mahmood_shafiee | Unsorted

Telegram-канал mahmood_shafiee - محمود شفیعی

169

دانشیار گروه علوم سیاسی #دانشگاه_مفید (اندیشه‌ها و دیدگاه‌های اینجانب در حوزه الهیات سیاسی و مسائل ایران)

Subscribe to a channel

محمود شفیعی

🔷اصل آزادی و قلمرو محدود دولت


1⃣در این یادداشت به این ادعا پرداخته ایم که: الف. خداوند قوانین مربوط به تدبیر زندگی انسان ها را به خود انسان ها واگذار کرده است. ب. با تشکیل دادن دولت، آزادی خدادادی انسان محدود می گردد. ج. با این حال، به خاطر ضرورت نظم عمومی، امنیت عمومی و رفاه همگانی، تشکیل دولت ضروری است. د. برای حفاظت از اصل آزادی خدادادی در تنظیم قواعد زندگی به وسیله خود انسان ها، تنها تشکیل دولت با قلمرو محدود مشروعیت دارد.
2⃣متکلمان معتزلی معتقدند انسان، هر چند مختار آفرید شده، اما همیشه تکلیف مند است. در مقابل، بسیاری از متکلمان و فقیهان شیعه معتقدند، احکام تکلیفی در اسلام استثنائی از قاعده آزادی اولیه انسان از هرگونه تکلیف پیشین است. خداوند همچنان که انسان ها را مختار آفریده است، آنها را آزاد از تکلیف گذاشته است.
3⃣ بنابراین، خدای قانون گذار خودش آگاهانه انسان ها را برای مدیریت زندگی فردی و اجتماعی خودشان در روی زمین آزاد گذاشته و از آنان خواسته است با تکیه بر امکانات وجودی خدادادی خودشان (عقل، فطرت، غریزه، احساسات و دیگر نیروهای درونی هر انسان) و در چارچوب قوانین استثنائیِ محدودِ از پیش تعیین شده الهی، سرنوشت خودشان در این جهان را رقم بزنند.
4⃣ به این ترتیب، می توان اذعان کرد انسان با کمترین قوانین الزامی پیشین الهی پا به عرصه تجربه زندگی فردی و اجتماعی می نهد. بر این اساس، شرایط اولیه در جامعه دین باور اقتضا می کند حقوق و آزادی های افراد، به مثابه شهروندان آزاد، بسیار گسترده و وظایف قانونی آنان بسیار محدود باشد. نهاد قانون در یک کشور اسلامی، علی القاعده باید، هر چه بیشتر، تکالیف دولت و حقوق شهروندان را تعیین کند و از این طریق، دولت را از دست اندازی به حقوق و آزادی شهروندان، باز دارد.
5⃣حدیث امیر مومنان علیه السلام در این زمینه بسیار درخور توجه است که می فرماید: "ملت خیرخواه نخواهد بود، مگر آنکه دولت‌شان باری سنگین بر دوش آنان نباشد." بسیار طبیعی است که اگر مردم به خاطر گسترده شدن اختیارات دولت، نتوانند زندگی خود را با تکیه بر سلیقه ها و علاقه های خصوصی و به شکل مدنی داوطلبانه تدبیر کنند، زندگیشان از ناحیه دخالت های گسترده دولت بر آنان سنگین خواهد شد.
6⃣ از آنچه گفته شد یک قاعده کلی درباره معیار معتبر برای سنجش اسلامیت یک دولت به دست می آید: به اندازه ای که دولت ها با تصویب قوانین محدود کننده زندگی خصوصی مردم و گسترش دهنده اختیارات دولت در حوزه عمومی و خصوصی، قلمرو نفوذ حکومت در جامعه را گسترش می دهند و آزادی های مردم را محدود می سازند، به همان اندازه اسلامی بودن حکومت را زیر سوال می برند‌. در مقابل، به اندازه ای که قوانین محدود کننده آزادی شهروندان، کاهش یابد به همان اندازه اسلامیت یک رژیم سیاسی افزایش پیدا می کند.
۱۷فروردین ۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

✴️به مناسبت روز تاسیس جمهوری اسلامی: قدرت سیاسی و لزوم محدود سازی دولت


🛑۱. از آموزه های بسیار روشن در دانش سیاسی که از تجربه های سیاسی عملی گسترده و فراگیر به دست آمده، این است که در طول تاریخ، انواع فراوانی از حقوق سیاسی مردم همیشه از سوی قوی ترین نهاد سیاسی یعنی دولت، در سطحی گسترده نقض شده است. دولت ها با ابزارهای سخت و نرمی که در اختیار دارند، در عمل، همیشه در راستای بقای خود می کوشند حوزه خصوصی و جامعه مدنی را مورد تعرض قرار دهند‌. آنان می خواهند حوزه نفوذ خود را در همه جا گسترش دهند و همه زوایای آشکار و پنهان زندگی مردم را زیر سیطره حکومت در آورند.
🛑۲. به شهادت بسیاری از آیات و روایات، که در جای مناسب، به تفصیل، باید بدان ها پرداخت، درباره کردار حکمرانانی چون فرعون، نمرود و آنچه، به تجربه، تاکنون در تاریخ سیاسی قدیم و جدید جهان به ثبت رسیده، پرونده عملکرد حاکمان سیاسی بسیار تیره و تار است.
🛑۳. از این رو، هیچ وجدان بیدار و انسان با انصافی را نمی توان سراغ گرفت این حقیقت را انکار کند که بدون تحدید دامنه اختیارات دولت، نهادی که همه ابزارهای سخت و نرم قدرت سیاسی( نیروهای نظامی، انتظامی، قضایی، رسانه ها، قانون دولت نوشته، نظام اداری و ...) را در چنگ دارد، بتوان دولت دادگری برپا کرد. بدون محدود کردن قدرت سیاسی دولت، نمی توان نظامی مردم سالار که در آن مردم عزیز بمانند و تحقیر نشوند، و از بند استخفاف ها، استضعاف ها و جهالت ها و انواع محرومیتهای مادی و معنوی رها گردند، به وجود آورد.
🛑۴. امروزه با اذعان به اینکه بیشترین آسیب های وارده بر حقوق بشر، به ویژه در وجه سیاسی، از سوی صاحبان قدرت بوده، بسیاری از نهادهای محلی، ملی، بین المللی، رسمی و غیررسمیِ حامی حقوق گوناگون شهروندان، می کوشند با مخاطب قراردادن دولت ها و تنظیم مواد حقوقی لازم، قدرت نهاد سیاسی مفسده خیز دولت را مهار سازند و از این طریق، حقوق و آزادی های به رسمیت شناخته شده برای مردم را، در عمل، پاسداری کنند.
🛑۵. انشاءالله در یادداشت های بعدی، چنین دغدغه ای از نگاه ادبیات قرآنی و آنچه در روایات معتبر، به ویژه آموزه های نهج البلاغه و سیره نبوی و علوی، بدان پرداخته شده، مورد بحث قرار خواهد گرفت. هدف نهایی این است که راه های خطا در حکمرانی مورد شناسایی قرار گیرند و با شکل گیری اراده عمومی برای اصلاح و تغییر، راه بهبود حکمرانی مبتنی بر عقلانیت سیاسی معتبر باز شود. با تکیه بر استدلال های بسیار زیاد قرآنی و روایی، این ایده بدیهی سیاسی که "دولت فقط شر لازم است"، صد درصد قابل تایید است.
۱۲فروردین۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

تاملی در فرمایش استاد ملکیان درباره "حرف مفت"


🔷با سلام. آنچه در این یادداشت بیان شده، نقدی بر سخنان استاد ملکیان "درباره حرف مفت" است که در معرفی کتاب هری فرانکفورت مطرح کرده اند.
بنده با اساس فرمایش استاد ملکیان درباره زیاد شدن "حرف مفت" به دلایل زیادی مخالفم و در این مختصر تنها به اجمالی از آن اشاره خواهم کرد.
🔷۱. استاد ملکیان به لحاظ معرفت شناختی، مانند قاطبه فلاسفه تحلیلی، و مانند فیلسوفان عصر قدیم، حصول شناخت را امر تک ذهنی می داند. گویی که انسان در ورای محدودیت های جسمانی، روانشناختی، فرهنگی-محیطی، و تاریخی، با تکیه بر گزاره های ازلی و ابدی و مقولات کانتی، یک تنه می تواند با صیقل زدن ذهن و خالی کردن چنین ظرفی از موانع درونی و بیرونی، و دریک وضعیت خارج از "در جهان بودگی" یک بار برای همیشه حقایق عالم را به اصطیاد خود درآورد و به شناخت های مطلقا معتبر فیلسوفانه دست یابد! و به پادشاه حقایق تبدیل گردد و با تکیه بر آن بر  خلق الله فرمان دهد و از آنان اطاعت بطلبد، نه حرف مفت. اما تجربه تاریخی بلند مدت شناخت شناسی نشان می دهد که انسان ها در فرایند شناخت نه تنها بر عوامل پیشا تجربی از  جنس مقولات کانتی، که بر عوامل تاریخی-اجتماعی از یک سو و بازتامل دائمی سوژه در ابژه از سو ی دیگر نیز،  وابسته است و از این طریق در هر عمل شناختی سه عنصر یعنی  "مقولات پیشین ازلی ماقبل تجربی"، "شرایط تاریخی-اجتماعی موثر بر محدودیتهای سوژه شناساگر" و بالاخره، " مقدار توانایی بازتامل سوژه در ابژه مورد شناخت" در حصول شناخت موثرند.
🔷۲. علاوه بر محدودیتها و ظرفیت های پیش گفته برای حصول شناخت، تجربه تاریخ علم، همچنین،  نشان می دهد که انکشاف حقیقت امر تک ذهنی نیست. شناخت امری بین الاذهانی است که از طریق ارتباط فعال سوژه ها باهمدیگر، حقیقتی به تدریج انکشاف می یابد و معرفتی درباره پدیده ای به دست می آید. در تشبیه، حصول معرفت برای شاسنده، مانند یافتن حق و ناحق از سوی قاضی در هنگام محاکمه است. قاضی یک تنه با تک ذهن خود، مادام که وارد گفتگوی فعالانه با شاهدان نگردد، به صرف گوش کردن به سخنان منکر و مدعی، نمی تواند به حقیقت دست یابد. فیلسوفان ما نیز باید بدانند اگر بخواهند از برج عاج ذهن فلسفی بیرون آیند و به معرفتی مشترک دست یابند، حتما باید در یک گفتگوی عمیق با جامعه قرار گیرند و به هیچ وجه آنها را به زدن حرف مفت متهم نکنند که در این صورت باید بدانند که ناخواسته بر ضرر خود نیز اقدام کرده اند؛ چرا که یک دیوار چینی بین معارف خود و ذهنیتهای جامعه کشیده اند و از این طریق، خود را در حوزه خصوصی به زندان انداخته اند و مردم نیز در حوزه عمومی بدون تماس با آموزه های فیلسوفان، راه خود را از راه فیلسوفان جدا ساخته اند.
🔷۳. در خصوص شراکت عموم مردم و اظهار نظر در حوزه عمومی باید گفت که:

🔹الف. حوزه عمومی حوزه مالکیت مشترک است و بدون اظهار نظر همگانی و حصول فهم مشترک، هیچ درک انحصاری، و به تبع، هیچ تصمیم مبتنی بر شناخت تک ذهن فلسفی یا متالهانه صاحب قدرت سیاسی، مشروعیت نخواهد داشت.
🔹ب. اساسا لازمه ممنوعیت مشارکت همگانی در ساخته شدن تصمیمات در حوزه عمومی و گرایش به محروم ساختن عموم مردم از وارد شدن به گفتگوهای مربوط به مسائل عمومی، در نهایت، تقویت تقسیم بندی جامعه به عوام و خواص است که  نتیجه  آن تقویت زمینه مستضعف پروری و باقی نگه داشتن جامعه در دوران کودکی فکری خواهد بود.
🔹ج. اساسا فلسفه و الهیات، و شناخت های فلسفی و الهیاتی، و در نتیجه آموزه های فیلسوفانه و متالهانه فیلسوفان و الهی دانان، با معیارهای پذیرفته شده در عصر جدید مبنی بر تقسیم مناسبات زندگی اجتماعی به دو حوزه خصوصی و عمومی،  به حوزه زندگی خصوصی تعلق دارد. اگر دیدگاهی فلسفی یا مذهبی بخواهد مبنای زندگی مشترک قرار گیرد، باید در فرایند گفتگوهای باز در حوزه عمومی به ذهنیت مقبول عموم جامعه تبدیل گردد و از این طریق آموزه ای از حوزه خصوصی فلسفی یا دینی خارج شود و به تدریج بتواند با تغییرات مناسبی، در وضعیت جدید، به عنوان یک "معروف" در حوزه  عمومی شناخته شود و عملا آگاهانه مورد پذیرش قرار گیرد.

🔹د. مخاطب آموزه های قرآنی، در نهایت، عموم مردم اند و نه فیلسوفان یا رهبران دینی. خداوند انسانها را در سایه عقل خدا دادی توانا فرض کرده و آنها را در همین حد از توانایی انسانی-عقلانی، بدون در نظرگرفتن اینکه چه کسی چه مقدار سواد اکتسابی دارد یا ندارد، هم مکلف و هم صاحب حق قرار داده و بار امانت الهی را بردوش آنها گذاشته. سیره پیامبران هم این بوده است که با گفتگوهای عمیق همه جانبه با عموم انسان ها زمینه بلوغ تصاعدی و خودافزاینده آنان را فراهم سازند. آیات مشورت، استماع سخنان و پیروی از بهترین آنها، دیالوگ پیامبران-اقوام، و ...، همگی بهترین شاهد بر این مدعاست.

Читать полностью…

محمود شفیعی

🌺حق صلح همگانی به مثابه یک اصل قرآنی


🩵۱. آنچه از فرمایش حضرت علی ع درباره حق صلح به نفع مردم، و وظیفه دولت در محافظت عملی از این حق (با پذیرش صلح درخواستی دشمن در حال جنگ) بیان شد، در واقع تاکید بر مفاد آیه ای از قرآن کریم بوده و بیان کننده فلسفه آن است.
🩵۲. حق صلح مورد نظر در سوره انفال، آیه ۶۱، چنین است. "و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على الله انه هو السميع العليم" "و اگر دشمنان به صلح گرائیدند، پس به سمت صلح باش و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست."
🩵۳. از این تعبیر آشکار می شود که آغاز کننده جنگ با دشمنان هیچ گاه مسلمانان نخواهند بود و بر دوش آنان هیچگاه از سوی خدا تکلیفی برای آغاز جنگ با کافران یا مشرکان گذاشته نشده است؛ و گرنه معنا ندارد در صورت تمایل دشمن به صلح، مسلمانان صلح را ترجیح دهند.
🩵۴. بر اساس آیه، مسلمانان به هیچ وجه نمی توانند آغازگر جنگ باشند. اگر آنان آغازکننده باشند، به این معناست که کافران جنگ را نخواسته بوده اند. در این صورت، آنان خواهان صلح بوده اند! اگر کافران صلح را خواسته بودند، براساس مضمون آیه نباید جنگ آغاز می شد! ولی فرض آیه این است که جنگ آغاز شده بوده و دشمنان وسط جنگ به مسلمانان در خواست صلح داده بوده اند. از اینکه جنگ از پیش آغاز شده، می توان به این استنباط قطعی رسید که آغاز کننده جنگ نه مسلمانان، که دشمنان آنان بوده اند. تنها در این صورت است که تمایل بعدی دشمنان به صلح، رفتن مسلمانان به صلح را معنا خواهد بخشید. بنابراین، صلح یک اصل اساسی است که از سوی خداوند به نفع همگان وضع شده است.
🩵۵. بی تردید، صلح قاعده اولیه بنیادین اسلامی است. اگر در حکومتی، مقام یا مقامات کلیدی دنبال جنگ افروزی باشند، آنان حق صلح همگانی خدادادی را نقض کرده اند و از این طریق حق-مصونیت آنان را مورد تعرض قرار داده اند.
🩵۶. استقرار صلح در جامعه و استیفای حق صلح همگانی اقتضا می کند نظامی گری در کشور اسلامی کنترل گردد. در راستای عمل به آیه صلح، بر کسی که در راس دولت اسلامی قرار گرفته و فرمان ماشین حکومت دست او قرار دارد، لازم است که در عمل از حق-مصونیت شهروندان جامعه اسلامی پاسداری کند و عوامل جنگ طلب در داخل نظام سیاسی را منزوی سازد. از آیه صلح می توان فهمید که در اسلام جهاد به معنای کوشش در راه خدا، به هیچ وجه مساوی جنگ نیست و جهاد را بیش از آنکه مستلزم جنگ بتوان تلقی کرد، باید آن را، اغلب، همنشین صلح دانست.
۱۱فروردین۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

❤️حقوق سیاسی در نهج البلاغه: مصونیت حوزه خصوصی شهروندان از تعرض دولت


⭐️۱. یکی از حق های رایج برای شهروندان در یک کشور به لحاظ سیاسی توسعه یافته در جهان امروز، حق-مصونیت است. حق-مصونیت به معنای لزوم حمایت از صاحب حق در برابر اقدام مخالف دیگران است. یک مثال ساده غیرسیاسی این است که امروزه کارگران حق پیوستن به اتحادیه کارگری دارند. این حق از نوع حق-مصونیت است؛ چرا که کارفرمایان، طبق قانون کار، نمی توانند مانع از استیفای آن حق از سوی کارگران شوند. پس، بر اساس این حق، مخالفان احتمالی کارگران، از ایجاد مانع برای عضویت کارگران در اتحادیه ها، ناتوانند.
⭐️۲. یکی از حق-مصونیت ها که امام علی علیه السلام مالک را به رعایت آن دستور داده، به رسمیت شناختن حوزه خصوصی عموم مردم در یک کشور است. حوزه خصوصی مردم ممکن است از سوی عوامل حکومتی یا آنان که دنبال تقرب به حکومت اند، نقض گردد. به تجربه اثبات شده است که دولت های تربیت نایافته، که حفظ دولت را، به جای انجام کارویژه های ذاتی خود، در اولویت اول حکومت قرار می دهند، پیوسته، به اشکال گوناگون مانند شنود، ضبط وسائل شخصی، ورود بی اجازه به محل کار یا منزل شخصی و غیره، هوس دخالت در حوزه خصوصی شهروندان را در سر می پرورانند. دولت ها چه بسیار، در عمل، علی رغم قوانین بازدارنده موجود، آزادی و امنیت مردم را، به ویژه آزادی و امنیت بخشی از نخبگان جامعه که با دولت زاویه دارند و از حق نظارت خود بر دولت و یا از حق اعتراض کردن به حکومت استفاده می کنند، مورد تعرض قرار می دهند.
⭐️۳. آنچه در اسلام به شکل فراگیر درباره حرمت تجسس و عیب جویی مطرح شده، در شکل سیاسی، با شدت بیشتر، بر آن تاکید صورت گرفته است. کلام امیر مومنان ع در این زمینه چنین است: "باید عیب جوترین افراد رعیت دورترین و منفورترین آنان نزد تو باشند؛ زیرا مردم عیوبی دارند که والی در پوشاندن آنها از همه سزاوارتر است؛ پس آنچه از عیوب مردم بر تو پنهان است، آشکار مکن؛ زیرا تنها وظیفه تو اصلاح و پاک نمودن بدی ها و آلودگی هایی است که برای تو ظاهر و آشکار گردیده است و حکم و داوری آنچه از تو نهان است، با خداست؛ پس تا می توانی، عیب های مردم را بپوشان تا خداوند عیب ها و کاستی های تو را که دوست داری بر رعیت پوشیده بماند، مستور دارد."
⭐️۴. آموزه های سیاسی مهمی را می توان از این فرمان تاریخی امیر مومنان ع به دست آورد:
الف. دولتها حق دخالت در حوزه خصوصی مردم را ندارند و باید این حوزه مصون از هرگونه تعرض دولتی باشد. حکومت هایی که به بهانه های گوناگون و بدون طی شدن مراحل قانونی حریم خصوصی اشخاص را، خودسرانه، نقض می کنند، هر چند این دولت ها نام اسلامی بودن را یدک بکشند، در واقع، حکومت های ضد اسلامی اند.
⭐️۵. عیب هایی از مردم، از هر قشر و گروه یا هر حزب و گرایشی، که هنوز، به شکل طبیعی، بر عوامل دولتی آشکار نشده، حق ندارند آنها را با استناد به دوربین ها، فیلم برداری های مخفیانه عوامل دولتی یا چاپلوسانی که دنبال تقرب به حکومت اند، گمانه زنی های یک سویه و یا هر روش نامشروع دیگری، آشکار سازند. دولت هایی که به هر بهانه ای در خیابان ها، ادارات، محل های کار، آموزشگاه ها و دیگر سازمان ها، از مردمانی که آنان را مخالفان دولت می پندارند، آبرو ریزی می کنند، چنین حکومت هایی نمونه های آشکاری از دولت های ضد اسلامی اند؛ هر چند در نام، حکومت اسلامی باشند.
⭐️۶. پرده دری حکومتی به طور طبیعی عیب های آشکار را در جامعه، نه کاهش، که افزایش می دهد. خودافزایندگی آلودگی ها در جامعه، در آخرین مرحله، دامن خود دولت را نیز فرامی گیرد و در نتیجه، به تدریج، عیب های دولت خودسر بر عموم مردم آشکار می گردد. دولتی که در آبروریزی پیش دستی کند، خداوند به بدترین شکل ممکن آبروی خودش را نزد خلق الله به یغما می برد. به هر حال، با این شیوه از حکمرانی، هرچند مردم از حقوق مسلم خود محروم می گردند، دولتی که بخواهد خود را اسلامی دوآتشه نشان دهد، رسوای دو عالم می گردد. در نهایت، عوامل کلیدی چنین دولتی، آنان که در این زمینه دست شان را به یک شکلی آلوده ساخته اند، نه تنها پیش مردم بی آبرو می شوند، در آخرت نیز باید به سوی عذاب دردناک الهی و شقاوت ابدی گام بردارند.
۸فروردین ۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق اکثریت به جای خواص اقلیت


🌸۱. در هنگام حکمرانی همیشه اقلیتی از خواص پیرامون حکومت گران حضور دارند یا بدانجا راه می یابند. آنان نسبت به اکثریت مردم، بسیار به هیات حاکمه و حکومت نزدیک ترند‌ یا به تدریج نزدیک تر می گردند. این اقلیت، در یک نگاه، چند طیف اند: خویشاوندان؛ مشاوران؛ صاحبان ثروت؛ عالمان و متخصصان؛ و دیگر گروه های نخبه که هر کدام، به دلایل خاص، از عموم مردم یک سر و گردن بالاترند. این گروه ها می توانند بالفعل یا بالقوه در حکومت نفوذ کنند و به منافع خصوصی دلخواه دست یابند. اقلیت خواص کسانی هستند که در یک رابطه متقابل پیچیده با دولت قرار دارند و حکومت نیز احساس نیاز بیشتری به آنها می کند. از این رو، به طور طبیعی، هر دولتی ممکن است در راستای بقای خود به آنان امتیازات ویژه ای دهد و در این فرایند نظامی از ویژه خواری پیرامون حکمرانی شکل گیرد. این گروه ها علی رغم تنوعی که دارند، به لحاظ عددی، در مقایسه با عموم مردم، تعدادشان ناچیز است.
🌸۲. درون چنین زمینه ای که انواعی از لغزش های حکومتی ممکن است دولت را به گمراهی بکشاند، امام علی علیه السلام، حق رضایت اکثریت را به عنوان معیاری عقلانی-دینی ‌برای کنترل حکومت مطرح می فرمایند و دولت را به جای راضی ساختن خواص به تحصیل رضایت اکثریت یا همان شهروندان عادی و برخوردار از زندگی متوسط مامور می سازند.
🌸۳. حضرت در این زمینه به مالک چنین فرموده اند: "باید محبوب ترین امور نزد تو میانه ترینش در حق و همگانی ترینش در عدالت و جامع ترینش در خشنودی رعیت (عموم شهروندان) باشد؛ چرا که خشم عموم خشنودی خواص را بی نتیجه می کند و خشم خواص در برابر خشنودی عموم بی اثر است."
🌸۴. در سخن بالا، رضایت اکثریت حق-قدرتی برای عموم است که باید از سوی حاکم اسلامی برآورده شود. با این دستور دولت باید خود را در تنگنای گرایش طبیعی حکومت به سوی اقلیت خواص قرار دهد و به جای بر آوردن خواسته های آنان، به خواست ها و تقاضاهای اکثریت جامعه گوش بسپارد. به اندازه ای که اکثریت جامعه حق طرح نیازهای خود را دارند و آنها را برآورده نمی بینند، دولت مجبور است چنان سیاستگذاری کند که تحصیل رضایت اکثریت در اولویت اول قرار گیرد. فرمانروای جامعه اسلامی در سیاستگذاری و تدبیر، دستش تا آنجا باز است که بتواند رضایت اکثریت را، هر چند به قیمت خشم خواص، به دست آورد.
🌸۵. در تحصیل رضایت اکثریت هر چند در ظاهر حکومت در مضیقه قرار می گیرد و پا روی هواهای خود می گذارد، در بلند مدت چنین دولتی بقای خود را نیز تضمین خواهد کرد و در نتیجه سود نهایی عاید دولت خواهد شد. در این فرایند پایه های مشروعیت حکومت استوار می گردد و احتمال سقوط و فروپاشی کاهش می یابد؛ چرا که خواص آمادگی هزینه دادن های بزرگ و تقابل با دولت را ندارند؛ اما اگر سیل اکثریت راه افتد بساط دولت خود-محور را بر می چیند.
۶فروردین۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🖌نمونه هایی از حق-آزادی در کلام امیر مومنان علیه السلام: حق خطا کردن عموم مردم


✅۱. منظور از حق-آزادی، این است که دارنده چنین حق، بخاطر حقی که دارد، برخلاف دیگران، از تعهد و تکلیف داشتن در مقابل دولت آزاد است. و برعکس، دولت در این زمینه، در مقابل صاحبان حق وظیفه مند است. برای روشن شدن مطلب، دو مثال از حقوق خصوصی، کمک کننده است: الف. گفته شده در قانون بعضی از کشورها، همسر، علی رغم مطالبه دادگاه و آگاهی او از قضیه، حق امتناع از ادای شهادت دارد. اینکه همسر چنین حقی دارد، یعنی وظیفه شهادت دادن به ضرر همسر خود را ندارد؛ بر خلاف دیگران، آگاه از قضیه، که چنین وظیفه ای را دارند. در چنین مواردی دادگاه نیز حق اجبار همسر بر ادای شهادت را ندارد. ب. در قوانین اسلامی حرمت ربا مسلم است؛ اما همسر از همسر و یا والدین و فرزندان حق ربا دارند. یعنی آنها از تکلیف ربا آزادند.
✅۲. در عرصه حکمرانی، امیر مومنان علیه السلام، در موارد مختلف، چنین حقی را برای مردم مطرح فرموده و حاکمان را در این زمینه نسبت به پاسداشت چنین حق هایی برای مردم، وظیفه مند شناخته است. یکی از این دست حق ها، حق بر خطا از سوی مردم، یعنی معاف بودن آنان از هرگونه عقوبت از سوی حکومت و حکمرانان است.
✅۳. در بخشی از نامه ۵۳ وظیفه مندی زمامداران درباره خوش رفتاری با مردم مورد توجه قرار گرفته و در مقابل، چنین وظیفه ای از مردم برداشته شده است. در واقع، امام ع حق اشتباه و لغزش را، هر چند از روی آگاهی، برای عموم مردم به رسمیت شناخته اند.
✅۴. فرمایش حضرت در این زمینه چنین است: "مهربانی، محبت و لطف به رعیت [رعیت در ادبیات دینی تقریبا مترادف شهروند در ادبیات سیاسی امروز است.] را در دل خود جای ده و نسبت به آنان همچون حیوان درنده نباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛ زیرا آنها دو دسته اند: یا برادر دینی تواند و یا در آفرینش مانند تو می باشند که از ایشان خطا سر می زند و ناراحتی ها به آنان عارض می شود و به دست آنان، به طور عمد یا اشتباه، لغزش هایی روی می دهد. پس تو از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن که دوست داری خدا از عفو و گذشت به تو عنایت کند."
✅۵. حضرت در جای دیگری از نامه در تکمیل سخن بالا می فرماید: "آنگاه خشونت در گفتار و کندی و ناتوانی بیان آنان [ مردمانی که در ارتباط خاص با زمامدار قرار گرفته اند] را تحمل کن و ضیق صدر و استکبار را از خود دور ساز که خداوند به سبب این رفتار، رحمت واسعش را بر تو گسترش می دهد و پاداش طاعتش را به تو عطا می فرماید."
✅۶. مسلم است که خطا و لغزش های عمدی در حوزه زندگی خصوصی به صراحت در قرآن و روایات نهی شده است. از منظر دینی، هر خطایی اگر عمدی باشد بازخواست الهی را به دنبال خواهد داشت؛ ولی منطق حاکم بر مناسبات حوزه عمومی از یک سو، و چگونگی تعامل مردم با زمامداران در زندگی سیاسی-دنیوی از سوی دیگر، با منطق حاکم بر زندگی خصوصی از یک سو، و شیوه تعامل مردم با خدا در زندگی معنوی-دینی از سوی دیگر، متفاوت است.
✅۷. بنابر آنچه نگاشته شد، حق بر خطا، آزاد بودن عموم مردم از وظیفه ای است که آن وظیفه (پرهیز از خطاها، به ویژه خطاهای عمدی) در خارج از رابطه حاکم و مردم، در مناسبات روزمره مورد تاکید شرع و عرف و قانون قرار گرفته است؛ اما چنین حقی، به صورت استثنایی، درباره ارتباط مردم با حکومت به نفع مردم، به عنوان مصداقی از حق-آزادی (آزاد بودن از تکلیف اقتضایی)، به رسمیت شناخته شده است.
✅۸. نتیجه گیری: الف. در نگاه دینی، به منظور رعایت مصالح عموم مردم تا بتوانند ارتباطی بدون ترس و لرز با عوامل حکومتی داشته باشند، خطاهای نابخشودنی در وضعیت عادی، مورد بخشش قرار گرفته و حق بر خطا به نفع آنان و بر عهده حکومت به رسمیت شناخته شده است. ب. حکومتی که می خواهد در عمل آموزه های دینی را پاس بدارد، وظیفه دارد برای عملی شدن چنین حقی، حق بر خطا را با تنقیح جزئیات آن، در حوزه حقوق عمومی، به قانون رسمی کشور تبدیل کند و، از این راه و به شکل نهادینه، زمینه حضور فعالانه مردم در زندگی سیاسی را تسهیل کند.
۴فروردین ۱۴۰۳
شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق اعتراض به امور مالی
🖊در ادامه یادداشت قبلی، نکات دیگری درباره حقوق مالی مردم بر حکومت با تمرکز بر نامه ۵۳ امام علی ع در نهج البلاغه تقدیم می گردد:
🖊۱.امام علی علیه السلام بعد از طرح حقوق مالی اصناف ۸ گانه پیشین بر حکومت، در بخش دیگری از نامه، حق اعتراض مردم درباره امور مالی را به رسمیت شناخته اند. منطق این حق، به تعبیر حقوق دانان، از جنس حق-مطالبه است که بر طبق آن معترضان طلبکار و دولت موظف به پاسخگویی و برآوردن خواسته های اعتراضی آنان است.
🖊۲. در این زمینه ابتدا حضرت به صراحت اعلام می کنند که آبادانی و ایجاد زمینه تولید اولیه از سوی دولت، مقدم بر دریافت مالیات از مردم است. درواقع، از نگاه امام علیه السلام، مالیات گرفتن فرع بر وظیفه بزرگ مادی دولت در زمینه عمران و آبادانی است و مالیات حق اولیه دولت بر مردم نیست؛ از این رو، مالیات باید دغدغه ثانوی دولت بوده و به عنوان وسیله ای برای تصاعدی کردن تولید، آبادانی و رفاه، در نظر گرفته شود.
🖊۳. امیر مومنان ع، در این زمینه، تصریح می فرمایند: "زمامداری که مالیات را بدون آبادانی زمین و رونق بخشیدن به کشاورزی از مردم مطالبه کند، شهرها را ویران و بندگان خدا را نابود می سازد و حکومتش بیش از مدت کمی دوام نخواهد آورد." در واقع، حضرت گرفتن مالیات بدون ثروتمند شدن جامعه را بی معنا می داند و مالیات گرفتن را فرع بر شکل گیری جامعه ای ثروتمند و خودافزاینده می شمارد.
🖊۴. هر چند حضرت در سخن بالا به طور ضمنی حق اعتراض مردم را با تصریح بر کوتاهی عمر حکومت های مالیات گیرنده از جامعه فقیر، گوشزد کرده اند، در بخش دیگری به زیباترین شکل ممکن، حق اعتراض مردم را مورد توجه قرار داده اند: "پس اگر مردم از سنگینی مالیات یا رسیدن آفات یا قطعی آب یا دگرگونی زمین بر اثر سیلاب و یا تشنگی بسیار زراعت و از بین رفتن محصول آن به تو شکایت کردند، مالیات را به قدری تخفیف ده که به اصلاح کار و سامان یافتن اوضاعشان امیدوار باشی و هرگز این تخفیف بر تو گران نیاید."
🖊۵. سخن پایانی: بنا بر آنچه گذشت، حق اعتراض مردم بابت افزایش مالیات هنگام شرایط نامساعد اقتصادی از نوع حق-مطالبه ای است که حاکم موظف است، با گوش کردن به چنین اعتراضاتی، در سیاست های مالیاتی در راستای منافع مادی فوری مردم تغییرات اساسی به وجود آورد و به مالیات حداقلی ممکن بسنده کند. لازم به گفتن نیست که هر چند آن حضرت مساله را در دوره نظام اقتصادی مبتنی بر کشاورزی مطرح کرده اند، عمل به روح و جوهر این آموزه ها در هر دوره ای، مبنای مشروعیت دینی یک حکومت در جامعه اسلامی خواهد بود. آخرین نکته پایانی این است که در نگاه امام علیه السلام اولین و اصلی ترین مسئول فقر و فلاکت در جامعه، هر چند در ظاهر جاری شدن یک سیل معیشت مردم را با مشکل مواجه سازد، حکومت است؛ چرا که در یادداشت قبلی بیان شد که از نظر امام علی ع یکی از اصلی ترین فلسفه وجودی دولت بهزیستی مادی-اقتصادی مردم است.
۲فروردین۱۴۰۳
شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰امر و نهی شرعی، و حادثه درمانگاه در قم.

✅مقدمه: درباره حادثه پیش آمده در درمانگاهی در قم، یکی از صاحبان کرسی تدریس درس خارج، اظهار کرده اند که کار نهی کننده مطابق آموزه های فقهی بوده و آن شخص از این جهت کار درستی انجام داده است. در این یادداشت بعضی از اشکالات شرعی آن عمل بررسی شده تا نادرستی اظهار نظر مورد اشاره، معلوم گردد.

✅۱. امر و نهی شرعی بدون توجه به شیوه درست شرعی: قرآن تنها سه شیوه درست دعوت به راه خداوند را مشروع اعلام کرده است. این صریح فرمایش خداوند است که "ادع الی سبیل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي أحسن" شیوه دعوتی که انزجار عمومی را در پی داشته باشد، چگونه می تواند مصداق آیه فوق قرار گیرد؟! مگر می شود با شیوه نادرست، به واجب شرعی لباس عمل پوشاند؟! شیوه برخورد آن روحانی با آن خانم مصداق حکمت بود؟! مصداق موعظه حسنه بود؟! مصداق جدال احسن بود؟!

✅2. آلوده کردن نهی شرعی به مفاسد شرعی: با چشم پوشی از اشکال اول که خود آن عمل، بخاطر بکارگیری شیوه غیرشرعی، نمی توانست مصداق امر و نهی مشروع باشد، شیوه دعوت در آن درمانگاه، بخاطر مفاسد جانبی، شبیه دوستی خاله خرسه بود؛ چرا که در ضمن امر و نهی، منکرهای بدتری اتفاق افتاد: ناهی خودش منکر بدتر یعنی نگاه به نامحرم را مرتکب شده است. اگر گفته شود آن خانم ظاهر الفسق بوده، پاسخ این است که اولا شاید یک بار سرش باز بوده نه همیشه و ثانیا شاید روسری از سرش افتاده، ثالثا اگر به صرف دیده شدن موی سر طرف ظاهر الفسق گردد، پس میلیون ها آدم در ایران ظاهر الفسق اند! نعوذ بالله من شرور انفسنا. رابعا اگر فردی ظاهر الفسق بوده باشد، از عمل شنیع فیلم برداری آن اندازه برآشفته نمی شد. خامسا یکی شمردن باز بودن سر با شراب خواری خطای فقهی بزرگی است؛ چرا که آیات و روایات صریح در حرمت شراب خواری است، در حالی که چنین صراحتی درباره حجاب نیست و بلکه ظاهر آیات مربوط به حجاب ارشاد به عرف زمانه نزول است؛ تا آنجا که برای عدم حرمت باز بودن سر، فتواهایی صادر شده است.

✅3. عدم ملاحظه شرط تاثیرگذاری: امر و نهی کذایی در آن حادثه، در حالی صورت گرفته است که شواهد نشان می دهد نه تنها آن نهی تاثیرگذار نبوده بلکه، به شدت، هم احساسات حاضران، و بعد از پخش، احساسات جامعه را جریحه دار کرده است. بدتر اینکه مردم را نسبت به روحانیت و حتی خود دین بدبین کرده و از همه بدتر جامعه را به سمت کینه توزی، انشقاق و بغض نسبت به همدیگر برده است.

✅ ۴. تجسس به جای نهی شرعی: اساسا وقتی کسی مخفیانه فیلم برداری کرده، مشغول امر و نهی نبوده، بلکه او در این حالت مشغول تجسس بوده است که به صراحت در کتاب و سنت نهی شده است.
✅۵. سخن آخر: اگر بخواهیم اشکال فقهی این قبیل اعمال را بسط دهیم، باید کتابی مستقل نگاشت. غرض این بود که دفاع فقهی کردن از چنین اعمالی، نه تنها خدمت به فقه نیست؛ بلکه سهل انگاری در فقاهت و در نتیجه، نوعی متزلزل کردن دانش معتبر مسلمانان و بی اثر نمودن آن در عرصه عمل است.
۲۷اسفند ۱۴۰۲
شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰نظامِ با مردم و نظامِ بدون مردم

✅۱. نظام با مردم، زبان مردم و بازتاب دهنده خواسته های مردم است. نظام با مردم اصالت را به اراده ملت می دهد. چنین نظامی در عمل بازتاب دهنده زیست جهان عموم شهروندان جلوه می کند. اما نظام بدون مردم مصلحت مردم را خودش تشخیص می دهد. نظام بدون مردم، با خودبسندگی و خودپرستی، درک خود را و همه تصمیماتش را خطاناپذیر می داند. این نظام مصلحت های تشخیص داده شده در تنهایی خودش را، به قانون، بخشنامه، دستورهای ویژه، دستورهای فوری و ...، تبدیل می کند.
✅۲. نظام با مردم، نمی تواند به خِرَد زمانه، همان خردی که عموم مردم زندگی روزمره خود را با تکیه بر آن تنظیم می کنند، بی اعتنا باشد. از اینرو این نظام حافظ عملی خرد زمانه در سیاست داخلی و خارجی است. اما نظام بدون مردم، خرد زمانه را دور می زند و به جای آن بر خرد خود ساخته که آن را خرد برتر می داند، تکیه می زند. از اینرو سیاست داخلی و خارجی چنین نظامی از سلیقه خود نظام بر می خیزد و کاری با علایق جامعه ندارد.
✅۳. نظام با مردم، مستقیم به حفظ خود نمی اندیشد، بلکه مساله اصلي چنین نظامی کسب رضایت خداوند از راه به دست آوردن رضایت مردم است. مردم راضی با جان و دل از چنین نظامی حمایت می کنند و این نظام بدون اعمال زور غیرمستقیم، یعنی با دست مردمانش حفظ می شود. اما نظام بدون مردم، اولویت اولش حفظ مستقیم خودش است. از اینرو برای حفظ خود از هیچ ابزار مشروع یا نامشروعی در هنگام به خطر افتادن بقایش، دریغ نمی کند. چنین نظامی بکار گیری زر و زور و تزویر را برای حفظ خود مجاز می شمارد.
✅۴. نظام با مردم، برای کسب رضایت عموم می داند که باید تمام انرژی حکومت را صرف انجام کارویژه هایی چون آبادانی، رفاه برای همه، توسعه همه جانبه، امنیت برای همه، آزادی برای همه، رفع تبعیض و گسترش عدالت و انصاف کند. چنین نظامی می داند که انجام این کارویژه ها بدون اولویت قرار دادن شایسته سالاری، شفافیت در تصمیم گیری ها، نظارت پذیری، پاسخگویی و اموری از این قبیل عملی نیست. در مقابل، نظام بدون مردم نظامی خود بسنده است که خود را قیم جامعه و تافته جدا بافته می داند. این نظام در اساس نظام را برآمده از اراده مردم نمی داند. این نظام دنبال جامعه سازی است. چنین نظامی خود را مهندس جامعه، همه نهادهای آن و حتی شخصیت مردمان می شناسد و چنین اموری اولویت آن شمرده می شود.
✅۵. آموزه های درجه اول دینی، نظام نوع اول را تایید و نظام نوع دوم را نمی پذیرند. قرآن نظام سیاسی را امانتی دانسته است که صاحبانش مردم اند. خداوند در دو آیه عدل و امانت به حاکمان دستور می دهد که باید در پرداختن امانت به صاحبانش، یعنی عموم مردم، کوتاهی نکنند. اطاعت مردم از حاکمان مشروط بر ادای امانت و برپایی عدالت از سوی هیات حاکمه است. دقیقا همین مضمون در فرمایش علی علیه السلام نیز وارد شده است. آن حضرت درباره اداره کنندگان دستگاه دولتی فرمود: شما خزانه داران مردم و نمایندگان امت هستید.
۱۴آذر۱۴۰۲ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🎙#فایل_صوتی

🔻#نشست_علمی

🟢 ره‌آوردِ فیرحی

(واکاوی ابعاد فقهی، حقوقی و سیاسی اندیشه دکتر داود فیرحی)

با سخنرانی :

✔️#دکتر_محسن_برهانی
✔️#دکتر_عبدالوهاب_فراتی
✔️#دکتر_محمود_شفیعی

🔸به میزبانی #سینا_احمدی به مناسبت سومین سالگرد در گذشت دکتر داود فیرحی

🔹زمان: ۲۵ آبان ۱۴۰۲

/channel/andishedinimoaser

Читать полностью…

محمود شفیعی

شرف الدین:
💠 ورود فقه از حوزه خصوصی به حوزه عمومی

🎙 دکتر محمود شفیعی

❇️ ویژه‌نامه بررسی شرایط و موانع «فقه کارآمد»

#به_زودی

🆔 @didebane_andisheh
-@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

اخلاق دینی پیامبر ص اسب چموش حکومت را رام کرد و گروه های گوناگون مردم جزیره العرب دسته دسته وارد دین اسلام گشتند و بر قرار گرفتن در ذیل حکومت دینی افتخار کردند.
✅نتیجه گیری: بزرگداشت شایسته پیامبر ص در این روزگار از سوی دولت ها و کشورهای اسلامی، با برپا کردن جشن های مجلل، راه انداختن کارناوال ها، تعطیل کردن روزهای رحلت، بعثت و ولادت، دادن سهمیه های حج عمره یا تمتع به این و آن، و اموری از این دست، به دست نمی آید.
بزرگداشت واقعی آنحضرت، در آنسوی امور ظاهری، با گرفتن تصمیم های سخت در عرصه حکمرانی رقم می خورد. پیامبر دوستی با برگشت متواضعانه به مردم، با پرهیز از تکبر و لجاجت سیاسی، با گردن نهادن به حقوق سیاسی مردم، با محترم شمردن افکار عمومی، با دوری کردن از پاره پاره کردن مردم و تقسیم کردن آنها به خودی و غیرخودی، با کنار گذاشتن مهندسی های سیاسی خود محور، با تحمل همگان، اعم از، نزدیکان و دوران، با صلح دوستی و آشتی، و اقداماتی از این دست، حاصل می گردد.
۱۱ مهر ۱۴۰۲ محمود شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰درس بزرگ اربعین

✅همگان شاهدیم که هر سال بر تعداد زائران اربعین حسینی و زائران عتبات عالی مرتبه در کشور عراق  افزوده می شود. این پدیده می تواند عوامل گوناگونی داشته باشد. با این حال یک عامل بسیار مهم، آنگونه که بسیاری از اربعینیان بعد از برگشت تعریف می کنند، بی تردید، شیوه برخورد انسانی و محبت آمیز شیعیان عراق با زائران امام حسین علیه السلام است. این رفتار سفر اربعین را برای مردم به سفری معنوی، زیبا، لذت بخش و پر از تجربه های شیرین و در عین حال، استعلایی-آسمانی تبدیل می کند. آنان با این خاطرات زیبای بیاد ماندنی از سال های قبل، آماده اند همه رنجها را بر خود هموار سازند و تا آنجا که می توانند از جیبشان هزینه کنند و از کارهای ضروری دیگرشان چشم بپوشند؛ اما چنین خاطره ای را هر سال، با عشق و علاقه، تکرار کنند.
✅آری هر جا پای انسانیت و محبت در میان باشد، هر کار سختی، البته، آسان می گردد و ناشدنی ها شدنی می شوند. فرض کنید دو عامل انسانیت و محبت در کار نباشد و به جای آن دو، دولت ایران یا عراق برای زائران اربعین سفر رایگان ترتیب دهند و حتی مقداری پول نقد هم به هر زائری هدیه کنند؛ اما در عوض به جای احترام و محبت، از آغاز تا پایان سفر، به هر بهانه ای، به آنان توهین کنند؛ منت بگذارند؛ تحقیر کنند و در هر کوی و برزنی با خشونت با آنان رفتار کنند، بی تردید این تجربه تلخ هرگز اجازه نمی دهد  آنان چنین سفری را تکرار کنند و بدون شک هر سال از تعداد  زائران کاسته می شود.
✅باری این تک تجربه، می تواند معیار شیوه حکمرانی و درس سیاسی بزرگ در یک کشور قرار گیرد. اگر حاکمانی در یک کشور، بدون تبعیض، بدون درجه بندی کردن شهروندان، بدون توجه به دین و مذهب، زبان و لهجه، جنسیت مرد یا زن، و دیگر ویژگی های گوناگون مردمان، همه را به یک چشم ببینند و حرمت مردم یک سرزمین را نگه دارند و به همه آنان، بدون توجه به خودی یا غیرخودی یا هر تقسیم ناموجه دیگری، محبت کنند، مردم چنین سرزمینی، بی تردید، به صورت حداکثری از فرمانهای چنین حکومتی با رضایت کامل اطاعت می کنند. این حکومت بدون داغ و درفش از مردم اطاعت می گیرد. در چنین کشوری فاصله مردم و حکومت برداشته می شود. در آنجا انسانیت و نشانه های آن هر روز گسترش می یابد و حکمرانی آسان می گردد. این شیوه حکمرانی اقتدار و عزت کشور را حداکثری می کند. چنین حکومتی شکست ناپذیر می شود و پایداری آن برای همیشه تضمین می گردد.
✅به ویژه، در این میان، اگر حکومتی بخواهد صفت دینی داشته باشد، هیچ راهی غیر از آنچه گفته شد، وجود ندارد. حکومتی که بنام دین، اما با زور اطاعت دریافت کند، چنین حکومتی دینی نخواهد بود؛ بلکه دین حکومتی خواهد شد. دلیل این است که دین در ذات خود نشانه هایی دارد که همه جا با آن نشانه ها شناخته می شود. یکی از مهم ترین نشانه های دین، پیوستگی آن با محبت، بلکه خود محبت است. هل الدین الا الحب. قرآن درباره سیاست و حکومت پیامبرش فرمود محبت ورزی بی دریغ شما بود که مردمانت را مانند پروانه بر گرد وجودت جمع کرد و گرنه از دورت پراکنده می شدند. البته بدترین پراکندگی این است که دلها از هم دیگر دور باشند و کینه ها جای محبت ها را بگیرند. علی علیه السلام با همین معیار به حاکم خود فرمان داد که باید سرتاسر وجودت را با محبت مردمانت، از هر دین و مذهبی که باشند، پر کنی و گرنه مانند گرگی به دریدن آنها مشغول خواهی شد.
✅نتیجه: حکمرانی خردمندانه و مومنانه، که رابطه مردم و حکومت را به شکل مشروع و مورد رضای خداوند، برقرار سازد، آن حکمرانی است که اطاعت مردم به صورت روزافزون و با رضایت کامل درونی صورت گیرد. در مقابل، حکمرانی جاهلانه و ضد دینی، که از مشروعیت دینی محروم گردد، آن حکمرانی است که بنیادش بر تهدید همه جانبه استوار باشد و اطاعت از روی رضایت رو به کاهش گذارد و اطاعت از روی ترس جای آن را گیرد. با درس گرفتن از اربعین، می توان هر روز را به اربعین تبدیل کرد.
۴ مهر ۱۴۰۲ محمود شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

از این راه نه تنها نظام، یعنی همان عناصر چهارگانه که مهمترینش البته خود مردمان راضی هستند، باقی می ماند، بلکه حکومت و حکومت گران نیز با اقتدار به حکمرانی می پردازند و ماندگاری حکومت در ضمن ماندن دولت، بدون اعمال زور اضافی یا بکارگیری زر یا تزویر، به دست می آید.
✅۴. نتیجه گیری: از آنچه گذشت می توان متوجه شد که در صورت های ذیل، یک حکومت در حفظ نظام سیاسی شکست خورده است.
🔹الف. اکثریت مردم یک کشور از حکومت، به علت های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا مذهبی ناراضی باشند.
🔹ب. نیازهای اساسی اکثریت مردم که حکومت باید برآورده کند، تامین نگردد. مهمترین نیازها از این دست، بیشترین امنیت، بیشترین آسایش، بیشترین شادی و صلح، بیشترین احساس عزت ملی، برای بیشترین مردم یک کشور است.
🔹ج. اکثریت مردمان یک سرزمین، بجای عشق ورزی بر سرزمین خود و ماندن در آنجا، علاقمند به مهاجرت از کشور خود گردند.
🔹د. حکومت گران به جای انجام کارویژه ذاتی خود، اولویت هایی را دنبال کنند که ربطی به وظایف ذاتی حکومت و حکومت گران ندارد. از نگاه علی علیه السلام چهار وظیفه اساسی حکومت جمع کردن مالیات، ایجاد نظم، آبادانی کشور و ایجاد امنیت است. اگر حکومتی بنام دین به جای اینها امور دیگری را در اولویت قرار دهد، مشروعیت دینی نخواهد داشت.
🔹ه. حفظ نظام، حفظ حکومت و حکومت گران نیست. حفظ نظام انجام درست کارویژه های حکومت از سوی حاکمان در راستای برآورده ساختن نیازهای اساسی مادی مردم، از جمله امنیت و رفاه و توسعه است تا به تعبیر علی علیه السلام، کافر بتواند به اهداف مادی و مومن بتواند به اهداف معنوی دست یابد. حکومتی که درد همه مردم، بدون هیچگونه استثنایی، در یک سرزمین را نتواند درمان کند، حکومت دینی نیست.
۲۲شهریور ۱۴۰۲
محمود شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰دین و قلمرو محدود دولت


✅۱. در تجربه حکمرانی قدیم، دولت ها خود را به هیچ حدی محدود نمی دانستند و در همه حوزه ها تا می توانستند، نفوذ خود را گسترش می دادند. دولت های جدید سلطه طلب، با توجه به امکانات بیشتر، نفوذ در همه حوزه های زندگی مردم را، بدتر از گذشته، گسترش دادند. دولت سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی، دولت فاشیستی در ایتالیا و دولت نازیستی در آلمان، سه نمونه از دولت های فراگیر بودند که در همه زوایای زندگی مردمان خود نفوذ کرده بودند و به شدت از هر جهت زندگی آنان را کنترل می کردند. تجربه تلخ تاریخی نشان داد که این شکل از دولت های برخوردار از قلمرو گسترده، شرورترین و فاسدترین دولت ها بوده اند که هم برای ملت های خود و هم برای ملت های دیگر جهان، انواعی از محرومیت ها، حقارت ها، خشونتهای ناروا، و ناامنی را به بار آوردند.
✅۲. دولت در جامعه ضروری و لازم است، به شرط اینکه اولا مانند دولت های پیش گفته مفسده خیز نباشد، و ثانیا به کارویژه های ذاتی دولت بپردازد. مهمترین کارویژه های دولت ایجاد جامعه امن، امنیت و آسایش، رفاه، توسعه و آبادانی، حل منازعات و حفظ نظم و انسجام، زمینه سازی مادی و معنوی برای پیگیری اهداف دلخواه از سوی عموم مردم، و برطرف ساختن دیگر نیازهای مشترک مردم در یک سرزمین است.
✅۳. اگر دولت طبق بند اول پدیده ای مفسده خیز و بر اساس بند دوم ضرورتی برای همه جوامع است، پس چگونه می توان دولتی ساخت که نیاز ها را برطرف کند، اما شر نرساند؟ چگونه می توان چهره خصوصیِ انحصار طلب و سلطه گر دولت را کنترل کرد و چهره عمومی خدمتگذار دولت را مورد حمایت قرار داد؟
✅۴. یکی از مهمترین راهکارها در این زمینه این است که دولت را باید در چارچوب قانونی درآورد که این قانون اختیارات آن را محدود سازد، نسبت به همان مقدار از اختیارات هم دولت را مجبور به پاسخ گویی کند، و قلمرو حوزه خصوصی مردم را گسترش دهد تا آنان بتوانند در بیرون از حیطه اختیارات دولت از انواع آزادی ها برخوردار گردند و اهداف شخصی زندگی را بدون مانع سیاسی پیگیری کنند.
✅۵. دولت با قلمرو محدود، از یک طرف با گسترده شدن حوزه خصوصی ملازم است، و از سوی دیگر، زمینه دخالت مردم در ساخته شدن قواعد حوزه عمومی را، که به سرنوشت همگان مربوط است، فراهم می سازد. همچنین، در نظام های سیاسی مبتنی بر دولت محدود، مردم درباره خودِ دولت دو کار مهم را انجام می دهند: الف. آنان در فرایند تصمیم سازی های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، داخلی یا خارجی دولت، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، مشارکت می کنند.
ب. مردم بر کردارهای دولت در عرصه سیاستگذاری ها و تصمیم گیری های داخلی یا خارجی دولت، به شکل های گوناگون، مانند تاسیس انواع انجمن ها، تشکلات، رسانه ها، و نیز تجمعات، طرح تقاضاها و اعتراضات قانونمند، نظارت می کنند.
✅۶. به نظر می آید وظایف و حق های اثبات شده در آموزه های شریعت، با توجه به تقدم وجودی فرد و جامعه بر دولت در چارچوب فکر دینی، پیش از آنکه به دولت اختصاص یابد، به افراد و اجتماعات داوطلبانه درحوزه خصوصی تعلق گرفته است. قواعد فقهی مربوط به زندگی آزاد از انواع سلطه ها، تجربه شکل گیری جامعه و دولت قراردادی پیامبر ص و علی ع، آیات و روایات مرتبط با حقوق سیاسی مسلمانان، همگی در راستای استدلال به نفع ادعای پیش گفته، یعنی دولت کوچک و کارآمد، قابل توجه اند. در پست های آینده، این شواهد، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
۱۳فروردین۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔹ه. یک آموزه فقهی درباره مراتب چهارگانه هر حکم دینی، در نقد اقتدارگرایی علمی، قابل توجه است. بسیاری از فقیهان، که  بنده دیدگاه ده پانزده نفر از آنان را خودم مشاهده کرده ام، گفته اند اولین مرحله احکام الهی، لوح محفوظ، دومی انشاء حکم به پیامبر ص، سومی ابلاغ حکم از سوی پیامبر ص به مردم و چهارمی تنجز یا قطعی شدن حکم از طرق شنیدن و فهمیدن آن از سوی مردم است. اکنون مساله این است که سوال و فهم امر تعبدی است، یا حرکتی فعالانه از سوی عموم بوده و در واقع، بکارگیری عقل برای فهمیدن یک حکم الهی است. لازمه پذیرش انسانی احکام الهی، بی تردید به تعقل آن احکام وابسته است. تردیدی نیست که تعقل بدون اظهار نظر و رسیدن به آگاهی چیز دیگری نیست.
🔹و. نکته اساسی این است که وقتی خداوند که عقل کل است به انسان بما هو انسان، نه به ما هو فیلسوف یا الهی دان، نگاه می کند و او را به عنوان موجودی شایسته اندیشیدن و پذیرش حقایق از روی آگاهی و تعقل، نه تعبد کورکورانه بدون اظهار نظر و گوش شدن نسبت به یک فیلسوف یا الهی دان، به رسمیت می شناسد، این بسیار باید برای فیلسوفان با اهمیت باشد. چرا باید فیلسوفان خود را صاحب حقیقت و دیگران را مفت گو فرض کنند؟!
🔹ز. نکته اساسی این است که در حوزه عمومی اگر بناست آموزه ای از سوی همگان پذیرفته شود، این عین ستم است که ما بگوئیم شما حرف نزنید و فقط به ما گوش کنید! دلیل این است که در این حوزه او صاحب حق است و نمی توان به صاحب حق، ( حق از جنس مالکیت بر ۱جان، ۲مال، و ۳جسم،) گفت تو یکی از این سه حقت را در اختیار من قرار ده تا من با آموزه های یک سویه خود در جسم و جان یا مال تو تصرف کنم!
🔹ح. تمایز انسان با موجودات دیگر همین قدرت سخن گفتن و به تفاهم رسیدن است. ما البته می توانیم در فرایند گفتگو، شیوه آن را دائم بهبود ببخشیم، اما متهم کردن جامعه به حرف مفت زدن فاجعه ای در حد سلطه استبداد سیاسی و شاید بدتر از آن باشد؛ چرا که وقتی فیلسوف اجازه سخن گفتن آزاد را محدود می کند، یعنی رابطه یک سویه فیلسوف-توده را می خواهد جایگزین سازد و چرخه مجتهد-مقلد را تکمیل کند. این یعنی تشدید زمینه جهل گستری، گسترش سلطه، هبوط به جامعه ماقبل انسان اجتماعی که هنوز انسان ناطق تاریخی شکل نگرفته باشد‌!
۱۱فروردین۱۴۰۳ شفیعی

@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

✅ چرا در جلسات و مهمانی های عمومی و خصوصی «حرف مفت» زیاد می زنیم ؟

✍️ مصطفی ملکیان

1️⃣ در دوران مدرن سخن گفتن علامت برتری است

نخست اینکه در تمدن مدرن سخن گفتن، علامت برتری است. یکی از ویژگی‌های ماهوی فرهنگی مدرنیته این است که برای سخن ارزش قائل است، نه برای سکوت. بنابراین مدرنیته بی‌معنایی (non sense) را رواج داده است، زیرا برای نفس سخن گفتن ارزش قائل است. در حالی سکوت یکی از ویژگی‌های فرزانگان در دوران گذشته بود.

2️⃣دموکراسی باعث رواج حرف مفت می شود

دومین عامل اجتماعی دموکراسی است. در دموکراسی از شهروندان خواسته می‌شود که در مسائل مختلف اظهارنظر کنند و این سبب رواج حرف مفت‌گویی می‌شود. البته دموکراسی به ضرورت عملی چاره‌ای جز رجوع به نظر همگان ندارد و به لحاظ حقوقی برای همه حق سخن قائل است، اما این بدان معنا نیست که افراد به لحاظ اخلاقی نیز می‌توانند راجع به هر چیز حرف بزنند. در حالی که باید میان حقوق و اخلاق تمایز گذاشت.

3️⃣وجود نداشتن «حکمت به من چه»
سومین عامل اجتماعی این است که در مدرنیته «حکمت به من چه» وجود ندارد. در مقام علم، جواب هر سوالی را دانستن به درد نمی‌خورد. «حکمت به من چه» فرزانگان باستان می‌گوید سوالاتی را باید پرسید که وضع انسان قبل از طرح آنها در ذهن با بعد از طرح آنها فرق کند. در مدرنیته به نام کنجکاوی علمی هر پرسیدنی مستحسن شمرده می‌شود. هایدگر در «هستی و زمان» در این زمینه بهترین نکته را خاطرنشان می‌شود و می‌گوید زمانی که کسی کنجکاوی بی‌ارزش داشته باشد، مخاطب یاوه‌گویی بی‌ارزش می‌کند و مخاطب و گوینده هر دو سرگشته می‌شوند. او می‌گفت باید اولین مرحله یعنی کنجکاوی بی‌جا را متوقف کرد وگرنه دو پدید بعدی یعنی یاوه گویی بی‌ارزش و سرگشتگی نیز رخ می‌دهد. هیچ تحلیلگری به خوبی هایدگر این پدیده را تحلیل نکرده است.

4️⃣سیطره کمیت بر کیفیت
چهارمین پدیده اجتماعی که سبب رواج یاوه‌گویی می‌شود، سیطره کمیت بر کیفیت در دوران ما است. در چنین روزگاری افراد به جای حرف درست (توجه به کیفیت)، زیاد حرف می‌زنند (توجه به کمیت) . قرآن می‌گوید: «لیبْلُوکُمْ أیُّکُمْ أحْسنُ عملًا» (سوره ملک، آیه ٢) یعنی خدا می‌آزماید که کدام کار بهتر می‌کنید، نه اینکه کدام یک کار بیشتری می‌کند یعنی نگفته است«ایکم اکثر عملا» یعنی قرآن برای کیفیت عمل ارزش قائل است نه کمیت آن.

5️⃣تقدم آداب معاشرت بر اخلاق

پنجمین عامل اجتماعی رواج حرف مفت، تقدم اتیکت (آداب معاشرت) بر اتیکس (ethics، اخلاق) است. میان آداب معاشرت و اخلاق تمایز هست و هر دو ضرورت دارد. اما هنگام تعارض این دو باید اخلاق را بر آداب معاشرت ترجیح داد. متاسفانه امروز آداب معاشرت بر اخلاق تقدم یافته و به همین خاطر افراد برای رعایت ادب و احترام، به حرف مفت گوش می‌کنند.

➖سخنرانی در معرفی از کتاب در باب حرف مفت هری فرانکفورت

@mostafamalekian

Читать полностью…

محمود شفیعی

🌷حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق صلح همگانی، و کاستن از دشمنی دشمنان با رو آوردن به عهد و پیمان


🍀۱. در نگاه علی علیه السلام، زندگی در صلح و امنیت به عنوان یک حق برای عموم شهروندان به رسمیت شناخته شده است. گاهی ممکن است فرمانروایان جنگ خو در یک کشور، وضعیت طبیعی صلح در جامعه را به خطر اندازند و با افروختن آتش جنگ، مردم را به درد سر اندازند. کلام حضرت به مالک اشتر این است که زمامداران حق ندارند مردم را به زندگی غیرعادی، در شرایط جنگی، وادار سازند.
🍀۲. صلح و امنیت، حق-مصونیتی برای جامعه است که اگر کسانی در حکومت هوس جنگ کردند، مدیران و مقامات سیاسی بالاتر، از جمله راس حاکمیت، باید جلو جنگ طلبی را به نفع مردم که به طور طبیعی طالب صلح و امنیت اند، بگیرند.
از این رو، پای بندی به پیمان های صلح، اصل بنیادین اسلامی است که در قرآن و روایات، به ویژه در نامه ۵۳، بدان تصریح و فراوان تاکید شده است.
🍀۳. فرمایش امیر مومنان ع در عهدنامه چنین است: "هرگز صلحی را که دشمن به تو پیشنهاد کرده و خشنودی خدا در آن است، رد مکن؛ زیرا صلح برای لشکریانت آسایش و برای خودت آرامش از هم و غم ها و امنیت برای شهرهای توست. ... اگر قرار دادی میان تو و دشمنت منعقد گردید یا با او پیمانی بستی، به عهد و پیمان خود وفا کن و به آنچه بر عهده گرفتی امانتدار باش و جان خویش را سپر پیمان خود قرار ده؛ زیرا هیچ یک از فرائض الهی همانند وفای به پیمان نیست که همه مردم با تمام اختلافاتی که در تمایلات و آرا و افکارشان دارند، نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته، احترام آن را بزرگ بدارند؛ حتی مشرکان هم به جز مسلمانان به تعهداتشان وفادار بوده اند؛ زیرا پیامدهای پیمان شکنی را ناگوار می شمردند. پس هرگز به تعهدات خیانت نورز و پیمانت را نشکن و با دشمنت نیرنگ مکن؛ زیراهیچ کس جز نادان شقی، گستاخی بر خدا را [با نقض احترام عهد و پیمان] روا نمی دارد و خداوند عهد و پیمانی که با نام او بسته می شود، با رحمت خود مایه آسایش همه بندگان قرار داده و پناهگاه امنی که به آن پناه برده، به حریم امن آن روی بیاورند؛ پس در عهد و پیمان هیچ گونه دغل کاری، فساد، اشتباه کاری و فساد راه ندارد. هرگز قراردادی مبند که در آن مجال سوء استفاده و خیانت و فریب باشد و پس از آنکه قراردادی را محکم کرده، به آن متعهد شدی، بهانه جویی مکن، و گفتار دو پهلو بکار مبر. سختی عمل کردن به مفاد قرارداد که به آن پایبند شده ای و خدا آن را بر عهده ات قرار داده، تو را به پیمان شکنی به ناحق واندارد؛ زیرا شکیبایی تو بر دشواری امری که در آینده امید گشایش و پاداش فراوان برای آن داری، بهتر است از حیله و پیمان شکنی که از تبعات سوء و مجازات آن [از سوی دشمنت] می ترسی و از اینکه از جانب خداوند از تو بازخواستی شود که نه در دنیا و نه در آخرت نتوانی پاسخگوی آن باشی."
🍀۴. فرمایش حضرت در زمینه اصل صلح طلبی تاکید بر مفاد آیه ای است که طی یادداشت مستقلی انشاءالله بدان پرداخته خواهد شد. این بخش از نامه امام ع، اثبات می کند که اولا پیمان صلح یکی از حقوقی است که خداوند آن را در راستای آسایش و امنیت بندگانش مقرر کرده و در این زمینه حاکمان را بر وفاداری سرسختانه بدان دستور داده است. و ثانیا نشان می دهد که تا چه اندازه قراردادگرایی، مذاکره و گفتگو، به جای اصرارورزیدن بر تداوم دشمنی، جنگ و خشونت، در آموزه دینی از اهمیت اساسی برخوردار است. 🍀۵. جنگ یعنی افتادن در دامن جهان ماقبل انسانی که زبانی برای سخن گفتن با دیگری و رسیدن به توافق انسانی وجود ندارد؛ گویی که انسان با دیگر موجودات در یک افق قرار گرفته و اساس انسانیت را از کف داده است. پس مساله صرفا صلح نیست؛ بلکه پرهیز از پاگذاشتن به آن سوی عالم انسانی و هبوط در ساحت حیوانی است. جنگ جز از سر ناچاری و دفع شر ناخواسته در ادبیات دینی مجاز نیست.
۹فروردین ۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق دسترسی به حکومت گران


🖌۱. یکی دیگر از موارد حق-قدرت (حقی که به صاحب حق اختیار تصمیمی را می دهد و به همان اندازه از اختیار دیگری کاسته می شود.)، حق دسترسی آسان مردم به حاکم اصلی و دیگر زمامداران در شرایطی کاملا آزاد از هرگونه سلطه، فضای رعب و وحشت، و هرگونه محدودیت اضافی است. هدف این است که مردم بتوانند به آسانی نیازها و درخواست ها یا تظلمات مورد نظرشان را با عوامل حکومتی مطرح کنند و آنان، با دسترسی مستقیم به عوامل کلیدی حکومت، احساس استضعاف و ضعیف ‌کشی را از خود دور سازند. هدف بزرگتر این است که آنان بتوانند حاکمان جامعه را به پاسخگویی وادار سازند تا در عمل عدالت گسترش پیدا کند و آثار ستمگری ناپدید گردد.
🖌۲. حق دسترسی مردم به حاکمان از آن رو مصداقی از حق-قدرت است که با این توانایی اعطا شده به شهروندان (رعیت در ادبیات قدیم)، به طور طبیعی، محدودیت هایی بر شیوه حکمرانی مقامات سیاسی ایجاد می گردد و از اختیارات آنان در شیوه حکمرانی به نفع عموم مردمان کاسته می شود. با زنده شدن این حق همه مدیران پایین دست بخاطر ترس از دسترسی آسان ارباب رجوع به مقامات بالاتر، در انجام دادن وظایف ذاتی خود مصمم تر می گردند و احساس مسئولیت در مجموعه حکومت گران، در عمل، افزایش می یابد. در سایه عملی شدن این حق، دیگر، عوامل حکومتی نمی توانند برای فرار از پاسخ گویی، خود را از مردم و نمایندگان عمومی یا خصوصی آنان مخفی نگه دارند.
🖌۳. در طرح این حق، فرمایش حضرت، خطاب به مالک اشتر، به عنوان بالاترین مقام سیاسی حکومت ولایت مصر، چنین است: "برای مراجعان و آنان که به تو نیازی دارند، وقتی مقرر کن که خود را برای دیدار با آنان و رسیدگی به درخواست هایشان فارغ سازی و برای آنها مجلس عمومی برگزار کن و به خاطر خدایی که تو را آفریده، در آن مجلس فروتن باش و نظامیان و یارانت را که از تو محافظت می کنند، از سر راهشان بردار تا هر کس بخواهد با تو سخن بگوید، بدون ترس و تشویش حرفش را بزند؛ زیرا من بارها از رسول خدا ص شنیدم که می فرمود: امتی که حق ضعیفش از قوی با صراحت و بدون تردید گرفته نشود، هرگز پاکیزه و رستگار نخواهد شد."
🖌۴. گرفتنِ بی دردسرِ حق ضعیف از قوی که امام ع به نقل از پیامبر گرامی اسلام ص، بدان اشاره فرموده اند به دو شکل قابل تصور است: الف. کسانی که بخاطر قدرت یا ثروت بیشتر، در متن جامعه نسبت به ضعیفان ستم روا می دارند. دولت در این شرایط به عنوان نهادی که اجرای عدالت به عهده اوست، اقدام می کند. ب. با توجه به اینکه در هر جامعه خود دولت قویترین نهاد سیاسی است و حق انحصار زور برتر دست اوست و عوامل تضعیف افراد جامعه (قدرت نظامی و انتظامی، و دیگر ابزارهای قدرت مادی و غیرمادی) را در دست دارد، به ستم گری روی آورد. این مصداق شایع ترین نمونه ستمگری در طول تاریخ بوده است. از این رو گفته اند هر دولتی از دو چهره خدمت گذار و سرکوب گر برخوردار است. در نظامهای مردم سالار، با سازوکارهای قانونی و ساختاری، چهره سرکوب گر حکومت را کنترل کرده اند. آموزه های حکومت اسلامی نیز با تایید چنین تجربه هایی، راهکارهای عقلانی را امضا کرده و حق سیاسی دسترسی مردم به حکومت نیز، در این راستا قابل فهم است.
🖌۵. اعمال این حق یعنی اینکه حاکمان، در هر درجه از قدرت و مقام که باشند، تافته جدا بافته نیستند. بر این اساس، می توان به این قاعده خطر کرد که بر اساس این حقِ سیاسیِ مشروعِ به رسمیت شناخته شده برای مردم، هر اندازه قدرت یک مقام سیاسی در حکومت اسلامی بالاتر باشد، به همان اندازه او باید با قرار گرفتن در دسترس عموم، خود را از هر گونه استکبار و تفرعن دور سازد و کمترین فاصله ممکن بین خود و مردم را در عمل به نمایش بگذارد. قدرت بیشتر یعنی پاسخگویی بیشتر.
🖌۶. با توجه به پیچیدگی بیش از حد دولتهای جدید، عملی شدن این حق در جامعه امروز چنین است که دولت بخش قابل توجهی از وقت رسمی خود را، با توجه به ضرورت ها، نیازها و در خواست های مردم، به صورت، روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه، در اختیار خبرنگاران، اصحاب رسانه های گوناگون دیداری، شنیداری و نوشتاری، قرار دهد. دولت اسلامی دولتی است که بالاترین مقامات با بیشترین اختیارات، باید بیشترین مسئولیت را در برابر مردم بپذیرند و به صورت همیشگی و نهادینه شده خود را در معرض سوالات خبرنگاران، داوری افکار عمومی و پاسخگویی به آنان قرار دهند. به علاوه، گسترش رسانه های خصوصی و مجموعه تشکلات مدنی-سیاسی در این راستا قابل توجیه است. بنابراین، اگر حکومتی به جای زمینه سازی برای تقویت جامعه مدنی، تشکلات مردمی، رسانه ها، افکار عمومی، دیدارهای همیشگی با اصحاب رسانه و ...، به مبارزه عملی یا نظری با آنها برخیزد، به همان اندازه از اسلامی بودن حکومت فاصله خواهد گرفت.
۷فروردین۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

حقوق سیاسی در نهج البلاغه: نظارت عمومی بر دولت به مثابه حق-قدرت


🌱۱. یکی از انواع حق ها در نظامهای حقوقی جدید، حق-قدرت است. منظور از حق-قدرت این است که صاحب این حق این توانایی را دارد که با اجرا کردن حق خود، در آن رابطه، حقوق دیگران را کاهش دهد. به عنوان یک مثال ساده در حوزه خصوصی، اگر صاحب مالی حق وصیت خودش را اجرا کند و بخشی از اموالش را ببخشد، حقوق مالی وارثانش کاهش می یابد. پس حق وصیت از جنس حق-قدرت است.
🌱۲. حق نظارت مردم بر عملکرد حکومت و زمامداران، نوعی از حق-قدرت است که در پیمان نامه علی علیه السلام به مالک اشتر، به رسمیت شناخته شده است. با اقدام مردم به نظارت، خودبخود حق تصرف فرمانروایان در حوزه عمومی دچار محدودیت می گردد.
🌱۳. امام ع خطاب به مالک اشتر می فرماید: "بدان، من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولت های دادگر یا ستمگری بر آن حکم رانده اند. مردم در کارهای تو چنان می نگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود می نگری و درباره تو آن می گویند که تو نسبت به زمامداران گذشته می گویی و همانا نیکوکاران را [تنها] به نام نیکی می توان شناخت که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری سازد."
🌱۴. امام ع در بخش دیگری باصراحت بیشتر، معیار بودن داوری عمومی برای شناخت حاکم خوب از بد را چنین گوشزد کرده اند: "و با سخنانی که خداوند به زبان بندگانش جاری می فرماید می توان به نیکوکاران پی برده، آنها را شناخت. اگر از آنها نیکویی بر زبانها جاری باشد، مردم آنها را نیکوکار شمرده، دعا می نمایند و اگر در زبانها بدنام باشند، آنان را بدکار دانسته، نفرین می کنند"
🌱۵. در دو بند گذشته از سخنان آن حضرت، امام ع با اعتبار دادن به "افکار عمومی" معیار داوری درباره خوب و بدی حاکمان را به شیوه داوری مردم درباره آنان بر می گرداند. به این ترتیب، به عموم مردم این حق داده شده که به عنوان حق-قدرت، درباره حاکمان داوری کنند. چنین حقی به مردم توانمندی دخالت در قدرت سیاسی می دهد و این دخالت به طور طبیعی قدرت حاکمان را محدود می سازد، و در کل، آنان را وا می دارد تا حکمرانی خود را خارج از چارچوب افکار عمومی پیش نبرند.
🌱۶. با دقت در فرمایشات امیر مومنان ع آشکار می گردد که نه تنها حاکمان حق ندارند به مردم دینداری و اخلاق خوب و بد یاد بدهند؛ بلکه باید داوری آنان را معیاری عینی و عملی برای خوب و بد عمل کردن خود قرار دهند. اگر دیدند افکار عمومی از آنان دلخور شده و روی برتافته، اینجا دولت است که باید توبه کند و به سوی سواد اعظم (عموم مردم) برگردد. صدای عموم مردم صدای خداست و صدای متکبرانه دولت در جامعه دینی اگر بازتاب دهنده خواست همگانی نباشد، صدای شیطان است.
۵فروردین۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

💚حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق اعتراض خشمگینانه مردم بر خلف وعده حکمرانان
⭕️یکی دیگر از مصداق های حق-مطالبه مردم از حکومت و زمامداران، حق آنان بر اعتراض خشمگینانه نسبت به وعده های دروغینی است که چه بسیار زمامداران دچار آن می گردند. امام علی علیه السلام در فرمایشی صریح، چنین حقی را به نفع مردم و در راستایی ملزم کردن حکومت بر پاسخگویی دربرابر آنان به رسمیت شناخته است.
⭕️۱. امام ع در بخشی از نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر، به عنوان کسی که زمامداری مصر به او محول شده است، هشدار می دهد و می فرماید: "مبادا به مردم وعده دهی و آن گاه خلف وعده نمایی؛ زیرا خلف وعده سبب خشم خدا و مردم می شود."
⭕️۲. از این بخش از گفتار آن حضرت آشکار می گردد که هر چند حق تصمیم گیری در حوزه عمومی درباره امور گوناگون جامعه متعلق به حکمرانان است، اما به هیچ وجه، این حق مطلق نیست. از این سخن استفاده می شود که حوزه عمومی قبل از آنکه متعلق به دولت و حاکمان باشد، از آنِ مردم است و تصمیم گیری زمامداران زمانی مشروعیت دارد که، از قبل، تصمیم های آنان بر اساس یک عهد مشترک بین حاکم و مردم صورت بگیرد.
⭕️۳. بنابراین، منظور امام علی ع از سخن بالا این نیست که حاکم وعده ندهد، و دلبخواهانه تصمیم بگیرد؛ بلکه منظور این است که حاکمان حق ندارند، زمانی که بر اسب قدرت سوار شدند، دچار تفرعن گردند و در عمل، از زیر بار مسئولیت فرار کنند و عهدهای خود با مردم را به فراموشی بسپارند.
⭕️۴. اگر مردم در حوزه عمومی صاحب حقند، وعده هایی که حاکم می دهد، مرحمتی های حاکم نسبت به مردم نخواهد بود؛ بلکه ادای حق مردم از سوی حکومت به حساب خواهد آمد. از اینرو، اگر حکومت به وعده های خود عمل نکند، نه تنها خشم خداوند برانگیخته می‌شود، که مردم نیز حق خشمگین شدن را خواهند داشت.
⭕️۵. ماهیت حق خشم مردم نسبت به حکومتی که به وعده های خود در قبال مردم عمل نمی کند، از نوع حق-مطالبه است؛ چرا که مقتضای چنین اعتراضی این است که ابتدا حکومت آن اعتراض را بشنود و بعد از شنیدن، آنچه از وعده ها که عمل نکرده، به نفع مردم جبران کند و از این طریق رضایت عموم را بار دیگر به دست آورد.
⭕️۶. از آنچه گذشت آشکار می گردد که اعتراضات اجتماعی، حتی نوع خشمگینانه آن، در حکومت مشروع، باید به رسمیت شناخته شود. سرکوب اعتراضات برحق جامعه از سوی حکومت، نه تنها مشروعیت ندارد، که خطای حکومت را افزون می سازد و چرخه نارضایتی را افزایش می دهد. افزایش نارضایتی ماندگاری نظام و حکومت را متزلزل می سازد و در چنین شرایطی حکومت نمی تواند با شیوه های مشروع بقای خود را تضمین کند.
۳فروردین ۱۴۰۳
شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق مالی مردم بر حکومت
🔷مقدمه: ادبیات دینی، (قرآن، روایات و سیره سیاسی معصومان علیهم السلام) سرشار از آموزه ها و تجربه هایی است که در آنها حقوق سیاسی مردم و گروه های گوناگون جامعه به بهترین شکل ممکن بیان شده و در عرصه عمل جامعه ای آرمانی را در حکومت نبوی و علوی رقم زده اند. با تمرکز بر نهج البلاغه و نامه ۵۳ نکاتی در این زمینه تقدیم خواهد شد که در این یادداشت به بحث حقوق مالی مردم بر حکومت، براساس ترتیب مطرح شده در نامه ۵۳ نهج البلاغه، می پردازیم.
🔷۱. در پیمان نامه معروف امیر مومنان علیه السلام به مالک اشتر، امام ع به مجموعه ای از حقوق مردم (تقریبا ۳۰ نوع حقوق سیاسی) بر حکومت پرداخته اند. یکی از آنها حقوق مالی طبقات گوناگون بر عهده والی، به عنوان بالاترین متصدی حکومت، است.
🔷۲. امام ع در این نامه مردم را به ۸ طبقه وابسته به همدیگر تقسیم کرده است که هر کدام وظایفی اختصاصی برای بهزیستی همگانی بر عهده دارند؛ اما در راس همه، حاکمی قرار دارد که مسئولیت رفاه همگانی بر عهده اوست و از این جهت هر ۸ طبقه بر او حق مالی دارند.

🔷۳. از این ۸ طبقه، ۴ طبقه در حکومت و ۴ طبقه در متن جامعه قرار دارند:
🔹۴ طبقه حکومتی عبارتند از:
-الف. لشکریان خدا (نیروهای نظامی و انتظامی) -ب. نویسندگان عمومی و خصوصی(کارمندان)
- ج. قاضیان دادگستر
- د. کارگزاران عدل و نظم اجتماعی (مدیران بلند پایه)؛
🔹و ۴ طبقه غیرحکومتی عبارتند از:
- ه. جزیه دهندگان (اقلیتهای مذهبی)
-و. مالیات دهندگان (عموم شهروندان مسلمان)
- ز. بازرگانان و صاحبان صنعت و تولید (طبقات متوسط و بالای جامعه)
-ح. طبقه پایین جامعه از تهیدستان.

🔷۴.هر یک از این ۸ طبقه سهم مالی معینی بر عهده حکومت دارند که در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشخص شده اند. سهمی که خدا برای هر کدام از این گروه ها قرار داده، به اندازه ای است که زندگی آنان را در گشایش قرار دهد. حضرت تاکید می فرمایند که "هر یک از این اصناف به مقدار اصلاح امورشان بر والی حق دارند."
🔷۵. بی گمان والی [یا همان حاکمیت و تصمیم گیران کلیدی و صاحبان قدرت واقعی در کشور اسلامی،] نمی توانند از عهده این وظیفه سنگین برآیند مگر اینکه:
🔹 الف. در این راه کوشش کنند. [ اولویت اول هیات حاکمه در کشورداری صرف بودجه برای بهزیستی و رفع نیازهای مادی مردم باشد و مال امانتی مردم را در راه رفاه بیشتر آنان خرج کنند و از اولویت های غیر موجه دست بردارند.]
🔹ب. حاکمان در این راه بی وقفه از خدا یاری بخواهند. [در ارتباط شان با خدا درخواست موفقیت از خداوند به منظور انجام مسئولیت مالی به نفع مردم، یک درخواست اساسی باشد و در حاشیه درخواست های دیگر قرار نگیرد.]
🔹ج. حاکمان در این راه شکیبا باشند. [در وسط حکمرانی، اولویت اول حکمرانی یعنی ادای حقوق مالی مردم فراموش نگردد و به تدریج مسائل دیگر جای این وظیفه مهم را نگیرد]
🔹د. آمادگی برای تحمل تلخی اجرای حق آخرین شرط مهم در این زمینه است. [ ادای حق طبقات جامعه نیازمند عدالت ورزی طاقت فرسای حاکمان است که البته کار آسانی نیست و حاکمان باید خود را از هرگونه آلودگی به هواپرستی پاک نگه دارند و بیت المال را در جاهای نامشروع صرف نکنند. اولویت های مالی را دلبخواهانه تغییر ندهند و به جای توجه به حال این ۸ طبقه در داخل کشور اسلامی که حاکمان مستقیم در برابر آنان مسئول شناخته شده اند، اموال مردم را در جاهای دیگر که ربطی به رفاه آنان نداشته باشد صرف نکنند.]
🔷۶. نتیجه: از نگاه علی ع حکومت، زمانی اسلامی است که آباد کردن دنیای مردم یک کشور در اولویت درجه اول حاکمان صاحب قدرت سیاسی قرار گیرد. این توزیع مالی از سوی هسته مرکزی حکومت به گونه ای باید صورت گیرد که طبقات غیرحکومتی مانند طبقات حکومتی، در عمل، در کنار هم قرار گرفته و همگی بتوانند همه نیازهای مادی خود را برطرف سازند.
۱فروردین۱۴۰۲
شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔹 نشست  علمی :
⚡️نقش عقل در فقه سیاسی / نشست اول، دوم و سوم

🔶 ارائه دهنده:
🎤حجت‌الاسلام دکتر محمود شفیعی

ناقد:
حجت‌الاسلام دکتر محسن مهاجرنیا
دکتر سیدصادق حقیقت
🕒 زمان:یکشنبه 10 دی، ۱۷ دی و ۲۵ دی. ساعت 18

Читать полностью…

محمود شفیعی

قضیه کارولین و حمله احتمالی دوباره به غزه
🔷در ۲۹ دسامبر ۱۸۳۷ نیروهای انگلیس در آبهای شمال نیاگارا به کشتی آمریکایی کارولین حمله کردند و طی آن تعدادی زخمی، تعدادی مفقود و یک نفر کشته شد. انگلستان که در آن زمان بر کانادا سلطه داشت، در پاسخ اعتراض آمریکا اعلام کرد که در آن کشتی تعدادی از مخالفان دولت انگلیس حضور داشته و این حمله پیش دستانه برای ضرورت دفع خطر آنان صورت گرفته است.
🔷بعد از این حادثه، سه شرط برای مشروعیت اقدام پیشگیرانه ذکر شد:
۱.تهدید به صورت مستقیم جلوه گر شود.
۲.هیچ فرصتی برای مذاکره وجود نداشته باشد.
۳.هیچ وسیله دیگری به جز حمله نظامی برای دفاع از خود موجود نباشد.
🔷زمانی که در ۹دسامبر ۱۹۹۱، دبیرکل سازمان ملل، خاویر پرز دکوئیار، بخاطر استفاده غیر قانونی زور از سوی عراق بر ضد ایران، آن کشور را شروع کننده جنگ و مسئول تجاوز به ایران اعلام کرد، دبیرکل استدلال عراق مبنی بر پیشگیرانه بودن و برای دفاع از خود بودن حمله را نپذیرفت و آن را رد کرد. وزیر خارجه عراق گفته بود که حملات مستقیم پیشگیرانه عراق با قضیه کارولین مطابقت می کند.
🔷پاسخ دبیرکل به عراق این بود که بین تحریکات غیرقابل انکار از سوی ایران و تهاجم عراق، تناسب رعایت نشده است. افزون بر این حتی اگر اقدام عراق در روزهای اول جنگ با قضیه کارولین مطابقت داشته، با گذشت زمان این تطابق به شدت مورد تردید قرار گرفت.
از اینرو، دبیرکل روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ را به عنوان روز آغاز جنگ از سوی عراق تعیین کرد و به هیچ یک از ادعاهای عراق درباره تعرضات گوناگون جزئی ایران قبل از آن تاریخ، وقعی ننهاد.
🔷نتیجه گیری: اگر، با اما و اگرهای فراوان، حتی پذیرفته شود که حمله ۷ اکتبر حماس، از نظر سازمان ملل، توجیه کننده تجاوز نیروهای صهیونیستی به غزه بوده است، این توجیه فقط به اندازه ای است که در روزهای اول سربازان رژیم صهیونیستی با حمله خود حماس را از سرزمین های اشغالی به باریکه غزه مجبور به عقب نشینی ساختند. اما بر اساس اصول مسلم حقوق بین الملل مبنی بر ممنوعیت بر هم زدن بی دلیل صلح جهانی، کشتارهای بی رحمانه بی گناهان هیچ توجیهی ندارد و باید شورای امنیت آن رژیم را تا همین مرحله رسما محکوم کند.
🔷با همه کوتاهی های سازمان ملل، اگر بعد از آتش بس فعلی رژیم صهیونیستی دوباره بر تجاوز قبلی ادامه دهد، بی تردید از منظر حقوق بین الملل چنین تجاوزی محکوم است و براین اساس سازمان ملل، و به ویژه، شورای امنیت باید با قاطعیت شروع کننده حمله جدید را محکوم کند. در صورتی که سازمان ملل باز هم تعلل کند، آشکارا اصل اعتبار و حیثیت سیاسی و حقوقی سازمان ملل، به شدت، زیر سوال خواهد رفت. شاید دولت آمریکا با آگاهی از این پیامدهای منفی مجبور گردد برای پرهیز از بی آبرویی بیشتر در نقض قوانین درجه اول نظام بین الملل، رژیم صهیونیستی را از حمله جدید بر حذر دارد.
۹آذر۱۴۰۲ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

حکومت امام زمانی

🔷جوهر و نیز ویژگی های اساسی حکومت آخر الزمان نمی تواند و نباید از حکومت پیامبر ص و علی ع جدا باشد. همه روایات مربوط به حکومت آخر الزمان را باید با همین معیار سنجید.
🔷حکومت پیامبر ص و علی ع نیز نمی تواند و نباید از معیارهای مطرح شده در قرآن و سنت قطعی، متفاوت باشند. پس هر روایت دیگری از آن دو حکومت که به جای هماهنگی با قرآن و سنت قطعی، با هوس های گویندگان هماهنگ باشد، بلافاصله باید کنار گذاشته شود.
🔷بنابراین، به طور منطقی، حکومت آخر الزمان نیز حکومتی با معیارهای قرآنی و بیان شده در سنت قطعی، هماهنگ خواهد شد. هر تصویری از آن حکومت که با محکمات قرآن و قطعیات سنت در تعارض باشد، بی شک غیر معتبر و مردود اند.
🔷اکنون باید دید بنیاد حکومت دینی در قرآن چگونه معرفی شده است. جوهر حکومت های الهی قسط و عدالت است. قرآن فرموده است ارسال رسولان و نازل کردن کتاب با آنها، برای برپایی قسط از سوی مردم بوده است. در امر اقتصادی هم خدا و پیامبران ص،به قسط دستور داده اند. پیامبر ما ص طبق قرآن مامور به قسط شده بود. بعلاوه، همه مومنان از سوی خدا به برپایی قسط مامور اند.
🔷ویژگی های کلیدی حکومت دینی هم در قرآن و سنت قطعی بازتاب یافته است. علاوه بر اجرای عدالت، اموری چون عزیز شدن مردم به جای تحقیر آنان، تعظیم و تواضع حاکمان در مقابل مردمان، مهربانی و عطوفت نسبت به عموم، امانت دار مردم بودن حاکمان، عشق حاکمان نسبت به عموم مردم، از جمله ویژگی های اساسی حکومت گران در حکومت دینی است که در قرآن و سنت قطعی، بازتاب یافته اند.
🔷آن جوهر و این ویژگی ها، در دولت نبوی و علوی به بهترین شکل ممکن جلوه گر شدند. بی تردید در حکومت آخر الزمان نیز در کامل ترین وجه ظهور خواهند یافت.
🔷به این ترتیب، کسانی از حکومت گران که امروز دنبال ظهور امام غایب اند؛ اما نسبت به جوهر حکومت، یعنی اجرای قسط و عدالت، و نیز ویژگی های اساسی آن، یعنی تبعیت از مردم و سیاست گذاری بر اساس افکار عمومی، بی تفاوتند و از مسئولیت پذیری در برابر ملت طفره می روند، باید بدانند که ظهور به نفع آنان تمام نخواهد شد.
۲۸مهر ۱۴۰۲ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

سیاست خارجی پیامبر ص در شرایط نابرابر

🔷۱. در نظام قبیله حاکم بر جزیره العرب، به معنای امروزین، دولتی وجود نداشت. بنابراین، سخن گفتن از سیاست خارجی، به معنای امروزین، قبل از ظهور اسلام، بی موضوع است.
🔷۲. با ظهور پیامبر ص در شهر مکه، فراتر از نظام قبیله، وضعیتی جدید بوجود آمد و جامعه آنروز مکه به دو دسته مومنان ناچیز و اکثریتی از بت پرستان تقسیم شدند. شیوه مواجهه این اقلیت به رهبری پیامبر ص با اکثریت را، با مسامحه، می توان گونه ای از سیاست خارجی آنحضرت در نظر گرفت.
۳. از روز اول ظهور اقلیت تا آخرین روز اقامت آنان در مکه، امنیت حداقلی مسلمانان به وسیله اکثریت ضد مسلمان، به صورت های گوناگون، به شدت کاهش یافت و آنان در زندگی روزمره با انواعی از اذیت ها و آزارها روبرو می شدند.
۴. با این حال، هیچگاه آنان از سوی خداوند، اجازه نیافتند به مقابله برخیزند. دلیل این صبوری روشن بود. مهمترین سبب خودداری آنان از رو آوردن به تلافی جویی آن بود که دو طرف از امکانات مساوی، نیروی انسانی و ابزارهای جنگی، برخوردار نبودند.
۵. از آنجا که هدف از دین آباد سازی و بهبود بخشیدن به زندگی دنیائی و آخرتی است و این هدف در آیات و روایات فراوان انعکاس یافته است، مسلمانان اجازه نداشتند به مبارزه خشنی رو آورند که نتیجه آن خسارت دیدن بیشتر آنان نسبت به دشمنان باشد.
۶. قرآن، به صراحت، رسول اکرم ص را الگوی خوب برای مسلمانان معرفی کرده است. بنابراین، باید شیوه رفتار پیامبر ص در مقابله با دشمنان سرسخت، معیاری مقبول برای شیوه برخورد مسلمانان با دشمنان آنان، قرار گیرد.
۷. با تکیه بر تجربه پیش گفته نبوی، می توان حمله حماس بر دشمنان کینه توز در سرزمین های اشغالی را مورد ارزیابی اسلامی-اخلاقی قرار داد. براین اساس، مهمترین پرسش این است که آیا دشمن بداندیش آن اندازه ضعیف شده و طرف فلسطینی، از جهت نیروی انسانی و سازوبرگ جنگی، چنان قدرتی یافته است که بتواند نتیجه مادی و غیرمادی جنگ را به نفع فلسطینیان رقم زند؟!
۸. در بسط پرسش قبلی، سوالات دیگری قابل طرح است. اگر این حمله امکانات مادی زندگی مردم فلسطین را، چندین برابر دشمن، نابود کند، باز هم، آغاز چنین جنگی توجیه دینی-اخلاقی دارد؟! اگر این جنگ جان بیشتری از مسلمانان را بگیرد، باز هم می توان به توجیه موجه آن پرداخت؟! اگر چنین جنگی بیشترین رنج را، نسبت به طرف مقابل، بر بیشترین زن و مرد، پیر و جوان، کودک و غیرکودک از مردم فلسطین، تحمیل کند، چگونه می توان برای آن توجیه دینی-اخلاقی دست و پا کرد؟!
۹. نوع دیگری از پرسش ها به دستاوردها و پیامدهای غیرمادی جنگ مربوط است. برای مثال باید پرسید، افکار عمومی جهان به نفع کدام طرف موضع گیری خواهد کرد؟! سازمان ملل در کدام سمت خواهد ایستاد؟! کشورهای غیراسلامی چه موضعی خواهند داشت؟! کشورهای اسلامی چقدر دست شان باز است بتوانند از فلسطینیان حمایت
کنند؟!
۱۰. بنابر آنچه گذشت، به نظر نمی آید تغییر انتفاضه به جنگ تمام عیار از سوی طرف فلسطینی، بتواند آنان را به اهداف دلخواه برساند. دلیل این است که نیروی انسانی، امکانات مادی، و عوامل غیرمادی حماس، نسبت به داشته های طرف مقابل، ناکافی است. به همین دلیل توجیه اسلامی-اخلاقی این حمله آسان نیست.
۱۸مهر ۱۴۰۲ شفیعی
@Mahmood_shafiee

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰سیاست نبوی

✅برخورداری از شرح صدر و سینه ای فراخ (شرح،۱)، داشتن اخلاقی بزرگ(قلم،۴)، نرم خویی، رای زنی، گذشت از مردمان و طلب بخشش برای آنان (آل عمران،۱۵۹ و محمد،۱۹ و بقره،۱۰۹)، خیرخواهی و دلسوزی بی پایان؛ رافت و رحمت به مومنان(کهف،۶ و شعرا،۳ و توبه،۱۲۸)، تکریم مردم و داشتن گوشی شنوا نسبت به آنان (توبه،۶۱)، بردباری در برابر انواع آزار مشرکان، منافقان و کافران (احزاب، ۶۹ و مدثر،۲ و توبه،۶۱ و نحل،۱۲۶ و ...)، شکیبایی در برابر اعتراض های جاهلانه بدخواهان (توبه، ۵۸ و فتح،۲۶ و کوثر و احقاق،۳۵ و ...)، انتخاب از سوی خداوند به عنوان الگوی همگان (احزاب،۲۱)، امانتداری و دادگری در حکمرانی (نساء،۵۸)، پناه دهنده به مشرکان (توبه،۶) انفاق به دیگران (اسراء،۳۶ و ۲۹)، پدری نسبت به مومنان (احزاب،۶)، فروتنی و انسانیت (اسراء،۳۷ و فصلت،۶) صداقتی برانگیزنده اعتراف مشرکان (انعام،۳۳ و نمل،۲۸) صلح جویی. پرهیز از تجاوزگری و پایبندی به پیمان ها (نساء،۹۰ و فتح،۱ و ۱۰، و بقره، ۱۹۰، مائده،۹۴ و نساء،۱۲۸ و انفال،۶۱) از جمله ویژگی‌های دینی و اجتماعی پیامبر بزرگ اسلام در قرآن مجید است. همه این ویژگی ها در هنگام سیاست ورزی خودش را نمایان ساخت و حکومت نبوی را در تاریخ اسلام جاودانی کرد. آنچه در ذیل، از ویژگی های سیاسی آن حضرت، اشاره می گردد، تنها قطره ای از دریای شخصیت سیاسی بی بدیل آن مهر همیشه تابان است.
✅۱. تاسیس قراردادی حکومت: برپایی حکومت پیامبر ص در مدینه با کشش و کوشش دو سویه و با بستن چند پیمان نامه صورت گرفت. اول بار تعدادی از اهل یثرب بودند که در مکه ایمان آوردند و از پیامبر ص جهت هجرت و برپایی حکومت در آنجا دعوت کردند و در این زمینه دو طرف، دوبار باهمدیگر پیمان بستند. پیامبر ص بعد از ورود به مدینه، برای تاسیس حکومت قراداد مفصلی، معروف به صحیفه النبی، با قشرهای مختلف مردم مدینه، اعم از مسلمان و غیرمسلمان از مشرکان و صاحبان ادیان دیگر، منعقد کرد.
✅۲. حکمرانی قراردادی: پیامبر گرامی اسلام بعد از تشکیل حکومت، در موارد مقتضی، باز هم کارهای سیاسی را با هنرمندی و خردمندی، نه با تک اراده یک حاکم خودبسنده و خودنگر، که با بستن قراردادهای مناسب به پیش می برد. پیمان صلح حدیبیه و بیعت رضوان در این زمینه بسیار معروف است؛ اما منحصر به آن نیست. در موارد دیگر نیز پیامبر ص، به استقبال انواعی از معاهدات سیاسی رفت و از این راه، زندگی غریزی ماقبل مدنی جامعه بدوی عربستان را به زندگی آگاهانه مابعد قراردادی در یک جامعه مدنی تبدیل ساخت و از جماعت تمدن نادیده بدوی، اجتماعی انسانی به وجود آورد و اولین جامعه مدنی باشکوه را در سرزمین قبیله محور خونریز پایه گذاری کرد.
✅۳. حکمرانی چند ذهنی به جای استبداد ورزی: شورا در ادبیات قرآنی صرفا مدلی از حکمرانی نیست؛ بلکه راهنمایی خردمندانه است که زندگی دسته جمعی در هر سطحی (خانواده، جمعهای کوچک و بزرگ در زندگی روزمره، مناسبات سیاسی در یک جامعه) را بر تصمیمات جمعی به جای تصمیم فردی استوار می سازد‌. حکمرانی پیامبر ص، با توجه به ظرفیت انسانی و غیرانسانی موجود در جامعه نوپای آن روز، با گسترده ترین شکل ممکن با مشارکت همگانی اداره می شد. آن حضرت تصمیمات مهم در وضعیت جنگ و صلح را با تکیه بر حضور فعال مردمان، اتخاذ می کرد و از یکه تازی دوری می جست. این رویه در آیه شورا در آیه ۱۵۹ آل عمران به بهترین شکل ممکن بازتاب یافته است.
✅۴. خشونت پرهیزی: هراندازه حاکمان جامعه هنرمندانه و با خرد مناسب سیاسی فرمانروایی کنند، به همان اندازه راه برای انواعی از خشونت ها بسته می شود و راه دوستی، برادری و صلح در جامعه گسترش می یابد. پیامبر ص در هنگام ورود به مدینه در جامعه خشن آن روز، برادری را در میان مهاجر و انصار عملی کرد. در هر فرصتی با میانجی گری انسانی و اخلاقی، ستیزه جویی های چندجانبه را به کنترل درآورد و به تدریج آمار قتل و عامها بسی کاهش یافت. در همه جنگهایی که در دوره ده ساله حکومت آن حضرت پیش آمد، تعداد کشته ها به هزار نفر نرسید؛ در حالی که قبل از آن، جامعه عربی قتل و عام و خونریزی را به خصلت اصلی زندگی خود تبدیل کرده بود. با تدبیر بی نظیر آن حضرت و کنترل خشم های جاهلی، شهر کینه توز مکه، با کمترین تلفات فتح شد.
✅۵. تساهل و مدارا: مبنای حکمرانی پیامبر ص بر اصل جذب حداکثری و دفع حداقلی بنا شده بود. آن حضرت این تز را نه در شعار که در عمل پیاده ساخت. نبی گرامی ص چنان حکومت کرد که نه تنها بزرگ مردانی چون علی ع، عمارها، بلال ها، سلمانها و ابوذرها در میدان جاذبه َشخصیت او قرار گرفته بودند، بلکه سخت ترین دشمنان دیروز هم، (ابوسفیانها، معاویه ها، و دیگر سران کفر مکه)با دیدن برخوردهای بزرگوارانه او، نه تنها حکومت او که دین او را نیز پذیرفتند.

Читать полностью…

محمود شفیعی

#اختصاصی #دین_دولت #دینداری_و_دین‌گریزی

🔴سلسله سخنرانی‌های #پژوهشکده_اندیشه_ دینی_ معاصر و #خانه_ اندیشوران به مناسبت دهه آخر صفر

🔹شب دهم
رابطه دین و دولت و تاثیر آن بر مسئله دینداری و دین‌گریزی

🔹سخنران
#استاد_محمود_شفیعی

۲۴ شهریور ۱۴۰۲

🔹آدرس اینستاگرام و آپارات برنامه

اینستاگرام
https://instagram.com/andishedinimoaser

آپارات‌
https://www.aparat.com/andishedinimoaser

@andishedinimoaser

Читать полностью…

محمود شفیعی

🔰باند سازی یا عدالت ورزی

🖊در این یادداشت می کوشم نشان دهم که حکومت ها با دو مدل می توانند از یک نظام سیاسی یا دولت پاسداری کنند. مدل باند سازی و مدل عدالت ورزی. مدل اول مخصوص حکومت های خودنگر و مدل دوم متعلق به حکومت های دولت گراست. به این منظور ابتدا به اختصار دو اصطلاح حکومت و نظام سیاسی را تعریف می کنم و پس از آن شاخص های هر یک از دو مدل، مورد بحث قرار می گیرد و در پایان نتیجه گیری می گردد.
✅۱. تعریف دو اصطلاح نظام سیاسی (دولت) و حکومت:
🔹 الف. نظام سیاسی یا دولت: به اتفاق، اندیشمندان سیاسی برای هر نظام سیاسی چهار رکن بیان کرده اند: جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت. نظام سیاسی یا دولت مفهومی انتزاعی است که از ترکیب این چهار عنصر به وجود می آید. بنابراین، حفظ نظام یا دولت یعنی حفظ این چهارتا. حفظ این چهار پایه گاهی به شکل درست و گاهی به صورت نادرست انجام می گیرد. حافظ رسمی هر نظام سیاسی یا دولت، حکومت ها و حافظ غیر رسمی آن مردمان یک سرزمین اند.
🔹ب. حکومت: حکومت یک عنصر از چهار عنصر سازنده دولت یا نظام سیاسی است. حکومت ابزاری است که یک دولت با تکیه بر آن می تواند اهداف خود را عملی سازد. حکومت، به مثابه ابزار دولت، از قوای سه گانه مجریه، مقننه و قضائیه، بعلاوه دیگر نهادهای رسمی، از جمله مجموعه نیروهای مسلح نظامی و انتظامی، تشکیل شده است که بالاترین قدرت کشور، یعنی حاکمیت، را به نمایندگی از مردم، در یک سرزمین، در راستای تامین امنیت، ایجاد رفاه و توسعه، حل اختلافات، تضمین شکوه و عظمت کشور و اموری از این قبیل، اجرا می کند و به این ترتیب، اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... نظام را با تدبیر خاصی، برآورده می سازد.
✅۲. مدل حفظ نادرست نظام از راه باند سازی: حکومت های نامشروع به جای حفظ خردمندانه نظام سیاسی، که البته کاری تخصصی، متعهدانه، معطوف به منافع همگانی از طریق انجام دقیق کارویژه های پیشگفته، به شمار می رود، به حفاظت از "خود" می پردازند. این حکومت ها برای حفظ "خود" از هر ابزاری، چه مشروع و چه نامشروع، استفاده می کنند. مهمترین ابزار نامشروع برای حفظ "خود" از سوی این حکومت ها، رو آوردن آنها به باند سازی و تبدیل کردن اعضای حکومت به یک باند سیاسی است. باند سازی این است که حکومت گران خودی های وفادار را در همه جا شناسایی کرده و آنها را به بخشی از هیات حاکمه تبدیل می کنند. در مقابل این وفاداری بی قید و شرط، حکومت گران درجه اول و بالادست، همه منابع مادی و غیرمادی حکومت را بی حساب و کتاب در اختیار این خودی های وفادار، که در واقع خودشان باشند، قرار می دهند و هر خطایی از آنها را، هر چند بسیار بزرگ، نادیده می گیرند. بی تردید، این هیات حاکمه باند ساز، خودشان خاستگاه انواع فسادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بشمار می روند. به این ترتیب، در این کشورها آب حکمرانی از سرچشمه گل آلود می گردد. این حکومت گران برای حفظ حکومت از هر ابزار موثری استفاده می کنند و در بدترین حالت بزرگترین منبع معنوی و اخلاقی کشور، یعنی دین و ایمان، را نیز مصادره کرده و به نفع خود، بنیادهای دین را تحریف می کنند و از نام دین بی رویه برای حفظ قدرت بهره می گیرند. در این کشورها اگر حکومت شکل دینی داشته باشد، در واقع، دین تبدیل به ابزار سلطه بر مردم می گردد. به تعبیر حضرت علی علیه السلام، حکومت گران، در چنین شرایطی، دین را به لباس وارونه تبدیل کرده و آن را وارونه می پوشند. از این رو، حکومت گران فریبکار، دین را به شعارهای دروغین تقلیل می دهند و چیزی از جوهر آن (صداقت، اخلاق، درستکاری، صلح همگانی، محبت گسترده در جامعه، دوستی ملت باهمدیگر، عشق بی قید وشرط حکومت به مردم خود، ایمان و دیانت در لایه های زیرین جامعه و ...) باقی نمی گذارند. خلاصه، در عمل، چنین حکومت گرانی دین را بازیچه خود ساخته و برای حفظ قدرت هر بلائی که بخواهند بر سر محکمات دین، ایمان و اخلاق، می آورند.
✅۳. مدل حفظ درست نظام با عدالت ورزی: در این مدل حکومت ها با بکارگیری خرد تخصصی معطوف به حکمرانی خوب، در فرایند حکمرانی اولویت خود را انجام کارویژه های اصلی پیشگفته حکمرانی قرار می دهند و به جای اینکه بنام حفظ نظام که مهمترین رکن آن مردم یک کشورند، بخواهند به شکل نامشروع پیشگفته "خود" را حفظ کنند، به خدمت همه جانبه در راستای رفع نیازهای شهروندانی می پردازند که بدون چنان خدمتی می دانند که مشروعیت خود را از کف خواهند نهاد. از آنجا که این حکومت ها به شکل مشروع، فقط به اولویت های کاری یک حکومت مشغولند، آنان در میان مردم از محبوبیت بالایی برخوردار می شوند و همین محبوبیت بزرگترین عامل ماندگاری حکومت نیز می گردد. در این شکل از حکمرانی عدالت در جامعه گسترش می یابد، مردم به حقوق خود دست می یابند، قدرت بی انتهای مردم پشتوانه قدرت رسمی حکومت می گردد.

Читать полностью…
Subscribe to a channel