✏روزنامه نگارم. @mohsen_mahdian اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم. @jahadi_mohebin دغدغه رسانه ایم: #خبرخوب
🔻پایان وفاق و خیرخواهانه با رئیس جمهور
🔻از روز یکشنبه که آقای همتی استیضاح شده است برخی از طرفداران سنتی رئیس جمهور محترم، پایان وفاق را اعلام کرده اند. بهانه چیست؟ چرا یکی به رای نماینده ها استیضاح و دیگری به حکم قانون ناگزیر از استعفا شده است.
🔻اما سخن خیرخواهانه با آقای رئیس جمهور اینست که همین خط صادقانه ای که پیش گرفتید را ادامه دهید و از زیاده خواهی بدخواهان تاثیر نگیرید.
خالصانه باید گفت که درست تشخیص دادید. مهمتر از وفاق نداریم. وفاق هدف نیست ولی مهمترین وسیله است. ما با وفاق به همه جا خواهیم رسید. وفاق، فناوری بکارگیری قدرت جمع برای رسیدن به اهداف بلند است. تشخیص درستی دادید. در کشور ما بهترین تصمیم ها نیز بدون وفاق نتیجه نخواهد داد. وفاق راه و رسم تعامل اخلاقی برای برداشتن بارهای بزرگ است.
🔻اما وفاق چه نیست؟ وفاق حتما یکی شدن نیست. حتما نعل به نعل دولت راه رفتن نیست. حتما نقد نکردن و سکوت نیست. حتما تعطیلی مطالبه نیست. حتما عبور از قانون نیست. وفاق یعنی قانون سرجای خود، تکثر سرجای خود، اختلاف سلیقه به جای خود، نقد وگلایه به جای خود، اما برای رسیدن به اهداف ملی و مشترک باید از موضع شخصی و جریانی مان کوتاه بیائیم. طبیعی است زمانی رعایت این اصل اخلاقی ضروری است که بتواند ما را به هدف مشترک برساند. در غیراینصورت توقف در ظاهر وفاق، مخدر است.
🔻وفاق ریاکارانه تنها خلسه ای از حکمرانی یک دست می سازد و باری از دوش مردم برنمی دارد. نقد و گلایه و اصلاح و تغییر هست اما به روش دلسوزی نه جگرسوزی؛ به قصد دستگیری و نه مچ گیری. اگر جائی هم از ظاهر وفاق عبور می شود، غرض و نیت اصلی باطن وفاق و ایصال نهایی به مقصود عالی دولت است. غرض وفاق، همدلی و نصرت است ولو در جائی با تلخی محقق شود.
🔻بااین توضیح آقای پزشکیان مسیر درستی را پیش رفته اند. عرض خیرخواهانه اینست که اجازه ندهند روایت های انحرافی از وفاق غالب شود. روایت کسانی که با نعل وارونه از این اصل اخلاقی، منیت و خودخواهی را نتیجه می گیرند و غرض نهائی شان اینست که تنها ما حقیم و دیکتاتورمآبانه می خواهند وفاق را ابزار سرکوب قانون و تکثر و نقد و مطالبه کنند.
🔻آقای پزشکیان پروژه وفاق با کسانی پیش می رود که از بن وجود به اهداف عالیه انقلاب اعتقاد دارند، نه دیکتاتوری ظاهرگرایانی که پشت نقاب وفاق صف بسته اند. وفاق حقیقی را آنهایی پیش می برند که ولو در ظاهر هم رنگ شما نیستند و در مواردی دلسوزانه نقد می کنند، اما با تمام وجود پای تلاش دولت برای خدمت به مردم ایستاده اند و موفقیت شما را توفیق انقلاب و اسلام می دانند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻و این دو تشکر تاریخی زلنسکی
🔻بعد از تحقیر زلنسکی در کاخ سفید و بیرون انداختن وی درحالیکه هنوز سخنانش تمام نشده بود، زلنسکی دو تشکر داشت:
🔸اول اینکه در پیامی خطاب به ترامپ نوشت: «از تو سپاس، آمریکا، بابت حمایتت، بابت این دیدار، از تو سپاس، آقای ترامپ.» در جریان مذاکره نیز وقتی معاون ترامپ با طعنه به زلنسکی می گوید آیا تا بحال شده یکبار از آمریکا تشکر کنی؟ می گوید بله بارها.
🔸و دوم بعد از اینکه کشورهای اروپائی تک به تک شروع به حمایت از وی مقابل ترامپ کردند از این دولت ها نیز تشکر کرد.
🔻خلاصه دو تشکر اینست: زلنسکی باز هم ذلت را ندید و باز هم به سراب عزت دل بست و در این دو تشکر درس ها نهفته است.
🔻یکبار قصه زلنسکی را ساده مرور کنیم.
🔸یک روز اروپائی ها به زلنسکی گفتند تو می توانی عضو ناتو و عضو اتحادیه اروپا شوی و ما هم از تو حمایت می کنیم. زلنسکی هم خوشحال وارد کری خوانی با روسیه شد. اما دستش به جهت نظامی خالی بود و ناچار سمت آمریکا و غرب دست دراز کرد.
🔸غربی ها ابتدا هیچ کمکی نکردند. زلنسکی بارها از این خلف وعده انتقاد کرد. تا اینکه بالاخره کمک هایی رسید. سرجمع 150 میلیارد دلار اروپا و 200 میلیارد دلار هم آمریکا کمک نظامی کردند. چه کمک هایی؟ نیویورک تامیز نوشت تسلیحاتی فرستاده شد که از فرط فرسودگی تنها به درد لوازم یدکی می خورد. اما همین کمک نظامی هم دست آخر شد بهانه ای برای آمریکا تا به اسم جبران هزینه دست روی معادن اوکراین بگذارد. زلنسکی هم رفت کاخ سفید برای امضای قرارداد که اینطور تحقیر شد و برگشت.
🔻اما این تنها نقطه شروع و پایان ماجراست. در این میان اتفاقات مهمی رخ داد.
🔸آخرین نظرسنجی موسسه بین المللی کی یف نشان داد که مخالفان جنگ در اوکراین 20 درصد بیشتر و به عدد 60 درصد رسیدند. حداقل 6 میلیون نفر هم از اوکراین مهاجرت کردند. یعنی افکار عمومی را از دست دادند. این درحالی است که بالای یک میلیون نفر هم در جنگ زخمی و کشته شدند.
🔸روسیه هم در میان جنگ توانست حداقل 4 منطقه شرق اوکراین و حدود 18 درصد این خاک را تصرف و رسما به خاک خود اضافه کند. جالب اینکه ترامپ هم تائید کرد.
🔸حجم ویرانی ها به اندازه ای شد که بانک جهانی اعلام کرد حداقل 411 میلیارد دلار برای بازسازی هزینه لازم است. اما این هزینه مهمترین عاملی شد که پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا را هم منتفی کرد چون اروپائی ها حاضر نیستند یک کشور جنگ زده را تحمل کنند و بارهزینه های آنرا بدوش بکشند.
🔸درباره پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هم وال استریت ژورنال نوشت که ترامپ تصمیم دارد آتش بسی به کی یف تحمیل کند که تا دو دهه نتواند به ناتو بپیوندند. معاون ترامپ هم رسما آنرا خبری کرد.
🔻و حالا؛
یک بازیگر با سراب غربی ها هم مردمش را از دست داد و هم خاکش و هم به ویرانی رسید و هم اینطور ذلیل و تحقیر شد. اما نکته مهم اینجاست که هم چشم بر تحقیر می بنند و هم چشم به سراب غربی ها میدوزد. برای او هیچ درسی آموزنده نیست.
چرا؟ چون هیچ راه دیگری ندارد. آنکه به توان داخلی و مردمش اتکا نکند، چنین میانه ذلت و سراب عزت آواره می شود.
🔻در این قصه ذره ای شرافت دیدید؟ شاید حالا بهتر درک شود که چرا رهبرانقلاب فرمودند این راه شرافتمندانه نیست.
@mahdian_mohsen
🔻فراتر از تراموا...
🔻نخستین بسته حمل و نقل عمومی شامل 180 دستگاه اتوبوس برقی، 1700 تاکسی برقی شاسی و خط یک تراموای هوشمند افتتاح شد. بسته های دوم و سوم در راه است. مثلا این 180 دستگاه اتوبوس برقی از 3 هزار دستگاهی است که بزودی به خیابان می رسند.
🔻این آمار را وقتی در مقایسه با گذشته ارزیابی کنیم معنادارتر می شود. به عنوان مثال در همین یک مورد اتوبوس ها، سه سال پیش تهران 1800 اتوبوس داشت که هزار دستگاه غیرفعال و تنها 800 مورد مسافر جابجا می کرد. و حالا ظرف این سه سال 2100 دستگاه اتوبوس فعال شده است که بزودی به 3400 دستگاه می رسد. یا نمونه دیگر واگن های مترو است که با اجرای طرح تحولی در مدیریت شهری به اندازه 25 سال گذشته واگن وارد چرخه می شود.
🔻اما واقعیت اینست که اهمیت ماجرا به این اعداد و ارقام نیست. نکته با اهمیت اینست که این طرح دارای یک پیوست هویتی است که باعث می شود حمل و نقل عمومی تهران به قبل و بعد از افتتاح تقسیم شود.
🔻کدام پیوست؟
1⃣یکم. طرح تحول حمل و نقل شهری برپایه یک تحول درون زا است. تحول درون زا به این معناست که جلوه ای از مردم سالاری دینی است. طرح " من شهردارم" از همین جهت اهمیت دارد که به مردم سالاری دینی و مشارکت دادن مردم به تعیین سرنوشت خود مرتبط است. از اینرو طرح تحول حمل و نقل شهری به عنوان تحقق مهمترین مطالبه عمومی مردم در شهر تهران حائز اهمیت است.
2⃣دوم. طرح تحولی حمل و نقل شهر تهران دارای چند پیام روشن مدیریتی است. اول از همه تحقق شعار "ما می توانیم" است. توجه کنیم که سالها مدیریت شهری تهران به بهانه تحریم و بی پولی حتی یک دستگاه اتوبوس یا واگن نتوانسته بود به سیستم حمل و نقل عمومی شهر اضافه کند. دوم نیز معنای واقعی و راستین وفاق است. اینکه شهرداری تهران در کنار شورای شهر و دولت و دیگر دستگاه ها بتواند به مردم خدمت کند. وفاق حقیقی یعنی همین. کنار هم باشیم برای کار بیشتر و خدمت بیشتر به مردم. انقلابی گری یعنی خدمت به مردم ولاغیر. این نگاه می تواند شهر را با سرعت مضاعف، بجهت کالبدی و معنائی متحول سازد.
3⃣سوم. فصل جدید حمل و نقل عمومی دارای یک تحول فناورانه و دانش بنیان است که شاخص آن برقی سازی است. به سخن دیگر مدیریت شهری با ارتقای کمی و کیفی این ناوگان هم حمل و نقل عمومی را ارتقا بخشیده است و هم پاک سازی زیست محیطی شهر. با این هدف تلاش کرده است برق لازم برای این ناوگان را با طرح های دانش بنیان، خارج از مدار برق خانه ها و صنعتی ها و مثلا از زباله های شهر تامین کند.
4⃣چهارم و در نهایت اجرای ایندست طرح ها تلاش برای تحول روحی و انسانی در شهر است. مهمترین رکن برای یک جامعه معنوی توجه به انسان هائی است که دارای کرامت نفس و تعالی روحی اند. مدیری می تواند در این راه قدم بردارد که با اقداماتش به مردم و جامعه خود حس کرامت ببخشد. به همین دلیل است که گفته می شود حاکم نه تنها خدمت رسان صرف و بلکه باید خدمتگذار باشد. یعنی مردم با تمام وجود حس کنند عده ای به اسم مدیر برای آنها خادمی می کنند. این حس کرامت انسانی است که اولا منتج به مسئولیت پذیری و مشارکت می شود و در نهایت کمک می کند هویت معنوی و انسانی شهر ارتقا یابد. طرح تحولی حمل و نقل عمومی یک طرح ضدتبعیض و عدالتخواه است که خاصه به اقشار متوسط و ضعیف جامعه عزت نفس می بخشد.
این طرح تنها یک جلوه و رشته از خدمات متعالی و متکی به این تحول 4 گانه است و هنوز تا تحقق مدیریت شهری الگو و شهر الگو و شهروند الگو راه بسیار است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻اوباش؛ فتنه آینده
🔻قتل یک دانشجوی مظلوم توسط زورگیر و قمه کش خیابانی در کنار تلاش شیاطین وطن فروش برای آشوب در ایران معنا دارست و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. بدون شک این پرونده بسته نمی شود و صدالبته مطالبه مبارزه با اوباش باید مورد توجه و با جدیت بیشتری دنبال شود.
🔻اما بزودی مساله اوباش در ایران تبدیل به مساله جدی تری خواهد شد که فراتر از جیب بری و کیف قاپی است. اما چرا؟
🔻فتنه آینده در تولید جهل یا توقف ذهن است. یعنی چی؟
اساس جریان های شیطانی در تولید جهل است. چون مردم اگر آگاه شوند علیه ظلم قیام می کنند. ازاینرو فضای مجازی با همه آسیب هایی که بر آن فهرست می شود دارای قدرت آگاهی بخشی در توده هاست. از این جهت فراتر از ایران، فضای مجازی وبال جریان سرمایه دار جهانی شده است. چون آگاهی عمومی در همه جای دنیا به واسطه افول انحصار رسانه های مرجع و شکست سانسور و رشد شبکه های مردمی در حال افزایش است. به موازات رشد آگاهی ها، جریان فتنه در هرجای دنیا عرصه را بر خود تنگ می بیند و دست به تولید جهل می زند. تولید جهل چطور میسر است؟ با دروغ آفرینی و اشتباه پراکنی های دستی و الگوریتمی؛ جزئیاتش بماند. اما خط همین است.
🔻اما آیا تولید جهل صرفا و تنها با پمپاژ دروغ و قلب حقیقیت ممکن است؟ خیر. چون خورشید هیچ گاه پشت ابر نمی ماند و هرکس مقابل حقیقت صف آرائی کند با سیلی واقعیت بیدار می شود.
🔻اینجاست که نقشه دروغ و تحریف باید با روش دیگری تکمیل شود و آنهم پروژه "میخکوب ذهنی" و "تخته بند کردن شناختی" است.
🔻پروژه میخکوب ذهنی چیست؟
پروژه ای که موجب کپ کردن ذهن می شود. یعنی قدرت تحلیل ذهن را می گیرد. چشمان فرد را چنان پر می کند که امکان تحلیل ساده از او گرفته می شود. مثل آدمی که ترسیده است. دقت کردید آدم وحشت زده حتی نمی تواند از داشته های علمی و تجربی خود استفاده کند؟ گرگ را می بیند و می داند درنده است اما بجای فرار، می ایستد.
پروژه میخکوب ذهنی باعث می شود عده ای بترسند و از میدان خارج شوند. یعنی دشمن برای جلوگیری از رشد آگاهی ها مجبور می شود دست به تولید وحشت بزند.
🔻اما این پروژه چطور شکل می گیرد؟ با حضور اراذل و اوباش. نقش اراذل اوباش خون ریختن است. خون ریختن چشم ها را پر می کند. اغتشاشات 1401 را خاطرتان هست؟ ضعیف ترین حضور مردمی را در اغتشاشات 1401 داشتیم. اما نقش اوباش خیابانی چنان بود که خیلی ها باورشان شده بود خبری است. عده ای قلیل با آتش پراکنی گسترده؛ مثل آب خوردن آدم می کشتند. شهید عجیمان را زمانی سلاخی کردند که اغتشاش به روزهای پایانی اش نزدیک شده بود. تا مجدد آتش اغتشاش در فضای مجازی زنده بماند.
در فضای مجازی نیز در فتنه 1401 یکی از پروژه های ضدانقلاب همین نقش ترول ها و زامبی های مجازی بود تا با فحاشی و تهدید به آدم کشی، فراتر از الگوریتم های فنی و حقوقی شبکه های اجتماعی و سانسور ساختاری، مارپیچ سکوت اجباری را رقم بزنند.
🔻حتی در ابعاد جهانی نیز رژیم منحوس صهوینستی با همین نقشه شناختی بر سر زن و بچه غزه آتش می ریخت. تا شکست خودش مقابل حماس و مقاومت را بپوشاند. از چه طریق؟ کپ کردن ذهنی. حتی در ایران عده ای غافل باور کردند که قدرت نزد اسرائیل است. چرا؟ چون بیشتر خون میریزد. خلاصه در ابعاد جهانی هم فتنه آینده نزد اوباش جهانی است.
🔻آقایان مسئولی بهوش باشید. ماجرا تنها خفت کردن و زورگیری نیست. مساله اصلی اینست که قمه کش ها اینبار برای نقشه مهمتری اجیر می شوند؛ برای ریختن خون دانشجو و زنان و هر مظلوم دیگری.... تا با امتداد آن در فضای مجازی موجب کپ کردن ذهنی و تولید و توزیع جهل شود. تا مانع نقش آفرینی آگاهی ها شوند و در نتیجه این کپ کردن ذهنی که الگوریتم های فنی شبکه اجتماعی نیز به کمک آن می آید، مانع روشنگری شوند و به خیال خام مردم را به خیابان بکشند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻لحن قاطع رهبرانقلاب درباره مذاکره
رهبرانقلاب درباره مخالفت با مذاکره لحن قاطعی داشتند. روشن و شفاف و صریح با یک استدلال بسیار ساده؛ دلیل مخالفت: تجربه.
اما چرا؟ این مخالفت یک منطق با اهمیت دارد؛ همان دلیلی که یکبار بخاطر آن در مذاکره با آمریکا همراهی کردند.
اجازه دهید به گذشته برگردیم. سالها پیش وقتی بحث مذاکره در دولت وقت مطرح شد رهبرانقلاب یک جمله تاریخی دارند. فرمودند که به مذاکره خوش بین نیستم، اما اجازه دادند تیم مذاکره کننده با منطق و مدل خودش عمل کند؛ با همان مدل دیپلماتیک و همان زبان دنیا و حتی همان خنده ها و قدم زدن ها و .... اینکه چه میزان برجام مطابق خط قرمزهای رهبری انقلاب پیش رفت مساله دیگری است. اما اصل موضوع اینست که مذاکره در سایه همراهی رهبری انقلاب پیش رفت. بااین حال ثمره اش چه شد؟ طرف مذاکره که در طول چانه زنی های دیپلماتیک هم زورگو بود و هم زیاده خواهی داشت و هم نتیجه نهائی را به نفع خودش رقم زده بود، در عمل به همان تعهد حداقلی نیز پایبند نماند و زیر توافق نامه زد و عهد شکنی کرد و از این قلدری نیز هیچ گاه پشیمان نشد.
امروز از آن ماجرا چند سالی گذشته است و حالا همراهی رهبر انقلاب به مخالف صریح و روشن تبدیل شده است. اما چرا؟
یک روز با مذاکره موافقت کردند برای رشد جامعه و امروز مخالفت کردند برای تثبیت همان رشد عمومی.
آنروز که برخلاف پیش بینی خود به مذاکره مجوز دادند قصدشان یک تجربه تاریخی بود و امروز که با مذاکره مخالفت می کنند غرض نهائی صیانت از همان تجربه تاریخی است.
آنروز که از نظر خود عدول کردند، به افکار عمومی احترام گذاشتند و امروز که افکار عمومی با آن تجربه شکل گرفته است باز هم به احترام افکار عمومی مخالفت می کنند.
مساله دولت ها و جریان های سیاسی نیستند؛ مساله مردمند. مخالفت امروز، ادامه همراهی دیروز است و این اصلی است که دغلبازان سیاسی و مکاران غربزده و کاسبان آمریکاپرست نمی فهمند اما مردم هوشیارند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻درباره پشیمانی کارفرما از مزدورها
🔻آمریکا کمک مالی به ضدانقلاب را سه ماه تعلیق کرد. کمکی معادل 65 میلیون دلار. در این رابطه چند نکته قابل اعتنا وجود دارد.
1⃣یکم. این عدد و خبر برای کسانی که هنوز دلبسته کدخدای خیالی هستند مفید است؛ البته امیدوارم. خیلی روشن و شفاف و بدون لکنت از بودجه حمایت علیه مردم ایران سخن می گویند. این عدد طی بیست سال به گزارش وزارت خزانه داری آمریکا 359 میلیون دلار است. این درحالی است که این تنها گوشه ناچیزی از حمایت هاست. به عنوان نمونه تنها "بنیاد ملی دموکراسی" یک موسسه غیرانتفاعی که بودجه مستقیم از کنگره آمریکا می گیرد در 5 سال گذشته بیش از 2.6 میلیون پوند به 7 گروه رسانه ای برای براندازی کشورهای مستقل اختصاص داده است. یا تنها گروه رسانه ای USAGM در بخش ضداایرانی اش و به اعتراف خودشان برای یک سال ماموریت رسانه ای علیه ایران 637 میلیون دلار درخواست بودجه کرده است.
2⃣دوم. کارفرما دچار کسری جدید مالی است. این تصمیم در کنار دیگر تصمیمات فوری ترامپ برای حذف هزینه 40 میلیارد دلاری است که 200 کشور را تحت تاثیر قرار می دهد. وضعیت آمریکا انقدر اسفناک است که حاضر شده است از حمایت های حیثیتی از رژیم صهیونیستی نیز دست بکشد و اقدام علیه ایران را مسکوت بگذارد. این وضعیت امروز کشوری است که مدعی قدرت اول دنیا است و چشم خودتحقیرها را پر کرده است.
3⃣سوم. آمریکا از مزدورهای رسانه ایش راضی نیست. به تعبیر دیگر تاریخ مصرف پهلوی ها تا رجوی ها و یا نصیری ها که سال 57 رفتند ساواکی شدند، برایش گذشته است. در یک نمونه روشن سالها پیش برایان هوک نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران در نیویورک پست نوشت که رسانه صدای آمریکا در پیشبرد اهداف تبلیغاتی علیه ایران کاملا ناموفق بوده است. این درحالی است که تنها صدای آمریکا در همان سال 17 میلیون دلار بودجه حمایتی دریافت کرده بود. سال گذشته نیز شبکه سلطنتی من وتو به جهت پشیمانی کارفرما مجبور شد تعطیل کند.
اما چرا موفق نبودند؟ این رسانه ها و تروریست ها و آدم کش ها که در دشمنی با ایران کم نگذاشتند؛ پس علت خواری شان نزد کارفرما چیست؟ همه غرب یکدست و یک صدا با همه تجهیزات یک جنگ ترکیبی را برای پیشبرد جنگ رسانه ای علیه ایران به خدمت گرفتند اما باز هم موفق نشدند. چرا؟
4⃣بند چهارم و دست آخر: مقاومت مردم ایران در این حوزه با اهمیت است. گرچه دولت آمریکا گرفتار ضعف جدی اقتصادی شده است، اما اگر مزدورهای ضدایرانی موفق عمل می کردند دست حمایت خود را از این رسانه ها برنمی داشت. ماجرا اینست که روی دیگر ناکارآمدی ضدانقلاب قدرت و مقاومت مردم ایران است. تلاش شبانه روزی ضدانقلاب اینست که مردم ایران را نسبت به هویت تاریخی و دینی و انقلاب و ملی شان پشیمان و از آینده شان ناامید کنند. اما مردم ما در تمام این سالها نشان دادند که مکر و خدعه و فریب رسانه های دشمن بر آنها بی اثر است. روی دیگر این تصمیم تصویری از قدرت ملی مردم ایران است. ملتی به غایت سیاسی و اهل تحلیل که در بزنگاه ها همواره تصمیم درست گرفتند و مقابل دسیسه های دشمن مقاومت کردند. این قدرت را نباید دست کم گرفت. این همان قدرتی است که مردم غزه نیز با مقاومت شان توانستند رژیم صهیونیستی را به زانو در آوردند و در تاریخ بی آبرو کنند. خلاصه این خبر در آستانه دهه فجر که نماد قیام و مقاومت مردمی ماست معنادار است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻پیش بینی رهبرانقلاب و ماجرای ایمان ما
🔻حماس پیروز شد و رژیم صهیونیستی در مفتضح ترین حالت بی آبرو شد. حدود 50 هزار انسان بی گناه را قربانی کرد اما در نهایت و با خفت پای میز مذاکره با گروهی نشست که قرار بود نیست و نابود شوند .
🔻از ابتدا گفتند نابودی حماس و خلع سلاح حزب الله و آزادی اسرا و اشغال نوار غزه و چه و چه و حالا به هیچکدام از آن وعده ها نرسیدند. از آن سو روح سنوار شاد؛ چه رنگی بر تاریخ زد. حماس مردانه جنگید و امروز افسانه مظلومیت اسرائیل که عمری با توسل بدان جنایت می کرد، برای دنیا که هیچ و بلکه برای تاریخ به کلی فرو ریخته است. امروز از اسطوره وهیبت پوشالین و قدرت اطلاعاتی و دفاعی نیز خبری نیست. نقشه های شوم برای مردم منطقه نیز نقش بر آب شد.
از آن سو اسرای حماس آزاد شدند که هرکدام بالقوه یک رزمنده مجاهد خواهند بود و از سوی دیگر بغض و کینه و انتقام در میان جوانان و نوجوانان داغ دیده غزه، هزار برابر جبهه مقاومت را قوی تر خواهد کرد.
🔻اما سخن این متن اینجا نیست. چراکه چنین گفتن ها، امروز خیلی سخت نیست. همه چیز مقابل چشمان ما قرار دارد. امروز این حرف ها را کابینه و وزرا و رسانه های صهوینیستی می زنند و معترف اند. اما بیائید فراموش نکنیم؛ پیشتر چنین نبود. آنروزها که جنایت غصابان غزه چشم ها را پر کرده بود و اجازه دیدن مقاومت مجاهدان را نمی داد و امیدها ناامید بود و عده ای چه بسا ظاهرالصلاح به زمین و زمان طعنه می زدند و گزاف می گفتند.
به یاد بیاوریم که آنروزها چه کسی با چشم باز صحنه را روایت می کرد و از پیروزی قطعی مقاومت می گفت؛ سخنرانی های رهبرانقلاب را مرور کنیم.
🔻واقعیت اینست که آنچه گذشت، صحنه یک آزمون بزرگ بود. آزمونی برای ایمان فردی و اجتماعی مان. صادقانه سوال کنم؟ آنچه رهبری می دید را می دیدیم؟ به آینده مقاومت امید داشتیم؟
🔻واقعیت اینست که با ایمان کورکورانه و تقلیدی و موروثی خو گرفتیم و برای مان مهم نبود خلا این ایمان کجا خودش را نشان می دهد. فکر کردیم ایمان به زبان است و یا در نهایت به عقل و قلب مان. امروز دیدیم حتی ایمان قلبی نیز به سنت های الهی کافی نیست. به تعبیر رهبرانقلاب، شیطان اول مومن قلبی و عقلی به حضرت حق بود اما بازهم زمین خورد.
رهبرانقلاب در سالگرد ارتحال امام به دو شاخص مکتب روح الله اشاره کردند و آنرا منشا همه معجزات انقلاب دانستند. ایمان و امید. فرمودند ایمان امام به ربوبیت و سنت هایش در نصرت اهل حق، ریشه حرکت انقلاب اسلامی است.
شاید برخی از کنار آن گذشتیم. ایمان را صرفا و بیش از کتاب های معارف ندیدیم و حالا که خلا ایمان خودش را در صحنه زندگی و سیاست و جامعه نشان می دهد تازه متوجه شدیم نبود ایمان چقدر دردناک است.
🔻ایمانی که تقلیدی و کورکورانه باشد که هیچ؛ اساسا در چنین میدانی سپر خواهد انداخت. اما ایمان عقلی و قلبی نیز در این کارزار راه به جائی ندارد. چه بسیاری که حقانیت حماس و قدرت حزب الله و شجاعت یمن و غیره را دیدند و اما به پیروزی باور نداشتند و چه بسا زیر لب از خدا هم گلایه داشتند که تا کی و کجا باید این جنگ نابرابر ادامه یابد.
🔻ایمان حقیقی اینجاست. ایمانی که با علم و آگاهی عمیق شده است و با قلب به باور رسیده است و البته با عمل به منصه ظهور کشانده شده و فزاینده شده است. تنها چنین ایمانی است که در این میدان تاب می آورد.
🔻عصر امروز عصر تجلی ایمان است. خلا ایمان بیش از گذشته به چشم می آید. عصر ایمان های سرسری و لقلقه زبان گذشته است. عصر ایمان های محفلی و گعده ای و صرفا سرسجاده تمام شده است. با ادعا و عنوان و ظاهر و ژست نمی توان در این راه ماند. عصر ایمان، عصر خالص سازی است. عصری که خیلی ها جا خواهند ماند و تنها مجاهدانی که در زندگی ایمان به خدا و سنت هایش را به بروز و ظهور کشاندند و در عمل نشان دادند، می توانند صحنه را درست ببیند و به مقاومت و پیروزی امید داشته باشند.
🔻عصر امروز عصر ظاهر بینی نیست. عصر دیتا و اطلاعات و حتی تحلیل هم نیست؛ لازم است اما کافی نیست. در عصری بسر می بریم که تنها با قدرت ایمان می توان درست و غلط را تشخیص داد. این چند ماهی که گذشت ایمان بسیاری از مومنین محک خورد و امروز که روز پیروزی است باید توبه و انابه کنیم.
مجاهدت سنوار برای ما هم درس ها داشت.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻ایستگاه جدید ترور
🔻واقعیت اینست که ترور علیه جمهوری اسلامی در دوران بلوغش بسر می برد. ترور امروز حجج الاسلام مقیسه و رازینی با ترور دهه 60 عمیقا متفاوت است.
🔻چند دوره ترور را باهم مرور کنیم:
1⃣یکم. ترور کور:
ترورهای ابتدای دهه شصت، ترور کور بود. بیحساب آدم میکشتند؛ با هدف ناامنسازی و ایجاد رعب و دلهره. اما بعد از مدتی متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف نمی شود.
2⃣دوم. ترور هدفمند:
مدتی گذشت تا به ترور هدفمند رسیدند و مسوولین و رجال سیاسی را هدف گرفتند؛ به خیال شان اداره کشور مختل می شود. ترور نخست وزیر و نماینده ها و رئیس مجلس و رئیس جمهور و غیره از ایندست بود. خون ها ریختند آنهم چه خون های پاکی، اما بازهم متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف به بزرگانش نیست.
3⃣سوم. ترور هوشمند:
در سالهای گذشته به ترور نخبگان رسیدند. از دانشمندان هسته ای تا علمی و فرماندهان نظامی و غیره. به خیال شان قدرت نهایی این انقلاب صرفا در اختیار نخبگان علمی است. اینها هستند که موتور محرکه ایران قوی هستند. جنایت ها کردند، اما در نهایت از حرکت پرشتاب کشور حیرت زده واماندند.
4⃣چهارم. ترور بلوغ یافته:
دشمن در نقطه بلوغ خود به ترور مومنین و مجاهدین رسید. ترور زائران مزار حاج قاسم و ترور در حرم امام و حرم رضوی و شاهچراغ و ترور جوانان بسیجی و ....
دشمن متوجه شد قدرت اصلی این انقلاب فراتر از مسئولین و حتی نخبگان است و اصل این قدرت در اختیار جریان مجاهد و مومن است. هسته سخت نظام مومنین اند. کشتند و خون ریختند و اما طرفی نبستند.
5⃣پنجم. ترور نهایی:
دست آخر به این نتیجه رسیدند که مومنین و مجاهدین پیشرو هستند اما قدرت این انقلاب در دل آحاد این مردم است. این مردم با همه تفاوت های شان اصل و اساس و ریشه قدرت در این کشور هستند. از اینرو طی سالهای گذشته هدف اصلی را متن مردم قرار دادند. علت اینکه از براندازی سیاسی عبور کردند و به تجزیه طلبی رسیدند نیز به همین دلیل است. اغتشاش 1401 را از این جهت مرور کنید.
🔻اما چطور ممکن است مردم را ترور کرد؟
هیچیک از ترور های گذشته را کنار نگذاشتند؛ اما در هر دوره به میزان رشد مردم و کشور، شیوه ترور را ارتقا دادند و حالا ترور مردم را در دل ترور های ترکیبی دنبال می کنند. ترکیب ترور نرم و سخت. تکلیف ترور سخت روشن است اما برای حذف مردم باید ترور نرم را نیز در پیش می گرفتند که ترور ادراکی مردم است. اینجاست که یکی از روش های ترور نرم و ادراکی، ترور نمادین است.
6⃣ششم و ترور نمادین.
ترورهای نمادین در ادامه ترور توده ها و متن مردم است. ممکن است سراغ مقیسه ها و رازینی ها روند اما هدف نهایی وفراترشان اثر ذهنی و ادراکی بر مردم است. دشمنی که در میدان دستش خالی است حالا نیاز دارد تا در اذهان مردم قدرت نمایی کند. اینجاست که سراغ بزرگانی میروند که حذف آنها اثر مضاعف و نمادین داشته باشند.
🔻رازینی و مقیسه نماد شجاعت و تقابل تمام عیار با جریان نفوذ و ضدانقلاب و جریان ضدامنیتی در طی چهل سال گذشته بودند. حذف آنها پیام روشن به کسانی است که از این مجاهدین قضائی زخم خوردند و یا در سایه هراس منفعل نشسته اند؛ حال آنکه دشمن بی اندازه به جولان این جاهلان نیازمند است. همین چند ساعت گذشته و پس از عملیات ترور را در رسانه های خارجی بررسی کنید و ببینید چطور پازل ترور را تکمیل می کنند تا مردم را نسبت به خادمان و حافظان امنیت بدبین کنند و با تشویق هشتگ آبدارچی، "اجتماعی سازی ترور" را کلید بزنند.
🔻و اما کلام آخر؛
ارتقا و بلوغ ترور ترکیبی و و عملیات تخریبی دشمن یک سوی ماجراست. سوی دیگر قدرت مردم است. این قدرت ایران و انقلاب است که رشد و توسعه یافته است. فراموش نکنیم که پیچیده شدن رفتار دشمن به جهت عمیق تر شدن قدرت ایران و انقلاب است واگرنه دلیلی نداشت ترور کور دهه 60 به ترورهای مردمی و نمادین ارتقا یابد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻یک نمونه آموزش رسانه ای توسط رهبرانقلاب
رهبرانقلاب تبحر ویژه به جهت بیان رسانه ای دارند. اما اجازه دهید یک نمونه اخیر را مرور کنیم که برای فعالان حوزه رسانه بسیار آموزنده است.
🔻عنوان درس را می گذارم سوژه و معنابخشی به پیام.
🔻به دیدار 19 دی با مردم قم توجه کنید. بخش ابتدائی درباره رابطه ایران و آمریکاست. دقت کنید موضوعی که انتخاب کردند رابطه ایران و آمریکاست. یعنی نسبت دشمنی آمریکا با ایران. اما سوژه ای که انتخاب کردند چیست؟
🔻فعالان رسانه می دانند که بین موضوع و سوژه تفاوت است. به بیان ساده، "موضوع" مساله و هدف شماست و "سوژه" نقطه آغازین برای رسیدن به هدف. نقطه شروع باید واجد ویژگی های خاص باشد. از مهمترین ها اینست که باید بدیع و متفاوت باشد. از این مهمتر ساده و روان و تصویری باشد. تصویری یعنی ذهن مخاطب با آن آشنا و همراه است. من تا بگویم ببر در ذهن شما تصویر یک ببر ساخته میشود.
1⃣یکم. موضوع وسوژه
ابتدا به موضوع و سوژه رهبرانقلاب توجه کنیم. موضوع را به این دلیل انتخاب کردند که مساله این روزها است. یعنی موضوع را به اصطلاح امروزی ها ترند انتخاب کردند که البته مساله راهبردی و نیاز این روزهای ماست.
🔻اما سوژه چیست؟ "ایران مطلوب آمریکا چه شکلی است؟" سوژه را کاملا تصویری انتخاب کردند. رجوع کردن به تاریخ، به تصویری شدن پیام در ذهن کمک می کند. از این نقطه شروع کردند: کارتر سال 56 از حکمت پهلوی تمجید کرد. در ادامه فرمودند: اما ببینیم آنروزها چه شرایطی داشتیم که موجب تمجید آمریکا شد.
🔻دقت کنید برای تحلیل رابطه ایران و آمریکا سراغ مباحث عمیق ایدئولوژیک نرفتند. از کلیشه ها و سخنان تکراری و کلی هم استفاده نکردند. شعار هم ندادند که آمریکا چه هست و چه نیست. یک سوال ساده مطرح کردند. کارتر از پهلوی تعریف کرد و حالا ببینیم حکومت مورد علاقه او چه حکومتی است. سادگی و روانی در انتخاب سوژه خودش یک شاخص کلیدی است.
2⃣دوم. معنا بخشی
🔻دیتا و داده در پیام باید معنا شود. فرق داده و اطلاعات در همین معناست. فرق اطلاعات و آگاهی نیز در روایت شخص از معناست. بازگردیم به سخنان رهبری انقلاب.
🔻بعد از موضوع و سوژه نوبت چینش محتوا است. اولا پیام شان دارای دسته بندی است. دسته بندی موجب ساخت اینفوگرافی در ذهن می شود که نقش کلیدی در نظام بخشی ذهنی و اقناع دارد. لذا چهار شاخص از تصویر را آنروز انتخاب کردند.
🔻اول به سیاست خارجی اشاره کردند. ظاهرا شاخص کیفی است، اما برای بیان آن با استفاده از مدل تحلیلی استقرا، سراغ یک نمونه خاص رفتند و آن نمونه را فرآوری رسانه ای کردند تا در ذهن مخاطب به سادگی معنا پیدا کند؛ توضیح می دهم.
فرمودند 50 هزار مستشار نظامی آمریکایی آنروز در ایران بودند. در ادامه توضیح دادند که : "یعنی این مستشارها از خزانه مردم حقوق می گرفتند." بعد ادامه دادند که این عدد از بودجه آموزش پرورش آن روزها هم بیشتر بود.
دقت کنید که تحلیل یک شاخص "کیفی" مثل سیاست خارجی را ابتدا "کمی" کردند و بعد همان کمیت را معنا دادند. چطور معنا کردند اول متصل کردند به خزانه و جیب مردم و دوم در مقایسه با بودجه آموزش پرورش آنرا معنا بخشیدند. انتخاب آموزش پرورش نیز خودش قابل اعتناست. نهادی که همه مردم با ان مرتبط هستند و خدماتش محسوس است.
🔻شاخص دوم را سیاست داخلی انتخاب کردند. برای تحلیل این شاخص سراغ دیکتاتوری رفتند که باز هم فصل مشترک است و همه مردم نسبت به آن موضع و مرزبندی دارند. در ادامه توضیح دادند که از نهضت آزادی تا چریک فدایی تا انقلابیون توسط نظام این دیکتاتورها سرکوب شدند. یعنی در معنا بخشی و بیان این شاخص، جائی ایستادند که همه مردم با آن ارتباط می گیرند. یک مدل تحلیلی قیاسی. یک تصویر کلی از دیکتاتوری که برای همه تلخ است و بعد توجه دادن به چند مصداق جزء برای شاهد مثال.
این مدل استدلال را بگذارید کنار اینکه برخی خیال می کنند وقتی گفته میشود پهلوی ها فاسد بودند، یعنی تنها زن باره و فساد اخلاقی داشتند.
🔻در شاخص سوم و اقتصاد هم مجدد سراغ فصل مشترک همه مردم رفتند. توضیح دادند که در آن روزها 6 میلیون بشکه نفت فروخته میشد. برای اینکه معنادار شود با رقم فروش نفت در این روزها مقایسه کردند که یک و نیم ملیون بشکه است. در ادامه روی تبعیض ایستادند. جائی که همه مردم با هرگرایشی نسبت بدان تنفر دارند. اینکه پول نفت به جیب گروه خاص از طبقه خاص میرفت.
🔻در بحث علم و فناوری هم به شاخص رتبه ایران در دنیا اشاره کردند که همه فهم و ساده و بدون چالش است.
🔶در نهایت با زبان ساده و استفاده از ابزارهای اقناعی رسانه ای توضیح دادند که آمریکا زمانی شما را می پسندند و مورد حمایت قرار می دهد که به این نقطه از فروپاشی برسید. کدام نقطه؟ سال 56 را ببینید؛ همان. یک بیان تصویری که همه می فهمند و اگر توجه کنند می پذیرند.
@mahdian_mohsen
🔻از سبزه میدان تا واشنگتن
1⃣ یکم. خبر دردناکی است. رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که نرخ ارز آزاد توسط یک سایت آمریکایی برای صرافان تعیین می شود.
2⃣دوم. ما دو بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز مبادله ای است و تامین کننده ارز مورد نیاز کشور است و بازار آزاد که به گفته بسیاری از مسوولین از جمله وزیر اقتصاد دولت شهید رئیسی کمتر از یک درصد معاملات است.
با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت سازی است و حالا جناب فرزین اعلام کرده است که نبض آن در دست مزدوران مجازی آمریکایی است.
یعنی یک قیمت گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد و بلکه روح و روان مردم در فضای واقعی را درگیر کرده است.
3⃣سوم. با این مقدمه یک سوال روشن وجود دارد. اگر ردپای تروریست های اقتصادی و مزدورهای امریکایی در فضای مجازی انقدر صریح و اشکار وجود دارد و تا چهارراه استانبول و سبزه میدان امتداد دارد، چرا ورود امنیتی به بازار نمی شود؟ خبر رئیس کل بانک مرکزی یعنی اینکه مهمتر از ابزار اقتصادی، اقدامات امنیتی لازمست.
دولت ضروری است صریحا اعلام کند که بازار غیررسمی ارز را بههیچوجه تحمل نخواهد کرد. این کار برای جلوگیری از سفتهبازی ضرورت دارد و دستگاه قضایی بی رحمانه با هرگونه تمردی از قانون در بازار ارز برخورد کند.
4⃣چهارم. و دست آخر اینکه وقتی مکرر گفته می شد که فکری برای حکمرانی مجازی کنید برخی عمق ماجرا را دقیق نشدند. اما امروز سطح اثرگذاری نقشه و مکر دشمن تا سر سفره های مردم پیش روی شان است بلکه عبرت گیرند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻فرمان جهاد علیه مثلث شوم
🔻رهبرانقلاب یک نکته راهبردی و البته امیدآفرین به ستایشگران اهل بیت فرمودند: اینکه جهاد زبان در مواردی مهمتر از جهاد جان است...مثل جهاد این روزهای ما که جهاد تبیین است.
🔸تا اینجا اهمیت مساله.
🔻اما یک نکته لطیف هم فرمودند که قابل گذشتن نیست. اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها به کسی محبت پیدا می کنند که اهل جهاد تبیین باشند چرا که مهمترین خصوصیت آن بانوی فداکار و مظلوم تبیین بوده است.
🔻و مهمترین ماموریت جهاد تبیین برای این روزها، جهاد علیه مثلت شوم است.
🔻مثلث شوم چیست؟
فرمودند سه گانه "هراس افکنی، اختلاف افکنی و یاس آفرینی" مثلث اهداف ضداسلامی –ضدایرانی دشمن است و باید با منطق دلنشین "شجاعت و آگاهی و ایستادگی" را به مردم منتقل کرد.
🔻اما چرا این مثلث؟
امروز جنگ اصلی در ساحت ذهن است. ذهن ها تسخیر شود، دشمن بر زمین و زمان مسلط می شوند. کما اینکه تروریست های وابسته به محور تل آویو-واشنگتن در سوریه، اول بر ذهن ها مسلط شدند و بعد میدان.
اساسا جنگ شناختی با این هدف است که با تحریک ذهن و قلب، اراده افراد را به زنجیر بکشد. اینجاست که فرد مسخ شده ناخواسته مثل عروسکی دست ساز اجیر می شود.
🔻اما چرا هراس افکنی؟
نقش هراس افکنی در جنگ های روانی بسیار حساس است. مهمترین نقش هراس افکنی اینست که قدرت تفکر واستدلال فرد را مختل می کند. به اصطلاح فرد دچار کپ کردن محاسباتی می شود. توجه شود که مهم نیست فرد چطور فکر می کند و چه تحلیلی از صحنه نبرد دارد، مهم اینست که بترسد. اگر بترسد حتی به داشته های خودش نیز فکر نمی کند.
🔸مثل اخبار جعلی حمله نظامی به تاسیسات هسته ای و یا ضعف ایران در مقاومت نظامی. یا ادعای نفوذ در سیستم دفاعی و یا برجسته سازی عملیات های خرابکارانه کوچک.
🔸در نهایت؛
هراس افکنی باعث میشود قدرت یک جامعه دچار مرگ عصبی شود. فرد یا جامعه قدرت دارد اما توان کنترل و بهره گیری از قدرت را ندارد.
🔻اما چرا اختلاف افکنی؟
اختلاف افکنی اصل قدرت را مختل می کند. انفال 46 می فرماید " وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا." یعنی تنازع کردید، فشل می شوید. سست می شوید و در ادامه می فرماید" وَ تَذهَبَ رِیحُکُم" و عزتتان از بین می رود. رهبرانقلاب سال 1401 در دیدار با مسوولین نظام با اشاره به این آیه با تاکید معناداری می فرمایند اگر اختلاف آمد "قهرا خاک نشین می شوید. قهرا ذلیل می شوید. قهرا وسیله تسلط دیگران را بر خودتان فراهم کرده اید"
🔸مثل تقابل دولت با حاکمیت یا استعفای رئیس جمهور یا انگشت اتهام سمت فرماندهان نظامی گرفتن و مواردی از این دست.
🔸در نهایت؛
اختلاف افکنی، قدرت یک جامعه را از درون متلاشی می کند و قوای جامعه در مواجهه با یکدیگر دچار فرسایش می شود.
🔻اما چرا یاس آفرینی؟
یاس آفرینی نیز قدرت شکن است. احساس بن بست یک اثر بسیار کلیدی دارد و آنهم نشستن است. فرد ناامید در نقطه پیروزی، شکست را می پذیرد. یاس آفرینی باعث میشود اساسا قدرت دیده نشود. حرکت و تلاش مورد اعتنا قرار نگیرد. دشمن بزرگنمائی شود و امید از اصلاح رخت ببندد.
🔸مثل بی ارزش نشان دادن موفقیت های علمی و نظامی و کوچک شمردن نقش ایران در معادلات بین المللی و بزرگنمائی مشکلات اقتصادی و غیره.
🔸در نهایت؛
اساسا با یاس آفرینی قدرت دیده نمی شود که بخواهد استفاده شود. فرد یا جامعه دچار وارونه نمائی می شود و شکست را همان ابتدا می پذیرد.
🔻و اما نکته آخر؛
سهم دشمن که روشن است. ذاتش بر خباثت است.
سهم دنیاطلبان و غربزده های داخلی نیز روشن است. اساسا موجود اند به القای دشمن.
سهم مرجفون نیز روشن است. اساسا موجود اند به اغوای دشمن.
اما امان از آنها که نیت شان خیر است اما ثمره عمل شان تثبیت همین مثلث شوم است.
خلاصه اینکه ماموریت امروز جهاد تبیین، روشنگری علیه این مثلث شوم است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻راز پیش بینی رهبری از سوریه
🔻رهبرانقلاب یک جمله درباره آینده سوریه گفتند که نباید از کنار آن به سادگی گذشت. فرمودند مناطق اشغال شده سوریه به دست جوانان شجاع آزاد خواهد شد. اساسا به همه متغیرهای کف میدان، یک ضلع جدید به نام جوانان سوری اضافه کردند.
این جمله دارای دو پیام است.
1⃣اول اینکه تصویر این روزهای سوریه در رسانه ها را اصلاح می کند. تصویری که عمدتا توسط متعرضین ساخته می شود تا نشان دهد مردم سوریه از تروریست ها استقبال کردند. این جمله نشان می دهد در لایه های زیرین جامعه سوری، مقاومت زنده است و بزودی علیه جریان غاصب می جوشد.
2⃣اما پیام دوم نقش ایران در سوریه است.
🔻ابتدا سه فرض کلیدی را در نظام اندیشه ای و نظام محاسباتی رهبر انقلاب مرور کنیم.
🔸اول. سرنوشت هر کشوری را مردم آن کشور رقم می زنند و لاغیر؛ این اصل مردمسالاری است.
🔸دوم. جمهوری اسلامی تا قیام قیامت مقابل ظلم می ایستد و از مظلوم دفاع می کند؛ این وجه لاینفک انقلاب اسلامی است.
🔸سوم. مدل حمایتی جمهوری اسلامی اینست که مقاومت را در دل و ذهن مردم زنده می کند تا مقابل ظالم ایستاده و بر سرنوشت خود مسلط شوند؛ این نیز فلسفه صدور انقلاب است.
فلسفه ای که برخی آنرا به اشتباه دخالت در دیگر کشورها خواندند. اساسا خود انقلاب اسلامی نیز همینطور شکل گرفت و این معجزه امام بود که مردم را به قیام و مقاومت زنده کرد. یک تحول انسانی که تحول سیاسی را در بهمن 57 رقم زد.
🔻جمعبندی و خلاصه این سه گزاره اینست که ایران در آینده سوریه نقش آفرین خواهد بود و روش دخالت ایران نیز متشکل سازی و حمایت از جوانان سوری در ایستادن مقابل جریان وابسته به صهیونیست ها است. تجربه ای که پیشتر نیز آنرا در دیگر کشورهای محور مقاومت آزموده است.
آینده سوریه نیز متعلق به مقاومت خواهد بود.
@mahdian_mohsen
🔻پس چرا در سوریه شهید دادیم؟
پس از سقوط سوریه یک ادعا از سوی سه گروه مطرح شده است و آن اینکه سقوط اسد یعنی شکست سیاست های ایران در سوریه.
1⃣گروه اول براندازها هستند. تکلیف دسته اول روشن است. مواجب می گیرند تا بگویند روز شب است.
2⃣دسته دوم جمعی از غربزده های داخلی هستند. می گویند سقوط سوریه یعنی محاسبات غلط ما در گذشته. به تصورشان امروز غرب در سوریه پیروز میدان است و معتقدند از همان ابتدا باید با برنده می بستیم و به اشتباه هزینه کردیم.
3⃣اما دسته سوم جمعی از متدینین هستند. کسانی که می گویند سقوط سوریه و بازگشت تروریست ها یعنی به هدر رفتن خون شهدای مدافع حرم.
🔻این متن پاسخ به گروه دوم و سوم است؛ واقعا ثمره خون شهدای مدافع حرم، شهید حججی ها و شهید همدانی ها و شهید صدرزاده ها چه بود؟
1⃣یکم. مهمترین دلیل همان است که بارها رهبرانقلاب بدان اشاره کرده است. اینکه جریان داعش به عنوان تروریست های تکفیری و ضدشیعی اگر از سوریه حذف نمی شدند باید در کرمانشاه و همدان و تهران با آنها مواجه می شدیم. لذا مهمترین ثمره خون شهدای مدافع حرم حفظ امنیت ملی و خاک و نوامیس کشور بود. امروز داعش تکفیری و خونریز تبدیل به القاعده یا جریان تروریست ری برند شده ایست که دریوزگی غرب و اسرائیل را می کند.
2⃣دوم. سوریه همواره محل درگیری کردها و ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی بوده است. ورود ایران به سوریه باعث شد موازنه قدرت در سوریه و بلکه منطقه بهم بخورد. این موضوع عمق راهبردی ما در منطقه را تقویت و از نفوذ بیشتر آمریکا جلوگیری کرد. در آن مقطع محور واشنگتن – تلآویو سعی در اجراییسازی نقشه خاورمیانه بزرگ را داشتند که با نقشآفرینی ایران، ناکام ماندند.
3⃣سوم. سوریه نقطه استراتژیک اتصال ایران به مدیترانه و غرب آسیا بود. بنادر سوریه از این جهت یک فرصت استثنایی برای ایران محسوب میشد تا نفت و گاز و کالای خود را به اروپا صادر کند. از سوی دیگر بتواند از طریق سوریه و با تهاتر کالا بخشی از تحریم های ظالمانه غرب را دور بزند. صادرات نفت ایران به سوریه و ساخت نیروگاه گازی وبرقی و اکتشافات و بهره برداری نفتی در سوریه که همه این موارد طی سالهای گذشته به قرارداد میان دو کشور تبدیل شده بود، ثمره حضور مستشاری ایران در سوریه بود. همه این فرصت ها متکی به حضور اسد در قدرت بود.
4⃣ چهارم و از همه مهمتر سهم حضور ایران در تقویت محور مقاومت بود. این نیز هم وجه راهبردی داشت و هم ضروری از جهت دفاع از امنیت ملی. اساسا حضور ایران در سوریه کمک کرد محور مقاومت در بخش های مختلف به یک حلقه منسجم تبدیل شود که امروز ثمره اش را می بینیم و رژیم صهیونیستی با یک گروه چریکی و البته سازمان یافته زمین گیر شده است. اگر شرارت رژیم صهیونیستی در همان سالها از طریق حضور ایران در سوریه کنترل نمی شد نه تنها محور مقاومت قدرت نمی گرفت و بلکه امنیت ایران نیز به خطر می افتاد.
🔻همه این موارد به غیر از ماموریت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که با دعوت دولت سوریه زمینه تحقق پیدا کرد و از حفظ حرمین شریف تا دفاع از مظلوم و ایستادن مقابل غاصب را در بر می گرفت.
🔻خلاصه اینکه برکت خون شهدای مدافع حرم جاریست و از همان برکت است که امروز درباره ثمرات حضور مستشاری ایران حرف می زنیم واگرنه باید از پشیمانی درباره یک غفلت بزرگ تاریخی می نوشتیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤️خون به دل مادران شهدای مدافع حرم
🔻سوریه سقوط کرد؛ اما برخی تحلیل ها به دل مادران و همسران شهدای مدافع حرم خون می کند.
🔻به این گزاره ها دقت کنید:
- اگر حاج قاسم بود چنین نمیشد
- خون شهدای مدافع حرم تضییع شد
-تعلل در وعده صادق باعث شد سوریه سقوط کند
- قطعنامه 598 تکرار شد
- به حرم حضرت زینب و حضرت رقیه ظلم کردیم.
🔻به اینجا نیز ختم نمی شود. بالاخره یک سوال وجود دارد و آن اینکه رهبرانقلاب کجاست؟
و حالا ادامه اش:
-دولت پزشکیان مجدد خیانت کرد. تعلل کرد و تحمیل.
-اطرافیان رهبرانقلاب اطلاعات غلط می دهند
-علیرغم میل باطنی رهبری انقلاب یک برجام منطقه ای رقم خورد
و متوجه نیستند که خواسته یا ناخواسته به رهبری انقلاب هم توهین می کنند.
🔻به نظر شما شباهت همه این گزاره ها در چیست؟ ماجرا محتوا نیست. یک چیز ساده؛ اینکه همه در یک توئیت جا می شوند.
🔻ما با یک بیماری عمیق در رسانه های اجتماعی مواجهیم و آن تحلیل های تک خطه است. تحلیل هایی که باید در یک توئیت جا شود. این تحلیل ها چه ویژگی دارند؟ و چه ثمری؟
1⃣اولا باید فوری زده شود واگرنه عقب می افتد. پس طبیعی است که نمی تواند جامع و متکی به جزئیات و مستندات باشد.
2⃣دوم اینکه باید کوتاه باشد پس نمی تواند مشروح باشد و مستدل. می شود قضاوت های گزاره ای.
3⃣سوم اینکه باید صریح و متفاوت باشد تا ساده و بدون فکر خوانده شود. پس می رود به سمت تندی و درشت گویی.
4⃣چهارم اینکه باید متکی به ترند باشد و لایک بگیرد. پس پشت سر مخاطب می رود و نمی تواند پیشرو باشد و روشنگر.
5⃣پنجم باید وسط نباشد پس می رود به سمت دوقطبی سازی دیو ودلبری.
🔻این تحلیل ها همیشه هست اما در بزنگاه های تاریخی خون به دل خانواده های شهدا و مردم می کند. چون هیچ ثمره ای جز خط کشیدن بر "راه طی شده" و "ناامیدی از آینده" ندارد.
🔻بیماری تحلیل های تک خطی، عجیب سندرم آزار دهنده ایست. در مکتب حاج قاسم میدان و سیاست دو روی یک سکه است. قاآنی غیر سلیمانی نیست.
🔻ماجرا اینست که تحولات امروز دنیا خاصه در حوزه نظامی و میدان آنقدر پیچیده است که با تحلیل های قطبی و ساده قابل قضاوت نیست.
نقد کنیم و مطالبه. اما مسلط شویم بر ابزارش. هم محکمات جمهوری اسلامی را بشناسیم و هم جزئیات میدان را. واگرنه در تمام بزنگاه ها گرفتار حیرت و تشویش می شویم. ثمره نهایی تحلیل های تک خطی، گیجی در میدان رسانه است.
🔻جمهوری اسلامی تغییر نکرده است. ما همانیم که بودیم. همچنان مدافع مقاومت و مخالف ظلم و مدافع حرم. اما صحنه تغییر کرده است. ثمره خون شهدای مدافع حرم، امروز در بی آبرویی و بی حیثیتی رژیم صهیونیستی است که به اعتراف خودشان ماه هاست تنها برای موجودیت شان می جنگند. حمایت از این و آن برای تقویت مقاومت بود که شد. اگر ادامه آن مسیر میسر بود و ضرورت داشت، همچنان ادامه پیدا می کرد اما چنان نبود و چنین نشد. نه این اسد، آن اسد بود و نه شرایط سوریه مثل گذشته. معیار حق بودن جمهوری اسلامی این نیست که نعل به نعل گذشته عمل کند. معیار تصمیم درست نه تکرار گذشته است و نه عبور از آن؛ عمل به اقتضای شرایط است.
🔻محکمات جمهوری اسلامی تغییر نمی کند. همان است که بودیم. کنار سوریه هستیم باز هم برای دفاع از مقاومت و حریم حرم و حرمت مردمسالاری.
@mahdian_mohsen
🔻سخنی با حاج آقای قاسمیان
حجت الاسلام قاسمیان اخیرا در یک برنامه تلویزیونی با انتقاد مجدد از انتقام گفته اند که درنگ باعث شک شده و در نهایت منجر به تغییر اولویت ها می شود و آنوقت یا انتقام نمی گیریم یا حداقلی عمل می کنیم که فرقی با انتقام نگرفتن ندارد.
این در حالی است که رهبرانقلاب در دیدار سیزده آبان فرمودند: مطمئن باشید هیچ حرکت دشمن از جانب کسانی که به عنوان نماینده ملت ایران در تلاش برای مقابله هستند، بیپاسخ گذاشته نمیشود و قطعا پاسخ دندان شکنی دریافت خواهند کرد.
البته پیشتر نیز تعبیر صریح تری داشتند؛ آنجا که در خطبه های نماز جمعه فرمودند: نه تعلل می کنیم و نه شتاب زده عمل می کنیم. و این درحالی است که جناب اقای قاسمیان پیشتر گفته بودند این تاخیر ها در انتقام، یعنی افتادن در تله دشمن.
البته ماجرا به این موارد ختم نمی شود. آقای قاسمیان در ماجرای عین الاسد گفتند این عملیات فیک است و چون بنای انتقام نداشتیم اساسا در تله دشمن افتادیم. کدام عملیات؟ همان که رهبری انقلاب درباره آن فرمودند ضربه موثر نظامی و بلکه بالاتر حیثیتی بود. همان که سبب شد روز عملیات را یوم الله بنامند.
در نهایت اینکه در همین برنامه رسانه ملی در مقام یک کارشناس نظامی توصیه می کنند که باید مثل ماجرای سوریه ورود مستقیم به میدان کنیم به این بهانه که حزب الله در جنگ زمینی به خوبی نمی تواند پیش رود. یعنی دقیقا در همان جایی که حزب الله توفیق چشمگیر داشته است و رژیم صهیونیستی را مجبور به پذیرفتن آتش بس می کند، آقای قاسمیان منکر می شوند.
🔻از آنجائیکه ممکن است ایندست تعابیر موجب به خطا انداختن ذهن مخاطب شود ذکر چند نکته خیرخواهانه ضروری است.
🔻اولا اختلاف نظر کارشناسی با رهبرانقلاب اشکالی ندارد. اینرا خود رهبری نیز پیشتر تذکر می دهند. اما اینکه بعد از توضیح و تصریح روشن رهبرانقلاب درباره زمان اجرای انتقام، باز هم همان حرف را تکرار کنیم، آنهم در حوزه ای که تخصص ما نیست، جای گلایه دارد.
و اما درباره انتقام و وعده صادق و اساسا نسبت ایران با جبهه مقاومت نیز ذکر چند نکته ضروری است.
1️⃣یکم. خطای نظامی:
همانطور که رهبری انقلاب و دیگر مسوولین نظامی بارها گفتند زمان انتقام جزئی از عملیات است. اصل بر اعتماد کامل به مسوولین است. بی اعتمادی به مسوولین کشور و خودتحقیری همان پروژه ای است که دشمن با تعرض نظامی به دنبال آن است. انتقام نیازمند محاسبات نظامی است. اینکه تعویق در زمان عملیات را به حساب انفعال فرماندهان نظامی بگذاریم حتما ظلم است.
2️⃣دوم. خطای راهبردی
جناب آقای قاسمیان تحلیل ناتمامی از جنگ و مقاومت دارند. مساله اصلی در این جنگ نامتقارن صرفا در میدان نظامی تعیین تکلیف نمی شود. کما اینکه میدان نیز بخشی از این جنگ است. امروز با طوفان الاقصی سه افسانه اصلی رژیم صهیونیستی که با آن نزدیک یک قرن ظلم و جنایت کردند فروریخته است. افسانه مظلومیت و افسانه اقتدار و افسانه سرزمین موعود. بهم زدن این روایت چند ده ساله نیازمند مجموعه ای از اقدامات نظامی و سیاسی و رسانه ای و دیپلماتیک و غیره است. این همان اصلی است که امثال آقای قاسمیان آنرا ناقص می بینند و در ظاهر جنایت ها متوقف می شوند.
درباره عین الاسد نیز همین اصل حاکی بود. به همین دلیل است که رهبری انقلاب می فرمایند عین الاسد ضربه حیثیتی بود و باعث شد که دشمن محاسبتش را در باره جمهوری اسلامی تغییر دهد. همانکه آقای قاسمیان می گویند به دلیل فیک بودن دشمن ما را جدی نگرفت تا جبران کند.
3️⃣سوم. خطای تشخیص.
جناب آقای قاسمیان در تحلیل میدان نیز دچار دقت لازم نیستند. نمونه اش همین تحلیل ناقص از میزان توانایی حزب الله در جنگ زمینی است. حتی درباره حضور ایران در جنگ نیز دچار اشتباه هستند. اجمالا اگر ایران در میدان حضور و نقش ندارد پس ماجرای شهدای ایران در سطح فرماندهی نظامی و حضور مستقیم شان در جبهه مقاومت به چه دلیل است؟
4️⃣چهارم. خطای حکمرانی.
و خطای چهارم در تحلیل جامع از جنگ است. تصمیم گیری در سطح جنگ نیازمند تحلیل همه جانبه در تمامی سطوح است. شجاعت و جسارت، جای تدبیر و عقلانیت و محاسبه شرایط کشور و منطقه را نمی گیرد. چه بسا اقدام شتابزده، تلاش مقاومت در میدان را هم تحت تاثیر قرار دهد.
اشکال اساسی آقای قاسمیان و ایندست تحلیل ها ناشی از این است که اساسا جنگ و جهاد را صرفا در قتال دیده اند و تحلیل جامع از جنگ با همه ابعاد آن ندارند. مساله اصلی در این جنگ راهبردی و همه جانبه، شکستن اراده دشمن است. بااین توضیح یکبار دیگر طوفان الاقصی را تا امروز و نقش جمهوری اسلامی را قبل و بعد از آن مرور و تحلیل کنیم و ببینیم مقامت کجا قرار دارد و رژیم زبون صهیونیستی کجاست.
@mahdian_mohsen
🔻وفاق در استیضاح
یک وقت می گوئیم استیضاح حق مجلس است ولی یک بار سخن از وفاق می گوئیم. اقدام مجلس در استیضاح وزیر اقتصاد مصداق وفاق است. چرا؟
به چنددلیل:
یکم. نیت مجلس مهم است. اقدام مجلس سیاسی و جناحی نبود چنانچه اگر این بود نباید رای اعتماد اولیه انجام می شد.
دوم. هدف مشترک دولت و مجلس اهمیت دارد. تلاش مجلس برای اصلاح وضع موجود و ترمیم زندگی مردم بود که منطبق با دغدغه دولت محترم است.
سوم. دلسوزی برای دولت نیز سخن دیگری است. در تمام نطق ها این تذکر وجود داشت که مخالفت با وزیر به جهت حمایت از دولت است. مجلس نقصی را در دولت شناسائی کرد و بر اصلاح آن تصمیم گرفت. یعنی هدف مچ گیری نبود و دستگیری بود.
اما بعد از جلسه استیضاح برخی اینطور وانمود کردند که مجلس پروژه وفاق رئیس جمهور را تضعیف کرده است. چنین نیست. وفاق یکی شدن نیست. وفاق عدول از مواضع برای اهداف مشترک و بلندتر و عمیق تر است. وفاق امریست اخلاقی. عدول از موضع نیز همه جا یک حرف زدن نیست. خیلی جاها رسیدن به هدف مشترک در تنوع و تفاوت مواضع است.
وفاق خودش موضوعیت ندارد و بلکه طریقیت دارد. هدف از وفاق تلاش برای حل مشکلات مردم است. هدف نهایی برداشتن بارهای بزرگ این خاک و کشور است. با این توضیح در مواردی نیز ایصال به این هدف در نقد و تذکر و اصلاح و بلکه اختلاف است. اما مهم اینست که همین اختلاف نیز باید رنگ یکدلی و دلسوزی و خیرخواهی داشته باشد.
وفاق یک اصل اخلاقی است برای رسیدن به اهداف مشترک. این تلقی از وفاق که همه باید گوش به فرمان باشند و یک حرف بزنند و یک رنگ شوند تلقی ظاهرگرایانه است.
جلسه استیضاح وزیر اقتصاد به این فهم چنین آرایشی داشت. همان مجلسی که علیرغم شناخت کامل به آقای همتی رای اعتماد داد، اینبار با همان هدف یعنی حل مسائل فوری اقتصادی، وزیر را برکنار کرد.
هریکی شدنی منجر به تحقق هدف بزرگتر نمیشود، چه بسا نقد و اصلاح و ترمیم دلسوزانه ولو تلخ و گزنده، به هدف نزدیکتر باشد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻یک بوسه و درس های رسانه ای حماس
🔻بوسه اسیر اسرائیلی بر پیشانی نیروی قسام، همه رسانه های دنیا را مبهوت کرد. کار به جائی رسید که وب سایت رسانه ای لایف اعتراف کرد پلتفرم های عبری در تلاش برای سانسور تصاویر اند. از آنسو روزنامه پرخواننده و صهیونیستی معاریو نوشت که این تصاویر جهان را متحیر کرده است. پیشتر وال استریت ژورنال نوشته بود که تصاویر تبادل اسرا، نمایش قدرت نمایی حماس است.
🔻واقعیت اینست که موشک رسانه ای حماس در خدمت مقاومت و مجاهدت یک هجمه ترکیبی علیه صهیونیست ها را رقم زده است. ابعاد این جنگ روایت ها بسیار چشم گیر و آموزنده است.
🔸بوسه اسیر اسرائیلی نشان داد که رفتار حماس با اسرا چه میزان انسانی است.
🔸لباس نظامی بر تن اسرای صهیونیستی نشان می داد اینها مردم عادی نبودند.
🔸استفاده از لوگوی طوفان الاقصی نشان داد هویت قیام 7 اکتبر ماندگار و تاریخی خواهد شد.
🔸استفاده از ماکت موشک های آمریکایی بر تابوت اسرا نشان داد مجرم اصلی چه کسی است.
🔸تصویر مبارز فلسطینی همچون ریشه درخت، نشان داد این مقاومت مستحکم و ماندگار و پرثمر خواهد بود.
🔸گردنبندها و دستبندهای پرچم فلسطین بر دست و گردن اسرا تحقیر رژیم پوشالین صهیونیستی بود.
🔸حضور پرشور فلسطینی ها در تبادل اسرا نشاندهنده اتصال حماس به مردم و پایگاه اجتماعی آنها بود.
🔸استفاده از ماشین و ادوات به غنیمت رفته در تبادل اسرا، قدرت نمایی و تحقیر صهیونیست ها را به همراه داشت.
🔻و البته این فهرست بسیار فراتر از این موارد است. قدرت حماس در روزهای قیام و رویارویی نیز شگفتی ساز بود و کمتر از موشک ها و مقاومت نظامی حماس نداشت.
🔻اما در این میان برای ما نیز درس های عمیق رسانه ای وجود دارد. درس هایی که فراتر از محتوا و تکنیک است و باید درباره آن ساعت ها نوشت.
🔻تنها به چند مورد اشاره می کنم.
1⃣یکم. پیروزی بر تکنولوژی و تسخیر آن
حماس نشان داد می توان بر تکنولوژی به عنوان محصول جهان بینی و تمدن مادی غرب، تفوق پیدا کرد. این درس ها خاصه برای کسانی است که به اسم غربشناسی و یا ژست های چپ گرای رسانه ای اعتقاد دارند تکنیک و رسانه قابل تحول نیست.
2⃣دوم. اتکا به شهروند رسانه ها بجای ابررسانه ها
حماس هژمونی ابررسانه های صهیونیستی را در هم کوبید. مالک بزرگترین رسانه های دنیا صهوینست ها هستند. سالهای سال با امپراطوری رسانه ای بزرگترین دروغ های تاریخ را به خورد افکار عمومی جهان دادند. و حالا حماس با درگیر کردن شهروند رسانه ها توانست این سیطره را بشکند و پیامش را به سرتاسر دنیا برساند. مهمترین دستاورد 7 اکتبر شکستن بزرگترین دروغ های تاریخی صهیونیست ها بود. چه دروغ مظلومیت تاریخی و چه دروغ هیبت و قدرت امنیتی و نظامی شان.
3⃣سوم. ساخت روایت از واقعیت و ساخت واقعیت برای روایت
مهمترین کار حماس این بود که در بزنگاه میدان، روایت اول را از واقعیت های نبرد ارائه می کرد. یک نمونه آشکار آن تجاوزهای دردناک اسرائیلی ها به زنان و کودکان غزه بود که حماس با روایت درست و دقیق روح و روان جهان را درگیر کرد.
اما حماس برای ساخت روایت، دست به ساخت رویداد و واقعیت هم می زد. ساخت واقعیت به معنای رویداد معنادار و رسانه ای که بتواند مخاطب را با حقایق میدان آشنا کند. اقدامات نمادینی که یک نمونه آشکارش در همین تبادل اسرا صورت می گیرد.
🔻اما همه این موارد یک سوی ماجراست. سوی اصلی، روایت عمیق و باطنی از صحنه مبارزه است. دیدن درست به اندازه روایت درست اهمیت دارد. تنها یک مجاهد است که می تواند عمق الهی رویداد را دقیق و عمیق ببیند و از ظواهر عبور کند تا سنجیده روایت کند.
🔻درس های رسانه ای حماس به اندازه هویت مقاومت بااهمیت است. چه بسا درس اصلی اینجاست که آنچه به رسانه حماس قدرت بخشید همان هویت مقاومت است. دو هویت نیستند. رسانه به مقاومت ضمیمه نشده است. یک هویت اند که یک جا در صحنه نبرد خود را نشان می دهند و یک جا در صحنه ذهن و دل.
🔻روایت حماس از میدان، به واسطه نگاه توحیدی و قدرت ایمانی شان باعث شد جان دنیا را درگیر سازند و طبیعی است که بنا به سنت الهی نصرت و برکت تکوینی نیز به این جهاد رسانه ای مدد می دهد. حرف تمام است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻لطفا به خودتان بگیرید؛ رهبری با شماست
🔻بله رهبرانقلاب با شماست. خود شما. هرجا که نشستید. تفاوتی نمی کند. مخاطب اصلی هرکسی است که تریبون دارد. و صدالبته مدیران رسانه ها مخاطب اصلی هستند. از آقای صداوسیما گرفته تا باقی رسانه ها. تا همین قلم که این سطور را می نویسد.
🔻یکی از پربسامدترین سخنان رهبری انقلاب طی چند ماه و بلکه چند سال گذشته جهادتبیین و روشنگری بوده است و حالا در دیدار اخیر با مردم آذربایجان حجت را تمام کردند.
🔻با این حال یک بدفهمی ممکن است مانع قیام رسانه ای شود و آنهم اینکه هرکس در خلوت خود بگوید من که مشغول تلاش و جهادم و بار این تکلیف مهم را به دیگران حواله دهد؛ خیر. کم کاری به روشنی خورشید است. عوارض آن نیز روشن است؛ فاصله معنادار ذهن ها تا واقعیت ها. اما چرا؟ دقیقا چه چیز باید اصلاح شود؟
🔻حرف بسیار است اما خلاصه کلام؛
آنچه رهبرانقلاب بدان اشاره می کند بسیار فراتر از منبری است که به طور مرسوم در هیات ها برگزار می شود. روضه و اشکی که در جنگ حق و باطل امروز روشنگر نباشد در خدمت سیدالشهدا نیست. اگر جرئتش بود، باید گفته می شد در خدمت شیطان است. رسانه عدالتخواهی که بی اعتنا به ظلم رسانه ای امروز است، خبرنگار و رسانه دشمن است.
🔻فرمان رهبرانقلاب نیازمند یک تحول معنایی در رسانه است. کدام تحول؟
مساله اصلی اینست که رسانه باید از اقدام روزمره و طبیعی خارج و آرایش جنگی بگیرد؛ همین. کل کلام در این عبارت است. در دل آرایش جنگی دوجزء مفروض است. اول دشمن و دوم مجاهدت.
🔻دیدن دشمن به اقدام رسانه ای ما رنگ می زند. آرایش رسانه ای باید دقیقا نقطه مقابل هدف گذاری دشمن باشد. امروز دشمن امید را هدف گرفته است. تخریب اعتماد به نفس و چنددستگی را نشان کرده است. برای خودتحقیری برنامه ریزی می کند. با این توضیح رسانه باید متناسب با همین اهداف آرایش بگیرد. هم در خنثی سازی و هم تهاجم بی امان به دشمن.
🔻و اما دوم مجاهدت است. در جنگ با دشمن تنها کسانی می مانند که مجاهدت داشته باشند. شب و روز نشناسند. از مال و آبروی شان خرج کنند. خود را کاملا بروز و مجهز به علم و مهارت و ابتکار و خلاقیت کنند. اینها ابزار مبارزه است. با زندگی عادی نمی توان مقابل دشمن آرایش گرفت.
🔻حرف تمام است؛ آنچه رهبرانقلاب می خواهند آرایش جنگی است. مجاهدت مقابل دشمن در دفاع از مردم. دشمن، ذهن و قلب هر نفر از این مردم مظلوم را تصاحب کند گوئی بخشی از این خاک را به غارت برده است. باید غیرت داشت.
🔻واگرنه به تعبیر مرحوم شریعتی :"وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غائبی هرکجا خواهی باش. چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی هردو یکی است." روحش شاد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻درباره این عکس و راه پیمائی امسال
راه پیمائی تماشایی امسال چشم ها را کشید و خیره کرد. اما این مردم مگر دلار 90 هزار تومانی را ندیدند؟ گلایه از گرانی ها نداشتند؟
خیلی ها با اظهار لطف و محبت به مردم ایران نوشتند: مردم علیرغم اعتراض به وضعیت اقتصادی بازهم به خیابان آمدند و از نظام و انقلاب حمایت کردند. حرف درستی است. ذهن من هم درگیر همین حرف ها بود. اینکه مردم آنقدر بصیرت دارند و هوشیارند که میان نظام و انقلاب با عملکرد مسئولین فرق و تفاوت قائلند.
اما عکسی از یک پیرمرد اصفهانی در راه پیمائی دیدم که یک متن ساده در دست داشت و رشته افکارم را بهم ریخت. نوشته بود: "قیمت ارزاق عوض شده، رزاق که عوض نشده"
جمله پیرمرد یک تکانه عارفانه بود. پیرمرد با معرفت به امری فراتر از هوشیاری ذهنی و اندیشه ای توجه داشت.
بله مردم ما بین نظام و انقلاب با مسئولین و عملکردشان تفاوت قائلند. اصل، انقلاب است و نقص و ضعف اقتصادی فرع ماجرا. یک نظام اسلامی داریم که غیر از دولت است و صیانت از آن فراتر از کم و کسری هاست. اما پیرمرد به امری فراتر از همه اینها توجه دادند و آنهم ایمان است.
ایمان غیر از اندیشه و ذهنیات است. فراتر از خردورزی است. ایمان توجه توحیدی به دنیا است؛ فهم و درک امتداد توحید در متن زندگی است. ایمان نشاندن نظام های اندیشه ای و اعتقادی در قلب است. رسوب ایمانی در قلب، تنها زمانی میسر است که باورهای معرفتی و اندیشه ای بکار بسته شود؛ به عمل بستن و تکرار و تکرار آنها.... اینجاست که وقتی به قیمت ارزاق می رسد توجهش از رزاق برنمی گردد.
مردم ما اندیشه توحیدی انقلاب را نزدیک نیم قرن در عمل بکار بستند و امروز از میوه ایمانی آن بهره می برند. مردم ما بصیرت و هوشیاری دارند اما بالاتر از آن ایمان دارند. دقیقتر اینکه بصیرت شان نیز از سر ایمان شان است. عصر، عصر ایمان است. عصر دانائی گذشته است. هرکس داناست و علم و هوش دارد، معلوم نیست تا پایان این راه همراه باشد.
مردم غزه را ببینیم و هیچگاه این افسانه تاریخی را فراموش نکنیم. آنچه این افسانه رویایی را روی زمین محقق ساخت ایمان مردم بود.
عکس دستنوشته پیرمرد را که دیدم احساس کردم اساسا این تعبیر که مردم علیرغم گرانی دلار به راه پیمائی آمدند، کافی نیست و حق مطلب را ادا نمی کند. اساسا مقایسه ایندو کسر شان مردم است. مردم آمدند چون مومن اند. چون ایمانی اند. چون رزاق را می بینند نه ارزاق...
قدر این مردم را بدانیم و کم نگذاریم.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻درباره فرزندان خمینی
🔻چرا محمدالضیف و یحیی السنوار و دیگر مجاهدان عالم فرزندان حقیقی خمینی هستند؟ این تعبیر بیش از این یک برداشت ذوقی باشد یک حقیقت است. به واقع مجاهدان عالم فرزندان خمینی هستند. باید رابطه امام و مجاهدین عالم را توضیح داد.
🔻یک قیام داریم یک اقامه. قیام بلند شدن است و اقامه بلند کردن. رهبرانقلاب درباره اقامه نماز اینطور توضیح می دهند که اقامه نماز به معنی نماز گزاردن و نماز خواندن نیست. بلکه نماز به پا داشتن است. یکبار یک نفر برای خدا قیام می کند. یکبار برای خدا دیگران را هم به قیام دعوت می کند. امام خمینی پیش از انقلاب هم خود قیام کرد و هم دیگران را دعوت به قیام کرد.
🔻اما از اقامه بالاتر هم داریم. اینکه همواره اهل قیام بمانیم. اهل قیام ماندن فرهنگ سازی می خواهد. یعنی فرهنگ قیام را ایجاد کردن. خروجی فرهنگ سازی، جامعه سازی است و راه جامعه سازی نیز تنها و تنها نظام سازی است. اگر نظام متکی بر فرهنگ استقامت و پایداری ساخته شود، فرهنگ مقاومت حاکم و جامعه مجاهد ساخته می شود.
🔻امام بعد از انقلاب به مردم می گوید " رفیق نیمه راه نباشید." می فرماید شما انقلاب کردید. اما اینطور نیست که برویم سراغ کارمان. در رأس امور این است که ما این امر الهی را که فَاسْتَقِمْ کَما امِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ این امر الهی را ما اجرا کنیم."
امام جای دیگر با روایتی از پیامبر توضیح می دهند که این آیه رسول خدا را پیر کرد و بعد به نقل از استاد خود آیت الله شاه آبادی علت پیر شدن پیامبر با این آیه را توضیح می دهند :" این آیه در سوره های دیگر هم هست، ولی چرا رسول خدا می فرماید سورۀ هود مرا پیر کرد؟ برای اینکه یک جمله اضافه می کند و آن جمله «من تاب معک» است" یعنی هم رسول خدا باید استقامت کند و هم جامعه را به استقامت همراه کند. امام توضیح می دهد که چه بسا در قیامت از پیامبر درباره استقامت امتش سوال کنند.
🔻بازگردیم به ابتدای متن. از اقامه مهمتر اینست که فرهنگ مقاومت را ایجاد کنیم تا استقامت همواره زنده بماند و برای ایجاد فرهنگ مقاومت هیچ راهی نیست جز ایجاد ساختارهایی نیست که قیام کننده و مجاهد تربیت کند و این یعنی نظام سازی. یعنی حکومت اسلامی.
اینجاست که روشن می شود چرا محمدالضیف فرزند خمینی است. انقلاب ما تجلی فاستقم کماامرت و من تاب معک است. البته در ابتدای راهیم اما هرجای عالم مجاهدی قیام کرد و بر ظلم تاخت و از مظلوم دفاع کرد تربیت یافته مکتب خمینی است.
@mahdian_mohsen
🔻درباره شرمندگی رهبرانقلاب
رهبرانقلاب پس از شنیدن گلایه های یک تولیدکننده از تعلل چهار ساله مسئولین فرمودند: "من شرمنده شدم"
🔻برداشت خطائی است اگر فکر کنیم این شرمندگی صرفا از باب ادب و اخلاق است و یا خواسته اند با اغراق، احساس مسئولیت بیشتر در مسوولین ایجاد کنند. خاطرم هست سالها پیش چنین عبارتی را برای یک جوان بیکار بکار بردند و فرمودند شرمندگی من از آن جوان بیکار که دست خالی خانه می رود از خود آن جوان بیشتر است. حتی فرمودند از این غم نظام شرمنده است.
🔻اگر عمق این شرمندگی را دقیق تر کنیم، چه بسا درد و داغ آن بیشتر فهم شود و برای اصلاح وضع موجود تعصب و اهتمام بیشتری ورزیم. وقتی می گویند شرمنده شدم عین واقعیت است. به معنای حقیقی کلمه شرمنده شدند و اغراقی در آن نیست. از آنرو در دل این شرمندگی دو پیام همزمان مستتر است.
1⃣اول اینکه وقتی خطائی وجود دارد و اهمالی صورت می گیرد، این خطا صرفا به پای این مسوول و آن یکی نیست. خطای او بپای همه نظام است. لذا در ماجرای اشتغال فرمودند نظام شرمنده است. رهبرانقلاب همه اجزای نظام را شوونی از ولایت می دانند. هرچند هر بخش مختار و پاسخگوی عملکرد خودش است اما وقتی یک بخش خطا و کم کاری می کند این خطا ناخواسته به پای همه نظام نوشته می شود. اگر هر مسوولی این بخش را عمیقا درک کند آنوقت در کار و جهاد درنگ نمی کند؛ خطا و خدای نکرده فساد که بماند.
2⃣و اما دومی. او خود را مثل یک پدر مقابل خانواده شرمنده می بیند. فرمودند بلکه بیشتر از همان جوان بیکار...علت شرمندگی بیشتر نیز مسئولیت بیشتر است. بازهم اگر هر مسوولی بداند که غم و غصه مردم، به دردکشیدن نظام و امام امت منتقل می شود، برای خدمت وتلاش شبانه روزی سرازپا نمی شناسند.
🔻خلاصه اینکه شرمندگی امام جامعه را اینطور بفهمیم. اساسا پدر چنین شانی دارد. او مثل هر پدری خطای فرزند را خطای خود می داند و با درد کشیدن فرزند درد می کشد. آنهم پدری که برای دنیا و آخرت فرزند، بر او دلسوزتر است.
🔻 و اما سخن آخر؛
هر مسوولی به خود رجوع کند و ببیند در دل چنین شرمندگی مقابل کسری ها و درد مردم دارد؟ اگر ندارد نفس او مهیای برداشتن بارهای بزرگ نیست؛ خود و مردم را معطل نکند.
@mahdian_mohsen
🔻تیک وتاک و درسی برای مسوولین جمهوری اسلامی
1⃣یکم.تیک تاک در آمریکا با 170 میلیون کاربر از دسترس خارج شد. اما اصل خبر اینجاست: به گزارش رسانه های آمریکایی دلیل این محدودیت عبور تیک تاک از ارزش های آمریکایی است. پیشتر نیز برخی از کشورهای اروپائی با همین استدلال سراغ محدودیت رفتند و در توضیح این تصمیم به نقض ماده هفتم معاهده اتحادیه اروپا از سوی برخی شبکه های اجتماعی اشاره کردند که به ارزش هایی مثل آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و غیره توجه دارد.
2⃣ دوم. اگر خاطرتان باشد در کشاکش انتخابات ریاست جمهوری مهمترین استدلال برخی نامزدهای محترم برای رفع فیلتر پلتفرم ها این بود که وقتی شرایط کشور امنیتی نیست پس دلیلی بر فیلتر وجود ندارد. حال آنکه پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. آشوب ابتدا ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. اقدام ضدامنیتی نتیجه یلگی پلتفرم هاست.
3⃣سوم. اساسا ملاک تصمیم در حکمرانی مجازی آمریکایی و اروپائی برخلاف تصور ما امنیتی نیست و سخن اصلی بر سر فرهنگ و ارزش ها و هنجارهاست. در عصررسانه های اجتماعی ما با پدیده های جدیدی از تسلط ارزش ها و هنجارهای اجتماعی مواجهیم که امری فراتر از خبررسانی است.
نقش پلتفرم در ساخت سبک زندگی است نه صرفا اطلاع رسانی. پلتفرم نقش شناختی دارد که گستره حضورش در جوامع، از ذهن تا رفتار است نه صرفا کسب اطلاعات و انتقال داده. همین تلقی ساده انگارانه از رسانه است که موجب اختلال تصمیم گیری در حکمرانی شده است.
4⃣چهارم. اجازه دهید چند جمله عمیق تر ورود کنیم. ماجرای پلتفرم ها در انتشار اخبار دروغ و جعلی نیست که تصور کنیم می تواند منشا اقدام ضدامنیتی شود. بلکه مساله اصلی در پلتفرم ها انتشار اشتباه پراکنی است. فرق اشتباه و دروغ در نیت منتشر کننده است. دروغ با مکر تولید می شود اما اشتباه تنها یک روایت و برداشت است.
اما ماجرا کجا نگران کننده و ویرانگر می شود؟ وقتی یک اشتباه لایک می گیرد و به اشتراک گذاشته می شود. وقتی یک اشتباه منشا تولید اشتباهات دیگر می شود. و در نهایت وقتی الگوریتم های فنی و حقوقی پلتفرم ها و شبکه های دشمنی نیز وارد این چرخه ویروسی می شود. اینجاست که یک اشتباه تبدیل به تلقی مسلط اجتماع می شود. اگر انتشار اخبار جعلی موجب نگرانی امنیتی می شود، انتشار اشتباهات اجتماعی دهها برابر باید نگرانی فرهنگی بسازد که متاسفانه نمی سازد.
5⃣پنجم. این متن در دفاع از محدودیت نیست. به تعبیر دقیقتر محدودیت همه ماجرا نیست و یک ابزار تکمیلی در کنار دیگر اقدامات است. اما گام اول تلقی درست از شناخت پلتفرم و سهم آن در ساخت فرهنگ و تسلط ارزش ها و هنجارهاست. بی اعتنایی به سهم فرهنگ ساز پلتفرم ها ویرانی ساز است و چه بسا ابعاد آن بسیار فراتر از اقدامات ضدامنیتی است. این درسی است که باید از حکمرانی مجازی آمریکایی بگیریم.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻اگر اینجا لس آنجلس بود
🔻فرض کنید خدای نکرده آتش سوزی مهیب آمریکا در ایران بود؛ آنگاه واکنش رسانه های وابسته به آمریکا و جارچی های وطنی و جماعت غرب پرست داخلی را حدس بزنید.
🔻هزاران هکتار در آتش سوخته است و چند ده میلیادرد دلار تا امروز خاکستر و ده ها نفر کشته و زخمی و دارایی مردم دود شده و در شهرسوخته ها حکومت نظامی شده است و گاردویژه ماموریت گرفته است تا اموال مردم غارت نشود و عکس و فیلم هائی از ناکارآمدی مدیریت بحران در اطفای حریق منتشر می شود اما رسانه ها و سلبریتی ها زبان به کام گرفتند.
🔻کسی از کشته شدن و سوختن دارایی مردم خوشحال نمی شود. کسی برای مردم عادی در هیچ کجای دنیا آرزوی مرگ نمی کند. هلال احمر ایران به درستی برای کمک به مردم اعلام آمادگی کرده است، اما نمی شود به سوختن اقتدار توهمی و هیبت پوشالین آمریکا بی توجه بود ...
🔻برای اینکه رفتارکاریکاتوری رسانه های دشمن را ببینید فرض کنید این ماجرا خدای نکرده در ایران بود...
1⃣یکم؛ تمام رسانههایشان بهخط میشدند تا شب و روز عکسها و تصاویر را با جزئیات بازنشر کنند. اگر هم تصویری پیدا نمیکردند از عکسهای گذشته یا ساختگی یا هوش مصنوعی استفاده میکردند. حالا حجم اخبار همین حادثه را در رسانه های مدعی آزادی ببینید.
2⃣دوم. ترامپ اعتراف کرده است میزان مهار آتش صفر است. بایدن شهر سوخته را به منطقه جنگی توصیف کرده است و نگران غارت اموال مردم شده است. اما هیچ رسانه آمریکایی مسوولین کشور را تحقیر و متهم به ناکارآمدی و تهدید به استعفا نمی کند.
3⃣سوم. دارایی بخش قابل توجهی از سلبریتی های آمریکایی در آتش سوخته است اما کام از کام باز نمی کنند. اماا گر اینجا بود تمام سلبریتیها باید بهصف ميشدند. هر میزان هم لازم بود پول خرج میکردند .
4⃣چهارم. از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیجهای فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسرها را بهخط میکردند و سکه میدادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند تا این احساس ایجاد شود که حاکمیت در کنترل بحران وامانده است و این وامندگی نیز ناشی از ناکارآمدی ساختاری چهل سال گذشت است.
5⃣پنجم.عدهای سادهلوح و خودحقیرپندار را هم تحریک میکردند تا دوزانو مقابل غرب نشسته و آب از دهانشان بریزد و انگشت حسرت و حیرت به دهان بگیرند و در مقابل کشور را متهم به ناکارآمدی و فساد و تباهی کنند.
6⃣ششم. به گفته جرالد سلنته، کارشناس آمریکایی میلیارد ها دلار بودجه مردم آمریکا خرج نسل کشی در غزه می شود اما کسی در خیابان راه نمی افتد و شعار بدهد نه عزه نه اوکراین جانم فدای سوختگان ....
7⃣هفتم. از فرصت استفاده و تمام گروههای آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را بهصف میکردند تا میتوانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه میزدند تا ترس و وحشت حاکم شود و مردم احساس کنند همهچیز از دست رفته است.
8⃣هشتم. 45 هزار نفر در غزه سلاخی شوند و کودکان و زنان را به آتش بکشند و طفلان معصوم در سرمای شهر و نبود غذا و دارو یخ بزنند اما در مقابل یک نفر در آتش لس آنجلس صدمه نبیند که عده ای شمع روشن می کنند و شام غریبان می گیرند.
9⃣نهم. اگر در ایران باشد می شود ناکارآمدی دین در اداره کشور و اگر در آمریکا باشد کسی حق ندارد بگوید این چوب خداست برای حاکمانی که در غزه آتش جنایت بپا کردند.
🔟دهم. اگر در ایران باشد می شود یک نماد و نشانه از ضعف و ناکارآمدی ساختاری و اصلا کارخودشان است اما اگر در آمریکا باشد می شود حوادث طبیعی ناشی از آب و باد و خاک و جنگل.
🔻 پنهان سازی واقعیت در غرب و آمریکا و ساخت تصویر دروغ از ایران پروژه مشترک دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران است. این وقایع را از این منظر ببینید.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻چندنکته درباره پیام کوتاه رهبرانقلاب
🔻پیام کوتاه رهبرانقلاب به همایش رسانه ملی بدین شرح است:
" جناب آقای جبلی
شما و این حضرات نقش بیبدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- میدانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصهی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است."
🔻 و اما چند نکته:
1⃣یکم. پیام رهبری انقلاب تنها به رسانه ملی نیست. حداقل اینکه همه رسانه ها و فعالان شبکه های اجتماعی مخاطب این پیام اند. این عمومیت را می توان از روح حاکم بر پیام به سادگی استنباط کرد. همچنین متن پیام دارای گزاره هایی است که جایگاه و قدرت رسانه را توضیح می دهد و از این منظر توجه بدان برای حاکمیت سیاسی و حکمرانی مجازی نیز بسیار با اهمیت است.
2⃣دوم. فرمودند" نقش رسانه در پیکار کنونی جهان...." این تعبیر به روشنی از جایگاه متفاوت رسانه امروز می گوید. رسانه تنها ابزار اطلاع رسانی نیست؛ گذشت ان روزگار. رسانه تنها ابزاری برای گفت وگو و شعار آزادی بیان و غیره هم نیست؛ البته این هست. اما حداقلی از ماجراست. رسانه امروز ابزار کلیدی و نقش آفرین در مناسبات و معادلات تعیین قدرت در جهان است. حرکت به سمت قدرت مردم یا شیطان.
3⃣سوم. پیروزی در یک جبهه- و نه صرفا پیروزی در رسانه- را اینطور توضیح دادند: اول گرفتن پیام. دوم رساندن پیام و سوم روایت از واقعیت.
🔸گرفتن پیام:
گرفتن پیام یعنی اول ارتقای انسانی و دوم رشد تکنیکی کسب پیام. ارتقای انسانی یعنی با سازوکار سنتی و گذشته خبرنگاری نمی شود پیام را کسب کرد. نه فقط رشد علم و مهارت خبری ، بلکه به هویت و خرد و هوش رسانه ای علی حده نیاز داریم. انسان های جامع و خودساخته ای که خودشان جزئی از دریافت پیام اند. توضیحش بماند بعد.
🔸رساندن پیام:
اما بخش دوم رساندن پیام است. رساندن پیام یعنی اولا قدرت دادن به پیام و ثانیا توسعه و رشد ابزارها و مدل های توزیع پیام. قدرت دادن به پیام یعنی روش هایی که پیام اقناعی را برای اصابت به ذهن و قلب مخاطب قوت و عمق ببخشد. اما توسعه و ارتقای توزیع متکی به شناخت و مسلط شدن بر دنیای جدید رسانه است.
🔸روایت از واقع:
اما سوم فرمودند روایت از واقع. دریافت پیام و توزیع پیام یک سوی ماجراست. اما سوی دیگر ماجرا روایت از واقعیت است. می فرمایند قدرت در اختیار کسی است که توانائی روایت از واقعیت دارد. دیدن و خبر دادن از واقعیت کفایت نمی کند. بین دیدن و نگاه کردن تفاوت است. روایت از واقعیت یعنی درست دیدن و عمیق دیدن واقعیت. روایت از واقعیت یعنی دیدن لایه هایی از واقعیت که چشم ظاهربین آنرا فهم نمی کند. یعنی روایتی از واقعیت که جامع است. کلان است. عمیق است. راهبردی است. چنین روایتی چشم مسلح می خواهد که در غیر اینصورت روایت پیروزی در جبهه مقاومت را روایت شکست گزارش می کند؛ فرقی هم نمی کند که نیتش شر است یا خیر.
4⃣چهارم. فرمودند رسانه پیشتر و بیشتر از ابزار نظامی عمل می کند. یعنی شرایط جنگ را ببینیم و متوجه باشیم که امروز درگیر یک جنگ ترکیبی هستیم که در این جنگ هیبریدی آنچه موثرتر است جنگ در حوزه رسانه و افکار عمومی است. به سخن دیگر در این جنگ ترکیبی همه اجزای نزاع در خدمت جنگ در ساحت ذهن است. آیا حقیقتا اینطور آماده و آرایش جنگی گرفتیم؟
به تعبیر دقیقتر اگر در هر عرصه ای قوت پیدا کنیم، چه در عرصه نظامی و چه دیپلماسی و چه اقتصادی و چه هرچه اما اگر در عرصه رسانه منفعل باشیم و به جهت حکمرانی دچار ضعف شویم، میدان جنگ را واگذار کرده ایم. با این سخن آیا حکمرانی ما در عرصه فضای مجازی پیشتر و بیشتر از عرصه نظامی مجهز و آماده است؟
5⃣پنجم و در نهایت اینکه فرمودند دقت و تلاش و ابتکار. به این فهم عرصه امروز جهاد رسانه ای این سه رکن را توامان می خواهد. دقت یعنی علم و عقلانیت. تلاش یعنی اقدام جهادی. اساسا غیرجهادی در این عرصه نمی توان وارد شد و نتیجه گرفت. دست آخر ابتکار است. ابتکار یعنی هنر و خلاقیت. رسانه امروز به غایت به ساحت هنر نزدیک شده است و دیگر نمی توان با مدل خبررسانی گذشته اداره شود. امروز رسانه ای که قدرت خلاقیت و هنر نداشته باشد، حتما در این جنگ شکست می خورد.
🔻خلاصه اینکه پیام رهبرانقلاب خطابش تنها به مدیران رسانه ملی نیست. همه خود را مخاطب آن بدانیم. هم در سطح سربازان و سرداران جهاد تبیین و هم در سطح حکمرانی سیاسی.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻روی دیگر تصمیم رفع فیلترینگ
🔻دو اپلیکیشن رفع فیلتر شدند. تصمیم اجماعی شورای عالی فضای مجازی به جهاتی قابل دفاع است. یکی از اپ ها صرفا خدماتی است و دیگری فاقد ظرفیت لازم برای شبکه سازی گسترده و آثار مخرب الگوریتم های فنی و حقوقی دیگر پلتفرم ها است.
اما روی دیگر این تصمیم عدم رفع فیلتر در دیگر پلتفرم هاست. توقف تصمیم گیری در این شورا، حکایت از خردمندی و پرهیز از شتابزدگی دارد.
🔻درباره پلتفرم چند نکته حائز اهمیت است که در این متن صرفا به سه ملاحظه اساسی آن می پردازم.
1⃣یکم. شناخت خطا از ماهیت پلتفرم
برخی در یک تصور ساده اندیشانه تصور می کنند پلتفرم امتداد فنی رسانه های سنتی است. به همین دلیل وقتی سخن از پلتفرم می شود، نگران آزادی بیان می شوند. فارغ از اینکه همین گزاره نیز قابل بحث است و اساسا نام دیگر آزادی، رهایی نیست اما نکته کلیدی اینست که پلتفرم توسعه رسانه های سنتی نیست. پتلفرم مثل بخشی از جغرافیا و زندگی حقیقی مردم است. یعنی مردم از پلتفرم صرفا خبر دریافت نمی کنند، بلکه در آنجا زندگی می کنند. لذا احکام رسانه بر پلتفرم حاکم نیست.
🔻با این مقدمه کوتاه باید گفت که ما در ایندست پلتفرم ها دچار بی حاکمیتی هستیم. مثل اینکه در بخش هائی از کشور قانون حاکم نباشد یا قانون کشورهای دیگر حاکم باشد یا حاکمش جمهوری اسلامی نباشد. عوارض این خلاء حاکمیتی تکان دهنده است.
🔻پلتفرم از دو طریق شبکه سازی و الگوریتم های فنی و حقوقی، ارزش ها و هنجارهایی می سازد که غیر از فرهنگ و هویت و حاکمیت مردم ایران است. این باگ پلتفرمی نه در ایران، بلکه همه دنیا را نگران کرده است و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و اروپا نسبت به این بی حاکمیتی نگران و دست به کار محدودیت شده اند.
2⃣دوم. برداشت غلط از امنیت
یک تلقی رایج که بارها گفته شده اینست که فیلترینگ برای ایام آشوب است و وقتی آشوب نیست دلیلی برای محدودیت نیست. این خطا ناشی از این تصور است که اثر امنیتی پلتفرم را صرفا در ایام فتنه دیده اند. حال آنکه آشوب، نتیجه پلتفرم است و این ثمره پلتفرم و خروجی میدانی آنست که آشوب می شود. پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. آشوب ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. ما تلقی نادرستی و ناکافی از امنیت داریم. وقتی آشوب در ذهن شکل گرفت تنها یکی از آثارش ناامنی در خاک است. نامنی را دقیق ببینیم و از کف میدان رها و به ذهن ها رویم.
3⃣سوم. بی اعتنایی به پلتفرم داخلی
توجه شود که پلتفرم با اپلیکیشن فرق می کند و از جایی که مخاطب سراغ اپ می رود، پلتفرم شکل می گیرد. برخی اثر محدودیت در شکل گیری پلتفرم های داخلی را توجه نمی کنند. بالاخره عده ای به هر دلیل ترجیح می دهند از پلتفرم های داخلی استفاده کنند. همین میزان اقبال ضروری است.
در هر صنعتی و در همه جای دنیا اگر قرار باشد تولید بومی ایجاد شود باید مرزها کنترل شود. از این جهت محدودیت موجب شکل گیری پلتفرم بومی و توسعه دانش داخلی می شود. هرچند این دست تصمیمات نباید یکطرفه باشد. نباید به نحوی از پلتفرم های داخلی حمایت شود که سرنوشت صنعت خودرو را پیدا کنند. حمایت از پلتفرم باید مشروط و محدود باشد.
خلاصه تصمیم شورای عالی فضای مجازی از این سه منظر هوشمندانه و قابل تقدیر است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻یک ملاک ساده برای نقد و گلایه ها
🔻این متن کوتاه برای کسانی است که هدف شان از نقد به معنای واقعی کلمه اصلاح است. هدف شان رشد کشور است. هدف شان حقیقتا خدمت به مردم است.
🔻واقعیت اینست که اگر نقد می کنیم تا دوقطبی دیو و دلبری انتخابات روی زمین نماند و ادامه یابد، خیلی این متن به کار نمی افتد. اگر قصد و غرض مان از گلایه ها، خنک شدن جگرمان است باز هم این متن ها بی ثمر است. یا اگر خدای نکرده نقد مان بساط دکانداری است و آدم جمع کردن و لایک گرفتن و هورا کشیدن و غیره که دیگر هیچ اندر هیچ.
🔻خطاب این متن دلسوزان مردم و کشور هستند. کسانی که حقا و انصافا تلخی ها و زشتی ها و نقایص را می بینند و نمی توانند دم فرو بندند. حق هم همین است، سکوت نکنند و زبان به گلایه باز کنند. اما طبیعی است که برای این دسته خود گلایه و قلم گرفتن هدف نیست و غرض نهائی تغییر و اصلاح است.
🔻با این توصیف یک سوال کلیدی وجود دارد و آن اینکه کدام نقد سازنده است؟ آیا با این دست گلایه ها کار کشور جلو می رود؟ سودش به جیب مردم می رود؟ برای انقلاب مفید است؟ خلاصه بااین دست نقدها اخلاق و عدالت و عقلانیت رعایت می شود؟
🔻معیار ساده اینست؛
وقتی نقطه پایانی نقد و گلایه تان را گذاشتید، به حال مخاطب نگاه کنید. این روزها با وجود رسانه های اجتماعی خیلی فهمیدن حس و حال مخاطب بعد از خواندن یک متن یا دیدن یک عکس سخت نیست. از واکنش مخاطب در نظرات تا ابراز احساسات و تکرار متن های مشابه تا چه و چه. نگاه کنیم ببینیم اثر متن ما در مخاطب چیست؟
🔻کدام اثر؟ به واقع چه اثری را باید در مخاطب رصد کنیم؟ پاسخ روشن است: امید. امید به حرکت. امید به اصلاح. امید به تغییر.
🔻اگر مخاطب بعد نقد ما احساس کرد که در حال حرکتیم و تغییر میسر است یعنی دقیق نوشتیم. اما اگر حس ناامیدی داشت و از راه طی شده پشیمان شد و به ساز و کارهای انقلاب مثل مردمسالاری بدبین شد یعنی خطا کردیم.
🔻ناامیدی زمانی ایجاد می شود که مخاطب بعد از نقد کردن احساس کند نقدشونده، دیو است. اهریمن است. شیطان است. فاسد و خائن است. ناکارامد محض است و هیچ. چک کنیم ببینیم کدام مدل نقد ها با مخاطب چنین می کند.
🔻مسخره کردن، تحقیر کردن، موضوعات کوچک را بزرگ کردن، موضوعات اصلی را ندیدن، مشکلات و موانع را به حساب نیاوردن، مشکلات پیچیده را ساده تحلیل کردن، موفقیت ها را به هیچ گرفتن، حرکت های رو به جلو را در نظر نگرفتن، توان آدم ها را ندیدن و راه حل منطقی نداشتن و غیره ثمره اش می شود ناامیدی. میشود یاس و کینه و حقد و لجاجت و عصبانیت.
🔻مهم نیست چه کسی سرکار باشد؛ با هرکس چنین کنیم نتیجه اش یک کلام است: بن بست؛ و خیانتی از این بالاتر نیست. ظلم اکبر همین است و لاغیر.
کشور در شرایطی است که نیاز به حرکت دارد. مردم نیز بین این و آن فرق نمی گذارند. همه یک دست حاکمیت هستند. این روزها فقط و فقط باید تلاش کرد و کشور را جلو ببریم. مشکلات را رفع کنیم و بار روی دوش مردم را کمتر سازیم. به مدد الهی.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻بی آبروئی در تناقض سوریه
🔸حجاب بد است اگر بخواهد منشا مبارزه شود. واگرنه تروریست ها سوری به حجاب و اختلاط زن و مرد تذکر می دهند و اتفاقا غربی های وطنی به تماشا ایستاده و کف می زنند.
🔸دیکتاتوری هم خیلی بد نیست. مهم اینست که این تیغ و چماق در کف چه کسی است. اگر دست طالبان افغانستان باشد بد است اما اگر همان طالبان به اسم دیگری در سوریه ادم بکشند آزادی است. حق طبیعی شان است.
🔸یک تروریست سابقه دار را یکبار برای سرش جایزه قرار می دهند و بار دیگر در سوریه استخدام و ریشش را زده و کت و شلوار تنش می کنند تا ری برند شود. عجیب اینکه عده ای آب از دهان شان راه افتاده و استقبال می کنند.
🔸رقص و آواز هم هرجایی نشانه توسعه نیست. یک جائی می رسد که جلوه آزادی غربی، در دیکتاتوری تکفیری است.
🔸بشار اسدی که با قرائت آزادی در غرب همراه است را به جرم دفاع از مقاومت، دیکتاتور می دانند، اما دیگر کشورهای عربی که سرتاپا خفقانند می شوند جلوه دموکراسی.
🔸شکستن حاکمیت کشورها اگر درباره اوکراین باشد می شود تحریم همه جانبه، اما اگر جولان و سوریه باشد می شود دفاع از حق صهیونیست ها.
🔻عجیب است که کمر غرب و غرب پرستان زیر بار این همه تناقض خرد نمی شوند.
🔻مشکل غرب و آمریکا حتی دین هم نبوده و نیست. دینی که از آن مبارزه با ظالم در نیاید را از تل آویو تا واشنگتن استقبال می کنند.
🔸 نماز اول وقت و قرآن خوش صوت عربستان را آمریکا هم صله می دهد. قرآن وقتی مورد غصب واقع می شود که در غزه کودک و جوان حماس را علیه صهوینست ها به خط کند و به پیروزی نهایی امید دهد و مکتب تربیتی بسازد.
اینها حتی فرصت نمی کنند بوی متعفن و لجن تناقض های شان را جمع و جورکنند. اما چرا؟ این اعتماد به نفس دروغگوئی را از کجا آورده اند؟
🔸یک زن در ایران به مرگ طبیعی بمیرد می شود بهانه شورش. اما هزارن زن و کودک در غزه سلاخی شود حق صهیونیست هاست. همان ها که در ایران به بهانه دفاع از زنان، خیابان را آتش کشیدند، در غزه با لباس ارتش صهیونیستی، دختران مقاومت را به خون کشیدند.
و حالا خیلی وقاحت می خواهد که جرثومه فسادی مثل نتانیاهو با آن کارنامه جنایتکارانه، جلوی دوربین ظاهر شود و چشم در چشم مردم ایران، شعار زن زندگی آزادی دهد.
🔻منشا این بی شرمی هویتی و دریدگی ساختاری چیست؟
پاسخ: محاسبات غلط از مردم ایران. اینها سالهاست افکار عمومی دنیا را با سکس و خشونت فریب می دهند و بی حس و بی عار می کنند؛ اما این روزها با قدرت رسانه حتی در اغوا و اغفال مردم دنیا نیز ناکام هستند، چه رسد به مردم سیاسی ایران. ملتی که سالهاست باچشم باز حوادث را رصد می کنند.
این محاسبات غلط همان است که رهبری انقلاب چندی پیش تذکر دادند و البته باید به چشم دشمن آورد. مسئولین سهم دارند اما چه بسا اصلاح این خطا نیز همچنان از طریق رسانه است و جهاد تبیین.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻چرا به سوریه رفتیم؟ چرا مجدد نرفتیم؟
🔻این روزها یک سوال خیلی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و آن اینکه چرا ایران در فتنه اخیر سوریه حضور نداشت؟ و حالا با سقوط سوریه همان سوال تبدیل به یک قضاوت نادرست شده و اینکه عدم دخالت ایران باعث پیروزی تروریست ها شده است.
🔻اجازه دهید سوال را دقیق کنیم. چرا جمهوری اسلامی سالها پیش در سوریه ورود نظامی کرد و چرا امروز ورود نکرد؟
این سوال مبتنی بر یک فرض غلط است و آن اینکه ایران در فتنه اخیر کنار سوریه نبوده است. بله این حضور شبیه گذشته نبود. اما جمهوری اسلامی حاضر بود. به سه دلیل روشن.
🔸اولا همچنان نیروهای نظامی ما در میدان سوریه بودند. اتفاقا در سطح فرماندهی نیز حضور داشتند. نمونه اش شهادت سردار پورهاشمی.
🔸دوم اینکه در سطح سیاسی توسط وزیر خارجه و نماینده ویژه رهبری پیام ویژه حمایت به اسد داده شد.
🔸سوم اینکه در سطح دیپلماتیک، دولت ایران برای حل مساله سوریه با دیگر کشورها وارد گفت وگو شده است.
🔻پس ایران از سوریه حمایت کرد. هرچند این حمایت شبیه گذشته نبود. اما چرا تغییر کرد؟
🔻برای پاسخ به چرایی این تفاوت دو موضوع باید حل وفصل شود.
🔸 اولا چرا جمهوری اسلامی در گذشته به سوریه ورود کرد و چه دستاوردی داشت؟
🔸دوم اینکه در این دوره چه اتفاقی افتاد و چه تفاوتی حاصل شد که نحوه حمایت تغییر کرد؟
🔻محکمات حضور ایران در گذشته برآمده از چند اصل راهبردی بود.
🔸یکم. اصل حمایت از مقاومت
🔸دوم. خواست مردم.
🔸سوم. خواست دولت و ارتش سوریه
🔸چهارم. امنیت داخلی ایران
🔸پنجم. دفاع از حرمین شریف
🔻ایران با حضور در سوریه کمک کرد محور مقاومت تقویت شود. ثمره آن حضور را این روزها در منطقه شاهدیم. بی آبرو شدن رژیم صهیونیستی به شکلی که خودشان اعتراف می کنند که ماهها برای حفظ موجودیت شان جنگیدند و با دست خالی از همه اهداف اولیه مجبور به آتش بس شدند. واقعیت این است که امروز جبهه مقاومت در اوج بلوغ و قدرت است و هر روز نیز تقویت می شود. نمونه اش نیز عملیات تاریخی طوفان الاقصی حماس و مقاومت تماشایی حزب الله.
خلاصه اینکه امروز مقاومت مثل گذشته نیست و روی پای خودش است و البته مسیر حمایت جمهوری اسلامی از محور مقاومت نیز صرفا متوقف به سوریه نیست. مگر حمایت ایران از یمن از مسیر سوریه است؟
🔻مساله دوم خواست دولت و ارتش و حمایت مردم سوریه از ورود جمهوری اسلامی است. این بخش به غایت با اهمیت است.
🔻مساله سوم این بود که اگر در سوریه با داعش نمی جنگیدیم باید در تهران با این تروریست ها روبرو می شدیم. امروز از داعش جاهلی خبری نیست. نه از حیث تهدید مرزهای ایران و نه اقدامات تکفیری در حرمین شریف. این به معنای ارتقای تروریست نیست، بلکه به معنای تغییر سیاست های اوست چون به حمایت مردم سوریه و نظام بین الملل نیاز دارد. هرچند ایران همچنان در میان مدت باید از حیث امنیتی به حضور تروریست ها با چشم تهدید نگاه کند اما در هر صورت میدان در سوریه تغییر کرده است.
🔻با این توضیح تغییر مدل حمایت ایران در فتنه اخیر روشن می شود؛ مجدد به همان محکمات رجوع کنیم.
🔻 از محکمات جمهوری اسلامی اینست که سرنوشت هرکشوری را خود مردم تعیین می کنند. در دور اخیر نه دولت سوریه درخواستی برای حضور ایران داشت، نه ارتش بنای مقاومت و ایستادگی و نه بخش قابل اعتنایی از مردم به این دولت و ارتش دل بسته بودند که همچنان از ماندگاری آنها حمایت کنند. اینکه چرا اسد و دولت و ارتش به اینجا رسیدند بماند بعد اما اجمالا این شرایط منطبق با گذشته نبود و طبیعی است که سیاست جمهوری اسلامی تغییر می کند. مگر ممکن است دولتی نخواهد و ارتش بنای مقاومت نداشته باشد و یک کشور دیگر ورود مستقیم کند؟ این حتما عبور از محکمات مردم سالارانه جمهوری اسلامی است.
🔻خلاصه اینکه حمایت ایران از دولت سوریه را باید متناسب با شرایط امروز میدان تحلیل کرد و از قضاوت های تک خطی و ساده سازی های گزاره ای پرهیز کرد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻درباره مظلومیت قانون حجاب
🔻واقعا باید درباره مظلومیت قانون حجاب نوشت؛ آنهم در جامعه ای که اکثریت مردم متدین و معتقد به رعایت احکام عقلی و شرعی اند. در مجموع نظرسنجی های نهادهای معتبر، وقتی از مردم درباره ضرورت حجاب سوال می شود، اکثریت مطلق معتقد به حجاب هستند ولو شخصا آنرا کامل رعایت نکنند. چنانچه اگر مکشفه ها نیز بدانند پشت پرده بی حجابی چه اهریمن و خبائثی نشسته اند بدون تردید در نوع پوشش خود تجدید نظر می کنند.
بااین حال دردناک نیست که باید برای مظلومیت قانون حجاب نوشت؟!
🔻قانونی که حداقل سه سال روی آن کار کارشناسی شده و میان سه قوه چندین بار رفت و برگشت شده است، امروز متهم به موضوعاتی می شود که اساسا نسبتی به آنها ندارد. عجیب نیست؟ یعنی مخالفین حتی حاضر نیستند به متن نزدیک شوند. چرا؟ چون نفع نهائی شان در توزیع جهل نسبت به قانون است و نه روشنگری. حقیقتا ظلم است.
🔻مخالفان قانون حجاب، به این سوال ساده چه جوابی دارند که اگر قانون نه، پس چه؟ آیا حجاب اهمیت ندارد؟ آیا ضرورت دین نیست؟ آیا فرهنگ جامعه ایرانی نیست؟ آیا منطق عقلی روشن و بیّن ندارد؟ آیا مطالبه اکثریت نیست؟ آیا بی حجابی پروژه آشکار دشمن نیست؟ اگر پاسخ مثبت است آیا وجود قانون ضرورت ندارد؟ اگر نه پس چه؟ یعنی از هرج و مرج دفاع می کنید؟ یعنی پاسخ به این سوال ساده انقدر سخت است؟
🔻کافیست در ادبیات مخالفان قانون حجاب دقیق شوید. هیچ اشاره ای به جزئیات قانون حجاب نمی شود. فقط می گویند نه. خب چرا؟ چه چیز در این قانون شما را آزار می دهد؟ اینکه گشت ارشاد جمع شده است؟ اینکه برخورد سلبی و خشن وجود ندارد؟ اینکه با سلبریتی های قانون شکن برخورد می شود؟ اینکه تبعیض در برخورد وجود ندارد؟ اینکه عدم فعل مسوولین پی گیری می شود؟ اینکه اقدامات ایجابی چندین برابر اقدامات سلبی است؟ اینکه با دانه درشت های متخلف مضاعف برخورد می شود؟ دقیقا کدام بخش این قانون خلاف عقل و منطق است؟ چرا روشن نمی کنند؟
🔻همان جمله اول متن؛ حقیقتا باید در مظلومیت حجاب و قانونش گریست. طرف مخالف است اما خودش هم نمی داند چرا و چگونه مخالف است.
🔻حجابی که مطالبه اکثریت جامعه است امروز در مارپیچ سکوت شبکه های اجتماعی گرفتار انفعال رسانه ها و خواص و حتی مسوولین و مراکز علمی و دینی شده است.
🔻این قانون وحی منزل نیست. حتما هم مثل هر قانونی بشری دیگر ایراد و اشکال دارد. اما این قانون خروجی ساعت ها و ماه ها کار کارشناسی است. دارای نقاط ممتاز قابل اعتنا است. رافع مشکلات جدی نهادی و قانونی در توجه به فرهنگ عفاف و حجاب است. پس چرا نباید از آن دفاع کرد؟ آیا غیر از اینست که شکستن مارپیچ سکوت هزینه دارد؟
🔸در نهایت اینکه قانون حجاب بزنگاه وفاق است؛ به چند دلیل.
1⃣اول اینکه برخلاف بسیاری از امور برآمده از نقاط مشترک اعتقادی و گرایشی است. هم شرع و هم فرهنگ جامعه ایرانی و هم قانون اساسی و هم عقلانیت.
2⃣دوم اینکه این قانون خروجی نظام کارشناسی کشور است. هم اجماع نهادهای کارشناسی را دارد و هم سران قوا. این قانون برای نزدیکی نظرات کارشناسی بارها میان قوا رفت و برگشت داشته است.
3⃣سوم اینکه قانون حجاب پاسخ به یک مطالبه عمیق مردمی است. به سروصداهای آزاردهنده سیاسی توجه نکنیم. مردم ما از بن دندان و عمق وجود مومن و معتقد به فرهنگ دینی و ایرانی اند.
4⃣چهارم اینکه این قانون نقطه مقابل دشمنی های مشترک است. دشمنی مشترک خودش وفاق ساز است. امروز بیش از هرکس ضدانقلاب از اجرای این قانون عصبانی است. دشمنی که سالهاست به دنبال بی حجابی اجباری است و حجاب را ابزار مبارزه سیاسی قرار داده است. این قانون دشمن را هم خلع سلاح می کند.
5⃣پنجم و در نهایت اینکه این قانون پاسخ به یک مطالبه عمومی در نقد روش های گذشته است.
🔻مخالفان اجرای این قانون حاضر نیستند به متن قانون نزدیک شوند و آنرا بخوانند. چرا؟ چون بهم زننده بازار مکاره اتهام زنی و موج سواری های سیاسی است. یک تلقی هیجانی وجود دارد که قانونمندی حجاب یعنی گشت ارشاد و عده ای نفع شان در این است که این تلقی منفی همچنان در افکار عمومی باقی بماند. لذا با اصل روشنگری درباره قانون مخالفند و حتی دروغ های آشکار درباره قانون می بافند.
🔻مارپیچ سکوت را بشکنیم و اجازه ندهیم اقلیتی بی منطق با نفی قانونمداری بر اکثریت برآشوبند و مروج دیکتاتوری و بی حجابی اجباری شوند.
همشهری
@mahdian_mohsen
سه برداشت از روایت/ جنگ روایت ها مربوط به کدام برداشت از روایت است؟
#سوادرسانه
#جهادتبیین
#جنگ_روایت
@mahdian_mohsen