرائی که خوب می داند اگر صندوق رای تضعیف شود اول چیزی که ضربه می خورد امنیت است. این رای استراتژیک است.
🔸ج. رای سازنده
و دلیل سوم آرائی است که به صندوق رای از حیث طریقیت توجه می کند. آرائی که حرکت کشور را می بیند و آینده را روشن می داند. آرای امیدوار دلیل سومی است که موجب حضور پای صندوق رای شده است. رای برای انتخاب افراد صالح و کارآمد. این رای امیدوار و سازنده است.
🔻حالا سوال اینست که ثمره این سه ویژگی چیست؟ یعنی در عمل این سه ویژگی چه آرائی را شکل داده است:
1⃣یکم. نماد تاب آوری
این آرا با وجود همه سختی های اقتصادی پای صندوق آمدند. شرایط اقتصادی امروز با همه تلاش هایی که از سوی دولت و مجلس صورت گرفته است، سخت و تلخ است. این آرا نمایش این تاب آوری ملی است.
2⃣دوم. نماد مبارزه
این آرا تحریم های شناختی و رسانه ای دشمن را شکست. چند ماه تلاش دشمن برای تحریم انتخابات ایران بی نتیجه ماند و مردم با آرایش جنگی مقابل دشمن پای صندوق رای آمدند. این آرا از این جهت نماد مبارزه است.
3⃣سوم. نماد فداکاری
آرای این دوره نمایش رای فداکار است. ما سه نوع رای داریم. رای عادی که تنها رای به نامزد مورد علاقه است. رای پرقدرت که بجز یک رای تلاش می کند دیگران هم به نامزد مورد علاقه اش رای دهند. و سوم رای فداکار که فارغ از پیروزی نامزد مورد علاقه اش برای اصل مشارکت تلاش می کند. ما ایندوره به شکل چشمگیری با حضور دسته سوم مواجه بودیم.
4⃣چهارم. نماد اخلاق
ایندوره از انتخابات مردم بسیار جلوتر از گروه ها و جریانات سیاسی بودند. اگر گروه های سیاسی مثل همیشه به دنبال تخریب همدیگر و مجادله بجای رقابت بودند اما مردم اولویت اولشان افزایش مشارکت بود. از اینرو بجای تخریب، رقابت را دنبال کردند تا به سبد مشارکت ریخته شود.
5⃣پنجم. نماد عقلانیت
این دوره از انتخابات رای دهنده به این سطح از عقلانیت و بلوغ رسیده بود که صندوق رای فارغ از نتیجه آن موضوعیت دارد. حتی اصلاح طلبان نیز با عبور از بدنه سنتی شان تصریح داشتند که اصل صندوق رای اهمیت دارد وقدرت ساز است.
🔻مجموعه این دلائل باعث می شود که این 25 میلیون نفر، رای شان پرقدرت و به مثابه یک دژ مستحکم باشد که کشور را مقابل هرگونه تهدیدی صیانت می کند و در آینده موتور محرکه و شتابدنده آرای خاموش باشد. قدر بداینم.
همشهری
@mahdian_mohsen
⬅️ خاطره جالب از شعبون بی مخ در صف رای گیری
@mahdian_mohsen
⬅️ واقعا شما باشی به حرف اینا گوش میکنی؟!
@hamshahrinews
✅دو شاخص کلیدی برای انتخاب اصلح
🔻شاخص برای انتخاب اصلح زیاد است. اما در این متن دو شاخص کاربردی را مطرح می کنم تا از کلی گوئی عبور کنیم. بسیاری از شاخص ها قابل محاسبه نیست. مثل اینکه کاندیدا باید مردم دار باشد. یا کارآمد و متخصص و انقلابی و غیره باشد.
اصراری ندارم ایندو شاخص کافیست اما پیشنهاد می کنم مورد توجه قرار دهید.
🔻ایندو شاخص چیست؟
1⃣ اول قابل پیشبینی بودن
2⃣و دوم قابل پیشگیری بودن.
🔻اما ایندو چیست و چه کارکردی دارد؟
🔸قابل پیشبینی بودن یعنی چی؟ یعنی فردی را انتخاب کنید که بتوانید مواضعش را در مواقع حساس از قبل پیشبینی کنید.
🔸قابل پیشگیری یعنی چی؟ یعنی فردی که تشکیلات وکار جمعی را بپذیرد و ساختارشکن و خودرای و متعصب نباشد.
🔻اما ایندو چطور ایجاد می شود و چه اهمیتی دارد؟
1⃣آدم قابل پیشبینی کسی است که دارای نظام فکری و ذهنی است. این آدم را می توان متناسب با نظام اندیشه ای و سیاسی اش پیش بینی کرد. هم علم دارد و هم نظام اندیشه. ایندو یکی نیستند. علم او جزئی از نظام اندیشه ای اوست.
2⃣اما فقط همین هم نیست. آدم قابل پیشبینی ادمی است که دارای تجربه است. تجربه یعنی تکرار. تکرار می تواند ابزار محاسبه ذهنی و رفتاری به فرد بدهد.
3⃣باز هم همین نیست. آدم قابل پیشبینی آدم اخلاقی است. آدم های اخلاقی را می توان پیشبینی کرد که در بزنگاه ها رفتار غیراخلاقی نخواهند داشت.
تا اینجا شد انتخاب نامزدی که قابل پیش بینی است. پس خلاصه علمی بودن و تجربه و نظام اندیشه و اخلاقی بودن را در قابل پیش بینی بودن خلاصه کردیم. یعنی خلاصه همه آن خصائص باید در عمل، خودش را در این ویژگی مشخص نشان دهد.
ببینید چه کسی را می توانید در بزنگاه های سیاسی پیشبینی کنید. طبیعتا اینجا آدمی با تجربه و سابقه یک امتیاز پرقدرت محسوب می شود.
🔻و اما گزاره دوم یعنی قابل پیشگیری. آدم قابل پیشگیری آدمی است که اهل گفت وگو و تعامل است. اهل تنازل از دیدگاه خودش است. اهل کار جمعی و مشارکت است. این اصلا به معنی لابی گری و محافظه کاری و عافیت اندیشی نیست. اتفاقا عین عقلانیت است. یعنی افرادی که حاضرند رفتار جمعی و تشکیلاتی و ساختاری داشته باشند.
به عنوان مثال کسی که اهل وحدت است و برای ائتلاف مدارا می کند این ادم حضورش در مجلس موضوعیت دارد. دقت کنیم که ائتلاف و وحدت به معنی عبور از دیدگاه ها نیست بلکه مدارا برای پیشبرد کارهاست. ضمن اینکه چنین فردی توانائی ایجاد همدلی و وفاق بین مردم را داراست که ابرشاخص کلیدی است.
✅اما ایندو چرا اهمیت دارند؟
1⃣ما در مجلس به نماینده ای نیاز داریم که شفافیت خودجوش داشته باشد نه فقط با قانون شفافیت شفاف شود. این شفافیت کمک می کند تکلیف با او روشن شود. هم در اراده و هم نظام محاسباتش و هم نظارت بر او. تا اینجا می شود قابل پیشبینی.
2⃣دوم اینکه نماینده مجلس باید اهل مدارا با نظام حاکمیت و مردم باشد. اهل اجماع نخبگانی و اقبال ملی باشد. چنین نماینده ای باید اهل تعامل باشد. خودرای و متعصب و غیرقابل کنترل نباشد. اهل کار تشکیلاتی و کار مردمی باشد. یعنی با حفظ دیدگاه هایش مدارا کند تا کار جمعی و تشکیلاتی و کار مردمی پیش رود.
جمع ایندو می شود قابل پیشبینی و قابل پیشگیری.
❇️در نهایت اینکه اگر می شناسیم انتخاب کنیم؛ اگر نمی شناسیم به لیست ها و سرلیست ها توجه کنیم. دقت کنیم رجوع به لیست و سرلیست یک امر عقلایی و رجوع به کارشناس این حوزه است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔴ماموریت ویژه رای اولی ها
گذشت دورانی که برخی رای اول را رای مجانی می دانستند. امروز رای اولی ها، رای پرقدرت اند. رای پر قدرت فراتر از یک رای است چون هم متعصب است و هم رای ساز.
واقعیت اینست که به 3 دلیل رای اولی ها، رای پرقدرت اند و اگر موتورشان روشن شود قدرت اثرگذاری و موج آفرینی بیشتری دارند.
1⃣دلیل اول: آرای آرمانی
رای اولی ها کمتر وارد مادیات شدند و آرمانی ترند. آرمان خواهان بیشتر قدرت تحریک اجتماعی دارند تا واقع گراهای رخوت زده.
2⃣دلیل دوم: آرای امیدوار
رای اولی ها به دلیل سنین نوجوانی و جوانی آینده را روشن تر می بینند و امیدوار ترند. انسان امیدوار همیشه و همه جا موتور محرکه است نه مثل چریک های پیر و افسرده به گل نشسته و خسته.
3⃣دلیل سوم. آرای تغییر
نوجوان و جوان اهل تغییر است. اهل متوقف نشدن. اهل اصلاح و تحول. آرای تغییر، آرای نه به وضع موجود است. آرای معترض و بسنده نکردن به آنچه هست.
✅رای اول، بروز دوران اعتماد به نفس سیاسی و اجتماعی است. اگر به ظرفیت رای اولی ها واقف باشیم و این استعدادهای درونی را زنده کنیم، قدرت برانگیختگی اجتماعی شان شورانگیز است.
رای اول، جشن تکلیف سیاسی است و یوم الله. باید قدر دانست.
ماموریت ویژه این اعتماد به نفس جمعی و جشن تکلیف اجتماعی- سیاسی، فراتر از رای دادن، رای ساختن است. با این 3 ویژگی کلیدی در رای اولی ها، می توان انتظار شگفتی داشت.
این چند روز باقی مانده با لشکر رای اولی ها می توان نهضت توزیع و انتشار محتوای انتخاباتی مجازی و گفت وگوهای چهره به چهره و خیابانی راه انداخت.
این ماموریت را بدست رای اولی ها برسانید.
@mahdian_mohsen
✅رای دادیم چی شد!؟
مهمترین شبهه این روزهای مرددین برای رای ندادن این گزاره است که معمولا به زبان های مختلف بیان می شود. مثلا رای دادیم تورم چی شد یا مگه رای دادیم مسکن درست شد؟ یا اگر رای دادن فایده داشت انقدر بیکاری نبود یا خودرو چنان نبود و غیره
🔻اما واقعا رای دادیم چی شد؟
✅دو پاسخ در این رابطه وجود دارد و لازم است توامان به هردو توجه کرد.
1⃣اولا فارغ از اینکه با رای دادن چه نتیجه حاصل می شود، خود رای دادن موضوعیت دارد نه صرفا طریقیت. صندوق رای قدرت ساز است. قدرت مهمترین رکن یک جامعه است برای اینکه به هر جایی بخواهد برسد. حضور مردم اراده جامعه و حاکمیت را تقویت می کند. همین قدرت است که امنیت ساز است. همین قدرت است که موجب انسجام اجتماعی و جلوگیری از فروپاشی می شود. همین قدرت است که مسیر پیشرفت را تعیین می کند. اراده صالح ترین مسوول در بالاترین سطح کارآمدی، بدون پشتوانه و اقبال و مشارکت مردم محکوم به شکست است.
2⃣اما واقعیت اینست که فارغ از این موضوع، رای دادیم و تغییر هم ایجاد شد.
➖رای دادیم تورم 60 درصدی دولت قبل به 45 درصد آنهم ظرف کمتر از یکسال رسید. تورمی که همه اقتصاددانان وحتی مسوولین دولت قبلی پیش بینی می کردند سه رقمی می شود.
➖رای دادیم نرخ بیکاری از 11.5 درصد به 7.5 درصد رسید و رکورد کاهش نرخ بیکاری پس از انقلاب شکسته شد.
➖رای دادیم و قدم های بلند برای شفافیت قوا برداشته شد. قانون سوت زنی برای مبارزه با فساد تصویب شد و بجای اینکه مسوولین دولتی خط قرمز مبارزه با فساد باشند، گشت ارشاد مدیران راه افتاد و 60 مدیران متخلف بیکار و 20 مدیر به دادگاه معرفی شدند.
➖رای دادیم و نرخ رشد اقتصادی از منفی بودن خارج و به 4 درصد بدون نفت و 7 درصد با احتساب نفت رسید.
➖رای دادیم و مالیات تولید از 26 درصد به 15 درصد کاهش و همزمان مالیات خانه های خالی و مالیات بر سوداگری و سفته بازی و مالیات بر سلبریتی ها و هنرمندان و غیره برقرار شد.
➖رای دادیم و رشد 10 برابر قیمت مسکن در چند سال آخر دولت قبل، با ساخت یک میلیون مسکن در سال متوقف و در برخی نقاط کاهنده شد.
➖رای دادیم و رشد تولید خودرو افزایش و به یک میلیون و 300 هزار دستگاه در سال رسید و با واردات خودروی مصرفی انحصار خودروی داخلی شکسته و در نهایت جلوی رشد افسارگسیخته قیمت ها گرفته شد.
➖رای دادیم و تسهیلات مسکن 3.5 برابر و حقوق سربازی 12 برابر و یارانه 9 برابر شد
➖رای دادیم و 5 دهک اول بیمه کامل شدند و 3 دهک بیمه رایگان شدند و هزینه درمان بیماران صعب العلاج صفر شد.
🔻اینها همه ثمره رای دادن است. امروز وظیفه همه ما اینست که برای دیگران هم توضیح دهیم که رای دادیم و شد.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅"رای نمی دیم تا اصلاح بشید"
یک استدلال رایج بین مخالفان شرکت در انتخابات این است که: رای نمی دیم تا اصلاح بشید". البته ایندسته از مخالفان با آنها که از بیخ و بن با نظام و کشور مشکل دارند فرق می کنند. چه بسا دلسوزانی هستند که می خواهند اصلاحات را از طریق قهر دنبال کنند نه رای.
اما این استدلال و این نیت برای رای ندادن کافی نیست. یعنی با قهر نتیجه نمی گیرند. به چه دلیل؟
🔻دو دلیل در این رابطه وجود دارد.
1⃣دلیل اول خودزنی است.
قدیم ها در تهران برخی بزن بهادرها ابتدا دعوا و جدل خودزنی می کردند. همان ابتدا یکی به خود می زدند تا طرف مقابل بترسد و عقب نشینی کند. این استدلال برای رای ندادن هم از ایندست است. مثل اینکه شاگردی به معلمش بگوید اگر اصلاح نشوید درس نمی خوانم. خب چه کسی ضرر می کند؟
🔻اما این خودزنی دو ضرر دارد.
🔸الف/ ضرر اول را خود فرد می بیند. آنکه رای نمی دهد در اصل رای می دهد. رای به سه چیز. رای برای وکالت به دیگری تا جای او انتخاب کند. دوم رای به انتخاب او و سوم رای به شرایطی که در آینده اتفاق می افتد. پس رای ندادن خودش رای است با این تفاوت که امکان اعتراض به آینده را از دست می دهد.
🔹ب/ اما ضرر دوم که مهمترست ضرر به جامعه ایست که خود فرد نیز در آن حاضرست. مثل ضرر فردی به یک کشتی که در آن مسافر است. دقت کنیم کسانی که می گویند رای نمی دهیم تا اصلاح شوید یک نکته را دقت نکردند و آن اینکه رای دادن خودش موضوعیت دارد نه طریقیت. یعنی فارغ از نتیجه آرا شرکت در انتخابات دارای اثر است. این آثار چیست؟ مهمترین آن تقویت قوای کشور مقابل دشمنی هایی که شب و روز برای تعرض به این خاک دندان تیز کرده اند. فراموش نکنیم که سخت ترین تحریم های اقتصادی در سال 88 و بعد از آن و ثمره جنگ های خیابانی و اغتشاش داخلی بود. یعنی هرجا دشمن احساس کند پشتوانه مردمی یک کشور کم شده است هر چه خباثت دارد، رو می کند، از تحریم تا ترور تا جنگ و ...
2⃣اما دلیل دوم
فارغ از خودزنی فردی و جمعی، فرض کنیم فردای انتخابات نظام تصمیم می گیرد بخاطر قهر یک جماعتی خودش را اصلاح کند. حالا اولین سوال ساده اینست که خب؟ چه باید کند؟ دقیقا چه چیز را باید اصلاح کند؟ قهرکننده ها سلبا می گویند چه نمی خواهند، اما چه کسی قرار است ایجابا بگوید که چه می خواهند؟ آیا نباید یک نماینده ای با هر میزان اشتراک عقیده، ولو حداقلی وجود داشته باشد تا مطالبات آنها را دنبال کند؟
خلاصه اینکه اگر فکر می شود با قهر می توان پروژه اصلاح را جلو ببریم، باید به این نیت اصلاحی آفرین گفت اما واقعیت اینست که نتیجه بخش نخواهد بود.
همشهری
@mahdian_mohsen
یک پیشنهاد دوستانه به اصلاح طلبان
درباره شورای نگهبان و ردصلاحیت ها
@mahdian_mohsen
چند روزپیش در برنامه تلویزیونی به جلسه با آقای خاتمی اشاره کردم که در آن جلسه می گویند تقلب در انتخابات 88 را قبول ندارند.
امروز دیدم اقایان جوادامام و ابطحی جلسه را تکذیب کردند. به نظرم عجله کردند. این خبر بارها منتشر شده و اساسا جدید نبود. کافی بود از دوستان خودشان حداقل دقیقتر بپرسند.
اجمالا توضیحی دادم.
بخوانید
اینم لینک نامه سرگشاده مان به اقای خاتمی که در ان نامه بر مبنای همان جلسه درخواست صداقت داشتیم.
http://old.alef.ir/vdcba8b5zrhba0p.uiur.html?241647
@mahdian_mohsen
ظاهرگرایی در شناخت مردم روی دیگر ظاهرگرایی در شناخت دشمن است.
سطح افکار عمومی سطحی نیست که شناخت دقیق از مردم ارائه دهد. بی اعتنایی به این نکته کلیدی هم دشمن را به اشتباه می اندازد و هم برخی داخلی ها.
دشمن از روی ظاهر و افکار عمومی روی بخشی از مردم حساب براندازانه باز می کنند و باهمین اشتباه برخی داخلی ها از مردم مایوس میشوند
@mahdian_mohsen
❇️فوتبال سیاسی است؟ نیست؟
◀️مردم سیاسی نیستند
1⃣یکم. گفت چرا مرگ یک ملت را می خواهید؟ گفتم کجا؟ گفت همین مرگ بر آمریکا. گفتم: شعار مرگ برای سیاست مداران مکار این کشورها است نه مردم شان.
سکوت کرد. گفتم ولی آنهایی که ژست صلح می گیرند، در عمل با تحریم های اقتصادی کمرشکن سفره مردم ایران را هر روز تنگ تر کردند. دقت دارید دیگر؛ علیه مردم ایران و نه حکومت.
◀️علم سیاسی نیست
2⃣دوم. برخی ژست بی طرفانه برای علم می گیرند و معتقدند ساحت علم از زدوخورد های سیاسی بدور است. اما همین جریان پرمدعی وقتی ایران به توان تولید واکسن کرونا در بین 6 کشور اول دنیا رسید، هرچه در چنته داشتند بکار بستند تا مدار تولید متوقف شود. از جمله جلوگیری از ورود مواد اولیه؛ این یک نمونه و نمی از یمی است.
◀️درمان سیاسی نیست
3⃣سوم. گفتند بهداشت و درمان خارج از سیاست است اما ارسال داروی بیماران سرطانی و برخی بیمارهای صعب العلاج مثل بیماری پروانه ای را ممنوع کردند. در غزه نیز بیمارستان ها را زیر بار موشک بردند. باقی فهرست ها باخودتان.
◀️خبر سیاسی نیست
4⃣چهارم. یک عمر دروغی شاخدار بنام رسانه بی طرف را به خورد مخاطب دادند. اما امروز همین شعار مبتذل و مضحک را هم دیگر جرئت ندارند تکرار کنند. و حالا حتی یک خبر بدون جهت گیری های سیاسی علیه ایران منتشر نمی کنند؛ اینکه نوشتم حتی یک خبر، بدون هرگونه اغراقی است.
◀️هنر سیاسی نیست
5⃣پنجم. گفتند هنر برای هنر؛ اما ضعیف ترین و بی خاصیت ترین فیلم ها را صرفا بخاطر ضدایرانی بودن، در جشنواره های غربی جایزه دادند و سردست گرفتند و از آنسو هالیوود را مرکز سفید شویی امپریالیزم سرمایه داری قرار دادند.
◀️ورزش سیاسی نیست
6⃣ششم. گفتند ورزش جای سیاست نیست. اما زنان قهرمان المپیک را بخاطر حجاب سانسور کردند و فوتبالیست های ایرانی را بخاطر همراهی نکردن با ضدانقلاب به تمسخر گرفتند. موارد بسیار است؛ اما یک نمونه همین بازی ایران و ژاپن. قبل از شروع بازی و حتی بعد از گل اول ژاپن، شروع به تحقیر ملت ایران کردند و البته بعد از شکست ژاپن خفه خون و منفعلانه به سکوت رفتند.
❇️حرف آخر؛
سیاست مردم ما غیر از انسانیت شان نیست. آنچه حقه بازی و بندبازی است که اسمش روی خودش است و سیاست نیست. سیاست مردم ایران هویت شان است. حیثیت شان است. چون کرامت نفس دارند ، ظلم ستیز هستند و مدافع مظلوم و عدالتخواه و آزادی گرا و استقلال طلب. با همین الگو همه شوون زندگی شان سیاسی است.
فوتبال ورزش است؛ برد و باخت دارد. اما ملت ایران با غیرت و استقامت و تلاش، مکر دشمن در تقابل و ضدایرانی کردن علم و هنر و ورزش و غیره را به خودشان برمی گردانند و البته در این مسیر و با این نیت، ببرند یا ببازند پیروزند. فوتبال سیاسی یعنی همین. فوتبال به مثابه مبارزه.
همشهری
@mahdian_mohsen