حاوي مطالبي مفيد در حوزه نواندیشی ديني، مقالات، گفتارها و یادداشت های اعضای مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و اخبار مجمع
#یادداشت
🟣شکوفاترین دوره رونق اقتصادی ایران
✍️#رضا_احمدی
🏷شاه عباس اول در سال 996 ق در قزوین تاجگذاری کرد. در این زمان شرق کشور در اشغال ازبکها و غرب و شمال غرب در اشغال عثمانیها بود. خرانه ی کشور تهی و دولت بازیچه ی سردارن قزلباش شده بود. شاه ابتدا قدرت نظامیان را محدود و و طی ده سال دولتهای متجاوز را از ایران بیرون راند.
🏷 اقتصاد ایران
اقتصاد ایران در این دوره متکی بر گله داری و کشاورزی و صنایع روستایی بود. اراضی در بین سرداران قزلباس و مقامات کشوری و روحانیون تقسیم شده بود. و درآمد اندکی به خزانه می رسید. شاه این تیول داری را برچید و آن را به اراضی خاصه تبدیل نمود و برای همین درآمدهای دولت بیشتر گردید.
◽️ امنیت راهها
برای اینکه تجارت داخلی و خارجی را رونق بخشد، باید امنیت برقرار باشد... برای این متظور شاه عباس حاکمان ایالات را مأمور کرد تا در هر ولایتی، راهزنان را دستگیر و نابود کنند
◽️زیر ساخت ها
شاه عباس جاده ی شاهی عصر داریوش کبیر را بازسازی کرد. و نیز برای رونق اقتصادی جاده سنگفرش و کاروانسراهایی زیادی در مسیر راه ایجاد شد، شاه به این منظور راهها و پل ها را تعمیر و نگهداری می کرد. کاروانسراهای شاهی بین راه رایگان بود و مسافران تا هر زمان که میخواستند در آنجا اقامت میکردند. کاروانسراهای شهری نقش هتل و مرکز تجاری داشتند.
🏷اقتصاد آب محور
در این زمان مناطق روستایی و اقتصاد کشاورزی نیز مد نظر بود. بدین دلیل کشاورزی و صنایع روستایی گسترش یافت. تولیدات زراعی ایران با آب مصنوعی آبیاری می شد و بدین خاطر طرحهای آبیاری به اجرا در آورده شد... شبکۀ آبیاری، کانال، احداث شد، کاریزهای جدید ساخته و قنوات تعمیر شد.
🏷سیاست مالیه
شاه برای رونق اقتصادی برخی از مالیات ها را لغو و دسته ی دیگر را کاهش داد. در این دوره خروج پول نقد (طلا و نقرهی مسکوک) از کشور ممنوع شد تا جلو خروج سرمایه را بگیرد.
◽️نجارت خارجی و رابطه با دنیا
تجارت و بازرگانی در این دوره توسعهی شایانی یافت و اغلب شهرهای ایران از رونق اقتصادی برخوردار شدند. در این دوره علاوه بر گسترش تجارت خارجی، تجارت و صنعت داخلی نیز رشد قابل توجهی پیدا کرد. برخی از کاروانهای تجاری با ده هزار شتر از مرز سیستان وارد ایران و از اردبیل خار می شدند.
◽️رونق صنایع
سیاست اقتصادی شاه عباس اول، از هنر و صنعت، بافتن پارچههای گران نساجی، توسعهی زیادی یافت. شاه عباس برای تولید منسوجات مختلف در تمام شهرهای بزرگ کشور، کارخانههای شعربافی، زربافی و زرکشی ایجاد کرد. بهترین نوع پارچههای ابریشمی و زربافت و مخملهای طلایی را در کارگاههای بزرگ نساجی اصفهان، کرمان، یزد، کاشان، مشهد و شیراز میبافتند.
🏷قالی صنعت ملی
از مهمترین فراوردههای صنعتی و تجاری ایران در دورهی صفویه، قالی بود و قالی ایرانی در این دوران به اوج شهرت خود در جهان رسید. فرشهای ایران بیشتر از پشم گوسفند بافته میشدند و برای رنگ کردن پشمها از رنگهای طبیعی استفاده میشد. با تأسیس کارگاههای قالی بافی در شهرهایی مانند اصفهان و کاشان، قالی بافی را به سطح صنعتی ملی در ایران رساند.
◽️جذب کارشناس خارجی
شاه عباس برای توسعه کشور از کارشناسان مختلف کشورهای دیگر استفاده می کرد. برادران شرلی انگلیسی را برای تأسیس ارتش نوین به ایران آورد و برای رونق سفال سازی سیصد کوزه گر چینی را به همراه خانوادههایشان به ایران آورد و در ایران اسکان داد
◽️تولید ابریشم
مهمترین محصولات ایران در این دوره، ابریشم طبیعی بود و در استانهای شمالی تولید میشد. ابریشم مهمترین کالای صادراتی ایران بود و از این راه درآمد زیادی عاید کشور می شد. شهرهای اصفهان، هرمز و تبریز بورس ابریشم ایران بود. بازرگانان خارجی از کشورهای مختلف در ایران حضور و دفتر و نمایشگاه کالا داشتند. اصفهان بازار عمدهی ابریشم خاور زمین بود. تجارت ابریشم ایران، در دست ارامنۀ جلفا بود. ابریشم گیلان در تمام کشورهای اروپایی شهرت داشت و ایران را به ابریشم می شناختند.
🏷تجارت خارجی
فعال شدن مسیر دریایی برای ایران بسیار مهم بود. شاه عباس در 1010 ق/ هرمز، بحرین، قشم و بندرعباس را از اشغال پرتغالی ها خارج ساخت. بندر هرمز محل تجمع بازرگانان زیادی از شرق و غرب بود. توجه و احترام شاه عباس اول به مسیحیان منجر به توسعۀ روابط ایران و اروپا گردید و آنها در زمینه ی تجارت و بازرگانی فعال بودند. عصر شاه عباس کبیر شکوفاترین دوره رونق اقتصادی ایران می باشد.
🌐/channel/majmaqomh
📝 وسوسه ثروت و پول
#سيد_حسن_اسلامي_اردكاني
🔻انسان با وسوسه سرشته شده است؛ از آدم ابوالبشر گرفته كه با سيبي يا دو دانه گندم، وسوسه و فريفته شد تا عالماني كه وارد معاملات مشكوك شده و در فضاي رسانهاي هر روز خبري تكاندهنده درباره آنها برملا ميشود. به نظرم تا اينجاي قضيه طبيعي و ساده است. اصولا قدرت وسوسهگري پول فراتر از تصور است و به تعبير سايمون كريچلي در جهاني بيخدا، پول خداوندي ميكند (Bald, 2021, p. 59) . پيش از او، ماركس در سخناني درخشان و با زباني مسيحاوار اينگونه اهميت پول را آشكار كرده بود: «پول وفاداري را به بيوفايي، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضيلت را به شرارت، شرارت را به فضيلت، خدمتكار را به ارباب، ارباب را به خدمتكار، حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبديل ميكند.» (دستنوشتههاي افتصادي و فلسفي، ص223)
🔻در نگاه الهياتي اسلامي هم نفس آدمي دعوتگر و فرماندهنده به بدي است؛ مگر آنكه خداوند آدمي را حفظ كند (سوره يوسف، آيه 53). به همين دليل، اصل بر وسوسهپذيري و فريبخوردگي آدمي است، نه معصوميت و پاكي او.
🔻اما چيزي كه هم متحيرم ميكند و هم قادر به فهم آن نيستم، ديدن كساني است كه در پايان زندگي خود فريفته پول ميشوند و اعتبار خود را به حراج ميگذارند. مثالي بزنم؛ در نوجواني كتابهايي از عالمي ميخواندم و از آنها ميآموختم. بعد از انقلاب او موقعيتها و مناصب اجتماعي متعددي به دست آورد و تقريبا در زماني كه پيمانه زندگي او در حال پر شدن بود، درگير مفاسد اقتصادي غريبي شد. در اينجا كاري به آموزههاي ديني ندارم و نميخواهم باز از جلوهگري واعظان بگويم كه «چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند!» دغدغهام چيز ديگري است.
🔻علت اين غرابت آن است كه برايم قابل تصور است كه كسي در ميانه عمر و براي رسيدن به شهرت و ثروت و قدرت وارد هر كار مشكوكي شود. برايم پذيرفتني است كه رييس 40 ساله يك موسسه مالي، دست به اختلاس بزند تا «آينده» خود را تضمين كند. اما درك اينكه رييس يك موسسه مالي در 70 سالگي دست به چنين كاري بزند، آن هم بدون نياز واقعي، سخت است. همين طور درك اينكه يك عالم محترم فرض كنيد 80 ساله كه هر لحظه ممكن است با شنيدن خبري نگرانكننده دچار ايست قلبي بشود، با اين حال وسوسه شود و مرتكب مفاسد مالي شود، دشوار است، چون در اين سن نه ديگر بلندپروازي جواني در كار است و نه نيازهاي واقعي و بنيادين و نه نگراني براي «آينده». براي چنين كسي، آينده همين حالاست.
🔻حال تصور كنيد كسي كه با مقامات و مسوولان يك استان ارتباط نزديكي دارد و به راحتي ميتواند تقريبا همه خواستههاي خود و خانوادهاش را برآورده كند و از همه مواهب كشوري برخوردار شود، با اين حال وسوسه شود و تن به مفاسد اقتصادي بدهد، اين ديگر پديده غريبي است و حق دارم با شنيدن آن سرگشته شوم و به انديشه فرو بروم. اينك در حالي هستم كه ديگر توضيحات سردستي و ساده شده قانعم نميكند. تنها ميخواهم بدانم كه چرا مردي در سنين بالاي 80 اينگونه براي افزايش موجودي حساب بانكي خود يا ثبت آثار ملكي بيشتر، دست به چنين كارهايي ميزند. خدايش بيامرزد ماركس را كه خود را بيخدا ميدانست و با اين حال با چه عمق و دقتي پول را وصف كرده است.
🌐/channel/majmaqomh
💠نرخ ارز توافقي و ذینفعان نظم جديد
✍#محمدرضا_یوسفی
🔹 انتظار مي رود اقدام بانك مركزي به ايجاد بازار ارز توافقي و جايگزيني آن با ارز نيمايي بر متغيرهاي اقتصاد كلان موثر باشد. شايد مهمترين دليل بانك مركزي، كاهش رانت از طريق كاهش فاصله با نرخ ارز بازار آزاد باشد و در نتيجه اثرگذاري بر تراز تجاري باشد. اين پرسش اهميت دارد كه آيا اين سياست موفق خواهد شد تا هدف يادشده را تحقق بخشد. پيش از اين و در يادداشتهاي ديگر اشاره شد كه موفقيت هر سياست را بايد در قالب يك بسته سياستي دنبال كرد. هر سياستي براي دستيابي به اهداف انتظاري نيازمند بستر مناسب و وقوع الزاماتي است كه بدون آن نه تنها نتايج مطلوب گرفته نخواهد شد بلكه سهم بري ذينفعان را در نظم جديد تغيير داده و از طرفي آثار تورمي آن بر زندگي مردم فشار بيشتري وارد مي كند.
🔹 بازار ارز در ايران بازاري غيررقابتي است. بخش عمده عرضه كنندگان ارز دولت و نهادهاي عمومي غيردولتي است كه دولت نسبت به آنها سلطه اي ندارد. از اين رو عدم همراهي آنان با سياست دولت موجب كاهش عرضه ارز در بازار توافقي و افزايش قيمت ارز در كشور شده و در نهايت اثر تورمي بر اقتصاد خواهد داشت. تجربه سال 1397 در اين زمينه اهميت فوق العاده اي بايد براي سياستگذار داشته باشد. در آن زمان كه بازار نيمايي تشكيل شد و بانك مركزي علاقه مند بود تا اين دست از بنگاه ها كه از منابع يارانه اي استفاده مي كنند، درآمد ارزي حاصله را در بازار نيمايي عرضه كنند، اين اتفاق نيفتاد. و اين در حالي بود كه فشار تحريم ترامپ به مراتب از تحريم پيشين شديدتر بود. اكنون كه با ايجاد بازار ارز توافقي، نظم جديدي بناست شكل گيرد، همراهي اين بنگاهها اهميت دارد.
🔹 دولت چهاردهم با شعار دعوا نكنيم و ضرورت وفاق بر سر كار آمد. يك مصداق بسيار مهم وفاق، همكاري اين بنگاهها در عرضه ارز است. اين امر نيازمند گفتگوي منتج به نتيجه است. شايد علت اينكه با وجودي كه بازار توافقي در 26 آذر ماه آغاز به كار كرد اما به اين بنگاهها فرصت داده شد تا بهمن ماه به بازار ورود كنند، يافتن راههايي براي گفتگوي موثر باشد. در صورتي كه اين بنگاهها حاضر به عرضه ارز خويش نشده و يا بخش مهمي از آن را در اين بازار عرضه نكردند و يا ميزان درآمد صادراتي خود را كمتر گزارش دادند، دولت مي تواند براي حفظ حقوق ملت، منابعي را كه در اختيار آنان قرار مي دهد با نرخ بازاري به آنان عرضه كند. لازم است دولت توجه ويژه اي به اين مسئله داشته باشد در غير اين صورت مي توان شكست اين سياست را حدس زد كه تنها شاهد كاهش كسري بودجه دولت، فشار بر بنگاههاي خصوصي كوچك و متوسط و مردم حواهيم بود.
🔹 از سوي ديگر، ايجاد بازار توافقي موجب بهبود تراز تجاري نخواهد شد زيرا ۷۰ درصد واردات مربوط به دو صنعت غذایی و کشاورزی و ماشینآلات و تجهیزات بوده است كه گريزي از آن نيست. به تعبير ديگر، شرط مارشال لرنر در ايران برقرار نيست. بايد توجه داشت كه مهمترين گروههاي وارد كننده نيز دولت و برخي بنگاههاي بزرگ مي باشند.در نتيجه، درآمد دولت از سويي با افزايش نرخ ارز توافقي افزايش يافته و از سوي ديگر نيز هزينه اش براي تامين كالاهاي اساسي يارانه هاي نيز افزايش مي يابد. اين در حالي است كه بنگاه هاي غيردولتي كه به صادرات معدني و خام فروشي به نرخ جهاني اقدام مي كنند سهم كمتري از واردات دارند.
@yousefimohamadreza
🌐/channel/majmaqomh
💠آنه ماری شیمل، حنّانهٔ رسول
🌱باید همیشه به یاد داشته باشیم که محمد(ص) هرگز دعوی آن نکرد که دارای خصایص فوقبشری است. بشری بود که بر او «وحی میرسید»(سورهٔ ۴۱: ۶) و نمیخواست که جز این باشد.(ص۳۷)
🌱محمد(ص) میدانست و در آیات وَحیانی قرآن مکرر یادآوری شده است که او بشر است، انسانی است که تنها امتیاز خاص او این است که مرتبهٔ شهود بیحجاب و نزول وحی حقتعالی او را بخشیدهاند. سورهٔ ۶: ۵۰ متذکر میشود که «بگو: من به شما نمیگویم که خزائن الهی نزد من است، و غیب نیز نمیدانم، و به شما نمیگویم که فرشتهام؛ من از هیچ چیز پیروی نمیکنم جز از آنچه به من وحی میشود...» همچنین، به او یادآوری میشود که تنها پروردگار است که قادر است بشر را هدایت کند: «تو هر کس را که دوست داری هدایت نمیکنی، بلکه خداوندست که هر کس را بخواهد هدایت میکند، و او به رهیافتگان داناترست»(سورهٔ ۲۸: ۵۶)(ص۳۹)
🌱معیارهای اخلاقی که از پیمبر به ما رسیده است، رایحهٔ همان روحیهای را دارد که همهٔ رهبران بزرگ ادیان آسمانی به پیروان خود تعلیم دادهاند. پرسیدند «بِرّ چیست؟» پاسخ داد: «از دلت فتوا بجو؛ بِرّ، نیکویی، آن زمانی است که نفْس بیارامد و دل قرار یابد، و گناه آن است که نفْس بیقراری بیافریند و در سینه غوغا به پا کند.» و چون پرسیدند که بهترین اسلام چیست؟ گفت: «بهترین اسلام آن است که گرسنه را سیر کنی و در میان مردمی که میشناسی و مردمی که نمیشناسی آرامش بگستری.»(ص۹۶_۹۷)
🌱اما باید نکتهای را به یاد داشته باشیم: چنین سنّتی، اگر محمد(ص) از برکت فرّهٔ ایزدی خارق عادتی نصیب نمییافت، نمیتوانست راه کمال بپیماید. همچنان که یوهان فوک بهشایستگی میگوید، «هنوز هم بازتاب آن مکاشفهٔ الهی و مشاهدهٔ ربانی را که_۱۳۰۰ سال پیش_ به محمدبن عبدالله نیرو داد تا قدم پیش نهد و خداوند و روزی داوری را بر خلق موعظه کند، در دیانت راستین اسلامی میبینیم.» و بهیقین با سخن تور آندرائه هماوازیم که، به سال ۱۹۷۱، ضمن کتاب تحقیقی خود پیرامون نقش پیمبر در دیانت و شریعت اسلام نوشت: ما همه به کمال عقل معتقدیم که محمد(ص) به حقیقت هنر دلربودن از خلق را میدانست، آن هم به حدی که نادر چنین افتد.(ص۹۷ــ۹۸)
🌱یک داستان، بخصوص، دلخواه شاعران بوده است و در درازای روزگاران توأم با مهری ژرف فراوان نقل آن رفته است: حکایت حنّانه، آن تنهٔ زاران نخل. محمد(ص)، در هنگام موعظه، دست خود بر تنهٔ نخلی تکیه میداد؛ اما سرانجام که منبری بهر او افراشتند، آن تنهٔ نخل دیگر به کاری نمیآمد. این پارهچوب، که وجودش را اندوه و اشتیاق پر کرده بود، سخت زارید، چون آرزومند وصل دست محمّد بود و پیمبر بر او رقت آورد و دستور داد او را به حضورش آرند تا آرام گیرد. از این اشارت است که مولانا جلالالدین میپرسد: ما باید کم از این تنهٔ نخل گریان باشیم؟ در جایی که حتی پارهچوبی بیزبان محمّد را آرزو میکند، انسان که قلب و عقل به او عطا شده است و فضایل و علوّ مرتبهٔ محمّد را میتواند درک کند، تا چه پایه فزونتر باید که آرزومند وی باشد!(ص۱۴۲)
◽️(محمد رسول خدا، آنه ماری شیمل، ترجمهٔ حسن لاهوتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷)
🔸برگرفته از کانال عقل آبی / #صدیق_قطبی
🌐/channel/majmaqomh
🍃 بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ 🍃
🌸تمام آفرینش سبز پوش است
🌸حریمِ عرش، لبریز از سروش است...
🌸ملائک پای کوبان نغمه بر لب
🌸محمد خلعت بعثت به دوش است...
✨عید مبعث پیامبر نور و رحمت، محمد مصطفی (ص) تبریک و تهنیت باد💐
✨
🌐/channel/majmaqomh
🔰پیامبر رحمت، مهربانی وحقوق انسانها
🖊محمدجعفر سعیدیانفر
🔸خطبه پیامبر(ص) به هنگام فتح مکه:
قَالَ اِبنُ إِسحَاق: فشحَدثَني بَعضُ أهلِ العِلمِ أِنٌ رَسولَ الله صَلىَ اللهُ عَلَيهِ وَ َسلم قَامَ عَلَى بَابِ الكَعبَة، فَقَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ.
أَلَا كُلُّ مأثرة أُو دَمٍ أوُ مَالِ يُدّعِىِ تَحْتَ قَدَمَيَّ هَاتَينِ إلاَ سِدانَةُ البِيتِ وَ سِقَايةُ الحَاجِ، أَلا َوَ قَتيلُ الخَطَأَ شِبهُ العَمدِ بِالسُّوطِ وَ العَصَا،ِ فَفِيهِ الدِّيَة مُغلِظَة، مَاَئةَ مِنَ الإبِلِ، أَربَعُونَ منها فِي بُطُونِهَا أولاَدُهَا. يَا مَعشرَ قُرِيش، إِنً الَلهَ قَد أَذهَبَ عَنكُم نِخوَة الجَاهِلِيَة، وَ تَعظُّمُهَا بِالآبَاءِ، النَاسُ مِن آدَم، وَ آدَمُ مِن تُرَابِ، ثُمَ تَلاَ هَذِهِ الآيَة: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ من ذَكَرٍ وَ أُنْثى، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ .. حجرات(49): 13.. »ثُمَ قَالَ: يَا مَعشَرَ قُرِيشٍ، مَا تَرَون أٍنِى فَاعِلٌ فِيكُم؟ قَالُوا: خَيراَ، أَخٌ كَرِيِم، وَ اِبنُ أَخٍ كَرِيم، قَالَ: لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ، «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ، وَ هُوَ أَرْحَمُ «الرَّاحِمِينَ: یوسف (12)آیه 92» اِذهَبُوُا فَأنتُمُ الطُّلَقاءُ» (السيرةالنبوية، ابن هشام ج2 ،ص884)
محورهای مطرح شده در خطبه پیامبر(ص) به هنگام فتح مکه:
✔۱) اعلام پیروزی توحید بر شرک، جهل و بتپرستی (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ، و نَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ؛ سپاس خدايي را كه وعده خويش را راست فرمود و بنده خود را ياري داد و خود به تنهايي احزاب را منهزم كرد)
✔۲) لغو همه امتیازها و سنتهای غلط و تفاخرهای جاهلی و نظام ارزشی قبیلیهای و تقبیح افتخار به گذشتههای نژادی (أَلَا كُلُّ مأثرة أُو دَمٍ أوُ مَالِ يُدّعِىِ تَحْتَ قَدَمَيَّ هَاتَينِ؛ هر خون و مالي كه برعهده داشتيد و همه افتخارات واهي زير پا نهاده شده و از ميان رفته است)
✔۳) تایید سنتهای درست و صالح همانند پردهداری کعبه و آبرسانی به حاجیان (إلاَ سِدانَةُ البِيتِ وَ سِقَايةُ الحَاجِ؛ مگر پردهداري كعبه و آبرسانی به حاجيان)
✔۴) اعلام کرامت وحق انسان و لغو نابرابری و تبعیضهای قبیلهای و نژادی بر اساس هنجارهای جاهلی (إِنً الَلهَ قَد أَذهَبَ عَنكُم نِخوَة الجَاهِلِيَة، وَ تَعظُّمُهَا بِالآبَاءِ، النَاسُ مِن آدَم، وَ آدَمُ مِن تُرَابِ؛ خداوند نخوت و تكبر جاهليت و افتخار به پدران را از ميان برد.)
✔۵) بهرسمیت شناختن تفاوت انسانها و اعلام اینکه برتری از آن کسانی است که در حرکت به سوی کمال الهی پیشتاز باشند و آنها هم پیش خداوند گرامیترند نه آنکه در روابط اجتماعی دارای امتیازی ویژه باشند. (همانطور که در آیه13سوره حجرات «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ من ذَكَرٍ وَ أُنْثى، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ؛ ای مردم ماشما را ازمرد وزنی آفریدیم،وشماراشعبه شعبه وقبیله قبیله قراردادیم تایکدیگر را بشناسید بی تردیدگرامی ترین شما نزد خدابا تقواترین شماست» به آن اشاره شده است.)
✔۶) لازمه اخلاق پیروزی، بزرگواری و کرامت و اعلام عفو عمومی در جامعه با نام الله و توحید است. پیامبر(ص) این گونه عمل کرد آنگاه که خطاب به قريش (كه در انتظار انتقام بودند) فرمود: درباره رفتار من با شما چه ميگوييد و چه ميپنداريد؟ گفتند: به نيكي، كه تو برادري بزرگوار و برادرزادهاي بزرگواري و اكنون به قدرت رسيدهاي. آنگاه در اوج ناباوري ديگران، پيامبر چنين فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ، يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ، وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (یوسف: 92) اِذهَبُوُا فَأنتُمُ الطُّلَقاءُ» امروز شما را سرزنش نبايد كرد. خدا شما را مي بخشايد كه او مهربان ترين مهربانان است و برويد كه شما آزاد شديد.
🌐/channel/majmaqomh
🔰زن در قرآن از نگاه مرحوم استاد منیره گرجی
🏷 خبروفاتِ استاد منیره گرجی در ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ پس از ۹۵ سال حیات و انس با قرآن، بهانهای برای نوشتن این یادداشت شد. منیره گرجی، مفسر برجسته و تنها زن عضو مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸، با تفسیری زنمحور، جایگاه زن در قرآن را بازخوانی کرده است. او معتقد است که قرآن، برخلاف برداشتهای سنتی و مردسالارانه، زن را در مقام معنوی و انسانی بسیار والایی قرار میدهد.
✨ زن، ظرف آفرینش روح الهی
🔹 گرجی با استناد به آیه «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (مؤمنون: ۱۴) بیان میکند که خداوند هنگام دمیدن روح در جنین در رحم مادر، خود را ستوده است، ستایشی که برای خلق آسمانها و زمین ذکر نشده است.
🔹 او میگوید: «بدون پدر ممکن است، اما بدون مادر هرگز.»
این نگاه زن را بهعنوان واسطهای برای انتقال روح الهی معرفی میکند و اهمیت او را در آفرینش و معنویت نشان میدهد.
📖 قصص قرآنی؛ الگوهای زنان در قرآن
منیره گرجی، شخصیتهای زن در قرآن را الگوهایی از خردمندی، ایمان و شایستگی میداند:
🌟 آسیه، زن فرعون:
آسیه، در اوج قدرت و ثروت کاخ فرعون، از تمامی زرقوبرق دنیوی چشم میپوشد و به خداوند پناه میآورد:
«رَبِّ ابنِْ لِی عِندَکَ بَیتْاً فِی الجَْنَّةِ» (تحریم: ۱۱).
او الگویی برای مقاومت در برابر ظلم و بندگی خالصانه است.
🌟 مریم مقدس:
مریم، نمونهای از پاکدامنی و انسانیت است. او بدون دخالت مرد، عیسی را به دنیا میآورد:
«وَمَرْیمَ ابنَْتَ عِمْرَانَ الَّتِی أحَْصَنَتْ فرَجَْهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا» (تحریم: ۱۲).
گرجی تأکید میکند: «انسان بدون پدر ممکن است، اما بدون مادر هرگز.»
🌟 ملکه سبا:
در داستان ملکه سبا (نمل: ۳۱-۴۴)، رفتارهای خردمندانه و احترامآمیز او در برابر عجله و آمرانهبودن رفتارهای سلیمان نبی، برتری اخلاقی او را نشان میدهد. ملکه سبا نمونهای از شایستگی و قدرت تصمیمگیری زنانه است.
⚖️ بحثهای فقهی؛ چهارهمسری و آیه “واضربوهن”
💡 درباره آیه چهارهمسری (نساء: ۳)، گرجی معتقد است این حکم تنها در شرایط خاص و برای حمایت از زنان بیسرپرست و یتیمان مطرح شده است.
✨ آیه «لَن تَستَطیعوا أن تَعدِلوا بَینَ النِّساءِ» (نساء: ۱۲۹) نشان میدهد که تحقق عدالت میان همسران غیرممکن است و این شرط عملاً چندهمسری را محدود میکند.
💡 در مورد آیه ۳۴ سوره نساء، که برخی آن را به زدن زنان تعبیر کردهاند، گرجی معتقد است که واژه “ضرب” به معنای پیمان بستن یا اتخاذ تدابیر صلحآمیز است.
✨ او با استناد به کاربردهای دیگر این واژه در قرآن، مانند «واضرب لهم مثلاً» (کهف: ۳۲)، بیان میکند که این آیه نمیتواند مجوزی برای خشونت فیزیکی باشد.
📚 معرفی مصاحبهکننده
این مصاحبه توسط دکتر سیده زهرا مبلغ، استاد مهمان در دانشکده الهیات دانشگاه هاروارد، انجام شده است. او پژوهشگر قرآن و جنسیت است و دورههایی با موضوع نقش زنان در قصص قرآنی در دانشگاه هاروارد ارائه کرده است.
❗ توضیح مهم
🔸 نظرات مرحوم منیره گرجی در این مصاحبه لزوماً مورد تأیید این کانال نیست و صرفاً جهت آشنایی با دیدگاههای نوگرا در تفسیر قرآن ارائه شده است.
📖 این مصاحبه بهصورت کامل در شماره ۱۹ مجله زنان امروز (دی ۱۳۹۵) پیوست شده است. مطالعه آن -به همراه تنها کتاب ایشان- که در اینجا هم کل متن آن موجود است- دریچهای تازه به تفاسیر قرآنی باز میکند
@QuranPazhoohi
🌐/channel/majmaqomh
#مقاله_امروز
🔰 فهم برهمکنشهای نسلی سیاسی و مذهبی زنایرانی با تاکید بر رهیافت تاریخ فکری
✍ نویسندگان: #منصور_عنبرمو / #نفیسه_مرادی
✂️چکیده
🔖چیستی ماهیت زیست فردی و اجتماعی نسل نوین زنان ایرانی، همواره از سوی نظامهای سیاسی و نیروهای اجتماعی مورد پرسمان قرار گرفته است. برای تبیین روشمند این موضوع میتوان با صورتبندی مفهوم «زیست سیاسی - مذهبی» زن ایرانی که از مظاهر ناخودآگاه جمعی و بستر کنش اجتماعی قلمداد میشود، مسئله پژوهش را فهمپذیرتر نمود. با بهرهگیری از روششناسی استیوارت هیوز در چارچوب رهیافت تاریخ فکری؛ سؤال اصلی مقاله این است که نقش، وزن و تأثیرگذاری انگارههای این زیست هیبریدی در فرآیندهای شکلدهی رفتارهای سیاسی و اجتماعی زن ایرانی در تاریخ معاصر ایران چیست؟
🔖یافتههای پژوهش نشان میدهد زیست سیاسی - مذهبی زنان نه به شکل خالص و بی.پیرایه، بلکه مفهومی است متأثر از تحولات سیاسی، جریانهای فکری متنوع و آرای متفکرانی که هر کدام تأثیر مشخصی بر شکلگیری سبک تفکر زنایرانی تا پایان قرن چهاردهم شمسی داشتهاند؛ ازاینرو برساختههای سیاسی و اجتماعی نظیر تأسیس احزاب سیاسی، مشارکت در مجامع قدرت، تبیین مسئله حقوق فردی و اجتماعی زنان در رخدادهایی همچون کشف و قانونی شدن حجاب، تحول ساحتی حجاب از امر مذهبی به امرسیاسی، تکوین جریانهای فمنیسم چپ و نواندیشی دینی و در نهایت نوسان فعالیت و عاملیت سیاسی و اجتماعی زنان نه اموری دفعتاً شکلیافته، بلکه فرآیند تدریجی برهمکنش زیستی سیاسی و مذهبی زنان با جامعه و نظامهای سیاسی ایران در دوره معاصر بوده است. همچنین این مسئله را تبیین خواهیم نمود که روند هویتیابی سیاسی و اجتماعی زنایرانی متأثر از سبک تفکر یا غیریتسازی از جریانهای سیاسی و مذهبی و خلق زیستهای متنوع، هرگونه مشارکت و منزلتیابی سیاسی را منوط به پذیرش و اصلاح این زیستواره در فرآیندی میاننسلی نموده است.
🔸پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
💠امام حسین (ع):
🌱ای عالمان ! من از آن میترسم که شما که تکیه به آرزو دادهاید و عمل ناکرده، از خدا توقعها دارید, به عذاب و انتقام خدا گرفتار شوید.
🌱چرا که, به لطف و کرم خداوند, از مزایا و امتیازاتی برخوردارید, اما آنها را که به خداپرستی معروفند ارج نمیگذارید , در حالی که خود به نام خدا در میان بندگانش محترمید.
🌱شما به چشم خود میبینید که:
عهد و پیمانهای الهی شکسته شده و هیچ باک ندارید. اما اگر میثاق پدرانتان را زیر پا نهند، هراسان می شوید.
🌱تعهدها و قراردادهای پیامبر نقض شده، کوران، لالان و زمینگیران در شهرها نه سرپرستی دارند و نه پناهی و شما نه بر آنها ترحم میکنید نه با استفاده از مقام خود به نفع آنها قدمی برمیدارید، نه به آنها که کاری میکنند توجهی دارید !
🌱با بند و بست و سازشکاری با ستمکاران خود را آلوده کردهاید، همه این رفتارها همان «منکرات» است که خدا دستور داده از آنها جلوگیری کنید، ولی شما غافلید!
مصیبت (و گرفتاری) شما از همهی مردم بیشتر است، زیرا بر مسند علم تکیه دادهاید , و ای کاش گوش شنوایی داشتید !
_منبع : ر.ک. تحف العقول, سخنان امام حسین (ع)
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
🌐/channel/majmaqomh
🔰آموزههای کوتاه اخلاقی از امام کاظم(ع)
🖊#محمدجعفرـسعیدیانفر
✔۱) ارزش مدیریت برای زندگی
قَالَ الامام الکاظِم(ع): التَّدبِیرُ نِصفُ العیشِ (تحفالعقول، ص403)؛ تدبیر نیمی از زندگی است (تدبیر و برنامهریزی
باعث بهرهوری بهینه از عمر میشود و کیفیت زندگی را بالا میبرد)
✔۲) اخلاق مومنان
قَالَ الامام الکاظِم مُوسی ابن جعفر(ع): لَيْسَ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِينَ الْغِشُّ وَ لَا الْأَذَى (الكافي ج8، ح95، ص126)؛ دغلکاری و آزاررسانی، به دیگران از اخلاق مؤمنان نیست.
✔۳) مشورت باخردمند خیرخواه
قَالَ الامام الکاظِم(ع): مُشَاوَرَةُ الْعَاقِلِ النَّاصِحِ يُمْنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشْدٌ وَ تَوْفِيقٌ مِنَ اللَّهِ فَإِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ الْعَاقِلُ النَّاصِحُ فَإِيَّاكَ وَ الْخِلَافَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ الْعَطَبَ (تحفالعقول ،ص398)؛ مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست و بیتوجهی و عمل نکردن به مشورت خردمند خیرخواه سبب نابودی است.
✔۴) ارزش عمر
قَالَ الامام الکاظِم مُوسی ابن جعفر(ع): اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبِنَ عُمْرَهُ ساعَة (نزهة الناظر، ص123، ح6)؛ خسارت دیده و ورشكسته كسی است كه عمر خود را هرچند به مقدار یك ساعت هم كه باشد بیهوده تلف كرده باشد.
✔۵) احسان و نیکی نزد مرفهان بیدرد جایگاهی ندارد
قَالَ الامام الکاظِم مُوسی ابن جعفر(ع): مَن لَم یجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ (الدرة الباهرة، ص34، ح7)؛ کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده ، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.
🌐/channel/majmaqomh
#درسگفتارها
🟣گفتارهایی درباره اسلام رحمانی- عقلانی
ج ۱ : چیستی قرائت رحمانی- عقلانی از اسلام
ج ۲ : اسلام نام یک دین و گوهر پیام آن
ج ۳ : دیانت رحمانی
ج ۴ : دیانت عقلانی
ج ۵ : عقل حجت کبری و مادر حجتها
ج ۶ : قرآن ثقل اکبر، کتاب روش و بیان کننده همه چیز
ج ۷ : سنت، چگونگی و دامنه حجیت
ج ۸ : منابع دارای حجیت اسلامشناسی سنتی در بوته نقد
ج ۹ : معنا و گستره تقدم و حاکمیت قرآن بر سنت
ج ۱۰ : چگونگی تعامل پیامبر ظاهر و پیامبر باطن در فهم دین
ج ۱۱ : اصول حاکمه قرآنی-برهانی و نقش آنها در فهم دین
ج ۱۲ : اخلاق، رهاورد پیامبر باطن و منبع وسنجه دین
ج ۱۳ : رهبران الهی، اسوههای اخلاقی یا منجیان آسمانی؟
ج ۱۴ : آزاداندیشی کلید فهم درست دین
ج ۱۵ : پیروی خردمندانه و پیروی نابخردانه
ج ۱۶ : از تفکیک فلسفه و دین تا تفکیک عقل و دین
ج ۱۷ : عقل معیار و منطق هوشیار
ج ۱۸ : اخباریگری و پایینتر از اخباریگری
ج ۱۹ : احکام مربوط به پاکزادی، نمونه آشکار از اخباریگری افراطی در فقه رایج
ج ۲۰ : رگههای فتوای کاهنانه در اجتهاد و تقلید سنتی
ج ۲۱ : اشعریگری، بیماری مزمن فقه سنتی
ج ۲۲ : حجیت عقل در فقه، عقل قطعی یا ظنی
ج ۲۳ : احکام ثابت و احکام متغیر
ج ۲۴ : عبادت عقلانی
ج ۲۵ : عقلانیت در فقه اقتصادی
ج ۲۶ : الوهیت یافتن علمای دین
ج ۲۷ : ضرورت نگاه درست به سنت
ج ۲۸ : معنای جامعیت قرآن
ج ۲۹ : چگونگی عرضه سنت به کتاب جامع و واضح
ج ۳۰ : ضرورت مضاعف دینپیرایی در عصر کنونی
ج ۳۱ : پیرایش دین از انحرافاتی که ریشه نفسانی دارند(چند همسری و ازدواج موقت)
ج ۳۲ : پیرایهزدایی از شخصیت حضرت زهرا (س)
ج ۳۳ : پیرایش دین از باورها و اعمال بدون روح
ج ۳۴ : جاری بودن روح دین در همه اجزای دین
ج ۳۵ : همخوانی بدن و روح باورها و اعمال با روح دین
ج ۳۶ : آفت تاریخی عقلستیزی مقدسمابانه
ج ۳۷ : چگونگی مراقبت از حریم دین
ج ۳۸ : دین حکومتی و خطر استحاله محتوایی
ج ۳۹ : هممرزی خطرناک تقیه خردمندانه و نفاق ذلیلانه
ج ۴۰ : آموزه انتظار، امید به ظهور جامعه قرآنی
ج ۴۱ : انتظار اسلام رحمانی یا اسلام انتقامی
ج ۴۲ : انتظار امام هدایتگر یا حاکم مقتدر
ج ۴۳ : تقلیل امامت به حکومت
ج ۴۴ : معنای حجت بودن امام
ج ۴۵ : امامت و ولایت معنوی و باطنی
ج ۴۶ : تشیع رایج و بحران دلیل امامت
ج ۴۷ : استفاده شیعی از آیه تطهیر در بوته نقد
ج ۴۸ : ضرورت توجه به خواست مردم در حکومت علوی
ج ۴۹ : دهه اصلاح خود و جامعه
ج ۵۰ : حسین(ع) فقط انسانی مانند ما و در نتیجه الگو و اسوه ماست
@soleimanisaa
🌐/channel/majmaqomh
#بریده_کتاب
🟣پاسداری از اخلاق , هدف حکومت علوی
🏷 بعضی از اصول را ما می بینیم از پیغمبر تا امام عسكری همه آن را طرد كرده اند؛ می فهمیم كه اینها معیارهای قطعی و جزمی است كه در همه ی شرایط باید نفی بشود.
آنهایی كه می گویند اخلاق مطلقاً نسبی است، ما از آنها سؤال می كنیم: مثلاً یكی از معیارها كه افراد در سیره هاشان ممكن است به كار ببرند همان اصل غدر و خیانت است.
🏷 اكثریت قریب به اتفاق سیاستمداران جهان از اصل غدر و خیانت برای مقصد و مقصود خودشان استفاده می كنند. بعضی تمام سیاستشان بر اساس غدر و خیانت است و بعضی لااقل جایی از آن استفاده می كنند؛ یعنی می گویند در سیاست، اخلاق معنی ندارد، باید آن را رها كرد.
🏷 یك مرد سیاسی قول می دهد، پیمان می بندد، سوگند می خورد ولی تا وقتی پایبند به قول و پیمان و سوگند خودش هست كه منافعش اقتضا كند؛ همین قدر كه منافع در یك طرف قرار گرفت، پیمان در طرف دیگر، فوراً پیمانش را نقض می كند.
🏷چرچیل در آن كتابی كه در تاریخ جنگ بین الملل دوم نوشته است و یك وقت روزنامه های ایران منتشر می كردند و من مقداری از آن را خواندم، وقتی كه حمله متفقین به ایران را نقل می كند می گوید: «اگرچه ما با ایرانیها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد نباید چنین كاری می كردیم»
🏷 بعد خودش به خودش جواب می دهد، می گوید: «ولی این معیارها: پیمان و وفای به پیمان، در مقیاسهای كوچك درست است، دو نفر وقتی با همدیگر قول و قرار می گذارند درست است؛ اما در سیاست، وقتی كه پای منافع یك ملت در میان می آید، این حرفها دیگر موهوم است.
🏷 من نمی توانستم از منافع بریتانیای كبیر به عنوان اینكه این كار ضد اخلاق است چشم بپوشم كه ما با یك كشور دیگر پیمان بسته ایم و نقض پیمان بر خلاف اصول انسانیت است. این حرفها اساساً در مقیاسهای كلی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست» .
🏷 این همان اصل غدر و خیانت است، اصلی كه معاویه در سیاستش مطلقاً از آن پیروی می كرد. آنچه كه علی (ع) را از سیاستمداران دیگر جهان- البته به استثنای امثال پیغمبر اكرم- متمایز می كند این است كه او از اصل غدر و خیانت در روش پیروی نمی كند ولو به قیمت اینكه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود.
🏷 چرا؟ چون می گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفه خلافت من پاسداری این اصول انسانی است، پاسداری صداقت است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، و من خلیفه ام برای اینها، آن وقت چطور ممكن است كه من اینها را فدای خلافت كنم؟ !
🏷نه تنها خودش چنین است، در فرمانی كه به مالك اشتر نوشته است نیز به این فلسفه تصریح می كند. به مالك اشتر می گوید: مالك! با هر كسی پیمان بستی ولو با كافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض كنی. مادامی كه آنها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش. البته وقتی آنها نقض كردند دیگر پیمانی وجود ندارد.
🏷 قرآن هم می گوید: «فَمَا اِسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ» . در مورد مشركین و بت پرست هاست كه با پیغمبر پیمان بسته بودند: مادامی كه آنها به عهد خودشان وفادار هستند، شما هم وفادار باشید و آن را نشكنید. اما اگر آنها شكستند، شما نیز بشكنید .
🏷 می فرماید: مالك! هرگز عهد و پیمانی را كه می بندی، با هر كه باشد، با دشمن خونی خودت، با كفار، با مشركین، با دشمنان اسلام، آن را نقض نكن. بعد تصریح می كند، می فرماید: برای اینكه اصلاً زندگی بشر بر اساس اینهاست؛ اگر اینها شكسته بشود و محترم شناخته نشود دیگر چیزی باقی نمی ماند. متأسفم كه عین عبارات را حفظ نیستم والاّ به قدری علی این مطلب را زیبا بیان می كند كه دیگر از این بهتر نمی شود بیان كرد.
منبع : ر.ک. مطهری , سیری در سیره نبوی, ص٩٢_٩٤
🌐/channel/majmaqomh
پیامبر خدا (ص):
"هر کس در رفتار با مردم به آنان ستم نکند؛
در گفت وگوی با آنان دروغ نگوید؛ در وعده به آنان خلف وعده نکند ؛ انسانیتش کامل است؛ عدالتش واضح است؛ دوستیش لازم است؛ غیبتش حرام است".
_الخصال، ص٢٠٨.
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین " حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
✔️دیپلماسی و گفتگو را بر میدان حاکم کنیم.
✍#فاضل_میبدی
◻️اکنون که آینده اوضاع خاور میانه تاریک و نامعلوم است و اسراییل برای به هم ریختن اوضاع دنبال فرصت می گردد، بهترین سرمایه برای حفظ کیان کشورایجاد وفاق ملی، به معنای واقعی، و همدلی بیشتر با نخبگان و منتقدان است.
افکار تند غرب ستیزی و خشونت گرایی، که در غالب جاهانفوذ یافته، باید از ادبیات سیاسی، بویژه در صدا وسیما، حذف شود. برخی مجریان کم خرد ودر س ناخواندهو خرافه گویانی که سقوط شام را زمینه ظهور می گویند و سخنشان در رسانه ملی جز زیانی برای کشور ندارد، ونسل جوان را دین گریز و ایران گریز کرده، کنار گذاشته شوند. محصوران ومحبوسانی که به خاطر انتقاد از وضع موجود سالهاست گرفتار حصر و حبسندو کهولت سن همواره سلامتی آنان را تهدید می کند،نه تنها آزادشوند، که مورد استقبال و مشورت قرارگیرند.( طبق آیه قرآن،آل عمران / ۱۵۹) . گشودن درب های زندان بشار اسد مایه عبرت است. به قول مولانا:
عاقل آن باشد که گیرد عبرت از/ مرگ یاران در بلای محترز/
◻️سیاست خارجی ما از رویکرد چندساله که دستاوردی جز زیان برای کشور نداشته، وفرصتهای زیادی رااز دست داده، عدول کند. ادبیات امثال روزنامه کیهان که جز خسران و زیان برای کشور ندارد، درسیاست خارجی تاثیر گذار نباشد. از سال گذشته تا کنون افراد زبده ای که از فرزندان پاک کشورند، به خاطر پاره ای سیاستهای نادرست میدانی در لبنان و سوریه از دست ما رفتند؛ چه کسی پاسخگوست؟ اسف بار است که در بازیهای زیانبار و حساب شده منطقه ای، مجلسیان به دنبال ابلاغ واجرای طرح حجاب و عفافند. و فریادشان بلند است که چرا امثال ظریف در مملکت مخلصانه خدمت می کنند! زهی غفلت و خامی!
◻️شگفتا! قدرتهای بزرگ چه خوابهایی برای ما دیده اند، وما دنبال تعیین نرخ جریمه ودورببن گذاری برای بانوان بی حجاب و رانندگان اسنپیم. خواجه پندارد که طاعت می کند/ بی خبر از معصبیت جان می کند/
دردا و دریغا! که یا نابلدیم و یا ابزاردست مافیا! ندانستن و خیانت کردن در نتیجه یکسان است.
حاکمیت بپذیرد کسانی که از وضع موجود نگرانند و انتقاد می کنند، نگران فروپاشی نظام وایرانند. سقوط اسد عبرت بزرگ و فرصت خوبی می تواند باشد، اگر دز عقلانیت سیاست خارجی بالا رود. سالها پیش مرحوم آیت الله هاشمی گفت حضور نظامی ما در سوریه کار درستی نیست،
دردمندانه می گفت کسی به حرف من گوش نمی کند. ای کاش به حرف و درد این سیاستمدارتوجه می شد.
◻️حال که دولت چهارهم برای حل مشکلات و گشودن باب گفتگو آمده، زمینه را هموار سازیم. دیپلماسی وگفتگو را بر میدان حاکم کنیم. شکست پزشکیان در این برهه شکست نظام و کشور است. دل خوش نکنیم که رقیب را از میدان بدر کرده ایم. بااین شکست جایی برای کسی نمی ماند. مردم وارتش سوریه نشان دادند که زندگی می خواهند و از جنگ و کشتار و مهاجرت های ناگزیر خسته اند.
به قول فردوسی بزرگ:
بکوشیم تا رنجها کم کنیم/ دل مردمان شاد و خرم کنیم/
🌐/channel/majmaqomh
🔰افراطگرایی در خاورمیانه از کجا شکل گرفت و به کجا ختم خواهد شد؟
✔️داعش؛ از خلافت سرزمینی تا خلافت ذهنی،
در گفتگو با دکتر #داود_فیرحی
🔻افراطگرایی در دنیا یک ریشۀ واحدی نداشته و افراطگرایی همواره از جریانهای مختلف تولید شده است. به عنوان مثال ما شاهد افراطگرایی قابل ملاحظه در اندیشههای چپ و حتی رادیکالیسم در بین مسیحیان و یهودیان بودهایم. اما از میان مسلمانان، رادیکالیسم اسلامی از درون جنبشهای سلفی درآمده و از آنجا که یکی از بنیانگذارانِ جنبش سلفی ابن تیمیه بوده، بنابراین جنبشهای سلفی را به ابن تیمیه نسبت میدهند. البته قبل از ابن تیمیه، احمد بن حنبل نیز متفکر سلفیسم بوده، اما ابن تیمیه بیشتر بر روی این قضیه فعالیت کرده است.
🔻 اساسِ تفکرِابن تیمیه ابتدا یک انگیزۀ اصلاحطلبانه داشته است. وی بر این باور بود که در زمان هجوم مغولان بر جهان اسلام، دلیل اینکه آنها به مسلمانان حمله کردند این نیست که مغولها قوی بودند، بلکه این است که مسلمانان از درون متلاشی و دچار ضعف بودند که یکی از علل ضعفِ درونی مسلمانان فرقهها و مکاتبِ متعددِ مذهبی بود که با یکدیگر اختلافات مذهبی داشتند.
🔻بنابراین جریانِ ابنتیمیه که بعد از او خیلی رونق گرفت (اتفاقاًزمانِ خودش خیلی مشهور نبود) بر روی این مساله تاکید داشت که برای ایجاد مبنایی برای اتحاد مسلمانان باید به سلف صالح یعنی صدر اسلام باز گردند. به همین دلیل بود که نام این مبنای نظری را سلفی گذاشتند. این استدلال به دنبال آن بود که بتواند اختلافاتِ فرقهای را حذف کند تا از رهگذر آن یک جهان یکپارچۀ مسلمانی را تامین کند؛ اما عملاً به جنگ فرقهها رفت و باعث افراطی شدن بخشی از مسلمانان شد.
🔻ادبیات سلفی را میتوان به 4 دوره تقسیم بندی کرد. نخست سلفیهای سنتی هستند که به رغم افراطگراییهای ابن تیمیه، چندان رادیکال نبوده و اگر اکنون عنوان کنید که تکفیریها سلفی هستند، به مذاق آنها خوش نمیآید. جریان بعدی وهابیها هستند. دورۀ سوم جنبشهای سلفی جنبشهایی مانند القاعده و طالبان است که بنلادن و ملاعمر رهبران آنها بودند و بیشتر هم گرایشهای ضدصلیبی و یهودی داشتند. جریانِ چهارم و آخری که الان وجود دارد جریان تکفیریها است که معروف به جریان خلافت است. در همین رابطه معتقدم که احتمال دارد ما باید یک دورۀ دیگری موسوم به دورۀپستخلافت یا دورۀ مابعد داعش مواجه باشیم.
🔻از لحاظ تیپشناسی هم محققان این حوزه معتقد هستند که اهل سنت دو جریانِ بزرگِ تشکیلاتی دارند. یکی سلفیها هستند و یکی هم اخوانیها. منتها اخوانیها میگویند تشکیلاتشان خیلی قوی است و از لحاظِ سازمان فکری یک نوع گرایشِ نوگرایانه بین آنها وجود دارد. تفکر سلفیها از لحاظ تشکیلات کمی ضعیف بودند و گرایشاتِ سنتی در آنها قویتر بود اما از لحاظ تعداد جمعیت بیشتر هستند. در همین رابطه ادعای بعضی از تحلیلگران این است که جنبش یا جریان داعش ترکیبی از اندیشههای سلفی به اضافۀ سازمان یا تشکلگرایی اخوانی در الگوی سوری آن است. چرا که اخوان سوریه در بین مجموعۀاخوانها رادیکال هستند؛ علتش هم درگیریهایی است که با دولت اسد از سال 1986 تاکنون دارند. یعنی نزدیک 32 سال است که با هم درگیری دارند. این چیزی است که بین جنبشهای سلفی میتوان مشاهده و بررسی کرد.
🔸پیوند به متن کامل
/channel/majmaqomh
✅ انقلابیهای طغیانگر مخالف تصمیم پیامبر برای صلح حدیبیه بودند
🎙 آیتالله سید محمد علی ایازی
🔴 کسانی که شعار میدهند به واقعیت های جامعه توجه کنند و اجازه دهند از این شرایط عبور کنیم تا مشکلات حل شود.
🔴 پیامبر با وجود مخالفت طغیانگران تندرو توافق صلح حدیبیه را پذیرفت و اجرای همین توافق هم بود که گشایشهای قابل توجهی را برای جامعهی مسلمین ایجاد کرد
🔴 برخی معتقدند که اساسا صلح کردن با دشمنان کار نادرستی است و معنایی ندارد. این ادعا در حالی مطرح میشود که در قرآن کریم اصل و اساس صلح است و نه جنگ
🔴 برای اینکه بتوان زمینههای صلح، همبستگی، آرامش و حل مشکلات مردم را پدید آورد چه در آن دوران و چه امروز نیاز به صلح و آرامش است و به همین جهت تاکید همیشگی پیامبر بر مدارا بوده است.
🔴 لازم است که بنا بر تاکید قرآن و سیره پیامبر و ائمه صلح بهعنوان اصل مورد توجه قرار بگیرد و از شعار دادنهای بیجا و بیهوده پرهیز کرد تا شرایط جامعه ومشکلات ناشی از فقر و تورم که به درماندگی مردم منجر شده برطرف شود
🔴 دربارهی انطباق شرایط امروز با گذشته یک بحث کارشناسی و علمی است که لازم است اهل فن در این باره بررسی کنند. اما پیش از انجام چنین بررسیهایی لازم است که این را بپذیریم که صلح اصل است و واقعیتگرایی نیز در اسلام مبنا قرار میگیرد. اگر این مقدمه را بپذیریم آنگاه تصمیمگیری روشن و آسان خواهد شد ....
🔻 متن مطالعه کامل
@andishemaa
🌐/channel/majmaqomh
🟣"آفتهای نظام دینی!"
✍مطفی_معین
🏷 از نگاه قرآنی، ادیان توحیدی اصلی ارزش برابر دارند و اهمیت بیشتری به اصول اخلاقی و عبادی میدهند تا مناسک و اختلافات ظاهری! وحدت و انسجام بین ادیان و احترام به معتقدات پیروان آنها بر پایه اصول اخلاقی و معنوی مشترک برای رسیدن به صلح و تفاهم و بهزیستی جهانی ضروری است!
کسانی که ایمان آوردند(مسلمانان)، و یهودی ها و نصرانی ها و صابئی ها هر کدامشان که به خدا و روز قیامت ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین شوند!
🏷آفت های بسیاری در نظام اجتماعی و حکومت دینی عارض میشود که خواجه حافظ شیرازی در غزلیات ناب خود دست به شکایت میزند، و ما هم امروز شاهد انواع آن در جامعه آسیبدیده خود هستیم:
۱. تحجر و جمود فکری
بهجای نوگرایی و توجه به نیازهای روز جامعه، که پیامد آن عقبماندگی فکری، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی جامعه است!
۲. سوءاستفاده از دین برای اهداف شخصی یا سیاسی
که منجر به فساد، از بین رفتن اعتماد عمومی و
تضعیف جایگاه دین و ارزشهای دینی در جامعه و بویژه در نزد جوانان میشود!
۳. تضاد بین دین و علم
چنانچه متولیان نظام دینی، بهجای پذیرش علم و دانش، در برابر آن مقاومت کنند، شکاف عمیقی بین جامعه علمی و نظام دینی بوجود میآید که پیامد آن
افول پیشرفت علمی و ایجاد نگاه منفی به دین در میان روشنفکران و فرهیختگان است۱!
۴. تعصبات مذهبی و عدم تحمل دیگران
عدم توانائی نظام دینی در ایجاد تعادل بین باورهای مذهبی و تنوع اعتقادات دیگران، که باعث تشدید تعصبات و تضادهای اجتماعی، تفرقه، خشونت مذهبی، و کاهش انسجام اجتماعی میشود!
۵. ضعف در اجرای عدالت اجتماعی
تحقق عدالت اجتماعی یکی از وظایف اصلی نظام دینی است و اگر مسئولان نظام نتوانند عدالت را به اجرا درآورند، مردم از دین فاصله میگیرند
و شکاف طبقاتی، نارضایتی عمومی و بحران مشروعیت شکل میگیرد!
۶. ظاهرسازی و ریاکاری مذهبی
تأکید بیش از حد بر ظواهر مذهبی بدون توجه به عمق معنوی و اخلاقی دین میتواند باعث گسترش ریاکاری
و افزایش نفاق در جامعه میشود!
۷. نادیده گرفتن آزادیهای فردی و اجتماعی
محدودیتهای بیش از حد آزادیهای فردی و اجتماعی در نظام دینی باعث سرکوب خلاقیت و نارضایتی عمومی و افزایش شکاف میان مردم و حکومت میشود!
۸. عدم تطبیق با تغییرات زمانه
یک نظام دینی اگر نتواند ارزشهای دینی را با شرایط و نیازهای روز تطبیق دهد، دچار کهنگی و عقبماندگی و بیارتباط شدن دین با مسائل روزمره مردم میشود!
۹. فساد در مسئولان دینی
چنانچه مسئولان دینی به جای خدمت به مردم، به منافع شخصی توجه کنند، از دست رفتن اعتماد عمومی به نظام و تخریب جایگاه دین در جامعه رخ میدهد!
۱۰. نگاه انحصاری به حقیقت دینی
اگر یک نظام دینی مدعی درست بودن انحصاری برداشت خود از حقیقت دین باشد و دیگر دیدگاهها را رد کند، به نفی دیگران، ایجاد شکاف بین گروههای مختلف و کاهش سرمایه اجتماعی منجر میشود!
💐 بعثت پیامبر آگاهی، آزادی، رحمت، اخلاق و عدالت خجستهباد!
@drmostafamoin
🌐/channel/majmaqomh
✔️استاد هادی سروش در گفت وگو با شفقنا ؛🔻
🔸پیامبر رحمت برای همه انسانهاست و همه انسانها از او بهرمندند و نباید منحصر به انسانی با باور خاص شود.
🔸پیامبراز مردم و در میان مردم بود.
🔸پیامبری او فقط دعوت به خدا بود و آن دعوت هم بگونه ای بود که جملگی امیدبخش بود.
🔸 هر جامعه ای که نام اسلام هم نداشته باشد ولی اگر آزاد از موهومات و خرافات باشد و نیز نجات یافته از انحرافات اخلاقی باشد و یا رها شده از ظلم حاکمان مستبد باشد ، قطعا از آموزه های پیامبر اسلام بهرمندشده
🔸شرائط مناسب اقتصادی مردم تا حدی است که استادمطهری آن زیربنای اخلاق و فضیلت ها در جامعه میداند. باید در کنار فضائل اخلاقی و معنوی و برای حفظ دین مردم به فکر نان مردم باشیم. آنان که دغدغه ی نماز و حجاب مردم را دارند بدانند، تمنای دینداری از جامعه فقیر، چندان واقع بینانه نیست. این آموزه مهم بعثت پیامبر در مورد مسائل مادی و زندگی است.
🔸پیامبربعثت خود را به عنوان "معلم" قرار داده و آموزش و اندیشه و ارتقاء نفوس ، بیگانه از قدرت نمایی است.
📍پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣ارکان بعثت؛ اخلاق و عقلانیت
🏷#محمد_هادی_زاهد_غروی در این یادداشت، بعثت پیامبر اسلام(ص) را از دریچه دو رکن اساسی، یعنی اخلاق و عقلانیت، مورد بررسی قرار میدهد. او با استناد به آیات و روایات، نشان میدهد که این دو عنصر نهتنها زیربنای اهداف بعثت هستند، بلکه پیوندی عمیق با خاتمیت پیامبر(ص) دارند و راهنمایی برای زیست سالم فردی و اجتماعی در هر عصر و زمان به شمار میروند. نویسنده تأکید میکند که فهم و عمل به این دو اصل، کلید درک معنای واقعی بعثت و اثرگذاری خاتمیت است.
✂️برشی از متن :
🔖خداوند در قرآن تزکیه (زیست اخلاقی) و آموزش کتاب و حکمت (زیست عقلانی) را هدف بعث پیامبران برمیشمارد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» (جمعه، 2) (اوست كه در ميان نانويسندگان(عرب)، پيامبرى از خود آنان برانگيخت كه بر ايشان آياتش را مىخواند و آنها را پاكيزه مىگرداند و به آنان كتاب(قرآن)و فرزانگى مىآموزد و به راستى پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند).
🔖باری اکنون برماست که روشن کنیم زیست اخلاقی وعقلانی در هر دوره و زمانی چه معنا و باری دارد. منظور پیامبر(ص) از تکمیل و آموزش مکارم اخلاق، تنها بیان چند فضیلت و رذیلت اخلاقی نیست، که عقل آدمیان نیز بدون بعثت انبیاء بدان راه مییافت. همچنین برانگیختن و تکمیل خرد آدمیان نیز معنایی بسی عمیقتر از چند قاعده اصولی در فقه و اجتهاد در فروع دینی است.
🔖هدف بعثت باید بهگونهای تعریف و فهم شود که خاتمیت دارای اثر شود و واژهای تهی از معنا نگردد. از اینرو باید دو معیار اخلاق و عقل را فرا راه خود قرار دهیم و در فهم متون دینی، استباط و اجتهاد احکام، کنشهای سیاسی و اجتماعی و به طور خلاصه در انجام همه امور باید از دو معیار اخلاق و عقل بهره ببریم.
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت
🌐/channel/majmaqomh
⚡️غربالگری هنر اصلی پیامبر بود
♻️(بازگشت به سرچشمه در سایهسار اندیشههای دکتر داود فیرحی)
✍#اکبرـمحمدی
(عضو هیئت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر)
🔹در بستر تاریخ، هرگاه سخن از تحول و دگرگونی به میان آمده، نام پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(ص)، به عنوان چراغی فروزان در دل تاریکیها و جهلها درخشیده است. مبعث آن بزرگوار، نه تنها آغازگر رسالت الهی و ابلاغ پیام آسمانی بود، بلکه به مثابه یک پیمان اجتماعی و اخلاقی در زمانی بود که جنگ و غارت تعیینکننده مناسبات سیاسی بود و مدارای سیاسی و فرهنگی کمتر جایی در میان مردم داشت. پیامبر(ص) با رسالت خود، این وضعیت را تغییر داد و انسان را به سوی تعالی و کمال در سایه صلح و آرامش و همزیستی تشویق کرد. چیزی که در سایه تغییر و تحولات دوره خلفای راشدین به فراموشی سپرده شد.
🔹باید اذعان کرد که برداشت کنونی ما از سیره سیاسی-اجتماعی پیامبر(ص) چندان با واقعیت او همخوانی ندارد. برداشتهای رایج از اسلام عمدتاً مربوط به دوره خلفاست که به سلیقه خود تحریفات و تغییراتی در سیره آن حضرت ایجاد کردند. نکتهای که روسو نیز در کتاب قرارداد اجتماعی به آن اشاره میکند و مینویسد:«حضرت محمد، نظریات صحیح داشت و سازمان سیاسی خود را به خوبی تنظیم نمود. تا زمانیکه شیوه حکومت او در میان خلفای وی باقی بود، حکومت دینی و دنیوی یعنی شرعی و عرفی یکی بود و مملکت هم بهخوبی اداره میشد.(فصل هشتم-مذهب مدنی).
🔹کتاب«پیامبری و قرارداد» دکتر داود فیرحی، که در کمتر از شش ماه به چاپ دوم رسیده است، تلاش کرده تا پنجرهای بدون واسطه به زندگی سیاسی-اجتماعی پیامبر بگشاید و ابعاد جدیدی از این شخصیت بزرگ را در کانون توجه قرار دهد. این اثر با نگاهی عمیق و تحلیلی، به بررسی نقش پیامبر در شکلگیری هنجارها و ارزشهای اجتماعی صدر اسلام میپردازد و نشان میدهد که چگونه پیامبر اسلام براساس توافق و قرارداد، بنیانهای یک جامعه متعالی را پیریزی کرد. فیرحی در این کتاب با زبانی شیوا و دلنشین، خواننده را به سفری در تاریخ میبرد تا دریابد که سیره سیاسی پیامبر(ص) فراتر از یک رهبری مذهبی، یک الگوی جامع برای ساختن جامعهای انسانی و اخلاقی است.
🔹از نکات کلیدی این کتاب، مفهوم «قراردادگرایی» است که فیرحی آن را میراث پیامبر اسلام میداند. این مفهوم، به انسان مسلمان یادآوری میکند که همزیستی مسالمتآمیز با پیروان ادیان، مذاهب، مکاتب و عقاید مختلف نه تنها ممکن است، بلکه ضروری است. پیامبر با ایجاد توافقات اجتماعی و سیاسی در مدینه و فراتر از آن، نمونهای از همزیستی مسالمتآمیز را ارائه داد که امروز نیز میتواند برای جوامع چندفرهنگی و چندمذهبی الگو باشد.
🔹پيامبر اسلام ظرف ده سال از هجرت، اكثريت قبايل و مناطق حجاز را به عضويت جامعه اسلامي درآورد و بیش از ١٣٢ قرارداد با قبايل و دول مختلف منعقد کرد، تا جایی که حتي مشركان نیز طرف برخی از قراردادهای پیامبر بودند. با این همه چگونه میتوان این همه دلیل و شاهد و فعل پیامبر را نادیده گرفت و بر اقتدارگرا بودن دولت و حکمرانی آن حضرت اصرار ورزید!
🔹کتاب«پیامبری و قرارداد» به خوانندگانش یک دیدگاه دموکراتیک و متفاوت از زندگی سیاسی-اجتماعی پیامبر ارائه میدهد. در ادامه با استناد به این کتاب، نگاهی نو و بیواسطه به سیره سیاسی پیامبر اسلام میاندازیم
🔸پیامبر دو معجزه مهم بیشتر نداشت یکی قرآن بود و دیگری قرارداد مدینه. قراردادی که به تاسیس دولت منجر شد و قرآنی که به رواج مذهب انجامید دو معجزه مهم پیامبر هستند.(ص151)
🔸قراردادها و پیمانهای موجود از پیامبر اسلام، چنان تعدد و تواتر دارند که دولت آن حضرت را میتوان «دولت قراردادی» نامید.(ص20)
🔸پیامبر با قرارداد وارد مدینه میشود و با قرارداد شهر را میسازد؛ سپس با قرارداد، قوای خود را در بیرون از مدینه توسعه میدهد نه اینکه جنگی وجود نداشت بلکه جنگ نیز مبتنی بر قرارداد بود.(ص62)
🔸اگر یک سیستم سیاسی جدید با سنتهای مثبت قدیمی درگیر بشود خیلی زود مشروعیت خود را از دست میدهد. پیامبر اسلام سنتهای مثبت را حفظ کرد و به قبایل اجازه داد سنت خود، پرچم خود و اقتصاد خودشان را داشته باشند.(ص126)
🔸تا زمانی که مکه فتح نشده است سنت اشرافی مکی وارد نظام سیاسی اسلام نمیشود. در سنت مکه همواره سلسله مراتبی وجود دارد اما سنت مدنی، مردمی است. در عین حال هر دو مبتنی بر مشورت هستند اما یکی دموکراسی الگارشیک است و دیگری دموکراسی مردمی. این دو سنت مهم در تمدن اسلامی باقی میماند و با گذشت زمان، سنت مکی بر سنت مدنی غلبه پیدا میکند چرا که بعد از پیامبر این مکه است که حافظ دولت اسلامی میشود.(ص75)
🔸 درست همانند یونان در جهان اسلام نیز دو گرایش متفاوت وجود داشت. گرایشی که تصور اقتدارگرایانه داشت و گرایشی که مبتنی بر...
متن کامل یادداشت را در اینجا بخوانید
🌐/channel/majmaqomh
⚡️اخلاق به این معناست که جامعه عادلانهای داشته باشیم
✔️#مقصود_فراستخواه در گفتگو با ایکنا🔻
🔹انبیا با انگشت ماه را نشانه گرفتند و ما در انگشت خیره شدیم و از دیدن ماه درماندیم؛ پیامبر(ص) ماه را نشان داد و ما برای آن انگشت مناسک درست کردیم. ریشه این موضوع در متولیان رسمی است که زمینههای مناسکگرایی را بیشتر میکنند. این نوعی ظاهرگرایی است که در جامعه ما رسوخ و رخنه کرده؛ البته در جامعه آگاهیهایی وجود دارد و همه اینگونه نیستند. بخشی از جامعه آگاهیهایی دارند که نباید دین را به مناسک تقلیل داد بلکه دین آیاتی دارد. مناسک بخش کوچک و ظاهری دین است و بحث پشت آنها اهدافی است که پیامبران برای آن آمدند؛ مانند عدالت که قرآن میفرماید «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» که تمام انبیا برای «عدالت» مبعوث شدند. بخشی از جامعه نسبت به این موضوعات آگاه هستند و این اتفاق سبب بیاعتباری سیستمها میشود زیرا آگاهان و خردمندان میدانند که مناسکگرایی مفرط چقدر بیپایه است.
🔹اخلاق به این معناست که جامعه عادلانهای داشته باشیم، جامعهای بدون زیر خط فقر و رفاه اجتماعی وجود داشته باشد تا مردم نیازهای مادی خود را برطرف کنند. متأسفانه ما به جای گفتمان کار، توسعه، عقلانیت و اخلاق از ابتدا پایه را بر شعائرگرایی گذاشتیم. باید به غایات و اهداف اصلی دین و بعثت بهویژه «اخلاق» بیشتر توجه کنیم.
🔹نباید مردم را درگیر رنجهای نالازم کرد؛ یک وقت ما رنجی را میکشیم و احساس میکنیم که این رنج لازم است؛ مانند جنگ تحمیلی که بهترین فرزندان ما برای دفاع از آب و خاک کشور رفتند و جانفشانی کردند؛ این اتفاق رنج بود اما مردم احساس میکردند که برای سرزمین لازم است اما یک زمان مردم رنجی میکشند که نالازم است و این اتفاق شرایط زیست اخلاقی را در جامعه کاهش میدهد و متأسفانه جامعه را به سمت غیراخلاقی بودن میبرد. در چنین شرایطی به سختی میشود که این اتفاق را اصلاح کرد و دوباره بهبود بخشید ولی همچنان به تقلاها، کنشها و برهمکنشیها امیدواریم. امیدوارم با عقلای دولت و جامعه، دست در دست هم بتوانیم انشاءالله جامعه ایران را آنطور که برازنده فرهنگ اخلاقیمان است پیش ببریم.
@namehayehawzavi2
🌐/channel/majmaqomh
🔰راه چارهی الاهیدان مسیحی برای همزیستی
✍#مهراب_صادقنیا
🔻 در مسیحیت و یهودیّت، به مانند اسلام، هرگونه همزیستی (cohabitation) زن و مرد متوقف است بر ازدواج. خارج از آن هیچگونه رابطهی زناشویی اخلاقی نبوده و پذیرفتهشده نیست. در مسیحیّت ازدواج با خواندن خطبهی عقد و ثبت آن در کلیسا محقق میشود. خطبههای سرشار است از دعا و اعلام تعهد و وفاداری. با این حال، در پنجاه سال اخیر، جهان مسیحیّت شاهد تغییرات گستردهای در هنجارها و ارتباط میان زن و مرد بوده است. شمار زیادی از مسیحیان تمایل ندارند ازدواج خود را رسمی کنند و نهاد دین را به بازی نمیگیرند. این تغییرات و سبکهای زندگی جدید چالشهای زیادی را برای اخلاق و جهانبینی سنتی کلیسا پدید آورده است. الاهیدانهای زیادی تلاش کردهاند این چالش را چاره کنند. از این میان، تکاپوی آدریان تاچر، در کتاب "همزیستی و اخلاق مسیحی" تأمل برانگیز است. او میگوید تعریف سنتیِ کلیسا از ازدواج باید تغییر کند.
🔻 از نگاه او آنچه در کلیسا با خواندن خطبه اتفاق میافتد پایان ازدواج است و نه آغاز آن. او ازدواج را همان فرآیند آشنایی و معاشرتِ بدون محدودیّت و پیش از قانونی شدن میداند. معتقد است آنچه در کلیسا رخ میدهد پایان این فرآیند است. تاچر میگوید بسیاری از کسانی که با هم زندگی میکنند ولی قصد برگزاری تشریفات ازدواج و رسمی کردن آن را ندارند، مسیحی هستند و رفتاری در چارچوب دین و اخلاق مسیحی انجام میدهند. او معتقد است دعوت اناجیل به ازدواج، دعوت به همین زندگی است و نه الزام به ثبت آن. تلاش او بر این است که معنایی از ازدواجِ مسیحی ارائه دهد که ازدواجهای غیررسمی را نیز مشروع معرفی کند و زندگیهای غیررسمی را در درون کلیسا نگه دارد.
🌐/channel/majmaqomh
🔰امام کاظم و نیازهای امروزما
✍#هادی_سروش
حضرت کاظم(ع) بین چهارحقیقت مهم برای انسان،به شکل زیبایی پیوند زدند؛ بینِ دین وعقل، دین وعقل وعلم، و دست آخر بین این سه ساحت و شخصیت مستقل انسانی.
اینهانیاز روز ماست. متاسفانه عده ای تیغ روشنفکرانه بردین می کشند ! و گروهی دین در حوزه های منسوب به دین ؛ "علم" را به ورطه تمسخر میبرند! و گروهی هم باعوامفریبی دین وعقل را به مذبحه میبرند!وقشری هم خودرا شخصیت عاری کرده وتقلیدازبزرگان را افتخار میدانند!
💠نگاه با دقت به دین
حضرت امام کاظم (ع) :
«در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید، زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت و سبب تحصیل مقامهای والا و مراتب شکوهمند در امور دین و دنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر ستارگان و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد. = تَفَقَّهُوا فی دینِالله فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، وَ تَمامُ الْعِبادَهِ وَ السَّبَبُ اِلَی الْمَنازِلِ الرَّفیعَهِ ... مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فی دینِهِ لَمْ یرْضَالله لَهُ عَمَلاً.» (تحف العقول۴۱۰)
درمورد بالاترین مراتب تفقه ، استاد مطهری میگوید:
هر چیزی دو نوع شناختن دارد: سطحی و عمیق، مثلاً سطحی بدن انسان و شناخت عمیق آن. "تفقه در دین" این است كه ما اجمالاً به دست آوریم اسلام چه هدفهایی درباره ی انسان و اجتماع دارد و چه وسایلی برای رسیدن به این هدفها انتخاب كرده است. روی این مرحله سوم کار نشده واینجاست که زمان و مکان نقش آفرین است.
💠 عقلانیت
تعقل قدرت تجزیه وتحلیل است.
حضرت کاظم(ع)به مهمترین کاربرد عقل که تجزیه و تحلیل و غربال کردن مسائل است، تاکید جدی دارد.
روشن است که برای تجزیه و تحلیل باید همه صداها حتی صدای مخالف مطرح باشد.
از مشکلات اصحاب قدرت این است که حاضربه شنیدن صدای مخالف نیستند! امام کاظم(ع)درشرائط سخت "تقیه" ؛ با یک فراستی درکلماتشان به این موضوع اشاره دارد.
به عنوان نمونه به هشام بن حکم فرمود:
«ای هشام!خدا اهل فهم و عقل را در قرآن بشارت داده و فرموده است: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ اَحْسَنَه ؛ پس بشارت بده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا میدهند و از بهترین آن پیروی میکنند.
💠 ضرورت وجود تخصّص در کنار تعقّل
حضرت کاظم (ع) در عین احترام به "عقل" ، اما آن را تنها راه رسیدن به موفقیت نمیدانند و "علم" را بعنوان یک ضرورت در کنار عقل معرفی میفرماید.
در ادامه به هشام فرمود: «یا هشام! عقل باید با علم توام باشد..= ثُمَّ بَینَ اَنَّ الْعَقْلَ مَعَ الْعِلْمِ.»
اینجاست که میتوانیم کسانی که با علم به ستیزه برمیآیند و بر دانش بشری و یافته های مهم آن در پزشکی ، اقتصاد ، سیاست ، تربیت و.. ارزیابی کنیم که با اینکه مدعی دیانت و ولایت هستند ، چقدر از تعالیم آسمانی دین دورند!
💠 مبارزه با عوام فریبی
یکی از عوام فریبی های رایج دیروز و امروز ؛ نسبت دادن اشخاص عادی به شخصیت های معصوم است تا بتواند "درسایه" به رفتار منفی خود ادامه دهند.
هارون عباسی باادعای ارتباط با رسول خدا (ص) در پی حاکمیت مطلقه وبرتری جوئی وخاموش کردن صدای معترضان میشود! اما امام کاظم (ع) این میدان پر منفعت را بر او می بندد.
هارون وقتی به قبر مطهر رسول خدا نزدیک شد، در مقابل قبر ایستاد و گفت: «سلام بر توای رسول خدا، سلام بر توای پسرعمو=السلام علیک یا رسولالله، السلام علیک یابن عّم».
حضرت کاظم (ع) که در جمع حاضر بود و عوامفریبی و دغل کاری هارون را نظاره میکرد، از جمعیت جدا شد و به طرف قبر رفت و در مقابل قبر مطهر پیامبر ایستاد و عرضه داشت: «سلام بر توای رسول خدا و سلام بر توای پدر= السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابه».
شیخ مفید گوید:هارون چون برنامه فریب خود را خنثی شده دید، برآشفت و رنگ از صورتش تغییر کرد و آثار خشم در چهرهاش نمایان شد.
💠 استقلال شخصیت
گزاره دیگر در کلمات حضرت کاظم در عین احترام به افکار عمومی ، استقلال شخصیت واحترام به تشخیص خوداست.
فرمود:
«ای هشام!به حرف وسخن مردم اعتنا نکن وقتی که تشخیص، تشخیص عقلانی ودرست خودت باشد.ای هشام! اگردر دست تویک گردو باشد وهرکس به توبرسد وبگوید بَهبَه! چه گوهر گرانبهایی در دست داری، وقتی که میدانی آنچه در دست توست گوهر نیست، کلام آنها هیچ نفعی به حال تو ندارد و گردو را برای تو گوهرنمیکند. اگر هم در دست تو گوهری باشد و مردم همه بگویند در دستت گردو داری،تو تابع تشخیص و عقل وفکر خودت باش، چون میدانی که آنچه دردست توست،گوهری گرانبهاست. پس حرف مردم در این مورد هم ضرری به تو نخواهدرساند و گوهر تو را تبدیل به گردو نمیکند.»
این سخن برهرتخریب گر شخصیتیِ آدمی قلم بطلان میکشد.چه تبعیت کور از بزرگان وچه همرنگ جماعت شدن!
🌐/channel/majmaqomh
⚡️چرا به جای هیاهو، کفن پوشی، (واخیرا کفن دادن)جنجال آفرینی، کینه ورزی، از خرد سخنی در میان نیست؟
✍استاد فاضل میبدی
🔻سید احمد خاتمی در خطبه های جمعه چنین فرمایش کردند: والله مذاکره باآمریکا گرانیها دوبرابر می شود»نقل از روزنامه اطلاعات شنبه۶ دی.
کاش این فرمایش گهر بار با سوگند ادا نمی شد وما را حساس نمی کرد.
اگر مذاکره با آمریکا در دولت منتخب ایشان صورت می گرفت، شاید جمله جناب خطیب با چند روایت پشتوند این گونه بیان می شد: والله عدم مذاکره با آمریکا گرانیها دوبرابر می شود! همانطور که در زمان مرحوم رییسی در عمان مذاکره انجام میشد و “سیدین علمین خطیبین” احمد علم الهدی و احمد خاتمی، نگفتند گرانیها دو برابر می شود. وخطری برای اسلام تلقی نمی شد!
🔻آرزوی احمد خاتمی این است که «روزی در نماز جمعه جشن شکست آمریکا را بگیریم»( همان روزنامه) و احتمالا ایشان در آن خطبه سخنرانی کند.
البته شکست هر قدرتی که بدخواه ملتها ویا کشورش باشد، باید جشن گرفت. ولی حرفهای نادرستی که ثبات کشوری را بهم بریزد، و قدرتی در برابر قدرت دولت منتخب باشد، کجا باید عزا گرفت؟
چنین به نظر می رسد که هر دولتی در تصمیم گیری های سیاست خارجی باید با برخی خطیبان جمعه هماهنگ شود، بویژه امام جمعه مشهد، شیراز و جناب احمد خاتمی از تهران.
یا شورای سیاستگذاری ائمه جمعه چند نماینده در شورای امنیت ملی داشته باشد! ودولت مجری دستورات آقایان باشد!!
🔻روزگاری شاهد خطبه های امثال طالقانی و منتظری بودیم که جز دعوت به تقوا و صدافت وصلاح مملکت چیزی نبودوهزاران جوان پای آن خطبه ها می نشستند؛ وامروز شاهد گفته هایی هستیم که جز اختلاف و جناح بندی و دین گریزی چیز دیگری نیست.
دیگری از این آقایان فرمودند: اگر با آمریکا مذاکره کنیم” ظهور” به تاخیر میفتد! شگفتا!
چرا کسی در برابر این بدعتها فریادی بر نمی کشد؟ چرا همه چیز را به دین و قداست آمیختیم؟ وبا دین خدا چنین بازی می کنیم؟ علت این که در غرب روشنفکران در برابر کلیساهها و کشیشها ایستادند و حکومت را از دین جدا کردند، غیر از اینها بود؟ آقایان نمی دانند این گفتارها کشور را به روز بروز به انحطاط و انزوا می برد؟ . به قول مولانا: «عالمی را یک سخن ویران کند»
زیانبارتر از این حرفها وجود عده ای کفن پوش در خیابانها و شعار علیه یکی از چهره های نامدار سیاسی کشور را دادن. نمی دانیم این ماجراها از کجا هدایت می شودکه دایم به دنبال مرگ و جنگ و نابودی کشوری هستند؟ وتا کنون فقط زیان این ملت را بدنبال داشته است!
🔻فردوسی بزرگ هزارسال پیش گفت:
بدانش نیاید سرحنگجوی/نباید به جنگ اندرون آبروی/
سر مرد جنگی خرد نسپرد/ که هرگز نیامخت کین با خرد/
چرا به جای هیاهو، کفن پوشی، (واخیرا کفن دادن)جنجال آفرینی، کینه ورزی، از خرد سخنی در میان نیست؟
🌐/channel/majmaqomh
✔️خدایا! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟
✍️#محمد_رضا_حکیمی
اينگونه نقل شده که ﺳﺎﺭه، زن خواننده، ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ.
🔸ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪهﺍﯼ؟
🔹ﻧﻪ
🔸ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
🔹 ﻧﻪ
🔸ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
🔹ﺷﻤﺎ همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪهﺍﻡ، ﺁﻣﺪهﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامهای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی ام را بگذرانم.
🔸ﺗﻮ ﮐﻪ در مکه روزگاری ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻥِ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ، ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟
🔹ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻧﯽ سراغ من نمیآید، فراموش خاص و عام شدهام، به سختی زندگی میکنم.
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ صلوات الله علیه و آله ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ! ﯾﮑﯽ ﺍینکه ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است. ﺩﻭﻡ ﺍینکه ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﻮﻡ اینکه ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!
ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟
📗 ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ج ۹ ﺹ ۲۳۲
🌐/channel/majmaqomh
🟣خیزش حوزه سنتی؟
(در حاشیه درگذشت سیدحسن افتخارزاده)
✍#رضا_تاران
🏷۱. صدور پیامهای تسلیت به مناسبت درگذشت سیدحسن افتخارزاده از سوی حضرات آیات: جعفر سبحانی، علی کریمی جهرمی، سیدصادق شیرازی، یدالله دوزدوزانی، سیدجعفر سیدان، سیدمحمدجواد علوی بروجردی، محمد سند بحرانی و سیدمحمد حسینی زنجانی را نه در جهت گسترش انجمن حجتیه بلکه باید در جهت گسترش و تقویت اندیشه «حوزه سنتی» تحلیل کرد.
🏷۲. دال مرکزی اندیشه «حوزه سنتی» حفظ و اولویت «تشیع» در دوره غیبت است؛ در دوره غیبت امام (عج) شیعیان سوار بر قایقی کوچک در اقیانوس بزرگ و پرتلاطم و پرخطر هستند؛ اولویت در این دوره حفظ و بقاء تشیع و شیعیان است. حوزه علمیه به عنوان کانون حفظ فرهنگ شیعی باید راه امام صادق (ع) و امام باقر (ع) را در پیش گیرد و از درگیریها پرهیز کند که اقلیت در درگیریها پیروز نخواهد بود. به باور آنها حفظ نظامات اجتماعی(زندگی و معیشت مردم نباید آسیب ببیند) در درون و حفظ کیان اسلامی و جلوگیری از تجاوز فرهنگی و نظامی اولویت حاکمان است. با توجه به غیبت امام، علما و مراجع تقلید مسولیتی در انجام همه فرامین اسلامی ندارند و به قدر مقدور باید اکتفا کنند. قدر مقدور نه اجرای خط به خط شریعت اسلامی بلکه حفظ هویت شیعی است(غدیر، عاشورا و زمینهسازی برای ظهور امام دوازدهم)، حفظ تشیع نه بر پایه زور بلکه باید مبتنی بر تبلیغ، کار فرهنگی و تربیت اخلاقی باشد؛ آمادگی برای ظهور نیز چنین معنایی دارد.
🏷۳. به نظر میرسد این قرائت از اسلام تا اواخر دهه سی شمسی نگرش قالب علمای شیعی بوده است، با شکلگیری اسلام سیاسی در دهه چهل و پنجاه و پیروزی انقلاب ۵۷ اسلام سیاسی با داشتن ذیل اجتماعی و با استفاده از قدرت سیاسی، حوزه سنتی را به حاشیه راند. بسیاری از علمای معتقد به اسلام سیاسی مناصب سیاسی را بر تدریس و تربیت شاگرد ترجیح دادند. در غیاب نمایندگان اسلام سیاسی در حوزه علمیه قم مهمترین کرسیها تدریس فقه و اصول چهار دهه در دست حضرات آیات وحید خراسانی و میرزا جواد تبریزی و... بود، نمایندگان اسلام سیاسی تا به خود آمدند متوجه شدند بسیاری از اساتید سطوح و خارج حوزه علمیه تربیت شده اساتید حوزه علمیه سنتی هستند و طلبههای جوانتر هر قدر به دانش خود اضافه میکنند و با تحولات اجتماعی مواجه میشوند از اسلام سیاسی فاصله میگیرند. فروپاشی رژیم بعث در عراق و عملکرد آیت الله سیستانی نیز موجب تقویت سنتیها در حوزه علمیه شد چه آنکه تجربهای از عدم دخالت مستقیم علما در سیاست را مشاهده کردند.
🏷۴. در دوره جمهوری اسلامی دو جریان اصلی از سنتیها قابل مشاهده است؛ بخش از سنتیهایی که تداوم خط تاریخی این جریان است و با اهل سنت غیریتسازی میکنند و مسالههای جهان جدید مورد توجه آنها نیست، گروه دوم که از دهه هشتاد رشد کردهاند مسالههای کلامی یا شبهات جهان جدید را نیز مطالعه میکنند و خود را موظف میدانند در مقابل کلام جدید از تشیع دفاع کنند. حوزه سنتی در درون خود طیفهای مختلفی دارد و نمیتوان همه آنها را طیف واحدی در نظر گرفت؛ از کسانی که برای پیشبرد برنامههای خود از منابع جمهوری اسلامی استفاده میکنند تا کسانی که ساکت هستند و برخی هم نظام جمهوری اسلامی را مشروع نمیدانند و گاه انتقادی مطرح میکنند.
🏷۵. حامیان حوزه سنتی درباره امر سیاسی در دهه ۶۰ و ۷۰ همواره ساکت بودهاند. از سال ۸۴ و با موضعگیری برخی دولتمردان علیه روحانیت و مشاهده تحولات ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ و شعارها و اقدامات علیه روحانیت و حوزههای علمیه و اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، نمایندگان حوزه سنتی را به این نتیجه رساند که اسلام سیاسی در عمل کارآمد نبوده است و موجب بدبینی مردم به مراجع تقلید و حوزههای علمیه شده است، و تداوم چنین رویکردی میتواند تشیع را با خطر مواجه کند، به همین جهت باید این پیام را به مردم منتقل کرد که مرجعیت و حوزههای علمیه موید نظام سیاسی نیستند. در حوزه نظر نیز برخی معتقدند سیاست امری تخصصی است و باید به اهلش سپرده شود و مراجع تقلید و روحانیت فقط زمانی باید دخالت کنند که کیان اسلامی به خطر بیفتند یا منفعت بزرگی از شیعیان ضایع شود.
🏷۶. مرور یافتههای موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان میدهد علیرغم گرایش بسیاری از مردم به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست، علاقه و حضور مردم در عزاداری عاشورا در دهه ۷۰ و اواخر دهه ۹۰ تغییری نکرده است و شاید این یافته نشاندهنده همراهی بخش مهمی از جامعه با نگرش حوزه سنتی باشد همچنان که قوت گرفتن فعالیتهای هیاتهای مذهبی در مقابل فعالیتهای بسیج نیز بتواند چنین نگاهی را تقویت کند، چه آنکه حوزه سنتی بر حفظ و تقویت هویت شیعی بجای اجرای شریعت اسلامی تاکید دارد و در دوره غیبت ادعایی درباره اداره سیاست و اقتصاد و بهداشت و ... ندارد.
🌐/channel/majmaqomh
🔰 نيازهای بنيادين و حس عامليت
✍ سيدحسن اسلامي اردكاني
🔻سالهاست كه بخت يارم بوده است و با استادان دانشگاههاي مختلف كشور گپ و گفتهاي خوشايندي داشتهام. فارغ از قالبي كه اين گفتوگوها داشتهاند، مهمترين نكته اين بوده كه در اين فضا، من نكاتي درباره سرشت كارمان پيش ميكشم و ابعاد دانشگاهي بودن را عمدتا از منظر اخلاقي ميكاوم. مخاطبان كه همه در عرصه خودشان صاحبنظر هستند از منظر تخصصي خودشان بحث را گسترش ميدهند. خروجي اين گفتوگوها معمولا كند و كاو در باب ابعاد دانشگاهي بودن و تامل درباره دانشورانه زيستن است.
🔻طبيعتا در اين مباحث، كار به مشكلات ميكشد و عمده استادان بر مشكلاتي انگشت ميگذارند كه در نهايت مانع كار درست و دقيق دانشگاهي آنها ميشود. اين مشكلات خود انواع مختلفي دارد، اما معمولا با مسائل اقتصادي گره ميخورد و در نهايت به عدم تناسب حقوقي كه استادان دريافت ميكنند و قيمت اجناس و خدمات ميرسد. حاصل همه اين بحثها آن ميشود كه به اصطلاح هشت استادان گرو نُه آنهاست و قادر به تامين معاش كريمانه خود نيستند. در نتيجه، قادر به ايفاي نقش شايسته خودشان نميتوانند باشند.
🔻در همين جا و براي تقويت اين موضع، برخي استادان به هرم نيازهاي آبراهام مزلو، روانشناس صاحبنظر امريكايي اشاره ميكنند. جالب اينكه اين ارجاع به هرم نيازهاي مزلو، از سوي استادان مختلفي صورت ميگيرد، از استادان رشته زمينشناسي گرفته تا علوم فني. اين تاكيد مكرر به هرم نيازهاي مزلو برايم جالب است، به خصوص آنكه در متون آموزشي اين رشتهها نشاني از اين هرم نيازها كمتر ديده ميشود. به نظر ميرسد كه اين استادان عمدتا اين نظريه را ازكتابهاي درسي دوره دبيرستان به ذهن سپرده باشند و كمتر كسي فرصت يا دغدغه آن را داشته است كه بداند دقيقا مزلو چه ميخواهد بگويد.
🔻اما روايت اين استادان از هرم نيازهاي مزلو چيست؟ طبق تلقي اين استادان، انسانها نيازهاي گوناگوني دارند كه ميتوان آنها را در قالب يك هرم گنجاند. در قاعده اين هرم، نيازهاي زيستي مانند خوردن و نوشيدن قرار دارد و بعد نوبت نيازهاي بعدي مانند نياز به تعلق و نيازهاي برتر و متعالي فرا ميرسد. در راس هرم نياز به خودشكوفايي است كه در آن عاليترين حد شكفتگي انساني و تحقق ذات آدمي فرا ميرسد. گرچه كمتر كسي به اين سطح دست پيدا ميكند. نكته اصلي در اين روايت آن است كه تا نيازهاي اوليه تامين نشود، نه كسي متوجه نيازهاي ديگر خود ميشود و نه، اگر هم بشود، در پي تامين آنها بر ميآيد. به زبان ساده، آدم گرسنه در پي معنويت نيست. پس از اين تقرير، ادعا ميشود كه استادان دانشگاهي ما عمدتا درگير معاش هستند و «غم نان» ديگر فرصت نميدهد آنها به ارتقاي علمي خود بينديشند يا براي رشد دانشجويانشان بكوشند.
🔻حاصل اين ادعا فقدان حس عامليت و تن دادن به وضع فعلي و حتي توجيه ضمني آن است. در اينجا نميخواهم درباره صحت اين ادعاها سخن بگويم. فقط ميخواهم نشان بدهم كه اين استناد و «انتساب» دقيق نيست. در واقع اولا، مزلو اينگونه نگفته است و ثانيا اگر هم گفته باشند، روانشناسان ديگري او را نقد كردهاند و هرم او را به چالش كشيدهاند. اولا مزلو نگفته است كه تا نيازهاي اوليه آدمي برآورده نشود، كسي نميتواند به فكر نيازهاي برتر خويش باشد. وي گاه از دو نوع نياز سخن ميگويد: نيازهاي برآمده از نقص يا زاده محروميت، مانند نيازهاي فيزيولوژيك و نيازهاي رشدخواهانه و كمالجويانه، مانند نياز به خودشكوفايي. بنابراين معمولا تقرير ناقصي از ديدگاه مزلو در ذهن غالب افراد شكل گرفته است كه بايد اصلاح شود. اما نكته دوم آنكه روانشناساني چون آلدرفر، اصولا با اين الگوي هرمي مخالفت ميكنند و مدعي هستند كه انسانها سه نياز اساسي دارند: نياز به بقا، نياز به تعلق و ارتباط و نياز به رشد و اين سه مترتب بر يكديگر نيستند.حال فارغ از درستي ادعاي مزلو يا رقيبش، عدهاي از استادان روايتي را كه نتيجه آن تضعيف حس عامليت خودشان است، بازگو كرده و با اين كار ناكارآمدي نظام آموزش دانشگاهي را تقويت ميكنند و حس فقدان عامليت را رواج ميدهند.
🌐/channel/majmaqomh
#اطلاع_رسانی
#رویداد
🔰سلسله نشست های فرهنگی - اجتماعی
مبانی نظری وفاق ملی
✔️به مناسبت سی امین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان🔻
سخنران ها:
👤#آیت_الله_سيد_محمد_علی_ایازی
(استاد حوزه و دانشگاه و قرآن پژوه)
موضوع:
وفاق ملی و حقوق مخالفان
👤#دکتر_محسن_آرمین
(قرآن پژوه و پژوهشگر سیاسی)
موضوع:
مبانی وفاق در ساختار اندیشه بازرگان
👤#استاد_احد_رضایی
(پژوهشگر دینی و تحلیلگر سیاسی)
موضوع:
مبانی وفاق در ساختار اندیشه بازرگان
فقدان تشكل، عامل بحران های کنونی
🔸زمان:
جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳/ ساعت ۱۵ تا ۱۷:۳۰
🔸مکان:
قم، خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
🌐/channel/majmaqomh
🎧#پوشه_شنیداری
🟣فقه حقوق بشر
جلسه هفتم: چرا مرجع باید زنده، عادل، غیر حريص به دنیا و اعلم باشد؟!
جلسات قبل: اول دوم سوم چهارم پنجم ششم
حوزه علمیه قم، مجمع مدرسین و محققین
یکشنبه، ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰
@soleimanisaa
🌐/channel/majmaqomh
🔰حافظ، اسد و عاقبت سوریه
✍#محمد_فاضلی
دیکتاتورهایی مثل خاندان اسد، شکوهی در مملکتشان داشتند. عمری را در سایه این شکوه و لذت قدرت زندگی کردند، اما تصور میکنم پدر و پسر هیچ شبی را آرام سر بر بالش نمیگذاشتند.
قدرت، ثروت و مواهبی که نزد دیکتاتور جمع میشود، چنان طعمه چشمگیری است که بسیاری سودای ربودن آن به هر وسیله از جمله با خشونت دارند. این خودش مایه تشویش و عذاب است.
دیکتاتوری با اتکا بر خشونت و سرکوب، نارضایتی هم تولید میکند. این ناراضیان هم علاوه بر آنها که به ثروت، قدرت و اختیارات دیکتاتور چشم دوختهاند، عامل تشویش خاطرش هستند و نمیگذارند یک شب آرام سر بر بالش بگذارد.
فکر نکنید این ویژگی برای دیکتاتورهای خاورمیانه عربی صادق است، برای همه دیکتاتورهای جهان از آمریکای لاتین تا آفریقا هم وضعیت همین است.
خب، در این شیر تو شیر خاورمیانه و تشویش تاریخی اذهان دیکتاتورها به دلایلی که نوشتم، خواجه #حافظ_شیرازی چه کاره است و چه میگوید؟
حضرت حافظ فرمودهاند «شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است⭕کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد.» کاری به این ندارم که حافظ از این شعر چه معنایی در نظر داشته است. بزرگوار کلاً اهل چندپهلو سخن گفتن بود، اما این سخنش عمیقاً با دموکراسی و دیکتاتوری ارتباط دارد.
خواجه حافظ در این بیت، تمامقد در قامت یک نظریهپرداز سیاسی ظاهر میشود و میفرماید. شکوه تاج سلطانی دیکتاتورها، خیلی دلکش است، اما خب «بیم جان» هم در آن هست. این همان تشویشی است که دیکتاتورها همواره با خود دارند. دیکتاتورها همواره نگران «ترک سر» هستند و همین هم باعث میشود علیرغم شکوه ظاهری زندگیشان، دلآرام نباشند.
شعر حافظ چه ربطی به دموکراسی دارد؟ خب زمان خواجه حافظ سخنی از دموکراسی در میان نبود، اما حافظ زرنگ، از همان چند قرن قبل نکاتی هم درباره مزایای دموکراسی در همین یک بیت شعر ذکر کرده است. دموکراسی در اصل یک بده-بستان است. دموکراسی به جنابان اصحاب قدرت میگوید: اختیارات نامحدود، تمرکز قدرت و انبوه ثروت و شکوه را «بده» و ما به ازای آن آرامش و نداشتن بیم جان را «بستان».
حاکمان دموکراتیک، لذت قدرت نامحدود را ندارند، زمان حکومتشان هم محدود است؛ اما در عوض میدانند در بازی دموکراسی، کنار رفتن از قدرت به بهای باختن جان، مال و همه حقوق دیگرِ (البته محدود و نه نامحدود) تمام نمیشود.
دموکراسی، لذت نامحدود بودن قدرت حاکمان را میستاند و لذت آرامش امر محدود را جایگزین میکند.
خواجه حافظ دوباره میتواند در قامت نظریهپرداز سیاسی مدعی شود که در دموکراسی، شکوه دلکش تاج سلطانی درج نیست و حاکمان چند سالی یکبار با برگه رأی جابهجا میشوند؛ اما بیم جان هم در آن درج نیست. تازه وقتی کسی از قدرت کنار میرود، کلاً از سیاست بیرون نمیرود و مثلاً مجبور به ترک کشورش نمیشود، فقط میرود گوشهای مینشیند نان و ماستش را میخورد و در عالم سیاستورزی از دور و نزدیک دستی بر آتش دارد.
🔴نتیجهگیری
اول. در این مختصر تلاش کردم وجه مهمی از نظریهپردازی سیاسی «خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی» (۷۹۲-۷۲۷ ه.ق) را آشکار کنم. این مرد بزرگ ظاهراً فقط شاعر نبوده است و ما ایرانیان به این وجه از اندیشه بزرگوار به اندازه کافی توجه نکردهایم.
دوم. نمیدانم نظر خواجه حافظ درباره عاقبت سوریه چیست، اما اطمینان دارم که هر «نظم دسترسی محدود» اقتدارگرا، وقتی با فرایندهای خشونتآمیز ساقط میشود، با یک «نظم دسترسی محدود» اقتدارگرای دیگر جایگزین خواهد شد.
اقتدارگراییهای فروپاشیده بر اثر بهار عربی با نمونههای مشابه خود جایگزین شدند؛ و به همان ترتیب، توسعه و دموکراسی تا دههها از #سوریه دور است.
/channel/majmaqomh